کد خبر: ۱۰۳۳۳۱
تاریخ انتشار:
بررسی آرای هیدگر در گفت‌وگوی مشروح با سلیمان حشمت

نقدی فیلسوفانه بر کلیت غرب

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: هیدگر خودش را منتقد نه فقط دوره جدید از تاریخ تفکر و فلسفه غرب، بلکه منتقد کل غرب می‌داند و این انتقاد تا افلاطون و پیش از او امتداد پیدا می‌کند.

به گزارش فارس، یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم بود. او با شیوه‌ای نوین به تأمل درباره وجود پرداخت. فلسفه او بر دیدگاه‌های بسیاری از فلاسفه بعد از او اثر گذاشت.


خبرگزاری فارس: فیلسوف آلمانی که منتقد کلیت غرب بود


مارتین‌ هیدگر از ابتدای جوانی به‌ فهم‌ دو چیز علاقه‌ داشت‌: معنای هستی و معنای متون‌ مقدّس‌. این‌ دو طلب‌ در سراسر عمر او پایدار ماند و طلب‌ اول‌ به صورت‌ «پرسش‌ هستی» (Seinsfrage) و طلب‌ دوم‌ به‌ صورت‌ «هرمنوتیک» در آثار او چهره‌ نمود.

تفکر هیدگر را معمولاً به دو مرحله‌‌ متقدّم‌ و متأخر تقسیم‌ می‌کنند و مدّعی می‌شوند که‌ بر دوره‌‌ اول‌ تفکّر او مفهوم‌ «وجود» (Existenz) یا «دازاین‌» (Dasein) حاکم‌ بوده‌ و بر دوره‌ دوم تفکر او مفهوم «هستی». اما، چنانکه‌ خواهیم‌ دید، هیدگر بر این‌ نظر اصرار می‌ورزد که‌ هر متفکّر بزرگی از «فکری واحد» سخن‌ می‌گوید و لذا خود او را باید بیش‌ از هر متفکّر بزرگ‌ دیگری مشمول‌ این‌ قاعده‌ دانست‌.

فکر واحد هیدگر «پرسش‌ هستی» است‌، اما او برای انجام دادن این‌ پرسش‌ در دوره‌‌ متقدم‌ تفکّرش‌ از هستی‌شناسی بنیادی، یعنی مطالعه‌ی‌ هستی آن ‌باشنده‌ای که‌ هستی برای او مسئله‌ است‌، آغاز می‌کند و سپس‌ به‌ «تاریخ‌ هستی» (Sein/Seynsgeschichte)، یعنی مطالعه‌‌ تجلیات‌ عصری هستی یا «حقیقت‌ هستی» می‌رسد. و این‌ همان‌ «گشت‌» اوست‌.

این فیلسوف آلمانی به دلیل نقدی که بر تمدن غرب داشت و کلیت غرب را به باد انتقاد گرفت، در ایران نیز مورد توجه قرار گرفت. سید احمد فردید نخستین کسی بود که به نشر افکار هیدگر در ایران پرداخت.

با توجه به سالروز تولد مارتین هیدگر در هفته‌ای که گذشت با «رضا سلیمان حشمت» عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفت‌وگو نشستیم.

 

*مارتین هیدگر چه نقشی در سنت فلسفی جهان داشت؟

 ـ فکر هیچ فیلسوفی را نمی‌شود خارج از فکر و زمانه خود فیلسوف بررسی کرد،  فکر یک متفکر با زمانه آن فیلسوف نسبت دارد و منقطع وضع و احوال روزگار فیلسوف نیست. هیدگر تحت تأثیر استاد خود به نام «ادموند هوسرل» است که بحران علم اروپایی را مطرح می‌کند. او در اوضاع و احوالی که اوایل قرن بیستم همزمان با زیست فیلسوف حاکم بوده است، قرار داشت.

ادموند هوسرل بحث بحران اروپایی را در پدیدار‌شناسی مطرح می‌کند تا انسان غربی را از طبیعت‌انگاری که آثار و نتایج نامطلوبی را به همراه دارد، نجات دهد. به هر حال هوسرل برای سامان دادن وضعیت فکری اروپا و بحرانی که مشاهده می‌کند به فرایبورگ می‌آید؛ اما متاسفانه این پیوند مدت زمان طولانی دوام نمی‌آورد و بین هوسرل و هیدگر گسست و جدایی پدید می‌آید.

هیدگر به نوعی در کتاب «وجود و زمان» ـ که آن را به هوسرل تقدیم کرد ـ از هوسرل جدا می‌شود. مطلبی که در هیدگر است در هوسرل نیست؛ هیدگر توجه به این دارد که انسان سوژه نیست، یعنی یک مرتبه از شأن انسان این است که انسان را نباید به یک سوژه شناسایی و موضوع شناسایی تعریف کرد.

هیدگر بحثی که مطرح می‌کند این است که انسان حیوان ناطق نیست بلکه انسان پرسشگر از وجود است، گشوده به وجود هستی و حق است. به این ترتیب با نظر به احوال انسان قصد دارد دوباره به نحو جدی پرسش از وجود را مطرح کند.

پرسش از وجود البته سابقه دیرین دارد و در فلسفه متافیزیکی مطرح شده است و هیدگر معتقد است این پرسش به نحو عمیقی در سنت فلسفه متافیزیکی اروپا مطرح نشده است، یعنی توجه از وجود به موجود صورت گرفته است.

 عدم توجه به وجود باعث شده است تاریخ نیست‌انگاری غرب و ما بعد ‌الطبیعه به وضعی بیانجامد که انسان معاصر با آن مواجه است و به طور کلی اوضاع و احوالی به وجود بیاورد که ما شاهد آن هستیم.

هیدگر باور دارد ریشه‌ همه مشکلات بشر امروز غفلت از وجود و صرفه‌نظر کردن از وجود است؛ اما هوسرل در پی این است که ما را از گرفتاری‌ها عارض شده در پدیدار‌شناسی خارج کند.

هیدگر معتقد است که آنچه در هوسرل مطرح است، سرانجام نخواهد داشت مگر اینکه دوباره به خود پرسشگری از وجود توجه کنیم نه پاسخ‌هایی که به پرسش از وجود داده شده است. اکنون باید به وجودی غنی و متعالی توجه شود نه به موجود صور مختلفی که در تاریخ فلسفه مطرح شده است. هیدگر بر این باور است موجود بین امکان و فقر است و تاریکی، در نتیجه نمی‌تواند بنیاد اصلی و اساسی برای موجودات دیگر باشد.

*آیا سنت فلسفی هیدگر در غرب ادامه پیدا کرده است؟

مارتین هیدگر با طرح این مطلب به دو دوره متقدم و متأخر تقسیم می‌شود؛ هیدگر به وضعیت سلطه و سیطره تمامیت ‌توتالیتر فناوری و تکنولوژی معترض می‌شود و راه رهایی از آن را در رساله «وارستگی» به سوی اشیاء و گشودگی به راه راست بیان می‌کند.

هیدگر که با طرح این مطالب افق جدیدی برای انسان باز می‌کند، بعد از هیدگر تفکر در مغرب ‌زمین فرق کرده است هیدگر خودش را منتقد نه فقط دوره جدید از تاریخ تفکر و فلسفه غرب بلکه منتقد کل غرب می‌داند و این انتقاد تا خود افلاطون و پیش از او امتداد پیدا می‌کند.

*آیا هیدگر فیلسوفی الهی و متأله است؟

ـ هیدگر فیلسوف متاألهی نیست اما از کودکی از خانواده مسیحی کاتولیک بزرگ شده است و پدرش خادم کلیسا بوده است و در جوانی قصد داشت کشیش شود و دو سال الهیات خوانده است.

 مسیحت خودش مشکلاتی دارد و در دامن غرب افتاده،‌ یعنی مسیحیت کنونی از خلوص صدر مسیحیت به دور افتاده است و به نوعی شاهد این هستیم مسیح پسر خداست، خود خداست در نتیجه به نوعی خدا مبدأ همه چیز قرار می‌گیرد که در مسیح تجسد پیدا می‌کند این در واقع با تعالی وجود و با تفکر هیدگر که وجود، تفاوت وجود‌شناسانه با موجود دارد، سازگاری ندارد.

 در حالی که موجود - ولو موجود متعالی و روح - در واقع مبدأ و بنیاد بقیه موجودات محسوب می‌شود، حالا اسم او را خدا می‌گذارند در حالی که خدا با سابقه معینی که گفته می‌شود ذهن ما به مسیح بر می‌گردد.

خداوند رب‌النوع است، آفریده و روح است این ناسازگاری موجب می‌شود هیدگر از ‌مسیحیت معمول و متعارف روی‌گردان شود و فرزندش در مصاحبه‌ای گفته است بارها و بارها با پدرم شب‌ها به خصوص با هم گفت‌و‌گو می‌کردیم و نسبت به خدا صحبت می‌کردیم.

 

* نقد هیدگر به توتالیتر تکنولوژی از چه منظر و رهیافتی است؟ راه نجاتی که هیدگر معرفی کرده است چیست؟

ـ هیدگر با سلطه تفکر تکنولوژیک مخالف است نه با خود علم و فناوری.

 

* از نقد پوزیتویسم به این نقد سلطه تکنولوژیک رسیده است؟

ـ بحث به پرسش از سلطه تکنولوژی و همچنین به نقد پوزیتیویسم مربوط می‌شود؛ امروزه راه‌ها و طریق‌های اکتشاف اشیاء برای انسان بسته شده است فقط یک راه اکتشاف اشیاء مانده است آن هم اکتشاف علمی و تکنولوژیک اشیاء است.

یعنی ما نسبت با اشیاء نسبت با فاصله است از این حیث که چه بهره‌برداری فناورانه می‌توانیم از شیء به عمل بیاوریم.

در حالی که این تنها یک وجه است و یک طریق اکتشاف شیء است راه‌های دیگر اکتشاف، شعر، فلسفه، دین و حتی زندگی روزانه نسبت به اشیاست که این راه‌ها برای ما بسته و اهمیت و یا خیلی باریک شده است.

دیگر وقتی به اشیاء نگاه می‌کنیم به نحو هنرمندانه نمی‌توانیم به اشیاء نگاه کنیم دیگر نمی‌توانیم مثل شاعر به اشیاء نگاه ‌کنیم امروزه در وضعیتی قرار داریم به نحو هنرمندانه مانند شاعر نمی‌توانیم به اشیاء نگاه کنیم.

به تعبیری، به اینکه بنشینیم با دوستانمان درد و دل کنیم و بتوانیم به قول «کارل یاسپرس» ارتباط قلبی پیدا کنیم، محدود شده است. همه نشست و برخاست‌ها جنبه انتفاعی پیدا کرده است و انسان‌ها نیز اینگونه هستند منظور هیدگر مخالفت با علم و تکنولوژیک نیست بلکه سلطه تکنولوژیک برای زندگی انسان خطرناک است.

* منتقدان هیدگر در ایران می‌گویند اگر غرب به سطحی از تکنولوژیک رسید که فیلسوف غربی در درون آن سنت به نقد آن سنت می‌پردازد توجه به هیدگر در ایرانی که به توسعه نرسیده است و شوق رسیدن به توسعه دارد، موجب می‌شود به توسعه که مدنظر ایرانیان است دست پیدا نکنیم. یعنی آرای هیدگر در کشور ما در این برهه زمانی مناسب نیست! آیا چنین است؟ 

ـ‌ این اشکال را منتقدان هیدگر در ایران مطرح می‌کنند که البته حرف درستی نیست که ما به عنوان یک کشور عینا جای پای غربی‌ها بگذاریم و پیش برویم و به جایی برسیم که آنها رسیدند.

به عنوان نمونه محیط زیست ما آلوده نشده است چرا باید نسبت محیط زیست نگران باشیم، طبیعی است باید از کشورهای در این وضعیت قرار دارند بیاموزیم.

طرز فکر این افراد این است دنباله‌رو غربی باشیم و وقتی به آن مصائب و مشکلات گرفتار شدیم، بیاندیشیم! ما می‌توانیم از مشکلات غربی‌ها اعراض کنیم. این به این معنی نیست که وقتی سلطه تمامیت‌خواه فناوری را نقد می‌کنیم به این معنی است که داریم با فناوری مخالفت می‌کنیم. ما می‌توانیم به صورت توأمان در علم و تکنولوژی رشد کنیم و از عارضه‌هایی که همراه این پیشرفت دارد، دوری گزینیم.

گفت‌وگو: رحمت رمضانی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین