* * *
آرمان/سیاست در«تصویر سال» جایی ندارد
دبیرسیزدهمین «جشن تصویر سال» برنامههای این دوره از بزرگترین رویداد تصویری سال را تشریح کرد.به گزارش ایسنا، سیفا... صمدیان در نشست سیزدهمین «جشن تصویر سال» و جشنواره «فیلم تصویر» اظهار کرد: ما در حرکتمان، به سیاست اجازه نمیدهیم که به این رویداد وارد شود. به همین دلیل است که «جشن تصویر سال» 13 سال بهشکل مستمر برگزار شده است.او ادامه داد: بزرگترین اتفاقی که در این رویداد افتاده، اعتماد هنرمندان به گردهمایی «تصویر سال» است که در جای دیگری، چنین اعتمادی خیلی کمتر دیده شده است. در حرکت ما، سوءاستفادههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وجود نداشته و سعی کردهایم اعتبار بهدست آمده را بهخوبی پیش ببریم. هر سال سعی میکنیم نگاهمان نسبت به سال گذشته جامعتر شود.صمدیان همچنین بیان کرد: امسال نیز طبق روال سالهای گذشته «جشن تصویر سال» دو بخش دارد؛ یک بخش نمایشگاهی که شامل نمایش آثار برگزیده عکاسی در پنج شاخه خبری، ورزشی، مستند اجتماعی، هنر و هنرمندان و خلاقه (نگاهی دیگر) است. در این بخش، آثار برگزیده گرافیک (پوستر) و کاریکاتور(چاپی و نمایشگاهی) در معرض دید مخاطبان قرار خواهد گرفت. بخش دوم نیز به جشنواره فیلم تصویر اختصاص دارد که برای خود در این سالها به استقلال رسیده و تنها جشنواره غیردولتی است که در این سطح برگزار میشود. او همچنین یادآوری کرد: امسال آثار هنرمندان در «جشن تصویر سال» و جشنواره «فیلم تصویر»، در دو بخش «آزاد» و «جوانان زیر 25 سال» ارائه و به برگزیدگان بخش «جوانان زیر 25 سال» جایزه «محسن رسولاف» اهدا میشود. دبیر «جشن تصویر سال» درباره نمایش آثار برگزیده عکاسی در سیزدهمین دوره این رویداد، گفت: امسال از بین 40هزار فریم عکسی که بهدست ما رسید، 500 تابلوی عکس روی دیوار گالریهای خانه هنرمندان ایران خواهد رفت. 300 عکس موبایلی در اندازه 30 در 30 سانتیمتر نیز در دو بخش «آزاد» و «گربههای ایرانی» بهنمایش درمیآید. همچنین 65 اثر گرافیک همراه 40 هنرمند مهمان در بخش گرافیک حضور دارند و در بخش کاریکاتور هم 57 اثر روی دیوار میرود و 30 نفر هم هنرمند مهمان داریم. در بخش فیلم هم 56 فیلم در بخش جوانان زیر 25 سال و 148 فیلم در بخش آزاد نمایش داده خواهد شد.صمدیان درباره برنامههای سیزدهمین جشن تصویر سال که از 30 بهمنماه در خانه هنرمندان کار خود را آغاز میکند، اظهار کرد: روز جمعه 30 بهمنماه نمایشگاه سیزدهمین «جشن تصویر سال» با در اختیار داشتن همه گالریهای خانه هنرمندان ایران و بدون تشریفات رایج افتتاحیه برگزار میشود. امسال نیز در کنار بخشهای همیشگی، یک بخش مالتیمدیا با عنوان «ایران ما» داریم که همراه موسیقی فردین خلعتبری، چکیده و برگزیدهای از عکسهای عکاسان از جاذبههای ایران را بهنمایش میگذارد.او بیان کرد: بخش موبایلی که حرکت بهموقعی در انقلاب دیجیتال عکاسی بود، افتتاح خواهد شد. یک گالری برای نمایش عکسهای این بخش اختصاص داده شده و بخش ویژهی امسال، «گربههای ایرانی» است؛ اینگونه عکسها از حیوانات خانگی، پس از سلفی گرفتن محبوبیت زیادی بین مردم دارند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم با نگاهی عکاسانه به این بخش بپردازیم و قرار است کتاب مستقلی هم از این آثار چاپ شود.دبیر سیزدهمین «جشن تصویر سال» درباره داوران بخشهای مختلف این رویداد نیز گفت: مصطفی اسداللهی، بهرام کلهرنیا و مسعود سپهر داوران بخش گرافیک این دوره از «تصویر سال» هستند. هیأت داوری بخش گرافیک را انجمن صنفی طراحان گرافیک معرفی کردهاند که بخشی از پوسترهای داوریشده توسط آنها روی دیوار گالری میرود و بخش دیگر بهصورت اسلاید شو بهنمایش گذاشته خواهد شد. در بخش کاریکاتور نیز داورانی از دو گروه هنرمندان آزاد و هنرمندانی که با خانه کاریکاتور مرتبط هستند، حضور دارند. عضو ثابت گروه داوری در این حوزه نیز کامبیز درمبخش است و امسال در کنار او، احمد عربانی و بزرگمهر حسینپور داوری آثار بخش کاریکاتور را برعهده دارند.صمدیان توضیح داد: در بخش عکس، تعداد زیادی فریم داریم که آمار آن بسیار نجومی است و شاید دو برابر تعداد آثار جشنوارههای دیگر، اثر به دست ما میرسد. گروه داوری بخش عکس را هم کاوه کاظمی، فرزانه خادمیان و صمد قربانزاده تشکیل میدهند.دبیر «جشن تصویر سال» از یک بخش ویژه در رشته کاریکاتور نیز خبر داد و گفت: امسال با کمک «آروین» کاریکاتوریست جوان، آثار منتشرشده در تمام مطبوعات یک سال گذشته مرور شد و 120 اثر از بین بیش از یکهزار کارتون مطبوعاتی برای نمایش بهصورت مالتیمدیا انتخاب شد.صمدیان همچنین به بخش تقدیر و تجلیل از هنرمندان در این دوره از «جشن تصویر سال» اشاره و اظهار کرد: سال گذشته تصمیم گرفتیم خلأیی را که در زمینه ارزیابی سالانه از هنرهای تجسمی وجود دارد، پر کنیم. در دوازدهمین «جشن تصویر سال» ما از اکبر عالمی بهعنوان کسی که تأثیر زیادی روی کیفیت تصویری این سالها داشته است، تقدیر کردیم. همچنین از آیدین آغداشلو، ابراهیم حقیقی، کامبیز درمبخش، محمد فرنود و احمد معینیجم تقدیر شد. امسال نیز این بخش وجود دارد و از چند نفر بهخاطر فعالیت در رشتههای مختلف تقدیر خواهد شد.او ادامه داد: از محمود کلاری نیز تجلیل ویژهای خواهیم داشت. او در کنار زندهیاد مرتضی ممیز - گرافیست - از همان سالهای نخست برگزاری «جشن تصویر سال» بخش گرافیک آن را برعهده داشته است. انجمن فیلمبرداران سینمای فرانسه امسال کار ویژهای کرد و با مروری بر آثار این فیلمبردار و نمایش 10 فیلم او، از کلاری تقدیر کرد. این تقدیر جرقهای را در ذهن ما زد تا از این فیلمبردار سینما در سیزدهمین «جشن تصویر سال» تقدیر کنیم.وی توضیح داد: از فریده لاشایی بهدلیل برگزاری نمایشگاه مرور آثارش در موزه هنرهای معاصر، رضا عابدینی بهخاطر برپایی نمایشگاهی از تصویرسازیهای خلاقانه، محمودرضا بهمنپور مدیر نشر نظر بهدلیل چاپ کتابهای تصویر درخشان، فخرالدین فخرالدینی بهخاطر چاپ کتاب پرترهها و نقاشیهایش با هزینه شخصی، خلیل مستوفی بهدلیل چاپ کتابی درباره آذربایجان غربی و محمد هادیان بهخاطر کتاب چهرههای آذربایجان تقدیر خواهد شد. همچنین امسال از شش عکاس دوران جنگ تجلیل خواهد شد؛ کاظم اخوان، سعید جانبزرگی و داریوش گودرزیکیا که بهعنوان عکاسان شاخص شناخته میشوند، تقدیر میشوند. بهعلاوه حسین قشقایی، حسین آذرنیا و عبدالمناف معراجینیا بهعنوان بسیجیهای عکاس تجلیل میشوند.دبیر «جشن تصویر سال» درباره دیگر بخشهای دیگر این رویداد نیز گفت: امسال چند مجموعه عکس موفق بهصورت مالتیمدیا بهنمایش گذاشته خواهد شد. همچنین آثار سه عکاس که بهطور شاخص در روزهای مذاکره گروه 1+5 با ایران از اتفاقات آن عکاسی کردهاند، بهصورت مالتیمدیا بهنمایش گذاشته میشود. مهدی قاسمی، امید وهابزاده و علی محمدی عکاسانی هستند که آثار آنها در بخش «1+5 به روایت عکاسان» ارائه میشود. همچنین عکسهای احمد معینیجم، عکاس خبرگزاری ایرنا که شامل مجموعه درخشانی از رشتههای مختلف ورزشی است، در این دوره بهنمایش گذاشته میشود. آثار حمیرا طیبیپور نیز که هشت سال است از کویرهای ایران عکاسی میکند، بهصورت مالتیمدیا در معرض دید علاقهمندان قرار خواهد گرفت. سیزدهمین جشن تصویر سال از 30 بهمنماه تا 20 اسفندماه در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود. مراسم اختتامیه این رویداد نیز 14اسفندماه خواهد بود.
آرمان/سامان سالور: «آمین خواهیم گفت» سالها توقیف پنهان بود
کارگردان «آمین خواهیم گفت» از اکران این فیلم سینمایی در گروه «هنر و تجربه» ابراز خوشحالی کرد و گفت که دلیل صادر نشدن مجوز اکران فیلمش در ۵ سال گذشته را نمی داند.سامان سالور کارگردان «آمین خواهیم گفت» که فیلمش پس از ۵ سال اکران شده است به مهر گفت: برخلاف برخی از فیلمسازان عادت ندارم انتقاد نسبت به یک موضوع و یا جریان اجتماعی را در زمانی غیر از زمانی که اتفاق رخ داده و یا در حال رخ دادن است مطرح کنم و به همین دلیل فیلم «آمین خواهیم گفت» هم در آن زمان انتقادهایی نسبت به اواخر دولت نهم و دوران دولت دهم مطرح میکرد.وی ادامه داد: ایده اولیه این فیلم سینمایی از حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ به ذهنم رسید و حدود یک سال و نیم نگارش فیلمنامه به طول انجامید تا اینکه فیلم ساخته و در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر نمایش داده شد اما پس از نمایش فیلم در جشنواره فجر بایکوت شدیم و من هیچگاه دلیل این بایکوت شدن و یا به عبارت بهتر توقیف پنهان را متوجه نشدم.کارگردان فیلم «تمشک» یادآور شد: تمام مراحل تولید این فیلم قانونی بود و پس از دریافت پروانه ساخت، تولید را آغاز کردیم و فیلم را براساس فیلمنامه ای که در شورای پروانه ساخت تصویب شده بود پیش بردیم اما در طول ۵ سال گذشته از اکران این فیلم سینمایی محروم شده بودیم. در واقع فرصت سوزی شد و نتوانستیم پروانه نمایش دریافت کنیم.سالور با تاکید بر اینکه هیچگاه دلیل این توقیف پنهانی را اعلام نکردند، بیان کرد: در طول این مدت فیلم «آمین خواهیم گفت» در دفتر مدیران سینمایی دولت دهم سرگردان بود البته ناگفته نماند که برای اکران در مدیریت فعلی سازمان سینمایی هم دچار ممیزی شدیم و ۶ دقیقه از فیلم کم شد.وی در پاسخ به اینکه به چه دلیل این فیلم در صف اکران مانده بود، گفت: وقتی دلایل اکران نشدن فیلم را جویا شدم در پاسخ شنیدم که یکی از شخصیت های فیلم شبیه به رئیس دولت گذشته بوده است در واقع به واسطه نماد و استعاره هایی که از فیلم بیرون کشیده بودند معناسازی کردند که این معناسازی به هیچ عنوان درست نبود. من به عنوان یک فیلمساز به شرایط اجتماعی نقد منصفانه وارد کرده بودم.سالور ادامه داد: خوشحالم که فیلم «آمین خواهیم گفت» با توجه به فضای موجود مافیایی در پخش، به همت گروه سینمایی «هنر و تجربه» رنگ اکران را به خود دید. به اعتقاد من گروه سینمایی «هنر و تجربه» اولین گام رسیدن به قله رفیع سینمای تحلیل گر و پر توان است و فکر می کنم این فیلم سینمایی با وجود محدود بودن سانس های نمایش در این گروه سینمایی به درستی دیده خواهد شد.کارگردان فیلم «چند کیلو خرما برای مدرسه تدفین» تاکید کرد: امیدوارم روزی از راه برسد که گروه سینمایی «هنر و تجربه» معیار سنجش فرهیختگی سینمای ایران باشد و بتوان از فیلمهایی که در این گروه سینمایی اکران می شود به عنوان فیلمهای پر درآمد سینمای ایران هم یاد کرد. البته فیلم «ماهی و گربه» به واسطه پخشکننده خوبی که داشت توانست در این گروه سینمایی بدرخشد.سالور در پایان صحبتهای خود با اشاره به کپی رایت فیلم «تمشک» در موسسه رسانههای تصویری گفت: نسبت به حق و حقوق فیلم «تمشک» گله مند هستم. چهار بار با مسئول دفتر آقای ایوبی تماس گرفتم تا دیداری با این مدیر سینمایی داشته باشم اما موفق به دیدار رئیس سازمان سینمایی نشدم. میخواستم درباره حق و حقوق فیلم «تمشک» صحبت کنم چراکه موسسه رسانه های تصویری به تعهدات خود نسبت به این فیلم سینمایی عمل نکرده بود
آرمان/شعيبي: حذف كردن براي آنها بهترين راه بود
بهروز شعيبي در دانشگاه تهران درباره ديده نشدن فيلم «سيانور» واكنش نشان داد و خطاب به دانشجويان گفت: من خوشحالم از اينكه شما امروز اين فيلم را ديديد، چرا كه جشنواره فيلم فجر تمام شده است و متاسفانه آن كساني كه اسلحه دستشان بود، فكر نكردند به چه كسي نبايد شليك كنند. براي آنها حذف كردن بهترين راه بود. به گزارش ايسنا، نشست پرسش و پاسخ فيلم سينمايي «سيانور» ساخته بهروز شعيبي به تهيهكنندگي سيد محمود رضوي روز سهشنبه 27 بهمن ماه در دانشگاه تهران همراه با نمايش فيلم با حضور بهروز شعيبي و پدرام شريفي بازيگر«سيانور» برگزار شد. در ابتداي اين نشست بهروز شعيبي كارگردان «سيانور» درباره ايده اصلي فيلم و ساخت اثري درباره وقايع سياسي دهه 50 مطرح كرد: مدتي پيش فيلمنامهاي از آقاي مسعود احمديان خواندم درباره وقايع سياسي كه در سال 54 رخ داده و درباره شهيدان مجيد شريف واقفي و مرتضي صمديه لباف بود. اتفاقاتي كه نسل من و شما از آنها دور بوديم. هميشه به نظر ميآيد، فيلمهاي كه درباره انقلاب و پيش از آن ساخته ميشود، بيشتر در دهههاي خاص و حول محور يكسري شخصيتهاي خاص شكل ميگيرد، به طوريكه ما از خيلي از اتفاقات آگاه نيستيم. وي افزود: يكي ديگر از جذابيتهاي اين فيلمنامه براي من پرداختن به شخصيت مجيد شريف واقفي بود كه اسم او هماكنون سردردانشگاه صنعتي شريف است اما ممكن است خيلي از ما حتي ندانيم كه اين عنوان چرا براي اين دانشگاه انتخاب شده است! اين بخش در گذشته كشور ما بوده اما مغفول واقع شده است. پس ازخواندن فيلمنامه شروع به جمعآوري يكسري اطلاعات كردم. پس از آن مشغول بازنويسي شديم، اما براي من رفتن سراغ اين فيلم همراه با ترس بود. چرا كه بايد من سراغ قصهاي از دهه 50 ميرفتم كه از شعارزدگي كه در اين روزگار در فيلمهاي تاريخي ميبينيم دور بوده و همچنين نبايد شخصيتپردازيهاي فيلم كاذب جلوه ميكرد. اما ما تمام مدت سعي كرديم با صداقت به قصه و تاريخ نگاه كنيم و از دادن شعار توسط خودمان در فيلم پرهيز ميكرديم. شعيبي ادامه داد: در همين راستا براي رسيدن به يك فضاي درست و واقعي، سعي كرديم سراغ صحنههاي ديده شده، نرويم. به همين دليل تمام صحنههاي فيلم در خيابانهاي تهران فيلمبرداري شده و هيچ كدام جلوههاي ويژه نيست. فكر كنم كار سختي بود ولي از نتيجه خيلي خوشحالم. اميدوارم كساني كه فيلم را ميبينند، قضاوت پيشين را نداشته باشند. اين كارگردان درباره حمايت وزارت اطلاعات از «سيانور» عنوان كرد: اين فيلم با سرمايهگذاري سيد محمود رضوي ساخته شده است. اما به دليل حساسيت موضوع ما يك ناظر از وزارت اطلاعات داشتيم كه در طول كار مشاور ما بودند. اما هرگز به عنوان سرمايه گذار ما از اين ارگان حمايت نشديم. پدرام شريفي در ادامه اين نشست درباره همكاريش با پرويز پرستويي در «باديگارد» و مهدي هاشمي در «سيانور» گفت: اتفاقا وقتي بازيگر مقابل، حرفهاي و بزرگ باشد كار براي طرف مقابل راحتتر است. آقايان هاشمي و پرستويي هم از بازيگران بزرگ سينما هستند كه من از آنها بسيار آموختم. در فيلم «باديگارد» براي نخستين بار بود كه مقابل يك بازيگر بزرگ مثل آقاي پرستويي قرار ميگرفتم و خيلي استرس داشتم. اما او من را به عنوان يك همكار پذيرفت و با همراهي آقاي پرستويي توانستم از پس نقش بربيايم. درباره آقاي هاشمي هم واقعا وقتي از نزديك با او روبهرو شدم شخصيت مهرباني داشتند و آنقدر گرم برخورد كردند كه حس كردم انگار مدتهاست او را ميشناسم. او درباره دستيابي به اطلاعاتي درباره سازمان مجاهدين گفت: اطلاعات درباره اين سازمان در كتابهاي زيادي وجود دارد. البته ما ميتوانستيم با شخصيتهاي مختلفي كه در آن دوران حضور داشتند هم صحبت كنيم، مانند آقاي عزت شاهي. البته يك كتاب سه جلدي درباره سازمان مجاهدين است كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي چاپ شده است يا كتاب خاطرات آقاي عزت شاهي. به هر حال دسترسي به اطلاعات در اين بخش كار سختي نبود. كارگردان «سيانور» درپاسخ به اين سوال كه هدفش به غير از آگاهي دادن به نسل جوان، در اين فيلم چه چيزي بوده، افزود: به عقيده من اتفاقي كه در اين فيلم ميبينيد، در طول تاريخ بارها براي آدمها رخ داده است. آدمهايي كه به قول صمديه لباف وقتي اسلحه دست ميگيرند تازه بايد فكر كنند به چه كساني شليك نكنند. معتقدم حذف كردن بدترين راه براي عقيده مخالف است. ما از چنين اتفاقاتي بايد درس بگيريم كه عقيده مخالف را قبول كنيم و با آنها به بحث بشينيم. اگر نميتوانيم با آنها بحث كنيم، عادت به هم نشيني با عقيده مخالف كنيم. شعيبي در پاسخ به اين سوال كه چرا فيلم «سيانور» در جشنواره فجر توسط داوران ديده نشده و هيچ نامزدي براي سيمرغ نداشته است، گفت: من خوشحالم از اينكه شما امروز اين فيلم را ديديد، چرا كه جشنواره فيلم فجر تمام شده است و متاسفانه آن كساني كه اسلحه دستشان بود، فكر نكردند به چه كسي نبايد شليك كنند. براي آنها حذف كردن بهترين راه بود. وي همچنين درباره اين موضوع كه «سيانور» را به وزير ارشاد تقديم كرده است، عنوان كرد: آقاي علي جنتي يكي از فعالان سياسي پيش از انقلاب بودند و حوزه فعاليتشان خيلي گستره بوده است. اين نكته را وقتي كه تحقيقات «سيانور» را انجام ميداديم برام جالب بود و يك بعد ديگر از شخصيتشان را شناختم. براي همين خيلي خوشحال بودم كه در زمان اين وزير «سيانور» ساخته ميشود و فارغ از هرگونه ريا و سودجويي اين كار را انجام دادم.
ابتکار/گفت وگو با «علی عبدالهی» شاعر و مترجم ادبیات آلمان؛
ترجمه شعر امری نسبی است
امیرحسین بریمانی: علی عبدالهی شاعر و مترجم ادبیات آلمانی است. از جمله کتاب های او می توان از "هرگز مگو هرگز، (گزینه شعرهای برتولت برشت)”، "صد سال شعر آلمانی زبان (دوزبانه)”، "درختان ممنوع، شعرهای هاینریش هاینه”، "لطفاً کتابهایم را نخوان، نامههای نیچه به مادرش” و "سفرهای گالیور، به روایت اریش کستنر” نام برد. عبدالهی همچنین پنج مجموعه شعر به چاپ رسانده است که آخرین آنان "هندسه بلوط” نام دارد که بزودی توسط نشر شانی منتشر خواهد شد. در این گفتگو به مناسبات میان متن و فرهنگ جوامع پرداخته ایم و سعی داشتیم تا کارکرد ذهنی علی عبدالهی را در دو مقام شاعر و مترجم تبیین کنیم. در این گفتگو به اینکه آیا شعر بستر مناسبی برای شکل گیری مناسبات فرهنگی در لایه های متنیت خود هست یا خیر پرداخته ایم. پاسخ به این سوال، نقد مارکسیستی را تحت شعاع خود دارد چراکه در این رویکرد به نقادی ادبی، ادبیات بستر نمود روابط و مناسبات حاکم در جامعه ی مولف است و البته لازم به اشاره است که در اینجا صرفا مسئله فرهنگ و بومیت مورد بررسی قرار گرفته و روابط جهان شمولی چون تاثیرگذاری اقتصاد و غیره مورد بحث نبوده اند. علی عبدالهی از مترجمان پرکار شعر آلمان است که در طی یک دهه اخیر نقش مهمی را در معرفی شاعران آلمانی زبان ایفا کرده است.
به عنوان مترجم شعر فکر می کنید شعر در انتقال فرهنگ چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ چرا که این امر تردید برانگیز مینماید. به عنوان مثال با خواندن رمانی با نقش مایه های بومی میتوانیم تا حدودی به فرهنگ سرزمین مولف پی ببریم یا شمه ای از آن را احساس کنیم اما شعر جدا از تمامی معیارهای زیباشناسانه، آیا بستر مناسبی برای ورود مولفه های بومی ست؟
بله. در شعرهای کلاسیک آشکارا چنین چیزی وجود دارد. مثلا شعر حافظ و سعدی و فردوسی و نظامی و مولوی، جز در زبان فارسی و آن هم در ایران در جای دیگری نمی توانست به وجود بیاید. خواننده از خلال آثار این ها هم مضامین،هم نوع نگاه، هم قالب، و هم روح زمانهی سرایندگانش را می درمی یابد، در هر کجای عالم که باشد. در میان معاصران، شاملو و فروغ و خیلی های دیگر چنین اند. اتفاقن شعر به خاطر داشتن بسیاری از مولفه های خاص، عمیقاً می تواند بومی باشد، چون این مولفه ها هم در خصلت های زبانی خاص منحصر به فردند و هم از نظر مضامین و اقلیم سرایش مهر خاص خودشان را دارند.و از قضا شعری که این ها را داشته باشد، بیشتر جهانی می شود، شعر خنثی و پادرهوا که می کوشد از تاریخیت و مکانیت خاص اش بگریزد، هیچگاه نمی تواند اقبال جهانی پیدا کند. اگر پیدا کند بسیار نادر است. اگر حکم شما درست بود پس باید شعرهایی که به زبان اسپرانتو سروده شده اند، و متعلق به هیچ فرهنگ خاصی نیستند الان باید جهانی ترین شعرهای موجود می بودند، ولی شما یک شاعر بزرگ اسپرانتو زبان را نمی شناسید. شما با خواندن یک هایکو بی درنگ به ژاپن و روح ژاپنی فکر می کنید، با خواندن دانته می روید به ایتالیا و با خواندن شعر آفریقا تفتیدگی آن منطقه و فقر و دغدغه های سیاهان را حس می کنید. مضامینی مثل «محتسب»،«شاهد»،»باده ی ترس محتسب خورده» و مضمون عاشقانه ی لیلی و مجنون با آن کیفیت آیا در جای دیگری جز شرق و ایران آن زمان امکان وقوع می داشت؟ شما در هایکو، هم خصلت های روح ژاپنی را می بینید، هم محدودیت های زبانی و هم طبیعت گرایی و اختصار را. در شعر چینی هم باز خصلت هایی می بینید که با روح چینی پیوند خورده، در شعر عربی نیز، در قصاید بلند و مطول و پر از لفاظی و طمطراق و ... صحراهای تفتیده و روح عربی را حس می کنید، حتی در شعر معاصران شان. البته محدود شاعرانی هستند که ممکن است از این حوزه برکنار باشند، مثل شاعران دوفرهنگه، که بازهم در اینجا تبار شاعر موثر است. مثل سیروس آتابای در زبان المانی، ولی همان ها هم به گواه منتقدان، هم دربردارنده ی فرزانگی شرقی-ایرانی هستند، و هم دقت و نظم آلمانی را نشان می دهند، آمیزه ای هستند از این دو: چیزی که فقط در کار او می شد اتفاق بیفتد.
لغات فی نفسه دارای بار خاصی از عاطفه هستند. حال رانه های انرژی فی نفسه لغات آلمانی، چه تفاوتی با فارسی دارند؟ این امر در ترجمه شعر از آلمانی به فارسی چه تاثیرهایی داشته است؟ به طور کلی شعر آلمانی تا چه اندازه پتانسیل انتقال نسبتا دقیق به فارسی دارد؟
هر کلمه پشت خودش تاریخی و فرهنگی نهفته دارد و در هر زبانی این تاریخ با زبان دیگر فرق می کند، ولی در همه بدون استثنا هنگام خواندن آن تاریخ و پیشینه در ذهن خواننده از نو احضار می شوند، و مترجم فقط می تواند بخشی از آن را انتقال دهد فرقی نمی کند که زبان آلمانی باشد یا فارسی. برای همین هم می گویند شعر ترجمه ناپذیرترین قالب در میان ژانرهای ادبی است. ولی حکم «شعر مطلقاً ترجمه ناپذیر است»، هم حکمی پیشاپیش بی اعتبار است، چون اگر شعر ترجمه ناپذیر مطلق بود، شما چطوری الان دانته و شکسپیر و لورکا را می شناختید؟ شمای نوعی که زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی را نمی دانید؟ خب، می بینید که در همینجا به این نکته می رسیم که ترجمه ی شعر در همه جا امری است نسبی و نه مطلق. در هر شعری بخشی از فرهنگ بومی انتقال می یابد بخشی نمی یابد و بخشی در لابه لای سطور و در حواشی شعر، با پازل های مختلفی از دانسته های خواننده سرهم می شود.ترجمه ی شعر مثل سکویی است برای نگرش به چشم اندازی تازه. شعر اوکتاویو پاز را با هر ترجمه ای که بخوانید در صورت آشنایی مختصری با فرهنگ و تاریخ مکزیک، روح سرخپوستی و عناصر بومی و اساطیر آنجا را در آن می بینید. هر شعری در بستری از تاریخیت و مکانیت اتفاق می افتد. گاهی هم ترجمه عناصری را وارد زبانی دیگر می کند که در خود شعر نیست، و توانایی مترجم آن ها را توانسته به ظهور برساند، مثل ترجمه های مارگوت بیکل به قلم احمد شاملو، که توانسته از یک ناشاعر و متن نویس معمولی در زبان اصلی، یک جور شاعر بسازد که خیلی ها از او خوش شان بیاید.در حالی که این فرد در کشور خودش ابداً شاعر شناخته نمی شود، پس ترجمه می تواند هم چیزهایی را انتقال ندهد و هم با توجه به تفاوت زبان ها چیزهایی را از نو خلق کند و زیبایی کنش ترجمه در همین جاست که اتفاق می افتد. در همین میزان ترجمه های موجود از آلمانی ما درکی یگانه از این نوع شعر داریم، آنقدر که تفاوت آن را با شعر سایر سرزمین ها می فهمیم.
برای ترجمه کردن به معرفی نویسنده جدید می اندیشید یا صرفا بر اساس علاقه شخصی عمل می کنید؟
هر اثری که خوشم بیاید و احساس کنم با برگردانش بخشی از نیازهای خواننده برآورده می شود،ترجمه می کنم، مهم نیست جدید باشد یا قدیم. گاهی شوپنهاور می تواند باشد، گاهی نیچه، گاهی شاعر زنده ای مثل میشائیل کروگر درآلمان.در ادبیات اصیل، جدید و قدیم خیلی مهم نیست، اهمیت و جایگاه اثر است که مهم است و جای خالی آن در بین خوانندگان ایرانی. من خیلی دنبال نام های پرهیاهو یا کتاب هایی که سرزبانها میافتند از سوی رسانه ها یا مدها نیستم برای ترجمه.یا کسانی که صرفا جایزه ی نوبل می گیرند یا بوکر و... ترجمه گاهی پاسخ دادن به نیاز و جستجویی شخصی خود مترجم هم هست. من از مصر باستان و یونان و هند باستان هم ترجمه کرده ام و هم از جدیدترین شاعران زبانی.
شما چند مجموعه شعر نیز به چاپ رسانده اید. در هنگام سرایش شعر چقدر پیش آمده ناخواسته با لغات آلمانی فکر کنید؟ مکانیزم ذهن مترجم شما در هنگام نوشتن شعرهای خود ایجاد مزاحمتی کرده است؟
من پنج مجموعه شعر چاپ کرده ام، دو تا هم زیر چاپ دارم و شعرهایی هم به آلمانی در آلمان منتشر کرده ام.یک مجموعه مفصل هم به آلمانی زیر چاپ دارم. شعر با کودکی عجین است و شاعر از خاطرات کودکی یا حافظه ی زبانی خود تغذیه می کند، بنابراین در زبان دوم نمی شود چنان که باید شعری خاص و شگفت گفت، میشود شعرهای کوتاه و زبانی گفت، ولی شعر ملهم از خاطرات و عمیق نمیشود سرود، البته می شود به فارسی فکر کرد به آلمانی یا زبان دیگری بازسرایی کرد یا برگرداند و به نتیجه ای کم و بیش هم رضایت بخش رسید. ترجمه یک کنش است و سرودن کنشی متفاوت، و البته گاهی همسایه و نزدیک به هم. گاهی که شعر می گویم دیگر به ترجمه فکر نمی کنم و گاهی که ترجمه می کنم ممکن است نوع زبان و لحن من بر ترجمه تاحدی تاثیر بگذارد، مثل هر مترجمی. چون فردیت مترجم در ترجمه تاثیرگذار است، ترجمه ی شاملو با بیژن الهی با احمد پوری فرق دارند، و هر سه با اینکه ترجمه های خوبی هستند ولی متفاوت اند و از صافی فردیت و پسند و لحن و لهجه ی خاص هرکدام بیرون آمده اند. بیشتر ترجمه هایم از شعرم متاثر است نه برعکس. شاعر می تواند از زبان خارجی ایده، نگرش، تمهیدات ساختاری و یا چیزهایی از این دست بگیرد، یا جهان بینی و دیدگاه به اصطلاح، ولی کلمه فقط در زبان مادری می تواند تبدیل به شعر شود.کلمه ی خارجی به ندرت می تواند بستر یک شعر تازه به زبان دیگر باشد. فکر کردن به یک زبان دیگر، لزوماً منجر به سرودن نمی شود، گو اینکه پیشرفته ترین مرحله از یادگیری زبان خارجی فکر کردن به آن زبان و خواب دیدن است به آن زبان، که هر دو ممکن است در من باشد ولی تا تبدیل به شعر شدن خیلی فاصله دارند.
ایرانی های یک زبانه، تا ابد از شعر زبان آلمان محروم خواهند ماند؟ منظور اینکه شعر زبان قابلیت ترجمه را به کلی ندارد؟
پرسش تان خیلی مبهم است عزیز. چرا که نه. خیلی ها را میشناسند ایرانی ها، پاول سلان، انتسنزبرگر، اریش فرید و... ولی اگر منظورت شاعران زبانی صرف است، این شاعران را خود آلمانی ها هم گاهی نمی فهمندشان،و خودشان باید بیایند شعرهای خود را در محافل بخوانند، شعرهای اغلب ترجمه ناپذیری هستند که سرایندگان شان هم به برگردان شان فکر نمی کنند، مطلقاً. چون فقط در حیطهی زبان المانی شکل گرفته اند و در صورت انتقال به زبانی دیگر، نوعی زبان یاجوج ماجوج ازش در می آید. البته شاعرانی مثل اریش فرید یا انتسنزبرگر که امر اجتماعی را با بازی زبانی در می آمیزند و در هر دو به نوعی تعادل زرین می رسند، و آن را را رعایت می کنند، خب ترجمه شده اند خود من به وفور ترجمه اش کرده ام. از اریش فرید، گومرینگر، شاعران زبانی دیگر.اصلن پایان نامه ام شعر زبانی در زبان آلمانی است که به آلمانی نوشته ام اش. بعلاوه مگر خواننده ی ایرانی چند شاعر زبانی فرانسوی یا ایتالیایی یا انگلیسی را به خوبی می شناسد که آلمانی را بشناسد؟ میراث شعر زبانی هیچ کشوری چنان که در زبان مبداً رایج است در زبان مقصد رواج ندارد، یعنی امکانش نیست. این شاعران مرزهای زبان را بسط می دهند ولی چون رسالت شان اغلب فقط همین است نمی توانند همین کنش را در زبان دیگری انجام بدهند، چون ساختار زبان ها با هم فرق می کند و باید مترجم خودش شاعر باشد و دوباره آن بازی ها را در زبان دیگر خودش از نو بسازد و دیگر در آن صورت آن شعر، صورت محوی از شعر اصلی است.هیچ است تقریباً. گنگ و بی زبان. به بیان دیگر، شاعران صرفاً زبانی پتانسیل راه یافتن به فرهنگ دیگری را یا ندارند یا کم دارند، و باید شعرشان را به زبان اصلی خواند یا بخش هایی معتدل تر از آن را ارائه کرد که در تمام دنیا شده در ایران هم در دسترس است، حتی بیشتر از خیلی زبان های دیگر، چون زبان فارسی، زبان بسیار توانمند و پویایی است در درآوردن انواع و اقسام شگردها.اگر نقصی وجود دارد در خود آن شعرهاست، نه در زبان فارسی یا در مترجمان آن.
ابتکار/با همراهی عوامل «ابد و یک روز» اتفاق افتاد؛
ادای احترام پیمان معادی به جانبازان
هنرمندان فیلم «ابد و یک روز» که رکورددار 9 سیمرغ بلورین جشنوارهی اخیر فجر شد، به جانبازان شیمیایی موزه صلح تهران ادای احترام کردند.
در اولین گردهمایی بعد از جشنواره، این هنرمندان در موزه صلح تهران حضور یافته و پس از آشنایی بیشتر با موضوعات مختلف اتفاق افتاده در زمان جنگ به کلیه جانبازان شیمیایی حاضر در موزه ادای احترام کردند.پیمان معادی بازیگر نقش اول «ابد و یک روز» که برای بار دوم به بازدید از این محل آمده بوده، در سخنانی مطرح کرد: من بار دوم است که با اشتیاقی بیشتر از بار اول به اینجا میآیم، چون بار اول دوستان جانبازم مانند آقایان سعدی و تقیپور را از نزدیک نمیشناختم ولی الان به شوق دیدار دوباره آنان در اینجا هستم.او ادامه داد: اتفاقا دیروز دخترم به همراه هم کلاسیهایش به اینجا آمده بود و با شعف خاصی تا پاسی از شب برای من و همسرم از اینجا میگفت. واقعا این انتقال صحیح پیام و آشنایی بیشتر امثال دختر من با تاریخ کشورشان اینگونه باعث غرور است.سعید ملکان نیز در سخنانی گفت: همه با شوق این دعوت را پذیرفتیم، چون میدانستیم دیدار شما بزرگواران،حال همه ما را خوب و خوبتر خواهد کرد.در ادامه هنرمندان حاضر، سعید ملکان (تهیهکننده)، سعید روستایی (کارگردان ) ، پیمان معادی ، پریناز ایزدیار ، ریما رامینفر ، شیرین یزدانبخش، معصومه رحمانی ( بازیگران فیلم ) به بازدید از موزه پرداختند که با روایتگری جانبازان هفتاد درصد،محمدرضا تقیپور و حسن حسنی سعدی با موضوعاتی همچون بهکارگیری سلاحهای شیمیایی برعلیه ملت ایران توسط صدام و به پشتیبانی ابرقدرتها در زمانه جنگ همراه شد.حضور حبیب والی نژاد تهیهکننده فیلم (ایستاده در غبار ) هم در موزه صلح با عوامل فیلم «ابد و یک روز» همزمان شده بود.موزه صلح تهران در ضلع شمالی پارکشهر تهران قرار دارد و همه روزه بجز پنجشنبهها و ایام تعطیل بصورت رایگان پذیرای مراجعهکنندگان است.
اعتماد/جشن تصوير در آخرين ماه سال
گربههاي ايراني بخش ويژه جشن تصوير سال شد
زينب كاظمخواه/ جشن تصوير سال به سيزدهمين گام خود رسيده است. روز جمعه ٣٠ بهمن گالريهاي خانه هنرمندان ايران بدون هيچ تشريفات و افتتاحيه خاصي روي مخاطبان باز ميشود و آثار سيزدهمين جشن تصوير سال به نمايش در ميآيند.
امسال نيز در كنار نمايشگاه سالانه در رشتههاي عكاسي، گرافيك، كاريكاتور (در دو بخش آزاد و جوانان زير ٢٥ سال)، دو بخش عكسهاي «ايران ما» و «عكسهاي موبايلي» در نظر گرفته شده است.
سيفالله صمديان دبير جشن تصوير سال در نشست خبري چهارشنبه ٢٨ بهمن درباره برنامههاي اين جشن گفت و قبلتر از آن از انتقال دبيرخانه دايمي جشن تصوير سال از محل قبلي سخن گفت كه به خاطر تصميم ورثه براي كوبيدن ساختمان قبلي دبيرخانه جشن تصوير سال بعد از ٢٤ سال به محل ديگري انتقال يافته است. جشن تصوير سال امسال هم مانند سال گذشته با همراهي سازمان سينمايي، قرار است فيلمهاي برنده جشنوارههاي فيلم را در بخش جنبي جشنواره فيلم تصوير نمايش دهد و دو سالن شهناز و ناصري خانه هنرمندان به جشنواره فيلم تصوير اختصاص دارد و در بخش جنبي فيلمهاي برگزيده جشنواره نمايش داده ميشود.
او اما درباره سعيد روستايي و فيلم «ابد و يك روز»ش كه امسال جوايز زيادي را در جشنواره فيلم فجر به دست آورده سخن گفت و خبر داد كه اين فيلم به عنوان فيلم افتتاحيه جشن تصوير نمايش داده خواهد شد. دبير جشن تصوير سال روستايي را يكي از كشفهاي اين جشن دانست كه با فيلمهاي «شنبه»، «مراسم» و «مانتوهاي رنگ روشن» جايزههاي زير ٢٥ سال اين جشن را گرفته است. قرار بود كه اين فيلمساز در هيات انتخاب و داوري فيلمهاي امسال حضور داشته باشد اما به گفته صمديان به دليل ترافيك كاري موفق نشد در كنار هيات انتخاب كارش را ادامه دهد از اين رو مهدي مختاري در كنار پيروز كلانتري و سحر سلحشور اين كار را برعهده گرفت و سعيد روستايي در بخش داوري در كنار رخشان بنياعتماد و عليرضا زريندست آثار فيلمسازان زير ٢٥ سال را داوري خواهد كرد. صمديان جشن تصوير سال را حركتي غير سياسي دانست و تاكيد كرد: «حركتي كه ما ميكنيم براي سياست نيست و نميگذاريم كه مسائل سياسي وارد كار ما شود. ما نميگذاريم كه از اعتماد هنرمندان جوانمان سوءاستفادههاي فرهنگي و سياسي شود و در تمام اين سالها سعي كردهايم كارمان را با اعتماد پيش ببريم.»او در بخش ديگري از حرفهايش درباره قسمتهاي ديگر جشن تصوير سال توضيح داد. بخش عكاسي در رشتههاي ورزشي، مستند، هنر و هنرمندان، خلاقه و خبري خواهد بود كه شامل عكسهايي ميشود كه در فاصله زماني نيمه دوم سال ٩٣ و سال ٩٤ گرفته شده باشد. همچنين دو بخش «عكسهاي موبايلي» و «ايران ما» ديگر بخشهاي جشن تصوير سال هستند. تعداد عكسهاي ارسال شده در بخش مسابقه ايران ما ١٠ تك عكس است كه در اين بخش امسال فردين خلعتبري موسيقياش را ساخته است. اما يكي ديگر از بخشهايي كه جشن تصوير سال از سال گذشته راهاندازي كرده، عكسهاي موبايلي است، اما امسال براي اين بخش يك بخش ويژه درنظر گرفته شده است؛ عكسهاي گربههاي ايراني. به گفته صمديان، بعد از عكسهاي سلفي بيشترين عكسها از گربهها در فضاهاي مجازي ديده ميشد، به همين دليل بخش ويژه عكسهاي موبايلي را به گربههاي ايراني اختصاص داديم. با اين كار ميخواستيم كه به عكسهايي از اين دست نگاه دهيم. دو بخش گرافيك (پوستر) و كاريكاتور، همچون سالهاي گذشته با موضوع آزاد برگزار ميشود. آثار بخش آزاد و جوانان زير ۲۵ سال با نظر هيات داوري معرفي شده از سوي انجمن طراحان گرافيك ايران و گروههاي آزاد كاريكاتور انتخاب و به نمايشگاه راه يافتهاند. مصطفي اسداللهي، بهرام كلهرنيا و مسعود سپهر آثار بخش گرافيك را داوري ميكنند و كامبيز درمبخش در كنار احمد عرباني و بزرگمهر حسينپور كارهاي بخش كاريكاتور جشن تصوير امسال را داوري ميكنند. صمديان در ادامه حرفهايش درباره مصايب انتخاب عكس از ميان خيل آثاري كه ارسال شده صحبت كرد و يادآور شد: «بخش خوشايند ولي آزاردهنده جشن تصوير سال بخش عكس است، چرا كه دو برابر جشنوارههاي داخلي براي ما عكس ارسال ميشود؛ حدود چهلهزار عكس. اما ما به عكاسان ظلم ميكنيم چرا كه از ميان صد عكس او مجبوريم يكي را انتخاب كنيم.»كاوه كاظمي، فرزانه خادميان و صمد قربانزاده داوران بخش عكس جشن تصوير سال هستند. به جز بخش موبايل، ٥٠٠ عكس روي ديوار خواهد رفت. در بخش موبايلي ٣٠٠ عكس روي ديوار ميرود؛ ١٥٠عكس آزاد و ١٥٠ عكس از گربههاي ايراني. همچنين در بخش گرافيك ٦٥ اثر و ٤٠ اثر مدعو روي ديوار خواهد رفت. در بخش كاريكاتور هم ٥٧ اثر و ٣٠ اثر مدعو روي ديوار ميرود. همچنين ٥٦ فيلم زير ٢٥ سال و ١٤٨ فيلم در بخش آزاد نمايش داده ميشود كه اينها غير بخش جشنواره جشنوارههاست. به گفته صمديان يكي از بخشهاي ويژه جشن تصوير امسال، بررسي كار كارتونيستهاي جوان مطبوعات در يك سال اخير است. اين كارتونها در بخشهاي انتخابات، آلودگي هوا و مهاجران در يك سال اخير توسط آروين رصد شده و ١٢٠ اثر از ميان ١٣٠٠ اثر انتخاب شده كه بخشي به صورت چاپي و بخشي به شكل مولتي مديا نمايش داده ميشود. صمديان گفت كه سال گذشته تصميم گرفتيم خلئي را كه در زمينه ارزيابي سالانه از هنرهاي تجسمي وجود دارد، پر كنيم. در دوازدهمين «جشن تصوير سال» از اكبر عالمي به عنوان كسي كه تاثير زيادي روي كيفيت تصويري اين سالها داشته است تقدير كرديم. همچنين از آيدين آغداشلو به خاطر آثار نمايشگاهياش بعد از ٤٠ سال، ابراهيم حقيقي براي نمايش پوسترهاي سينمايياش در برج ميلاد، كامبيز درمبخش به خاطر انتشار كتاب «مينياتورهاي سياه»، محسن راستاني به خاطر انتشار «زمان سخت» در بوسني تجليل شد و همچنين از محمد فرنود و احمد معيني جم هم تقدير شد. امسال هم به روال سال گذشته قرار است از محمود كلاري تجليل ويژهاي شود. صمديان گفت كه كلاري در كنار زندهياد مرتضي مميز - گرافيست - از همان سالهاي نخست برگزاري «جشن تصوير سال» بخش گرافيك آن را برعهده داشته است. انجمن فيلمبرداران سينماي فرانسه امسال كار ويژهاي كرد و با مروري بر آثار اين فيلمبردار و نمايش ١٠ فيلم او، از كلاري تقدير كرد. اين تقدير جرقهاي را در ذهن ما زد تا از اين فيلمبردار سينما در سيزدهمين «جشن تصوير سال» تقدير كنيم. همچنين قرار است از فريده لاشايي بهدليل برگزاري نمايشگاه مرور آثارش در موزه هنرهاي معاصر، رضا عابديني بهخاطر برپايي نمايشگاهي از تصويرسازيهاي خلاقانه، محمودرضا بهمنپور مدير نشر نظر بهدليل چاپ كتابهاي تصوير درخشان، فخرالدين فخرالديني بهخاطر چاپ كتاب پرترههايش ، خليل مستوفي بهدليل چاپ كتابي درباره آذربايجان غربي و محمد هاديان بهخاطر كتاب چهرههاي آذربايجان تقدير شود. همچنين امسال از شش عكاس دوران جنگ تجليل خواهد شد؛ كاظم اخوان، سعيد جانبزرگي و داريوش گودرزيكيا. بهعلاوه از حسين قشقايي، حسين آذرنيا و عبدالمناف معراجينيا به عنوان بسيجيهاي عكاس تجليل ميشود. امسال چند مجموعه عكس موفق بهصورت مالتيمديا بهنمايش گذاشته خواهد شد. همچنين آثار سه عكاس كه بهطورشاخص در روزهاي مذاكره گروه ١+٥ با ايران از اتفاقات آن عكاسي كردهاند، بهصورت مالتيمديا بهنمايش گذاشته ميشود. مهدي قاسمي، اميد وهابزاده و علي محمدي عكاساني هستند كه آثار آنها در بخش «١+٥ به روايت عكاسان» ارايه ميشود. همچنين عكسهاي احمد معينيجم، عكاس خبرگزاري ايرنا كه شامل مجموعه درخشاني از رشتههاي مختلف ورزشي است، در اين دوره نمايش داده ميشود. آثار حميرا طيبيپور نيز كه هشت سال است از كويرهاي ايران عكاسي ميكند، بهصورت مالتيمديا نشان داده خواهد شد. او در پايان گفت: «١٣ دوره گذشته جشن تصوير سال در خانه هنرمندان بدون دادن ريالي برگزار شده است، اين را بايد بگويم كه جاهاي امن براي هنرمندان بسيار كم شده است، جايي نيست كه هنرمندان در آن احساس آرامش كنند.»سيزدهمين جشن تصوير سال از ٣٠ بهمنماه تا ٢٠ اسفندماه در خانه هنرمندان ايران برگزار ميشود. مراسم اختتاميه اين رويداد نيز ١٤ اسفندماه خواهد بود.
اطلاعات/مراسم بیستمین سالگرد تاسیس خانه روزنامهنگاران جوان برگزار میشود
مراسم بیستمین سالگرد تأسیس خانه روزنامهنگاران جوان، شنبه اول اسفندماه ۹۴در محل یادمان شهدای هفتم تیر «سرچشمه» برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی سرچشمه، مراسم بیستمین سالگرد تأسیس خانه روزنامه نگاران جوان، همراه با بزرگداشت علی اکبر اشعری مؤسس و رییس هیأت مدیره این مجموعه، اول اسفندماه ۹۴در مجموعه یادمان شهدای هفتم تیر «سرچشمه» برگزار خواهد شد.
بهمن برای تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان دیروز که فعالان فرهنگی و رسانهای امروز شدهاند، یادآور تأسیس محلی است که زمینهساز رشد و تعالی آنها در عرصه قلم و رسانه بود.
خانه روزنامهنگاران جوان، در طول کمتر از سه سال فعالیت جدی خود در دهه ۷۰، با شعار «تو بنویس ما منتشر میکنیم» برای آموزش سواد رسانه ای و تربیت نیروی حرفهای در عرصه رسانه کاری کرد که به الگوی بسیاری از مراکز فرهنگی تبدیل شد و نسلی از فعالان فرهنگی را پرورد که اکنون هر کدام در جایی میدرخشند.
اکنون پس از ۲۰ سال، دستاندرکاران و اعضای فعال این مجموعه گرد هم میآیند تا ضمن یادآوری این حرکت جریان ساز، از طرح جدید خود با عنوان «خانه نوجوان» رونمایی کنند.
از بخشهای مهم این مراسم، بزرگداشت علی اکبر اشعری مؤسس خانه روزنامه نگاران جوان، رونمایی از کتاب «خانه روزنامهنگاران جوان» نشر آرما و همچنین رونمایی از سایت «خانه نوجوان» خواهد بود.
مراسم بیستمین سالگرد تأسیس خانه روزنامه نگاران جوان، شنبه اول اسفندماه ۹۴ از ساعت ۱۶لغایت ۱۸در سالن همایشهای مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (یادمان شهدای هفتم تیر؛ سرچشمه)، به آدرس بهارستان نرسیده به چهارراه سرچشمه، کوچه شهید صیرفی پور برگزار خواهد شد و حضور برای عموم علاقمندان آزاد است.
اطلاعات/وزیر ارشاد: ظرفیتها برای گسترش همکاری ایران و ژاپن فراوان است
ظرفیتهای بسیار عظیم و گسترده ای برای همکاریهای فرهنگی، هنری، علمی و آموزشی و … به صورت دوجانبه میان کشورهای ایران و ژاپن وجود دارد که لازم است از این ظرفیتها بیشترین بهره را برد.
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح دیروز در دیدار با «کاتسویوکی کاوای» مشاور ویژه نخست وزیر کشور ژاپن با تاکید بر مطلب بالا گفت: یکی از زمینههای همکاری میان دو کشور که مرتبط با فعالیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، تعامل و همکاری در حوزه فیلمهای سینمایی است.
وی افزود: ما از گذشته دور کشور ژاپن را به عنوان کشوری که در زمینه تولید فیلم و سریالهای تلویزیونی فعالیتها و کارهای گستردهای داشته است، میشناسیم.
جنتی تاکید کرد: در دهه ۸۰ میلادی بیشترین فیلمهای ژاپنی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شد و هم اکنون نیز امکان همکاریهای دوجانبه در این زمینه میان دو کشور وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه از طریق ترجمه کتاب می توان فرهنگ و تمدن دو کشور را به یکدیگر نزدیکتر و آشناتر کرد، ادامه داد: کتابهای بسیاری درباره کشور ژاپن در ایران به چاپ رسیده است که به صورت ترجمه در اختیار علاقه مندان قرار دارد و بسیاری از این کتب را تعدادی از اساتید دانشگاههای ایرانی که در ژاپن تدریس میکنند درباره اقتصاد، سنتها و آیینها و … ژاپن تالیف کرده اند و در ایران به چاپ رسیده است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود بر فعالیت و همکاریهای دوجانبه میان ایران و ژاپن در زمینههای هنری از جمله تئاتر، هنرهای تجسمی، خوشنویسی و برگزاری نمایشگاههای هنری تاکید کرد.
وی گفت: می توان میان دو کشور هفتههای فرهنگی ایران و ژاپن برگزار کرد و زمینههای علمی و دانشگاهی دو کشور در حوزههای تبادل استاد و دانشجو را نیز گسترش داد.جنتی بر تعامل و همکاری میان مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی دو کشور با هدف شناخت ادیان و اسلام شناسی و همچنین شناخت آیینهاو معابد ژاپنی تاکید کرد.وی همچنین بر همکاریهای موزهای و ترمیم و حفظ آثار تاریخی و باستانی دو کشور، استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و تجاری و همکاریهای رسانهای نیز اشاره کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه موافقتنامه فرهنگی ایران و ژاپن در سال ۱۹۵۷ میلادی به امضا رسیده است، ادامه داد: لازم است در این موافقتنامه تجدید نظری شود و یک موافقتنامه جدید که همه ابعاد فرهنگی و هنری دو کشور را در برگیرد، به تصویب و امضای دو کشور برسد.
در این دیدار مشاور ویژه نخست وزیر ژاپن گفت: نقش تعاملات فرهنگی میان کشورها به قدری مهم است که در تقویت دیگر روابط میان کشورها تاثیر به سزایی دارد و در این میان نه فقط رهبران که مردم نیز نقش ویژهای ایفا میکنند.
کاوای افزود: مردم ژاپن درباره ایران یک حسی دارند و آن هم این است که وقتی واژه خاورمیانه را می شنوند کشور ایران در ذهنشان تداعی میشود و هر وقت هم واژه ایران را میشنوند، خاورمیانه در ذهنشان تداعی میشود.
ایران/در نشست مشترک معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیروان ادیان توحیدی مطرح شد
همراهی ادیان توحیدی برای مقابله با مشکلات انسان معاصر
نشست صمیمی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیروان ادیان توحیدی شامگاه روز سهشنبه(27 بهمن ماه) با حضور سید عباس صالحی معاون امور فرهنگی و نمایندگان ارامنه تهران، ارامنه کاتولیک، آشوریان، زرتشتیان و کلیمیان به همت اداره کل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هتل انقلاب تهران برگزار شد.
سید عباس صالحی در این دیدار که به مناسبت سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب ایران برگزار شد با اشاره به اشتراکات میان ادیان در ایران عنوان کرد: از آنجایی که همه ما در کشور ایران زندگی میکنیم، مشترکات زیادی با یکدیگر داریم و شادیها و دردهای مشترکی را تجربه کردهایم. همگی ما در یک فرهنگ بودهایم، به یک زبان سخن گفتهایم و میگوییم و ایرانی بودن افتخار ماست.
معاون امور فرهنگی با اشاره به دغدغههای مشترک میان ادیان توحیدی گفت: در روزگاری هستیم که دغدغههای متعددی با یکدیگر داریم. از یک سو جهانی که به مرور از معنویت تهی میشود و انسانی که از معنا خالیتر میشود و اینجاست که ادیان توحیدی باید به جهان و انسان معنای مجددی بدهند. همچنین ارزشهای اخلاقی میتوانند نجات بخش انسان امروزی باشند.
صالحی ظهور جریانهای افراطی در جهان را دغدغه دیگر مشترک میان ادیان توحیدی خواند و گفت: یکی از نکتههای مهم این دوره جریانهای افراطی دینی است که در هر دینی که فرو میآیند، موجب فروپاشی آن دین میشود. ادیان توحیدی میتوانند در برابر این جریانهای تکفیری و افراطی مبارزه کنند. ریشه ایرانیت و دغدغههای مشترک انسان معاصر ما را بیش از گذشته به هم نزدیک میکند. فضایی که در ایران وجود دارد میتواند مأوایی برای این دغدغههای مشترک باشد.
سیبوه سرکیسیان، اسقف ارامنه تهران نیز در این جلسه با اشاره به وجود اشتراکات دینی گسترده میان ادیان توحیدی عنوان کرد: هر چقدر ادیان شناخت بهتری نسبت به یکدیگر داشته باشند، زندگی مسالمت آمیزتری میتوانند با یکدیگر داشته باشند. حضور نمایندگان ادیان توحیدی در این مراسم منظره زیبایی از ایران ماست و ایران قرنهای متمادی مهد زندگی مسالمتآمیز میان ادیان توحیدی بوده است.
همچنین اردشیر خورشیدیان موبد زرتشتیان در این نشست عنوان کرد: ادیان توحیدی اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند و در موضوع دین که هدف آن انسانسازی است تقریباً تمامی ادیان با یکدیگر اتفاق نظر دارند. وی با اشاره به حضور زرتشتیان در کنار ملت ایران در طول تاریخ عنوان کرد: ما به عنوان یکی از اقلیتهای مذهبی سال هاست که در کنار مردم ایران زندگی کردهایم و در راه سربلندی ایران از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم بود. همواره به این اعتقاد داشتهایم که باید انسانی فکر کرد، ملی کار کرد و با مذهب خودمان که زرتشتی است به زندگی ادامه میدهیم.
ایران/علی مرادخانی در مراسم تولد هنرمندان بهمن و اسفند مطرح کرد
قدردانی از بزرگان فرهنگ و هنر برای جوانان احساس امنیت میآورد
مریم رضازاده
مراسم تولد هنرمندان متولد بهمن و اسفند ماه توسط مؤسسه هنرمندان پیشکسوت روز گذشته در باغ زیبا برگزار شد.
بهگزارش «ایران»، علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم گفت: امروز مطلع شدم که در این مراسم زادروز میلاد 130 هنرمند پیشکسوت گرامی داشته میشود. بسیار خوشحالم که در جمع شما هنرمندان هستم. این جشنها و برنامهها موجبات خوشحالی همه ما را فراهم میکند؛ چرا که دیدارها با هنرمندان عزیز پیشکسوت تازه میشود. مرادخانی افزود: هر اندازه که ما به بزرگان عرصه فرهنگ و هنر ارج نهیم، جوانان ما در این عرصه احساس امنیت بیشتری خواهند کرد. رئیس هیأت امنای مؤسسه هنرمندان پیشکسوت تصریح کرد: شاهد هستیم که این روزها به پایان برخی از جشنوارهها و برنامههای فرهنگی و هنری میرسیم و برخی رویدادهای دیگر از جمله رویدادهای سیاسی آغاز میشوند. بنابراین بسیار مهم است تا افرادی را که نسبت مشخصی با فرهنگ و هنر کشور دارند در این فضا داشته باشیم که گامهایی را برای پیشرفت فرهنگ و هنر کشور بردارند. مرادخانی ادامه داد: برگزاری این قبیل مراسم را یک نوع فعالیت مقدس و معنوی ارزیابی میکنیم. حضور و وجود این هنرمندان عزیز را غنیمت میدانیم و امیدواریم که سالهای سال در خدمت این بزرگواران باشیم. مؤسسه هنرمندان پیشکسوت در سال گذشته برای برگزاری چنین برنامههایی پیگیریهای خوبی داشته که بر این اساس با آقای نوبخت سخنگوی دولت جلساتی هم برگزار شد. وی ادامه داد: پیشبینیهای بسیار خوبی برای بودجه و مسائل مالی این مؤسسه برای سال آینده شده است؛ چرا که در سال 95 امکانات و بودجه مناسب تری در اختیار خواهیم داشت.
بر اساس این گزارش، محمد شیری بازیگر بههمراه پسرش به نواختن ساز برای حاضران پرداخت و در بخش دیگری از این مراسم رشید وطن دوست قطعه نازنین مریم را اجرا کرد.
حسینعلی پرستار، اکبر زنجانپور، لئون کوهن، قباد شیوا، محمدحسین عطارچیان، ناصر آقایی، سوسن اصلانی، محمد سلحشور، علیرضا خمسه، فاطمه سید ناصری، سید احمد دبیرالملکی، قربانعلی اجلی، حسن ریاحی، عباس مستوفی الممالکی، رضا بانگیز، محمد شیری، مجید مظفری، محمدحسن داورزنی، احمد پوررهی، رشید وطن دوست، ذبیحالله احمدی، مرتضی دلشب، هادی حاجی آقاجانی، عزتالله رمضانی، صفرعلی اصغرزاده، مهربانو توفیق، جلیل فرجاد، محمود نادعلی، محمد سعید شریفیان، جهانگیر نظام العلما، سیروس گرجستانی و مهدی شمس نیکنام، هنرمندان پیشکسوت متولد بهمن و اسفند هستند که در این مراسم حضور داشتند.
مرادخانی: رویکردمان احترام به پیشکسوتان است
علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس هیأت مدیره مؤسسه هنرمندان پیشکسوت درباره دامنه فعالیت این مؤسسه در حاشیه این مراسم به خبرنگار «ایران» گفت: برگزاری این جشن تولدها یکی از برنامههای مؤسسه هنرمندان پیشکسوت است. مهمترین وجه رویکرد مؤسسه تجلیل، تکریم و احترام به بزرگان هنر است. علاوه بر این به پیشکسوتان عضو این مؤسسه ماهانه مبلغی به عنوان تکریم پرداخت میشود. تلاش میکنیم دامنه این کار را گستردهتر کنیم. وی افزود: علاوه بر برنامههای اینچنینی، برای اینکه هنرمندان پیشکسوت در جریان مسائل روز هنری باشند، به رویدادهای هنری و فرهنگی مانند کنسرت و تئاتر دعوت میشوند. این آمدو شدها به قوت گرفتن روحیه آنها کمک میکند ضمن اینکه مراسمهایی را نیز در دیگر استانها برایشان برگزار میکنیم، مثلاً به کیش سفر داشتیم یا سفر زیارتی و... . انشاءالله در آینده بتوانیم برای هنرمندان پیشکسوت گامهای مؤثرتری برداریم.
ایران/گفتوگو با فرهاد فخرالدینی به بهانه اجرا در نهمین شب جشنواره
نباید همه تمرکز روی 10 روز جشنواره باشد
هادی عیار
کمتر کسی است که با آوردن نام موسیقی فیلمهایی همچون «امام علی(ع)»، «سربداران»، «روزی روزگاری» و «کیف انگلیسی» ملودی این آهنگها را به یاد نیاورد. بدون ذکر ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی بودن و بسیاری از سوابق فرهاد فخرالدینی با همین آثاری که ساخته است جایگاه او را در موسیقی ایران میتوان گوشزد کرد. گروهی که امسال دوباره احیا شده است و امروز قرار است به رهبری فخرالدینی برای چندمین بار در جشنواره اما این بار توسط بنیانگذار این گروه به روی صحنه برود. با فرهاد فخرالدینی درباره جزئیات این اجرا، احیای ارکستر موسیقی ملی و وضعیت این دوره از جشنواره به گفتوگو پرداختیم. این موسیقیدان تبریزی در ابتدا درباره جزئیات اجرای ارکستر موسیقی ملی در جشنواره گفت: «در این برنامه با چهار خوانندهای که برای نخستین بار با ارکستر موسیقی ملی ایران همخوانی میکنند کار میکنیم. قطعات این اجرا شامل ۱۴ قطعه به همراه ۳ قطعه بدون کلام است. ازآنجاییکه قرار است از ۴ خواننده جدید در ارکستر ملی رونمایی شود نخستین قطعه با اسم «رونما» اجرا میشود که آهنگ آن از محمد حیدری با تنظیم سینا جعفری کیا است. قطعه «تو را دیدم» آهنگی از مجید وفادار با تنظیم حسین زندی و قطعه «فریاد از تو» از زندهیاد همایون خرم و تنظیم جمالالدین منبری هستند که به همراه قطعه «توای پری کجایی» توسط مجتبی عسگری خوانده میشود. دو قطعه «خوشآمدی» و «شوق بهار» نیز توسط مهدی آقامحمدی اجرا خواهند شد. قطعه «به یاد جوانی» نیز که برای ویولن و ارکستر نوشتهشده است و از ساختههای خودم و تکنواز ویولن آن نیز ارسلان کامکار است اجرا میشود. این قطعه برای نخستین بار با ارکستر موسیقی ملی ایران اجرا میشود.» آهنگساز موسیقی فیلم امام علی درباره وضعیت کلی این دوره از جشنواره اظهار داشت: «در مجموع حضور چشمگیر هنرمندانی که در جشنواره حضور دارند سطح کیفی آن را بالا برده است. بزرگانی همچون لوریس چکناواریان، شهرداد روحانی، کیوان ساکت، سالار عقیلی و برخی دیگر باعث شده است که نسبت به سالهای پیش موسیقی پربارتری را در جشنواره شاهد باشیم. بدون شک نواقصی هم در اجرا وجود دارد که اگر نبود شاهد جشنواره بهتری بودیم. در هر جشنواره و جشنوارهای نقاط مثبت و منفی بسیاری میتواند وجود داشته باشد و بستگی دارد از چه زاویهای به آن نگاه شود. نظر من این است که ما میتوانیم در طول سال این برنامه را اجرا کنیم و بهشخصه موافق این نیستم که همه برنامهها را بخواهیم در ده روز به مخاطبان معرفی کنیم. برای ما هر ماهی که بتوانیم در آن خوب کار کنیم جشنواره است.»
بنیانگذار ارکستر موسیقی ملی ایران درباره بیشتر شدن برنامههای ارکستری در این دوره از جشنواره تصریح کرد: «امسال دو ارکستر بسیار مهم یعنی ارکستر موسیقی ملی ایران و ارکستر سمفونیک دوباره احیا شدند و آغاز به کار کردهاند. طبیعتاً این دو ارکستر نقش بسیار مهمی در نحوه برنامههای جشنواره دارند و باعث پررنگتر شدن بخش ارکستری جشنواره شدهاند. بهعنوانمثال ارکستر موسیقی ملی هم با رهبران میهمان ازجمله لوریس چکناواریان و خود من اجرا داشته است و هم از دیگر گروههای ارکستری پشتیبانی کرده است. اکثر نوازندگانی که در ارکستر وزیری و ارکستری که شهرداد روحانی به همراه آن اجرا داشت از ارکستر موسیقی ملی ایران هستند. ارکستر موسیقی ملی علاوه بر وظایف جاری خودش، با ارکسترهای دیگر نیز فعالیت میکند و به آنها کمک میکند تا برنامههای باکیفیتتری را به روی صحنه ببرند.»
جام جم/گفتوگو با حبیب دهقاننسب، بازیگر نمایش«مضحکه شبیه قتل»
جایگاه تئاتر خاص و متفاوت است
حبیب دهقاننسب از آن بازیگران ریشهدار، تحصیلکرده و تئاتری است که در همه این سالها هرگاه در فاصله حضورهای تلویزیونی و سینمایی، فرصتی پیش آمده و نقش مناسب و باکیفیتی به او پیشنهاد شده، به تئاتر بازگشته است.
تصویر جایگاه تئاتر خاص و متفاوت است
کافی است نقشها اندکی از کیفیت و ظرافت برخوردار باشند، آن وقت هنرمند توانایی چون او میتواند نقش را با تکیه بر توانایی خود به سطح بالاتری برساند، اما وقتی نقشی مثل «هرکی باش خان» در نمایش «مضحکه شبیه قتل» به او پیشنهاد شود، زیبایی بازی او بیشتر به چشم میآید؛ اثری به کارگردانی حسین کیانی که پس از چند اجرای موفق در سالهای قبل و همین چند ماه پیش، باز هم ساعت 20 هرشب در تئاتر باران روی صحنه میرود.
به جز دهقاننسب، بازیگرانی چون شهرام حقیقتدوست، رویا میرعلمی، سروناز نانکلی، علیرضا آرا، الهام پاوهنژاد، مسعود میرطاهری و ویدا جوان هم در این نمایش بازی میکنند.
نقش و بازی خوبتان در «مضحکه شبیه قتل»، این دریغ و حسرت را به ذهن میآورد که چرا چنین نقشهایی کمتر در تلویزیون و سینما به بازیگران خوبی مثل شما پیشنهاد میشود؟
هنر با خلاقیت عجین است، وقتی خطوط قرمز و چارچوبهای دست و پاگیر در هنر زیاد میشود و محدودیتها مانعی بر سر راه هنرمند میشود، خلاقیت نابود میشود و به قهقرا میرود. این مسائل و فضای بستهتر عرصههای تلویزیون و سینما باعث میشود نویسندهها نتوانند متنها و نقشهای خوبی بنویسند و وقتی نقش خوبی وجود نداشته باشد، بازیگر چندان نمیتواند کاری از پیش ببرد. ذهن هنرمند باید رها و باز باشد تا بتواند خلاقانه دست به آفرینش بزند. فیلمنامه خوب و باکیفیت باعث ارتقا و جذابیت آثار تلویزیونی و سینمایی میشود، اما متاسفانه الان بیشتر شاهد کارهایی هستیم که مخاطب از همان شروع اثر میتواند پایان آن را حدس بزند. بعد مدام میگویند چرا مردم به فیلم و سریالهای شبکههای ماهوارهای رو میآورند؟ درصورتیکه اگر شرایط فعالیت هنرمندان راحتتر باشد و کار خوبی ساخته شود، مردم بخوبی از آن استقبال میکنند و قید تولیدات بیگانه را میزنند.
چرا برخی بازیگران ترجیح میدهند با وجود درآمد بسیار پایین تئاتر، در این عرصه بازی کنند؟
چون تئاتر جایگاه متفاوت و خاص خود را دارد. با اینکه تلویزیون در بهتر دیده شدن و محبوبیت بازیگر نقش مهمی دارد و سینما هم به لحاظ حرفهای تاثیر بسزایی در موفقیت بازیگر دارد، اما زنده بودن تئاتر و نفس به نفس بودن با تماشاگر واجد جذابیتها و امتیازاتی است که بازیگران دوست دارند در این فضا کار کنند. ضمن اینکه تئاتر بسیار برای بازیگر سازنده است و بر کیفیت بازی بازیگر تاثیر میگذارد. بیشترین دلیل موفقیت بسیاری از بازیگران سینمای ایران و جهان به خاطر پیشزمینه تئاتری آنهاست. بویژه در این چند سال اخیر، بازیگران خوبی از تئاتر به تلویزیون و سینمای ایران آمدهاند که کیفیت و تفاوت نقشآفرینی آنها با دیگرانی که این پیشینه را ندارند و به خاطر نسبت فامیلی و از طریق خرید نقش وارد تلویزیون و سینما میشوند، کاملا مشخص است؛ اتفاق خوبی که باعث شده سطح بازیگری ما دگرگون شود و بالاتر برود.
شما در «مضحکه شبیه قتل» نقش هنرمند سابق به گل نشسته و از روی اجبار روزگار به قهقرا رفتهای به نام «هرکی باش خان» را بازی میکنید؛ فکر میکنید روزی بیمهری و بیاعتنایی به هنر و هنرمند در این مملکت تمام شود؟
متاسفانه بعید میدانم، چون قدر و قیمت هنر و هنرمند را نمیدانند. مسئولان هنری و مدیران دولتی باید بدانند که هنر چه تاثیرات مفیدی میتواند در جامعه داشته باشد. واقعا این تعریف برای مسئولان ما به وجود نیامده و اگر هم آمده، به روی خودشان نمیآورند. همین چند سال پیش به همین تئاتر کمکهایی صورت میگرفت و مبالغی برای دکور و لباس به گروهها میدادند که الان حذف شده است یا به بازیگران در قالب درجههای یک، دو و سه و تحت قراردادی به نام تیپ، دستمزد پرداخت میشد که آن را هم گفتند بودجه نداریم و حذفش کردند. الان پرداخت دستمزد عوامل یک نمایش منحصر به فروش گیشه شده است که آن هم اگر دولتی باشد، باید 20 درصد و اگر خصوصی باشد باید بین 30 تا 50 درصد به تماشاخانهها و مجموعههای محل اجرا پرداخت کنند. خب، در چنین وضعیتی دیگر چه درآمدی برای گروه نمایشی باقی میماند؟ برای همین بیشتر کارگردانهای تئاتر به نمایشهایی گرایش پیدا کردهاند که فقط دو یا سه شخصیت دارد، چون درآمدی وجود ندارد. با این شرایط بیشتر اهالی تئاتر ترجیح میدهند به سمت تلویزیون و سینما بروند که تازه آنجا هم خبر خاصی نیست. همه اینها باعث دلسردی و بیانگیزگی بازیگران و هنرمندان میشود و باز میرسیم به سوال شما و این نکته که بیمهری و بیاعتنایی به هنر و هنرمند حالاحالاها ادامه دارد.
جوان/آلمانيها با فيلم درميشيان برخورد سردي داشتند
دوستي خاله خرسه برلين با «لانتوري»
بهرغم خبرسازي داخلي درباره حضور فيلم سينمايي لانتوري در جشنواره فيلم برلين، اين فيلم با برخورد سرد آلمانيها همراه بوده است؛ فيلمي که جريان سينماي روشنفکري روي موفقيت آن حساب ويژهاي باز کرده بود.
نویسنده : محمدصادق عابديني
امسال هم نماينده جشنواره برلين سري به ايران زد و از بين توليدات امسال سينما چند مورد را دستچين کرد. عباس رافعي، کارگردان سينما درباره حضور نماينده برلين در ايران و نظر وي درباره سينماي ايران ميگويد: من با نماينده جشنواره برلين صحبت ميکردم، ميگفت من وقتي يک هفته به ايران ميآيم و با مردم ايران زندگي ميکنم، ميبينم که اين افراد در فيلمهاي شما نيستند. چرا فيلمهاي شما اينقدر مصنوعي است و مردمتان در فيلمهايتان حضور ندارند و چرا فيلمهايتان با اخوت عناد دارند، ميخواهم اين را بگويم که آنها خودشان به اين نتيجه رسيدهاند. اما برلينيها دست خالي نيز از ايران نرفتند، مستند «زندگي در مرز» از بهمن قبادي که صرفاً کارگردان آن ايراني است و به موضوع پناهندگان سوري ميپردازد و مستند سينمايي «رؤياي دم صبح» ساخته مهرداد اسکويي که درباره کانون اصلاح و تربيت است، «والدراما» ساخته عباس اميني در بخش «Generation»، «لانتوري» ساخته رضا درميشيان در بخش «نسل نو» و «اژدها وارد ميشود» ساخته ماني حقيقي در بخش مسابقه اين جشنواره پذيرفته شدند.
نماينده برلين پيشنهادي نيز براي حضور فيلم «ابد و يک روز» سعيد روستايي مطرح ميکند؛ پيشنهادي که به تازگي رسانهاي شده و نشاندهنده نگاه سياهي است که اين جشنواره نسبت به سينماي ايران دارد. روزنامه سينما در خبري نوشت: شنيده شده نماينده جشنواره برلين به سازندگان «ابد و يک روز» گفته پايان فيلم با رفتن شخصيت اصلي به افغانستان شرط حضورشان در برلين ۲۰۱۶ است!
اين در حالي است که پايانبندي فعلي فيلم «ابد و يک روز» با بازگشت دختر خانواده از ميانه راه و استقبال خانواده از وي، فيلم به گونهاي با پايان خوش همراه است. اما حضور «لانتوري» و «اژدها وارد ميشود» در برلين باعث شد تا موج رسانهاي توسط علاقهمندان به سينماي جشنوارهاي به راه بيفتد. به خصوص در مورد فيلم «لانتوري» که سومين ساخته درميشيان به شمار ميرود و فيلم قبلي وي، « عصباني نيستم» نيز در توقيف به سر ميبرد. شصتوششمين جشنواره فيلم برلين چند روزي است که کار خود را آغاز کرده و تا دوم اسفندماه در جريان خواهد بود. از بين 400 فيلمي که در بخشهاي مختلف اين جشنواره حضور دارند، چهار نماينده سينماي ايران نيز اکران شده يا در نوبت اکران هستند. «لانتوري» يکشنبه در برلين روي پرده رفت. روزنامه اصلاحطلب شرق، اين اکران را با عنوان منتقدان اروپايي از «لانتوري» استقبال کردند. از اکران موفق اين فيلم در برلين خبر داد. ادعاي اصلاحطلبها اما با گزارش متفاوتي که سايت «دويچه وله» خبرگزاري رسمي آلمان از اکران فيلم درميشيان منتشر کرد، رنگ باخت. اين سايت آلماني نوشت: «لانتوري» ساخته رضا درميشيان در بخش پانوراماي برليناله به نمايش درآمد؛ فيلمي که با سروصداي زياد در جشنواره فجر اکران شده بود، در برلين به بايگاني جشنواره پيوست. اين فيلم يکي از چهار فيلم ايراني شرکتکننده در برليناله است. اين سايت در ادامه «لانتوري» را به مستندهاي تلويزيوني تشبيه ميکند و مينويسد: «علاقهمندان به رپرتاژهاي تلويزيوني درباره مسائل اجتماعي، سياسي و غيره شايد صدها نمونه از اين مستندها را ديده باشند. گزارش از اتفاقي که رخ داده و حال با بازسازي فضا و چهرهها، ماجرا به گونهاي مستند دوباره روايت ميشود؛ يعني ترکيبي از فرم داستاني و گزارشي مستند. هدف از اين کار ملموس کردن ماجرا يا واقعه است.»
شهرام اسلامي منتقد فيلم درباره «لانتوري» به دويچه وله ميگويد: «در واقع اگر از کلماتي مانند «توضيح» و «چالش» استفاده ميکنيم، به خاطر همراهي با منطق دروني فيلم است، وگرنه خود اين موضوع که فيلم ميخواهد از طريق ابراز نظر افراد مختلف، فضايي براي گفتمان عمومي و دموکراتيک ايجاد کند، نقطه ضعف فيلم به حساب ميآيد. همه چيز «توضيح» داده ميشود، «نمايشي» در کار نيست. عشق، نفرت، خشم و ديگر احساسات انساني به نمايش در نميآيند. نه بازيگران و نه فضاي فيلم دغدغه اين موضوع را ندارند. در نظر بگيريد که به جاي نشان دادن فيلم به شما، کسي آن را تنها در سطح عيني براي شما بازگو کند.» نقد بسيار منفي که آلمانيها از «لانتوري» منتشر کردند، در نقطه مقابل چيزي است که اصلاحطلبان آن را طوفان «لانتوري» ناميدهاند.
برلين در سابقه طولاني حضور فيلمهاي ايران نشان داده که به مسائل سياسي و اجتماعي و سياهنمايي فيلمهاي ايراني بهاي زيادي ميدهد. اگرچه رأي داوران جشنواره برلين درباره فيلمهاي منتخب اين فستيوال هنوز اعلام نشده، اما رويکردي که گزارش دويچه وله در قبال «لانتوري» دارد، نشان ميدهد الگويي که درميشيان در ساخت فيلمهاي جشنوارهپسند از جمله «بغض»، «عصباني نيستم» و «لانتوري» گرفته، بعيد است اين فيلم بتواند موفقيتي در اين جشنواره به دست آورد.
پيش از اين نيز درميشيان نسخه کامل فيلم «عصباني نيستم» را به برلين فرستاد، اما هيچ جايزهاي نگرفت. «لانتوري» هم که با برخورد سرد رسانههاي آلماني روبهرو شده و گويا برلين صرفاً ميخواسته با اعلام حضور «لانتوري»، براي اين فيلم در جشنواره فيلم فجر فضاي تبليغاتي ايجاد کند! بازگشت همراه با دستهاي خالي لانتوري از برلين ميتواند نشانهاي از تمايل نداشتن برلين به ادامه روش نخنماي سينماي سياهنما باشد؛ کاري که مانند دوستي خاله خرسه به جاي اينکه در راستاي کمک به جريان شبهروشنفکري و فستيوال خارجيپسند سينماي ايران باشد، به تضعيف هرچه بيشتر اين سينماي حداقلي و پرمدعا بينجامد!
جوان/9 دليل حذف «باديگارد» و حاتميکيا
حذف و گوشمالي «باديگارد» حاتميکيا واکنش طبيعي از سوي دولت و وزارتخانهاي است که انتقاد را برنميتابد و سياستگذاريهاي کلانش در راستاي راضي کردن جمع معدودي از سينماگران است که قبله آمالشان کن و گلدن كلوب و برليناله و اسکار است.
نویسنده : محمدرضا باقري
درباره جشنواره سي و چهارم فيلم فجر، رويکردهاي سازمان سينمايي، وزارت ارشاد و دولت در فضاي سينما چند نکته قابل طرح است که همه در نحوه مواجهه با «باديگارد» حاتميکيا متبلور شده است.
1- جشنواره فيلم فجر امسال تنها در تهران برگزار شد و همزمان در هيچ يک از مراکز استانها نمايشي وجود نداشت، اين بهترين مصداق براي آشنايي با نحوه مواجهه و نگاه معاونت سينمايي با سينماست؛ نگاهي محلي و مرکزمحور که به مسائل کشور اهميتي نميدهد.
2- دکتر ايوبي، رئيس سازمان سينمايي و رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در فرانسه بوده است، از همان موقع مجذوب سبک سينماي هنري فرانسه و به ويژه عباس کيارستمي بوده و در گفتوگوهاي قديمي وي ميتوان رد پاي اين علاقه را ديد. سکانداري چنين فردي در سازمان سينمايي قطعاً هدايت کشتي سينما را به سمت مخاطب عام و قصه و قهرمان نبرده است و نميبرد.
3- بخش رو به رشد «انيميشن» در اين دوره تقريباً ناديده گرفته شد به طوريکه آثار فاخر انيميشن به صورت بسيار محدود در دو يا سه سينما اکران شد. در مقابل بخش «هنر و تجربه» که عمدتاً آثار کسلکننده و نامفهوم به اصطلاح جشنوارهاي و هنري است در بهترين سانس در سينماي منتقدان و هنرمندان(برج ميلاد) اکران ميشد. اين موضوع هم نشان ميدهد سياستگذاري سينمايي در مديريت فرهنگي با مخاطب سروکار ندارد، مقايسه فروش انيميشن شاهزاده روم (3ميلياردو700 ميليون تومان) با موفقترين اثر هنر و تجربه ماهي و گربه (حدود 470ميليون تومان) نشان ميدهد که کدام بخش ميتوانست مخاطب سينماها را ارتقا دهد و براي مخاطب اهميت بيشتري دارد.
4- بهرغم پيام اوليه رئيسجمهور در سال 92، سياستهاي کلان سازمان سينمايي و گفتههاي آقاي ايوبي رئيس سازمان سينمايي، جشنواره امسال مانند دو سال گذشته نسبتي با «اميد» نداشت. فقر و اعتياد و فلاکت و خيانت و تجاوز همچنان دستمايه اصلي آثار بودند و از سينماي استراتژيک تقريباً هيچ خبري نبود. حتي بودجههاي دولتي هم صرف ساخت فيلمهايي «مثل ابد و يک روز» و «دختر» شده بودند.
5- در جشنواره امسال ثابت شد تصميمگيران حوزه سينمايي وزارت ارشاد تاب پذيرش کوچکترين انتقاد را نداشتهاند و حتي فيلم «سينما نيمکت» اثر محمدرضا رحمانيان که از محتواي سالمي برخوردار نيست و اتفاقاً مورد پذيرش طيف روشنفکران است را به دليل انتقادات کارگردانش به جشنواره، به گروه کماهميت و بيمخاطب هنر و تجربه منتقل ميکنند و در داوريها هم به آن توجهي نميکنند تا به نوعي سازندگانش را متنبه کنند.
6- در اين ميان جايزه دادن بيبهانه و بدون مناسبت هر ساله داوران بخش سوداي سيمرغ و حتي بخش بينالملل جشنواره به «هومن سيدي» شائبههاي زيادي ايجاد کرده که ممکن است در ارتباط با اهداي سيمرغ دو سال پيش وي به رئيسجمهور تفسير و تأويل شود.
7- فيلم «باديگارد» به گواه منتقدان و کارشناسان يک سر و گردن از اغلب نامزدان رشتههاي اصلي جشنواره بالاتر است. اين گزاره نهتنها توسط انقلابيهاي سينما بلکه حتي منتقد سختگيري چون مسعود فراستي و روشنفکري مانند خسرو نقيبي، سردبير روزنامه سينما و نويسنده فيلمنامه «پل چوبي»، تأييد ميشود که فارغ از محتواي فيلم «باديگارد»، اثر از لحاظ کارگرداني يک سر و گردن از سينماي ايران بالاتر است و ابراهيم حاتميکيا تراز جديدي در کارگرداني ايجاد کرده است. فيلم در نهايت با اقبال وسيع مخاطبان مواجه ميشود و سانسهاي ويژه متعدد در سينماها، حال و هواي مخاطبان خسته از فضاي چرک و کثيف فيلمهاي جشنواره را عوض ميکند و گرما ميبخشد.
8- حاتميکيا در فيلم «باديگارد» انتقاداتي را عليه سياستبازي مسئولان مطرح کرده است. در جريان اکران هم در مصاحبهاي به سياستهاي سازمان سينمايي تاخته بود، هم دبير جشنواره و رئيس سازمان سينمايي و وزير ارشاد را پشت سر گذاشته و از آقاي روحاني نسبت به کملطفي به سازندگان آثار استراتژيک در سينما، سخت انتقاد کرده بود.
9- حذف و گوشمالي «باديگارد» حاتميکيا واکنش طبيعي از سوي دولت و وزارتخانهاي است که انتقاد را برنميتابد و سياستگذاريهاي کلانش در راستاي راضي کردن جمع معدودي از سينماگران است که قبله آمالشان کن و گلدن كلوب و برليناله و اسکار است.
جوان/جولان نمادهاي نامتجانس با فرهنگ اسلامي در لوازم كودكان ايراني
مديريت جهادي در عرصه فرهنگ، نيازمند تقويت پايههاي فرهنگ ملي و بومي است. با افزايش پذيرش دانشجو در رشتههاي امور يا مديريت فرهنگي در دانشگاههاي علمي و كاربردي، تبليغات شعارگونه در حوزه فرهنگ يا با بسط فرهنگ بنري از سوي برخي مسئولان فرهنگي در سطح شهر نميتوان شاهد تحقق عملي مديريت جهادي در اين حوزه بود.
نویسنده : بهنام صدقي
مديريت جهادي در عرصه فرهنگ، نيازمند تقويت پايههاي فرهنگ ملي و بومي است. با افزايش پذيرش دانشجو در رشتههاي امور يا مديريت فرهنگي در دانشگاههاي علمي و كاربردي، تبليغات شعارگونه در حوزه فرهنگ يا با بسط فرهنگ بنري از سوي برخي مسئولان فرهنگي در سطح شهر نميتوان شاهد تحقق عملي مديريت جهادي در اين حوزه بود. توليد و پخش نوشت افزار «ايراني - اسلامي» يكي از برنامههاي فرهنگي مؤثر در پذيرش مؤلفههاي فرهنگ بومي است. اين برنامه نيازمند ايجاد بسترهاي پذيرش اين نوشتافزار توسط كودكان به عنوان تأثيرپذيرترين فاعلان اجتماعي است. براي نيل به اين مقصود بهتر است، با نگاهي واقعگرا به بيان كژتابيها و نارساييها و تقويت نكات مثبت پرداخت. چگونگي توليد اين نوشتافزارها افزون بر رعايت كيفيت مواد اوليه در مرحله توليد و شيوههاي تبليغ و ارائه به فعالان اجتماعي در مرحله پخش را نيز نبايد از نگاه دور داشت.
***
ريحانه فتحي، كارشناس فرهنگي ميگويد: در چگونگي توليد نياز است متوليان بر شكل و محتواي كالاي توليدي توجه لازم را به كار گيرند.
فتحي ميگويد: در مرحله نخست لازم است محتوا را در اولويت قرار دهند و با پرهيز از موازيكاريهاي نهاد و سازمانهاي فرهنگي مرتبط و لحاظ پيوست فرهنگي، به تحقيق، تفحص و پژوهش بپردازند و با طراحي، به روزرساني و ورود شخصيتهاي بومي كه ريشه در ادبيات، فرهنگ و هنر ملي داشته باشند، شخصيتهاي فعال و مؤثر ايراني - اسلامي، با طراحيهاي جذاب گرافيكي و نقاشي، براي نقشآفريني روي نوشتافزار خلق كنند، چراكه اين شخصيتها در شكلدهي به انتظارات رفتاري ما از كودكانمان مؤثر است. از كودكي كه 9 ماه تحصيلي در سالهاي متمادي با ارزشهاي پنهان روي اشكال لوازمالتحريرش مانند باربي باليده است چگونه ميتوان انتظاراتي مانند پوشش كامل در سنين بعد از تكليف داشت؟
انتقال معاني با كالاهاي فرهنگي
به گفته وي، توليد و پخش تيزرهاي اثرگذار تلويزيوني، بازيهاي رايانهاي، فيلمهاي متناسب با گروه سني هدف، توليد و پخش ديگر محصولات فرهنگي مورد نياز اين گروه از مخاطبان فرهنگي همانند كيف، حوله، ابزارهاي آشاميدني و خوردني، عروسك و...، حمايت از فعالان عرصه توليد، هنرمندان فعال در اين زمينه و كنترل بازار نيز ميتواند بر تأثيرگذاري و جاگيري شخصيت طراحي شده در ذهن كودكان و نوجوانان و همراهسازي آنها با يك برنامه منسجم، بيفزايد. لازم به ذكر است، در همراهسازي مخاطبان هدف با برنامههاي فرهنگي، تكرار تبليغ در بازههاي زماني مختلف از سوي رسانههاي گروهي و خانواده را نيز نبايد فراموش كرد. در واقع تلويزيون و فيلمهاي بازاري، ميتواند به انتقال معاني، ارزش، الگوها و كالاهاي فرهنگي(چون اسباب بازي، نوشت افزار، لباس و...) در گرايش و جادهي معاني و ارزشهاي يادگيري شده، بپردازد. حمايت تلويزيون از چگونگي معناسازي محصولات فرهنگي، به عنوان يك ابزار مؤثر در ساخت اجتماعي ميتواند بر بازار توليد، پخش و مصرف تأثير بگذارد.
نوشتافزار غربي بيش از اسلامي!
فتحي ميگويد در اين بحث لازم است ابتدا انيميشنهاي جذابي با معرفي نمادها و شخصيتهاي بومي بتواند ساعتها كودكانمان را پاي تلويزيون بنشاند، توليد و سپس همان شخصيتهاي پرورش يافته در اذهان كودكان توسط رسانه، تلويزيونهاي خانگي و ديگر محصولات فرهنگي در طراحي لوازم التحرير ايراني استفاده شود. با نگاه به بازار مصرف درمييابيم هم اكنون نوشت افزارهاي همسو با فرهنگ غربي بيش از نوشت افزارهاي ايراني - اسلامي است. ساخت و معرفي نمادها و شخصيتهاي بومي همچون شهيد آويني، شهيد چمران، شهداي هستهاي، مفاخر ملي همچون ابنسينا، يوسف پيامبر، مختارنامه و... با كيفيت در مواد اوليه، طراحي و بستهبندي با قيمت مناسب كه اصول روانشناسي كودك در خلق، توليد و اجراي آنها رعايت شده است، ميتواند از حضور نمادهاي نامتجانس با فرهنگ ايراني همچون: باباسفنجي، انگري برد، بنتن، سيندرلا و... بكاهد و به حركت چرخه توليد و اقتصاد كشور مدد رساند. وقتي چرخه اقتصادي به سوي كامل شدن برود فراگيري فرهنگي نيز به سمت تكامل خواهد رفت.
معرفي قهرمانان ملي
وي در ادامه اظهار ميكند: لازم به ذكر است، در معرفي نمادها و شخصيتهاي بومي بايد سن كودك، نياز وي به خلاقيت، كنجكاوي و هيجان را لحاظ كرد تا موضوع براي او جذابيت يافته و بتواند به آن علاقهمند شود. وقتي كودك علاقهمند به طرحي ميشود والدين آن را براي او تهيه ميكنند. پس طراحان با رعايت نيازهاي كودك و لحاظ آنها بايد به خلق شخصيتهايي بپردازند كه در عين برآوردن نيازهاي روحي وي، ارزشها، هنجارها و شاخصههاي فرهنگي را به او انتقال دهند و به معرفي شخصيتهاي بومي و قهرمانان ملي بپردازند. اين انتقال مفاهيم بايد كاملاً غيرمستقيم صورت پذيرد به گونهاي كه مخاطب عام متوجه آن نشود. طراحان شخصيتهاي كارتوني يا انيميشن بايد از قدرت ايدهپردازي، پردازش و اجراي خوبي برخوردار باشند و بتوانند سبك ايراني - اسلامي را در تمامي مراحل در يك فضاي فرهنگي و شخصيتي غيرمستقيم پيادهسازي كنند. براي نمونه ميتوان ارتباطي بين محصولات فرهنگي مورد استفاده كودك با محتواي درسي برقرار كرد تا در عين رعايت جذابيت بتواند با آن ارتباط بيشتري با كسب اطلاعات درباره آن، برقرار سازد.
توجه به توليدكنندگان داخلي
ريحانه فتحي، كارشناس فرهنگي با اشاره به اينكه بر كسي پوشيده نيست كه طراحي و خلق شخصيتهاي مختلف ايراني پرهزينه خواهد بود، ميگويد: حمايت بخش خصوصي از اين برنامه ميتواند بر دستان رقابت ما با توليدكنندگان خارجي قوت بخشد. همچنين بخشهاي مختلف نظام ميتوانند با حمايتهاي مالي، تسهيلات مناسب و وامهايي كه به توليدكنندگان ميدهد بخشي از هزينههاي مواد خام اوليه و هزينههايي كه در طراحي و ساخت دارند را پوشش بدهند. در ادامه پشتيباني رسانهاي و پشتيباني تبليغاتي نيز براي تقويت يادگيري رفتاري از اين شخصيتها در سنين كودكي امري حياتي است. لحاظ مهندسي فاكتورهاي انساني در توليد، كنترل واردات، تقويت بازار توزيع و شناخت نيازهاي روانشناختي بازار هدف نيز در اين مهم نقش بسزايي خواهد داشت.
نيل به اقتصاد فرهنگي
فتحي در خاتمه تأكيد ميكند: ما بايد بتوانيم خودمان را در عرصه اقتصاد فرهنگي به بلوغ برسانيم. زايش و تنوع فرهنگي كشورمان با وجود 30 استان، به نسبت بسياري از كشورها بالاست ولي از كنار آن به آساني و بدون نگاه كارشناسي رد ميشويم. تفاوت در گويش، پوشش و آداب و رسوم و... ميتواند ميدان خوبي براي ايدهپروري باشد. فرهنگ ما اقتصادآفرين است و خوب است اگر بخواهيم از اين امتياز براي گرفتن نمادها و خلق شخصيتهاي فرهنگي استفاده لازم را ببريم و با رعايت شاخصههاي فرهنگي كشورمان از آن در مسير توليد و نيل به اقتصاد فرهنگي بهرهبرداري كنيم. براي رسيدن به اقتصاد فرهنگي، مديريت جهادي در عرصه فرهنگ، ضروري است.
جوان/«ققنوس» چراغي براي روشن نگه داشتن سينماي انقلاب
جايزه سينمايي ققنوس كه از سوي جنبش فكري - هنري سينما انقلاب هر ساله بعد از برگزاري جشنواره فيلم فجر برگزار ميشود ميتواند مشوقي براي فعاليت فيلمسازان متعهد و پايبند به آرمانهاي انقلاب اسلامي باشد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
اين جايزه سينمايي امسال پنجمين دوره برگزاري خود را پشت سر ميگذارد و در حال تبديل شدن به يك جايزه مهم سينمايي است. برگزاركنندگان اين جايزه در معرفي خود ميگويند: سينما، خاكريز تسخير ناشده انقلاب است و جهاد ميخواهد اين ديار. (شرط انصاف، كه باز هم ياد كنيم از تكبارقهها، آنها كه هنرهاي نابند و حكمت انقلاب را به نمايش گذاردهاند و در اين آسمان تيرهگون، چون ستاره ميدرخشند.)
داستان آنگاه تلختر ميشود كه يادمان ميآيد كه ظرفيتهاي رسمي و بودجهبگير انقلاب، همه كاره هستند در اين سينما؛ سياستگذارند، برنامهريزند، متولي و متصدياند، صاحب بودجهاند، ناظرند و ... همه كارهاند و كار بر زمين است. مَخلص كلام: سينماي پس از انقلاب، سينماي انقلاب نيست. ناگهان حيرت و هيبت است كه خرد انسان انقلابي را به خود ميگيرد و او را غيور ميسازد كه چرا چنين است و چرا چنان؟ چرا هر روز بايد آه و صد آه كشيد كه چرا امروز لااقل چون ديروز نيست، چرا دوستان و رفيقان...
اهل نظر و صاحبان خرد گفتهاند كه بروكراسيزدگي، عملگرايي و پراگماتيسم فرهنگي، وادادگي هويتي، نگرشهاي تكنوكرات، ضعف تشكيلاتي و ساماندهي سرمايه اجتماعي، تفكر ليبرال و ايدئولوژيزدگي و بيش از همه غيبت تفكر انقلابي را ميتوان سببهاي اين اتفاق تلخ دانست. آري در حجاب بودن تفكر انقلابي و هژموني تاريخي روشنفكري، سبب اصلي عقبماندگي مفرط سينماي كنوني ما از آرمانهاي تاريخي انقلاب است، آرمانهايي كه پهلو به عالم مدرن و طاغوت حاكم ميزنند. شأن نزول ما در سينما و به راه افتادن اين بساط، همين دغدغه است. يكي از اقدامات جالب توجه سينما انقلاب برگزاري اكران فيلمهاي منتخب جشنواره فيلم فجر است كه با حضور انديشمندان و اهالي سينما فيلمها بعد از جشنواره بار ديگر اكران شده و اين بار فرصت مغتنمي است كه با حضور كارشناسان سينما، فيلمهاي برتر جشنواره فجر از منظر سينماي انقلاب مورد نقد و بررسي قرار گيرد. امسال 21 فيلم سينمايي حاضر در جشنواره فيلم فجر در سينما انقلاب اكران شد و قرار است براي اولين بار جايزه جديدي نيز به عنوان جايزه مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب به بهترين نقدهاي نگاشته شده درباره فيلمهاي جشنواره فيلم فجر اهدا شود. سخنرانيهاي صورت گرفته طي برگزاري سينما انقلاب بيشتر به ديدگاههاي استراتژيك درباره سينما نظر دارد. مطالبي كه در نشستهاي تخصصي سينما انقلاب مطرح ميشود، كمتر در محافل سينمايي ديگر بيان شده يا به گستردگياي كه در سينما انقلاب گفته ميشود، نيست. يكي از سخنرانيهاي مهم پنجمين دوره برگزاري همانديشي سينما انقلاب سخنراني دكتر محمدصادق كوشكي درباره رابطه دين و سينما بود. دكتر كوشكي در اين نشست با انتقاد از فرار سينماي ايران از ورود به مقوله دين گفت: اولين كاري كه دين ميتواند براي سينما انجام دهد، اين است كه سينما را به حقيقتي كه وجود داشته، نزديك كند. همين حالا اگر كسي بيايد فيلمهاي ۳۷ سال گذشته اين كشور را ببيند، اصلاً فكر نميكند كه انقلاب در ايران اتفاق افتاده و برايش ناآشناست. اين استاد دانشگاه همچنين تأكيد كرد: پرشكوهترين و جديترين حادثه فرهنگ كشور ما عاشوراست، حادثهاي كه عمومي و فراگير است و اكثريت جامعه را درگير ميكند، حالا بايد ببينيم كه اين موضوع چقدر در سينماي ايران ما ديده ميشود، البته به جز صحنههايي مثل نذري دادن و... . وي ادامه داد: اگر از سينماي امريكا كليسا را حذف كنيم، ۴۰ درصد از سينماي آنها را حذف كردهايم. اما در ايران سهم خيلي كمي را دين و مسجد تشكيل ميدهد. چون سينماي ما واقعبين نيست. كوشكي همچنين با اظهار اينكه احساس مسئوليت به جامعه اثر ديگري است كه دين روي سينما دارد، يادآور شد: هاليوود به حس وطنپرستي امريكاييها برميگردد و اداي دين ميكند يا بر اساس جنگ جهاني دوم فيلم ميسازد و از خودش دفاع ميكند، در حقيقت سينماي امريكا در خدمت جنگ و در خدمت امور مقدس است. در طول برگزاري نشستهاي هم انديشي سينما انقلاب، كارشناساني مانند دكتر مجيد شاهحسيني نيز به سخنراني پرداختند. سينما انقلاب محفلي گفتماني است كه در صورت برگزاري مناسب و با سر و شكل بهتر ميتواند مسير جديدي را در سينماي ايران ايجاد كند. اما اين را نيز بايد در نظر گرفت كه مهمترين نياز اين محفل سينمايي برگزاري هدفمندتر است. تجربه چهار دوره گذشته اين انتظار را به وجود آورده است كه در دوره پنجم و در سالهاي آينده شاهد ساختارمندي مناسبتري از سوي محفل سينما انقلاب باشيم.
جوان/شفيعي، شاعر كودك و نوجوان: نوجوانان دوره «تيله» با دوره «تبلت» متفاوتند
كمال شفيعي، شاعر كودك و نوجوان گفت: تفاوت كودكان و نوجوانان دورهاي كه ما بچه بوديم با كودكان و نوجوانان حال حاضر، مانند تفاوت «تيله» با «تبلت» است! شاعر نوجوان امروز بايد براي نوجوان دوره «تبلت» شعر بگويد.
كمال شفيعي، شاعر كودك و نوجوان و پژوهشگر ادبيات گفت: در سالهاي اخير چندين مجموعه شعر براي نوجوانان نوشتهام كه دو مجموعه آن در آينده نزديك قرار است به بازار كتاب بيايد. وي ادامه داد: يكي از اين مجموعهها «اگر درختان پاي رفتن داشتند» نام دارد كه توسط نشر پيدايش منتشر ميشود و مجموعه ديگر هم با عنوان «روزهاي منحني» توسط انتشارات امير كبير وارد بازار كتاب خواهد شد. اين پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان درباره نگارش كتاب يا سرودن شعر براي نوجوانان اظهار كرد: نوجوانان امروز با توجه به گسترش رسانهها و فضاي مجازي اطلاعاتشان خيلي بيشتر از نوجوانان ديروز يعني بچههاي دهه 60 و70 است. اينها به لحاظ درك مفاهيم خيلي پيشرفتهتر از بچههاي ديروز هستند. شفيعي افزود: برخي از دوستان من وقتي شعرهاي من را ميبينند و ميخوانند اظهار ميكنند كه نوجوانان اين شعرها و مفاهيم را كه تو در شعر ميآوري درك نميكنند. اما من معمولاً در جواب ميگويم وقتي كودكان ما «هري پاتر» را ميخوانند و درك ميكنند ميتوانند اين شعرها را هم درك كنند. وي با تأكيد بر اينكه قطعاً تفاوتهايي ميان نوجوانان نسل امروز با نوجوانان نسل ديروز وجود دارد، گفت: تفاوت كودكان و نوجوانان دورهاي كه ما بچه بوديم، با كودكان و نوجوانان حال حاضر مانند تفاوت «تيله» با «تبلت» است! ما نوجوانان دوره «تيله» بوديم و اينها نوجوانان دوره «تبلت» هستند. چطور ممكن است اين دو نسل با هم تفاوتي نداشته باشند؟!
به گفته شفيعي، بحث فقط بازي با تيله يا تبلت نيست، بحث اين است كه وقتي پاي تبلت به ميان ميآيد هزاران مفهوم ديگر را هم با خود ميآورد؛ چت كردن، دانلود كردن، وبگردي و... تنها بخشي از اين مفاهيم هستند. اين شاعر كودك و نوجوان توضيح داد: همه اين تفاوتها معلوم ميكند كه نوجوانان امروز درك بيشتري نسبت به نوجوانان دوره گذشته دارند. شايد گفته شود اين درك به اندازه يك اقيانوس است اما به عمق يك سانتيمتر! اما بايد دانست كه بالاخره اين هم نوعي درك است. وي در پايان گفت: به دليل همين تفاوتهايي كه وجود دارد شاعر نوجوان بايد بداند كه براي سرايش شعر براي نوجوان نه ميتواند در دامن كودك بغلتد و نه در دامن بزرگسال بيفتد. او واقعاً بايد براي دوره نوجواني شعر بگويد؛ دورهاي كه نه دوران كودكي است و نه دوران بزرگسالي.
جوان/تجليل از خانواده شهداي مدافع حرم در اختتاميه «كتاب و زندگي»
در آئين اختتاميه سومين دوره مسابقه كتابخواني «كتاب و زندگي» كه با محوريت كتاب «دختر شينا» برگزار خواهد شد از خانواده شهداي مدافع حرم تجليل به عمل ميآيد.
جمعي از خانوادههاي شهداي مدافع حرم در مراسم اختتاميه سومين دوره مسابقه «كتاب و زندگي» تجليل ميشوند. خانوادههاي شهيد سردار همداني و سردار سياح طاهري از جمله كساني هستند كه در اين مراسم مورد تقدير قرار خواهند گرفت. در اين مراسم همچنين جمعي از هنرمندان از جمله امين زندگاني و اليكا عبدالرزاقي و برخي عوامل كه در تيزر سينمايي كتاب «دختر شينا» حضور داشتند نيز حاضر خواهند بود. همچنين به پنج نفر از كساني كه تصاويرشان در اينستاگرام مسابقه به عنوان تصاوير برگزيده انتخاب شده است به رسم يادبود هديه و لوح تقديري به امضاي نويسنده و فرزندان شهيد ابراهيمي اهدا خواهد شد. دو نفر از اين افراد تهراني و سه نفر ديگر بقيه غيرتهراني هستند. سومين دوره مسابقه «كتاب و زندگي» با محوريت كتاب «دختر شينا» برگزار شد. اين كتاب بخشهايي از زندگي مرحوم قدمخير محمدي كنعان، همسر شهيد ستار ابراهيمي هژير از شهداي استان همدان است كه در نبود همسرش با صبر و پايداري، زندگي خود و پنج فرزندش را زير سايه جنگ اداره ميكرد. «دختر شينا» به قلم بهناز ضرابيزاده و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و تاكنون حدود 180 هزار نسخه آن به فروش رسيده است. خانواده شهيد ابراهيمي و نويسنده كتاب نيز بعد از انتشار كتاب در ديداري خصوصي با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند و آيتالله خامنهاي در اين ديدار به تمجيد از كتاب و شخصيت مرحوم محمدي پرداخت. مراسم اختتاميه سومين دوره مسابقه «كتاب و زندگي»، ساعت 16 شنبه اول اسفند در محل حوزه هنري برگزار ميشود. حضور عموم علاقهمندان در اين مراسم آزاد است.
روزان/رئیس مجلس: هنر و فرهنگ در جامعه اسلامی نباید حاشیه نشین باشد
روزان نیوز- دکتر علی لاریجانی در مراسم تجلیل از هنرمندان و پیشکسوتان استان قم حضور یافت.
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مقوله فرهنگ و هنر باید در متن جامعه قرار گیرد، گفت: مسئولان و متولیان این حوزه باید توجه بیشتری به اهداف و رفع دغدغههای هنرمندان داشته باشند.
علی لاریجانی که به شهر مقدس قم سفر کرده، (سهشنبه شب، ۲۷ بهمنماه) در مراسم تجلیل از هنرمندان و پیشکسوتان استان قم با بیان اینکه ذائقه مردم ایران با فرهنگ و هنر عجین است، گفت: خوشبختانه در استان قم استعدادها و ظرفیتهای بسیاری در حوزه فرهنگ و هنر وجود دارد.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با اشاره به نظریات شهید مطهری درباره ارتباط روح با هنر و فرهنگ گفت: براساس این نظریه انسانها دارای روح هستند و آن روح گاهی زنده، گاهی خسته، گاهی کسل و گاهی میمیرد از این رو، روح همیشه دارای یک حالت نیست و زمانی که از تکامل باز بماند میمیرد.
لاریجانی با بیان اینکه جامعه همواره دارای روح جمعی است، تصریح کرد: این روح جمعی یک هویت به آنجامعه و ملت بوده است و ملتها از یک به هم تنیدگی روح برخوردار هستند که در نهایت این مسئله هویت جمعی آنجامعه را رقم میزند. از طرفی دیگر همواره روح جمعی جامعه دارای یک تشخص است.
رئیس قوه مقننه با اشاره به مولفههای فطرت انسانی در یک جامعه گفت: قطعا هر فرد دارای استعدادهای متنوعی است که این استعدادها شامل امور علمی، ذوقی و اخلاقی است که این مسئله یک امر عام بین همه انسانها بوده، حال سوال پیش میآید که چرا در برخی انسانها و افراد برخی از این مولفهها بلوغ پیدا کرده و در برخی این مسئله رخ نمیدهد که در پاسخ باید گفت علت بلوغ در این حوزهها برای افراد این بوده که زمینه رشد برای آنها فراهم شده است.
دکتر لاریجانی با بیان اینکه رشد و بلوغ استعدادهای ذوقی به زمینه و عوامل بسیاری بستگی دارد، افزود: اگر جامعهای بخواهد برای هر فرد یک نسخه عادلانه در این موضوعات بپیچد باید همه زمینهها را برای آنها فراهم کند از این رو روح همه انسانها میتواند دارای استعدادهای ذوقی باشد.
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به سوابق شعردوستی و هنر ایرانیان گفت: قطعا اگر به سابقه خودمان رجوع کنیم میبینیم که همیشه زندگی ایرانیان با شعر عجین بوده که این موضوع یک امر تصنعی نیست.
وی با اشاره به ظرفیتهای استان قم در حوزه فرهنگ و هنر گفت: هنرمندان این استان از پس زمینه تمدنی در این بخشها برخوردار هستند و خوشبختانه در جایی زندگی میکنند که محو تفکر شیعه، معارف اهل بیت و سکونتگاه مراجع و علمای بزرگ است که این مسئله کمک میکند که در ایجاد شعر، ادبیات، داستان، رمان و سایر آثار هنری زمینه بلوغ فکری بیشتر فراهم شود.
لاریجانی ادامه داد: به طور حتم هر اثر هنری در خود یک اکتشاف حقیقت داشته و به نوعی پردهبرداری از حقیقت از نهان آن اثر است.
رئیس قوه مقننه بر لزوم توجه به حوزه فرهنگ و هنر در استان قم تاکید کرد و گفت: براساس اظهارات مسئولان اداره ارشاد اسلامی استان قم در رتبهبندی جزء ادارات درجه سه محسوب میشود حال با توجه به ظرفیتهای بالای استان در حوزه فرهنگ و هنر به نظر میرسد که وزارتخانه باید در جهت ارتقای جایگاه این اداره اقدام کند تا هنرمندان از مزایای این موضوع استفاده کنند.
وی با اشاره به ضرورت توسعه زیرساختهای هنری به ویژه حوزه تئاتر در استان قم گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در جهت تجهیز امکانات مربوطه اقدام کند، همچنین امیدوارم برای ارتقاء این بخشها اعتبارات و بودجههای مناسبی در سطح ملی در نظر گرفته شود.
لاریجانی تصریح کرد: به طور حتم این مسئله قابل پذیرش نیست که با توجه به ظرفیتها و ویژگیهای استان قم در حوزه فرهنگ و هنر امکانات این بخش ضعیف باشد از این رو امیدوارم با تغییر وضعیت کشور و خروج از تنگناها شرایط برای حمایت از حوزه فرهنگ و هنر فراهم شود.
رئیس نهاد قانونگذاری ادامه داد: متاسفانه در وضعیتهای مختلف کشور پس از انقلاب نگاه به هنر و فرهنگ حاشیهنشین بوده از طرفی دیگر این توقع اشتباه است که بخواهیم اقدامات و امور فرهنگی و هنری به سرعت جواب دهد اما قطعا وقتی که این امور در درازمدت اثرگذار شد هویتها را تغییر میدهد.
رئیس مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه مقوله فرهنگ و هنر باید در متن جامعه قرار گیرد، گفت: مسئولان و متولیان این حوزه باید توجه بیشتری به اهداف و رفع دغدغههای هنرمندان داشته باشند.
در پایان مراسم با حضور لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ضمن تجلیل از هنرمندان و پیشکسوتان حوزه فرهنگ و هنر استان قم از کتابی با عنوان دستان ماندگار رونمایی شد.
روزان/ادای احترام عوامل «ابد و یک روز» به جانبازان شیمیایی
روزان نیوز- برندگان سیمرغ جشنواره فیلم فجر به موزه صلح رفتند.
هنرمندان فیلم «ابد و یک روز» که رکوردار 9 سیمرغ بلورین جشنوارهی اخیر فجر شد، به جانبازان شیمیایی موزه صلح تهران ادای احترام کردند.
در اولین گردهمایی بعد از جشنواره، این هنرمندان در موزه صلح تهران حضور یافته و پس از آشنایی بیشتر با موضوعات مختلف اتفاق افتاده در زمان جنگ به کلیه جانبازان شیمیایی حاضر در موزه ادای احترام کردند.
پیمان معادی بازیگر نقش اول «ابد و یک روز» که برای بار دوم به بازدید از این محل آمده بوده، در سخنانی مطرح کرد: من بار دوم است که با اشتیاقی بیشتر از بار اول به اینجا میایم، چون بار اول دوستان جانبازم مانند آقایان سعدی و تقیپور را از نزدیک نمیشناختم ولی الان به شوق دیدار دوباره آنان در اینجا هستم.
او ادامه داد: اتفاقا دیروز دخترم به همراه هم کلاسیهایش به اینجا آمده بود و با شعف خاصی تا پاسی از شب برای من و همسرم از اینجا میگفت. واقعا این انتقال صحیح پیام و آشنایی بیشتر امثال دختر من با تاریخ کشورشان اینگونه باعث غرور است.
سعید ملکان نیز در سخنانی گفت: همه با شوق این دعوت را پذیرفتیم، چون میدانستیم دیدار شما بزرگواران ، حال همه ما را خوب و خوبتر خواهد کرد.
در ادامه هنرمندان حاضر، سعید ملکان ( تهیهکننده ) ، سعید روستایی ( کارگردان ) ، پیمان معادی ، پریناز ایزدیار ، ریما رامینفر ، شیرین یزدانبخش ، معصومه رحمانی ( بازیگران فیلم ) به بازدید از موزه پرداختند که با روایتگری جانبازان هفتاد درصد،محمدرضا تقیپور و حسن حسنی سعدی با موضوعاتی همچون بهکارگیری سلاحهای شیمیایی برعلیه ملت ایران توسط صدام و به پشتیبانی ابرقدرتها در زمانه جنگ همراه شد.
حضور حبیب والی نژاد تهیهکننده فیلم (ایستاده در غبار ) هم در موزه صلح با عوامل فیلم «ابد و یک روز» همزمان شده بود.
موزه صلح تهران در ضلع شمالی پارکشهر تهران قرار دارد و همه روزه بجز پنجشنبهها و ایام تعطیل بصورت رایگان پذیرای مراجعهکنندگان است.
شرق/وزیر ارشاد: اکران برخی فیلمها به مصلحت نیست
وزیر ارشاد در مورد عدم اکران برخی فیلمها، اظهار کرد: تعدادی از فیلمها وجود دارند که درمجموع به مصلحت دیده شده که پخش نشوند. علی جنتی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به برخی فیلمهایی که تاکنون مجوز اکران نگرفتهاند، اظهار کرد: تعدادی از فیلمها وجود دارند که درمجموع به مصلحت دیده شده که پخش نشوند. وی که در حاشیه جلسه هیأت دولت سخن میگفت، خاطرنشان کرد: برخی از آنها به مسائل سال ٨٨ برمیخورد که بسیار نیز صریح بودهاند و ما جلو آنها را گرفتهایم. همچنین دربرخی از فیلمهای دیگر مواردی از بدآموزی وجود دارد که قابلاصلاح نیز نیست که ما در وزارت ارشاد آنها را نگه داشتیم. جنتی با تأکید بر اینکه تا جایی که امکان دارد فیلمهایی که از اکران آنها جلوگیری شده است را اصلاح میکنیم، گفت: حتی برخی از فیلمهایی که تا الان نیز اکران شده است با حدود ٣٠ الی ٤٠ مورد اصلاحی به اکران درآمده که باوجوداین، فروش خوبی داشتهاند اما برخی موارد وجود دارد که دیگر امکان اصلاح آن وجود ندارد و ماهیت آنها بهگونهای است که اصلاح نمیشوند بنابراین مجبوریم آنها را نگه داریم.
قانون/نامههای مدیترانهای
فائزه نوریان
سیوسومین دوره جایزه کتاب سال ایران و بهطور همزمان بیستوسومین دوره جایزه جهانی کتاب سال ایران به دور از هیاهوهای معمول دیگر رویدادهای فرهنگی-هنری در بستر صنعت نشر برگزار شد و در پایان به معرفی آثار شاخص و پدیدآورندگان خوشذوق پرداخت. در این دوره در هفت بخش از برگزیدگان تجلیل شد و در هشت بخش آثاری شایسته تقدیر شناخته شدند. قابل ذکر است بخش ادبیات زبانهای دیگر پس از چندین دوره مورد توجه قرار گرفت و در این بخش از خانم دکتر نجمه شبیری، برای ترجمه کتاب «نامههای پرتبوتاب بورخس» تجلیل شد. این بهانهای شد تا با ایشان گفتوگویی داشته باشیم.
ضمن تبریک به شما جهت دریافت جایزه کتاب سال، بگویید که به طور کلی ملاک این انتخاب چه بوده است و اصولا جایزه به چه موضوعاتی تعلق میگیرد؟
البته این جایزه زمینههای مختلفی دارد و چندین سال بود که به ادبیات، بخش ادبیاتِ ترجمه و ادبیات زبانهای دیگر تعلق نگرفته بود. کتاب در بخش ترجمه زبانهای دیگر دیده شد و گویا داوریهای متعددی شده و ظاهرا 17 نفر آثار را داوری کردهاند و کتاب نمره بالایی آورده بود که برای من بسیار خوشایند بود. به طور کلی جایزه کتاب سال تعلق به موضوعات مختلفی دارد که برخی جایزه مشترک داشتند، چند جایزه برگزیده بود و بقیه آثار هم شایسته تقدیر شناخته شدند. به هر روی اخذ یک نشان علمی معتبر در کشورم برای من مایه افتخار است.
این جایزه برای کتاب «نامههای پر تبوتاب بورخس» به شما اهدا شد، ممکن است کمی درباره ویژگیهای این کتاب و دیگر زمینههای پژوهشی خود در این موضوع، توضیح بدهید؟
البته این جایزه تنها مربوط به این کتاب است نه زمینههای پژوهشی دیگر؛ هرچند که ترجمه بورخس، خود زمینههایی را میطلبید. این کار هم از لحاظ متنی خوب بود و هم جنبه صوری را به کمال داشت. کتاب از لحاظ ویژگیهای چاپ خیلی خوب از آب در آمده و ناشر، بسیار خوب کار کرده و دید تجاری به قضیه نداشته است. نشر مشکی این کتاب را چاپ کرده است. از طراحی و صفحهبندی کتاب خیلی راضی هستم که به دقت ناشر در این باب برمیگردد. درباره متن کتاب هم غیر از مقدمهای که من ترجمه کردهام و مربوط به کتاب اصلی بوده، مقدمهای بر آن نوشتم که سعی کردهام بهگونهای باشد که بار علمی و آکادمیک کتاب را بالا ببرد. در حدود 400 پاورقی به اثر اضافه شده که در واقع 6ماه بعد از اتمام کتاب روی آنها کار کردم، کتاب هفت بار از اول تا آخر مورد بازبینی قرار گرفته و چهار بار ویراستاری شده است و چندین ویراستار کتاب را دیدهاند و به طور کلی دقتهای خوبی در این زمینه شد؛ از جمله اینکه ماهها در این باره فکر شد که پاورقیها را به چه شکل بیاوریم، پاورقیهایی که بدون آنها متن کامل نیست و اگر در پایین متن بیایند کسالتبار میشوند و خواننده برای خواندن متن با دشواری مواجه میشود و اگر نباشند متن برای خواننده ایرانی قابل فهم نیست. دقت به این جزئیات در کتاب بسیار مهم بود چون به نظر من بورخس یک نویسنده عادی نیست، در غرب او را پیامبر خوانندگان میدانند؛ بسیاری از دوستان اروپایی من از اینکه من جرات کردم دست به ترجمه بورخس بزنم متعجب میشدند. شیوه نگارش پاورقیها در نهایت به اینگونه انتخاب شد که پاورقی هر بخش در انتهای همان بخش بیاید و به همین جهت حجم این کتاب در حدود 100صفحه از کتاب اصلی بیشتر است. بعضی از ناشرانی که علاقهمند به چاپ کتاب بودند، اعتقاد داشتند که نیازی به چاپ این تعلیقات نیست و به «درد نمیخورند». البته قبول دارم که این یادداشت ها و تعلیقات زیاد جذاب نیستند چرا که مثلا نوشته شده: «نامه بدون تاریخ از پالما دِ مایورکا به بالدموسا. پاکت نامه بدون فرستنده...» که حتی ممکن است کسالتبار هم باشد (چنانکه نوشتن آن برای خود من هم بسیار وقتگیر و دشوار بود) اما برای کسی که بخواهد کار تحقیقی بکند میتواند حکم کتاب مرجع را داشته باشد و مسلما این امر بدون وجود تعلیقات ممکن نبود. همچنین وجود عکسها، (دو عکس که به صورت کارت پستال در کتاب ارائه شده، اهدایی همسر بورخس برای چاپ این کتاب است.) نامههایی با دست خط خود نویسنده و دیگر مستندات باعث شد کتاب از حیث وجه مستند و علمی قابل قبول باشد.
این مستندات یک دوره تاریخی زندگی بورخس و سیر تحول او را در سنین مختلف نشان میدهند. بورخس انسانی بسیار بسیار خاص است؛ آدم پیچیدهای است، کسی که در این سن پایهگذار مکتب اولترائیسم میشود. به نظر من مجموع این اطلاعات برای کسی که بخواهد بورخس بخواند، مفید خواهد بود.
آیا این کتاب قبلا هم ترجمه شده بود؟
کتاب نامهها قبلا ترجمه نشده بود. ترجمههایی از آثار دیگر بورخس وجود داشتند که ترجمههای خوبی هم بودند، من اولین بار داستانی از بورخس را با نام «مردکنجصورتی» در قالب یک مجموعه داستان به نام «شش داستان از آمریکای لاتین» در سال 85 ترجمه کردم. بعد از چاپ کتاب متوجه شدم که پیش از من ترجمه شده است که ترجمه درست و خوبی بود اما من در ترجمه آن داستان، قلم شکسته به کار بردم و از لحن محاورهای و عامیانه و حتی میتوانم بگویم به فراخور محتوا و مکان داستان از لحن کوچه بازاری استفاده کردم تا بیشتر بتوانم فضای قصه را منتقل کنم: (متن اصلی داستان کاملا عامیانه است) «من میشناختمش هرچن این طرفا محلههای اون نبود». این ویژگی در آن ترجمه پیشین وجود نداشت ضمن اینکه بههرحال ترجمه از زبان اصلی کمک زیادی میکند. این نوع ترجمه بسیار سخت است؛ به یاد دارم که برای این داستان 6 صفحهای تقریبا پنج ماه کار کردم.
در ترجمه نامههای پر تبوتاب سعی کردم حتی جاهایی که در نامهها خط خوردگی داشته عیناً در متن پیاده کنم؛ همچنین علائم سجاوندی، برابری تعداد واژگان متن اصلی و ترجمه، فاصله سطرها و تعداد کلمات هر سطر، در تمام این موارد سعی کردم به سبک نویسنده پایبند باشم. از همه مهمتر کلماتی است که به کار میبرد و پیدا کردن معادل برای آنها. این نامهها بازی با کلمات زیاد است(تقریبا در شروع هر نامه): «معاشر عزیز، درود!» ، «دوست بسیار ارجمند!» یا در جایی گفته است: «امروز نامهات لنگر انداخت» بعد میگوید: «درودشریکجرم عزیز اولترایی، شادباشهای استوایی من به خاطر نشریه سُل به سوی تو روان است...» یا در نامهای دیگر میگوید: «شریک جرم عزیز در اولترا! در حالی که برایت مینویسم پیانوی قهوهخانه به رگبارمان بسته است». در ترجمه کتاب خیلی سعی کردم علاوه بر انتقال معانی، بتوانم سبک را منتقل کنم. برای اینکه قلم بسیار شبیه به اصل دربیاید بسیار کار شد. حتی اگر جملهای بلندتر از حد معمول از سوی نویسنده به دلیل بداههگویی آمده بود، بدون شکستن جمله برگردان شد.
با توجه به دشواری و دیریاب بودن این متن، علت انتخاب این متن برای ترجمه چه بود؟
من این کتاب را بسیار دوست داشتم و به همین خاطر ترجمهاش کردم چرا که صرفا مترجم نیستم، این اثر را واقعا دوست داشتم. مثلا در اینجا بورخس 20ساله است و زبان یک جوان پر شر و شور را دارد و ناگهان دو سطر پایینتر، قلم به کلی عوض میشود؛ انگار در اول صفحه یک جوان 20 ساله را میخوانید و چند سطر پائینتر، هگل را! بورخس دشوار است و به همان اندازه شگفتانگیز و زیبا و این از جذابیتهای بورخس است. به یاد دارم که یک سال بعد از شروع ترجمه این کتاب یعنی در سال 89 فیلمی از دو مصاحبه بورخس به دست من رسید که این مصاحبهها با فاصله 10 سال انجام شده بود و آنقدر برای من شگفتانگیز بود که تا نیمههای شب پای تلویزیون نشستم و فیلم را دیدم و واقعا لذت بردم. من با این کتاب زندگی کردم.
نظرات و دیدگاههای مختلفی راجع به ترجمه وجود دارد، دیدگاههایی قائل به تجمیع ترجمه و زبانآموزی یا تفکیک آن خصوصا در فضای آکادمیک، آیا شما این تقسیمبندیها را درست میدانید؟
به نظر من این تجمیع درست نیست. ترجمه یک جور مهندسی پیچیده و قانونمند زبانی است که در هر علمی نیازمند اصول و زیربنایی آن است. برای ترجمه هریک از شاخههای علوم، علاوه بر تسلط بر اصول ترجمه به داشتن اطلاعات جامعی از آن علم نیازمندیم. بدیهی است که من نمیباید یک متن قضایی را ترجمه کنم چراکه بر اصطلاحات آن احاطه کافی ندارم.
ترجمه یک قاعده است، مستقل از ادبیات است، من درباره آن مطالعه کردهام و با قواعد ترجمه آشنایی دارم. برای ترجمه کردن باید متن را بخوانیم، حس کنیم. خصوصا برای ترجمه ادبیات دانستن تاریخچه سیاسی و آشنایی با ادبیات هر دو زبان لازم است. به همین جهت است که می بینیم ترجمه آقای عبدا...کوثری خوب است، چون ایشان تاریخ میدانند. بر تاریخ آمریکای لاتین تسلط کامل دارند و در کنار آن اصول ترجمه را میشناسند، با ادبیات آشنایی دارند و مجموع اینها به مثابه قطعات پازلی است که در صورت چیده شدن کنار هم، یک ترجمه خوب و بینقص به ما میدهند. همچنین است ترجمههای جناب آقای خرمشاهی که در «درد جاودانگی» کاملا این تمایز مشهود است. البته متأسفانه در بازار ترجمه ما، افرادی هستند که با تکیه بر نبوغ خارقالعاده خود همه چیز ترجمه میکنند. درست است که ترجمه یک ابزار است اما این نوع نگاه که ترجمه را یک آچار میبیند که میتوان با آن هر پیچی را باز کرد، نه علمی است و نه درست؛ وارد شدن به هر حوزهای در ترجمه، بدون توجه به ملزومات آن علم، از غنای علمی آثار میکاهد.
قدس/یادداشت مدیر عامل سابق موسسه شهید آوینی
مگر غیرت و عزت «حاتمی کیا» خریدنی است؟/ اصغر فرهادی یادتان رفته است؟
حمید بهمنی فیلمساز کشورمان در پاسخ به یادداشت اخیر نشریه تماشاگران به قلم سیامک رحمانی خطاب به ابراهیم حاتمی کیا واکنش نشان داد و طی یادداشتی متقابل نوشت: تا زمانی که شریان جریان سکولاریزم در سینمای ایران حمایت می شودبخش اعظمی از آن سینما در جوهر قلم به دستانی است که با تازیانه بر تعهدشان می کوبند.
متن پاسخ حمید بهمنی مدیر عامل سابق موسسه شهید آوینی که بطور اختصاصی در اختیار سینماپرس قرار گرفت به شرح ذیل است:
هوالحق
سوره مبارکه آل عمران آیه ی ۱۸۵:
هر کسی مرگ را خواهد چشید و جز آن نیست که روز قیامت، پاداش های شما به طور کامل به شما داده می شود و پس از آتش دور نگاشته شود و او را به بهشت درآورند، نیکبخت است، و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.
جناب سیامک رحمانی!
بگذارید در همین ابتدای کلام بر خلاف تیتر یادداشت شما عرض کنم که حاتمی کیای عزیز برسر سینمای ملی و آرمانی و عدالتخواهانه ایران پس از انقلاب، بسیار منت دارد. نمی دانم موقعی که شما هنوز نمی دانستید کلمه سینما را با کدام «سین» می نوشتند، ابراهیم حاتمی کیا دوربین بدست در مناطق جنگی بود یا بعد از جنگ؛ باز هم او بود که همراه بزرگ مرد سینمای ایران مرحوم ملاقلی پور سینمای ملی و راستین ملقب به انقلاب اسلامی را به فرهنگ نوپای انقلاب ایران تقدیم کردند.
اتفاقاً همین حاتمی کیا بود که بسیاری از منتقدان بزرگ چون استاد خسرو دهقان را مجبور کرد به احترام سینمای حاتمی کیا، اعتراف کند (نقل به مضمون) سینمای حاتمی کیا فراتر از سینمای ایران و سینمای شبه روشنفکری است و اما روزگار و منتقدان قلم بدست و طلبکار و ساده بین تصور می کنند حاتمی کیا از پس فیلم هایش دنبال مطاع دنیاست؛ دنیایی که به هیچکس وفا نکرده است.
راستی جناب رحمانی! نامه ی شهید آوینی به ابراهیم حاتمی کیا را خوانده ای؟! همین قدر می دانم ایشان تمام قَد و با تمامی ایمانش از اندیشه و کار ابراهیم حاتمی کیا دفاع کرد و اعلام نمود سینمای الگو و پاک فطرت و هنرمندی انقلاب در آثار حاتمی کیاست و اینجا بود که ابراهیم جایزه اش را از دست سید شهیدان اهل قلم گرفت. حاتمی کیا بر گردن ما و شما خیلی حق دارد، ما را از خماری روشنفکرنمای سیگاری قهوه خور بیرون کشید و به ما یاد داد که چگونه برای ایمان و اعتقادمان فیلم بسازیم و خوب هم ببینیم، حاتمی کیا غُصه اش تعریف و تمجید امثال شما و جایزه گرفتن نیست و نبوده است، اما قِصه اش این است که چرا امثال شماهای مدعی سینما، اهل خوب دیدن و چه بسا با ایمان دیدن نیستید و همیشه تحت تأثیر فضای کاذب فرش های قرمز جشنواره ها و سوت و کف زدن ها و چهره های رنگارنگ هستید ؟! آری؛ حاتمی کیا عاری از اتهامات بی یابه و اساسی کسانیست که خودشان را منتسب به سینما و صاحب سینمای ایران می دانند و همواره دل در گرو جایزه ها و هورا کشیدن ها دارند.
جناب رحمانی! سوز دل حاتمی کیا را اگر درک می کردید حداقل به موهای سفید سرش نگاه می کردید و دیگر اسیر فرمول های من درآوردی خود نمی شدید. کدام جریان روشنفکری و منتقد نظام و یا حتی جریان پولدار به اصطلاح وطنی که البته به آن طرف آب غش و ضعف می کنند حاضرند برای فیلم های ایشان سرمایه گذاری کنند؟ مگر غیرت حاتمی کیا خریدنی است؟ مگر هنر حاتمی کیا مثال زدنی است؟ مگر حاتمی کیا فیلم هایش را با سفارش کشورهای غربی برانداز می سازد؟
جناب نویسنده محترم! بدجور به خاکی زده اید؛ جوری که از جنس فیلم «بادیگارد» جوش آورده اید، چون قامت فیلم از انسان های فراموش شده ای می گوید که قلم بدستان سینمای سفارشی غرب آنرا به سخره گرفتند، حاتمی کیا چون فروشی نیست و عزت و شرف و ایمان و مردم فرهنگ دوستش را هیچگاه نمی فروشد و نفروخته است، اینگونه بر او می تازید. شما ناراحتی تان را از حاتمی کیا به خاطر انتقادش از اصغر فرهادی به صورت چماق روشنفکری بر سر او زده اید، دریغ از یک لحظه تحقیق و عدم درک صحیح!!
همین جناب اصغر فرهادی که شما خواهان او هستید حتماً می دانید چگونه فیلمساز شدند، از حمایت رسانه ملی و ساخت چندین سریال و تجریه کردن و آموختن و فیلمساز شدن، پس چرا به همین جناب فرهادی نگفتید که تو چرا از دولت، پول کلان گرفتی و فیلمساز شدی؟! آیا غیر از غرض ورزی، چیزی دیگری هم می شود نزد شما یافت؟ یادتان رفته است که چگونه فیلمسازانی چون ب.ق / م. م / ع . ک / ب . ب / ج . پ و...با کمترین ظرفیت از این سرزمین به دامان غربی ها فرار کردند و ابراهیم در آتش ماند؟
جناب رحمانی! ایکاش به جای ترور شخصیت حاتمی کیا و فیلم هایش حداقل قلمت را به جایی می بردی که توان درک آن را داشتی، حاتمی کیا اگر سوریه برود یقیناً تحت تأثیر قلم شما نخواهد رفت، چون فاجعه سوریه حتی در قلم شما هم منعکس نشده و نمی شود. چون به نظر می رسد که اساس جهاد را در هنر نپذیرفته اید، چه رسد به اینکه به کسی بگویید برود جبهه سوریه، راستی شما زمان جنگ چند سالتان بود؟
مطمئن باشید جناب رحمانی، تا زمانی که حاج کاظم ها و حاج حیدرها هستند که هستند، ابراهیم و «موج» سینمای پایدار و نوین انقلاب هم خواهد بود. راستی نکند مدلینگ تصور شما در سینما به جای حاج کاظم و....امثال قهرمانان پوشالی چون مرد عنکبوتی و خفاش من و هالک و ... است که اینگونه اسطوره های واقعی فیلم های ابراهیم را به تمسخر کشیده اید؟
من فقط این را به یقین میدانم تا شریان حمایت از تفکر و اندیشه سکولاریزم در هنر سینمای امروز ما هست بخش اعظمی از آن در جوهر قلم بدستانی خواهد بود که تازیانه شان را بر تعهد می کوبند!
والعاقبه للمتقین
حمید بهمنی. فیلمساز سینمای جمهوری اسلامی ایران
قدس/بزرگداشت حمید سبزواری برگزار شد
ماجرای مقدمه رهبری بر کتاب پدر شعر انقلاب
مراسم پاسداشت استاد حمید سبزواری عصر امروز ۲۷ بهمن با حضور ادب دوستان و شاعران انقلابی در خبرگزاری فارس برگزار شد. جمعی از اهالی فرهنگ در این مراسم از نقش سبزواری در رشد ادبیات انقلاب گفتند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، در این مراسم حسین شمسایی، شیرینعلی گلمرادی، شرفشاهی، گلریز، اصلانی و محمدحسن زورق حضور داشتند.
در ابتدا محمد حسن زورق درباره حمید سبزواری گفت: امروز گردهم جمع شدیم تا از خدمات مردی از نستوه و شاعری پرشکوه که مقابل امواج ناملایمات ایستاد و شعر انقلاب را به سمت افقهای روشن هدایت کرد صحبت کنیم. بزرگداشت حمید، بزرگداشت شعر و سرود انقلاب اسلامی است و قدرشناسی از او یک وظیفه شرعی، ملی و انقلابی است چون شعر حمید مرزها را در هم نوردیده است.
زورق با اشاره به 9 دهه زندگی حمید درباره دوران مختلفی که این شاعر از سر گذرانده توضیح داد: سبزواری در سال 1304 در سبزوار در عصر اختناق رضاخان به دنیا آمد او هنوز به حد قضاوت درباره مسائل اجتماعی نرسیده بود اما فضای اختناق را از طریق عواطف به طور ناخداگاه دریافت میکرد. عصر رضاخان، عصر پردهدری اجباری زنان، قتل عام مسجد گوهرشاد، دوران ناخنکشیها و شهادت مدرس بود. حمید از فضای آن دوران دریافت شهودی و ناخدآگاه داشت.
وی افزود: 1314 تا 1324 دهه دوم زندگی او بود شاهد تحقیر ملت ایران و تضعیف هویت اسلامی مردم بود. در آن دوران رضاشاه را به جزیره موریس بردند و پسرش را به تخت سلطنت با همسری دختر ملک فاروق نشاندهاند. آلمانها فریب خورده و به وسیله آنها راهآهن شمال و جنوب کشیده شد. نفت در این زمان انحصاری شد و حمید در آن زمان تمام این رنجها را میدید و دندان بر جگر میسایید.
زورق عنوان کرد: دهه سوم زندگی حمید از سال 1324 تا 1334 بود، در این دهه آیت الله کاشانی پرچم مبارزه با انگلیس را در عراق برافراشته و با انگلیس در عراق میجنگید، پس از آن در گریز از عراق و خنجگر خشونت انگلیس، کاشانی به ایران پناه آورد، مردم به آیت الله افتخار میکنند و پس از آن با رای مردم وارد مجلس میشود و موضوع ملی شدن صنعت نفت را به آرمان ملی تبدیل میکند. همچنین شرق در مقابل حرکت ملت ایران حزب توده را به ایران آورده و انگلیس نیز تودهایهای نفتی را ساماندهی میکند. خیابانها عرصه زنده باد و مرده باد گروهکها شده و مصدق کشور را رها کرده است.
وی در خصوص چهارمین دهه زندگی حمید تشریح کرد: چهارمین دهه زندگی حمید از سال 1334 تا 1344 است، او در این دوره میبیند که زبانها بریده و قلمها شکسته شده، همچنین میبیند ملیگراها کنج اوذلت رفتند و گاه با شاه و گاه تنها دم از ایران بزرگ میزند. کمونیستها، سوسیالیستها در این دوره نتوانستند کاری انجام بدهند و اصلاحات عرضی اتفاق میافتد و همچنین سیاست تک محصولی کردن آغاز شده و در این دوره امام خمینی ظهور میکند، در این دوره طلاب در فیضیه قتل عام میشود و حمید تمام آرزوهای خود را در سیمای امام خمینی میبیند.
زورق افزود: دهه پنجم زندگی حمید از سال 1344 آغاز و به سال 1354 میرسد، در این دهه خمینی در نجف دست ولایت فقیه میدهد و اعلامیه پخش میشود و یاران امام خمینی در زیر شکنجه شهید میشوند. مطهری نیز از قم به تهران میآید و از هر کاری برای معرفی اسلام استفاده میکند.
وی در توضیح دهه دیگر از زندگی سبزواری خاطر نشان کرد: ششمین دهه سال زندگی حمید 1354 تا 1364 منتهی میشود. در این دوره حمید شعرهای خود را از طریق دوستان از جمله حسین شمسایی به گوش مردم میرساند. در سال 56 مقاله رشیدی مطلق توهین به امام چاپ میشود و زلزلهای رخ میدهد و چرخهای اولیه انقلاب به حرکت در میآید. در این دوره شعر حمید قلیان میکند و جلسات هفتگی او همراه با شعارهای انقلابی میشود، حمید در برخورد با خشونت رژیم شاه بیپرواتر بود و سرود میساخت. هنگام ورود امام به وطن سرود ای خمینی ای امام، برخیزید ای شهیدان راه خدا، به وسیله او میسراید و در جمع خوانده میشود. او همراه با ادامه دادن شعر به جبهههای نبرد حق علیه باطل میرود و در نکوهش بنیصدر نیز شعر میخواند.
زروق افزود: هفتمین دهه زندگی حمید از سال 1364 تا 1374 است، در آن زمان تهران موشک باران میشود اما ملت مقاومت میکنند و قطنامه 598 امضا میشود. سال 68 برای فوت امام «دریغا ای دریغا ای دریغا، خدایی سایهای رفت از سرما» را میسراید.
وی گفت: هشتمین دهه زندگی او از سال 1374 تا 1384 است او همچنان یک اسلامگرای انقلابی و شاعری بیبدیل است.
زروق در پایان صحبتهای خود گفت: نهمین دهه زندگی او از سال 1384 تا به امروز ادامه دارد، او مانند شمعی است که به سختی میسوزد و به آنچه میبیند میسازد. او امیدوار است که انقلاب زمینهساز ظهور مهدی(عج) باشد. به قول شمسایی حمید منبع تمام نشدنی شعر و حماسه است و به قول محدث خراسانی تمام ویژگیهای انقلاب در شعر او جمع شده است.
در ادامه حمیدرضا شاهنگیان با بیان این که تعداد استقبال کنندگان از این مراسم بزرگداشت کم است گفت: تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی بدون نوشتن نام حمیدی سبزواری امکان پذیر نیست، بسیاری حمید را از سال 54 و برخی قبل از آن میشناسند. اما همه میدانند که او در شعر خود متبلور شده و شعر او محصول ایمان، شجاعت، صراحت، بینش و اعتقاد است. او در تمام قالبهای مختلف شعر دارد اما در هر شکلی به گفته متخصصان کم نظری بوده است.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: در سال 1332 زمانی که 28 سال سن داشته، در موضوع کودتا شعرهایی گفته که من در سن 60 اندی سال نسبت به بینش و هوشمندی او متعجب هستم.
حسین شمسایی دیگر سخنرانی بود که در این مراسم سخنرانی کرد. وی گفت: حمید سبزواری بیش از آنچه برای ما شناخته شده باشد برای نسل امروز و افرادی که در آن سوی مرزها هستند شناخته شده است.
شمسایی گفت: در سال 53، بعد از اتمام کلاسهای عصر دانشگاه گاهی سری به مسجد هدایت میزدم و محضر آیتالله طالقانی را درک میکردم و گاهی شعری نیز میخواندم. شبی از همین شبها غزلی از حمید برای حاضرین خواندم فردی از من پرسید شاعر این شعر را میشناسی که من گفتم حمید سبزواری این شعر را سروده اما خود او را تا کنون ندیدهام که آن فرد گفت من حمید سبزواری هستم و از آن زمان تا امروز محضر او را درک کردهام.
او اضافه کرد: جلسات شعری با حمید داشتیم که منتهی به شب شعرهای انقلاب شد که این جلسات در میدان خراسان برگزار میشد. علی معلم دامغانی، یوسفعلی میرشکاک و ... از نتایج این جلسات بودند. حمید اعتقاد عجیبی به مسئله انتظار و ظهور دارد و همین موجب پیشگویی او در اشعارش شده است.
شمسایی در بخش پایانی سخنانش گفت:کتاب «سرود درد» آماده چاپ بود که حمید گفت دوست دارم آقا (آن زمان رهبر انقلاب رئیس جمهوری اسلامی بودند)، بر این کتاب مقدمه بنویسم که وقتی من این مسئله را با ایشان مطرح کردم استقبال کردند و اشعار را خواستند تا بتوانند متناسب با آنها چیزی بنویسند 4 یا 5 روزی کتاب در اختیار ایشان بود و بعد از آن مقدمهای هوشمندانه بر آن نوشتم.
محمدگلریز خواننده سرودهای انقلابی، در بخش دیگر این مراسم با اشاره به شجاعت سبزواری در سرودن اشعار انقلابی گفت: در ماههای قبل از انقلاب که جو ترور و کشتار حاکم بود و کسی قدرت صحبت کردن علیه طاغوت را نداشت چه رسد به اینکه شعر بگوید، اما استاد سبزواری اشعار حماسی و انقلابی میسرود.
وی افزود: در آن روزی که سرود «برخیزید، ای شهیدان راه خدا»، خوانده شد من در آن گروه سرود حضور داشتم و از این باب باید در سرودن سرودهای حماسی و انقلابی حمید سبزواری را ستود. او دارای خلق خوبی است و نشد که یک مرتبه به حضور او برسیم اما او عادی جواب ما را بدهد بلکه با مهربانی از ما استقبال میکرد.
گلریز در پایان گفت: برای سرود شهید مطهری خدمت امام رسیدیم که قبل از دیدن امام مرحوم حاجاحمد آقا سخنانی که در واقع نظر امام بود را به ما منتقل کرد و به عبارتی گفتند که امام خواسته موسیقیهایی بسازید که همه سلیقهها را جذب کند که بعد از آن به دیدار امام رفتیم و امام دو مرتبه برای ما دعا کرد و فرمود که خدا شما را در پناه اسلام حفظ کند.
او پس از این قطعاتی از سرودهای انقلابی را برای حاضرین به صورت زنده خواند.
قدس/کارگردانی انیمیشن «فهرست مقدس» مطرح کرد
گرفتن سیمرغ کمکی به ما نمیکند
محمد امین همدانی گفت: انیمیشن «فهرست مقدس» جایزه بهترین انیمیشن را دریافت کرد و سیمرغی به ما داده نشد. این جایزه تاثیر بسزایی در کار ما ندارد، چیزی که میتوانست در جشنواره تاثیر خوبی داشته باشد اکرانهای خوبی بود که اتفاق نیفتاد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، کارگردان انیمیشن «فهرست مقدس» که در سیو چهارمین جشنواره فیلم فجر توانسته بود جایزه ویژه را دریافت کند گفت: ما جایزه بهترین انیمیشن را دریافت کردیم و سیمرغی به ما داده نشد. در واقع باید بگویم گرفتن این جایزه تاثیر بسزایی در مسیر کاری ما ندارد، چیزی که میتوانست در جشنواره تاثیر خوبی داشته باشد و به نفع کارگردانان انیمیشن محسوب شود اکرانهای خوبی بود که اتفاق نیفتاد.
وی در ادامه افزود: فقط گرفتن این جایزه در اختتامیه جشنواره فیلم فجر این اجازه را به ما داد که پشت تریبون به اندازه یک دقیقه آن هم با غرهای مجری محترم بتوانیم صحبت کنیم و شاید مهمترین دستاورد این جایزه برای ما بود.
وی با اشاره به اینکه انیمیشن در این دوره از جشنواره فیلم فجر به شدت بایکوت شد، گفت: دلیل این رفتار را همچنان نمیدانم شاید به دلیل مفاهیم ارزشی بود که در این آثار وجود داشت و شاید فکر میکردند تولیدکنندگان این آثار قرار است جای کسی را در سینما تنگ کند. مخاطب اصلی انیمیشن کودک و نوجوان است و فکر نمیکنم این نوع نگاه درست باشد البته در خوشبینانهترین حالت باید بگویم که کملطفی کردند در هر صورت اگر فکر کنند انیمیشن جای برخی از تولیدکنندگان فیلم سینمایی را در این عرصه بگیرد، کوته بینی است.
همدانی در ادامه صحبتهایش در پاسخ به این پرسش که آیا فکر میکنید نمایش آثار انیمیشن در جشنواره فیلم فجر میتواند برای آنها مفید واقع شود، اظهار کرد: اگر با انیمیشن و تولیدکنندگان این آثار در جشنواره فیلم فجر با احترام برخورد شود قطعاً اتفاق خوبی میتواند قلمداد شود در غیر اینصورت قطعاً فیلمهای انیمیشن میتواند جایگاه خود را در میان مردم و همچنین سینما پیدا کند.
قدس/توزیع رایگان قرآن کریم در پرتیراژترین روزنامه یونان
روزنامه یونانی «توفیما» که پرتیراژترین روزنامه این کشور است در بخشی از کمپین خود برای عرضه رایگان کتب مقدس ادیان، قرآن کریم را به صورت رایگان عرضه کرد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، روزنامه یونانی «توفیما» که پرتیراژترین روزنامه این کشور است دوشنبه هر هفته یک کتاب را به صورت مجانی به خوانندگان خود هدیه میکند.
این روزنامه در آخرین شماره خود اما در این هفته قرآن کریم را به خوانندگان خود هدیه کرد و این نخستین بار در جامعه مسیحی ارتدوکسی چون یونان است که چنین اتفاقی میافتد.
البته این اقدام که بازتاب خبری گستردهای نیز داشته، بخشی از کمپین این روزنامه برای عرضه رایگان کتب مقدس ادیان مختلف بوده است.
به گزارش فارس، مسیحیان ارتدوکس بزرگترین بخش از جامعه یونان را تشکیل میدهد و اندکی از مردم این کشور میحی کاتولیک، مسلمان، هندو و ... هستند.
مسلمانان این کشور بر اساس آمار رسمی 98 هزار نفر است که کمتر از یک درصد مردم این کشور را تشکیل میدهند هرچند در سال گذشته میلادی با حضور بین 200 تا 300 هزار آواره از کشورهای اسلامی از جمله آوارگان سوری و عراقی در این کشور، تعداد مسلمانان افزایش یافته است.
قدس/داوری اردکانی در مراسم رونمایی دو کتاب عماد افروغ: من برخلاف دکتر افروغ خوشبین نیستم
دکتر داوری اردکانی با خوانش شعر قاصدک اخوان ثالث گفت:«من برخلاف دکتر افروغ که خوشبین است، خوشبین نیستم و به واسطه اعتقادی که باید داشته باشم، نمیتوانم نومید باشم. وقتی به اطراف نگاه میکنم و به گردش کارها مینگرم میپرسم چرا این گونه است.»
به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، رونمایی از دو کتاب دیالکتیک و تفاوت نوشته آلن نری و ترجمه عماد افروغ و کتاب شرحی بر دیالکتیک روی بسکار شب گذشته در سالن اجتماعات فرهنگسرای اندیشه با حضور دکتر رضا داوری اردکانی و حمید پارسانیا و در غیاب دکتر دینانی و اعوانی برگزار شد.
در این جلسه عماد افروغ این دو اثر ثمره عمر خود خواند که برای انتشارشان 24 سال انتظار کشیده است. وی درباره نوشتن کتابی درباره رئالیسم انتقادی گفت:«حس میکردم جای رئالیسم انتقادی و دیالکتیک بسکار خالی است و این جلسه رونمایی فاز سوم کار من [کتاب سوم این مجموعه] است.»
وی دلیل انتخاب رئالیسم انتقادی را در این دانست که پوزیتویسم سطحی و جهان پستمدرن پساویتگنشتاینی او را اقناع نمیکند. وی در این جلسه به نقد نگاه رئالیسم انتقادی پرداخت که متفکران این مکتب اعتقادی به علیت ندارند و همه چیز را اتفاقی میدانند. وی اعتقاد به نسبیت معرفت شناختی و توجه به امر غایب را ویژگی این مکتب خواند که به معنای امید و نفی استقرا و بسته بودن عالم است و افزود: «رئالیسم انتقادی معتقد به تقدم هستیشناسی و نفی انسانگرایی است. برخلاف ویتگنشتاین معتقدند زبان میتواند به ورای خود دلالت داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در تعریف کتاب دیالکتیک باسکار آن را نیاگاری لفاظی توصیف کرد و تاکید ترجمه آن کارش نبوده چون کتاب بسیار سختی است. وی در شرح نگاه دیالکتیکی باسکار، آن را دارای چهار مقطع خواند که با دیالکتیک هگل تفاوت عمدهای دارد. بخشی از صحبتهای افروغ به این اختلاف اختصاص یافت که در نهایت برخلاف هگل که منتهای دیالکتیکش دولت است، بسکار به انسان میرسد. بسکار اینهمانی هگل را نمیپذیرد و نهایت چرخش بسکار جایی است که سوژه و ابژه یکی میشود.
افروغ در نقد نگاه آقایان داوری و دینانی پرسید چرا فلسفه باید محدوم باشد و چرا خادم نباشد؛ چرا باید میان عمل و نظریه فاصله باشد و تاکید کرد:«همه علوم خادم هستند.»
نماینده سابق مجلس در بحث آزادی، قرائت بسکار را متفاوت با قرائتهای رایج معرفی کرد که با انها همخوانی ندارد و با تاکید بر عنوان یکی از آثار بسکار؛ ریشه بازگشت به خدا در غرب در شوک نفس باسکار دنبال کرد که در آن به شرح خدا و بهشت میپردازد.
داوری اردکانی با تصریح این نکته که از مطالعه نظریهای تازه خوشحال است، گفت: « نزدیکی میان بسکار و ملاصدرا میشود حسکرد؛ ولی من در مقامی نیستم که بحثی درباره بسکار کنم. بیست سال پیش فلسفه ملاصدا را گفته میشد ولی تلفیقات بیان نمیشد. کار بزرگ دکتر افزوغ چاپ این دو کتاب نیست؛بلکه چیزی در درون افروغ است که آن مهم است.»
وی در جواب افروغ مبنی بر خادم بودن فلسفه گفت:«نمیدانم فلسفه خادم است یا مخدوم؛ ولی آنجه به آن فکر میکنم درک یکدیگر است. برای کسی که دلش برای دانش میتپد احترام قائلم. ما صحبت از نظم دینی می کنیم و این نظم دینی چگونه برقرار میشود و بنیان نظری آن چیست؟ ما وجود منتشری همانند بقیه مردم داریم که زندگی میکنیم؛ ولی در مقام دانشمند مطلب فرق میکند.»
وی با تشریح نقش دانشمند در عرصه جهان تاکید کرد از فلسفه سیاست به شکل مستقیم بیرون نمیآید. استاد بازنشسته دانشگاه تهران با اشاره به شعر «قاصدک» اخوان ثالث و خواندن و تفسیر ابیات آن که بازتابی از نگاهش خواند، افزود: «من برخلاف افروغ که خوشبین است، خوشبین نیستم و به واسطه اعتقادی که باید داشته باشم، نمیتوانم نومید باشم. وقتی به اطراف نگاه میکنم و به گردش کارها مینگرم میپرسم چرا این گونه است.»
ریاست فرهنگستان علوم ایران کوشش عماد افزوغ برای یافتن بنایی برای نظام اسلامی را ستود و تصریح کرد گرایش وی به ملاصدرا، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی و بسکار به همین سبب است. وی اظهار داشت به نظرش بسکار تفکری هندی دارد ولی آگاهی نسبت به عرفان ایرانی ندارد.
وی در گوشهای از صحبتهایش اذعان داشت: «دانشمند اگر دانش را شغل خود بداند به آن خیانت کرده است. کانت را قبول ندارم که انسان غایت است، ما هست نیستیم ولی آخرین حلقه آفرینش هستیم. ما موجودی هستیم مفتخر به اینکه فرمود به دست خود ساختم و به صورت خود آفریدم. دانشمند علوم اجتماعی که به فلسفه بیاعتنا باشد، سطحی میماند.»
حمید پارسانیا با بیان آنکه این دو اثر منبع خوبی در حوزه نظری و انتقال مفاهیم مدنظر عماد افروغ است، نگاه بسکار را محصول سه منبع معرفتی پوزیتویستی، عرفان هندی و فلسفه هگل خواند. وی بهش عمده صحبتهایش را به شرح آرای ملاصدرا و توصیف یک دیالکتیک صدرایی اختصاص داد.
در انتهای این مراسم از افرادی که در انتشار کتاب به عماد افروغ یاری رسانده شد با اهدای جوایزی از جانب مدیرین فرهنگسرای اندیشه تقدیر به عمل آمد.
دو کتاب «دیالکتیک و تفاوت» و «شرحی بر دیالکتیک روی بسکار» توسط انتشارات علمی با شمارگان 770 نسخه منتشر شده است.
مردم سالاری/ سخنگوي شوراي سياستگذاري نمايشگاه کتاب خبر داد: حذف محدوديت زماني فروش کتاب در نمايشگاه
سخنگوي شوراي سياستگذاري بيستونهمين نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران از برداشته شدن محدوديت زماني فروش کتاب در نمايشگاه خبر داد. علياکبر اشعري درباره مصوبات نهمين جلسه شوراي سياستگذاري نمايشگاه که ديروز با حضور سيدعباس صالحي معاون امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و اعضاي شورا در اين وزارتخانه برگزار شد، گفت: با تصميم شورا ناشران ميتوانند کتابهايي را که سالها از نشر آنها ميگذرد و بر اساس مقررات قادر به عرضه آن در نمايشگاه نبودند بار ديگر در نمايشگاه عرضه کنند.
وي ادامه داد: البته ناشران بايد توجه داشته باشند که اين کتابها مبناي تعيين متراژ غرفه در نمايشگاه نيستند و بر اساس آييننامه صرفا تعداد عناوين منتشرشده از سوي ناشران در سه سال گذشته مبناي اختصاص ميزان متراژ غرفه به ناشران خواهد بود.
اشعري همچنين گفت: با مصوبه شوراي سياستگذاري مقرر شد تا هزينههاي صرفهجوييشده در برگزاري نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران در جهت جذب مخاطب و حمايت از ناشران براي حضور در نمايشگاه هزينه شود. البته تصميمگيري درباره جزييات اين موضوع بر عهده شوراي برنامهريزي بيستونهمين نمايشگاه کتاب تهران است.
عضو شوراي سياستگذاري بيستونهمين نمايشگاه کتاب تهران در ادامه از تصويب برخي آييننامههاي حضور ناشران در نمايشگاه خبر داد و گفت: آييننامههاي دستورالعمل ارائه خدمات گمرکي، شيوه ارزيابي کتابهاي خارجي و ضوابط حضور ناشران داخلي پس از بررسي به تصويب شوراي سياستگذاري نمايشگاه رسيد.
اشعري درباره پيشرفت فيزيکي شهر آفتاب و اقدامات عمراني در محل برگزاري نمايشگاه گفت: در اين جلسه قائممقام نمايشگاه گزارشي از پيشرفتهاي محسوس در فعاليتهاي عمراني در محل برگزاري نمايشگاه ارائه کرد. براساس اين گزارش شهرداري تهران با جديت و حميت مشغول انجام امور زيربنايي براي برگزاري نمايشگاه کتاب در شهر آفتاب است و تاسيسات زيربنايي اعم از برق و مخابرات هماکنون وارد شهر آفتاب شده است.
سخنگوي شوراي سياستگذاري نمايشگاه کتاب افزود: براساس اين گزارش همچنين پيشرفتهاي خوبي در مترو تهران انجام شده است و با تعطيلي ايستگاههاي حرم مطهر و کهريزک، اقدامات زيرساختي به منظور تجهيز ايستگاه شهر آفتاب در حال انجام است و مسئولان شهرداري قول دادهاند که ايستگاه مترو شهر آفتاب قبل از موعد مقرر بهرهبرداري خواهد شد. همچنين اقدامات لازم به منظور برپايي سازههاي موقت براي فراهم کردن فضاي مورد نياز انجام شده است و با پيمانکار قراردادي منعقد شده است.
مردم سالاری/شبنم مقدمي: از اعتماد کردن به کارگردانهاي جوان ناراضي نيستم
شبنم مقدمي که در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر موفق به دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل شد، ميگويد از اعتماد کردن به کارگردانهاي جوان سينما ناراضي نيست.
به گزارش هنر آنلاين اين بازيگر سينما که امسال با سه فيلم در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر حضور داشت و توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل زن را براي بازي در دو فيلم «نفس» و «زاپاس» به دست آورد، درباره فيلمهاي اين دوره از جشنواره بيان کرد: تماشاگر ايراني آنقدر هوشمند است که واقعنمايي را بپذيرد. اگر در فيلمهاي اين دوره از جشنواره که بخشي از آنها به مشکلات جامعه امروزي برميگشت، نااميدي هم ديده شده، حتماً وضعيت زندگي و جامعه هم به اين شکل است.
بازيگر فيلم «زاپاس» در ادامه بيان کرد: اتفاقاً من فکر ميکنم از همينگونه فيلمها که شايد خانوادههاي سطح پائينشهر را نشان هم ميداد، استقبال خوبي شد. پس اينگونه فيلمها هميشه هم نااميدکننده نيستند و اتفاقي که خيليها در جشنواره معتقد بودند که فيلمهاي امسال بخشي از نااميدي را به معرض تماشا ميگذارد، به نظرم اشتباه است. از طرفي تماشاگر حق انتخاب دارد، ميتواند فيلمي که او را آزار ميدهد نبيند.
او گفت: متأسفانه من با اين تعبير که فيلمها سياهنمايي ميکنند، مخالف هستم. چرا که تماشاگر امروز سينما درک ميکند که يک فيلم واقعنما با يک فيلم سياهي نما خيلي متفاوت است. مقدمي که در فيلم «نفس» نيز در نقشي کوتاه اما تأثيرگذار حضور داشت، بيان کرد: وقتي با يک فيلمنامه درست و استاندارد روبرو ميشويد، ديگر ترديدي براي نپذيرفتن بازي در آن وجود ندارد. کسي که فيلمنامه خوبي مينويسد، حتماً ديدگاه صحيح و زيبايي به سينما هم دارد. من ناخودآگاه به عنوان يک بازيگر به کارگردان اين اثر هم اعتماد ميکنم. ضمن اينکه فيلمسازان جوان عرصه سينما، اصولاً از فيلم کوتاه به سينما راه پيدا ميکنند. اگر شما فيلمهاي کوتاه اين دوستان را هم ببينيد، نگاه اين فيلمسازان جوان را متوجه خواهيد شد. من از اعتماد کردن به کارگردانهاي جوان بدي نديدم و تا الان ناراضي هم نيستم. فکر ميکنم اين دوستان به زودي در جايگاههاي خوبي سينما قرار خواهند گرفت.
وطن امروز/گفتوگوی «وطن امروز» با مهدی قمی، دبیر اجرایی سومین نمایشگاه رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی
در راستای دغدغههای فرهنگی
مرتضی اسماعیلدوست: جهان امروز در محاصره دادهها و ستاندهها گرفتار آمده و ابزارهای دیجیتال موجب بسط اطلاعات شده است. از طرفی استکبار جهانی با ایجاد و کنترل فضای مجازی سعی بر بازیابی هژمونی شوم خود در جوامع مختلف دارد. در این میان دغدغههای موجود نزد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی زمینهای شد تا در محدودیتهای بسیار موجود در زمینه رخدادهای فرهنگی شاهد برپایی نمایشگاهی ارزنده از دستاوردهای فرزندان خلاق عرصه دیجیتال باشیم. نمایشگاهی که سومین دوره آن با کمترین حمایت لازم از سوی دستاندرکاران فرهنگی کشور و با بیشترین توجهات مردمی روز چهارشنبه در محوطه بوستان گفتوگو به پایان رسید و فرصتی در این میان حاصل شد تا با مهدی قمی، دبیر اجرایی این دوره گفتوگویی صورت دهم تا بیشتر از اهداف این آوردگاه بدانیم و یادی از تلاش مردانی داشته باشیم که دغدغه فعالیت فرهنگی دارند.
سومین دوره نمایشگاه رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی با چه ظرفیتی و با حضور چند شرکت در این حوزه برپا شد؟
میزان استقبالی که از سوی افراد و شرکتهای فعال در فضای دیجیتال رخ داد شرایط ارزندهای برای توجه به این بخش مغفولمانده داشت اما متاسفانه فضای چندان زیادی برای ارائه این توانمندیها وجود نداشت، البته قرار بر این است سال آینده این نمایشگاه در مصلای حضرت امام خمینی(ره) برگزار شود تا شرایط بهتری برای حضور فعالان و مخاطبان فراهم شود. ما ظرفیتهای بالایی برای برگزاری این نمایشگاه داشتیم، چنانکه بیش از 650 موسسه در این باره ثبتنام اولیه را به عمل آوردند که نتوانستیم در خدمت همه این دوستان باشیم و تعداد 300 غرفه با توجه به محدودیتها مورد پذیرش قرار گرفت.
اشاراتی به بخشهای موجود در این دوره از نمایشگاه داشته باشید.
سومین دوره از نمایشگاههای رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی در 4 بخش رسانههای «برخط» شامل پایگاههای خبری و تخصصی، «نشر دیجیتال و تلفن همراه» که درباره تولیدکنندگان نرمافزارهای چندرسانهای و تلفن همراه است، «بازی و پویانمایی» و «فناوری اطلاعات» برگزار شد و 5 بخش جانبی هم با عناوین «کلینیک ترک اعتیاد از اینترنت»، «سواد فضای مجازی»، «کودک و نوجوان»، «کارگاهها و نشستها» و «زیارت مجازی» داشتیم.
اهداف اولیه از طراحی نمایشگاهی برای رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی چه بود؟
همین که موسسات همدیگر را خواهند شناخت و از تواناییها و فعالیتهای جدید خود آگاهی پیدا میکنند به خودی خود میتواند اتفاقی ارزنده باشد. همچنین برگزاری این نمایشگاه باعث ایجاد شرایط مناسب و بستری خوب برای موسسات دیجیتال انقلاب اسلامی خواهد بود تا محصولات و توانمندیهای خود را در معرض نمایش عدهای گسترده از مردم قرار دهند و اینها همه میتواند در راستای اهداف اولیه برگزاری نمایشگاه یعنی بسترسازی فعالیت و ساماندهی موسسات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی باشد. از طرفی یکی از مواردی که موجب راهاندازی این نمایشگاه شد، پیگیریها و اظهار علاقه فعالان جبهه فرهنگی در حوزه رسانههای دیجیتال بود که باعث ادامه یافتن این نمایشگاه شد.
محورهای هر دوره از برگزاری نمایشگاهها دستخوش تغییر هم میشود؟
اهدافی که ما برای برگزاری این نمایشگاه در نظر گرفتیم تغییر چندانی نمییابد و با توجه به اینکه این نمایشگاه به درخواست موسسات فعال در بخش دیجیتال جبهه انقلاب اسلامی راهاندازی شد، نظر بر این بود که نمایشگاهی تخصصی داشته باشیم تا به تبادل اطلاعات و ارائه محصولات جدید این جبهه اقدام شود.
در واقع نمایشگاه رسانههای دیجیتال در خلأ موجود از این فضا راهاندازی شد.
بله! البته پیش از این وزارت ارشاد نمایشگاه دیجیتال را برگزار میکرد که آخرین دوره آن در سال 91 برگزار شد و از بهمنماه آن سال ما توانستیم در حوزه فرهنگی انقلاب اسلامی اولین دوره این نمایشگاه را برگزار کنیم و در سال 1393 دومین دوره آن و امسال هم که سومین دورهاش برگزار شد.
این نمایشگاه بستری جهت نمایش توانمندیهای بچههای جبهه فرهنگی انقلاب در جنگ سایبری رخ داده در جهان خواهد بود؟
بله! همینطور است. ما به دنبال حمایت از تولیدکنندگان انقلاب اسلامی جهت مقابله با توطئههای دشمنان در فضاهای مجازی و دیجیتال هستیم و در نظر داریم از طریق برگزاری نمایشگاه موجب به وجود آمدن روحیه اشتیاق نزد مردم و مسؤولان شویم تا بتوانیم فضای مناسبی را از آن خود کنیم، چرا که امروز جنگ سختی در فضای مجازی و با افزایش توان دستگاههای دیجیتال ایجاد شده است که نیاز به وجود افرادی ماهر و کارآزموده و خلاق از جوانان ایرانی جهت رویارویی با این پدیدههای جدید و پیچیده دارد.
اشاراتی به دستاوردهای رخ داده در سومین دوره این نمایشگاه داشته باشید.
با توجه به شرایط موجود در جهان و شیطنتهای رسانههای غربی وجود چنین نمایشگاهی میتواند انگیزه خوبی برای فعالان و تولیدکنندگان جهت ارائه آثاری با محتوای ارزنده باشد. این تولیدات در شبکههای مجازی و سایتها و در زمینه موبایل خواهد بود که میتواند جریانساز باشد و مورد توجه مخاطبان داخلی قرار گیرد. براساس بررسیهای صورتیافته شاهد دستاوردهای ارزندهای در برگزاری 3 دوره از نمایشگاه دیجیتال انقلاب اسلامی بودهایم. به نظرم این نمایشگاه ظرفیت گسترده شدن جهت انتقال توانمندیهای ارزنده شرکتهای دیجیتال را دارد.
استقبال مخاطبان این دوره را نسبت به دورههای پیشین چگونه دیدید؟
با توجه به محدودیتهای مکانی در چند روز از برگزاری نمایشگاه استقبال قابل توجهی صورت گرفت و حدود 2000 نفر به طور متوسط بازدید داشتیم که با توجه به وضعیت نهچندان مساعد مکان نمایشگاه شاهد علاقهمندی و حضور مردم در بوستان گفتوگو بودیم. این قدرت و ارزش جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را نشان میدهد که بدون توجه به هر گونه حمایتی توانسته از طریق استقبال آحاد مردم به برگزاری مطلوب نمایشگاه دست پیدا کند و آثاری ارزنده را در این چند روز به مخاطبان عرضه کند که نشان از روزهای خوبی برای آینده میدهد. تفکر مردم و شرکتکنندگان در این نمایشگاه به سمت تولید محتوایی همراستا با نگاه انقلاب اسلامی بوده و مانند نمایشگاههای دیگر اهداف تجاری مورد لحاظ نبوده است.
وطن امروز/فاصله آثار جشنواره تجسمی فجر با نگاه مردم!
«محمدحسین نیرومند» مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که از پژوهشگران عرصه فرهنگ و هنر است درباره آثار به نمایش درآمده در هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر اظهار داشت: این نمایشگاهها فرصتی است تا هنر تجسمی ایران دیده و آثار و تجربههای جدیدی به نمایش گذاشته شود اما مشکل اصلی این است که حضور مردم در این نمایشگاهها پررنگ نیست و مردم هم با آن ارتباط ندارند. وی افزود: پیشنهاد میکنم رسانهها از فرصت برگزاری نمایشگاه برای آشتی دادن مردم با هنر تجسمی استفاده کنند تا ذائقه مردم را نسبت به این هنر تغییر دهند. از جمله اتفاقهایی که باید بیفتد این است که این آثار به زندگی مردم وارد شود. نیرومند یادآور شد: در این عرصه تا برپایی نمایشگاه خوب پیش میرویم و اشکال اساسی زمینهسازی ارتباط مردم با نمایشگاه است بعد هم پرونده بسته میشود تا سال آینده و نمایشگاهی دیگر! نیرومند افزود: تصور کلیام این است که سالهاست هنر در همه رشتهها درجا میزند و پیشرفت ویژهای نمیبینیم. علتش هم این است که آن تلاش فکری و مبانی هنری که باید در زمینه آثار هنری باشد، کم شده است. وی افزود: در مجموع نوعی سرگشتگی و پریشانحالی در آثار هنری جشنواره تجسمی و همچنین فیلم فجر دیده میشود. گفتنی است هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر از تاریخ ۹ بهمن آغاز شده و تا ۱۷ اسفندماه ادامه دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com