کد خبر: ۴۷۰۹۲
تاریخ انتشار:

جهنم توهمات هنری در تالار وحدت!

در بروشور نمایش، قطعه‌ای ادبی با عنوان (ستایش یاس) درج شده است. در قسمت‌هایی از این نوشته می‌خوانیم: 'آن جلاد (منظور یزید است) بر فراز سر بریده‌ حسین گفت: شادمانم که انتقام پدرانم را گرفتم. می‌خواست انتقام پدرانش را در نبرد با ابابیل بگیرد'. . . این قسمت را همان‌طور که در بروشور نوشته شده، آورده‌ام.
حال اگر به لحاظ ادبی احیاناً اشکالاتی دارد به گردن نویسنده آن است. بگذریم. باید گفت ابرهه و سپاهش قبل از اسلام به مکه حمله کردند. آنان اجداد یزید نبودند. یزید نمی‌خواست انتقام ابرهه را در نبرد با ابابیل بگیرد. او در پی انتقام بدر، حنین، جنگ‌های حضرت علی(ع) و . . . بود. از همین جا دادن اطلاعات اشتباه به تماشاگران شروع می‌شود و این تا بدانجا پیش می‌رود که پس از گذشت 20 دقیقه از اجرا در تاریخ7 اردیبهشت 1390 تماشاگری با عصبانیت بلند شده و لب به اعتراض می‌گشاید که: این است حضرت زهرا(س)، این است نشان دادن عصمت کبری؟ ادامه خبر چنین است؛ در پی اعتراض این فرد و با توجه به نمایش ضعیف تئاتر، سایر مردم نیز ضمن اعتراض به این نمایش، آن را موجب وهن به مقام حضرت فاطمه(س) دانسته و ضمن اعتراض به این تئاتر، سالن نمایش را ترک کردند. در همین حین یکی از تماشاگران فریاد زد: آیا کسی نیست به این تئاترها نظارت کند؟ آیا این تئاترها که با حمایت‌های مالی برخی ساخته می‌شوند تحت هیچ نظارتی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار نمی‌گیرند؟ (به نقل از جهان‌نیوز)

خدا را شکر پس از اینکه سال‌هاست در مقالات و نقدهایمان از این گونه نمایش‌ها فریاد برمی‌آوریم که این چه نمایش‌های مذهبی است؟ چرا کسی به باندبازی‌ها و گروه‌بازی‌هایی که در پس این نمایش‌ها به بهانه نمایش مذهبی فقط در پی پر کردن جیب خود هستند رسیدگی نمی‌کند؟
و ...هیچ گاه هم هیچ اتفاقی نیفتاد. این بار این تماشاگران هستند که لب به اعتراض می‌گشایند. یادمان باشد این تماشاگران همان خانواده‌های شریفی هستند که مسئولان تئاتر با باندبازی‌ها و روابطشان آنها را با اتوبوس و . . . به دیدن تئاتر می‌آورند.

در این میان پول هنگفتی نهفته است. اولاً بودجه‌ای که برای این نمایش‌ها داده می‌شود بودجه خاص و حمایت‌های خاص نمایش‌های مذهبی است که البته بعضی‌ها در اولویت هستند! دوماً مسئولان تئاتر که هماره دست در دست یکدیگر دارند و به اصطلاح نان به هم قرض می‌دهند با هماهنگی و استفاده از ارتباطات آنچنانی با ارگان‌ها و. . . یکجا بلیت‌هایشان را به ارگان‌های مذکور می‌فروشند و آنها هم به مرور این بلیت‌ها را به خانواده‌های کارمندانشان داده و آنها به راحتی با در اختیار داشتن وسیله ایاب و ذهاب به دیدن این نمایش‌ها می‌آیند و بعد مسئولین تئاتر در انتها آمارهای آنچنانی می‌دهند و جیبشان را نیز پُر می‌کنند!

اما این بار همین خانواده‌ها اعتقادات و باورهایشان به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) خونشان را به جوش آورد و لب به اعتراض گشودند.

شما نگاه کنید به بروشور، زمانی که مثلاً کارگردان و عوامل از یک گروه و دوستان نزدیک و گاهی فامیل مسئولین هستند، دیگر چه انتظاری می‌توان داشت؟

نمایش می‌خواهد به‌گونه‌ای دیگر به حضرت فاطمه زهرا(س) و مصائبش بپردازد اما اصولاً متن و اجرا نمی‌تواند از پس این مهم برآید.

اینجا نیز چون بارهای قبل هشدار می‌دهم دست‌ها و افکاری در کار است که ائمه هدی(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را چون انسان‌های معمولی نشان دهند و آرام آرام معصومیت آنها و اتصال به منبع وحی را از ایشان بگیرند و حریم‌شکنی کنند و بعد بگویند آنها مانند همه مردم بوده‌اند، در این صورت دیگر نمی‌توانند الگو و اسوه باشند. زمانی که حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) را العیاذ‌بالله چون لیلی و مجنون و یا رمئو و ژولیت نشان می‌دهیم که در لابه‌لای نخل‌ها با هم حرف‌های عاشقانه ردوبدل می‌کنند، دیگر آیا از کوثر نشانی می‌‌ماند؟

آقای میلاد اکبرنژاد در مقام نویسنده و سیدمحمدجواد طاهری در مقام کارگردان، قیاس به نفس کرده‌‌اند! باید گفت اطلاع و دانش و بینش ما در خصوص یک موضوع به اندازه داشته‌ها و بضاعت ماست. نه خود آن موضوع و نه آن طور که باید و نه آن طور که هست.

به قول ‌آن بزرگ: "کار نیکان را قیاس از خود مگیر." این یک قیاس مع‌الفارق است. اصلاً سالبه به انتفاع موضوع است. عشق در نزد مولا علی(ع) و حضرت فاطمه(س) با عشق در نزد عامه و من و شما تفاوت دارد. زمانی که حضرت فاطمه(س) ازدواج کردند 9 ساله و یا 11 سال داشتند. اینجا یک دختر حداقل بیست و چند ساله را می‌بینیم که لابه‌لای نخل‌ها می‌چرخد و مولا علی(ع) نیز دارد برایش حرف‌های عاشقانه می‌زند، از چشم‌هایش می‌گوید و . . . شما اصلاً به چه اجازه‌ای از اندک دانسته‌های ناقص خود بدین نتیجه رسیده‌اید که می‌توان اینان را معمولی دید و عشقشان را مجازی و زمینی همانند همه دانست؟ اگر پول می‌خواهید بروید کارهای دیگری کنید. شما که الحمدلله پارتی‌تان در حد اعلاست. چرا حرمت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را می‌شکنید؟ چرا نمایش مذهبی، محملی شده است برای پول درآوردن و بودجه گرفتن و هزینه کردن و معروف شدن و هزار و یک مسئله مادی دیگر. چرا مذهب را سکوی پرتاب خود قرار می‌دهید؟ آن تماشاگران حق داشتند که اعتراض کنند و تالار را ترک نمایند. الحمدلله مسئولان هم هیچ اظهارنظری نکردند و آب از آب هم تکان نخورد و کماکان اجرا ادامه دارد! باید گفت هیچ اظهارنظری نمی‌توانستند بکنند. گذشته از اینها این نمایش پر از تناقض است. در جایی از نمایش، حضرت عزرائیل می‌آید و به مولا(ع) می‌گوید آمده‌ام اجازه بگیرم برای قبض روح حضرت زهرا(س). مولا می‌گوید: "تو کارت چیست؟" یعنی چه؟ اگر مولا عزرائیل را می‌بیند و با او حرف می‌زند و اگر نمی‌بیند دیگر چرا از او سئوال می‌کند و . . . پس می‌داند کارش چیست. یا در جایی حضرت ام‌البنین(س) با حضرت فاطمه زهرا(س) روبه‌رو می‌شود شاید بتوان در درام این کار را انجام داد یعنی فاصله‌های تاریخی را برداشت اما باز همان حرف‌ها زده می‌شود. نویسنده و کارگردان به اصطلاح می‌زنند به صحرای کربلا. حضرت زهرا(س) می‌گوید از بچه‌های من و حسینم مراقبت کن. ام‌البنین(س) می‌گوید عباس دلش می‌خواست تو مادرش باشی و حضرت فاطمه(س) می‌گوید عباس پسرم و در ادامه از مشک خالی و . . . می‌گویند. این دوستان حرف‌های تکراری و کلیشه‌ای را تنها با رنگ و لعاب امروزی نشان می‌دهند و ادعا دارند که نگاه نویی کرده‌اند. آیا هر کاری که نام ائمه(ع) را بر خود داشته باشد لاجرم نمایشی مذهبی و دینی است؟

کار نیکان را قیاس به خود گرفتن کار نویی است؟ آن هم چه نیکانی! معصومین علیهماالسلام! در جایی ابوبکر و عمر و . . . دارد با هم حرف می‌زنند. اگر با یکدیگر صحبت می‌کنند پس چرا تماشاگران را خطاب قرار می‌دهند انگار که بر سر منبر هستند. آن هم با صدای بلند منوتون.

دوستان بازیگر آخر چقدر تکرار؟ اولاً ابوبکر جزء یاران حضرت رسول(ص) بود. دوماً اگر کسی یا فردی می‌خواهد مردم را مجاب کند به قبول مسئله‌ای غیرمعمول پس باید به‌گونه‌ای نرم و در عین حال تأثیرگذار حرف بزند نه با تحکم و با عصبانیت. ثالثاً ای کاش کمی در خصوص شخصیت فکر می‌کردید. آنجا عربستان است، آنها عربند، حرکاتشان، رفتارشان و نگاهشان باید درست انتخاب شود. آقای سرچاهی با اینکه مدتی است روی صحنه‌های تئاتر تهران نبوده اما هیچ تغییری نکرده، همان بیان، همان صدا و همان رفتارها بدون تغییری در پرداخت شخصیت. ایشان معمولاً یکجور بازی می‌کنند. دیگران نیز به همین منوال. شاید تنها کسی که نسبتاً درست بازی کرد رحیم نوروزی بود و در ابتدای کار علی فرحناک!

کارگردان نشانه‌هایی برای ارتباط با امروز نیز در کار گنجانده است. ویلن سِل که دیگر در کارهای مذهبی جزء لاینفک اجراها شده است از زمان نمایش پل تا سال‌های شن تا نمایش اخیر دژاکام، یک دامن ستاره و . . . این ویلن سل جایگاه خاص دارد که دیگر کلیشه‌ای شده است. سئوال اینجاست اگر آن را حذف کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ تنها به خاطر زیبایی‌شناسی از آن استفاده می‌کنیم و یا ارتباط با امروز.

متن شعاری است و شاعرانه. آیا اگر حرف‌های مثلاً حضرت عزرائیل را شخصیت دیگری می‌گفت فرقی هم می‌کرد. این شاعرانگی که بدون ارتباط فی‌النفسه و دراماتیک با موضوع و ایضاً شخصیت‌هاست دیگر در کارهای مذهبی و دینی این چنینی تکراری و کلیشه‌ای شده است. مشتی شعر و قطعه ادبی همین. باید دانست به صرف زیبایی نمی‌شود از اشعار و . . . به جای دیالوگ استفاده کرد و یا هر وسیله‌ای را روی صحنه آورد. اینها باید ارتباطی ماهوی و دراماتیک با اجرا و اثر داشته باشند. از سویی در ابتدای کار نوشته‌ای روی پرده می‌آید بدین مضمون؛ (اینها یک گروه نمایشی هستند که برداشت خود را از فاطمه زهرا(س) و مسائل زمان ایشان ارائه می‌دهند). این نوشته کافی است تا ارتباط با امروز شکل بگیرد؟ البته این نوشته بیشتر، برای ایجاد مفر بود تا اگر اعتراض‌ها و ایرادهایی بر کار گرفته شود مانند اعتراض آن تماشاگران، گروه بگوید ما که از اول گفتیم برداشت خودمان را ارائه داده‌ایم. اما باید گفت چه کسی به شما اجازه داده است که برداشت‌های غلط و نادرست خود از ائمه(ع) را به صحنه بکشید و به ذهن تماشاچی القا کنید؟

حضرت فاطمه(س) آن قدر ابعاد شخصیتی گسترده‌ای دارند که می‌توان به آنها پرداخت، ابعادی که تاکنون به آن پرداخته نشده است. حالا از این همه، شما دوستان نویسنده و کارگردان خواسته‌اید نگاهی امروزی به ایشان بیندازید و رفتار و سکنات و کردار آنان را قیاس از خود گرفته‌اید! گفته‌اید چه اشکالی دارد آنان هم مثل ما بودند انسان‌های معمولی، پس عشقشان، زندگی‌شان و اعمالشان هم مانند ما بوده است! اما از این نکته غافل بوده‌اید که در حد دانایی خودتان از این بزرگواران حرف زده‌اید نه آن طور که هست و باید و این سطحی‌نگری به تنهایی به شما اجازه نمی‌دهد هر آنچه را که می‌خواهید و فکر می‌کنید به صحنه بکشید و هر آنچه را که خود انجام می‌دهید به خاندان عصمت و طهارت(ع) نسبت دهید. یکی از ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه(س) این است که هیچ گاه برای خود دعا نمی‌کردند و هماره برای مردم و همسایگان دعا می‌کردند، سه روز روزه‌شان را با آب افطار کردند و افطارشان را به فقیر دادند. در جنگ‌ها با حضرت رسول(ص) به تیمار و پرستاری مجروحان همت می‌گماشتند. ادیب و مفسر قرآن بودند و . . . باید گفت تا زمانی که کسانی در خصوص نمایش‌های دینی می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند و به دلیل همین ارتباطات و گروه‌بازی‌ها کنار گذاشته شده‌اند، نمایش دینی و مذهبی ما به جایی نخواهد رسید و خدای ناکرده روزی را خواهیم دید که مقام ائمه هدی(ع) تا مرتبه آدم‌های امروزی و معمولی پایین آ‌ورده شده و این خواست دست‌های پنهان است که می‌خواهند ارتباط معنوی افراد جامعه را با بزرگان به سطح نازل برسانند. زمانی که این بزرگان تا حد آدم‌های معمولی پایین آورده شدند دیگر چه نیازی است به تمسک به ‌آنان و راه و روش و اندیشه‌ها و آرا و دیانت و عفت و عصمت و . . . آن بزرگواران. این گونه آنان زمینی شده و از جایگاه رفیع خود به سطح می‌آیند.

پس از این زمینه‌سازی‌ها برخی به سادگی خواهند گفت؛ می‌بینید! آنان هم مانند ما به دنیا آمده‌اند، زندگی کرده‌اند، عاشق شده‌اند، ازدواج کرده‌اند، بچه‌دار شده‌اند و بعد از دنیا رفته‌اند. چرا آن قدر آنان را بزرگ می‌کنید؟ چرا اصلاً باید در تمام شئون زندگی‌مان از افرادی که 1400 سال پیش زندگی کرده‌اند تبعیت کنیم و از این دست حرف‌ها! البته با ظاهر نمایش مذهبی و در این میان مسئولین تئاتر هم کاملاً منفعل هستند.حال می‌بینید که چگونه به همین سادگی و از طریق ظاهری دینی و ظاهرسازی‌های دینی و مذهبی در قالب نمایش‌های دینی تهاجم فرهنگی، فکری، مذهبی و . . . صورت می‌پذیرد و آب از آب هم تکان نمی‌خورد حتی زمانی که تمام تماشاگران یک نمایش لب به اعتراض می‌گشایند مسئولین تئاتر در همه رده‌ها و زمینه‌ها چون دستشان در دست یکدیگر است و به اصطلاح نان به هم قرض می‌دهند صدایشان که در نمی‌آید هیچ، سعی دارند یک طوری موضوع را ماست‌مالی کنند و از آن بگذرند.با این اوصاف باید حرکتی جدی و اساسی نموده و برای این مدعیان هنر تئاتر بالاخص نمایش‌های دینی و مذهبی، فکری بکنیم تا نسل جوان و جامعه تحت تأثیر این افکار مسموم قرار نگیرند.

افکاری که خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف دشمنان این مرز و بوم و دشمنان دین اسلام و مذهب تشیع و ایران اسلامی است. باید این فرمایش حضرت امام راحل را آویزه گوش قرار دهیم که هر چه داریم از اسلام است و اهل بیت عصمت و طهارت و ائمه هدی علیهماالسلام. پس تا دیر نشده باید فکری اصولی و اساسی و ریشه‌ای بکنیم چرا که اگر دیر بجنبیم خواهیم دید که چه زود دیر شده است! باید گفت اکنون هم خیلی دیر است. باید هر چه سریع‌تر روبه‌روی این جریانات فکری منحرف ایستاد.

پیشنهاد می‌کنم اجرای نمایش‌های دینی و مذهبی کلاً از نظارت و ید قدرت مرکز هنرهای نمایشی، معاونت هنری، بنیاد رودکی و انجمن هنرهای نمایشی، دفتر تئاتر دینی و . . . خارج شده و تحت نظارت مستقیم وزارت ارشاد درآید تا چه به لحاظ اجرایی و چه نظارتی، دیگر شاهد این گونه مسائل نباشیم. ان‌شاءالله.

رسالت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین