کد خبر: ۸۳۲۹۰۴
تاریخ انتشار:

واکاوی نسبت ارز ترجیحی با مساله عدالت اجتماعی

«برای هر اقدام مهم، یک پیوست تبلیغاتی روشن لازم است مثلاً در قضیه حذف ارز ترجیحی که کار لازمی بود، باید به صورت روشن، علت این...

گروه اقتصادی-علی میثمی تهرانی استاد سطح عالی حوزه علمیه قم در یادداشتی نوشت: «برای هر اقدام مهم، یک پیوست تبلیغاتی روشن لازم است مثلاً در قضیه حذف ارز ترجیحی که کار لازمی بود، باید به صورت روشن، علت این کار و فواید و آثار آن برای مردم تبیین می‌شد.»(رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیات دولت، 8 شهریور 1402)

به گزارش بولتن نیوز، یکی از وجوهی که در تحلیل بیانات حضرت آقا در آخرین دیدار با هیات دولت چندان مورد توجه قرار نگرفت این است که فرمایش فوق در حکم دفاع ضمنی اما محکم رهبر معظم انقلاب از پروژه هدفمند سازی یارانه ها است. برای روشن کردن علت و فواید و آثار تمام کردن این کار صحیح ناتمام می توان ادله زیادی آورد.

به عنوان مثال کافی است نیم نگاهی به برخی همسایه های کشور عزیزمان مثل ترکیه و امارات بیاندازیم. با مقایسه ایران با این کشورها دیده میشود که قیمت بنزین در این کشورها به مراتب بیشتر از ایران است و در مقابل قیمت خودرو به مراتب ارزان تر از ایران است. اما مقایسه سطح رفاه مردم دو کشور در عرصه خودرو و حمل و نقل ما را به این راهنما میشود که «قطعا یک جای کارمان بد می لنگد!» چرا که دولت ما با اینکه دارد در این باب بیشتر از آن دو عزیز همسایه هزینه میکند ولی مردم ما رفاه کمتری نسبت به آنها در عرصه محل بحث دارند.

شاید کسی بگوید به طور کلی در آمد مردم در آن کشورها بالاتر است. اما در جواب باید گفت که در این مورد خاص یعنی در زمینه سیاستهای خودرویی به علاوه سیاستهای انرژی مربوط به بنزین و گازوئیل به وضوح دیده میشود که بنزین و گازوئیل گرانتر به همراه خودروهای با کیفیت تر و کم مصرف تر و کم آلاینده تر به مراتب رفاه بالاتری به ارمغان خواهد آورد؛ تا سیاستهای عکس آن.

البته این صرفا یک مثال روشن بود و گرنه همین مساله در مورد سایر مصرف کنندگان و ادوات مصرف کننده انرژی هم دقیقا صادق است. مثلا در مقایسه سیستم سرمایشی و گرمایشی موجود در کشور ایران با سایر کشورها هم بعضا دیده میشود که سایر بلاد به مراتب از کیفیت بالاتر و بهینه تری برخوردار است. ثمره اینها روی هم میشود رفاه بالاتر ملی در عین صرفه جویی در انرژی و مصرف کمتر.

حال سوال اصلی این است که چرا سایر کشورها در آن مسیر رفتند و ما نرفتیم؟ جواب واضح است. نقطه شروع این تفاوت مسیر اینجاست که  آنها میدانستند به طور مداوم قیمت انرژی تصاعدی خواهد بود. ولی در کشور ما صرفا دلخوش به یک شوک درمانی های موسمی ابتر در این باب بودیم و بس. امری که هم مردم و هم مسوولین میدانستند و میدانند که یک درمان حداقلی موقتی است که حد اکثر در هر دهه یک بار باید درد آن را تحمل کنند و تمام!

یعنی همه میدانند که به فرض اگر اینجا کاری هم بخواهد برای پر کردن این شکاف پر شود حداکثر این است که در یک روز جمعه! ناگهان همه از خواب برمیخیزند و میبینند که بنزین سه هزار تومانی شده است مثلا لیتری ده هزار تومان. و باز دوباره همه چیز تثبیت میشود تا جمعه ای دیگر! در ده سال بعد که کفگیر ها دو مرتبه به ته دیگ بخورد. پس ما هم چوب را میخوریم و هم پیاز را و در کماکان به همان پاشنه می چرخد. یعنی شوک وارد میشود و هزینه ملی این تصمیم سخت پرداخت میشود اما باز هم انگیزه کافی سرمایه گذاری برای تغییر رفتار مصرفی ملی به وجود نمی آید.

راه حل کجاست؟ همانجاست که انگشت اشاره حکیمانه حضرت آقا در دیدار با هیات دولت به آن اشاره میکند. یعنی باید رژیم سیاست گذاری انرژی در ایران به طور کلی تغییر کند و این مهم به تفاهم با نخبگان و مردم برسد.

حال اگر دولت خدمتگزار که مفتخر به حمایت همراه با تجلیل رهبری معظم است بخواهد سیاست گذاری انرژی تغییر کند باید حاضر به گرفتن تصمیم های سخت باشد و مهمتر از آن باید این تصمیم سخت را به روشنی برای مردم تبیین کند. روشن است که در این مسیر نخبگان دانشگاهی و حوزوی دلسوز کشور باید به یاری دولت بیایند.

به نظر میرسد اولین قدم در این مسیر تکمیل طرح مبارک هدفمند سازی یارانه ها صرفا گران کردن بی رحمانه انرژی به محوریت بنزین نباید باشد. ولی باید این خط قرمز برای همه روشن شود که مسیر درست این است که قیمت نسبی انرژی دیگر به هیچ وجه نباید ارزان تر از چیزی که الان است بشود. چون اگر غیر از این باشد در سالی که مزین به حمایت از تولید است دارد بزرگترین سیگنال ضد تولید صادر مشود.

یعنی مثلا سیگنال داده میشود که در دنیایی که همه کشورها دارد چهار اسبه به طرف انرژی های پاک حرکت میکنند؛ در ایرانی که بالای 300 روز از سال غرق آفتاب است؛ صرفه ندارد که نیروگاه خورشیدی تولید شود. و نیازی نیست که پنلهای خورشیدی وارد کشور شود.

واکاوی نسبت ارز ترجیحی با مساله عدالت اجتماعی

اینها واقعیت های تلخ کشور عزیز ماست که در نظامی که با شعار محوری عدالت روی کار آمده؛ عرصه عمل کار را به جایی رسانده که ناترازی انرژی روز به روز به شدت در حال گسترش است.

در حالی که اگر در عین اینکه از یک طرف به صورت یکسان به همه یارانه اختصاص پیدا کند و از سوی دیگر رانتهای فساد خیز ضد عدالت یکی یکی حذف شود؛ کشور در ریل صحیحی خواهد افتاد که ظرف مدت کوتاهی یک نوع برابری در کشور شکل بگیرد و سطح رضایت عمومی و اعتماد ملی به دولت شدیدا افزایش پیدا کند.

به نظر، قاطبه مردم فهیم ایران نیز همراه این نوع تغییرات خواهند بود. اما یک سری دست های پشت پرده منفعت بر از وضع موجود در مقابل این خواسته بر حق امام و امت مقاومت میکنند و بعضا در لباس میش، مثل گرگ به این طرح میتازند و در مسیر اجرای آن مشکل ایجاد میکنند. حتی گاهی قدرت این را یافته اند که برای دستگاه سیاست گذاری نیز به غلط تصمیم سازی کنند و سیگنال های نادرستی به جامعه ارسال کنند. در مقابل لازم است دلسوزان دولت و مردم از این مسیر صحیح که به حق مورد عنایت رهبری معظم نیز قرار دارد محکم دفاع کنند و اجازه ندهند از ریل صحیح خارج شود.

همه منصفان عرصه اقتصاد می دانند که طرح هدفمندی یارانه ها با اینکه در سخت ترین التهاب های سیاسی در این کشور شروع شد اما به دلیل همراهی مردم در گامهای نخست به شکل صحیح پیش رفت. ولی از جایی به بعد این مسیر صحیح نیمه کاره ماند که آسیب شناسی آن مجال دیگری میطلبد.

حال که بعد از حدود یک دهه فرصتی دوباره پیش آمده تا این کار نیمه تمام به سر انجام برسد نباید فرصت را از دست داد. شک نکنید که این سیاست در کلیت خودش بسیار سیاست موفقی بود.  همین الان در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا دنبال اجرای نظایر این طرح هستند. (UBI) نوعی از تأمین اجتماعی است که در آن همه  شهروندان یا مقیمان یک کشور مبلغی پول را به‌طور منظم و بی‌قیدوشرط از طرف دولت، یا دیگر نهادهای عمومی، مستقل از هر درآمد دیگر دریافت می‌کنند. این همان یارانه نقدی مستقیم یکسانی است که ما در ابتدای دهه 90 با موفقیت شروع به اجرای آن کردیم. و آمارهای آن سالها نشان میدهد که این سیاست کاملا در جهت فقر زدایی و کاهش نابرابری ها داشت موفق عمل میکرد. ولی با هوچی گری و عوام فریبی دشمنان دانا و خستگی و زود باوری دوستان نادان متوقف شد.

تاسف بار اینجاست که مخالفین این مسیر مبارک تا جایی قدرت یافتند که در دولت قبل طرح های جایگزینی روی میز گذاشتند که اصولا موضوعیتی برای اجرای آن طرح باقی نماند. طرح های من در آوردی با اسامی دهن پر کن مثل کالابرگ الکترونیک که میتوان آنها را یک سری طرح های هزار بار شکست خورده دانست. اگر یادتان نیست سری به فیلمهای آرشیوی مربوط به صفهای مرغ و تخم و مرغ در دوره جریان مذاکرات برجام بزنید. امر ناپسندی که در آن برهه در دنیا نماد خودتحقیری ملی ایرانیان نام گرفت.

طرفه اینجاست که اهل فن میگویند طرح هدفمندی ثمرات جانبی بسیاری داشت که به تعبیر رهبری متاسفانه هرگز سیستم رسانه ای دولت موفق به بیان آنها برای مردم نشد. مثلا یکی از ثمراتش این بود که تقریبا همه مردم با اجرای طرح هدفمندی صاحب حساب بانکی شدند. شاید خیلی ها ندانند که همین نداشتن حساب بانکی یکی از معضلات در ادبیات توسعه و فقر اجتماعی است. چرا که گیرم شما میخواهید به یک سری انسان نیازمند در یک سری روستا های دور افتاده کمک کنی اما نمیتوانی به راحتی این کار را انجام بدهی چرا که آن مردم انقدرمحرومند که حتی حساب بانکی هم ندارند! یعنی دولت حداقل دسترسی لازم برای یاریگری آنها را ندارد.

خلاصه اینکه همانطور که رهبری معظم اشاره کردند بهترین سیاست جبرانی در سراسر دنیا و از جمله ایران عزیز ما همین یارانه نقدی مستقیم است. این طرح در این کشور یک دهه قبل با موفقیت اجرا شد و الان فرصتی تاریخی برای ادامه آن مسیر ایجاد شده است. بیایید تا دیر نشده قدر این فرصت طلایی را بدانیم و بیشتر از این انرژی را در این کشور هدر ندهیم. انصاف داشته باشید و اجازه بدهید حق به حق دار برسد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین