به گزارش بولتن نیوز، همزمان با شب شهادت حضرت ثامنالحجج، امام رضا علیهالسلام، مراسم ویژهای در حرم مطهر رضوی برگزار شد.
گروه فرهنگی،در این مراسم معنوی، حجتالاسلام و المسلمین علیرضا توحیدلو به ایراد سخن پرداخت و موضوع سخنرانی خود را «زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام افضل است یا زیارت علیبنموسیالرضا علیه آلاف تحیه و الثنا» قرار داد.
این برنامه با هدف تبیین جایگاه زیارت اهلبیت علیهمالسلام و بهرهمندی زائران و مجاوران از معارف اهلبیت برگزار گردید و به صورت زنده از طریق رادیو اربعین مشهد به سمع مخاطبان رسید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
پسر گلم خیلی التماس دعا ایشاالله به سلامتی برگردی
با گریه گرد کرببلا جمع میکند
نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد
این سفره را امام رضا جمع میکند
باور کنید امام رضا هم در این دو ماه
لحظه به لحظه روضه گرفته ست در حرم
گاهی میان سینه زنان دم گرفته و
گاهی میان گریه کنان میزند قدم
کجا هوای شهنشاهی زمین دارم
که کفشداری سلطان هشتمین دارم
سِزد که فخر کنم بر شَهان به روز جزا
به کفشداری سلطان دین امام رضا
این رباعی روی سنگ مرمرِ حک شده در دیوار راهروی کفشداری بزرگ صحن کهنه نصب بود. در سال ۱۳۴۳ شمسی که کفشداری بزرگ را خراب و ضمیمهی رواق جدیدالاحداث کردند سنگ رباعی ناصرالدینشاه برداشته شد.
کار می کشی. پاییز بوستان دل ما بهار توست. در شهر طوسی و همه عالم دیار توست. گل بوسهٔ امام زمان بر مزار توست.
اما نور وجودش و گرمای محبتش باقی ماند.
سالهای سال است که حضورش، امیدبخش
دل شیعیان و منتظران پسرش_مهدی_است.
سالروز شهادت حضرت شمسالشموس امام_رضا علیهالسلام تسلیت می گوییم
خورشید طوس، شمس الشموس، امام رضا علیه السلام ضامن دعاهاتون باشه شهادت امام رئوف، علی بن موسی الرضا(ع) تسلیت باد
آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
شهادت جانسوز ولی نعمت مان حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) را تسلیت میگویم در پیشگاه مقدس ولی نعمت مان دعاگوی ما هم باشید
اذن به یک لحظه نگاهم بده
مثل ما تنبل نباشید، زود زود به مشهد بروید. گاهی موانع بزرگی با یکبار مشهد رفتن از سر راه ما برداشته میشوند.
هنگامی که به حرم مشرف شدید به عدد اسم ابجد امام رضا (علیه السلام) یعنی
هزار و یک مرتبه " یا رئوف و یا رحیم " بگویید.
زیارت کنید، نماز زیارت بخوانید و بعد به امام رضا (علیه السلام) بگویید ؛ دست خالی آمده ام، گره به کارم افتاده است، شما مشکلم را حل کنید.
برگردید و ببینید امام رضا (علیه السلام) چطور مسیر را برای شما هموار میکند.
او حجت خدا و پناه شیعه است. آسمان و زمین و آنچه بین آندو است، در اختیار امام رضا (علیه السلام) است.
هنگامیکه امام رضا(ع) به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباطگیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیهالسلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند.
او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا(علیهالسلام) خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد.
پیرمرد سلمانی هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا(علیهالسلام) با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند.
این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من [پشیمان شدم] اجرت دنیوی نمیخواهم، من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام! پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
امام رضا(علیهالسلام) دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به سلمانی بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم.
(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا(علیهالسلام) را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.)
روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا(علیهالسلام) فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد
اللهمّ صلّ علی علیّ بن موسی الرّضا ولیّک عدد ما فی علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک. اللهمّ سلّم علی ولیّک علیّ بن موسی الرّضا عدد ما فی علمک سلاماً دائماً بدوام ملکک و سلطانک و جبروتک.
بسیار عالی
زیارت قبول، التماس دعا
خیلی التماس دعا
...
داغ تو بر دل ما چشم ما بر تو گریان
سینه ات پر شراره دیدهات پر ستاره
هم غمت بی شماره هم جگر پاره پاره
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
امام حسین علیه السلام
خریدار اشک هایتان
پیامبر صلوات الله علیه و آله
مشکل گشای غم هایتان
غریب مدینه ؛ امام حسن مجتبی علیه السلام
شفاعت خواهتان
خورشید طوس، امام رضا علیه السلام
ضامن دعاهایتان
و مهدی فاطمه علیهم السلام
سایبان دل هایتان باشد.
آمین
شهادت امام رضا تسلیت
بر یازده امام چو دلم تنگ می شود
می آیم و طواف مزار تو می کنم
حتی اگر به آخر خط هم رسیدهای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
چند سالى است که در شب اول ماه ربیع الاول حرکتى در بعضى مساجد باب شده است بدین ترتیب که از حدود نیمه شب تا اذان صبح افرادى با در دست داشتن شمع پشت در مساجد مراجعه و با کوبیدن به در مساجد و خواندن اذکارى توسل جسته و حاجات خود را طلب مىنمایند، البته این عمل را تا هفت مسجد ادامه می دهند،
1- آیا چنین عملی مستند روایی دارد؟
2- آیا چنین عملی (که در حال گسترش می باشد) می تواند به عنوان یک حرکت شایسته مورد تأسی دیگران قرار گیرد؟
3- در صورتی که عمل فوق از جمله خرافات و یا خدای نکرده نوعی بدعت باشد وظیفه ما (ائمه جماعات و متدینین) در این خصوص چیست؟
🌹آیت الله خامنه ای: بسمه تعالی، عمل فوق الاشاره مستند روایی ندارد و شیوه قابل تأیید نیست. اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است. آقایان علماء اعلام - دامت افاضاتهم - و مومنین - ایدهم الله تعالی - با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چه بسا ممکن است منتهی به وهن مذهب گردد، جلوگیری نمایند.
🌷آیت الله مکارم: بسمه تعالی با توجه به اینکه این عمل در روایات معصومین(ع) وارد نشده است انجام آن به عنوان یک عمل مستحب شرعی جایز نیست و سزاوار است ائمه محترم جماعات مردم را به سوی مراسم و توسلاتی دعوت کنند که در روایات معصومین(ع) وارد شده است وگرنه ممکن است افراد منحرف برای وهن مذهب هر روز امر تازه ای اختراع کنند و ناآگاهان را به سوی آن دعوت کنند. همیشه موفق باشید.
🌹آیت الله صافی گلپایگانی: بسم الله الرحمن الرحیم
1- مستند روایی بر عمل مذکور به نظر نرسیده والله العالم.
2- با عدم مستند شرعی تأیید آن معنی ندارد. والله العالم.
3- علمای اعلام باید مردم را آگاه کنند. وفقکم الله. والله العالم.
🌷مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی: بسمه تعالی مستند شرعی برای عمل فوق ملاحظه نشده است و لازم است مومنین از این گونه اعمال اجتناب نموده و برای قضای حوایج و برآورده شدن حاجات از طرقی که در کتب ادعیه آمده استفاده کنند.
بینهایت لذت بردم از این سخنرانی پُر از نور و معرفت. بیان شما دل رو آروم میکرد و یاد امام رضا (ع) رو زندهتر
اجرتان باخدا مرد اندیشمند جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو 🙏
بیان شما ترکیبی بود از علم، عشق و ادب
خدا قوت استاد فرزانه و فرهیخته دلها رو به حرم بردید با کلماتتون
البته قصد جسارت به ایشان ندارم خدا خیرشان بدهد که در خصوص مسائل اعتقادی و دینی سخنرانی می کنند ولی یه جورایی نظرات تابلو است چون قبلا هم مطالب ایشان را دیدم و آنجا هم به همین شیوه عمل می شد که انگار سخنران یکی از قوی ترین سخنرانیهای عالم را کرده است امید است نظر بنده را هم تایید کنید
حسود کیست؟ حسود کسی است که وقتی موفقیت ها و نعمت های دیگران را می بیند، آرزوی زوال و نابودی آن را می کند؛ انسان حسود از غم های دیگران شاد و از شادی های آنها غمناک است.
معانی حسود هرگز نیاسود
یعنی انسان حسود هیچ وقت آسایش و آرامش ندارد زیرا مدام از پیشرفت ها و داشته های دیگران آزرده خاطر است.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: الحَسودُ لا یَسود؛ یعنی آدم حسود سیادت و برتری نمی یابد.
⭕ کلمه ” یسود ” از ریشه سید یعنی آقا است. بنابراین لا یسود یعنی حسود، به بزرگواری و شرافت نمی رسد. و فرق دارد با واژه ” نیاسود ” که در زبان فارسی بکار می بریم؛ نیاسود در فارسی معنای عدم آسودگی می دهد. به هر حال هر دو معنای فارسی و عربی، به عاقبت بد فرد حسود اشاره دارد.
داستان ضرب المثل حسود هرگز نیاسود
شهید مطهری در کتاب انسان کامل آورده است:
در زمان یكی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی كه او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی كرد، بلكه مانند یک آقا با او رفتار می كرد. بهترین غذاها را به او می داد، بهترین لباسها را برایش می خرید، وسایل آسایش او را فراهم می كرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می كرد. غلام می دید كه اربابش همیشه در فكر است، همیشه ناراحت است.
بالاخره ارباب یک شب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد كنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی می دانی برای چه این همه خدمت به تو كردم؟ فقط برای یک تقاضا. اگر تو این تقاضا را انجام دهی، هرچه كه به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو می دهم. ولی اگر این كار را انجام ندهی، من از تو راضی نیستم.
غلام گفت: هرچه تو بگویی اطاعت می كنم، تو ولیّ نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی، می ترسم اگر پیشنهاد كنم قبول نكنی. گفت: هرچه می خواهی پیشنهاد كنی بگو تا من بگویم «بله» . وقتی كاملاً قول گرفت، گفت: پیشنهاد من این است كه در یك موقع و جای خاصی كه من دستور می دهم، سر مرا از بیخ ببری.
گفت: آخر چنین چیزی نمی شود. گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این كار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار كرد، كارد تیزی به او داد و با هم به پشت بام یكی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و كیسه ی پول را به غلام داد و گفت: همین جا سر من را ببر و هرجا كه دلت می خواهد برو.
غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینكه من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یكدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم، می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی كنند.
اگر چنین چیزی شود، من راحت شده ام. راحتی من فقط برای این است كه می دانم اگر اینجا كشته شوم، فردا می گویند جنازه اش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتماً رقیبش او را كشته است، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می كنند و مقصود من حاصل می شود!
غلام گفت: حال كه تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این كار را نكنم؟ تو برای همان كشته شدن خوب هستی. سر او را برید، كیسه ی پول را هم برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند.
ولی همه می گفتند: اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه ی خودش كه این كار را نمی كند، پس قضیه چیست؟ معمایی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حكومت وقت رفت و حقیقت را این طور گفت: من به تقاضای خودش او را كشتم.
او آنچنان در حسد می سوخت كه مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد كردند. [1]
1. انسان کامل، مرتضی مطهری، ص 251