کد خبر: ۳۴۳۳۵۹
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 19 فروردین 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه
*      *      *

ابتکار/مدیر بخش دارالفنون جشنواره جهانی فیلم فجر خبر داد؛


ایران میزبان دانشجویان سینمای 9 کشور


دانشجویان رشته سینمای 9 کشور منطقه، زیر نظر 16 استاد با حضور در «دارالفنون» به شکلی ویژه و تخصصی از برنامه‌های علمی جشنواره جهانی فیلم فجر استفاده می‌کنند.

به گزارش ابتکار، مازیار میری، مدیر بخش دارالفنون جشنواره جهانی فیلم فجر، اظهار کرد: کمپ استعدادیابی در بسیاری از فستیوال‌های معتبر دنیا وجود دارد، در جشنواره جهانی فیلم فجر این بخش با نام ایرانی دارالفنون تدارک دیده شده است. طبق ایده و دیدگاه میرکریمی دبیر جشنواره تلاش کردیم در کنار نمایش فیلم‌ها، به کشف استعدادهایی بپردازیم که آینده سینمای ایران را رقم می‌زنند.

این کارگردان سینما ادامه داد: رویکرد این دوره از جشنواره برگزاری به شیوه‌ای تخصصی و علمی‌تر است. دارالفنون در راستای این هدف برپا شده و قرار است عایدی مضاعف برای مخاطبان جشنواره به ویژه جوان‌های علاقمند به سینما داشته باشد. این جوان‌ها از سراسر ایران و حتی از بخش‌های محروم کشور و نقاط مختلف منطقه هستند و در کمپ استعدادیابی همراه با استادان سینما، آموزش دیده و با آموخته‌های کاربردی جشنواره را ترک خواهند کرد.

وی درباره انتخاب اعضای دارالفنون نیز گفت: از مدتی قبل برای انتخاب دانشجویان، با مراکز و نهادهای مختلف وارد مذاکره شدیم تا جوان‌های بااستعداد و نخبه سینما را به ما معرفی کنند. مدرسه عالی سینما، انجمن سینمای جوان، جشنواره فیلم عمار، مدرسه شهید آوینی و دانشکده سینما و تئاتر با ما همکاری کردند. با مسئولان فرهنگی از کشورهای مختلف در منطقه رایزنی کردیم تا آنها هم در جریان امر قرار گیرند و دانشجویان رشته سینما را در این کشورها، شناسایی کنیم. مدیر بخش دارالفنون جشنواره جهانی فیلم فجر ادامه داد: در نهایت حدود 100 جوان انتخاب شدند که در شش روز جشنواره در کنار ما هستند، همراه ما فیلم می‌بینند، در کارگاهها حضور می یابند و در کمپ از تجربه‌های استادان ایرانی و خارجی استفاده می کنند. در پایان این دوره، یک نمونه کار هم ارائه خواهند داد. میری در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: جوانانی از افغانستان، تاجیکستان، لبنان، فلسطین، عراق، آذربایجان، ترکیه، سوریه و پاکستان در کنار جوانان ایرانی در کمپ حضور دارند. در مدت جشنواره چهار استاد خارجی و 12 استاد ایرانی آموزش و انتقال تجربه به این دانشجویان را برعهده خواهند داشت. مدیر بخش دارالفنون ادامه داد: بعد از پایان این دوره، دانشجویان رها نمی‌شوند. با آنها در تعامل خواهیم بود. ایده ها، طرح‌ها و تجربه هایشان را رصد خواهیم کرد.او درباره سابقه اعضای دارالفنون گفت: بیشتر این جوان ها در رشته سینما تحصیل کرده یا مشغول به تحصیلند، اغلب آنها فیلم کوتاه و مستند ساخته‌اند و بر اساس کیفیت آثارشان انتخاب شده اند. در میان کارهایی که از این دانشجویان دیدیم نمونه‌های درخشانی وجود داشت که قابلیت و استعداد آنها را نشان می‌دهد. میری درباره نحوه گزینش اعضای خارجی دارالفنون گفت: با نهادها و مراکز فرهنگی کشورهای منطقه وارد مذاکره شدیم، مسئولان فرهنگی این مراکز استعدادها را معرفی کردند، ما فیلم ها و نمونه آثار دانشجوها را دیدیم و آنها را گزینش کردیم.

فصل مشترک این جوانان و جوانان ایرانی حاضر در دارالفنون، علاوه بر دانش سینمایی، انرژی و انگیزه‌ای است که برای کار جدی در سینما دارند. نگاه آنها به موضوع سینما علمی و تخصصی است. مدیر بخش دارالفنون درباره پیش بینی اش از موفقیت این تجربه گفت: بنده با میرکریمی دبیر جشنواره به موفقیت این بخش بسیار امیدواریم.

تا اینجا طبق برنامه پیش رفتیم و خوشحالیم که دوستان سینماگر بزرگواری در کنارمان خواهند بود و در کمپ، به آموزش سینما و انتقال تجربه به این جوانان خواهند پرداخت. فکر می‌کنم دارالفنون یک حرکت فرهنگی مفید برای ما و کشورهای منطقه است. در مدت جشنواره، جوانانی با فرهنگ‌های مختلف به بهانه سینما در کنار هم جمع می‌شوند، آداب و عادات و قابلیت‌های فرهنگی ایران را می بینند و سفیر سینمای ایران در کشور خود خواهند بود.


اعتماد/نگاهي به كارنامه فيلمسازي ابراهيم حاتمي‌كيا به بهانه اكران باديگارد


باديگارد؛ كمتر سينمايي، بيشتر سياسي


 محمد تقي‌زاده/  ابراهيم حاتمي‌كيا بي‌شك يكي از مهم‌ترين و سياسي‌ترين فيلمسازان سينماي بعد از انقلاب است كه مي‌توان به اين عناوين صفت با نفوذترين هم اضافه كرد: با نفوذ هم در ميان مردم و هم در ميان مسوولان: كه البته اين به حاتمي‌كيا ويژگي منحصر به فرد و متمايز‌كننده‌اي داده كه او را هم محرم نظام كرده است هم مورد اعتماد و محبوب قشر وسيعي از مردم.

اينكه چرا و چگونه اين خصوصيت منحصر به فرد را كسب كرده است موضوع اين مقاله نيست و در اينجا بيشتر قصد داريم نگاهي به كارنامه سياسي- سينمايي ابراهيم حاتمي‌كيا در طول سال‌هاي ٧٦ به بعد بيندازيم كه به دوران بعد جنگ تحميلي و دست كشيدن حاج ابراهيم از پرداختن مستقيم به جنگ و جبهه اشاره دارد البته ناگفته پيداست كه حاتمي‌كيا تقريبا هيچگاه موضوع جنگ و جبهه را فراموش نكرده و فقط در دوره‌هايي به ساخت فيلم‌هايي مانند دعوت كه موضوعي كاملا اجتماعي دارد پرداخته است. در جدول روبه‌رو نگاهي به فيلم‌هاي ساخته شده در طول دوره‌هاي سيد محمد خاتمي، محمود احمدي‌نژاد و حسن روحاني داريم و به سراغ تفكر حاج ابراهيم در اين دوران كه از نظر سياسي كاملا متفاوت بوده نگاهي گذرا مي‌كنيم:

دوران فيلم‌سازي حاتمي‌كيا در طول اين ١٨ سال را مي‌توان به دوران فيلمسازي او در دولت‌هاي اصولگرا و اصلاح‌طلب تقسيم كرد (با اين فرض كه دولت خاتمي و روحاني را اصلاح‌طلب و دوران احمدي‌نژاد را اصولگرا فرض كنيم). تحليل تفكر حاتمي‌كيا كه فيلمساز به‌شدت باهوش و به قول خودش فرزند زمانه خودش هست تجزيه تحليل سخت و لاينحلي نيست. حاتمي‌كيا تندترين و معترض‌ترين فيلم‌هايش يعني آژانس شيشه‌اي ١٣٧٦ – موج مرده ١٣٧٩ و همين باديگارد ١٣٩٤ را در دوراني كه از نظر سياسي بازتر و آزادي بيشتر مورد توجه بود ساخته است و فيلم‌هاي خنثي از نظر سياسي يا كم التهابش يعني به‌نام پدر ١٣٨٤ و دعوت ١٣٨٧ و چ ١٣٩١ را در دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد ساخته است كه همان‌طور كه اشاره شد از حال و هواي معترضانه ابراهيم حاتمي‌كيا خبري نبود. البته يك استثنا هم وجود دارد و آن اكران فيلم جنجالي گزارش يك جشن در سال ١٣٨٩ بود كه با وجود اينكه در دوران اصولگرايان ساخته شد ولي هرگز روي پرده سينما را نديد و سال‌هاست كه نسخه‌هاي فيلم در كمدها خاك مي‌خورد و با وجود موضع بسيار دموكرات و آزادي‌خواهانه ابراهيم حاتمي‌كيا هرگز روي پرده نرفت و براي فيلمسازش درس بزرگي به همراه آورد.

موضع باديگارد اما در آغاز يا اواسط دولت روحاني كه خيلي از كارشناسان آن را آژانس شيشه‌اي ٢ ناميدند و پرويزپرستويي را در نقش حيدر ذبيحي، حاج كاظمي ديگر قلمداد كردند موضوع متفاوت و صريح‌تري است.

در باديگارد يا به قول خود قهرمان محافظ فيلمساز خيلي صريح شخصيت‌ها و داستانش را شكل داده است. حاتمي‌كيا كه خود در مصاحبه‌اي عنوان كرده فيلم باديگارد را به عشق حاج قاسم سليماني ساخته‌ام و چهره قهرمان اصلي را نيز به‌شدت شبيه اين قهرمان ملي كشورمان قاسم سليماني كرده است دوباره به مانند آژانس شيشه‌اي موقعيت‌هاي متضاد و سخت و به‌عبارتي ديگر چالشي را جلوي راه شخصيت‌هايش گذاشته كه از ميان آنها يكي را انتخاب كند: به ياد بياوريد موقعيت سخت الياس دستيار و خواستگار دختر حاج حيدر را كه بايد بين عشق و مسووليت (بخوانيد اعتقاد) يكي را انتخاب كند و آخر هم مشخص نمي‌شود با آن جواب حاج حيدر كه من دختر به كسي كه دنبال حرف زن باشه نمي‌دم، سرانجام الياس و عشقش به كجا انجاميد: همين موتيف تكرارشونده موضوع اصلي فيلم به رنگ ارغوان حاتمي‌كيا بود كه قهرمان فيلم كه شخص معتقد و مسوولي در وزارت اطلاعات بود بايد بين عشق و وظيفه‌اش يكي را انتخاب كند...

از ديگر موضوعات مورد اشاره و تاكيد حاتمي‌كيا حمايت و حفاظت از يك گروه خاص از جامعه است كه اگرچه در آژانس خيلي ملايم به موقع و به‌جا بيان شده بود، در باريگارد خيلي اغراق‌شده پرداخت شده است:

شخصيت محمد حاتمي كه فردي فاسد از نظر اقتصادي و مكار از نظر سياسي است و توطئه ترور رييس‌جمهور هم با بي‌دقتي يا تعمد او شكل مي‌گيرد نيز كليدي ديگري براي تعمق و تامل در شخصيت‌پردازي‌هاي فيلم آخر حاتمي‌كيا و نگاه او به مناسبات سياسي حال حاظر كشور است.

در كل به دور از درازگويي باديگارد بيشتر از اينكه سينما باشد با وجود اينكه از يك گونه كاملا سينمايي بنام اكشن استفاده كرده بيشتر و سياسي است و حاتمي‌كياي عزيز اگر هم مي‌خواست شخصيت‌هاي واقعي نظام و قهرمان‌هاي مومن و دلسوز اين كشور را به تصوير بكشد خيلي بايد بيشتر روي فيلمنامه‌اش و مواضع سياسي اغلب پنهان و محافظه‌كارانه‌اش كار مي‌كرد و اينقدر بي‌محابا و احساسي به ترسيم اين دلسوزان و بزرگواران همت نمي‌كرد كه تصوير واقعي اين عزيزان هم خستگي را از تن ايشان رفع مي‌كرد هم مردم را به داشتن چنين قهرمانان بي‌نظير و

بين‌المللي شان مفتخر و اميدوار مي‌كرد. كاري كه حاتمي‌كيا با باديگارد و شخصيت‌هاي پر حرف و كم عمل و صحنه‌هاي اكشن و پر هياهويش نتوانست انجام دهد.


اعتماد/درباره اركستر سمفونيك تهران و حاشيه‌هاي آن


زمان را نكشيم


  امير بكان/  بعد از مشكلاتي كه در سال قبل براي هنرمندان اركستر سمفونيك و مسائل پيرامون آن اتفاق افتاد حالا ابتكار عمل را وزير محترم فرهنگ به دست گرفتند و با عدم پذيرش استعفاي مايسترو رهبري دوباره اين اميد را دادند كه مسوولان به‌ويژه شخص وزير و معاون محترم هنري قدر حضور اين شخصيت و كاركرد او را مي‌دانند. با اعلام ضرب‌الاجل روز دوشنبه كه طرفين بايد مسائل‌شان را با توافق و تفاهم حل كنند و گزارشي از آن يا احيانا برنامه خود را جهت بررسي و اجرايي شدن به شخص وزير ارايه دهند، چالش اصلي شروع شده است. با درايتي كه از شخص جناب مرادخاني سراغ دارم شروع اين چالش‌ها را به حساب گرفتاري‌هاي ايشان در معاونت مي‌گذارم و‌الا چه كسي از خدمات ايشان در سال‌هاي دور خبر ندارد؟ ايشان مسائل اركستر را از دفتر موسيقي به بنياد رودكي تفويض كردند كه كارها بهتر، منظم‌تر و بي‌حاشيه‌تر انجام شود و اگر كوتاهي در اين مورد صورت گرفته بايد بنياد پاسخگو باشد. اينكه چرا بنياد بدون اطلاع بزرگان موسيقي كشور اقدام به تشكيل هيات امنا با حضور اشخاصي كرده، به‌طوري‌كه اين انتخاب همگان را شگفت‌زده كرد! يعني واقعا جناب مرادخاني از اين مسائل خبر داشته‌اند؟! من كه احتمال آن را بعيد مي‌دانم!

حضور عزيزاني كه كمترين آگاهي از ساختار تشكيلاتي و مديريتي اركستر سمفونيك و موسيقي كلاسيك ندارند يا اطلاعات‌شان در اين زمينه كم است و با سهل‌انگاري و ندانم‌كاري يا كارشكني و با آگاهي و عامدانه باعث رنجش اين همه هنرمند نوازنده و آهنگساز شدند و هنوز هم سكوت اختيار كرده‌اند و هيچ عكس‌العملي نسبت به نتايج زيانبار و هزينه‌هايي كه براي معاونت محترم هنري ايجاد كرده را ندارند، چگونه بايد تحليل كرد؟! به‌زعم اين دوستان گويي هيچ اتفاقي نيفتاده و الان وزير محترم و معاونت هنري چرا بايد پاسخگو باشند؟! يا مثل همه مديران مياني كه دچار اشتباه يا تخلف مي‌شوند با آنان برخورد شود. مگر اينكه شخص وزير يا معاونت محترم بر اين عملكرد آنها صحه بگذارند كه بعيد مي‌دانم. چرا كه هم شخص وزير و هم معاون هنري از مسائل پيش‌آمده گويي خبر نداشته‌اند و حالا سعي در ترميم ارتباط‌ها و ايجاد تفاهم دارند و حال بايد از اين فرصت براي ترميم روابط استفاده كرد. در اينجا پيشنهادهايي دارم كه لااقل مي‌شود به آنها فكر كرد.

ساختار تشكيلاتي اركستر سمفونيك و كلا اركسترها مجزا باشد؛ زيرنظر معاونت محترم هنري و در امتداد آن يك مدير هنري كه مي‌تواند شخص مايسترو باشد. يك مدير اجرايي شايسته قدرتمند و با‌فرهنگ. يك مسوول روابط عمومي آشنا به حداقل زبان انگليسي اختصاصا براي اركستر. يك مسوول اداري و پشتيباني و هماهنگي جهت انجام امور قراردادها و بيمه و نظارت اداري به اركسترها و يك شوراي نظارت متشكل از متخصصان موسيقي با توافق مايسترو و معاون محترم هنري و البته از حضور افراد سياهي لشكر در اين ميان هم خودداري شود. باور كنيد راه‌اندازي يك وب‌سايت چندزبانه به جهت ايجاد ارتباط با مراجع جهاني جهت اطلاع‌رساني صوتي و تصويري و خبري متداول همه اركسترهاي معتبر جهاني و معرفي اركستر سمفونيك يا ملي كار زياد مشكلي نخواهد بود و با تشريك مساعي و همفكري مي‌شود اين عقب‌ماندگي را جبران كرد. البته ناگفته نماند كه همه اين اجزا بايد براي اعتلاي فرهنگ موسيقي كلاسيك و ملي گام بردارند و از هرج و مرج و مداخله در كار يكديگر بپرهيزند.

مسلما كسي مي‌تواند در امور تخصصي دخالت كند كه متخصص آن سبك و سياق باشد و‌الا سنگ روي سنگ بند نمي‌شود و نتيجه مي‌شود آنچه ‌امروز اتفاق افتاده! واقعا واگذاري كار به اهل فن آن اينقدر مشكل است كه ما از عهده انجام آن

بر نمي‌آييم؟ ما در فرهنگ موسيقي واژگاني داريم كه در همه‌جاي دنيا به يك معني است. واژه كمپوزيتور كه معادل آن آهنگساز معني مي‌شود با همه مشخصه‌هاي استاندارد آن در سطح جهاني است و به هر آهنگسازي نمي‌شود اين عنوان را اطلاق كرد و ديگري واژه كانداكتر يا رهبر كه آن هم مشخصه‌هاي خود را در عالم آكادميكش دارد و هر علاقه‌مندي كه دوست داشته باشد اركستر را هدايت كند به‌طور اختصاصي رهبر ناميده نمي‌شود. در اينجا خيلي از آهنگسازان علاقه‌مندند كارشان را خودشان هدايت كنند و اشكالي هم ندارد، ولي وقتي پاي سمفوني‌هاي كلاسيك و كنسرتو و اپرا به ميان مي‌آيد، بحث عوض مي‌شود و هر‌كسي نبايد به خودش اجازه اظهارنظر بدهد. با اين حساب كمي بازنگري در رفتار و گفتارمان لازم است. كمي صداقت و اخلاق هم بايد چاشني شود. ببينيم چه كسي هستيم و در اين اقيانوس عظيم رپرتوار موسيقي چه از نوع غربي و شرقي و ايراني جايگاه خودمان را بدانيم.

در حوزه موسيقي كلاسيك وقتي بزرگاني همچون هرمز فرهت، هوشنگ استوار، پرويز محمود، حسين ناصحي، ثمين باغچه‌بان، مرتضي حنانه، احمد پژمان، علي رهبري، بهزاد رنجبران، عليرضا مشايخي، فوزيه مجد، شاهين فرهت، ايرج صهبايي، لوريس چكناواريان و استاد مصطفي كمال پورتراب را در حوزه آهنگسازي داريم، مابقي در محضر اين بزرگان شاگرد هستيم و بس. اينقدر خودمان را بي‌اساس بزرگ نينديشيم كه اين بزرگان هم وقتي با آنان موانست كنيد همين را مي‌گويند. آنها هيچ‌وقت هيچ ادعايي نداشته‌اند و ادعاي آنان آثارشان است كه خوش مي‌درخشد. بياييد خوددار باشيم و بر اساس توان و جايگاه‌مان سخن بگوييم و همواره در پي ويرايش و اصلاح خود باشيم. وقتي خودمان را اصلاح كرديم، مي‌توانيم جامعه‌مان را اصلاح كنيم.

بياييد زمان را با گفتن اينكه استاديم در اين امر نكشيم! بياييد تا دير نشده با همدلي و وفاق و در جايگاه حقيقي خود سخن بگوييم و اظهارنظر كنيم و كار را به كاردانان و اهلش بسپاريم و انصافا هر‌كس كه نتوانست مسووليت و نقشش را خوب ايفا كند خودش كناره‌گيري كند. به پروردگار و مانا ايزد قسم كه همه‌چيز را همگان دانند.


افکار/فریبا متخصص: هنوز از تلویزیون طلبکارم


افکارپرس: فریبا متخصص گفت: سه سال پیش در تلویزیون کاری انجام دادم که هنوز طلب‌ دارم ولی در شبکه نمایش خانگی از این دست مشکلات وجود ندارد.

بازیگر سریال «شهرزاد» که عنوان برترین بازیگر زن سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر را به خود اختصاص داد،  در ادامه مطلب بالا و با بیان اینکه سریال «شهرزاد» اولین تجربه کاری‌اش در شبکه نمایش خانگی بوده است، اظهار کرد: به دلایلی کار در شبکه‌ نمایش خانگی را به تلویزیون ترجیح می‌دهم.

او ادامه داد: از آنجا که شبکه نمایش خانگی جزو بخش خصوصی محسوب می‌شود، دستمزدها بسیار از تلویزیون متفاوت است و به علت داشتن اسپانسر و سرمایه‌گذار دستشان در زمینه مسائل مالی بازتر است؛ به هر حال مسائل مالی مهم هستند. خود من سه سال پیش در تلویزیون کاری انجام دادم که هنوز طلب‌ دارم؛ ولی در شبکه خانگی این دست مشکلات وجود ندارد.

بازیگر سریال‌های «زمانه» و «تولدی دیگر» اضافه کرد: علاوه بر مشکلات مالی کار در تلویزیون، محدودیت‌هایی در آن وجود دارد که شبکه نمایش خانگی می‌تواند آنها را قبول نکند. به نظرم شبکه نمایش خانگی ریسکی است که سرمایه‌گذار آن را می‌پذیرد؛ همان‌طور که می‌دانید پیشتر چند سریال در شبکه نمایش خانگی تولید شد که یا نصفه رها شدند یا اصلاً مورد استقبال مخاطبان واقع نشدند.

متخصص در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به سریال «شهرزاد»، کارگردانی خوب، متن مناسب و مونتاژ موازی را از جمله علت‌های موفقیت این سریال در شبکه نمایش خانگی دانست و گفت: یکی از دلایلی که این سریال مورد استقبال مخاطبان واقع شد، حسن فتحی است که به دلیل سابقه خوبش، مردم به او اعتماد دارند.

او با اشاره به مونتاژ موازی و فیلمنامه سریال «شهرزاد» اظهار کرد: اینکه چند موضوع سیاسی، اجتماعی، عشقی و خانوادگی همزمان با هم در یک داستان پیش برود، از دیگر موضوعاتی است که این سریال را جذاب کرده است؛ در نگارش فیلمنامه این مجموعه تنها یک جنبه در نظر گرفته نشده و تمام بخش‌ها همزمان با هم جلو می‌روند؛ مخاطب هیچ قسمت اضافه‌ای در سریال نمی‌بیند و برای مثال 26 قسمت را 30 قسمت نکردند تا از آن طرف پول بیشتری برگردد. مردم اگر لحظه‌ای از پای سریال بلند شوند، کار را از دست می‌دهند.

 
اطلاعات/بررسی اثری از شهید آیت‌الله سید محمد باقر صدر در شهر کتاب


به مناسبت سی و ششمین سالروز شهادت آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرشان بنت‌الهدی صدر، نشست تحلیل و بررسی کتاب «امامان اهل بیت، مرزبانان حریم اسلام» سه‌شنبه هفدهم فروردین با حضور اصحاب فرهنگ و اندیشه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.‏

 

در این نشست حجت‌الاسلام محمدعلی مهدوی ‌راد، دکتر محمدحسین رجبی و دکتر محسن اسماعیلی به بیان دیدگاه‌هایشان پرداختند. در این نشست آیت‌الله محمدباقر صدر از نوآوران عرصه دینی و اندیشمندی کل‌نگر، جامع و زمان‌شناس معرفی شد که با نوشتن کتاب‌هایی چون «فلسفتنا» و «اقتصادنا» راهی نو در تفکر شیعی گشود. در کتاب «امامان اهل بیت، مرزبانان حریم اسلام» وی با نگرشی جدید به زندگی امام شیعه پرداخت.

 

در ابتدای جلسه مهدی فیروزان، مدیرعامل شهر کتاب و از اقوام شهید صدر با اشاره به این‌که منظومه فکری هرکسی بهترین وسیله برای شناخت آن فرد است و به بیان دیگر اندیشه یک فرد، ثمره عمر اوست، تصریح کرد: کتاب یکی از مهم‌ترین وسایل شناخت میراث فکری ماست. آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر یکی از سرمایه‌های ماست. هنگامی به ارزش این اثر پی می‌بریم که به چهل، پنجاه سال قبل یعنی به زمان نوشته شدن اثر برگردیم. ایشان وقتی به شهادت رسید،عراق دچار اختلافات شدید بود و شان ایشان به درستی شناخته نشد.

 

وی افزود: شناخت جریان فکری ایجاب می‌کند که ما با میراث فکری خودمان آشنا شویم به همین دلیل لازم و ضروری است که ما به تاریخ برگردیم و حقیقت را شناسایی کنیم، ضمن اینکه آشنایی با تاریخ در ساخت آینده موثر است. توجه به آثار شهید سید محمد باقر صدر هم نوعی رجوع به تاریخ محسوب می‌شود. نکته‌ای که در ارتباط با اثر ایشان باید در نظر داشت این است که کتاب‌های این عالم وفقیه را با توجه به جغرافیای زمان خودش باید خواند.‏

 

حجت‌الاسلام محمدعلی مهدوی‌راد، کتاب‌شناس و دین‌پژوه با تصریح بر زمان‌شناسی، کلان‌نگری و واقع‌بینی شهید صدر گفت: ایشان به صورت جزیره‌ای فکر نمی‌کرد و همواره از جایگاهی بلند به موضوعات می‌نگریست. شهید صدر در سال‌های پایانی عمر به این فکر افتاد که به تفسیر روی بیاورد. چهار نشست نخست تفسیری ایشان، انقلابی در تفسیر محسوب می‌شود. فضایی که ایشان در مطالعات قرآنی ایجاد می‌کند، بسیار مهم است و در تفسیر موضوعی جریان‌ساز٫ تاکنون سه اندیشمند شیعه خواسته‌اند دویست و پنجاه و چند سال زندگی ائمه را طبقه‌بندی و بررسی کنند؛ یکی از این سه، مقام معظم رهبری هستند که گفتارهایشان در روزنامه جمهوری اسلامی را ذیل عنوان «پیشوای صادق» در کتابی گردآورده‌اند؛ دیگری استاد محمدرضا حکیمی است و سومی آیت‌الله شهید صدر.

 

مهدوی‌راد با اشاره به اینکه تحریف اسلام نیم قرن پس از فوت پیامبر(ص)، شکلی جدی و عمیق یافت، افزود: اموی‌ها با تحریف‌های خطرناک‌شان چنان ضربه‌هایی به اسلام زدند که اهل تخریب هم نمی‌توانستند آن آسیب‌ها را به اسلام وارد کنند. پیامبر همه ابعاد کلان جامعه را در دست داشتند، اما خلیفه جانشین، جامعیت پیامبر را نداشت. شصت سال پس از درگذشت نبی گرانقدر اسلام(ص)، امام سجاد (ع) در دعاهایشان کوشیدند آب رفته را به جوی بازگردانند. به تعبیر آیت‌الله صدر، حضرت سجاد معتقد بودند صحابه به‌دلیل صحابه بودن، صاحب شأنِ مرجعیت نیستند. کشف چنان نکته‌هایی است که باعث شده آیت‌الله صدر را راهگشای مسیرهای تازه در معنادار کردن نکات پژوهشی بدانیم.

 

ائمه تجلی آگاهی در تاریخ اسلام هستند

دکتر محمدحسین رجبی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام با تأکید بر اینکه در تاریخ اسلام همیشه افرادی بودند که در حوزه‌های گوناگون تبحر و تخصص داشتند و در عصر ما نیز کسانی چون شهید مطهری و شهید صدر از این دسته هستند، گفت: ما تاریخ‌دان زیاد داریم، اما تعداد کسانی که بتوانند تحلیل درستی از تاریخ داشته باشند اندک است. قرار نیست برای ارائه تحلیل درست از تاریخ، مورخ باشیم. یکی از کم‌نظیرترین تحلیل‌ها را در زمینه‌ تاریخ اسلام، مقام معظم رهبری عرضه کرده‌اند وتحلیل دیگر را شهید محمدباقر صدر. رجبی افزود: شهید صدر نیز امامان را کل به‌هم‌پیوسته‌ای می‌داند و بر این باور است که امامان فقط بر یک خط مشترک حرکت کرده‌اند و حسب شرایط روز، روش‌های ایشان تفاوت می‌کند. ایشان معتقد بودند مسلمانان گاه نیروی هیجانی داشتند و گاه نیروی آگاهی. هرچه مسلمانان از پیامبر بیشتر فاصله می‌گیرند نیروی هیجانی‌شان بیشتر می‌شود و عنصر آگاهی در آنها رو به افول می‌گذارد. به باور شهید صدر نیروی آگاهی فقط در ائمه تجلی یافته است.

ائمه در امور شخصی کوتاه می‌‌آمدند، اما در مورد اصول هرگز

محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان و عضو خبرگان رهبری به ذهنیت ریاضی و مهندسی شهید صدر اشاره کرد و یادآور شد: گستره و عمق علمی شهید صدر ویژگی اصلی ایشان نبود؛ زیرا علمای بزرگ اسلام همواره از این دو خصیصه بهره‌مند بودند. وجه ممیزه‌ ایشان داشتن ذهنیت ریاضی و مهندسی است. ایشان فقط قصد نوآوری در پارادایم‌های موجود را نداشت؛ بلکه می‌کوشید ساختمانی را از نو بنا کند. ساختمان فکری‌ای که ایشان طراحی‌ کرده‌اند، عظمت خاص خود را داراست. ایده‌ اصلی ایشان مهندسی نظام سیاسی بود و مشی اصلی‌شان را باید نظام‌سازی دانست. ایشان در کتاب «اقتصادنا» نمی‌خواهد اقتصاددان باشد؛ بلکه می‌خواهد بنای اقتصاد سالم و دینی را بگذارد و مکتب اقتصادی ما را بسازد. در اصول و منطق هم همین کار را کرده است. حاشیه‌هایی هم که نوشته‌اند، حاشیه‌های معمول حوزه نیست.

اسماعیلی در ادامه با اشاره به اینکه فکر مهندسی‌شده‌ آیت‌الله صدر در مواجهه‌ ایشان با تاریخ اسلام هم خودش را نشان داده است، افزود: کتاب «امامان اهل بیت، مرزبانان حریم اسلام» نشان می‌دهد ایشان به‌جای رفتن به دنبال جزءجزء تاریخ، دنبال تحلیل تاریخ و ساختن دستگاه فکری برای این تحلیل بوده است. ایشان توانستند بین اصول و فروع تاریخی تفکیک قائل شوند. به باور شهید صدر اصول ثابتی بر رفتار ائمه حاکم بود که اگر این اصول ثابت را شناسایی کنیم می‌توانیم آنچه نام تعارضات بر آن نهاده شده است را درک کنیم. تنها نگاه مهندسانه است که ما را قادر به شناسایی این اصول می‌کند.

پروژه‌ شهید صدر از یک سو مانع تذبذب فکری می‌شود و از دیگرسو مانع تحجر؛ تذبذب و تحجر دو خطری است که فکر اسلامی را تهدید می‌کند. ائمه‌ شیعه دو کار اصلی داشتند: یک، مقابله با تحریف و کجروی و تغییر چهره دین و دو، نیروسازی. روش امامان موضوعیت ندارد و تاکتیک‌ها برایشان معیار و اصل نیست. راهبردها حسب موقعیت انتخاب می‌شود و هدف ائمه است که اهمیت دارد. ائمه در امور شخصی کوتاه می‌‌آمدند، اما در مورد اصول هرگز٫ شهید صدر با تفکیک بین نظر و عمل به حل تعارضات یاری رسانده‌اند.


ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید کرد


فضای بهتر برای اصحاب فرهنگ در «پسابرجام»


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به مشکلات مالی در سال گذشته و موضوع اقتصاد مقاومتی در سال جدید گفت: سالی که گذشت نتوانستیم آنچه را که بایسته و در خورشأن هنرمندان است برای این قشر انجام دهیم لذا با توجه به قرار گرفتن در شرایط پسا برجام در اعتبارات در نظر گرفته شده سال 95، تلاش داریم فضای مناسب و بهتری برای اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه ایجاد کنیم. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، همچنین توسعه فرهنگ ایرانی -اسلامی با استفاده از ابزارهای فرهنگی هنر را از اولویت‌های مهم این وزارتخانه در سال 95 عنوان کرد و درباره اولویت‌های این وزارتخانه در سال 95 افزود: تلاش ما این است تا در حوزه کتاب مقداری نظارت بر چاپ و انتشار کتب را بیشتر کنیم.

به گفته وی، افرادی بعضاً کتاب‌هایی که محتوای مناسبی ندارند منتشر می‌کنند که باید سعی شود آنچه منتشر می‌شود با محتوا، کیفیت و مفید و مؤثر برای جامعه باشد.

نایب رئیس شورای عالی سینما در ادامه به برخی برنامه‌های حوزه سینما هم اشاره کرد و گفت: در حوزه سینما نیز تهیه فیلمنامه‌های خوب و مفید و با محتوا از اولویت‌های این وزارتخانه در سال جاری خواهد بود. جنتی تأکید کرد که در زمینه سینما باید امسال انرژی بیشتری گذاشته و بخصوص از نیروهای جوان، مستعد و مؤمن در کشور در حوزه سینما استفاده شود.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به وجود برخی نواقص در حوزه هنرهای نمایشی در سالی که گذشت، اظهار داشت: امسال مصمم هستیم با اعتباراتی که در اختیار قرار می‌گیرد هم نواقصی که در سال گذشته داشتیم و نتوانستیم به برخی وعده‌ها عمل کنیم را برطرف و هم فضاهای نمایشی را توسعه بدهیم. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در عین حال گفت:‌ کمک به هنرمندان فعال حوزه هنرهای نمایشی نیز در سال جاری مد نظر و در اولویت‌ است.

عضو کابینه دولت یازدهم در ادامه موضوع اقتصاد و فرهنگ و هنر را جزو سیاست‌های اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دوره برشمرد و گفت: از ابتدای قبول مسئولیت در این وزارتخانه این موضوع را دنبال کردیم و درصددیم این مهم را به نتیجه برسانیم.

به گفته جنتی، درتلاشیم به گونه‌ای پیش برویم که موضوع اقتصاد خلاق در جامعه جا افتاده و نهادینه شود.

وی از همه شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ و حتی ثروتمندان بزرگ خواست برای توسعه فرهنگ و هنر کشور با سرمایه خود وارد عمل شوند.

ضرورت ایجاد گفتمان اقتصاد مقاومتی

علی جنتی همچنین در جلسه ۶۵۸ شورای فرهنگ عمومی تحقق ابعاد گوناگون اقتصاد مقاومتی را مستلزم ایجاد گفتمان و ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی دانست.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: امید آن است که در سال جدید با نشاط بیشتر موضوع‌ها را در شورای فرهنگ عمومی پیگیری نماییم و شاهد دستاوردهای تأثیرگذار در حوزه فرهنگ باشیم. جنتی با اشاره به نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب با عنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» بیان داشت: توجه ایشان در سال‌های گذشته نیز به مقوله اقتصاد مقاومتی معطوف بوده است و در همین راستا ایشان ۲۴ بند از سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را در سال ۱۳۹۲ ابلاغ کردند که از زمان تشکیل دولت یازدهم به فراخور نقش دولت در اجرای این سیاست‌ها، ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی به ریاست معاون اول رئیس جمهوری به طور مستمر تشکیل شده و در این مدت حدود یازده برنامه را آماده کرده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در همین راستا بیان داشت: در ابتدا باید با استفاده از بیانات رهبر معظم انقلاب طی سال‌های گذشته در خصوص ابعاد گوناگون اقتصاد مقاومتی مانند وجدان کار، اصلاح الگوی مصرف و سبک زندگی اسلامی - ایرانی و با بهره‌مندی از مقالات و کتب انتشار یافته در این حوزه به مفهومی درست دست یابیم. سیاست‌های بیست و چهار گانه ابلاغی رهبر معظم انقلاب می‌تواند راهنمایی مناسب برای یافتن این تعریف باشد.

وی در ادامه افزود: با تمامی موانع موجود، دولت به دنبال حرکت به سمتی است که در کشور با موانع جدی اقتصادی مانند فقر و بیکاری روبه‌رو نباشیم و این امر مستلزم فرهنگ‌سازی است.


جام جم/ناشران از دغدغه‌های خود برای حضور در مکان جدید نمایشگاه کتاب تهران می‌گویند


نگرانی‌های یک اسباب‌کشی فرهنگی


دوری مسافت، ریزش مخاطب، انتقال سخت کتاب به حومه شهر، نبود امکانات نمایشگاهی در سال اول میزبانی، رفت و آمد غرفه‌داران و بسیاری دلایل دیگر؛ اینها بخشی از دغدغه‌های ناشران است درباره اسباب‌کشی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از مصلا به شهرآفتاب. البته در این میان برخی هم معتقدند هر تغییری با مقاومت مواجه می‌شود و تغییر مکان نمایشگاه لازم و اجتناب‌ناپذیر است.

به گزارش جام‌جم، کمتر از یک ماه دیگر بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار می‌شود. اما این بار نمایشگاه با یک تفاوت عمده پذیرای اهالی نشر است و آن مربوط به مکان برپایی این رویداد فرهنگی است. برای نخستین بار نمایشگاه تهران در شهرآفتاب که در حومه جنوبی پایتخت واقع شده است، برپا می‌شود. از مدتی قبل مسئولان شهرداری همه هم‌وغم خود را معطوف کردند تا طبق وعده محمدباقر قالیباف شهردار تهران، این مکان را به نمایشگاه برسانند. اخبار روزهای اخیر نشان می‌دهد که در ظاهر و روی کاغذ، شهرآفتاب آخرین مراحل آماده‌سازی خود را پشت سر می‌گذارد. متروی شهر آفتاب راه‌اندازی شده است. به دستور وزیر راه، عوارضی تهران ـ قم هم در ایام نمایشگاه جمع شده است تا از بار ترافیکی این مسیر بکاهد. روز گذشته حتی شعار نمایشگاه هم با مضمون «فردا برای خواندن دیر است...» اعلام رسمی شد. مشکلات مربوط به تامین آب، برق و مخابرات شهر آفتاب نیز یکی پس از دیگری رفع می‌شوند. در یک کلام به نظر می‌رسد همه چیز مهیای برگزاری یک نمایشگاه آبرومند برای رویدادی است که عنوان «پربازدیدترین نمایشگاه کتاب جهان» را یدک می‌کشد. با این حال به نظر می‌رسد ناشران هنوز هم دلنگران هستند و دغدغه‌هایی دارند.

نگرانی بابت پرسنل غرفه‌ها

جواد یساولی مدیر انتشارات یساولی در این باره به خبرنگار ما گفت: بردن نمایشگاه به مکان‌های مختلف ناشران را با معضل روبه‌رو می‌کند. من به عنوان ناشر ذهنیتی ندارم که پرسنل غرفه، شب بعد از تعطیلی نمایشگاه، چطور می‌خواهند به خانه بیایند. از آن طرف صبح زود چطور می‌خواهند خودش را به شهر افتاب برسانند.

او ادامه داد: دولت فقط می‌خواهد بگوید می‌تواند یک کاری را انجام دهد. محل دائمی نمایشگاه‌ها را ول می‌کند و به مصلا می‌رود. بعد مصلا را ول می‌کند و به شهر آفتاب می‌رود. این جابه‌جایی‌ها از نظر فروش قطعا تاثیر منفی می‌گذارد و برای ناشران هم فقط زحمت به همراه خواهد داشت. من به هرکسی می‌گویم نمایشگاه در شهر آفتاب برگزار می‌شود، دهانش از تعجب باز می‌ماند.

مدیر انتشارات یساولی اظهار کرد: امیدوارم حداقل مسئولان حالا که نمایشگاه را به حومه شهر برده‌اند، خوب سرویس دهند که این موضوع هم از آنجایی که سال اول میزبانی شهرآفتاب است، دور از ذهن به‌نظر می‌رسد. برای سال‌های بعد شاید سرویس خوب ارائه شود، ولی همین که موقعیت نمایشگاه تثبیت شد، باز هم جای نمایشگاه را عوض می‌کنند.

یساولی عنوان کرد: تغییر مکان نمایشگاه قطعا روی ریزش مخاطب تاثیر می‌گذارد. هنوز برای ما ناشران حل نشده که محل دائمی نمایشگاه چه مشکلی داشت که جای نمایشگاه را عوض کردند. مکانی که فضای باز داشت، استخر داشت، وسعت داشت و همه چیز برای برگزاری یک نمایشگاه بزرگ در آنجا در نظر گرفته شده بود، چه ایرادی داشت که جایش را تغییر دادند و به مصلا بردند؟ در مصلا سرو صدای فن ها، ازدحام و گرما زیاد بود و صدای موسیقی در آنجا که مکانی مذهبی بود، می‌آمد و هرچه نگاه می‌کردید هیچ چیز جای خودش نبود. با این حال داشتیم به آن عادت می‌کردیم که آن هم عوض شد.

این ناشر با انتقاد از این‌که در چنین تصمیماتی مسئولان از ناشران نظرخواهی نمی‌کنند، بیان کرد: موضوع کتاب فرق دارد، چون کمتر کسی کتاب می‌خواند. این سیاست‌ها همین مخاطب معدود کتاب را هم کاهش می‌دهد.

انتقال کتاب سخت شده است

رضا سهیلی مدیر داخلی انتشارات هاشمی هم در این باره به جام‌جم گفت: یکی از مشکلات کلی همه ناشران و همه همکاران ما حمل و نقل و انتقال کالا به شهرآفتاب است. چون مسیر طولانی شده، رفت و آمد به محل نمایشگاه برای ناشران سخت شده است. او ادامه داد: یکی دیگر از مشکلات احتمالی، استقبال نکردن مخاطبان است. کسانی که اهل مطالعه هستند راهشان دور دور می‌شود و سخت شان است خود را به محل شهرآفتاب برسانند.

او با اشاره به حذف عوارضی و راه‌اندازی متروی شهرآفتاب، تصریح کرد: با وجود این تسهیلات، مشکلات همچنان پابرجاست. علاقه‌مندان وقتی می‌شنوند محل نمایشگاه کجاست، از آمدن منصرف می‌شوند. فرقی هم نمی‌کند با مترو بروند یا با خودروی شخصی. خیلی‌ها شاید دوست داشتند محل نمایشگاه در دل شهر باشد تا در عرض دو ساعت بروند نمایشگاه را ببینند ولی میزبانی شهر آفتاب باعث می‌شود که حداقل یک روز وقت بگذارند. سهیلی با تاکید براین نکته که به دلیل بعد مسافت شهر آفتاب نمی‌تواند میزبان دائمی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران باشد، خاطرنشان کرد: خیلی از همکاران ما اصلا به دلیل بعد مسافت در نمایشگاه امسال شرکت نکردند و غرفه نگرفتند.

هر تغییری با مقاومت روبه‌روست

مسعود سریع‌القلم، مدیر چند دوره نمایشگاه یاد یار مهربان و کارشناس فرهنگی اما نظر دیگری دارد. او به خبرنگار ما گفت: تغییر برای برگزاری نمایشگاه لازم بوده است. برگزاری نمایشگاه در مصلا با توجه به شرایطی که داشت و تعریف نوع کاربری آن که برای نمایشگاه کتاب مناسب نبود، توجیه نداشت. این موضوع هم طبیعی است که هر تغییری با مقاومت‌هایی همراه می‌شود.

او افزود: وقتی مکان نمایشگاه عوض می‌شود، برای سال اول قطعا ناشران با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند. بحث دسترسی مخاطبان به کتاب به سختی خواهد بود. مصلا دسترسی آسان‌تری داشت و امکان حضور افراد بیشتری در آنجا فراهم بود. امیدوارم هم دست‌اندرکاران شهرداری و هم مسئولان وزارت ارشاد حداقل امکانات مناسبی را در شهرآفتاب فراهم کنند که هم مردم به راحتی دسترسی پیدا کنند و هم امکانات رفاهی در خود نمایشگاه موجود باشد. این مدیر و کارشناس فرهنگی اضافه کرد: البته همه جای دنیا نمایشگاه‌ها خارج از محدوده اصلی شهرهاست و فکر می‌کنم این اقدام مبارک و میمونی است که شهرداری انجام داده و یک فضای تخصصی برای نمایشگاه ساخته است.

او خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم اگر رسانه‌ها خوب اطلاع‌رسانی کنند و شبکه ناوگان حمل و نقل همراهی کند تا بازدیدکنندگان به راحتی به نمایشگاه بروند، خیلی‌ها می‌روند و نمایشگاه را می‌بینند. آنهایی هم که سال‌ها از شهرهای دیگر به نمایشگاه می‌آمدند، باز هم به نمایشگاه می‌آیند. چون آنها می‌آیند که کتاب بخرند. به همین دلیل از این نظر مخاطب ریزشی نخواهد کرد.


جام جم/رئیس مرکز سرمایه انسانی رسانه ملی؛


امروز ظلم بزرگی به رسانه ملی وارد می شود


رئیس مرکز سرمایه انسانی رسانه ملی با اشاره به شرایط فعلی سازمان صدا و سیما و هجمه هایی که با آن روبروست گفت: امروز ظلم بزرگی به رسانه ملی وارد می شود و در خط مقدم جنگ نرم قرار دارد و تلاش بسیار زیادی صورت می گیرد که رسانه ملی را در محاق قرار دهند و از همه ظرفیت هایشان برای تخریب آن استفاده می کنند.

به گزارش جام جم آنلاین، علی اصغر جعفری در مراسم بزرگداشت روز زن و مقام مادر که در مرکز همایش های سازمان صدا و سیما برگزار شد، افزود: امروز آنچه اتفاق افتاده با درایت انقلاب اسلامی ، الگوی زنان مسلمان ایرانی به عنوان زن تراز ایرانی معرفی شده و وظیفه شما بانوان رسانه ملی است که این الگو را بخوبی تبیین کنید که امروز دنیا تشنه آن است.

رئیس مرکز سرمایه انسانی رسانه ملی گفت: در ارائه الگوی زن مسلمان ایرانی مدیون امام خمینی (ره) هستیم.

رئیس مرکز سرمایه انسانی رسانه ملی با اشاره به اینکه دنیای مدرن امروز همان افکار قرون وسطایی از زن را دارد گفت: انقلاب اسلامی توانست با تفکر و اندیشه خود جهان را دچار شگفتی کند تفکری که ما امروز از آن غفلت می کنیم و به علت تبلیغات منفی غرب ، گاه ارزش های خود را فراموش می کنیم.

جعفری افزود: همکاران ما در رسانه ملی باید توجه کنند که امروز غرب چیزی را به عنوان نهاد خانواده قبول ندارد و این نهاد در حال فروپاشی است.

وی در ادامه با اشاره به شرایط فعلی سازمان صدا و سیما و هجمه هایی که با آن روبروست گفت: امروز ظلم بزرگی به رسانه ملی وارد می شود و در خط مقدم جنگ نرم قرار دارد و تلاش بسیار زیادی صورت می گیرد که رسانه ملی را در محاق قرار دهند و از همه ظرفیت هایشان برای تخریب آن استفاده می کنند.

جعفری افزود: امروز دشمن در تلاش است تا سازمان صدا و سیما را دچار مشکل کند و طبیعی است که رسانه ملی در دور جدید با تغییراتی ساختاری مواجه باشد.

وی گفت: پارسال از اعتبارات 3 هزار میلیارد تومانی سازمان صدا و سیما، دولت 2 هزار میلیارد تومان را پذیرفت و الحمدلله با وجود تمام فشارهایی که به سازمان وارد شد قضایا حل و فصل شد و حتی کوچکترین خدشه ای به نیروی انسانی و برنامه ها وارد نشد.

جعفری تاکید کرد: دست هایی در تلاش است که سازمان را از داخل دچار مشکل کنند تا نیروها احساس خستگی ، فرسودگی ، نگرانی و ناامنی کنند و یکی از بحث هایی که از ابتدای شکل گیری دور جدید مطرح شد این بود که سازمان می خواهد 8 هزار نفر را تعدیل کند اما به هر حال بعد از گذشت تقریباً یک سال و نیم حتی یک نفر را هم تعدیل نکردیم و به هر علت اگر دو شبکه «شما» و« بازار» هم تعطیل شد به علت وجود مأموریت های مشابه در شبکه های دیگر بود اما موجی ایجاد شد که اخراج کردند نیروها را ، تعدیل کردند و غیره و غیره ....

رئیس مرکز سرمایه انسانی گفت: یکی از شایعات دیگر این بود که رئیس رسانه ملی مدتی حضور نداشته است اما شایعه سازان باید بدانند که کسی که از رهبری حکم می گیرد با همه توان پیش می رود و با وجود همه تخریب ها توانستیم از دغدغه های سخت رسانه ملی عبور کنیم اما ممکن است متناسب با ساختار رسانه ملی تغییراتی صورت گیرد.

جعفری ابراز امیدواری کرد در آینده شاهد تحولات باشیم و شبکه های دروغ پراکنی بدانند که با اعتماد و راهنمایی و دیدگاه های برنامه سازان و کارکنان سازمان صدا و سیما و مجموعه بزرگ رسانه ملی به سمت مقصد در حرکتیم.


جوان/علت شايعه‌ها و هجمه هر روزه به صداوسيماي«سرافراز» چيست؟!


بدخواهان درونی و بیرونی رسانه ملی در يك صف


اگر مرز نقد و تخريب را جدا كنيم، متوجه مي‌شويم در كنار انتقادهاي عادي به عملكرد صداوسيما، جرياني تخريبي نيز به وجود آمده است كه مي‌خواهد به هر قيمتي چهره صداوسيما را مخدوش كند و از قبل تضعيف صداوسيما به اهداف خاصي برسد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

جريان تخريبي عليه صداوسيما از زمان انتصاب محمد سرافراز رئيس جديد سازمان وارد دور جديدي شده است. به‌رغم اعتماد رهبري نسبت به سرافراز و تأييد عملكرد وي توسط رهبر انقلاب، چند طيف مشخص به طور همزمان شروع به تخريب رسانه ملي و از هر بهانه‌اي براي ضربه زدن به صداوسيما استفاده كردند.

سرافراز و شايعه‌هاي هر روزه

تقريباً هفته‌اي نيست كه شايعه‌اي عليه صداو سيما در فضاهاي رسمي و غيررسمي رسانه‌اي منتشر نشود، براي نمونه در حالي كه سرافراز در مراسم HD شدن شبكه مستند حضور داشت، با فاصله چند روز شايعه حضور نداشتن 10 روزه سرافراز و استعفاي وي منتشر شد؛ شايعه‌اي كه حتي سازندگان آن زحمت دنبال كردن اخبار را به خود نداده بودند تا تصوير رئيس سازمان را در رونمايي از تصوير HD شبكه مستند مشاهده كنند. اين شايعه تكذيب شد، مانند شايعه‌هايي چون بركناري سرافراز و انتخاب حدادعادل به عنوان رئيس صداوسيما، اختلاف ميان معاون سيما و رئيس سازمان، ادغام شبكه نسيم در شبكه مستند، خبر تغيير برخي مديران شبكه و انواع دروغ‌هاي ديگر. با این حال مشخص نیست کدام یک از این شایعه‌ها روزی به حقیقت بپیوندد.

دشمنان داخلي و خارجي صداوسيما

همه شبكه‌هاي ماهواره را مي‌توان دشمنان بالفعل صداوسيما دانست. دولت‌هاي عربي نيز بدشان نمي‌آيد سنگ جلوي پاي صداوسيما و شبكه‌هاي برون‌مرزي‌اش بيندازند؛ از طرف ديگر سايت‌هاي خبري ضد انقلاب نيز دروغ‌هاي زيادي درباره صداوسيما منتشر مي‌كنند، اما در كنار اينها دشمنان داخلي نيز در كمين سازمان هستند. اين دشمنان در چند دسته مشخص طبقه‌بندي مي‌شوند، ابتدا اخراجي‌ها و نيروهاي تعديل شده سازمان كه بعد از جريان چابك‌سازي و بالابردن بهره‌وري سازماني، از صداوسيما خارج شده و با اطلاعاتي كه از درون سازمان دارند جرياني را عليه صداوسيما راه انداخته‌اند. اين نوع فعاليت‌ها اكثراً در شبكه‌هاي اجتماعي ديده مي‌شوند. راه‌اندازي كانال «شبكه صفر» در تلگرام نمونه‌اي از فعاليت‌هاي اين طيف بود. طيف دوم جريان منتسب به حاميان دولت يازدهم است. رسانه‌هاي وابسته به اين طيف جريان تخريب صداوسيما را هدايت و دنبال مي‌كنند.

بودجه، مزايده و شكست

داستان بلند بودجه سال 95 صداوسيما و به شكست كشاندن مزايده آگهي‌هاي راديو و تلويزيوني تنها بخشي از جريان تخريب است. براي بينندگان تلويزيون سرنوشت مزايده‌ آگهي‌هاي راديو و تلويزيوني مهم بود، آنها به عنوان مخاطبان اين رسانه حق داشتند از محتوايي كه صداوسيما در اختيار آنها قرار مي‌دهد، مطلع باشند. چند هفته بعد از شكست مزايده، يك پايگاه خبري در مطلبي با عنوان«گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما»، ادعاهايي را عليه روند برگزاري اين مزايده مطرح و تلاش كرده تا آن را از اساس بي ارزش و فاقد وجاهت قانوني عنوان كند. «جوان» در پيگيري موضوع برگزاري مزايده صداوسيما كه در نوع خود بزرگ‌ترين مزايده آگهي‌هاي رسانه‌اي در منطقه به شمار مي‌رود و حتي در جهان نيز نمونه كم‌نظيري محسوب مي‌شود، سراغ منبعي آگاه رفته كه به طور كامل در جريان برگزاري اين مزايده بوده است. نام اين منبع آگاه در نزد «جوان» محفوظ است.

آنچه درباره مزايده صداوسيما نمي‌دانيد

برگزاري و شكست مزايده صداوسيما ابهاماتي را به وجود آورد؛ ابهاماتي كه در مطلب «گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما» نيز به آن اشاره شده، در اين زمينه منبع مطلع در ارتباط با «جوان» مي‌گويد: سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بر مبناي محاسبات كارشناسانه، حدود 3‌هزار  ميليارد تومان بودجه نياز دارد تا فعاليت‌هاي خود را بر اساس مأموريت‌‌هاي پيش‌بيني شده در ابعاد داخلي و بين‌المللي به انجام رساند. اين سازمان در سال 94 با مشكلات مالي زيادي مواجه شده بود و با توجه به اينكه كمك دولت به اين سازمان هزار ميليارد تومان بوده است، رسانه ملي بايد مابقي نياز خود را از طريق آگهي‌هاي بازرگاني برطرف كند. بنا به گفته سرافراز، كمك دولت حتي كفاف حقوق كاركنان آن را نمي‌دهد، چه رسد به اينكه مأموريت‌هايش را به انجام رساند. در واقع دولت رسانه را مكلف كرده است از طريق آگهي‌ها بيش از نيمي از نياز مالي‌اش را تأمين كند. وي با اشاره به برگزاري مزايده آگهي‌ها در اواخر سال گذشته مي‌گويد: در واقع تمامي امور كارشناسي بسته مزايده زير نظر شوراي اقتصاد سازمان صدا و سيما و براساس همفكري با تمامي مديران ذي‌ربط موضوع پيام‌هاي بازرگاني توسط بدنه كارشناسي رسانه ملي تدوين و نهايتاً توسط اداره كل كالاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران عرضه شد. اين فرد مطلع درباره ادعاي مخالفت نهاد‌هاي نظارتي با برگزاري مزايده صداوسيما تصريح مي‌كند: «كدام نهاد نظارتي با اين موضوع مخالفت كرده كه به‌رغم اين مخالفت، باز هم اين مزايده برگزار شده است و اصلاً دليل اين مخالفت چه بوده است؟ ضمن آنكه هيچ نهاد نظارتي نمي‌تواند با اقدام قانوني برگزاري مزايده مخالفت كند. مشخص است كه وقتي ادعايي فاقد پايه و اساس باشد، مدّعيان آن نيز پاسخي براي اين سؤالات نخواهند داشت.»

ضمانتنامه بي‌اعتبار

يكي از مواردي كه در به شكست انجاميدن مزايده روي آن تأكيد شده، بحث بي‌اعتبار بودن ضمانتنامه 100 ميليارد توماني است. منبع مطلع به «جوان» مي‌گويد: صدور هر ضمانتنامه بانكي مراحل پيچيده‌اي دارد و پس از صدور در بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، ثبت شده و در غير اين صورت هيچ ضمانتنامه‌اي قابليت صدور را نخواهد داشت. وي با اشاره به ادعاي پايگاه خبري درباره بي‌اعتبار بودن اين ضمانتنامه تأكيد مي‌كند: معلوم نيست اين پايگاه خبري بر چه اساسي آن را مطرح مي‌كند؟ زيرا براي قبول صحّت آن بايد بپذيريم كه بانك‌هاي كشور مي‌توانند ضمانتنامه‌هايي بي‌ارزش و بدون قابليت اجرايي صادر و ارائه كنند!

 در اين صورت بايد از آن پايگاه خبري خواست تا با اثبات اين موضوع، سازمان‌ها و مردم را از بي‌اعتباري اين گونه بانك‌ها و ضمانتنامه‌ها مطّلع و آگاه كند، وي همچنين ارتباط ميان بركناري مدير مسئول سروش و مزايده را رد مي‌كند و توضيح مي‌دهد كه نماينده صداوسيما در مزايده مدير عامل شركت صوتي و تصويري سروش بوده، نه مدير مؤسسه انتشاراتي سروش كه اين هم گاف كساني است كه بدون اطلاع قصد تخريب مزايده را داشته‌اند.

تخريب‌چي‌ها چه مي‌خواهند؟!

ايجاد شايعه‌هاي مختلف براي صداوسيما چه سودي دارد؟ آيا اين شايعه‌ها باعث خواهد شد تا اخراجي‌هاي سازمان دوباره مشغول به كار شوند يا اينكه صداوسيما فضاي تبليغاتي بيشتري را براي دولت و حاميانش در نظر بگيرد؟ صداوسيما كشتي رسانه‌اي است كه همه اجزاي نظام به نحوي بر آن سوار هستند و سوراخ كردن اين كشتي منجر به ضرر كليت نظام خواهد شد. هرچه صداوسيما ضعيف‌تر باشد به معناي آن خواهد بود كه ميدان عمل شبكه‌هاي ماهواره‌اي بازتر و تأثيرگذاري‌شان بيشتر مي‌شود، اما صداوسيما در قبال اين رفتار‌ها چه مي‌كند؟ كانال‌هاي تلگرامي كه هر روز اخبار دروغيني عليه رسانه ملي منتشر مي‌كنند بعد از رو شدن دروغ‌هايشان بي‌اعتبار مي‌شوند، اما باز هم كانال‌ساز‌ها خسته نمي‌شوند و دروغ‌هايشان را در كانال‌هاي جديد منتشر مي‌كنند. به جرئت مي‌توان گفت روابط‌عمومي صدا و سيما در يك سال گذشته يكي از پركارترين روابط‌عمومي‌هاي كشور بوده كه حضور فعالي در عرصه رسانه‌هاي نوين داشته و توانسته   بسياري از حاشيه‌ها و تخريب‌ها عليه صدا و سيما را پاسخ بدهد. با اين وجود به نظر مي‌رسد صداوسيما بايد فعاليتش را در شبكه‌هاي مجازي تقويت كند، فعاليتي كه در آن با ارتباط فعال و نه منفعل جلوي شايعه‌سازي گرفته شود. در بعد برنامه‌سازي هم نوروز امسال نشان داد كه مي‌توان راه‌هاي جديدي براي جذب مخاطب پيدا كرد. صداوسيمايي كه مخاطبان خود را حفظ كند، آنقدر قوي خواهد بود كه شايعه‌ها خللي در انجام وظايف آن ايجاد نكند.


جوان/گفت‌وگو با فعال فرهنگي پاكستاني


ايران بانظام ولايت فقيه نقش جهاني دارد


فرحت حسين مهدوي اهل منطقه شلوزان حومه شهر پاراچنار پاكستان است. تا دبيرستان در شلوزان تحصيل كرد. با ورود شهيد سيد‌عارف و سيد عابد حسين حسيني به حوزه علميه جعفريه پاراچنار رفت.

نویسنده : معصومه طاهري

فرحت حسين مهدوي اهل منطقه شلوزان حومه شهر پاراچنار پاكستان است. تا دبيرستان در شلوزان تحصيل كرد. با ورود شهيد سيد‌عارف و سيد عابد حسين حسيني به حوزه علميه جعفريه پاراچنار رفت. در اين ايام بود كه توسط علامه سيدعارف با انقلاب اسلامي و شخصيت امام (ره) آشنا شد و از آن پس با انقلاب اسلامي حركت مي‌كرد. اواخر سال 59 به حوزه علميه جامعه‌المنتظر در شهر لاهور رفت و تقريباً يك سال آنجا مشغول تحصيل بود تا بهمن سال 60 كه جهت تحصيل به ايران و شهر قم آمد... وي مدت‌ها در سركنسولگري ايران در پاكستان به عنوان مترجم حضور داشت. مشروح گفت‌وگوي ما را با ايشان مي‌خوانيد:

 

تـأثيـر انقلاب اسلامي در پاكستان و منطقه‌اي كه بوديد چگونه بود؟

زماني بود كه چپ‌گرايي زرد و سرخ در جوامع آسيا مطرح بود و كسي انتظار نداشت كه اسلام بتواند يك انقلاب را راهبري كند. من احساس مي‌كردم كه رسول اكرم بر كوه ابو قبيس ايستاده و قولوا لا اله الا الله تفلحوا را سر مي‌دهد. اين تصوير ذهني از عكسي نشئت گرفته بود كه در آن امام بر بلندي ايستاده بودند و طومار مانندي در دستشان بوده كه روي آن يك عبارت نقش بسته بود. تأثير انقلاب اسلامي اين بود كه كشور تغيير كرد، شيعيان فعال شدند و غيرشيعيان نيز تحت تأثير قرار گرفتند، تظاهر به مذهب ديگر عقب‌افتادگي به شمار نمي‌رفت، تصوير دانشگاه‌ها عوض شد، مردم به علما روي آوردند حالا بماند كه ما و كساني كه دغدغه دين و كشور داشتند چقدر توانستند از اين فضا بهره ببرند، چه عكس‌العمل‌هايي به وجود آمد. يكي از تأثيرات انقلاب اسلامي موضوع وحدت مسلمانان بود كه در چندين قرن تاريخ مسلمانان شبه‌قاره كم‌نظير بود اما همزمان با تشديد دشمني‌ها از سوي مخالفان و ضعف شيعيان، موضوع وحدت در عمل چندان محقق نشده است.

 

شما مدت‌ها در سركنسولگري ايران در پاكستان به عنوان مترجم حضور داشتيد آيا اين موضوع با حملات تروريستي عليه كنسولگري ايران همزمان بود؟

سال 1370 وارد سركنسولگري ايران شدم و 10 سال آنجا بودم اتفاقاً همه حملات به نمايندگان فرهنگي و خلبانان و مهندسان ايراني در همين مدت انجام گرفت. سال اول حضور ما در سركنسولگري، صادق گنجي، مسئول خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در لاهور توسط تكفيري‌ها به شهادت رسيد. بعد از آن محمد علي حيدري جايگزين شد كه در شهر ملتان همراه با هفت تن از كاركنان محلي در يك حمله تروريستي به شهادت رسيد. سركنسولگري ايران در مزارشريف مورد حمله تروريست‌ها قرار گرفت و تعدادي ديپلمات و خبرنگار و يكي از افسران ارشد سپاه به شهادت رسيدند و كويته كه در نزديكي پايتخت اصلي طالبان يعني قندهار افغانستان قرار داشت، بيش از ديگر مناطق تحت تأثير اقدامات طالبان بود. در آن ايام حتي تعدادي آمدند و خواستار شناسايي دولت طالبان از سوي ايران شدند. بعد از حادثه مزار شريف يك شخص ناشناس تلفن زد. تهديد كرد پس از مزار شريف اينك نوبت شما است به زودي با يك حمله همه كاركنان ايراني و محلي و خانواده‌هايشان را قتل‌عام مي‌كنيم. اين موضوع با سفارت در اسلام‌آباد هم درميان گذاشته شد و به وزارت خارجه پاكستان نيز اعلام شد كه چنين تهديدي وجود دارد. در نتيجه همه خانواده‌هاي ايراني به ايران بازگشتند. كاركنان و ما كارمندان محلي با خانواده‌هايمان مانديم. شب‌ها با سلاح شكاري نگهباني مي‌داديم. يك بار هم عده‌اي از تكفيري‌ها با اجازه پليس و دولت محلي آمدند جلوي سركنسولگري شعار دادند، آقايان مسئول آن روز نبودند. تروريست‌ها مي‌گفتند ما برويم بيرون و يادداشتي كه داشتند را تحويل بگيريم ولي اين كار را نكرديم و به وزارت خارجه پاكستان گفتيم آنها را از حريم دوركنند. بعد از آن ديگر چنين مسائلي وجود نداشت.

 

تأثيرگذارترين چهره ايراني حاضر در پاكستان كيست و چرا؟

شخصيت‌هايي مانند حجت‌الاسلام والمسلمين سلطاني كه سال 1380 به دست تكفيري‌ها در كراچي به شهادت رسيد. مرحوم آيت‌الله سيد‌حسن خرم‌آبادي نماينده امام در لاهور پاكستان حضور داشتند و درس خارج مي‌دادند. حجت‌الاسلام‌ و‌المسلمين عالمي كه در دفتر امام در همان شهر حضور داشتند و اكنون در قم زندگي مي‌كنند. بين نمايندگان سياسي و فرهنگي آقاي گنجي دوست شايد مؤثرترين بود، مرحوم علي قمي توليت سابق مسجد جمكران سركنسول ايران در لاهور و آقايان گرجي و اميدوار در كويته. درحال حاضر هم حجت‌الاسلامي والمسلمين بهاء‌الديني به عنوان نماينده امام خامنه‌اي ايفاي نقش مي‌كنند.

 

شما مدت‌ها دبير سرويس اردو خبرگزاري ابنا بوديد؛ اين سرويس خبري تا چه حد توانست بر مخاطبان و رسانه‌ها اثر بگذارد و بازخوردهاي مثبتش چه بود؟

در مشهد همراه با خانواده‌ام در يك مسافرخانه سكونت داشتم. بعد از پنج سال اقامت و كار در راديو، ارديبهشت 86 شهر ما پاراچنار مورد تعرض و هدف توطئه تكفيري‌ها قرار گرفت و جنگ سختي آغاز شد. من مي‌رفتم كافي‌نت و گزارش‌ها را مي‌نوشتم به همه جا از جمله برخي وزارتخانه‌ها و بيوت مراجع تقليد و خبرگزاري‌ها مي‌فرستادم. مجمع جهاني اهل بيت هم سايتي داشت به نام «شيعه نيوز» خبرها را منتشر مي‌كرد و منبع خبرهاي پاراچنار شد تا اينكه مسئول سايت، حجت‌الاسلام و‌المسلمين سيد‌عليرضا حسيني‌عارف پيامي برايم فرستاد كه به ديدارشان بروم. در قم ايشان خواستار همكاري شد. اعلام آمادگي كردم و بلافاصله در قم ساكن و در سايت مشغول كار شدم بعداً به يك خبرگزاري تبديل شد كه در رفع تحريم خبري و رسانه‌اي از شيعيان پاكستان نقش اول را ايفا كرد و بعد از آن با توجه به انعكاس خبرهاي شيعيان ديگر نقاط دنيا از جمله يمن و برخي كشورهاي آفريقايي در رفع ظلم از آنها ايفاي نقش كرد. در حد بخش اردوي خبرگزاري منبع اخبار بيداري اسلامي به زبان اردو، همين خبرگزاري ابنا بود، اخبار شيعيان بحرين و يمن به زبان اردو ابنا بود اخبار شيعيان پاكستان به اين زبان ابنا بود البته بسياري از خبرهاي پاكستان به ديگر زبان‌ها هم ترجمه و از طريق اين خبرگزاري‌ها به دنيا منعكس مي‌شد. در برخي موارد خبرهايي دريافت مي‌شد كه در فلان نقطه تعدادي از فعالان شيعه دستگير شده‌اند و قرار است يكي پس از ديگري به قتل برسند. خبرگزاري ابنا اطلاع‌رساني مي‌كرد و اين افراد كه به ظاهر مفقود شده بودند از خطر قتل رهايي پيدا مي‌كردند.

 

آيا خبرگزاري ابنا توانسته به اهداف اعلام شده خود برسد؟

بايد جواب اين سؤال را مسئولان مجمع جهاني اهل بيت بدهند و اينكه چه اهدافي را از اين خبرگزاري دنبال مي‌كردند.

 

زمينه‌هاي مشتركي بين ايران و پاكستان وجود دارد، ولي مردم ايران شناخت زيادي نسبت به پاكستان ندارند آيا اين موضوع درباره ايران براي پاكستاني‌ها نيز صادق است؟

بله اما در ايران زماني پاكستان مطرح مي‌شود كه تروريست‌ها تعرضي به مرزهاي ايران مي‌كنند. من در موضعي نيستم كه از اقدامات مقامات و نهادهاي مربوطه آگاه باشم اما يقين دارم كه ظرفيت‌ها براي كار بيشتر در معرفي ظرفيت‌ها وجود دارد. تجارتي هر چند اندك بين پاكستان و ايران وجود دارد كه مي‌توان گفت متصدي خاصي ندارد كه هدايتگر آن باشد و اهداف سياسي و فرهنگي را هم ملاحظه كند. ايران در هفت شهر پاكستان خانه فرهنگ دارد، در اسلام آباد سفارت و درچهار ايالت سركنسولگري دارد بايد ديد و پرسيد كه چه كار مي‌كنند و ثمرات تلاش‌هايشان چيست؟ تلاش‌هاي آنها چرا در ايران نمود و انعكاس ندارد حتي مي‌توان از فرهنگستان زبان و مروجان زبان فارسي  پرسيد كه چه مي‌كنند و چرا كارهايشان انعكاس ندارد و چرا تبادل فرهنگي صورت نمي‌گيرد و اگر مي‌گيرد چگونه است و برآيندهايش كجا است و آيا كارها طبق يك برنامه مدون و هدايت شده انجام مي‌شود يا خير؟ در پاكستان، ايران را بيشتر مي‌شناسند تا در ايران پاكستان را چون ايران كشور ممتازي است با نظام ولايت؛ ايران نقش جهاني دارد و پرچمدار مبارزه با صهيونيسم است و نمي‌شود كه نشناسندش و اين امتيازها بدون شك براي ايران ظرفيت‌هاي بزرگي را ايجاد مي‌كند كه بايد از آن بهره‌برداري كرد البته در اين خصوص طرح‌ريزي و برنامه‌ريزي مي‌توان كرد و فكر مي‌كنم كه نهادهاي مربوطه نبايد از آن غافل باشند و حتماً به آن توجه دارند!

 

چرا كويته به مركز گروه‌هاي تروريستي ضد شيعه تبديل شده است؟

زماني كه بسياري از شهرهاي مهم پاكستان در معرض تروريسم بودند شهر كويته مورد تعرض قرار نمي‌گرفت زيرا اين شهر مأمن همه تروريست‌ها بود حتي تروريست‌هاي قومي و قبايلي، ولي اين هم يك واقعيت است كه اينجا پايگاه طالبان بود و گروه‌هاي تروريستي با آنها روابط نزديكي داشتند. خصلت تروريسم همين است كه روزي خانه خودش را هم تخريب مي‌كند. اقدامات تروريستي ابتدا در اين شهر عليه مقامات دولت و نظامي صورت گرفت و گروه‌هاي تروريستي قومي متعددي در اين شهر و در سراسر ايالت بلوچستان ايجاد شد كه با شعار احقاق حقوق بلوچ‌ها اقدامات خرابكارانه صورت مي‌دادند. از سال 2003 لشكر جهنگوي و سپاه صحابه هم فعال شدند كه در بسياري از موارد هماهنگ با گروه‌هاي تروريستي غيرمذهبي بوده و هستند و شيعيان هزاره را بيش از ديگران هدف قرار مي‌دهند و قوم هزاره قومي است كه حامي دولت مركزي و امنيت كشور است و حضورشان در شهر كويته با كساني كه گرايش‌هاي مركز گريز دارند هماهنگ نيست.

 

اين گروهك‌هاي تروريستي به شيعياني كه قصد سفر به ايران را براي زيارت دارند هم حمله مي‌كنند؟

بله آنها هدف بستن راه زميني ايران و پاكستان را دنبال كردند و زائران شيعه را هدف قرار دادند و قرار مي‌دهند تا اين معبر بسته شود و ارتباط بين دو كشور قطع شود و شما مي‌دانيد كه چرا مي‌خواهند اين رابطه قطع شود! زوار شيعه از زيارت امامانشان دست برنمي‌دارند اما اين وضعيت آنها را با مشكلات مالي زيادي مواجه كرده است و آنها با وجود فقر مجبورند با هواپيما به مشهد بيايند يا روزهاي متمادي دركويته و مرز تفتان منتظر بمانند تا كاروان مفصلي فراهم شود. اين كاروان‌ها با اسكورت نيروهاي دولتي حركت مي‌كنند كه اين امر هم باعث معضلات زيادي شده است.

 

شما اگر سفير ايران در پاكستان بوديد چه مي‌كرديد؟

اگر سفير ايران در پاكستان بودم به جاي توجه به يقه پيراهنم، اهداف انقلاب اسلامي را پيگيري مي‌كردم.


جوان/بازيگر شويد يك‌شبه با پول و فراخوان يا ره صدساله با دانشگاه


اين فراخوان بازيگري را بخوانيد!


وقتي پاي صحبت بازيگران بنشيني، يكي از مشكلات جدي البته به زعم خودشان، تق و لق بودن فيلمنامه‌هاست...

نویسنده : محسن غلامي(قلعه سيدي)

وقتي پاي صحبت بازيگران بنشيني، يكي از مشكلات جدي البته به زعم خودشان، تق و لق بودن فيلمنامه‌هاست؛ متن درست و حسابي كه به تعبير ما مي‌شود قصه با فرمتي كه بايد حرفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي باشد. تا حدودي نيز حرفشان منطقي است به‌شرطي كه فيلمنامه را بشناسند، به‌هرحال خيلي از چيزها هم امكان دارد سرصحنه شكل گيرد.

اينكه بازيگر چقدر سواد سينمايي دارد يا نه، مسئله است. همه مي‌گويند برويد دانشگاه تا بازيگر شويد يا حداقل با اين كلاس‌هاي بازيگري خودتان را محك بزنيد تا بلكه بعدش با واسطه و البته با نيمچه تخصص هنري، بشويد بازيگر.

تازه اگر شانس يارتان باشد و به تور ب.ب‌و‌پ.‌ص و  از اين جور اسم‌ها نخوريد. اينها كارگردانند و متهم به اغفال دختران علاقه‌مند به بازيگري! از اينهايي كه ممكن است پيشنهاد تزريق پول به شماها نيز بدهند يا غيره كه معذوريم رك و پوست‌كنده عرض كنيم. ولي حواستان را خوب جمع كنيد مبادا به تور رفقا بيفتيد. حالا اين دو را قاطي كنيم؛ يكي سواد سينمايي به اصطلاح بازيگران و ديگري وجود اين مثلاً سينماگرانِ اغفالگر. خيلي نيستند از اين جنس آدم‌ها ولي هستند، لابد صرفاً براي اينكه حواستان باشد سينما براي اكثريت شغل است تا هنري كه خود اهالي‌اش صفتِ مقدس و غيره بهش مي‌بندند.

بيراهه نرويم و به بحث برگرديم، اينكه داستان بازيگري سر دراز دارد، اما بالاخره مشخص نشد پسر و دختر جوان همسايه كه علاقه به بازيگري دارد، بايد برود كلاس بازيگري يا دانشگاه و اينها آيا و يا جديداً بايد بنشيند منتظر فراخوان عمومي فلان فيلمساز براي بازيگر شدن؟ رسم جديدي كه گنده‌ها نيز سراغش رفته‌اند از فرهادي و اسعديان تا تازه به دوران‌رسيده‌ها. سن و چشم‌رنگي و قد رعنا و ساززدن و چه مي‌دانم يا يك عكس بدون روتوشِ كمي هم بي‌حجاب بفرستيد تا يك شبه بازيگر شويد.  نفعي نه به جيب من مي‌رود، نه ضرري به حالم دارد اين نوع كارها. اتفاقاً حرف بازيگر درس‌خوانده‌اي است كه توي كتش نمي‌رود بعد اين همه سال پادويي كردن و دانشگاه رفتن و غيره برخي راحت جايش را بگيرد و بشود سوپراستار. نمي‌دانم چقدر تازه‌واردها، مهارت سينمايي دارند و چقدر از فيلمنامه سر در مي‌آورند. استثنا هميشه هست مثل مصطفي زماني و پروژه «يوسف پيامبر» ولي راضي به حداقل نباشيد. خودتان هم مي‌دانيد بازيگري نيز يك شغل است؛ زيادي گنده‌اش نبايد كرد. مثل هر شغلي كمي استعداد مي‌خواهد و بعد صرفاً تلاش. پدرِ فيلمساز داشتن و برادرزاده تهيه‌كننده بودن و خانوادگي فيلم‌ساختن نيز هست متأسفانه با مثال‌هاي فت و فراوان در سينماي ايران. وگرنه سنگ را بيندازي جلوي دوربين بعد از چندين فيلم و همراهي كارگرداني خوب، بالاخره زنده مي‌شود!

كاري به اين دعواها نداريم و به خود بازيگر و هم‌صنفي‌هاي سينمايي‌اش مربوط است؛ رفيق‌بازي، فضاي آكادميك يا اينجور فراخوان‌هاي عمومي بازيگري به ما چه، وقتي گوش شنوايي نباشد. درد ما مخاطب است و ديدن هرجور بازيگري كه معلوم نيست پشتوانه‌اش چه بوده؟ وقتي بازيگر مشخصات فيلمنامه خوب را بلد نباشد، تن به هركاري مي‌دهد و دودش به چشم مخاطب مي‌رود. ادعاي دروغي هم نيست كه با پول مي‌شود بازيگر شد و به‌ويژه تهيه‌كننده كه در سينماي ما فقط پول‌‍‌بيار است عمدتاً. كارگرداني نه! بلد نباشي بسازي رسماً پرت مي‌شوي به بيرون گود مثل بقيه تخصص‌هاي پشت دوربين. ولي بود و نبود اين همه صنف‌هاي سينمايي و خاصيتشان بالاخره چيست؟ خصوصاً در مورد حرفه جذاب و شهرت‌طلب بازيگري. صرفاً دور هم نشستن و اعلاميه تسليت و تشكر دادن و جشن گرفتن كه نشد چارت انجمن. اگر به اسم پيشكسوت بودن حرفتان خريدار دارد، لااقل مشخص كن بازيگرشدن به چه قيمتي؟ به چه شكلي؟ فراگير شدن فعلي «فراخوان بازيگري» يا خانوادگي ساختن و غيره؟ تأكيد مؤكد اينكه پس سواد حرفه‌اي چه مي‌شود؟

فقط اينكه رسم‌هاي جديدي را كه در حال رواج است، دو دوتا چهارتا كنيد؛ از دستمزدهاي چندصدميليوني بازيگران و فيلم مزخرف تحويل دادن تا مدِ عجيب فراخوان‌هاي بازيگري و كلاس‌هايي كه اسمشان هنرپيشگي هست، ولي ذاتشان چيز ديگري‌ست و بقيه.


جوان/استقبال نكردن از جشنواره‌اي كه دبيرش مديرعامل خانه سينماست


در حالي كه دست اندركاران جشنواره بين الملل فجر كه ارديبهشت ماه برگزار مي‌شود، اميدواري زيادي داشتند كه فيلمسازان شاخص ايراني در اين جشنواره حاضر باشند، اما تا اينجاي كار دو فيملساز سرشناس از حضور در اين جشنواره سر باز زدند.

نویسنده : وحيد مهري

عليرضا داوودنژاد، فيلمسازي كه تازه ترين ساخته‌اش با عنوان «فراري» از جمله آثار احتمالي بين‌الملل فجر به شمار مي‌رفت به صراحت از حضور نيافتن در اين جشنواره سخن گفت. عليرضا داوودنژاد با اعلام اين موضوع به «خبرگزاري صداوسيما» گفت: قرار بود همكاري‌هايي بين ما و جشنواره جهاني فجر صورت بگيرد كه صورت نگرفت و اين فيلم را به اين جشنواره نمي‌دهيم. «فراري» فيلمي است كه محسن تنابنده، ترلان پروانه‌، سيامك صفري‌، سيما تيرانداز، رضا داوودنژاد و رضا كيانيان در آن به ايفاي نقش مي‌پردازند و جهانگير كوثري تهيه‌كنندگي آن را بر عهده دارد. «فراري» درباره دختري شهرستاني است كه براي سلفي گرفتن با خودروهاي گرانقيمت به تهران مي‌آيد و در اين بين با يك راننده آژانس آشنا مي‌شود كه  او را با اتفاقات تازه‌اي روبه‌رو مي‌كند. از آن سو سعيد خاني تهيه كننده «ارادتمند؛ نازنين بهاره، تينا» تازه‌ترين فيلم عبدالرضا كاهاني نيز از حضور نيافتن در بين الملل فجر سخن گفت. سعيد خاني تهيه‌كننده فيلم سينمايي «ارادتمند؛ نازنين، بهاره، تينا» به «مهر» گفت: اين فيلم فرم شركت در سي و چهارمين جشنواره جهاني فيلم فجر را پر نكرده است و بر همين اساس در اين جشنواره حضور نخواهد داشت. برنامه اصلي ما براي «ارادتمند؛ نازنين، بهاره، تينا» اكران عمومي آن است و به محض اينكه مراحل نهايي اين اثر سينمايي به پايان برسد براي دريافت پروانه نمايش اقدام مي‌كنيم. مهناز افشار، طناز طباطبايي و آيدا ماهياني بازيگران اصلي «ارادتمند؛ نازنين، بهاره، تينا» هستند و مهران غفوريان نيز نقش مرد داستان را ايفا مي‌كند. در «ارادتمند…» زندگي سه دختر با خاستگاه‌هاي فكري متفاوت روايت مي‌شود كه هر سه از درد «بي شوهري» رنج مي‌برند و همين مي‌شود كه به دل خيابان زده و با حضور در مهماني‌ها و گعده‌هاي مختلف به انتقام گيري از مردان دست مي‌زنند. علاقه نداشتن كاهاني و داوودنژاد براي حضور در بين الملل فجر در شرايطي رخ مي‌دهد كه دبيري بين الملل فجر را رضا ميركريمي برعهده دارد كه مديرعامل خانه سينماست و پيش‌بيني مي‌شد به اين واسطه هم كه شده فيلمسازان شناخته شده از حضور در بين‌الملل فجر استقبال كنند.


حمایت/راه‌اندازی شبکه ماهواره‌ای تقریب


آیت الله اراکی در دیدار نوروزی با کارکنان مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی راه‌اندازی رسانه تقریب را درخواست همه دلسوزان جهان اسلام دانست.  رییس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار کرد: ایجاد وحدت مهمترین مأموریتی که جامعه اسلامی در این مقطع به آن نیازمند است و این مأموریت حساس بر عهده مجمع جهانی تقریب گذاشته شده است. وی تأکید کرد: وحدت در جامعه اسلامی نه تنها یک وظیفه شرعی و فریضه است بلکه بر اساس منابع قرآنی مهمترین واجب شرعی است. علاوه بر اینکه وحدت یک وظیفه شرعی است، عقلا هم لازم و ضروری است.وی گفت: در قرآن کریم آمده است که تفرقه از خصوصیات جامعه منکوب، مطرود و ملعون به شمار می رود و جامعه پراکنده و در حال درگیری درونی مشمول عذاب الهی می‌شود و امروز جامعه اسلامی چنین حالتی پیدا کرده است.اولویت وظیفه اسلامی ما این است که جامعه اسلامی را از این عذاب الهی خارج کنیم. آیت الله اراکی با اشاره به برنامه‌های سال جاری مجمع جهانی تقریب اظهار کرد: راه اندازی رسانه ماهواره‌ای تقریب یکی از مهمترین برنامه‌های مجمع جهانی تقریب در سال جاری است زیرا راه اندازی رسانه تقریب درخواست همه دلسوزان جهان اسلام است.


حمایت/صاحبنظران و هنرمندان در گفت وگو با «حمایت»مطرح کردند


آوینی؛ نماد هنرمند متعهد و انقلابی


 گروه فرهنگی-سید محمد مهدی موسوی: بیستم فروردین ، سالروز شهادت سید مرتضی آوینی به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شده است.روزی که به بهانه آن همایش ها و مراسم مختلفی به یاد و نام آن شهید فرزانه و بسیجی در کشور برگزار می شود اما آنچه به نظر می رسد این که هنوز هم جامعه ما نیازمند الگو و مرامی است که از سید شهیدان اهل قلم به یادگار مانده است؛ الگویی که مهم ترین شاخصه اش همانا ترویج هنر انقلابی و متعهد است تا به اصلاح جامعه و دستیابی به نقاط مطلوب بیانجامد.

آنچه در ادامه می آید، چکیده دیدگاه و نظرات جمعی از هنرمندان و نویسندگان و چهره های فرهنگی است که در گفت وگو با « حمایت» در خصوص شاخصه‌های هنر متعهد و انقلابی و  ویژگی های ممتاز شهید آوینی اظهارکرده‌اند.

 

 هنر متعهد ابزاری برای تحقق تمدن اسلامی

دکتر کمال اکبری، عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما با اشاره به ریشه های قویِ فرهنگی انقلاب اسلامی ایران اظهار کرد: به تعبیر رهبر معظم انقلاب ما باید از طریق ابزار هنر متعهد و انقلابی به ماندگاری و ترویج ارزش‌های انقلابی و دینی همت گماریم و امروز به خصوص از بستر هنر می توان به نشر فرهنگ دینی در سطح جهان کمک کرد.

وی با بیان این که بدون بهره گیری از هنر نمی‌توان فکر و فرهنگ مانایی را خلق کرد و آن را توسعه و ترویج داد، گفت: اگر ما می‌خواهیم از طریق انقلاب اسلامی به آن تمدن اسلامی مدنظر برسیم یکی از راه های آن بهره گیری درست از هنر است؛ از این رو مقام معظم رهبری به عنوان یک شخصیت فرهیخته و حکیم

بر لزوم توجه به مقوله هنر متعهد و انقلابی تاکید ویژه دارند.

رییس کمیسیون فرهنگی و پژوهشی بنیاد ملی نخبگان تاکید کرد: ما امروز چه در عرصه نویسندگی و شعر و داستان و چه عرصه‌های دیگر هنری همچون موسیقی، فیلم و هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی نیازمند بهره گیری از هنر متعهد هستیم؛ هنری که در درون خود زایش و رویش دارد و به خصوص به ترویج فرهنگ استکبارستیزی، دفاع از مظلومان عالم، عدالت طلبی و حق گرایی کمک شایان توجهی می کند.

اکبری با بیان این که «شهید آوینی» نماد این هنر متعهد و انقلابی بود، گفت: وی که به حق از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سید شهیدان اهل قلم معرفی و توصیف شده، با تکیه بر آموزه‌های دینی و فطرت پاک آدمی هم خود دست به خلق آثار هنری زد و هم این که با نوشته ها و قلم جذاب و گیرای خود به بیداری فطرت ها کمک کرد.

وی افزود: یکی از ویژگی های بسیار ممتاز این شهید والامقام این بود که هنر را در مسیر ترویج ارزش‌های دینی و مقابله با ظلم و نظام سلطه به کار گرفت و انسان این شاخصه‌ها را چه در فیلم‌های روایت فتح ایشان و چه آثار قلمی و کتبی که از این شهید به یادگار مانده به عینه رؤیت می کند.

 

 همچنان به آوینی ها نیاز داریم

حجت‌الاسلام حسن جمالی، مستندساز نیز با بیان این که امروز ما بیش از هر زمان دیگری به امثال شهید آوینی ها در عرصه هنر و ادبیات نیازمندیم ، گفت: قبل از هر چیز باید مؤلفه ها و شاخصه های هنر متعهد و انقلابی را شناخت و در وهله بعد به معرفی و تبیین آن برای آحاد جامعه به خصوص نسل جوان تشنه معرفت پرداخت.

 وی ادامه داد: یکی از ویژگی هایی که شهید آوینی را برجسته و الگو می ساخت این بود که هیچ گاه در عرصه هنر و ادبیات، ژست روشنفکری نگرفت بلکه همواره با دغدغه دینی و انقلابی برای بیداری و روشنگری مردم کار کرد و امروز آن چیزی که از وی به میراث مانده به لطف الهی برکت یافته و باعث هدایت بسیاری از جوانان کشورمان در مسیر هنر شده است.

 

 قلم و دوربین شهید آوینی در خدمت تبلیغ دین بود

حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا موحدی ، نویسنده و عضو انجمن قلم حوزه علمیه قم هم با بیان این که شهید مرتضی آوینی با قلم متعهدانه خود الگویی برای همه فعالان عرصه نویسندگی و هنر به شمار می رود، گفت: قلم متعهدانه شهید آوینی و فیلم‌های مستند او همگی در خدمت تبلیغ دین و احیای ارزش‌های الهی بود و همین هم به کارش ارزش می‌بخشید و باعث ماندگاری آنها حتی پس از گذشت حدود دو دهه از شهادت ایشان شده است.

وی افزود: آن شهید بزرگوار و دغدغه مند به خصوص توانست با ساخت مستندهای بسیار تاثیرگذار و ارزشمند«روایت فتح» به انتقال فرهنگ و معارف اصیل دفاع مقدس بپردازد و انصافاً هنوز هم آثار او دیدنی و تکان دهنده است، به طوری که امروز هم نسل جوان با آن ارتباط عجیبی برقرار می کند.

 

 لزوم بها دادن به هنر و هنرمند انقلابی و ارزشی

محمد جواد طاهری ، بازیگر سینما و تلویزیون نیز با اشاره به این که باید به هنر و هنرمند انقلابی «بها» داد، اظهارکرد: مقام معظم رهبری اخیراً در بیانات نوروزی خویش در مشهد مقدس فرمودند کسانی مثل شهید آوینی و مرحوم فرج‌الله سلحشور جزو پیش آهنگان هنر متعهد و انقلابی هستند و ما باید تلاش کنیم که در این مسیر آوینی ها و سلحشورها را تربیت کنیم.

وی گفت: البته اینها به صرف شعار محقق نمی‌شود، بلکه نیازمند یک برنامه‌ریزی منسجم و هدف گذاری صحیح است و این که بدانیم به هر حال امور فرهنگی و هنری یک شبه حاصل نمی شود و باید در این راه با صبر و حوصله و همچنین دغدغه و انگیزه الهی و انقلابی قدم برداشت.

 

 لزوم استفاده از ظرفیت های هنری

همچنین دکتر زهرا تاجیک، عضو هیئت علمی جامعه الزهرا(س) با اشاره به این که زبان هنر و توجه به امور هنری امروز یکی از عرصه‌های مهم در دنیاست، اظهارکرد: با توجه به این که تنوع و جذابیت در عرصه هنر بسیار زیاد است و از آن سو با مخاطبان انبوه در عرصه های هنری می توان مواجه بود، لذا یکی از بهترین ابزارهای انتقال و ترویج مفاهیم دینی و انسانی بهره گیری از ظرفیت عظیمی به نام هنر است.

وی افزود: البته در حال حاضر متاسفانه در برخی عرصه‌ها ما شاهد هنر دینی و انقلابی در کشور نیستیم که اصلاح این وضعیت هم می‌طلبد حوزویان و دانشگاهیان متدین و دغدغه مند به این مساله ورود پیدا کرده و به معرفی و تبیین شاخصه های هنر متعهد و انقلابی همت بگمارند.


روزان/جشنواره فیلم سبز در سراسر ایران برگزار می‌شود



روزان نیوز- دوره پنجم جشنواره بین‌المللی فیلم سبز در سراسر ایران برگزار می‌شود.

جشنواره بین المللی فیلم سبز باحضور مشاوران عالی و مدیران باتجربه در سراسر ایران برگزار می‌شود.

دبیر اجرایی پنجمین جشنواره بین المللی فیلم سبز گفت: جشنواره بین المللی فیلم سبز باحضور مشاوران عالی و مدیران باتجربه در سراسر ایران برگزار می‌شود و نیروهای خلاق و جوان نیز درکنار مدیرانی باتجربه به سرعت و توان این جشنواره در بخش‌های مختلف نیز افزوده است.

مهدی توحیدپور دبیر اجرایی جشنواره بین المللی فیلم سبز گفت: این جشنواره مهمترین رویداد فرهنگی حفظ محیط زیست خاورمیانه است که پس از 10 سال سکوت برگزار می‌شود که با توجه به اهمیت آن و تولد دوباره‌اش کوشش می‌کنیم تا جشنواره‌ای همگام با حفظ محیط زیست کشورمان برگزار کنیم.

وی ادامه داد: انتخاب نیروهای حرفه‌ای و کارآزموده و به‌کارگیری مشاورینی عالی در این خصوص مهمترین بخش آغازین اجرا در این جشنواره بود و انتخاب اشخاصی با تدبیر و حرفه‌ای برای مدیران بخش‌های مختلف، جشنواره فیلم سبز را به یک جشنواره‌ای قوی و حرفه‌ای تبدیل کرده است.

دبیر اجرایی جشنواره بین المللی فیلم سبز همچنین گفت: نیروهای خلاق و جوان نیز درکنار مدیرانی باتجربه به سرعت و توان این جشنواره در بخش‌های مختلف نیز افزوده است.

مهدی توحید پور با اشاره به مشاوران جشنواره نیز ادامه داد: مدیران حرفه‌ای در کنار خود مشاورانی خوش فکر و با تجربه دارند و سعی بر آن شد تا در ترکیب مشاوران افرادی دعوت شوند که بیشتر در فضاهای فرهنگ حفظ محیط زیست ایده‌های ارائه دهند که برای جشنواره مؤثر باشد.

دبیر اجرایی جشنواره همچنین گفت: جشنواره بین المللی فیلم سبز اتفاق خوبی در فرهنگ و حفظ محیط زیست کشور است و همه تلاش ما برای برگزاری شایسته آن است و امید که مردم کشورمان با حضور در این جشنواره در به ثمر رساندن این رویداد فرهنگی ارزشمند همراه جشنواره باشند.

بخشی از ترکیب مدیران پنجمین جشنواره بین المللی فیلم سبز بر اساس حرف الفبا عبارتند از:بهمن آقایی مدیر بخش سینمای بین الملل و روابط بین الملل، مرتضی رنجبران مدیر روابط عمومی، امیرعابدی دبیر بخش هنرهای تجسمی، مهدی قربان پور مدیر بخش سینمای ملی، مزدک میررمضانی مدیر ستاد استانی،، کمال نوبختی مدیر کنترل پروژه

مشاوران پنجمین جشنواره بین المللی فیلم سبزنیز عبارتند از:تاها بهبهانی، دکتر ژما جواهری پور، جعفر صانعی مقدم، دکتر اسماعیل کهرم،، دکترهومان لیاقتی، فرهاد ورهرام و محسن هاشمی

پنجمین جشنواره بین المللی فیلم سبز 24 تا 31 اردیبهشت در تهران و سراسر کشور به صورت همزمان برگزار می‌شود.

 

 

 

 

 

شهروند/واگذاری حق پخش مستند کارگردان ایرانی در اروپا، آمریکا و کانادا توفیق‌های ادامه‌دار مهرداد اسکویی

شهروند| تعدادی از شناخته‌شده‌ترین پخش‌کنندگان سینمایی حق پخش ٣ فیلم مستند مهرداد اسکویی مستندساز شناخته شده ایرانی در آمریکا و کانادا را دراختیار گرفتند.

پس از بازتاب‌های مثبت مخاطبان و منتقدین سینمایی به مستند «رویاهای دم صبح» و نیز دریافت جایزه از برلین و متعاقب آن اعطای جایزه مستندساز برتر ٢٠١٦ جهان (جایزه ترو ویژن) از جشنواره معتبر «ترو فالز» به مهرداد اسکویی، شرکت پخش «سینماگیلد» آمریکا؛ حق پخش آمریکا، کانادا و پورتریکو این مستند را با موافقت شرکت «دریم لب» دریافت کرد.

روشن شدن چراغ مستند

چند‌سال است رویکرد جشنواره‌های بزرگ سینمایی به فیلم‌های مستند و نمایش آنها تا آن حد تغییر کرده که جشنواره‌های معتبری مانند کن، برلین و ونیز توجه ویژه به فیلم‌های مستند دارند و جوایز اصلی این جشنواره‌ها به آثار مستند رسیده است.  «دکمه مروارید» دوره قبل در جشنواره برلین جایزه خرس نقره‌ای بهترین فیلمنامه را به دست آورد. جایزه خرس طلای بهترین فیلم جشنواره برلین این دوره به مستند «آتش در دریا» رسید. فیلم‌های مستند در گذشته بیشتر در تلویزیون دیده می‌شدند، اما حالا می‌توان حضور پررنگ آنها را درجشنواره‌های تراز اول دنیا دید.

برخلاف کشورهای توسعه‌یافته و شاید هم خیلی از کشورهای توسعه‌نایافته، فیلم مستند و در نگاهی کلی‌تر سینمای مستند هیچگاه نتوانست به جایگاهی که مستحق آن است، دست یابد.  این سینما در خوش‌بینانه‌ترین فرض ممکن همواره در درجه دوم اهمیت قرار داشت و ازسوی مدیران فرهنگی و چه بسا فعالان فرهنگی چندان ارج نمی‌دید. این مسیر از جایی به بعد دچار تغییر شد. بعد از به نمایش درآمدن فیلم‌های مستند در جشنواره‌ای تحت عنوان «سینما حقیقت» وضع تا حدود زیادی تغییر کرد و ظرفیت‌های نادیده موجود در این بخش توسط اهل فن جدی‌تر

 گرفته شد.

مستند در جشنواره فیلم فجر

نقطه عطف این ماجرا را شاید بتوان حضور فیلم‌های منتخب جشنواره سینما حقیقت در سی‌و‌چهارمین جشنواره فیلم فجر دانست. آن‌جا که یک سانس و به نظر بسیاری از اهالی سینما بهترین سانس ممکن برای نمایش فیلم‌ها در کاخ جشنواره v(سالن همایش‌های برج میلاد) به نمایش فیلم‌های این ژانر اختصاص پیدا کرد. علاقه‌مندان به سینما توانستند در ساعت ١٤ به تماشای فیلم‌های برگزیده سینما حقیقت بنشینند و با گونه‌ای کمتر دیده شده، مواجه شوند که حالا دارد موقعیت خودش را به سینما دوستان دیکته می‌کند. «رویاهای دم صبح» مهرداد اسکویی یکی از همین فیلم‌ها بود که با به نمایش درآمدنش توجه خیلی‌ها را برانگیخت و در ادامه توفیق‌های فراوانی را برای این کارگردان درپی داشت.

مهرداد اسکویی که تحصیلات خود درحوزه سینما را تا مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی سینما ادامه داده، پیش از این هم مستندهایی چون خانه مادری‌ام مرداب، از پس برقع، دماغ به سبک ایرانی و روزهای بی‌تقویم را ساخته بود که البته هر کدامشان به نوبه خود مورد توجه قرار گرفته بودند.

او در‌سال ٢٠١٠ موفق به كسب عنوان «چهره فرهنگی‌ سال جهان» ازسوی نهاد فرهنگی «پرنس كلاونس» هلند شد. او به‌عنوان یک کارگردان پرمار، تاکنون ۲۵ فیلم مستند و کوتاه داستانی را کارگردانی کرده و با بیش از ۴۰۰ حضور ملی و بین‌المللی و کسب بیش از ۸۰ جایزه معتبر سینمایی و فرهنگی یکی از شخصیت‌های برجسته مستندسازی ایران محسوب می‌شود. او به‌عنوان سفیر فرهنگی بخش انسان‌دوستانه سازمان ملل متحد (UCHA) هم فعالیت‌هایی را انجام می‌دهد.

درخشش آقای کارگردان

حالا در یک بازه نسبتا کوتاه‌مدت اسکویی و مستندسازان ایرانی درحال حرکت به سمت یک اتفاق جدید هستند. قضیه از این قرار است که پخش‌کنندگان شناخته‌شده سینما در اروپا، کانادا و آمریکا پس از توفیق‌های به دست آمده برای فیلم‌های اسکویی درجشنواره‌های مختلف توزیع جهانی مستند «رویاهای دم صبح» برعهده نسرین میرشب است. یکی از پخش‌کننده‌های مهم سینمای آمریکا، حق پخش مستند «رویاهای دم صبح» را در آمریکا و کانادا دراختیار گرفت.

به گزارش ایسنا، توزیع جهانی مستند «رویاهای دم صبح» برعهده نسرین میرشب است. همچنین بنابر علاقه کمپانی پخش «سینما گیلد»؛ حق پخش آمریکا و کانادا دو فیلم دیگر از سه‌گانه مهرداد اسکویی، یعنی «روزهای بی‌تقویم» و «آخرین روزهای زمستان» نیز برای مدت هفت‌سال دراختیار این شرکت قرار گرفت. طبق اعلام دست‌اندرکاران این مستند؛ کشورهای دیگری چون استرالیا، انگلیس و فرانسه هم درحال رایزنی برای دراختیار گرفتن حقوق پخش مستند «رویاهای دم صبح» هستند که قرار است مذاکرات نهایی دراین‌باره در بازار جشنواره فیلم کن ٢٠١٦ صورت پذیرد.

شرکت پخش «سینما گیلد» حق پخش فیلم «درباره الی» ساخته‌ اصغر فرهادی را نیز دراختیار دارد که درحال حاضر در ایالت‌های مختلف آمریکا درحال اکران است و پس از اکران به صورت DVD و VOD توسط این شرکت به بازارهای آمریکا و متقاضیان عرضه خواهد شد.

«رویاهای دم صبح» که در ایران ٤ جایزه شامل بهترین کارگرانی از جشنواره فیلم فجر و بهترین کارگردانی، فیلمبرداری و موسیقی متن را از جشنواره سینماحقیقت کسب کرده، پس از نمایش درجشنواره‌ «برلین» و کسب جایزه عفو بین‌الملل، جشنواره «True/False» آمریکا، «ویلیامز کالج»، «وان ورلد» چک، «تسالونیکی» یونان، «تمپو» سوئد و...  اخیرا دربخش اصلی جشنواره معتبر «فول فریم» آمریکا و «اینک خاورمیانه» فلورانس، «داک فست» مونیخ، «کورنوگراف» مولداوی، «هات داکس» کانادا، و «آنتنا» در استرالیا نیز نمایش داشته و دارد.

بنا بود این مستند پس از جشنواره فیلم فجر در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شود اما با تصمیم کارگردان، نمایش عمومی آن برای جلوگیری از پیامدهای منفی احتمالی برای دختران حاضر در این مستند، منتفی شد.

 

 

 

 

 

 

شهروند/هاتف علیمردانی در گفت‌و‌گو با «شهروند» از کوچه بی‌نام می‌گوید با هجوم مدرنیته انسان کوچک می‌شود رضا نامجو| حالا دیگر مخاطبان سینمای ایران ‌هاتف علیمردانی را به‌عنوان یک فیلمساز اجتماعی می‌شناسند. او دغدغه‌های خود را در کارهای مختلفی که تا به امروز ساخته منعکس کرده و ظاهرا از این به بعد هم درهمین مسیر خواهد کوشید. علیمردانی در «کوچه بی‌نام» داستان دو خانواده را روایت می‌کند كه در يكي از محله‌هاي جنوب شهر تهران زندگي مي‌كنند و درگير اتفاقاتي عجیب و تلخ می‌شوند. از نکات بارزی که علیمردانی در مقام نویسنده و کارگردان مدنظر قرار داده شکاف نسلی، تأثیر رفتارهای قشری درمیان اعضای خانواده و خاصه فرزندان و البته حضور تمام‌عیار مدرنیته در بطن خانواده‌های سنتی است. فرهاد اصلاني، فرشته صدرعرفايي، امير آقايي، باران كوثري، پانته‌آ بهرام و... ازجمله بازیگرانی هستند که در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته‌اند. «شهروند» با علیمردانی درباره «کوچه بی‌نام» که هنوز روی پرده سینماست، گفت‌و‌گو کرده است:

 انگار در این فیلم دومینو وار همه چیز تلخ است، درحدی که گاهی از درک انسانی خارج و ممکن است مخاطب در میانه کار به خود بگوید بهتر است از سالن نمایش بیرون بزنم. انگار فضا از جایی به بعد دیگر رئال نیست و از زندگی عادی و روزمره عموم تلخ‌تر به نظر می‌رسد. چرا؟

من این درک را تا این حد که می‌گویید، ندارم. برعکس به نظر من زندگی روزمره در کوچه بی‌نام نمایش داده می‌شود. بالاخره در جایی از فیلم بحران شروع می‌شود. معمولا این‌طور است که وقتی بحران آغاز می‌شود، زندگی‌ها را تحت‌الشعاع خودش قرار می‌دهد و روال عادی خانواده عوض می‌شود. به گمان من دراین شرایط چاهی که سال‌ها درش باز بوده، امروز کار خودش را می‌کند. من فکر می‌کنم فیلم کوچه بی‌نام یک زندگی کاملا معمولی است که در کوچه پس کوچه‌های تهران نفس می‌کشد.

 اتفاقا برخی از سایت‌ها با ارایه خلاصه فیلم عبارت معمولی را برای کوچه بی‌نام به کار برده بودند اما کنتراستی که بین مادر و دختر خانواده وجود دارد آن را می‌توان در اختلاف سلیقه فاحش این دو دانست. محدثه فاصله فکری زیادی با مادرش دارد و این تفاوت فکری را دوست دارد...

غیرعادی بودن جریان قصه به این دلیل به واسطه جوانی و کم‌تجربگی است. قالب‌ها و چالش‌های زندگی به تجربه نیاز دارد و کسانی که سن و سالی از آن‌ها گذشته باشد، می‌توانند معمولی بودن جریان‌های رخ داده درخانواده فیلم را تأیید کنند. آن خانواده به نظر قسمتی از جامعه است که روی آن تمرکز شده و انگار ما ذره‌بینی را برداشته‌ایم و با استفاده از آن داریم خانواده قصه را نگاه می‌کنیم. تفاوت فرهنگی و درگیری سنت و مدرنیته در این قصه میان دو نسلی روی داده است که مادر به یکی از آن دو و دختر به دیگری تعلق دارد. همین درگیری‌ها باعث ایجاد این اختلاف بین مادر و دختر خانواده شده است. قصه این فیلم پیرنگی است که براساس ذهنیت خودم نوشته شده اما تمام آدم‌های قصه یعنی خانواده آقا مهدی در گوشه گوشه شهر آدم‌های واقعی‌اند.

با این‌که ممکن است جوانی باعث عدم وسعت دید و تجربه کافی باشد اما سنگینی زندگی دست‌کم در آن نقطه از شهر تا حد زیادی حتی برای برخی مخاطبان جوان هم قابل درک است. اما به نظر می‌رسد تعارض بین سنت و مدرنیته در مقام بحث حتی در فضای دانشگاهی همیشه از نقطه اول شروع می‌شود. شاید این نگاه بیشتر در ساحت نظری قابل طرح باشد. شما نویسندگی و کارگردانی کوچه بی‌نام را همزمان برعهده داشته‌اید. بنابراین شاید شما بتوانید پاسخ جامعی را از دو افق گفته شده ارایه دهید...

مشخص است که پیروز نزاع بین سنت و مدرنیته در زمانه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، کدام یک از این دو است. یکی دارد دیگری را درخود هضم می‌کند. متاسفانه به قدری سرعت مدرنیته بالاست که سنت دارد در آن حل می‌شود. البته نباید این را ناگفته گذاشت که سنتی که ما امروز از آن صحبت می‌کنیم، در زمانی پیش از این احتمالا مدرنیته‌ای بوده است. سنت می‌میرد و مدرنیته جایگزینش می‌شود. انگار درگیری بین حال و گذشته است. منتها بحث این نیست که چه چیزی باعث از بین رفتن چه چیزی می‌شود. بحث بر سر این است که ما باید چه چیزی را برچه اساسی حفظ کنیم؟ ما باید توجه داشته باشیم نباید جامعه را براساس سرعتی که امروز مدرنیته درپیش گرفته بسازیم چون در این صورت براساس پوست‌اندازی سریع و عجولانه خللی در بطن جامعه ایجاد خواهد شد. دراین شرایط فرصت آپدیت کردن انسان‌ها وجود نخواهد داشت و انسان‌هایی که سرشان از صبح تا شب در درون موبایل‌ها فرو رفته، با وجود اخبار و اتفاقات فوق‌العاده زیاد دچار روزمرگی می‌شوند. با این توضیحات در قدیم و مثلا برای پدربزرگ من وسعت اخبار درحد محله و خیابان محل زندگی خودش بوده و درگیر اتفاقات روی داده برای همسایه بغلی خودش بوده است اما دامنه اخبار امروز انسان را درگیر دایره باطلی می‌کند که خود انسان و منیت او در آن دایره فراموش شده و انسان در آن گم می‌شود. کوچه بی‌نام درواقع یک بیانیه و یک اعتراضیه به این تغییر است. اعتراضی است به این بدون فکر تغییرکردن. این شترگاوپلنگ‌ها نسل جدیدی از جوانان بی‌آرمان و یاغی ما هستند که با هیچ ترس و تهدیدی هم پایشان را عقب نمی‌گذارند و پراند از بدعت‌هایی مثل تکیه‌های لفظی، دروغ‌ها، چشم و هم‌چشمی‌ها و تمام آن چیزهایی که دوست‌داشتنی نیست. نمی‌خواهم نسل جدید را بکوبم اما می‌گویم ما فرصت دانستن و خواندن را به دلیل این حجم از ارتباطات در مقیاس جهانی از بین برده‌ایم. باور من بر این است درجهانی که تلگرام و کوفت و زهرمار همه انسان ها را احاطه کرده اند اوضاع نرمال نیست. این خیلی خوب است که آدم با دوستانش در ارتباط باشد و جهان آدم بزرگ باشد اما احساسم بر این است که جهان دارد کوچک می‌شود. وقتی جهان کوچک شد، باید این انتظار را داشته باشیم که انسان هم کوچک شود.

 وقتی ورودی به یک سیستم مشخص باشد، طبعا باید انتظار خروجی را داشت که با ورودی در ارتباط است. انگار نویسنده کوچه بی‌نام در فیلم به این نکته توجه کرده که شاید جوان دوره ما با تمامی نکاتی که اشاره شد، دچار سرگشتگی باشد و راه درست را نداند اما از آن طرف پدر و مادر این جوان هم در فیلم پاک و مطهر نیستند. در پاره‌ای از موارد مادر فیلم خیلی اشتباه می‌کند. او به دخترش می‌گوید غیبت کردن بد است اما خودش غیبت می‌کند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

موضوع این است که مادر فیلم برای من شخصیت ایده‌آلی نبوده. اصلا شاید شترگاوپلنگ شدن بچه‌ها به دلیل همین دنیایی است که مادر دچارش است. اتفاقا به نظر می‌رسد مادری که با محدودیت بچه‌هایش را بزرگ کرده و نگذاشته دید بچه‌هایش درباره مسائلی که دور و برشان اتفاق می‌افتد، وسیع شود (مسائلی مثل عشق، رابطه با جنس مخالف) باعث برخورد آن‌ها به مشکل شده است. اکنون آن‌ها آنالیز درستی ندارند. به نظر می‌رسد کمبود آزادی‌های فردی در این خانواده باعث این اتفاق شده است. به گمان من یکی از تغییرات مهمی که در فیلم ایجاد می‌شود، درکنار تغییر مدرسه تغییر مادر خانواده است.

 با توجه به پرداخت نویسنده داستان به نظر می‌رسد شخصیت پدر از مادر دلپذیرتر است اما در آخر داستان شرایطی ایجاد می‌شود که شاید هیچ ایرادی نداشته باشد اما در دید مخاطب می‌تواند پدر را گناهکار جلوه دهد. آیا هدف شما به‌عنوان کارگردان فیلم پیگیری همین جریان براساس فیلمنامه بوده است؟

اصلا این‌طور نیست. من آقا مهدی را به هیچ عنوان گناهکار نمی‌دانم. شما اگر به کف پیرنگ آقا مهدی فکر کنید، او زنش در کماست، با سه تا بچه بی‌سرپرست مانده و خانمی در خانواده‌اش هست. به هرصورت آقا مهدی هر روز با این خانم چشم تو چشم است پس باید برایش محرم باشد. اتفاقا شخصیت اخلاقی آقا مهدی همان جایی است که به محض به هوش آمدن زنش آن خانم را طلاق می‌دهد. بابت دینی که دارد به او کمک می‌کند و از شاگرد مغازه‌اش می‌خواهد تا او را عقد کند و با او زندگی کند. از دید من اتفاقا در تمام این سال‌ها و در همه ٦ فیلمی که ساختم، آقا مهدی بهترین شخصیت است.

 آقا مهدی زن را طلاق نمی‌دهد. زن است که صیغه‌نامه‌اش را پس می‌فرستد...

به هرصورت جدایی این دو چه به واسطه طلاق و چه به دلیل پس فرستادن صیغه‌نامه توسط زن منظور نظر است. این قضیه محصول وضعیتی است که در زمان جنگ رخ داده است. نکته دیگری هم در این میان باید بیان شود. ایده‌آل‌های امروز با دیروز فرق دارد. در زمان قدیم کسی که همسر برادر مرده‌اش را می‌گرفت، آدم مقبولی بود.

 در قدیم ارزش به حساب می‌آمد؟

شک نکنید. اصلا پدربزرگ خود من این کار را انجام داده بود و بسیار مورد قبول افراد فامیل قرار گرفته بود. در آن دوره نمی‌گذاشتند زن برادر و خانواده او دست آدم غریبه بیفتند. درحالی ‌که در قدیم این کار یک ارزش بوده، باید بپذیریم امروز دیگر این ارزش درجامعه ما وجود ندارد.

شما از یک جریان رئال سخن می‌گویید. تا جایی از قصه می‌توان این فرض را پذیرفت چون همه چیز روی روال عادی حرکت می‌کند و به جلو می‌رود اما پس از به چاه افتادن کودک و آمدن آتش‌نشانی که عملا آغاز ماجراهای شوم و ناگوار برای خانواده است، اتفاقات به طرز عجیبی بدبیارانه است...

من شخصیت‌های داستان را رئال می‌دانم. به نظر من شخصیت‌های کاملا انسانی درجریان یک قصه سینمایی قرار گرفته‌اند.

 با این توضیح به نظر شما فارغ از دچارشدن مادر قصه به جنون بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیما آیا پذیرش دیگر آدم‌ها در قصه در مورد این حادثه کمی غیرعادی نیست؟

این اتفاق هم برای من افتاده. یکی از دوستان من این ماجرا را تجربه کرده بود. آقا مهدی به‌عنوان پدری که برای فرزندش آن اتفاق افتاده کاملا با ماجرا درگیر شده اما از صبحی که آن اتفاق افتاده تا شب ما داریم خانواده همسایه را نشان می‌دهیم. طبیعی است که درگیری خانواده همسایه نسبت به فامیل درجه یک با چنین موضوعی کاملا متفاوت است.

پس این فرآیند را باید طبیعی بدانیم؟

بله. به هرصورت زندگی می‌گردد و مسیرش را پیدا می‌کند. من بارها به این موضوع فکر کردم اگر قرار بود ما دیگران را با این ماجرا بیش از این درگیر می‌کردیم، فیلم به مسیر دیگری می‌رفت.

 برخی از منتقدان نسبت به بازی برخی از بازیگران کوچه بی‌نام نظر مثبتی نداشتند و می‌گفتند مثلا پانته‌آ بهرام نتوانست از پس نقشش بربیاید. با این توضیح بهرام باید چه می‌کرد تا از پس ایفای نقشش بربیاید؟

واقعا من هم نمی‌دانم او باید چه می‌کرد تا دوستان منتقد بگویند خوب کار کرده است. در هرصورت به عقیده من پانته‌آ بهرام بازی درخشانی را در کوچه بی‌نام به نمایش گذاشته است. اصولا انگار برخی از منتقدها و حتی داوران بازی بازیگران درجه یکی مثل حامد بهداد و پانته‌آ بهرام را کمتر موفق می‌دانند. به هر شکل من به‌عنوان کسی که خودم را در نگاه به بازیگری صاحب سبک و سلیقه می‌دانم، بازی پانته آ و فرشته صدر عرفایی را که جایزه هم گرفته درخشان می‌دانم.

 در مورد جنون منطقی ارایه شده توسط پانته‌آ بهرام هم توضیح دهید...

به هرصورت این یک جنون ادواری است که برای نقشی که پانته‌آ بهرام ایفایش می‌کند، پیش آمده و به نظر من در اجرای واقعی این نقش موفق بوده. من فکر می‌کنم او جایزه هم باید می‌گرفت.

 با توجه به آغاز اکران فیلم از ٢٢ بهمن‌ماه آیا فروش کوچه بی‌نام از نظر شما رضایت‌بخش بوده است؟

باید توجه کرد که ما فروش اصلی‌مان را در بازه زمانی پیش از عید یعنی در اسفند و با مبلغ دو‌میلیارد تومان داشته‌ايم. بعد از عید و تا امروز فقط چند سینما کوچه بی‌نام را روی پرده دارند. با این شرایط در این دوره زمانی ما در حقیقت داریم لک‌ولک می‌کنیم. ما دو میلیاردمان را در همان ماه اول فروختیم؛ با این توضیح به نظر من وقت اکران کوچه بی‌نام اسفند  نبود. این دوره بیشتر مربوط به فیلم‌هایی است که چندان موفق نبوده‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند، نه فیلمی که جزو سه فیلم اول جشنواره فجر است. به هر ترتیب این فیلم با تمام این ناملایمات دارد می‌فروشد و فکر می‌کنم سیصد‌میلیون تومان دیگر مانده تا به پرفروش‌ترین فیلم اجتماعی‌ سال ٩٤ تبدیل شود؛ البته الان دوم است اما فکر می‌کنم اگر تا هفته دیگر روی پرده‌ها بماند می‌تواند جایگاه اول را به دست بیاورد.

 نکته جالبی که در فیلم کوچه بی‌نام دیده می‌شد واکنش متفاوت مخاطبان مختلف از دیدن صحنه‌ای واحد بود؛ مثلا زمانی که دختر چاق داستان که به‌عنوان گزینه ازدواج از سوی مادر برای پسر قصه معرفی می‌شود با شنیدن خبر سقوط هواپیما می‌دود تا مادر را در آغوش بگیرد روایتگری داستان به نحوی است که در سالن سینما مخاطبانی هستند که از این قسمت اشک در چشمانشان جمع شده در حالی‌که برخی دیگر از دیدن این صحنه قهقهه می‌زنند...

 به هر صورت باید پذیرفت که ری‌اکشن‌های مخاطبان با هم متفاوت است. فیلم روی یک خط ردیفی جلو می‌رود و جاهایی از داستان بین خنده‌و‌گریه فاصله‌هایی می‌افتد که اتفاقا بامزه است. من در فیلم به خاطر پونه سکانسی داشتم که فرهاد اصلانی داشت ریشش را می‌زد و همزمان گریه می‌کرد. در آن صحنه صورت اصلانی طوری دفرمه می‌شد که برخی از بیننده‌ها با دیدنش گریه می‌کردند و بعضی دیگر می‌خندیدند. من می‌توانستم جلوی این وضع را حتی در تدوین بگیرم. وقتی تمسخر دارد یعنی بیننده می‌تواند پلان را مسخره کند باید از آن فرار کرد ولی گاهی ضرورتا تمسخری وجود ندارد و بیننده دارد ری‌اکشنش را ارایه می‌دهد. در این شرایط او باید خیلی رها باشد و آزادانه واکنشش را چه خنده‌ و چه گریه ارایه دهد؛ چون شرایط بیننده‌ها با هم متفاوت است. بستگی به این دارد که با چه فکری آمده باشند، با چه تیمی آمده‌اند و چقدر قصه غرق شده‌اند؟ مثلا در مورد صحنه‌ای که گفتید نخستين‌بار است که می‌شنوم کسی خندیده باشد. من چند بار فیلم را با مردم‌ دیده‌ام. در صحنه‌ای که فرهاد بیهوش می‌شود، دیده بودم مردم بخندند اما اینجا نه.

 در شرایط عادی این درست است که کارگردان فیلم بخواهد بی‌نهایت برداشت به مخاطب ارایه دهد تا هر کس با درک و دریافت خودش با آن برخورد کند؛ اما این‌که پس از شنیدن خبر سقوط هواپیما و تصور از میان رفتن آدمی که تا دیروز بوده قهقهه بزند دیگر استاندارد نیست. به نظر شما آیا این عکس‌العمل یک نوع واکنش طبیعی است؟

من فکر می‌کنم ما کارمان را درست انجام داده‌ایم. با این توضیح با عکس‌العمل مخاطب لااقل در این مورد کار نداریم. فکر می‌کنم اگر شما فردا بروید و فیلم را ببینید دیگر کسی در آن صحنه نمی‌خندد.

 یکی از دخترهای خانواده که محدثه نام دارد (با بازی باران کوثری) در یک ماجرای عاشقانه با مردی می‌افتد که بعدا معلوم می‌شود برادر او بوده است. بنا به شناختی که از مادر متدینش دارد مجبور می‌شود پنهانکاری کند و تا اینجای داستان این واکنش منطقی به نظر می‌رسد. جایی که دارد با خواهر سوم حرف می‌زند، مراقب است اما انگار می‌خواهد در برابر مادر مقاومت کند...

در آن صحنه مادر خواب است. به همین خاطر به خواهر سوم می‌گوید یواش تا مادر را بیدار نکند.

 اما به نظر می‌رسد پنهانکاری او تمام‌عیار نیست و هنوز قصد دارد با مادری که از کودکی او همین رفتار را داشته به مقابله و مقاومت بپردازد. چرا؟

به هر حال اگر بخواهد خیلی پنهانکاری کند که کنار خانه قرار نمی‌گذارد. این طور دخترها روحیه عصیانگری دارند. درگیری‌هایی که با پسر دارد، رفتاری که با خواهر کوچک دارد و می‌خواهد او را شبیه خودش کند؛ همه نشان از وجود روحیه عصیانگری در او دارد. اگر بخواهد قایم‌‌باشک بازی کند که نمی‌تواند به آنچه می‌خواهد برسد. پنهانکاری کند که به چه چیزی دست پیدا کند؟

اگر نامه روشنگرانه را پسر برای دختر می‌نویسد و از ماجرای اصلی یعنی رابطه خواهر و برادری با معشوق آگاه است، چه دلیلی به ادامه درگیری با مادر دارد. اگر نامه را پسر نوشته چرا باز هم با مادرش درگیر است؟

اولا مادر وقتی از رابطه بین دختر و پسر داستان مطلع می‌شود پسر را به اتاقش می‌برد و درباره قصه میان آن دو همه واقعیت را برایش تعریف می‌کند. پسر تا قبل از این زمان اطلاعی از رابطه خواهر و برادری با معشوق خود ندارد. در این زمان وقتی از این ماجرا باخبر می‌شود، شروع به نوشتن نامه‌ای می‌کند و در آن همه چیز را برای معشوق می‌گوید. وقتی از اتاق بیرون می‌آید، مادری را می‌بیند که سال‌ها این راز را از او مخفی کرده و در مواجهه با او در آستانه در نه به خاطر دختری که عاشقش شده بود، بلکه به دلیل این‌ همه ‌سال پنهانکاری درگیر می‌شود و با او جر‌وبحث می‌کند؛ ممکن است وقتی دختر از بالا می‌بیند، فکر کند دعوا بر سر علاقه‌مندی این دو به هم اتفاق افتاده اما در حقیقت ناراحتی و خشم پسر به خاطر نگفتن رازی است که این همه‌ سال از آن خبر نداشته است. دعوای مادر و پسر در حقیقت بر سر زندگی خودشان است.

 در روال مرسوم وقتی قرار است ماجرایی که در گذشته اتفاق افتاده را در فیلم یادآوری کنند فلش‌بک زده می‌شود. با این‌که روایت داستان در کوچه بی‌نام روان است و ایرادی از این بابت ندارد، اما هیچ فلش‌بکی اتفاق نمی‌افتد و هر گاه قرار است در مورد گذشته چیزی بیان شود همه شروع به روایتگری می‌کنند. عدم استفاده از فلش‌بک به خاطر سلیقه شخصی شما بود یا امکانات و چیزی شبیه این اجازه این کار را نداد؟

به نظر من به قالب روایت داستان نمی‌آمد که ما فلش‌بک بزنیم. ماجراها در یک برهه زمانی اتفاق می‌افتد و در این فضاهای فیلمی اساسا فلش‌بک ساختار فیلم را خواهد شکست. اگر فیلم به خاطر پونه را دیده باشید در آن من بارها از این تکنیک و همین‌طور فلش فوروارد استفاده کردم؛ چون به ساختار آن می‌آمد. اما ساختار فیلم کوچه بی‌نام به ما این اجازه را نمی‌داد. البته ناگفته نماند که این کار چندان با سلیقه شخصی من هم جور نیست. اصولا در کارهای دراماتیک هر شخصیتی می‌تواند گذشته‌اش را تعریف کند؛ بدون این‌که اصلا نیازی باشد ما به‌عنوان بیننده به قبل برویم و گذشته او را ببینیم.

 

آقا مهدی به‌عنوان پدری که برای فرزندش آن اتفاق افتاده کاملا با ماجرا درگیر شده اما از صبحی که آن اتفاق افتاده تا شب ما داریم خانواده همسایه را نشان می‌دهیم. طبیعی است که درگیری خانواده همسایه نسبت به فامیل درجه یک با چنین موضوعی کاملا متفاوت است.

 

فیلم روی یک خط ردیفی جلو می‌رود و جاهایی از داستان بین خنده‌و‌گریه فاصله‌هایی می‌افتد که اتفاقا بامزه است. من در فیلم به خاطر پونه سکانسی داشتم که فرهاد اصلانی داشت ریشش را می‌زد و همزمان گریه می‌کرد. در آن صحنه صورت اصلانی طوری دفرمه می‌شد که برخی از بیننده‌ها با دیدنش گریه می‌کردند و بعضی دیگر می‌خندیدند.

 

مشخص است که پیروز نزاع بین سنت و مدرنیته در زمانه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، کدام یک از این دو است. یکی دارد دیگری را درخود هضم می‌کند. متاسفانه به قدری سرعت مدرنیته بالاست که سنت دارد در آن حل می‌شود. البته نباید این را ناگفته گذاشت که سنتی که ما امروز از آن صحبت می‌کنیم، در زمانی پیش از این احتمالا مدرنیته‌ای بوده است. سنت می‌میرد و مدرنیته جایگزینش می‌شود. انگار درگیری بین حال و گذشته است. منتها بحث این نیست که چه چیزی باعث از بین رفتن چه چیزی می‌شود. بحث بر سر این است که ما باید چه چیزی را برچه اساسی حفظ کنیم؟

 

 

 

 

 

قدس/اکران عمومیِ منظم حق مستندها است/ توصیه‌هایی برای گام اول

 

معین کریم الدینی معتقد است اکران عمومی منظم و با سانس‌هایی بیشتر از آنچه در گروه «هنر و تجربه» اتفاق می‌افتد حق مستندها است و برای گام اول باید همین گروه سینمایی تقویت شود.

 

به گزارش قدس آنلاین به نقل از مهر، یکی از مسایل قابل تامل در سینمای ایران بحث اکران آثار مستند در سالن های سینمایی است که از مطالبات مستندسازان از دهه‌های گذشته تا امروز بوده و در نهایت با راه‌اندازی اکران مستندها در گروه «هنر و تجربه» مخاطبان تا حدودی با سینمای مستند و تماشای آن بر پرده نقره ای آشنا شدند. از طرفی مستندهای قابل دفاعی نیز در این گروه به نمایش درآمدند که موفق شدند با تکیه بر فروش قابل ملاحظه ای ماه ها روی پرده بمانند. حال این سوال پیش می آید در صورت تداوم تولید چنین آثاری آیا فضای کنونی سینمای ایران می پذیرد که تعدادی سالن خاص و مشخص برای آثار نمایش مستند در نظر گرفته شود تا این فیلم ها بتوانند اکرانی منظم و پایاپای با سینمای بلند داستانی داشته باشند یا خیر؟ توجه به این مسایل باعث شد تا در گفتگو با مستندسازان و اهالی سینمای مستند از نظراتشان آگاه شویم.

معین کریم‌الدینی کارگردان مستند سینمایی «آتلان» که بیش از هشت ماه در گروه «هنر و تجربه» اکران داشت درباره نمایش طولانی‌مدت فیلم های مستند در قالبی مستقل و همگام با سینمای داستانی در سینماهای کشور به خبرنگار مهر گفت: اگر در تهران سالن‌هایی به سینمای مستند اختصاص داده شود تا این آثار بتوانند اکرانی مداوم و منظم داشته باشند خوب است ولی این امر در شرایط فعلی در کل کشور جواب نمی‌دهد چراکه برخی شهرستان ها تنها یک سالن سینما دارند و در چنین شرایطی طبیعتا اکران سینمای قصه‌گو را ترجیح می دهند.

در گام اول نمایش مستندها در «هنر و تجربه» بیشتر و منظم‌تر شود

وی افزود: ضمن اینکه به نظر من گروه «هنر و تجربه» بستر خوبی برای اکران آثار مستند فراهم کرده و زود است که مستند بخواهد از این گروه جدا شود. برای اینکه فیلم‌های مستند شرایط بهتری برای نمایش داشته باشند در حال حاضر بهترین چاره ممکن برنامه ریزی دقیق تر برای ساعت و روز نمایش مستندها در گروه «هنر و تجربه» است. در حال حاضر در این گروه سینمایی جدول اکران مستندها ریتم مشخص ندارد و به خاطر پراکندگی در برنامه نمایش، مخاطبان قابل توجه این گونه سینمایی موفق نمی شوند مستند مورد علاقه شان را تماشا کنند.

کریم الدینی با اشاره به اینکه در «هنر و تجربه» هم می توان شرایطی فراهم کرد که مستندها اکران های منظم و طولانی‌مدت داشته باشند، متذکر شد: با یک سری اصلاحات در برنامه ریزی می توان کاری کرد که آثار مستند در شکل و شمایل بهتری اکران شوند. الان زمان آن نیست که اکران مستند از «هنر و تجربه» جدا شود چون در این صورت مخاطبان همان چند شهرستانی که از این طریق تماشای مستند در سینما را تجربه می کنند فرصت را از دست می دهند.

این مستندساز درباره اینکه چطور می توان در شرایط فعلی برای سینمای مستند درآمدزایی کرد، عنوان کرد: برای رسیدن به این منظور برنامه ریزی بلندمدت لازم است. ما هنوز ابتدای راه هستیم و باید قبل از هر اتفاقی فرهنگ تماشای مستند در سینما را رایج تر کنیم. مخاطبانی که مستند را روی پرده می بینند و از این تجربه لذت می برند هنوز تعداد کمی دارند و جا دارد که تعدادشان از این هم بیشتر شود. ما نسبت به سه سال پیش رشد قابل توجهی در جذب مخاطب داشتیم و گذر زمان این مهم را چند برابر خواهد کرد.

با اکران‌های کوتاه مدت نمی‌توان به سوددهی در گیشه رسید

وی ادامه داد: «هنر و تجربه» می تواند شرایطی فراهم کند تا از حداکثر ظرفیت‌های مستند در گیشه استفاده شود به شرطی که اکران های نامرتب سامان یابد. البته این گروه سینمایی مقصر نیست بلکه امکانات و بضاعت موجود سینما این اجازه را نمی‌دهد. مثلا زمان نمایش «آتلان» ۲۰ فیلم دیگر اکران بود که همه صاحبانش هم توقعات یکسان و منطقی داشتند. در چنین شرایطی مستندها مظلوم هستند و بیشتر ضربه می خورند چون به خاطر تعداد مخاطب کمتری که دارند زودتر کنار زده می شوند؛ در صورتی که باید به مخاطبان کمک کنیم تا شرایط بهتری برای دیدن مستندها در سینما داشته باشند. در این صورت است که مستند هم به سوددهی می رسد و به مرور تهیه‌کننده های خصوصی هم مشتاق می شوند روی این آثار سرمایه گذاری کنند.

کارگردان «وقتی ابرها پایین می آیند» به بحث اکران های داخلی و خارجی اشاره کرد و افزود: معضل دیگری که در بحث اکران فیلم های مستند وجود دارد نمایش های داخل و خارج از کشور است. یک مستندساز که اغلب خودش تهیه کنندگی فیلمش را به عهده دارد بعد از زمان و هزینه ای که برای تولید صرف کرده تازه باید در مرحله جدید گام اول را برداشته و بخشی از انرژی اش را صرف دیدن اثرش کند. او باید هم دنبال بهترین اکران فیلمش در سینمای داخلی باشد هم پیگیر رایزنی هایی که بتواند مستندش را در فستیوال های جهانی معرفی کند.

وی افزود: مستندها با دشواری هایی که پیش رو دارند کم پیش می آید به سوددهی برسند چون پتانسیل فروش خارجی دارند اما از آن درست استفاده نمی شود. فیلمساز به جای اینکه سراغ سوژه بعدی برود و وقتش را صرف کار جدید کند باید به فکر بازگشت هزینه‌ها باشد. در واقع بخشی از ذهنش درگیر مساله ای است که نمی گذارد کار بعدی را در مدت کوتاه تر و با خیال راحت تر کلید بزند.

کریم‌الدینی همچنین اظهار کرد: الان زمان مناسبی برای طرح این مساله است چون فیلم هایی ساخته می شوند که مخاطب دوست‌شان دارد اما امکان اکران مناسب ندارند و در گیشه هم رقم فروش خوبی به دست نمی آورند. امروز که اقبال به سینمای مستند بیشتر شده باید نگاه بازتری به بحث اکران و فروش آن داشته باشیم و مخاطب را جدی تر بگیریم. این نگاه جدی در بین مستندسازان هم در حال وقوع است. پیش‌تر فیلم هایی ساخته می شد که صرفا دغدغه شخصی مستندساز بود ولی این روزها دامنه سوژه ها بازتر شده است.

وی در پایان گفت: کارگردان نسل جدید به مخاطبش توجه می کند و می داند باید اثری بسازد که بیننده به دیدن آن مایل باشد. بهتر شدن شرایط اکران عمومی آثار مستند در گِرو توجه مسئولان، مستندسازان و مردم است. این سه گروه می توانند با جایگیری درست و توجه به انتظارات و نیازهای یکدیگر وضعیت بهتری را برای سینمای مستند در عرصه اکران و گیشه رقم بزنند.

 

 

 

 

 

 

 

قدس/بررسی تغییر شیوه اجرا در گفت‌وگو با حسین رفیعی

 

تعداد مجریان از تعداد برنامه‌های روی آنتن بیشتر شده است

 

قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست: همان‌طور که می‌توان بازیگری را یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در صنعت سینما دانست، مجری‌گری و نحوه اجرا نیز یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در برنامه‌های تلویزیونی است. مجری با نحوه اجرای مناسب خود به عنوان ویترین یک برنامه تلویزیونی عمل می‌کند و در یک ارتباط مؤثر می‌تواند در جذب مخاطب برای برنامه بسیار اثربخش باشد.

 

اما از چند سال پیش که برنامه‌هایی با رویکرد جوان‌پسند و مجری‌محور از تلویزیون روی آنتن رفت، اجراهایی در تلویزیون رونق گرفت که می‌توان از آنها به عنوان آغاز دیده شدن مجری به عنوان عنصری مهم در برنامه تلویزیونی نام برد و تغییر سبکی که تلویزیون پیش از این تجربه نکرده بود. به این انگیزه با حسین رفیعی مجری تلویزیون صحبت کرده‌ایم که می‌خوانید:

 در این چند سال گذشته تلویزیون برخی از مجری‌های خوب و پرطرفدارش را از دست داده است. از نظر شما این موضوع به تلویزیون برمی‌گردد یا به خود مجریان؟ حتی برخی از این مجریان یک دفعه محو شدند.

 اجرای تلویزیونی بدلیل اینکه مخاطبان متعدد و عامی ‌دارد، کار بسیار سخت و دشواری است، وقتی شما برای یک کشور 80میلیونی برنامه اجرا می‌کنید با مخاطبان مختلفی که سلیقه‌های نوع به نوعی هم دارند مواجهید و رضایت‌مندی همه این سلائق اصلاً کار آسانی نیست.

درخصوص بخش دیگر سؤالتان هم باید بگویم که این برمی‌گردد به اینکه برخی از مجریان وقتی با برنامه‌ای شروع می‌کنند که از قضا خیلی هم می‌گیرد به مرور دستمزدشان هم بیشتر می‌شود.

حال باید دید آیا آن تهیه کننده می‌تواند با آن مجری به توافق برسد یا خیر. البته در این سال‌ها هم افراد زیادی چه از بین بازیگران یا افراد دیگر به این کار علاقه‌مند شده‌اند و خواسته‌اند که خودشان را در این حوزه محک بزنند. شاید به همین دلیل بوده که در این سال‌ها تعداد مجری‌ها هم زیاد شده است و به جرأت می‌توان گفت که در حال حاضر تعداد مجریان تلویزیون از تعداد برنامه‌هایی که روی آنتن هستند بیشتر است.

در شرایط فعلی مجریانی هستند که قدیمی‌اند و همچنان هم مشغول به کار هستند. برنامه‌های کمی هستند مثل برنامه نود که تهیه‌کننده، مجری برنامه هم هست و سال‌هاست که روی آنتن است.

ولی با این همه این به آن معنا نیست که مجری باید 365 روز را اجرا داشته باشد و روی آنتن باشد. اجرای برنامه‌ها انتخابی است و خود من خیلی از برنامه‌ها که پیشنهاد می‌شود چون با نوع تفکر و اطلاعاتم همخوانی ندارد نمی‌پذیرم.

این که گفتید برخی مجریان به یک‌باره می‌روند، شاید یکی از دلایلش این است که اگر مجری نتواند در اجرا سمپات باشد و از طرفی هم بیننده از اجرای او خوشش نیاید، زمان زیادی طول نمی‌کشد و مجری از دور خارج می‌شود.

 آیا تصور نمی‌کنید بخشی از این قضیه به تغییر سبک و شیوه اجرا در این سال‌ها برمی‌گردد؟

این تغییر سبک طبیعی است. یک تهیه‌کننده یا یک مدیر گروه برای برنامه‌اش یک تفکری دارد و براساس همان هم مجری‌اش را انتخاب می‌کند. به هر جهت سیاست و موضوعیت آن برنامه بخشی از این شیوه را تعیین می‌کند و این تغییر سبکی که شما از آن یاد می‌کنید، لاجرم اتفاق می‌افتد، چون اصلاً باید سبک اجرا با موضوع برنامه همخوانی داشته باشد. به هر روی، هربرنامه‌ای چارچوب‌های خاص خودش را دارد و این در همه دنیا مرسوم است. پس رفتن برخی مجریان ربطی به تغییر سبک ربط پیدا نمی‌کند.

 من به شخصه مخالف این تغییر سبک نیستم، ولی متأسفانه در برخی مواقع دیده شده که این تغییر سبک باعث شکستن خط قرمزها در اجرا شده است. نظر شما چیست؟

نه، شکستن خط قرمزی در کار نیست. همه ما موظفیم با توجه به تصمیمات و خواسته‌های سازمان عمل کنیم. ما الان در رقابت شدید با شبکه‌های مختلف خارجی هستیم و باید مخاطب خاص خودمان را جذب کنیم، ولی در هر صورت در چارچوب‌ها و  مقررات تعیین شده.

 متأسفانه در این سال‌ها شاهد تولید برنامه‌هایی هستیم که مخاطب عملاً در آنها جایگاهی ندارد.

 اجازه دهید حرفتان را رد کنم. این گونه نیست که مخاطب در برنامه‌های تلویزیونی جایگاهی ندارد. در همه برنامه‌ها نظرات مخاطبان لحاظ می‌شود. ما برای همه برنامه‌ها نظرسنجی داریم، شاید صدای همه بلند نباشد و به گوش مسؤولان آن برنامه نرسد، ولی این قضیه شامل همه نمی‌شود.

 

 دربخشی از صحبت‌هایتان از حضور چندین ساله برخی مجریان در تلویزیون گفتید. با پدیده‌ای به عنوان مجری سالاری در تلویزیون موافقید؟

اصلاً موافق نیستم. الان هم معدود برنامه‌هایی هستند که مجری- تهیه‌کننده‌اند. خب! طبیعی است برنامه‌ای که مجری، تهیه‌کننده هم هست، اعمال‌نظر می‌کند، ولی همان هم به تفکرات مدیر گروه و مدیر شبکه برمی‌گردد. با این همه در سازمان مجری‌سالاری به آن شکل وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

قدس/نقدی بر مجموعه تلویزیونی «دور همی»

 

ساختار شکنی‌های«سر تراشانه»!

 

قدس آنلاین/ مجیدتربت‏ زاده : ساختار شکنی... مشکل اصلی همین ساختار شکنی پدر سوخته است! یعنی مثل خیلی از ویروس‌ها که بعضی وقت‌ها همه‌گیر می‌شوند، مثل بسیاری از موج‌های اجتماعی، مُدها و... که می‌افتند به جان مردم، گاهی هم تب ساختارشکنی و متفاوت بودن می‌افتد به جان هنرمندان و برنامه‌سازان تلویزیون. با این حساب، آدمی‌ مثل مهران مدیری هم مجبور می‌شود برای سنت شکنی و متمایز بودن به «سرتراشی» متوسل شود!

 

البته در فضایی که نویسندگان، شاعران، ورزشکاران، اهالی سینما و همه و همه «عشق ساختار شکنی» شده‌‌اند و مخاطب‌ها هم بیشتر دنبال آثار متفاوت هستند، چندان عجیب نیست که برنامه‌سازان صداوسیما هم در ساختار شکنی روی دست هم بلند شوند.

مگر خود ما توی همین مختصر مطلب، هزار جور متفاوت‌نمایی و ساختارشکنی را مرتکب نمی‌شویم؟

 رقابت چیز بدی نیست

قرار نیست حرف و حدیث‌هایی را که در ایام تعطیلات نوروز در رسانه‌ها و فضای مجازی دست به دست می‌شد، تکرار کنیم یا زیرآب برنامه‌های پرمخاطبی مثل «دورهمی‌، خندوانه و شب کوک» را بزنیم و آدرس بدهیم که دقیقاً از روی کدام برنامه و شبکه خارجی کپی برداری شده‌اند.

واقعیت این است که در پاسخ به این سؤال درمانده شده‌ایم: «آیا کفگیر خلاقیت آدم‌هایی مثل مدیری به ته دیگ خورده است یا اینکه برای ساختار شکنی در تلویزیون به اصطلاح دست زیاد شده است؟»  چون به‌نظر می‌رسد برخی برنامه‌های تلویزیونی سعی دارند در متفاوت بودن و جلب مخاطب روی یکدیگر و گاهی روی مخاطب و تماشاگر و میهمانان برنامه‌شان را کم کنند!

رقابت برنامه‌سازان البته چیز بدی نیست و می‌تواند به نفع مخاطبان تلویزیون باشد اما به این شرط که در رقابت و ساختار شکنی کار را به جاهای باریک نکشانیم. یادمان باشد اگر گاهی برای ساختن یک برنامه از جایی یا شبکه‌ای خارجی «ایده» کِش می‌رویم (همکارانم اشاره می‌کنند: ایده قرض می‌گیریم صحیح است) می‌توانیم با تشکیل تیم ایده‌پردازی تا جای ممکن از تقلید صرف پرهیز و با خلاقیت‌های وطنی اثری متفاوت و جذاب خلق کنیم.

 مدیری و دوستان

رمز موفقیت کارهای مدیری و گروهش تنها حضور چهره‌های سرشناس نیست. در کارهای طنز مدیری، درونمایه‌های انتقادی که جسورانه رفتار اجتماعی آدم‌ها و تصمیم‌های سیاستمداران و مسؤولان جامعه را به چالش می‌کشد بسیار پر رنگ است.

این ویژگی در کارهای مدیری از زمان همکاری با «قاسم‌خانی» پر رنگ شد و بعد از پیوستن «ژوله» به آنها شکل به ‏روزتر و جذاب‌تری پیدا کرد.

اما این بار و در «دورهمی» انگار مدیری و تیمش با دو مشکل روبه‌رو بودند؛ اول اینکه رقیبی مثل «خندوانه» پیش از آن‌ها ثابت کرده بود بدون متمرکز شدن روی مشکلات و دردها و مصائب اجتماعی و اقتصادی و پیچیدن به پروپای این و آن هم می‌توان برنامه‌ای شاد و مفرح ساخت.

خندوانه سبب شد برترین‌های حوزه طنز فرصتی پیدا کنند تا داشته و ناداشته‌های  خود را پیش‌روی مخاطبان قرار دهند و به آنها اجازه بدهند توانایی‌هایشان را داوری کنند.

دوم اینکه توقع مخاطبان بالا رفته بود و از مدیری و همکارانش انتظار برنامه‌ای بشدت متفاوت داشتند که به اصطلاح بترکاند! آن هم در شرایطی که نویسنده اصلی کارهای مدیری(ژوله) با حضور در خندوانه بسیاری از ایده‌های طنزش را خرج کرده بود. شاید همین دو مشکل سبب شد مدیری در آغاز برنامه اعلام کند قصد ارائه کاری متفاوت را دارد و برای اثبات ادعایش، همان اول کار رفت سراغ ماشین اصلاح و کله پر موی یکی از تماشاگران!

 اعتراف می‌کنم

با همه آنچه گفتیم اعتراف می‌کنم «دورهمی»  دست‌کم از نظر شکل و فرم، از سایر کارهای دو سه سال اخیر مدیری متفاوت‌تر به نظر می‌رسید وگرنه داستان نیم بند نمایشی آن و پلاتوهای مدیری که در آن بشدت ردپای «امیر مهدی ژوله»  به چشم می‌خورد یا بازی و شخصیت سیامک انصاری، شقایق دهقان و الیکا عبدالرزاقی چیزی فراتر از کارهای قبلی‌شان نداشت.  شاید همین مسأله سبب شد بازی و شخصیت «مهران رنجبر» و «محمد نادری» در نقش پسر و فرزند خانواده دلچسب‌تر از کار در بیاید. البته به همان اندازه حضور «ژوله» به عنوان بازیگر اگرچه غافلگیر کننده به نظر می‌رسید، اما چنگی به دل نمی‌زد.  نمی‌دانم چرا به نظرم رسید «ژوله» همه محبوبیت و موفقیتی را که به سبب حضور در خندوانه یا به خاطر نوشتن برخی متن‌های شیرین به دست آورده بود، یکباره با حاضر شدن در قالب یکی از شخصیت‌های «دورهمی» از دست داد؟ شما دعا کنید اشتباه احساس کرده باشم!

«دورهمی» با همه آنچه درباره‌اش گفتند و نوشتند، دیدنی و جذاب بود. کاش مهران مدیری در اجرا کمی ‌از آن بالا بالاها، می‌آمد پایین و در برخورد با مهمانان برنامه و حتی تماشاگران این‌قدر اصرار به کنف کردن این و آن نداشت. فیگور پدرخواندگی مدیری نسبت به مهمانان برنامه که خود از بازیگران و کارگردانان حوزه طنز بودند و آن شکل دانای کل نسبت به تماشاگران حاضر در استودیو گاهی بشدت توی ذوق مخاطب می‌زند. کاش مجری دورهمی‌گاهی در برخورد با تماشاگران مثل بازجوها طرفش را به تمسخر نمی‌گرفت.

کاش پس از نمایش قسمت اول، ماشین اصلاحش را غلاف می‌کرد و یا به رسم یادبود و هشدار به میهمانان برنامه آن را جایی از صحنه به دیوار می‌آویخت تا همه بدانند همیشه «سرتراشی، لازمه ساختار شکنی نیست»!

 

 

 

 

 

قدس/تهیه‌کننده «کوچه بی‌نام»:

 

خنداندن مردم با جذابیت‌های جنسی درست است؟

 

منصور لشکری قوچانی با اشاره به نوع انتخاب آثار اکران شده در نوروز سال جاری گفت: آیا این درست است همزمان دو فیلم‌ کمدی با هم اکران شوند که با عبور از خطوط قرمز اخلاقی جذب مخاطب می‌کنند؟!

 

به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، در ارتباط با برخی از گلایه‌هایش در حوزه اکران آثار نورزی اذعان کرد: از ایرادهایی که می توان به ترکیب بندی فیلم‌های در حال نمایش گرفت نوع انتخاب ژانرهایی است که همزمان با هم اکران شده اند تصور کنید در شرایط فعلی دو فیلم کمدی آن هم با تبلیغات خاص و ویژه در حال نمایش هستند. به هر حال با توجه به فضای بازی که در آثار کمدی وجود دارد می توان توقع داشت که مخاطب بیشتری جذب کنند. ایراد من به فضای باز نیست بلکه به شکل و نحوه فضای راحتی است که در این آثار وجود دارد.

وی در ادامه افزود: بنده فقط طرح مسئله می‌کنم آیا واقعا این فضای باز و شرایطی که مخاطب در تبلیغ‌های این فیلم‌ها می‌بیند با فرهنگ ما ومغایرت ندارد؟! صحنه‌هایی وجود دارد که واقعا مخاطب را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد لحظاتی در این اثار به بهانه‌کمدی بودنش شاهد هستیم که نمی‌توان در حوزه اخلاق برای آنها جایگاهی در نظر گرفت. واقعاً مردم با دیدن این صحنه ها که به نوعی عبور از خط قرمز های اخلاقی است به سینما می‌روند آیا این طور جذب مخاطب و تماشاگر صحیح است.

او همچنین گفت: اگر می‌خواهید عکس‌العمل مخاطبان را در هنگام دیدن این آثار ببینید بهتر است همزمان در چند سالن این فیلم‌ها را با آنها ببنید تا شاهد واکنش‌های مردم از تعجب در هنگام عبور از خطوط اخلاقی توسط فیلم را در آنها ببینید.

قوچانی با اشاره به این که اکران همزمان دو فیلم کمدی باعث می‌شود سایر فیلم‌ها اسیب ببینند گفت: این که فیلم های کمدی به صورت همزمان در سینماها اکران شوند یک بحث است اما بحث دیگری که می‌توان به آن پرداخت نوع فضای بازی است که برای این آثار در نظر گرفته شده است و عبور از خطوط قرمزی ناهنجاری است که مخاطب را به سینما می‌کشاند ایا این خطوط قرمز و ممیزی باید تنها برای آثار اجتماعی به صورت جدی لحاظ شود؟! آیا این که یک اثر کمدی با اشاره به مسائل جنسی مخاطب را بخنداند و در تیزر‌های تبلیغاتی خود از آنها استفاده کند راه درست و اخلاقی است؟!

این تهیه کننده اظهار کرد: واقعا یکی از ناراحتی هایی که دارم برای فیلمی چون «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا است که می‌توانست فروش بسیار بهتری داشته باشد. چرا باید با انتخاب‌های غلط در زمان اکران برخی فیلم‌های ارزشی و مفید برای مردم را به حاشیه کشاند. امسال در نوروز، فروش بلیت ها رشد خوبی داشتند اما برای آثار کمدی، ایا باید برای بالا رفتن آمار هر کاری کرد؟!

تهیه کننده فیلم سینمایی «کوچه بی‌نام» گفت: راهی که در شورای پروانه نمایش به سمت فضای باز در آثار سینمایی پیش گرفته است کار درستی است اما باید اخلاق را نیز در نظر داشت. فضای قالب در سینما تبدیل به فضای غیر فکری شده است و ناراحتی من از این است که چرا نباید فیلم بادیگارد و خشم و هیاهو و حتی ابد و یک روز آنطور که باید بفروشند.

 

 

 

 

 

مردم سالاری/مرضيه برومند:

 اميدوارم در دوره شانزدهم جشنواره اتفاقات خوبي رخ دهد

دبير شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک گفت: در دوره گذشته جشنواره، آقاي دارابي در سازمان صدا و سيما همکاري خوبي با جشنواره داشت و شبکه 2 سيما هر روز گزارشي از جشنواره پانزدهم پخش مي‌کرد و تيزرهاي جشنواره نيز از برخي شبکه‌ها پخش مي‌شد. اميدوارم در دوره شانزدهم جشنواره هم اتفاقات خوبي رخ دهد. مرضيه برومند درباره وضعيت برنامه‌ريزي و فعاليت‌هاي دبيرخانه شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک به مهر گفت: از آن‌جايي که فعاليت‌هاي جشنواره شانزدهم تئاتر عروسکي تهران - مبارک را خيلي زود شروع کرديم، در برنامه‌ ريزي‌ها خيلي جلوتر هستيم و در حال حاضر گروه‌هاي تهران و شهرستان‌ها هم مشغول فعاليت‌هاي خود هستند.

 

وي ادامه داد: با گروه‌ها در ارتباط هستيم و در راستاي حل مشکلات‌شان قول مشاوره را هم به آنها داده‌ايم. در «خانه عروسک» برنامه ريزي‌ها به گونه‌اي انجام شده تا با همکاري دست‌اندرکاران، فعالان و همکاران برگزاري جشنواره شانزدهم از طريق صفحه تلگرامي که درست شده و همچنين از طريق فضاي مجازي رسمي جشنواره شانزدهم تئاتر عروسکي تهران - مبارک با 64 گروه نمايشي متقاضي حضور در اين دوره از جشنواره، ارتباطي مستقيم داشته باشيم.

 

دبير شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک با بيان اينکه به گروه‌هايي که پذيرفته نشده‌اند اين امکان داده شده تا آثار خود را آماده کرده و در ارديبهشت‌ماه براي ارزيابي ارائه دهند، اظهار کرد: هدف‌مان اين است که مانند عملکردي که در جشنواره پانزدهم داشتيم، صرفا به دليل رد شدن يک اثر نمايشي، گروه را محروم نکنيم.

 

برومند با اشاره به انجام بررسي‌هاي لازم براي رسيدن به ساز و کار مرحله اول گزينش آثار شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک، گفت: در حال برنامه ريزي‌ هستيم تا در ارديبهشت‌ماه کارگاه‌هاي آموزشي مرتبط با جشنواره نظير کارگرداني، دراماتورژي و موسيقي را برگزار کنيم. همچنين در تلاش هستيم تا امکان و شرايط حضور هنرمندان تئاتر مقيم شهرستان‌ها را در تهران براي حضور در اين برنامه‌ها، فراهم کنيم.

 

وي تأکيد کرد: در حال برنامه‌ريزي براي استفاده از اين امکان که زمان بهتري نسبت به گذشته براي برگزاري جشنواره در اختيار داريم، هستيم.

 

دبير شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک با بيان اينکه ملاقات خوبي با صلاحي رئيس سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران داشته است، اظهار کرد: آقاي صلاحي قول همکاري با جشنواره را داد و تفاهمنامه‌اي نيز در اين زمينه منعقد خواهد شد. اميدوارم آرزويي که در دوره پانزدهم جشنواره داشتم در اين دوره شانزدهم محقق شود و در زمان برگزاري جشنواره، تهران شهر عروسک‌ها شود.

 

برومند ادامه داد: در حال برنامه‌ريزي هستيم تا همزمان با برگزاري جشنواره شانزدهم تئاتر عروسکي تهران - مبارک در پايتخت، آثار جشنواره در شهرهاي ديگر هم به صحنه بروند که اميدوارم همکاري لازم از سوي مديران و مسئولان شهرداري و ارشاد استان‌هاي مختلف در اين خصوص وجود داشته باشد. وي در پايان يادآور شد: در دوره گذشته جشنواره، آقاي دارابي در سازمان صدا و سيما همکاري خوبي با جشنواره داشت و شبکه 2 سيما هر روز گزارشي از جشنواره پانزدهم پخش مي‌کرد و تيزرهاي جشنواره نيز از برخي شبکه‌ها پخش مي‌شد. اميدوارم در دوره شانزدهم جشنواره هم اتفاقات خوبي رخ دهد. همچنين اميدوارم امسال با حضور آقاي صلاحي در سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران هم اتفاقات خوبي براي جشنواره شانزدهم تئاتر عروسکي تهران - مبارک رخ دهد.

 

دبير شانزدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر عروسکي تهران - مبارک اظهار اميدواري کرد با حمايت سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران در اين دوره از جشنواره، تهران «شهر عروسک‌ها» شود.

 

 

 

 

مزدم سالاری/ صداوسيما ميلي به جذب مخاطب ندارد

اميرحسين صديق بازيگر تلويزيون و سينما گفت: تلويزيون در حال حاضر همانند گذشته موفق به جلب رضايت مخاطبان نمي‌شود. به گزارش برنا، اين بازيگر سينما و تلويزيون در خصوص کيفيت مجموعه‌هاي تلويزيوني که در سال گذشته پخش شده‌اند، اظهار داشت: به عنوان جزيي از مردم که مخاطب تلويزيون و سريال‌ها بوده و هستم به نظر من در واقع رسانه ملي طوري فعاليت مي‌کند که انگار مي‌خواهد بيننده خود را از دست دهد در گذشته اين رسانه بسيار مورد توجه قرار داشت و مردم همواره سريال‌ها و مجموعه‌هاي تلويزيوني را دنبال مي‌کردند اما در حال حاضر اين اتفاق نمي‌افتد با وجود اين که در بسياري از موارد عوامل همان عوامل هستند. بازيگر سريال «کتابخانه هدهد» دلايل کاهش مخاطبان مجموعه‌هاي تلويزيوني را در مقايسه با گذشته چنين عنوان کرد: تصور ميکنم در اين خصوص دست صهيونيست وانگليس در کار است، دهه هفتاد و هشتاد در اين حوزه اعتماد بسياري جاري بود وترسي وجود نداشت همه چيز سياسي ديده نمي‌شد بلکه فضا آرام‌تر و دوستانه بود، مردم خيلي حساس نبودند، آستانه تحمل زيادي داشتنداما الان شاهد ان آستانه تحمل نيستيم

 

بازيگر سريال «آب پريا» در خصوص نقش تهيه‌کنندگان در تعيين کيفيت يک مجموعه تلويزيوني تصريح کرد: بخشي از اين امر به نوع فعاليت تهيه کننده برمي‌گردد هميشه دو دسته از تهيه‌کنندگان در اين حوزه فعاليت داشتند دسته‌اي که با توليدات خوبي که داشته‌اند مخاطبان را راضي نگه داشتند و دسته‌اي ديگري که در اين اتفاق به موفقيت دست نيافته‌اند اما الان شرايط و فضا به گونه‌اي است که تلويزيون بيشتر با گروه دوم همکاري مي‌کند.

 

بازيگر سريال «ماه عسل» در پاسخ به اين پرسش که آيا پيشنهادهايي براي حضور در تلويزيون و يا فيلم سينمايي داشته است يا نه گفت: خيلي از کارها که به من پيشنهاد شده را بنا به دلايلي نپذيرفتم، الان وقتي آن آثار را ميبينم احساس مي‌کنم که چيزي از دست نداده‌ام سعي مي‌کنم که معقول کار کنم. بنده با يک انديشه‌اي کارم را در اين حوزه آغاز کردم بيننده من را به خاطر حضور در مجموعه‌هايي که قبلا داشته‌ام علاقه دارد پس من هم بايد سعي کنم که مخاطبان خود را حفظ کنم و برطبق علاقه آنان کارهايم را انتخاب کنم.

 

 

 

 

 

وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن امروز» با جمال شورجه به مناسبت چهلمین روز درگذشت فرج‌الله سلحشور

ملاکش دین بود، نه سیاست

نقش مرشدانه خود را زلال و بدون سیاست‌ورزی انجام داد

مرتضی اسماعیل‌دوست: 40 روز از پرواز فرج سینمای ایران به آسمان رویایی زیستن می‌گذرد و این بهانه‌ای است تا در همجواری سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم که نام روز هنر انقلاب اسلامی بر آن نهاده شده است، به دنبال چگونگی بسط اندیشه مانای اسلام در بستر تصویر باشیم. از سویی با توجه به نامگذاری سال 1395 به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» توسط رهبر انقلاب، در گفت‌وگو با جمال شورجه، فیلمساز انقلابی سینمای ایران به دنبال خط ارتباطی هنر با اقتصاد در چرخه‌ای موثر بوده و از این رو گفت‌وگویی کارساز با کارگردان ارزشی سینما شکل گرفت که تقدیم می‌شود.

 

 آقای شورجه به عنوان نزدیک‌ترین دوست به آقای سلحشور به چه نکته‌ها و شاخصه‌های اخلاقی در نگره ایشان پی‌بردید؟

مرحوم فرج‌الله سلحشور انسان برجسته و گرانقدری در هنر انقلاب اسلامی و در واقع می‌توان گفت ایشان مبدع سینمای دینی در کشور بود، چرا که سال‌ها دغدغه سینمایی مبتنی بر معرفت و دین را داشت. این مساله از پیش از انقلاب و سپس با راه‌اندازی حوزه هنری با همراهی دیگر دوستان وجود داشت و او همه تلاش خود را در جهت اسلامی کردن سینما پس از انقلاب صورت داد و سال‌ها دغدغه و فعالیت در این زمینه نشان می‌دهد که فرج با تمام وجود این مساله را باور داشت. ایشان علاوه بر اینکه شخصیتی جامع‌الشرایط در زمینه فرهنگ و هنر بود، درباره تفکرات دینی هم صاحب‌نظر بود به دلیل اینکه از سال‌های کودکی و نوجوانی با قرآن محشور بوده و پای منبر بزرگ شد. لازم است اینجا عنوان کنم مرحوم سلحشور از دوران جوانی مدرس قرآن و مداحی بود و البته تبحر و درایت خاصی هم در زمینه ادبیات نمایشی داشت. واقعا کدام یک از هنرمندان ما اینگونه بوده و هستند؟

 مساله مهم این است که آقای سلحشور در دوره‌ای که سینما به حرفه‌ای منفور نزد مردم متدین تبدیل شده بود، اقدام به راه‌اندازی آثاری در راستای تجلی هنر اصیل کرد.

بله! همین طور است و ایشان خالصانه و با تمام وجود هنر ارزشی را به مردم نشان داد. به نظرم فرج‌الله کاملا ابوذروار در سینما خودش را فدا کرد تا بتواند امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کند. به همین دلیل در عین اینکه طرفدارانی داشت، برخی‌ هم در مقابلش ایستادند، چرا که اساسا آدم‌ها دوست ندارند ایرادات خود را بشنوند. در صورتی که نشان دادن خوبی‌ها و نهی از منکر و گناه جزو فرامین و احکام دین ما است. از این نظر آقای سلحشور نقش مرشدانه خود را به شکلی زلال و بدون سیاست‌ورزی به نحو احسن انجام داد.

 مهم‌ترین خاطره‌ای که از آن مرحوم در ذهن شما نقش بسته است، چیست؟

خاطرات زیادی از آن مرحوم طی سال‌های مختلف دارم. فرج‌الله سلحشور اندیشه‌های والایی در هنر داشت و انسان معتقدی بود و بدون هرگونه پیچیدگی به آنچه اعتقاد داشت، عمل می‌کرد.

 شنیده‌ام به اشکال مختلف اقدام به دستگیری از نیازمندان می‌کرد.

 از جمله خصوصیات مومن طبق توصیه معصومین(ع) دستگیری از افراد مستمند است. یادم نمی‌آید کسی از فرج طلب کمک کرده و ایشان دست رد به سینه او زده باشد و همیشه به دیگران کمک می‌کرد. روحیه کمک به افراد نیازمند یکی از خصایص بارز ایشان بوده که بارها شاهدش بودم و از این نظر روحیه علوی در رفتار فرج‌الله سلحشور وجود داشت.

 آثار ساخته‌شده توسط فرج‌الله سلحشور جدا از تمرکز به مسائل دینی چه مولفه‌هایی داشت که موجب جذب مخاطبان گسترده‌ای شد؟

آثار ساخته‌شده توسط آن مرحوم به دلیل نگاه معرفتی و جذابیت‌های داستانی در قلب و جان مردم نشست. به خاطر اینکه مردم می‌بینند که اثر و سازنده‌اش کاملا صادق، شفاف و متعهد رفتار می‌کند. در واقع آنچه از دل برآید بر دل هم می‌نشیند. حتی در میان اخبار و بررسی‌های صورت‌گرفته می‌بینیم تولیدات ساخته‌شده توسط مرحوم سلحشور علاوه بر مردم ایران چه تاثیرات عظیم و گسترده‌ای در کشورهای دیگر گذاشته است و از مسیحی گرفته تا یهودی و اهل تسنن و بسیاری از افراد جهان شیفته آثار دینی فرج هستند.

 برای انتقال اندیشه‌های مرحوم سلحشور به نسل‌های جوان و تربیت فیلمسازانی با نگاه معرفتی چه اقداماتی صورت خواهید داد؟

ما همه تلاش خود را می‌کنیم چراغ معرفتی روشن‌شده توسط مرحوم سلحشور خاموش نشود. امیدواریم با توجه به راهنمایی و فرمایشات گرانقدر مقام معظم رهبری بتوانیم تفکر اسلامی را در موسسه تبیان که با کوشش مرحوم سلحشور پا گرفته و سال‌ها به تربیت نویسندگان و فیلمسازان جوان و معتقد اقدام کرده به وضعیت مناسبی برسانیم. موسسه تبیان، نهادی اسلامی است و همانطور که در اساسنامه آن آمده می‌تواند در تولید آثار و آموزش نیروی انسانی فعالیت کند. البته برای ادامه مسیر لازم است تشکیلات مستقل و گسترده‌تری برای حضوری موثر در عرصه تولید و تربیت فیلم و فیلمسازان شکل بگیرد.

 به دنبال این خواهید بود که موسسه و خانه‌ای را برای تمرکز فعالیت‌های مرتبط با نگاه و اندیشه‌های ایشان تاسیس کنید؟

در مراحل طرح‌ریزی یکسری برنامه‌ها برای ادامه کار هستیم. امیدوارم با مشارکت نهادهای مختلف این مساله انجام شود و از طریق تخصیص بودجه‌ای ثابت از طریق کمیسیون فرهنگی مجلس محترم بتوانیم هر چه زودتر فعالیت‌های خود را صورت دهیم و ان‌شاء‌الله به شکلی مستمر در مسیر آثار دینی و معرفتی در زمینه‌های مختلف اقدام کنیم. شاید هم نام موسسه از تبیان به موسسه فرهنگی هنری سلحشور تغییر یابد. همه تلاش ما این است تفکر و روش فیلمسازی مرحوم سلحشور نزد نسل‌های جوان ادامه داده شود.

 برای تسری اندیشه آن مرحوم لازم است آثار مکتوبی در راستای شناخت ایشان منتشر شود. همچنین انتشار فیلمنامه‌ها و دستنوشته‌های فرج‌الله سلحشور هم می‌تواند در دستور کار قرار گیرد.

حتما در همین موسسه به سمت انتشار آثاری از مرحوم سلحشور و چاپ و بازنشر فیلمنامه‌های نوشته‌شده توسط ایشان خواهیم بود.

 یکی از مهم‌ترین میراث به جا مانده از مرحوم سلحشور فیلمنامه «حضرت موسی(ع)» است که سال‌ها تلاش برای ساخت آن داشت. از طریق یکی از دوستان آن مرحوم شنیده‌ام حتی در وصیتنامه خود نیز برای به ثمر نشستن این اثر مواردی را عنوان داشتند.

بله! همین طور است و تلاش ما برای به سرانجام رساندن برنامه‌های مرحوم سلحشور خواهد بود.

 البته شنیده‌ام نام شما در آن وصیتنامه به‌عنوان کارگردان پیشنهادی مرحوم سلحشور برای ساخت سریال «حضرت موسی(ع)» آمده است.

نمی‌خواهم چندان این مساله را رسانه‌ای کنم و امیدوارم در مسیر پیش رو موفق باشیم.

 به هر حال به سرانجام رسیدن تلاش‌های فرج سینمای ایران می‌تواند خبری نویدبخش برای دوستداران آثار دینی باشد.

بله! فیلمنامه سریال «حضرت موسی(ع)» در 72 قسمت آماده است و البته نیاز به یکسری تغییرات جزئی دارد و قرار است آقای منصور براهینی این کار را انجام دهد. اما یکی از مشکلات، تامین بودجه این سریال عظیم است که درصدد هستیم از طرق مختلف آن را فراهم کنیم.

 به نهادهایی غیر از صداوسیما برای ساخت سریال نظر دارید؟

به هر حال با توجه به وضعیت بودجه صداوسیما نیاز است به جز سازمان به دنبال مراکز دیگری هم برای تامین بودجه باشیم و به دنبال رایزنی با نهادهای مختلفی مانند بسیج، سپاه و نهادهایی در قم هستیم و حتی با مراجع بزرگوار هم جلساتی داشتیم.

 چراغ سال 95 با پیام رهبری مبنی بر «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» روشن شد. به نظرتان نقش فرهنگ و هنر در اجرای این اندیشه گرانبها چگونه می‌تواند باشد؟

راه نجات کشور مطابق نگاه رهبری در توجه به اقتصاد مقاومتی است و باید سینماگران و مسؤولان امر به این مساله توجه کنند و بودجه لازم برای ساخت اینگونه آثار تخصیص داده شود. باید سینمای ایران در این زمینه موثر عمل کند و ما به سمت بهینه‌سازی در سینما حرکت کنیم تا به مساله مهم اقتصاد مقاومتی کمک شود. اقتصاد مقاومتی، راهی برای رهایی از دست قدرت‌های جهانی است و مساله‌ای کاملا استراتژیک است بنابراین برای ترغیب مردم در این جهت باید آثاری مناسب تولید و بودجه فرهنگی در این باره در نظر گرفته شود.

 البته با توجه به انواع معضلات موجود در عرصه فرهنگ و هنر چندان نمی‌توان دلخوش بود و حتی در سالی که به طور مستقیم عنوان فرهنگ داشت هم کار خاصی صورت نگرفت!

متاسفانه آنچنان که مقام معظم رهبری درباره مقولات فرهنگی و مساله مهم اقتصاد مقاومتی توجه و دغدغه دارند، مسؤولان فرهنگی و فیلمسازان ما اینگونه نیستند و چنین دغدغه‌ای ندارند. به همین دلیل اصلا در اینگونه مسائل فکر و برنامه‌ای صورت نمی‌گیرد. یعنی نظری پرداخته نمی‌شود تا اثری شکل بگیرد. بخش مهمی از این مساله بازمی‌گردد به نوع سیاست‌گذاری مسؤولانی که نتوانستند توزیع مناسب و موثری در بخش فرهنگی صورت دهند. بخش مهمی هم مربوط به فیلمسازان است و نیاز به همتی والا و تعهدی لازم در این زمینه دارد.

 مقام معظم رهبری در سخنرانی اولین روز سال به مسائل فرهنگی هم اشاره داشتند و از شهید سیدمرتضی آوینی و مرحوم سلحشور به عنوان هنرمندانی شاخص یاد کردند. در همجواری سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم  که روز هنر انقلاب اسلامی نام دارد، چه مشخصه‌هایی برای سینماگر متعهد ایرانی متصور هستید؟

مساله مشخص در فرمایشات مقام معظم رهبری در حرم حضرت امام رضا(ع) اهمیتی است که به موضوع فرهنگ دادند که یادی از هنرمندان شاخص هنر انقلاب اسلامی یعنی شهید سیدمرتضی آوینی و مرحوم فرج‌الله سلحشور صورت دادند و این عزیزان را همردیف شهدای اسلامی خطاب کردند. ایشان همیشه توجه و اشراف خاصی به مقوله فرهنگ و هنر دارند و همواره متذکر می‌شوند باید از وجود نیروهای انقلابی در زمینه هنری و در حوزه‌های مختلف استفاده شود. از جمله هنرمندان متعهد در کشور هم شهید آوینی و مرحوم سلحشور بودند که همه چیز را از منظر دین می‌دیدند و از این رو مقام معظم رهبری پس از درگذشت فرج‌الله در پیام تسلیتی که صادر کردند به ارزش‌های وی اشاره کردند که پیام‌رسان و سفیر ایران در عرصه‌های جهانی بود. از این نظر مسؤولان و دست‌اندرکاران فرهنگی کشور باید بدانند هر چه به سمت استفاده از نیروهای ارزشی حرکت کنند، ثمرات و ارزش‌های آن را دریافت می‌کنند و به واقع اگر تولید و ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی به دست افراد انقلابی بیفتد، حتما در نحوه صرف هزینه‌ها و محتوای آثار شاهد پیشرفت‌های موثری در جهت اقتصاد مقاومتی خواهیم بود.

 چگونه می‌توان به تولیداتی ارزنده در مسیر «اقتصاد مقاومتی» دست یافت؟

هم باید نحوه استفاده از بودجه به شکلی موثر و درست باشد و هم بتوان آثاری تولید کرد که در راستای نظام فکری اسلام و تفکر شیعی مردمان سرزمین ایران باشد. یعنی اگر می‌خواهیم فرمایشات گرانقدر رهبری را در زمینه «اقتصاد مقاومتی» به شکل اقدام و عمل درآوریم باید با استفاده از هنرمندان و سینماگران انقلابی آثاری در جهت اهداف نظام اسلامی کشور تولید کنیم که در خدمت مباحث استراتژیک نظام باشند. می‌توان گفت استفاده بهینه از نیروها و هدفمند مصرف کردن بودجه تخصیصی برای ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی اقدامی عملی در مسیر اقتصاد مقاومتی خواهد بود.

 اما در این سال‌ها شاهد دور شدن از سینمای ارزشی بوده‌ایم و برخی آثار هم در فضایی دور افتاده از تفکر نظام و در مسیری گمراه‌کننده تولید و به اکران در آمدند!

متاسفانه همین طور است. اگر فیلم مفهوم انسانی و دینی نداشته باشد و فاقد پیامی ارزشمند برای مخاطب باشد و موجب انتقال مفاهیم درستی به بیننده نشود هر چقدر هم کم مصرف شود باز هم اضافه است و در واقع اسراف خواهد بود و این خلاف «اقتصاد مقاومتی» است. از این نظر باید مسؤولان و سازندگان آثار بنشینند و اول از همه درباره جهت‌گیری و رویکرد فیلمنامه‌ها برای تولید فکر کنند که در راستای چه اهدافی قرار بگیرد و ببینند آیا تفکر و نگاه اسلامی و ارزشی و محتوای فرهنگی در آنها وجود دارد؟ در ثانی ساختار فیلم‌ها هم باید هر چه بیشتر به سمت کاهش هزینه‌ها و جلوگیری از هدررفتن بودجه باشد.

 برای توجه به مفاهیم «اقتصاد مقاومتی» حتی می‌توان جشنواره‌ای با این عنوان برگزار کرد یا بخشی با این موضوع در جشنواره‌های ملی کشور داشت.

اگر هم بخواهند به شکل جشنواره‌ای مستقل یا تحت موضوعی در جشنواره فجر به آن پرداخته شود، تنها به اکران چند فیلم خلاصه می‌شود و ادامه نخواهد یافت. مساله مهم این است که دغدغه‌های رهبری و موضوع ارزشمند «اقتصاد مقاومتی» باید تبدیل به یک نگرانی و دغدغه نزد مسؤولان و فیلمسازان کشور شود. یعنی این مفهوم مهم باید تبدیل به مساله در نزد مسؤولان و هنرمندان کشور شود. انواع مفسده‌های مختلف نفسانی، اقتصادی و موارد دیگر در جامعه به دلیل همین نادیده گرفتن‌هاست که متاسفانه حساسیت‌های لازم برای توجه به آنها وجود ندارد.

 پس به نظرتان حوزه فرهنگ و هنر قابلیت و ظرفیت اقدام در جهت اجرای «اقتصاد مقاومتی» را دارد.

بله! همین طور است و فیلمسازان باید بتوانند آثاری با موضوع اقتصاد مقاومتی را به تولید برسانند. همچنین می‌توان با استفاده از مفاهیم ارزشمند دینی به انتقال تفکراتی راهگشا اقدام کنیم. ما در مجموعه قصه‌های تولیدی تبیان که با اندیشه و همت آقای سلحشور و جمعی از دوستان آغاز شد، همین رویکرد استفاده از مفاهیم قرآنی و موضوعات ارزشی مانند اقتصاد مقاومتی را دنبال کرده‌ایم. در واقع به تصویر درآوردن نوع سلوک مسلمان و ترویج سبک زندگی اسلامی و تجارت سالم در اینگونه داستان‌ها مورد استفاده قرار گرفته است که نشان‌دهنده وضعیت شخص مومنی است که به دنبال تجارت حلال است و نوع سرمایه‌گذاری سالم و سودده را نمایان می‌کند. اینها وقتی در قالب نمایش و تصویر درمی‌آید می‌تواند تاثیر مضاعفی برای مردم داشته باشد حتی می‌تواند به‌عنوان میان‌برنامه‌های تلویزیونی مورد استفاده قرار گیرد تا بتواند در درازمدت در جهت رسیدن به اقتصادی پایدار و مقاومتی و دور شدن از نیاز به کشورهای دیگر تاثیرگذار شود.

 مجموعه قصه‌های تبیان در چه مرحله‌ای قرار دارد و به چه صورت در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت؟

مجموعه قصه‌های قرآنی تبیان تا به حال در 45 قسمت با همت سازمان بسیج تولید شده و برای بخش برون‌مرزی سیما در نظر گرفته شده است. اتفاقا در حال انجام اقداماتی هستیم تا ان‌شاء‌الله در ایام ماه مبارک رمضان بتوانیم آن را به پخش برسانیم. این فیلم‌ها نمونه‌ای از آثار دینی در سینما و تلویزیون است که به قول مرحوم سلحشور، قصه‌هایش را خداوند نوشته است. مباحث اخلاقی و دینی در اینگونه آثار وجود دارد که براساس داستان‌های واقعی نوشته و ساخته شد و بر مبنای حکمت الهی و نگاهی دینی شکل گرفته است و نیروهای جوان و کاربلدی در آن مشارکت دارند که تربیت‌شده در مکتبی اسلامی هستند و ما با انتخاب و توجه به آنها توانستیم با کمترین هزینه به تولیدی موثر دست یابیم.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین