کد خبر: ۱۲۰۷۰۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
درام تاریخی یا دروغ تاریخی/نقد و بررسی فیلم سینمایی آرگو ؛

روایتی سینمایی از ماجرای تسخیر لانۀ جاسوسی امریکا

بن افلک در دوبخش از آرگو ضمن ادای دین به دو فیلم مهم دهۀ 70 یعنی همۀ مردان رئیس جمهور با بازی رابرت ردفورد و داستین هافمن و نیز فیلم کشتن یک قمارباز چینی ساختۀ جان کاساوتیس دکوپاژ و حرکات دوربین این دو فیلم که هردو محصول سال 1976 و کشور امریکاست را الگو قرار داده
گروه فرهنگی ـ علیرضا کیانپور: در این نقد کوتاه سینمایی سعی شده تا حد امکان به این اثر سینمایی درجۀ دو (به لحاظ کیفیات متنی و هنری) و البته مهم (به لحاظ کیفیات فرامتنی و اجتماعی) با نگاهی کلی نگر پرداخته شود، به امید آنکه اگر عمری و مجال و قدرتی باقی بود در نوشته های بعدی با نگاهی موشکفانه و تخصصی به جرئیات و ابعاد فنّی تر این فیلم بپردازیم.

آرگوبه گزارش بولتن نیوز، پس از آنکه درسال 1997 سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) به مناسبت پنحاهمین سالگرد تاسیس این سازمان، دست به افشای برخی اسناد محرمانۀ خود طی سالهای فعالیتش زد، نقش این سازمان درعملیات "حقۀ کانادایی" آشکار شد. در 24 آپریل سال 2007 جاشوا بیرمن مقاله ای با عنوان "چگونه سیا از یک فیلم علمی-تخیلیِ جعلی برای رهایی از امریکایی ها در تهران استفاده کرد" در نشریۀ معتبر "وایر" منتشرساخت که 3سال بعد از انتشارش به عنوان یک مقالۀ سیاسی، توسط کریس تریو مورد اقتباسی سینمایی قرار گرفت و فیلمنامۀ "آرگو" نوشته شد تا مقدمات لازم برای کلید خوردن یک پروژۀ تحریف آمیز دیگر از وقایع تاریخی-سیاسی گذشتۀ امریکا برای پیشبرد اهداف پلید سردمداران سیاسی این کشور رقم بخورد.

آرگو بابودجۀ 45میلیون دلاری، توسط جورج کلونی،گرانت هسلو و دیویدکلاوانز تهیه شد و کارگردانی ای این پروژه نیز به بازیگر تازه کارگردان شدۀ امریکایی، بن افلک، رسید که در سال 2010 با کارگردانی فیلم تاون توانسته بود موفقیت های بسیاری کسب کند.

در این نقد کوتاه سینمایی سعی شده تا حد امکان به این اثر سینمایی درجۀ دو (به لحاظ کیفیات متنی و هنری) و البته مهم (به لحاظ کیفیات فرامتنی و اجتماعی) با نگاهی کلی نگر پرداخته شود، به امید آنکه اگر عمری و مجال و قدرتی باقی بود در نوشته های بعدی با نگاهی موشکفانه و تخصصی به جرئیات و ابعاد فنّی تر این فیلم بپردازیم.

آرگو در تقسیم بندی ژانری یک درام تاریخی است. معنای این سخن این است که تاریخ و حوادث و حقایق تاریخی نقش محوری در این فیلم دارند و درعین حال ضرورت های دراماتیک نیز در ساخت آن مهم و موثرند. تا آنجا که خود سازندۀ فیلم نیز در اظهارنظری در مورد فیلمش می گوید "یک درام سرگرم کننده برمبنای تاریخ"ساخته است. تا اینجا هیچ ایرادی به این فیلم و آثار اینچنینی وارد نبوده و هیچ شکّی نیست که افزودن المان های دراماتیک و صحنه های سینمایی و حتی اغراق آمیز برای جذاب کردن یک روایت تاریخی نه تنها ناگزیر بلکه در بسیاری موارد حتی ضروری است و نشان از درک هنری سازندۀ اثر دارد. با این همه تحریف وقایع تاریخی و حوادث غیرمستند در آرگو چنان مغرضانه و بی منطق صورت گرفته که نه تنها به لذت مخاطب فیلم نمی افزاید بلکه به شعور او نیز توهین می کند و اساساً واقعیت و حتی آن بخش از روایات تاریخی که ازقضا همین فیلم نیز با آن شروع شده را زیر سوال برده و متناقض جلوه میدهد.

در سکانس گشایش آرگو ، افلک، با استفاده از تصاویر مستند و آرشیوی به شکلی موجز و با روایتی بسیار نزدیک به واقعیت و آنچه ما به عنوان نسل سوّم انقلاب در ایران و از طریق رسانه های داخلی شنیده و میشنویم، زمینۀ تاریخی نظام پادشاهی در ایران، روابط امریکا و حکومت پهلوی و نقش وعملکرد امریکا در کودتای 28 مرداد را مرور می کند و در ادامۀ این روایت موجز به جنایات رژیم شاه و ساواک در سرکوب آزادی خواهان، شکل گیری اعتراضات مردمی و نهایتاً پیروی انقلاب، به ذکر ماجرای پذیرش ورود محمدرضاشاه پهلوی از طرف جیمی کارتر پرداخته و با این ترفند روایی، زمینۀ مناسبی برای درک انگیزۀ اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا در تهران فراهم کرده و سپس با به تصویر کشیدن مستندگونۀ تسخر سفارت توسط دانشجویان نوید فیلمی تفکربرانگیز و از آن مهم تر فیلمی منصفانه را می دهد. اما طولی نمی کشد که فیلم هرچه را رشته، پنبه می کند وعلی رغم حفظ لحن مستندگونه ش به تدریج به یک تریلر سطحی هالیوودی نزول می کند. فیلمی که با به کارگیری تمام شگردهای کلیشه ای هالیوودی از خلق هجانات کاذب و نجات در آخرین لحظه به سبک گریفیث و با برانگیختن عواطف سطحی تماشاگر امریکایی و تحریک احساسات میهن پرستانه اش مانع تفکر او می شود.

اما ضعیف ترین ترفند فیلمنامه ای آرگو که این فیلم را در بین این دست تریلرهای اکشن هالیوودی در سطح نازلی قرار می دهد در سکانس پایانی فیلم به کار گرفته شده است. سکانسی که دیگر تنها یک تحریف تاریخی به قصد دراماتیک کردن یا هیجان بخشیدن به فیلم نیست، گرچه با این ادعا به این درام تاریخی چسبانده شده است. بلکه صرفاٌ دروغی مشمئزکننده و باسمه ایست که نه تنها در کلّیت روایت سینمایی آرگو که حتی نسبت به خود و درخود نیز مبتذل و باید بگویم یک ابرکلیشۀ غیر قابل باور است. در پایان آرگو شاهد صحنۀ تعقیب و گریز نیروهای امنیتی و پاسداران ایرانی با خودرو و آچارشلاقی و عصبیت کارتونی شان و هواپیمای سوئیس ایر حامل شش امریکایی فراری و تونی مندز ابرقهرمانیم. فارغ از این مهم که این اتفاق نه در مقالۀ جاشوا بیرمن و نه در هیچ سند تاریخی دیگری ذکر نشده این صحنه به شدت غیرمنطقی و مضحک و ابلهانه است. در این صحنه پس از عبور امریکایی ها از گیت فرودگاه و سوار شدن به هواپیما، به ناگهان پاسداران ایرانی متوجه ماوقع می شوند و به جای اینکه به راحتی با توجه به حدود یک ساعتی که هواپیما می بایست در آسمان ایران طی کند تا به مرز برسد، از طریق برج مراقبت جلوی پرواز هواپیما را بگیرند با دندان و آچارشلاقی درب های ورود به محوطۀ باند فرودگاه را شکسته و با خودرو هایشان به دنبال هواپیما می افتند و پس از تیک آف کردن هواپیما با مشت به روی فرمان اتومبیل ها کوبیده و به سبک کمدین های هندوستانی افسوس می خورند.

درکنار این ترفندهای دسته چندمی فیلم نامه نویسی اما بخشی از اثر که مربوط به ساخت و کارگردانی فیلم می شود آنقدرها هم ضعیف نیست و ذکر برخی نکات دربارۀ پروسۀ ساخت آرگو پرده از قدرت کارگردانی بن افلک برمی دارد. فارغ از بازی های نسبتاً یکدست فیلم نکتۀ حائز اهمیت در پروژۀ آرگو بازسازی نسبتاً دقیق فضاها و لوکیشن های فیلم است که در برخی موراد از جمله خود سفارت امریکا و خیابان های اطراف و نیز خیابان های تهران و به خصوص بازار تهران در آرگو به خوبی بازسازی شده و به خصوص برای مخاطب ایرانی فیلم بسیار جالب توجه است.

فیلمبرداری آرگو در لس آنجلس، واشنگتن دی سی، مک لین ویرجینیا (شهری 50هزار نفری که محل زندگی بسیاری از دیپلمات ها و اعضای کنگرۀ امریکاست) و همین طور شهر استانبول انجام شده است. همچنین ضمن استفاده از فیلم های خبری آن سال ها، کمپانی وارنربرادرز برای تداعی حال و هوای سینمایی دهۀ 70 از لوگوی سال های 1972 تا 84 خود در ابتدای فیلم استفاده کرده است. از طرفی کیفیت تصویری دیجیتال که به خصوص تماشاگر غربی به شدت با آن خو گرفته فدای زیبایی شناسی عمیق تری شده و در آرگو فیلمبرداری به صورت آنالوگ انجام گرفته و ضمناً فریم های فیلم 200درصد بزرگ شده تا تیره تر شوند و حال و هوای اواخر دهۀ 1970 را بگیرند.

ازاین گذشته بن افلک در دوبخش از آرگو ضمن ادای دین به دو فیلم مهم دهۀ 70 یعنی همۀ مردان رئیس جمهور با بازی رابرت ردفورد و داستین هافمن و نیز فیلم کشتن یک قمارباز چینی ساختۀ جان کاساوتیس دکوپاژ و حرکات دوربین این دو فیلم که هردو محصول سال 1976 و کشور امریکاست را الگو قرار داده و به این طریق باز به کیفیت بصری سینمای دهۀ 70 نزدیک شده است که تمام این نکات به لحاظ فنّی شایستۀ تقدیر و تامل اند.

در پایان این نوشتۀ بسیار موجز سعی خواهم کرد با بررسی تاریخ ساخت فیلم های از این دست که به علّت تعدد انواع آن،حتی اصطلاحی مشخص یعنی فیلم های ضدّ ایرانی را به فرهنگ سینمای جهان اضافه نموده اند، به اهمیت و ضرورت ساخت و پرداختن به فیلم هایی در واکنش به این ژانر در سینمای کشورمان اشاره نمایم.

اگر به لیست فیلم هایی که در سال های گذشته و توسط هالیوود تنها دربارۀ همین مسئلۀ تسخیر لانۀ جاسوسی نگاهی بیاندازیم اهمیت موضوع بیش از پیش برایمان روشن خواهد شد. فیلم های متنوعی از نیروی دلتا ، سریال تلوزیونی بربال عقاب ها تا آثار درجه دو و فیلم هایی که مستقیماً به عنوان نسخۀ ویدئویی و بدون اکران سینمایی راهی بازار شدند.

حال اگر به این آثار فیلم نسبتاً موفقی چون Into The Night ساختۀجان لندیس، فیلمسازی که در دهۀ 80 در مقطعی کوتاه اوج گرفت که به نوعی به تمسخر رفتار ایرانیان لس آنجلسی بود، را بیافزاییم و نیز مشهور ترین این دست آثار که شاید فیلم سینمایی بدون دخترم هرگز باشد که به فرار بتی محمودی و خانواده اش از مرزهای ایران می پرداخت، متوجه می شویم که تمامی آثار اینچنینی مبتذل و بنجل و نتیجتاً بدون مخاطب نیست. از طرفی در آثار جدیدتر، این موج ایران و ایرانی ستیزی بسیار شدیدتر و اغراق آمیز تر نیز شده تا آنجا که در بسیاری از فیلم های جاسوسی-حادثه ای با محوریت شرارت های بین المللی در کنار مافیای روسیه و بلوک شرق و افراطیون اسلام گرای طالبانی و القاعده، اسامی ایران حزب الله را به کرات می شنویم. فیلم هایی چون ترانسفورمرها و همچنین سریال های متاخری چون Covert Affairs و حتی فیلمی چون تصادف ساختۀ پل هگیس و نیز فیلم سیصد که البته کمی با فیلم های ذکرشدۀ قبلی متفاوت است و این تفاوت به زمان اتفاق افتادن حوادث آن برمیگردد و گرنه فرمول همانی است که در باقی این آثار تکرار می شود : ایران و ایران ستیزی!

آری به راستی وقت آن شده که به جای واکنش های عصبی و صرفاً غیرتی و شلوغ کارهای لزوماً رسانه ای و داد و قال یک بار هم که شده کمی منطقی به موضوع نگاه کرده و با سرمایه گذاری و حمایت از استعدادهای جوان سینمای کشور به گوشه ای از این گزافه گویی ها و اراجیف سینمایی پاسخی درخود دهیم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ابوذر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۲
1
1
اخوي اگه منتقدين هاليود هم مثل شما اين همه اب و تاب به اين فيلم داده باشن.شما بيشتر يك طرفداري متعصبانه انجام دادين از سازنده فيلم. خواهشن اطلاعات تاريخي تون رو بيشتر كنين و فيلم رو هم كامل ببينين. در اغلب صحنه هاي فيلم خشونت، بي تدبيري و هوچي گري انقلابيون تحريف شده و شما ناديده گرفتين در حالي كه تسخير كنندگان سفارت قشر تحصيل كرده جامعه بودن .
مرتضی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۲
0
2
امریکا تاریخ سراسر سیاهی دارد از کشتار سرخپوستان تا حمایت دیکتاتورهای خونریز آمریکای لاتین نظیر پینوشه بمباران اتمی ژاپن فقط نمی دانم چرا ما جرات به تصویر کشیدن این حقایق را نداریم آن وقت آمریکا دروغ تاریخی می سازد شاید می ترسیم که اگه بسازیم آمریکا به ما حمله می کند
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۳
1
1
مشغول دعوا با هاشمي، عسگر اولادي ، موسوي، كروبي،احمدي نژاد، رياست فلان ،عزل بهمان ، جمشيد بسم الله ، نرخ بنزين كرايه تاكسي وبسياري مسايل جزيي و فرعي هستيم ودل رهبر را خون مي كنيم.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین