کد خبر: ۳۴۲۵۲۱
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 16 فروردین 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

آرمان/سيامك اطلسي: معمولا قسط آخر دستمزد بازيگران تلويزيون را نمي‌دهند


سيامك اطلسي بازيگر سينما و تلويزيون بيان كرد معمولا قسط آخر دستمزد بازيگران در تلويزيون پرداخت نمي‌شود و بايد اين موضوع رفع و دليل آن مشخص شود. سيامك اطلسي بازيگر سينما و تلويزيون در گفت‌وگو با مهر با اشاره به اينكه بازيگران و ديگر عوامل سريال‌هاي تلويزيوني با مشكلاتي از جمله پرداخت نشدن به موقع دستمزدهايشان مواجه هستند، گفت: به تازگي در سريال «دور دست ها» به كارگرداني جواد ارشاد بازي كرده‌ام كه بعد از تعطيلات نوروز از شبكه يك پخش مي‌شود. وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا اين روزها در تلويزيون كم كار شده است، توضيح داد: مهم‌ترين مساله در اين زمينه دعوت از هنرمندان براي كار است، اينكه تا چه اندازه اين مساله صورت مي‌گيرد خود از اهميت بسياري برخوردار است. علاوه بر آن زماني هم كه پيشنهاد كار به هنرمند مي‌شود، هنرمند مجبور است تا مشكلات بسياري را در آن پروژه تحمل كند. اين بازيگر تلويزيون بيان كرد: زماني كه يك بازيگر نزديك به نيم قرن تجربه فعاليت در حوزه سينما و تلويزيون دارد بايد يك كار مناسب به او پيشنهاد شود تا بتواند در آن بازي كند. وي تاكيد كرد: در بخش مالي نيز بايد بگويم كه هرچند تلويزيون براي سريال‌هاي خود از بازيگران بسياري دعوت مي‌كند، اما معمولا در زمينه مسائل مالي و پرداخت دستمزدها به‌ويژه قسط آخر دستمزدها هميشه با مشكل مواجه مي‌شويم. بازيگر سريال «پدرسالار» گفت: نمي‌دانم مشكل پرداخت قسط آخر تقصير چه كسي است. اين قسط يا پرداخت نمي‌شود و يا اگر پرداخت شود آنقدر دير به دست هنرمند مي‌رسد كه ديگر ارزش چنداني ندارد. به عنوان مثال در يكي از سريال‌هايي كه من بازي كردم قسط آخر آن تا مدت‌ها پرداخت نشد و در نهايت دستيار كارگردان به من زنگ زد و گفت يك پولي به دست ما رسيده است كه اگر قبول كنيد نصف باقي دستمزد خود را دريافت كنيد پول پرداخت مي‌شود اما اگر همين مقدار را هم نپذيريد، نمي‌توانيم ديگر پولي به شما بدهيم. وي ادامه داد: فكر مي‌كنم اين مشكل به اين دليل است كه تلويزيون پول نمي‌دهد يا تهيه‌كننده پول گرفته است و پرداخت نمي‌كند و در هر حال اين مساله بايد هرچه سريع‌تر روشن شود. اطلسي در پايان گفت: كساني مانند من كه سال‌ها در اين كار باقي مانده‌اند عاشق حرفه بازيگري هستند. هرچند دير به دير كار مي‌كنيم اما بهتر است در چنين شرايطي قسط‌هاي دستمزد عوامل را به موقع پرداخت كنند.


ابتکار/گزارش «ابتکار» از سینمایی که با مردم آشتی کرد و تلویزیون که جا ماند؛

پیروزی « نگاتیو » بر « انتن»

پویان خوشحال: هرسال در عید نوروز صدا وسیما برنامه‌های ویژه‌ای برای مخاطبان میلیونی خود در نظر می‌گیرد، برنامه‌ای که بتواند قشر عظیمی از مردم را پای تلویزیون‌ها نگه دارد. در کنار آن سینما نیز سعی می‌کند با انتخاب صحیح فیلم‌ها که بتواند مخاطبان را به صندلی‌های سینما بچسباند رقیب جدی جعبه جادویی لقب بگیرد . آمار فروش بالای فیلم‌های سینمایی و سانس‌های فوق‌العاده آن تا ساعات صبحگاهی نشان از پیروزی نسبی سینما بر تلویزیون داشته و از طرفی عدم استقبال مردمی از تلویزیون انتقادهای زیادی را نیز برای این قطب رسانه‌ای در پی داشته است. این در حالی است که روز ۱۲ فروردین ماه سال ۹۵ پرفروش‌ترین روز در تاریخ سینمای ایران بود.

در سال‌های گذشته عید نوروز مصادف با ایام فاطمیه بود و انتظار می‌رفت تا در سال ۹۵ تلویزیون برنامه‌های ویژه تری را برای مخاطبان‌اش در نظر بگیرد. امسال تلویزیون سعی کرد متفاوت شود، سعی خود را کرد اما مردم طنزی می‌خواستند که مانند «پایتخت» آن‌ها را بخنداند و یا «کلاه قرمزی» و دوستان‌اش را می‌خواستند، چند عروسک که آن‌ها را مبهوت خود کنند. و جمله‌ای که در مهمانی‌ها بیشتر شنیده می‌شد: امسال تلوزیون چیزی برای گفتن نداشت. این در حالی است که تلویزیون از چهره‌های معروفی همچون مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی و رضا رشیدپور سود می‌برد.

یک، دو و سه

شبکه یک سیما قرار بود فصل دوم سریال «دودکش» که طرفداران زیادی نیز داشت را در دستور کار قرار دهد. نام فصل دوم این سریال «پادری» بود که به دلایل نامعلوم از لیست برنامه‌های نوروزی این شبکه حذف شد و سریال دیگری جای آن را گرفت. از جمله برنامه‌های دیگر شبکه یک می‌توان مسابقه «دستپخت»، مجموعه «خاطره» و برنامه «هفت سین و بچین» اشاره کرد. به گزارش مهر، مسابقه «دستپخت» که پیش از نوروز هم با حضور داوران بین المللی تولید و پخش شد در این ایام با مسابقه فینال فینالیست‌ها به کار خود ادامه داد و طرفدارانش را با خود همراه کرد. این مسابقه اگرچه از ضعف‌هایی برخوردار است اما نکاتی هم دارد که آن را از یک مسابقه معمولی آشپزی فرا‌تر برده است و نوعی روش کاری را آموزش می‌دهد. به طور مثال داوران مسابقه علاوه بر مسایل فنی و حرفه‌ای حوزه آشپزی به مواردی چون میزان مصرف آب، تفکیک زباله‌ها، میزان استفاده از گاز و.. هم رای می‌دادند و همین امر به طور ناخودآگاه می‌توانست توجه شرکت کنندگان و مخاطبان را به این مسایل جلب کند. این مجموعه طبق گفته‌های فضل الله شریعت پناهی سرپرست شبکه یک بعد از نوروز هم ادامه دارد. شبکه دو سیما به سراغ یک موضوع اجتماعی رفته و در قالب سریال «زعفرانی» به کارگردانی حامد محمدی مشکلات یک خانواده را به تصویر کشیده است. نقطه قوت این سریال بازی ستاره اسکندری بوده و به دلیل دیالوگ‌های کم محتوا این سریال نتوانست جایگاه مناسبی در بین بینندگان داشته باشد. به گزارش مهر، شبکه دو را سال هاست که با مجموعه‌های نوروزی و شبانه «کلاه قرمزی» می‌شناسند که امسال عوامل این مجموعه اعلام کردند که اثری برای نوروز ندارند و همین امر تعداد قابل توجهی از مخاطبان برنامه‌های نوروزی تلویزیون را پایین آورد. عیدانه عمو پورنگ نیز نتوانست آنچنان که باید و شاید مخاطبان کودک را پای تلویزیون‌ها نگه دارد و احتمالا بعد از این ایام هم با توقفی کوتاه پخش آن در ساختاری دیگر ادامه داشته باشد. شبکه سه سیما نیز که مدعی است شبکه نسل جوان کشور است، به دنبال جذب مخاطبان جوان کشور بوده و برنامه‌های نوروزی خود را با سریال «قرعه» شروع

کرد. مجموعه‌ای که بیشترین شباهت را با آثار سیروس مقدم داشته است و اتفاقا وی مشاور هنری این کار بود. برنامه «سه شو» نیز با بهره‌مندی از جواد رضویان و مهران غفوریان و پس از آن با حضور بیژن بنفشه خواه ادامه یافت و تا حدودی توانست مردم را به دیدن این برنامه جذب کند. رضا رشیدپور که در فضای مجازی با برنامه «دید در شب» مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده بود، این بار با حضور در تلویزیون سعی کرد برنامه‌ای مشابه را به نمایش در آورد. رشیدپور در مجله گفت‌وگومحور «صفر صفر» به خانه‌های آمد و سعی در ایجاد گفت‌وگوی متفاوت با هنرمندان را داشته است. اما گویا نتوانسته به اندازه کافی برنامه چالشی را اجرا کند و برای مخاطبان خاص وی این برنامه جذابیتی نداشته است. آخرین قسمت از «صفر صفر» سیزدهم فروردین روی آنتن رفت و رشیدپور اعلام کرد که چهارم اردیبهشت ماه با یک برنامه صبگاهی و یا شبانگاهی دوباره به این شبکه بازخواهد گشت. شبکه چهار سیما نیز در برنامه‌هایی که برای مخاطبانش در نظر گرفت تا اندازه‌ای موفق بوده است. به گزارش مهر، یکی از برنامه‌هایی که توانست دقایق مفرح و سرگرم کننده‌ای را برای مخاطبان این شبکه رقم بزند و در عین حال اطلاعاتی هم به آن‌ها بدهد «صد برگ» به کارگردانی مشترک محمد صوفی و منصور ضابطیان بود. با اقتصادی شدن شبکه پنج و پر رنگ شدن این رویکرد، مخاطبان به صورت تخصصی‌تر برنامه‌های این شبکه را دنبال می‌کنند و شاید همین دلیلی باشد که ابتدا قرار نبود سریالی برای ایام نوروز در این شبکه به پخش برسد.

شبکه نسیم

شبکه نسیم که دو سال اخیر با هدف سرگرم کردن مخاطبانش برنامه‌های متنوع تری را به نمایش می‌گذارد؛ به گزارش مهر، شاید یکی از شبکه‌های دیجیتالی که در این مدت بیشترین مخاطب را دارا بوده و‌گاه از شبکه‌های اصلی نیز طرفداران پرو پا قرص تری هم داشته است شبکه نسیم باشد. شبکه نسیم امسال با دو برنامه «خندوانه» و «دورهمی» بیشترین واکنش و پیگیری مخاطبان را به همراه داشت. واکنش‌هایی که‌گاه از کپی کاری‌ها و اکت‌های مهران مدیری گرفته تا اتفاقات مسابقه لب آهنگ در «خندوانه» به شبکه‌های اجتماعی کشیده می‌شد و همین گویای توجه مردم به این دو برنامه ترکیبی با حساسیتی بیشتر از سریال‌های نوروزی بود. فصل سوم «خندوانه» امسال با تغییرات جدیدی به پخش رسید که مهم‌ترین آن اجرای مسابقه لب آهنگ به جای استندآپ کمدی بود. ممکن است عده‌ای از مردم هنوز «خندوانه» قبلی را بیشتر دوست داشته باشند اما فصل جدید «خندوانه» یکی از برنامه‌هایی بود که مخاطبان سعی می‌کردند ساعت ۲۳ شب خود را پای گیرنده‌های تلویزیون برسانند تا دقایقی را بخندند و فارغ از مسایل روز مره‌شان نیازشان به شادی را جبران کنند.

۱۲ فروردین، پرفروش‌ترین روز در تاریخ سینمای ایران

سینما در دوازدهمین روز فروردین ماه ۹۵ پرفروش‌ترین روز سینمای ایران بود. همین جمله کفایت می‌کنند که بگوییم سینما‌ها روزها ی درخشانی را در ایام نوروز داشته‌اند و در روزهای بد جعبه جادویی به خوبی از این موضوع سود برده است. فیلم‌هایی همچون «ابد و یک روز» که ۹ جایزه سیمرغ را از آن خود کرد و همچنین فیلم «بادیگارد» با بازی درخشان پرویز پرستویی مردم را در ایام تعطیلات به سینما‌ها کشاند. سعید روستایی که اولین کارگردانی خود را در ابد و یک روز ارائه داد از بازی درخشان نوید محمد‌زاده، پیمان معادی و همچنین پریناز ایزدیار سود برد که این خود از نقاط قوت این فیلم محسوب می‌شد. جایگاه سریال‌های طنز و انتخاب صحیح مسئولان سینمایی در قبال فیلم‌های با چهره‌های محبوب مانند رضا عطاران که مرد گرانقیمت این روزهای سینمای ایران است از جمله نقاط مثبت سینما در روزهای عید بوده است. فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» دو فیلم طنز پرطرفدار ایام نوروز بود که فروش زیادی را نیز از آن خود کرد. فروش فیلم‌های نوروزی در ۱۳ روز از ۵ میلیارد تومان گذشت و این نوید یک آشتی با سینما را در سال جاری می‌دهد.

تبلیغات ماهواره‌ای

به گزارش عصر ایران، دو عامل مهم‌تر سبب شد مردم به سینما بروند و فروش‌های چند میلیاردی را برای برخی فیلم‌ها رقم بزنند. اولی بی‌گمان تبلیغ مستمر بعضی از این فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای و خصوصا گروه تلویزیونی «جم» است. به گونه‌ای که‌گاه در طول روز بار‌ها و بار‌ها شاهد تبلیغ «من سالوادور نیستم» یا «کوچه بی‌نام» یا «در مدت معلوم» بودیم. آن قدر که دیالوگ‌های آنونس‌ها و تیزر‌ها را بچه‌ها از بر شده بودند! پخش همزمان در برخی سینماهای اروپا و امریکا این مجال را می‌داد که مشکل قانونی – حراستی پیش نیاید و آگهی‌ها به پخش‌کنندگان خارج از ایران نسبت داده شود. البته این احتمال هم وجود دارد که مدیریت «جم» به وعده خود درباره پخش رایگان یا با تخفیف این آگهی‌ها عمل کرده باشد. دقیقا‌‌ همان کاری که صدا و سیما انجام نمی‌دهد ظاهرا چون نگران مواضع سیاسی قبلی و بعدی کارگردان و بازیگر و نویسنده کتاب است حاضر به این گونه خدمات دهی نیست. در تلویزیون ایران اگر هم پخش کنند نام بازیگر را نمی‌آورند در حالی که دلیل استقبال از فیلم مانی حقیقی (۵۰ کیلو آلبالو) بیشتر بازیگران آن هستند که در تیزر‌ها بر نام و چهره‌شان تاکید می‌شود. دلیل دوم هم اکران فیلم در سالن‌های با کیفیت و مجموعه‌های مدرن و تازه‌ساز است. در یک مورد کاملا برجسته و مشخص گفته می‌شود یک هفتم کل فروش سینماهای تهران در سال گذشته به پردیس سینمایی کورش اختصاص داشته است که هم مدرن است و هم چشم نواز. مجموعه‌ای که چند سالن دارد و در نتیجه متقاضی دست خالی باز نمی‌گردد و به هر حال یکی از فیلم‌ها را تماشا می‌کند. به جز سینما هم می‌توان دو سه ساعت در طبقات مختلف پاساژ پرسه زد و در مورد کورش، خوش بختانه یک کتاب فروشی خیلی خوب هم دارد. دغدغه پارکینگ هم در میان نیست. هر قدر در سینماهای قدیمی احساس کهنگی و عقب ماندن از زمان به آدمی دست می‌دهد در پردیس‌های جدید مانند کورش و ملت و آزادی و چهار سو خود محیط و محوطه هم جذاب است و سینما رفتن و فیلم دیدن به بخشی از یک برنامه مفرح چند ساعته خانوادگی بدل می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی

هرچند می‌توان افزایش شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام و به عبارتی گستردگی اینترنت را در کاهش مشاهدات تلویزیونی موثر دانست چرا که یک فرد با لمس روی گوشی تلفن همراه و یا تبلت خود تمام نکات مهم برنامه‌های تلویزیونی را قالبی کوتاه مشاهده می‌کند و نیاز به روشن کردن تلویزیون را نمی‌بیند. همچنین تبلیغات موثر فیلم‌های سینمایی و پررنگ بودن جشنواره فجر در سال گذشته در کوچ مخاطبان از جعبه جادویی به قاب جادویی تاثیر به سزایی داشته است.


ابتکار/کارگردانان باسابقه در جشنواره فیلم سبز

پنجمین جشنواره فیلم سبز، میزبان آثاری از فیلم سازانی چون داریوش مهرجویی، کمال تبریزی، خسرو معصومی، ابوالفضل جلیلی، علیرضا امینی و خسرو سینایی است.

به گزارش ابتکار، تاکنون فیلم هایی همچون «نارنجی پوش»، «طعم شیرین خیال»، «رسم عاشق کشی»، «جایی در دور دست»، «باد در علفزار می پیچد»، «وارونگی»، «مروارید»، «انتهای زمین»، «ماه در جنگل»، «دامنه های سفید»، «جزیره رنگین»، «خمره »، «مرد کوچک» و «بچه‌های نفت» و «عشق وحشی» به دبیرخانه جشنواره فیلم سبز رسیده‌اند تا در بخش مسابقه و ویژه این جشنواره در صورت انتخاب به رقابت بپردازند. همچنین از دیگر آثار حاضر در جشنواره سبز می توان به فیلم هایی چون «رقص خاک»، «پاییز»، «بلوگاه»، «تبسم گرگ»، «شب طولانی»، «دل شوره»، «خواب آب»، «دانه های ریز برف»، «سایه های سرد»، «حورا»، «گمیچی»، «سپیدار»، «به دیدار سکوت»، «درخت محبوب من»، «چتری برای رویا»، «چتر سبز»، «چشمه گنجشک» و «اسب سیاه» اشاره کرد. در میان فیلم های رسیده به دبیرخانه جشنواره حضور کارگردانان پیشکسوت در کنار جوانان از نکات قابل تامل است. بر اساس فراخوان منتشر شده، این جشنواره تنها فیلم هایی که در پنج سال گذشته تولید شده اند در بخش مسابقه حضور دارند و سایر فیلم ها به دلیل جذابیت و هم سو بودن با اهداف جشنواره بین المللی فیلم سبز در بخش ویژه به نمایش درمی آیند. آثار رسیده به جشنواره در مرحله بازبینی قرار دارد و به دست هیئت انتخاب سپرده شده است. پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم سبز 24 تا 31 اردیبهشت در تهران و سراسر کشور به صورت همزمان برگزار می‌شود.


ابتکار/اظهارات وزیر ارشاد درباره کیارستمی،استعفای علی رهبری و ...

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: عباس کیارستمی با حضور پزشکان متخصص تحت مراقبت و رسیدگی جدی است. به گزارش ایسنا، علی جنتی درباره روند درمانی عباس کیارستمی گفت: دو سه شب قبل به مجرد اینکه توسط رئیس سازمان سینمایی از ماجرا مطلع شدم، بلافاصله با دکتر هاشمی وزیر بهداشت تماس گرفتم و وضعیت ایشان را تشریح کردم. او افزود: به قرار اطلاع، گویا وزیر بهداشت هم خودشان سرکشی کردند و در حال حاضر پزشکان متخصص را فراخوانده تا ایشان (کیارستمی) تحت مراقبت و رسیدگی باشد.

ماجرای استعفای علی رهبری و نظر وزیر

او همچنین درباره استعفای علی رهبری (رهبر ارکستر سمفونیک) و پذیرش آن گفت:با این استعفا موافقت نشد، چرا که وقتی بحث تمدید قرارداد ایشان مطرح شد که نیاز به مذاکره داشت، در این راستا به معاونت هنری گفتم که صحبت‌های لازم انجام شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: ایشان (علی رهبری) یکسری خواسته‌هایی دارد و ما هم یکسری نظامات داریم که باید رعایت شود، به همین دلیل گفتم صحبت شود تا به توافق برسند تا به این ترتیب هم آقای رهبری با خیال راحت کارشان را انجام دهند و هم ما بتوانیم ضوابط خود را رعایت کنیم.

چرا سفر نوروزی وزیر به هند اطلاع رسانی رسمی نشد؟

جنتی همچنین در پاسخ به سوالی درباره اطلاع رسانی نکردن سفر نوروزی خود به هند توضیح داد: مسافرت من به هند به همراه همسرم کاملا شخصی بود که پس از بیست سال دوباره به این کشور سفر کردم با این حال در آنجا تلاش کردم، استفاده کاری هم بکنم و با وزیر فرهنگ آن کشور هم ملاقاتی داشتم، همچنین در مراسم نوروزی که ایرانیان برگزار کرده بودند نیز شرکت کردم.

انتقاد داریم و انتقاد را هم می‌پذیریم

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در حاشیه دیدار نوروزی‌اش با کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سخن می‌گفت درباره انتقادهایی که برخی حامیان دولت نسبت به سیاست‌های فرهنگی مطرح می‌کنند،‌ بیان کرد: ما خودمان را مبرا از اشتباه نمی‌دانیم؛ انتقاد داریم و انتقاد را هم می‌پذیریم. براین اساس، روزانه آنچه براساس رسانه‌ها منتشر می‌شود را می‌بینم و اگر اشکالی وجود داشته باشد به مسئول مربوطه ارجاع می‌دهم تا پیگیری کند. او گفت: گاهی پیش می‌آید در یک تئاتر اشکالی وجود دارد مثل یک دیالوگ نامناسب یا پوشش بازیگران یا اینکه کتاب قاچاقی بدون مجوز در بازار عرضه می‌شود و یا اینکه مسائلی در سینما و موسیقی پیش می‌آید که باید پیگیری و برطرف شوند و اینها جزو اقدامات طبیعی است که انجام می دهیم اما نکته مهمی که وجود دارد این است که وقتی انتقاد می‌شود، نسبت به آن پذیرش داریم. او در پاسخ به اینکه با توجه به کنسرت‌هایی که در سال گذشته لغو شدند،فیلم‌هایی که امکان اکران پیدا نکردند یا مشکلاتی که برای حضور برخی از هنرمندان در شهرهای دیگر پیش آمد آیا دولت در سال جدید حمایت عملی انجام خواهد داد و فقط به حمایت کلامی بسنده نمی‌کند‌؟ اظهار کرد: بله حتما همینطور است ما باید اشکالات خود را رفع کنیم، چرا که سیاستی داریم که براساس آنچه نظام برای ما ترسیم کرده و قانون گفته باید اقدام کنیم. این اقدام را هم بدون توجه ‌،انتقاد و نظراتی که ممکن است مطرح شود دنبال خواهیم کرد.

نظارت بر چاپ و انتشار بیشتر می‌شود

وی همچنین درباره اولویت‌هایی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال جدید دنبال خواهد شد‌، توضیح داد: در حوزه‌های مختلف اولویت‌هایی را در جهت توسعه فرهنگ اسلامی و ایرانی در نظر داریم که به طور مثال در حوزه کتاب تلاش ما این است که نظارت بر چاپ و انتشار بیشتر شود چون افرادی هستند که کتاب‌هایی را منتشر می‌کنند که محتوای مناسبی ندارد، به همین دلیل سعی می‌کنیم بر کیفیت تاکید بیشتری داشته باشیم تا کتاب‌های مفید و موثر برای جامعه منتشر شود.

ابتکار/تلاش ارشاد برای برداشتن ممتوعیت فعالیت شجریان

مدیرکل دفتر موسیقی اعلام کرد، تمام تلاش خود را برای برداشتن موانع فعالیت محمدرضا شجریان می‌کند تا آثار او به دست مخاطبانش برسد. به گزارش ایلنا، پس از انتشار فایل تصویری تبریک عید توسط محمدرضا شجریان و اعلام بیماری‌اش، موج تازه‌ای در واکنش به ممنوع‌الکاری این استاد آواز آغاز شد.

هرچند جبهه‌گیری‌های مردمی و رسانه‌ای به ممنوع‌الکاری شجریان به یکباره شدت گرفت اما نهایتا منجر به واکنش‌هایی از سوی صداوسیما و وزارت ارشاد شد. در ایام نوروز صداوسیما در خبری از وضعیت سلامتی محمدرضا شجریان خبر داد و درباره‌ی برنامه‌های هنری این استاد آواز در ایران گفت. پس از آن هم وزیر ارشاد در پیامی برای محمدرضا شجریان آرزوی سلامتی کرد.

در کنار این مسائل خبری که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، اقدام ارشاد برای انتشار آثار محمدرضا شجریان و برگزاری کنسرت وی بود. فرزاد طالبی پس از دو دوره سرپرستی دفتر موسیقی، سرانجام از سوی وزیر ارشاد به عنوان مدیرکل این دفتر انتخاب شد.

او در اولین گفتگوی خود درباره‌ی وضعیت فعالیت شجریان و انتشار آثار او به ایلنا گفت: ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد که موانع فعالیت استاد شجریان برداشته شود و مخاطبان امکان دسترسی به آثار ایشان را داشته باشند.

محمدرضا شجریان از سال 88 تا کنون هیچگونه فعالیتی در فضای رسمی موسیقی کشور نداشته و صدا و تصویر او نیز از صداوسیما پخش نمی‌شود. آیا بیماری استاد آواز ایران باعث می‌شود که موانع فعالیت‌های او برداشته شود؟ آیا روحانی و دولتش که صدای شجریان را سفیر فرهنگی ایران می‌دانند، می‌توانند موانعی که برای فعالیت‌های هنری محمدرضا شجریان ایجاد شده را رفع کنند؟


اعتماد/گفت‌وگو با افسانه ماهيان، بازيگرو كارگردان تئاتر


تئاتر ما ظرفيت بين‌المللي شدن را دارد

پيام رضايي/ نمايش «هم‌هوايي» به نويسندگي مهين صدري و كارگرداني افسانه ماهيان قرار است از ٢٥ ارديبهشت تور اروپايي خود را آغاز ‌كند. نمايش «هم‌هوايي» با حضور الهام كردا، سارا بهرامي و ستاره اسكندري ابتداي سال ۹۳ در تالار حافظ بنياد فرهنگي و هنري رودكي اجراي عمومي خود را سپري كرد و پس از آن با بازي الهام كردا، باران كوثري و ستاره اسكندري در تالار شمس (اكو) نيز به صحنه رفت. اين اثر كه سال گذشته در پاريس نيز اجرا داشت حالا قرار است براي ديگر مخاطبان اروپايي اجرا شود. در سال‌هاي اخير تئاتر ايران اندك‌اندك توانسته راه خود را به سالن‌هاي نمايش جهان باز كند. در اين خصوص قطعا نمونه درخشان آن اميررضا كوهستاني است كه مي‌توان او را بين‌المللي‌ترين كارگردان تئاتر ايران دانست. افسانه ماهيان نيز پس از اجراي پاريس، قرار است اين تجربه را به شكل گسترده‌تري داشته باشد. «هم‌هوايي» اثري ديالوگ محور و مونولوگ‌وار است كه به مسائل زنان مي‌پردازد. به همين دليل ميزان استقبال از آن و واكنش‌هاي مخاطبان غير ايراني نسبت به آن مي‌تواند در خور تامل باشد. افسانه ماهيان در اين گفت‌وگوي كوتاه درباره همين نكته توضيح مي‌دهد.

برنامه‌ريزي براي اين تور از كي انجام شد؟ در واقع دعوت شديد يا خود گروه پيگيري كرد؟

از قبل بود و آنها ما را دعوت كردند. در واقع همه برنامه‌ها از سال گذشته و از اوايل كار انجام شد. يعني از سال ٩٣ كه ما در جشنواره فجر «هم‌هوايي» را اجرا كرديم، كار به جاهاي مختلف دعوت شد و همه‌چيز از قبل برنامه‌ريزي شده بود. حتي اجراي ما در پاريس هم همين‌طور بود. از يك‌سال و نيم پيش برنامه‌ريزي شده بود. الان برنامه تور مشخص است و اگر اين برنامه ادامه پيدا كند باز هم بر اساس دعوت خود آنها خواهد بود.

و اين اجراها براي مخاطبان غير ايراني خواهد بود؟

بله! همه مخاطبان ما غير ايراني هستند. در همان ١٠ شبي كه در پاريس اجرا داشتيم جز پنج يا شش ايراني كه همه دوستان‌مان بودند بقيه غير ايراني بودند.

واقعا مخاطبان خارجي با اين نمايش كه در واقع بسيار پرديالوگ و به نوعي چند تك‌گويي دروني است ارتباط برقرار مي‌كند؟ بازخورد اجراي پاريس چگونه بود؟

فوق‌العاده بود. اين بازخورد به يك اتفاق مهم برمي‌گردد و آن هم همذات پنداري تماشاچي غير ايراني با شخصيت‌هاي نمايش است و اين نكته مهمي است. من خودم شخصا براي اجراي پاريس اضطراب داشتم. چون اولين اجراي ما در پاريس بود و تماشاگران عادي از سايت‌ها بليت خريده بودند و مي‌آمدند تا اجرا را ببينند. اما خوشبختانه همذات‌پنداري داشتند و اين به دليل مابه ازا‌‌هايي بود كه در خارج از ايران هم وجود دارد. چون پيام شخصيت‌ها انساني است و ارتباط برقرار شد.

موقع تمرين و ساخت اثر به اين فكر مي‌كرديد كه شايد قرار باشد براي مخاطب غير ايراني هم اجرا كنيد؟

نه واقعا! آن موقع اصلا به اين فكر نمي‌كردم كه بخواهم روزي خارج از ايران اجرا كنم. مي‌گفتم اصلا امكان ندارد. يك ساعت و نيم مونولوگ بر اساس نوستالژي‌هايي كه براي ما آشناست. اما آنها در جشنواره فجر كار را ديدند و بلافاصله ما را دعوت كردند. من پرسيدم چقدر با اين اثر ارتباط برقرار كرديد و گفتند خيلي! چون قصه خاص است و اتفاقاتي كه براي شخصيت مي‌افتد اينقدر واقعي و باورپذير است كه ما هم مي‌فهميم.

تا اين اندازه ارتباط برقرار كردند؟

بله و اينكه به هر حال چيزي مثل زيرنويس در اجراها وجود دارد و در هر كشور به زبان همان كشور زيرنويس مي‌شود. اما خيلي جالب بود چون تماشاگر فرانسوي همانقدر دچار احساسات مي‌شد كه تماشاگر ايراني و طبعا چيزهايي هم بود كه براي‌شان قابل فهم نبود و طبيعي هم هست. اما مهم‌تر قصه كاراكترهاست و سرنوشت آنها كه خوشبختانه من بعد از اجراي پاريس خيالم راحت شد.

واقعيت اين است كه تئاتر ما دارد به سمت بين‌المللي شدن پيش مي‌رود. فكر مي‌كنيد تئاتر ايران در حال حاضر اين ظرفيت را دارد؟

به نظر من بله ظرفيت حضور بين‌المللي را دارد. نه فقط تئاتر بلكه همه هنرهاي ما. خوشبختانه ديگر بحث سياه‌نمايي و اين حرف‌ها نيست. آن دوره گذشته است و نمي‌شود تماشاگر را با اين حرف‌ها گول زد و هنرمند هم نمي‌خواهد به خاطر چند فستيوال خودش را معرفي كند. اما به طور خاص تئاتر هم اين ظرفيت را دارد. چون مديران بين‌المللي واقعا درباره تئاتر ما كنجكاوند و پيگيري مي‌كنند. بستگي دارد ما با چه رويكرد و چه فرمي كار را به مخاطب عرضه مي‌كنيم. مثلا اميررضا كوهستاني در اين زمينه تجربه بسيار زيادي دارد و استقبالي كه از كارهايش مي‌شود عالي است.

به نظر مي‌رسد جشنواره تئاتر فجر در اين مورد اهميت زيادي داشته باشد...

همين‌طور است. آنها بسيار كنجكاوند و مي‌خواهند از تئاتر ايران بيشتر بدانند و زمان جشنواره فجر خيلي براي‌شان اهميت دارد. حتي زمان‌هاي غير جشنواره هم مي‌خواهند بيايند و ببينند. تا آنجا كه مي‌داند قرار است در همين راستا عده‌اي ارديبهشت و خرداد به ايران بيايند تا اجراها را ببينند. درست است كه اين حضور بين‌المللي براي تئاتر كمتر اتفاق افتاده اما به شكلي خوبي دارد تئاتر ما را معرفي مي‌كند. در هر حال مي‌خواهم بگويم اين بضاعت وجود دارد. اما بايد بتوانيم درست رايزني كنيم. برنامه‌ريزي درستي براي اين برنامه داشته باشيم. چه تئاترهاي خصوصي، چه جشنواره فجر كه فكر مي‌كنم بهترين فرصت است.

به طور خاص فكر مي‌كنيد بضاعت فني و تكنيكال ما هم براي رسيدن به چنين گفت‌وگوي تئاتري بين‌المللي مناسب است؟

قطعا هست. الان در هر ژانري كارگردان‌ها دارند كار مي‌كنند و كارهاي قابل عرضه‌اي هم انجام مي‌دهند. نكته اما اين است كه بخش سخت‌افزاري هم بتواند به اين ماجرا كمك كند. كارگردان‌هاي ما خلاق هستند اما بايد بخش سخت‌افزاري ما هم همپاي اين ذهنيت خلاق شود. طبعا هر چه اين فضا بيشتر وجود داشته باشد نتيجه كار بهتر خواهد بود. اين را نشان داده‌ايم كه در حال حاضر تعداد كمي از كارگردان‌هاي ما مي‌توانند در سطح بين‌المللي اجرا كنند. پس هيچ دليل ندارد كه اين تعداد كم بيشتر شود.


اطلاعات/عباس صالحی : باید از جزئی‌نگری در نمایشگاه کتاب پرهیز کرد

رئیس بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: نمایشگاه کتاب یک کل است و باید از نگاه‌های جزئی‌نگر در نمایشگاه پرهیز کرد.

بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، سومین جلسه ستاد برنامه‌ریزی بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یکشنبه با حضور سید عباس صالحی رئیس نمایشگاه کتاب تهران و اعضای ستاد در محل شهر آفتاب برگزار شد.

سید عباس صالحی در این نشست ضمن تبریک سال نو و مقارن شدن ابتدای سال جدید با ولادت حضرت فاطمه (س) گفت: امیدواریم این همزمانی خجسته موجب خیر و برکت برای کشور و نمایشگاه کتاب تهران باشد و تاثیرات مطلوبی بر حوزه فرهنگ خصوصاً حوزه نشر و کتاب داشته باشد.

وی افزود: گزارش‌های ارائه شده از سوی کمیته‌های مختلف نشان می‌دهد که روند پیشرفت در شهر آفتاب رو به جلو بوده است. همچنین با توجه به تغییر مکان نمایشگاه دغدغه‌های تازه‌ای برای برخی از کمیته‌ها به منظور جانمایی غرفه‌ها و سالن‌ها ایجاد شده است که باید تلاش شود با هماهنگی با یکدیگر این دغدغه‌ها مرتفع شوند.

صالحی با تاکید بر تامین رفاه برای ناشران و بازدیدکنندگان در شهر آفتاب عنوان کرد: رفاه و ایمنی نمایشگاه یکی از اولویت‌ها محسوب می‌شود و با توجه به استقرار ستاد پیشگیری بحران در نمایشگاه، لازم است مدیران کمیته‌های مختلف دستورهای ایمنی ستاد بحران را رعایت و در طراحی سالن‌ها و سازه‌ها این دستورالعمل‌ها را اجرا کنند.

رئیس بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران افزود: نمایشگاه کتاب یک کل است و باید از نگاه‌های جزئی‌نگر در نمایشگاه پرهیز کرد زیرا مخاطبان و بازدیدکنندگان از نمایشگاه درباره کلیت نمایشگاه اظهار نظر خواهند کرد از این رو وظیفه داریم تا هم از بُعد بین‌المللی و هم از بُعد داخلی و فروش ناشران در نمایشگاه مسایل را مورد ارزیابی قرار دهیم.

همچنین در این جلسه حسین صفری مدیر کمیته اجرایی و رفاهی نیز به ارائه گزارشی از پیشرفت‌های فیزیکی در نمایشگاه پرداخت و گفت: خوشبختانه کار جانمایی سالن‌ها و کمیته‌های مختلف به پایان رسیده است و دو کمیته پشتیبانی و حراست نیز در محل شهر آفتاب مستقر شده‌اند.

وی از آغاز نصب سازه گمرک نمایشگاه خبر داد و گفت: کار نصب سازه گمرک نیز به زودی به پایان می‌رسد و به بخش بین‌الملل تحویل خواهد شد.

صفری با اشاره به برگزاری جلسات متعدد با کارگروه حمل و نقل گفت: با همفکری صورت گرفته با مسئولان شهرداری پارکینگ‌هایی در محل حرم مطهر و شمال دانشگاه شاهد آماده شده و با این اقدام نزدیک به ۱۲هزار پارکینگ در اختیار خواهیم داشت. همچنین ون‌هایی برای انتقال بازدیدکنندگان از محل پارکینگ به سالن‌های نمایشگاه در نظر گرفته شده است.

مدیر کمیته اجرایی و رفاهی ادامه داد: همچنین در جلسه‌ای که با مهندس عبداللهی داشتیم قرار شد حمل و نقل داخلی نمایشگاه به طور جدا از حمل و نقل حاشیه نمایشگاه باشد و با برنامه‌ریزی‌های انجام شده ۱۲۰شاتل برقی در داخل نمایشگاه کار حمل و نقل بازدیدکنندگان را به عهده خواهند داشت.

وی همچنین از آغاز تحویل سالن‌ها به منظور عملیات داخلی خبر داد و گفت: از ۱۵فروردین ماه کار واگذاری سالن‌ها از سوی شهرداری به کمیته اجرایی آغاز می‌شود و تا اواخر این هفته کلیه سالن‌ها به منظور امور اجرایی و غرفه‌بندی تحویل خواهد شد.

در ادامه این جلسه نیز دیگر مدیران کمیته‌ها به ارایه گزارش از وضعیت کمیته و نقطه نظرات خود پرداختند. در سومین جلسه ستاد برنامه‌ریزی بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، امیرمسعود شهرام‌نیا، حسین صفری، همایون امیرزاده، نیکنام حسین‌پور، محمدرضا توکل صدیقی، داریوش رضوانی، مهدی اسماعیلی‌راد، سیدمحمود حسینی، محسن عموشاهی، محمودرضا برازش، علی‌اکبر تورانیان، سیدمحمد طباطبایی حسینی، مهدی سهل آبادی، علی فریدونی، یحیی دهقانی، محسن نصرالله، مصطفی وکیلی، نادر قدیانی و محمدمهدی داوودی‌پور حضور داشتند.

بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۱۵تا ۲۵ اردیبهشت در مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب برگزار خواهد شد.

سالن اصلی شهر آفتاب هفته آینده تحویل داده می‌شود

مشاور رسانه‌‌ای شهرداری تهران با بیان این‌که دست‌اندرکاران بخش‌های مختلف شهر آفتاب در تلاش هستند بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در این مجموعه با حضور رئیس جمهوری چهاردهم اردیبهشت ‌ماه افتتاح شود، گفت: سالن نخست مجموعه شهر آفتاب که همان سالن اصلی است، اواخر هفته آینده به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده خواهد شد.

سیدمجید حسینی در گفت‌وگو با ایبنا، اظهار داشت: در روزهای آینده دو افتتاحیه را پیش‌رو داریم؛ نخست، افتتاحیه متروی شهر آفتاب است که تا پایان فروردین‌ محقق خواهد شد. این افتتاحیه به صورت جداگانه و با حضور نمایندگان رسانه‌ها صورت می‌گیرد. وی ادامه داد: دومین افتتاحیه، گشایش بیست و نهمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است که چهاردهم اردیبهشت‌ماه با حضور رئیس جمهوری رُخ خواهد داد. در این زمینه همه دست‌اندرکاران بخش‌های مختلف مجموعه شهر آفتاب مشغول انجام عملیات مربوطه هستند.

مشاور رسانه‌‌ای شهرداری تهران با بیان این‌که همزمان با انجام امور مربوط به آماده‌سازی شهر آفتاب توسط شهرداری تهران، مباحث مربوط به محتوای بیست و نهمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال انجام است، توضیح داد: غرفه‌بندی نمایشگاه کتاب تهران آغاز شده است و بر‌اساس زمانبندی‌های مشخص شده، غرفه‌ها به ناشران تحویل داده خواهد شد.

همچنین بخشی از چادرهای نمایشگاه از ترکیه و بخشی دیگر از داخل تأمین شده‌اند که اکنون در حال نصب هستند. ‌حسینی اظهار کرد: سالن نخست شهر آفتاب که همان سالن اصلی و محل استقرار ناشران عمومی است، اواخر هفته آینده به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده می‌شود. سپس به ترتیب سالن‌های ملل و Uشکل در اختیار این وزارتخانه قرار خواهند گرفت.


ایران/نگاهی به کارنامه حرفه‌ای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پس از 50 سال

نیم قرن خاطره سازی برای کودکان ایرانی

نورالدین زرین‌کلک

از سال‌های آغازین دهه چهل خورشیدی نطفه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بین دو دوست دبیرستانی بسته شد. اما آشنایی من با این مرکز فرهنگی به دلیل دلبستگی من به جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان است که از سال ۱۳۴۵ در تهران آغاز شد. کانون پرورش، کار خود را با ساختن کتابخانه کودکان و موازی با آن انتشار کتاب‌های کودکانه آغازکرد اما رشد کتابخانه و هجوم مشتاقانه کودکان چنان بر سرعت این حرکت افزود که ظرف دو سه سال نخستین تقریباً در همه مراکز استانی ایران و کلانشهرهای میانه، شعبه‌های آن فعال شدند و کمتر کودکی ماند که از نعمت‌های آن برخوردار نشد در سال‌های بعدی این رشد به شهرهای کوچک و روستاها رسید و در نقاطی که امکان ساختن کتابخانه میسر نبود کتابخانه سیار کمک رسان شد و کتاب‌ها، فیلم‌ها و گاه نمایش‌ها را به روستاها برد.

زورق زندگی من وقتی به ساحل کانون رسید که دانشگاهم تمام شد و به عنوان دکتر داروساز در بهداری ارتش مشغول خدمت شدم. فیروز شیروانلو که همکار من در مؤسسه فرانکلین بود و اینک در قامت معاون کانون و موتور پرشتاب انتشارات کانون بود مرا به همکاری با این بنگاه جوان و روشنفکر فراخواند و این آغازی شد برای تحولی که مسیر حیات مرا تغییر داد و از عالم علم به ساحت هنر پرتاب کرد.

بین سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ کانون پرورش که دفترش از یک طبقه کوچک اجاره‌ای در خیابان بهار به ساختمان سه طبقه‌ای در خیابان ناصر رسیده بود فعالیت‌های هنری اش برای کودکان ده‌ها برابر شده سوای کتابخوانی در هر کتابخانه اش، کلاس‌های آموزش هفت هنر برای بچه‌ها فعال شده بود؛ از نقاشی و مجسمه‌سازی و نمایش و موسیقی و فیلمسازی تا تئاتر عروسکی و داستان نویسی. گذشته از هنر آموزی به کودکان و نوجوانان و در سطحی کلان تر، تولید و کاربری آثار هنری از نقاشی و ادبیات گرفته تا تئاتر و سینما و موسیقی شروع شده وبا سرعت رشد کرد و تکثیرشد. هنرمندان صاحبنام در هر رشته به کانون پیوستند و آثار گرانسنگی نظیر کتاب‌های کودکان و نوجوانان در تیراژهای چند ده هزاری پدید آمد. همین هنرمندان با آثارشان به کشورهای دیگر رفتند و افتخارات زیاد و جوایز متعددی به ارمغان آوردند و کم کم نام کانون پرورش در صدر مؤسسات هنری جهان برای جوانان ظاهر شد.برای پرهیز از درهمی مطالب، می‌کوشم فعالیت‌های کانون را در دسته‌بندی‌ای که در ادامه می‌آید، بررسی کنم.

کتابخانه‌ها

نخستین و مهم‌ترین علت وجودی کانون پرورش کتاب برای بچه‌ها بود اما پیش از اینکه کتاب متولد شود کتابخانه به دنیا آمد.

رئیس کانون که درس کتابداری را در امریکا آموخته بود توجه کرد که بچه‌های ایرانی از جهت کتاب در مضیقه‌اند. او مقداری کتاب کودکانه خرید و آنها را به دبستان‌ها برد و بین بچه‌ها پخش کرد یا به آنها امانت داد.

عطش کودکان برای خواندن کتاب به قدری بود که رئیس کانون و تمام کتاب‌های اورا درنوردیدند و سبب شد فکری اساسی‌تر برایشان بکنند؛ این بود که فکر ساختن کتابخانه مستقل برای بچه‌ها پیدا شد و همان ایام فیروز شیروانلو که جوانی هوشمند و مدیر بود مسئولیت انتشارات برای کودکان و نوجوانان را پذیرفت و بسرعت کتاب‌هایی به چاپ رساند که بسرعت گل کرد و در تیراژهای زیاد چاپ شد. به این ترتیب همزمان با ساختن کتابخانه محتویات آن یعنی کتاب نیز روی خط تولید افتاد و مادر و فرزند با هم بزرگ شدند به طوری که در فاصله‌ای کوتاه ده‌ها کتابخانه و صدها کتاب برای بچه‌ها تولید شد.

از اتفاق‌های جالب اینکه در همان سال اول و دوم دو کتاب از همان کتاب‌های تولید شده کانون در دو نمایشگاه اصلی «تصویرسازی برای کتاب» برنده جایزه اصلی شدند. (کتاب ماهی سیاه کوچولو و کتاب کلاغ‌ها) اولی در بولونیا و دومی در براتیسلاوا.

همین شهرت سبب تشویق کانون به تولیدات بیشتر و بالمآل جذب و پرورش نیروهای خلاق و جوان شد و در طول سال‌های بعد برخی از نویسندگان، فیلمسازان و موسیقی سازان به نوشتن و تولید برای بچه‌ها روی آوردند و کتاب‌های کودکان غرفه ویژه در کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌ها برای خود یافتند.

این حرکت امتداد یافت و اغلب نویسندگان ویژه کودکان پدید آمدند (که عموماً خود کودکانی بودند که در کتابخانه‌های کودکان پرورش یافته بودند) به طوری که پس از دهه هفتاد شمسی، انجمنی به نام نویسندگان کتاب کودک «کتابک» تشکیل یافت و امروزه فعال است.

در طول سال‌های چهل و پنجاه شمسی تقریباً کتابی نبود که مجوز دریافت نکند، به طوری که پس از چاپ کتاب «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی، این شایعه پراکنده شد که کانون در برابر جریان‌های سیاسی حتی کمونیستی – که قانوناً ممنوع بود- انعطاف دارد و مورد حمایت است. همین شایعه، منحنی فروش کتاب ماهی سیاه را بسرعت و شدت بالا برد؛ و از طرف دیگر دگراندیشان را جذب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرد. به طوری که بیشترین طیف‌های اجتماعی زیرزمینی و روی زمینی را می‌شد در کانون جست.

لی لی امیر ارجمند بنیانگذار کانون در خاطراتش گفته وقتی از امریکا به ایران باز می‌گردد شروع می‌کند به کتابرسانی به مدارس محله و منطقه و بعداً به شهر خودش یعنی تهران. واین کار را هر روز با ماشین شخصی خود انجام می دهد. بازخوردی که او از این اقدام کوچک خود می‌گیرد آنچنان شور و اشتیاقی در دل او می‌اندازد که تصمیم می‌گیرد دامنه این کار پر هیجان را در تمام وسعت کشوربگسترد. کانون نخستین کتابخانه اش را در پارک لاله می سازد و روند کتابخانه‌سازی به حرکت در می‌آید و تا صد و دویست کتابخانه در طول ده- دوازه سال اول به سرمایه بزرگ فرهنگی کشور بدل می‌شود و میلیون‌ها کودک در سایه آن می‌شکفند و تناور می‌شوند.

انتشارات کانون

بخش انتشارات کانون ابتدا با فیروز شیروانلو بنیاد گرفت اما بعد این مهم به سیروس طاهبازسپرده شد. وی از نویسندگان و شاعران زمان یاری طلبید و تعدادی از کتاب‌های فرنگی کودکانه را برای ترجمه فارسی به مترجمان سپرد: اولین جایزه نمایشگاه کتاب بولونیا (۱۹۶۹ ایتالیا) به تصویرهای ماهی سیاه کوچولو اثر فرشید مثقالی رسید و دومین جایزه بین‌المللی برای تصویرگری، کتاب «کلاغ‌ها» به نورالدین زرین کلک از نمایشگاه بین‌المللی براتیسلاوا (۱۹۷۰چک و اسلواکی سابق) نصیب ایران شد. از این زمان ادبیات کودکان اعتباری یافت وکم کم نویسندگان جوان بالیدند تا جایی که امروز صاحب انجمن مستقلی به نام «کتابک» با صدها عضوهستند.

(سیروس طاهباز طی مراسم آتش بازی چهارشنبه سوری ۱۳۷۷ درگذشت و در مجاورت گور مرادش نیما یوشیج به خاک سپرده شد.)

بخش سینمایی

نخستین تجربه سینمایی کانون با یک کار آماتوری از عباس کیارستمی شکل گرفت با نام «نان و کوچه.»

این تجربه ساده و دلچسب کانون را به صرافت دایره تولید فیلم سینمایی انداخت و از استعدادهای موجود دعوت شد تا به همکاری با کانون بیایند و فیلم‌هایی برای کودک و نوجوان بسازند. سال بعد نمایش ساز صاحب نام بهرام بیضایی «عمو سیبیلو» را ساخت و ناصر تقوایی «رهایی» را و شاپور قریب «هفت تیرهای چوبی» را و مسعود کیمیایی «پسر شرقی» را. اغلب این فیلمسازان آماتور بودند که نام و شهرت خود را مدیون همین آثار ساده اما با مفاهیم انسانی‌اند که مورد علاقه فستیوال‌های غیرتجاری شدند. هرچند در آغاز این فیلم‌ها به سبب زبان فارسی از شرکت در جشنواره‌ها ی خارج از کشورمحروم بودند اما بعد از سال‌های دهه هفتاد خورشیدی که صنعت زیرنویس ساده و ارزان شدند، همین فیلم‌ها در فستیوال‌های جهانی مورد اعتنا قرار گرفتند و سینمای ایران اعتبار فراوانی کسب کرد چنان که در طول یکی دو سال بسیاری جوایز جهانی را ربودند. «زمانی برای مستی اسب‌ها» (بهمن قبادی)، «طعم گیلاس» و «خانه دوست کجاست» (عباس کیارستمی)، آب باد خاک (امیر نادری) «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی) و بسیاری دیگر... در مقابل، فیلم‌های انیمیشن کوتاه دست ساز کانون پرورش با همه خامی‌های تکنیکی اولیه «هفت شهر» (اکبر صادقی)، «وزنه‌بردار» (آراپیک باغداساریان)، «سیاه پرنده» (مرتضی ممیز) به سبب اینکه هیچ دیالوگی نداشتند به آسانی به جشنواره‌های جهانی راه یافتند. یکی ازنقش‌های بنیاد سینمایی فارابی را که در دو دهه اولیه انقلاب اختیاردار همه امور سینمایی کشور بود دراین مقطع می‌توان دید.

در سال‌های بعدی شاهدیم که سینمای ایران اعم از کانون پرورش یا بنیاد فارابی و همچنین بخش خصوصی در بیشتر جریانات سینمایی جهان حضور یافتند و توفیق بردند.

موسیقی

موسیقی در کانون در سه بخش فعال بود:

اول: آموزش موسیقی به کودکان

دوم: تولید موسیقی برای فیلم و نمایش

سوم: تولید موسیقی برای صفحه و نوار + صدای شاعر

در مورد اول: همانطور که پیشتر اشاره شد، در کتابخانه‌های کانون، هنرهای هفتگانه آموزش داده می‌شد و موسیقیدانان و آهنگسازان مختلف این امر را پذیرفته بودند، هرچند واحد کتابخانه را یکی از این موسیقیدانان‌ها آموزش می‌دادند. شیدا قراچه داغی و اسماعیل تهرانی اولین معماران موسیقی برای کانون بودند که در عین حال برای فیلم‌ها نیزموسیقی می‌ساختند.

تولید موسیقی برای فیلم در اختیار کارگردان قرار داشت و می‌توانست از موسیقی سازان خارج از کانون دعوت به کار کند.افرادی مانند کامبیز روشن روان، محمد سریر، احمد پژمان، ناصرچشم آذر، عباس دبیر دانش، محمدرضاعلیقلی و هومن خلعتبری.

موسیقی برای صفحه و نوار

در سال 1351 که کانون صاحب ساختمان هفت اشکوبه نوساز شد و فضایی بیشتر در اختیار گرفت در طبقه هفتم که ویژه مدیریت عامل و سالن کنفرانس بود اتاقی را به احمدرضا احمدی (شاعر) دادند تا در آن فعالیت خود را آغاز کند.

کاری که احمدرضا می‌کرد دوگونه بود: تولید صفحه و نوار موسیقی ایرانی برای کودکان و نوجوانان. در این تولیدات موسیقی ایرانی اصیل و دستگاه‌ها و گوشه‌های آن نواخته و توضیح داده می‌شد. این تولیدات که برای اولین بار در اختیار مردم قرار گرفت درهای آموختن درست موسیقی کلاسیک ایرانی را گشود و استعداد‌های بسیاری را جذب و برای رهبری آینده موسیقی کشور پرورد. حسین علیزاده نمونه برجسته‌ای از این نسل است.

فعالیت موازی دیگری که احمدرضا احمدی بنیان گذاشت ضبط صدای شاعران روزگار بود. وی با ارتباطی که با بزرگان شعر و ادب فارسی داشت یک یک آنها را برای خواندن شعر به کانون دعوت کرد و پس از ضبط صدای آن‌ها، از موسیقیدان‌ها دعوت کرد تا موسیقی متناسب برای آنها بسازند و اجرا کنند.محصول به دست آمده که شعری سوار بر بال‌های موسیقی بود چنان به دل شنوندگان نشست که سبب شد بازار ویژه‌ای برای این تولید فرهنگی به وجود آید و فعالان فرهنگی (و تجاری) دیگر قادر به رقابت با این فرآورده‌های بسیار شوند. شگفتی این تولیدات به حدی رسید که حتی جدی ترین مخالفان دربار و حکومت به کانون - که مورد انتقاد آنها بود- بیایند و صدای خود را ضبط کنند. کسانی مانند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، م. آزاد، نادر نادرپور، ثمین باغچه بان و یدالله رویایی نیز از طیف‌های دیگر.

در بخش موسیقی برای کودکان نام‌های هنگامه اخوان، پری زنگنه، سیمین غدیری، سیمین غانم، محمد نوری، بیژن مفید، مینو جوان را باید نام برد. اسفندیار منفرد‌زاده در طبقه هفتم ساختمان کانون اتاقی تمام اکوستیک و پیانو برای خود داشت. او روزها کمتر آفتابی می‌شد و بیشتر شب‌ها به کار آهنگسازی می‌پرداخت. او برای فیلم‌ها و نمایش‌های کانون موسیقی می‌نوشت، می‌نواخت و رهبری می‌کرد.

اسفندیار منفردزاده از یاران و همطرازان مسعود کیمیایی و برخاسته از مردم محلات قدیم تهران است. شاید نزدیکی روحی/اخلاقی این دو، درشکل گرفتن فیلم‌های مشترک شان بی‌تأثیر نبوده باشد.

تئاتر و نمایش

کانون دارای مرکزی برای تئاتر بود که توسط یک جوان امریکایی به نام «دان لافون» تأسیس شده بود و اردوان مفید دستیار فارسی زبان او بود. سوای آموزش‌های کتابخانه ای، ساختمانی در وسط پارک فرح (لاله فعلی) به اجرای تئاتر می‌پرداخت که عمدتاً از همان بچه‌های کتابخانه‌ها استفاده می‌کرد.

از نمایش‌هایی که دان و اردوان برای بچه‌ها روی صحنه‌ها آوردند «ترب» و «شاپرک خانم» نوشته بیژن مفید بسیار مورد توجه قرار گرفتند (وبعد از انقلاب، شاپرک خانم و حادثه‌ای در شهرعروسک‌ها در تئاتر شهر برای عموم اجرا شد)

برخی از درخشان ترین چهره‌های تئاتر و سینمای امروز همان بچه‌هایی هستند که در این کتابخانه‌ها آموزش تئاتر گرفتند؛ مانند فاطمه معتمد آریا، فرهاد توحیدی، حمید مظفری، پرویز فنی زاده، خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی و...

تئاتر عروسکی

بهروز غریب‌پور که کار عروسک‌سازی و تئاتر عروسکی را در کانون شروع کرده بود بدعتی نو آورد و نمایش عروسکی را در مقیاس ملی راه‌اندازی کرد و در طول چهار دهه امتداد داد. ابتدا کارهای کودکانه می‌کرد، اما در سال‌های بعد، بیشتر درپرداخت قله‌های ادبیات کلاسیک مانند مولوی، سعدی و... آثاری به وجود آورد.

کتابخوانی

از اولین فعالیت‌های رایج در کتابخانه‌های کانون، مجالس کتابخوانی بود که در ابتدا و عمدتاً توسط خود شخص کتابدار برگزار می‌شد و مشتریانش همان اعضای کتابخانه بودند. تأثیری که بچه‌ها از شنیدن داستان‌ها می‌گرفتند آتش علاقه آنها را به خواندن کتاب شعله ور می‌کرد و از همین‌جا، روند کتابخوانی و ذوق تخیل و فانتزی‌سازی آنها جاری می‌شد. همین خوانندگان خردسال بعدها نسل نویسندگان و شاعران را به وجود آوردند و اکنون بدنه جامعه نویسندگان را تشکیل می‌دهند.

از طرفی به سبب وجود کلاس‌ها و کارگاه‌های تصویرسازی در کتابخانه که توسط کتابداران یا دانشجویان رشته نقاشی، گرافیک و تصویرسازی اداره می‌شد، و همان بچه‌های کتابخوان بالا درکارگاه‌ها به تجربه تصویرسازی و نقاشی دست می‌زدند و نهایتاً یا خود در طول چند سال بعد این کلاس‌ها را سرپرستی می‌کردند یا به دانشکده‌ها و آموزشگاه‌های هنرهای تجسمی می‌رفتند و به جمع تصویرگران می‌پیوستند. کودکان و نوجوانان تهران تنها کسانی نبودند که از این کلاس‌ها بهره می‌بردند. در کلانشهرهای ایران مانند اصفهان، شیراز، مشهد تبریز و کرمان و در شهرهای درجه دوم، از قزوین و بروجرد و سمنان و یزد و نیشابور، تا قراء و قصبات زاهدان و دامغان و زنجان و... نیز این فعالیت‌ها جریان داشت و حتی بیش از شهرهای بزرگ بچه‌ها را جذب می‌کرد.

کتابخانه سیار

کانون پرورش برای آنکه کودکان نقاط دورافتاده یا عشایر در حال کوچ نیز از این نعمت‌ها بهره ببرند، اتوبوس، مینی بوس یا خودروهای کوچکتر و چالاک تر (مانند جیپ، و امثال آن) را برای بردن به این شهرک‌ها و روستاها تجهیز کرده بود که در طول سال، مأمور رساندن کتاب به بچه‌های روستا بودند. برخی ازاین خودروها حتی پرده سینمای قابل حمل و آپارات نمایش فیلم نیز داشتند طوری که قادر بودند فیلم‌های کودک و نوجوان را در روستاها نمایش دهند و قابل تصور است که بچه‌های روستایی چه استقبالی از نمایش فیلم‌ها می‌کردند. مدیریت کتابخانه‌های تهران با علی میرزایی بود که پس از انقلاب مجله ادبی نگاه نو را منتشر می‌کند. مدیریت کتابخانه‌های غیر تهران با «نیو نابت» بود. بعد از انقلاب تعداد کتابخانه‌ها در تهران به چندصد دستگاه رسید.

گرافیک

کانون پرورش دفتر ویژه‌ای برای انجام امور گرافیک خود پرورده بود که به مدیریت فرشید مثقالی انجام وظیفه می‌کرد. تعداد بیشماری از پوسترها، بروشورها، کتاب‌ها و کارهای دیگر گرافیک کانون در دهه پنجاه از آثار ماندگار فرشید مثقالی است که برای وی و کانون حیثیت و آبرو خرید و منابع یادگیری برای نسل‌های بعدی شد.

آموزش هنرهای تجسمی

در سال‌های دهه پنجاه سرپرستی آموزش‌های هنرهای تجسمی با معرفی من به عهده پرویز کلانتری سپرده شد و او توانست به کمک دانشجویان و هنرجویان خود، تأثیر عمده‌ای روی تداوم و بهبود کارگاه‌های نقاشی و تصویرسازی بگذارد و به سبب خلق خوش و سواد هنری خود، گروه بزرگی از بچه‌های کشور را برای تلاش در راه هنر و آگاهی آماده کند.

از کسانی که در این راه شاگرد و بعد راهنما و آموزگار نقاشی و تجسمی کودکان و نوجوانان شدند رضاگوهرزاد و مرتضی حجی و حجت پناه (هرسه اینک ساکن کالیفرنیا) و تعداد بیشماری بودندکه ذکر نامشان در این فرصت میسر نیست.

سرگرمی‌های بچه‌ها در کتابخانه‌های کانون، طراحی و نقاشی‌های ساده‌ای بود که سرپرستان کتابخانه‌ها به کودکان آموزش می‌دادند و بتدریج آنها را با رنگ آمیزی و شگردهای پیشرفته تر آشنا می‌کردند. سرگرمی‌ها بتدریج جدی تر گرفته شدند و برای هر کتابخانه مربیانی استخدام شدند که غالباً خود، دانشجوی رشته‌های تجسمی بودند. این مربیان هر کدام به سلیقه و روش خود بچه‌ها را آموزش می‌دادند و شاید بتوان گفت که سنگینی نقاشی و گرافیک و سایر هنرهای تجسمی حاضر ایران روی شانه‌های پهن همان نسل‌هایی است که کودکی و نوجوانی شان در کتابخانه‌های کانون گذرانده‌اند وعمده نام آوران این حوزه‌ها و استادان دانشگاه امروز شاگردان قدیم همان کلاس‌های تجسمی کتابخانه‌ها هستند.

انیمیشن

چنانکه در بخش سینما یادآور شدم، جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان پنجره بزرگی بود که به روی بچه‌های ایرانی گشوده شد، اما بیش از سینما چشم اهل ذوق را به هنر هشتم یعنی فیلم‌های انیمیشن خیره کرد. در طول این جشنواره تعداد قابل توجهی از فیلم‌های غیرتجاری انیمیشن، آثار هنرمندان مستقل انیمیشن فرصت حضور یافتند و در دل هنرمندان جوان مشتاق نشستند. نورمن مک لارن / ایشو پاتل/ فردریک بک/ (کانادا)، جان و فیث‌هابلی (امریکا)، بردو داونیکوویچ (زاگرب) رائول سروه (بلژیک) فیودور خیتروک (شوروی) برونو بوزتو/ کاواندولی (ایتالیا) ییرژی ترنکا/کارل زمان / براتیسلاو پویار (چکسلواکی)در قله آرزوهای این شیفتگان نشستند و آرامش را از آنها گرفتند. در این جشنواره‌ها نه تنها فیلم‌های هوش ربای انیمیشن به نمایش در می‌آمدند بلکه فرصتی دست می‌داد تا سازندگان این فیلم‌هادر دسترس مشتاقان قرار گیرند و دیالوگ بین آنها برقرار شود.

مدرسه انیمیشن

در سال 1347 و در ماه آبان که جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان کانون برگزار می‌شد، یکی از میهمان‌های جشنواره رائول سروه استاد فیلمساز انیمیشن بلژیکی بود که همراه فیلم خود به عنوان عضو داوران به تهران آمده بود.

در این فرصت، کانون پرورش با وی وارد مذاکره برای یک بورس آموزشی فیلم انیمیشن شد و پس از شنیدن جواب مثبت، دیداری بین رائول سروه و من و شیروانلو صورت گرفت و مقدمات سفر من به بلژیک چیده شد. چند ماه بعد من به شهر «گان» در بلژیک رفتم و در آکادمی هنرهای زیبای بلژیک به کلاس‌های انیمیشن پیوستم.

دو سال و اندی بعد در سال 1350 به ایران برگشتم و سرگرم ساختن فیلم نیمه بلند «امیرحمزه دلدار و گور دلگیر» شدم و در عین حال مدرسه انیمیشن را با 14 دانشجوی دیپلمه بنا گذاشتم.

این مدرسه پس از پایان دو سال، بدل به دانشکده انیمیشن در مقطع کارشناسی ارشد شد و دوازده شاگرد کارشناس هنرهای تجسمی در دانشگاه جدید التأسیس «فارابی» برای این دوره پذیرفته شدند. با وزش باد انقلاب و تعطیل شدن دانشگاه‌ها، مدرسه انیمیشن نیز در محاق تعطیلی رفت و تا سال هفتاد از جا برنخاست. سال هفتاد خورشیدی دوره انیمیشن تعطیل شده در دانشکده دراماتیک (سینما تئاتر) بازگشایی شد اما از همه دانشجویان آن دوره تنها چهار نفر برای ادامه تحصیل بازگشتند: مهین جواهریان، مریم بنی‌هاشمی، ناهید شمس دوست و نسرین خسروی. مهین جواهریان بجز تدریس دانشگاهی چند فیلم کودکانه از ژانر متل‌های زیبای ایرانی را به کودکان اهدا کرده است و هنوز خوشبختانه ادامه می‌دهد. یک‌سال و نیم بعد این دوره پایان یافت و دانشجویان دوره دوم جای آنها را گرفتند که برخی آنها از این قرارند: سحر یاسین پور، علی رضا کاویان راد، علیرضا گلپایگانی که اکنون رئیس مدرسه انیمیشن این دانشکده است.

پیش از تولد کانون پرورش، اداره فرهنگ و هنر استان تهران واقع در محل کنونی وزارت ارشاد دفتری برای فیلمسازی انیمیشن داشت که مرکب از اسفندیار احمدیه، نفیسه ریاحی و جعفر تجارت چی بودند. نصرت کریمی هنرآموخته سینما در ایتالیا و پراگ و رئیس این مرکز بود. رئیس اداره هنرهای زیبا در آن مدت علی کریمی برادر نصرت کریمی بود که جای خود را به مهرداد پهلبد داد.

جشنواره‌ها و روابط خارجی

یکی از پایه‌های تأثیرگذاری کانون پرورش در طیف جهانی و محافل هنری بین‌المللی وجود ارتباطی ظریف، پخته و متعادل با کشورهای خارجی اعم از بلوک غرب (اروپا، امریکا و کانادا) تا بلوک کمونیست در دوران جنگ سرد بود. این رابطه غیرسیاسی، فرهنگی هنری و دوستانه بود بویژه با کشورهای پشت پرده آهنین که رفت و آمد به آنها آسان نبود.

رومانی، لهستان، چک و اسلواکی، بلغارستان، آلمان شرقی، شوروی هریک به تنهایی روابط دوستانه نزدیکی با کانون داشتند و نه تنها در فستیوال‌های کانون شرکت می‌کردند بلکه از ایران هنرمندان و آثارشان را به کشور خود می‌خواندند. در بین این کشورها فعال ترین شان در برقراری ارتباط با کانون، چکسلواکی، کانادا، بلژیک، فرانسه، انگلیس و ایتالیا بودند که به شرکت در جشنواره‌های فیلم کانون دلبستگی داشتند اما امریکا که مهد انیمیشن تجاری جهان بود کمتر در طبقه‌بندی فیلم‌های کانون قرار می‌گرفت مگر مورد استثنایی که فیلمسازان مستقل (مانند جان‌هابلی، بیل پلیمبتون و غیره) فیلمی می‌فرستادند. تا پیش از انقلاب، مسئول روابط خارجی کانون، الهه ضرغام بود که ما و آثار ما از کانال او با دنیا تماس و رفت و آمد داشتیم.

جشنواره‌ها

اولین متولی بخش جشنواره کانون جمشید ارجمند بود و بعد از او پرویز دوایی و سپس فریدون معزی مقدم که هر سه از منتقدان سینمایی توانا بودند بر این سمت گمارده شدند. چند سال بعد پرویز دوایی برای آموختن سینما به پراگ مأموریت گرفت؛ اما برای بقیه عمر همانجا ماندگار شد. فریدون معزی مقدم پس از انقلاب به فرانسه رفت و در آرشیو کانال 2 فرانسه مشغول فعالیت شد. در دولت موقت نورالدین زرین کلک، به سمت مدیریت جشنواره کانون برگزیده شد؛ اما با افول این دولت او نیز بازنشسته شد.

عمده ترین کار جشنواره برگزاری جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان در تهران بود که هر سال در چهارم آبان ماه برگزار می‌شد. در سال‌های اول یعنی 1345 تا1348 فیلم زیادی از ایران که میزبان بود به جز چند فیلم کوتاه انیمیشن اداره فرهنگ و هنر، به نمایش در نیامد. اما در سال 1349 اولین فیلم‌های زنده مانند «نان و کوچه» (عباس کیارستمی) تهران کیلومتر 100 (آراپیک باغداساریان) هفت شهر (انیمیشن -صادقی) و عمو سیبیلو(بیضایی) کرم خیلی خیلی خوب (انیمیشن- مثقالی) زمین بازی با بوش (انیمیشن- زرین کلک) طلوع تازه‌ای در سینمای نوجوان ایران شد که در سال‌های بعد استمرار یافت و بسرعت جای خود را در صف مقدم فیلمسازی جهان باز کرد.

گرچه بیشترین موفقیت این دوره نصیب فیلم‌های انیمیشن شد و جوایز زیادی برای کانون آورد، اما سبب آن نه این بود که فیلم‌های زنده ایرانی کمتر اهمیت داشتند؛ بلکه چون زبان فیلم‌ها دوبله یا زیرنویس نمی‌شدند در برابر فیلم‌های انیمیشن که غالباً بدون دیالوگ و قابل فهم بودند در نمایش‌های خارج کشور، عقب می‌ماندند. در سال‌های بعد فیلم‌های بیشتری به فستیوال کانون عرضه شدند و همچنین راه جشنواره‌های جهانی به روی فیلم‌های کانون گشوده شد از جمله فستیوال فیلم‌های کوتاه پاریس، رم، سن فرانسیسکو، بمبئی (هند)، سالونیکی (یونان) برلین، اوبرهاوزن (آلمان)، لندن، کراکوی (لهستان)، هیروشیما (ژاپن)، زاگرب، تورنتو (کانادا) و بیش از یکصد و اندی جایزه بین‌المللی به کانون آوردند. این جوایز پس از انقلاب توسط نورالدین زرین‌کلک مدیر وقت امورجشنواره‌ها به کارگردانان و برندگان آنها تسلیم شد و تنها جوایز بهرام بیضایی برای کانون ماند.


جام جم/جام‌جم در گفت‌وگو با کارشناسان بررسی می‌کند

تخریب رسانه ملی با انگ کپی

ساختار برنامه‌سازی در همه جای دنیا با توجه به محدودیت‌هایی که وجود دارد، به هم شباهت دارد. با این حال آنچه اهمیت دارد این است که برنامه‌سازان بتوانند با بهره بردن از قالب‌های استاندارد آن را بومی‌سازی کرده و با خلاقیت به موضوعاتی بپردازند که برای مخاطبان جذاب و سرگرم‌کننده باشد.

به گفته کارشناسان و منتقدان رسانه، الگو گرفتن از برنامه‌های موفق در همه جای دنیا مرسوم است و این فقط شامل حال برنامه‌های رسانه ملی نمی‌شود و می‌توان از قالب برنامه‌های موفق بهره‌برداری و آنها را بومی‌سازی کرد.

دکتر داوود صفایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات معتقد است الگو گرفتن از روش‌ها و برنامه‌های رسانه‌ای فقط محدود به رسانه نیست و شامل حال حوزه‌های مختلف اعم از تولید، صنعت، کشاورزی، خدمات و ... هم می‌شود. البته این موضوع فقط در ایران صدق نمی‌کند و کشورهای دیگر هم این کار را انجام می‌دهند. لازم نیست همیشه برای اولین بار همه چیز را خلق کنیم.

تبادل فرهنگی

این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین الگوگیری از برنامه‌های رسانه کار اشتباهی نیست و نمی‌توان به برنامه‌سازان خرده گرفت. در الگو گرفتن مبحث جغرافیا، اقتصاد، فرهنگ و ... مطرح است.

به عنوان مثال کشورهای گرمسیری از کشورهای گرمسیری الگو می‌گیرند یا برخی مواقع شباهت‌هایی در فرهنگ وجود دارد و همین باعث الگو گرفتن می‌شود. به همین دلیل ما نباید نام آن را کپی‌برداری بگذاریم. چه ایرادی دارد از قالب‌هایی در برنامه‌سازی استفاده کنیم که امتحان‌شان را درست پس داده‌اند. اما باید قالب‌ها را بومی‌سازی کرد تا با فرهنگ ما همخوانی داشته باشد.

وی با اشاره به ترجمه اشعار فارسی به زبان‌های مختلف گفت: به عنوان نمونه رباعیات خیام به زبان‌های عربی، فرانسه و انگلیسی ترجمه شده است. در واقع کشورهای دیگر از ادبیات فاخر ایران استفاده می‌کنند. پس باید به آنها خرده بگیریم که چرا از ادبیات ما الگوبرداری می‌کنند. همه کشورها با هم تبادل فرهنگی، اقتصادی و... دارند و نباید به این مساله خرده گرفت.

صفایی عنوان کرد: سریال‌های ایرانی در کشورهای عربی، ترکیه، افغانستان، پاکستان و... پخش می‌شود و حتی برخی از این کشورها به‌دلیل قرابت فرهنگ از موضوعات سریال‌های ما برای ساخت استفاده می‌کنند و الگو می‌گیرند. پس چرا ما اینها را نمی‌بینیم؟ در مجموع معتقدم می‌توان از برنامه‌های موفق دنیا الگو گرفت، فقط شرط لازم این است که بتوانیم با خلاقیت آن را بومی‌سازی کنیم تا به ارزش‌های آن افزوده شود. از سوی دیگر استفاده از طرح‌هایی که امتحان‌شان را درست پس داده‌اند، منجر به صرفه‌جویی در هزینه‌ها می‌شود و با توجه به مساله بودجه، این کار مقرون به صرفه است.

جلب مخاطب

منوچهر اکبر‌لو، منتقد در پاسخ به این‌ پرسش که آیا می‌توان از برنامه‌های موفق دنیا الگو گرفت، توضیح داد: استفاده از الگوهای موفق در جلب مخاطب در همه زمینه‌ها اعم از سریال‌های داستانی، مسابقات و برنامه‌های تفریحی امری رایج تلقی می‌شود، چراکه فرض برنامه‌ساز بر این قرار می‌گیرد که این الگو پیش از این در مواجهه با تماشاگر موفق عمل کرده است.

وی ادامه داد: اما از آن‌سو باید توجه داشت که ویژگی‌های مخاطبان در فرهنگ‌های مختلف تفاوت می‌کند. یعنی هنگام الگو گرفتن، برنامه‌ساز باید بتواند آن را بومی‌سازی کند.

این بومی‌سازی از طراحی صحنه و روابط آدم‌ها در سریال‌ها گرفته تا نحوه برخورد مجری با مهمانان در برنامه‌های سرگرم‌کننده باید در نظر گرفته شود. در غیر این صورت با توجه به مقایسه دائمی مخاطب بین برنامه موردنظر و نسخه اصلی کار، پذیرش برنامه را برای برنامه‌سازان دشوار می‌کند. البته در حال حاضر شاید بیشتر به‌خاطر مسائل مادی کمتر این خلاقیت در کپی برداری صورت می‌گیرد و همه از نویسنده گرفته تا کارگردان و... به دنبال نسخه‌های آماده هستند و بومی‌سازی صورت نمی‌گیرد و همین باعث می‌شود همه زحمات برنامه‌سازی به هدر برود.

این منتقد اشاره کرد: در واقع در این مواقع سرعت در تولید و به‌موقع رساندن به آنتن باعث می‌شود خلاقیت صورت نگیرد و طبیعی است مخاطب حتی اگر اطلاعی از روند تولید نداشته باشد، هنگام مشاهده آن را کپی می‌داند و در ساخت برنامه شتاب و کمبود ایده خلاقانه را شاهد است. بنابراین می‌توان ایده‌های مختلف برنامه‌سازی در دنیا را با خلاقیت ایرانیزه کنیم.

اقتباس از طرح‌های خوب

سیدعلی احمدی، تهیه‌کننده برنامه خندوانه درباره الگو گرفتن از برنامه‌های موفق شبکه‌های دنیا اعتقاد دارد در امر برنامه‌سازی می‌توان از مدل‌های موفق الگو گرفت، اما آنچه اهمیت دارد این است که چگونه این اتفاق انجام شود که متناسب با فرهنگ و رسانه ما باشد. وی عنوان کرد: بنابراین کپی کردن چیز بدی نیست و برنامه‌ساز می‌تواند با الگو گرفتن از طرح‌های خوب رسانه‌ای و بهره بردن از ایده‌های نو و تازه برنامه را برای مخاطبان جذاب کند. ضمن این‌که همه شبکه‌های مختلف دنیا از قالب‌هایی که خوب جواب پس داده، الگو می‌گیرند.

بومی‌سازی در دنیا متداول است

مهراب قاسمخانی، سرپرست نویسندگان برنامه دورهمی در یکی از پست‌های اینستاگرامش نوشته است: یکی از اخلاق‌های بانمکی که بعد از گسترش فضای مجازی در ایران به‌وجود آمده، تمایل به مچ‌گیری است و جدیدترین اکتشاف این دوستان هم این بوده که دورهمی، خندوانه، شب کوک، نود و ... همگی کپی هستند. این در حالی است که در همه جای دنیا این روش در برنامه‌سازی تلویزیونی مرسوم است. برای مثال همه «تلنت شو»‌های جهان از فرمول یکسانی پیروی می‌کنند. یعنی جدا از این‌که بعضی از شبکه‌ها کپی‌رایت یک برنامه را می‌‌خرند (که به دلایل مختلف اینجا امکان‌پذیر نیست) و دقیقا همان برنامه را می‌سازند، دیگران هم از همان فرمول‌ها در محتوا و فرم استفاده می‌کنند. برنامه‌های آشپزی یا برنامه‌های معروف به تاک‌شو هم همین‌طور. این موارد در سریال‌ها زیاد به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه چند کشور سریال فرندز را عینا ساخته‌اند، اما با بازیگران بومی و محتوا را هم بومی کرده‌اند. بنابراین دوستانی که احساس پوآرو بودن به آنها دست داده، مشخص است که از تولیدات تلویزیون دنیا بی‌خبر هستند.

هیاهو برای هیچ

در شبکه‌های مختلف تلویزیون دنیا برنامه‌هایی با محوریت گردشگری و پرداخت به حیات‌وحش تولید می‌شود. به عنوان نمونه در ارتباط با پارک ماسایی مارا بارها مستندهای متنوعی ساخته شده و تولید مستندهایی با این موضوع به هیچ وجه باعث نشده برنامه‌ساز دیگری به این مساله فکر نکند که مستندی با این محوریت بسازد.

درباره مشاغل سخت دنیا بارها مستندهای مختلفی با عناوین متنوع ساخته شده و این موضوع بارها دستمایه ساخت مستند در رسانه ملی هم شده است که در این باره می‌توان به مستند خسته‌نباشید اشاره کرد. همچنین درباره طراحی خانه‌های قدیمی به شکل مدرن در شبکه‌های مختلف خارجی برنامه‌های جذابی ساخته شده و تولید چنین برنامه‌هایی ادامه دارد.

استعدادیابی جزو موضوعاتی است که بارها دستمایه ساخت برنامه‌های متنوع شده است و هیچ یک از شبکه‌های دنیا نمی‌توانند ادعا کنند مبدع این برنامه خودشان هستند. شاید باید گفت معروف‌ترین این نوع برنامه‌ها با آمریکا شروع شد و بعد از آن در انگلستان، آلمان، کشورهای آسیایی و .... تولید شد.

روزنامه هفت صبح دیروز در صفحه 11 مطلبی با عنوان ری‌ استارت ژنرال منتشر کرده است. در این متن آمده است: برنامه دورهمی با وجود تمام نقاط ضعف و حواشی فراوانی که دارد برای مدیری، اتفاق ویژه‌ای را رقم زده. او بعد از مدت‌ها توانست با این برنامه به دوران اوج برگردد. مهم‌ترین نقطه قوت دورهمی، پلاتوگویی مهران مدیری، گفت‌وگوهای متفاوت با چهره‌ها و قراردادن آنها در موقعیت‌های جذاب است. تراشیدن سبیل سروش صحت و نیما فلاح و کچل کردن یکی از افراد حاضر در استودیو.

برنامه‌های آموزشی آشپزی و مسابقاتی که با این محوریت تولید شده، بارها در شبکه‌های مختلف دنیا تولید و پخش شده است. تولید این برنامه‌ها به حدی زیاد است که نمی‌توان کشور مبدع این برنامه‌ها را پیدا کرد.


جوان/رسانه ملی براي جذب مخاطبان و شكست رقبا در نوروز طرحي نو ريخت

تلویزیون کانالش را عوض کرد

حضور پررنگ موسيقي در رسانه ملي طي ايام نوروز نشانه‌اي از تغيير رويكرد صداوسيما نسبت به گذشته بود، اما موسيقي تنها محور برنامه‌های نوروزی سیما نبود، فضاي راحت‌تر اجراها و پرداختن به مسائلي كه پيش از اين كمتر تلويزيون سراغ آنها مي‌رفت، نشانه‌اي از تقلاي رسانه ملي براي بالا بردن ميزان مخاطبانش بود.

نویسنده : محمدصادق عابديني

محمد سرافراز، رئيس سازمان صداوسيما پيش از عيد، گفت‌و‌گوي مفصلي با روابط عمومي اين سازمان انجام مي‌دهد و در آن مصاحبه از شبكه‌هاي ماهواره‌اي به عنوان رقباي صداوسيما ياد مي‌كند و از تلاش صداوسيما براي تضعيف اين شبكه‌ها مي‌گويد. وي از سياست جذب حداكثري نيز سخن مي‌گويد. اين دو راهكار صداوسيما در ايام نوروز خود را جلوه‌گر كرد.

خطوط قرمز فرضی قابل جابه‌جایی‌اند!

موسيقي از همان سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي چالشي بزرگ را در صداوسيما به راه انداخت. بحث‌هاي شرعي مرتبط با موسيقي با وجود عملكرد محتاطانه صداوسيما چه در تلويزيون و چه در راديو انتقاد‌هاي تندي را به همراه داشت به نحوي كه در دهه‌60 يكي از خطباي وقت نماز جمعه تهران نسبت به پخش موسيقي از برنامه‌هاي صداوسيما به تندي موضع مي‌گيرد و باعث استفتاي رئيس وقت صداوسيما از امام خميني(ره) مي‌شود. با ورود امام(ره) و پاسخي كه به سؤالات مطرح شده رئيس سازمان داده مي‌شود، بنيانگذار انقلاب اسلامي از صداوسيما دفاع می‌کند و از فشار انتقاد‌ها كاسته مي‌شود. با اين وجود تا به امروز موسيقي همچنان خط قرمز فرضی پر رنگي در برنامه‌هاي راديو و تلويزيون به شمار می‌رفت. اما نوروز 95 اين موضوع به ابزار ايجاد جاذبه براي برنامه‌هاي تلويزيوني تبديل شد. حجم بالاي حضور موسيقي كه به طور خاص خوانندگي و اجراي قطعات موسيقايي بود، باعث شد تا اين شبهه به وجود آيد كه مي‌شود خطوط قرمز فرضی را در صداوسيما و جابه جا كرد!

حمله علاقه‌مندان به استيج جام جم

در نوروز 95 همزمان سه مسابقه خوانندگي از شبكه‌هاي سيما پخش مي‌شد. جالب اينجا است كه ايده اين مسابقات و نحوه برگزاري آن شباهت غيرقابل انكاري به برنامه‌هاي ماهواره‌اي داشت. سيستم برگزاري از جمله انتخاب داوطلبان، آموزش‌هاي اوليه خوانندگي و تمرين با داوطلبان، رأي‌گيري، اجرا و نحوه داوري با نمونه‌هاي ماهواره‌اي مشابه و حتي مطابق بود. به غير از مسابقات خوانندگي، دعوت از خوانندگان براي اجرا در اكثر برنامه‌هاي نوروزي به بخش ثابتي تبديل شده بود. با توجه به اينكه موسيقي بخش اعظمي از برنامه‌هاي شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي زبان را تشكيل مي‌دهد، مي‌شود اين احتمال را داد كه صداوسيما در نيازسنجي مخاطبانش و ميزان بينندگان ماهواره، به اين نتيجه رسيده باشد كه مي‌توان با بالابردن برنامه‌هاي مجاز در تلويزيون، مردم را از ديدن برنامه‌هاي غيرمجاز دور كرد. برنامه‌سازان تلويزيون حتي در برابر انتقاد از كپي بودن برنامه‌هاي خوانندگي واكنش نشان داده و اين اتهام را رد كرده‌اند. باربد بابايي مجري برنامه شب كوك كه مسابقه خوانندگي شبكه نسيم به شمار مي‌رفت، در آخرين برنامه كه بعد از انتخاب برگزيدگان شب كوك پخش شد، از كساني كه اين برنامه را مشابه برنامه‌هاي ماهواره‌اي مي‌دانستند انتقاد كرد! وي حتي وعده دور جديد شب كوك را نيز داد كه نشانه‌اي از علاقه شبكه نسيم براي ادامه مسير فعلي است.

لباهنگ؛ تمرين شوهاي تلويزيوني

شبكه نسيم به غير از «شب كوك» برنامه خندوانه را نيز داشت كه در آن مسابقه «لباهنگ» اجرا مي‌شد. در اين برنامه بازيگران سينما و تلويزيون اقدام به لب‌زدن پلي بك خوانندگان داخلي مي‌كردند. اين مسابقه كه بخش مقدماتي آن در نوروز به اتمام رسيده و اكنون بخش دوم آن در حال اجرا است، از طريق سيستم رأي‌گيري مردمي برندگان هر مسابقه را مشخص مي‌كند كه آمار رأي‌ها نشانه‌اي از استقبال بينندگان از اين مسابقه بود. ساختار اين برنامه شباهت زيادي به شوهاي تلويزيوني دارد و حضور بازيگران باعث مي‌شد تا هر اجرا بر خلاف اجراي خواننده اصلي داراي اكت‌هاي بيشتري باشد كه استقبال حضار در استوديو را نيز در پي داشت. مهران مديري نيز در برنامه «دور همي» از حضور خوانندگان و اجرا در حضور تماشاگران استفاده كرد. استوديوي بزرگ اين برنامه امكان اجراهاي متفاوت تر را به خوانندگان مي‌داد. مهران مدیری در اولين همكاري با شبكه نسيم، «دورهمي» را ساخت، برنامه‌ای که اين روزها به دليل رفتار عجيب وی با مهمانان، انتقادهاي تندي را در بين بينندگان تلويزيون در‌پي داشته است. اين انتقادها بيشتر معطوف به زدن موي مهمانان برنامه توسط مديري مي‌شود كه آخرين نفر نيما فلاح همسر سحر ولد بيگي بود كه در پي پاسخ ندادن به سؤال مهران مديري درباره بدترين بازيگر سينماي ايران، موهايش از ته زده شد. اگرچه اين رفتار با واكنش قائم مقام معاونت سيما و تذكر به تهيه كننده برنامه همراه شد، اما همين انعطاف‌پذيري صداوسيما در برابر رفتار‌هايي كه تا به حال در تلويزيون سابقه نداشته، باز هم نشانه‌اي از نرم شدن در برابر خطوط قرمز قبلي است.

4ضلع موفقيت «نسيم»

فارغ از اينكه دورهمي تذكر گرفت، شبكه نسيم موفق‌ترين شبكه سيما در نوروز بود. گزارش‌هاي غيررسمي نشان مي‌دهد بيشترين پيگيري برنامه‌هاي نوروزي مربوط به شبكه نسيم بوده است؛ شبكه‌اي كم سن وسال با رويكرد سرگرمي كه نشان داد مي‌توان با حذف شبكه‌هاي كم بيننده، كار كيفي انجام داد و مجموعه‌اي از طنز، سرگرمي و موسيقي را براي فراهم آوردن اوقاتي شاد در نوروز به ارمغان آورد. «خندوانه»، «دورهمي»، «شكر آباد» و «شب كوك» چهار ضلع موفقيت نوروزي نسيم بودند.

مجري‌هاي خط قرمزي باز مي‌گردند

رضا رشيدپور، شومن تلويزيون كه علائق آشكار سياسي نيز دارد، مدت‌ها بود كه از تلويزيون كنار گذاشته شده بود. رشيد پور با برنامه «ديد در شب» كه در سايت آپارات بارگذاري مي‌شد، مخاطبان خودش را پيدا كرده بود و هر هفته مهمانان خاص و سؤال‌هاي خاصي را مطرح مي‌كرد كه گاهي پاسخ‌هاي مهمان‌ها حاشيه‌دار نيز مي‌شد. اما صداوسيما در عيد اين مجري را با برنامه «صفر- صفر» به تلويزيون برگرداند و عملاً برنامه رشيدپور را در آپارات تعطيل كرد. گفته مي‌شود مهمانان رشيدپور در تلويزيون همان ليستي بوده است كه وي براي برنامه «ديد در شب» مي‌خواسته آنها را دعوت كند. صراحت اين شومن در پرسيدن سؤال باعث شده «صفر – صفر» نيز به راحتي اجراهاي رشيدپور در آپارات باشد. بازگشت رشيدپور، فرزاد حسني، ژيلا صادقي و صحبت از برگشت ساير مجريان سال‌هاي گذشته كه به خاطر مسائلي از تلويزيون بيرون گذاشته شده بودند، همان جذب حداكثري است كه سرافراز وعده آن را داده بود. گفته مي‌شود آنچه به عنوان برخي خطوط قرمز در سازمان ناميده مي‌شود، بعضاً ناشي از رفتار‌هاي سليقه‌اي بوده كه در طول سال‌ها به يك عرف رسانه‌اي تبديل شده است؛ مطلبي كه در صحبت‌هاي غيررسمي بعضي از مديران سيما نيز به چشم مي‌خورد و اكنون با جابه جايي و كمرنگ شدن بعضي از آنها اميد به مخاطب‌پسند شدن برنامه‌هاي سيما افزايش يافته است. الگوهاي برنامه‌سازي نوين كه در نمونه‌هايي مانند «خندوانه» خودنمايي مي‌كند، استانداردهاي برنامه‌هاي رسانه ملي را افزايش داده است و شايد به همين دليل است كه فراگيرترين رسانه داخلي در برابر تغييرات انعطاف بيشتري به خرج مي‌دهد.


جوان/خواب مصنوعي كيارستمي برنامه‌هاي بين‌الملل فجر را به هم زد؟


جدايي با دستان خالي

در حالي كه كمتر از دو هفته تا برگزاري جشنواره بين‌الملل فجر باقي مانده، بيش از پيش تصميم اشتباه مديران سينمايي در جدايي اين بخش از جشنواره نمايان شده است.

نویسنده : ايزد مهرآفرين

نه‌تنها هنوز دبيرخانه نتوانسته حتي به تعداد انگشتان يكدست سينماگران مطرح را براي حضور در اين جشنواره ترغيب كند كه امير كاستاريكا، فيلمساز صرب كه وعده حضور او در افتتاحيه جشنواره داده شده بود هم قيد اين حضور را زده و به صراحت اعلام كرده است كه به دليل حضور در جشنواره كن نمي‌تواند به ايران بيايد. اين را بگذاريد كنار اظهارنظر چند روز قبل حجت‌الله ايوبي كه تلويحاً كيفيت پايين برگزاري اولين دوره مستقل بين‌الملل فجر را تأييد كرد. اين يك واقعيت است كه به دليل برگزاري جشنواره بين‌المللي كن در ارديبهشت، اغلب فيلمسازان صاحبنام ترجيح مي‌دهند مخاطب يا مهمان اين جشنواره باشند و رونمايي آثار مطرح جهاني در اين جشنواره را به تماشا بنشينند تا اينكه به ايران بيايند و به تماشاي نسخه دي. وي. دي آثاري بنشينند كه از رونمايي آنها مدت‌ها گذشته است!

با اين حال نه زمان تصميم براي جداسازي بخش بين‌الملل فجر و نه بعد از برگزاري ناموفق دوره اول اين جشنواره، مديران ما جرئت نكردند تصميم غلط خود را اصلاح كنند و حالا همچنان اصرار دارند اين جداسازي را با برگزاري در ارديبهشت ماه و آن هم با حضور دبيري كه كمترين سابقه‌اي در برگزاري جشنواره نداشته، امتداد دهند.

دبيرخانه جشنواره امسال روي همكاري عباس كيارستمي با بين‌الملل فجر حساب ويژه‌ای باز كرده بود و بدش نمي‌آمد اعتبار اين فيلمساز زمينه‌اي شود براي حضور برخي چهره‌هاي صاحبنام به ايران اما عود بيماري سرطان كيارستمي و به خواب مصنوعي رفتن وي باعث شد اين پولتيك هم به ثمر ننشيند.

در اين شرايط، اميد بين‌الملل فجر به همان ورك‌شاپ‌هايي است كه بناست با نام دارالفنون برگزار شود، اما حتي اگر سيد فيلد را هم زنده مي‌كردند و به بين‌الملل فجر مي‌آوردند تا كارگاه فيلمنامه‌نويسي برگزار كند باز هم نمي‌توانست توجيهي باشد براي بودجه ميلياردي يك جشنواره. جشنواره به محصول سينمايي دست اول نياز دارد و تا محصول سينمايي نباشد نمي‌توان واژه جشنواره را بر يك محفل نمايش فيلم گذاشت. ورك‌شاپ هم نامش رويش است و ربط مستقيم به جشنواره ندارد. پس بهتر است يا نام جشنواره را از اين محفل برداريم يا آنكه هر چه زودتر به اشتباه بودن تصميم «جدايي با دست خالي» اعتراف كنيم.


جوان/قوت گرفتن شايعه بازداشت مجري و تهيه كننده تلويزيون در اينستاگرام و تلگرام

رابطه با MEG كار دست مجري تلويزيون داد

غيبت ناگهاني مجري مشهور تلويزيوني اين بار با قوت گرفتن خبر بازداشت وي همراه شد و چند كانال خبري و فعال در فضاي شبكه‌هاي مجازي آن را منتشر كردند. مجري‌اي كه گفته مي‌شود نقش رابط و دلال GEM در ايران را داشته است.

نویسنده : محمدصادق عابديني

روز گذشته كانال تلگرامي سايت خبري رجا نيوز خبر بازداشت يكي از مجريان قديمي تلويزيون و مدير يك سايت ويدئويي زرد را منتشر كرد كه بازارياب شبكه ماهواره‌اي GEM بوده است. از آنجايي كه اين مجري مديريت يك سايت را برعهده دارد، سابقه غيبت ناگهاني وي از اجراي تلويزيوني امكان اينكه شخص بازداشتي اين مجري باشد را تقويت كرد. اين مجري و تهيه‌كننده در حالي كه قرار بود برنامه‌اي زنده در شبكه سوم سيما را اجرا كند، بدون اعلام قبلي اجرايش حذف شد و ديگر در تلويزيون ديده نشد. در صورتي كه اين مجري و تهيه‌كننده پر كار هر هفته برنامه‌اي براي شبكه 3داشت و در مناسبت‌هاي مختلف نيز ويژه برنامه‌هايي را براي اين شبكه اجرا مي‌كرد. غيبت اين مجري، سؤال‌هاي زيادي را درباره دليل حذفش و سرنوشت وي مطرح كرد؛ شايعه‌اي كه غيبت اين مجري را ناشي از بازداشت وي به جرم همكاري با GEM عنوان مي‌كرد. اين نخستين بار است كه شخصي شناخته شده به دليل رابطه با يك شبكه ماهواره‌اي بازداشت مي‌شود. جذب هنرمندان ايراني براي همكاري با GEM كه منجر به خروج چند كارگردان و بازيگر از ايران، موضوعي بود كه باعث جلب توجه رسانه‌ها شد. به خصوص بعد از آنكه اين افراد در تركيه جلوي دوربين رفتند و اقدام به توليد مجموعه‌هاي تلويزيوني به زبان فارسي كردند كه از GEM در حال پخش هستند. سؤالي كه در آن زمان عنوان شد اين بود كه چطور شبكه GEM با اين هنرمندان رابطه برقرار و آنها را دعوت به همكاري كرده است؟! «جوان» طي گزارشي به مسئله خروج هنرمندان پرداخت و به خصوص در عرصه دوبله طي گفت‌و‌گو با يكي از صداپيشگان پيشكسوت كه پيشنهاد همكاري GEM را رد كرده بود، به نقش دلال اصلي جذب هنرمندان نيز اشاره شده بود. تور بزرگی كه GEM براي جذب هنرمندان ايراني گسترده است و خبر همكاري 100 هنرمند ايراني با اين شبكه، اكنون با بازداشت مسئول جذب GEM شرايط متفاوتي را دنبال خواهد كرد. صدا و سيما تا به حال درباره خبر دستگيري مجري مشهورش هيچ واكنشي نشان نداده است و موضع‌گيري اين سازمان مي‌تواند بسياري از نقاط ابهام پيش آمده را رفع كند.


حمایت/در گفت و گو با «حمایت» مطرح شد

«سما» جشنواره ای با هدف سبک زندگی اسلامی- ایرانی

گروه فرهنگی-فرزانه دیانتی: سینما فلسطین تهران میزبان دومین دوره جشنواره فیلم کوتاه «سما» در اواخر فروردین ماه خواهد بود. اهداف این جشنواره در راستای منویات مقام معظم رهبری در خصوص سبک زندگی ایرانی - اسلامی شکل گرفته است .«حمایت» به بهانه نزدیک شدن به زمان برگزاری این رویداد فرهنگی ـ هنری با دبیر اجرایی این جشنواره به گفت وگو نشست.

«کاظم دانشی» دبیر اجرایی جشنواره «سما» در خصوص ساختار جشنواره به «حمایت» گفت: دومین دوره جشنواره فیلم کوتاه «سما» در راه است . این جشنواره از سال گذشته و همزمان با سالروز شهادت هنرمند گرامی«سید مرتضی آوینی» برگزار می‌شود. کلمه «سمای هم برگرفته از مخفف نام« سید مرتضی آوینی» یا «سینمای مرتضی آوینی» است . موضوع جشنواره هم سبک زندگی ایرانی و اسلامی است و جشنواره با هدف ترویج این مهم برگزار می‌شود. وی با بیان اینکه فیلم‌های کوتاه زیر 40 دقیقه تولید سال 1391 به بعد در سه بخش داستانی، مستند و انیمیشن می‌توانند در این جشنواره شرکت کنند هم اظهارکرد: ما در این جشنواره بخش ویژه ای به نام بخش فیلمنامه هم داریم که مورد استقبال خوبی قرار گرفته است.

دانشی افزود: همچنین امسال یک بخش جانبی تحت عنوان «عروج از منا» به جشنواره افزوده شد که در رابطه با اتفاقات فاجعه منا بود. ما نیز در این رابطه بخشی را به جشنواره اضافه کردیم که دوستانی که فیلمنامه یا فیلم مستند در رابطه با فاجعه منا دارند می‌توانند در این بخش شرکت کنند و جایزه ویژه ای هم برای این بخش در نظر گرفته شده است.

بیش از 1900 اثر به دبیرخانه رسیده است

وی در خصوص آثار رسیده و منتخب هم توضیح داد: در تمام بخش‌های جشنواره یعنی داستانی، فیلمنامه، مستند، انیمیشن و عروج از منا 1917 اثر به دبیرخانه جشنواره رسیده است. یک تیم 15 نفره نیز در بخش‌های مختلف شامل اساتید کارشناسان عرصه سینما این آثار را ملاحظه کرده اند و حدود 10 درصد آثار یعنی حدود 200 اثر برای شرکت در مسابقه انتخاب شده است.

وی خاطرنشان کرد:این200 اثر که برای بخش مسابقه انتخاب شده اند از یکشنبه هفته آینده 22 فروردین تا چهارشنبه یعنی 26 فروردین به مدت چهار روز در سینما فلسطین از ساعت 2 بعد از ظهر تا 10 شب اکران خواهند شد و مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند. همه مخاطبان سینما نیز به صورت رایگان می‌توانند در مدت 4 روز به تماشای این فیلم ها بنشینند.

دانشی در رابطه با برنامه های ویژه جشنواره هم گفت: ما برای هر4 روز جشنواره یک برنامه ویژه اختصاص دادیم. قرار است در مدت جشنواره هر روز یکی از فیلم‌های بلند جشنواره فیلم فجر را اکران کنیم. فیلم «برادرم خسرو» احسان بیگلری، «ایستاده در غبار» محمد حسین مهدویان،«کفشهایم کو» کیومرث پور احمد و «دختر» رضا میرکریمی هر روز در یک سانس ویژه از ساعت 18 در سالن شماره یک سینما فلسطین اکران می‌شود. ما همزمان در جشنواره هر روز یک ورک شاپ تخصصی در زمینه فیلمبرداری، کارگردانی، نویسندگی و مستندسازی داریم. روز پنجشنبه 27 فروردین ماه هم در سالن ایوان شمس مراسم اختتامیه و اهدای جوایز با حضور فیلم سازان، اساتید و علاقه مندان سینما برگزار خواهد شد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا تمهیداتی برای اکران آثار برگزیده وجود دارد، اظهار کرد: آثار برگزیده جشنواره در شهرستان‌های مختلف اکران خواهند شد که دوستانی که امکان آمدن به تهران را ندارند بتوانند در شهر خود فیلم‌ها را ببینند.

دانشی با اعلام رضایت از آثار ارسالی ادامه داد: از نظر هیئت انتخاب و داوران آثار به مراتب کیفیت آثار بالاتر بوده و در نسل جدید پیشرفت قابل توجهی صورت گرفته است؛ به طوریکه منتخب کارگردانی و نفر اول جشنواره سال گذشته جشنواره سما «سعید روستایی» که با فیلم «از طرف آنها» در این جشنواره حضور داشت امسال توانست در جشنواره فیلم فجر 9 سیمرغ بلورین را از آن خود کند. نسل جوان و دوستانی که اثار خود را به جشنواره ارسال کرده اند هر کدام خود یک سعید روستایی ولی کمی ناشناخته تر هستند.

دبیر اجرایی این جشنواره در ادامه سخنانش درخصوص تفاوت‌های جشنواره امسال با سال گذشته هم تصریح کرد: فرق آن چنانی جشنواره امسال با سال گذشته در اجرا و فوندانسیون ندارد ولی آنچه که امسال ما در آن تلاش بسیاری در بحث اکران آثار داشتیم این بود که فیلم هایی انتخاب شوند که علاوه بر بحث فنی و کیفی، تبلور سبک زندگی ایرانی و اسلامی و نمادی از آن را به مخاطب القا کنند.خوشبختانه آثاری بسیار قوی به دست ما رسید که به دلیل نزدیک نبودن با موضوع جشنواره انتخاب نشدند.

وی اضافه کرد: در بخش فیلمنامه هم ما بنا داریم منتخب های این بخش تا سال بعد به مرحله تولید برسند. سال گذشته هم این اتفاق افتاد و فیلم نامه های برگزیده سال گذشته به تهیه کنندگی موسسه شهید آوینی تولید شد و امسال هم بنا داریم منتخبان هفته آینده بخش فیلمنامه تا سال 96 به مرحله تولید برسند.

رشد کیفی جشنواره «سما»

«سلیم غفوری»، عضو هیات انتخاب بخش مستند دومین جشنواره فیلم کوتاه «سما» هم معتقد است، تعاریف این جشنواره از حضور فیلم های کوتاه با موضوع سبک زندگی اسلامی و ایرانی نسبت به سال گذشته گسترده و پر رنگ‌تر شده و از رشد کیفی قابل قبولی برخوردار است.این مستند ساز و عضو هیات انتخاب بخش مستند دومین جشنواره فیلم کوتاه «سما» با بیان این مطلب در ارزیابی آثار گفت: آثار ارسال شده در بخش مستند جشنواره 330 فیلم بود که این تعداد آثار متقاضی در این بخش برای جشنواره ای که دومین سال برگزاری خود را از سر می گذراند رشد قابل توجه این رویداد سینمایی را نشان می دهد.

عضو هیات انتخاب بخش مستند جشنواره فیلم کوتاه «سما» با اشاره به این موضوع که آثار پذیرفته شده در بخش مستند با موضوع این جشنواره یعنی سبک زندگی اسلامی و ایرانی همخوانی داشته است، گفت: یکی از نکات مثبت و البته قابل توجه در ارسال آثار به این رویداد سینمایی این بود که فیلم های مورد ارزیابی قرار گرفته در بخش مستند موضوع جشنواره یعنی سبک زندگی اسلامی و ایرانی را به درستی مورد بررسی قرار داده بود از همین رو آثار بی مرتبط به موضوع جشنواره در بخش مستند به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید. وی یادآور شد: تعاریف این جشنواره از حضور

فیلم های کوتاه با موضوع سبک زندگی اسلامی و ایرانی نسبت به سال گذشته گسترده تر شده و از رشد کیفی قابل قبولی برخوردار است. غفوری بیان کرد: آنچه در ارزیابی آثار به نظرم مهم و قابل تامل است توجه به این موضوع بود که با نسل جوان و توانمندی در عرصه مستند سازی روبرو هستیم. نسلی که آثار قابل توجه تولید می کنند و مطمئن هستم در آینده در بخش مستند فیلم های قابل قبولی را عرضه خواهند کرد. در مجموع آثار از کیفیت خوب و قابل قبولی برخوردار بودند.


شرق/گفت‌وگو با مهدی هاشمی

زورآزمایی با نقش

بهناز شیربانی: شش سال از زمانی که مهدی هاشمی برای دومین‌بار سیمرغ بلورین جشنواره فجر را دریافت کرد می‌گذرد، هرچند بسیاری گمان می‌کردند هاشمی در جشنواره سال گذشته برای درخشش‌اش در فیلم «سیانور» باز هم موردتوجه قرار بگیرد اما این‌طور نشد ولی او یکی از متفاوت‌ترین نقش‌های کارنامه هنری‌اش را در این فیلم ایفا کرد. مهدی هاشمی سال گذشته حضوری فعال در تلویزیون داشت و در سریال‌های تلویزیونی ایفای نقش کرد که یکی از آنها سریال «زعفرانی» بود که در ایام نوروز روی آنتن رفت. هاشمی درباره انتخاب‌های اخیرش و شرایط تلویزیون با ما صحبت کرده است.

‌بهتر است گفت‌وگو را از تازه‌ترین اثر سینمایی شما آغاز کنیم. «سیانور» یکی از متفاوت‌ترین بازی‌های شما در سینماست و البته نقشی سخت که با مهارت آن را ایفا کردید. با نگاهی جامع‌تر می‌توان سال گذشته را به لحاظ کار حرفه‌ای سال بسیار پرچالشی برای شما توصیف کرد. بازی در مجموعه تلویزیونی«دردسرهای عظیم» و بعد حضور در سینما و ایفای نقش در «سیانور» و در انتهای سال بازگشت مجدد به تلویزیون... .

بله. یک دسته از بازیگران هستند که البته من هم یکی از آنها محسوب می‌شوم، تصمیم می‌گیرند با برخی نقش‌ها زورآزمایی کنند. برخی از نقش‌ها هستند که بازیگر با خودش فکر می‌کند با توجه به تفاوت‌هایی که به لحاظ شخصیت، ظاهر، روحیه، اخلاق و... وجود دارد و از او دور است، چطور آن را بازی کند؟ من هم بازیگری هستم که سعی می‌کنم خیلی دور از نقش بازی نکنم. یعنی تا نقشی را با خودم نزدیک نبینم، این خطر را نمی‌کنم. بازی در فیلم «سیانور» از آن موارد استثنایی بود که برای من سخت بود. اما وقتی سناریو را خواندم، دیدم خوب نوشته شده است. البته در صحبت با کارگردان و تمرین‌های دسته‌جمعی، خواندن متن و تحقیقاتی که روی متن می‌شد، دیدن افراد واقعی که آن سال‌ها زندگی کردند و گفت‌وگو با آنها یا کسانی که شکنجه شده بودند و در نهایت کسانی که وقایع ٥٤ شمسی را لمس کرده‌‌اند، در من تأثیر داشت و با همین اتفاقات شخصیت شکل گرفت. همچنان که کارگردان سعی می‌کرد فیلم‌نامه را به کمک فیلم‌نامه‌نویس واقعی‌تر کند، ما هم سعی می‌کردیم به حال و هوای فیلم نزدیک شویم تا تمامی اتفاقات برای تماشاچی هم واقعی باشد. تلاش کردم تا مخاطب هم با شناختی که همیشه نسبت به من دارد و طبعا در ذهنش شمایل من چیزی جز یک شکنجه‌گر است، این نقش را لمس کند. مجموعه اینها باعث شد در صحبت‌هایی که انجام شد و در نهایت با دیدن موزه عبرت و مکان‌هایی که شکنجه‌های آن دوران در آن انجام می‌شد و با دیدن عکس‌های شکنجه‌گران و تعریف‌هایی که از رفتار آنها می‌شد، کُدهایی برای ایفای این نقش به من داده شود. نقش شکنجه‌گر صرف، یک مقدار دور از روحیه من است، در نهایت نقشی که من بازی کردم معدل، چکیده و عصاره مواردی بود که به آنها اشاره کردم. جایی در فیلم هست که یک بار انگشت بابک حمیدیان را می‌شکنم و بعد می‌گویم انگشتش را جا بندازید که البته دومی هم شکنجه است، این بخش از فیلم برایم جالب توجه بود چون بابک حمیدیان نقش آدمی را در فیلم بازی می‌کند که با اعتقاد می‌میرد و بازی او در این فیلم بسیار چشمگیر است. در یکی از سکانس‌های فیلم نزدیک به١٠ بار به کتف بابک حمیدیان لگد زدم و او با نرمی از زمین بلند و این صحنه چندین‌بار تکرار شد. او پارتنر بسیار خوبی بود. همه اینها جنبه‌هایی از بازیگری فداکارانه است که بابک حمیدیان دارد و البته بازیگران خوب دیگری که در این فیلم با آنها هم‌بازی شدم. مقصودم این است که در یک فیلم همکاران و به تعبیری پارتنرها، نقش مهمی در نتیجه اثر دارند، در نهایت کارگردانی است که این فضا و این ارتباط را به وجود می‌آورد. معتقدم اگر من کمی دیده شدم یا به قول شما «متفاوت» هستم، سهم بیشتر آن مربوط به کارگردان است که لحظه به لحظه حواسش به تمامی بازی‌ها بود و به‌خوبی همه را هدایت می‌کرد. در نهایت اینکه من در آن نقش فقط شکنجه‌گر نیستم که از روی بدبختی کسی را شکنجه کنم، بلکه یک نگاه هم دارم و راجع به آدم‌های اطرافم فکر می‌کنم و نظر دارم. این نگاه نقش را جدی می‌کند.

نکته کلیدی این نقش این است که مخاطب از شخصیت متنفر نمی‌شود و از آنجا که شما همیشه قائل به فیلم‌نامه هستید، تصور می‌کنم تا حد زیادی برداشتتان از نقش، آن را برجسته‌تر می‌کند... .

البته به اضافه نگاه کارگردان. تصور می‌کنم اگر کارگردان دیگری جز بهروز شعیبی این کار را کارگردانی می‌کرد، شاید نتیجه، چیزی که می‌بینیم نمی‌شد. او من را در فضایی قرار داد که همه چیز درست اتفاق بیفتد. به‌هرحال هر دولت و حکومتی از برهم‌زنندگان خوشش نمی‌آید، این دلایل تقریبا کم‌و‌بیش خودش را در این فیلم نشان می‌دهد. مثلا در فیلم «سیانور» مبارزان دو آمریکایی را می‌کشند و آن زمان مستشاران آمریکا در ارتش و دستگاه‌های دولتی حضور داشتند و می‌توان گفت ایران یکی از ایالت‌های دور آمریکا بود و در این فیلم دو فرد مهم آمریکایی کشته می‌شوند، بنابراین مردی که مأمور می‌شود جلوی این خرابکاران را بگیرد، می‌گوید پس حس میهمان‌نوازی ما چه شد؟ البته بماند که آن زمان تمامی راه‌های گفت‌وگو بسته بود. آقای بازرگان جمله معروفی دارد که می‌گوید من آخرین نفری هستم که می‌خواهم با گفت‌وگو مسائل حل شود، بعد از من دیگر با اسلحه با شما روبه‌رو می‌شوند. به نظر من این دوره یکی از جالب‌توجه‌ترین دوره‌های تاریخ است. در حقیقت این فیلم برای من مثل یک فیلم کارآگاهی بود. من مأمور هستم جنایتکارانی را دستگیر کنم و این برایم جذاب بود. قبل از اینکه فیلم به مقطعی خاص از تاریخ اشاره کند، فکر می‌کردم می‌تواند جدا از ماجراهای سیاسی واقعی، یک فیلم پلیسی باشد.

‌از سؤال اول و اشاره به نقش متفاوتی که ایفا کردید، قصد داشتم به این سؤال برسم که انتخاب سریال «دردسرهای عظیم» با کیفیتی که از فیلم‌نامه دیدیم از سمت شما کمی عجیب بود. با اینکه تمام تلاشتان را برای بهبود کار انجام دادید، اما کلیت سریال راضی‌کننده نبود و کم نیستند سریال‌ها یا فیلم‌های سینمایی که توانایی بازیگری شما در آنها چشمگیرتر است. امسال بعد از بازی در «سیانور» و تحسین بسیاری از منتقدان از حضور شما در این فیلم، مجددا بازگشتی به تلویزیون با یک سریال مناسبتی به نام «زعفرانی» دارید. با اینکه می‌دانیم تلویزیون چند سالی است که بر کیفیت فیلم‌نامه‌ها تأکید زیادی ندارد. انتخاب‌های شما در این حوزه بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟

روز اولی که بازیگری را با تئاتر آغاز کردم کاملا به جنبه هنری کار نگاه می‌کردم. وقتی وارد عرصه وسیع‌تری به اسم سینما و تلویزیون شدم، دیدم سرمایه‌ای پشت کار است و انضباط مالی، زمانی و... اینجا دقیق است. من بازیگرم، نمی‌توانم همه چیز را رد کنم. نمی‌توانم کنار بنشینم و بگویم تا کار مطلوب و صددرصد نباشد، من بازی نمی‌کنم، در این صورت من تمرین بازیگری را از دست می‌دهم و نمی‌توانم خودم را اداره کنم. این یک جنبه است که تمامی همکارانم این را درک می‌کنند و نکته دوم و جدی‌تر این است که زمانی در کاری بازی می‌کنی که می‌دانی اختصاصا برای جشنواره‌هاست و مردم عادی یا متوسط‌تر خیلی حوصله دیدن آن را ندارند، زمانی دیگر فیلمی بازی می‌کنید که عامه مردم و طیف وسیع‌تری این فیلم را می‌بینند؛ بنابراین شما وقتی در این فضا قرار گرفتید باید در آن سطح بازی کنید و نگاهتان در آن سطح باشد. سریال‌های تلویزیون برای عامه مردم ساخته می‌شود. ارتباطات معمول زندگی، عواطف و احساسات، علاقه و جنگ و دعوا‌هایی که در محیط بسته وجود دارد و با طیف وسیع‌تری ارتباط برقرار می‌کند و روی آنها تأثیرات اخلاقی نیکو می‌گذارد، عمده‌ترین اتفاقاتی است که در این سریال‌ها تصویر می‌شود. مثلا سریالی که به‌تازگی بازی کردم، «زعفرافی» یک‌جور مفهوم زیبازیستن و زندگی را لحظه به لحظه لمس‌کردن دارد و تمامی این مفاهیم از زاویه نگاه کارگردان جوان و خوش‌اخلاق ما حامد محمدی به‌خوبی به تصویر کشیده شد. به‌نظرم اگر بتوان با کاری روی مردم تأثیر مثبت گذاشت و با سطح قابل‌قبولی از تکنیک کار را به مردم ارائه داد، کار مهمی انجام شده است.

‌البته تصور می‌کنم در تمام این سال‌ها بیان مفاهیم اخلاقی خوب در سریال‌های ما کم نبوده اما حقیقتا ساختار نامناسب کار می‌تواند بیان مفاهیم را الکن بگذارد. به‌هرحال همیشه صحبت از رفتار‌هایی که تأثیرات مثبت روی مخاطب بگذارد اتفاق خوبی است اما تصور می‌کنم کیفیت ساختاری پایین یک مجموعه تلویزیونی از تأثیر خوب این مفاهیم کم می‌کند.

دقیقا به همین دلیل است که مدیران تلویزیون باید از کارگردان‌های بزرگ‌تر دعوت به همکاری کنند. مثلا وقتی از آقای عیاری دعوت می‌شود در نهایت سریالی مثل «روزگار قریب» ساخته می‌شود. یا چند کار خوب که آقای حسن فتحی برای تلویزیون ساخت. با حضور کارگردان‌های بزرگ‌تر و کاربلدتر آثاری ساخته می‌شود که تمام وجوهاتی که شما اشاره کردید را دربرمی‌گیرد. مثلا مجموعه «هزاران چشم» آقای عیاری از جمله کارهایی بود که برای مردم باورکردنی نبود که از تلویزیون چنین کاری پخش می‌شود. به‌هرحال کارگردان خوب، فیلم‌نامه مناسب و تهیه‌کننده و نیت و قصدی که از ابتدا برای ساخت اثر هست که در چه سطحی مجموعه ساخته می‌شود، نکات تعیین‌کننده‌ای است. معمولا کارهایی که سطح کیفی خوبی ندارند هم در مناسبت‌ها اتفاق می‌افتد و به اثر لطمه می‌خورد.

‌آقای هاشمی، اغلب مردم شما را با ایفای نقش‌های طنزی که با بازی شما ماندگارتر شد به خاطر می‌آورند و البته سریال «زعفرانی» هم تا حدی خصوصیت طنزگونه‌بودن را داراست. نوع طنز سریال «زعفرانی» از نظر شما چگونه است؟

از نظر من این سریال طنز به معنی متداول نیست. آدم‌هایی که در این سریال با آنها روبه‌رو هستید که در رأس آنها شخصیت زعفرانی و اطرافیانش است ماجراهایی را پیش می‌برند که حرف امروز جامعه ما است. به‌هرحال ما آن‌قدر جامعه مدرنی نیستیم که فرزندان ما در سن ١٨سالگی به‌تنهایی زندگی کنند و چه‌بسا تا سن بالا هم بچه‌ها کماکان کنار خانواده‌هایشان زندگی می‌کنند و سایر خصوصیات ما ایرانی‌ها که در این سریال به آنها اشاره شد و البته درام قصه که هر اثری را جذاب‌تر می‌کند، در این سریال به‌خوبی شکل گرفته است.

شخصیت «زعفرانی» از آن دست نقش‌هایی بود که برای شما جذابیت تجربه‌کردن داشته باشد؟

این شخصیت برای من جذاب بود؛ با تلاشی که کارگردان برای خلق فضاهای کار دارد و کوشش تهیه‌کننده و مجموعه افراد این مجموعه فکر می‌کنم اتفاق خوبی شکل گرفت. انتخاب خوب بازیگران این سریال مثل مهران احمدی یا ستاره اسکندری و سایر بازیگران بسیار با وسواس انجام شد و همه چیز با دقت پیش رفت. البته همیشه به شوخی می‌گویم کارهایی که برای مناسبت ساخته می‌شود، خیلی دیده نمی‌شود، در دید و بازدید‌های نوروز خیلی با دقت سریال‌ها دیده نمی‌شوند و شاید در کنار دید و بازدید‌ها گوشه چشمی هم به تلویزیون شود، به‌هرحال کارهای مناسبتی مثال این شعر است که «اگر کمی نه به وفق رضا است خرده مگیر...». به‌هرحال خوشحالم که در این سریال با حامد محمدی همکاری کردم. جوان خوش‌ذوق و هنرمندی که عاشقانه کارش را دوست دارد. خوشحالم که در سال ٩٤ با دو کارگردان باشخصیت و جوان، بهروز شعیبی و حامد محمدی همکاری کردم و من با دیدن آنها به نسل جدید امیدوارتر می‌شوم و آرزو می‌کنم در ادامه مسیر کاری‌شان موفق باشند.

‌خوشحالم که در فیلم «کاناپه» بار دیگر با کیانوش عیاری همکاری می‌کنید و خوشحال‌تر از اینکه آقای عیاری مجددا مشغول به کار شدند. به عنوان آخرین سؤال می‌خواهم آرزویی برای «خانه پدری» که همچنان بسیاری این فیلم را ندیدند داشته باشید... .

کیانوش عیاری کارگردانی استثنایی و برای من همیشه بزرگ و قابل‌احترام است. به نظر من او نه‌تنها کارگردان بزرگی است، بلکه قدرت و اراده او به گونه‌ای است که می‌تواند شهری را جابه‌جا کند. اگر سینمای ما این قدرت را داشت و از کارگردان‌های کاربلدی مثل کیانوش عیاری بهره می‌برد، چه داستان‌هایی که ساخته نمی‌شد. فیلم‌هایی که با قدرت کارگردان‌هایی مثل آقای عیاری می‌تواند به تصویر کشیده شود. کارگردان‌هایی که فقط آنها قدرت ساختن آثار تاریخی بزرگ واقعی را دارند. چندین سناریو از کیانوش عیاری خواندم که همگی شاهکار هستند که خودشان باید آنها را بسازند و امیدوارم بین ساخت آثارش این‌طور فاصله نیفتد و از حضورش در سینمای ایران به نحو احسن استفاده شود. بعد از ناکامی در اکران و برخورد با اکران عمومی «خانه پدری»، امیدوارم این فیلم دست‌کم از طریق شبکه نمایش خانگی ارائه شود تا مردم بتوانند این اثر جذاب و زیبا را ببینند.


شرق/الگوهای ناموفق سیمای ایران

بهناز شیربانی: زمانی که مهران مدیری و گروهش با نگاهی به سریال «فرندز»، مجموعه «پاورچین» را روی آنتن بردند و برخی از شوخی‌هایش را ایرانی کردند، کمترکسی از کپی‌بودن این سریال صحبت می‌کرد و البته سریال‌های دیگری که به مرور مشابهت‌های آنها با برخی نمونه‌های خارجی بحث‌های بیشتری را به راه انداخت. موج این اتفاقات را می‌توان در سال‌های اخیر جست‌وجو کرد. پیشرفت تکنولوژی و فراگیر‌ترشدن شبکه‌های مجازی همه‌چیز را تغییر داده و شکل‌وشمایلی دیگر بخشیده است. بدون شک با علم به آگاهی مخاطب تلویزیون باید آگاهانه‌تر رفتار کرد. کپی برخی از برنامه‌های تلویزیونی از برنامه‌های موفق دنیا، اتفاقی است که موج زیادی را در فضاهای مجازی ایجاد کرده؛ مانند اینکه با پخش یک قسمت از برنامه در شبکه‌های تلویزیونی کشورمان چند ثانیه بعد انتشار تصویری دال بر کپی‌بودن برنامه به بحث مفصلی در فضای مجازی تبدیل می‌شود.

چند سالی است که بسیاری از نفوذ بیشتر شبکه‌های ماهواره‌ای در میان ایرانی‌ها و تأثیرات نامطلوب این‌گونه برنامه‌ها بر فرهنگ کشورمان سخن می‌گویند. طبعا در این رقابت، رسانه ملی نخستین مجموعه‌ای است که زیر بار انتقاد می‌رود و انتظارات از تولیداتش بیشتر می‌شود. هرچند انتظار تولید برنامه‌هایی باکیفیت و سرگرم‌کننده از رسانه‌ای که می‌تواند با توجه به الفبای اولیه جذب مخاطب، از آسیب‌های ریزش مخاطب بکاهد انتظار بی‌موردی نیست. مشکلات اقتصادی رسانه ملی و نبود توان مالی در تولید برنامه‌هایی که نیاز به بودجه کافی داشتند، ازجمله دلایلی است که از دیدگاه مدیران صداوسیما دست برنامه‌سازان را بسته است، اما نکته عجیب‌تر اینکه در سال‌های اخیر غیر از تعداد اندکی از برنامه‌ها که توانستند با ایده‌پردازی و خلاقیت مخاطبانی را به سمت تلویزیون جذب کنند، تلویزیون در باقی موارد کم‌فروغ ظاهر شده است. در کنار اینها کپی کردن برخی از برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای توسط تلویزیون کشورمان نکته درخور ‌توجهی است. در نوروز امسال دو برنامه سه‌شو و شب‌کوک، دست به انتخاب خواننده زدند که حتی طراحی هر دو این برنامه‌ها با نمونه مشابه، یکی است. نکته جالب‌توجه اینجاست که برنامه‌های انتخاب خواننده سال‌هاست در بسیاری از کشورها متداول است و از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون محسوب می‌شود، اما عجیب اینجاست که به‌محض استقبال بسیار زیاد مخاطبان از برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، تلویزیون کشورمان به سمت اجرای چنین برنامه‌ای رفته است و حال اینکه میزان استقبال از این برنامه‌ها به اندازه نمونه‌های اصلی هم نیست! به هر روی نمی‌توان همه‌چیز را به گردن مشکلات مالی تلویزیون انداخت. درباره فراگیرشدن کپی‌کردن برنامه‌ها توسط برنامه‌سازان و ارائه آن به مخاطب ایرانی اتفاقی است که نیاز به آسیب‌شناسی بیشتری دارد؛ اینکه آیا برنامه‌سازان ما با تکیه بر الگوی‌های خارجی سعی در جذب مخاطب بیشتر دارند؟

صوفی: کپی‌برداری بدون خلاقیت، مشکل دارد

محمد صوفی، یکی از تهیه‌کنندگان برنامه‌های «رادیو هفت» و «١٠٠ برگ» در پاسخ به این سؤال که به نظر شما به چه دلیل میزان کپی از برنامه‌های موفق دنیا در تلویزیون کشورمان بیشتر شده است؟ می‌گوید: «به دلیل ترافیک کاری و ساخت ویژه ‌برنامه نوروز «١٠٠ برگ» خیلی موفق به دیدن برنامه‌های نوروزی سیما نشدم، اما با خبرها و گزارش‌هایی که در شبکه‌های مجازی دیدم، می‌توانم بگویم من با بخشی از کپی‌برداری مشکلی ندارم؛ این اتفاقی است که معمولا در تمام کشورها متداول است و یک برنامه موفق در کشورهای دیگر هم آزموده می‌شود و با پرداخت حق کپی برنامه و اینکه اجرای برنامه الزاماتی دارد، مانند یک دستورالعمل به سایر کشورها فروخته می‌شود، اما طبعا کپی‌برداری بدون هیچ‌گونه خلاقیت مشکل دارد و به نظرم با ترجمه برنامه به فرهنگ یک کشور می‌توان نتیجه مطلوب گرفت».

صوفی با اشاره به فراگیرشدن این کپی‌برداری‌ها افزود: «فراگیرشدن این میزان از کپی‌برداری به نظر من کمی خطرناک است و طبعا هرگونه ایده‌برداشتن از برنامه‌ها نیاز به خلاقیت‌هایی دارد. اگر تیم نویسندگان یک برنامه در طول سال مدام در حال نگارش باشند و فرصتی برای بازپروری ایده‌ها و خلاقیت‌هایشان نداشته باشند، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد و نیاز است تا بخش طراحی و خلاقیت برای ساخت برنامه تقویت شود».

رشیدپور: الگو‌برداری با رعایت اصول حرفه‌ای باشد

رضا رشیدپور، از مجریان تلویزیون نیز در پاسخ به چرایی کپی‌برداری برخی از برنامه‌ها از نمونه‌های خارجی، گفت: «این موضوع را می‌توان از دو جهت بررسی کرد؛ اینکه یک برنامه را به‌لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری کپی کنیم و بدون هیچ گرته‌برداری آن را روی آنتن بفرستیم، این اتفاق از نظر هیچ‌کس پذیرفتنی نیست، اما اگر از برخی از برنامه‌های موفق دنیا نظیر مسابقه، شو و... الگو‌برداری کنیم و منطبق با فرهنگ و اخلاق کشورمان ایرانیزه‌اش کنیم و به نوعی آن را با الگوی بومی به مخاطب ارائه دهیم، به نظر من شیوه درست‌تری است».

او ادامه داد: اساسا الگو‌برداری با رعایت اصول حرفه‌ای می‌تواند در جذب مخاطب نیز موفق عمل کند، اما اگر به این قصد که دقیقا از یک برنامه کپی کنیم و انتظار مخاطب ‌میلیونی هم داشته باشیم، کاملا اشتباه است؛ چراکه مخاطب این دوره بسیار آگاه و باهوش است. بسیاری از برنامه‌های مطرح، الگویی برای کشورهای دیگر است، اما نیاز است هر برنامه‌ساز با توجه به مخاطبانش مسیر برنامه را مشخص کند. کپی‌کردن صرف گاهی می‌تواند باعث دلزدگی مخاطب شود و جایی فکر کند کلاه سرش می‌رود، اما اگر همین موضوع با خلاقیت و حرفه‌ای‌گری رسانه‌ای همراه باشد و شعور بیننده در آن لحاظ شود، نتیجه خوبی حاصل خواهد شد».

***

در نهایت در این شرایط بد نیست برنامه‌سازان ما به رسم برنامه‌های موفق دنیا، از شباهت‌های برنامه‌شان صحبت کنند و چه بهتر اینکه در شرایطی که تلویزیون کشورمان از ریزش مخاطب رنج می‌برد بیش از هر چیز به دنبال ساخت برنامه‌هایی باشیم که با خلاقیت سازندگانش بتواند بخشی از مخاطب‌ها را به رسانه ملی بازگرداند.


قدس/برق‌نورد: تلویزیون به افراد بی‌صلاحیت میدان داده است

بازیگر سریال «قرعه» گفت: متأسفانه تلویزیون در این سال‌های اخیر به افرادی بی‌صلاحیت میدان داده و از این طریق اعتبار و آینده خود را زیر سؤال برده است.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس؛ هومن برق نورد بازیگر این سریال در ابتدای صحبت‌هایش گفت: در جلساتی که برای ساخت سریال «قرعه»داشتیم صحبت‌‌هایی مطرح شد درباره اینکه همگی ما یک کارفرما داریم که در اصل نتیجه نهایی کار را باید به او تحویل دهیم و پس تحویل اثر آنها خودشان هر طور که صلاح بدانند درباره نحوه پخش سریال تصمیم‌گیری می‌کنند. به هر حال این افراد سیاست‌های اشتباهی هم تا الان به کار برده‌اند که باعث ریزش مخاطب شده است.

وی درباره حضورش در کارهای مناسبی نیز بیان داشت: در حال حاضر وارد سال 95 شدیم و همه ما اعم از مسئولین می‌دانیم که ماه رمضان و عید نوروزی را پیش‌رو داریم. بنابراین سؤال من اینجا است که چرا باید دقیقه 90 کاری را سفارش داده و شروع کنیم. هیچ‌وقت این اتفاق نیفتاده که یک متن کامل داشته باشیم. بلکه همیشه همه گروه‌های تولید سریال‌های مناسبتی براساس اعتماد متقابل با یکدیگر کار می‌کنند.

بازیگر سریال «دودکش1» ادامه داد: مدتی پیش در سال «دور دست‌ها» قبول نقش کردم و این در شرایطی بود که نه تهیه‌کننده و نه کارگردان اثر را می‌شناختم. آن زمان تنها مزیتی که این سریال برایم داشت وجود 26 قسمت متن به صورت کامل بود و به همین خاطر در این سریال بازی کردم اما با گذر زمان متوجه شدم که باید یک بند دیگر هم به متن قراردادها اضافه شود و آن هم این است که نباید متن در طول ضبط اثر تغییر کند. در حال حاضر اصلاً نمی‌دانم که نتیجه این سریال چه شده است و اگر بخواهد اینطور پیش رود تمام اعتبار یک بازیگر زیر سؤال می‌رود.

وی ادامه داد:‌ اگر سریال‌ها بدون در نظر گرفتن شرایطی که گفتم و با نظم و انضباط تولید شود قطعاً مخاطب خود را جذب خواهد کرد. در حال حاضر فقط ماه رمضان سریال‌های مناسبتی بیننده دارند آن هم به خاطر حال و هوای این ماه و مردم روزگار است. از طرفی معتقدم سریال‌‌های نوروزی باید با کیفیت‌تر از ماه رمضان تولید شوند که بتوانند در جذب مخاطب موفق عمل کنند. دلیل اصلی این موضوع را نیز در بخش هزینه‌های تولید ارزیابی می‌کنم.

بازیگر سریال «پرده‌نشین» در ادامه گفت: در کل با حضورم در سریال‌های مناسبتی مشکلی ندارم اما معتقدم که باید سازندگان این آثار کاری کنند که باکس نوروز هم مثل ماه رمضان پرمخاطب باشد. اگر سریالی خوب باشد خستگی زمانی که کار کردیم نیز از تن‌مان به در می‌رود. علاوه بر این به واسطه دو ماه کار کردن 5 ماه کار می‌کنیم و دستمزد بیشتری نیز می‌گیریم.

برق‌نورد در ادامه صبحت‌های خود گفت: تا روز قبل از شروع شدن بازی‌ام در سریال «قرعه‌»، مشغول بازی در سریال «دودکش 2» بودم همان روز به محمدحسین لطیفی گفتم که برای صحبت و بازی در سریال برزو نیک‌نژاد قرار است به دفتر آقای مقدم بروم و برایم جالب بود که همانجا آقای لطیفی به من گفت حتماً برو بازی کن که همه بدانند ما با هم مشکلی نداریم.

برق‌نورد در ادامه با اشاره به همکاری‌های پیشین خود در تلویزیون گفت: متأسفانه تلویزیون در این سال‌های اخیر به افرادی بی‌صلاحیت میدان داده و از این طریق اعتبار و آینده خود را زیر سؤال برده است من، امیرحسین رستمی و برزو نیک‌نژاد هنوز بخشی از پول‌مان از سریال «دودکش1» دریافت نکرده‌ایم حتی من به حراست سازمان صداوسیما، آقای دارابی و آقای ضرغامی شکایت کرده‌ام و در این باره برای‌شان توضیح داده‌‌ام اما هنوز هیچ ترتیب اثری داده نشده است.

بازیگر سریال «دزد و پلیس» همچنین افزود: برای حضورم در سریال «پرده‌نشین» به من دستور دادند که درباره عدم دریافت دستمزدت در سریال «دودکش 1» صحبتی نکن و حتی در شرایطی گفتند اگر مصاحبه‌ کنی دیگر نقش حاج‌آقا مهدوی را به تو نخواهیم داد و من هم که دیدم اینطور است از بازی در این نقش انصراف دادم و دوستان دوباره خودشان به سمتم آمدند. در پایان بهروز شعیبی نیز گفت که تو تا نیمه‌‌های ضبط سریال مصاحبه نکن. اما با این اوصاف یک نفر در این همه جایی که شکایت کردم بگویند که شکایت تو به کجا رسید.

برق‌نورد در این باره ادامه داد: بعد از اینکه اعلام کردند دودکش دو گزینه عید نوروز نیست همه ما 14 روز مرخصی بدون حقوق گرفتیم.بعد از اجرای هر سکانس در «دودکش2» می‌دیدم که بازیگران با اعتماد به نفس بالایی با یکدیگر صحبت می‌کنند و این به خاطر شخصیت‌پردازی‌های این سریال در فصل اولش بود، اما در هر حال نبود برزو نیک نژاد کاملاً احساس می‌شد.

برق‌نورد درباره تفاوت «دودکش 2» و «دودکش1» بیان داشت: در «دودکش 1» لحظات عاشقانه بین من و همسرم وجود داشت اما در «دودکش 2» کمتر بود که خودمان با مشورت کوروش نریمانی این سکانس‌ها را بیشتر کردیم. و کل‌کل‌های نصرت و فیروز به خاطر کاراکترهای جدید کمتر شد.


قدس/سکوت وزارت ارشاد دربرابر تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه نظارت و حمایت دارد که در این مقطع زمانی و درباره تبلیغات آثار سینمایی در ماهواره ها به هیچ یک از آنها عمل نکرده است.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، سازمان سینمایی امروز در شرایطی خبر از فروش بالای فیلم‌ها در 13 روز نوروز می‌دهد که همه فیلم‌های سینمایی اکران نوروزی به استثناء «بادیگارد» برای تبلیغات از شبکه‌های معاند و ماهواره برای آثار خود بهره بردند برخی از آثار نیز ابتدا از باکس رسانه ملی برای تبلیغ استفاده کرده بعد از اتمام باکس به سرعت تبلیغ فیلم خود را به ماهواره سپردند و از صحنه‌های شاد و مفرح برای تبلیغ اثری که اجتماعی و جدی است استفاده کردند!

حال این سوال مطرح است وزارت ارشاد با توجه به این مهم که در حوزه فرهنگ تنها عنصر حاکمیتی و نظارتی است چگونه از رسانه ملی حمایت کرده و قرار است چه برخوردی با فیلم‌هایی که درشبکه‌های معاند تبلیغ می کنند، خواهد کرد؟ آیا وزارت ارشاد در برابر تبلیغات (بعضا هنجارشکن) این فیلم‌ها در شبکه‌های معاند سکوت اختیار می‌کند و هیچ واکنشی نشان نخواهد داد؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان برخورد با فیلم‌های متخلف را دارد اگر قرار نیست از ابزارها و اختیارات حاکمیتی خود بهره ببرد چگونه از فیلمی که به هیچ عنوان حاضر نشد در شبکه‌های معاند تبلیغ کند حمایت خواهد کرد؟

قانون می‌گوید استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای منع دارد و قانونگذار آن را ممنوع کرده، این بدان معنی است که نمی‌توان از شبکه‌های ماهواره‌ای برای تبلیغات استفاده کرد. منع استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای در قانون به صراحت آمده است: «ورود، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت ماهواره ممنوع است.» اما نکته حایز اهمیت این است که قانون ماهواره، در موضوع تبلیغات، نقص دارد. اما آیا این نقص باید دستمایه وزارت ارشاد قرار گیرد و در برابر عدم رعایت قانون توسط صاحبان آثار سکوت اختیار کند؟

حال که ارشاد با افتخار از میزان فروش استثنایی فیلم‌ها خبر می‌دهد، باید دید با فیلم «بادیگارد» که برخلاف بسیاری از آثار ساخته شده در سال گذشته بدون حمایت دولت ساخته شد و در جشنواره فیلم فجر نیز مورد بی مهری و غرض‌ورزی قرار گرفت، چه برخوردی خواهد کرد. خوشبختانه امروز شاهد توجه مخاطبان به تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا هستیم اما این توجه از مسئولیت وزارت ارشاد در خصوص این فیلم ارزشمند کم نمی‌کند.

برخورد ارشاد در این مقطع با فیلم‌هایی که به قانون توجه نکرده‌اند از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا سرنوشت آثار تا پایان سال 95 به تصمیم ارشاد بستگی خواهد داشت. ارشاد با اتخاذ تصمیم در این خصوص وضعیت تبلیغ فیلم‌ها در ماهواره را مشخص خواهد کرد که صاحبان فیلم‌ها مطیع قانون کشور باشند یا می‌توانند از این قانون پارا فراتر گذاشته و تخطی کنند. وزارت ارشاد وظیفه نظارت و حمایت دارد که در این مقطع زمانی و درباره تبلیغات آثار سینمایی در ماهواره‌ها به هیچ یک از آنها عمل نکرده است.


مردم سالاری/علي جنتي: گفتمان سازي و فرهنگ‌سازي در دستور کار سال جديد است

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با اشاره به نامگذاري سال 1395 به نام «اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل» گفت: گفتمان‌سازي و فرهنگ‌سازي از جمله کارهايي است که در حوزه اين وزارتخانه براي اجرايي کردن اين نام‌گذاري مي‌توان انجام داد.

علي جنتي ديروز در ديدار نوروزي با کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بيان کرد: سال گذشته با موفقيت‌هايي در صحنه سياسي و اقتصادي همراه بود که از آن جمله مي‌توان به مساله برجام و برگزاري انتخابات 7 اسفند ماه اشاره کرد اما آنچه تا کنون به دست آمده نشان مي‌دهد دولت آينده دولتي همدل و همراه با مجلس است بنابراين اميدواريم مشکلاتي که ما هميشه درباره‌ي سوال و استيضاح داشتيم که گاهي به مزاحمت‌هايي هم منجر مي‌شد و باعث مي‌شد که دولت کارش را انجام ندهد، برطرف شود.

وي ادامه داد: البته سوال پرسيدن حق نمايندگان مجلس است اما گاهي سوالاتي پرسيده مي‌شود که هيچ ارتباطي با مسئوليت آن شخص ندارد و باعث مي‌شود وزرا وقت خود را صرف پاسخ‌گويي به چنين سوالاتي کنند.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت با اشاره به وضعيت درماني عباس کيارستمي گفت: عباس کيارستمي با حضور پزشکان متخصص تحت مراقبت و رسيدگي جدي است.

به گزارش ايسنا، علي جنتي درباره روند درماني عباس کيارستمي گفت: دو سه شب قبل به مجرد اينکه توسط رئيس سازمان سينمايي از ماجرا مطلع شدم، بلافاصله با دکتر هاشمي وزير بهداشت تماس گرفتم و وضعيت ايشان را تشريح کردم.

وي افزود: به قرار اطلاع، گويا وزير بهداشت هم خودشان سرکشي کردند و در حال حاضر پزشکان متخصص را فراخوانده تا ايشان (کيارستمي) تحت مراقبت و رسيدگي باشد.

جنتي همچنين درباره استعفاي علي رهبري (رهبر ارکستر سمفونيک) و پذيرش آن گفت:با اين استعفا موافقت نشد، چرا که وقتي بحث تمديد قرارداد ايشان مطرح شد که نياز به مذاکره داشت، در اين راستا به معاونت هنري گفتم که صحبت‌هاي لازم انجام شود.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ادامه داد: ايشان (علي رهبري) يکسري خواسته‌هايي دارد و ما هم يکسري نظامات داريم که بايد رعايت شود، به همين دليل گفتم صحبت شود تا به توافق برسند تا به اين ترتيب هم آقاي رهبري با خيال راحت کارشان را انجام دهند و هم ما بتوانيم ضوابط خود را رعايت کنيم.

وي درباره انتقادهايي که برخي حاميان دولت نسبت به سياست‌هاي فرهنگي مطرح مي‌کنند،‌ بيان کرد: ما خودمان را مبرا از اشتباه نمي‌دانيم؛ انتقاد داريم و انتقاد را هم مي‌پذيريم. براين اساس، روزانه آنچه براساس رسانه‌ها منتشر مي‌شود را مي‌بينم و اگر اشکالي وجود داشته باشد به مسئول مربوطه ارجاع مي‌دهم تا پيگيري کند.

جنتي در پاسخ به اينکه با توجه به کنسرت‌هايي که در سال گذشته لغو شدند،فيلم‌هايي که امکان اکران پيدا نکردند يا مشکلاتي که براي حضور برخي از هنرمندان در شهرهاي ديگر پيش آمد آيا دولت در سال جديد حمايت عملي انجام خواهد داد و فقط به حمايت کلامي بسنده نمي‌کند‌؟ اظهار کرد: بله حتما همينطور است ما بايد اشکالات خود را رفع کنيم، چرا که سياستي داريم که براساس آنچه نظام براي ما ترسيم کرده و قانون گفته بايد اقدام کنيم. اين اقدام را هم بدون توجه ‌،انتقاد و نظراتي که ممکن است مطرح شود دنبال خواهيم کرد.

او با اشاره به نامگذاري سال جديد توسط مقام معظم رهبري ادامه داد: گفتمان سازي و فرهنگ سازي از طريق ساخت فيلم ‌،توليد نمايش‌، کتاب‌، مطبوعات‌ و رسانه‌ها براي خودباوري تکيه بر توليد داخلي و مقابله با مصرف گرايي از جمله کارهايي است که مي‌توانيم در جهت اجرايي کردن اين نام‌گذاري انجام دهيم، البته بخش عمده اين رسالت برعهده رسانه ملي است که شبکه سراسري و استاني در اختيار دارد.

جنتي با اشاره به اينکه تلاش شده تا عدالت فرهنگي در سطح کشور به طور نسبي مورد توجه قرار گيرد گفت: در اين مدت اقتصاد فرهنگ و هنر را که اصلا وجود نداشت جا انداختيم و در حال حاضر نهادي براي آن در حال تاسيس شدن در دولت است که اين اقتصاد خلاق را دنبال کند.

وي در اين‌باره به تاسيس شرکت توسعه هنر با سرمايه 500 ميليون توماني اشاره و اظهار کرد: اين شرکت امسال در بورس گذاشته مي‌شود و 10 درصد آن پذيره نويسي خواهد شد تا هم کمکي به توسعه فرهنگ و هنر شود و هم مشکلاتي که هنرمندان داشتند به طريقي حل شود.

جنتي درباره حوزه‌ي سينما هم اظهار کرد: روزگاري بود که بسياري مي‌گفتند اين سينما ورشکسته است و نه تنها کسي علاقه‌اي به ساخت سينما نداشت، حتي صاحبان سينما هم به دنبال تغيير کاربري آن بودند،‌ اما امروز نه تنها کسي از ورشکستگي سخن نمي‌گويد و دنبال تغيير کاربري نيست بلکه صاحبان ساختمان‌هاي تجاري هم براي رونق گرفتن کار خود به دنبال ساخت سالن‌هاي سينمايي هستند.

او جشنواره فيلم فجر سال 94 را از بهترين جشنواره‌هاي فجر برگزار شده در يک دهه اخير دانست و گفت: در اين دوره برخلاف سال‌هاي گذشته که مجبور بوديم يکي دو فيلم را به دليل غيرقابل پخش بودن توقيف کنيم‌، آنچنان فيلم توقيفي نداشتيم، ضمن اينکه ديديم فيلم «ابد و يک روز» که توسط نيروهاي جواني ساخته شده چطور در نوروز امسال به همراه ديگر فيلم‌ها مورد استقبال قرار گرفته است. به طوري که در بعضي از سينماها فيلم‌هاي سينمايي در 40 ساعت پشت سر هم نمايش داده شدند و اين نشان از علاقه مردم به سينما دارد.


وطن امروز/رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی: «اقتصاد مقاومتی» نیازمند زیربنای فرهنگی و معرفتی است

رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی گفت: جامعه باید در مسیر تأمل عمیق باشد تا بتواند از آن فریب و نیرنگی که غرب برای ما طراحی کرده، نجات یابد و کلید آن نیز خودباوری فکری و ملی است. وی افزود: ما می‌توانیم با تکیه بر منابع انسانی، طبیعی و توانمندی‌های بومی خودمان اقتصادی قوی و برون‌زا را دنبال کنیم تا هم به ارتقای وضع معیشتی و توانمندی اقتصادی جامعه منتهی شود و هم در عین حال بنیان‌ها و ساختار اقتصادی ما در برابر این تهدیدها و فشارهایی که دیگران می‌خواهند به ما وارد کنند، به استحکامی درون‌زا برسد. رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی با اشاره به دامنه فرهنگ در تبیین اقتصاد مقاومتی گفت: ابتدا باید روی مسائل فکری و فرهنگی کار شود، یعنی در حقیقت جامعه باید در این مسیر به یک تأمل عمیق برسد تا بتوانیم از آن نیرنگ و فریبی که غرب برای‌مان طراحی کرده و متأسفانه برخی نیز این را می‌پذیرند، نجات پیدا کنیم و به خودباوری فکری و ملی که سال‌ها قبل به گفته رهبری به کمک ما آمد، دست یابیم، پس قطعاً در عرصه اقتصاد مقاومتی ما مبنای فکری و معرفتی اقتصاد مقاومتی را باید میان نخبگان جامعه بخوبی تبیین کنیم.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین