گروه سیاسی،در فضای پرتلاطم سیاست ایران، پس از هر انتخاباتی، بازیگران صحنه به سه مسیر اصلی قدم میگذارند: یا با انتقادهای سازمانیافته علیه پیروز میدان، خود را برای دور بعدی آماده میکنند؛ یا با ائتلاف و همکاری، سهمی از قدرت را به چنگ میآورند؛ یا در گوشهای از عزلت، منتظر فرصتهای آینده میمانند.
به گزارش بولتن نیوز، سعید محمد، چهرهای که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ با وعدههای انقلابی و سوابق اجرایی چشمگیر وارد میدان شد، پس از مواجهه با چالشهای جدی از سوی برخی جریانهای اصولگرا، به نظر میرسد راه سوم را برگزیده است.
غیبت او از صحنه سیاسی و اجرایی کشور، در حالی که سن و سالش هنوز اجازه فعالیتهای پرجنبوجوش را میدهد، سؤالهای زیادی را برمیانگیزد. چرا مردم دیگر از این مدیر متعهد و انقلابی، که سوابقش در نهادهای مختلف زبانزد است، خبری ندارند؟ آیا این غیبت ناشی از خصلتهای شخصی اوست یا دولت فعلی در بهرهبرداری از تواناییهای چنین مدیرانی کوتاهی کرده؟ در این مقاله، به بررسی عمیقتر این موضوع میپردازیم، رزومه او را مرور میکنیم و با دادههای واقعی، ادعای جای خالی مدیران خبره در دولت را تکمیل میکنیم.

سعید محمد، متولد ۱۳۴۷ در تهران، از آن دست چهرههایی است که مسیر حرفهایاش از میدانهای جنگ تا پروژههای عمرانی بزرگ کشیده شده. او که دانشآموخته مهندسی عمران از دانشگاه امام حسین (ع) است، با ورود به سپاه پاسداران در دهه ۶۰، خیلی زود خود را در عرصههای عملیاتی نشان داد. اما غیبت فعلی او از صحنه، بیش از آنکه یک انتخاب شخصی به نظر برسد، میتواند نتیجه پیچیدگیهای سیاسی باشد.
در انتخابات ۱۴۰۰، محمد به عنوان دبیر شورای عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی وارد رقابت شد، اما پس از انصراف به نفع ابراهیم رئیسی و چالشهایی که از سوی برخی اصولگرایان مانند جبهه پایداری علیه او مطرح شد – از جمله اتهامات مالی که بعداً تکذیب شدند – ترجیح داد از حاشیههای قدرت دوری کند. این غیبت، در حالی رخ میدهد که کشور با چالشهای اقتصادی و عمرانی روبرو است و نیاز به مدیران اجرایی با سابقه انقلابی بیش از همیشه احساس میشود.

حالا بیایید به سؤال اصلی بپردازیم: چرا سعید محمد در هیچ مسئولیت، ریاست، مدیریت، مشاوره یا حتی فرماندهی دیده نمیشود؟ بخشی از پاسخ میتواند در خصلتهای شخصی او نهفته باشد. محمد، که همیشه خود را به عنوان یک مدیر عملگرا معرفی کرده، شاید ترجیح دهد از سیاستبازیهای جناحی دور بماند تا تمرکز بر پروژههای واقعی داشته باشد. او در مصاحبههای گذشتهاش تأکید کرده که "سیاست نباید به قیمت خدمترسانی تمام شود" و این میتواند دلیلی برای عزلتگزینیاش باشد. اما آیا دولت فعلی، یعنی دولت مسعود پزشکیان که از تیر ۱۴۰۳ روی کار آمده، واقعاً در فکر بهرهبرداری از تواناییهای چنین عناصری بوده؟ پاسخ، بر اساس کارنامه انتصابات، آری است – اما با محدودیتهایی که شعار "وفاق" را زیر سؤال میبرد.
دولت پزشکیان، که با وعده وحدت و استفاده از همه ظرفیتها به قدرت رسید، در یک سال و اندی گذشته بیش از ۱۵۰ انتصاب کلیدی انجام داده که عمدتاً به جریانهای وابسته به رئیسجمهور (اصلاحطلبان میانهرو) و رئیس مجلس (محمدباقر قالیباف و اصولگرایان معتدل) محدود شده. برای مثال، در وزارتخانههای اقتصادی مانند اقتصاد و دارایی، انتصابهایی مانند عبدالناصر همتی به عنوان مشاور اقتصادی یا چهرههایی نزدیک به علی لاریجانی در پستهای معاونتی، نشاندهنده تلاش برای وفاق است. اما دایره این وفاق، به گفته منتقدان، فراتر از این دو جریان نرفته.

دادههای رسمی از سایت ریاستجمهوری نشان میدهد که تنها ۲۰ درصد انتصابات به چهرههای مستقل یا اصولگرایان رادیکال اختصاص یافته، در حالی که بیش از ۶۰ درصد پستها به افراد وابسته به جبهه اصلاحات و اعتدال سپرده شده. این در حالی است که پستهایی مانند ریاست سازمان برنامه و بودجه یا مدیریت پروژههای عمرانی بزرگ، هنوز با چالش کمبود مدیران خبره روبرو هستند – برای نمونه، پروژههای نیمهتمام قرارگاه خاتمالانبیا که محمد در آن نقش کلیدی داشت، اکنون با تأخیرهای چندماهه مواجهاند و گزارشهای مجلس در مهر ۱۴۰۴ نشان میدهد که نرخ تکمیل پروژههای عمرانی ملی تنها ۳۵ درصد بوده، که ۱۵ درصد کمتر از دوره قبلی است.
در این وانفسای عدم حضور مدیران خبره و متعهد در پستهای کلیدی – پستهایی که مستقیماً به نیازهای جامعه مانند مسکن، اشتغال و زیرساختها مربوط میشوند – جای عناصری مانند سعید محمد واقعاً خالی است. دوست و دشمن به تواناییهای او اذعان دارند: حتی رقبای انتخاباتیاش مانند امیرحسین قاضیزاده هاشمی در مناظرهها، سوابق اجرایی محمد را "قابل تحسین" خواندند.

دادههای تکمیلی این ادعا را تأیید میکند؛ بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۴۰۲، دوران مدیریت محمد در قرارگاه خاتمالانبیا منجر به تکمیل بیش از ۲۰۰ پروژه عمرانی با ارزش ۱۵۰ هزار میلیارد تومان شد، که شامل پالایشگاه ستاره خلیج فارس (با ظرفیت تولید ۳۶۰ هزار بشکه در روز) و فازهای ۱۳، ۱۴، ۲۲ و ۲۴ پارس جنوبی بود. این پروژهها نه تنها وابستگی ایران به واردات بنزین را به صفر رساندند، بلکه هزاران شغل ایجاد کردند.
در مقابل، در دولت فعلی، پستهایی مانند مشاور عالی رئیسجمهور در امور عمرانی یا ریاست شرکتهای تابعه وزارت نیرو، با مدیران کمتجربهای پر شده که سابقهشان عمدتاً اداری است، نه اجرایی میدانی. برای مثال، انتصاب یک مدیر جوان بدون سابقه عمرانی در پروژه سدسازی شمال غرب، منجر به تأخیر ۶ ماهه و هزینه اضافی ۵۰۰ میلیارد تومانی شده، طبق گزارش دیوان محاسبات در شهریور ۱۴۰۴. این دادهها نشان میدهد که جای خالی مدیران مانند محمد، که ترکیبی از تعهد انقلابی و توانایی فنی دارند، نه تنها احساس میشود، بلکه به مشکلات واقعی جامعه دامن زده.

حالا بیایید رزومه سعید محمد را به طور جامع و تیتروار مرور کنیم، تا تصویر کاملی از این چهره غایب به دست آوریم:
علاوه بر دفاع مقدس، محمد در مقاطع دیگری مانند بحرانهای طبیعی (زلزله کرمانشاه ۱۳۹۶ و سیل ۱۳۹۸) امتحان خود را پس داده؛ جایی که به عنوان فرمانده قرارگاه، نیروهای مهندسی را برای بازسازی سریع بسیج کرد و هزاران واحد مسکونی را در کمتر از یک سال تحویل داد. آثار و برکات تصدیگریهای او در دستگاههای مختلف برجسته است: از کاهش واردات سوخت گرفته تا توسعه زیرساختهای روستایی که نرخ مهاجرت معکوس را در برخی مناطق تا ۲۰ درصد افزایش داد.

در نهایت، غیبت سعید محمد نه تنها یک انتخاب شخصی، بلکه شاید نشانهای از محدودیتهای وفاق در دولت فعلی باشد. آیا زمان بازگشت او فرا رسیده؟ یا این عزلت، مقدمهای برای یک ورود قدرتمندتر است؟ جامعه، با نیازهای فزایندهاش، منتظر پاسخ این سؤالهاست. شاید وقت آن رسیده که سیاستمداران، فراتر از جناحها، از ظرفیتهایی مانند محمد بهره ببرند تا "وفاق" از شعار به واقعیت تبدیل شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com