کد خبر: ۳۴۹۵۳۱
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 13 ارديبهشت 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
فرهنگ در رسانه
*      *      *

آرمان/تلویزیون باید از نظرمالی قوی باشد


برق نورد که از تئاتری های موفق تلویزیون بوده و البته به خاطر حضور پررنگش در سریال های تلویزیونی فرصت درخشش در سینما را تا الان از دست داده طی گفت و گو با خبرآنلاین از ایده انجام کاهای بزرگ با بهنام تشکر می گوید و البته به سریال های تلویزیونی ، شرایط تلویزیون و نقش آفرینی در «دودکش ۲ » می پردازد که در لا به لای حرف‌هایش می‌شود نکته‌های جالب و متفاوتی پیدا کرد.

در برنامه «خندوانه» رامبد جوان مساله ای را با بهنام تشکر در میان گذاشت که جالب بود. اینکه زوج شما و بهنام تشکر می تواند تبدیل به یک زوج موفق شود و با این زوج می توان کارهای بزرگی کرد. اتفاقا بهنام تشکر هم گفت خودتان به این مساله فکر کرده اید.

این مساله از وقتی ساختمان پزشکان شروع شد و بعد از آن با هم در «دزد و پلیس» بازی داشتیم. همان زمان روزنامه همشهری ما را لورل و هاردی خطاب کرده بود. من هم موافق این کار هستم و می شود کارهای پرمخاطب و پربیننده ای ارائه کرد اما هر چه فکر می کنم به خودم می گویم اینها داغش خوب می شود یعنی اینکه همان موقع اتفاق بیفتد. اتفاقا بعد از اینها یک مسابقه طراحی کرده بودند و به من و بهنام پیشنهاد دادند مجریان این مسابقه باشیم با همان کاراکترهای ساختمان پزشکان که البته ما قبول نکردیم. البته بهنام یک مقدار من من کرد اما من مخالف بودم. هر دو نفرمان اعتقاد داشتیم و هم‌عقیده بودیم که ما خواننده نیستیم، مجری هم نیستیم بلکه بازیگریم و به همین خاطر کار را نپذیرفتیم. حالا اگر کار سریال باشد و طنز هم باشد من و بهنام انجامش می دهیم.

اینکه از این زوج در یک کار جدی استفاده شود هم ایده جالبی است.

بله تا الان جدا از هم کارهای جدی داشته‌ایم اما با هم در یک کار جدی شرکت نکرده ایم. به نظرم این کار نیازمند یک هوش و درایت خاصی است.

این یعنی که کارگردان ها و تهیه کننده ها حداقل تا الان چنین هوش و درایتی نداشته‌اند؟

نظر من غیر از این است. من می گویم چرا ساختمان پزشکان الان پخش نمی شود؟

یعنی چرا سری دوم این سریال ساخته نشده؟

چرا سری دوم؟ همان سری اولش چرا ادامه پیدا نکرد؟ تلویزیون که هیچ وقت متن کامل ندارد و همه چیز در حال نو شدن است پس چرا اجازه می دهند این سریال قطع شود و بعد از مدتی به فکر ساختن فصل دومش باشند؟ چرا اجازه نمی دهند ادامه پیدا کند؟ اگر اینطور می شد الان این سریال فصل ششم را پشت سر می گذاشت و ۴۵۰ قسمت هم پخش شده بود.

اتفاقی که در مورد تمام سریال های پرمخاطب دنیا می افتد.

بله، دقیقا. آن وقت ما می خواهیم با دنیا رقابت کنیم؟ ما الان به سری دوم «دزد و پلیس» فکر می کنیم اما وقتی پخش می‌شود چرا اجازه نمی‌دهیم ادامه داشته باشد؟

فکر می کنید مقصر کیست؟ نویسنده ها و تهیه‌کننده‌ها یا تلویزیون؟

من نمی دانم.اگر بگویم تلویزیون ممکن است اشتباه کنم چون احتمال دارد بگویند ما پیشنهاد دادیم اما نویسنده نمی‌خواست کار را ادامه بدهد.

اما در سریال های پر مخاطب دنیا این اتفاق هم می افتد که بین فصل‌ها بعضا ۷-۶ ماه فاصله می افتد و البته کارها آنقدر قوی است که همه مخاطبانش منتظر می مانند.

من می گویم اگر پخش سریالی بعد از فصل اولش قطع شود و وقفه زیادی تا فصل دومش بیفتد شاید از دید مخاطب دور شود اما اگر ۵۰ قسمت گذشته باشد مشکلات حل می شود و مخاطب هم کاستی‌ها را فراموش می کند. حالا باز اگر یک کشوری بودیم که سه تا شبکه داشتیم مثل اول انقلاب و بعد از ساعت ۱۰ شب همه شبکه ها برفک بود درست بود که ما را بزنند کنار و به بقیه هم اجازه دهند که کارهایشان پخش شود اما الان به اندازه برنامه‌هایمان شبکه داریم ولی باز می بینیم از همه کانال ها دزد و پلیس ، دودکش ،ساختمان پزشکان و سریال های تکراری پخش می شود.این همه شبکه داریم اما قربان تلویزیون بروم که با قیمت تیزرهایش گوش می‌برد و اسپانسرها پول می دهند و کار می کنند باز هم مشکل مالی دارد. من می گویم تلویزیون باید از نظر مالی قوی باشد تا این مشکلات حل شود.

حالا اگر طرح ادامه همکاری تان با بهنام تشکر به عنوان زوج مطرح شود استقبال می‌کنید؟

بله چرا استقبال نکنم؟ با این زوج هزار تا کار می‌شود کرد اما یک مقدار باید به داستان و فیلمنامه و نقش‌ها فکر کرد.

ما از این زوج ها در سینما و تلویزی زیاد به خاطر داریم. مثلا «بود اسپنسر و ترنس هیل » ۴۰ سال پیش زوجی را تشکیل دادند که فیلم هایشان هنوز می خنداند.

بله از این زوج ها زیاد داشتیم.در مملکت خودمان هم زیاد داشتیم اما نتوانستیم پرورشش بدهیم. به هر حال طی این مدت به من و بهنام کار مشترک پیشنهاد شد اما فیلمنامه ها خوب نبود. همه شان فکر می کردند کار کمدی یعنی بداهه در صورتی که اصلا اینطوری نیست و همه چیز باید حساب شده باشد .

به خصوص اینکه خنداندن مردم ایران خیلی سخت شده.

بله واقعا سخت است اما آنها نمی دانند چهارتا دیالوگی که ما می گوییم و می خنداند همه نوشته شده است. مثلا در دودکش تمام آن جملات و تکیه کلام های من در فیلمنامه نوشته شده بود.

بخصوص برای شما که فیلمنامه ملاک درآوردن نقش است.

بله به من فیلمنامه کد اولیه را می دهد و من اگر از فیلمنامه کد بازی را بگیرم می توانم شخصیت را بسازم. مثلا در ساختمان پزشکان همین طور بود و فیلمنامه آقای قاسم‌خانی به همه کاراکترها این کد را داده بود.

با دودکش ۲ ممکن است زوج بهنام تشکر - برق نورد دوباره روی بورس بیاید.

بله البته در دودکش ۲ من و بهنام بیشتر از همه سوا هستیم. در واقع من و امیرحسین رستمی بیشتر با هم هستیم و بهنام تشکر و مجید یاسر کنار هم دیده می‌شوند. البته با وجود این دور بودن باز هم چلنج های همیشگی‌مان وجود دارد و هر کدام در خانه درباره آن یکی حرف می زنیم و من سر بهنام با خواهرش عفت جر و بحث می کنم . با این حال همان طور که گفتید ممکن است دوباره جریان این زوج راه بیفتد.

چقدر از کار این مجموعه باقی مانده است؟

ما یک هفته دیگر کار داریم تا کار را ببندیم و تحویل کارفرمایمان که تلویزیون است بدهیم. دیگر این با آنهاست که چه تصمیمی درباره پخشش بگیرند.

این کار برای عید نوروز ساخته شد اما به نظر می رسد در ماه رمضان پخش شود.

نه این سریال اصلا برای عید نوروز درست شده و با آن ایام مناسبت دارد. در ضمن ۱۵ قسمتی هم هست و شاید برای ماه رمضان مناسب نباشد.

شاید بلایی که سر «پایتخت ۴ » آوردند سر این مجموعه هم بیاورند. آن سریال که فیلمنامه‌اش برای ۱۵ قسمت نوروزی مناسب بودند را هم آنقدر کش دادند تا در تمام ایام ماه رمضان پخش شود اما کل مجموعه آسیب دید و از چشم افتاد.

اگر بخواهند این کار را بکنند حتما سریال لطمه می خورد چون یک جاهایی از سریال کات خورد که در بیننده تعلیق اینجا کند و آنجا بیننده باید از خودش بپرسد فردا چه می شود ؟ به همین خاطر اگر بخواهند تایم سریال را عوض کنند و دوباره کات بزنند کار خراب می شود.

قرار بود این سریال در ایام نوروز پخش شود اما دقیقه نود از کنداکتور تلویزیون در آمد.

خودشان خیلی تبلیغات کردند . جالب است که من و بهنام رفتیم اخبار سراسری و درباره سریال حرف زدیم اما این اتفاق افتاد. مثل این می ماند که یک نماینده ای صبح تا شب برای خودش تبلیغ کند اما اصلا در انتخابات شرکت نکند.

«دودکش ۲ » در حالی از تلویزیون پخش نشد که دیگر سریال ها ناامیدکننده بودند و هیچ کدام شان چنگی به دل نزد.

به نفع سینماها شد. مردم رفتند و فیلم های سینما را دیدند.

بله اما «دودکش ۲ » به نظرتان کار خوبی شده؟ بهتر از سری اولش شده؟

بله کارخوبی شده . یعنی سکانس بد نداریم اما اینکه نسبت به سری اول بهتر شده یا نه را نمی توانم بگویم و منتقدان باید نظر بدهند.

اما اینکه سریال مناسب ایام نوروز است و در نوروز پخش نخواهد شد می تواند به کار لطمه بزند.

بله، به هر حال مناسب عید نوروز است و سکانس‌ها اینطوری است که دم عید ما فرش های مردم را می‌گیریم تا بشوییم.

 
آرمان/ سیدعباس صالحی عنوان کرد



پیوند نمایشگاه کتاب امسال با منافع ملی

رئیس نمایشگاه کتاب از درهم تنیدگی نمایشگاه بیست و نهم با منافع ملی سخن گفت و از آماده باش کامل برای واکنش سریع و هر گونه اتفاق پیش‌بینی نشده در ستاد برگزاری خبر داد. به گزارش مهر، نشست خبری بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ظهر دیروز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت با حضور سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس این دوره از نمایشگاه تهران و همچنین جمعی از مسئولان و مدیران کمیته‌های این نمایشگاه در محل شهر آفتاب در تهران برگزار شد.در این کنفرانس مطبوعاتی صالحی ابتدا به مسائل مبتلا به جابجایی مکان نمایشگاه کتاب اشاره کرد و با بیان اقداماتی که برای آماده‌سازی شهر آفتاب انجام شده است گفت: من نمی‌خواهم بگویم الان همه چیز در شهر آفتاب آماده و کامل است اما تلاش‌های فراوانی برای برگزاری مطلوب نمایشگاه انجام شده است.وی افزود: فاز اول شهر آفتاب که در حال حاضر تکمیل شده است ۱۶۰ هکتار مساحت دارد که بخش زیادی از این فضا در اختیار نمایشگاه کتاب قرار گرفته است تا یک اتفاق بزرگ فرهنگی را در اردیبهشت امسال رقم بزند.معاون فرهنگی وزارت ارشاد با ابراز خشنودی از اینکه شروع دوره جدید نمایشگاه‌های تهران در شهر آفتاب با نمایشگاه کتاب کلید خورده یادآور شد: از این پس ایرانیان شهر آفتاب را به عنوان شهر فرهنگ و کتاب خواهند شناخت.معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد در عین حال با اشاره به دغدغه‌هایی که در خصوص آماده سازی شهر آفتاب از مدت‌ها قبل وجود داشته است بار دیگر تاکید کرد: نمی خواهم بگویم همه چیز در شهر آفتاب کامل است اما می‌توان به این تلاش به عنوان اولین ثمره تلاش‌ها برای برگزاری نمایشگاه کتاب در این مجموعه اتکا کرد. وی در ادامه از امضای تفاهم نامه وزارت ارشاد و شهرداری تهران در آیین افتتاحیه نمایشگاه کتاب در روز سه‌شنبه هفته جاری توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار تهران خبر داد و گفت: شاید بتوان عنوان کرد که از این روز (۱۴ اردیبهشت) نمایشگاه کتاب صاحبخانه شده است. به گفته صالحی و طبق تفاهم نامه یاد شده شهر آفتاب به مدت ۱۰ سال رایگان در اختیار نمایشگاه کتاب قرار گرفته است همچنین در دو ماه فروردین و اردیبهشت به طول کامل در اختیار مسئولان برگزاری نمایشگاه کتاب خواهد بود و علاوه‌بر آن هیچ نمایشگاه دیگری هم عرض با نمایشگاه کتاب برگزار نمی‌شود. وی همچنین از نگاه مثبت شهرداری تهران به حوزه فرهنگ و کتاب قدردانی کرد و تلاش جهادگونه آنها در آماده‌سازی مکان نمایشگاه کتاب را ستود.رئیس نمایشگاه کتاب در بخش دیگری از سخنانش به تسهیلات و یارانه‌هایی که برای حمایت از اقشار و بخش های مختلف صورت گرفته است اشاره کرد و یادآور شد: اعطای بن کتاب به دانش آموزان، کتابداران و مهدکودک‌ها از جمله نخستین اقداماتی بوده است که در این خصوص صورت گرفته است این یارانه‌ها علاوه بر تسهیلاتی است که به طور معمول هرساله به بخش‌های مختلف داده می شود.

تداوم سیاست واسپاری امور نشر به صنوف

صالحی در ادامه با تاکید بر تداوم سیاست وزارت ارشاد در واسپاری امور نشر به تشکل‌های صنفی، حضور سه نفر از منتخبان تشکل‌های نشر در شورای سیاست‌گذاری و همچنین تفویض اختیار ۵ کمیته نمایشگاه امسال را به آنها اقداماتی در همین خصوص عنوان کرد.صالحی همچنین با اشاره به اینکه نمایشگاه کتاب تهران اکنون صاحبخانه شده است گفت: ما امسال می‌توانیم احساس کنیم که روز بعد از اتمام نمایشگاه یعنی ۲۶ اردیبهشت روز اول و آغاز برنامه‌ریزی برای نمایشگاه سی ام است. این در حالی است که این مساله در سال‌های قبل و با توجه به نامعلوم بودن مکان نمایشگاه، یکی از چالش‌های اساسی ما بود و به عبارت ساده‌تر ما چندین ماه درگیر این مساله بودیم که کجا می خواهیم خیمه بزنیم.

نمایشگاه امسال مقدمه‌ای برای اتفاقات خوب

معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه هر نوع اسباب‌کشی حتما با مشکلات و نواقصی همراه خواهد بود تاکید کرد: مهم این است که همه عزیزانی که همراه ما هستند اعم از ناشران و همچنین رسانه‌ها از این منظر به موضوع نگاه می کنند که نمایشگاه امسال مقدمه‌ای برای اتفاقات خوب بعدی خواهد بود.رئیس نمایشگاه بیست و نهم در ادامه و در بخش پرسش و پاسخ این کنفرانس مطبوعاتی در جواب سوالی مبنی‌بر اینکه با توجه به صرفه جویی قابل توجهی که به جهت در اختیار قرار گرفتن رایگان مکان برگزاری نمایشگاه در مقایسه با دوره‌های قبلی صورت گرفته است، آیا نمی‌شد از ناشران حاضر در نمایشگاه امسال اجاره غرفه اخذ نشود و یا میزان آن کم شود؟ گفت: این پیشنهاد مطرح شد اما با توجه به اینکه پس از بررسی‌ها ما به این نتیجه رسیدیم که نگرفتن اجاره غرفه از ناشران ممکن است عوارض دیگری را برای صنعت نشر پدید بیاورد، با آن مخالفت شد.وی در عین حال اضافه کرد: با این وجود مقرر شد به طور میانگین و به میزان ۵۰ درصد از اجاره‌بهای غرفه‌ها، از ناشران آنها، کتاب خریداری شود یعنی اگر اجاره بهای مجموع غرفه‌ها ۳ میلیارد تومان باشد ۵/۱ میلیارد تومان برای خرید کتاب از غرفه‌داران هزینه کنیم البته با یک دستورالعمل مشخص و به این ترتیب که از ناشران مستقر در غرفه‌های کوچک تر، خریدهای بیشتری از آنها صورت گیرد و از ناشران غرفه‌های بزرگ‌تر در یک جدول تصاعدی، کتاب های کمتری خریداری شود.صالحی تاکید کرد: خریدهای یاد شده در ایام نمایشگاه صورت می گیرد و نهایتا در حدود سه ماه با ناشران آنها تسویه حساب صورت می گیرد. وی با اشاره به سیاست دیگر وزارت ارشاد در جلوگیری از ریزش بازدیدکننده از نمایشگاه ضمن تاکید بر حفظ جمعیت مفید و تخصصی بازدیدکننده از نمایشگاه به افزایش یارانه ها در همین راستا اشاره کرد. صالحی در ادامه در خصوص وضعیت برخی ناشران جا مانده از حضور در نمایشگاه امسال ضمن تایید اینکه پرونده هایی است که پاسخ مثبت نگرفته است از تلاش برای حل این معضل خبر داد. وی در پاسخ به سوالی در مورد اینکه خودش مهم‌ترین چالش نمایشگاه امسال را چه می‌داند گفت: چالشی وجود ندارد اما دغدغه‌ای که می‌تواند پیش روی ما باشد این است که ممکن است در نمایشگاه امسال هم مثل هر اسباب کشی دیگری اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای بیفتد اما قرار بر این است که ما به صورت متمرکز، همان حالت ستادی خود را حفظ کنیم و چنانچه اتفاق خاصی رخ بدهد به درازا نکشد و سریع حل و فصل شود. وی در پایان سخنانش با بیان اینکه من از نقد و انتقاد برآشفته و ناراحت نمی‌شوم خطاب به رسانه ها گفت: از همه عزیزان رسانه استدعا دارم مسائل مربوط به نمایشگاه کتاب امسال را با نگاه منافع ملی و فرهنگی دنبال کنند.


ابتکار/نامه سی بازیگر زن به معاون صدا و سیما؛


به دلیل باج ندادن و حفظ عفت و سلامت‌مان از کار بازماندیم

سی بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران با انتشار نامه‌ای از شرایط پیچیده و غیراخلاقی که بر سینمای ایران حاکم است، سخن به میان آورده‌اند و در اقدامی جسورانه و بی‌سابقه در سینما و تلویزیون ایران، از مطالبات غیراخلاقی از آنها برای استمرار فعالیت‌شان در این حوزه پرده برداشته‌اند.

به گزارش تابناک، سینمای ایران و به خصوص عرصه بازیگری در سال‌های گذشته آنچنان حواشی داشته که بازیگران و به خصوص بازیگران زن سینمای ایران ترجیح می‌دهند هیچ‌گاه به حواشی‌اش نپردازند و در واقع آنچه در این حوزه می‌گذرد، مکتوم و مسکوت باقی می‌ماند تا آن‌گونه که گروهی از متولیان سینما تاکید دارند، این بخش فرهنگی بیش از پیش زیر ضرب قرار نگیرد.

در چنین فضایی، فقیهه سلطانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در گفت و گویی با بانی فیلم از دلایل کم‌کاری‌اش سخن به میان آورده و از حواشی این حرفه گفته است. سلطانی در عین حال خبر نامه سی بازیگر زن ایرانی به اصغر پورمحمدی معاون سیمای رسانه ملی را رسانه‌ای کرده است؛ نامه‌ای که بخشی از آنچه در پشت صحنه برخی پروژه‌های تلویزیونی و سینمایی می‌گذرد را به تصویر می‌کشد.

به دلیل باج ندادن و حفظ عفت و سلامت‌مان از کار باز ماندیم!

اگرچه متن نامه منتشر شده اما ظاهراً هنوز بنا نیست اسامی بازیگرانی که این نامه را به نگارش درآورده‌اند مشخص شود و به همین دلیل از میان سی بازیگر زن سینما که ظاهراً همه آنها متاهل هستند و تاهل نقش موثر و شرم آوری در کاهش پیشنهادها به آن داشته، تنها نام فقیهه سلطانی به عنوان ناشر این نامه علنی شده است.

سلطانی گفته است: «طی چند تماس با دفتر معاون سیما مطلع شدم نامه ما به دست ایشان رسیده است و قرار است راجع به آن جلسه‌ای داشته باشیم. من و تمام بازیگرانی که در نگارش این نامه و درخواست نقشی داشتیم، بسیار امیدوار هستیم تا با نظر مساعد آقای پورمحمدی به اوضاع و احوال کم کاری ما بازیگران رسیدگی شود.»

این بازیگر سینما و تلویزیون با تاکید بر این موضوع که امضاکنندگان این نامه سرگشاده همگی از بازیگران با سابقه و پرکار تلویزیون و سینما هستند، خبر داده که بسیاری از این بازیگران زن از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان پیشنهاد کار داشته‌اند اما علاقمندند در کشورشان و برای تلویزیون و سینمای ایران کار کنند. در متن نامه این سی بازیگر سینمای کشورمان چنین آمده است:

«بنام خداوند راستین

با عرض ادب و احترام

خدمت معاونت محترم سازمان صداوسیما جناب آقای دکتر پورمحمدی

هنرمند یعنی "جراح روح" و هنر محلی است برای درمان افکار وجهت دادن و اعتلای فرهنگ یک ملت... همان طور که لازم است یک اتاق جراحی استریل و دور از انواع الودگی‌ها و ناپاکی‌ها باشد و تیغ جراحی باید به دست متخصصین سپرده شود عرصه هنر نیز نیاز به یک بستر پاکیزه و متخصصین دلسوز و آگاه دارد...باشد که نتیجه درست درتخقق این مهم حاصل شود!

به دلیل باج ندادن و حفظ عفت و سلامت‌مان از کار باز ماندیم!

ما جمعی از بانوان هنرمند(بازیگر) که سالیان سال دراین عرصه فعالیت، تلاش و تحصیل تجربه نموده‌ایم و به لطف پروردگار و به قول صاحبان فن و عالمان هنر- متخصص این حرفه قمداد می‌شویم- مدتی است دچار رکود شغلی و در نتیجه رکود اقتصادی گردیده‌ایم... و هرچه صبر و سپس تلاش کردیم تا علت این واقعه تلخ را دریابیم کمتر یافتیم!

متاسفانه اخیرا به دلیل ورود سرمایه گذاران خصوصی و اعمال سلیقه غیر اصولی این عده ناآگاه و غیر حرفه‌ای و درنتیجه باز شدن درهای این حرفه مقدس و به روی هر کس و عدم وجود قانون مدون و اصول درست برای انتخاب بازیگران شایسته و متخصص در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی با محول شدن نقش‌ها به جمعی از مهمانان ناخوانده شهرت پرست که نه صلاحیت اخلاقی و نه تخصص حرفه‌ای در زمینه این مهم دارند و اکثر از پس ایفای نقش‌های محوله حتی به صورت کاملا ابتدایی هم بر نمی‌آیند این افراد با نامیدن خود بنام مقدس هنرمند و بازیگر با زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی و شان اسلامی در صفحات اجتماعی خود چهره‌ای دور از شان را در اذهان عمومی نسبت به بانوان هنرمند ایرانی ایجاد کرده‌اند!

امیدواریم شما برادر عزیز علت حضور این افراد را در لباس مقدس بازیگر که روز به روز به تعداد آنها افزوده می‌شود را بدانید... امیدواریم شما برادر عزیز از پشت صحنه ناسالم و غیرمطلوب اکثر پروژه‌های تلویزیونی با خبر باشید. از روابط آلوده و مافیای قدرتمند عده‌ای بی‌صلاحیت و شهوت پرست که روز به روز به نفوذ و قدرت ایشان برای وارد کردن چنین افرادی در صحنه مقدس تلویزیون اسلامی افزوده می‌شود، مطلع باشید...!!

چگونه است که عده‌ای از بانوان بازیگر بی‌حاشیه موجه و اخلاق‌گرا با دستمزدهای انسانی و معقول تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شان حرفه‌ای خود به بهانه‌های مختلف از طرف ایشان از کار باز می‌مانند!! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی - ناخواسته از میدان به در می‌شوند!!!

ما جمعی از هنرمندان متخصص و موجه این حرفه خواستار رسیدگی به شرایط نامطلوب، کم کاری و حتی گاهی بیکاری و در نتیجه جلوگیری از سرخوردگی خود در زمینه فعالیت در حرفه‌ای که سال‌ها برای آن زحمت کشیده‌ایم از شما تقاضای رسیدگی و توجه داریم! ما عاشق خدمت کردن در وطن خود در جهت ارتقای سطح فرهنگ مردم عزیزمان و عاشق ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی خویش هستیم و می‌خواهیم که باشیم... که بمانیم و خدمت کنیم.

آیا یاری دهنده‌ای هست که ما را یاری کند؟

با احترام...»

 
اعتماد/سیزدهمین جشن «شب بازیگر» برگزار شد


شب طولانی و پرحاشیه ‌بازیگران

پیام رضایی

 سیزدهمین جشن «شب بازیگر» با  زمانی ٤ ساعته برگزار شد. صابر ابر سرانجام به خاطر «کالیگولا» برگزیده شد. دو بازیگر از «اتاق ورونیکا» انتخاب شدند.

حمیدرضا نعیمی مثل همیشه حاشیه‌ساز بود. داوود رشیدی غایب بزرگ جشن، ترجیع‌بند حرف‌های همه بود و خیلی چیزهای دیگر که در مدت زمان ٤ ساعت ممکن است اتفاق بیفتد. به همه‌ اینها گروه موسیقی ژیوار را هم اضافه کنید که بین برنامه‌ها روی سن می‌آمد. سیزدهمین جشن «شب بازیگر» با استقبالی باورنکردنی از سوی مخاطبان مواجه شد. میزان استقبال به‌ حدی بود که خیلی‌ها روی پله‌ها نشسته و عده‌ی زیادی هم ایستاده مراسم را دنبال می‌کردند اما برخلاف هیجان حضور مخاطبان، ریتم جشن که احترام برومند اجرای آن را بر عهده داشت، در بخش‌هایی یادآور برنامه‌گل‌ها بود.

جمشید مشایخی پیام ملی روز تئاتر را نوشته که در آن به‌شدت نسبت به وضعیت این هنر انتقاد شده بود. در بخشی از این پیام که بهزاد فراهانی آن را قرائت کرد، آمده بود: «عزیزان همدل،‌ مهربانان همراه‌، کلاه گشادی بر سرمان رفته است. چه خواستیم و چگونه شد؟ انگاشتیم که حرفه ما نمایش، بزرگ‌ترین هنر تاثیرگذار همه زمان‌هاست... این فعل «نداریم» را تا کی جامعه‌ تئاتر قرار است تکرار کند؟ جامعه تئاتر از بزرگ و کوچک، از سهند تا تفتان، از مرو تا اروند بیش از چهل سال است که خواست‌هایش را با هزار زبان هر روز هزار بار تکرار می‌کند و امید گوشی باز در این ملک باشد تا بشنود و اقدامی کند.»

سارا توکلی از میناب و ناصر جعفری از اردبیل هم توسط مهرانه مهین‌ترابی و ایرج راد تقدیر شدند. اما بر اساس اعلام قبلی از دو پیشکسوت تئاتر نیز تقدیر شد. جعفر والی که برای این بزرگداشت روی سن آمده بود گفت: «خوشحالم که اکبر، شایستگی و جنم هنری را داشت که توانست تا به امروز به عنوان یک چهره هنری در جامعه حضور داشته باشد.»

 سیروس ابراهیم‌زاده هم با حضور همسرش ناهید کبیری مورد تقدیر قرار گرفت؛ «حال من خوب است! چون در زمانی مورد لطف قرار می‌گیرم که از ادوار ارزشمند تئاتر است و آن هم آمدن و حضور گسترده جوانان در این عرصه است.» اکبر زنجانپور و سیروس ابراهیم‌زاده هر دو در صحبت‌های کوتاه‌شان برای داوود رشیدی آرزوی سلامتی کردند.

اما در ادامه خسرو حکیم‌رابط، پرویز پورحسینی و داریوش اسدزاده برای اهدای جوایز برگزیدگان به صحنه فراخوانده شدند.

فرید قبادی كه برای نمایش ترور برگزیده شده بود از نعیمی تشکر کرد و پس از حرف‌های او بود که حمیدرضا نعیمی از میان تماشاگران بلند شد و به روال معمول خودش به همه‌چیز اعتراض کرد: «فرید قبادی برای نقش ابن‌ملجم برازنده بود و رنج کشید اما در گفته دوستان و داوران کم‌انصافی است. آیا نقش او تکراری و تک‌خطی است؟ متاسفم برای هیات داوران که آن نقش و متن را این‌طور برداشت کرده‌اند.»

بهناز جعفری نیز که برای «اتاق ورونیکا» برگزیده شده بود در حرف‌هایش از روز جهانی بیماری «ام‌اس» گفت؛ «آخرین چهارشنبه ماه مه مصادف با ٥ خرداد ماه روز ام‌اس است. امیدوارم با مبتلایان به ام‌اس به عنوان یک بیمار رفتار نکنیم چون آنها احتیاج به حمایت دارند و نباید دچار استرس شویم.» اما جشن «شب بازیگر» شگفتی‌های دیگری نیز داشت.

از جمله اجرای دو نمایش فرم ‌که باعث تعجب برخی حاضران در سالن شد و یکی از آنها حرکاتی بود که با آهنگ «دیوار» گروه پینک فلوید اجرا شد. شاید بیش از هر چیز آنچه تامل‌برانگیز بود اسپانسرهای این جشن بودند که بی‌هیچ چشمداشتی هزینه‌های این جشن را بر عهده گرفته بود و قرار است به برگزیدگان و ٣٠٠ نفر دیگر از اهالی تئاتر وام مسکن هدیه دهد. گفته شد این پدر و دختر یک موسسه فرهنگی هنری را هم راه‌اندازی کرده‌اند. جامعه‌تئاتر در شرایط کنونی باید قدردان چنین کسانی باشد که چراغ این خانه را روشن نگه می‌دارند.

 
برگزیدگان :

فرید قبادی برای نمایش «ترور»/حسن معجونی برای نمایش «اسم»/ حسام منظور برای نمایش «اودیسه»/ صابر ابر برای نمایش «کالیگولا»/ ستاره پسیانی برای نمایش «اتاق ورونیکا»/ بهناز جعفری برای نمایش «اتاق ورونیکا»/ الهام کردا برای نمایش «شنیدن»/ گیتی قاسمی برای نمایش «عامدانه عاشقانه قاتلانه» در این مراسم همچنین یلدا عباسی بازیگر نمایش «ننه دلاور و فرزندانش» و داود معینی‌کیا بازیگر نمایش «هزار شلاق» به عنوان استعدادهای جوان تقدیر شدند.

همچنین ٦ گروه نمایشی «فصل بهارنارنج»، «فهرست»، «صندلی‌ها»، «بیضایی»، «سرگیجه» و «در بارانداز» در این مراسم به عنوان گروه‌های منسجم برگزیده شدند.


کامنت خبر

 اکبر زنجانپور، کارگردان تئاتر:

جای او امشب خالی است و خوب است تمام انرژی‌های خود را برای سلامتی داوود بفرستیم. داوود زمانی که «در انتظار گودو» را بازی می‌کرد، بسیاری از حاضران در سالن هنوز به دنیا نیامده بودند. با این حال امیدوارم وقتی مثل من به اواخر عمر خود رسیدید همه چیز برای‌تان خوب بوده باشد چون که به ما که خیلی سخت گذشت.

سیروس ابراهیم‌زاده، بازیگر:

تا جایی که در این ٦٠ سالی که کار کردم به یاد می‌آورم، هیچ وقت این استقبال از جوان‌ها را برای کار در تئاتر ندیده بودم. جهان نسبت به زمانی که ما جوان بودیم بسیار تغییر کرده و این جوان‌ها که متعلق به دقیقه اکنون هستند حرف امروز را بهتر می‌دانند.

 
ایران/لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری در گفت‌و‌گوی «ایران» با مدیر کل دفتر حقوقی و امور مالکیت معنوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: به مجلس آینده بسیار خوشبین هستیم/ پیوستن ایران به کنوانسیون « برن» ، فرصتی برای رونق فرهنگ و هنر است


 نرگس عاشوری

 

تسهیل و روان‌سازی عرضه خلاقیت‌ و فعالیت‌ فرهنگی و هنری در گرو اهتمام جدی به حمایت‌های حقوقی و قانونی اصحاب فرهنگ و هنر است؛ خواسته‌ای کاملاً مدنی که سال‌هاست ذهن ناشران و هنرمندان را درگیر خود کرده است. با وجود قانون 47 ساله حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، پدیدآورندگان فرهنگ و هنر همچنان از ضعیف بودن امنیت حرفه‌ای خود و به تبع آن مخاطره‌آمیز بودن سرمایه‌گذاری بخش غیردولتی در حوزه فرهنگ و هنر گلایه‌مند هستند و خواهان استقرار نظام کامل حقوقی برای تملک مایملک خود هستند. همایش ملی حقوق مالکیت ادبی، هنری و حقوق مرتبط که سالانه با هدف یافتن پاسخی منطقی به این درخواست اهالی فرهنگ و هنر برگزار می‌شود در ششمین دوره خود موضوع حمایت از آثار ادبی و هنری در فضای مجازی را مورد توجه قرار داده است. لاله حیدری دبیر این همایش که از دی‌ماه سال 92 به عنوان مدیر کل دفتر حقوقی و مالکیت معنوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کند یکی از خلأ‌های قانونی نظام حقوقی مربوطه را با وجود قوانین تکمیلی انطباق نداشتن با تکنولوژی روز و همچنین کنوانسیون‌های بین‌المللی می‌داند؛ موضوعی که سال گذشته محور پنجمین دوره این همایش بود. در گفت‌وگویی با او برخی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های متداول موضوع الحاق به کنوانسیون برن را مطرح کردیم. از نظر او پیوستن ایران به کنوانسیون برن ایجاد فرصتی برای رونق فرهنگ و هنر است.

 

از سال 89 خبر پیش‌نویس لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط مطرح بود که این مباحث در دولت یازدهم شکل جدی تری به خود گرفت. طبق آخرین اخبار این لایحه قانونی منتظر بررسی و تصویب مجلس است. دلیل این همه تأخیر و طولانی شدن این روند چیست.

آخرین قانونی که در مورد حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط وضع شده است به سال 1348 بازمی‌گردد. از آن سال به بعد ما 4-3 قانون تکمیلی در این زمینه داشتیم اما متأسفانه این قوانین به طورکامل پوشش لازم را برای حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری، انطباق با کنوانسیون‌های بین‌المللی و انطباق با تکنولوژی روز نداشت و خلأ محسوسی در حمایت از پدیدآورندگان در این حوزه وجود داشت. از سال 84-83 در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پژوهشگاه و واحدهای مرتبط با تدوین چندین لایحه و پیش‌نویس لایحه برای طرح در دولت و مجلس اقدام کردند که با ارزیابی‌های مختلف و اخذ نظر از اساتید، انطباق با قوانین بین‌المللی روزآمد شد در نهایت سال گذشته پس از تأیید دولت برای تصویب نهایی تقدیم مجلس شورای اسلامی شد و در دو یا سه کمیسیون فرعی این موضوع مطرح شد اما متأسفانه به دلیل اولویت سایر طرح‌ها و لوایح، این موضوع به مجلس بعدی موکول شد. واقعیت امر این است که در حوزه حقوق مالکیت ادبی و هنری همچون سایر حوزه‌ها توجه وافی و کافی به حمایت از پدیدآورندگان صورت نگرفته و در اولویت‌ تصمیم‌گیری‌های مسئولان نبوده است. اهتمام لازم برای حمایت از پدیدآورندگان زمانی توسط دولت انجام می‌گیرد که قوانین جامع و مانعی در این زمینه داشته باشیم و جامعه تضمین کافی برای حفظ حقوق پدیدآورندگان و احترام به حقوق آنها را داشته باشد. این روند به دلایل مختلف بی‌توجهی، تبیین نشدن اهمیت موضوع و مواردی از این دست به تعویق افتاده است اما بالاخره دولت رسالت خودش را در تدوین این لایحه به انجام رساند و منتظر هستیم قوه مقننه هم این رسالت را تکمیل کند و حقوق پدیدآورندگان در کشور مورد احترام قرار گیرد.

بر این اساس زمان برای اجرایی شدن این قانون قابل پیش‌بینی نیست و اهالی فرهنگ و هنر باید امیدوار باشند که بالاخره این لایحه در مجلس آینده اولویت دار شود.

چون از دولت خارج شده است، پیش‌بینی می‌شود این موضوع توسط خود مجلس باید صورت بگیرد. آنها باید اعلام کنند که چه موقع می‌توانند این سند را نهایی کنند و به تصویب برسانند. در هر صورت ما به مجلس آینده بسیار خوشبین هستیم.

در طول این سال‌ها پیوستن ایران به کنوانسیون بین‌المللی برن با نظرات موافق و مخالف مواجه بوده است اما برآیند صحبت‌های شما توافق جدی برای پذیرش این تعهدنامه بین‌المللی است.

در موضوع پیوستن یا نپیوستن نظرات متفاوتی وجود دارد ولی ما حداقل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این اقناع رسیدیم که در عرصه هنر و ادب، کشور ما، کشور پیشرویی است؛ در زمینه مقالات علمی به حد قابل ملاحظه‌ای  پیشرو بوده است و در حوزه شعر، فیلم و آثار موسیقی و سایر صنایع دستی و هنرهای تجسمی هنرمندان مطرحی را در سطح جهان داشته و داریم. ایران کشور نوپایی با پیشینه فرهنگی بسیار محدود نیست که مردم فرهنگ را از سایر کشورها به قرض بگیرند. کشور ما در عرصه شعر و ادب از سالیان سال مطرح بوده و حرف‌هایی برای گفتن داشته است. ما در زمینه فرش، صنایع دستی و سایر اقلام هنری از جمله کشورهایی هستیم که می‌توانیم برای صادرات این آثار سرمایه‌گذاری‌های کلانی در اقتصاد فرهنگ داشته باشیم. خلأ عدم حمایت از پدیدآورندگان این آثار در عرصه بین‌المللی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محسوس بوده و خلأ اقتصادی آن بیش از پیش به چشم می‌آید. چون امروز کشور ما در تعامل با سایر کشورهاست و تضمین نشدن حمایت پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری موجب تزلزل جایگاه آنها و گاه پناه آوردن به قوانین کشورهایی است که آنجا می‌خواهند اثرشان را به فروش برسانند کما اینکه در زمینه بازی‌های رایانه‌ای و در نرم‌افزارها هم وقتی می‌خواهیم در سایر کشورها اثرمان را عرضه کنیم، خالقان اثر مجبورند به عنوان تابعیتی از کشورهای عضو کنوانسیون اثر را به ثبت برسانند تا تضمین کافی برای حمایت از آن وجود داشته باشد و با این روند آمار آثار به ثبت رسیده در کشور خودمان را به حداقل می‌رسانیم چرا که حمایت بین‌المللی نداریم.

پدیده‌ای که می‌توان به نوعی فرار سرمایه‌های فکری تعبیر کرد؟

بله. حتی با وجود بازگشت پدیدآورندگان این آثار به کشور، این کشور مقابل است که آمار آثار و خلاقیتش را با پدیدآورندگان ما به رخ جهان می‌کشد. این در حالی است که پدیدآورنده مجبور می‌شود برگردد به ایران و فیلمش را اینجا بازپخش کند، نرم‌افزارش را اینجا بازپخش کند اما در شرایط امروز که با گستردگی تکنولوژی‌های جدید با یک کلیک می‌شود کپی کرد و در عرض چند ثانیه به  آثار دستیابی داشت برای تضمین حفظ اثر ناچار است به قوانین بین‌المللی پناه ببرد و ما مجبوریم این خلأ را به هر طریق ممکن پوشش بدهیم. ضمن اینکه در چند سال آینده ما عملاً و به ناچار بدون اینکه شروط کنوانسیون برن را به عنوان پیش‌زمینه داشته باشیم و بتوانیم از آن ظرفیت‌ها استفاده کنیم، ناگزیر به الحاق می‌شویم و این اتفاق کشور ما را بدون ایجاد شرایط ثبات، در مخاطره قرار می‌دهد. پس  باید اقدامات زمینه‌ای این موضوع، تحقیقات و شرایط لازم مهیا شود و بعد از آن با یکسری پیش‌شرط‌هایی که ما می‌گذاریم و مفادی که قابل شرط‌گذاری است می‌توانیم در شرایط مناسبی به این کنوانسیون بپیوندیم.

با وجود تأکید شما بر پیشرو بودن هنرمندان ایرانی مخالفان این معاهده‌های بین‌المللی را در راستای منافع کشورهای برخوردار می‌دانند و معتقدند عملاً به گسترش بازار فرهنگی و هنری آنان منجر خواهد شد.

این حرف جز یک ادعای واهی و ثابت نشده، چیزی نیست؛ یعنی هیچ پدیدآورنده و پژوهشگری تا به حال دست به قلم نبرده و پژوهشی در این زمینه انجام نداده است که بگوید آثار الحاق کنوانسیون برن منفی خواهد بود. مسلماً اگر در زمینه‌هایی نیاز به حمایت بیشتر داریم، در خیلی حوزه‌ها هم ما عرضه کننده، تولیدکننده و توزیع کننده هستیم. این به واقع ناحق است که طرح فرش کشور ما در چین و هند به نام نائین چین، کاشان هند و... تولید می‌شود و ما نمی‌توانیم حمایت کنیم.

پس به اعتقاد شما، محصولات فرهنگی هنری ایران توان و قابلیت رقابت در بازارهای جهانی را دارد.

توان رقابت را داریم اما در این بخش هم مثل سایر حوزه‌ها دولت باید از یکسری از تولیدکنندگان حمایت مضاعف داشته باشد.

از جمله نگرانی‌های برخی از منتقدان پیوستن ایران به کنوانسیون برن این است که عملاً باعث افزایش هزینه دسترسی به کتاب‌ها و محصولات فرهنگی خارجی می‌شود و بسیاری از مردم از دسترسی به آن محروم خواهند شد. آیا وایپو راهی برای حمایت از کشورهای در حال توسعه مثل ایران دارد؟

سازمان جهانی مالکیت فکری یکی از سازمان‌های زیر نظر سازمان ملل است و وظیفه حمایتی آنچنانی در این زمینه ندارد. آنها بیشتر در وضع مقررات بین‌المللی، در تبیین این مقررات و کمک به اجرای آن حمایت‌هایی را انجام می‌دهند. سازمان جهانی مالکیت فکری وظیفه حمایتی اقتصادی را برعهده ندارد اما در حوزه کتاب نکته قابل توجه این است که ما در زمینه ترجمه با مشکل دیگری مواجه هستیم. متأسفانه در این سال‌ها ترجمه‌های بسیار بسیار بی‌محتوا و کم ارزشی وارد بازار کتاب شده است که ذائقه خواننده ما را تنزل داده است. کسی که حق رایت یک اثر را پرداخته مسلماً آن را به یک مترجم کاربلد می‌سپارد که هزینه زیادی هم دارد پس باید حمایت‌هایی وجود داشته باشد تا بتواند در برابر این ترجمه‌های سخیف قد علم کند. همچنین نکته حائز اهمیتی که همه عزیزان حوزه کتاب می‌دانند این است که نویسنده ایرانی نمی‌تواند با صد هزار تومان حق‌الترجمه مقابله کند و بالتبع بازار کتاب‌های ایرانی کساد می‌شود. چرا که ناشر پرداخت بهای صد هزار تومانی برای یک اثر ترجمه شده را ترجیح می‌دهد به پرداخت چندین میلیون حق التألیف و این گونه است که نویسنده‌های ما از کار بیکار می‌شوند و انگیزه‌ای برای دست به قلم شدن نمی‌ماند. آثار الحاق به تجارت جهانی توسط دستگاه‌های مختلف مورد پژوهش قرار گرفته و تقریباً جهش چند درصدی را در این موارد پیش‌بینی کرده‌اند.

یکی دیگر از ثمرات پیوستن به این کنوانسیون نکته‌ای است که چهره‌های بین‌المللی برای موافقت به آن تأکید دارند یعنی قانونمداری و اصلاح چهره بین‌المللی ایران.

بله اما من اصلاً نمی‌‌خواهم این نکته را در اولویت قرار بدهم. به نظر من منافع واقعی کشور به وجهه بین‌المللی اولویت دارد. مباحث بین‌الملل و ژست‌های خاص یک طرف ماجراست و بحث اینکه چطور داریم به از کار بی‌کار شدن تولیدکننده و خلاقان در این حوزه دامن می‌زنیم یک مبحث دیگر.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر این موضوع تأکید داشته‌اند که باید مضار و منافع پیوستن به این کنوانسیون به شکل جدی مورد بررسی قرار بگیرد آیا این اظهارات شما به معنای تصمیم‌گیری نهایی و قطعی وزارت ارشاد در این خصوص است.

بله. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این جمع‌بندی رسیده است که منافع الحاق برای پدیدآورندگان بسیار حائز اهمیت است ولی به هر حال همان طور که جناب وزیر بارها اعلام کردند، ما تنها دستگاه تصمیم گیرنده نیستیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این اقناع رسیده و اقدامش برمبنا و اساس پایه‌های علمی بوده است. اما حسب دستور هیأت دولت مجدداً این موضوع به عنوان طرح پژوهشی در وزارت ارشاد مطرح است و قرار است منافع و مضرات به صورت یک طرح علمی تدوین و به تصویب برسد.

اگر چه ما کاستی‌هایی در قانون به منظور حمایت حقوق مؤلفین داریم اما کاستی بزرگ این است که افکار عمومی نسبت به ضرورت حقوق مالکیت فکری آگاهی ندارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه مسئولیتی در انتقال آداب و اخلاق این حقوق به مردم دارد.

یکی از وظایف دولت، تدوین قانون است و وظیفه دیگر، فراهم کردن زمینه‌ها و شرایط رعایت قانون، یکی از این زمینه‌ها فرهنگ‌سازی است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاوه بر آموزش‌های عمومی و اطلاع‌رسانی‌هایی که انجام می‌دهد، همه ساله درصدد برگزاری همایش‌هایی است که هم بعد فرهنگ‌سازی دارد و هم جلب توجه مسئولان به این حوزه است. رعایت حقوق پدیدآورندگان مستلزم وحدت عمل قانونگذار، مجری و مردم است.

اما برگزاری همایشی که برای عموم مردم جذابیتی ندارد نمی‌تواند به تنهایی کاربرد فرهنگ‌سازی داشته باشد. انتظار این است در این حوزه هم مشابه اهتمامی که بین وزارت بهداشت و سازمان زیباسازی شهر برای ترویج پیام‌های سلامتی شکل گرفت عمل کرد و با ابزارهای فرهنگی و ارتباطی‌ مردم را نسبت به اهمیت رعایت حقوق خالقان آثار فرهنگی و هنری مطلع کرد. 

اتفاقاً به اعتقاد من در این حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی زودتر این کار را شروع کرد نمونه‌اش ساخت انیمیشن‌های سیاساکتی است. ما این روند را هنوز ادامه می‌دهیم اما بودجه وزارتخانه در سال‌های اخیر بیشتر از اداره امور اصلی وزارتخانه کفاف نمی‌دهد و بدیهی است اگر به لحاظ بودجه حمایت‌های لازم را داشته باشیم، بحث فرهنگ‌سازی از رسانه‌های عمومی را بیشتر و بهتر خواهیم داشت؛ البته شهرداری هم گام‌های خوبی در این زمینه برداشته است و در آثار فرهنگی-هنری که در سطح شهر نشر می‌شود، حتماً نام مؤلف در ذیل آن اثر قید می‌شود که به نوعی ترویج همین فرهنگ است.

یکی دیگر از خلأ‌های قانون حقوق مالکیت ادبی هنری در کشور ما که ضرورت بازنگری در آن را ایجاد می‌کند شرایط ایجاد شده به واسطه رشد تکنولوژی و گسترش فضای مجازی است. موضوعی که محوریت این دوره از همایش است.

ابزار ارتباطی از جمله تلفن‌های همراه، گوشی، تبلت و... دسترسی مردم را به فضای مجازی تسهیل کرده است که به تبع آن عرضه آثار فرهنگی هنری در این فضا و دسترسی مردم آسان‌تر شده است. یکی از خلأهای قانونی و فرهنگی که برای حتی پدیدآورندگان وجود دارد، این است که آیا نحوه عرضه اثر به صورت الکترونیکی در فضای مجازی نوع حمایت‌ها را متفاوت می‌کند! قوانین وضع شده در خصوص محدودیت تکثیر در فضای مجازی به چه صورتی خواهد بود؟ کتابخانه‌هایی که آثار دسترشان را به صورت دیجیتالی عرضه می‌کنند و اعضای آنها اجازه دارند که استفاده دیجیتالی داشته باشند تا چه حد و چه حوزه‌ای می‌توانند این آثار را عرضه کنند؟ و... سؤالاتی است که در ذهن مصرف کنندگان و پدیدآورندگان ایجاد شده است و ما موظف به رفع چالش‌های قانونی آن هستیم. محورهای ششمین همایش مالکیت ادبی و هنری با نگاهی به تجربه سایر کشورها و منافع داخلی کشورمان برای پاسخگویی به سؤالات ایجاد شده برنامه‌ریزی شده است. امسال سازمان جهانی مالکیت فکری هم همایش و سمینار ویژه‌ای در این زمینه در ژنو برگزار خواهد کرد.

این خلأ‌ها در لایحه جامع برطرف شده است.

بله این مفاد را با تطبیق قوانین بین‌المللی و با لحاظ کردن منافع کشورمان لحاظ کردیم منتها پرسش‌ها و خلأهایی وجود دارد که نیارمند قوانین مکمل یا آیین‌نامه‌های اجرایی است و با ششمین همایش مالکیت ادبی و هنری با محوریت فضای مجازی سعی می‌کنیم آن را پوشش بدهیم.

فعالان حوزه کتاب، فیلم و موسیقی از غایبان بزرگ دوره گذشته بودند. در این دوره چطور؟ آیا برنامه‌ای برای مشارکت حداقل نمایندگان خانه سینما، موسیقی و انجمن نویسندگان تدارک دیده شده است. 

ما از تمامی مدیران و مسئولان صنفی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت کرده‌ایم متأسفانه خود صنوف هستند که حضور کمرنگ‌تری دارند. در بخش کتاب شاید این غیبت به خاطر برگزاری نمایشگاه کتاب توجیه‌پذیر باشد؛ البته امسال نیز مانند سال گذشته در نمایشگاه کتاب با حضور میهمانان خارجی چندین نشست برگزار می‌شود که تبیین کننده همین نشست‌ها است.

 
ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: پاسداشت بزرگان، از وظایف اصلی ماست


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تجلیل از پیشکسوتان را از جمله مصادیق گرامیداشت بزرگان توصیف کرد و گفت: یکی از وظایف این وزارتخانه بزرگداشت بزرگان در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری است. علی جنتی روز یکشنبه در آیین رونمایی از فیلم مستند زندگینامه ٥٠ نفر از پیشکسوتان صنعت چاپ، راه‌اندازی سایت جداگانه در حوزه صنعت چاپ و بارگذاری آخرین دستاوردهای این حوزه در آن را یکی از ضروریات برشمرد و تأکید کرد که دست اندرکاران این حوزه به آن اهتمام ورزند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ساخت فیلم مستند زندگینامه پیشکسوتان صنعت چاپ را اقدامی ارزشمند از سوی اداره کل امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست و گفت: چنین اقداماتی می‌تواند به عنوان سندی ماندگار در حوزه‌های مختلف محسوب شود که آیندگان از چگونگی فعالیت‌های حوزه‌های مختلف آگاهی یابند.


جوان/تبليغ گسترده مراكز گردشگري كه فحشا مي‌فروشند


سفر مجردي به مقصد شهرهای گناه!

اگر هنوز پيامك‌هاي تبليغاتي را در گوشي موبايلتان مسدود نكرده‌ايد يا در شبكه‌هاي موبايلي به كانال‌هاي تبليغاتي سر مي‌زنيد، حتماً تعداد بالاي آگهي‌هاي سفر به تركيه با تخفيف‌هاي فوق‌العاده را مشاهده كرده‌ايد...

اگر هنوز پيامك‌هاي تبليغاتي را در گوشي موبايلتان مسدود نكرده‌ايد يا در شبكه‌هاي موبايلي به كانال‌هاي تبليغاتي سر مي‌زنيد، حتماً تعداد بالاي آگهي‌هاي سفر به تركيه با تخفيف‌هاي فوق‌العاده را مشاهده كرده‌ايد؛ شهرهاي مختلف گردشگري در تركيه، از استانبول تا سواحل اين كشور در حاشيه مديترانه كه تورهاي گردشگري هفتگي از مبدأ كشورمان به سمت آنها برقرار است. اين در حالي است كه به غير از تركيه، تايلند نيز جزو نقاط هدف گردشگري ايرانيان تعريف شده‌اند كه شهرت‌شان را مديون برخي از رفتارهاي غيرشرعي و خارج از شئون اخلاقي‌اند. آيا براي كشوري كه مدعي اخلاق اسلامي است، حجم حدود 4 ميليون گردشگر به مقاصدي كه به فساد شهرت دارند، زيبنده است؟

روز گذشته حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در درس خارج «آنتاليا» را به عنوان شهري كه در آن فسق و فجور انجام مي‌شود و سبب سفر باطل و اتمام نماز مي‌شود مثال زدند و فرمودند: باشد كه مسئولان فرهنگي و قانونگذار ترتيبي اتخاذ كنند كه سفرهاي حرام اقلاً تبليغ نشود.


نجات گردشگري تركيه

بعد از درگيري سياسي ميان آنكارا و مسكو بر سر حمايت دولت تركيه از داعش كه در نهايت با هدف قرار گرفتن هواپيماي روس و كشته شدن خلبان هواپيما همراه شد، دولت روسيه محدوديت‌هايي از جمله ممنوعيت سفر اتباع روس به تركيه را اجرايي كرد.  اين اتفاق بد براي صنعت توريسم تركيه با انفجار‌هاي تروريستي در استانبول و ديگر شهرهاي اين كشور تكميل شد تا گردشگري تركيه با بحران و ركود جدي روبه‌رو شود. در شرايطي كه اعلام شد بيش از 50 درصد ظرفيت هتل‌هاي تركيه خالي شده است.

تبليغات گسترده‌اي براي جلب نظر مردم ايران براي سفر به تركيه به راه افتاده است. تخفيف‌هاي سفر و آفرهاي باور نكردني همگي سعي دارند تا با مجاب كردن مردم ايران براي سفر به شهرهاي تركيه، ضربه‌اي را كه اين كشور به خاطر حمايت از تروريسم داعش خورده است، جبران كنند. اين در حالي است كه تركيه با وجود اينكه اكثريت مردم اين كشور مسلمان هستند، براي جلب توجه گردشگران خارجي و غربي نگاهي كاملاً مادي‌گرايانه به صنعت توريسم داشته و از هر راهي براي كسب درآمد از ورود گردشگران رويگردان نيست. با مشخص شدن كاركرد سواحل كشور تركيه  از جمله آنتاليا، كار را به جايي رساند كه دستور ممنوعيت تبليغ سفر به اين ساحل در رسانه‌هاي ايراني اعلام شد. با وجود اينكه نام بردن از آنتاليا تا چند وقت ممنوع بود، اكنون بار ديگر اين ساحل با شرايط خاصش، به متن پيام‌هاي تبليغاتي بازگشته است و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز موضعي نسبت به اين اقدام اتخاذ نكرده است.

تركيه چند سالي است به جمع كشورهاي داراي پلاژ برهنگي پيوسته و اولين كشور به ظاهر اسلامي است كه اجازه مي‌دهد گردشگران در ساحلش به طور كامل برهنه شوند! اين كشور همچنين حدود پنج سال پيش هتلي را راه‌اندازي كرد كه يكي از شرايط اقامت در آن برهنگي بود. آيا با شرايط اخلاقي كه در اين كشور برپا است، تبليغات پر حجم گردشگري به مقصد تركيه، اشاعه فحشا نخواهد بود؟!

تايلند؛ فحشاي قانوني

متأسفانه يكي از انواع توريسم در جهان، گردشگري جنسي است كه در آن گردشگران به هدف تلذذ جنسي اقدام به سفر به مناطقي خاص مي‌كنند. يكي از كشورهاي مطرح جهان در پرداختن به گردشگري جنسي، كشوري در جنوب آسيا است كه هر ساله ميزبان چند ميليون ايراني نيز هست. تايلند از 30 سال پيش تلاش كرده است تا به وسيله توريسم درآمد كسب كند. در اين بين توريسم جنسي از مواردي بود كه دولتمردان تايلندي روي آن تمركز كردند به طوري كه اكنون 60 درصد از گردشگراني كه به تايلند مي‌روند، جزو توريسم‌هاي جنسي محسوب مي‌شوند. از اين تأسف‌آورتر رفتار تايلندي‌ها است. طبق گزارش‌ها حتي در اين كشور كودكان نيز براي سوءاستفاده جنسي در اختيار توريست‌ها قرار مي‌گيرند. با اين حال پرواز‌هاي منظم هوايي ميان ايران و تايلند برقرار است. مردان تنها يكي از مشتريان دائمي پرواز‌ها به مقصد تايلند هستند! هنوز هم در بين افكار عمومي، سفر به تايلند به عنوان يك قبح شناخته مي‌شود و به‌رغم اينكه جامعه نسبت به مسافران تايلند نگاه مثبتي ندارد، تورهاي سفر به اين كشور همپا با تورهاي سفر به تركيه در رسانه‌ها منتشر مي‌شود. تايلند داراي يكي از بالاترين آمار مبتلايان به ويروس HIV است كه راه اصلي انتقال آن در اين كشور روابط جنسي اعلام شده است. مشخص نيست چند درصد از مرداني كه به صورت مجردي به تايلند سفر مي‌كنند بعد از بازگشت آزمايش ايدز مي‌دهند و يا اينكه اصلاً به فكر چنين آزمايشي هستند يا خير!

مراكز جديد گردشگري

تركيه و تايلند تنها مراكز شهره به فساد نيستند كه مقصد گردشگري مسافران ايراني به شمار مي‌روند، در كنار اين دو كشور مناطق ديگري نيز هستند كه به خاطر شهرت جهاني در توليد مشروبات الكلي در حال تبديل شدن به مقاصد ارزانقيمت گردشگري در ايران هستند كه حتي با سفر زميني نيز مي‌توان به آن مناطق دسترسي پيدا كرد. تبليغات غيررسمي نيز در دامن زدن به مراكز نو گردشگري بي‌تأثير نيستند و شبكه‌هاي اجتماعي به صورت فزاينده‌اي به محل معرفي و تبليغ تورهاي گردشگري و تخفيف‌هاي ويژه سفر تبديل شده‌اند.

شايد دولت به دليل احترام به آزادي‌هاي فردي افراد، از ممنوعيت سفر به مراكز توريستي كه به فساد شهرت دارند، جلوگيري نكرده است، اما حداقل مي‌تواند مانع از برگزاري تورهاي مستقيم از مبدأ ايران به اين كشورها شود و يا حداقل از تبليغات گسترده تورهاي مسافرتي به مقصد اين كشور‌ها جلوگيري كند. تغيير رفتار‌هاي اجتماعي و ريختن قبح حضور در مراكز فساد به همراه احتمال ورود آلودگي‌هاي جنسي و بيماري‌هاي مقاربتي از ثمرات بي‌مبالاتي و سهل انگاري درباره سفر به كشورهايي است كه اخلاق را فداي درآمد ناشي از توريسم جنسي و سواحل آزاد كرده‌اند.

 
جوان/گشت ارشاد نامحسوس فداي سكوت رسانه‌ها شد


هنوز مدتي از خبر تشكيل گشت ارشاد نامحسوس و انعكاس آن در فضاي رسانه‌هاي حقيقي و مجازي نگذشته بود كه خبري مبني بر توقف آن به گوش رسيد

نویسنده : معصومه طاهري

هنوز مدتي از خبر تشكيل گشت ارشاد نامحسوس و انعكاس آن در فضاي رسانه‌هاي حقيقي و مجازي نگذشته بود كه خبري مبني بر توقف آن به گوش رسيد؛ درحالي كه اين گشت طبق سخنان رئيس پليس براي تذكر و مراقبت از كشف حجاب تعمدي در اتومبيل‌ها بود و قرار نبود برخورد فيزيكي و كنترل شديد امنيتي داشته باشد، ولي در مدت زمان كوتاهي با موج‌سازي خبري در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، ظاهراً مسئولان اجرايي اين طرح، يعني نيروي انتظامي تسليم موج‌سازي‌هاي رسانه‌هاي بيگانه و شبكه‌هاي اجتماعي شدند، اين موضوع از چند نظر قابل بررسي است. ابتدا بحث قدرت اثرگذاري رسانه‌ها به خصوص فضاي مجازي در شكل‌گيري افكار و تأثيرگذاري بر مسئولان كشور است كه بايد روي آن تأمل عميقي داشت. دوم دفاع ضعيف رسانه‌هاي خودي از موضوع فوق با وجود تهديدها و تأثيرات كمپين كشف حجاب در اتومبيل‌ها كه بيانگر توانمندي درست و اصولي در اين جبهه محسوب مي‌شد. نگارنده اين سطور كه خود در يكي از سايت‌هاي پر بيننده با بيان دلايلي به دفاع عقلي از طرح اجتماعي و فرهنگي فوق پرداخته بود، همراهي نكردن رسانه‌هاي خودي را در حمايت از اين طرح قابل تأمل مي‌داند، شايد ظاهر بحث گشت ارشاد آن هم نامحسوس يك فعاليت امنيتي و كنترلي غيرفرهنگي بوده باشد، اما از آنجا كه نيروي انتظامي به عنوان يك ضابط و حافظ قوانين به خصوص در مقابله با پديده‌هاي نوظهور عملكرده در اين باره ورود پيدا كرده است.

 به نظر مي‌رسد اهالي رسانه‌هاي خودي و همراه چندان در اين باره توجيه نشده‌ا‌ند و به راحتي تحت‌تأثير موج‌سازي و فضاسازي‌هاي دشمن قرار گرفته‌‌اند؛ اين يعني آنكه حذف گشت ارشاد نامحسوس در برابر پديده مهندسي شده و تعمدي كشف حجاب در اتومبيل‌ها كه توسط گروهك‌هاي ضد انقلاب و رهبري حمايت و اجرا مي‌شود (نه مردم عادي كشور). علت اصلي آن نبود هماهنگي در فضاي فرهنگي و رسانه‌اي و تسليم شدن فضاي رسانه‌اي خودي به نفع استدلال‌هاي رسانه‌هاي دشمن بود كه نتوانستند عاملان با طرح فوق، به عنوان يك ركن مهم فرهنگي همراهي و مشاركت داشته باشند.

هرچند معضل بدحجابي مبحثي اجتماعي و فرهنگي است و مي‌تواند ريشه در مسائل مختلفي داشته باشد، اما كشف حجاب تعمدي در حالي كه در كشور ما حجاب عرف قانوني است و در حالي كه به صورت پديده سازماندهي شده و ضداجتماعي در شبكه‌هاي معارض به شيوه‌هاي مختلف مورد تشويق و ترغيب قرار مي‌گيرد، پديده‌اي نيست كه بتوان آن را با رفتارهاي عملياتي مقابله با پديده بد‌حجابي قياس كرد. متأسفانه با وجود پروژه نفوذ دشمن كه رهبري بارها به آن تأكيد داشته‌اند، تسليم‌شدن فضاي رسانه‌اي در مقابل حمله و شانتاژ رسانه‌هاي دشمن اتفاق جالبي نيست؛ زيرا باعث مي‌شود تا معارضان جرئت بيشتري براي اقدام و عمل پيدا كنند و نيروهاي ضابط و اجراگر قانون كه قرار بود در يك مسير منطقي و رسمي و اصولي و خالي از شك و شبهه به مقابله با اين عمليات برنامه‌ريزي شده بپردازند، دست بسته شدند و پشت‌شان خالي شد، به نوعي خود را در اين ميدان تنها ديدند و با حمله دشمن به خصوص در فضاي رسانه و سكوت جبهه خودي تصميم به عقب‌نشيني گرفتند.

البته ما نيز موافق فعاليت فرهنگي هستيم و با برخوردهاي قهرآميز و سلبي با مردمي كه به صورت غيرتعمدي و جاهلانه رفتارهاي خواسته يا ناخواسته‌اي از خود بروز مي‌دهند، مخالفيم، اما كمپين كشف حجاب تعمدي در اتومبيل‌ها را نبايد در همان چارچوب قرار داد و يكي دانست. قبلاً اين موضوع ظهور و بروز چنداني نداشته، ولي با اعلام رسمي عوامل خودفروخته غربي در رسانه‌هاي معارض اين اتفاق ناميمون رخ داده و بيم آن مي‌رود با عقب‌نشيني نيروي انتظامي از وظيفه‌اي كه در مقابل اخلالگران تعمدي دارد به زودي موضوع فوق ابعاد وسيع‌تري پيدا كند. ماجرا شايد به اين مي‌ماند كه در محله‌اي معتاد وجود دارد و ميان اينكه اعتياد يك بيماري است يا جرم، ميان رسانه‌ها دعواست. در اين ميان برخي رسانه‌هاي ضدانقلاب براي ترويج اعتياد و رد و بدل كردن علني مواد مخدر، به اشكال مختلف رسانه‌اي راهكار تجويز مي‌كنند، حال اگر نيروي انتظامي با علني‌كنندگان فساد مقابله نكند و در اين عرصه حضور نداشته باشد، كل آن محله را اعتياد برخواهد داشت. در اين رابطه هم وضع به همين شكل است، ولي متأسفانه سكوت و حمايت نكردن رسانه‌ها همچنين مجامع فرهنگي تعجب‌برانگيز است! اين سكوت نشان داد يا عملاً چيزي براي گفتن ندارند و بايد در ساختارشان به شكل جدي تغييراتي ايجاد شود و يا از علم رسانه و تأثيرات آن غافل هستند.


روزان/انتقاد تند و تیز"پرویز پرستویی"از مسعود فراستی و افخمی!


روزان نیوز-«پرویز پرستویی» در مصاحبه با همشهری جوان از فراستی وافخمی گلایه‌های تندی کرد.

پرویز پرستویی در مصاحبه ای که با همشهری جوان انجام داده است, گلایه های تندی از مسعود فراستی و بهروز افخمی کرده است.

 گلایه های تند پرویز پرستویی از مسعود فراستی و بهروز افخمی را در ادامه خواهید خواند.

بعد از مراسم اسکار دیدم آقای فراستی گفت اسکار بیشتر حق خرس فیلم «از گور برخاسته» بود تا دی کاپریو! این آدم چه می گوید؟ آخر با سواد، با شعور! این چه حرفی است؟ تو یک خرس را با بازیگر مقایسه می کنی؟ چرا؟ تو با آنجا هم کار داری؟ رسالت خودت می بینی که پنبه خارجی ها را هم بزنی؟ آخر چیزی بگویید که ما یاد بگیریم. پس چه کسی را قبول دارید شما؟ بروید دنبال کافی شاپتان بهتر است. علی ملاقلی پور به افخمی و فراستی گفت یک ساعت درباره‌ی فیلمی که هیچ کس آن را ندیده حرف می زنید! من برای مدیر رسانه متاسفم. برای این برنامه ها پول هزینه می شود ولی بازخورد و اثرگذاری اش چیست؟ به نظرم باید این دو نفر یک هفت هم در هالیوود بسازند تا دی کاپریو چند چیز یاد بگیرد! 

می توانید از آقایان هنرمند، مقدم، میری و همایون اسعدیان بپرسید. آقای اعتباریان(تهیه کننده سن پترزبورگ) با این چهار کارگردان صحبت کرد و هیچ کدام نتوانستند با متن کنار بیایند. در زمان انتخاب هر چهار نفر هم من بودم. حالا آقای افخمی با این فیلم کمدی کجای این جهان را تکان دادند؟ بحثم این حرفها نیست؛ صحبتم این بود که چرا وارد کار کمدی نمی‌شوم. بله به من پیشنهاد شده اما کدام کارهای کمدی؟ من اعتقادی دارم و آن این است که با هم بخندیم نه به هم. اگر قرار است بخندیم درست بخندیم نه به شلنگ تخته انداختن. عده‌ای از سینماگران برای رسیدن به پول بیشتر، دوتا هنرپیشه چهره‌ تلویزیونی را با چند هنرپیشه سینمایی میکس کردند. موضوعات هم همان موضوع های تلویزیونی بود، خب من باید این نقش ها را قبول می کردم؟  

تو داری در جشنواره‌ی 94 نقب می‌زنی به بیست سال پیش که من اشتباه بازی کردم؟ آقای افخمی! شما که انقدر طنازی و بدترین بازی را در تلویزیون می‌کنی کجا توانسته‌ای تماشاچی را بخندانی؟ کدام فیلم طنز را داشته‌ای؟ من می گویم فرزند صبح؛ چون یک کار طنز خوب بود و واقعا تماشاچی همه آن هو کردند! تا به حال نشده بدترین کارها را هم تماشاگران تا این حد هو کنند. بعدش هم خدا را شکر که آرشیو کاملی در تمام این سال‌ها وجود دارد. اگر یک نفر یک جا جمله‌ای از من پیدا کرد که ادعا کرده‌ام بازیگرم، بازیگری را کنار می‌گذارم. انقدر این جمله را گفته‌ام از آن بدم می‌آید که من در هر کاری کیلومترم را صفر می‌کنم و فکر می‌کنم اولین و آخرین کارم است.


شرق/گفت‌وگو با رحمان سیفی‌آزاد


رئیس مرکز نمایشی سیما مهران مدیری سانسور نشد

بهناز شیربانی-بابک جوادی: رحمان سیفی‌آزاد چند ماهی است که سکان مرکز نمایشی سیما را دست گرفته است؛ مسئولیتی که بیش از هر چیز با توجه به رویکردی که از ابتدای مدیریت رئیس رسانه ملی برای این مجموعه در نظر گرفته شده است، باید پاسخ‌گوی کیفیت مجموعه‌های نمایشی سیما باشد. با سیفی آزاد درباره حواشی مرکز نمایشی سیما و حدود اختیارات و تصمیماتش صحبت کردیم:

 

‌ زمانی که آقای تخشید، ریاست مرکز نمایشی سیما را بر عهده داشتند، درباره حضور بیشتر تهیه‌کنندگان شبکه سه در پروسه سریال‌سازی به واسطه سوابق آقای تخشید در شبکه سه صحبت‌هایی بود و با جایگزینی شما به جای آقای تخشید، این صحبت درباره شما هم هست که زمینه همکاری بیشتر تهیه‌کنندگان شبکه یک فراهم شده است. تا چه حد این صحبت‌ها حقیقت دارد؟

شاید به طور طبیعی این ذهنیت برای بسیاری ایجاد شود که من و آقای تخشید به واسطه سوابق پیشین‌مان بیشتر با تهیه‌کنندگان شبکه‌هایی که پیش‌تر در آنجا مدیر فیلم و سریال بودیم کار کنیم. ولی این طور نیست. در زمانی که مدیر فیلم و سریال شبکه یک سیما بودم، تعداد زیادی از تهیه‌کننده‌های شبکه یک در همین سیستم مشغول به کار بودند، همچنان که هنوز هم کار می‌کنند. به نظرم قضاوت این‌گونه از سمت اشخاصی است که ایده‌ها و طرح‌هایی که ارائه داده‌اند کیفیت لازم برای ساخت را نداشته یا همسو با سیاست‌های تولیدی ما نیست و بیشتر از روی عصبانیت فرافکنی می‌کنند تا سیستم را تحت فشار قرار دهند. سخت‌گیری‌های ما با توجه به اینکه کیفی‌سازی در اولویت قرار گرفته است، می‌تواند بسیاری از افرادی که دست به تولید انبوه می‌زدند را ناراحت کند چون کم‌کار‌تر شده‌اند. قصد ما این است که تعداد آثار باکیفیت افزایش پیدا کند و برخی تصور می‌کنند تولیدات تلویزیون کاهش پیدا کرده است. در صورتی که این‌طور نیست. ما همواره در جست‌وجوی قصه‌های جذاب هستیم. حقیقت این است که سریال‌سازی در کنار پیش‌کسوت‌ها با حضور نسل جوان باید پوست‌انداری کند و ساخت سریال‌هایی در ژانر‌های مختلف و تنوع ایده‌ها و قصه‌ها اتفاق بیفتد و این نگاه کیفی جدی گرفته شود.

‌ از بحث کیفیت ساخت سریال‌ها دور نشویم. با اینکه مدت‌هاست کیفی‌سازی در اولویت تلویزیون قرار گرفته است، اما متأسفانه نمود بیرونی چندانی نداشته. مثل نوروز امسال که سه سریال در نظر گرفته شد که در جذب مخاطبشان خیلی موفق نبودند و از دیدگاه بسیاری یکی از دلایل رونق سینما در نوروز امسال، عملکرد تلویزیون بود یا ساخت سریالی مثل «معمای شاه» که با توجه به هزینه بسیاری که صرف ساختش شد، انتظارت را آ‌ن‌طور که پیش‌بینی می‌شد، برآورده نکرد.

حدود چهار ماه است که مسئولیت مرکز نمایشی سیما به من سپرده شده است و پیش از این، سابقه من در مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما قابل بررسی است. سؤال شما از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از زاویه برخورد با مخاطب و یکی از زاویه‌دید فنی و حرفه‌ای. به نظر من به لحاظ کیفیت ساخت و اصول کار اکثر آثار ما با توجه به میانگین بضاعت هنری هنرمندان، کیفیتی متوسط به بالا دارد ولی از منظر اقبال مخاطب می‌توان گفت گاهی بالاوپایین داشته‌ایم. ولی متوسط بیننده را اکثر آثارمان داشته‌اند و شاید برخی از این‌دست کلی‌گویی‌ها قیاس امروز مجموعه‌های تلویزیونی با دورانی است که دسترسی مخاطب به انبوه سریال‌ها محدود بود و اکثر سریال‌های ما پربیننده با آمار بالا بود که این قیاس کارشناسی نیست و باید بیننده تلویزیون را با شرایط امروز که مخاطب در معرض انبوه سریال‌هاست و سریال‌های ما هم یکی از انتخاب‌هایش است، بررسی و اعلام نظر و برنامه‌ریزی کرد. همین مناسبت نوروز از زاویه دیگری قابل بررسی است. در نوروز امسال با توقع تولید سریال‌های سرگرم‌کننده و شاد با رنگ‌آمیزی‌های مختلف آمدیم. ولی به نتیجه دلخواه نرسیدیم. ما در این سریال‌ها از حضور بهترین کمدین‌ها و بازیگران سینما و تلویزیون و کارگردان‌ها بهره بردیم. برای همه این آثار هم شرایط خوبی فراهم کردیم. مسئولیت‌پذیری، کار سختی است و به جای اینکه هنرمند ما مشکلات کارش را بپذیرد و ارزیابی کند که شاید در سو‌گیری یا پرداخت به درستی عمل نکرده است، همه مشکلات را بر گردن شخص دیگری می‌اندازد. «بیمار استاندارد»، «زعفرانی» و «قرعه» هر سه وظیفه سرگرمی و ایجاد فضای شاد برای مخاطبانشان را داشته‌اند. هیچ‌کس بر سازندگان آنها چیزی تحمیل نکرد. اما وقتی سریال در بازخورد عمومی آن حدی که انتظار می‌رفت با اقبال روبه‌رو نشد، برخی‌شان تقصیر را به گردن تلویزیون انداختند و بهانه آوردند که زمان کم بود یا دچار سانسور شدیم و از این‌دست بهانه‌ها. بهتر است به جای فرافکنی برای درک و اصلاح خودمان و برای بهترشدن، حدود مسئولیت‌های خودمان را بشناسیم و به آنها قائل باشیم. درباره سریال «معمای شاه» هم باید بگویم پروسه‌ای پنج‌ساله صرف ساخت سریال شد و پرهزینه‌ترین سریال سیما نیست و این سریال به‌مراتب از سریال‌های جاری شبکه نمایش خانگی کم‌هزینه‌تر بوده است.

‌ چقدر برای ساخت آن هزینه شد؟

واقعا رقم نهایی مشخص نشده است. هدف از ساخت این سریال آشنایی نسل جدید با بخش‌هایی مهم از تاریخ معاصر کشور بود. حال اینکه تا چه حد در این عرصه موفق بوده قابل ارزیابی است. این تحلیلی که شما از رونق سینما در ایام نوروز گفتید را من هم شنیدم و خوشحالم که سینما در نوروز فروش خوبی داشته است و معتقدم هر چقدر جمع‌های فرهنگی و هنری پررونق شود به‌نفع همه هنرمندان این کشور خواهد بود. بسیاری از سینماهای ما در ایام نوروز تا سانس‌های صبح هم پذیرای مخاطبان بود، اما در ارزیابی منصفانه، تلویزیون با پخش آنونس همه فیلم‌ها البته با تعداد متفاوت، در معرفی آنها به مخاطبان نقش داشت ولی این استدلال که چون برنامه‌های تلویزیون پربیننده نبود مردم به سینما هجوم آوردند را قبول ندارم. آیا تلویزیون در نیمه‌شب یا صبح برای مخاطب برنامه‌ای داشته که ترجیح دادند نبینند و سینما را انتخاب کنند؟ استقبال مخاطب از سینما در ایام نوروز به گمان من دلایل دیگری داشت که از همه مهم‌تر، تغییر الگوی مسافرتی جامعه ایران بود. خوشبختانه سفرهای خارجی به برخی کشورهای منطقه کاهش داشت، بسیاری از تماشاچیان سینما از شهرستان به شهرهای بزرگ آمدند. فیلم‌ها تا حدود زیادی متناسب ذوق‌های مختلف بودند و با اقبال مخاطب روبه‌رو شدند. با همه اینها فروش واقعی محصولات سینمایی با در نظرگرفتن افزایش قیمت بلیت و دلایل دیگر نشان می‌دهد میزان تماشاچیان سینما آن‌چنان که بزرگ‌نمایی می‌شود، نیست. قرار نیست تلویزیون سرگرمی مخاطبان از همه اقشار جامعه باشد و راضی نگاه‌داشتن همه سلایق امری محال است. سلیقه مخاطب هم تغییر کرده و بالاتر رفته است و جامعه جوان و تحصیل‌کرده ما نیاز به خوراک متنوع‌تری دارد. ما هم باید تلاش کنیم تا در مسیر همین تفاوت قدم برداریم. سریال‌های ما هم دیده شد و در مقام نقد منصفانه، برخی کاستی‌ها آنها قابل بررسی است.

‌ البته اگر نقدی به سریال‌ها وارد می‌شود طبعا آسیب‌شناسی نقاط ضعف آنها و برطرف‌کردن این کاستی‌هاست. نکته‌ای که درباره افت کیفی سریال‌ها قابل بررسی است تنوع‌نداشتن موضوعی آنهاست. البته نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که امسال سریال «بیمار استاندارد» تولید مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما بود و بهتر است درباره وجود دو مرکز امور نمایشی سیما و مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما هم صحبت کنیم که درحال‌حاضر با وجود دو مرکز با رویکرد‌ها و تعریف مشترک در حیطه فعالیت، چه کسی پاسخ‌گوی افت کیفی فیلم‌نامه‌هاست؟

پیش از پاسخ به پرسش درباره مرکز نمایشی و فیلم‌نامه‌نویسی سیما، باید بگویم نکته‌ای که در ساخت سریال‌های نوروز قابل مشاهده بود، ساخت سه اثر با تفاوت در رنگ‌آمیزی و جنس کمدی بود. به واسطه تفاوت سلایق در مخاطبان تلویزیون این تفاوت در پرداخت هم نیاز بود. در همه فیلم‌نامه‌های این سریال‌ها ذره‌ای ممیزی نشد. باز هم به موضوع عدم مسئولیت‌پذیری اشاره می‌کنم که در جامعه ما به‌شدت کاهش پیدا کرده و در هنر فاجعه‌بارتر شده است. هنرمند نمی‌پذیرد شاید قصه سریالش را طوری روایت نکرده که برای مخاطب جذاب‌تر باشد و خیلی راحت مسئولان را مقصر می‌داند. بی‌مسئولیتی گاهی در نظردهی هم خطرناک است. متأسفانه فضای نقادی ما فضای کلی‌گویی شده است در صورتی که فضای نقد علمی و مبتنی بر پژوهش می‌تواند به غنای اثر هنرمند آن کمک بسیاری کند. درباره مسئولیت مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما هم باید بگویم مسئولیت این مرکز، تولید اثر نیست، بلکه کشف استعداد‌های تازه فیلم‌نامه‌نویسی و فراهم‌آوردن فیلم‌نامه‌های جذاب و کامل به دور از استرس تولید، مهم‌ترین وظایف مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی است. درحال‌حاضر بسیاری از افرادی که دستی در نگارش فیلم‌نامه دارند، می‌توانند به سایت این مرکز مراجعه کنند و بی‌واسطه طرح‌ها و ایده‌هایشان را با این مرکز به اشتراک بگذارند و اثر فارغ از تمام رابطه‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و همکاری با این مرکز را به نویسنده‌های پیش‌کسوت و جدید و جوان توصیه می‌کنم؛ چراکه نویسنده‌های خوب با ایده‌های جدید کم داریم. در مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما گاهی تولیدات اندکی صورت می‌گیرد و پخش آنها برای ما مغتنم است اما تولیدات مستمر وجود ندارد.

‌ پس یعنی این دو مرکز مکمل هم هستند؟

بله.

‌ حرف آخر درباره کیفیت یک فیلم‌نامه را کدام مجموعه می‌زند؟

شورای‌عالی فیلم‌نامه. این شورا شامل جمعی از متخصصان در این حوزه است و طرح‌های انتخابی‌ای که تشخیص داده می‌شود می‌تواند نتیجه خوبی داشته باشد، در این شورا تصویب می‌شود.

‌ البته درباره وجود این دو مرکز، صحبت‌هایی مطرح بود که آقای سرافراز رأسا بر عملکرد مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما نظارت دارند و مرکز نمایشی سیما زیر نظر معاونت سیما فعالیت می‌کند و همین موضوع شایعات اختلاف دیدگاه آقای سرافراز و پورمحمدی را دامن می‌زد.

وقتی من از موضع رئیس سازمان نگاه می‌کنم، می‌گویم او شخصی است که باید پاسخ‌گوی کل عملکرد رسانه ملی باشد. همان‌طور که گفتید این شایعه با عقل مدیریتی هماهنگ نیست. راه‌اندازی مرکز گسترش فیلم‌نامه‌نویسی سیما فقط به دلیل ارتقای کیفیت فیلم‌نامه‌های تولیدی و کشف استعدادهایی بود که به طور عادی جایی برای ظهوروبروز پیدا نمی‌کنند و این مرکز می‌تواند استعدادها را شناسایی کند. واقعیت این است که چالش بودجه در سازمان صداوسیما جدی است و تولیدات ما باید به‌سرعت برای پخش آماده شود و حداقل در ساعات پرمخاطب سریال‌های جدید داشته باشیم و در چنین فضایی این بودجه تعریف می‌شود و نمی‌توان به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که از الان غیر از سریال‌هایی که باید به آنتن برسند، ساخت مجموعه‌هایی را فارغ از پخش در ماه‌های آینده پیش‌بینی کنیم.

‌ شاید به واسطه همین شرایط تا حد زیادی کیفیت قربانی می‌شود اینکه ناگزیر فیلم‌نامه مثلا به دست کارگردانی هم سپرده می‌شود که به‌سرعت کار را به آنتن می‌رساند و شاید در این شرایط است که عده‌ای معترض می‌شوند تولیدات تلویزیون فقط به عده‌ای خاص سپرده می‌شود.

کارگردان‌هایی مثل آقای مقدم و سهیلی‌زاده این ویژگی را دارند که آثارشان را با سرعت بالایی می‌سازند اما انصافا کدام‌یک از آثار سیروس ‌مقدم یا سهیلی‌زاده در بازخورد با مخاطب دچار لکنت بوده است؟ طبعا کارگردانانی مانند آقای مقدم تا زمانی که مخاطب دارند باید کار کنند. معتقدم تلویزیون با مخاطب معنی پیدا می‌کند. در تئاتر گروتسگی هم مخاطب را در نظر می‌گیریم. درحال‌حاضر اکثر افرادی که آثار ضعیفی در تلویزیون تولید کرده‌اند بهانه‌تراشی می‌کنند.

هر چند ما دست آنها را برای کارکردن نبسته‌ایم اما برخی از آنها معتقدند فقط به واسطه نام و اعتبارشان باید سپاسگزار حضورشان در تلویزیون باشیم و مخاطب نمی‌تواند اولویتی برای انتخاب آثارشان باشد.

‌ بد نیست در این فرصت درباره آثار اخیر مهران مدیری هم صحبت کنیم. به‌هرحال فصل اول سریال «در حاشیه» مخاطبان بسیاری داشت و مورد استقبال قرار گرفت. اما این موفقیت در فصل دوم تکرار نشد. برخی معتقدند افت کیفی فصل دوم به دلیل ملاحظاتی است که گروه سازنده این مجموعه در نظر گرفته‌اند و اینکه معتقدند مهران مدیری برای تولید آثارش روی لبه شمشیر راه می‌رود که هم بتواند حرفش را بزند و هم دچار سانسور نشود. نظر شما چیست؟

درباره فصل دوم سریال «درحاشیه» می‌گویم مهران مدیری به هیچ‌وجه روی لبه تیغ نبود و با خیال راحت کار کرد. متأسفانه مهران مدیری در فصل دوم «در حاشیه» به‌عنوان بازیگر حضور نداشت و مسئول صفر تا صد فیلم‌نامه نیز گروه سازنده این سریال بود. کسی او را سانسور نکرد. جذابیت قصه فقط در گرو بازی با خطوط قرمز نیست. من هم انتظار نداشتم مخاطب با فصل دوم سریال «در حاشیه» ارتباط برقرار کند. زمانی که ساخت سریال «در حاشیه» آغاز شد من در مرکز نمایشی سیما نبودم اما معاون محترم سیما و آقای تخشید حمایت کامل را از آقای مدیری به جا آوردند کمااینکه در «دور همی» هم این حکایت وجود دارد. با وجود انتقادهایی که به برنامه او شد اما تلویزیون به سرمایه خودش احترام می‌گذارد و از او حمایت کرد و می‌کند. به‌هرترتیب باید فاکتورهای موفق‌نبودن فصل دوم «در حاشیه» را از خود آقای مدیری بپرسید. اما به هیچ‌وجه سانسور و ممیزی در مسیر کاری او اتفاق نیفتاد. قطعا در پردازش قصه یا انتخاب و بازی بازیگران دچار مشکل شدند و شاید مهم‌ترین نکته نیز همین بود که آقای مدیری در فصل دوم این سریال بازی نکرد. طبعا اوست که باید دلش برای اثرش بسوزد. روی صحبتم با آقای مدیری نیست اما جریان عجیبی در هنر ما شکل گرفته است که بعد از اتمام کار، بازیگر یا کارگردانی به دلیل حضور در یک اثری از مردم عذرخواهی می‌کند. چطور به دلیل دریافت مبلغ بالا برای حضور در یک کار معذرت‌خواهی انجام نمی‌شود اما بابت انجام کار عذرخواهی می‌کنی؟ واقعیت این است که معذرت‌خواهی در چنین شرایطی دروغ است. باید پای انتخاب ایستاد. و باشجاعت اعلام کنی به‌خاطر پول کاری را قبول کردم نه به دلیل کیفیت. متأسفانه یک‌سری ژست‌ها به‌غلط در ایران مد شده است. در هیچ‌جای دنیا نمی‌بینید هنرمند وسط کار رها کند و برود. اما در ایران به‌راحتی از همه‌چیز می‌گذرد و ارزشی برای کارش قائل نیست و این خطرناک است و معنایش این است که اخلاق و مسئولیت‌پذیری در حال نابودی است و برخی رسانه‌ها به جای نقد رفتارهای غلط این هنرمندان و منکوب‌کردن‌شان، برعکس از آنها قهرمان‌های پوشالی می‌سازند و نمی‌دانند با این کارها چه بلایی بر سر فرهنگ و اخلاق این کشور می‌آورند.

‌ مدت‌هاست بسیاری از کارگردانان مطرح تلویزیون در مدیوم شبکه نمایش خانگی فعالیت می‌کنند و به‌مرور فاصله تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بیشتر می‌شود و شاید به دلیل تفاوت‌هایی که در جنس ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی وجود دارد، این مدیوم حتی جذابیت بیشتری برایشان دارد. این رقابت تا چه اندازه برای شما پررنگ است؟

درحال‌حاضر برخی از کارگردان‌هایی که از آنها نام بردید یا در حال کار با تلویزیون یا در حال نگارش و تدارک کار برای تلویزیون هستند؛ مثل آقای کمال تبریزی که در حال ساخت «سرزمین کهن» است، آقایان میرباقری یا فتحی یا عیاری که در حال نگارش و تدارک طرح‌هایشان هستند. جنس شبکه نمایش خانگی با تلویزیون متفاوت است. مثلا نمی‌توانیم سریال «شهرزاد» را با این شکل از پردازش در رسانه عمومی پخش کنیم و قیاس مخاطبان تلویزیون به لحاظ کمی و کیفی با سریال‌های تلویزیون در بازخورد با مخاطب، غلط و مع‌الفارق است. تلاش ما هم کیفی‌سازی تولیدات سیماست. نمی‌گوییم می‌توانیم توقع مخاطب در همه بخش‌ها را برآورده کنیم. خوشحالم شبکه نمایش خانگی هم فعالیت می‌کند و مخاطبانش را دارد اما نمی‌توان این دو مدیوم را با هم مقایسه کرد. ما وظیفه داریم بهترین‌ها را برای مخاطبان‌مان فراهم کنیم و آماده همکاری با بهترین‌ها هستیم و شاید کارگردانی صلاح می‌داند در دوره‌ای در شبکه نمایش خانگی کار کند اما این به این معنی نیست که تلویزیون با او کار نمی‌کند.

‌ تابه‌حال پیش آمده است فیلم‌نامه‌ای توسط شما مورد تأیید قرار گیرد اما آقای سرافراز مخالفت کند؟

تابه‌حال هیچ‌یک از کارهای من رد نشده است اما قطعا توصیه‌هایی می‌شود. خوشبختانه به این مرکز هم آقای سرافراز و معاون محترم سیما اعتماد کامل دارند. این را هم در نظر بگیرید که عمر مدیریت من در این مرکز در حدود چهار ماه است. پس به اندازه این چهار ماه از من انتظار داشته باشید.

‌ برنامه‌ای برای بازگشت به تئاتر دارید؟

بله، قصد دارم به‌زودی کاری را روی صحنه ببرم. به محض قطعی‌شدن سالن اعلام می‌کنم.

 
فرهیختگان/گلایه‌های جمشید مشایخی در «شب بازیگران تئاتر»: چه کسی را جای بهرام بیضایی می‌نشانید


گروه ادب و هنر: ساعات پایانی شنبه ۱۱ اردیبهشت سالن اصلی تئاتر شهر مملو از جمعیت بود. پیام جمشید مشایخی در غیاب او توسط بهزاد فراهانی خوانده شد و گلایه‌های او مدیریت تئاتر را هدف گرفته بود. او در قسمت‌هایی از این پیام گفت: «کلاه گشادی بر سرمان رفته است؛ چه خواستیم و چگونه شد؟ انگاشتیم که حرفه ما نمایش، بزرگ‌ترین هنر تاثیرگذار همه زمان‌هاست. این فعل «نداریم» را تا کی جامعه تئاتر قرار است تکرار کند؟ نام شغل ما چیست؟ چرا پس از چهار دهه آن را به رسمیت نشناخته‌اید؟ چرا ما امنیت شغل خویش را نداریم؟... سالن‌های قدیمی بازسازی نشده‌اند و سالن‌های کمی هم به تئاتر اضافه شد!... چه کسی را جای بهرام بیضایی می‌نشانید؟ بزرگان تئاتر ما به غربت می‌روند و حرمت‌شان زخمگین می‌شود... و اما سانسور و ممیزی بزرگ‌ترین اتفاقی است که برای هنرمندان تئاتر در ایران افتاده است.» فارغ از صحبت‌های مشایخی، هنرمندان تئاتر و سینما یکی پس از دیگری در یک بی‌نظمی فوق‌العاده وارد سالن نمایش می‌شدند و دیگر جایی برای سوزن انداختن نبود. سیزدهمین دوره «شب بازیگران تئاتر» خانه تئاتر به دبیری بهزاد فراهانی و کارگردانی هوشمند هنرکار بالاخره به ایستگاه نهایی رسید. دو هفته پیش در ۲۸ فروردین انتخابات خانه تئاتر برگزار شد و ایرج راد با ۵۶۱ رای و اصغر همت و عزت‌الله انتظامی در رتبه‌های اول تا سوم قرار گرفتند. احترام برومند، همسر داوود رشیدی مجری مراسم بود و همه ما انتظار داشتیم در عرض یک تا دو ساعت مراسم به پله آخر برسد ولی درنهایت چهار ساعت تمام در سالن نشستیم و کلافه به خوش و بش‌های دیگران گوش سپردیم. در این مراسم دو اجرای موسیقی از گروه «ژیوار» و دو اجرای فرمالیستی از گروه «پرشین سکا» برگزار شد و در میانه ماجرا از چهار هنرمند پیشکسوت تئاتر تقدیر شد. جعفر والی روی صحنه آمد و از اکبر زنجانپور تقدیر کرد. در این باره زنجانپور به «فرهیختگان» گفت:

«من از جمله هنرمندانی هستم که راه خودم را با سختی تمام پیموده‌ام و روزگار برایم بالا و پایین فراوان داشت. اوایل اتفاقات خوبی برایم نیفتاد ولی اینک خیلی خوشحال هستم که شاهد روزهای خوبی هستم.»

ناهید کبیری از سیروس ابراهیم‌زاده تقدیر کرد و در این باره به «فرهیختگان» گفت: «شاهد روزهای عجیبی در عرصه تئاتر ایران هستیم. من سال‌ها است که در حوزه تئاتر فعالیت می‌کنم ولی تا به حال چنین روزهایی را ندیده بودم. استقبال از تئاتر بی‌نظیر است و تعداد هنرمندان بسیار زیاد شده است. فکر می‌کنم این اتفاق در تئاتر ایران منجر به رشد فرهنگی بسیاری شود.» ایرج راد و مهرانه مهین‌ترابی نیز از ناصر جعفری و سارا توکلی تقدیر کردند. در این مراسم شاهد یک سوپرایز بزرگ برای هنرمندان تئاتر بودیم. بهزاد فراهانی اعلام کرد که موسسه فرهنگی «سپیده‌دم هنر اندیشه» قصد دارد یک مرکز حرفه‌ای تئاتر با چندین سالن اجرا، تمرین و یک دانشکده تئاتر راه‌اندازی و همچنین به ۳۰۰ هنرمند تئاتر وام مسکن اعطا کند. خسرو حکیم‌رابط، پرویز پورحسینی، داریوش اسدزاده و اسماعیل خلج روی صحنه رفتند و برگزیدگان اصلی این جشن معرفی شدند. در این باره اسدزاده به «فرهیختگان» گفت: «ما در دورانی از نمایش ایرانی هستیم که هنرمندان فراوانی در این ورطه فعال هستند و به نظرم این حضور نشان می‌دهد فعالیت‌های ما در این سال‌ها مثمر ثمر واقع شده است.» فرید قبادی، بازیگر «ترور» (حمیدرضا نعیمی)، ستاره پسیانی، بازیگر «اتاق ورونیکا» (رضا ثروتی)، الهام کردا، بازیگر «شنیدن» (امیررضا کوهستانی)، حسام منظور، بازیگر «اودیسه» (آرش دادگر)، گیتی قاسمی، بازیگر «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» (ساناز بیان)، صابر ابر، بازیگر «کالیگولا» (همایون غنی‌زاده)، بهناز جعفری، بازیگر «اتاق ورونیکا» (رضا ثروتی) و حسن معجونی، بازیگر «اسم» (لیلی رشیدی) از جمله برندگان بودند. جمشید مشایخی نیز پیامی را به این جشن ارسال و به شدت از بی‌توجهی به تئاتر  انتقاد کرد.


قدس/دکتر احمد حاجبی



هنر می‌تواند منجر به کاهش جرم شود

دکتر احمد حاجبی درباره اهمیت هنر و نقش آن در کاهش بزه اجتماعی و تقویت سلامت روان گفت: هنر می‌تواند منجر به کاهش جرم شود.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از افکارنیوز، دکتر احمد حاجبی مدیر دفتر سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در گفت‌و‌گو با روابط عمومی چهارمین جشنواره بین المللی عکس سلامت روان درباره اهداف این جشنواره گفت: هنر می‌تواند منجر به کاهش جرم شود.

چرا هنر برای پیشبرد اهداف سلامت روان نیاز است؟

هنر زبان گویای جامعه و همه اقشار جامعه است به همین دلیل برای پیشبرد و دست یابی به اهداف و برنامه‌های سلامت روان مؤثر است و نیاز ی جدی است.

گفته می شود کسانی که دو ساعت بیشتر در هفته را به فعالیت‌های هنری و مطالعه اختصاص داده‌اند وضع روانی آن‌ها نسبت به کسانی که اینگونه فعالیت را نداشتند بهتر بوده و سطح استرس و انزوای اجتماعی آن‌ها کمتر از افراد دیگر بوده است نظرتان چیست؟

این موضوع یک برداشت یا قضاوت است نمی‌توان با تکیه بر یک مطالعه یا تحقیق گفت که قطعاً وضعیت روان بهتری دارند، از نظر علمی قابل انتشار نیست اما بدون تردید مطالعه در رشد روان فکری و اجتماعی افراد مؤثر است و چون مطالعه منجر به افزایش دانش و آگاهی می‌شود، می‌تواند در توانمندسازی انسان برای مدیریت استرس و مشکلات روانی مؤثر باشد.

 نظر شما در مورد استفاده از هنر و ابزار هنری برای کاهش آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی چگونه است؟

هر نوع هنری از قبیل موسیقی، فیلم، عکاسی، نقاشی، سیما و... قطعاً در رشد فکری اجتماعی انسان‌ها مؤثر است و از این طریق می‌تواند در راه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مؤثر باشد.

بعضی‌ها معتقدند که بدون بهره گیری از هنر نمی‌توان در عرصه‌های گوناگون فعالیت مثبت و مؤثر انجام داد تاچه حد درست است؟

قطعاً بهره گیری از هنر می‌تواند در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی و رشد جامعه مؤثر باشد، هنر یک مهارت است که نشأت گرفته از ذهن و نیاز انسان است به همین دلیل آنچه که مربوط به نیاز آدمی است در رشد شخصیت، اجتماعی، اقتصادی هم مؤثر است، حداقل جایگاه هنر کمتر از سایر موارد دیگر نیست.

آیا هنر می‌تواند زمینه انتقال پیام را مانند جشنواره عکس که پیام سلامت روان دارد به مخاطبان فراهم نماید؟

بله – هنر ابزاری یا مهارتی است که می‌توان از طریق آن، یا با زبان آن هر پیامی به مردم و جامعه رسانده چون ساده، سریع و روان و قابل فهم و درک برای سطوخ مختلف جامعه است.

نقش هنر در ارتقای کیفیت زندگی سلامت جامعه و داشتن جامعه پرنشاط را چگونه می‌بینید؟

رابط تنگاتنگی بین هنر و نشاط و شادی وجود دارد بدون شک یکی از نیازهای اولیه و اساسی انسان برای بقا و تداوم زندگی شادی است و هنر به هر شکل آن، این قابلیت را در درون خود دارد که در ‌‌نهایت منجر به افزایش نشاط و رضایتمندی می‌شود که این رو نددر کیفیت زندگی و سلامت جامعه مؤثر است.

نقش هنر در پیشگیری از وقوع جرم چگونه است؟

هنر می‌تواند خوب و بد، هنجار و ناهنجار را از هم تفکیک کند، به همین لحاظ هنر در افشای جرم و با اطلاع رسانی وآگاهی دادن به جامعه می‌تواند منجر به کاهش جرم باشد و از طرفی پرداختن به هنر می‌تواند نیازهای روانی، اجتماعی انسان را پاسخ بدهد، و از سرکوب شدن آن‌ها پیشگیری می‌کند. بنابراین هر‌گاه انسانی از هر طریق تخلیه هیجانی می‌شود رفتارهای سازگارانه تری دارد.

 شما معتقدید با استفاده از عکاسی امروز که محصول تکنولوژی پیشرفته عکاسی است می‌شود عکاسی را به زندگی مردم وارد کرده و از این پدیده به توسعه فرهنگ و بخش‌های دیگر منجمله سلامت پرداخت؟

عکاسی در حال حاضر و گذشته در زندگی مردم با مردم بوده و هست چه به صورت سنتی چه به صورت مدون و امروزی، مهم‌ترین مسئله این است که بتوان آن را در جهت هدفی که مد نظر است مدیریت و سوق داد از نظر من می‌توان از عکاسی به هر شکل آن در جهت سلامت بهره برد.

از سال ۸۹ جشنواره عکس با همت معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زنجان وحمایت دفتر سلامت روانی، اجتماعی واعتیاد وزارت بهداشت تاکنون طی چهار دوره برگزارشده است و در حال حاضر شاهد برگزرای بین المللی آن هستیم نسبت به تداوم آن و اینکه تا چه حد ممکن است به یک برند بین المللی تبدیل شود معتقد هستند؟

تصور می‌کنم به تدریج به عنوان یک برند بین المللی تبدیل خواهد شدبه شرط آنکه اولین سال برگزاری بین المللی آن با کیفیت و مدیریت منظمی برگزار شود.

از برنامه‌های دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد به عنوان بالا‌ترین مقام سلامت روان وزارت بهداشت در سالجاری بفرمایید.

برنامه‌های دفتر عبارتند از: برنامه خود مراقبتی در سلامت روان، آسیب اجتماعی و اعتیاد، برنامه تشخیص و درمان بیماریهای روانپزشکی، برنامه مهارت‌های زندگی و مهارت‌های فرزند پروری و برنامه پیشگیری از خودکشی، برنامه حمایت‌های روانی اجتماعی در حوادث و بلایا ف برنامه سلامت روان جامعه، برنامه پیشگیری از اعتیاد، برنامه خدمات کاهش آسیب اعتیاد، زمان درمان اعتیاد، برنامه پیشگیری از خشونت، برنامه سلامت اجتماعی.

به معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زنجان و شما در دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیادکه با دید وسیع و خوش فکری با تلفیق بخش‌های مختلف توسعه سعی در پیشبرد اهدافشان را دارند تبریک می‌گوئیم و سوالمان این است که آیا باز برنامه‌هایی از این گونه برای فعالیت و کارهای دیگرتان دارید؟

با تشکر از شما، بله سعی می‌کنیم در آینده بیشتر به این قبیل برنامه‌ها بپردازیم.

 
مردم سالاری/در سيزدهمين جشن بازيگر خانه تئاتر:  برگزيدگان تنديس ويژه خانه تئاتر را دريافت کردند


سيزدهمين جشن بازيگر خانه تئاتر در حالي برگزار شد که به لحاظ برنامه‌ريزي و نظم، اين دوره از دوره‌هاي گذشته جشن بازيگر نيز ضعيف‌تر بود.

به گزارش مهر، سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر شامگاه 11 ارديبهشت‌ماه ميزبان سيزدهمين جشن بازيگر خانه تئاتر بود؛ جشني که صحنه‌آرايي آن باز هم به روال دوره‌هاي گذشته جشن نشاني از نگاهي هنرمندانه و زيبايي‌شناسانه نبود. البته صحنه‌آرايي اين مراسم نسبت به اتفاقاتي که در سيزدهمين جشن بازيگر رخ داد، از وضعيت بهتري برخوردار بود.

يکي از مشکلات جشن بازيگر و همچنين برخي جشن‌‌هاي انجمن‌هاي ديگر خانه تئاتر نظير جشن اخير انجمن کارگردانان که در خانه هنرمندان برگزار شد، گنجاندن برنامه‌هاي مختلف و از جمله کليشه‌اي بود که باعث مطول شدن اين مراسم شد.

بخشي از مراسم اختصاص به قدرداني از 4 چهره تئاتري داشت و طي آن از سارا توکلي از ميناب با حضور مهرانه مهين‌ترابي، ناصر جعفري از اردبيل با حضور ايرج راد، اکبر زنجانپور با حضور جعفر والي و سيروس ابراهيم‌زاده با حضور ناهيد کبيري قدرداني شد. سيروس ابراهيم زاده هم در بخشي که از او قدرداني شد، اظهار کرد: حال من خوب است چون در زماني مورد لطف قرار مي‌گيرم که از ادوار مهم و ارزشمند تئاتر است و آن هم آمدن و حضور گسترده جوانان در تئاتر ما است. در هيچ دوره‌اي در 60 سالي که در تئاتر فعاليت کردم، هيچوقت اين استقبال جوانان از کار تئاتر را نديدم. نکته عجيب در بخش قدرداني از 4 چهره تئاتري اين بود که به 2 هنرمند مقيم شهرستان تنديس جشن اهدا نشد اما اين تنديس‌ها به 2 هنرمند تئاتر مقيم تهران تعلق گرفت. بخش نهايي جشن نيز که ديرهنگام آغاز شد، اختصاص به معرفي برگزيدگان داشت. بي‌نظمي در ارائه پاکت حاوي نام برگزيدگان به اساتيدي که روي صحنه حضور پيدا کرده بودند و همچنين اعلام اشتباه و گاه جابجاي برخي نام‌ها از جمله بي‌نظمي‌هاي ديگر اين جشن بود. خسرو حکيم‌رابط با حضور روي صحنه سالن اصلي، ستاره پسياني بازيگر نمايش «اتاق ورونيکا» و فريد قبادي بازيگر نمايش «ترور» و بهناز جعفري بازيگر نمايش «اتاق ورونيکا» را به عنوان 3 تن از بازيگران برگزيده سيزدهمين جشن بازيگر خانه تئاتر معرفي کرد.

در اين بخش از مراسم و در واکنش به توضيحات هيأت داوران جشن در خصوص نقش آفريني فريد قبادي در نمايش ترور که در آن از واژه‌هايي چون «نقشي تک خطي» و «تک بعدي» استفاده شده بود، اعتراض کرد و از نمايشنامه «ترور» دفاع کرد
 
بهناز جعفري نيز در لحظه حضور روي سالن اصلي، يادآور شد: اولين کار زندگي‌ام را در اينجا اجرا کردم و حال احساس امنيت مي‌کنم و گويي که به خانه بچگي‌هايم آمده‌ام. من به واقع در نمايش «اتاق ورونيکا» احيا شدم. وي در پايان سخنان خود، اظهار کرد: روز 5 خردادماه روز جهاني بيماري ام اس است. با بيمار ام اس مثل بيماران ديگر برخورد نکنيد زيرا آن‌ها نياز به حمايت دارند و احتياج دارند که به آن‌ها استرس وارد نشود و از سوي اطرافيان درک شوند.

در ادامه پرويز پورحسيني روي صحنه حضور پيدا کرد و حسن معجوني بازيگر نمايش «اسم»، الهام کرد بازيگر نمايش «شنيدن» و حسام منظور بازيگر نمايش «اوديسه» را به عنوان 3 بازيگر برگزيده ديگر اين جشن معرفي کرد. سپس داريوش اسدزاده نيز روي صحنه حاضر شد و گيتي قاسمي بازيگر نمايش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» و صابر ابر بازيگر نمايش «کاليگولا» را به عنوان 2 بازيگر برگزيده ديگر سيزدهمين جشن بازيگر خانه تئاتر معرفي کرد. صابر ابر بعد از دريافت تنديس و لوح تقدير خود، اظهار کرد: من خوشبختم که با بازيگران بسيار درخشاني همکاري داشتم و از پارتنرهاي بي‌نظيرم تشکر مي‌کنم. اگر بازيگري ديده مي‌شود به خاطر بازي خوب و درخشان پارتنرهايش است. اسماعيل خلج ديگر هنرمند با سابقه تئاتر بود که روي صحنه سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر حضور پيدا کرد تا 2 برگزيده استعداد جوان اين جشن را معرفي کند. يلدا عباسي بازيگر نمايش «ننه دلاور و فرزندانش» و داود معيني‌نژاد بازيگر نمايش «هزار شلاق» برگزيدگان اين بخش شدند. نکته قابل تأمل در اين بخش اين بود که هر 2 برگزيده استعداد جوان اظهار کردند که تنها دقايقي پيش از شروع جشن بازيگر به آن‌ها اطلاع داده شده بود که کانديدا شده‌اند.

در پايان نيز با حضور ايرج راد و بهزاد فراهاني گروه‌هاي بازيگري نمايش‌هاي «فصل بهار نارنج»، «صندلي‌ها»، «فهرست»، «سرگيجه»، «در بارانداز» و «بيضايي» به عنوان گروه‌هاي برگزيده بازيگري اين جشن معرفي شدند.

 
وطن امروز/نگاهی به تفسیرهای ارائه‌شده درباره فیلم «اژدها وارد می‌شود»


این یک چپق نیست!

مرتضی اسماعیل‌دوست: از روز چهارشنبه هفته گذشته فیلم «اژدها وارد می‌شود» وارد چرخه اکران شده و تصویری از پوستر آن بر سردر سینماهای کشور درآمده است. در این میان جدا از نقد و نظری که به لحاظ فنی بر فیلم ساخته‌شده توسط مانی حقیقی می‌توان داشت، موضوعی که بیش از خوب، بد، زشت(!) بودن این اثر قابل تامل خواهد بود، رویش انواع نوشته‌ها و اظهارنظرهایی است که در این چند روزه شاهدش بودم، چنانکه گاه برخی نظرات عنوان شده چنان مبهوت‌کننده به لحاظ خام‌دستی است که آدمی حیران می‌ماند افراد با چه اعتماد به نفس کاذبی به نشانه‌های غریب وارد شده بر این اثر گام نهاده‌اند؟ و سینما چقدر مظلوم واقع شده و برای بسیاری همچون خوردن راحت‌‌الحلقوم(!) بوده که با هر دریچه بی‌خردانه‌ای با آن برخورد می‌کنند.

توجه به این مساله جدا از فاصله عمیق میان نقادی با آگاهی در کشورمان که نزد بسیاری از اهالی مطرح رسانه‌ای هم قابل رصد است، می‌تواند به عنوان خطری مهم در بازتابش مصنوعی نقطه نظرات در سطح جامعه قلمداد شود، چنانکه با وجود فضای نامحدود مجازی و تاثیری که چنین نوشته‌های آبکی(!) در اذهان عمومی خواهد داشت، ناگهان درمی‌یابیم که موجودی ناقص‌الخلقه تبدیل به طاووسی خوش آب و رنگ نزد همگان شده و فضایی خاطرخواهانه از آن شکل می‌گیرد! اگر چه اصولا موضوع شناسایی مخاطب از نوع ایرانی فراتر از هرگونه برداشت زودبازدهی است و پرفروش شدن آثار سینمایی هم نمی‌تواند چندان تابع هرم تحلیلی مشخصی باشد، به نحوی که در عین حال که فیلم کمدی و سخیف مانی حقیقی با نام

«50 کیلو آلبالو» به فروشی آنچنانی می‌رسد، فیلم پیچیده و تا حدی فلسفی «اژدها وارد می‌شود» هم در همان مسیر جو زده(!) ره پیموده و در همان روز اول اکران و در عرض چند ساعت همه بلیت‌های سانس‌هایش، رزرو شده و کار به وقت اضافه(سانس ویژه) هم می‌رسد.  جدا از بررسی دیدگاه متناقض مخاطب ایرانی و بررسی چگونگی انتخاب‌هایی که در نظر می‌گیرد، مساله‌ مهم رشد قارچ‌گونه اذهان معیوب و دیدگاه‌های تهی از دانایی در فضای جامعه است، آنگاه که هر شخصی بدون وجود هرگونه دانش‌مندی و بی‌بهره از تحلیلی هنری، ناگاه تصمیم می‌گیرد که قلم در دست گرفته و با ژستی منتقدانه به واکاوی فیلمی بپردازد که فارغ از میزان سطح کیفی آن، نیاز به آگاهی‌مندی از وجود عناصری چون زیبایی‌شناسی، شناخت عناصر بصری، آگاهی از نوع روایت‌پردازی، اطلاع از چگونگی طراحی میزانسن و نوع دکوپاژ، واکاوی شناخت‌شناسانه فیلم، نوع معماری و چگونگی فضاسازی اثر و نیز شناخت از منابع اشاره شده در اثر دارد. برای نمونه در فیلم «اژدها وارد می‌شود» به منابعی همچون داستان «ملکوت» نوشته بهرام صادقی، فیلم «خشت و آینه» ساخته ابراهیم گلستان و نمایشنامه «پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگواره‌های دوره بیست‌وپنجم زمین‌شناسی» از عباس نعلبندیان پرداخته شده است، البته برای دور شدن از سوء‌تفاهمات معمول لازم به اشاره است که خوانش و تماشای منابع یادشده نه به منزله همانندسازی اژدهای اکران شده(!) با آثار اعلامی بلکه در جهت هم‌کیشی با فضایی یاری‌دهنده جهت اطلاع از شناسه فیلم است. این مساله از این رو عنوان می‌شود که در نزد افرادی بی‌دانش، سهل‌الوصول‌ترین راه ممکن شباهت‌سازی داده‌هاست چرا که چنان اطلاعاتی سطحی دارند که با کوچک‌ترین اشاره ممکن به همانندسازی دست می‌زنند.

بدیهی است برای درک مناسب دایره فعالیت و نظردهی در مباحث گوناگون باید به دانش و آگاهی لازم در آن موضوع دست یافت و برخلاف گمان افراد بسیاری، یافتن مسیر آگاهی در باب هنر و ادب به سهولت حاصل نمی‌شود و سال‌ها باید به نوعی ریاضت کشید و منابع مختلف و دانش‌ها را به خط و خوانش درآورده و آثاری متعدد را به کاوش گرفت تا خود را صاحب منزلت اظهارنظر در این حوزه یافت. از این رو دردآورترین مواجهه ممکن برای فردی که این راه را طی کرده است، این بوده که با نوشته‌ها و گفتارهایی برخورد کند که تهی از هرگونه قواعد استاندارد هستند، اگر چه در این دیار هرکس به خود اجازه می‌دهد لباس کارشناسی بر تن کرده و به طرح مسائل مختلف بپردازد و آزمونی هم در کار نیست که سره از ناسره مشخص شود. آنچه هم نیاز است و به وفور می‌توان یافت، انواع ژست‌های لازم برای نمایش آگاهی است و در این بین وجود پیکر دانایی چندان هم لازم نخواهد بود!

فیلم «اژدها وارد می‌شود» برخلاف نگاه‌ها و تفسیرهای ریز و درشتی که توسط اساتید(!) بر آن رفته و خواهد رفت، نه‌تنها اثری تاریخی و براساس نگره‌ای مستندگونه نیست بلکه براساس فرم و روایتی شناور در قالب سکانس‌هایی هویتمند، فیلمی است در به سُخره گرفتن همه انگاره‌های ذهنی. و این تنیدگی نهفته در قالب فضایی سوررئال کاملا در ضدیت با ظاهر داستانی است که عرضه می‌شود و البته این بازیگوشی بخوبی در قالب طراحی صحنه، میزانسن و روایتی «لابیرنت»گونه قابل ردیابی برای اهالی آگاه با مدیوم تصویر خواهد بود. درباره نقد فیلم «اژدها وارد می‌شود» جای تحلیل از مناظری گوناگون خواهد بود و برای آنهایی که علاقه‌مند به اتصال نشانه‌ها در انواع مباحث و موارد و نام‌ها هستند و اژدهای این فیلم را به هزار تکه تقسیم کرده و هر بخش از دُم آن را به جایی وصل می‌کنند! پیشنهاد بر این است که حداقل صفحاتی از منابع موجود در باب نشانه‌شناسی را مورد تورق قرار دهند؛ کتاب‌هایی نظیر «نشانه‌‌شناسی» نوشته امبرتو اکو، «مبانی نشانه‌شناسی» نوشته دانیل چندلر، «نشانه‌شناسی سینما» نوشته کریستین متزو و «نشانه‌شناسی شناختی در حیطه فیلم» نوشته وارن باکلند که حتما به کار خواهد آمد، اگرنه بدون پیش‌آگاهی نمی‌توان نظریه صادر کرد!

 پس از تماشای چندباره فیلم «اژدها وارد می‌شود» و با رویت انواع نگاه‌های متضادی که توسط برخی نسبت به بافت آن صادر شده است، به یاد اثر برجسته رنه ماگریت، نقاش چیره‌دست سوررئالیست افتادم که «این یک پیپ نیست» یا «خیانت تصویر» نام دارد؛ تصویری از یک پیپ که ظاهری ساده برای اظهارنظر داشته اما در زیر همان عکس به فرانسوی نوشته‌ای با عنوان «این یک پیپ نیست» آمده است و این تناقض به کار رفته توسط هنرمند بلژیکی، کنایه‌ای آشکار به این است که حقیقت را به‌راحتی نمی‌توان شکار کرد. سال‌ها پیش میشل فوکو در کتاب «این یک چپق نیست» به تحلیل ارزنده‌ای از هویت دوپاره تابلوی مطرح رنه ماگریت پرداخته که به ترجمه مانی حقیقی هم درآمده است و حال، بسیاری به تنها چیزی که توجه می‌کنند همان چپق است و به زیرمتن آن نظری ندارند!


وطن امروز/یادداشتی برای فیلم «بادیگارد» حاتمی‌کیا


چشم‌هایم از آن تو

سیدحمید رضوی: چروک‌های روی صورت حاج کاظم بیشتر شده است. ریش سفید کرده و با بغضی که از گذشته او به یاد داریم هنوز با نگاهش همراه  می‌شویم. چشم‌هایی پر از بیداری و خواب‌هایی با چشمان باز که هر لحظه تشویش و پریشان حالی را به تصویر می‌کشد. دلخون، مثل قبل، چرا که از نسلی است که حالا کنار گود ماندند و باورشان از رگ گردن به آنها نزدیک‌تر است. حالا اسمش حیدر است و همچنان رسالت گذشته خود را بر دوش می‌کشد. حاج حیدری که اعتقاداتش هنوز قوی است. آرمانش خاک و هدفش سینه سپر کردن برای حیات نظام است. حیاتی که بعد از گذشت سی و اندی سال، هنوز هم دوست را از دشمن خود به سختی الک می‌کند. در پی یک عملیات تروریستی در ابتدای فیلم، شخص تحت حفاظت او بشدت زخمی شده، افراد زیادی کشته می‌شوند و خود او نیز جراحاتی برمی‌دارد. درگیر در افکار خود با عذاب وجدان ریخته‌شدن خون‌های بیگناه و  استشمام بویی از توطئه که او را به این فکر فرو می‌برد که محافظت از سیاسی‌ها کار او نیست، چرا که قدرت‌طلبان از قومی دیگرند. در این میان تردید‌ها به جایی می‌رسد که حاج حیدر گل‌های اهدایی ریاست‌جمهوری را پس می‌زند و نه‌تنها پیگیر ترفیع و تشویق‌های نظامی نیست، بلکه از مافوقش تقاضای مرخصی طولانی‌مدت تا ابلاغ حکم بازنشستگی خود دارد. به فکر صحرای محشر و پاسخگویی خون‌های ریخته‌شده است و با وصیتنامه خود گزارش عملیات انتحاری سیستان‌وبلوچستان را به مافوق خود تحویل می‌دهد و وقتی با دستوراتش مخالفت می‌کند و مافوقش او را فرا می‌خواند، می‌خواهد تا بقیه ستاره‌های نداشته روی شانه‌اش را بگیرد.

«بادیگارد» حاتمی‌کیا توانسته است تمام دغدغه‌های فیلمسازش را به‌طوری کاملا واضح بیان کند  و این‌بار کد‌ها بسیار واضح‌تر از ساخته‌های قبلی است و با کمی دقت در میزانسن‌ها بخوبی  می‌توان به آن پی‌برد. حاتمی‌کیا جامعه خود را بخوبی می‌شناسد و همیشه سعی داشته بی‌پرده و صریح کلام خود را منتقل کند و فیلمنامه «بادیگارد» به شکلی هوشمندانه نوشته شده که قطعاً برای طرفداران فیلم‌های این فیلمساز حرکت خوشایندی به شمار می‌آید. شخصیت‌های فیلم آخر حاتمی‌کیا  که این روزها بر پرده سینماها جولان می‌دهند، عمدتاً آدم‌های فیلم‌های قبلی او هستند که در زمان حال شاهد زندگی آنها هستیم. او ثابت کرده که در سال‌های گذشته دغدغه خود را داشته و دارد. فیلمسازی که هدف او ترسیم معضلات اجتماعی و اعتقادی است، او با دردهای مردم جامعه‌اش از هر قشر و طبقه‌ای آشناست. دغدغه ای که این‌ بار از آرمانگرایان دچار تردید و استحاله در عقاید سخن می‌گوید. تردیدی که به‌صورت شکاف در عقاید دهه‌های مختلف است. مریم (دختر حیدر) در دانشگاه از پدر خود با عنوان محافظ شخصیت‌ها یاد نمی‌کند و همسری که برای آینده خود انتخاب کرده را به استعفا از شغل می‌خواهد و درباره شغل نامزدش (الیاس) می‌گوید که کارش اعتقادی نیست، وظیفه است یا در سوی دیگر داستان حیدر برای محافظت از جان دانشمندی هسته‌ای (مهندس زرین) که از قضا فرزند همرزم دوران دفاع‌مقدس اوست، زخم‌ها را به جان می‌خرد.

نکته بسیار قابل تامل در فیلم، پرداختن به شخصی تحت عنوان مشاور عالی معاون رئیس‌جمهور است. مشاور مشکوک و دارای پرونده‌ای که تمام فعالیت‌های معاون رئیس‌جمهور (صولتی) را برعهده دارد و از زبان او نامه می‌نویسد و سخن می‌گوید. پرداختن به این سطح از روابط در سران دولتی از جمله جسارت‌هایی است که حاتمی‌کیا به خرج داده و به خوبی به این موضوع پرداخته است. در این‌باره گفتنی است، اصرار حیدر مبنی بر عدم پذیرش مجدد حفاظت از معاون رئیس‌جمهور، موید این نکته بود که وی بویی از توطئه برده است. در پایان با برکناری و حکم تعلیق حاج حیدر وی از مسؤولیت خود برکنار می‌شود و دیگر وظیفه‌ای برای حفاظت از شخصیت‌های نظام را ندارد. اما وقتی که در بطن یک عملیات تروریستی قرار می‌گیرد، با فداکاری، جان خود را برای حفاظت از دانشمند هسته‌ای نثار می‌کند. این نشان‌دهنده پیام فیلم است که از ابتدای قصه بارها و بارها به آن اشاره می‌شود که محافظ و بادیگارد تفاوت‌هایی دارند که مهم‌ترین آن اعتقاد است؛ «بادیگارد مزدور است و محافظت امری مقدس است». اعتقادی که به‌خاطر آن لازم نیست که حتما در لباس خدمت یا ماموریتی اجباری باشد. او برای حفظ و بقای پایه‌های نظام که امروزه (طبق گفته‌های فیلم) همین دانشمندان هستند پا به میان می‌گذارد و تا شهادت پیش می‌رود. برخی انتقادات وارد بر بادیگارد حاکی از این بود که نوعی شعارزدگی  گریبانگیر داستان و دیالوگ‌ها می‌شود که با پیشینه‌ای که از سازنده فیلم داریم نه‌تنها دست به شعارگویی نزده است، بلکه قصد واکاوی مشکلاتی را دارد که در گذر ایام در راه قهرمان قصه‌اش قرار دارد. بازی‌های فیلم بشدت واقع‌گرایانه‌اند و موقعیت‌های دراماتیک اثر آنقدر باورپذیر از آب درآمده‌اند که مخاطب گاه از یاد می‌برد که شاهد یک فیلم سینمایی است. چنین اجرای باورپذیر و بازی‌های درخشانی که مخاطب را در تمام طول فیلم سرجایش میخکوب می‌کنند به یقین گواه مهارت بالای کارگردان در هدایت بازیگران فیلم است. حضور یک زن در کنار قهرمان قصه، مانند ساخته‌های قبلی حاتمی‌کیا کاملا بجاست. از نامه‌ای که حاج کاظم در آژانس شیشه‌ای برای فاطمه می‌نویسد تا شعری که حیدر برای مرضیه در آخرین لحظه نفس کشیدنش زمزمه می‌کند. فیلم «بادیگارد» با فراز و فرود‌های بموقع و پیروی از سینمای قصه‌گو به خوبی پیاده‌سازی شده است. روان و بی‌حاشیه داستانش را روایت می‌کند و به هیچ وجه کهنه نیست. به اندازه کافی اکشن است و بموقع حواس تماشاگر را به فیلم جمع می‌کند. میزانسن و دکوپاژ صحیح در تمام سکانس‌ها  و بویژه در تونل بدون نقص و باورپذیر به تصویر درمی‌آید و در دقایق پایانی فیلم، نفس‌ها را در سینه حبس می‌کند. هیجان را به اوج می‌رساند و در این لحظه رسالت قهرمان قصه به اوج خود می‌رسد و با پایان دراماتیکش، اشک‌ها را سرازیر می‌کند. حاتمی‌کیا در راستای حفظ دستاوردهای نظام همانند حاج حیدر است و قابل مصادره نیست. در مدح قابلیت‌های راوی سینمای انقلاب و دفاع‌مقدس بازگویی صحبت‌های شهید آوینی کافی است که نوشته بود: «من هیچکس دیگر را نمی‌شناسم که همچون حاتمی‌کیا فیلم بسازد. حاتمی‌کیا همه وجود خود را در فریم‌ها می‌دمد و هر بار خود را می‌سوزاند تا از شعله آن، چراغی

برافروزد و هر بار ققنوس‌وار از همان آتش، حیات دوباره می‌گیرد». در این میان شاید سوال بسیاری از تماشاگران دلیل عدم حضور و کاندیداتوری فیلم حاتمی‌کیا، باتوجه به استقبال خوب عموم مردم و بدنه بدون نقص فیلم در جشنواره فجر بود که تعجب همگان را در بر داشت و فیلمی که شاید از نگاه سخت‌ترین منتقدان هم جایگاه مناسبی در سینمای ایران داشت و از بسیاری از ساخته‌هایی که از روی دست یکدیگر ساخته می‌شود، تاثیرگذار‌تر بود در هیچ یک از بخش‌های فیلم، فیلمنامه و کارگردانی انتخاب نشد. اما به راستی این نوع برخورد با فیلمی انقلابی در دوره جدید مدیریتی فرهنگ و هنر زیاد هم همراه با شگفتی نیست، چرا که حاتمی‌کیا به جای تشکر‌های متظاهرانه از رویکرد‌های فرهنگی جشنواره و دولت، لب به انتقاد گشوده بود و فیلمش در نقد قدرت‌طلبان کاخ‌نشین بود. البته استقبال قابل توجه مردم از این فیلم و تشویق‌های بی‌وقفه در پایان فیلم «بادیگارد»، همه چیز را اثبات کرد و گواهی بر شایستگی آخرین ساخته او و جلب رضایت مخاطبان است.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین