کد خبر: ۸۷۲۸۰۷
تاریخ انتشار:
طرحی ملی برای تبدیل ابربحران آب به موتور مولد ثروت و امنیت غذایی

چگونه مشارکت مردمی می‌تواند بزرگترین پروژه شیرین‌سازی آب جهان را در ایران کلید بزند؟

بحران آب در ایران دیگر یک هشدار زیست‌محیطی نیست؛ یک تهدید وجودی است که پایه‌های امنیت ملی، ثبات اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور را نشانه گرفته است.
چگونه مشارکت مردمی می‌تواند بزرگترین پروژه شیرین‌سازی آب جهان را در ایران کلید بزند؟

گروه اقتصادی: بحران آب در ایران دیگر یک هشدار زیست‌محیطی نیست؛ یک تهدید وجودی است که پایه‌های امنیت ملی، ثبات اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور را نشانه گرفته است. فرونشست دشت‌ها، خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، و مهاجرت‌های اقلیمی، واژگانی هستند که از ستون حوادث روزنامه‌ها به متن اصلی استراتژی‌های کلان کشور راه یافته‌اند. در این میان، رویکرد سنتی و اتکا به منابع محدود دولتی و صندوق توسعه ملی برای مهار این بحران، به بن‌بستی آشکار رسیده است. اما اگر بتوان این پارادایم را شکست و از دل بزرگترین تهدید ملی، یک فرصت تاریخی برای جهش اقتصادی خلق کرد چه؟ این مقاله طرحی را واکاوی می‌کند که نه بر پایه انتظار برای گشایش درهای خزانه، بلکه بر اساس فعال‌سازی قدرتمندترین سرمایه کشور یعنی «اعتماد و مشارکت ملی» بنا شده است.

به گزارش بولتن نیوز برای درک پتانسیل نهفته در سرمایه اجتماعی، نیازی به جستجوی نمونه‌های دوردست نیست، هرچند تاریخ جهان مملو از آن‌هاست. روایت بازسازی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و تسلیم بی‌قید و شرط، یک نمونه کلاسیک است. زمانی که فرماندهی نیروهای آمریکایی برای تحقیر امپراتور هیروهیتو، منابع مالی دولتی را برای بازدید او از مناطق جنگ‌زده مسدود کرد، این مردم ژاپن بودند که با اهدای طلا و دارایی‌های شخصی خود، نه تنها هزینه سفر را تامین کردند، بلکه حماسه‌ای از همبستگی ملی آفریدند که سنگ بنای معجزه اقتصادی ژاپن شد.

در مقیاسی نزدیک‌تر، جامعه ایرانی خود شاهد بوده است که چگونه در بزنگاه‌های عقیدتی و انسانی، مانند کمک به بازسازی لبنان، سرمایه‌های خرد و کلان مردمی (به‌ویژه در قالب طلا و جواهرات) با یک اشاره، به شکلی چشمگیر بسیج می‌شود. این ظرفیت عظیم، این نیروی بالقوه که در بزنگاه‌ها به فعلیت می‌رسد، یک منبع استراتژیک است که تاکنون برای حل ابرچالش‌های داخلی مانند بحران آب، به کار گرفته نشده است. پرسش اصلی این است: اگر این نیروی عظیم، این بار نه برای یک هدف فرامرزی، بلکه برای آبادانی ایران و نه در قالب «بخشش»، بلکه در چارچوب یک «سرمایه‌گذاری ملی سودآور» هدایت شود، چه تحول شگرفی رخ خواهد داد؟

این طرح، ایجاد یک صندوق سرمایه‌گذاری پروژه (Project Fund) با عنوان پیشنهادی «صندوق ملی آب و توسعه پایدار» را پیشنهاد می‌کند که سهام آن در بورس اوراق بهادار قابل معامله باشد. این صندوق، سازوکاری مدرن، شفاف و چندوجهی برای تجمیع سرمایه‌های ملی فراهم می‌آورد:

جذب سرمایه مردمی (سهامی عام): عموم مردم می‌توانند علاوه بر پول نقد (ریال و ارز)، دارایی‌های متنوعی همچون طلا، سکه و حتی املاک و مستغلات خود را در این صندوق سرمایه‌گذاری کنند. صندوق وظیفه دارد دارایی‌های غیرنقدی را از طریق سازوکارهای شفاف کارشناسی و بورسی به نقدینگی تبدیل کرده و معادل ارزش روز آن، سهام به سرمایه‌گذار تخصیص دهد.

چگونه مشارکت مردمی می‌تواند بزرگترین پروژه شیرین‌سازی آب جهان را در ایران کلید بزند؟

انتشار اوراق مشارکت: علاوه بر جذب سرمایه در قالب سهام، برای تأمین مالی فاز اول و جذب سرمایه‌گذارانی که به دنبال ریسک کمتر و سود ثابت هستند، امکان انتشار اوراق مشارکت نیز پیش‌بینی می‌شود. این ابزار بخش دیگری از جامعه را که محتاط‌تر هستند درگیر پروژه می‌کند.

شفافیت و نقدشوندگی: قابل معامله بودن سهام و اوراق در بورس، به سرمایه‌گذاران اطمینان می‌دهد که دارایی آن‌ها شفاف، قابل ارزش‌گذاری لحظه‌ای و دارای نقدشوندگی است. این بزرگترین تفاوت با طرح‌های مبتنی بر بخشش است.

اهرم‌سازی دولتی: دولت به جای تزریق پول مستقیم، با سه ابزار کلیدی نقش‌آفرینی می‌کند:

تخصیص زمین: واگذاری اراضی وسیع و بلااستفاده ساحلی (که دارایی دولت است و هزینه‌ای برای آن ندارد).

تسهیل‌گری قانونی: ارائه مجوزهای لازم و ایجاد یک مسیر سبز (Fast-Track) برای پروژه.

تهاتر نفت: استفاده از ظرفیت تهاتر نفت در برابر فناوری و تجهیزات. بخش خصوصی فعال در این صندوق می‌تواند با حمایت دولت، مستقیماً با شرکت‌های بین‌المللی برای واردات تأسیسات آب‌شیرین‌کن در ازای محموله‌های نفتی وارد مذاکره شود.

هدف این صندوق، تأمین مالی احداث بزرگترین مجتمع آب‌شیرین‌کن جهان با ظرفیت نهایی ۱۲ میلیون متر مکعب در روز است. این پروژه عظیم، مشابه فازهای پارس جنوبی، در ۱۲ فاز یک میلیون متر مکعبی تعریف می‌شود تا مدیریت‌پذیر بوده و هر فاز با موفقیت فاز قبلی، تأمین مالی و اجرا شود.

تفاوت بنیادین این طرح با پروژه‌های مشابه در کشورهای حاشیه خلیج فارس در همین نقطه است. برای آن کشورها که فاقد زمین کشاورزی مستعد هستند، آب شیرین یک «هزینه» برای بقا و مصارف شرب و بهداشت است. اما برای ایران، با داشتن سواحل طولانی و دشت‌های حاصلخیز در سراسر کشور، آب شیرین یک «دارایی مولد» و ورودی یک زنجیره ارزش اقتصادی قدرتمند است.

مدل درآمدزایی و بازگشت سرمایه این طرح بر پایه «اقتصاد گلخانه‌ای» استوار است:

فاز اول (کاتالیزور ساحلی): فازهای اولیه پروژه در سواحل استان‌های بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان متمرکز می‌شود. این استراتژی هوشمندانه، هزینه اولیه و سرسام‌آور انتقال آب به مرکز کشور را حذف می‌کند.

ایجاد شهرک‌های گلخانه‌ای: دولت زمین‌های ساحلی را به صندوق تخصیص می‌دهد. این صندوق، زمین‌ها را به زیرساخت‌های لازم (آب، برق، جاده) مجهز کرده و به صورت پکیج‌های «زمین + حق‌آبه تضمین‌شده» به سرمایه‌گذاران و کشاورزان واگذار می‌کند.

بازار تشنه و سود تضمین‌شده: با توجه به سودآوری بالای صادرات محصولات گلخانه‌ای (که طبق آمارها یکی از سودآورترین بخش‌های کشاورزی است)، تقاضای عظیمی برای این پکیج‌ها وجود خواهد داشت. کشاورزان و سرمایه‌گذاران حاضرند برای یک هکتار گلخانه با آب پایدار، مبالغ قابل توجهی سرمایه‌گذاری کنند.

دومینوی تأمین مالی: درآمد حاصل از فروش زمین و آب در فاز اول، سرمایه لازم برای راه‌اندازی فاز دوم را فراهم می‌کند. این چرخه خودتکثیرشونده (Self-Sustaining) ادامه یافته و پروژه بدون نیاز به منابع جدید دولتی، فاز به فاز توسعه می‌یابد.

بر اساس برآوردهای اولیه حامیان طرح، هر یک میلیون متر مکعب آب شیرین می‌تواند زیرساخت لازم برای حدود ۲۵ هزار هکتار گلخانه مدرن را فراهم کند. اگر سود خالص هر هکتار گلخانه بر اساس آمار رسمی (به طور مثال یک میلیارد تومان در سال) محاسبه شود، این حجم از فعالیت اقتصادی، سودی بالغ بر ۲۵ همت (هزار میلیارد تومان) در سال ایجاد می‌کند که قادر است اصل سرمایه‌گذاری اولیه برای هر فاز را در کمتر از یک دهه بازگرداند. با درآمد حاصل از فازهای اولیه و اثبات موفقیت مدل، می‌توان پروژه‌های بلندپروازانه انتقال آب به استان‌های مرکزی مانند فارس، اصفهان، کرمان و یزد را نیز از همین محل تأمین مالی کرد.

این طرح، بیش از یک پروژه عمرانی، یک تغییر نگرش استراتژیک است. گذار از مدیریت انفعالی بحران به خلق فعالانه فرصت؛ حرکت از اقتصاد متکی به خزانه دولت به اقتصاد متکی بر سرمایه ملت؛ و تبدیل دارایی‌های راکد مردم (طلا، ارز و املاک خانگی) به دارایی‌های مولد و اشتغال‌زا.

اجرای چنین مگاپروژه‌ای نیازمند یک کاتالیزور قدرتمند و یک اراده جمعی است. نیازمند آن است که رهبران فکری و مقامات ارشد کشور، این چشم‌انداز را باور کرده و فراخوان مشارکت در این سرمایه‌گذاری ملی را صادر کنند. این طرح نشان می‌دهد که برای ساختن آینده، همیشه نباید منتظر باز شدن درهای صندوق ذخیره ارزی بود؛ گاهی بزرگترین گنج، در صندوقچه‌های خانه‌های مردم و در قلب اعتماد ملی نهفته است که تنها نیازمند یک کلید برای آزاد شدن است. کلیدی از جنس «باور» و «صداقت».

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین