به گزارش بولتن نیوز هنوز آن روزهای طوفانی که قیمت ارز و طلا رکورد زد را نمیتوان فراموش کرد، روزهایی که هنوز کسی باور نمیکرد که دوماه پس از آن جنگ ایران و اسرائیل به طور رسمی آغاز شود و وضعیتی دیگر شکل بگیرد. در آن روزهای حول و حوش نوروز 1404 (اواخر اسفند 1403 و اوایل فروردین 1404) اگرچه تنها دغدغه بازار، این بود که احتمال مذاکره و توافق به شدت کاهش یافته است. آیا همین موضوع برای افزایش قیمت دلار به بالاتر از 100 هزار تومان کافی بود؟! سوال مهمتر این است که چرا این روند افزایش قیمت در روزهایی که نه تنها دیگر مذاکرات با آمریکا و توافق بیمعنی است، که اساسا جنگی که از آن پرهیز میشد به وقوع پیوسته، رکورد قیمتی ارز و طلا ادامه پیدا نکرد؟ در آن احتمال توقف مذاکرات چه پیامی برای بازار یا عموم مردم نهفته بود؟ و این احتمال تا چه اندازه قابل اعتناست که مذاره، توافق، جنگ و آتشبس فاکتورهای خیلی موثری در نوسانهای شدید بازارهای ارز و طلا نیستند و باید علت اصلی را در جای دیگر جستجو کرد؟ این نوشته سعی دارد که به این سوالات پاسخ دهد.
وقتی بازار هیجانی میشود
ترس از یک اتفاق گاهی میتواند بزرگتر از خود آن اتفاق باشد! جامعه ایران رد روزهای پایانی سال 1403 گرفتار تصوری روانی از افزایش تحریمهای دولت آمریکا و احتمال جنگ بود. این تصور باعث شد که ناگهان در روزهای پایانی سال تقاضا در بازار ارز و طلا به نحو بیسابقهای بالا برود. بدیهی است که در روزهای پایانی سال افزایش عرضه یا تزریق ارز و طلا در بازار توسط دولت چندان ممکن نبود و شاید همین عامل نیز بر هیجانات بازار افزود. آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که سایه جنگ در آن روزها بیشتر از خود جنگ که در خردادماه بهوقوع پیوست بخشی از سرمایهگذاران ایرانی را ترسانده بود و به این ترتیب افزایش قیمت ارز و طلا رکوردی زد که حتی در طول جنگ 12 روزه هم تکرار نشد.
نقش بانکها
یکی از احتمالاتی که قابل بررسی است نقشی است که بانکها در نوسانات ارز و طلا میتوانند داشته باشند. در زمستان 1402 بانکها توانستند مجوز جذب سپرده با سود یکساله 30 درصد را کسب کنند. هر کس که آشنایی اندکی با سیستم بانکداری در ایران داشته باشد میداند که این بنگاهها بیش از سرمایهگذاری در تولید و صنعت و کشاورزی، پولشان را در دلالی و سرمایهگذاریهای فصلی و تبادل با دولت استفاده میکنند. توان مالی بانکها این اجازه را به آنها میدهد که نقشی موثر در بازار ارز و طلا داشته باشند و بتوانند بخشی از سودی را که قرار است به سپردهها بدهند با نقش آفرینی در بازار ارز و طلا تامین کنند. زمستان 1403 زمانی بود که باید سود 30 درصدی سپردههای یک ساله مردم پرداخت میشد و افزایش نرخ ارز و طلا، می توانست سرمایهگذاری عمده بانکها در این زمینه را با سود خوبی مواجه کند. در واقع بخشی از سود 30 درصدی از جیب خود مردم تامین شد!
دولت، متهم همیشگی افزایش نرخ ارز
یکی از مسائلی که همواره در افزایش نرخ ارز مطرح میشود این است که عمده ارز و طلای وارد شده در بازارهای کشور در دست دولت و شرکتهای دولتی یا شبه دولتی است. به این ترتیب بازیگر اصلی در بازار ارز و طلا دولت است و اوست که در مواقع مقتضی با تغییر روند عرضه یا با افزایش تقاضا از طریق جمعآوری ارز و طلاهای بازار، قیمتها را تحتالشعاع قرار میدهد. توجه به این موضوع که در دولتهای مختلف و در سالهای مختلف، ماههای پایانی سال زمانی است که شاهد جهش قیمت ارز و طلا هستیم؛ دقیقا زمانی که کسری بودجه سالیانه دولت باید تامین شود، و می شود!
***
با توجه به دو احتمال اخیر، می توان گفت که اگرچه بخشی از افزایش چشمگیر قیمت ارز و طلا در اسفندماه سال گذشته ناشی از تاثیرات روانی تهدیدات آمریکا، کاهش احتمال مذاکرات هستهای یا جنگ بود، اما رکوردزنی قیمتها فقط ناشی از این موارد نبود، بلکه اقتصاد بیمار داخلی و شیوههای کسب درآمد دولت و بانکها هم به آن افزوده شده و اتفاقی را رقم زد که حتی در زمان جنگ 12 روزه هم تکرار نشد!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com