گروه فرهنگی: با فرارسیدن اردیبهشت، یاد و نام محمدتقی بهار، شاعر، نویسنده، سیاستمدار و استاد برجسته ادبیات فارسی دوباره در ذهن ایرانیان زنده میشود. وی که در سال ۱۲۶۵ خورشیدی در مشهد زاده شد، با تخلص "بهار"، آثار ماندگاری در ادبیات، سیاست و فرهنگ ایران از خود بهجای گذاشت. از شعرهای درسی کودکی تا تصنیف ماندگار "مرغ سحر"، از کرسی تدریس تا صحن مجلس، بهار نماد ادیبی آزاده بود که جان و زبان خود را وقف بیداری ملت کرد. این نوشتار، مروری است بر زندگی، آثار و جایگاه جاودانه این مرد بزرگ در تاریخ ایران.
به گزارش بولتن نیوزبهار٬ بزرگ مرد نامي ايران زمين٬ آخرين اديب بزرگ ايران است كه شعرش براي هميشه در قلب هاي ايرانيان جاودان است. همه ما از كودكي و دوران مدرسه با شعرهايش آشنا هستيم. آنجا كه در كتاب فارسي ابتدايي در شعر "چشمه و سنگ" خوانديم :
برو كارگر باش و اميدوار كه از يأس٬ جزمرگ نايد به بار
گرت پايداريست در كارها شود سهل٬ پيش تو دشوارها
و آنجا كه پس از هر بار شنيدن تصنيف "مرغ سحر" گوشه چشممان خيس شد :
ظلم ظالم٬ جور صياد آشيانم داده بر باد
اي خدا٬ اي فلك٬ اي طبيعت شام تاريك ما را سحر كن
نو بهار است٬ گل به بار است ابر چشمم ژاله بار است
اين قفس٬ چون دلم تنگ و تار است
شعله فكن در قفس اي آه آتشين دست طبيعت گل عمر مرا مچين
بهار٬ در 18 آذر سال 1265 شمسي در مشهد به دنيا آمد ولي اصالتي از شهر كاشان داشت و نام خانوادگي اش "صبوري كاشاني" بود. سالها بعد٬ پس از تاسيس روزنامه "نوبهار" ٬ نام خانوادگي اش را به "بهار" تغيير داد و تخلص بهار را براي خود انتخاب كرد. اجدادش از خاندان مشهور "ضرابي" هاي كاشان بودند كه به مشهد رفته و به كار حرير بافي مشغول بودند. اصالت خاندان ضرابي هاي كاشان به انوشيروان٬ پادشاه ساسانيان٬ مي رسد. ميرزا احمد كاشاني٬ متخلص به صبور٬ از شاعران بزرگ و مشهور دوران فتحعلي شاه قاجار٬ از اجداد بهار است.
پدرش٬ ميرزا محمد كاظم صبوري كاشاني از شاعران مشهور دوران ناصرالدين شاه قاجار بود و لقب "ملك الشعرا" آستان قدس را داشت. بهار بسيار باهوش و با استعداد بود و از 4 سالگي تحت تعليم و تربيت پدر قرار گرفت و خيلي زود علاقه و طبع شعر او مشخص شد. وي در هفت سالگي قرآن و شاهنامه را آموخته بود و اولين شعر خود را در هفت سالگي گفت و از پدرش جايزه گرفت. پس از فوت پدر٬ لقب ملك الشعرا در سن 18 سالگي به بهار رسيد. وي در شعر تبحر و نبوغ بالايي داشت.
نقل شده است كه جهت اعطاي لقب "ملك الشعرا" به بهار٬ در مجلسي از او امتحان گرفتند كه در آنجا بهار اوج نبوغ و تبحر خود را در 18 سالگي به همه نشان مي دهد. امتحان اين گونه بوده است که بهار میبایست با واژههایی که به او گفته مي شود، يك رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد. به او مي گويند با واژه هاي گل رازقي٬ سيگار٬ لاله و كشك٬ يك رباعي بگويد. بهار مي گويد :
ای برده گل رازقی از روی تو رشک بر دیده ی مه ز دود سیگار تو اشک
گفتم که چو لاله داغدار است دلم گفتی که دهم کام دلت ، یعنی کشک!
بهار علاوه بر شعر و ادبيات٬ يك آزاديخواه دوران مشروطه بود و از بيست سالگي به نهضت مشروطه پيوست. در مرور زندگي سياسي وي٬ چندين دوره نمايندگي مجلس٬ وزارت فرهنگ٬ انتشار روزنامه نوبهار و همچنين بارها زندان و تبعيد وجود دارد. بهار همچنين سالها فعاليت علمي و آموزشي داشت و استاد ادبيات دانشگاه بود.
ملك الشعراي بهار در اول ارديبهشت سال 1330 شمسي درگذشت و در آرامگاه ظهيرالدوله شميران به خاك سپرده شد.
محمد تقي بهار شاعر و اديبي بزرگ بود كه آثار بسياري در شعر و ادبيات فارسي خلق كرد و نامش براي هميشه در تاريخ هنر و ادب ايران جاودان است.
غم مخور جانا در این عالم٬ که عالم هیچ نیست نیست هستی جز دمی ناچیز و آن دم هیچ نیست
يادش گرامي ...
تهيه و تنظيم : دكتر حسين شهزادي
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ای خِطّۀ ایران مِهین ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
آشفته کنارت چو دل پُرحَزَن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بی روی تو ای تازهشکفته چمن من
ای بارخدای من، گر بی تو زیم باز
افرشتۀ من گردد چون اهرمن من
تا هست کنار تو پُر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل، مِحَن من
۲- سال به شمسی باید نوشته شود نه خورشیدی و اصل ۱۷ قانون اساسی هم بر آن تصریح نموده است ولی ضد انقلاب و ویکیپدیا نوبسان تعمداً آن را خورشیدی مینویسند تا به هجرت رسول خدا دهنکجی کنند.