کد خبر: ۳۳۶۶۰۳
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 18 اسفند 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

*       *       *

ابتکار/تصمیم یک جوان هنرمند برای بازسازی چنگ باستانی ایرانی؛


مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن ...

چنگ ایرانی، طلسمی هزارساله دارد! می گویند بیش از هزار سال است که این ساز کهن ایرانی آنچنان در سرزمین و خاستگاه اش طلسم شده که هنوز هیچ کس به درستی نتوانسته نغمه این ساز را در ایران بشنود. با گذشت قرن ها خاموشی، خلانوای چنگ در بزرگترین کنسرت ها و ارکسترهای موسیقی ایران درحالی بشدت احساس می شود که این ساز نقش مکمل و تعیین کننده‌ای در موسیقی کشورهای اروپایی دارد.

روند خاموشی و انزوای چنگ در ایران و سرعت تولید و استفاده آن در دیگر کشورها سبب شده که برخی از نوازندگان و سازندگان اروپایی ساز چنگ (هارپ) مدعی شوند که تصور ایرانی ها از چنگ و تعلق آن به کشورشان بسیار ساده انگارانه است، چراکه تاکنون حتی یک نمونه کامل از چنگ ایرانی مشاهده و به دیگر کشورها معرفی نشده تا بتواند دلیلی بر ادعاهای تاریخی اش باشد. این افراد معتقدند که بیشترین کاربرد و تولید چنگ در کشورهای اروپایی به مصرف می رسد.

ادبیات ایرانی، ابیات و حکایات متنوعی درباره ساز چنگ و شیوه نواختن آن دارد. در مستندات تاریخی از شخصیت «رامتین» به عنوان نخستین نوازنده چنگ و از «نکیسا» و «باربد» به عنوان افرادی نام برده می شود که در حدود ۲۵۰۰ سال پیش نواختن ساز چنگ، حرفه و پیشه آن ها به شمار می رفت. با این حال جز در کتاب ها و اشعار شاعرانی چون رودکی، نظامی، حافظ و سعدی و... اطلاعات خاصی درباره چگونگی ساخت چنگ و از بین رفتن آن در دوره های تاریخی در دست نیست. پس از حجاری‌های کول فره، قدیمی‌ترین سند موجود مربوط به نقش کاشی‌های رنگی کشف‌شده در سال ۱۳۱۹ در ویرانه‌های کاخ شاپور اول در بیشاپور است که در یکی از آنها زنی رامشگر در حال نواختن چنگ دیده می‌شود. این کاشی‌ها هم‌اکنون در موزه لوور فرانسه نگهداری می‌شود. همین طور در کنده‌کاری سنگ طاق بستان که خسرو پرویز را در مرداب‌ها در حال شکار گراز نشان می‌دهد، نقش زنان چنگ‌نواز دیده می‌شود. به این ترتیب که در یک قایق همراه خسرو پرویز چهار زن چنگ‌نواز مشغول نواختن هستند و در قایق خود خسرو پرویز نیز یک زن ایستاده و زنی دیگر نشسته چنگ می‌نوازد.

از دیگر نشانه‌های موجود در باره تاریخ چنگ در ایران می‌توان به چند کاسه رنگی ساخت کاشان مربوط به سده‌های ششم و هفتم قمری اشاره کرد که در آنها نقش بهرام در پشت شتری در حال تیراندازی نقاشی شده و چنگ‌نواز او به نام آزاده (آزادوار) نیز در حال چنگ زدن روی شتر دیده می‌شود که این خود سندی است در تایید شعر فردوسی که می‌گوید بهرام در جوانی عادت داشت با شتر به شکار برود و در همان حال خواننده‌ای چنگ‌نواز نیز پشت سر او چنگ می‌نواخته‌است. داستان بهرام گور و ساز زدن آزاده معروف روی مهره‌های اواخر عهد ساسانی نیز نقش بسته‌است.بشقابی نقره‌ای نیز در موزه ایران باستان قرار دارد که از زمان ساسانیان باقی مانده و یک نوازنده چنگ و یک نوازنده نی را در برابر پادشاهی که بر تخت نشسته‌است، نشان می‌دهد. این بشقاب در سال ۱۳۲۴ خریداری شده‌. همچنین در همین موزه قطعه‌ای سفالین وجود دارد که روی آن نقش یک بانوی چنگ‌نواز متعلق به دوره اشکانیان به چشم می‌خورد.

حسینعلی ملاح در کتاب "فرهنگ سازها” می‌نویسد: "در موزه ایران باستان یک نقش برجسته سفالی موجود است که زنی پارتی را نشان می‌دهد که ایستاده به نواختن چنگ مشغول است. چنگی که در دست این نوازنده است، شباهت زیادی به چنگ حک‌شده در شکارگاه گراز طاق بستان کرمانشاه دارد. نکته درخور توجه این است که در تمام نقش‌برجسته‌ها و نقاشی‌ها این نوع چنگ را نوازندگان نشسته می‌نوازند، در صورتی که این بانو همین چنگ را ایستاده و در بغل گرفته و می‌نوازد."

حمدالله مستوفی "رامتین”را که در دربار خسرو پرویز آمد وشد داشته، مخترع چنگ جدید در دوران خود می‌داند. رامتین ساختار چنگ روزگار خود را دگرگون کرد، بر شمار تارهایش افزود، جنس تارها را تغییر داد و در صندوق صدای آن نیز درگرگونی‌هایی پدید آورد و چنگی کامل‌تر ساخت.

حالا بعد از صدها سال که از روزگار او می‌گذرد، "سیامک مهرداد” می‌خواهد چنگ باستانی ایرانی را که تا دوران صفویه در ایران نواخته می‌شده، بازسازی کند. رویای داشتن چنگ در زمان کودکی در مهرداد شکل گرفت. زمانی که با شنیدن یک نوار قصه، عاشق صدای چنگی شد که زنده‌یاد "فرزانه نوایی” می‌نواخت.

صدای هارپی که فرزانه نوایی آن را نواخت، چنان در سیامک مهرداد طنین‌ انداخت که تصمیم گرفت سازنده ساز شود. او این کار را با ساختن سازهای سنتی شروع کرد و به استخدام پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی درآمد. اما او که می‌خواست چنگ بسازد، متوجه شد که چنگ ایرانی فراموش شده و تنها کسی هم که پیش از او هارپ ساخته‌است "ابراهیم قنبری‌مهر” بوده که سال‌ها قبل برای آموزش سازسازی رهسپار فرانسه شده بود. قنبری‌مهر که قرار بود رموز ساخت ویولن را یاد بگیرد، ساخت هارپ را نیز در فرانسه آموخت و وقتی به ایران بازگشت، در سال ۱۳۳۴ نخستین هارپ خود را ساخت. او در کل سه هارپ کامل ساخت. یک ساز نیمه‌کاره هم از او در پژوهشکده هنرهای سنتی این سازمان باقی مانده که بازنشستگی استاد قنبری‌مهر در سال‌های اولیه انقلاب به او اجازه تکمیلش را نداد. هرچند با انحلال پژوهشکده هنرهای سنتی در سال جاری کسی از سرنوشت این سازها خبری ندارد.مهرداد از سال ۱۳۷۵ تحقیقات خود را روی سازهای هارپ و چنگ به صورت مجزا و همزمان شروع کرد. مدتی بعد نیز از کارگاه سازسازی پژوهشکده هنرهای سنتی بیرون آمد و تحقیقات مستقلش را ادامه داد. اکنون او می‌تواند به‌راحتی ساز هارپ را بسازد و در حال احیای چنگ باستانی ایرانی است. سال ۱۳۸۱ او نخستین نمونه ناقصی از چنگ عمودی ایرانی را بازسازی کرد. "ساز من بیشتر شبیه ساز ایگری - یکی دیگر از سازهای فراموش‌شده- بود تا چنگ، چرا که صفحه و گوشی چوبی داشت. ضمن آنکه شکل منتظم آن باعث شده بود دست راست برای رسیدن به سیم‌ها ناراحت باشد. باید آن را به شکل بیضی یا نیم‌دایره می‌ساختم.»

پس از آن دو نمونه چنگ دیگر هم ساخت که به گفته خودش، این نمونه‌ها چنگ‌های کامل و بدون ایراد فنی هستند. در این میان افراد دیگری هم هستند که می‌گویند این ساز را بازسازی کرده‌اند.مهرداد چنگ عمودی را از روی اندازه نمونه چنگی که در موزه لوور موجود است و از آرامگاه یکی از فرعون‌های مصر پیدا شده و نیز از روی توصیفی که عبدالقادر مراغه‌ای و ابونصر فارابی و چندین کتاب سازشناسی و موسیقی‌شناسی داده‌اند، بازسازی کرده‌است. مهرداد کتابی فرانسوی نیز خوانده بود که چنگی که هم‌اکنون در موزه لوور نگهداری می‌شود، چنگی است که از طرف یک پادشاه ایرانی به همراه نوازنده‌اش به فرعون مصر هدیه داده شده‌است و این به انگیزه او افزود.

نواختن چنگ پس از اسلام هم در ایران ادامه یافت. رودکی نیز شاعری بود که چنگ می‌نواخت و به گفته خودش: رودکی چنگ بر گرفت و نواخت / باده انداز کو سرود انداخت. و فردوسی می‌گوید: زن چنگ‌زن، چنگ در برگرفت / نخستین خروش مغان برگرفت. حافظ هم می‌گوید: رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند / که گوش و هوش به پیغام اهل راز کنید. یا: دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند / پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند. و منوچهری دامغانی سروده است: حاسدم خواهد که شعر او بود تنها و بس / باز نشناسد کسی بربط به چنگ رامتین.


ابتکار/با اعلام احکام میرکریمی، کیانیان رییس کاخ جشنواره فجر شد

رضا میرکریمی دبیر سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر، مدیران و معاونین خود را در این جشنواره معرفی کرد.

به گزارش ایسنا، میرکریمی طی احکام جداگانه ‌ای دست اندرکاران سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را منصوب کرد که فهرست آنان به این شرح است: مهدی یزدانی: معاون اجرایی.امیر اسفندیاری: معاون امور بین الملل.ایرج تقی‌پور: مدیر امور هنری و تبلیغاتی. جعفر صانعی مقدم: مدیر برنامه ریزی. علیرضا شجاع نوری: دبیر نشست‌های تحلیل فیلم. کیوان کثیریان: مدیر ارتباطات و اطلاع رسانی. محمدصلواتی: مدیر امور تشریفات. دکتر روح الله حسینی: مدیر علمی و آموزشی. مازیار میری :مدیر بخش دارالفنون. اشکان خطیبی: مدیر اجرایی کاخ جشنواره. محسن شاه ابراهیمی: مدیر طراحی داخلی کاخ جشنواره. افشین اسدزاده : امور فنی و آماده‌سازی فیلم‌ها. مشاوران فرهنگی دبیر: اکبر نبوی ، محمد مهدی دادگو ، دکتر حسن ریاضی. مشاوران انتخاب فیلم: محمدمهدی عسگرپور، علیرضا شجاع نوری، فریدون جیرانی، مجید اسلامی، کامیار محسنین ، شادمهر راستین، حسن برزیده ، جعفر صانعی مقدم، مرتضی رزاق کریمی، فرید فرخنده کیش. رئیس کاخ جشنواره: رضا کیانیان.مدیر ارتباطات و اطلاع رسانی جشنواره، در توضیح این خبر اعلام کرد که احکام این مدیران در ماه‌های گذشته صادر شده و آنان مدت‌هاست آغاز به کار کرده‌اند و دبیر جشنواره، تنها به دلیل تقارن با رویدادهای جشنواره فیلم فجر در بخش ملی، اعلام این احکام را به تعویق انداخته است.


اعتماد/گفت‌وگو با كيخسرو پورناظري درباره آهنگسازي، آثارش و فعاليت‌هاي گروه شمس

بيشترين تاثير را از ساز شهناز گرفتم

سحر طاعتي / مولانا، تنبور و شمس؛ سه راس مثلث هنري كيخسرو پورناظري است كه پيوندي عميق با درونمايه هنري او دارد؛ درونمايه‌اي كه برگرفته از علاقه او به موسيقي و تاثيرپذيري از موسيقي و ساز و آواز بزرگاني چون وزيري، شهناز و ديگران است.

كيخسرو پورناظري كه از دل موسيقي سنتي و مقامي كرمانشاه بيرون آمده با شناختش از ساز تنبور و آشنايي عميقش با موسيقي نواحي منطقه كرمانشاه فضايي را فراهم آورد تا نگاه به گروه‌نوازي تنبور شكل ديگري به خود گرفته و در نهايت تلاش او سبب شد تا گروه‌هاي ديگري به تاسي از كار او در اين زمينه شكل بگيرد.

كيخسرو پورناظري با بنا نهادن گروه تنبور شمس در سال ١٣٥٩ راهي جديد را براي نگاه به گروه‌نوازي موسيقي تنبور بنيان نهاد. از اين منظر كاري را كه او با ساز تنبور كرد مي‌توان بعدها با تجربه گروه كامكارها در شهري كردن موسيقي كردي مقايسه كرد. شناخت پورناظري از ساز تنبور و آشنايي عميقش با موسيقي نواحي منطقه كرمانشاه و علاوه بر آن استفاده ظريف و متناسب از ساز دف در ساختار گروه، فضايي را فراهم آورد تا نگاه به گروه‌نوازي تنبور صورت و صبغه‌اي متفاوت پيدا كند. به عقيده پورناظري وسعت صداي محدود ساز تنبور تنها نقطه ضعف اين ساز است و تنبور هيچ فرقي با سازهاي ديگر ندارد. در اين ميان آنچه تنبور را در مقايسه با سازهاي ديگر متمايز كرده درونمايه آن است كه به همان شكل قديمي با نوعي صدادهي غمناك و عرفاني مانده است.

پورناظري بعد از انتشار آلبوم «صداي سخن عشق» با صداي شهرام ناظري بعدها آثاري چون «حيراني» و «مهتاب رو» را با اين خواننده كار كرد و البته در اين ميان برخي آثار همانند تصنيف مردان خدا را هم با جلال‌الدين محمديان به صحنه برد. اين نوازنده و آهنگساز بعدها با خوانندگان جوان‌تري در گروهش همكاري كرد كه از اين ميان مي‌توان به عليرضا قرباني اشاره كرد. گروه شمس در سال ١٣٨٧ با اجراي كنسرت «برآفتاب خليج فارس»، سهراب پورناظري را به عنوان خواننده اين گروه معرفي كردند. اين گروه از ابتداي تاسيس تا به امروز بيش از ٣٠٠ كنسرت در ايران و بيش از ٢٠٠ كنسرت در خارج از كشور برگزار كرده كه اجرا با اركستر سمفونيك پسيفيك شهر اورنج كانتي كاليفرنيا، چهار كنسرت در تئاتر دولاويل شهر پاريس و اجرا در فستيوال ايماژو دي اتريش نمونه‌هايي از آنهاست.

پدر شما شاگرد علي‌نقي وزيري بود كه شما هم از ايشان ساز زدن را فرا گرفتيد. موسيقي وزيري چه تاثيري بر شما داشت، چقدر در كارهاي شما وارد شد و چه اندازه اين شيوه موسيقي را در كارهاي‌تان ادامه داديد؟

من موسيقي را همانند ديگر شاگردان اين هنر از كتاب يك هنرستان شروع كردم و همزمان در كنار پدرم ساز زدم و سپس رديف را نواختم. كارهاي وزيري را نزد پدرم نواختم و در آن زمان كه كارهاي اين استاد بزرگ موسيقي را مي‌نواختم براي مدتي جذب موسيقي وزيري شدم و البته موسيقي‌هاي ديگران را نيز در كنار نوازندگي‌ نوازنده‌هاي قديمي گوش مي‌كردم. زماني كه شيوه نوازندگي تار استاد شهناز را شروع كردم، تكنوازي جوان بودم و به‌جرات مي‌توانم بگويم بيشترين تاثير موسيقي را من از ساز آقاي شهناز و زماني كه در برنامه گلها مي‌نواختند، گرفتم.

در زمينه آهنگسازي علي‌نقي وزيري قطعات كمتري ساخته بود، شايد پنج الي شش اثر از ايشان شنيدم. خود من به‌شخصه آن زمان از نظر آهنگسازي تمريني نداشتم، ولي در جمله‌بندي‌ها و تكنوازي‌هايي كه براي خودم داشتم و تمرين مي‌كردم سال‌ها جملات پر، محكم و منسجم را تمرين مي‌كردم. در ذهنم همه اينها به هم چسبيده و جوهرش ماند و باسليقه و سبك و احساس و درونمايه خودم كه به نظرم اينها مختص هر هنرمند است هماهنگ و مخلوط شد و در نهايت اين فضاها در آهنگسازي من به وجود آمد.

تا سال ٥٧ يك اركستر كردي و سنتي داشتيد و همزمان در آن سال‌ها به عنوان كارشناس موسيقي در وزارت فرهنگ و هنر وقت، مسوول گردآوري نغمات بوديد. اين دو اركستر در آن زمان چه فعاليت‌هايي داشتند و در زمان مسووليت شما چه آثاري جمع شد؟

ما در منطقه‌اي زندگي مي‌كرديم كه هم موسيقي سنتي و هم محلي داشت. آموزش موسيقي سنتي را ما با اساتيد شروع كرديم و ادامه داديم و در ادامه راه، به ساخت آهنگ‌ها و برگزاري كنسرت پرداختيم. در كنارش با موسيقي كردي نيز بزرگ شديم چرا كه موسيقي كردي در حس و حال و درونمايه فكري و عاطفي ما بود.

اين نوع موسيقي (كردي) از وقتي به گوش ما رسيده، ادامه داشته و من نيز به مدد زيبا بودن و تاثير آهنگ‌هايش متوجه شدم كه بايد در اين نوع موسيقي هم كار كنم. شروع به گردآوري اين ژانر كردم و با جمع‌آوري برخي قطعات و آهنگ‌هاي موسيقي كردي در كنسرت‌هاي‌مان نيز آنها را اجرا كرديم. اجراي دو كنسرت‌مان را در آن زمان در قالب آلبوم منتشر كرديم كه مي‌شود گفت يك مقدار از تجربه‌ها و گردآوري‌هاي همان زمان بود. يكي دو كاست ديگر هم ضبط كرديم كه مربوط به دستاوردهاي زمان بعد از انقلاب ٥٧ است و هنوز هم شرايطي مهيا نشده تا بتوانيم آنها را منتشر كنيم.

گردآوري آثار فقط مختص منطقه كردنشين بود يا موسيقي‌هاي ديگر مناطق را هم شامل مي‌شد؟

موسيقي كردي و موسيقي كردي كرمانشاه خودش چندين نوع دارد كه يكي از انواع آن موسيقي فولكلور است. بعضي‌ها‌ سازي و برخي ديگر آوازي هستند. موسيقي تنبور نيز نوع ديگر موسيقي اين منطقه است. من تنها روي موسيقي محلي كار كردم چرا كه فرصت نبود روي موسيقي‌هاي ديگر كار كنم، اما موسيقي‌هاي مختلفي در منطقه وجود دارد كه بسيار ارزشمند هستند و اگر كسي فرصت خوبي داشته باشد مي‌تواند اينها را گردآوري، منتشر و معرفي كند چرا كه جايگاه خاصي در كل موسيقي مقامي دارد.

اركستر كردي فقط براي اجراي موسيقي كردي بود يا هدف ديگري داشت؟

ما پيش از انقلاب و در زماني كه خيلي كنسرت باب نبود، موسيقي سنتي را با اركستر كردي كار مي‌كرديم. بعد از انقلاب به خاطر محدوديت‌هاي قابل‌توجهي كه در موسيقي قائل شدند مجبور شديم با يك ساز ديگر فعاليت‌مان را ادامه دهيم و از آنجايي كه تنبور در منطقه يك ساز آييني و مقدس است و موسيقي‌اش هم به تناسب مقدس است به سمتش رفتيم. البته به نظر من همه انواع موسيقي اين شاخصه را دارد، اما چون تنبور دست‌نخورده بود و واقعا يك فضاي معنوي داشت من به همراه دوستانم كه تنبور مي‌زدند دور هم جمع شديم. فكر من اين بود كه اگر از اين ساز استفاده كنم موانع اجرا كمتر خواهد بود كه البته همين‌طور هم شد و اين مساله باعث شد مسيرمان را در موسيقي جدا و يك راه جديدي پيدا كنيم و فعاليت‌مان را ادامه دهيم. از آن زمان به بعد با ساز تنبور همراه شديم و در زماني كه مسائل پيش آمده براي موسيقي تمام شد دوباره موسيقي سنتي و كردي را ادامه داديم.

در يكي از مصاحبه‌هاي قديمي‌تان عنوان كرده بوديد كه به خاطر نگاه نو به موسيقي تنبور و ايجاد فضاي جديد براي ساز تنبور گروه شمس را تشكيل داديد؟

من تا آن زمان كه مسيرم را در موسيقي تغيير دادم اصلا تنبور نزده بودم. از همان زمان شروع به يادگيري نواختن اين ساز كردم و سپس در زمينه آهنگسازي تنبور فعاليت كردم. البته در حال حاضر گروه‌هاي ديگري هم هستند كه در اين خصوص كار مي‌كنند.

من در روند فعاليتهاي موسيقايي‌ام آهنگسازي ياد گرفتم و توانستم ذوقم، تجربه‌ها و درس‌هايي كه خوانده و موسيقي‌هايي كه شنيده و تجربه كرده بودم را در آهنگسازي روي تنبور پياده كنم. پيش از اينكه آهنگ روي تنبور بسازم براي موسيقي ايراني قطعه مي‌ساختم. در تنبور وقتي با مقام‌ها و ديگر جزيياتش آشنا شدم همه آهنگ‌هايي كه ساختم نو و جديد بود.

به نظرم تجربه‌هاي هر آهنگسازي كه در اين زمينه آهنگ مي‌سازد بايد نو بوده و تكراري نباشد. بايد از گذشته الهام بگيرد و كارهايش نيز قابل شنيدن باشد. اين كارها را ما انجام داديم و با آن حس و حالي كه به تنبور داشتم علاقه‌مندان زيادي به اين ساز روي آوردند و باعث شد اين ساز نه تنها در داخل كشور بلكه در اكثر كشورهاي دنيا شناخته شود، به طوري كه اين قطعات در اجراهاي ما و ديگر گروه‌ها با استقبال روبه‌رو مي‌شد.

بنابراين مي‌شود گفت شما تنبور را وارد گروه‌نوازي كرديد و به تنبور شخصيت گروهي داديد؟

گروه‌نوازي در تنبور سابقه‌اش بيشتر از گروه ما بوده به‌ طوري كه در برخي مناطق براي مراسم‌هاي خاص از جمله مرگ گروه‌نوازي تنبور صورت مي‌گيرد ولي آهنگسازي روي تنبور براي نخستين‌بار توسط گروه ما صورت گرفته است.

بسياري از آهنگسازان معتقدند روي يكسري مقام‌هاي تنبور نبايد آهنگسازي صورت گيرد چراكه موسيقي مقامي تنبور مثل موسيقي رديف دستگاهي نيست و لازم است دست‌نخورده باقي بماند. از طرفي برخي ديگر نيز معتقدند كه اين نوع موسيقي را بايد همانند موسيقي رديف وارد موسيقي سنتي كرد...

وارد كردن موسيقي تنبور به سنتي درست نيست، بلكه مي‌شود خود همين تنبور و فضايي كه دارد را معرفي و منتشر كرد. دوره ما شرايط خيلي سخت بود و برخي متعصب بودند و مي‌گفتند اين ساز براي ما است شما چرا آن را مي‌نوازيد، اما در آن شرايط ما توجه نكرديم و ادامه داديم. البته ناگفته نماند كه يكسري مقام‌هاي تنبور در مراسم‌هاي الحق و مذهبي برخي قوم‌ها هست كه بايد قابل احترام بماند. اين درست است كه اين موسيقي‌ها براي خودشان قداست دارد، اما نبايد آن را به دست فراموشي بسپاريم. بيشتر موافق انتشار آنها هستم و معتقدم كه بايد در زمينه آهنگسازي از آنها الهام گرفت و به بهترين شكل منتشرشان كرد. نبايد اين نوع موسيقي و مقام‌هايش را حبس كرد چرا كه موسيقي تنبور موسيقي باستاني است و از گذشته دور وجود داشته و آنهايي كه حس و حالش را مي‌فهمند در كهن بودن آن هيچ شكي ندارند.

نمي‌شود در اجراهاي‌تان اين مقام‌ها را نيز ارايه كنيد و در واقع همان طور كه موسيقي تنبور را به‌واسطه اجراهاي گروه شمس به مخاطبان معرفي كرديد اين مقام‌ها را نيز معرفي كنيد و گسترش دهيد؟

اگر نياز باشد اين كار را مي‌كنيم، اگر نياز نباشد همين‌طور كه توسط برخي هنرمندان منتشر شده مي‌ماند. همين كه هر موسيقي در ذهن آهنگساز باشد براي ساخت كارهاي جديد كافي است. بعضي وقت‌ها خيلي زيباست كه از اينها استفاده شود. در كارهاي‌مان از چندتا از آهنگ‌هاي قديمي تنبور و از آن بخشي كه كلام دارد، استفاده كرديم و اگر نياز باشد باز هم استفاده خواهيم كرد.

در دهه ٧٠ تحول بارزي در موسيقي‌تان ايجاد كرديد. اين تحول به خاطر تغيير نگاه شما نسبت به موسيقي بود يا اينكه مردم آن زمان ديگر نمي‌توانستند موسيقي را در قالب‌هاي رايج آن زمان بشنوند؟

دوست دارم اگر كاري مي‌كنم تكراري نباشد. از سويي ديگر از موسيقي غمگين خوشم نمي‌آيد و برعكس موسيقي پرتحرك را دوست دارم و همين‌ها دستمايه‌هاي ذهن من بوده و با اين نوع موسيقي بزرگ شدم. من خيلي رديف نزدم در صورتي كه اين درس‌ها را خوب گذراندم و درس هم پس دادم اما ذهنيت موسيقي من بر بداهه‌نوازي، تنبورنوازي و عدم تكرار بوده است. بيشتر دوست داشتم ذهنيت خودم در موسيقي‌ام باشد. خيلي از آهنگ‌هاي من كه شما مي‌شنويد براي همان سال‌هاست. من معتقدم كه موسيقي بايد حركت داشته باشد و مخاطب را جذب كرده و تاثير داشته باشد. وقتي تاثير داشته باشد انشعاب پيدا مي‌كند مثل تنبور.

حضور يا عدم حضور خواننده در گروه شمس نيز برگرفته از همين تفكر عدم تكرار است؟ در روند فعاليت‌هاي گروه شمس يك‌زمان‌هايي با خواننده و در برخي ديگر بدون خواننده فعاليت كرده‌ايد؟

زمان‌هايي فعاليت گروه شمس همراه با خواننده بود و در عين حال نيز مواقعي بدون خواننده كار كرديم اما به طور كلي اگر وضعيتي پيش بيايد بدون خواننده يا با خواننده كار را پيش مي‌بريم.

در يك برهه زماني سيدخليل عالي‌نژاد به عنوان آهنگساز و نوازنده در گروه شمس فعاليت مي‌كرد. يك مقدار درباره حضور ايشان در گروه شمس توضيح دهيد؟ در برخي از يادداشت‌هاي‌تان خيلي تاكيد داشتيد كه آهنگسازي‌هاي او در كنار مرتضي شريفيان نقش موثري داشته است.

خدا رحمت كند همه اين دوستان را. آقاي عالي‌نژاد جزو نخستين كساني بود كه با ما همكاري مي‌كرد. قبل از ورودش به گروه شاگرد من در ساز سه‌تار بود. وقتي گروه تشكيل شد از ايشان خواستم چند تا تنبورنواز به گروه بياورد كه به‌واسطه ايشان چند نوازنده به گروه اضافه شدند.

سيدخليل عالي‌نژاد خيلي خوب و با احساس ساز مي‌زد، ولي تا آن زمان آهنگسازي را تجربه نكرده بود. اما وقتي آهنگ ساخت و گروه اجرا كرد، شروع به ساخت آهنگ‌هاي بيشتري كرد. به طور كلي حس و حال خوبي در ساز زدن داشت و درونمايه معنوي سازش مشخص بود. به نظر من آن جواب آواز در كار «صداي سخن عشق» يكي از شاهكارهاي نوازندگي تنبورش بود. مرتضي شريفيان نيز خواننده بود و ما مدتي با هم كار كرديم و اين همكاري ممكن بود ادامه پيدا كند، اما متاسفانه او فوت كرد. شريفيان خيلي با ذوق بود و صدايش خاص بود، اما متاسفانه ايشان مجال پيدا نكرد كار كند.

دو نوازنده در گروه شما در رفت‌وآمد بودند؛ داوود عزيزي و گل‌نظر عزيزي. اينها چه نقشي در گروه شما داشتند؟

زماني كه گروه را كه تشكيل داديم گل‌نظر عزيزي جزو افراد موسس گروه بود. گل‌نظر از همه بهتر تنبور مي‌زد. چندين سال با ما همكاري كرد. در همان زمان داوود عزيزي بسيار كوچك بود. گل‌نظر رفت خارج از كشور و در همانجا ساكن شد و ديگر فعاليتي نكرد. داوود عزيزي با رفتن گل‌نظر به گروه ملحق شد. او نيز خيلي خوب تنبور مي‌زد اما او هم مدتي بعد از ايران رفت. من گل‌نظر را خيلي دوست داشتم. تقريبا نوازندگان تنبور گروه از دست راست او تقليد مي‌كردند و نوازندگي‌اش عالي بود، البته ما در چندين اجرا در فرانسه و امريكا از او استفاده كرديم اما بعدها تقريبا فعاليتش را كم كرد.

دوره‌اي هم زيرنظر حشمت‌الله مسنن آهنگسازي را ياد گرفتيد. اين آموزش‌ها به چه طريق انجام شد و شيوه آهنگسازي ايشان چگونه بود؟

حشمت‌الله مسنن يك دندانپزشك تجربي بود كه ويولن نيز مي‌نواخت. يك تعداد كارهاي قديمي را با سازش مي‌نواخت كه بعدها با آهنگ‌هاي فولكلور منطقه قاطي شد.

چه دليلي باعث شد اين آهنگ‌ها وارد موسيقي فولكلور شود؟

چون جايي نبود اينها را حفظ كند. زماني كه در اداره فرهنگ و هنر قبل از انقلاب كار مي‌كردم، آهنگ‌هايي كه ايشان براي من مي‌نواخت را ضبط و به صورت نت در كاغذ پياده مي‌كردم. برخي ديگر را كه براي دوستانش مي‌خواند دهان به دهان مي‌گشت و در نهايت وسعت پيدا كرد و بعدها نيز جزو موسيقي فولكلور شد.

يكي از شاخصه‌هاي كار شما آهنگسازي روي اشعار مولاناست. اين سوال هميشه مطرح است كه چرا فقط مولانا و چرا در اين سال‌ها از ديگر اشعار شاعران بهره نبرديد؟

وقتي موسيقي تنبور كار مي‌كرديم از آنجايي كه اين موسيقي و ساز تنبور عرفاني است بايد شعرهايي را انتخاب مي‌كرديم كه همسويي و همخواني با اين موسيقي داشته باشد. در عرصه موسيقي كردي از شعر شاعران كرد زبان استفاده مي‌كرديم و در بخش فارسي نيز از شعر مولانا.

خودم به‌شخصه مجذوب حال و هواي شعرهاي مولانا شدم. در واقع مجذوب انديشه و شخصيتش شدم، بطوري كه هميشه كتاب مولانا برايم باز است و هرروز آن را مي‌خوانم و سال‌هاست ارتباط خيلي زيبايي بين من و شعرهاي مولانا پديد آمده و درواقع اين از علاقه شخصي من است كه كارم را روي اشعارش ادامه مي‌دهم.

حضور شعرهاي مولانا در موسيقي قدمت كمتري دارد و اين در حالي است كه ديگر اشعار از گذشته‌هاي دور توسط آهنگسازان مورد استفاده قرار گرفته‌اند؟

اين قسمت ما بوده كه هنرمندان ديگر اين كار را نكردند و ما با يك جهش اين شعرها را مطرح كرديم و هم‌اكنون اكثر آهنگسازان روي اين شعرها كار مي‌كنند. خوشبختانه در اين سال‌ها يك مثلثي بين مولانا، تنبور و آهنگسازي گروه شمس تشكيل داديم.

هيچ‌وقت از سازهايي همچون رباب كه مولانا در اشعارش به آنها اشاره دارد در اجراي گروه استفاده كرديد؟

رباب كه مولانا مي‌گويد يك ساز كششي مثل كمانچه است. ما با بضاعتي كه موسيقي‌مان دارد فعاليت مي‌كنيم. اگر بشود كه با اين سازها و آن فضا كار كنيم خيلي خوب است و بايد از قونيه نوازنده رباب بياوريم.


اعتماد/علي رهبري عطاي رهبري اركستر سمفونيك تهران را به لقايش بخشيد

نامه خداحافظي علي رهبري

زينب كاظم‌خواه/ علي رهبري پايش را در يك كفش كرد و در نهايت وقتي ديد كه نه نامه به جنتي و نه نامه به رييس‌جمهور و نه حتي جلسه‌اش با علي مرادخاني معاون هنري ارشاد نتيجه‌اي ندارد و آنچه او مي‌خواهد و از آن گلايه دارد امكان نخواهد داشت، استعفايش را نهايي كرد و آنقدر در تصميم خود مصر بود كه به اتريش محل اقامت دايمي‌اش رفت و نامه رسمي كناره‌گيري‌اش از اركستر را به رسانه‌ها داد تا همه راه‌هاي برگشتش را ببندد.

مشكلات علي رهبري سر اركستر سمفونيك تهران انگار تمامي نداشت. او اول آستين‌ها را بالا زد و نامه‌اي به رييس‌جمهور نوشت و درباره مشكلات اين اركستر صحبت كرد. بعد از چند وقت انگار آن نامه تاثيري نداشته باشد، دوباره نامه‌اي ديگر نوشت اما اين‌بار به علي جنتي، وزير ارشاد. در آن نامه دادن اختيار اين اركستر به بنياد رودكي را اشتباهي بزرگ دانسته بود و از مديريت بهرام جمالي بر بنياد رودكي و عدم شناخت موسيقي كلاسيك از سوي او و همچنين از ندادن دستمزد درست به اعضاي اركستر گلايه كرده بود. او در اين نامه متذكر شده بود كه تمام مشكلات را تحمل كرده ولي ديگر اميدي براي ادامه كار با بنياد رودكي را ندارد به همين خاطر از سمت رهبر دايم و مدير هنري اين اركستر استعفا مي‌دهد. چند روز بعد از انتشار اين نامه، علي رهبري اعلام كرد كه با علي مرادخاني معاون هنري ارشاد و فرزين پيروز پي مشاور اركستر سمفونيك جلسه‌اي داشته و مرادخاني در آن جلسه ضمن تاييد بر پيشرفت‌ در نظم و كيفيت هنري اركستر سمفونيك تهران در ۱۲ ماه گذشته به علي رهبري گفته كه به هيچ‌وجه نمي‌خواهند او اركستر و راهي را كه پيش گرفته را ترك كند، اين حرف به معناي اين بود كه مرادخاني استعفاي علي رهبري را نپذيرفته است. معاون هنري وزير ارشاد از رهبري خواسته بود كه يك هفته صبر كند تا او بعد از بررسي كامل نارضايتي‌هايي كه او از بنياد رودكي اعلام كرده راهي را براي ادامه كار اركستر سمفونيك تهران پيشنهاد كند.

رهبري هم روي حرف مرادخاني حساب كرد و گفت كه يك هفته صبر مي‌كند. چند روز بعد از آن جلسه، تعدادي از نوازندگان اركستر سمفونيك تهران به دعوت مديريت بنياد فرهنگي هنري رودكي با مسوولان اين نهاد ديدار و گفت‌وگو كردند. در اين جلسه كه با حضور بهرام جمالي مديرعامل بنياد رودكي، حسن سهرابي مدير امور اداري و امور حقوقي و مهدي اكبري مدير برنامه‌ريزي و بودجه اين مجموعه فرهنگي برگزار شد تعدادي از نوازندگان اركستر سمفونيك تهران درباره موضوعات حقوقي و قراردادهاي نوازندگان، نوع قراردادها و بودجه اركستر سمفونيك تهران سوالاتي را مطرح كردند.

يكي از مشكلاتي كه علي رهبري بارها به آن اشاره كرده بود دستمزد نوازندگان اركستر بوده كه به صورت نامنظم و با تاخير پرداخت مي‌شده، اما در اين جلسه اعلام شد نوازندگاني كه نسبت به دريافت حقوق خود اعتراض داشته و مشكل دارند مي‌توانند به امور اداري بنياد رودكي مراجعه كرده و مطالبات‌شان را اعلام كنند. اين در حالي است كه تمامي مطالبات قانوني تا پايان اسفند ماه تسويه خواهد شد ضمن اينكه تنظيم قرارداد سال آينده نوازندگان اركستر منوط به تسويه‌حساب كامل قرارداد سال ۹۴ خواهد بود.

اما اين جلسه هم انگار كارساز نشد و علي رهبري فكر كرد كه مشكلات به روال سابق خود باقي مانده‌اند؛ همين شد كه همچنان بر استعفاي خود پافشاري كرد و با وجود قبول نكردن اين استعفا ايران را به مقصد وين ترك كرد و بعد هم از راه دور نامه‌اي را براي رسانه‌ها ايميل كرد، نامه‌اي كه او از بسياري افراد حقيقي نام برده كه باعث بروز مشكلات و حاشيه‌هاي فراواني براي اركستر شده‌اند. او نامه‌اي نوشته كه به منزله خداحافظي با اركستر سمفونيك تهران بعد از يك سال همكاري است. او در اين نامه نوشته است:

«هموطنان گرامي و هنردوست ايران، دوستان عزيزم و نوازندگان محترم اركستر سمفونيك تهران:

براي اينجانب، بعد از ۴۰ سال فعاليت هنري در كشورهاي مختلف افتخار بزرگي بود تا در طول ۱۲ ماه دوباره در مملكت خودم در خدمت شما باشم. ۱۲ ماهي كه ما همگي موفق شديم با وجود مشكلات فراوان مانند اغلب كشور‌هاي پيشرفته دنيا برنامه‌اي سالانه چاپ كرده و آن را عملي كنيم.

از نظر هنري ما روي صحنه به همه ثابت كرديم كه در ايران هم امكان كار حرفه‌اي با كيفيت بالا وجود دارد و شما عزيزان آن را با نظمي بي‌نظير و تحسين‌برانگيز به اجرا درآورديد ولي متاسفانه وابستگي اركستر به بنياد رودكي و گردانندگانش همواره مانعي براي ادامه كار و پيشرفت بود؛ بنيادي كه مدير عامل و همراهانش نه تنها كمترين تجربه‌اي در زمينه مديريت اركستر نداشتند بلكه با سوء مديريت و در نتيجه بي‌نظمي و بي‌بندوباري‌هاي فراوان اداري روزانه با ايجاد مشكلات متعدد آرامش را از مجموعه اركستر سمفونيك تهران سلب كردند و به غير از ايجاد تشويش، هيچ زمينه‌اي براي ايجاد بستري مناسب براي فعاليت هنري فراهم نكردند و هنوز با گذشت ۱۲ ماه هيچ قدمي در مورد اداره يك اركستر ۷۵ نفري برنداشته‌اند.

همين باعث شد كه بنده كه فقط براي مديريت هنري دعوت شده بودم بيشتر وقتم صرف مبارزه براي گرفتن حق قانوني نوازندگان شد كما اينكه هر روز با دغدغه‌اي تازه به سراغ نوازندگان رفتم.

بالاخره بعد از ماه‌ها به اين نتيجه رسيدم كه ادامه همكاري حرفه‌اي من با اين بنياد غيرحرفه‌اي به هيچ‌وجه امكان پذير نيست و نمي‌توانم بي تدبيري و بي‌مسووليتي‌هاي ماه‌هاي گذشته را تحمل كنم به همين دليل هم دو ماه پيش با اعتراض، مشكلات را به اطلاع عموم رساندم. اين بنياد مي‌خواهد بنده فقط به عنوان رهبر ميهمان كار بكنم كه ديگر مزاحم اعمال غيرحرفه‌اي و غيرانساني‌شان نشوم؛ بنده هم قبول نكرده و نخواهم كرد. بنياد رودكي از ماه‌ها پيش شورايي درست كرده به نام شوراي سياستگذاري اركستر سمفونيك با حضور:

۱. مديرعامل آقاي (…) نوازنده متوسط سه تار ولي بدون داشتن هيچ‌گونه فرهنگ موسيقي كلاسيك و عدم سابقه در مديريت اركستر سمفونيك.

۲. مشاور هنري و گرداننده تمام برنامه‌هاي پشت پرده (…) نوازنده متوسط تنبور و كاملا نا آشنا و دور از فضاي اركستر سمفونيك. شخصي كه در تلاش براي به انحصار درآوردن اركستر سمفونيك تحت سلطه شركت هنري خودش است.

۳. مشاور هنري و رابط اعظم در خانه موسيقي و شوراهاي ديگر (…) خواننده متوسط آواز سنتي و داراي هيچگونه اطلاعاتي از اركستر سمفونيك و موسيقي كلاسيك.

۴. دلال، مشاور هنري، اقتصادي، حقوقي، اجتماعي، سياسي، امنيتي، استراتژي، داراي قدرت مطلق وتو و اختيار تام در تمام موارد و داراي داشتن حق گفتن حرف آخر به همه افراد. (…) كه ايشان به طور كل دور از فضاي موسيقي هستند.

حال شما دوستان در هر مقامي كه هستيد خودتان قضاوت كنيد كه چطور مي‌شود در كنار اين افراد واقعا بي‌ربط به موسيقي كلاسيك و اركستر سمفونيك كارهاي جهاني انجام داد. اين افراد در شش ماه گذشته با بي‌سوادي و ندانم‌كاري و تصميمات غيرحرفه‌اي تماما غلط و با سلب آرامش مدام فعاليت را براي اركستر سمفونيك غير ممكن ساختند. وجود اين چهار نفر تنها دليل اينجانب براي استعفا هستند.

يكي از تلخ‌ترين روزهاي كاري زندگي من امروز بود كه خودم را ناچار ديدم كنسرت‌هاي اختتاميه فستيوال بين‌المللي بهاري شانگهاي در چين و كنسرت افتتاحيه فستيوال بروكنر در اتريش را كه از شخص بنده دعوت شده بود و همچنين دعوتنامه چندين سوليست و رهبر ميهمان ايراني و خارجي را لغو كنم. اميدوارم روزي شرايط و زمينه مناسب بدون وجود چنين افراد ناكارآمد و كم سواد و به دور از شخصيت هنري براي حضور مجدد اينجانب و همكاري حرفه‌اي با اركستر سمفونيك فراهم شود. با اميد به روزهايي بهتر براي موسيقي ايران.»

بالاخره بعد از كش و قوس‌هاي فراوان انگار مسوولان نتوانستند به قول‌هايي كه به رهبري براي حل مشكلات اين اركستر داده بودند، جامه عمل بپوشانند. حسين نوش‌آبادي، سخنگوي وزارت ارشاد هم به اين استعفا واكنش‌نشان داده و گفته كه تصميم علي رهبري قدري عجولانه بوده است و البته تصديق كرده كه اركستر ملي و اركستر تهران هر دو با مشكلات مالي دست و پنجه نرم مي‌كردند. به هر حال انگار علي رهبري ديگر طاقتش طاق شده بود و عطاي رهبري اركستر سمفونيك تهران را به لقايش بخشيد و به جايي كه از آنجا يك سال پيش آمده بود برگشت تا دوباره اركستر سمفونيك تهران بدون رهبر بماند.


اعتماد/گفت‌وگو با معصومه مظفري، رييس انجمن نقاشان ايران

به كيفيت برنامه‌هاي‌مان بيشتر از كميت‌شان فكر مي‌كنيم

علي مطلب‌زاده/ انجمن هنرمندان نقاش ايران يكي از انجمن‌هايي است كه در طول اين سال‌ها فراز و فرودهاي فراواني را تجربه كرده است. اين انجمن مهرماه امسال انتخابات مجددي را براي تعيين هيات مديره جديد برگزار كرد و «معصومه مظفري» از سوي هيات‌مديره به عنوان رييس اين انجمن انتخاب شد. در حال حاضر بيش از

پنج ماه از فعاليت اين هيات مديره مي‌گذرد و در طول اين مدت نمايشگاه حراج سالانه اين انجمن برگزار شده كه با استقبال خوبي هم مواجه شد. يكي از موارد مطرح شده در مورد انجمن هنرمندان نقاش در طول اين سال‌ها، عدم حضور اجرايي آن در مواردي مثل برگزاري نمايشگاه‌هاي مختلف يا اخبار مرتبط با حوزه هنرهاي تجسمي است. انتخابات مجدد اين انجمن، فعاليت‌هايش در طول ماه‌هاي گذشته و برنامه در نظر

گرفته شده براي آن در سال آينده بهانه شد براي گفت‌وگوي كوتاهي با معصومه مظفري.

انجمن هنرمندان نقاش در دوره جديدش چه تفاوت‌هايي نسبت به دوره‌هاي قبلي در ساختارش داشته است؟

انجمن هنرمندان نقاش، بعد از ١٧ سال فعاليت به يك بازبيني كلي در همه سطوحش نياز داشت و ما حتي مجبور شديم بر اساس ضعف‌ها و كاستي‌هايي كه در اساسنامه انجمن بود، مهرماه امسال انتخابات مجددي را برگزار كنيم. هيات مديره حال حاضر اين انجمن بعد از اين انتخابات فعاليت خودشان را شروع كردند و براي اولين‌بار در طول دوره‌هاي فعاليت انجمن در تركيب

هيات مديره از افراد جوان استفاده كرديم. غير از اين در طول جلسات نگاهي مجدد به اهداف انجمن در جهت تعديل و يا متوقف كردن بعضي كميته‌ها داشتيم. كميته‌هايي در انجمن بودند كه گهگاه جلساتي را برگزار مي‌كردند اما هيچ‌وقت شاهد حركت متفاوتي از آنها نبوديم و همين باعث شد اين تصميم را بگيريم. غير از اينها در طول اين مدت سايت انجمن دوباره كارش را شروع كرد و يكي از موارد ديگري كه در نظر گرفته شد در نظر گرفتن فردي به عنوان مسوول روابط عمومي انجمن نقاشان بود.

چرا اين بازبيني در طول اين سال‌ها اتفاق نيفتاده بود؟

هيات مديره‌هاي انجمن در دوره‌هاي مختلف آن، ضرورت اين تغييرات را در اساسنامه احساس مي‌كردند، اما از آنجا كه اين بيم وجود داشت كه با يك اساسنامه از پيش‌تعيين‌شده روبه‌رو شويم اين كار هيچ‌وقت صورت نگرفت. اين‌بار به اين نتيجه رسيديم كه با اساسنامه‌اي كه وجود داشت، دستمان بسته است و نمي‌توان انتظارات جامعه هنري را برآورده كرد.

در مورد عضوگيري هم تغييراتي داشتيد؟

يكي از تغييرات در نظر گرفتن محققان، پژوهشگران و منتقدان جامعه هنري به عنوان اعضاي انجمن بود. غير از اين به دو بخش اعضاي وابسته و پيوسته انجمن هم فكر كرديم. كميته جديدي را به نام كميته اعضا تعريف كرده‌ايم كه بعد از طي شدن مراحلش آن را به همه اعضا اعلام خواهيم كرد.

انجمن نقاشان با سازمان‌ها و نهادهاي ديگر در بخش دولتي هم همكاري خواهد كرد؟

نه، در طول اين مدت با ارگان‌هايي مثل سازمان زيباسازي و آن هم در زمينه نقاشي ديواري همكاري‌هايي داشته و داريم. اما در هر صورت سعي و هدف ما اين است كه در اين همكاري‌ها هيچ‌وقت تحت حمايت آن ارگان يا سازمان قرار نگيريم. در طول اين سال‌ها انجمن همواره استقلال خودش را حفظ كرده و هر همكاري هم كه صورت گرفته در واقع با برنامه پيشنهادي انجمن بوده است.

برنامه يا نمايشگاهي هست كه براي سال بعد در نظر گرفته شده باشد؟

وقت‌هايي را براي برگزاري نمايشگاه‌ها گرفته‌ايم و برنامه‌ريزي‌هاي آنها انجام شده است و در اولين فرصت اين برنامه‌ها اعلام خواهد شد. غير از اين، كتاب سال اعضاي انجمن نقاشان در سال آينده منتشر خواهد شد. از انتشار اين كتاب قبلا صحبت شده بود اما به‌خاطر برگزاري انتخابات و تغييراتي كه گفته شد عقب افتاد و به سال آينده موكول شد.

انجمن براي همكاري با ديگر انجمن‌ها و البته انجمن‌هاي خارج از كشور هم برنامه‌هايي دارد؟

برنامه‌هايي هستند اما اين شكل ارتباط را به صورت همكاري گروه‌هاي مختلف انجمن تعريف كرده‌ايم. به عنوان مثال كميته آموزش ما در دو بخش آموزش كودكان و آموزش دانشگاهي با انجمن‌هايي در خارج از كشور در ارتباط است.

يكي از مواردي كه به عنوان نقد بر فعاليت‌هاي انجمن مطرح مي‌شود خروجي آن است. اين‌طور گفته مي‌شود كه انجمن نقاشان به جز برگزاري نمايشگاه فروش ساليانه‌اش هيچ خروجي و نمود بيروني ديگري نداشته است. خود شما در اين مورد

چه نظري داريد؟

بخشي از اين اتفاق به‌خاطر درگيري با انتخابات انجمن و تغييرات اساسنامه بود. قصد ما اين بود تا ابتدا به‌صورت زيربنايي مواردي را تغيير دهيم و در ادامه از نحوه عضوگيري گرفته تا ديگر فعاليت‌هاي انجمن درست عمل كنيم. هرچند در طول اين مدت ترجيح داديم در موارد ضروري به اخباري در مورد گنجينه موزه يا مواردي مثل موزه اهواز واكنش داشته باشيم و به‌نوعي حضور خودمان را اعلام كنيم. اما چيزي كه تمامي اعضاي هيات مديره نسبت به آن تاكيد دارند و در دور جديد آن را دنبال مي‌كنند توجه به كيفيت برنامه‌هاي انجمن در مقايسه با كميت آنهاست.


ایران/گفت‌وگو با ابوذر ابراهیمی ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

نقش‌آفرینی «نوروز» باستانی در مناسبات فرهنگی

نرگس عاشوری

در تاریخ جهان مناسبت‌هایی وجود دارد که ملت‌ها تلاش می‌کنند از آن برای نزدیکی و تحکیم ارتباط با سایر ملت‌ها استفاده کنند. جشن فرهنگی نوروز یکی از همین مناسبت‌ها و مشترکات فرهنگی و تاریخی است که باعث کاهش واگرایی در کشورهای منطقه شده است. جشن‌ها را همچنین عموماً نمادی از هویت ملی و دینی هر ملتی می‌دانند که به نوعی بیانگر علایق، سلیقه‌ها و تعلقات فرهنگی آن ملت به شمار می‌رود. از این رو معرفی این آیین اصیل ایرانی هر ساله در ایام نزدیک به نوروز در دستور کار رایزن‌های فرهنگی کشورمان و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار می‌گیرد؛ سازمانی که یکی از اهداف اساسی‌اش معرفی ارزش‌های فرهنگی و آیین‌های سنتی کشورمان است؛ خاصه که رویکرد سنت باستانی نوروز دعوت به دوستی و رفع کدورت در مناسبات اجتماعی است. ابوذر ابراهیمی ترکمان که از دی‌ماه سال 92 با حکم علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست این سازمان منصوب شده است می‌گوید در برنامه‌هایی که به همین مناسبت توسط رایزن فرهنگی کشورمان در کشورهای مختلف برگزار می‌شود تلاش می‌شود تا ارزش‌های درونی این جشن که به نوعی نمادی از بازگشت دوباره آدمی به خویشتن روشن انسانی است به زبانی جهانی به مردمان بیرون از جهان ایرانی تفهیم شود. با نزدیک شدن به ایام نوروز با او درباره نقش‌آفرینی «نوروز» باستانی در مناسبات فرهنگی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

چند سالی است که برنامه‌های نوروزی به صورت ویژه مورد توجه رایزن‌های فرهنگی ایران در سایر کشورها قرار گرفته است در ابتدا بفرمایید که به اعتقاد شما اساساً معرفی سنت نوروز و تبیین پیام‌های این آیین باستانی چه ضرورتی دارد؟

هر ملتی سرمایه‌های فرهنگی ویژه‌ای دارد که بهره‌گیری از این سرمایه‌ها، مایه دوام و قوام آن ملت خواهد شد. خاصه اگر رویکرد این سنت، کمک به حیات معنوی انسان و دعوت به شادی و نیکی و یکدیگر دوستی و رفع کینه و کدورت در مناسبات اجتماعی باشد. از این رو آیین نوروز به عنوان یک آیین اصیل ایرانی، تمام ظرفیت‌های لازم را برای این معرفی دارد.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای معرفی نوروز به دیگر کشورهای جهان چه رسالتی دارد؟ آیا این سازمان قرار است معرف سنت‌ها و رسوم وابسته به این آیین باشد یا اینکه پیام‌ها وحکمت هر سنت و رسم نوروزی را برای مردم دیگر کشورهای جهان تبیین کند.

یکی از اهداف اساسی این سازمان، معرفی ارزش‌های فرهنگی ایرانی- اسلامی و آیین‌های سنتی کشورمان است. رهبر معظم انقلاب نیز درخصوص معرفی این سنت اصیل ایرانی می‌فرمایند که: «آنچه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکی از زیباترین و شایسته‌ترین کارهایی است که می‌شود با یک مراسم تاریخی و سنتی انجام داد.» از این رو، سازمان خود را موظف می‌داند به معرفی درست و منطقی این آیین ایرانی و تاریخی که خاستگاهش ایران است و اکنون چند کشور پیرامونی نیز این سنت دیرینه را به جشن و شادی می‌نشینند، بپردازد. دیگر اینکه، سنت‌ها و رسوم این جشن باشکوه تا حدود زیادی معرفی شده و به نظر می‌رسد جای تکرار ندارد که نوروز، خود سخن از نوشدگی‏ها و تازگی‏هاست و جز تکرار شیرین کار خود، هیچ گونه دوبارگی دل آزار دیگری را بر نمی‌تابد! ولی به اقتضای هر سنتی که مربوط به نوروز باشد، پیام معنوی و حکمت درونی آن، بازتابانده می‌شود تا ملت‏های ناآشنا با این فرهنگ بدانند، مثلاً «سبزه» نماد چه چیزی است یا تلاش و تکاپوی ماهی سرخ کوچک درون تُنگ شیشه‌ای نهاده شده بر سر سفره هفت سین، چه پیامی برای آدمی دارد.

در یک بازنگری کلی از عملکرد این سازمان به اعتقاد شما بیشتر روی کدام جنبه از آیین‌های نوروزی تأکید شده است و چه بخش‌هایی مغفول مانده است که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد؟

این سال‌ها که سوگمندانه باید گفت جهان گرفتار خشونت‌ها و فروبستگی‌های بسیاری شده است و بیشتر ستیزه‌جویی‏ها هم، رنگ دینی به خودگرفته است، ما نوروز را همچون نمادی از آرامش و صلح و دوستی تبلیغ کرده‏ایم و به گفته حافظ، «آسایش دو گیتی» و تفسیر آن را در پیام خردمندانه «نوروز» یافتیم و بازتاب دادیم و در هر یک از نمایندگی‏های فرهنگی‏مان در خارج از کشور «سفره هفت سین»ی پهن کردیم و آن را «سفره همدلی» نامیدیم. از آنجا که این آیین را آیین رسمی ایرانی دانسته و می‌دانیم، بیشتر در جمع ایرانیان مقیم که درک روشنی از این سنت دارند، گرد می‌آییم و از این رو در تلاشیم تا ارزش‏های درونی این جشن باشکوه «آغاز» را که نمادی از تجدید عهد انسان با آفریدگار پاک و طبیعت سبز و بازگشت دوباره‏ آدمی به خویشتن روشن انسانی است، به «زبانی جهانی» به مردمانی بیرون از «جهان ایرانی» بفهمانیم که شایسته است این مهم با اتخاذ تدابیری هنرمندانه شتاب گیرد.

بر این اساس مخاطب برنامه‌های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در کشورهای مختلف کدام طیف از ملت میزبان است. با مرور برنامه‌های سال‌های گذشته به اجرای یک سری برنامه‌ها با موارد مشترک مواجه هستیم که برای جمع محدودی اجرا می‌شود. آیا با اجرای این برنامه‌ها می‌توان انتظار داشت رسالتی که اشاره کردید، اجرایی شود؟

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نوروز، عامل همگرایی و هم‌افزایی میان ملت‌های منطقه است. دوستداران ایران و فرهنگ ایرانی، اقلیت‌های مسلمان و شیعه، فارسی آموزان و علاقه‌مندان به هنر ایرانی و دانشجویان و نخبگان کشورهای هدف، بیشترین مخاطبان ما را تشکیل می‏دهند. علاوه بر آن، چنانچه کشورهایی با ما همسو باشند، چندان مشکلی برای فعالیت‌های فرهنگی نداریم، ولی در برخی کشورهای ناهمسو و از نظر فرهنگی، بیگانه با ما، برای انجام چنین برنامه‏هایی باید ملاحظات بسیاری مد نظر باشد به هر صورت، حفظ یک پایگاه فرهنگی با رعایت ظرافت‌های کاری برای ما مهم است.

اگر قرار است آیین نوروزی را به دیگر کشورهای جهان معرفی کنیم، آیا برنامه‌هایی که به این منظور تدارک دیده می‌شود، در رسانه‌های جمعی و فضای شهری هم نمودی دارد؟ به عنوان نمونه، مراسم «نوروز خوانی» که برای نخستین بار پیام آور غوغای نوروز است، برگزار می‏شود؟ اساساً آیا چنین امکانی برای رایزن‌های فرهنگی ایران در کشورهای مختلف وجود دارد؟

پرسش جالبی را مطرح کردید. باید گفت کشورهای حوزه نوروز و حوزه تمدنی ایران خود، برنامه‌هایی دارند که برای ما ایرانی‌ها نیز جالب است. مثل آنچه در جمهوری تاجیکستان و ازبکستان مؤمنانه و جدی مراسم و آیین‌های نوروزی را برپا می‌دارند. ولی در دیگر کشورها که نوروز را تنها یک سنت دیرپای ایرانی می‏شناسند و احترامی برای آن قائل هستند، به مدد تبلیغات و بروشورهای تبلیغاتی به زبان کشور هدف و نیز نصب تابلوهایی با مضامین معنوی، همراه با مناظر زیبای بهاری که خوشایند هر نگاه زیباشناسانه‌ای‌است، نمود پیدا می‏کند. سنت «نوروز خوانی» هم که بیشتر در مناطق شمالی ایران و برخی مناطق دیگر، همچون بشارت دهنده بهار و شادی و خرمی عمل می‏کند، در کشورهای دور که ناآشنا با این سنت ایرانی هستند، برگزار نمی‌شود لیکن، همان گونه که گفتم در افغانستان و جمهوری‏های آسیای مرکزی و آذربایجان، مراسمی از این دست که تا حدودی مشابه رسم ایرانی‏است، برپا می‏شود. در بسیاری از کشورها نیز شبکه‌های تلویزیونی با همکاری رایزنی‏های فرهنگی اقدام به انعکاس آیین نوروزی می‏کنند. در مراکز علمی و دانشگاهی و حتی مدارس کشورهای مختلف خصوصاً کشورهای حوزه نوروز با همکاری نمایندگی‏های فرهنگی جمهوری اسلامی نوروز به عنوان یک آیین اصیل ایرانی با شکوه برگزار می‌شود.

دیدگاه و نگاه مردم دیگر کشورهای جهان که عضو پرونده چندملیتی نوروز نیستند نسبت به نوروز و آیین‌ها و مراسم‌ نوروزی چیست؟

در یک عبارت خلاصه شده می‌توان گفت «به نام یک جشن ایرانی با چاشنی فرهنگ و هنر وارزش‌های دینی و آیینی» حرفی که نوروز برای جهانیان دارد، این است که شادی و آرامش در کنار فرهنگ و معنویت، جهان را جای بهتری برای زندگی می‌کند و روح نوروز از خشونت و ستیزه‌گری بیزار است. اکنون این سنت باستانی، در پهنه‏ «دیپلماسی فرهنگی»، یکی از کارآمدترین و ثمربخش‏ترین رویکردهاست. دریافت جهانیان از پیام‏های معنوی و فرهنگی نوروز، ما را در موقعیتی برتر می‏نشاند و تبلیغات خصمانه را بخوبی خنثی می‌سازد. آنها نوروز را یکی از ابعاد درخشان روح ایرانی و یکی از میراث‌های ماندگار تاریخ و فرهنگ ایران زمین می‌شناسند.

برنامه‏های این سازمان در کشورهایی که خودشان آیین نوروزی دارند و در دیگر کشورهایی که چنین سنتی ندارند، چه تفاوت‌هایی دارد؟

پیداست در کشورهایی همچون کشورهای آسیای مرکزی که با اشتیاق به دنبال برگزاری نوروز هستند، برای آنها نیز جذاب است که بدانند نوروز در ایران چگونه برگزار می‏شود لذا نمایندگی‏های فرهنگی در این زمینه تلاش مضاعف می‏کنند اما در کشورهایی که با این رسم ایرانی آشنا نیستند علاوه بر سفره هفت‌سین و تشریح این سفره توسط نمایندگان فرهنگی از مرکز نیز با اعزام گروه‏های هنری این آیین صلح و دوستی ایرانی معرفی می‏شود، مسابقه‌های فرهنگی، همراه با شادی و اهدای جوایز نوروزی و شعرخوانی با مضامین عیدانه که در مجموع «یـک روز مفرح و شاد» را رقم بزند، برگزار می‌شود.

در تدارک این برنامه تا چه میزان تناسب مؤلفه‌های فرهنگی کشور میزبان مورد توجه قرار می‌گیرد؟ در نگاه کلی به برنامه‌هایی که در سال‌های گذشته توسط این سازمان به این بهانه اجرا شده است، به نظر می‌رسد اغلب برنامه‌ها طبق روال معمول و مشترک هستند.

قطعاً نمایندگان فرهنگی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف با اشرافی که به حوزه فرهنگی کشورها دارند، متناسب با آن برنامه‌ریزی می‏کنند و درخواست‌های خود را در ارتباط با اعزام گروه‌های هنری براساس ذائقه مخاطبان به مرکز ارسال می‌کنند بنابراین تدارک برنامه برای مناسبت «نوروز» براساس احترام به مؤلفه‌های فرهنگی کشور میزبان که پذیرای ماست، انجام می‌شود. تردیدی نیست که باید تعریف روشنی از گزاره «مؤلفه‌های فرهنگی کشور میزبان» ارائه داد تا تناسب برنامه‌های نوروزی ما با آن سنجیده شود.

در برنامه‌های هر ساله آیا سیاست مشخصی برای تبیین یک پیام مد نظر قرار می‌گیرد؟ قرار است برنامه‌های سال 95 با چه محوریت و رویکردی اجرایی شود؟

پیام ذاتی و همیشگی نوروز، صلح و دوستی و آرامش و شادی است. این پیام در مواجهه با واقعیت‌های پیرامونی، رنگی ویژه می‏گیرد. مثلاً، هنگام تهدید آرامش و امنیت مردمان منطقه از سوی افراط‌گرایان که برخی کشورها را عملاً درگیر منازعات خونین کرده است، نوروز دعوتی می‏شود با درونمایه محبت و مهربانی و رادی و رواداری و چنین می‌اندیشم و براین گمان هستم که برنامه‌های نوروزی سال 1395 نمایندگی‌های ما این رویکرد را بازتاب خواهند داد.

نوروز به نوعی، میعادگاه ملت‌هایی است که اشتراکات فرهنگی بسیار دارند، اینکه کشورهای مختلفی بر سر سفره نوروز می‌نشینند، چه فرصت‌هایی را برای ارتباط بهتر بین ملت‌ها ایجاد می‌کند؟

همین که ملت‌های بسیاری درمی‌یابند که در سپیده دم تاریخ این سامان، سفره‌ای از مهربانی و همدلی به نام «نوروز باستانی» گسترده بوده است و اقوام گوناگونی دست در دست یکدیگر به شادکامی و مهرورزی، این روز ویژه و خجسته را دوست می‏داشتند و دل‌ها از کینه و کدورت می‏شستند و به میمنت چنین روزی، کام‌شان را شیرین می‌کردند، برای امروزیان که صاحبان آن مواریث کهن و زیبا و نامیرا هستند، بسیار دلنشین و گواراست.

«نوآمدگان» با هوشمندی و خردمندی می‌بینند که «نیاکان»‌شان با یکدیگر بر سر مهر بوده‌اند و سرود دوستی برای هم می‏خوانده‏اند و دست برادری به هم می‌داده‌اند. پس، هنگامی که به سر انگشت لطف و هنر و اعجاز شکوهمند «نوروز»، چنین احساس پاک و زیبایی در دل‏های مردمان پاکنهاد این دیار جان می‏گیرد، راه برای دوستی‌های بیشتر و گسترده‏تر باز می‌شود و سویه‌های دیگر روابط از برکت یک آیین مشترک و پویا و کارساز تاریخی و باستانی، زنده

و فعال می‏شود و بدیهی است که انتفاع آن به همه بر می‏گردد.

رئیس جمهوری در پنجمین جشن جهانی نوروز که سال 1393 در کابل برگزار شد با استناد به پاسداشت اعتدال ربیع در نوروز، اعتدال را نه فقط یک آیین تاریخی بلکه روش اجتماعی برای رشد و همزیستی در جهان امروز عنوان کردند و در سخنانی بیان کردند که «ما می‌خواهیم نوروز را از صورت یک جشن به سیرت یک پیمان درآوریم»، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دو سال گذشته چه برنامه‌هایی در این راستا انجام داده است؟

برپایی میزگردهایی که به جای «مونولوگ» و تک‌گویی، «دیالوگ» و گفت‌وگوی رویارو با جهانی ناهمسو را در دستور کار قرار داد تا مشق همدلی و همسویی، عملیاتی شود و برنامه‌های دیگری که نه فقط شناساندن ایران و اسلام، بلکه شناختن کشور هدف، ارزش‌های دینی و فرهنگی‌اش و شناساندن آن به جامعه ایرانی را فراچشم داشت که این رویکرد اعتدالی، تصحیح نگاه یکسونگرانه پیشین بود. هنردیدن و جرأت شنیدن و شهامت پذیرفتن ارزش‏هایی اخلاقی از زبان نخبگان و سرآمدان ملت‏ها، یکی دیگر از مظاهر «رویکرد اعتدالی» بود که در گفت‌وگوهای بین‌الادیانی صورت بست.

همچنین چاپ کتاب‌های بسیاری که در راستای شناساندن چهره‌های تابناک فرهنگ وادب و آیین ملت‌های دیگر به جامعه ایران که از آنان، محجوب و مهجور بود و... این همه، تنها یکی از پیامدهای درک درست از سنتی کهن و درس‌آموز بوده است.

بیش از پنج سال از تصویب قطعنامه سازمان ملل درباره نوروز می‌گذرد، اما هنوز نوروز جایگاه جهانی پیدا نکرده و با توجه به شرکت سران کشورهای منطقه در دوره‌های گذشته، جشن جهانی نوروز بیشتر به عنوان یک جشن منطقه‌ای باقی مانده است. به نظر شما دلیل این اتفاق چیست و برای اینکه نوروز به جایگاهی جهانی برسد، چه کار باید کرد؟

نوروز همچون سخنگویی صادق و رسولی امین، «پیام» خود را به صد زبان در طول تاریخ رسانده است: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا! و پیامی دیگر «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد!» رهبر معظم انقلاب درخصوص ثبت جهانی نوروز، تعبیری به این مضمون دارند که می‌فرمایند: «ثبت جهانی نوروز، هدیه ملت ما به سایر ملت‌هاست.» از این رو به نظر می‌رسد که باید به این نکته توجه داشته باشیم که به ثمر نشستن کار فرهنگی و تحقق اهداف فرهنگی با فعالیت‏های صنعتی و اقتصادی بسیار متفاوت است؛ فعالیت در حوزه فرهنگی ایجاد نگرش یا تغییر نگرش است که چندان با معیار زمان سنجیده نمی‏شود ممکن است سال‏های طولانی زمان صرف شود و هزینه‌های مادی بسیاری لازم باشد تا یک فعالیت فرهنگی به نتیجه برسد همین طور نباید از این نکته غفلت کنیم که به فرموده درست و زیبای شمس‌الحق تبریز، آن خداوندگار «عشق» و «شادی» و آن خورشید جهان افروز «مهر و مردمی» ایام می‌آیند تا از شما مبارک شوند، پس نوروز از شما مبارک است!»


ایران/معاون اول رئیس جمهوری در مراسم انتخاب پایتخت کتاب کشور: سیاست، اجتماع و اقتصاد بدون کتاب ناقص است

علی جنتی: می‌توان در کنار پایتخت سیاسی و اقتصادی، برای کتاب هم پایتختی اختصاصی داشت

مریم شهبازی

جشنواره‌های «پایتخت کتاب ایران» و «روستاها و عشایر دوستدار کتاب» در حالی به کار خود پایان دادند که شهر نیشابور به عنوان دومین پایتخت کتاب ایران معرفی شد. به گزارش «ایران»، از مراسم اختتامیه این دو جشنواره که عصر روز گذشته با یک ساعت تأخیر در تالار وحدت و با حضور جمعی از مسئولان کشوری و فرهنگی برگزار شد، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ضمن تأکید بر این مسأله که سیاست، اجتماع و اقتصاد بدون کتاب ناقص است گفت: «در روزگاری که شاهد شکوفایی فناوری هستیم نباید گمان کنیم که این تحولات ما را از کتاب بی‌نیاز می‌کنند. برعکس باید از هر تحولی در جهت تولید، نشر و دریافت کتاب استفاده کنیم و باید بدانیم که بی‌نیازی از کتاب در هیچ شرایطی مطلوب و ممکن نیست.» معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به وظیفه‌ای که دولت در راستای حل این مشکلات رایج حوزه نشر و کتاب بر عهده دارد تصریح کرد: «برگزاری این دو جشنواره گویای تلاش دولت برای ارتقای فرهنگ مطالعه است. مسئولان وزارت ارشاد به این نتیجه رسیده‌اند که مسائل فرهنگی جز با مشارکت مردم ممکن نیست.» وی در ادامه سخنانش از نیازی که در جلب مشارکت مردم در تمام حوزه‌های اقتصادی و سیاسی احساس می‌شود گفت و تأکید کرد: «برای حل مشکلات کشور در همه زمینه‌ها به بازگرداندن امید و نشاط به جامعه نیاز است که این امر به جز با جلب مشارکت مردم و ایجاد زمینه‌هایی برای رقابت ممکن نمی‌شود.» جهانگیری حضور پرشور مردم در انتخابات مجلس و خبرگان را یکی از بارزترین مصداق‌ها در جلب مشارکت مردم و ایجاد امید عنوان کرد. وی عبور از بحران‌هایی همچون بحث تحریم و کاهش قابل توجه قیمت نفت را موفقیت بزرگی برای کشور در سال 93 و 92 دانست و تأکید کرد با افزایش رقابت و مشارکت مردم می‌توان شاهد شکوفایی بیشتری در کشور شد.

دعوت از همه سازمان‌های دولتی برای توسعه فرهنگ کتابخوانی

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این مراسم با اشاره به اضافه شدن بخش عشایری به جشنواره روستا و عشایر دوستدار کتاب گفت: «این جشنواره و همچنین (انتخاب و معرفی پایتخت کتاب ایران)، برنامه‌هایی هستند که با حضور فعال نهادهای غیردولتی و مشارکت آنها با نهادهای دولتی برگزار شدند.» جنتی با اشاره به اهمیت برگزاری جشنواره انتخاب پایتخت کتاب کشور گفت: «برگزاری این جشنواره از یک سو به ما یادآوری می‌کند که می‌توان در کنار پایتخت سیاسی و اقتصادی، برای کتاب هم پایتختی اختصاصی داشت تا این رسانه دیرپا در لابه‌لای هیاهوی روزمره زندگی به فراموشی سپرده نشود. از سوی دیگر با چنین اقدامی می‌توان نگاه دنیا را به دیپلماسی فرهنگی ایران با محوریت کتاب جلب کرد. بدین‌ترتیب دیری نخواهد پایید که شهری از شهرهای ایران به عنوان «پایتخت جهانی کتاب» برگزیده شود.»

به عدالت فرهنگی یک گام نزدیک‌تر شده‌ایم

سید رضا صالحی امیری، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری و رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی رضایت بزرگان و اهالی فرهنگ در شرایط فعلی را یکی از افتخارات دولت روحانی عنوان کرد و گفت: « دولت یازدهم در این دو سال منشأ خدمات بسیاری در حوزه فرهنگ شد که در نهایت منجر به جلب رضایت اهالی فکر و اندیشه شد که خود آن را در سفرهای متعدد استانی دیده‌ام.»

افزایش همکاری بخش خصوصی و دولتی

سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد نیز ضمن ارائه گزارشی از روند برگزاری این دو جشنواره گفت: «هدف از برگزاری این دو جشنواره، فراهم شدن فرصتی برای هم‌افزایی و همکاری بیشتری بخش‌های خصوصی و دولتی در افزایش سرانه مطالعه و بهبود وضعیت نشر است. وی انتخاب سالانه پایتخت کتاب کشور را فرصتی برای اجرایی کردن طرح‌هایی دانست که در نهایت به اعتلای بخش کتاب منجر می‌شود و افزود: «با انتخاب اهواز به عنوان پایتخت کتاب در سال گذشته شاهد تحولات مثبتی در این شهر بودیم که افزایش پنجاه درصدی تیراژ کتاب و رسیدن به رتبه دهم تولید کتاب در سطح کشور از جمله آنهاست. امیدوارم که این قبیل جریانات به نهضتی ملی برای رونق این بخش از فرهنگ تبدیل شود.» هوشنگ خندان‌دل (معاون عمرانی وزیر کشور)، علیرضا مختارپور (دبیرکل نهادکتابخانه‌های عمومی)، سید محمود دعایی (سرپرست روزنامه اطلاعات)، حمید رضا ارباب سلیمانی(دبیر ستاد کانون‌های مساجد) و سید حسن روستا(رئیس هیأت مدیره بنیاد ملت) از جمله میهمانان حاضر در این مراسم بودند. در پایان مراسم از روستاهای برگزیده و شایسته قدردانی تجلیل شد و علاوه بر انتخاب نیشابور به عنوان دومین پایتخت کتاب کشور از شهرهای یزد، شهرکرد و شهر ری نیز به عنوان سه شهر برگزیده و نامزد این دوره قدردانی شد.


ایران/نوش آبادی در نشست هفتگی با خبرنگاران خبر داد

توجه جدی مدیران فرهنگی به تئاتر در سال آینده

در روزهای آغازین سال و در آیین پایانی «اردیبهشت تئاتر ایران»، علی جنتی سال 94 را سال تئاتر عنوان کرد و توجه ویژه به طرح‌های عمرانی و گسترش فضاهای نمایش را جزو اولویت‌های این وزارتخانه اعلام کرد؛ حالا در روزهای پایانی سال سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن ارزیابی کلی فعالیت‌های انجام شده در این حوزه با وجود تنگناهای مالی، از توجه جدی مدیران فرهنگی به حوزه تئاتر در سال آینده خبر می‌دهد.

حسین نوش‌آبادی که روز دوشنبه 17 اسفندماه و در آخرین نشست خبری خود در سال 94 با نمایندگان رسانه‌های خبری سخن می‌گفت در پاسخ به سؤال «ایران» درباره اولویت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال آینده و اینکه اهتمام این وزارتخانه به جبران کمبودهای کدام یک از حوزه‌های فرهنگ و هنر معطوف خواهد شد گفت: هنوز تصمیم جدی در این باره اتخاذ نشده است اما همچنان نگاه حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به حوزه تئاتر جدی است و تداوم دارد. سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: بودجه تئاتر در سال آینده نسبت به سال‌های گذشته و حتی سال‌جاری بیشتر است که البته امیدواریم به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. نوش‌آبادی همچنین درباره خرید کتاب عطا‌ءالله مهاجرانی - وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی-توضیح داد: این کتاب از قبل مجوز خود را دریافت کرده بود و به تازگی برای آن مجوزی صادر نشده بود و همان‌طور که عرض کردم مجوز آن مربوط به گذشته است و نه حال حاضر. وی در توضیح بیشتر گفت: برای تجدید چاپ این اثر، درخواستی ارائه شده بود که با دقت مورد بررسی قرار گرفت و مطابق با معیارها و ضوابط نشر تشخیص داده و مجدد تجدید چاپ آن صادر شد. هیچ اشکال محتوایی در خصوص این کتاب وجود نداشت و تعداد محدودی هم از نسخه‌های آن مثل کتاب‌های بسیاری دیگر از ناشران خریداری شد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کتاب‌هایی را که منطبق با ضوابط و معیارهای فرهنگی باشد در سبد خرید خود قرار می‌دهد.

استعفای علی رهبری عجولانه بود

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد استعفای علی رهبری از رهبری ارکستر سمفونیک تهران، با اشاره به تلاش‌های زیادی که با هدف احیای ارکسترهای سمفونیک ملی و تهران بویژه از جانب شخص رئیس جمهوری و با پیگیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت، گفت: قراردادی که با آقای رهبری برای سرپرستی ارکستر ملی امضا شده است، یک ساله بوده که متأسفانه ایشان تقریباً در اواخر مدت قراردادشان استعفا داده‌اند که از نظر من مقداری عجولانه بود چرا که چندان منطقی به نظر نمی‌آید، کسی که قراردادش با جایی تمام می‌شود از آنجا استعفا دهد.

موضع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ممنوع‌التصویری رئیس دولت اصلاحات

ممنوع‌التصویری رئیس دولت اصلاحات محور یکی دیگر از سؤالات نمایندگان خبری در این نشست بود؛ سؤالی که برای چندمین بار در نشست‌های خبری او مطرح می‌شد و بهانه مطرح شدن دوباره آن صحبت‌های رئیس‌جمهوری در روز ماقبل آن و همچنین تأثیر او در زمینه ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات بود. نوش‌آبادی در این باره توضیح داد: حضور چهره‌های سیاسی در انتخابات که در مقطعی از تاریخ کشور، خدمات و نقش مثبتی داشتند نه‌تنها جای اشکال نیست، بلکه قدردانی و تشکر هم دارد. او ادامه داد: ما در این رابطه مصوبه‌ای که تشریفات قانونی خودش را در شورای عالی امنیت ملی طی کرده باشد و به تأیید رهبر معظم انقلاب رسیده باشد، نداریم.


جوان/ترديدهاي جدي درباره موفقيت «شهر آفتاب» در اولين ميزباني نمايشگاه


ناشران مي‌ترسند كتاب‌هايشان باد كند

شهر آفتاب ميزبان قطعي نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران است و اين موضوع نگراني‌هايي را در بين ناشران به وجود آورده است. نگراني آنها اين بار نسبت به مشخص نبودن ميزبان نمايشگاه نيست، آنها مي‌ترسند دوري راه باعث شود كسي براي كتاب رنج سفر را به بيرون شهر به جان نخرد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

اولين تجربه ميزباني شهر نمايشگاهي «شهر آفتاب» با بيست و نهمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران كليد خواهد خورد؛ نمايشگاهي كه وابستگي شديدي به حضور عموم مردم دارد و نبود دسترسي‌هاي مطمئن و فاصله مكاني شهر آفتاب تا تهران اين نگراني را به وجود آورده است كه استقبال نكردن از نمايشگاه به ضرر مالي ناشران منجر شود.

خانه جديد مبارك است؟!

با تصويب شوراي سياستگذاري بيست و نهمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، شهر آفتاب به عنوان ميزبان قطعي اين نمايشگاه انتخاب شد. در اين جلسه همچنين درباره دغدغه‌هاي ناشران صحبت شد و قرار بر اين شد كه نگراني‌هاي آنها رفع شود.

اما شهرآفتاب سومين ميزبان نمايشگاه كتاب تهران بعد از محل دائمي نمايشگاه‌هاي بين‌المللي و مصلاي تهران است. مجموعه شهر آفتاب را شهرداري تهران براي ميزاني نمايشگاه‌هاي تخصصي ساخته است. اين مجموعه جايگزيني جهت محل دائمي نمايشگاه‌هاي بين‌المللي به شمار مي‌آيد. در اواخر دهه 30 زماني كه شركت نمايشگاه‌هاي بين‌المللي ايران تأسيس شد، محل برگزاري نمايشگاه‌ها نيز در همان حاشيه اتوبان چمران انتخاب شد. آن زمان نمايشگاه در حاشيه تهران قرار داشت و فاصله زيادي نيز با مركز شهر داشت، اما در طول دهه 40 و 50 نمايشگاه كم‌كم به محل شناخته شده براي تهراني‌ها تبديل شد. اكنون نيز در دهه 90 محلي كه بيرون از شهر بود توسط تهران بلعيده شده است. شايد يكي از دلايلي كه شهرداري تهران تأكيد زيادي روي راه‌اندازي سريع‌تر شهر آفتاب دارد، اين است كه فرايند بلعيده شدن شهر آفتاب توسط تهران سرعت بگيرد و از طريق واگذاري زمين‌ها و ارائه خدمات شهر آفتاب به سود‌دهي برسد. از اين رو برگزاري هر نمايشگاهي در شهر آفتاب از نظر شهرداري امري كاملاً قابل انجام است. تنها كاري كه فعلاً شهرداري روي آن تمركز كرده، راه‌اندازي سريع تر ايستگاه مترو است تا از طريق خط يك متروي تهران امكان دسترسي به شهرآفتاب فراهم شود.

نظر مثبت شهرداري و ارشاد

همان‌طور كه شهرداري مي‌تواند از رونق شهر آفتاب متنفع شود، وزارت ارشاد نيز چندان از اين مسئله ناراضي نيست. ارشاد هر ساله هزينه بالايي براي برگزاري نمايشگاه كتاب در مصلاي تهران متقبل مي‌شود. طبق اعلام رسمي در دوره بيست و هشتم نمايشگاه، مصلاي تهران بيش از 3 ميليارد و 600 ميليون تومان صرفاً جهت اجاره محل نمايشگاه از ارشاد گرفته است. ارشاد در اين دوره از نمايشگاه 12 ميليارد و 500 ميليون تومان در مجموع، هزينه برگزاري نمايشگاه كرده است. اين رقم با هزينه‌هاي ديگري كه توسط شهرداري، ناشران و ساير نهادها انجام مي‌دهند به حدود 60 ميليارد تومان مي‌رسد. حال در اين شرايط كه هزينه‌هاي بالاي اجاره بهاي مصلاي تهران از جيب ارشاد پرداخت مي‌شد، پيشنهاد واگذاري رايگان نمايشگاه آن هم به مدت 10 سال كه شهرداري آن را اعلام كرده، پيشنهاد اغوا‌كننده‌اي به نظر مي‌رسد.

ترديدهاي ناشران

شهرداري تهران و وزارت ارشاد هر دو از برگزاري نمايشگاه در شهر آفتاب نفع مالي مي‌برند، اما در اين بين نگراني‌هايي كه ناشران درباره شهر آفتاب دارند هنوز پا برجا است. شهرداري قول داده است كه مترو را تا شهر آفتاب ادامه دهد. خط يك مترو در زمان برگزاري نمايشگاه كتاب در مصلاي تهران در دو ايستگاه شهيد بهشتي و مصلاي امام خميني، به مراجعين به نمايشگاه خدمات ارائه مي‌كرد، ولي دركنار مترو به دليل مركزيت مصلي ديگر وسايط حمل و نقل از اتوبوسراني گرفته تا تاكسي و مسافركش‌هاي شخصي همگي به كمك جابه‌جايي علاقه‌مندان به نمايشگاه كتاب مي‌آمدند در صورتي كه شهر آفتاب تنها يك ايستگاه مترو خواهد داشت. دور بودن از مركز شهر، ناشران را نگران كرده و آنها از استقبال نكردن مردم و پايين آمدن ميزان فروش كتاب نگران هستند. طبق اعلام مسئولان برگزاري نمايشگاه كتاب در دوره بيست و هشتم 70 ميليارد تومان فروش كتاب صورت گرفته است. اين ميزان فروش با حضور تقريبي روزانه 300 هزار نفر در نمايشگاه رقم خورده است. سؤال اساسي اينجا است كه آيا مترو توانايي جابه‌جايي روزانه اين حجم از بازيدكننده را در خط يك دارا است؟ تا امروز اظهار‌نظر اكثر ناشراني كه درباره شهر آفتاب سخن گفته‌اند، حكايت از ترس شكست‌هاي مالي به خاطر برگزاري نمايشگاه در شهر آفتاب است. فروش نرفتن كتاب‌ها در نمايشگاه كتاب به منزله از دست دادن بخش عمده‌اي از فروش سالانه ناشران است. اين موضوع براي ناشران بخش خصوصي حكم مرگ و زندگي را نيز پيدا مي‌كند. در شرايطي كه وزارت ارشاد و شهرداري تهران قول مساعد رفع نگراني‌هاي اهالي نشر را داده‌اند، به نظر مي‌رسد نزديك‌ترين راه‌حل، بسته‌هاي تشويقي مالي براي ناشراني است كه ريسك حضور در نمايشگاهي دور از شهر را به جان مي‌خرند.


جوان/گزارش پنجمين جشنواره بين‌المللي مد و لباس فجر

جشنواره مد و لباس اسلامي يا شو فشن غربي؟!

به نظر مي‌رسد جشنواره مد و لباس فجر بيشتر به يك دورهمي شبيه است؛ همان طور كه در مسابقه طراحي زنده لباس به هيچ يك از طراحان جوان اجازه شركت داده نشد و صرفاً همان برندها يا مزون‌هاي معروف دور هم جمع شدند.

نویسنده : مهسا فروزان

5 اسفند ماه 94 راهروی دبير خانه ساختمان مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مملو از جمعيتي بود كه كاور و جعبه به‌دست در صف تحويل آثار بودند. علاوه بر افرادي كه دقيقه نودي بودند، دبير خانه ساختمان هم كم آورده بود و رسيد كارها را رفاقتي و دستي به طراحان مي‌داد و مسئولاني كه قرار بود تا ساعت 4 سر كار بمانند حالا ديگر حرف از 11 شب مي‌زدند!

دوشنبه دهم اسفند ماه در مراسم افتتاحيه جشنواره مد و لباس فجر حميد قبادي دانا، مسئول كارگروه مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: «هنرمنداني كه طراحي لباس، نساجي و توليد را جرياني پرمخاطب و هدفمند مي‌دانند، مد را يك پديده بومي تلقي مي‌كنند، مشروط بر اينكه اين مد از داخل كشور تراوش كند و با هنر و فرهنگ ايراني همراه شود.»

او ادامه داد: «امروز مي‌توان جشنواره مد و لباس را يكي از پرمخاطب‌ترين رويدادهاي هنري كشور ناميد، زيرا هزار و 500 واحد فروشگاهي در سطح كشور در دسترس مردم قرار دارد تا بتوانند محصولات ايراني را از آنجا تهيه كنند. تغيير سليقه و ذائقه مردم بر عهده ما است و طراح، توليدكننده، عرضه‌كننده و... بايد شرايط ارائه آثار را به گونه‌اي فراهم كنند كه براي همه قابل دسترس و استفاده باشد.»

رپرتاژآگهي براي برندهاي مختلف

در همه جاي دنيا جشنواره‌ها برگزار مي‌شوند تا از كساني كه در همان عرصه نوپا هستند، حمايت كنند، اما ديدن جشنواره مد و لباس فجر هر كسي را ياد تبليغات برندهاي معروف مي‌اندازد. نكته جالب اين بود كه از هر طراح چند كار تأييد شده بود. به اضافه اينكه به اسم نو بودن و خلاقيت، كارهاي عجيب و غريب كرده بودند. مثلاً لباسي بود كه با ترمه دوخته شده بود. آن هم نه از رو بلكه از پشت! يكي به شوخي و طعنه از مسئول غرفه‌اش پرسيد: ببخشيد خانوم كارهاي شما را برعكس روي مانكن گذاشته‌اند! و او جواب داد: نه، اين طرح لباسم است! طرحي كه نه نو بود و نه امكان استفاده در اجتماع را داشت.

داوران از بين هزار و 600 اثر شما فقط چند اثر را پسنديدند و جالب‌تر اين بود كه فقط هم كارهاي طراحان برند براي‌شان جذاب بود. درحالي كه يك برندينگ لباس شامل طراح پارچه، طراح مدل، طراح الگو و خياطي حرفه‌اي است كه مجموع اينها شده آن لباسي كه برندينگ به جشنواره ارسال كرده، اما طراح لباس يعني خودش همه اين كارها را يك‌جا انجام مي‌دهد و لزومي هم ندارد كه يك طراح لباس خياطي حرفه‌اي باشد؛ چراكه هنر او در ايده، ذهن و طراحي‌اش است، نه در دوخت و دوز. سؤال اينجاست كه آيا اين عادلانه است كه يك طراح را در كنار يك برندينگ قرار دهيد و آنها را قضاوت كنيد؟

در ساختمان مد و لباس چند نفري ايستاده بودند كه يك نفر شروع كرد: شما فقط تبليغات برندها را انجام داده‌ايد و اين در حالي است كه جشنواره بايد حامي طراحان خرده‌پايي باشد كه تازه مي‌خواهند شروع به كار كنند، آيا اين منطق است كه يك طراح نوپا با يك برندينگ رقابت كند؟ و اين در حالي است كه من يك نفره تمام كار تيم يك برندينگ را انجام مي‌دهم. فردي ديگر اضافه كرد: وقتي من هزينه اين را ندارم كه از خياطي بخواهم كه برايم دوخت و دوز انجام دهد، آيا بايد داوري روي طرح‌ها صورت گيرد يا روي دوخت‌ها؟ در حالي كه من كارهايي را ديدم كه حتي چسب لباس مشخص بود. طراح لباس ديگري افزود: داوري‌ها عادلانه نبوده است؛ چرا از بين اين همه كار فقط اين تعداد براي نمايش گذاشته شده است؟

به نظر مي‌رسد جشنواره مد و لباس فجر بيشتر به يك دورهمي شبيه است. همان طور كه در مسابقه طراحي زنده لباس به هيچ يك از طراحان جوان اجازه شركت داده نشد و صرفاً همان برندها يا مزون‌هاي معروف دور هم جمع شدند.


جوان/در پاسخ به مدعاي نبود مصوبه‌اي براي ممنوعيت چاپ تصوير خاتمي در رسانه‌ها

مصوبه شماره 765 شورای عالی امنیت ملی پابرجاست

سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي روز گذشته در نشست خبري در رابطه با ممنوعيت چاپ و انتشار تصوير محمد خاتمي با تأكيد بر اينكه در اين باره مصوبه‌اي كه قانوني باشد و به تأييد مقام معظم رهبري رسيده باشد، نداريم، وزارت ارشاد را پاسخگوي اين مسئله ندانست.

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

رئيس جمهور در نشست خبری‌اش ممنوعيت استفاده از تصوير محمد خاتمي به عنوان يكي از سران فتنه سال 88 در رسانه‌ها را كه گفته مي‌شود بر اساس مصوبه دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي مطرح بوده، خلاف واقع و غيرقانوني اعلام كرد. پس از اين اعلام موضع از سوي رئيس دولت يازدهم، روز گذشته نيز همين سؤال در نشست خبري هفتگي حسين نوش‌آبادي، معاون حقوقي وزير ارشاد و نيز سخنگوي وزارت ارشاد از سوي خبرنگاران مطرح شد كه وي در پاسخ به اين سؤال گفت: «مانعي براي فعاليت‌هاي سياسي و فرهنگي نيست و نقش همه چهره‌ها در انتخابات پرشور مؤثر بوده است و ما تشكر مي‌كنيم كشور متعلق به همه است و همه مردم به فرموده رهبر معظم انقلاب حق حضور دارند، بنابراين حضور چهره‌هايي كه در تاريخ كشور نقش مثبت داشتند، اشكال ندارد و جاي تقدير دارد. البته در اين باره مصوبه‌اي كه قانوني باشد و به تأييد مقام معظم رهبري رسيده باشد، نداريم و اين مربوط به ما نيست و پاسخگو نيستيم.»

روز گذشته و در همين رابطه، روزنامه كيهان با انتشار مطلبي مدعي شد كه برخلاف اظهارات رئيس‌جمهور و سخنگوي وزارت ارشاد چنين مصوبه‌اي از سوي دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي صادر شده است. روزنامه كيهان در تأييد مدعاي خود ضمن اشاره به اينكه شوراي عالي امنيت ملي در زماني كه آقاي روحاني تصدي دبيرخانه آن را به عهده داشته‌اند، مصوبه شماره 298 را تصويب مي‌كند كه براساس آن تعيين و ابلاغ خطوط خبري (موضوع قانون مطبوعات) به عهده دبير‌خانه شوراي عالي قرار مي‌گيرد، اضافه مي‌كند: مدتي بعد، در زمان تصدي سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي، اين موضوع بار ديگر در شورا مطرح و طي مصوبه شماره 645، اختيار مذكور كماكان در اختيار دبيرخانه باقي مي‌ماند. اين روزنامه در ادامه خاطر نشان مي‌كند: پس از رخداد فتنه 88 و فجايع مربوط به آن و نقش‌آفريني سران فتنه و عوامل آنها در آشوب و بلواي هشت ماهه در كشور و نيز رخداد بهمن ۸۹ دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي طي مصوبه شماره 567، اقدام به اعمال محدوديت‌هاي حداقلي براي برخي سران فتنه و عوامل آشوب‌هاي خياباني مي‌كند. اين مصوبه تاكنون توسط هيچ مرجعي باطل و يا توسط خود شورا لغو نشده است.


جوان/جنتي و صالحي اشتباه در دادن مجوز به برخي كتب مسئله‌دار را پذيرفتند

معاون فرهنگي وزير ارشاد هرگونه تأثيرپذيري از گزارشات رسانه‌ها را در زمينه اتفاقات اخير كه منجر به بازنگري برخي آثار منتشر شده، شده است، تكذيب كرد.

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

اقدامات اصلاحي و مسئولانه معاون فرهنگي وزير ارشاد در حوزه كتاب و صدور دستور بررسي مجدد برخي كتاب‌ها و آثار منتشر شده، منجر به تغييراتي در برخي از سرگروه‌هاي مختلف اداره كتاب اين معاونت از جمله بخش‌هاي «شعر»، «دين» و «ادبيات تأليفي» شد. طي چند وقت اخير سلسله گزارشاتي مبني بر انتشار و چاپ برخي كتاب‌ها و رمان‌های موهن و هتاكانه كه در سايه تغافل و يا تساهل و تسامح مسئولان و مميزان اداره كتاب در كتابفروشي‌هاي سراسر كشور تقسيم شده بودند، از سوي رسانه‌هاي ارزشي و انقلابي منتشر شد. از آنجايي كه تعداد گزارشات رسانه‌هاي مجازي و مكتوب از جمله خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها كه هر كدام به محتوا و موضوع تعدادي از اين كتاب‌ها مي‌پرداختند، در حال تزايد بود و نشان‌دهنده و مؤيد وخامت اوضاع چاپ و نشر كتاب و نيز حاكم شدن نوعي آنارشي در بحث مميزي و مجوزدارد. این مسئله، حكايت از دور بودن گزارشات رسانه‌ها از داشتن هر گونه شائبه نگاه جناحي و انتفاعي داشت. چند روز بعد از اين گزارشات، سيدعباس صالحي، معاون فرهنگي وزير ارشاد در اقدامي مسئولانه و در مواجهه‌اي مستقيم و بدون واسطه و رعايت سلسله مراتب اداري معمول، دستور بررسي مجدد محتواي برخي از آثار منتشره را صادر كرد. معاون فرهنگي وزير ارشاد به دنبال صدور اين دستور و در اقدامي جدي‌تر برخي از سرگروه‌هاي اداره كتاب را عزل و به جاي آنها چهره‌هاي جديد و تازه‌اي را معرفي و انتصاب كرد. البته روز گذشته صالحي براي تحفظ وجهه و پوزيشن مديريتي‌اش گفت: هيچ نسبتي بين تغييرات معاونت و گزارشات رسانه‌ها در مورد كتاب‌هاي مسئله‌دار وجود ندارد. اين يك روال طبيعي است، دبيران كارگروه‌ها هم در استان‌ها و در تهران براساس ضوابط شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد به تأييد هيئت نظارت برسند. در طول اين دو سال پاره‌اي دبيران كارگروه‌ها به تقاضاي خودشان و يا نياز به تغييرات تغيير كرده‌اند. شيوه اين تغييرات به اين صورت بوده است كه دفتر توسعه كتابخواني افراد جديد را به كميته تخصصي هيئت نظارت پيشنهاد مي‌دهد و يكي از وظايف اين كميته، انتخاب دبيران كارگروه‌ها است. به هر ترتيب و صرفنظر از اينكه اقدام مسئولانه صالحي تحت‌تأثير رسانه‌ها بوده يا نه كه حتماً بوده، مسئوليت‌پذيري و قبول وجود و عزل برخي مديران ناتوان در اجراي امر مميزي و نشر اين مسئول فرهنگي وزارت ارشاد قابل تحسين است.


جوان/تئوري جنگ فرهنگي عليه پروژه اسلام‌هراسي

سونامي اسلامي

پروژه اسلام‌هراسي از اصطلاحات جديدي است كه در زمينه رابطه اسلام با غرب، اين روزها رواج يافته است

نویسنده : بهنام صدقي

پروژه اسلام‌هراسي از اصطلاحات جديدي است كه در زمينه رابطه اسلام با غرب، اين روزها رواج يافته است. اين پديده از روابط ناآرام ميان غرب و اسلام در طول تاريخي كه ريشه كهن دارد، به وجود آمده است. در مدت زماني كه اين ناآرامي‌ها ميان اسلام و غرب رخنه ايجاد كرده بود، تنها چيزي كه از اسلام در غرب جا باز كرده و در اذهان مردم تثبيت يافت، ترس و وحشت از اسلام (اسلام‌هراسي) بود. همين مسئله باعث شده است كه غربي‌ها از اسلام به عنوان خطري بزرگ ياد كنند و آن را تهديد بزرگي بدانند. دانستن اينكه عقبه اين اتفاق به كجا و چه زماني باز‌مي‌گردد كار سخت و دشواري نيست و تنها كافي است كمي در گذر زمان واكاوي انجام گيرد. شايد ريسمان اين مسئله با جنگ‌هاي صليبي ميان مسلمانان و مسيحيان اروپايي گره خورده است. به ويژه زماني كه تعداد قابل توجهي از مسلمانان و مسيحيان كشته شدند.

حدود يك قرن پيش مسلمانان زيادي تصميم گرفتند تا به اروپا مهاجرت كنند. آنها پس از اقامت، تمام سعي و تلاش خود براي حل نشدن در فرهنگ غربي را انجام مي‌دادند و مراسم‌هاي فرهنگي، ديني و مذهبي خود را آزادانه برگزار مي‌كردند. اين مسئله باعث شده بود تا اروپايي‌ها نتوانند با مسلمانان ارتباط برقرار كنند و از همان اول فاصله خود را با آنها حفظ مي‌كردند. با وجود چنين جوي كه در فضاي اروپا حاكم شده بود، رسانه‌هاي غربي فرصت را غنيمت شمرده و فعاليت‌هاي خود را بر ضد مسلمانان آغاز كردند. كاري كه آنها انجام مي‌دادند وارونه جلوه دادن واقعيت و برداشت يك‌طرفه مردم اروپايي از اسلام بود. آنها تفكراتي را مبني بر اينكه مسلمانان خود را برتر از ديگران مي‌دانند، اسلام قصد دارد تا در سراسر جهان حكومت كند، حقوق بشر و قوانين اسلام با يكديگر متضاد هستند، دين اسلام خشونت‌طلب است، جهاد و خون‌ريزي در اسلام يك امر مقدس است و... در اذهان عمومي پرورش مي‌دادند و همين مسئله، هراس و وحشت از مردم مسلمان را در پي داشت. آنها مسلمانان را مورد تمسخر قرار داده و آنان را در رسانه‌هاي خود، دستمايه جوك‌ها و طنزها ساخته‌اند. در واقع رسانه‌هاي آنها اسلام را در جوامع اروپا اين چنين به نمايش مي‌گذارند كه گويا فرد مسلماني سوار بر اسب و شمشيري در دست دارد و يا عربي است كه كيسه‌اي از دلار حمل مي‌كند و... .

اما اسلام مانند جعبه نوري است كه در يك ظلمت مطلق قرار دارد. هر چقدر توسط دشمنان به او لگد زده شود و در آن شكاف ايجاد شود، نور آن، از بين شكاف گذشته و ظلمت را از بين مي‌برد. چند سالي است كه ديوار تمدن غرب ترك برداشته و نور اسلام از آن عبور كرده است. لازم به ذكر است در اين چند سال اخير، تمايلات گرويدن به دين مبين اسلام نيز افزايش يافته است، به گونه‌اي كه از آن به عنوان سونامي اسلامي نام برده مي‌شود. در طول تاريخ روند رو به رشد گسترش اسلام و همچنين اقدامات اسلام‌ستيزانه و اسلام‌هراسي وجود داشته و دارد. در واقع اقدامات اسلام‌ستيزانه و اسلام‌هراسي از زماني شدت و حدت مي‌گيرد كه روند رو به رشد اسلام، شدت مي‌يابد. مطالعات و مشاهدات نشان مي‌دهد در دو دهه اخير، مسئله اسلام‌هراسي از سوي دولت‌هاي غربي شدت و شكل خشني به خود گرفته است. اما آنها به قدري اين مسئله را پر‌رنگ جلوه مي‌دهند و با تمام قدرت روي آن مانور مي‌دهند كه اين مسئله، بخشي از زندگاني مردم كشور بريتانيا به شمار مي‌رود.

مسئله اسلام‌هراسي از زماني شدت و حدت گرفت و در واقع موج جديدي از اسلام‌هراسي را آغاز نمود كه دولتمردان غربي طي يك نقشه حساب شده، دو عدد از برج‌هاي اداري كشور امريكا را با صحنه‌سازي ماهرانه، منهدم و آن روز را «يازده سپتامبر» ناميدند. در اين واقعه كه بيش از دو هزار نفر جان باختند، سعي نمودند بنيان روابط جهان اسلام و غرب را دگرگون سازند. آنها به شدت جمله «خطوط گسل تمدني بين اسلام و غرب فعال شده است» را به مردم خود القا كرده و در سخنراني‌اي جورج بوش اعلام كرد كه جنگ‌هاي صليبي مجدداً شروع شده است. او با تقسيم كردن كشورها به دو دسته دوستان و دشمنان ايالات متحده، يك عده از كشورها مانند ايران، كره و سوريه را از جمله كشورهاي حامي تروريسم معرفي مي‌كند. پس از اين واقعه رسانه‌هاي بزرگ دنيا فعاليت خود را براي اسلام‌ستيزي و اسلام‌هراسي آغاز كردند و به قدري كار خود را حساب شده پيش بردند كه وزير وقت ايتاليا تمدن غرب را اصيل‌تر از تمدن اسلام خواند و مسلمانان را مورد تحقير قرار داد. آنان با ارائه دادن تصاويري موحش از مسلمان‌ها و نسبت دادن وقايعي مانند ترور، انفجار، بحران‌هاي اقتصادي به دين مبين اسلام، آن را مورد تهاجم خود قرار مي‌دهند. آنها علاوه بر اين با ساخت فيلم‌هاي مختلف و خرج كردن بودجه‌هاي كلان، از هر گونه تهمت و افترا به اسلام و مسلمين مضايقه نمي‌كنند. اغلب از تصاويري در رسانه‌هاي خود استفاده مي‌كنند كه حاوي ترس، وحشت و ژست‌هاي غيرعقلاني و روشنفكري باشد. آنها با بد جلوه دادن كلمه مقدس جهاد سعي مي‌كنند تا رعب و وحشت از اسلام را در دل مردم خود بيندازند. در كل چهره مسلمانان در رسانه‌هاي غربي به گونه‌اي براي مردم نمايش داده مي‌شوند كه آنها، مسلمانان را به عنوان افرادي كه به چند همسري اعتقاد دارند، خطر بزرگي براي تمدن غربي به شمار مي‌آورند و عموماً گروه‌هاي تندرو و خشونت‌طلب معرفي كرده‌اند. ما، اسلام، ايران اسلامي و فرهنگ و تمدن ايراني - اسلامي در وضعيت جنگي قرار گرفته‌ايم. ما در جنگي قرار گرفته‌ايم كه دشمن با نيروهاي مجازي خود، ما را مورد هجوم و هجمه قرار داده است. يكي از نكات مهمي كه در جنگ سخت (نظامي) وجود دارد، مقابله به مثل كردن با دشمن است. اما در جنگ نرم (مجازي) از آنجايي كه دشمن به صورت نامحسوس و ناملموس فعاليت و عملكردهاي خود را انجام مي‌دهد، انسان بدون اينكه بداند تحت تأثير قرار مي‌گيرد. فراموش نكنيم اين يك جنگ فرهنگي است و در برابر اين تهاجم فرهنگي مهم‌ترين ابزاري كه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، سينما، اينترنت، مطبوعات و... است نه توپ و تانك.


جوان/انتقاد مجلس از فيلم‌هاي تلخ جشنواره فجر

جشنواره‌اي با عنوان «فجر» بايد نمادي از اميد باشد

با گذشت بيش از يك ماه از برگزاري جشنواره فيلم فجر، كميسيون فرهنگي مجلس نسبت به تلخي فيلم‌هاي اين دوره از جشنواره اعتراض كرد

نویسنده : هادي عسگري

با گذشت بيش از يك ماه از برگزاري جشنواره فيلم فجر، كميسيون فرهنگي مجلس نسبت به تلخي فيلم‌هاي اين دوره از جشنواره اعتراض كرد. تعدد فيلم‌هايي با موضوعات تلخ و نا‌اميد‌كننده در دوره سي و چهارم فيلم فجر، اعتراض كميسيون فرهنگي مجلس را در پي داشت. در جلسه روز يكشنبه كميسيون فرهنگي مجلس به ايرادات برگزاري جشنواره فجر پرداخته شد و از جمله نسبت به تلخي بيش از حد فيلم‌هاي جشنواره اعتراض شد.

سيد‌علي طاهري سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس درباره جلسه اخير اين كميسيون مي‌گويد: رئيس كميسيون گزارشي درباره برخي از بخش‌هاي فرهنگي در كشور مثل حوزه كتاب، فيلم و موسيقي ارائه كرد كه قرار شد در سال آتي متناسب با اين گزارش‌ها از مسئولان ذي‌ربط دعوت كنيم تا موارد مد نظر كميسيون مطرح و اشكالات برطرف شود. نماينده مردم گرگان و آق‌قلا در مجلس شوراي اسلامي در ادامه در خصوص اشكالات حوزه فيلم به نحوه حضور فيلم‌هاي جشنواره فجر مي‌افزايد: اگرچه فيلم‌هاي فاخر و ارزشمندي در جشنواره فيلم فجر حضور داشتند اما حضور بالاي فيلم‌هاي تلخ نيز قابل قبول نيست. وي معتقد است: جشنواره‌اي كه نام آن با عنوان «فجر» است و بايد نمادي از اميد باشد و روحيه نشاط را به جامعه تزريق كند متأسفانه محلي براي به تصوير كشيدن صرفاً تلخي‌هاي جامعه شده است.

پاسخگويي درباره موسيقي فجر

از جمله موارد مطرح شده در جلسه روز يكشنبه كميسيون فرهنگي، بحث جشنواره موسيقي فجر است. طاهري درباره موضع مجلس پيرامون جشنواره موسيقي مي‌گويد: جشنواره موسيقي فجر امسال نيز داراي نقاط ضعفي بوده كه نمونه آن حضور برخي چهره‌هاي فعال موسيقي پيش از انقلاب در اين جشنواره است كه هم‌اكنون نيز با خارج از كشور ارتباطاتي دارند بنابراين لازم است مسئولان هنري وزارت ارشاد در اين خصوص توضيحاتي ارائه كنند. اين عضو هيئت رئيسه كميسيون فرهنگي مي‌افزايد: در حوزه كتاب نيز هر از گاهي شاهد اعطاي مجوز به افرادي هستيم كه سوابق مثبتي در كارنامه خود ندارند كه جاي بحث و بررسي با معاونت مربوطه در وزارت ارشاد دارد. مي‌توان اين اشاره كميسيون فرهنگي را به مصداقي مانند كتاب عطاءالله مهاجراني وزير اسبق ارشاد و كارشناس فعلي شبكه بي‌بي‌سي‌ فارسي مرتبط دانست كه علاوه بر تجديد چاپ از سوي ارشاد براي توزيع در كتابخانه‌هاي عمومي خريداري شده است. روز گذشته حسين نوش‌آبادي سخنگوي وزارت ارشاد درباره كتاب مهاجراني گفت: مجوز اين كتاب مربوط به گذشته است و براي تجديد چاپ اقدام شده و مشكل محتوايي نداشته بنابراين تعداد محدودي در چارچوب ضوابط خريداري شده است؛ اين اقدام نيز به منظور حمايت از آنها بوده و در شوراي كتاب بررسي و تأييد شده است. نوش‌آبادي افزود: كتاب‌هاي مسئله‌دار در ميان ده‌ها‌‌ هزار كتابي كه از ارشاد مجوز مي‌‌گيرند، انگشت‌شمار است. اما اگر ديده شود كتاب موردي دارد در چاپ‌هاي بعدي آن اصلاح و يا حتي جمع‌آوري مي‌شود. اين كار در كارگروه‌ها بررسي و كتاب‌هاي مورددار كه با فرهنگ اسلامي ما مغاير هستند، اصلاح يا جمع‌آوري مي‌شود. وي با بيان اينكه درسال جاري 74 هزار كتاب در كشور مجوز گرفته است، گفت: مجوز به ترجمه كتاب به هيچ‌وجه نشانه تأييد محتواي آن نيست اما باز هم ما بررسي مي‌كنيم كه مترجمان به بهانه نشان دادن فرهنگ غرب مطالب خلاف عفت عمومي را نشر ندهند. حال بايد ديد كميسيون فرهنگي مجلس نهم در آخرين روزهاي فعاليت در سال 94، از پاسخ غيرمستقيم سخنگوي وزارت ارشاد قانع خواهد شد يا خير!

رشد اندك بودجه فرهنگي و اعتراض كميسيون فرهنگي

رشد اندك بودجه فرهنگي يكي از چالش‌هايي است كه نهاد‌هاي فرهنگي را در سال آتي با مشكل اساسي روبه‌رو مي‌كند. صداوسيما در رأس هرم نهاد‌هاي فرهنگي كه از دولت بودجه مي‌گيرند با مشكل اساسي روبه‌رو شده به طوري كه حتي گفته مي‌شود سازمان صداوسيما در سال آتي قادر به تأمين بودجه حقوق و مزاياي كارمندانش نيز نخواهد بود و در اين شرايط چطور مي‌تواند مسئوليت‌هاي فرهنگي كه بر عهده دارد را به خوبي انجام دهد؟ در جلسه يكشنبه كميسيون فرهنگي مجلس درباره بودجه فرهنگي سال 95 نيز بحث شد. طاهري سخنگوي كميسيون درباره نظر مجلس درباره افزايش اندك بودجه فرهنگي كشور براي سال پيش رو مي‌گويد: بودجه فرهنگي در سال آتي نسبت به بودجه كل كشور 2/1 درصد و در مقايسه با بودجه عمومي 5/3 درصد است. طاهري در ادامه با انتقاد به اينكه بودجه فرهنگي در مقابل بودجه كل كشور تقريباً نزديك به صفر است، ياد‌آور مي‌شود: از آنجايي كه حوزه فرهنگ اهميت بسزايي دارد نبايد بودجه آن كم باشد، اين در حالي است كه در حوزه علمي رشد 12 درصدي بودجه را داشته‌ايم. سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در پايان توزيع بودجه بين دستگاه‌هاي فرهنگي كشور را نيز نامتوازن عنوان مي‌كند و مي‌گويد: در حالي كه بودجه وزارت فرهنگ، وزارت ورزش و سازمان ميراث فرهنگي 40 تا 70 درصد رشد داشته است بودجه دستگاه‌هايي مثل سازمان تبليغات اسلامي، صداوسيما و حوزه‌هاي علميه رشد اندكي داشته يا در مواردي با كاهش نيز روبه‌رو بوده است از اين رو تلاش داريم در جلسات كميسيون تلفيق با اقناع همكاران، عدم توازن در توزيع بودجه در دستگاه‌هاي فرهنگي را به حداقل برسانيم. تلاش كميسيون فرهنگي براي تعديل توزيع نامتقارن بودجه و كسري شديدي كه بخش فرهنگ در سال آتي با آن روبرو خواهد بود، آخرين چراغ اميد نهادهايي مانند صداوسيما است كه دولت عامدانه نسبت به بودجه آنها اجحاف قائل شده است.


حمایت/در هم‌اندیشی «اسلام و جوان غربی» تاکید شد

گفتمان مواجهه با جوانان غربی را توسعه دهیم

هم اندیشی علمی«اسلام و جوان غربی: چالش ها و چشم اندازها» ( بررسی و بازخوانی دو نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی) به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

رییس علمی هم‌اندیشی اسلام و جوان غربی با بیان اینکه باید به رهبر معظم انقلاب در توسعه گفتمان مواجهه با غرب کمک کنیم گفت: باید در مواجهه با غرب موضع مشخصی داشته و به آنها بگوییم که بین اسلام ناب محمدی و اسلام متحجرانه تکفیری تفاوت وجود دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین«علی ذوعلم» اظهار کرد: هم‌اندیشی اسلام و جوان غربی تلاشی است برای فهم عمیق و دریافت ابعاد مفهومی نامه‌هایی که توسط رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی صادر شد. وی افزود: دو نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی گفتمانی و هویتی است و ایشان به‌عنوان یک متفکر اسلامی معاصر که چالش اسلام و غرب، نیازها، ضرورت‌ها و آرمان‌های اصلی انقلاب را دنبال می‌کنند در برابر توطئه پیچیده‌ای که جهان اسلام را تهدید می‌کند این نامه‌ها را نگاشته‌اند.رییس علمی هم‌اندیشی اسلام و جوان غربی اضافه کرد: هم‌اکنون این سؤال مطرح است: ما چه نیازی به این نامه‌ها داریم؟ باید گفت که این نامه پاسخ به پرسشی اساسی است که نوع پاسخ به آن تعیین‌کننده آینده ما است، به‌ویژه در مقطعی که جهان در یک پیچ تاریخی قرار دارد و باید بدانیم نوع رویکرد و مواجهه ما با غرب چگونه باشد.

ذوعلم مطرح‌کرد: امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگری از قدرت گفتمانی برخوردار شده و مناطق حساسی از جهان را تحت تأثیر قرار داده است.

وی افزود: استعمار در قالب جدید طراحی خطرناکی را انجام داده است و این سؤال مطرح می‌شود: نوع مواجهه اسلام با غرب باید چگونه باشد؟ یک پاسخ این است که این مواجهه باید به‌صورت مقابله سخت نظامی و خشونت‌آمیز با غرب باشد و اگر بخواهیم هویت اسلامی خود را حفظ کنیم باید غرب را نفی کنیم و مورد هجوم قرار دهیم و ستیز همه‌جانبه با آن داشته باشیم.

رییس علمی هم‌اندیشی اسلام و جوان غربی خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد تشکیل جریاناتی مانند داعش از سوی غربی‌ها با این هدف بود که به جهان بگویند اسلام در ستیز با غرب است. ذوعلم بیان کرد: نگاه دیگر اعتقاد به تعامل با غرب دارد چرا که هم‌اکنون جهان غرب از نظر علمی، فناوری و رویکردهای اجتماعی توانمندی‌های بالایی دارد بنابراین ما چاره‌ای نداریم جز تعامل، اما در برخی موارد تعامل انفعالی مطرح می‌شود که پوسته‌ای از اسلام را برای ما باقی خواهد گذاشت و هویت و آینده جهان اسلام را تهدید خواهد کرد.وی ادامه داد: باید به تعامل شرافتمندانه با غرب بیندیشیم، چنین تعاملی فعال و خودباورانه است و در نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی نیز شاهد آن هستیم. امروز شاهد هستیم که صدای رسای عقلانیت و منطق که از جهان اسلام جوانان غربی را که با چالش‌های متعدد مواجه هستند، هدف قرار داده و به آنها می‌گوید که می‌توانید در تغییر مسیر تمدن غرب نقش داشته باشیم. جامعه غرب سرنوشت خود را در اختیار احزاب و سرمایه‌داران قرار داده است و رهبر معظم انقلاب در نامه خود خطاب به جوانان غربی آنها را بیدار کرده و خواسته در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند.

ذوعلم مطرح کرد: باید به رهبر معظم انقلاب کمک کنیم تا بتواند این گفتمان را توسعه دهد و در مواجهه با غرب موضع مشخص و روشنی را اتخاذ و آن را برای جهان اسلام تبیین کنیم و به غربی‌ها بگوییم که بین اسلام ناب محمدی و متحجرانه تکفیری تفاوت وجود دارد.

رهبری در نامه به جوانان غربی «فطرت»‌ را مخاطب قرار دادند

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم در این هماندیشی گفت:‌ رهبری حتی در نامه خود به جوانان غربی به آیات و روایات و حتی انجیل و تورات نیز تمسک نجستند، بلکه تصور می‌کنم با وجدان و فطرت مخاطب، تخاطب کردند.

آیت‌الله «علیاکبر رشاد» طی سخنانی با اشاره به سبک خاص مخاطب‌پروری در نامه‌های رهبری به جوانان غربی، عنوان کرد: این شیوه، شیوه رایج انبیاء است، یعنی مخاطبه با وجدان انسان‌ها که هدف از آن انتقال مجموعه‌ای مبانی معرفتی است.

وی افزود: ما انسان را موجودی ذات‌مند می‌دانیم بر خلاف کسانی که انسان را فاقد ماهیت و ذات می‌دانند بنابراین، این انسان خوش‌سرشت و دارای سرشت الهی است. در این موجود چیزی به نام فطرت نهفته است. بنابر این وجود آدمی آنچنان است که هم در ساحت معرفت و شناخت و هم در ساحت گرایش و کنش و رفتار این فطرت بروز می‌کند. فطرت غیر از عقل است. آیات فراوان قرآن کریم این مدعا را اثبات می‌کند که انسان دارای فطرت و فطرت او الهی است. وی همچنین با بیان این مطلب که برخی از اهل منبر و فضلای جوان شبکه‌های صدا و سیما را می‌بینم که مورد استقبال جوانان قرار می‌گیرند و گاهی حتی از آیه و روایات نیز استفاده نمی‌کنند، خاطرنشان کرد: برخی از این‌ها از همین شیوه تخاطب با وجدان مخاطب بهره می‌گیرند. من تصور می‌کنم نامه رهبری و طرز تخاطب ایشان با مخاطب یک سبک‌شناسی خاصی دارد. ایشان با عامه مخاطبان غربی مواجه بودند که به رغم شعار عقلانیت باز هم چندان علاقه‌ای بدان ندارند.

وی ادامه داد: ایشان در این نامه با اشاره به جنگ‌های غرب و تاریخ سیاه آنها به روشنفکران غربی که در صدد تغییر تاریخ هستند اشاره کرده و بیان می‌کنند که جریان وسیعی در حال تغییر تاریخ با برخوردی هرمنوتیکی است.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد: پرسش رهبری از جوانان غربی بدین دلیل است که وجدان عمومی آنها را بیدار کند تا در عین حال واقعیت را ببینند و قبول کنند که وجدان عمومی غرب با تأخیر بیدار می‌شود. ایشان تأکید می‌کنند که باید امروز را مطالعه و نقد کرد و خیلی زیرکانه غرب را زیر سوال می‌برند.و پرسش می‌کنند که چرا روشنفکران و سیاست‌مداران غرب که مدعی آینده‌پژوهی هستند آینده و گذشته را می‌بینند اما حال را نمی‌بینند و چرا از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری می‌کنند.خود سیاست‌گذاران غربی در برابر این نامه سکوت اختیار کردند.

وی همچنین گفت: رهبری در این نامه تلاش دارند این مضمون را برسانند که اسلام دین تقلبی نیست و اسلام واقعی با داعش برابر نیست. اسلام ناب همانی است که تمدن‌ساز بوده است. ایشان نگاه و مخاطب غربی را به خوبی در نظر گرفته‌اند و به لحاظ سبک‌شناسی از شیوه مخاطبه با وجدان استفاده کرده‌اند، شاید گمشده خود ما اصحاب گفتمان انقلاب نیز همین باشد که با جامعه و وجدانمان چنین مواجهه‌ای نداریم.


فرهیختگان/گزارش تحلیلی فرهیختگان از طرح عیدانه کتاب

به همدیگر کتاب عیدی دهیم

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همکاری با خانه کتاب طرحی را به نام «عیدانه کتاب» شروع کرده‌اند که تا امروز سه‌شنبه، سه روز است آغاز شده است. وزارت فرهنگ تصمیم گرفته است برای اولین‌بار به کتاب‌فروشی‌ها یارانه اهدا کند که این امر به گردش مالی و تبلور اقتصادی واحد‌های فروش کتاب کمک می‌کند. مهم‌ترین کالای فرهنگی کتاب است که در کشور ما همواره مورد بی‌توجهی واقع شده و در چند سال گذشته بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها با مشکل ورشکستگی روبه‌رو شده‌اند. یکی از معضلات اصلی این بخش ایجاد نمایشگاه‌های استانی فروش کتاب با تخفیف بوده که فشار سنگینی را به صاحبان کتاب‌فروشی‌ها وارد کرده و باعث شده است چرخه مالی این بخش با کسری فراوانی روبه‌رو شود. در وهله بعدی جوانان هستند که با حضور رسانه‌هایی مانند تلفن همراه، لپ‌تاپ و کنسول‌های بازی رایانه‌ای دیگر رغبتی به خرید کتاب ندارند.

حسرت خرید کتاب در طبقات پایین جامعه

از سوی دیگر جای بسیاری از کتاب‌های خوب و خواندنی در فضای فرهنگی کشور خالی است و تبلیغات مناسبی برای دیده‌شدن آنها انجام نمی‌شود. تیراژ کتاب به‌شدت افت کرده و قیمت کاغذ سر به فلک گذاشته است. در بحران اقتصادی براساس تحریم‌ها یکی از گزینه‌هایی که از زندگی مردم شهری طبقه متوسط و پایین جامعه کم شد، کالاهای فرهنگی مانند کتاب بود. اگر به بدنه تولید فرهنگی کشور نیز نگاهی گذرا بیندازید متوجه می‌شوید در هر حوزه‌ای افرادی از طبقات بالا با سرمایه فراوان دست به کار شده‌اند و از گزندهایی که در این چند ساله بر این ورطه رفته است مبرا بوده‌اند؛ اما مردم طبقات پایین جامعه با اقتصادی شکننده دست به‌گریبانند و خرید کتاب‌هایی مناسب با قیمت‌هایی مانند ۷۰‌هزار تومان برای این قشر تبدیل به رویایی شیرین شده است. طرح عیدانه کتاب در روزهای سال نو و عید باستانی نوروز فضایی مثبت را برای کتابفروشان و کتابخوانان مهیا خواهد کرد. درواقع یک کتابفروشی به وسعت سراسر ایران ایجاد خواهد شد که مردم را تشویق می‌کند به جای خرید سررسیدهای رنگ‌ووارنگ به سمت خرید کتاب بروند. ۱۱ اسفند بود که در سرای اهل قلم این طرح به مخاطبان معرفی شد و مدیر خانه کتاب از روند آنلاین‌شدن خرید کتاب خبر داد.

مسجد‌جامعی: به همدیگر کتاب عیدی دهیم

احمد مسجد‌جامعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران به مردم گفت: «به‌عنوان یک اقدام پسندیده در ایام نوروز به همدیگر کتاب عیدی دهیم.» این فعال عرصه فرهنگ و سیاست در زمینه طرح عیدانه کتاب و خرید با تخفیف کتاب گفت: «ناشران کشور ما از جایگاه فرهنگی مناسبی بین همه گروه‌های فرهنگی برخوردارند؛ به‌طوری که در هفته کتاب شاهد فعالیت‌ها و اقدامات شایسته‌ای از آنها بودیم و مجموعه فعالیت‌های آنها مردم را به حضور در کتابفروشی‌ها ترغیب کرد.» مسجد‌جامعی از کتابفروشی‌ها دعوت کرده است که با گل و ریحان سرای خود را برای میزبانی از مردم آراسته کنند.


فرهیختگان/غلامی‌جلیسه: کتاب‌فروشی به وسعت ایران راه می‌اندازیم

مجید غلامی‌جلیسه، مدیر عامل خانه کتاب در گفت‌وگویی

با «فرهیختگان» پاسخ سوالات ما را در این زمینه داده است. تاکید او کمک به اهالی کتاب و کتاب‌فروشی‌های معتبر و شاخص در سراسر کشور در ایام نوروز است. در زیر شاهد این گفت‌وگو هستید.

محورهای اصلی «عیدانه کتاب» چیست؟

محور اصلی و اساسی این طرح تقویت و کمک به کتاب‌فروشی‌هاست. در وهله بعدی ما به دنبال ترویج کتاب و کتاب‌خوانی هستیم. علاقه‌مندیم کتاب خواندن تبدیل به امری کلیدی در اوقات فراغت جوانان شود. مهم‌ترین مکانی که نقطه مشترک اهالی کتاب است، کتاب‌فروشی است که باید سعی کنیم مردم را با این مکان فرهنگی آشنا کنیم. هدف مهم ما این است که جوانان را به کتاب‌فروشی‌ها برای خرید کتاب هدایت کنیم. تسهیلاتی در نظر گرفته‌ایم تا قیمت کتاب پایین بیاید و خریداران بتوانند با ۳۰ درصد تخفیف اثر مورد‌نظرشان را تهیه کنند. توجه کنید نکته مهم این است که طی ۳۶ سال گذشته هیچ دولتی یارانه خاصی به کتاب‌‌فروشی‌ها اختصاص نداده بود و این رخداد خجسته برای اولین‌بار اتفاق می‌افتد. اولین‌بار است که می‌خواهیم «کتاب‌فروشی به وسعت ایران» ایجاد کنیم. سعی کرده‌ایم روش‌های به‌روز خرید و فروش کتاب را در این زمینه به کار گیریم تا مخاطبان بتوانند به‌صورت آنلاین از جزئیات عیدانه کتاب باخبر شوند.

قاعدتا شما با آفت‌ها و مصائبی در زمینه کتاب روبه‌رو هستید؛ این مشکلات چیست و چگونه می‌توان با آنها روبه‌رو شد؟

صنعت نشر ما به‌شدت سنتی است و این امر مانعی بزرگ برای چرخه خرید و فروش کتاب محسوب می‌شود.

ما به‌منظور برداشتن قدم‌هایی در برخورد با این اتفاق سامانه آنلاین عیدانه کتاب را در خانه کتاب راه‌اندازی کرده‌ایم. تاکنون ۳۱۳ کتاب‌فروشی معتبر به ما اطمینان کرده‌ و وارد این طرح شده‌اند. البته باید بگویم انتظار ما بیشتر از این است و باید در آینده به سه برابر این تعداد برسیم. بسیاری از کتاب‌‌فروشی‌ها هنوز به شیوه سنتی عمل می‌کنند و بالطبع ما به آنها دسترسی نداریم و نتوانسته‌ایم آنها را جذب کنیم. ۳۱ استان در این طرح شرکت کرده‌اند که این پدیده‌ای خرسند‌کننده‌ است. مشکل دیگر اطمینان نداشتن تعدادی از کتاب‌فروشی‌ها به چنین طرح‌هایی است. بنابراین آنها کمی تامل کرده‌ و دست به عصا وارد این حوزه شده‌اند. البته بیشتر کتاب‌فروشی‌های معتبر و شناخته‌شده کشور عضو این طرح هستند و برای مثال دو استان تهران و خوزستان را می‌توان شاهد گرفت. نکته دیگر که حائز‌اهمیت است استمرار چنین طرح مهمی است. هدف ما ادامه این شیوه همزمان با برگزاری نمایشگاه‌های استانی کتاب است. همان‌طور که می‌دانید بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها از برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی که بازار آنها را کساد کرده بود، ناراحت بودند. زیرا مردم منتظر می‌ماندند که نمایشگاهی شکل بگیرد تا بتوانند با تخفیف کتاب خود را خریداری کنند.

آیا تنها مشکل مردم ما در نخریدن کتاب معطوف به مشکلات مالی است؟ یعنی این طرح به‌تنهایی می‌تواند این فضای فرهنگی شکننده را ترمیم کند؟

دلایل بسیار زیادی را می‌توان برشمرد. کتاب خوب کم است. چرخه معرفی کتاب به خوبی انجام نمی‌شود. نظام توزیع کتاب با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند. خیل گسترده مردم با کتاب‌فروشی‌ها آشنا نیستند. طرح عیدانه کتاب به مردم کمک می‌کند در کنار خرید لباس و خوراک عید نوروز به کتاب هم توجه کنند و کتاب بخرند. باید بگویم همین الان که مدت زیادی از آغاز این طرح نمی‌گذرد پنج‌هزار و ۶۱۵ عدد کتاب توسط سه‌هزار و ۱۴۱ علاقه‌مند خریداری شده است. نکته دیگر هم فضای به‌شدت مثبت و حال و هوای خوبی است که در شبکه‌های مجازی درمورد طرح عیدانه کتاب شکل گرفته است.

شعار شما از نظر ایجابی «خرید کتاب» است و از نظر سلبی «نه به سررسید» است؛ به نظر خیلی عجیب می‌آید مردم چنین هزینه‌ای برای خرید سررسید در عید نوروز می‌کنند و به کتاب وقعی نمی‌نهند. نظرتان چیست؟

رویکرد ما بسیار مثبت است و هدف هم خرید کتاب توسط مردم است. ولی توجه داشته باشید چه هزینه‌های سنگینی برای خرید سررسید می‌شود. اگر به قیمت سررسیدها نگاه بیندازید متوجه می‌شوید بعضی از آنها با مبلغ ۵۰۰‌هزار تومان به فروش می‌رسند.

در این زمانه که در تلفن‌های همراه و رایانه‌های شخصی چنین اطلاعاتی موجود است به نظر عجیب است که مردم هزینه‌های کلانی را برای خرید سررسید می‌کنند. مخصوصا بانک‌ها و ارگان‌های دولتی که چنین هزینه‌های سنگینی را دارند.


قانون/به بهانه 8 مارس

اين سه زن تاثيرگذار

گروه فرهنگ و هنر

امروز 8 مارس است. بالاخره روزها چرخيد‌ و تقويم روي عد‌د‌ي ايستاد‌ كه حالا به احترام نيمي از جمعيت جهان متعلق به جامعه هد‌في شد‌ه است كه د‌يگر ناد‌يد‌ه گرفتن آنها ممكن نيست. حالا حتي تعمد‌ي هم نمي توان چشم‌ها را روي جمعيتي بست كه ذات و نامش با آفرينش گره خورد‌ه است.براي نوشتن از بعضي موضوعات لازم نيست راه د‌وري برويم فقط كافي‌است كمي با انصاف به اطراف‌مان نگاه كنيم تا سوژه بي ‌واسطه خود‌ را به ما معرفي كند‌ و تمام گفتني‌ها را خود‌ به ناطق‌ترين زبان ممكن بگويد‌. زن د‌ر روزگار امروز تنها سوژه و موضوعي براي د‌ستمايه شد‌ن نيست. آنها سال‌ها د‌ويد‌ه‌اند‌ تا امروز بتوانند‌ نه فقط سوژه‌اي براي تاليف كتاب‌ها و د‌استان‌ها يا نطق‌هاي انتخاباتي،بلكه خود‌ مولف و خالق حماسه‌هاي بزرگ باشند‌.زنان ايران هم همپاي زنان سراسر د‌نيا سال‌ها تلاش كرد‌ه‌اند‌ تا نه‌تنها از حقوق مساوي با نيمي د‌يگر از جامعه برسند‌ بلكه به د‌رجه‌اي از تاثيرگذاري د‌ست يابند‌ كه كم‌كم نقش‌هاي پررنگ‌تري ايفا و نتايج بزرگ‌تري را رقم بزنند‌. حالا امروز از روزگاري كه زنان به د‌نبال حق و ساير حقوق ابتد‌ايي بود‌ه‌اند‌ گذشته است. آنها امروز نه تنها راي مي‌د‌هند‌ بلكه از جامعه براي كارهاي بزرگ‌تر راي اعتناد‌ مي‌گيرند‌. حالا آسمان هنر،سياست و اقتصاد‌ پر از ستارگان پرفروغي است كه د‌يگر به بهانه جنسيت كنارگذاشته نشد‌ه و حتي آماد‌ه مراحل پيش‌رو تر مي‌شوند‌.به بهانه روز جهاني زن ، نگاهي به چند‌زن تاثيرگذار د‌ر حوزه‌هاي اد‌بيات،سينما و سياست ايران مي‌اند‌ازيم.

د‌انشور

سیمین د‌انشور د‌ر سال ۱۳۰۰ خورشید‌ی د‌ر شیراز زاد‌ه شد‌. او فرزند‌ محمد‌علی د‌انشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مد‌یر هنرستان د‌خترانه و نقاش) بود‌.سال ۱۳۲۷ مجموعه د‌استان کوتاه آتش خاموش را منتشر کرد‌که نخستین مجموعه د‌استانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شد‌ه‌است. تشویق کنند‌ه د‌انشور د‌ر د‌استان‌نویسی فاطمه سیاح، استاد‌ راهنمای وی و صاد‌ق هد‌ایت بود‌ند‌. او د‌ر همین سال، د‌ر حالی که د‌ر اتوبوس از تهران راهی شیراز بود‌ با جلال آل‌احمد‌ نویسند‌ه و روشنفکر ایرانی آشنا شد‌ و د‌و سال بعد‌ با او ازد‌واج کرد‌. د‌انشور د‌ر ۱۳۳۱ با د‌ریافت بورس تحصیلی به د‌انشگاه استنفورد‌ آمریکا رفت و د‌ر آنجا د‌و سال د‌ر رشته زیبایی‌شناسی تحصیل کرد‌. پس از بازگشت به ایران، د‌کتر د‌انشور د‌ر هنرستان هنرهای زیبا به تد‌ریس پرد‌اخت؛ تا این که د‌ر سال ۱۳۳۸ استاد‌ د‌انشگاه تهران د‌ر رشته باستان‌شناس و تاریخ هنر شد‌. اند‌کی پیش از مرگ آل‌احمد‌ د‌ر ۱۳۴۸، رمان سَووشون را منتشر کرد‌، که از جمله پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر است. د‌ر ۱۳۵۸ از د‌انشگاه تهران بازنشسته شد‌. وی نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه‌ای د‌ر زبان فارسی د‌استان نوشت. مهم‌ترین اثر او رمان سووشون است که به ۱۷ زبان ترجمه شد‌ه و د‌رباره رخد‌اد‌های زمان رضاشاه است. این بانوی پیشکسوت د‌استان‌نویس پس از یک د‌وره بیماری، د‌ر سال ۸۶ کار نوشتن را د‌وباره از سر گرفت. از سیمین د‌انشور همواره به عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم‌نظیر د‌ر اد‌بیات د‌استانی ایران نام می‌برند‌. سیمین د‌انشور د‌ر هجد‌هم اسفند‌ماه سال ۱۳۹۰ د‌ر خانه‌اش د‌ر تهران د‌رگذشت.

تهراني

هد‌یه تهراني متولد‌ ۴ تیر ۱۳۵۱ د‌ر تهران، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. اولین بار برای بازی د‌ر فیلم روز واقعه انتخاب شد‌، اما بعد‌ها لاد‌ن مستوفی جای او را گرفت. کیانوش عیاری هم او را برای بازی د‌ر بود‌ن یا نبود‌ن انتخاب کرد‌ که بعد‌ها عسل بد‌یعی به جای او برگزید‌ه شد‌. اما سرانجام مسعود‌ کیمیایی او را برای فیلم سلطان انتخاب کرد‌ و هد‌یه تهرانی وارد‌ سینمای حرفه‌ای شد‌. بازی‌های راحت و روان او د‌ر فیلم‌های غریبانه و به خصوص شوکران تحسین منتقد‌ان را برانگیخت. یکی از بهترین نقش آفرینی‌اش که منجر به د‌ریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و تند‌یس زرین جشن خانه سینما شد‌ و تحسین نویسند‌گان و منتقد‌ان را د‌ر پی د‌اشت، بازی به‌یاد‌ماند‌نی او د‌ر چهارشنبه سوری بود‌. مجله همشهری جوان، بعد‌ از مهناز افشار وی را به عنوان د‌ومین بازیگر زن پولساز د‌هه هشتاد‌ خورشید‌ی انتخاب کرد‌. تهراني تا به امروز موفق شد‌ه است كه 2 سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر را با خود‌ به خانه ببرد‌.

افخم

مرضیه افخم د‌یپلمات ایرانی و سفیر ایران د‌ر مالزی است. او اولین سفیر زن جمهوری اسلامی ایران است. افخم همچنین اولین سخنگوی زن وزارت امور خارجه ایران بود‌. افخم حد‌ود‌ د‌و سال ریاست مرکز د‌یپلماسی عمومی و رسانه‌ای وزارت امور خارجه را بر عهد‌ه د‌اشت. وی د‌ر د‌وران وزارت علی‌اکبر ولایتی د‌ر وزارت امور خارجه مسئولیت اد‌اره کل اخبار و مطبوعات وزارت خارجه را بر عهد‌ه د‌اشته است. افخم د‌ر زمان تصد‌ی کمال خرازی بر وزارت خارجه و سخنگویی حمید‌ رضا آصفی د‌ر این سمت باقی‌ماند‌ و برای مد‌تی د‌ر یکی از سفارتخانه‌های ایران د‌ر یکی از کشورهای آفریقایی فعالیت کرد‌.مرضیه افخم سابقه سی سال فعالیت د‌ر بخش‌های مختلف وزارتخارجه د‌اشته و نخستین زنی است که به سمت سخنگویی یک وزارتخانه د‌ر ایران و سفارت منصوب شد‌ه است.وی همچنین نخستین سفیر ایران بعد‌ از انقلاب اسلامی است و تابوی 37 ساله د‌ر این زمینه را شکسته است.


قدس/عماد افروغ:اگر سینما، فیلمی مثل «نفس» است، من مخلص سینما هستم

عماد افروغ گفت: اگر واقعا سینما فیلمی مثل «نفس» است، من مخلص هرچه سینما و سینماگر هستم.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، اکران ویژه فیلم سینمایی «نفس» عصر روز گذشته 16 اسفندماه ساعت 19 درسالن شماره 1 پردیس سینمایی«چارسو» برگزار شد.

پس از نمایش فیلم «نفس»، نشست نقد و بررسی فیلم با حضور نرگس آبیارکارگردان، محمدحسین قاسمی تهیه کننده، گلاره عباسی بازیگر و با مدیریت امیرپوریا به عنوان منتقد جلسه و با حضور عماد افروغ جامعه شناس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم، حسن برزیده کارگردان سینما، محمد آفریده تهیه کننده و مشاور در امور سینما، محمد رحمانیان کارگردان تئاتر و سینما و جمعی از اهالی فرهنگ و هنر برگزار شد.

در ابتدای این جلسه امیر پوریا به عنوان منتقد ضمن ارائه خلاصه‌ای از محتوای قصه در مورد خط داستانی فیلم اظهار داشت: اهمیت این قصه از آن جهت است که بر خلاف آنچه امروز در جامعه ایران وجود دارد، ذهنیات یک کودک به خیال‌پردازی نزدیک می‌شود و همچنین اهمیت پایان‌بندی فیلم از این رو است که ما بچه‌ای را با آن همه استعداد، توانایی و خلاقیت‌هایی که دارد در آن بمباران از دست می‌دهیم.

وی در ادامه پس از دعوت نرگس آبیار و گلاره عباسی روی سن، خطاب به آبیار گفت: باید بگویم که بعد از «شیار 143» توقع این جنس نگاه به عواطف کودک را در فیلم شما نداشتم. صادقانه اینکه به نظرم نمی‌آمد این حجم از درک شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های کودکانه در سازنده فیلمی همچون «اشیاء از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» نداشتم.

پوریا ادامه داد: این قبیل فیلم‌ها از هر دو جهت ممکن است مورد نقد قرار گیرند. عده‌ای می‌گویند افرادی مثل نرگس آبیار امکانات در اختیار دارند و حمایت دولتی دارند و به راحتی هر چه می‌خواهند می‌سازند؛ عده‌ای هم می‌گویند چرا آبیار بعد از فیلمی همچون «شیار 143» این ژانر را رها کرده و به سوی دیگری رفته است.

پس از آن نرگس آبیار ضمن ابراز خرسندی از اینکه خودش را تکرار نکرده است، گفت: من بارها از همان ابتدا که «شیار 143» دیده شد اعلام کردم که قرار نیست از این به بعد فقط در همین ژانر کار کنم.

وی ادامه داد: البته باید بگویم قصد ساختن «نفس» را نداشتم. «نفس» یک رمان بود که می‌خواستم چاپ کنم اما بعد از اینکه آقای پورمحمدی قصه را خواند به من پیشنهاد ساختن فیلم را داد. تبدیل رمان به فیلم واقعا سخت بود زیرا قصه بر اساس شیرین‌زبانی‌های کودکانه نوشته شده بود و من فکر می‌کردم چگونه این شیرین زبانی ها را تبدیل به تصویر کنم که جذابیت آن از بین نرود. بنابراین سعی کردم برای ساخت این فیلم، هر چه بیشتر به جهان این کودک نزدیک شوم.

آبیار اظهار کرد: ایده‌های این‌چنینی بسیاری دارم که می‌تواند به فیلم تبدیل شود به گونه‌ای که فیلم‌هایم به شدت با هم متفاوت باشد. به نظر من فیلم‌هایی مثل «نفس» مخاطب را به تفکر وا می دارد ولی با وجود چنین آثاری مخالفت می‌شود و منتقدان هم حوصله دیدن فیلم‌هایی از این دست را ندارند.

در ادامه امیر پوریا اظهار کرد: متاسفانه در ایران هر چیزی که با خیال‌پردازی همراه باشد طرفدار ندارد، حتی نوجوانان ایرانی بر خلاف نوجوانان سایر کشورها علاقه‌ای به این گونه آثار مبتنی بر خیال‌پردازی نشان نمی‌دهد و ما می‌بینیم برخورد مخاطب با خیال‌پردازی‌های بانمک دختر بچه فیلم عبوس‌تر از آن چیزی است که باید باشد.

وی در ادامه از گلاره عباسی خواست درباره کاراکتر خانم قهرمانی در فیلم «نفس» تویح دهد. عباسی در پاسخ گفت: کاراکتر خانم قهرمانی در فیلم به دلیل نوع پوششی که دارد و به موجب اعتقادی که به حجاب خود دارد تصمیم می‌گیرد کار را ترک کند و این نکته گذراست و خیلی از تماشاگران متوجه آن نمی‌شوند که معلم چرا می‌رود. فیلم سینمایی «نفس» برای من خوشایند بود و جنس بازیگری که آبیار می‌خواست را دوست داشتم سلیقه آبیار سلیقه‌ای است که بر اساس آن همه بازیگران در فیلم خوب هستند.

وی ادامه داد: من متولد سال 62 هستم و خاطرات گنگی از دوران جنگ دارم اما این فیلم برایم خیلی جذاب است . به نظر من «نفس» فیلم خوب و پرجسارتی بود و مهم‌ترین نکته این است که نقش‌ فیلم‌های نرگس آبیار شعاری نیستند.

امیر پوریا در ادامه بیان کرد: در این فیلم تصویری از یک معلم قرآن ارائه می‌شود که بسیار جسورانه است و حتی ممکن است منجر به ممیزی شود البته وجود چنین کاراکترهایی تجربیات مشترک خانواده‌های ایرانی است.

آبیار اظهار کرد: در آن زمان در مکتب‌خانه‌ها خشونت وجود داشته اما معلم قرآن‌های مهربانی هم بوده‌اند. همان‌گونه که بعد پدربرزگ را نشان می‌دهیم که عمامه سبزی هم به سر دارد و با مهربانی و لطف قرآن را به بچه‌ها آموزش می‌دهد. بدون اینکه رویکرد خاصی داشته باشم قصدم این بود که زندگی بهار را همان‌گونه که بوده نشان دهم.

پس از آن پوریا عنوان کرد: در این فیلم می‌بینیم که فیلم طبق نگاه بچه دکوپاژ شده است حال سئوال این است که منطق‌های فیلمبرداری برای فیلم «نفس» چه بود؟

آبیار در پاسخ به منتقد جلسه گفت: اینجا وقتی راوی بچه است لازم است که فیلم از نگاه او دیده شود. در زمان فیلمبرداری از ساعد نیک زاد فیلمبردار خواستم که دوربین هم سطح قد بهار باشد و قرارمان این بود که نقطه نظر بهار و در عین حال لانگ شاتی از بازیگر داشته باشیم. در واقع دلم می‌خواست حتی یک جاهایی همه چیز را به هم ریخته ببیند ولی نگران تماشاگر بودم که نپذیرد و فکر کردم بعد از «شیار 143» بهتر است که قدم‌ها را کمی آرام‌تر بردارم.

امیر پوریا منتقد جلسه درباره نقش شبنم مقدمی صحبت کرد و گفت: در فیلم نقش شبنم مقدمی را داریم که ایفاگر نقش زنی است که شوهرش هوو برایش آورده و او در مقابل تمام جمع فامیل با شجاعت و بدون ترس شوهرش را تحقیر می کند و مرد هم به اصطلاح زن ذلیل و ساکت است و هیچ چیز نمی‌گوید و همچنین پانته‌آ پناهی‌ها را داریم که با آن گریم سنگین و متفاوت در تمام فیلم ژست‌هایی دارد که چهره و حرکاتش کاملا به هم ریخته است.

پوریا با بیان این موضوع خطاب به کلاره عباسی گفت که اگر چنین نقشی به شما پیشنهاد می شد قبول می کردید؟

عباسی بیان کرد: یکی از نکاتی که من همیشه به آن فکر می‌کنم این است که چهره زیبایی ندارم و به همین دلیل نیامده‌ام که زیبا باشم و زیبا نشان داده شوم بنابراین به هم ریختگی برای من اهمیتی ندارد.

در ادامه ساره موسوی نور بازیگر نقش «بهار» به روی صحنه آمد و منتقد جلسه درباره ترس و گریه بهار هنگام موشک باران سئوال کرد و گفت که آیا با صدای انفجار ترسیده بوده است؟

ساره موسوی نور تعریف کرد که در بیرون کلاس بمب‌های کوچکی منفجر می‌کردند که ما بترسیم من در ابتدا می خندیدم ولی بعد گریه‌ کردم. جایی که معلم با خط کش کف دستم زد واقعا گریه کردم.

نرگس آبیار در ادامه توضیح داد: ما خط‌ کشی داشتیم که از جنس فوم بود اما با اینکه درد نداشت ساره واقعا هنگام زدن ضربه‌ها می‌ترسید و گریه می‌کرد. در جای دیگری از فیلم ناچار شدیم به ساره روغن کرچک بدهیم برای اینکه حس حالت تهوع را ایجاد کنیم؛ سومین بار به او گفتم دیگر متوجه شده‌ای که حس حالت تهوع چگونه است بدون روغن کرچک آن را انجام بده و او گفت: نه، می خورم پس حس چه می‌شود؟!

در ادامه جلسه نرگس آبیار درباره تغییر ظاهر بچه‌ها و بزرگ شدن آنها با گذشت زمان توضیح داد: کل داستان حد فاصل اواخر سال 56 تا 60 رخ می‌دهد و برای نشان دادن تغییرات ظاهری بچه‌ها برای دخترها کفش پاشنه دار آوردیم و سعی‌کردیم از لباس‌هایی استفاده کنیم که قد آنها را کشیده‌تر نشان دهد. حتی برای محمدرضا شیرخانلو اندکی سبیل طراحی کردیم. البته این نکته نیز وجود دارد که بچه ها در این سن و سال گاهی خیلی رشد نمی‌کنند و بعد ناگهان رشد سریعی دارند. ولی به هر حال ما سعی کردیم با لباس و حتی نوع روسیر سر کردن بهار این گذر زمان را نشان دهیم.

امیر پوریا در تکمیل صحبت های آبیار گرفت: اتفاقا به نظر من برگ برنده فیلم «نفس» همین است که در این تله نمی‌افتد که به شعارها و آرمان‌ها بپردازد و به بهانه بچه آن چیزی را که خودش می‌خواهد و می‌بیند بگوید. یک خانواده خیلی عادی و خیلی ساده و عینی و قابل باور وجود دارد. بنابراین بدیهی است که بهار مثلا یکی از ساده‌ترین قصه‌های داستان راستان را که می‌خواند نمی‌فهمد.

در این بخش از نشست امیر پوریا از دو بازیگر کودک دیگر که در سالن حضور داشتند دعوت کرد به روی سن بیایند و از بازیگر دختر خردسال فیلم پرسید: روژان آیا این فیلم را دوست داشتی و هیچ وقت فکر می‌کردی که روزی بروی فیلم بازی کنی؟ چه چیزی در بازیگری برایت جذاب بود؟

روژان پاسخ داد: بله . مثلا دوربین، صدا و... و در پاسخ این پرسش پوریا که گفت ناراحت نمی‌شدی که در فیلم به تو می‌گفتند چاقاله بادوم؟ پاسخ داد: نه، اصلا.

احسان که در فیلم نقش «کمال» را بازی کرده بود درباره بازی در این فیلم گفت: فیلم «نفس» مختص هر سنی است و یکی از پیامدهایش این است که ما دوستدار طبیعت باشیم.

محمد رحمانیان کارگردان تئاتر و سینما که در سالن حضور داشت، گفت: هم در ادبیات و هم در سینما نمونه‌های بسیار خوب و شاخصی وجود دارد که داستان از سوی کودکان روایت می‌شود.

وی با اشاره به نمونه ای از داستان هایی که کودکان راوی هستند بیان کرد: این فیلم یادآور یک نوع سینما و قصه‌گویی است که از یاد برده‌ایم. در سال‌های دورتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داستان‌هایی این‌چنینی را روایت می‌کرد که متاسفانه از بین رفته است.

عماد افروغ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم با ابراز خرسندی از اینکه فیلم «نفس» را دیده است، گفت: مخاطب این فیلم فقط کودک نبود، ضمن اینکه ما هم کودک هستیم و آرزویمان هم این است که کودک باشیم.

وی ادامه داد: یکی از نکاتی که در فیلم«فس« وجود داشت این بود که تصویر نسبتا بدی از سپاه دانش قبل از انقلاب نشان داد. در حالی که من این افراد را از نزدیک دیده‌ام. این‌گونه نبود، آنها مهربان بودند، شلاق و کتک نداشتند. همچنین در مورد معلم‌های قرآن هم همین‌طور بود. مگر اینکه بر اساس حافظه تاریخی خودتان نوع برخورد معلم قرآن با بهار را بیان کرده باشید. در نتیجه احساس می‌کنم تصویری که در این دو مورد ارائه می‌شود واقعی نیست.

افروغ اظهار کرد: اما به هر حال اگر واقعا سینما فیلمی مثل «نفس» است، من مخلص هرچه سینما و سینماگر هستم. این را از این باب گفتم که زمانی که رییس کمیسیون فرهنگی بودم طرحی با عنوان تحقیق و تفحص در سینما مطرح شد و برخی از ابتذالات سینما به نقد کشیده شد و متاسفانه برخی گفتند ما می‌رویم و علیه تو فیلم می‌سازیم. گفتم بروید بسازید، اما این فیلم شما و برخی دیگر از فیلم‌هایی که من بعدا دیدم نشان می‌دهد که می شود سینما را واقع‌گراتر، متناسب با نیازهای جامعه و در خدمت رهایی انسان نشان داد.

آبیار ضمن تشکر از افروغ بیان کرد: برادرم سپاه دانش بوده و من بر اساس خاطره‌ای از او این بخش از قصه را نوشتم که می‌گفت در آن زمان یکی از معلم‌ها بسیار مهربان بود و دیگری سخت‌گیرتر. همان‌گونه که می‌بینیم معلم یک بار برای خواندن کتاب «خون فروش» بهار را تشویق می‌کند و دیگر بار به دلیل خواندن «آدم فروشان قرن بیستم» او را تنبیه می‌کند.

وی ضمن تاکید بر اینکه چنین تنبیه‌هایی در آن دوران واقعا وجود داشته ادامه داد: همچنین معلم قرآن را بر اساس تجربیات واقعی نشان دادم همان‌طور که بعد از آن پدربزرگ را نشان دادم که سید اولاد پیغمبر است و بسیار با لطف و محبت قرآن را به بچه‌ها آموزش می‌دهد اما اشاره به مارهای خانه اکرم خانم لازم بود تا بهار بعد از آن فضای رعب‌آور و گیر افتادن به دست ننه آقا به حمام پناه ببرد و پس از گذشت زمان کوتاهی دوباره وارد تخیلات و خیال‌پردازی‌های خودش می‌شود و می‌گوید با لیف و کیسه حمام تشکیل خانواده داده‌ام. این بیانگر دنیای کودکی است که به سرعت خودش را با شرایط وفق می‌دهد و فضا را مطابق با خواست خودش می‌سازد.

آبیار همچنین در بخش دیگری از این نشست ، درباره پرداخت به تخیل کودکانه از این کارگردان قدردانی کرد، گفت: دنیای مجازی کارکرد تخیل را در جهان جدید کم کرده و ممکن است ما به مرور تبدیل به انسان‌های بدون تخیل بشویم. در حالی که تخیل چیزی است که ظرف ندارد.

وی همچنین پس از اشاره یکی از حضار به کاراکتر پدر خانواده که بر خلاف اکثر پدرهای آن زمان که خشونت بیشتری داشتن بسیار مهربان است و برخوردهای با محبتی با فرزندانش دارد، گفت: پدر بهار در واقع به دلیل اینکه زیر دست کولی‌ها بزرگ شده رفتاری کولی‌وار دارد و کولی‌وار زندگی می‌کند.

کارگردان فیلم«نفس» در پایان درباره گریم سنگین پانته‌آ پناهی‌ها ، توضیح داد: پناهی‌ها در این فیلم به لهجه قمی حرف می‌زند. برای رسیدن به این لهجه تعدادی از افراد آمدند و او ساعت‌ها با آنها حرف می‌زد تا بتواند این لهجه را در بیاورد. آنها دقیقا چنین رفتارهای غلوآمیز و دایره واژگان بسیار بزرگی دارند. کاراکتری دارند که به محض جمع شدن کنار هم حتی در عزاداری‌ها هم حرف‌هایی می‌زنند و می‌خندند.


مردم سالاری/تقدير از نقش رسانه‌ها در مشارکت حداکثري مردم در انتخابات

سخنگوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با تأکيد بر اين‌که ممنوع‌التصويري مانعي براي فعاليت و نقش‌آفريني در عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي نيست، اظهار کرد: حضور چهره‌هاي سياسي در انتخابات که در مقطعي از تاريخ کشور، خدمات و نقش مثبتي داشتند نه‌تنها جاي اشکال نيست، بلکه تقدير و تشکر هم دارد.

به گزارش ايسنا، حسين نوش‌آبادي ديروز در نشست خبري درباره بحث ممنوع‌التصويري «محمد خاتمي» و تأثير او در زمينه ترغيب مردم براي شرکت در انتخابات، گفت: قطعا از حضور همه چهره‌هاي مطرح و شخصيت‌هاي علمي، سياسي و فرهنگي که در به‌وجود آمدن حماسه بزرگ انتخابات نقش داشتند و مردم را ترغيب و تشويق کردند، تشکر مي‌کنيم، چون کشور و انتخابات متعلق به همه مردم است.

وي ادامه داد: طبق فرمايشات مقام معظم رهبري همه مردم با هر گرايش و نگاهي حق حضور و شرکت در انتخابات را دارند، حتي کساني که اعتقادات راسخي به اسلام و مباني نظام نداشتند، طبق فرمايش رهبري براي مشارکت در انتخابات دعوت شدند. بديهي است که حضور چهره‌هايي که در مقطعي از تاريخ کشور خدمات و نقش مثبتي داشتند، نه‌تنها جاي اشکال ندارد، بلکه تقدير و تشکر هم دارد. ما از نقش مثبت همه کساني که دل در گرو اقتدار، پيشرفت، مصالح و منافع ملي دارند، براي به‌وجود آمدن انتخاباتي پرشور تشکر مي‌کنيم. سخنگوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در بخش ديگري از سخنانش، درباره وضعيت ممنوع‌التصويري محمد خاتمي، گفت: در اين رابطه مصوبه‌اي که تشريفات قانوني را در شوراي امنيت طي کرده و به تأييد مقام معظم رهبري رسيده باشد، نداريم؛ اما بحث‌هايي وجود دارد که از طريق دبيرخانه‌ شورا در اين زمينه تصميم‌هايي گرفته شده است. اين مسائل به حوزه‌هاي امنيتي و سياسي کشور مربوط است و ما پاسخگوي آن نيستيم.

در ادامه، نوش‌آبادي درباره خريدن کتاب عطا‌ءالله مهاجراني - وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي - نيز اظهار کرد:‌ اين کتاب قبلا مجوز انتشار گرفته و وقتي براي تجديد چاپ آن اقدام شد، به تأييد رسيد که مشکل محتوايي ندارد و مطابق ضوابط و مميزي شوراي کتاب است. همچنين وزارت ارشاد براي حمايت از ناشران، کتاب‌هايي را که مطابق معيارها و ضوابط تعيين‌شده باشند بررسي مي‌کند و در شوراي خريد کتاب تصميم‌هاي لازم براي تأييد و خريد آن‌ها گرفته مي‌شود. وي همچنين درباره استعفاي علي رهبري از مديريت هنري ارکستر سمفونيک تهران و وضعيت اين ارکستر، اظهار کرد:‌ شخص رييس‌جمهور نقش موثري در احياي ارکستر سمفونيک ملي و تهران داشت و با پيگيري وزير و معاونت هنري، اين پيگيري‌ها به ثمر نشست و بعد از چند سال وقفه و تعطيلي توانستيم شاهد فعاليت اين دو ارکستر باشيم. با توجه به وجود دغدغه‌هاي مالي، تلاش شد با کمک شخص آقاي نوبخت در سازمان مديريت و برنامه‌ريزي کشور، بخش زيادي از اعتبارات اين ارکسترها تأمين شود. همچنين تلاش زيادي شد تا علي رهبري که در ايران نبود، به کشور بيايد و مديريت ارکستر سمفونيک را برعهده بگيرد که شاهد تلاش خوب و زحمات زياد او بوديم. نوش آبادي با اشاره به اين‌که قرارداد علي رهبري يک ساله بوده و به پايان رسيده است، گفت: بعد از انعقاد قرارداد يک ساله با علي رهبري، قرار شد که اگر با او به تفاهم برسيم که اين قرارداد تمديد شود؛ اما متأسفانه استعفاي ايشان که مقارن با اتمام مدت قراردادش بود، اقدامي عجولانه و غيرمنطقي بود که سوژه رسانه‌ها شد. اگر رهبري علاقه‌مند باشد، وزارت ارشاد از ادامه همکاري با او استقبال مي‌کند و اگر تمايل نداشته باشد، مشکلات به‌صورت صميمانه حل و فصل خواهد شد.

وي تأکيد کرد:‌ به هر حال ما آمادگي داريم که از تخصص و توانمندي او براي ادامه کار استفاده کنيم و آمادگي تمديد و تجديد قرارداد با ايشان از طرف وزارت ارشاد وجود دارد.

سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در بخش ديگري از سخنان خود، با اشاره به نقش ممتاز رسانه‌ها در ايجاد حماسه بزرگ انتخابات، اظهار کرد: حماسه هفتم اسفند پاسخ مردم به فرمان مقام معظم رهبري و اعتماد به نظام و دولت و نيز حمايت و پشتيباني از سياست‌هاي اعتدالي در عرصه‌هاي داخلي و خارجي و پرهيز از افراطي‌گري بود. مردم با حضور گسترده‌‌ خود در انتخابات، نشان دادند پيوندهاي عميق مردم با نظام، انقلاب و رهبري ناگسستني است و مردم بدون نگاه حزبي به انقلاب وفادار هستند. در سالي که از طرف رهبري، سال همدلي و همزباني دولت و ملت نامگذاري شد، مردم با حضور در انتخابات به‌صورت عيني و مصداقي، به اين شعار پاسخ دادند. انتخابات و مشارکت مردم دستاورد بزرگ نظام، رهبري و مردم است. او افزود: در اين راستا نبايد نقش موثر و تعيين‌کننده رسانه‌ها و مطبوعات را در حضور حداکثري مردم ناديده گرفت. رسانه‌هاي مکتوب و مجازي نشان دادند در نظام مردم‌سالار ديني مي‌توانند به‌عنوان رکن چهارم قدرت تأثيرگذار باشند و در توسعه سياسي و مشارکت مردم، ايفاي نقش کنند. سخنگوي وزارت ارشاد در پايان اظهار کرد: انتخابات نشان داد که رسانه مي‌تواند در بالاترين سطح توانايي، گفتمان‌سازي داشته باشد و فضاي اجتماعي را از پيام‌هاي خود چنان پر کند که افکار عمومي تحت تأثير قرار گيرد. در دوران پسابرجام از جامعه رسانه‌اي کشور انتظار مي‌رود که در راستاي ترويج گفتمان اقتصاد مقاومتي که از مطالبات جدي رهبري و هماهنگ با برنامه ششم توسعه است، گام بردارند و جامعه را در مسير رسيدن به اقتصاد درونزا تشويق کند.


وطن امروز/بازخوانی توصیه‌های مهم رهبری در بحث فرهنگی

لزوم توجه به جوانان

صادق بیطرف: انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی است که در آن مردم با هدف به صحنه آوردن فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ طاغوت مبارزه کردند. دشمن نیز با آگاهی از این موضوع، تمرکز خود را بر موضوعات فرهنگی گذاشته تا بتواند با تغییر فرهنگ مردم، انقلاب اسلامی ایران را از درون تهی کند. در طول عمر انقلاب هرگاه با روحیه غیرانقلابی و بروکراتیک وارد این حوزه شدیم، خروجی عملکرد، یک خروجی دور از ارزش‌های انقلاب اسلامی بوده است. این در حالی است که رهبر انقلاب به‌عنوان دیده‌بان کشور در یکی، دو سال گذشته تأکیدات مکرری برای ورود جریان انقلابی به عرصه فعالیت‌های فرهنگی داشته‌اند. شاید یکی از روشن‌ترین بیانات ایشان در این باره سخنرانی نوروز امسال در مشهد است. رهبری در این سخنرانی فرمودند: «نکته مهم‌تر حرف من در باب فرهنگ خطاب به جوانان مومن و انقلابی است که به صورت خودجوش و با اراده و ابتکار در سراسر کشور به فعالیت‌های فرهنگی مشغولند و کارهای بسیار خوبی انجام داده‌اند. عزیزان من کار را هر چه جدی‌تر ادامه دهید، چرا که فعالیت‌های فرهنگی شما از اول انقلاب، نقش مهمی در ایستادگی و پیشرفت کشور ایفا کرده است». همان طور که ایشان تصریح کرده‌اند فعالیت‌های فرهنگی جریان‌های انقلابی از ابتدای انقلاب نیز یکی از نیرو‌های موثر برای ادامه ایستادگی و پیشرفت کشور بوده است. اما رهبر انقلاب تنها به همین توصیه به جوانان انقلابی بسنده نکرده‌اند. ایشان در حکم خود برای دور جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 94 باز هم نقش جوانان مومن انقلابی را به دستگاه‌های سیاستگذار یادآوری کرده‌اند و از آنها خواسته‌اند زمینه‌ساز ورود جریان انقلابی به عرصه فرهنگ و فضای مجازی باشند. رهبر انقلاب در دیداری که با مدیران ارشد بنیاد فرهنگی خاتم‌الاوصیا در سال 92 داشتند به شیوه عمل جریان مومن انقلابی در عرصه فرهنگ اشاره کردند. ایشان اولین نکته درباره فعالیت‌های فرهنگی جریان انقلابی را به عملکرد جبهه‌ای این جریان اختصاص دادند و فرمودند باید جبهه تشکیل داد و از افراد و حتی مجموعه‌ها به تنهایی کاری بر نمی‌آید. رهبری در ادامه به اولویت‌یابی امور و پرهیز از فعالیت‌های بیهوده تأکید کردند و فرمودند در فعالیت‌های جریان مومن فرهنگی باید حین کار توجه جدی به خودسازی نیز معطوف باشد. نکته دیگری که رهبر انقلاب در فعالیت‌های فرهنگی جریان مومن و انقلابی برشمردند، تقویت بنیه فرهنگی مردم و پرهیز از هزینه‌کرد ظرفیت‌های موجود در موضوعات زودبازده مانند انتخابات بود که نشان از عمق نگاه به آینده درباره موضوعات فرهنگی دارد. بنابراین به نظر می‌رسد اکنون، هم ضرورت ورود جریان مومن انقلابی به عرصه فرهنگ روشن شده و هم مهم‌تر از آن چارچوب فعالیت‌های این جریان توسط رهبر انقلاب تبیین شده است. بر این اساس جریان مومن، ولایی و انقلابی دیگر عذری برای سهل‌انگاری در فعالیت‌های فرهنگی ندارد و تکلیف بر همگان روشن است. امید است با همکاری و حمایت‌های نهاد‌های تصمیم‌گیر و اثرگذار شاهد بسط و توسعه هر چه بیشتر آن در سال‌های آتی باشیم.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین