کد خبر: ۸۷۳۶۹۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

از مهار هلال شیعی تا شکل‌گیری هلال سرخ؛ صف‌آرایی ژئوپلیتیک در خاورمیانه

در گستره پرتحول غرب آسیا و قفقاز جنوبی، گویی نقشه ژئوپلیتیک نوینی در حال طراحی است که با هم‌افزایی و تکامل دو پروژه‌ هم‌راستا و مکمل، افق‌های تازه را در مسیر تحقق اهداف راهبردی خود می‌گشاید؛ یکی آشکار و دیگری پنهان. 

از مهار هلال شیعی تا شکل‌گیری هلال سرخ؛ صف‌آرایی ژئوپلیتیک در خاورمیانهگروه بین الملل- احمد رشیدی نژاد: پژوهشگر ژئوپلیتیک: در گستره پرتحول غرب آسیا و قفقاز جنوبی، گویی نقشه ژئوپلیتیک نوینی در حال طراحی است که با هم‌افزایی و تکامل دو پروژه‌ هم‌راستا و مکمل، افق‌های تازه را در مسیر تحقق اهداف راهبردی خود می‌گشاید؛ یکی آشکار و دیگری پنهان. 
به گزارش بولتن نیوز ،نخست؛ «کریدور زنگزور» که در ظاهر بخشی از توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان بوده و هدف اعلامی آن، اتصال جمهوری آذربایجان به بخش برونگانش، یعنی نخجوان، و تقویت ترانزیت منطقه‌ای معرفی می‌شود، اما در عمق پنهان خود ظرفیتی نهفته دارد که می‌تواند به گذرگاهی برای پیشبرد منافع راهبردی ایالات متحده و متحدانش، به‌ویژه اسرائیل بدل گردد. چنین چشم‌اندازی، هنگامی که در بستر تحولات میدانی و شواهد موجود سنجیده شود، ابعادی فراتر از یک طرح زیرساختی صرف پیدا می‌کند و به عرصه‌ای بدل می‌شود که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌کوشند از آن به‌عنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف امنیتی و ژئوپلیتیکی خود بهره گیرند. در همین چارچوب، برخی گزارش‌ها و ادعاها حاکی از آن است که اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه، از خاک جمهوری آذربایجان برای انجام حملاتی علیه اهدافی در ایران استفاده کرده است؛ رخدادی که در صورت صحت، نشان می‌دهد این گذرگاه تازه نه‌تنها یک مسیر ترانزیتی، بلکه ابزاری عملی برای پیشبرد فشار مستقیم بر تهران است. در حالت عادی، اسرائیل هیچ پیوستگی و مرز جغرافیایی با ایران ندارد، اما به واسطه ترکیه ـ که متحد آن و ایالات متحده به شمار می‌رود ـ و پیوستگی جغرافیایی این کشور با نخجوان و کریدور زنگزور، به مزیتی دست می‌یابد که امکان نفوذ و اشراف بر شمال‌غرب ایران را فراهم می‌کند. چنین بهره‌برداری، عمق استراتژیک جدیدی را برای اسرائیل و متحدانش در قفقاز جنوبی رقم زده و جایگاه این کریدور را از یک پروژه صرفاً اقتصادی، به مؤلفه‌ای کلیدی در معادلات امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقه ارتقا می‌دهد. 
دوم؛ در کنار گذرگاه شناخته‌شده، گذرگاهی کمتر مطرح اما پر اهمیت وجود دارد که از آن با نام «کریدور داوود» یاد می‌شود. این کریدور از مرزهای اسرائیل در بلندی‌های جولان و جنوب سوریه آغاز شده، با عبور از شرق این کشور به شمال عراق رسیده و پس از گذر از سرزمین‌های ایزدی و کردنشین، نهایتاً در مرزهای غربی ایران- به استان‌های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه- امتداد می‌یابد. پیدایش این مسیر، حاصل زنجیره‌ای از تحولات میدانی و سیاسی است؛ از یک‌سو، سقوط دولت سوریه و کاهش قدرت بازدارندگی حزب‌الله لبنان، راه را برای نفوذ اسرائیل به عمق و شرق سوریه هموار ساخته و از سوی دیگر، همکاری برخی گروه‌های کرد در سوریه و عراق با طرح‌های غربی، کنترل بر نقاط کلیدی را در اختیار این محور قرار داده است. چنین گذرگاهی نه‌تنها بستر استقرار زیرساخت‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل را در مناطق حساس فراهم می‌کند، بلکه با بهره‌گیری از شکاف‌های قومی و مذهبی، به ابزاری کارآمد برای اعمال فشار بر ایران بدل می‌شود. 

از مهار هلال شیعی تا شکل‌گیری هلال سرخ؛ صف‌آرایی ژئوپلیتیک در خاورمیانه
بر این اساس، در بستر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه، کریدورهای مذکور را می‌توان ـ در چارچوب روایت امنیتی تل‌آویو و هم‌پیمانانش ـ به‌عنوان بخشی از یک استراتژی مهار علیه آنچه آنان «هلال شیعی» یا «هلال سبز» می‌نامند، تفسیر کرد. این مفهوم، در گفتمان سیاست خارجی و امنیت ملی اسرائیل، به یک پیوستار جغرافیایی- سیاسی- نظامی از تهران تا بغداد، دمشق و بیروت اطلاق می‌شود که به‌زعم آنان، بیانگر شکل‌گیری یک محور زمینی و سیاسی- امنیتی تحت نفوذ ایران است. از منظر نظریه «موازنه قوا» چنین پیوستاری می‌تواند به‌عنوان یک بلوک ژئوپلیتیکی همگرا، ظرفیت تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای را به زیان اسرائیل و متحدان غربی‌اش داشته باشد. بر این اساس، ایجاد و تقویت دو گذرگاه یادشده در این روایت، اقدامی پیش‌دستانه برای بازتعریف خطوط تماس ژئوپلیتیکی، قطع پیوستگی جغرافیایی محور مقاومت، و ایجاد مسیرهای جایگزین برای نفوذ و استقرار میدانی در مجاورت مرزهای ایران تلقی می‌شود. از منظر «واقع‌گرایی تهاجمی» نیز این اقدامات را می‌توان تلاشی برای افزایش عمق استراتژیک و کاهش آزادی عمل ایران در محیط پیرامونی دانست؛ اقدامی که در عین حال، با بهره‌گیری از ابزارهای ژئوپلیتیکی و زیرساختی، امکان اعمال فشار چندلایه ـ نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی ـ را فراهم می‌کند. بدین ترتیب، پیوند این مسیر با کریدور زنگزور، ایران را از دو سوی غرب و شمال‌غرب در تنگنا قرار داده و می‌تواند عمق استراتژیک آن را در برابر فشارهای خارجی کاهش دهد.
لازم به ذکر است که اصطلاح «هلال شیعی» نخستین‌بار در دسامبر ۲۰۰۴، توسط ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، در جریان سفرش به ایالات متحده و در گفت‌وگو با روزنامه واشنگتن پست مطرح شد؛ پس از او حسنی مبارک رئیس جمهوری اسبق مصر و ملک عبدالله در عربستان سعودی، از جمله کسانی بودند که خطر هلال شیعی را در منطقه مطرح کردند. کاربرد این واژه، مقارن با به قدرت رسیدن شیعیان در انتخابات عراق، پس از حمله ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ م به این کشور بود. بر این اساس به قدرت رسیدن شیعیان در عراق، تکمیل‌کننده هلالی از حوضه‌های نفوذ شیعی بود که کشورهای لبنان، سوریه، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان را در بر می‌گرفت. اسرائیل نیز در این میان با مناسب دیدن شرایط، نهایت بهره‌برداری را از این مفهوم‌سازی نمود. چرا که، جا انداختن این ایده که ایران و متحدانش یک خطر فرقه‌ای و ژئوپلیتیکی در منطقه هستند، می‌توانست حمایت کشورهای عربی و غربی را برای مهار این جلب نماید. پس از جنگ ۲۰۰۶ لبنان و ناکامی ارتش اسرائیل در برابر حزب‌الله، این تصویرسازی شدت بیشتری به خود گرفت و به لایه دوم پروژه، یعنی «ایران‌هراسی»، پیوند خورد. ایران به‌عنوان «مرکز فرماندهی هلال شیعی/ سبز» معرفی شد که با استفاده از گروه‌های نیابتی، در پی گسترش نفوذ خود از خلیج فارس تا مدیترانه است. برجسته‌سازی برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های موشکی ایران، نیز این تصویر را به یک تهدید چندوجهی- مذهبی، نظامی و ایدئولوژیک- تبدیل کرد.
در مجموع، به نظر می‌رسد محور همکاری‌های میان اسرائیل، ترکیه، جمهوری آذربایجان و برخی واحدهای سیاسی کوچک‌تر و بزرگ‌تر، با اتکا بر ابتکارهایی چون کریدورهای مذکور و گسترش پیوندهای نظامی و اطلاعاتی، به «هلال سرخ» ژئوپلیتیکی در غرب و شمال‌غرب ایران تبدیل شده است؛ هلالی که با ماهیتی تهدیدآمیز، فراتر از یک منازعه جغرافیایی، زمینه‌ساز تقابل راهبردی بر سر نظم و موازنه قدرت آینده منطقه است. بر این اساس، حفظ توازن آتی، مستلزم دکترینی جامع و چندبعدی است که با بهره‌گیری از ظرفیت‌های سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک، از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری کند. در این چارچوب، تعامل با قدرت‌های مستقل و ارائه ابتکارات منطقه‌ای ـ از مسیرهای جایگزین ترانزیتی و همکاری‌های انرژی‌محور تا پیمان‌های امنیتی چندجانبه ـ می‌تواند جایگاه ایران را در معماری نوین منطقه‌ای تثبیت نماید. هم‌زمان، انسجام ملی، تقویت سرمایه اجتماعی و کاهش شکاف‌های قومی و مذهبی، به‌عنوان پیش‌شرط‌های اساسی، مانع بهره‌برداری رقبا از این شکاف‌ها و تضمین‌کننده موفقیت در برابر فشارهای خارجی خواهد بود.

برچسب ها: خاورمیانه ، اسیا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iraq
|
۰۹:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۳
0
0
بنام خدای شیعه و مولای شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام و پرچم سرخ حسین ع یار یاوری قمر بنی هاشم عباس بن علی ع رمز قدرت شیعه می نویسم از سید شهدای مقاومت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که در شکوه عظمت شیعه نقش بسزایی و پر رنگی داشت و با رفتن ش هلال درخشان شیعه کم رنگ شد در منطقه چرا چون ایشون اهل گرفتن تصمیمات شجاعانه حساس بودند در منطقه بعد از ایشون یک بهم ریختگی دیدم در هلال شیعی بعد از ترور شهادت ایشون مقاومت باید یک صدا فریاد انتقام سر می داد جنگ تمام عیاری می کرد با استکبار جهانی امریکا صهیونیزم منطقه نتایج بهتری می گرفتیم تا حماس به تنهایی عمل کند یا حزب الله در لبنان بجنگند نظارگر شهادت رهبران ش باشیم یمن باز هم تنها به ایستد سوریه رو از دست دادیم بخاطر خلا این شهید هماهنگ کنند همه نیروهای مقاومت بودند و ایران در جنگ ۱۲ روزه به تنهایی بجنگند در عراق و سوریه و لبنان حضور داشتیم ولی غافل از مرزهای شمالغربی شدیم ضربه هایی که خوردیم از این غفلت بود موشک زدیم کردستان عراق ولی از اذربایجان غافل شدیم و هنوز هم نمی خواهیم باور کنیم علیف مزدور اسرائیل است شما تحلیل ت رو با کلمات قلمبه سلمبه گفتی من با زبان ساده کسی که از نزدیک سالهاست شاهد خیلی از مسائل بوده از نزدیک برادر عزیز
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین