کد خبر: ۵۴۸۲
تاریخ انتشار:

سازگارا؛ از سپاه تا سيا

داستان محسن سازگارا عضو سابق سپاه پاسداران و دفتر نخست وزيري و مفسر کنوني راديو صداي آمريکا اگر با انحراف تفکراصلاح طلبان پرشور قابل توجيه نباشد با هيچ تئوري ديگري نمي توان به آن پرداخت.


محمد محسن سازگارا در سال 1334 خورشيدي در تهران، خيابان شهباز (17 شهريور) در خانوده‌اي با بافت مذهبي_سياسي به دنيا آمد. شغل پدر وي مغازه‌دار بود. سازگارا دوران دبستان خويش را در دبستان دهخدا و دوران دبيرستان را در دبيرستان فيروز بهرام و سپس در البرز تهران گذراند. وي در آزمون سراسري رتبه 96را کسب کرد و در رشته مهندسي مکانيک در دانشگاه آريامهر (شريف فعلي ) مشغول به تحصيل گشت و در عين حال از فعالان دانشجويي شناخته مي‌شد.
در دهه 40هجري زماني که تفکر غالب در جامعه تفکرات چپ‌گرا، ايدئولوژيک، سوسياليستي بود عقايد محسن سازگارا بيشتر ملهم از آثار دکتر شريعتي و جلال آل احمد بود.
اما در اين بين برخي محدوديت هاي اعمال شده از سوي ساواک من جمله احضار برادر ارتشي وي سازگارا راه خروج از کشور را پيش گرفت. سازگارا با پذيرش گرفتن از دانشگاه انستيتوي تکنولوژي ايلينوي به آمريکا رفت و در رشته مورد علاقه خود، فيزيک نظري شروع به تحصيل کرد و همزمان جامعه شناسي را نيز در دانشگاه بعنوان رشته دوم دنبال مي‌کرد. در آمريکا وي با انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان مسلمان همکاري مي‌کرد و در دوره‌اي رهبري اين تشکل دانشجويي را بر عهده داشت.
سازگارا بعدها در آخرين مراحل تحصيلي خود در آمريکا ناگهان مسير زندگي خود را عوض کرد و به صف انقلابيون پيوست و به اقامتگاه رهبر کبير انقلاب در فرانسه رفته و وظيفه ترجمه سخنراني هاي حضرت امام را به زبان انگليسي بر عهده گرفت.
سازگارا درهمان زمان نيز فعاليت هاي وسيعي را در عرصه جنگ هاي چريکي دنبال مي کرد، به طوري که وي به همراه گروهي از همفکران خودعده اي از آنان را براي فراگيري جنگ هاي نامنظم به لبنان فرستاد. زماني که حضرت امام قصد بازگشت به تهران را داشت وي در هواپيماي پرواز انقلاب بود.


روايت هاي ادعايي


بنا بر برخي روايات سياسي از اول انقلاب و همچنين ادعاي خود محسن سازگارا وي يکي ازاولين پايه گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در 25 بهمن 57بوده است و نام سپاه پيشنهاد مهندس توسلي بود. ولي در مقابل برخي از شخصيت هاي همچون همچون محسن رفيقدوست چنين ادعايي را رد کرده است، و تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را محصول تلاش هاي گروه هاي مسلح و مبارز قبل از انقلاب براي حفاظت و حراست از انقلاب اسلامي ذکر کرده و وجود چنين وقايعي را دور ازواقعيت مي خواند.
از سويي ديگر مدت فعاليت کوتاه ادعايي وي در سپاه پاسداران نيز نقشي که سازگارا براي خود در تشکيل سپاه قائل مي شود به راحتي زير سئوال مي برد.
سازگارا بعداز گذشت چندين ماه به فعاليت هاي خود در سپاه پاسداران پايان مي دهند و به مديريت راديو منصوب مي شود و در کناراين به همراه شهيد بهشتي، شهيد محمدعلي رجايي، محمدرضا مهدوي کني، محسن رضايي، نبوي و تهراني اعلاميه‌اي با عنوان «اعلاميه10 ماده‌اي دادستاني» جهت خلع سلاح نيروها و احزاب مسلح تدوين کرد.
اما سازگارا بعد از مدتي در اين منصب هم دوام نمي آورد و با شروع دوره نخست وزيري شهيد رجايي به عنوان معاون سياسي وي و سپس در دوره رياست جمهوري وي به عنوان معاون سياسي-اجتماعي و قائم مقام بهزاد نبوي وزير مشاور در امور اجرايي منصوب مي شود.
در مدت فعاليت سازگارا در اين پست بود که قضيه انفجار دفترنخست وزيري و مسائلي که درباره اين موضوع ايجاد شد اتفاق افتاد.مساله اي که در اين بين بسيار جنجال ساز شد، معرفي کشميري عامل انفجار به عنوان يکي از شهداي اين عمليات تروريستي بود.
"در كتاب شنود اشباح که بخشي از آن به کنکاش اين واقعه اختصاص دارد، نويسنده در گفتگو با منبعي كه از آن با عنوان منبع (ص) ياد مي كند، ناگفته هاي بيشتري از چگونگي پخش خبر جعلي شهادت كشميري را بازگو مي نمايد: «از مصاحبه محقق با «منبع (ص)»- بحث شهيد سازي از «كشميري»:.. ببين بعد از انفجار هيچ نشانه‌اي از مجروح شدن يا كشته شدن «كشميري» نبود... آقاي «بهزاد باستاني» كه معاون و رئيس‌ دفتر «بهزاد نبوي» بود، «محمد محسن سازگارا» معاون سياسي اجتماعي «بهزاد نبوي»، «علي‌اكبر تهراني»، «بيژن تاجيك» و «محمد رضوي» بودند كه به نحوي هسته اوليه پخش خبر شهادت «كشميري» ملعون به حساب مي‌آمدند."
"باز بين همين جمع پنج تايي هم «سازگارا» و «باستاني» به نظرم توي روابط عمومي [نخست‌وزيري]، روي اين قصه كه «كشميري» كاملاً سوخته و هيچ چيزي جز خاكستر ازش نمانده، خيلي محكم مانور كرده بودند... رئيس ‌روابط عمومي نخست‌وزيري يكي بود به نام «محمد دوائي» كه خبر صددرصد كذب شهيد شدن «مسعود كشميري» را به راديو مي‌دهد، كه اعلام مي‌شود به عنوان شهيد «كشميري»..."
"در بحث تابوت و جنازه درست شده «كشميري»، هم «علي اكبر تهراني»، «محمدمحسن سازگارا»، «نادر قوچكانلو» و «سيف‌الله ابراهيمي»، بدون كوچكترين دليل از مجروحيت يا قتل «كشميري» از خاكسترهاي محل انفجار، يك جنازه ساختگي كه داخل پلاستيكي ريخته شده بود، را به اسم بقاياي پيكر مطهر «شهيد كشميري» همراه با جنازه‌هاي واقعي «شهيد رجايي» و «شهيد باهنر» به مرأسم تشييع، براي دفن به بهشت‌زهرا فرستادند... البته اين تيم هماهنگ‌كننده تشييع جنازه، صبح روز تشييع جنازه‌ها يعني نهم [شهريور] توسط «بهزاد نبوي» در نخست‌وزيري تشكيل شده بود..."
گرچه در آن هنگام تحقيقات وسيعي از سوي دستگاه قضايي کشور و به خصوص شهيد لاجوردي براي مشخص شدن نقش اين افراد در اين واقعه صورت مي گيرد و سازگارا نيز براي مدتي راهي زندان مي شود، اما به علت مسائل موجود به خصوص جنگ تحميلي و فشار برخي از مقامات و سنگ اندازي آنان در مورد اين پرونده حضرت امام دستور مسکوت گذاشتن اين پرونده را مي دهند.
اين پرونده با وجودگذشت زمان حساسيت هاي فراواني را در خود داشته و ناظران سياسي كماكان از آن به عنوان يكي از نقاط كور تاريخ انقلاب ياد مي كنند به طوري که شهيد لاجوردي نيز در وصيت نامه خود اين مساله را يادآوري ميکند.
محسن سازگارا در سال61 شمسي به عنوان معاون وزير صنايع سنگين جمهوري اسلامي منصوب شد، که بعد از مدتي کوتاه از اين مقام نيز کناره گرفت ، اما حضور خود را در هيئت مديره سازمان گسترش صنايع سنگين تا اواخر جنگ ادامه داد. وي بعدها مدتي از کشور خارج شد و تحصيلات خود را در رشته تاريخ تا مقطع دکترا ادامه داد.


حلقه کيان، اصلاحات و رويارويي با نظام


سازگارا بعد ازپايان جنگ تحميلي با وجودعدم حضور موثر در دولت سازندگي رابطه خود را با سازمان هاي محتلف دولت همچون مرکزتحقيقات استراتژيک رياست جمهوري ادامه داده و در کناراين، خود رابه عنوان يکي از موثرترين اعضاي حلقه کيان به عنوان ارگان اصلي روسنفکري ديني در کشور معرفي مي کند.
سازگارا پيش از انتشار جامعه مؤسسه اي مطبوعاتي را اداره مي کرد که از جمله نشريات آن، هفته نامه آينه بود.
بعد از پيروزي جبهه اصلاحات درانتخابات دوم خرداد، سازگارا چهره خودرا نه تنها به عنوان يک فعال سياسي و نظريه پردازاقتصادي دولت بلکه به عنوان مسئول اصلي روزنامه جامعه از شاخص ترين روزنامه هاي دوم خردادي مطرح مي کند. روزنامه اي که به عنوان "نخستين روزنامه جامعه مدني" مطرح مي شود.
اما دوران حضور او در مجموعه دولت به مدت طولاني به طول نمي انجامد. بسته شدن روزنامه جامعه و بعد از آن برخي اظهارات سازگارا زمينه تقابل او را با نظام جمهوري اسلامي مطرح مي کند.
درنهايت سازگارا در بعد از وقايع خرداد ماه سال1382 در کوي دانشگاه و هم چنين مطالب منتشر شده برخي از سايت ها به نقل از وي به اتهام اقدام عليه امنيت ملي بازداشت مي شود گرچه بعدها در گفتگو با خبرنگاران اين اتهامات را رد کرد و اظهار داشت ابهاماتي که در اين زمينه وجود داشته مرتفع شده و او خود نيز اعتقادي به اغتشاش، شلوغي و درگيري ندارد و اين مسأله در مباحث سياسي ‌اش مشخص است.
سازگارا در مجموع 114 روز در زندان بسر مي برد که در مجموع 79 روز را در اعتراض به تداوم بازداشت و شرايط خود در زندان در اعتصاب غذا سپري کرده است. که در نهايت اما به علت اعتصاب غذاهاي متوالي ، ضعف جسماني و هم چنين حمايت برخي از نمايندگان مجلس ششم از با قراروثيقه ششصد ميليوني آزاد از زندان آزاد مي شود.
وي بعد از آزادي اززندان براي معالجه از کشور خارج مي شود وبه انگليس وسپس به آمريکا مي رود .بعدها به طور غيابي در مرداد ماه سال 1384 از سوي شعبه 26 دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزيري محکوم مي شود.


و در نهايت آمريکا ...


محسن سازگارا در حال حاضر مدير مرکز تحقيقات ايران معاصر در واشنگتن است که به طور مستقيم تحت نظر CIA اداره مي شود. وي به طور هفتگي به همراه عليرضا نوري‌زاده در برنامه تلويزيوني تفسير خبر که از تلويزيون فارسي صداي آمريکا پخش مي‌شود، به‌عنوان کارشناس به توهين و ايراد اتهام بر عليه نظام جمهوري اسلامي مي پردازد.
چندي پيش امير عباس فخر آور مدير " انستيتوي آزادي ايرانيان " با اشاره به دريافت مبالغ کلان از دولت آمريکا توسط جبهه اپوزيسيون رسما محسن سازگارا و پسرش شهاب سازگارا را متهم به دريافت پول از محل کمکهاي دولت آمريکا در " واشينگتن انستيتو " و VOA (راديو صداي آمريکا)مي کند.
گرچه اين مسئله ممکن است نوعي افشاگري از سوي جبهه هاي رقيب اپوزيسيون در آمريکا باشد اما به طور حتم نشان دهنده سرنوشتي است که در انتظار خط فکرهاي انحرافي و التقاطي است. سرنوشتي که هم اکنون گريبان بسياري از اصلاح طلبان ديروز را گرفته و آنان را تبديل به صدقه بگير دشمنان اين ملت کرده است.


به گزارش برنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین