کد خبر: ۳۲۱۷۳۸
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 22 دی 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی- امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه


***

آرمان/پاشنه‌آشيل جشنواره، نبود ثبات مديريتي است

بيشتر مردم نام او را با اپراهاي عروسكي كه ساخته به ياد مي‌آورند. با اين وجود اما بهروز غريب‌پور سال‌هاست در حوزه‌هاي مختلف مديرت فرهنگي مشغول به كار بوده و در جشنواره سي‌وچهارم فيلم فجر هم مدير كاخ جشنواره است. اميدايرانيان با او درباره جشنواره فيلم فجر، جشنواره تئاتر فجر و انتقاداتي كه مورد برگزاري اين هر دو مطرح شده گفت‌وگويي انجام داده است:

از فعاليت‌هاي خودتان در حوزه اپراي عروسكي هم صحبت كنيد. هم‌اكنون در حال انجام چه كاري هستيد؟

در حال حاضر در حال آماده كردن مقدمات اپراي خيام هستم. اين كارها شامل انتخاب پارتيتورها، خوانندگان و انتخاب صحنه‌ها و عروسك‌ها است. راستش هنوز از مذاكره براي بخش مالي كار نااميد نشده‌ام، بنابراين اين كار را ادامه خواهم داد تا هر چه زودتر اپراي خيام مقدمات آماده‌سازي را طي كند.

اپراي قبلي كه اجرا كرديد يعني اپراي سعدي تنها يك‌بار روي صحنه رفت. براي اجراي دوباره آن برنامه‌اي نداريد؟

البته اپراي سعدي تا امروز دو نوبت اجرا شده و اميدوارم بتوانيم بار ديگر در ارديبهشت ماه سال آينده هم آن را اجرا كنيم.

آقاي غريب‌پور شما علاوه بر حضور در صحنه اجرا، به عنوان يك مدير در بخش‌هاي مختلف فعاليت‌هاي قابل‌توجهي داشته‌ايد. با اين توضيح به نظرتان جشنواره فيلم فجر كه امسال شما در آن به عنوان مدير كاخ جشنواره حضور داريد، سياسي يا دست‌كم سليقه‌اي عمل نكرده است؟

http://teater.ir/uploads/news/p19e7a8a90bvppas13ug1brkkl54.jpg

اگر بنا باشد ادوار مختلف جشنواره فيلم فجر را با جشنواره‌هاي معتبر سينمايي كه سال‌هاست در دنيا برگزار مي‌شوند مقايسه كنيم بايد بگويم پاشنه آشيل اين جشنواره نبود ثبات مديريتي است. در همه جاي دنيا وقت مي‌خواهند يك جشنواره خوب و پايدار داشته باشند و آن جشنواره را به يك برند تبديل كنند، اولويت اولشان تغيير هر ساله مديران نيست. آنها به ثبات مديريتي اعتقاد دارند، بنابراين سعي مي‌كنند افرادي را مسئول برگزاري اين جشنواره‌ها كنند كه در طول چند سال مديريت كار را برعهده بگيرند و هر سال نسبت به سال گذشته قدم‌هاي مثبت‌تري براي بهبود وضع آن جشنواره انجام دهند. در ايران اما وضع اصلا اين‌طور نيست. از سوي ديگر مساله‌اي كه به آن اشاره كردم صرفا مربوط به جشنواره فيلم هم نمي‌شود، درباره جشنواره موسيقي، جشنواره تئاتر و جشنواره هنرهاي تجسمي هم ما سال‌هاست با مساله عدم ثبات مديريت در جشنواره‌ها دست به گريبان هستيم و طبيعي است در چنين شرايطي هر فردي كه بر سر كار مي‌آيد سليقه خودش را دارد و با اعمال نگاه‌هاي سليقه‌اي، افراد درگير در جشنواره را عزل و نصب مي‌كند و آخرش هم مي‌شود همين وضعي كه ما سال‌هاست در جشنواره‌هاي مختلف با آن دست به گريبان هستيم. از نظر من مديري كه در جشنواره فجر حضور پيدا مي‌كند بايد به دور از نگاه‌هاي اين سويي و آن سويي كار كند و از تمام ظرفيت‌هاي لازم براي بهبود وضع جشنواره استفاده كند.

آقاي غريب‌پور يكي از ويژگي‌هاي شما رُك بودنتان است. باتوجه به همين ويژگي و با همه اين توضيحات به نظر شما دبير جشنواره فيلم فجر در دوره سي‌وچهارم حقيقتا اين ويژگي‌ها را دارد؟

اميدوارم قضاوت من را به پاي دعوتي كه از سوي دبير محترم جشنواره فيلم فجر شده نگذاريد اما به نظر من باتوجه به آنچه تا امروز شاهدش بودم آقاي حيدري كار خودش را دارد به بهترين نحو ممكن انجام مي‌دهد. او با بخش‌هاي مختلف تعامل خوبي دارد و دارد مقدمات را براي برگزاري هرچه بهتر جشنواره سي‌وچهارم فيلم فجر آماده مي‌كند.

بگذاريد كمي هم درباره عنوان مدير كاخ جشنواره صحبت كنيم. شما دقيقا قرار است در جشنواره امسال چه كاري انجام دهيد؟

مسئوليت من در جشنواره امسال فيلم فجر باتوجه به دعوتي كه از بنده به عمل آمده مربوط مي‌شود به مديريت تمام اقداماتي كه در كاخ جشنواره بايد صورت بگيرد تا جشنواره فيلم فجر به بهترين وجه و شكل ممكن برگزار شود. همانطور كه مي‌دانيد كاخ جشنواره محل برگزاري كنفرانس‌هاي مطبوعاتي اهالي سينما و اهالي رسانه است. از سوي ديگر باتوجه به اينكه مراسم افتتاحيه جشنواره فيلم فجر در دوره سي‌وچهارم در تالار وحدت برگزار مي‌شود، مراسم اختتاميه هم در كاخ جشنواره يعني برج ميلاد برگزار مي‌شود و سامان دادن به آن مراسم هم ازجمله وظايفي است كه من و همكارانم بايد آن را انجام دهيم.

برخي از كارگردان‌هايي كه فيلمشان از ورود به بخش رقابتي يا همان سوداي سيمرغ باز ماند معتقد بودند با فيلمشان برخورد سياسي شده است، شما درباره اين مساله چه نظري داريد؟

باتوجه به مسئوليتي كه دارم در جريان نحوه انتخاب فيلم‌ها و كاري كه هيات انتخاب انجام دادند نيستم. با اين وجود باتوجه به جلساتي كه با آقاي حيدري داشتم معتقدم مدير جشنواره تا امروز كارهاي خوبي انجام داده و به نظر نمي‌رسد با فيلم‌ها سياسي برخورد شده باشد. البته باز هم تكرار مي‌كنم من نمي‌توانم در اين زمينه با اطمينان صحبت كنم. از سوي ديگر اما بايد بگويم من انتقادات مطرح شده به مدير جشواره فيلم را نوعي جوسازي مي‌دانم و معتقدم نمي‌شود به صرف اينكه فردي قبلا در حوزه تئاتر فعاليت داشته و حالا در حوزه سينما مشغول كارهاي مديريتي است او را فرد نامناسبي براي كاري كه حالا دارد انجام مي‌دهد بدانيم.

به هر حال امسال خيلي‌ها معتقدند تئاتري‌ها بيشتر پست‌هاي مربوط به برگزاري جشنواره فجر را در اختيار دارند...

http://media.mehrnews.com/d/2015/04/13/3/1639042.jpg?ts=1450406489765

باتوجه به توضيحي كه در سوال قبلي دادم اين مساله را يك نقطه ضعف نمي‌دانم چراكه معتقدم مساله نحوه مديريت است. از سوي ديگر اين دو حوزه با هم ارتباط زيادي دارند. اما اگر بخواهم درباره خودم به اين سوال پاسخ دهم بايد بگويم باتوجه به تجربيات مختلفي كه در حوزه تئاتر، سينما، هنرهاي تجسمي و موسيقي داشته‌ام در طول سال‌هاي فعاليتم به عنوان يك مدير چندوجهي كار كرده‌ام و در حوزه سينما هم سال‌ها در مقام تهيه‌كننده، كارگردان و نويسنده فعاليت داشتم. بنابراين اصلا و ابدا خودم را در سينما غريبه نمي‌دانم.

به هر حال شما سال‌هاست در حوزه تئاتر در حال انجام كار هستيد و دست‌كم اين انتظار مي‌رفت كه در اين دوره از تئاتر فجر حضور داشته باشيد اما ظاهرا اين‌طور نيست...

البته من در جشنواره تئاتر امسال حضور دارم و در بخش اجراهاي ميهمان اپراي مولوي را روي صحنه مي‌برم. اما درباره سوال شما بايد بگويم نه من علاقه‌اي به حضور در تئاتر فجر داشته‌ام و نه دوستان دعوتي از من به عمل آورده‌اند، در شرايطي كه نيازي احساس نمي‌شود چرا بايد اين كار را انجام داد؟

آرمان/كوروش تهامي:

«رگ خواب» تجربه عجيبي است

كوروش تهامي بازيگر سينما و تلويزيون ايران كه اين روزها به عنوان نقش اول فيلم سينمايي «رگ خواب» به كارگرداني حميد نعمت‌ا... حضور دارد در رابطه با اين اثر سينمايي گفت: «رگ خواب» يكي از متفاوت‌ترين آثار سينمايي است كه تاكنون در كشور ما توليد شده و حضور در اين فيلم برايم تجربه عجيبي بوده است. بازيگر سريال تلويزيوني «تبريز در مه» در گفت‌وگو با سينماپرس اظهار داشت: من هميشه در سينما و تلويزيون دنبال نقش‌هايي مي‌گردم كه بتواند تجربه‌اي متفاوت را در كارنامه بازيگري‌ام رقم بزند و در طول سال‌هاي فعاليتم در اين عرصه همواره از كليشه و تكرار دوري كرده‌ام. خوشبختانه فيلم جديد حميد نعمت‌ا... اين فرصت را برايم به وجود آورد تا بتوانم يكي از متفاوت‌ترين نقش هايم را تجربه كنم. وي سپس در رابطه با اصول كاري حميد نعمت‌ا... اظهار داشت: يكي از بهترين كارهايي كه ايشان انجام مي‌دهند اين است كه با يك ايده سر صحنه فيلمبرداري حاضر نمي‌شوند و همواره سر صحنه اتودهاي مختلفي را در ذهن دارند و آن را به بازيگران و ساير عوامل فني فيلم ارائه مي‌كنند و هركدام كه بهتر باشد را به عنوان ايده نهايي انتخاب و ضبط مي‌كنند. اين امر باعث مي‌شود تا دست بازيگر براي ايجاد خلاقيت در كار باز باشد. تهامي خاطرنشان كرد: «رگ خواب» فيلمي اجتماعي است كه به دليل فيلمنامه خاص خود مي‌تواند طيف‌هاي مختلفي از افراد را با خود همراه و درگير كند، اين فيلم در واقع داستان زني را روايت مي‌كند كه به دليل روابط خود دچار اضمحلال مي‌شود و من خوشحالم كه توانستم در اين فيلم حضور داشته باشم.

http://jezghel.com/wp-content/uploads/2015/06/korosh-02.jpg

بازيگر فيلم سينمايي «به رنگ ارغوان» سپس در پاسخ به اين سوأل كه آيا بازي در مديوم سينما و تلويزيون برايش تفاوت دارد اظهار داشت: من پتانسيل آن را دارم تا در هر اثري بازي كنم و برايم هيچ فرقي ندارد كه در تلويزيون كار مي‌كنم يا اينكه جلو دوربين فيلمبرداري سينما مي‌روم؛ آنچه برايم مهم است اينكه در وهله اول مخاطبان از نتيجه كار من راضي باشند و در ثاني بتوانم به بهترين شكل ممكن از پس ايفاي نقش كاراكتري كه بازي مي‌كنم برآيم و در دام كليشه و تكرار گرفتار نشوم. اين بازيگر سپس از آماده نمايش بودن ۳ فيلم سينمايي «آشوب»، «گام‌هاي شيدايي» و «تنها در چند دقيقه سكوت» خبر داد و گفت: فيلم سينمايي «آشوب» به كارگرداني كاظم راست گفتار كه متأسفانه به دليل ديدگاه‌هاي به‌شدت سليقه‌اي اعضاي هيات انتخاب نتوانست وارد گود رقابت در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر شود نيز يكي از متفاوت‌ترين نقش‌هاي من است كه براي بازي در آن به‌شدت سختي كشيدم. وي ادامه داد: فيلمبرداري اين فيلم «بيگ پروداكشن» بيش از ۵۰ جلسه به طول انجاميد و من به عنوان بازيگر نقش اول فيلم در تمامي جلسات فيلمبرداري حضور جدي داشتم و بايد جلو دوربين مي‌رفتم و به دليل ايفاي ۵ نقش متفاوت بعضاً گريم‌هاي سنگين صورتم روزي ۲ يا ۳ بار عوض مي‌شد اما به دليل اينكه مي‌دانستم «آشوب» اثري متفاوت در سينماي ايران و كارنامه فيلمسازي كاظم راست گفتار خواهد بود با جان و دل اين مرارت‌ها را تحمل مي‌كردم. بازيگر سريال تلويزيوني «ساعت شني» خاطرنشان كرد: من معتقدم سينماي ما براي پيشرفت نياز به «شوك» دارد اما متأسفانه به دليل اينكه در سينماي كشور ما نگاه كارشناسي وجود ندارد مديران سينمايي و بسياري از هنرمندان از اين مسأله غافل هستند و به برخي فيلم‌ها كه صاحب ايده و تفكر‌هاي بكر و ناب هستند اهميتي نمي‌دهند.

آرمان/بحث مجوزها يكي از گره‌هاي دولت است

معاون امور هنري وزارت ارشاد گفت: بحث مجوز و اجازه، يكي از گره‌هايي است كه در دولت وجود دارد. ايستگاه‌هاي نظارتي زيادي وجود دارند. مشكل اينجاست كه چون اعمال قدرت و نظر وجود دارد، كسي دوست ندارد موقعيتش را ترك كند. نشست «گسترش عكس در جامعه» با حضور مجيد رجبي‌معمار (مديرعامل خانه هنرمندان)، امير عبدالحسيني (معاون هنري سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران)، علي مرادخاني (معاون هنري وزارت ارشاد) و غلام‌رضا خليل ارجمندي (مديرعامل صندوق حمايت از هنرمندان) در دومين روز از برگزاري نشست‌هاي اين رويداد در خانه هنرمندان برگزار شد.

http://iscanews.ir/wp-content/uploads/2015/08/b65c20c9-ef0b-44dd-beb6-391ea0fc14f8.jpg

اجراي اين نشست را فرزاد هاشمي - عكاس و عضو انجمن عكاسان ايران - برعهده داشت. در اين نشست، هاشمي با بيان اينكه جامعه عكاسي امروز از مديران هنري كشور و بخش دولتي انتظارات و مطالباتي دارد، گفت: جامعه هنري پس از پيروزي انقلاب، مطالباتي داشته و قرار بوده اتفاقاتي بيفتد كه ملاحظات دولتي، تحقق آنها را سخت كرده است. به‌نظر مي‌رسد حل شدن معذوريت‌ها بتواند كمك بزرگي به اين موضوع كند. او افزود: در شش سال گذشته، درگيري‌هاي فراواني با معاونت هنري وزارت ارشاد داشتيم. انجمن‌ها نمي‌تواستند عملا اظهار وجود كنند. در حالي كه جامعه هنري خودش بايد دوسالانه‌ها را برگزار كند. ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه براي سال‌ها قبل است، نمي‌تواند جوابگوي جامعه هنري باشد. ساختار حكومت ما دولتي است. مديران دولتي براي رفع اين معذوريت‌ها چه راهكارهايي دارند؟ در ادامه، هريك از مديران حاضر در نشست به بيان سوابق خود و آشنايي‌شان با مقوله هنر و عكس پرداختند.


خيلي راحت قضاوت مي‌كنيم و تهمت مي‌زنيم

مجيد رجبي‌معمار - مديرعامل خانه هنرمندان ايران - اظهار كرد: من از همان ابتداي سال‌هاي دفاع مقدس درگير مقوله عكس بودم. تفاوت عكاسي با بقيه رشته‌ها در اين است كه نيروهاي آن در هر عملياتي چه اقتصادي، چه فرهنگي و چه شاخه‌هاي ديگر، در خط مقدم حضور پيدا مي‌كنند. ما در خانه هنرمندان تلاش مي‌كنيم بضاعت‌مان را در اختيار هنرمندان اين رشته قرار دهيم. او ادامه داد: ما در حال مطالعه و برنامه‌ريزي هستيم. خانه هنرمندان سال‌هاست فعاليت خود را آغاز كرده است. يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه خيلي راحت قضاوت مي‌كنيم، تهمت مي‌زنيم و حكم صادر مي‌كنيم. سهم و نقش اصناف مختلف هنري بايد در خانه هنرمندان جدي‌تر شود. بخشي از اين روند برعهده من است كه گالري‌هاي خانه را به‌صورت متعادل در اختيار انجمن‌هاي مختلف هنري قرار دهم و بخشي ديگر برعهده خود هنرمندان است. رجبي‌معمار همچنين بيان كرد: من به انجمن‌هاي هنري نامه نوشتم كه مطالبات سال آينده خود را بگويند. اولويت ما در خانه هنرمندان اين است كه درست مديريت و در تقسيم منابع اعتدال را رعايت كنيم. شرايط اقتصادي كشور خوب نيست و اگر كسي غير از اين بگويد يا درغگو است يا ابله. اين وضعيت روي پروژه‌هاي اساسي اقتصادي كشور هم تأثير گذاشته است. بايد بتوانيم به يك تفاهم دست پيدا كنيم تا در اين وضعيت به اهداف‌مان برسيم. مديرعامل خانه هنرمندان با بيان اينكه مدير فرهنگي بايد از جنس فرهنگ و هنر و اهل گفت‌وگو و مدارا باشد، گفت: براساس تجربه‌هايي كه با فرماندهان جنگ داشتم، مي‌دانم كه اين ويژگي‌ها بايد در جنگ و عمليات نظامي هم وجود داشته باشد. خانه هنرمندان حدود سه‌چهارم هزينه‌هايش را خودش تأمين مي‌كند. سعي ما اين است كه سهم اصناف را از اين موضوع به صفر برسانيم. منابع جديد را بايد شناسايي و جذب كنيم تا سهم هر صنف و بخش هنري در خانه هنرمندان عادلانه‌تر و دقيق‌تر رعايت شود. رجبي‌معمار ادامه داد: بايد رفت‌وآمدها و بده‌بستان‌ها را بيشتر كنيم. براي استعداديابي، افزايش مسابقات يكي از كارهايي است كه مي‌توانيم انجام دهيم. همچنين نويد اين را مي‌دهيم كه با انجمن‌ها در كارهاي نشر همكاري كنيم.

بايد ايستگاه‌هاي نظارتي را كم كنيم

http://goftemannews.com/wp-content/uploads/2015/04/HAGH6841.jpg

علي مرادخاني - معاون هنري وزارت ارشاد - ديگر سخنران اين نشست بود كه با بيان اينكه معاونت هنري وزارت ارشاد بخشي از دولت است، اظهار كرد: دولت بيشتر جريان سياستگذاري و زيرساخت‌ها را پيگيري مي‌كند. تصدي امور معمولا با دولت نيست و ما به‌دنبال اين هستيم كه سازمان‌هاي مختلف مرتبط با هنر تصوي امور را به دست بگيرند. ارشاد در وزارت فرهنگ به اين معني است كه كارها به كساني واگذار شود كه توانايي انجام آن را دارند. كارها بايد در دست كساني باشد كه مستحق انجام آنها هستند، نه چند كارمند دولتي كه تخصص آنچناني ندارند. پيش از انجمن‌ها، كارها معمولا به نهادها و سازمان‌هايي واگذار مي‌شد كه با دولت در ارتباط باشند و بتوان آنها را از لحاظ مالي و اجرايي كنترل كرد. حالا كه انجمن‌ها هستند مي‌توانيم امور را به آنها واگذار كنيم. او همچنين گفت: در برخي حوزه‌ها مثل سينما و تئاتر موارد مشابهي وجود دارد كه باعث مي‌شود چند نهاد در دادن مجوز دخيل باشند. بحث مجوز و اجازه، يكي از گره‌هايي است كه در دولت وجود دارد. ايستگاه‌هاي نظارتي زيادي وجود دارند. مشكل اينجاست كه چون اعمال قدرت و نظر وجود دارد، كسي دوست ندارد موقعيتش را ترك كند. يكي از مهم‌ترين كارهايي كه در دولت به عنوان سياست پيگيري مي‌شود، كم كردن ايستگاه‌هاي نظارتي است. هارمونيزه كردن هم يكي ديگر از اهداف است و به‌نظر مي‌رسد تعداد نهادهاي دخيل در دادن مجوز خود به خود در حال رنگ باختن است.

آرمان/پدران و پسران موسيقي ايران

شايد تعداد پدران و پسران نام‌آشنا در موسيقي ايران خيلي زياد نباشد؛ اما نكته اين است كه نه‌تنها اين پسران راه پدران‌شان را ادامه داده‌اند، بلكه هر كدام به بيان ايده‌هاي خود در موسيقي نيز پرداخته‌اند. به گزارش ايسنا، برخي معتقدند هنر، موروثي است و هنرمندان مشهوري هستند كه هميشه بر تأثير جايگاه و پيشينه خانوادگي‌شان در شكل‌گيري شخصيت هنري خود تأكيد دارند. در عرصه موسيقي، پسراني هستند كه نه فقط به واسطه پيشينه پدرشان، بلكه به واسطه استعداد‌هاي خودشان، اين ميراث خانوادگي را حفظ كرده‌اند. پسراني كه گاهي دوشادوش پدران‌شان و گاهي براي ارائه ايده‌هاي جديد، به تنهايي روي صحنه مي‌روند.


حسن كامكار و پسران


هسته اصلي گروه «كامكارها» در سال 1344 توسط حسن كامكار در سنندج تشكيل شد. هوشنگ، ارژنگ، قشنگ، پشنگ و بيژن در كنار پدرشان ساز مي‌زدند. كامكارها نخستين تمرين‌هاي خود را شب‌ها در كنار حوض كوچك حياط خانه‌شان انجام مي‌دادند. با بزرگ‌شدن فرزندان حسن كامكار، به‌تدريج اين گروه موسيقي نيز كامل‌تر و بزرگ‌تر شد. حدود سال 1350 برخي افراد خانواده كامكار از جمله هوشنگ، بيژن، پشنگ و ارسلان براي فراگيري موسيقي آكادميك به تهران آمدند و در دانشكده هنرهاي زيبا مشغول تحصيل شدند و در گروه‌هايي مانند «شيدا» و «عارف» نقش موثر داشتند. نخستين كنسرت‌هاي رسمي اين خانواده با نام «گروه كامكارها» در نخستين سال‌هاي پس از انقلاب، در مجموعه آزادي و تالار وحدت برگزار شد و به مرور زمان استعدادهاي جوان از همين خانواده در كنار گروه قرار گرفتند. گروه «كامكارها» يكي از قديمي‌ترين گروه‌هاي موسيقي ايران است كه پيوند خوني مهم‌ترين عامل پيوستگي فعاليت آنهاست.

http://uc.persianv.com/up2/images/oyz3afgifhf8zicvjz.jpg


محمدرضا و همايون شجريان


قطعا پسر محمدرضا شجريان بودن شرايط موثري را براي همايون شجريان پديد آورده است تا امروز از او به عنوان يكي از خوانندگان مطرح در عرصه آواز ايران ياد شود. همايون از سال 1370 محمدرضا شجريان را در كنسرت‌هاي آمريكا، اروپا و ايران به عنوان نوازنده تنبك همراهي كرد و از 1378 به‌ بعد، هم‌خواني با پدرش را در كنسرت‌ها آغاز كرد. او نخستين‌بار در آلبوم

«ياد ايام» تنبك نواخت و پس از آن، كنسرت‌هاي بسياري را با بزرگان موسيقي اجرا و آثار زيادي را همراه آنها در ايران و جهان منتشر كرد كه از اين ميان مي‌توان به آلبوم‌هاي «بي‌تو به‌سر نمي‌شود» و «فرياد» اشاره كرد كه هر دو اثر در سال‌هاي 2003 و 2005 نامزد دريافت جايزه گرمي (اسكار دنياي موسيقي) شدند. او از سال 1382 با انتشار آلبوم «نسيم وصل» فعاليت‌هاي مستقل خود را آغاز كرد و «خداوندان اسرار» كه چندي پيش منتشر شد، هجدهمين اثر اوست. البته همايون شجريان تا سال 1388 پدرش را در اجراها همراهي مي‌كرد.


شهرام و حافظ ناظري

درست است كه حافظ ناظري وقتي سن كمي داشت، ايران را ترك كرد، اما قطعا پدرش، شهرام ناظري نقش زيادي در پيشرفت هنري‌اش داشته است. حافظ در اجراهاي پدرش سه‌تار و دف مي‌نواخت و در آثاري مانند «آواز اساطير» و «حيراني» حضور داشت. او مدت‌ها بعد،‌سازي را به نام «حافظ» ابداع كرد كه از سه‌تار الهام گرفته شده بود. فعاليت‌هاي مستقل حافظ ناظري با آلبوم «بُعد يازدهم» آغاز شد كه جزو آثار پرحاشيه در ايران محسوب مي‌شد. ديپاك چوپرا و ذاكرحسين نيز در اين اثر حافظ را همراهي كرده بودند. پس از انتشار نخستين آلبوم حافظ ناظري و انتشار ادعاهايش درباره فعاليت‌هاي موسيقي و تحصيلاتش در آمريكا، مقالات و اظهارنظراتي منتشر شد. با اين حال، پسر شهرام ناظري در ميان آماج انتقادها، دلسرد نشد و حالا هم به‌طور جدي مشغول كار روي اثر جديدش است. حافظ مي‌گويد: «من مرد جنگم؛ كوتاه نمي‌آيم».

كيخسرو، تهمورس و سهراب پورناظري

تهمورس، پسر بزرگ كيخسرو پورناظري (بنيانگذار گروه شمس) است كه «نه فرشته‌ام، نه شيطان» از آثار مطرح اين آهنگساز محسوب مي‌شود. او در نواختن تار، سه‌تار، تنبور، ديوان، بربت و دف، ماهر است، اما سازهايي را مانند كمانچه و سنتور نيز مي‌نوازد. او علاوه بر اينكه در اجراهاي گروه «شمس» در كنار پدرش، كيخسرو پورناظري ساز زده، اجراهاي مستقلي در ايران و خارج از كشور نيز داشته است. «چرا رفتي» يكي از قطعات مشهور ساخته اوست كه با صداي همايون شجريان اجرا شده و تور كنسرت «چرا رفتي» نيز در سراسر ايران روي صحنه رفت. تهمورس در اين سال‌ها تلاش‌ كرده است تا جريان‌هاي نويني را در موسيقي ايران ايجاد كند. سهراب نيز پسر كوچك اين خانواده كرمانشاهي است كه پدرش از دو سالگي تلاش كرد به او نواختن تنبور را بياموزد. سهراب پورناظري در 13 سالگي به عنوان عضوي از گروه «شمس» با صحنه اجراي موسيقي آشنا شد و در همان زمان، آموختن تكنيك‌هاي كمانچه‌نوازي را نزد اردشير كامكار آغاز كرد. او پس از دو سال توانست در گروه «شمس» به عنوان تك‌نواز، كمانچه هم بنوازد. سهراب به‌دليل شيوه نواختن ساز تنبور و تكنيك‌هاي منحصربه‌فردي كه دارد، در محافل هنري زبانزد است. تهمورس و سهراب پورناظري در ميانه دهه 70 تحولي را در فعاليت‌هاي گروه «شمس» ايجاد كردند.

حسين و صبا عليزاده

صبا عليزاده كه تحصيلات تكميلي‌اش را در كاليفرنيا انجام داده، پسر حسين عليزاده است كه در زمينه كمانچه‌نوازي فعاليت چشمگيري داشته است. او در كنسرت‌هاي گروه «هم‌آوايان» در كنار پدرش ساز مي‌زند و اتفاقا خودش هم ايده‌هايي در موسيقي ايراني دارد. مجله «پالم اسپرينگ‌لايف» در‌بار‌ه صبا نوشته است: «صبا عليزاده آهنگساز و كمانچه‌نواز توانمند ايراني است. ذوق هنري صبا عليزاده او را به سمت ارائه تركيبي از موسيقي سنتي و الكترونيك مي‌كشاند. در‌ حال حاضر او علاوه بر اجراي تك‌نوازي‌هاي صوتي با كمانچه، براي اجراي الكتروآكوستيك با هنرمندان موسيقي مانند جاستين اشر و لوئيس لوپز همكاري مي‌كند.»

پرويز و آيين مشكاتيان

آيين مشكاتيان، سال‌وسن زيادي نداشت كه پدرش پرويز مشكاتيان را از دست داد؛ اما روحيه پدر در او نيز نفوذ داشت و به واسطه هم‌نشيني با خانواده پدربزرگش (محمدرضا شجريان) و دايي‌اش (همايون شجريان) به كسب هنر در زمينه سازهاي كوبه‌اي پرداخت. او در بسياري از كنسرت‌ها مانند اجراي گروه «سياوش» به عنوان نوازنده سازهاي كوبه‌اي روي صحنه مي‌آيد و اجرا مي‌كند.

http://www.seratnews.ir/files/fa/news/1394/10/21/254316_308.jpg

ايرج و احسان خواجه‌اميري

احسان خواجه‌اميري جزو پسراني است كه راه پدرش را با قالبي متفاوت ادامه داد. ايرج خواجه‌اميري سال‌ها در حوزه موسيقي اصيل ايراني فعاليت مي‌كرد و از همان پنج سالگي پسرش را به سمت نواختن سازهاي ويلن و سنتور سوق داد. احسان خواجه‌اميري در سن 17 سالگي آلبوم «من و بابا» را منتشر كرد و پدرش او را در توليد اين اثر ياري داد. او در سال 1384 نخستين كنسرت رسمي‌اش را برگزار و آلبوم‌هاي متعددي را روانه بازار كرد. پسر ايرج خواجه‌اميري يكي از خوانندگان شناخته‌شده پاپ در ايران است.


ابتکار/در نشست امنیت شغلی عکاسان سینما مطرح شد:

وقتی جغدها به جای خروس‌ها می‌خوانند

نشست خبری انجمن عکاسان سینمای ایران با موضوع امنیت شغلی این حرفه با حضور اعضای شورای مرکزی انجمن عکاسان ایران پیش از ظهر دیروز (21 دی ماه) در خانه سینما شماره دو برگزار شد.

به گزارش ایلنا؛ در این نشست یونس صباحی (رییس شورای مرکزی انجمن مدیران تولید سینمای ایران)، مصطفی احمدی (رییس صنف برنامه‌ریزان و دستیاران کارگردان سینمای ایران)، علی نیک‌رفتار (رییس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران)، بهرنگ دزفولی‌زاده ( عضو کمیته انجمن عکاسان سینما)، محمد فوقانی (عضو شورای مرکزی) و فرهاد اصلانی درباره فعالیت‌های شورای امنیت شغلی عکاسان سینما گفت‌وگو کردند.

موافقیت 95 درصدی تهیه‌کنندگان

http://cinemapress.ir/download?f=2015/02/25/4/126606.jpg

علی نیک‌رفتار در ابتدای این نشست با اشاره به دو تفاهمنامه‌ای که شورا در یک سال اخیر با انجمن مدیران تولید و دستیاران و برنامه‌ریزان امضا شده است؛ گفت: انجمن عکاسان سینمای ایران 75 عضو دارد که از این تعداد 40 نفر فعال و 35 نفر عضو کم‌تر فعال هستند و من متاسفم که بعد از بیست و اندی سال از فعالیت این انجمن باید درباره موضوع امنیت شغلی بحث شود.وی ادامه داد: هدف از تشکیل کمیته‌ای با عنوان امنیت شغلی و به همت آقای ذزفولی‌زاده، مژده مرادی و حسن شجاعی ایجاد بستری مناسب برای حضور عکاسان حرفه‌ای در عرصه‌ سینما بود که امیدواریم این حرکت به دیگر صنوف هم کشیده شود.نیک‌رفتار با اشاره به تحولاتی که تشکیل این شورا برای حضور عکاسان حرفه‌ای داشته است؛ افزود: در سال گذشته این آمار 80 به 20 به نفع عکاسان غیرحرفه‌ای بود. که 80 درصد عکاسان خارج از صنف در حوزه سینما فعال بودند و 20 درصد عکاسان عضو که امسال این معادله 70 به 30 و به نفع عکاسان عضو تغییر کرده است.رییس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران؛ توضیح داد: امضای تفاهمنامه دوجانبه با این دو صنف بر رعایت حقوق عکاسان عضو انجمن تاکید دارد. ما جلساتی را با آقای ایوبی و ایل‌بیگی و تهیه‌کنندگان نیز در طول این مدت داشته‌ایم.وی با اشاره به اینکه چند جلسه با تهیه‌کنندگان داشته‌ایم، افزود: بالای 95 درصد درباره امنیت شغلی نظر مساعد داشتند و رعایت کردند. تهیه‌کنندگانی بودند که قبلا از عکاسان غیرحرفه‌ای در کارهایشان استفاده می‌کردند اما زمانی‌که ما لیست عکاسان عضو را به آن‌ها ارائه دادیم انتخاب‌هایشان را به این لیست معطوف کردند و پیگیر هستند. این جریان و فعالیت تاثیر خودش را گذاشته است.نیک‌رفتار با تاکید بر رعایت اخلاق حرفه‌ای عکاسان؛ ادامه داد: کمیته انضباطی در حال شکل‌گیری است که وظایفش توجه به رعایت اخلاق حرفه‌ای میان عکاسان سینماست.

تفاهمنامه کلی با تهیه‌کنندگان پیش‌شرط امنیت شغلی‌ست

یونس صباحی در ادامه نشست با اشاره به این‌که بحث امنیت شغلی سالیان دراز است که در خانه سینما مطرح است؛ گفت: این‌که این موضوع تاکنون راه به جایی نداشته است؛ دلایل متعددی دارد. ما در این سال‌ها همیشه از دولت درخواست داشتیم که کاری انجام دهد.وی اضافه کرد: ورود نسل جوان سینما در حال تحول است و باید به این نکته تاکید شود که افراد باید از طریف طی کردن مسیر حرفه‌ای وارد این حرفه شوند. در ابتدای تشکیل این شورا این شائبه به وجود آمده بود که شورا قصد جلوگیری از ورود جوانان را به این حرفه دارد اما این‌گونه نیست و هدف ما از تشکیل این شورا و امضای دو تفاهمنامه به وجود آوردن مسیر حرفه‌ای است.رییس شورای مرکزی انجمن مدیران تولید سینمای ایران؛ ادامه داد: مشخص شدن موقعیت عضویت کسانی که به شکل ثابت در این حرفه حضور دارند و کسانی که قصد ورود دارند برای ما دارای اهمیت است. این نکته را باید تاکید کنم که این تفاهمنامه‌ها که با صنوف امضا شده است نیاز به یک تفاهمنامه کلی با تهیه‌کنندگان سینما دارد.

در سینما نظارتی بر تهیه‌کنندگان نیست

مصطفی احمدی نیز با تاکید بر اینکه نقش تهیه‌کنندگان از نقش دولت در ایجاد امنیت شغلی بیشتر اهمیت دارد؛ افزود: این‌که ما هر جا کم می‌آوریم دست به سمت دولت دراز می‌کنیم خطرناک است. حضور تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های حرفه‌ای باعث حضور افراد حرفه‌ای در همه حوزه‌های سینما می‌شود. در سینما نظارتی بر تهیه‌کنندگان نیست.وی بابیان این مطلب که تهیه‌کنندگان متوجه این اهمیت شده‌اند؛ ادامه داد: من متاسفم برای یک برنامه‌ای که از تلویزیون پخش می‌شود؛ مسیر ورود به سینما را دستیاری کردن در پروژه‌های سینمایی معرفی می‌دهد.

http://cinemapress.ir/download?f=2015/02/04/4/125361.jpg

عکس گریم فیلم را همه‌جا همراه خود دارم

فرهاد اصلانی نیز به اهمیت عکاسی در سینما اشاره کرد و گفت: ابتدای ورود من به عرصه بازیگری در تلویزیون بود که در آن زمان اهمیتی به عکاسی نمی‌داد. و سریال‌های بسیار خوبی ساخته شده که عکسی از آن‌ها وجود ندارد.وی ادامه داد: من که با این روند خو گرفته بودم بعد از ورود به سینما نیز برای عکاسی اهمیتی قائل نبودم و نقش‌های چالشی را انتخاب می‌کردم که عکاسان از نزدیک شدن به من ابا داشتند اما با ادامه کار و بعد از اینکه درک بهتری از سینما پیدا کردم و متمرکزتر کار کردم ارزش عکاسی برایم پررنگ شد.بازیگر فیلم کوچه بی‌نام با اشاره به این مطلب که عکاس مثل سایه در کنار بازیگران است؛ افزود: او در همه مدت پشت صحنه و فیلمبرداری تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد که عکس قابل قبولی ارائه دهد. اما در بعضی مواقع شاهدیم که حتی فیلمبرداران هم همکار نمی‌کنند و از روشن نگه داشتن نور دوربینشان برای عکاسان پرهیز می‌کنند.اصلانی ادامه داد: آن‌چه از یک فیلم برای من می‌ماند عکس است. من در طول یک فیلم عکس گریم را همه‌جا با خود همراه دارم و این کار باعث می‌شود از حال و هوای آن نقش جدا نشوم.اصلانی؛ دولتی بودن سینما را مشکل این عرصه عنوان کرد و ادامه داد: دخالت بیش از حد دولت باعث به وجود آمدن بسیاری اختلالات می‌شود و حتی سرمایه‌گذاری بخش خصوصی به دلیل ممیزی‌هایی که بر فیلم‌ها اعمال می‌شود در بسیاری مواقع سوخت می‌شود.وی ادامه داد: کسانی که عنوان تهیه‌کننده را یدک می‌کشند و با رانت دولتی وارد این عرصه شده‌اند؛ دلسوز نیستند و خودشان را پشت جوان‌گرایی پنهان می‌کنند. اما سازوکار درستی برای این جوان‌گرایی تعریف نشده است.بازیگر عصر یخبندان؛ با تاکید بر این‌که سینما به خون تازه و ایده تازه نیاز دارد؛ افزود: سینمای دولتی باعث مصیبتی است که الان همه با آن دست به گریبانیم.

امنیت شغلی یعنی تضمین عکس با کیفیت و تامین مواد تبلیغی فیلم

بهرنگ توفیقی‌زاده با اشاره به سختی متقاعد کردن وزارت ارشاد و تهیه‌کنندگان؛ گفت: عکس ستون اصلی تبلیغ و هویت اصلی بصری فیلم را تشکیل می‌دهد. ما هیچ راهی برای عکاسانی که می‌خواهد وارد این عرصه شوند را نبسته‌ایم. آنها می‌توانند با تله فیلم و سریال شروع کنند و نمونه کارهایشان را 15 تا یک ماه قبل از شروع فیلمبرداری به شورای مرکزی ارائه دهند که براساس فعالیت‌شان گواهی موقت صادر خواهد شد.وی ادامه داد: ما لیستی را در اختیار تهیه‌کنندگان قرار داده‌ایم که می‌توانند براساس این لیست عکاس فیلم‌هایشان را انتخاب کنند. تا شرایطی به وجود بیاید که هرکس علاقه و استعداد دارد؛ وارد عکاسی سینما شود.توفیقی‌زاده؛ امنیت شغلی را از چند منظر برای تهیه‌کنندگان و فعالان سینما مفید دانست و ادامه داد: اول اینکه عکس با کیفیت برای ارائه در مطبوعات و تبلیغات فیلم در اختیار گروه فیلمسازی قرار می‌گیرد و دوم اینکه عکاسان غیرعضو تعهدی که باید عکس را برای تبلیغات فیلم قرار دهند؛ ندارند و تضمینی برای مواد تبلیغاتی وجود ندارد.محمد فوقانی با اشاره به جامع و کامل بودن کلمه امنیت؛ ادامه داد: این کلمه با خودش اعتماد می‌آورد و باعث آسایش، قدرت خلاقیت، دوچندان کردن ذوق هنری، برنامه‌ریز، رقابت سالم و به طور کل تمرکز می‌شود.وی ادامه داد: در جامعه‌ای که امنیت شغلی وجود نداشته باشد جغدها به جای خروس‌ها می‌خوانند. من سال‌هاست که در این عرصه کار می‌کنم اما امروز انجمن بسیار پرانرژی است. امیدوارم این اتفاق برای دیگر صنوف هم بیفتد.

ابتکار/گفتگو با «کورش اسدی» برنده جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات؛

لعنتِ نویسنده ایرانی ندیدن حاصل کارش است!

http://icfi.ir:9000/file/getimage/5490554b1e0000f098a21a27

محمد رضا ریاحی- کورش اسدی متولد 1343 آبادان است. از او مجموعه داستان‌های پوکه باز (1387 نشر آگه)، باغ ملی (1382 نشر سالی) و گنبد کبود (1394 نشر نیماژ) به چاپ رسیده است.«پوکه باز» جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات را به خود اختصاص داد و «باغ ملی» برنده‌ی عنوان بهترین مجموعه داستان سال 1383 بنیاد گلشیری شد. البته کارهای چاپ شده، در دست چاپ و در انتظار مجوز دیگری هم دارد که از آنها می‌گذریم. با کورش اسدی درباره‌ی ادبیات داستان به گفت و گو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

-داستان‌های کورش اسدی تا چه اندازه مسیر منطقی داستان نویسی ایرانی و اسلافش را پیموده؟ البته اگر بتوان مسیری منطقی را برایش برشمرد، مراد از این کلمه بیشتر پیدا کردن نسبت داستان شما در سازگاری یا فراروی از رویکرد‌ها و چالش‌هایی است که تا دهه‌ی هفتاد شمسی داستان نویسی ایرانی با آن‌ها روبرو بوده است و خب شما اولین مجموعه داستانتان را در آن زمان به انتشار در آوردید.

کار منتقدهاست که ببینند. شک ندارم که، آگاهانه یا ناخودآگاه، در هوای داستان نویسی فارسی نفس کشیده‌ام و میکشم. چون من پیش از هر چیز دارم با این زبان و در این زبان زندگی می‌کنم. چالش‌های داستان نویسی ما هر چه هست من هم به شکلی در آن دخیل هستم و جزئی از آن هستم. اما برای قضاوت در مورد هر نویسنده باید زمانی بگذرد و پس از بالا و پایین شدن ها، آن وقت موقعیت هر نویسنده را سنجید. در کل می‌توانم بگویم داستان فارسی به نسبت شعر کمتر دچار هرج و مرج و جریان بازی‌های رنگارنگ بوده است. چالش‌های داستان نویسی ما یک زمان مثلا رئالیسم سوسیالیستی بود و در مقابلش داستان مدرن بود، و این اواخر مثلا شاهد تقابل یک جور داستان اجتماعی هستیم که رنگ و بویی تند از مسائل حاد جامعه دارد با یک جور ادبیات گریز، مثلا گریز به فضاهای قدیم یا دوران قاجار یا مثلا به سفارشی نویس‌های اهالی حوزه اگر دقت کنی می‌بینی آثارشان اغلب درباره دوران رضاشاه است یا زمان‌های پیش از خرداد 42 . یک وجه دیگر هم چالش‌ها و تقابل‌های تکنیکی و فرمی است. همه‌ی این‌ها با شدت و ضعف حتما در داستان‌های من هم نمود دارند که ترجیح می‌دهم دیگران به جزییاتش اشاره کنند تا خودم.

-همین نسبت را این بار می‌خواهم درباره‌ی مجموعه‌ی گنبد کبود بپرسم. این که گنبد کبود چه نسبتی با کورش اسدی و چه نسبتی با مجموعه‌های قبلی‌اش دارد؟

در ادامه‌ی همان دو مجموعه قبل است . تغییر یا جهش تندی رخ نداده است . بویژه این که بسیاری از داستان‌ها از نظر زمانی خیلی هم تازه نیستند اما تکه‌های یک نقش هستند. همین نقش داستان‌ها را به نوعی به هم گره می‌زند.

-حرفی درباره‌ی گلشیری و کارگاهش هست که نگفته باشید؟ و اینکه چگونه می‌توان داستان‌های کورش اسدی را به مثابه‌ی گفتمانی دیگر در برابر گفتمان هوشنگ گلشیری دانست؟ این گفتمان الزاما یک "ضد نهاد" در برابر نهادی که "قرائت گلشیری از داستان نویسی" محسوب می‌شود، نیست. اما همانطور که داستان گلشیری را می‌توان به نوعی به مثابه‌ی نقدی بر داستان‌های گذشتگانش دانست. داستان‌های کورش اسدی هم می‌تواند به مثابه‌ی نقدی بر هوشنگ گلشیری عمل کند؟

http://media.mehrnews.com/d/2015/05/20/3/1699928.jpg?ts=1450406489765

یک داستان نویس باید شانس بیاورد و در جوانی با چند خوره‌ی داستان و اهل کلام جوش بخورد. هیچ چیز مثل یک جمع داستانخوان جدی سبب تراش خوردن قناسی‌های نوشته‌ی آدم نمی‌شود. اما در مورد سوال بعدی باید بگویم آدم‌هایی که گلشیری وارد داستان می‌کند اغلب یا روشنفکرند یا خودشان داستان نویس و هنرمند هستند و این به نظرم نکته‌ای است که می‌توان در مورد آن با گلشیری اختلاف نظر داشت یعنی همین گرایش به یک جور نخبه گرایی که در دست گلشیری البته گاهی خیلی هم خوب جواب داده است، مثل داستان گرگ یا کریستین و کید و در کل باید خوشحال باشیم از این بابت که حالا صاحب درخشان ترین تجربه‌ها در این نوع نوشتن هستیم. اما در آثار گلشیری با وجوهی رو به رو هستیم که به نظرم گاهی زیادی دانشورانه و فرهیخته وار است ــ بله اسمش همین است، یک جور فرهیختگی در کارهای گلشیری هست که خاص خود اوست و فقط خودش در داستان فارسی به آن رسیده است و توی این فرهیختگی من با گلشیری اختلاف دارم ــ توی کارهای گلستان هم هست این فرهیختگی ولی توی گلستان خیلی رو است و خیلی کار را خراب می‌کند. این بحث البته نیاز به توضیح و تفسیر بیشتر دارد و متاسفانه در این فرصت نمی‌توان به همه‌ی ابعاد آن پرداخت.

-جنوب برای شما جغرافیاست یا زمینه‌ی رویداد و یا نوعی جهان بینی و زیست محسوب می‌شود؟ و چقدر به ادبیات اقلیمی معتقدید؟ آیا ادبیات اقلیمی بازنمایی اقلیم در داستان به عنوان محل روی دادن وقایع است یا ویژگی‌های فرمی و سبک شناختی برای آن قائلید؟

من در کل به داستان خوب و درست معتقدم. داستان در وهله‌ی اول باید داستان باشد بعد می‌رویم سراغ سطوح و مسائل دیگر مانند داستان اقلیمی یا شهری یا همین عناوینی که مد شده و خیلی هم دقیق نیست مثل داستان آپارتمانی یا آشپزخانه ای، که من واقعا نمیفهمم فحش است یا ستایش! بگذریم! مکان جزئی از تمامیت داستان است. دو وجه عمده دارد، هم مکان است یعنی محل رویدادهاست و هم اینکه در خدمت یکپارچگی و کلیت داستان است. یک جنوب داستانی شده نزد هر نویسنده جنوبی اتمسفری ویژه است. جنوب چوبک همان جنوب احمدمحمود نیست . در عین حال به مثابه عنصری جغرافیایی هرگز به کار کسی مثل چهلتن نمی‌آید. همینجا گریز بزنم به پرسش آخرتان ــ ادبیات اقلیمی به گمانم نسبت‌هایی با یک جور رئالیسم سوسیالیستی پیدا می‌کند. یک مکان از پیش ساخته و پرداخته است که خواننده قرار است آن را کشف کند بهترین شکلش را در کارهای اولیه دولت آبادی و بویژه سلوچ می‌بینیم و از نسل بعد لالی بهرام حیدری یک ادبیات اقلیمی ناب است. حالا شما همین اقلیم جنوب و حوالی مسجد سلیمان را مثلا مقایسه کنید با « ده سوخته» پورمقدم که گاهی از این اقلیم نوشته و عالی هم نوشته است ــ می‌خواهم بگویم ادبیات اقلیمی و جغرافیای محض کافی نیست. هر داستان یک تکه کار هنرمندانه‌ی ناب است که عناصرش در خودش و برای خودش خلق شده‌اند من اگر از آبادان می‌نویسم این آبادان صرفاً آبادان روی نقشه‌ی ایران نیست بلکه آبادان داستان من است.

-آیا می‌شود داستان‌های کورش اسدی را در قیاس با ویژگی‌های سبکی مکتب داستان نویسی جنوب و اصفهان سنجید؟ فرض کنید تسامحا بگویم داستان‌های شما تلفیقی از این دو است، البته تلفیقی به شیوه‌ی خودتان.

ببینید یک زمانی بود چند تا آدم به هر بهانه یک جا جمع می‌شدند یک سال پنج سال در یک دوره‌ی ثبات اجتماعی ده سال با هم در کنار هم می‌نوشتند و خود به خود به نوعی اشتراک‌های سبکی می‌رسیدند که از توش همین مکتب اصفهان یا مکتب جنوب در می‌آمد. ما سال هاست که از آن نوع ثبات و جمع دور شده ایم. حلقه‌هایی اوایل دهه‌ی شصت ایجاد شد ولی نپایید. مثلا بچه‌های پنجشنبه یا جلسات سه شنبه ها. ما الان سال هاست داریم هر کدام مان در یک جور پیله می‌نویسیم و همین که پیله‌ای باقی مانده انگار خودش غنیمتی است. می‌خواهم بگویم آن جریان‌ها و عواملی که سببب پیدایش آن جریان‌ها می‌شد دیگر وجود ندارد و نویسنده هر چه بیشتر دارد در تشخص و تنهایی خودش پیش می‌رود یا به عبارتی که فروغ فرمود: فرومی رود. در این وضعیت شاید حالتی که باید برای داستان‌ها قائل شویم یک جور ترکیب است. ترکیب تکنیک‌ها و روش‌های متنوع به علاوه‌ی نبوغ و خلاقیت ویژه‌ی هر نویسنده.

http://aghalliat.com/filam/uploads/2015/09/aghalliat.com-gonbade-kabood1-640x340.jpg

-شما در چه فاصله‌ای از سوژه هایتان می‌ایستید؟ آیا از نزدیک شدن به آنها اجتناب می‌کنید؟ این سوژه‌ها اعم از شخصیت‌های داستانی، نگاه اجتماعی و سیاسی و ... می‌توانند باشند.

بهترین شکل کار روی یک شخصیت یا جغرافیا این است که در آخر کار، خواننده بتواند از درون با آن ارتباط برقرار کند. به سوژه‌ها و شخصیت‌ها باید بی رحمانه نزدیک شد آن را درونی کرد و بعد دوباره از آن فاصله گرفت و همه چیز را به عهده تخیل خواننده گذاشت.

-درباره‌ی آخرین وضعیت "پایان محل رویت است" برایمان بگویید .چرا که ما هنوز از کورش اسدی رمان نخوانده ایم، و مایلم بدانم جهانی که کورش اسدی در رمانش برمی سازد با جهان داستان‌های کوتاهش چه تفاوت‌هایی دارد.اصلا قدری درباره‌ی خود این رمان بگویید.

انتشار این رمان دارد یواش یواش حکم معجزه پیدا می‌کند. بهتر است فعلا همه چیز را محول کنیم به زمان انتشار آن. امیدوارم بالاخره روزی منتشر شود. ولی نوشتن در قالب رمان و اینکه در یک دوره‌ی زمانی طولانی هر روز بلند شوی و با یک دنیای مشخص و آدم‌های مشخص سرکنی برای خودش تجربه حیرت انگیزی است. تازه این را هم پذیرفته‌ای که حاصل کار خودت را به احتمال زیاد قرار نیست ببینی . یعنی لعنت نویسنده ایرانی همین است که آثارش کمتر در زمانه خودش خوانده و دیده می‌شود

-از کارهای جدیدتان برایمان بگویید.این روزها مشغول چه کارهایی هستید؟

راستش دست و دل آدم گاهی به هیچ کاری نمی‌رود. دنیای جنون آمیزی شده. مدام در معرض اخبار دیوانه وار هستیم و از ظرفیتهای انسان در نابود کردن خودش و همنوع خودش و این سیاره به مرور حتی دیگر حیرت هم نمی‌کنیم. واقعیت خیلی وقتها دارد از داستان پیشی می‌گیرد.

-و آخرین سوال که شاید مهمترین و کلیشه‌ای ترین سوال ممکن باشد.اینکه وضعیت داستان نویسی امروز را چطور می‌بینید و به نظرتان چه افق‌هایی را می‌توان برایش متصور شد؟

داستان ایران در یک دوره‌ی آشفته به سر می‌برد. هنوز خودش را پیدا نکرده است. من فکر می‌کنم یک مشکل عمده غیبت نقد و منتقد درست در جامعه‌ی ادبی است. باید آنها که اهلش هستند، این بیست سی سال داستان نویسی را بدون تعارف و دور از روش‌های مافیایی مرسوم تحلیل کنند و انحراف‌ها و تجربه‌های قابل اعتنا را مشخص کنند.

اعتماد/پايان فيلمبرداري «فروشنده» فرهادي در نيمه نخست اسفند

ايندي واير: فروشنده فرهادي را حتما بايد ديد

http://media.mehrnews.com/d/2016/01/09/3/1964066.jpg

 فرناز ميري / به تازگي با انتشار ليستي از سوي وب‌سايت سينمايي «ايندي‌واير» فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي، جديدترين ساخته اين كارگردان در رديف پنجم ليست قرار گرفت كه در سال ٢٠١٦ اكران مي‌شود و منتقدان و علاقه‌مندان به سينما براي ديدن آنها در سال جديد اشتياق دارند. «فروشنده» هفتمين فيلم سينمايي اصغر فرهادي است كه اين روزها در دست ساخت است. يكي از عوامل فيلم «فروشنده» در گفت‌وگو با «اعتماد» و درباره روند ساخت اين فيلم گفت: «تاكنون حدود ٤٥ تا ٥٠ درصد از فيلمبرداري اين كار انجام شده و طبق برنامه‌ريزي قرار است تا نيمه نخست اسفند ادامه داشته باشد.» وي درباره داستان فيلم و اينكه آيا برگرفته از نمايش «مرگ فروشنده» نوشته آرتور ميلر است، توضيح داد: «داستان درباره زوج جواني است كه نمايش «مرگ فروشنده» را اجرا مي‌كنند و در حاشيه آن اتفاقاتي براي آنها رخ مي‌دهد.» شهاب حسيني و ترانه عليدوستي از بازيگران اين فيلم هستند كه پيش‌تر نيز تجربه همكاري با فرهادي را داشته‌اند. شهاب حسيني پيش‌ از اين در فيلم‌هاي «درباره الي...» و «جدايي نادر از سيمين» و ترانه عليدوستي در سه فيلم «شهر زيبا»، «چهارشنبه سوري» و «درباره الي...» با فرهادي همكاري كرده‌اند. علاوه بر اين دو بازيگر، بابك كريمي نيز از ديگر بازيگران نقش اصلي فيلم «فروشنده» است. همچنين ساير بازيگران اين كار طبق فراخوان تلگرامي انتخاب شده‌اند. به گفته مهاجران برخي از اين افراد بازيگران تئاتر هستند، مانند مارال بني‌آدم و مجتبي پيرزاد و برخي ديگر نخستين تجربه بازيگري خود را با حضور مقابل دوربين فرهادي كسب مي‌كنند. اصغر فرهادي متولد ۱۳۵۱، كارگردان، فيلمنامه‌نويس، تهيه‌كننده و تنها كارگردان ايراني است كه موفق به كسب جايزه اسكار، در بخش بهترين فيلم غيرانگليسي‌زبان براي فيلم «جدايي نادر از سيمين» شد. همچنين نامزد دريافت همين جايزه در بخش «فيلمنامه غيراقتباسي» بود. علاوه بر اين سه جايزه سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني در سال‌هاي ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ را به خود اختصاص داده و توانسته خرس نقره‌اي جشنواره فيلم برلين را به عنوان بهترين كارگردان براي فيلم «درباره الي» و خرس طلايي جشنواره فيلم برلين به خاطر فيلم «جدايي نادر از سيمين» را كسب كند. همچنين برنده جايزه بهترين فيلم خارجي جايزه گلدن گلوب سال ۲۰۱۲ ميلادي به خاطر كارگرداني و نويسندگي فيلم «جدايي نادر از سيمين» شد. نشان آفيسير، نشان عالي هنر و ادبيات كشور فرانسه توسط اورلي فيليپيتي، وزير فرهنگ اين كشور، در ۲۵ فوريه ۲۰۱۴ در پاريس به فرهادي اهدا شد. اين نشان به‌دليل «خلاقيت‌هاي هنري و تاثير اصغر فرهادي بر هنر و ادبيات فرانسه و سراسر جهان» به اين فيلمساز ايراني تعلق گرفت. «رقص در غبار»، «شهر زيبا»، «چهارشنبه سوري» و «گذشته» ديگر فيلم‌هايي هستند كه با نويسندگي و كارگرداني فرهادي ساخته شده‌اند.

http://www.bistsotoon.com/upl/14462712328.jpg

ساير عوامل فيلم «فروشنده» عبارتند از: نويسنده و كارگردان: اصغر فرهادي، مدير فيلمبرداري: حسين جعفريان، فيلمبردار: پيمان شادمان‌فر، صدابردار: يدالله نجفي، تدوين: هايده صفي‌ياري، صداگذار: محمدرضا دلپاك، طراح صحنه: كيوان مقدم، طراح لباس: سارا سميعي، طراح گريم: مهرداد ميركياني، آهنگساز: ستار اوركي، مدير توليد: حسن مصطفوي، برنامه‌ريز و دستيار اول كارگردان: كاوه سجادي‌حسيني، منشي صحنه: پريسا گرگين، دستياران كارگردان: امين خنكال، سميه ميرشمسي، عكاس: حبيب مجيدي، فيلم پشت صحنه: تهمينه منزوي، وحيد صداقت، مدير تداركات: امير اسكندري، امور اداري: محمدرضارسولي، امور مالي: امير آبگينه‌چي، امور بين‌الملل: ساحل بيات‌فريد.


اعتماد/مراسم رونمايي از آلبوم «اوسنه» در شهر كتاب مركزي برگزار شد

محمد سرير: اين آلبوم يك موسيقي فاخر است


علي مطلب‌زاده /  آلبوم «اوسنه» (افسانه) كه اخيرا از سوي انتشارات سروش وارد بازار موسيقي شده است در مراسمي كه عصر روز يكشنبه در شهركتاب مركزي برگزار شد رونمايي شد. مراسم رونمايي از اين آلبوم كه مجموعه‌اي از شعرها با گويش خراساني است با حضور محمد سرير، محمدعلي صحراييان، داوود موسايي، مزدا انصاري، غلامرضا رضايي، عليرضا قرباني، سهيل محمودي و جمع كثيري از علاقه‌مندان به موسيقي در شهر كتاب مركزي برگزار شد و در ابتداي اين مراسم محمد سرير با اين مقدمه كه در گذشته شعر فارسي با موسيقي همراه بوده است و بنابراين اين سنت، در ضمير ناخودآگاه ما وجود دارد در مورد ويژگي‌هاي اين آلبوم توضيح داد: «گاهي دانشجويان از من مي‌پرسند منظور از موسيقي فاخر چيست و كدام موسيقي، يك اثر فاخر محسوب مي‌شود. در پاسخ هميشه گفته‌ام موسيقي‌اي، فاخر است كه سازنده به آن افتخار كند و از نظر من، اين آلبوم يك موسيقي فاخر است. خواندن شعر با گويش‌هاي مختلف، در موسيقي فولكلور وجود داشته است و در اين نوع موسيقي، شاعر معمولا مكلف بوده كه همراه و هماهنگ با ملودي، شعر بنويسد. درواقع، دست شاعر بسته بوده است. نكته بسيار مهم درباره موسيقي فولكلور اين است كه اين نوع موسيقي به حفظ فرهنگ و هنر ايراني بسيار زياد كمك كرده و تاثير مثبتي در خلق آثار ادبي داشته است اما به نظر من تنها كساني مي‌توانند وارد اين مقوله شوند كه تسلط كامل به زبان و همچنين گويش آن منطقه و همچنين كشش‌ها، تاكيدها، تلفظ خاص لغات و كلمات داشته باشند. » سرير در ادامه صحبت‌هايش درباره مزدا انصاري آهنگساز اين اثر گفت: «خوشبختانه مزدا انصاري به عنوان آهنگساز، در دو دهه‌اي كه او را مي‌شناسم، با بزرگان زيادي همچون استاد شجريان و ديگران كار كرده و انگيزه‌هاي محكمي براي كار روي اين آلبوم داشته است، انگيزه‌هايي كه خيلي خوب او را به جلو برده‌اند. » او با بيان اينكه آلبوم «اوسنه» خوب و چكيده منتشر شده است توضيح داد: «تنظيم در اين نوع آهنگ‌ها كه در اين آلبوم شاهد آن هستيم كار سختي است و اگر به درستي و بادقت، انجام نشود، مي‌تواند به اصل قضيه ضربه بزند ولي خوشبختانه اين موضوع به خوبي در اين آلبوم لحاظ شده است.»

http://www.musicema.com/sites/default/files/345_1.jpg

عوايد حاصل از فروش آلبوم «اوسنه» قرار است به نفع بيماران ام‌اس هزينه شود و به همين بهانه دكتر محمدعلي صحراييان، رييس انجمن بيماران ام‌اس كه در مراسم رونمايي از اين آلبوم حضور داشت در صحبت‌هاي كوتاهي در مورد اين اقدام توضيحاتي ارايه داد. به گفته او بيماران ام‌اس در ايران نه تنها به منابع مالي بلكه به توجه هم نياز دارند. مهم‌ترين پيام برنامه امشب نيز همين بوده كه اين بيماران بدانند هنرمندان متوجه آنان و در كنار آنها هستند با اين اميد كه روزي در كنار هنرمندان، جشني براي پايان يافتن بيماري ام‌اس برگزار كنيم. داوود موسايي، مديرعامل نشر فرهنگ معاصر نيز كه در تهيه اين آلبوم همكاري داشته در اين مراسم گفت: تهيه آلبوم «اوسنه»، حاصل يك اتفاق بود. زماني كه اين كار را به من سپردند، با اينكه كار من ربطي به موسيقي ندارد و در حوزه انتشار كتاب است، در نخستين قدم، مي‌دانستم كه اين اثر، بايد وجهه علمي داشته باشد و از آنجا كه با دكتر كاخي، آشنايي ديرينه داشتم و مي‌دانستم ايشان مشهدي هستند، سراغ ايشان رفتم. از نظر من انتشار آلبومي كه حاوي گويش‌هاي محلي ايران باشد، يك كار خير بود و وقتي پيشنهاد صرف عوايد فروش اثر به نفع بيماران ام‌اسي را هم دريافت كردم، اشتياقم براي به ثمر رسيدن اين كار دوچندان شد. مزدا انصاري، آهنگساز اين اثر ديگر سخنران اين مراسم بود كه در صحبت‌هاي كوتاهي گفت: «من هميشه سعي كرده‌ام عاشقانه كار كنم و به همين دليل هم تعداد كارهاي زيادي ندارم. پيشنهاد اجراي اين اثر هم برايم بسيار نو و جذاب بود و به جرات مي‌گويم كه كسي به غير از غلامرضا رضايي نمي‌توانست آن را به اين شكل بخواند و اجرا كند. » غلامرضا رضايي، خواننده اثر هم با اشاره به اينكه جاي دكتر كاخي بسيار خالي است و مطمئنم بدون كمك‌هاي ايشان نمي‌توانستيم اين آلبوم را منتشر كنيم در مورد اين آلبوم توضيح داد: «بُعد اول اين كار بُعد هنري است كه با آهنگسازي انصاري و خوانندگي من به ثمر رسيد و بُعد دوم آن، حمايتي است كه از بيماران ام‌اس صورت مي‌گيرد و همه ما مي‌توانيم به خاطر حمايت‌مان تاثيرگذار باشيم. بعد از انجام اين كار، بايد ادبيات غني خراسان را جدي‌تر بگيريم و بيشتر درباره اين موضوع كار كنيم. به هر حال، اميدوارم اين اثر، شروع تازه‌اي باشد براي انتشار چنين آلبوم‌هايي با ديگر لهجه‌ها.»آلبوم «اوسنه» با آهنگسازي مزدا انصاري و اجراي غلامرضا رضايي در ۹ قطعه منتشر شده است. اين آلبوم شامل هشت ترانه است كه با دكلمه مرتضي كاخي شعرهايي از ملك‌الشعراي بهار و عماد خراساني را در بر دارد.

اطلاعات/اسناد و مدارک شهید آیت الله بهشتی تحویل کتابخانه ملی می‌شود

سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت‌الله بهشتی در خصوص تحویل اسناد و مدارک وی به کتابخانه ملی توافق کردند.

به گزارش مهر، تفاهم نامه همکاری فیمابین سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، پیش از ظهر دوشنبه ۲۱دی ماه و در محل موزه سرای شهید بهشتی به امضای سید رضا صالحی امیری و سید علیرضا حسینی بهشتی رسید.

بر اساس ماده یک این تفاهم نامه، اسناد و مدارک شهید آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی از بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های وی به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تحویل می‌شود. در عین حال بر اساس بندهایی از ماده ۲ این تفاهم نامه، مالکیت معنوی کلیه اسناد و مدارک منتقل شده، به بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی تعلق دارد و هرگونه بهره‌برداری و ارائه اسناد، وفق مقررات جاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خواهد بود.

در این تفاهم نامه قید شده است که دسترسی به اسناد انتقالی شهید بهشتی بر اساس مقررات مرتبط با اسناد محرمانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خواهد بود.

بنیاد شهید بهشتی می‌تواند اصل هر سندی را به منظور رفع نیاز و یا استفاده از آن درخواست کند و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران هم موظف شده است بر اساس آئین نامه نحوه دسترسی به اسناد، در این خصوص اقدام کند.

سازمان اسناد و کتابخانه ملی نسخه رقمی‌اسناد و مدارک درخواستی بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی را بر اساس ضوابط و اولویت بندی امور مربوطه در اختیار این بنیاد قرار خواهد داد. همچنین بر اساس این تفاهم نامه کلیه اسناد و مدارک مکتوب، دیداری، شنیداری و الکتریکی بنیاد یاد شده، به صورت امانی به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتقل و پس از گذشت ۲۰سال، این انتقال دائمی‌می‌شود.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/03/22/13930322141043123_PhotoL.jpg

سیدرضا صالحی امیری مشاور فرهنگی رئیس جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران که به همراه معاونان کتابخانه اسناد و پژوهش و فناوری اطلاعات سازمان متبوعش به موزه سرای شهید بهشتی رفته بود، پس از بازدید از بخش‌های مختلف این مرکز، به معاونین خود دستور داد تا قبل از ۷تیر سال آینده (سالگرد شهادت آیت الله بهشتی) بخشی از اسناد، نوشته‌ها و خاطرات این شهید را برای انتشار آماده کنند و آمادگی سازمان مطبوعش را نیز برای برگزاری نمایشگاه مشترکی با همکاری بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی در قالب ارائه کتابها، اسناد، نوشته‌ها، خاطرات و تصاویر آن شهید، در کتابخانه ملی اعلام کرد.

در همین ارتباط ، سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی و مدیر بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی، پیشنهاد داد که نمایشگاه یاد شده به جای ۷تیر در ۲آبان سال آینده و همزمان با سالروز تولد شهید بهشتی برگزار شود.

اطلاعات/بزرگداشت شهدای هنرهای تجسمی ‌در خانه هنرمندان ایران

بزرگداشت شهدای هنرهای تجسمی‌در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

به گزارش روابط عمومی‌خانه هنرمندان ایران، همزمان با برگزاری کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند در تهران، آثار شهدای هنرهای تجسمی‌از ۲۹ دی به مدت ۳ روز در خانه هنرمندان ایران به نمایش در می‌آید.

سیدعباس میرهاشمی‌عکاس و کارشناس عکاسی دربار برگزاری بخش تجسمی‌«کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند» در خانه هنرمندان ایران گفت: فرهنگ و هنر همواره در وقایع و رخدادهای جامعه جایگاه ویژه ای داشته است. در خصوص فعالیت‌های هنری شهدا نیز باید گفت بازخوانی آثار کسانی که با تمام توان خود وارد عرصه شدند و تلاش‌های ماندگاری داشتند، همیشه موثر بوده و مسیرهای تازه ای به روی ما گشوده است. «مشق شیدایی» نیز در همین راستا قرار است یاد این شهیدان بزرگوار را زنده نگه دارد؛ شهیدانی که در سخت ترین شرایط هنر ارزنده خود را به کار گرفتند و آثار ماندگار و شایسته ای از خود به جا گذاشتند. لازم است چنین برنامه‌هایی را جدی گرفته و گسترش دهیم تا اندیشه شهدا در فرهنگ امروز ما جاری شود.

http://cinemapress.ir/download?ts=1450521972000&f=2015/11/28/4/136583.jpg

وی در خصوص نقش خانه هنرمندان ایران در برگزاری چنین برنامه‌هایی گفت: خانه هنرمندان ایران نقشی اساسی و محوری در حوزه هنر و فرهنگ ما ایفا می‌کند. بسیاری از جوانان علاقه‌مند به این محیط رفت و آمد دارند. ضمن اینکه خانه هنرمندان ایران از نظر بحث‌ها و رویدادهای علمی‌نیز فعالیت خوبی داشته است. به طور کلی مکان و فضای خانه هنرمندان ایران پتانسیل این را دارد که حامل پیام شهدا باشد. امکانات دیدار از خانه هنرمندان ایران و ارائه‌های مناسبی که از طرف خانه هنرمندان صورت می‌گیرد، آن را تبدیل به یکی از بهترین مکان‌های فرهنگی تهران کرده و جا دارد حداکثر استفاده از ظرفیت‌های آن صورت بگیرد. از جمله با نمایش آثار شهدا در چنین فضایی می‌توان معنا و فرهنگ مورد نظر آنها را انتقال داد.

کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند در شش رشته هنری شامل: سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، عکس و شعر و ادبیات در تهران برگزار می‌شود که بخش هنرهای تجسمی‌با عنوان «مشق شیدایی» در نگارخانه‌های خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود. همزمان با نمایش آثار هنرمند شهید در نگارخانه‌های خانه هنرمندان ایران، مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هنرمند سه‌شنبه ۲۹ دی ساعت ۱۸ در محل این خانه برگزار می‌شود.

اطلاعات/تجلیل از فریدون صدیقی استاد پیشکسوت روزنامه نگاری

آیین تجلیل و قدر‌دانی از چندین دهه فعالیت‌ رسانه‌ای فریدون صدیقی – استاد پیشکسوت روزنامه‌نگاری – صبح دیروز با حضور جمعی ازاستادان پیشکسوت این حوزه و چهره‌های فرهنگی در موسسه همشهری برگزار شد.

محمد بلوری،‌ یونس شکرخواه،‌ علی اکبر قاضی‌زاده‌، حسن نمکدوست تهرانی، محمد مهدی فرقانی، سید فرید قاسمی، مجید رضاییان،‌ هادی خانیکی، محسن میرزایی‌، مهدی ذاکری (مدیرعامل موسسه همشهری) و جمعی دیگر از استادان روزنامه‌نگاری و شاگردان فریدون صدیقی از جمله حاضران در این مراسم بودند.فریدون صدیقی آخرین سخنران این مراسم تجلیل بود که به همت موسسه فرهنگی مطبوعاتی همشهری برگزار شد.

او در ابتدای سخنانش که با طنز همراه بود، گفت: همشهری این بلا را سر من آورده است!

1452519489404_Peyman Yazdani-21.jpg

صدیقی سپس خطاب به حاضران در مراسم تجلیلش گفت: خدا را شاهد که نمی‌خواستم شما به زحمت بیافتید. حتی همسرم هم به من گفت به این مراسم نرو؛ به دلیل اینکه در سن و سالی که من دارم و برایم بزرگداشت گرفته‌اند، ممکن است اتفاقی برایم بیفتد. جالب است که همسرم صبح زمانی که می‌خواستم از منزل خارج شوم به من گفت خواهش می‌کنم شب برگرد به خانه. (با خنده)

این استاد پیشکسوت روزنامه‌نگاری سپس خاطرنشان کرد: نیمی از افرادی که اکنون در این مراسم حاضر شده‌اند، سزاوار تقدیر هستند و تقدیر فقط به نسل ما دایناسورها برنمی‌گردد. من از تمامی دوستانی که به اینجا آمده‌اند و زحمت کشیده‌اند، سپاسگزارم. اکنون به جای درس روزنامه‌نگاری و تعریف این حرفه، می‌خواهم خاطره تعریف کنم.

فریدون صدیقی در این مراسم همچنین از نحوه‌ ورودش به کار خبر، حرفه روزنامه‌نگاری وهمچنین همکاری‌هایی که طی این سال‌ها داشت، خاطراتی شیرین تعریف کرد.

صدیقی همچنین در بخشی از اظهاراتش تصریح کرد: از مدیران مطبوعات و مسئولان این حوزه خواهش می‌کنم که فضا را برای جوانان سخت و عرصه را به آنها تنگ نکنند تا جوانان با انگیزه کار کنند و بتوانند بدرخشند. چرا باید پربیننده‌ترین برنامه ما «خندوانه» باشد؟ پس خبررسانی و دانش‌افزایی چه می‌شود؟ خبر را باید در هوا زد.

در ادامه این مراسم یونس شکرخواه – استاد روزنامه‌نگاری – طی سخنانی در توصیف شخصیت فریدون صدیقی اینگونه بیان کرد: شب گذشته در صفحه شخصی‌ام در اینستاگرام نوشتم که از صمیم قلب می‌گویم که من شاگرد فریدون بودم و این باعث افتخارم است که او دستم را گرفت ولی دلم را لمس کرد. همه حاضران این جمع شهادت می‌دهند که از فریدون آموختند، نه تکنیک را که اخلاق و رفتار را. او سر به زیر، یاددهنده‌، خیرخواه و یک ایرانی است. اگر بخواهم یک تیتر برای فریدون صدیقی بزنم رئالیزم جادویی را انتخاب می‌کنم؛ چرا که از این مرد رئال‌تر خودش است او با همه خوش برخورد است. فریدون برای من یک رئالیزم جادویی است.

در ادامه علی اکبر قاضی‌زاده – استاد پیشکسوت ارتباطات – گفت: من درباره فریدون صدیقی چه می‌توانم بگویم ما راه درازی را تا به اینجا با هم آمده‌ایم. امیدوارم تنش سالم و وجودش عاری از گزند باشد.

مجید رضاییان از دیگر استادان روزنامه‌نگاری است که در این مراسم سخنرانی کرد.او در ابتدای سخنانش خاطرنشان کرد: قبل از اینکه در این مراسم حاضر شوم،‌ داشتم با خودم فکر می‌کردم که برای فریدون صدیقی یک تیتر بزنم بعد به این نتیجه رسیدم هرچه تیتر بزنم باز هم جامع نیست. تیتری که برایش زدم تا شاید قطره‌ای از دریای وجودش باشد، این بود که فریدون شعر روزنامه‌نگاری ایران است. ما اکنون درباره یک روزنامه‌نگار صحبت می‌کنیم که دارای چهار وجه است.

http://media.isna.ir/content/1452519254421_Peyman%20Yazdani-18.jpg/4

به گزارش ایسنا، سید فرید قاسمی – مورخ و پژوهشگر مطبوعات – که در این جمع حاضر شده بود، ضمن عرض سلام و خوش‌آمدگویی به حضار گفت: از بانیان این مراسم تشکر می‌کنم که این برنامه را برگزار کردند. دیروز غروب وقتی به من اطلاع دادند که باید در این مراسم حرف بزنم این سوال را پرسیدم که چقدر وقت دارم که به من پاسخ داده شد پنج تا ۱۰دقیقه البته بعد به من گفته شد ۱۵ دقیقه هم می‌توانید حرف بزنید. اکنون می‌خواهم بگویم آیا واقعا می‌شود در ۱۰ دقیقه ۶۶ سال زندگی که در خواندن و نوشتن خلاصه شده است را به درستی بیان کرد؟

در ادامه این مراسم حجت‌الاسلام زائری از سردبیران سابق روزنامه همشهری طی سخنانی کوتاه خاطرنشان کرد: سرمایه‌های مادی ما بالاخره تمام می‌شود و می‌رود، اما سرمایه معنوی است که می‌ماند. زیاد نیستند کسانی که بتوانند امروز در اینجا دوستانی را دور خود جمع کنند اما ما امروز دیدیم که آقای فریدون صدیقی این دوستان را دور خودش جمع کرد. خداوند به آقای صدیقی این سرمایه را داده و خوش به حالش. این بزرگداشت به همه یادآوری می‌کند که می‌شود مثل فریدون صدیقی بود.مهدی ذاکری، مدیرعامل موسسه همشهری از دیگر سخنرانان مراسم امروز بود که خاطرنشان کرد: جلسه امروز بسیار دوست‌داشتنی است و خوشحالی اصلی‌ام از این است که برادر بزرگم آقای صدیقی بالاخره قبول کردند که این مراسم را برگزار کنیم و به اینجا بیایند چرا که هر وقت برای این مراسم با ایشان صحبت می‌کردم، پاسخ منفی می‌داد .

مدیر عامل موسسه همشهری در ادامه صحبت‌هایش در توضیح اینکه فلسفه بزرگداشت فریدون صدیقی چیست، بیان کرد: بسیاری از مردم حیات معمولی دارند، خوب زندگی می‌کنند و کار می‌کنند. بالاخره برخی دیگر از آدم‌ها هم هستند که حیات معمولی ندارند و آثاری از خودشان بر جای می‌گذارند و رفتاری دارند که می‌درخشند.

به نظرم این درخشیدن هم تلاش خودشان است و هم خواست خداوند است. فریدون صدیقی از عزیزانی است که هم دارای دانش نظری است و هم قلم متعهد و عاطفی ایشان به گنجینه روزنامه‌نگاری این مملکت و خبرنگاری فارسی‌زبان کمک کرده است. اما به نظرم آنچه که باعث شده فریدون صدیقی این جایگاه را پیدا کند،‌ به دانش نظری‌اش برمی‌گردد.

به گزارش ایسنا، در پایان این مراسم تابلوفرشی از تصویر فریدون صدیقی به همراه لوح و تندیس از سوی همکارانش در موسسه همشهری به وی اهدا شد.

اطلاعات/جشنواره شعر فجر‌، سیاسی نیست

نشست رسانه‌ای دهمین جشنواره شعر فجر با حضور مهدی قزلی – مدیر بنیاد شعر و ادبیات داستانی و دبیر اجرایی جشنواره – و اسماعیل امینی – دبیر علمی جشنواره – دیروز در بنیاد شعر و ادبیات داستانی برگزار شد.

به گزارش ایسنا در این نشست مهدی قزلی در پاسخ به این پرسش که بنیاد شعر و ادبیات داستانی چه نقشی در معرفی و انتخاب هیات علمی جشنواره شعر فجر (محمدعلی بهمنی، حجت‌الاسلام و المسلمین زکریا اخلاقی، بیوک ملکی، جواد محقق، محمدرضا تقی‌دخت، حسین آهی، مریم حسینی و علی‌محمد مودب) داشته است و همچنین معیار انتخاب داوران در این جشنواره چیست گفت: هیات علمی جشنواره شعر فجر از وزیر ارشاد حکم می‌گیرد و اعضای آن پیشنهاد معاون فرهنگی وزارت ارشاد هستند. اما معاون فرهنگی (سیدعباس صالحی) برای انتخاب‌هایش حتما از ما به عنوان بنیاد شعر و ادبیات داستانی مشورت‌هایی می‌گیرد و ما در این مشورت دادن اقتضائاتی را در نظر می‌گیریم کما اینکه تعداد کسانی که برای انتخاب به معاون فرهنگی پیشنهاد می‌کنیم بیش از هفت هشت نفر است.

قزلی گفت: من فکر می‌کنم اعضای هیات علمی امسال از تنوع برخوردارند و از استاد دانشگاه، شاعر پیشکسوت، شاعر جوان و شاعر جدی در حوزه شعر کلاسیک در آن حضور دارد.

http://hhnews.ir/PooyaSoftNewsAgency/Storage/Images/20130504102442gb-_MG_0044.jpg

در ادامه اسماعیل امینی دبیر علمی دهمین دوره جشنواره شعر فجر نیز اظهار کرد: فضای غالب رسانه‌ها نگاه سیاسی است و آنها همه چیز را از نظر سیاسی می‌بینند اما نه من سیاسی هستم و نه جشنواره شعر فجر؛ اما اغلب رسانه‌ها در اختیار اهل سیاست هستند.

v در واکنش به این حرف که مگر تمام ظرفیت شعری ایران تنها نام چند نفر است که هر سال در جشنواره شعر فجر و هیات علمی تکرار می‌شود و آیا این اتفاق به خاطر رویکرد سیاسی جشنواره نیست که شما رسانه‌ها را به سیاسی‌کاری متهم می‌کنید گفت: نخیر. این جشنواره سیاسی نیست و من هم دبیر این جشنواره هستم و تا به حال اظهار نظر سیاسی نداشته‌ام. ۴۰ سال است من شعر می‌گویم ولی تا به حال کسی از من اظهارنظر سیاسی نشنیده است. اینجا جشنواره شعر فجر حوزه سیاست نیست و معیارهای من هم برای انتخاب کتاب سیاسی نیستند اما حتی در بین دانشجویان وقتی می‌خواهم کتابی را معرفی کنم آنها با نگاه سیاسی کتاب را ورق می‌زنند و اگر شعر شاملو در شعر باشد آن را می‌خوانند و اگر نباشد من را متهم می‌کنند که کتابم بد است.

او افزود: در هیچ جای دنیا سیاست این‌قدر جدی گرفته نمی‌شود ولی متاسفانه در اینجا بین ادبیات و هنر نیز مسائل سیاسی است.

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این نشست اسماعیل امینی در توضیحاتی درباره این دوره از جشنواره گفت: در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جریان شعر فارسی تحولاتی پیدا کرده‌ که نه از نظر اینکه ما خود طرفدار انقلاب هستیم بلکه حتی اگر از منظر یک ناظر علمی هم به آن نگاه کنیم می‌بینیم که شعر فارسی بعد از انقلاب چه به لحاظ رشد شاعران و چه گستردگی و تنوع گونه‌های شعری توسعه پیدا کرده است.

مهدی قزلی نیز با بیان اینکه امیدوار است امسال سال تثبیت جشنواره در معرفی بهترین کتاب شعر سال باشد اظهار کرد: امسال هم جشنواره در دو بخش رقابتی و غیررقابتی که محافل شعری است برپا می‌شود و ما در برپایی محافل شعری ۱۵ برنامه برگزار خواهیم کرد.

قزلی همچنین گفت: ما در برپایی محافل شعری تمرکزمان بر اطراف و اکناف کشور است ضمن اینکه دنبال برگزاری دو سه محفل در خارج از کشور هم هستیم. اولین محفل ما شنبه ۲۶ دی‌ماه برگزار می‌شود. یک محفل نیز برای افغانستانی‌های مقیم ایران داریم و پیگیر هستیم در جاهایی مثل ایلام‌، خراسان شمالی‌، همدان و کرمان محفل شعر داشته باشیم. همچنین امیدواریم بتوانیم برنامه‌ای در سیستان و بلوچستان و در آذربایجان غربی تدارک ببینیم.


اطلاعات/دکتر داوری اردکانی: جامعه، علوم انسانی را به رسمیت نمی‌شناسد

رئیس فرهنگستان علوم با تاکید بر آنکه ما هنوز علوم انسانی، چرایی و کارکرد آن را نمی شناسیم، گفت : جامعه علوم انسانی را به رسمیت نمی‌شناسد و این علم برای ما جایگاهی ندارد.

به گزارش خبرنگار ما، دکتر رضا داوری اردکانی در مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: آنچه در کار علم مهم است آن است که پاسخ به مسئله باشد وگرنه انبار علم اهمیتی ندارد.

وی افزود: یکی از مشکلات ما تسلیم شدن در برابر تقسیم بندی‌های اروپایی است. در این تقسیم بندی‌ها علوم به نظری و کاربردی تقسیم می شوند در حالی که تمامی علوم کاربردی هستند. البته اگر مقصود این است که راه حل مسئله ای را فوری بیابیم، مسئله دیگری است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به مفید بودن همیشگی علم تصریح کرد: کدام یک از پژوهشکده‌ها و دانشکده‌های ما در باب مسایل بانکی، فساد، اعتیاد، گسیختگی نسل‌ها و مسائل آموزش و پرورش واقعا تحقیق کرده است؟ آیا ما نباید بدانیم چه خطراتی جامعه ما را تهدید می کند؟

وی ادامه داد: علوم انسانی برای ما جایگاهی ندارد این در حالی است که علوم انسانی به ما می‌آموزد چه فعالیت‌هایی را باید‌ انجام دهیم یا چه تکنولوژی‌هایی باید به کشور وارد شوند. داوری اردکانی تاکید کرد: گروه تاریخ دانشگاه‌ هاروارد بزرگترین گروه آموزشی این دانشگاه است و ما از خود نمی‌پرسیم چرا این‌گونه است؟

http://www.fardanews.com/files/fa/news/1394/8/9/325097_768.jpg

وی گفت: علوم انسانی نیازهای کشور را مشخص می‌کند و راه‌های رفع این نیازها را به ما نشان می‌دهد.

*تقویت دانشگاه‌ها

دکترمحمد فرهادی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری هم در ادامه مراسم گفت: سیاست وزارت علوم در دولت تدبیر و امید تقویت دانشگاه‌ها و هدایت آنها به سوی حل و فصل مشکلات کشور است.

وی اظهار داشت: وقتی از توسعه اقتصادی سخن به میان می‌آید بلافاصله دانش اقتصادی به ذهن می‌رسد و این در حالی است که علوم انسانی در این زمینه نقش موثر و تاثیرگذاری دارد. وی با بیان اینکه در دنیای کنونی نیازمند علوم اجتماعی و انسانی هستیم، افزود: علوم انسانی مهم ترین نقش را در نهادینه سازی تفکر اقتصادی در جامعه دارد و سبب توسعه یافتگی می‌شود.ضمن آنکه دامنه علوم انسانی از سایر علوم پیچیده تر است چون با انسان سر و کار دارد.

فرهادی ادامه داد: علوم انسانی در دهه‌های اخیر اگرچه از نظر کمی‌توسعه داشته، اما نتوانسته به اهداف عالی دست یابد که در این زمینه می‌توان پراکندگی اعتبارات و فقدان برنامه ریزی‌های جامع را از جمله عوامل این امر برشمرد.

فرهادی خاطرنشان کرد: هم‌اکنون از یکهزار و ۱۲۰ نشریه علمی‌دارای مجوز، ۶۳۰ نشریه داخلی علوم انسانی هستند اما تاثیر و انتشارشان در عرصه بین المللی کم است.

وی در حاشیه این مراسم گفت: بر اساس احکام برنامه ششم توسعه، تا پایان این برنامه، بودجه پژوهشی حداقل به سه درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش می‌یابد.

وی اظهار امیدواری کرد تا پایان سال جاری بخش دیگری از بودجه پژوهشی سال جاری که رقمی‌بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان است به امر پژوهش اختصاص یابد.

*شبکه ارتباطی نخبگان

دکتر حسینعلی قبادی، سرپرست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم از راه‌اندازی دبیرخانه دائمی‌شبکه ارتباطی با نخبگان علوم انسانی در این پژوهشگاه خبر داد.

وی با اشاره به تاکیدات رئیس جمهوری در زمینه نقش علوم انسانی و پیشرفت کشور خاطرنشان کرد:‌ اکنون پژوهشگاه، تکیه‌گاه و مرکز شبکه‌ای نخبگان علوم انسانی کشور و دغدغه‌مندان ارتقاء تمدن نوین اسلامی‌است به همین دلیل این پژوهشگاه باید به عنوان پشتوانه عظیم معرفتی تداوم آرمان‌های انقلاب و عزیمتگاه ترقی ایفای نقش کند؛ از این رو پژوهشگاه می‌تواند به مثابه نقطه اتصال و مرکز گفت‌وگوی فرهنگ‌های شرق و غرب به شمار آید . در این مراسم از مجموعه تصاویر نسخ خطی نفیس شاهنامه موجود در پژوهشگاه علوم انسانی و سامانه جامع مدیریت اطلاعات این پژوهشگاه رونمایی شد. تقدیر از ۳۲ نفر از پیشکسوتان عضو هیات علمی‌پژوهشگاه، کارمندان و بازنشستگان و خانواده‌های شهداء پژوهشگاه از دیگر برنامه‌های این مراسم بود.

ایران/گزارشی از گفت‌و‌گو با ناهید مسلمی، بازیگر نمایش «جان‌گز»

نمی‌توانم خودم را جای خانواده‌های شهدا بگذارم

وقتی از شهدا و خانواده‌هایشان می‌گوید بی‌اختیار اشک در چشمانش حلقه می‌زند و طولی نمی‌کشد که قطرات اشک از چشمانش جاری می‌شود. حالا او در نمایش «جان‌گز» به عنوان یکی از بستگان این شهدا ایفای نقش کرده و معتقد است نمی‌تواند خودش را جای خانواده‌های آنها بگذارد چراکه در طول سال‌های دفاع‌مقدس و پس از آن، سختی‌ها و رنج‌هایی که مادران و خواهران شهدا در پس دوری از عزیزانشان کشیده‌اند را به چشم دیده است. «ناهید مسلمی» یکی از بازیگران پیشکسوتی است که در این نمایش، در نقش خاله یکی از شهدای غواص به نام شهید «مسعود مرادی» ایفای نقش کرده است.

http://www.honaronline.ir/UserFiles/image/Bakhshizade/%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%AF-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85--%D9%88-%D8%B5%D8%A8%D8%B1--%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7-%D9%862.jpg

او که در یکی از اپیزودهای این نمایش حضور دارد، می‌گوید: به این خاطر این نقش را پذیرفتم که از دیدگاهی جدید، متفاوت و به گونه‌ای غیرمستقیم به شهدا و خانواده‌های آنها پرداخته شده است. در این کار به عنوان یکی از بستگان درجه دو این شهدا بازی می‌کنم، به همین خاطر با زبانی راحت‌تر از مادران آنها که بسیار دلسوز فرزندانشان هستند، حرف می‌زنم. در این نمایش با زبانی نقدگونه از خاطرات کودکی و شیطنت‌های این شهید تعریف می‌کنم که این نگاه منتقدانه در نمایش برایم جالب توجه است. مسلماً وقتی مادر از خاطرات و روزهایی که با فرزندش بوده تعریف می‌کند، مدام خاطرات و روزهای خوب و به اصطلاح قربان صدقه رفتن‌هایش را در ذهنش مرور می‌کند و به زبان می‌آورد، اما من در این کار حتی از فسقلی بودن و فوتبال بازی کردن این شهید هم می‌گویم.

مسلمی به نکته دیگری هم درباره این نمایش اشاره می‌کند: در این نمایش، شهدا و احوالات آن روزها و این روزهای خانواده‌شان در قالب مسائل روز جامعه گنجانده شده است. به هر حال همه ما می‌دانیم که با موضوع دفاع‌مقدس کارهای بسیاری در قالب‌های مختلف ساخته شده اما متأسفانه برخی از آنها تأثیری که باید را نداشته یا بسیار کم بوده است. این آثار بیشتر کارهایی بوده که احساساتمان را برانگیخته و با دلسوزی منقلب‌مان کرد‌ه‌اند. اما این کار چیزی بین خیال و واقعیت است. به‌نظرم این نوع اثر که تماشاچی را به چالش می‌کشاند، بسیار جذاب‌تر خواهد بود. این بازیگر پیشکسوت می‌افزاید: به‌نظرم کارگردان نمایش، آقای دهقان در کارهایشان بسیار صداقت دارند و همین حس صداقت ایشان است که به تماشاچی حاضر در سالن هم منتقل می‌شود و مخاطب درک می‌کند که هیچ کدام از قسمت‌های کار شعار نبوده بلکه برایشان بسیار ملموس و باور کردنی خواهد بود چراکه مخاطب در هنگام اینکه کار با موضوع دفاع‌مقدس می‌بیند این اثر را در زندگی‌اش لمس می‌کند.

مسلمی درباره تأثیرات و تأثرات بازآفرینی خاطرات روزهای جنگ هم می‌گوید: طبیعتاً جنگ هیچ‌گاه خوب نبوده و نیست و همه ما به نوعی سختی‌ها و تلخی‌های آن دوران را دیده و شنیده‌ایم. در پس هر جنگی بسیاری از خانواده‌ها سرگشته می‌شوند و سالیان سال با وجود گذشت زمان بسیار، هنوز شاهدیم که برخی از وجود فرزندانشان بی‌اطلاع و همچنان چشم انتظار هستند. تبعات آن روزها در جامعه امروز ما وجود دارد و به‌نظرم نشان دادن سختی‌ها و رنج‌های آن دوران در زمان حاضر از اهمیت بسیاری برخوردار است. چراکه نسل امروز ما که از نزدیک جنگ را ندیده و از آن روزها و لحظه‌ها درکی ندارد، باید در قالب آثار نمایشی با شخصیت شهدا و رزمنده‌ها آشنا شود که هرچند ناچیز اما تأثیرات خوبی بر زندگی جوان‌ها بگذارد.

او در پایان صحبت‌های خود، درباره باور پذیر بودن این نمایش هم می‌گوید: البته خود آقای دهقان، کارگردان نمایش «جان گز»، با اینکه به طور مستقیم جنگ را ندیده اما از شنیده‌هایش بسیار صادقانه در کار استفاده کرده تا اندازه‌ای که انگار خودش جنگ را دیده، لمس کرده و حتی در آن حضور داشته که این موجب می‌شود مردم هم کارهایش را باور داشته باشند.

ایران/رضا کیانیان با دفاع از پوستر جشنواره فیلم فجر:

دل مردم با دیدن فیلم‌های خسرو شکیبایی تپیده است

http://cdn.akairan.com/akairan/user/12/201552617492917a.jpg

رضا کیانیان استفاده از چهره سینماگران برای طراحی پوستر جشنواره فیلم فجر را اتفاقی مثبت دانست و اعلام کرد انتخاب خسرو شکیبایی نیز بجا بوده است. رضا کیانیان بازیگر سینمای ایران درباره پوستر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر و اینکه تصویر یک سینماگر روی آن ثبت شده است، گفت: این جشنواره در واقع عید سینمای ایران است و سینمای ایران نمادهای ماندگار زیادی دارد که در ذهن‌ها مانده‌اند بنابراین اتفاق بسیار خوشی است که جشنواره فیلم فجر از یکی از نمادهای خودش بر پوستر اصلی جشنواره استفاده کند. وی با اشاره به محبوبیت خسرو شکیبایی که باعث شده چهره وی برای پوستر امسال و در اولین تجربه طراحی پوستر فجر با چهره یک سینماگر انتخاب شود، عنوان کرد: یکسری از هنرمندان به نمادهای همیشگی سینمای ایران تبدیل شده‌اند که خسرو شکیبایی هم یکی از آنهاست. این بازیگر در پایان عنوان کرد: زنده‌یاد خسرو شکیبایی بارها جایزه سیمرغ را دریافت کرده و دل آدم‌های بسیاری در همین جشنواره فیلم فجر با دیدن فیلم‌های او تپیده است بنابراین چه اشکالی دارد که چهره او روی پوستر جشنواره فیلم فجر استفاده شود؟


ایران/مصطفی رحماندوست: ناشران اجازه دهند آثارشان به صورت کتاب گویا منتشر شود
http://media.mehrnews.com/old/Original/1393/07/14/IMG09270636.jpg

مصطفی رحماندوست داور دومین جشنواره تولید کتاب‌های صوتی با اشاره به اینکه همه کتاب‌ها قابلیت تبدیل شدن به کتاب گویا را دارند گفت: کتاب گویا‌‌ همان کتاب است. کسانی که به دلیل مشغله‌های کاری فرصت مطالعه ندارند یا آن دسته از افرادی که حوصله کتاب خواندن ندارند یا کم‌سواد هستند می‌توانند از این نوع کتاب‌ها استفاده کنند. رحماندوست به چگونگی خوانش کتاب‌های گویا اشاره و بیان کرد: من زمانی به عضویت کتابخانه نابینایان با عنوان «عصای سفید» درآمدم و بخشی از کتاب‌های خود را برای افراد نابینا به کتاب صوتی تبدیل کردم. آنجا بود که متوجه شدم دو نوع اجرا می‌تواند وجود داشته باشد: نوعی از صداپیشگی بدون هیچ حسی؛ در این نوع، شما به مخاطب این امکان را می‌دهید که خودش تصمیم بگیرد و تصویرسازی کند و نوع دیگری از خوانش کتاب هم هست که حس و برداشت گوینده را به شنونده منتقل می‌کند و خود من در دسته دوم، جا می‌گیرم وهنگام خواندن کتاب به جمله‌ها حس و شخصیت می‌دهم. مترجم «شازده کوچولو» همچنین از نویسندگان و ناشران خواست تا بدون دغدغه اجازه دهند آثارشان به صورت کتاب گویا منتشر شود. این کار نه تنها باعث افت فروش کتاب‌های کاغذی آنها نمی‌شود که بر این میزان می‌افزاید.

جوان/گفت‌و‌گوي «جوان» با سرپرستان گروه‌هاي تئاتر

جشنواره تئاتر فجر قرباني حرف و عمل متناقض مسئولان

در قالب يك سؤال بايد از مسئولان جشنواره پرسيد از آنجايي كه اين جشنواره متعلق به جمهوري اسلامي و انقلاب است چند اثر مرتبط با فجر و انقلاب در آن حضور دارد؟!

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

سي و چهارمين دوره جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر در حالي تا چند وقت ديگر آغاز به كار خواهد كرد كه برخلاف مسير طراحي شده اين جشنواره در اظهارات اوليه مسئولان برپايي و دبير جشنواره و با توجه به خروجي اوليه آن به نظر مي‌رسد قرار است درس نگرفتن از تجربه‌هاي گذشته و عمل نكردن به وعده‌ها شاه‌بيت اصلي اين دوره باشد.

برخلاف مطالب منتشره و اظهارات اوليه مسئولان برپايي جشنواره سي و چهارم تئاتر فجر مبني بر ميدان دادن به گروه‌هاي جوان و آوانگارد تئاتري كشور، به خصوص گروه‌هاي شهرستاني كه فرصت عرض‌اندام زيادي در طول سال ندارند و همچنين تزريق اميد و احترام به نگاه و سليقه مخاطب به عنوان محورهاي اصلي اين جشنواره، خروجي هيئت انتخاب و نوع چيدمان شرايط زماني و مكاني آثار و... زمينه نارضايتي و نااميدي را در بين اغلب گروه‌هاي تئاتري به وجود آورده است.

خيرالله تقياني‌پور كه سرپرستي گروه تئاتر «نقاب»، يكي از گرو‌ه‌هاي شركت‌كننده در اين دوره از جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر را برعهده دارد در گفت‌و‌گو با خبرنگار «جوان» مي‌گويد: برخلاف فراخوان و قواعد و قوانين اعلامي اين دوره از جشنواره كه نگاه شركت‌كنندگان را به اين سمت مي‌برد كه قرار است شاهد جشنواره‌اي باشيم و همچنين اين مسئله كه برخلاف روند سال‌هاي گذشته كه كارگردان هر نمايشي به عنوان صاحب آن اثر شناخته مي‌شد، امسال قرار است گروه‌هاي تئاتري اثر را به دبيرخانه جشنواره تحويل داده و به عنوان صاحب اثر شناخته ‌شوند. اين اتفاق براي بنده و دوستاني كه در گروه تئاتري نقاب حضور دارند به اين معني بود كه جشنواره به گروه‌هاي تئاتري و افرادي كه به صورت حرفه‌اي و گروهي فعاليت تئاتري انجام مي‌دهند، بها داده كه اين نوع نگاه در سطح خودش به عنوان حركتي رو به جلو و خوب قابل تعبير و تعريف است.

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/03/3/1855524.jpg?ts=1450406489765

تقياني‌پور در ادامه اظهار مي‌دارد: نكته ديگري كه در اظهارات و مصاحبه‌هاي دبير جشنواره زياد به چشم مي‌خورد حكايت از اين مسئله داشت كه جشنواره امسال متعلق به ايران و منبعث و ناظر بر شيوه‌هاي ايراني است كه نگاهي ويژه به گونه‌هاي مختلف نمايشي دارند. اما متأسفانه برخلاف تمام وعده‌هاي رسانه‌اي كه دبير جشنواره داد وقتي اسامي آثار منتخب هيئت انتخاب و حائز شرايط جهت شركت در بخش مسابقه جشنواره اعلام گرديد مثلاً گروه تئاتر نقاب به عنوان يكي از گروه‌هاي فعال تئاتري كشور، با نمايش «بوقلمون» كه در جشنواره سال گذشته به عنوان نمايش برگزيده جشنواره چهار تنديس و دو تقديرنامه هم دريافت كرد، امسال اثرش مورد پذيرش جشنواره قرار نگرفت!

تناقض قول و فعل مسئولان جشنواره

اين هنرمند تئاتري مي‌ا‌فزايد: از آنجايي كه داشتن نگاه ايراني و نيز تأكيد بر زنده كردن گونه ايراني نمايش در اظهارات مسئولان جشنواره وجود داشت ما سعي كرديم با حفظ دو اصل ايراني بودن قصه نمايش و نيز تحفظ نوع نگاه ايراني در شيوه اجراي نمايش داستاني با عنوان «دو روي روايت نادري» قصه‌اي جذاب و مخاطب‌پسند را كه برگرفته از دوران حاكميت سلسله افشاريه بر ايران آن زمان بود، با پژوهش‌ها و جستارهاي بسياري وقت‌گير و طاقت‌فرسا خلق كنيم. البته اين تمام موضوع نبود و براي اجراي اين نمايش سعي كرديم در كنار خلق قصه‌اي متعلق به دوران افشاريه لباس‌ها و تجهيزات متعلق به آن زمان را نيز باز طراحي كنيم و تمام آكسسوار و لوازم صحنه را توليد كرديم. در واقع ما با اين اقدام هم يك نمايش جديد و تازه را خلق كرديم و هم براي دست پيدا كردن به نوع لباس و فرهنگ و آداب دوران افشاريه تحقيقات مفصل و كاملي انجام داديم و اولين درام تاريخي كه در رابطه با دوران افشاريه است توسط گروه نقاب خلق و دراماتيزه شد. همچنين بعد از خلق يك درام جذاب تاريخي سعي كرديم روح ايراني بودن و ملحوظ داشتن نوع نگاه ايراني در شيوه اجرا را نيز براساس آنچه مسئولان جشنواره گفته بودند مراعات كنيم. در نهايت با تمام اين اقدامات در كمال تعجب آنچه اتفاق افتاد نه‌تنها كمترين تناسب و تجانسي با شعارها و حرف‌هاي ابتدايي دبير و مسئولان جشنواره نداشت بلكه كاملا متناقض با فراخوان اوليه جشنواره نيز بود. اقدامات پژوهشي و جست‌وجوگرايانه ما به منظور حركت در مسير فراخوان و صحبت‌هاي دبير جشنواره تئاتر فجر و نيز توليد يك نمايش ايراني، در حالي بود كه مي‌توانستيم بدون كمترين زحمتي و فقط با مراجعه به سايت‌هاي اينترنتي كار را جمع و جور كنيم.

تقياني‌پور درباره ديگر معضلات اين دوره از جشنواره تئاتر فجر مي‌گويد: يكي ديگر از مشكلات و معضلات اين دوره از جشنواره مربوط به بي‌عدالتي و اجحاف در حق آثار و گروه‌هاي تئاتري شهرستاني است كه بدون داشتن حتي يك اجرا در اين جشنواره حضور پيدا كرده و قرار است با رقيبان پايتخت‌نشين‌شان كه دهها اجرا را تجربه كرده‌اند، در يك بخش به رقابت بپردازند. از ابتدا قرار بود كه بخش تازه‌ها به صورت مجزا آثارش نمايش داده شود. ظاهراً گروه‌هاي نمايشي شهرستاني كه با زحمات زياد و تلاش هنرمندان جوان و مستعدشان بعد از تمرين و ممارست‌هاي خسته‌كننده بدون داشتن تجربه حتي يك اجراي عمومي، نمايشي را براي جشنواره آماده كرده‌اند قرار است در كنار گروه‌هايي از جمله گروه نمايشي ما(گروه نقاب) كه تقريباً 30 اجراي عمومي را تجربه كرده قرار بگيرند كه چنين اقدامي نه با حق و عدالت و نه با اظهارات اوليه مسئولان جشنواره كمترين تناسب و قرابتي ندارد! اساساً قرار دادن و سنجش دو نمايش با چنين مشخصه‌هایي در دو كفه يك ترازو اجحاف و ظلمي آشكار در حق چنين گروه‌هايي است.

  http://media.mehrnews.com/d/2015/08/11/3/1790781.jpg?ts=1450406489765

سفرهاي بي‌نتيجه دبير جشنواره

سرپرست يكي ديگر از گروه‌هاي تئاتري شركت‌كننده در جشنواره كه براي جلوگيري از واكنش احتمالي مسئولان جشنواره به دليل اظهاراتش خواست نامش برده نشود نيز در رابطه با تناقضات حرف و عمل مسئولان و دبير جشنواره تئاتر فجر مي‌گويد: به‌رغم سفرهاي متعدد و خارج از عرف سعيد اسدي دبير اين دوره از جشنواره به كشورهاي مختلف از جمله كشورهاي چين و انگلستان، حتي يك اثر از اين كشورها در بخش بين‌الملل جشنواره هم حضور پيدا نكرده است. سؤالي كه اينجا مطرح مي‌شود اين است كه اصلاً هدف از اين سفرهاي متعدد دبير جشنواره به ديگر كشورها و به تبع آن حيف و ميل بيت‌المال چه ثمره و حاصلي براي تئاتر كشور داشته است؟! چرا تاكنون گزارشي از علت و نتيجه اين سفرها در رسانه‌ها منتشر نشده تا مردم بدانند كه بودجه‌هاي هنري، به‌خصوص بودجه تئاتر كشور در چه مسيري خرج مي‌شود؟! اين فعال تئاتري خاطرنشان مي‌كند: به كلام ديگر و در قالب يك سؤال بايد از مسئولان جشنواره پرسيده شود كه اين جشنواره که متعلق به جمهوري اسلامي و انقلاب است چند اثر مرتبط با فجر و انقلاب در آن حضور دارد؟! متأسفانه تئاتر در حال عقبگرد به گذشته است. به دليل برخي اقدامات غيرحرفه‌اي و نابجا كه از سوي مسئولان هنري و تئاتري انجام شده به سمت مخاطب گريزي و خلوت كردن سالن‌هاي تئاتر پيش مي‌رويم كه گروه‌هاي نمايشي، هنرمندان و خود تئاتر تنها كساني هستند كه از اين اتفاقات متضرر خواهند شد.


جوان/فشار براي گنجاندن فيلم حامي فتنه در جشنواره

«آشغال‌هاي دوست داشتني» را براي خارج از مسابقه مي‌خواهند

شنيده‌هاي «جوان» حكايت از فشار‌هاي بيروني است كه به دبيرجشنواره فيلم فجر وارد مي‌شود تا امكان اكران فيلم توقيفي «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» در جشنواره امسال فراهم شود.

نویسنده : هادي عسگري

شنيده‌هاي «جوان» حكايت از فشار‌هاي بيروني است كه به دبيرجشنواره فيلم فجر وارد مي‌شود تا امكان اكران فيلم توقيفي «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» در جشنواره امسال فراهم شود. عده‌اي در تلاش هستند تا شرايط اكران اين فيلم را در بخش خارج از مسابقه سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر به وجود بياورند. اقدامي كه با مقاومت دبيرخانه جشنواره فجر و شخص دبير روبه‌رو شده و همه فشار‌ها و تلاش‌هاي غيرقانوني اين افراد براي گنجاندن فيلم مسئله‌دار «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» به سرانجام مطلوبشان ختم نشده است. اما اين امكان وجود دارد كه دبيرخانه در برابر خواسته‌هاي غيرمعقول افرادي كه نفع‌شان در بحراني بودن جشنواره است، كوتاه بيايد.

چرا روي «آشغال‌ها...» حساسند؟!

http://www.cinematicket.org/images/ashghal1.jpg

«آشغال‌هاي دوست‌داشتني» سومين ساخته محسن اميريوسفي است. كارگرداني كه كلاً سه فيلم ساخته كه اولين آن «خواب تلخ» بود كه در سال آخر دولت دوم اصلاحات توليد و از همان زمان توقيف شد تا امسال به دليل لابي و موقعيتي كه گروه هنر و تجربه براي فيلم‌هاي حاشيه‌دار ايجاد كرد، توانست در اين گروه اكران بگيرد. دومين فيلم سينمايي كه محسن اميريوسفي ساخت، «آتشكار» بود. اين فيلم در اولين دولت محمود احمدي‌نژاد ساخته شد، يعني در سال 86 و به دليل مضمون جنسي فيلم، توقيف شد. توقيف فيلم آتشكار اما چندان به درازا نكشيد و سه سال بعد با تغيير وزير ارشاد در دومين دولت احمدي‌نژاد اين فيلم توانست با اعمال محدوديت سني اكران بگيرد و به شبكه نمايش خانگي نيز بيايد. علت رِيت‌گذاري فيلم امير يوسفي نيز اصرار وي براي پرداختن به موضوعات جنسي بود. خط داستاني فيلم «آتشكار» مربوط به عمل وازكتومي و ختنه كردن مردان بود؛ مسئله‌اي كه امروزه به دليل مشكلاتي كه براي جامعه به وجود آورده تقريباً منسوخ شده است. در نهايت سومين ساخته سينمايي اميريوسفي كه در سال 92 ساخته شد، «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» است. امير يوسفي در خلاصه داستان فيلم تلاش كرد تا با سربسته نگه داشتن موضوع، تنها به بيان اينكه در مورد خانواده‌اي است كه يك شب فرصت دارند مشكل مادر خانواده را حل كنند، داستان را سر بسته نگه دارد ولي اصل ماجرا درباره پيرزني بود كه در جريان تظاهرات سال 88 خانه‌اش از سوي تظاهر‌كنندگان به عنوان پناهگاه استفاده مي‌شود و ماجراهايي به وجود مي‌آيد. اين فيلم از سوي جشنواره سي و دوم فيلم فجر رد شد. بنياد فارابي نيز كه در توليد اين فيلم مشاركت داشت خود را از فيلم كنار كشيد. بعد از آن امير يوسفي و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب در هر موقعيتي اين فيلم را تبليغ كرده و خواستار ايجاد موقعيت اكران براي آن شدند. امسال بعد از چند ماه كه تب «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» فروكش كرده بوده با اعلام پر كردن فرم حضور در جشنواره فيلم فجر توسط اين فيلم بار ديگر سومين ساخته امير يوسفي بر سر زبان‌ها افتاد. در سينمايي كه چندين و چند كارگردان پركار اگر سال‌ها نيز فيلم توليد نكنند هيچ كس از آنها يادي نمي‌كند، كارگرداني كه تنها سه فيلم بلند سينمايي در كل عمر كارگرداني خود دارد، صرفاً به دليل توليد فيلمي در حمايت از فتنه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته و برخي از سينماگردان نيز به خاطر نزديك بودن ديدگاه‌هاي سياسي‌شان با اين فيلم از «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» حمايت مي‌كنند.

آيا جشنواره بايد تسليم اغتشاشات شود؟

مطرح شدن حضور «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» در جشنواره با سؤال خبرنگار رسانه‌اي اصلاح‌طلب در نشست رسانه‌اي دبير جشنواره مطرح شد. حيدري در پاسخ به اين سؤال از «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» به عنوان معضل جشنواره نام برد. جمله‌اي كه باعث شد تا دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر مورد هجمه قرار بگيرد. يكي از دو مشاور جشنواره صرفاً به دليل به كار بردن اين عنوان توسط حيدري از سمت خود استعفا داد و حتي عذرخواهي دبيرجشنواره در برنامه زنده تلويزيوني وي را راضي به بازگشت به فجر نكرد. حالا هم در ادامه فشار‌ها به جشنواره شنيده شده كه در خواست حضور «آشغال‌هاي دوست‌داشتي» در بخش خارج از مسابقه مطرح شده است. استقلال جشنواره در اين بين به بازيچه گروه‌هاي فشار تبديل شده است. اتفاقي كه اگر با كوتاه آمدن جشنواره همراه باشد مي‌تواند به اسلوبي غيراخلاقي براي گنجاندن ساير فيلم‌هاي توقيفي و حاشيه‌دار در دوره‌هاي بعدي جشنواره باشد.

جوان/«سه‌شو» نیاز جامعه و طنزی موثر و فرهنگ‌ساز است

علاقه‌مندان به دنبال كردن برنامه‌هاي طنز تلويزيوني مدتي است كه با برنامه جديد طنز شبكه 3 آشنا شده‌اند.

نویسنده : محمدصادق عابديني

http://www.chidani.com/wp-content/uploads/2015/10/3sho1.jpg

علاقه‌مندان به دنبال كردن برنامه‌هاي طنز تلويزيوني مدتي است كه  با برنامه جديد طنز شبكه 3 آشنا شده‌اند. «سه‌شو» كاري از جواد رضويان است با نامي تركيبي كه عنوان شبكه و رويكرد برنامه را در دل خود دارد. در هر قسمت «سه‌شو» كه رضويان، مهران غفوريان و بيژن بنفشه‌خواه مجري‌هاي برنامه هستند، يك مشكل يا معضل اجتماعي را دستمايه كار خود قرار مي‌دهند. آيتم‌هاي نمايشي با حضور بازيگران شناخته شده طنز تلويزيوني نيز از ديگر بخش‌هاي اين برنامه است.

مجموعه 70 قسمتي «سه‌شو» پنج‌شنبه و جمعه هر هفته از شبكه 3 پخش مي‌شود. يكي از مزيت‌هاي برنامه «سه‌شو» نسبت به ساير برنامه‌هاي طنز اين است كه نگاه اجتماعي برنامه‌ساز و انتخاب موضوعاتي كه جامعه به آن مبتلاست، نگاهي به روز است. نويسندگان اين برنامه خود را در كليشه‌هاي معمول برنامه‌هاي طنز گرفتار نكرده‌اند و در ظاهر ساده برنامه كه شبيه استوديوهاي اجراي زنده است، به نقد معضلات اجتماعي در قالب طنز مي‌پردازند. يكي از آيتم‌هاي اين برنامه برگزاري مسابقه استعداديابي خوانندگي و بازيگري است كه در سايت شبكه سوم سيما براي آن بخشي در نظر گرفته شده، اما هنوز خبري از اجراي اين بخش نيست. ايمان صفا، يكي از بازيگران مجموعه «سه‌شو» كه در آيتم نمايشي اين مجموعه حضور دارد، درباره اين برنامه طنز مي‌گويد: «سه‌شو» اهداف زيادي را دنبال مي‌كند، اما بزرگ‌ترين هدف آن فرهنگ‌سازي است. البته نوع فرهنگ‌سازي در «سه‌شو» بسيار صريح‌تر و سريع‌تر است. ما در «سه‌شو» عكس‌العمل و رفتار مردم به برخي موضوعات مثل فضاي مجازي را نقد مي‌كنيم. البته عليرضا ابراهيمي، تهيه‌كننده برنامه «سه‌شو» از تغييرات در اين برنامه در صورت بازخورد مثبت نداشتن در ميان بينندگان خبر داده است. ابراهيمي مي‌گويد: «فعلاً با اين آيتم‌ها شروع كرده‌ايم، اما قطعاً از دو، سه هفته آينده، كم‌كم آيتم‌هاي جديدي به كار اضافه خواهد شد يا حتي شايد يكسري از اين آيتم‌ها را حذف كنيم. همه اينها به نظر مردم برمي‌گردد.» گرچه برنامه طنز «سه‌شو» به دليل جابه‌جايي در زمان روي آنتن رفتن آن، در ابتداي كار چندان خبر‌ساز نشد و در برابر مجموعه طنز «در حاشيه» كه دو تن از مجريان «سه‌شو» در آن نقش‌هاي اصلي سريال را برعهده دارند، از جنجال‌هاي رسانه‌هاي برخوردار نبوده است، اما در هفته‌هاي اخير نشان داده هرچه بر عمر برنامه افزوده مي‌شود بينندگان ثابت آن نيز بيشتر مي‌شوند.


جوان/رئيس سازمان بسيج رسانه:

جشنواره ابوذر به دليل استقبال خبرنگاران تمديد شد

رئيس سازمان بسيج رسانه با اشاره اينكه به تاكنون ۷۳۰ خبرنگار، هزار و 200 اثر به دبيرخانه جشنواره ابوذر ارسال كرده‌اند از تمديد اين جشنواره رسانه‌اي تا پنجم بهمن به دليل استقبال خوب خبرنگاران خبر داد.

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

مسعود بصيري در نشستي خبري كه به مناسبت روز بسيج رسانه و گراميداشت شهداي خبرنگار برگزار شد گفت: اگر ما بخواهيم بهترين‌هاي عرصه خبر در جهان را معرفي كنيم، به كساني خواهيم رسيد كه جان خود را در طبق اخلاص قرار داده و به شهادت رسيده‌اند. چهار سال از شروع به كار بسيج رسانه مي‌گذرد و در اين سال‌ها همواره آموزش و جذب در دستور كار بوده است و امروز نزديك به ۱۰ هزار خبرنگار عضو اين سازمان هستند. از نظر ما همه خبرنگاراني كه دل و فكرشان براي اعتلاي اين سرزمين مي‌تپد، بسيجي هستند حتي اگر كاري نداشته باشند.

http://basijnews.ir/files/fa/news/1394/10/21/303794_831.jpg

بصيري در بخش ديگري از سخنانش با تاكيد بر اينكه در برنامه پنجم و ششم توسعه به رسانه توجه نشده است، اظهار داشت: اين مسئله كه ما در پايان برنامه ششم توسعه چه تعداد خبرنگار بايد داشته باشيم، در اين برنامه پيش بيني نشده و مظلوم‌ترين قشر فعلي جامعه ما، خبرنگاران هستند. بايد از مسئولان بخواهيم در برنامه ششم توسعه، توجه بيشتري به حوزه رسانه داشته باشند و در اين خصوص سازمان بسيج رسانه جلسات متعددي را برگزار كرده و رايزني‌هايي را نيز با نمايندگان مجلس داشته است، اما كماكان با در بسته مواجه هستيم. بصيري با بيان اينكه در حوزه نظري گام‌هاي خوبي را سازمان بسيج رسانه برداشته است، افزود: در هفته جاري دو همايش برگزار خواهيم كرد؛ يكي از اين همايش‌ها، همايش «دموكراسي و رسانه» با حضور حسن رحيم‌پور‌ازغدي و حجت‌الاسلام عليرضا پناهيان است و ديگري همايش «مجمع عالي بسيج رسانه» است كه با حضور مديران رسانه‌اي كشور برگزار مي‌شود. رئيس سازمان بسيج رسانه تصريح كرد: شهيد «علي محمد روحاني‌فرد»، شهيدمحوري و شاخص امسال بسيج رسانه است. با توجه به نوع فعاليت خبرنگاران مي‌توان گفت كه پيامبران رسالت انقلابي در كشور هستند. قلم، كاغذ و تريبون آنها به مثابه منبري است كه سال‌ها اسلام را به جلو برد. در سال‌جاري، نخستين دوره جشنواره ابوذر برگزار مي‌شود و تاكنون ۷۳۰ خبرنگار، هزار و 200 اثر به دبيرخانه اين جشنواره ارسال كرده‌اند و به دليل استقبال خوب خبرنگاران، تاريخ شركت در اين جشنواره تا پنجم بهمن‌ماه تمديد شد. رئيس سازمان بسيج رسانه در پايان گفت: صندوق قرض‌الحسنه خبرنگاران با حضور اصحاب رسانه تشكيل شده است و تا به امروز توانسته كمك‌هاي خوبي را به اين قشر ارائه كند. از همه خبرنگاران درخواست مي‌كنيم براي فعاليت در اين صندوق تلاش كنند.


جوان/در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامي

راديو انقلاب راه‌اندازي مي‌شود

شبكه راديويي با عنوان « انقلاب» از ابتداي بهمن ماه راه‌اندازي خواهد شد. گفته مي‌شود اين شبكه راديويي ضمن يادآوري پيروزي انقلاب اسلامي، رخداد‌هاي مربوط به انتخابات مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي را پوشش خواهد داد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

شبكه راديويي با عنوان « انقلاب» از ابتداي بهمن ماه راه‌اندازي خواهد شد. گفته مي‌شود اين شبكه راديويي ضمن يادآوري پيروزي انقلاب اسلامي، رخداد‌هاي مربوط به انتخابات مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي را پوشش خواهد داد.

معاونت سيما كه پيش از اين و در ايام اربعين حسيني با راه‌اندازي راديوي «اربعين» اقدام به پخش برنامه‌هاي مناسبتي و ارائه خدمات به زائران اربعين كرده بود، در آستانه سالروز دهه فجر انقلاب اسلامي و پيروزي تاريخي ملت ايران، اقدام به راه‌اندازي شبكه راديويي با عنوان «انقلاب» خواهد نمود.

http://cinemapress.ir/download?f=2015/05/06/4/128646.jpg

خبر راه‌اندازي شبكه راديويي «انقلاب» را قائم‌مقام معاونت صدا اعلام كرده است. نورالدين جعفري درباره راديو انقلاب، مي‌گويد: اين شبكه راديويي براي اولين بار با هدف پاسداشت ارزش‌هاي انقلاب اسلامي و پوشش رويدادهاي انتخابات پيش رو به اهتمام معاونت صداي رسانه ملي از اول بهمن ماه سال جاري آغاز به كار مي‌كند.

جعفري در تشريح اهداف راه‌اندازي اين شبكه راديويي مي‌افزايد: تبديل دهه فجر به يك جشن و مناسك ملي و روايت جامعي از انقلاب اسلامي در چارچوب يك گفتمان متمركز و همه‌جانبه، بازنمايي مفاهيم انقلاب در گستره ملي و با حضور همه اقوام و جغرافياي ايران زمين در فضاي رسانه‌اي مؤثر و يكپارچه، نگاه ويژه به ايام انتخابات به عنوان كانون مردم‌سالاري ديني و مشاركت حداكثري مردم از جمله اهداف تأسيس راديو انقلاب است.  قائم مقام معاونت صدا، ترويج و تبيين گفتمان انقلاب اسلامي و بهره‌گيري موضوعي منطبق با سخنان و وصاياي امام راحل(ره) و رهنمودهاي مقام معظم رهبري در حوزه‌هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... را از ديگر اهداف تأسيس راديو «انقلاب» دانسته و مي‌افزايد: شناسايي ظرفيت‌هاي متنوع، ايده‌ها و سوژه‌هاي مرتبط با انقلاب اسلامي و انعكاس آن در همه قالب‌هاي برنامه‌سازي براي معرفي به مخاطبان را از جمله مهم‌ترين ابعاد طراحي راديو «انقلاب» است.

جعفري تأكيد مي‌كند: بهره‌گيري مؤثر از موسيقي، نغمه‌هاي نوستالژيك و سرودهاي ملي و انقلابي در ايجاد فضاي جذاب و پرتحرك راديويي، توزيع متناسب و متنوع از ظرفيت‌هاي جغرافيايي و قوميتي كشور و ارائه تصوير يكپارچه از مناسك ملي جشن‌هاي انقلاب، حضور ميداني و انعكاس مناسب از حضور مردم در برنامه‌ها و بهره‌گيري و هم‌افزايي ظرفيت متنوع شبكه‌هاي راديويي در متبلور ساختن تاريخ و انديشه انقلاب اسلامي از جمله محورهايي است كه در برنامه‌هاي راديو «انقلاب» به آن توجه ويژه‌اي مي‌شود.

لازم به ذكر است شبكه راديويي «انقلاب» به صورت 24 ساعته فعاليت خواهد داشت و از اول بهمن ماه تا هفتم اسفند ماه به فعاليت خود ادامه خواهد داد. علاقه‌مندان به شنيدن برنامه‌هاي اين شبكه راديويي مي‌توانند از طريق موجFM رديف 5/95 مگاهرتز و همچنين از اپليكيشن‌هاي راديو در تلفن‌هاي همراه راديو «انقلاب» را دريافت كنند.


جوان/به بهانه احتمال ممانعت از اكران چند فيلم

كشف حجاب بازيگران، مسعود بهنود و قانوني كه نيست

تا زمان تصويب قانون گمان نمي‌كنم منطقي و شرعي و عقلاني باشد كه يك گروه فيلمساز و فرهنگي به‌خاطر كم‌كاري مديران گذشته در تدوين قانون، تاوان بدهند. اگرچه تا زمان تدوين قانون بايد به اين تخلفات رسيدگي شود.

نویسنده : كيوان امجديان

تا زمان تصويب قانون گمان نمي‌كنم منطقي و شرعي و عقلاني باشد كه يك گروه فيلمساز و فرهنگي به‌خاطر كم‌كاري مديران گذشته در تدوين قانون، تاوان بدهند. اگرچه تا زمان تدوين قانون بايد به اين تخلفات رسيدگي شود.

تا حالا چندبار اتفاق افتاده كه مثلاً بازيگر فلان فيلم به خارج رفته و كشف حجاب كرده‌ است. روي همين حساب فيلمش را از پرده پايين كشيده‌اند يا احتمال اينكه از اكران آن فيلم جلوگيري شود قوت گرفته است و...

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/10/20/1422083_581.jpg

در تازه‌ترين نمونه آن مي‌گويند كارگرداني را اجبار كرده‌اند كه صحنه‌ مربوط به حضور يك بازيگر فراري را از فيلمش دربياورد. در مواردي از اين دست يك اتفاق مشترك مي‌افتد: چهره‌اي قانون‌شكن يا منفور در فيلمي بازي كرده يا چهره او در آن فيلم ديده مي‌شود. همين اتفاق مديران را دچار سردرگمي غريبي مي‌كند كه ممكن است نتيجه اين سردرگمي عكس‌العمل مناسبي نباشد چراكه هيچ قانون مدون و كارشناسي شده‌اي براي اين مشكل وجود ندارد.

هنوز كسي نمي‌داند بر اساس قانون، در اين موارد تكليف چيست؟ آيا بايد به‌سان گذشته از اكران چنين فيلمي جلوگيري كرد؟ در اين صورت چه آفتي ممكن است ايجاد شود؟ چه راه ديگري مي‌شود براي اين معضل يافت و... .

به‌طور كلي شايد دسته‌بندي اين گونه فيلم‌ها در يافتن راهي درست و منطقي كمك‌كننده باشد.

گاهي ممكن است يك چهره چنان حواشي بدي عليه مردم و كشور و ارزش‌هاي مورد احترام همه ايجاد كرده باشد و زماني ديگر ممكن است بازيگري جلاي وطن كرده و صرفاً بدون موضع‌گيري و بي‌احترامي به مردم و كشور و زير سؤال بردن قوانين كشورش به آداب كشور دومي درآمده باشد. گاهي ديگر ممكن است يك چهره منفور و خائن در فيلمي باشد اما فيلم عليه او يا ديدگاهش باشد، يا ديدگاه او صرفاً به‌عنوان ابزاري براي نيل كارگردان به هدف اصلي‌اش مورد استفاده قرار گرفته باشد و چندين حالت ديگر. حالت‌هايي كه بايد هركدام را معلوم كرد و براي هريك قانوني (دست‌كم يك قانون داخلي) وضع كرد.  براي مثال در دو مورد اخير دو حالت از اين چندين حالت ايجاد شده است كه اگر قانوني برايش وجود داشت حالا عوامل فيلم‌ها عزا نمي‌گرفتند كه به‌خاطر ندانم‌‌كاري يك نفر همه اعضاي گروه بايد تاوان بدهند.

در يكي از اين موارد بازيگري كه در اين چند سال هميشه نقش‌هاي فرعي داشته و هيچ‌وقت يكي از چند نقش اصلي را در هيچ فيلمي ايفا نكرده بود به هر دليلي تصميم مي‌گيرد براي هميشه به خارج كشور برود. او حجاب برمي‌دارد و در يك مجموعه ايراني هم نقشي فرعي بازي مي‌كند اما همين بازيگر در يكي دو فيلم كه به جشنواره ارائه شده است هم به رسم معهود يكي از نقش‌هاي فرعي را ايفا كرده است. فيلم‌هايي كه چندين بازيگر و كارگردان و نورپرداز و فيلمبردار و... برايش زحمت كشيده‌اند. فيلم‌هايي كه عواملش تا پيش از اين حتي گوشه چشمي به سيمرغ‌ها داشتند. فيلم‌هايي كه براي هركدامشان دست‌كم يك ميليارد تومان هزينه شده است و... . حالا عوامل فيلم مانده‌اند و تصميمي كه بستگي به شرايط دارد و ممكن است همه زحمت و اميد و هزينه‌هاي آنها را دود كند و بفرستد هوا.

در يك فيلم ديگر كارگردان به شرح ماجرايي در گذشته پرداخته است. ماجرايي كه هيچ ربطي به سياست ندارد اما از اقبال بد، يكي از شاهداني كه در آن ماجرا نقش جدي داشته مسعود بهنود بوده و كارگردان هم مصاحبه‌اي كوتاه با او ترتيب داده است. مصاحبه‌اي كه نه سياسي است، نه چهره مثبتي از بهنود ارائه مي‌دهد و نه هيچ چيز ديگر. كه صرفاً استفاده از يك شاهد است براي شرح يك واقعه. حالا او هم معطل مانده و به انتظار نشسته تا ببيند تكليف فيلمش چه خواهد شد. او هم نگران هزينه و زحمت بازيگران و اميدها و آرزوهايش است و نگران از بين رفتن همه آنها.

از اين دست موارد قبلاً هم بوده و بعداً هم اتفاق خواهند افتاد. چيز عجيبي هم نيست و به سينماي ما هم اختصاص ندارد. زحمتش هم فقط اضافه كردن چند بند به قانون‌هاي موجود است. يقيناً مردم ما نه دوست دارند و نه مي‌خواهند آقا يا خانمي كه به قوانين كشورش احترام نگذاشته و به كشورش پشت كرده را در فيلمي ببينند اما به شرطي كه قانوني باشد و بدانيم به واسطه اين اتفاق بي‌عدالتي نسبت به يك گروه صورت نمي‌گيرد.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/10/20/1422084_831.jpg

آن وقت اگر مثلاً قانون به برخورد محكم با اين فيلم‌ها حكم دهد، ديگر كسي ريسك نمي‌كند كه به سراغ هر بازيگري برود. كارگردان و تهيه‌كننده مي‌دانند كه اگر چنين اتفاقي در فيلمشان بيفتد تكليف معلوم است و ديگر، عقلاني نيست كه بخواهند روزه شك‌دار بگيرند. آن وقت با خيال راحت قانون جلوي نمايش هر فيلمي كه اينگونه باشد را خواهد گرفت. اما حالا و تا زمان تصويب قانون گمان نمي‌كنم منطقي و شرعي و عقلاني باشد كه يك گروه فيلمساز و فرهنگي به‌خاطر كم‌كاري مديران گذشته در تدوين قانون، تاوان بدهند. اگرچه تا زمان تدوين قانون بايد به اين تخلفات رسيدگي شود اما نه به گونه‌اي كه سنگيني و بار اصلي‌اش بر دوش گروهي باشد كه صادقانه و براي كشورشان يك محصول فرهنگي خلق كرده‌اند.


حمایت/سردار سید محمد باقرزاده: چگونه است که برخی از ورود شهدا نگران می‌شوند؟!

ایران میزبان 93لاله دفاع مقدس

دیروز پیکرهای مطهر ۹۳ لاله پرپر دفاع مقدس از طریق مرز شلمچه وارد خاک کشور شد.

در آیین استقبال از پیکر مطهر شهدا که به طور قانونی و با حضور نمایندگان صلیب سرخ جهانی و نماینده کشور عراق صورت گرفت ، علاوه بر انجام استقبال توسط یگان‌های نظامی و تشریفات، حضور پرشور مردم خوزستان به ویژه خرمشهری‌های سلحشور در هوای نسبتا سرد مرز شلمچه چشمگیر بود.برخی از علما و مسئولان استان خوزستان نیز با حضور در خیل تشییع‌کنندگان به این شهدای گلگون کفن تجدید بیعت کردند. به‌ گفته سردار باقرزاده، این شهیدان مربوط به عملیات‌های والفجر8، خیبر، بدر، محرم، والفجر1 و تَک‌های دشمن بعثی در دوران دفاع مقدس هستند.

کار تفحص ادامه دارد

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح در آیین ورود و استقبال پیکر مطهر 93 شهید دفاع مقدس، در مرز شلمچه با بیان این مطلب که پیکر مطهر ۴۵هزار شهید تاکنون کشف شده‌اند و این در حالی است که ۵۰ نفر از نیروهای تفحص نیز به شهادت رسیده‌اند و ۱۲۰ نفر تاکنون از نواحی مختلف جسمی جانباز شده‌اند  تاکید کرد: اما کار تفحص ادامه دارد.

سردار سید محمد باقرزاده، اظهار کرد: میزبان شهدایی هستیم که جانشان را برای عظمت اسلام، ایران اسلامی، امنیت کشور، رشد و شکوفایی ملت فدا کردند، ما شرمنده این شهدا هستیم.

وی با بیان اینکه شهدا همه زیبایی‌ها را با خود می‌آورند با انتقاد از برخی سخنان تصریح کرد: اما گاهی حرف‌هایی از سوی برخی گفته می‌شود که انسان را مکدر می‌کند، چگونه است که برخی از ورود شهدا نگران می‌شوند؟!

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/5/25/12/1432540868999289.jpg

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، اضافه کرد: یکی از مسئولان در بدو ورود پیکر 93 شهید مطلبی مبنی بر احتمال بهره‌برداری سیاسی از شهدا گفته‌اند که مطلبشان را پاسخ دادیم و مردم نیز پاسخی قاطع دادند. وی با بیان اینکه کار تفحص از دوران رژیم بعث آغاز شد و تاکنون تداوم داشته است، ادامه داد: بیش از 30 سال است در داخل خاک عراق 6 گردان تحت کنترل کمیته جستجو بوده‌اند و تفحص می‌کنند.  وی با ابراز آمادگی نیروهای جان‌برکف کمیته جستجو برای جانبازی در راه تفحص، افزود: 120 نفر تاکنون از نواحی مختلف جسمی جانباز شدند اما کار را رها نکردند، بنای کار آن‌ها بر بازگردانی پیکرهای طیبه شهدا است، چراکه این شهدا فرزندان امام(ره)، استقلال و شرف ایران اسلامی هستند، قرار نیست پیکرهایشان را در بیابان‌ها به فراموشی بسپاریم.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، اضافه کرد: برگرداندن شهدا به وطن سبب حیات و نشاط معنوی در جامعه می‌شود، شهدا اهداف و آرمان‌های والای نظام را به ما یادآوری می‌کنند، چرا چنین برداشت‌هایی می‌شود، چرا ابراز نگرانی می‌شود، این چه‌ حرف‌هایی است که هرچند مدت بازگو می‌شود؟ وی بیان کرد: شهدای غواص را که در تهران تشیع کردیم برخی زمزمه می‌کردند« بله، این‌ها اهدافی سیاسی دارند»، من سؤالی از آن‌ها دارم که منتقل‌کننده آن مردم و اصحاب رسانه هستند: ورود شهید چه هدف سیاسی را می‌تواند در جامعه داشته باشد؟ آمدن این پیکرهای مطهر چه پیام سیاسی دارد؟

باقرزاده گفت: اگر مطلب این است که شهدا خودشان سیاسی بودند که بله، دقیقاً همین معنا را معتقدیم، همه شهدا با تحلیل درست سیاسی و شناخت زمانه خود به جبهه رفتند، فرمان امام(ره) را درک کردند، اگر تحلیل نداشتند که نمی‌توانستند به جبهه بروند و در میدان فداکاری وسط میدان باشند، شهدا تحلیل درست داشتند و به تکلیف خود عمل کردند.

وی عنوان کرد: اکنون‌که شهدا وارد کشور می‌شوند، اگر از پیکرهایشان این سؤال را مطرح کنیم که امروز تکلیف ما چیست، آن‌ها پاسخ می‌دهند "در راه مستقیم و نورانی ما بایستید"، می‌گویند "ما جلوی نفوذ دشمن را گرفتیم، نگذاشتیم دشمن رخنه کند"، اکنون هم می‌گویند "جلوی نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و نظامی دشمن را بگیرید، شما هم امروز بر آن نفوذناپذیری ایستادگی کنید". فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، ادامه داد: انتخابات مجلس در پیش است و شهدا می‌گویند "به آن‌هایی که دلداده، وابسته و واداده به آمریکا هستند رأی ندهید"، حرف شهدا جز این نیست، شما از چه نگران هستید؟

مگر شهدا چه می‌گویند؟ حرف شهدا غیر از این است "با دوستان آمریکا سر ستیز داریم؟" شهدا می‌گویند "ما حاضر نیستیم حتی یک وجب از این خاک را زیر پای آمریکا ببینیم".شهدا می‌گویند "مردم مستقل باشید، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی"، شهدا می‌گویند "شما باید رهرو نظام و مقام معظم رهبری باشید".

http://guilanian.ir/wp-content/uploads/2015/03/%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87.jpg

باقرزاده با بیان اینکه 50درصد پیکرها شناسایی می‌شوند، هم خاطرنشان کرد: در ابتدای کار تفحص از مقام معظم رهبری در ارتباط با بلاتکلیفی پیکر 700 شهید استفتاء کردم، ایشان فرمودند اجساد طیبه بعد از یأس از شناسایی سریعاً و با احترام دفن شوند. وی افزود: درواقع پاسخ به مقام معظم رهبری مبنی بر آن است که پس از طی دوره و تلاش ویژه برای شناسایی، در نخستین فرصت ممکن با احترام یعنی تبلیغ و حضور مردم دفن شوند، این پیکرهای مطهر بعد از 30 سال دارند به آغوش میهن بازمی‌گردند، چگونه می‌توانیم بگوییم انتخابات است و پیکرهایشان را به‌دلایل واهی معطل کنیم؟

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح با تاکید بر اینکه این راه ما است و تردید نمی‌کنیم، تصریح کرد: این هجمه‌ها و سخن‌پراکنی‌ها تأثیری در کار ما ندارد، امروز نسل سوم شهدای ما دارند به میهن بازمی‌گردند. نسل اول شهدای انقلاب بودند، نسل دوم شهدای دفاع مقدس و امروز نسل سوم شهدای مدافع حرم هستند.


روزان/نظر حامد بهداد درباره ایفاى نقش محمد جهان‌آرا

روزان نیوز-حامد بهداد بازیگر کشورمان که در مجموعه کیمیا نقش شهید محمدجهان‌آرا بازی کرد از تجربه ایفای این نقش می‌گوید.

حامد بهداد نوشت: ایفاى نقش محمد جهان آرا سعادتى است که برایم قبلاً با وساطت و سپس با شفاعت آن شهید، در هر دو جهان همراه بوده و خواهد بود.

حامد بهداد بازیگر کشورمان که در مجموعه کیمیا نقش شهید محمدجهان‌آرا بازی کرد از تجربه ایفای این نقش می‌گوید.

http://www.fardanews.com/files/fa/news/1394/10/21/344884_309.jpg

وی در یادداشت کوتاهی در صفحه شخصی اینستاگرامش با عنوان «نام او از آزادى خرمشهر جدا نمى شود» نوشت:  در باورم آن چونان است که ایفاى نقش محمد جهان آرا(در سریال کیمیا)، سعادتى است که برایم قبلاً با وساطت و سپس با شفاعت آن شهید، در هر دو جهان همراه بوده و خواهد بود.

محمد جهان آرا از صمیمى ترین و پاک ترین شهداى ایران است. نام او از آزادى خرمشهر جدایی ناپذیر است، هر چند خود نبودى و ندیدى شهر آزاد گشت.

از آنکه فرصت حضور در نقش آن شهید بزرگوار برایم میسر شد خداوند را شکر مى گویم و ازخانواده محترمش التماس دعا دارم.

حامد بهداد در مجموعه کیمیا به صورت افتخاری ایفای نقش کرد.

روزان/بی‌پولی «معمای شاه» را تعطیل کرد

روزان نیوز- به علت نرسیدن بودجه مصوب سریال «معمای شاه» تعطیل شد.

ضبط ادامه سریال در حال پخش «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی، حدود ۳ روز است به علت نرسیدن بودجه مصوب متوقف شده است.

ادامه ضبط سریال تاریخی «معمای شاه»‌به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی به دلیل مشکلات مالی سازمان صدا و سیما و نرسیدن بودجه مصوب متوقف شد.

تاکنون حدود 90 درصد از این سریال مقابل دوربین ورزی رفته است و ده درصد از ادامه آن باقی مانده است.

http://pelakpress.com/wp-content/uploads/2015/12/pelak692.jpg

بر اساس این گزارش قرار شده تا هفته آینده و با امیدواری‌های مسئولین سازمان صدا و سیما این سریال دوباره کار خود را از سر بگیرد.

مجموعه «معمای شاه» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی ساخته می‌شود و داریوش کاردان، قطب‌الدین صادقی، جعفر دهقان، احمد نجفی، ثریا قاسمی، فتعلی اویسی، نرگس محمدی، مهراوه شریفی‌نیا، سعید داخ، چنگیز جلیلوند، سیامک اطلسی، سپند امیرسلیمانی، فخرالدین صدیق شریف، حسین محب‌اهری، حدیث فولادوند، رامبد شکرابی، گیتی ساعتچی، کاظم هژیر آزاد، حسام نواب‌صفوی و... از بازیگران نقش اصلی «معمای شاه» هستند.

روزان/مدیران ١٢ رسانه مهم چین به ایران می‌آیند

روزان نیوز- سفیر چین از نشست مشترک فعالان رسانه ای دو کشورخبر داد.

سفیر چین در کشورمان با اشاره به برنامه‌های متعدد و متنوع حضور رییس جمهور چین در ایران از نشست مشترک مدیران و نمایندگان ١٢ رسانه مهم کشورش با نمایندگانی از رسانه‌های ایران خبر داد.

یانگ سن، سفیر کشور چین در ایران که به همراه‌های گانگ، رایزن فرهنگی مطبوعاتی این کشور پیش از ظهر امروز با حضور در ساختمان معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد دیدار و گفتگو کرد، با اشاره به سابقه طولانی روابط میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین، همکاری‌های بین دو کشور را بسیار دوستانه و تاثیرگذار در منطقه و جهان توصیف کرد.

وی همچنین با اشاره به سفر قریب الوقوع رییس جمهور کشورش به ایران، از برنامه‌های متنوع این سفر خبر داد و گفت: با توجه به دیدگاه‌های مشترک دو کشور در مورد مسائل مهم منطقه‌ای و بین المللی، این سفر می‌تواند نقطه عطفی در گسترش همکاری‌های مختلف بویژه همکاری‌های رسانه‌ای باشد.

سفیر کشور چین در ایران با بیان اینکه چین به استقلال و حاکمیت کشورهای مختلف اعتقاد دارد، تاکید کرد: معتقدیم ملت‌ها باید خودشان برای سرنوشت و آینده کشورشان تصمیم گیری کنند نه اینکه کشورهای دیگر تصمیماتی بر آن‌ها تحمیل کنند.

وی اضافه کرد: برخی کشورهای غربی به خصوص آمریکا از توسعه و پیشرفت کشورهایی چون ایران و چین خرسند نیستند و با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای قصد دارند چهره‌ای متفاوت و منفی از این کشور‌ها نشان دهند.

سفیر کشور چین در تهران با تاکید بر افزایش همکاری‌های دو کشور در زمینه‌های مختلف تجاری و بازرگانی، بر تقویت همکاری رسانه‌ای و فرهنگی با هدف بیان واقعیات دو کشور در سطح منطقه و جهان تاکید کرد.

http://static2.ilna.ir/thumbnail/QqXMocwKoP6p/i_qPjR7mMLhZ02nUcMUA0zOV2brdrNdfKreu5zx2ciKxyUe3xZzFdgRBp56gpRC388ZB_gYzlXER0AlR2tO6tGk4nU88RN381sfGVtw67dPrccCMXHCvyGvuB5GVM-kIl3xeVOpt9jw,/%25D8%25AD%25D8%25B3%25DB%258C%25D9%2586%2B%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AA%25D8%25B8%25D8%25A7%25D9%2585%25DB%258C.jpg

یانگ سن همچنین با تقدیر از حمایت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از دفا‌تر رسانه‌ای چین در ایران، ابراز امیدواری کرد در آینده نزدیک، سطح همکاری‌های رسانه‌ای دو کشور گسترش یابد.

وی همچنین از برگزاری نشست مشترک فعالان رسانه‌ای دو کشور در حاشیه سفر رییس جمهور چین به ایران خبر داد و گفت: جیانگ جانگو یو رییس نهاد اطلاع رسانی شورای دولتی چین به همراه نمایندگانی از ١٢ رسانه مهم چین به ایران می‌آیند تا ضمن دیدار و رایزنی با مدیران و فعالان رسانه‌ای در ایران به تبادل نظر در جهت تقویت روابط فرهنگی دو کشور بپردازند.

سفیر کشور چین در ایران امضای تفاهم نامه همکاری رسانه‌ای دو کشور و برپایی نمایشگاه عکس «چین زیبا» در کتابخانه ملی را از دیگر برنامه‌های فرهنگی در حاشیه سفر رییس جمهور چین به کشورمان عنوان کرد.

بنابراین گزارش، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این دیدار که صافی، مدیر کل رسانه‌های خارجی و معاونش نیز حضور داشتند، بر تقویت روابط رسانه‌ای دو کشور با توجه به مواضع مشترک در مسائل مختلف و پیشینه تمدنی و فرهنگی ایران و چین، تاکید کرد.

حسین انتظامی سفر قریب الوقوع رییس جمهور چین به ایران را منشاء توسعه روابط و همکاری‌های فرهنگی – رسانه‌ای دو کشور عنوان و تصریح کرد: گسترش دیپلماسی رسانه‌ای برای ما اهمیت دارد چرا که در جهان امروز، ملت‌ها می‌توانند نقش موثری بر توسعه روابط کشور‌ها ایفا کنند.

وی با اشاره به حضور و فعالیت دفا‌تر ۵ رسانه کشور چین در ایران ابراز امیدواری کرد روابط رسانه‌ای میان رسانه‌های ایران و چین بیش از گذشته تقویت شود تا بر گسترش آشنایی مردم دو کشور نسبت به هم و ارائه تصویری واقعی و درست از ایران و چین به جهان بیش از گذشته موثر باشد.

http://static3.bornanews.ir/thumbnail/2F553kdIdCCE/zKlnR2CgDMts54GkxMYEj8fvMMUiCETIT3Il7Z8QJ7YCZYBL8OGb1tkXRmfG0ZrOzG4dCpLzLSmmrKvCe4wUTrsJX3cxx4JC/327658_orig.jpg

انتظامی توسعه همکاری‌های رسانه‌ای میان دو کشور را عاملی برای تقویت صنعت توریسم عنوان کرد و از برخی برنامه‌های اداره کل رسانه‌های خارجی برای بهره برداری بیشتر از رسانه‌های چینی خبر داد.

روزان/انتقاد تند علی قمصری از شورای موسیقی

روزان نیوز- علی قمصری به تندی از نحوه عملکرد اعضای شورای موسیقی انتقاد کرد.

علی قمصری در اظهاراتی نسبت به مسائل و مشکلات پیرامون صدور مجوز کنسرت «موج‌نو» واکنش نشان داد و به انتقاد از عملکرد شورای موسیقی پرداخت.

علی قمصری (آهنگساز و نوازنده کشور) که طی روزهای اخیر کنسرت ارکستر موج نو را در تالار رودکی و وحدت روی صحنه برده؛ به تندی از نحوه عملکرد اعضای شورای موسیقی انتقاد کرد.

این هنرمند درباره علت سکوتش گفت: دلیل اینکه ترجیح دادم تا پیش از اجراى موج نو حرفی نزنم؛ ترس از لغو مجوز این کنسرت نبود. ترجیح دادم تا مخاطبان هوشمند موسیقی ایرانی ابتدا با بار کیفى ارکستر و نتیجه‌ى ممارست‌هاى بی‌وقفه جوانانی که  با دقت انتخاب شده‌اند، مواجه شوند و سپس با عنوان کردن یک حقیقت تلخ، باعث تعجب و یا خنده در آن‌ها شوم! بله، کارشناسان شوراى موسیقى، که بیشتر آنها مسئولان خانه‌ى موسیقى هستند، با اعطای درجه‌ى کیفى نازل به ارکستر موج نو، تلاش کردند تا مانع اجراى ارکستر در تالار وحدت شوند.

http://ihonar.com/wp-content/uploads/2015/07/%D9%82%D9%85%D8%B5%D8%B1%DB%8C.jpg

وی افزود: زمانى که امضاى من پاى نامه‌ى انتقادى از خانه‌ى موسیقى درج شده بود، به اینکه در سایت‌شان، من و بیش از ١٠٠ هنرمند دیگر را «هنرجو» خوانده بودند، واکنشى نشان ندادم. اما برایم مایه تعجب بود که اجرای ارکسترى با حضور ٧٠ نوازنده‌ى شایسته که هرکدام از نقاط مختلف کشور، در تمرین‌ها حاضر شده‌اند و قابلیت‌هایشان را در کنسرت دیدید، در کنار من، محمد معتمدى و یک شوراى فنى که جزو نواندیش‌ترین هنرمندان امروز هستند، با این قضاوت مضحک قرار بود لغو شود! آن هم به خاطر کینه‌توزى کسانى که با عنوان «هنرمند» مثلا قرار است پشتیبان موسیقى باشند. جالب است که سرپرست دفتر موسیقى، با علم بر دلیل غیرهنرى راى منفى شوراى موسیقى - یا شاید بهتر است بگوییم، مسئولان خانه‌ى موسیقى- با اعلام اینکه: «اگر این ارکستر شانیت اجرا در وحدت را ندارد پس وحدت جاى چه کسانى است؟» مهر تایید را بر اجراى ما زدند.

قمصری بیان کرد: شاید حدس زدن اینکه ریشه‌ى این تقلاهاى کم‌مایه براى بازدارى از حرکت رو به رشد هنرمندانى که تلاش‌شان حفظ آزادگى است، چیست؛ کار سختى نباشد. من هم با تعدد تجربه‌ى اجرایى خود شیوه‌ى برخورد باصلابت با این بى‌مهری را یاد گرفته‌ام. بله، با گذشت دورانی که که شش ماه دنبال دلیل عدم دریافت مجوز یک آلبوم مى‌گشتم و در نهایت متوجه مى‌شدم که یک به اصطلاح استاد که سازش هم با من یکى است، به عنوان «کارشناس دفتر موسیقى»، با جمله «جز صداهایى مبهم چیزى نمى‌شنوم» که در پرونده درج کرده مانع دریافت مجوز شده. بیش از موهاى سرم از این دست تجربیات ناخوشایند داشته‌ام. همین مرا به «علی قمصری» امروز تبدیل کرده که دیگر بازیچه‌ى لابى‌گرى‌ها و کوته‌نظرى‌هاى امثال سردمداران خانه‌ى موسیقى نشوم.


شرق/گفت‌وگو با نگار عابدی، بازیگر

صحنه، بی‌رحم است

رضا آشفته . ناییریکا امینی

نگار عابدی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، فعالیت حرفه‌ای‌اش را از سال ۷۶ آغاز کرده و در تئاترهای بسیاری ازجمله «لباسی برای میهمانی»، «ملانصرالدین»، «آندرانیک»، «بازگشت به خان نخست» و در سریال‌هایی چون «دودکش»، «شمعدانی»، «تعبیر وارونه یک رؤیا» به ایفای نقش پرداخته است. از کارهای سینمایی‌اش می‌توان به «دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی اشاره کرد. او در سال اخیر در سه نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آتیلا پسیانی، «مضحکه‌ای شبیه قتل» به کارگردانی حسین کیانی و «بهمن» به کارگردانی افروز فروزند نقش‌آفرینی کرده است. عابدی همچنین در حال بازی در قسمت دوم سریال «دودکش» است. نمایش بهمن، دومین همکاری او با افروز فروزند، پس از نمایش «روی زمین» در سال ۸۲ است. او در نمایش «بهمن» در نقش یک بازیگر تئاتر به ایفای نقش پرداخت. به بهانه نمایش «بهمن» با او به گفت‌وگو نشستیم. عابدی این روزها، رؤیای کارگردانی را در سر می‌پروراند.

اولین کار شما چه بود؟

اولین کارم «مجلس نامه» بود که برای جشنواره روی صحنه رفت و پس از آن «مصاحبه» بود.

شما از سال ۷۶ تاکنون در فضای حرفه‌ای، بازیگری تئاتر می‌کنید. این ۱۸ سال کار، تا چه حد شما را متقاعد کرده که در تئاتر باقی بمانید؟

http://jezghel.com/wp-content/uploads/2015/05/negar-abedi-08.jpg

من برای خودم این دیدگاه را ساخته‌ام و این لذت، هرچه بیشتر پیش می‌رویم، در من بیشتر می‌شود که روی صحنه و در تئاتر نمی‌توان سرسری عمل کرد. نمی‌خواهم بگویم که من خیلی خوب هستم اما تمام سعی‌ام را کرده‌ام که به نسبت خودم هر آنچه توانایی و بضاعت من بوده برای تئاتر بگذارم و خلاقیت بیشتری را از خودم بیرون بکشم چون صحنه خیلی بی‌رحم است. زمانی که روی صحنه به‌عنوان یک بازیگر قرار می‌گیریم، ما هستیم و ارتباط با تماشاگر و تماشاگر به‌طور ناخودآگاه بسیار هوشیار و گاهی بی‌رحم است و انرژی او، حتی اگر بخواهد به دروغ شما را به‌عنوان یک بازیگر دوست داشته باشد، به شما خواهد رسید. بنابراین باید خلاق و به‌روز بود، باید خود را جوان و تازه نگاه داشت چه در اندیشه و چه در جسم و نوعی خطرکردن در آن است که من بسیار آن را دوست دارم که البته در بازیگری، این خطر در همه‌جا هست، در تمامی مدیوم‌ها و ژانرها که این هیجان و خطر برای من در تئاتر بیشتر است و من دوستش دارم.

با توجه به اینکه شرایط سازمانی و یا شرایط مدیریتی تئاتر همانند سینما بسامان نیست و مسائل مالی یا روابط کاری دچار نوسانات بسیاری می‌شوند، این بودن در تئاتر، از دید بازیگرانی چون شما چه معنایی دارد؟

هرگز اتفاق نیفتاده که تئاتر کار نکنم؛ ضمن اینکه امسال هم در سه نمایش ایفای نقش کردم. احساس می‌کنم حتی اگر بخواهم از شرایط نابسامان فرار و در فضای دیگری فعالیت کنیم و در آن فضا موفق باشیم، نیاز به کسب نیروی تازه داریم. این نیروی تازه را من در تئاتر به دست می‌آورم؛ چون در تئاتر مجبورم بخوانم، ببینم، تفکر و تمرین کنم. تمرین بازیگری می‌کنم و در حد خودم سطح خودم را بالاتر می‌برم یا حداقل پس‌رفت نمی‌کنم و همان که هستم باقی می‌مانم.

آیا از دید شما بازیگری در تئاتر یک پایه است؟ پایه‌ای که همچنان شما را به‌عنوان یک بازیگر تقویت و امکان پیشرفت را فراهم می‌کند؟

متأسفم که من روی تئاتر نمی‌توانم به‌عنوان یک منبع درآمد جدی حساب کنم. در شرایطی که ما داریم، روی پول تئاتر نمی‌شود حساب کرد. به‌زعم من روی بازی در تئاتر برای تازه‌ماندن در این کار و تمرین به‌منظور درجانزدن، می‌شود حساب کرد. آن دلیلی که من به خاطرش به بازیگری روی آوردم اگر هنوز در من باقی مانده باشد، ارزش‌های حرفی برای گفتن داشتن، به سمت هنر رفتن، آزاداندیشه‌بودن، بیان و دیدگاهی داشتن و آن دیدگاه را به نحوی به مخاطب عرضه‌کردن است. اینها مسائلی هستند که من را از لحاظ روحی راضی کرده است و برای سیراب‌کردن روحم با تمام این مشکلاتي که باعث شد در دو سال گذشته به این نتیجه برسم که به‌هیچ‌وجه در جشنواره تئاتر فجر شرکت نکنم، نفس تئاتر را نمی‌توانم کنار بگذارم.

بسیاری از ستارگان سینما بر این باورند که نمی‌توانند تئاتر بازی کنند، درصورتی‌که خاستگاه اولیه بسیاری از آنها تئاتر بوده. می‌خواهیم نظر شما را دراین‌باره بدانم.

بستگی به این دارد که ما به این حرفه چگونه نگاه کنیم و از آن، چه چیزی بخواهیم. شاید افرادی که از ابتدا دیدگاهشان چیز دیگری بوده به‌عنوان مثال شهرت، یا اینکه تا چه اندازه برد خبری داشته باشند و تا چه اندازه از لحاظ تجاری و هنری دارای شهرت بشوند یا اینکه تا چه حد بتوانند از این حرفه، پول دربیاورند و به‌صورت تجارت به آن نگاه کنند یا حتی اگر شکل هنری داشته باشد تا چه اندازه به آن هنر و مدیوم علاقه‌مند هستند، بستگی دارد که چطور به آن نگاه کنند که البته من ابدا این موضوع را ارزش‌گذاری نمی‌کنم. این یک سلیقه و یک نگاه است که در نوع خود یک ارزش محسوب می‌شود. به این لحاظ که اگر کسی از آن لذت ببرد، آن لذت ترس‌ها را از بین می‌برد. لذت استعداد و خلاقیت می‌آورد. امروزه ثابت شده است آن چیزی که ما اسم آن را استعداد می‌گذاریم، آن چیزی نیست که از روز ازل در ما گذاشته شده و کاری نمی‌شود با آن کرد. آن درواقع اشتیاق و علاقه ما با توجه به پذیرش توانایی‌هایی که در ما وجود دارد است. بنابراین خواستن آدم‌ها توانایی را در آنها به وجود می‌آورد. شاید عده‌ای حوصله درگیرشدن با یک پروژه را نداشته باشند. اگرچه واقعا متأسفم که تئاتر نیز از شکل ایده‌آل خود خارج شده است و پروژه‌ها به‌سرعت می‌خواهند تمرین را تمام کرده و به اجرا برسند. آن شکل اولیه عوض شده و شرایط روز این را می‌طلبد؛ اما باز هم چیزی به اسم تمرین و یکی‌شدن با ایده کلی یک نمایش، نزدیک‌شدن به فکر شخص کارگردان و نویسنده وجود دارد. به نظر من خواستن آدم‌هاست که این را به‌وجود می‌آورد.

http://s6.picofile.com/file/8205093000/www_Campec_Ir_Negar_Abedi_27.jpg

تحلیل تان در رابطه با نقشتان در نمایش «بهمن» چیست؟

«بهمن» یک نمایش مستندوار راجع به پشت‌صحنه تئاتر است و من در آن نقش یکی از بازیگرهایی را که قرار است در جشنواره فجر نمایشی را بازی کند، بازی می‌کنم. در این نمایش به مشکلات پشت‌صحنه گروه‌های تئاتری در روزهای اجرائی جشنواره پرداخته می‌شود.

شما سابقا با خانم فروزند کار کرده‌اید. در چه کارهایی با ایشان همکاری داشتید؟

من در کار «روی زمین» در سال ۸۲ و در همین سالن برای ایشان در اجرای عموم بازی کردم.

به‌غیر‌از اینکه در قشر تئاتری‌ها، تماشای نمایش بهمن ایجاد همدردی می‌کند، فکر می‌کنید که تماشای آن اصلا در رفع معضلات تئاتر تأثیری خواهد داشت؟

پاسخ‌دادن به این سؤال بسیار دشوار است. به‌این‌دلیل که خیلی‌ها تلاش‌های از این بزرگ‌تر کرده‌اند، تلاش‌های مستقیم و حتی به‌طور مشخص نهادها و ارگان‌ها را با فعالیت‌های خودشان مورد خطاب قرار داده‌اند؛ ولی در عمل نتوانسته‌اند تغییری به‌وجود بیاورند. این نمایش که یک کار فرهنگی است و هیچ‌وقت هم نشده که یک عده از سالن تئاتر بیرون بیایند و یک نمایش را ببینند و همان موقع که بیرون می‌روند مشت‌ها را گره کرده و اعتراض کنند؛ اما به لحاظ تفکر و به لحاظ اینکه شاید فکری را در افراد ایجاد بکند، اینگونه فعالیت‌ها شاید به مرور بتوانند در اندیشه آدم‌ها تفاوتی به‌وجود بیاورند. شاید مؤثر باشد؛ اما من این موضوع را سخت و بعید می‌دانم. یک نمایش در یک سالن مگر تا چه اندازه مخاطب دارد و این تعداد چه درصدی را می‌توانند تشکیل دهند که آن مقدار بتوانند تغییری ایجاد کنند؟ هرچند شاید بتوانند یک تلنگر ایجاد کنند یا یک روزنه‌ای را باز کنند و تفکر ما یک قدم به سوی جلوتر حرکت کند. از نظر من این نمایش تنها توانایی اندیشه‌سازی را دارد.

به‌غیر‌از معضلاتی که در نمایش به‌تصویر کشیده شده‌اند، از نظر شما معضلات تئاتر امروز ما چه چیزهایی هستند؟

در این نمایش فقط به یک نهاد و یک نظام حاکم بر تئاتر با هر چیزی که هست اشاره نمی‌شود. اینجا به فرهنگ رابطه خود ما و به رابطه آدم‌ها با یکدیگر نیز پرداخته می‌شود. از نظر من به‌عنوان هنرمند ما باید کمی هم به اصلاح خودمان بپردازیم. ما پشت هم نیستیم. شاید این موضوع ریشه در فرهنگ ما داشته باشد، شاید به‌طور کل جامعه ما این‌گونه است، شاید هم مشکلات ما را این‌گونه کرده است. من جامعه‌شناس نیستم که بتوانم در‌این‌باره نظر تخصصی بدهم، اما درحال‌حاضر این مشکل وجود دارد. وقتی خود ما در نوبت اجرا، در دستمزدها و غیره پشت هم نیستیم، با هم همدل نیستیم پس ما هم این مشکل را داریم. شاید از این قضیه سوءاستفاده‌هایی نیز بشود. به‌همین‌منظور ما موظف به فرهنگ‌سازی هستیم. برای مبارزه یک یا دو سال کافی نیست. شاید باید دو نسل بگذرد تا تربیت یک فرهنگ عوض شود تا بشود مشکلات را حل کنیم. در‌این‌باره حرف زیبایی زده می‌شود و من آن را بسیار قبول دارم و آن این است که انگار در جامعه ما افراط و تفریط وجود دارد. ما هرگز اعتدال را رعایت نمی‌کنیم که با سعه‌صدر و برخورد فرهنگی و برخورد درست مسئله‌ای را پیش ببریم. یک انقلاب فرهنگی به‌وجود بیاوریم و خشم‌ها را بتوانیم کنترل و رها بکنیم. با صبوری مسائل را پیش ببریم و روی اهدافمان به صورت درازمدت نگاه بکنیم. ما فاقد بخش اهداف درازمدت هستیم. راه ما به‌وجودآوردن این فرهنگ در خودمان است که باید از کودکستان آغاز شود.

http://files.namnak.com/users/km/Images/art/9402/6056_pics/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C.jpg

شما تا چه حد به جمله «تئاتر برای همه» اعتقاد دارید؟

من به خلاقیت و دیدگاه آدم‌ها احترام زیادی می‌گذارم؛ البته به‌شرطی‌که توهینی به دیدگاه بقیه نباشد. نیازی نیست که بعضی تئاترها را همه بفهمند؛ اما زمانی هست که ما یک بودجه دولتی را استفاده می‌کنیم و آن زمان است که همه باید لذت ببرند. زمان‌هایی نیز هست که من به‌عنوان یک هنرمند می‌خواهم حرفی بزنم که به واسطه آن سطح فرهنگ جامعه‌ام را بالاتر بیاورم و حتی اگر کسی نفهمید، تلاش کند که بفهمد و من برای این موضوع احترام قائل هستم. این مبحث شاخه‌های بسیاری دارد؛ ولی این را می‌خواهم بگویم که به‌عنوان مثال یکی از این دیدگاه‌ها رفتن به سوی مدرنیته است و ما باید مدت مدیدی را بگذرانیم تا به دیدگاهی جدید و بیانی تازه برسیم. اگر شخصی بخواهد ادای این موضوع را دربیاورد و به‌اجبار چیزی را به خود الصاق کند، بعد هم بگوید چه‌کسی گفته تئاتر برای همه، من حرف خودم را می‌زنم، آن موقع من به این موضوع معتقد نیستم؛ ولی اگر من در خودم می‌خواهم تحولی ایجاد کنم و آن تحول را حس می‌کنم و از من چیز دیگری جز اینکه می‌گویم بیرون نمی‌آید، حتی اگر دیگران آن را کم می‌فهمند، من به آن‌ احترام می‌گذارم و اگر آن را نفهمیدم، سعی در فهم آن بکنم. ما باید خودمان را بالا بکشیم؛ در‌عین‌حال تئاترهایی هستند که برای همه است و من به تمام آنها معتقدم. ما باید شرایطی را به‌وجود بیاوریم که همه بتوانند تئاتر کار کنند. همه نوع تئاتری داشته باشیم و همه مخاطب‌ها بتوانند از هر نوع تئاتری که دوست دارند استفاده بکنند. این فقط در گرو این است که افرادی که بالای سر ما هستند، کمی چارچوب‌هایی را که برای ما مشخص کرده‌اند، گسترده‌تر کنند و اجازه بدهند ما کارمان را انجام دهیم. کمی بودجه بیشتر به تئاتر تزریق شود. درحال‌حاضر مثل قارچ سالن به‌وجود آمده است؛ اما با کدام استاندارد و با کدام بودجه؟ هیچ چیز در آن وجود ندارد. من به «تئاتر برای همه» اعتقاد دارم؛ به‌شرطی‌که دیدگاه‌های مختلف در آن وجود داشته باشد. ما ممکن است تئاتری ببینیم که دوستش نداشته باشیم؛ اما حرفش را بفهمیم و به آن احترام می‌گذاریم در صورتی‌که من می‌بینم چقدر از سوی همکاران خودم بد و بیراه گفته می‌شود و جلوی چرخ آن نوع تئاتر را می‌گیرند. چرا؟ هرکسی حق دارد آن‌طور که دلش می‌خواهد حرفش را بزند، اگر دروغ در آن نباشد و صادقانه آن را از خود تراوش می‌کند چرا‌که‌ نه؟

یک نمایش را با یک گروه آلمانی کار کردید، آن چطور تجربه‌ای بود؟

تجربه خوبی بود و اتفاقا می‌خواهم بگویم که من بسیار فضای کارکردن در کارهای آتیلا پسیانی را شبیه به آن گروه دیدم. منفعت کارکردن با آن گروه این بود که حس کردم عزت نفس بیشتری باید در خودمان و در بازیگرهایمان وجود داشته باشد. ما هیچ تفاوتی با آنها نداریم و تنها چیزی که در آنها هست، انضباط، تعهد کاری و عشق به این هنر است که بسیار مهم است وگرنه از نظر توانایی و هیجان ما چیزی کم نداریم؛ البته که آنها به این خاطر که تئاتر خصوصی دارند و حمایت‌هایی می‌شوند، در داشتن آن تئاتر خصوصی دست و بالشان بازتر است. امکانات بیشتری دارند و به لحاظ مالی دست بازتری دارند. همچنین انگیزه‌های بالاتر، همدلی زیاد، انضباطشان و زمانی که در خدمت یک پروژه هستند واقعا در خدمت آن هستند و اینها همه باعث می‌شوند که آنها موفق‌تر عمل بکنند. اینها برای من دریافت خوبی بودند. گاهی متأسفانه این قصور را در افراد گروه‌های خودمان می‌بینیم.

در دنیای تصویر کدام کارها برای شما تجربه‌های بهتری بودند؟

من در دنیای تصویر به اندازه تئاتر تجربه ندارم که بخواهم انتخاب بکنم؛ اما فضایی را که در فیلم «دهلیز» آقای شعیبی بازی کردم با وجود اندک‌بودن سکانس‌ها دوست دارم. پس از آن سریال‌ «تعبیر وارونه یک رؤیا» به کارگردانی آقای جیرانی و تجربه‌کردن چنین فضایی در تلویزیون برایم بسیار جالب بود.

http://www.ariapix.net/wp-content/uploads/negar-abedi2.jpg

تجربه سریال «دودکش» با وجود عمومیت بیشتری که داشت چگونه بود؟

مسلما حضور در کنار شخصی مانند حسین لطیفی و آن گروه و بچه‌هایی که از قدیم می‌شناختم و همگی بازیگرهای تئاتر بودند، دوست داشتنی بود؛ اما تمایل شخص من به کارهای جدی بیشتر است. به نظر من واجب و ضروری است که یک بازیگر به هر نوع بازی روی آورد؛ با اینکه علاقه‌ام بیشتر به سمت کارهای جدی است؛ اما کمدی‌های متفاوتی مانند «شمعدانی» به نسبت «دودکش» فانتزی‌های بیشتری دارد و اتفاقا نقش‌های کمدی به من در ایفای نقش‌های جدی‌تر کمک بسیاری کردند. در همین نمایش هم نقش من کمی کمدی است. من همه نوع نقشی را دوست دارم تجربه کنم و به این موضوع ایمان آورده‌ام که کمدی‌ترین نقش‌هایی که یک نفر بازی می‌کند، بیشتر به او در ایفای نقش‌های جدی کمک می‌کند و این شاید به دلیل ریتم سریع و وجود پاساژهایی است که به سرعت باید در این قبیل نقش‌ها عوض شوند و به اندازه‌ای نقش کمدی را درآوردن مشکل است که اگر کسی موفق به انجام آن شود، بسیار راحت‌تر می‌تواند به فضاهای تراژدیک دست پیدا کند و این یک تمرین ذهنی است.

شنیده‌ها حاکی از آن است که سریال «دودکش» دوباره در حال تولید است، راجع به این پروژه کمی توضیح دهید... .

من قرارداد بسته‌ام و نیز همه دوستان در‌حال بستن قرارداد هستند. امید است که بین ۱۵ تا ۲۰ دی کلید بخورد. شخصا انگیزه بسیاری برای این سریال دارم. دوست دارم هر‌آنچه را که در توانم هست برای پیشرفت این قسمت نسبت به قسمت قبل بگذارم.

شرق/عكس‌هاي اهداي عضو موجب شد

مناقشه عكاس و بيمارستان

سحر آزاد

شقايق مراديان‌نژاد اين روزها درگير يك موضوع حقوقي است. او مي‌گويد ايده و اجراي عكس‌هايي با موضوع اهداي عضو از سوي او و با ميل و علاقه شخصي او انجام شده است، اما در آن‌سو، بيمارستاني كه پروسه گرفتن عكس‌ها در آن انجام شده نيز مدعي شده است، اين عكس‌ها مربوط به آنها هستند و به همين دليل به‌غير از توزيع كتاب رايگاني كه هزار و ٣٠٠ جلد آن باقي مانده و از دیده‌شدن عكس‌هايي كه قرار بود در يكي از روزهاي برنامه «١٠ روز با عكاسان» به نمايش گذاشته شود، جلوگيري كرده‌اند. در مورد اين موضوع با مراديان صحبت كرديم.


‌در توافقي كه ميان شما و بيمارستان انجام شد، چه نكاتي مطرح شده بود؟

ابتداي ماه رمضان بود كه به بيمارستان مسيح‌دانشوري مراجعه كردم. در آن زمان دكتر سهيل عظيمي، معاونت فرهنگي بخش، فراهم‌آوري اعضا و نسوج اين بيمارستان را عهده‌دار بود. با ايشان صحبت كردم و گفتم من يك عكاس مستند اجتماعي هستم و به موضوع اهداي عضو علاقه‌مندم. او هم گفت مشكلي نيست و با مسئول بخش هماهنگي‌هاي لازم را انجام مي‌دهد تا در صورت موافقت، عکس‌هایی براي مجموعه شخصي‌ام تهيه كنم. ابتدا در نظر داشتم ١٠، ١٢ عكس بگيرم، اما در مدت عكاسي، تعداد عكس‌هايم بيشتر شد. بعد از يك ماه تعدادي از عكس‌ها را به دكتر عظيمي نشان دادم. او عكس‌ها را دوست داشت و گفت اين عكس‌ها آزاردهنده نيستند. من پيشنهاد كردم اين عكس‌ها مي‌تواند يك سند تاريخي براي من از لحاظ عكاسي و بيمارستان از نظر پزشكي باشد، پس اين آثار را در يك كتاب چاپ كنند و در گالري نمايش دهند. او با رياست واحد مربوطه صحبت كرد و قرار شد عكاسي را ادامه دهم. عكس‌‌هاي بيشتري گرفتم و آنها هم تأييد كردند. در نهايت پنج هزار عكس گرفتم و ٣٥ عكس را انتخاب كردم. اين مجموعه دو قصه را روايت مي‌كند: آنها كه اهداكننده و بخشنده و گروه دوم كه گيرنده هستند. در همان زمان، دكتر عظيمي كمپيني با عنوان ٨+١ راه انداخت و او تنها كسي بود كه در اين بيمارستان همپاي من بود. زمان انتخاب كتاب نيز گفتم چون كمپيني در اين زمينه راه افتاده و هدف ما ترويج فرهنگ اهدای عضو است، نام نمايشگاه و كتاب ٨+١ باشد. دكتر عظيمي هم به‌دنبال حامي مالي بود تااينكه اين نمايشگاه پنجم تا هفتم دي در گالري نياوران برگزار شد. در روز اختتاميه هم ٢٠٠ جلد كتاب توزيع شد.

http://ehyanews.com/wp-content/uploads/2015/12/ree.jpg

‌مشكل از چه زماني شروع شد؟

شايد بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه اين كتاب عكس، اولين كتاب عكس اهداي عضو جهان است و هر كجاي دنيا كه ارائه شود، افتخار جامعه پزشكي ايران خواهد بود. همه اتفاق‌ها از فرداي روز اختتاميه شروع شد. دكتر عظيمي كه شش ماه من را حمايت كرده بود، به‌دليل مشكلاتي كه در بخش «هاروست» پيش آمد، استعفا داد و به‌جاي تقدير از چنين كسي، او مجبور به استعفا شد.

‌استعفاي سهيل عظيمي به دليل چنين مسئله‌اي بود؟

آن‌قدر كه تحت فشار بود، استعفا كرد... .

‌چه فشاري؟

اول اينكه چرا عنوان بيمارستان در كتاب درشت منتشر نشده و نام عكاس بايد حذف شود. دكتر عظيمي گفته بود مگر مي‌شود نام عكاس حذف شود؟ آنها هم گفته بودند عكاس كاري نكرده و تعدادي عكس گرفته و رفته است و اين عكس‌ها متعلق به بيمارستان است. آنها آقاي عظيمي را محكوم كردند كه نتوانسته با من قرارداد ببندد تا اين عكس‌ها متعلق به بيمارستان باشد. درحالي‌كه من براي گرفتن اين عكس‌ها به اراك، مشهد و شهرهاي ديگر رفته‌ام. تمام ارتباط‌هايي كه با خانواده‌ها برقرار كرده‌ام، از تلفن شخصي خودم بوده است. وقتي بخش فرهنگي اين بيمارستان براي گالري، كتاب و عكاس هزينه‌اي نكرده و صرفا مجوز عكاسي را صادر كرده، توقع نادرستي است كه عكس‌ها متعلق به بيمارستان است.

‌هيچ قرارداد كتبي‌ای منعقد نشده بود؟

نه، به‌هيچ‌عنوان. همه‌چيز به روال طبيعي داشت طي مي‌شد و من با ميل و علاقه خود عكاسي كرده بودم. كار اصلي عكاسي من افغانستان است و مدام در رفت‌وآمد هستم اما براي هريك از مراحل كار، وقتي دكتر عظيمي به من زنگ مي‌زد، خودم را سريع به تهران مي‌رساندم. او فعاليت‌هاي فرهنگي زيادي داشت و پروسه فرهنگي برايش كاملا درك‌شده بود اما مشكل مربوط به آن قسمت از جامعه پزشكي است كه دركي از كار فرهنگي ندارند و فكر مي‌كنند صاحب كار و اثر هستند. تيراژ كتاب هزار و ٥٠٠ نسخه است كه ٢٠٠ نسخه شب اختتاميه توزيع شد اما بيمارستان جلوي توزيع هزار و ٣٠٠ اثر ديگر را گرفته و مي‌گويد جلد كتاب بايد عوض و نام عكاس حذف شود. ضمن اينكه اسم بيمارستان درشت چاپ شود. در صورتي كه محور اصلي روايت عكس‌ها اهداي عضو است. حتي وقتي درباره قيمت كتاب صحبت شد، گفتم كتاب را براي فروش نگذاريم چون مردم اعضاي خانواده خود را رايگان اهدا مي‌كنند. اگر كتاب فروش برود، حرف پول به ميان مي‌آيد و مردم مي‌پرسند اين پول به چه كسي رسيده است؟

‌پس عكس‌ها و كتاب‌ها براي فروش نبود؟

هيچ‌كدام فروخته نشد. تاكنون هم به احترام خانواده‌هاي اهداكننده نخواستم سروصدا كنم تا اينكه به چهارمين دوره «١٠ روز با عكاسان» دعوت شدم و قرار بود روز يكشنبه، ٢٠ دي در بخش «نگاه شخصي» آثارم را ارائه كنم اما برنامه من لغو شد و مجيد ناگهي (دبير ١٠ روز با عكاسان) با من تماس گرفت كه نامه‌اي به انجمن عكاسان ايران رسيده مبني بر اينكه عكس‌ها متعلق به بيمارستان است و به همين دليل انجمن عكاسان، اجازه نمايش اين عكس‌ها را در «١٠ روز با عكاسان» ندارد.

http://www.akkasee.com/files/galleries/Cheshm15.jpg

‌آنها از كجا متوجه نمايش آثار در اين برنامه شده بودند؟

من خبر نمايش آثار در اين برنامه را در صفحات شخصي مجازي‌ام منتشر كرده بودم. پزشكي كه به جاي سهيل عظيمي آمده، در حال كارشكني است و به خانه هنرمندان و انجمن عكاسان رفته و گفته اين عكس‌ها به بيمارستان تعلق دارد. انجمن عكاسان نيز گفت اگر سندي داريد ارائه دهيد و آنها پاسخ دادند اين پروژه دوستانه انجام شده است. علاوه‌ بر انجمن عكاسان با خانه هنرمندان هم تماس گرفتند و يكي از مسئولان خانه هنرمندان به نام آقاي اردلان گفته بود عكس‌هاي من به نمايش درنيايد. در اين بيمارستان حركت بزرگ بخشش انجام مي‌شود و كاري كه الان با من می‌شود، دقيقا برخلاف اين حركت است. مگر بر ترويج فرهنگ اهداي عضو تأكيد نمي‌شود؟ چه جايي بهتر از خانه هنرمندان مي‌توانست مروج اين موضوع باشد؟

‌چه اقدام قانوني‌ای انجام داده‌ايد؟

به دنبال اقدام قانوني هستم. دوست دارم بدانم آقاي دكتر ولايتي كه رياست بيمارستان را برعهده دارند، مطلع هستند عكاسي كه شش ماه كار كرده است تا جامعه را به اين مسائل آگاه كند، با چنين مشكلي روبه‌رو شده است؟ بسياري از بازديدكنندگان نمايشگاه با ديدن عكس‌ها، اشك ريختند و برای كارت اهداي عضو ثبت‌نام كردند.

‌اصلا قانوني در اين زمينه داريم؟

قانوني كه در سال ٤٨ درباره حق اثر تأليف تصويب شده، وجود دارد.


شهروند/گفت‌وگو با ‌هاله مشتاقی‌نیا و نیما دهقان، نویسنده و کارگردان نمایش «جان‌گز» زمانی شعار می‌دهم که نفعی برایم داشته باشد

احمدرضا حجارزاده| نیما دهقان جزو کارگردان‌های جوان و گزیده‌کاری است که هربار سراغ نمایش تازه‌ای می‌رود؛ بی‌تردید باید منتظر یک اتفاق خوب در عرصه تئاتر بود. او ابتدای امسال در تدارک تمرین و اجرای نمایشی به نام «طویله آباء» بود که ناگهان از ادامه کار انصراف داد تا در پی انتشار خبری مبنی بر کشف پیکر ١٧٥ شهید غواص با ‌هاله مشتاقی‌نیا که سابقه نوشتن نمایشنامه‌های خوب اجتماعی را دارد، برای نگارش و اجرای اثری در این رابطه اقدام کند. مشتاقی‌نیا هم که دغدغه پرداختن به مسائل اجتماعی روز و پیوندزدن آنها با شهدای جنگ تحمیلی را داشت، از همکاری با دهقان استقبال کرد و نتیجه‌اش شد شکل‌گیری نمایشی به نام «جان‌گز». این نمایش پس از اجرا در جشنواره تئاتر مقاومت، بلافاصله برای اجرای عمومی به تماشاخانه تازه‌تأسیس سرو رفت. به همین بهانه پای حرف‌های‌ هاله مشتاقی‌نیا (نویسنده نمایشنامه) و نیما دهقان (کارگردان) نشستیم.

http://theater.ir/cache/2/attach/201512/123062_2988147818_1000_667.jpg

خانم مشتاقی‌نیا شما بیشتر به‌عنوان نمایشنامه‌نویس اجتماعی مشهورید. چطور سراغ موضوع جنگ رفتید؟

مشتاقی‌نیا: سال‌ها بود قصد داشتم متنی اجتماعی بنویسم که مربوط به گذشت سال‌ها از جنگ باشد. وقتی یک ایده، موضوع یا قصه ذهنم را درگیر کند، می‌دانم روزی آن را می‌نویسم؛ اما این‌که چه زمانی، بزنگاهی است که باید به قلابی در ذهنم گیر کند. این بزنگاه خبری بود که در اغلب رسانه‌ها و صفحه‌های مجازی منتشر شد و من هم یکی از خیل عظیمی که تحت‌ تأثیر قرار گرفتم؛ چون فاجعه خیلی دردناکی بود. آن موقع شروع کردم به جستجوی یک‌سری اطلاعات درباره عملیات «کربلای چهار» که واژه «جان‌گز» را آن‌جا پیدا کردم. شکستی بود که عملیات لو رفت و اصطلاح جان‌گز آن‌جا باب شد؛ یعنی گردان رفت، نفر برگشت، جان‌ها گزیده شد ولی هنوز طرح خاصی نداشتم. تا این‌که تابستان امسال برای متن دیگری با آقای دهقان صحبت کردم که ایشان کارگردانی کنند.

آن هم اجتماعی بود؟

مشتاقی‌نیا: بله؛ یک متن اجتماعی و منتشرشده بود. بعد صحبت غواصان و شهدا شد. آقای دهقان گفتند خودشان ایده‌ای دارند و همکاری ما شروع شد.

ایده‌های شما و آقای دهقان چقدر به هم نزدیک و مشترک بودند؟

مشتاقی‌نیا: پایه و زیربنای اجتماعی‌شان مشترک بود. می‌دانستیم قرار است مسائل اجتماعی در آن مطرح شود؛ چون من نقطه اشتراک همه متن‌هایم همین است؛ واقع‌گرایانه و متناسب با مسائل روز اجتماعی. آقای دهقان تجربه موفقی در این زمینه داشتند و می‌دانستم اگر قرار باشد این اتفاق خوب برای من پیش بیاید، همه چیز برعهده ایشان است. من خیلی پیگیری کردم که همکاری‌مان ادامه پیدا کند.

در نوشتن متن چقدر مستقل عمل کردید؟

دهقان: نمایشنامه کاملا مستقل نوشته شد. من فقط به‌عنوان یک جریان پیشنهاددهنده در کنار خانم مشتاقی‌نیا بودم. وقتی متن نوشته می‌شد، بیشتر فکرم این بود که یک متن خوب نوشته شود. آن زمان خیلی به اجرا فکر نمی‌کردم.

آنچه نوشته شد، همان چیزی بود که انتظارش را داشتید؟ یعنی دخل و تصرفی در آن صورت نگرفت؟

دهقان: خیر، متن مورد رضایت من بود و هیچ تغییری در آن ایجاد نشد.

مشتاقی‌نیا: وقتی ما از پایه و اساس هنوز طرح مشخصی نداریم و با کارگردان شروع به کار می‌کنیم، طبیعی است جلسه‌های متعددی گذاشته و متن زیر نظر او نوشته می‌شود. این روال حرفه‌ای کار است. بی‌شک تمام آنچه نوشته شده زیر نظر آقای دهقان بود. ایشان در نخستین جلسه گفتند «من اپیزودهای کوتاه و مختصر می‌خواهم» یعنی من می‌دانستم در چه ساختاری قرار است، بنویسم. این همکاری تجربه خیلی خوبی برایم بود و آقای دهقان اصلاً من را محدود نکردند. در سوژه‌هایی که انتخاب می‌شد و توافق می‌کردیم، موردی نبود که بخواهند من را محدود کنند.

از ویژگی‌های مثبت نمایش، کوتاه‌بودن اپیزودهاست که ریتم و ضرباهنگ نمایش را جذاب کرده است.

مشتاقی‌نیا: آقای دهقان این موضوع را خواسته بودند؛ یعنی قصه‌های مینی‌مالی که کوتاه باشد و در انتها شوکی به تماشاگر وارد کند.

http://static.pelan.tv/Images/Standard/1122970680486304410_1488471061.jpg

این نکته مثبتی در کار نویسنده و کارگردان است؛ اما مشکل از جایی شروع می‌شود که ربط چندانی بین داستان‌های اجتماعی و شهدا پیدا نمی‌کنیم؛ یعنی چرا باید مسائل اجتماعی از منظر یک غواص شهید که خودش هم خبر روز است، روایت شود؟ این داستان‌های کوتاه اجتماعی می‌توانست هر کدام اثری مستقل و تأثیرگذار باشد اما در تلفیق‌ شدن با موضوع شهدا کارکرد خود را از دست داده.

مشتاقی‌نیا: ما داشتیم سراغ موضوعات اجتماعی می‌رفتیم که جامعه امروز را نقد کنیم و بحث‌مان این بود شهدایی که سال‌ها پیش رفته‌اند، حالا بیایند و به‌عنوان ناظر جامعه ما را نگاه کنند؛ چه شرایطی را خواهند دید؟ این مبنای کار ما بود و تلاش کردیم به آن نزدیک شویم. به‌عنوان نمونه، فکر می‌کنید کجا از این مسأله دور شدیم؟

نمی‌گویم دور شدید، ولی آن دو موضوع با هم تفاوت فضا دارند. انگار از دو دنیای مختلف می‌آیند.

دهقان: شما پیشنهاد می‌دهید مشکلات امروز جامعه را از زاویه دید چه کسی ببینیم؟

از زاویه دید یک جوان، زن، مرد و مردم؛ کسی که با این مشکلات درگیر است. وقتی منظور شما آن بوده که اگر شهدا امروز زنده بودند و این مشکلات را می‌دیدند چه واکنشی داشتند، چرا یک جانبازِ رو به شهادت یا خودِ یک شهید را به‌طور مستقیم درگیر فضا نکردید؟

مشتاقی‌نیا: ما یک قصه داشتیم. زیربنای دراماتیک کار این است که کربلای چهار یک بازمانده دارد و آن بازمانده نیاز به کمک دارد. براساس این نگاه ما قصه را شروع کردیم؛ یعنی این‌طور نبود که ناگهان یک روح را وارد داستان کنیم. حالا حضور این بازمانده را که اپیزود به اپیزود پیش می‌رود با مسائل اجتماعی امروز و ارتباط آدم‌ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با آنها می‌بینیم.

دهقان: ما به این پاسخ نخواهیم رسید که «اگر می‌خواستیم نقد اجتماعی کنیم، از شهدا سوءاستفاده کرده‌ایم». در جامعه امروز ما اگر طبقه‌بندی اجتماعی داشته باشیم، کسانی که در دهه ٦٠ رفتند و از این سرزمین دفاع کردند، قهرمان‌های کشورند. آنها نسبت به پیشنهادی که شما می‌دهید، الگوهای خیلی خوبی‌اند برای این‌که شاهد و ناظر ماجرا باشند. آنها به‌عنوان یکی از انسان‌های اطراف خودمان در نقش قهرمان، نماینده‌های قهرمان‌تری هستند تا اشخاص دیگر. بی‌رودربایستی بگویم ما نه در شکل سیاسی و نه اجتماعی و اقتصادی در حال حاضر فاقد قهرمان هستیم. قهرمان واقعی کسی است که بی‌غل و غش است. مثل همین روح شهید در نمایش جان‌گز که سکوت کرده و فقط به آنچه اطرافش اتفاق می‌افتد، نگاه می‌کند. ما از زبان او حرفی نمی‌زنیم. نمی‌توانیم به همین راحتی بگوییم که یک فرد معمولی می‌گذاشتید، یا یک دکتر، یا آدم سیاسی، یا یک جامعه. این یعنی شما دارید شرایط اجتماعی کشور را طبقه‌بندی می‌کنید.

ولی چنین الگویی باعث می‌شود نمایش شکل شعاری به خود بگیرد. اگر قصد آوردن یک قهرمان به زمان امروز داشته‌اید، چرا این قهرمان‌ها برای اغلب جوانان امروز ما دغدغه نیستند؟

دهقان: نه؛ اجازه بدهید اول شعار را تعریف بکنیم. شعار یعنی پروپاگاندا که در آن باید سه اصل وجود داشته باشد. من روی یکی از آنها زوم می‌کنم. پروپاگاندا یعنی ما داریم تلاش می‌کنیم چیزی را که اثبات شده، دوباره اثبات کنیم. آیا ما در نمایش‌مان‌ حرف‌هایی می‌زنیم که اثبات شده و داریم تلاش می‌کنیم دوباره اثبات‌شان بکنیم؟! ما اصلا در «جان‌گز» درباره شهدا حرفی نزدیم. پس پروپاگاندا  شعاری نیست. مشکل این است که مثلا می‌گوییم «من افتخار می‌کنم دوستم شهید شده» و بخشی از جامعه امروز این جمله را شعار می‌داند. این کاملا یک تم است.

http://static.pelan.tv/Images/Standard/1121178899171401871_1693099503.jpg

فکر می‌کنم این به شکل روایت نمایش برمی‌گردد. در جان‌گز حرف‌هایی را می‌زنید که اول برای جوانان امروز خیلی دغدغه نیست و دوم این‌که بارها به شکل‌های گوناگون تکرار شده و تأثیری در جامعه نگذاشته؛ این می‌شود شعار.

دهقان: یعنی من حرفی را می‌زنم که تأثیری نداشته باشد؟!

مشتاقی‌نیا: چه چیزی دغدغه نیست؟ آیا فاجعه‌ای به نام «بادی‌پکر» و حمل مواد از زاویه دید یک جوان دغدغه نیست؟ شما از زاویه کدام جوان‌ها به مسأله نگاه می‌کنید؟ وقتی می‌گویید دغدغه، باید طیف را هم بگویید. ما داریم برش‌هایی از یک‌سری قصه را نشان می‌دهیم. ممکن است قاچاق موادمخدر برای شما دغدغه نباشد و هیچ‌وقت آن کار را انجام ندهید؛ اما نمی‌توانیم بگوییم آنچه نشان دادیم، دغدغه روز آدم‌ها نیست. ما جوان‌های زیادی هم داشتیم که ارتباط برقرار کردند. نمی‌شود از یک زاویه به ماجرا نگاه کنید و بگویید دغدغه یک نسل نیست.

بله؛ البته اپیزود بادی‌پکرها به نظرم بی‌ربط‌ترین اپیزود نمایش شماست.

مشتاقی‌نیا: از چه نظر؟!

خب این اپیزود ربطی به باقی اپیزودها ندارد. این یک موضوع اجتماعی درباره دغدغه‌های جوانان امروز و حمل مواد و درآمد بیشتر است. چنین موضوعی در نمایشنامه شما چه‌کار می‌کند؟

مشتاقی‌نیا: آیا به نظر شما قاچاق دارو خیلی از موضوع حمل مواد فاصله دارد؟ نه ...

ببینید، بنده معتقدم مسائلی مانند قاچاق دارو، کورتاژ و موارد مشابه در فضای نمایشی با موضوع شهدای غواص مرتبط نیست.

دهقان: ما این‌طوری به نتیجه نمی‌رسیم. به من بگویید چرا وقتی در آمریکا مردم درباره سربازان‌شان حرف می‌زنند، شعار نیست؟

اما منظورم این نبود...

دهقان: من می‌گویم چرا در کشور ما شعار هست؛ ولی در کشورهای دیگر شعار نیست؟!

مشتاقی‌نیا: اصلاً مگر شعار چیز بدی است؟ تعریف شعار را شما به ما بگویید.

به نظرم اگر چنین حرف‌هایی در آمریکا شعار نیست، به خاطر این است که مسئولان پیگیر وضع سربازان و بازماندگان جنگ هستند....

دهقان: من قسم می‌خورم تمام فیلم‌های آمریکایی در پایان می‌خواهند آمریکا را ببرند بالا. در پایان همه آنها می‌گویند این رئیس‌جمهوری است که دنیا را نجات می‌دهد؛ اما در پایان فیلم‌های کشور ما می‌خواهند بگویند آن این آدم آسیب‌دیده است که می‌خواهد همه را نجات بدهد! این بی‌غیرتی برخی از مردم و هنرمندان ما است که اپوزیسیون‌های فکری و روشنفکری‌شان ادای کارهای دیگران است. هنوز در کشور ما مفهوم انتظار جور دیگری است؛ بعد می‌آیند نمایش بکت کار می‌کنند؛ در کشوری اروپایی که به قهرمان اعتقاد دارد. آن را به‌عنوان یک فهم می‌دانند. حالا شما بگو کار من مزخرف است. این خیلی خوب است اما وقتی می‌گویید شعاری است، من تلاش نمی‌کنم اثبات کنم. من دارم در بخش‌هایی از نمایش به خانواده شهدا می‌پردازم، ولی نقد اجتماعی هم می‌کنم. پس من شعار نمی‌دهم. من زمانی شعار می‌دهم که نفعی برایم داشته باشد. چه نفعی برای من دارد که شعار بدهم؟

http://seraj24.ir/images/news/115989/thumbs/115989.jpg

مشتاقی‌نیا: ببینید، این ساده‌ترین شکل نقد است که شما یک‌دفعه بگویید کار شعاری است. این فقط یک کلمه است که داریم با آن بازی می‌کنیم؛ شعار. من دارم مادری را نشان می‌دهم که در مورد آن تحقیق شده. کجای این شعار است؟

اتفاقا اپیزود «مادر» در نمایش شما شعاری نیست و آن را خیلی دوست دارم.

مشتاقی‌نیا: خب، چرا اپیزود بادی‌پکر شعار می‌شود؟

برای این‌که تکرار حرف‌هایی است که صدها بار گفته شده و هیچ تاثیری در جامعه نگذاشته است.

دهقان: ما سر این موضوع به نتیجه نمی‌رسیم. اگر نظر شما این است که کار من شعاری است، بله، قبول می‌کنم که یک کار شعاری کردم اما یک کار شعاریِ خوشگل کردم.

نه، ولی موضوع اصلی این نیست. مسأله آن است که شهید در نمایش جان‌گز، درحاشیه قضیه است. شما به بهانه شهدا، مسائل و معضلات اجتماعی را در کارتان مطرح کرده‌اید اما در نمایش «خنکای ختم خاطره»، مستقیم راجع به شهدا حرف زده‌اید...

دهقان: ببینید، من وقتی با خانم مشتاقی‌نیا وارد کار شدم، سه مرحله را تجربه کردم. چون مثال زدید عرض می‌کنم. سال ٨٨ فضای کشور ما سیاسی بود. مردم ما ملتهب بودند. آقای حسین مسافرآستانه- که آن زمان مدیرعامل انجمن تئاتر دفاع مقدس بود- پیشنهادی داد و من درفضای آن پیشنهاد دست به یک‌سری ریسک‌های بزرگ زدم. در فضای آن ‌سال و آن التهاب، ناگهان ما نمایشی کار کردیم به اسم سفارشی و پُز هم می‌دادم که آن کار سفارشی بود و ٤٠‌میلیون تومان هم بابت آن کار گرفته بودم. یک‌دفعه تمام تماشاگران پس از ١٠،١٢‌سال با یک نمایش دفاع مقدسی مواجه شدند که با همه کارهای پیش از خودش متفاوت بود. پس در ذهن همه ماند اما جریانی که من جلو بردم، جریان دیگری است. در«خنکای ختم خاطره» من به‌طور مستقیم سیاست‌های دولتی را نقد می‌کردم. در نمایش «ترن»، مستقیم مردم را نقد می‌کردم و در این کار مستقیم دارم جامعه را زیر سوال می‌برم. دارم بحث می‌کنم و ارتباط جامعه و شهدا را نمی‌فهمم. الان در مورد کار بعدی من هم همه می‌گویند مثلا جان‌گز خیلی خوب بود، ولی این کار ضعیف‌تر است! این هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است. همین که شما تلاش می‌کنید، ثابت بکنید کار من شعاری است، یعنی کار من چیزی داشته که شما اینگونه راجع به آن می‌گویید. خب این هست و من کاری نمی‌توانم بکنم. ممکن است یک نفر خوشش نیاید. در نمایش «خنکا...» من تماشاگرانی داشتم که می‌آمدند و می‌گفتند «این یک روضه‌خوانی مدرن است. این حرف‌ها شعاری است و تو داری از این فضای سیاسی استفاده می‌کنی»! نوبت به اجرای ترن که رسید، یک چیز دیگر گفتند. حالا بنشین دو دوتا چهارتا کن، ببین چه کسی توانسته این‌قدر جرأت پیدا بکند که این کارها را انجام بدهد و سعی کند نشان بدهد کار سفارشی نیست و کاری برای مردم است؟! کدام آدمی جرأت داشته بیاید روی صحنه شعار بدهد و بداند که ٨٠‌درصد تماشاگران از کار خوش‌شان می‌آید؟

الان شما فکر می‌کنید جان‌گز نمایشی برای مردم است؟

دهقان: نه. جان‌گز برای همه است. این سوال من در نمایش است؛ در مفهوم کلی‌تر، بحثی که خیلی برایم مهم است، بحث سنت و مدرنیته است که درکشور ما دارد شخم می‌خورد و دیگر کاری هم نمی‌توان انجام داد. یعنی الان همه چیزهای زندگی ما نسبی است. ١٧٥ شهید غواص پیدا می‌شوند، همه جوگیر می‌شوند، شخصی می‌خواهد رئیس‌جمهوری شود، همه جوگیر می‌شوند. الان یک جامعه به شدت ملتهب داریم. ممکن بود اگر این نمایش را در یک فضای سیاسی دیگر روی صحنه می‌بردم، با اقبال روبه‌رو نشود یا برعکس با استقبال بیشتری مواجه شود، ولی من برای شهدا شعار ندادم.

مشتاقی‌نیا: ما داریم جامعه را نقد می‌کنیم.

http://honaronline.ir/Image/News/2016/1/66232_635880216714938790_m.jpg

بله، ولی به نظرم شیوه بیان نقد شما، خوب نیست. این شیوه مانند شعار «مرگ بر آمریکا»ست که در تمام این سال‌ها بوده و تأثیر چندانی...

دهقان: «مرگ بر آمریکا» تأثیر دارد، تاثیرش این است که آمریکا می‌فهمد باید بنشیند با ما گفت‌وگو کند(!). می‌فهمد که این همه از جمعیت ایران می‌آیند می‌گویند مرگ بر آمریکا(!).

مشتاقی‌نیا: من با این نگاه شما موافق نیستم که ما یک نمایش بی‌تأثیر درحد شعار مرگ برآمریکا روی صحنه برده‌ایم. به نظرم این یک گارد تلخ است، نسبت به این کار. این‌که شما بیایید یکسری قصه‌ها و پرداخت دراماتیک را که روی آنها فکر شده، یک‌طرفه مقایسه بکنید با یک شعار اصلا نمی‌پذیرم. البته نظر شما قابل ‌احترام است اما من به‌عنوان نویسنده متن، آن را نمی‌پذیرم.

دهقان: شما می‌گویید نمایش من شعاری است دیگر؟ من ترجیح می‌دهم درکشورم کار شعاری اجرا کنم تا یک مُشت متن خارجی کار کنیم که هیچ‌کس نفهمد و به‌به و چه‌چه بکنند و دست بزنند. من حاضرم متن ضعیف کار کنم، ولی آن متن‌ها را کار نکنم اما گویا مردم ما آن را بیشتر دوست دارند که بروند کاری را ببینند و نفهمند و دست بزنند. هنگام اجرای نمایش ترن، یک شب که من عصبانی بودم از این‌که می‌گفتند نمی‌فهمیم، یک بزرگی من را کشید کنار و گفت: «آرام باش. مهم نیست که نفهمند. برای تو کافیست که فقط یک نفر بفهمد. همان یک نفر کافیست برای تو». برای من کافیست یک نفر بفهمد که چه گفته‌ام.

ببینید، من می‌گویم در اپیزود اول جان‌گز، به جای آن دختر که مشخص می‌شود فرزند یکی از همین شهداست، اگر یک دختر معمولی می‌گذاشتید، چه فرقی می‌کرد؟

مشتاقی‌نیا: خب آن یک نمایش دیگر بود...

از این بحث بگذریم، چون نمی‌توانیم یکدیگر را قانع بکنیم و گفت‌وگوی‌مان تا ابد ادامه پیدا می‌کند. بین ٦ اپیزود نمایش، اپیزودهای «مادر» و «خون‌بها» از بهترین بخش‌های کار است که فضای نزدیک‌تر و ملموس‌تری به مردم و جامعه و شهدای غواص دارد. کدام اپیزودها براساس پژوهش‌های مستند نوشته شد و چه اپیزودهایی نگاه ذهنی‌تان به مسائل اجتماعی بود؟

مشتاقی‌نیا: روزی که رفته بودم موزه شهدا، خانمی بودند که یک پل ارتباطی برقرار کردند بین ما و مادر یکی از غواص‌ها. این‌گونه اپیزود «مادر» نوشته شد. این اپیزود تقریبا مستند است. یک جاهایی ممکن شاید برای جذابیت دیالوگ‌هایی اضافه کرده باشیم که آن، کار درام‌نویس است. درباره اپیزود خون‌بها و اپیزودهای دیگر، خیلی با آقای دهقان صحبت کردیم تا به قصه‌های جذاب برسیم. البته پایان‌بندی اپیزود خون‌بها، بیشتر سلیقه آقای دهقان و فرزین صابونی است. ما حتی سعی کردیم پیچیدگی‌هایی ایجاد کنیم که از آن دور شدیم، یعنی با استدلال‌های منطقی آقای دهقان، ترجیح دادیم روی یک محور فوکوس کنیم. من پایان‌بندی آن اپیزود را اعدام نوشته بودم. بعد گفتند این خرده‌قصه شاید تماشاگر را از بستر اصلی قصه دور بکند و در نتیجه رسیدیم به خون‌بها.

آقای دهقان، شما معمولا در مجموعه‌های معتبر و آشنایی مانند تئاترشهر و ایرانشهر اجرا می‌رفتید. چرا جان‌گز را به یک تماشاخانه تازه‌تأسیس آوردید؟

دهقان: چون آقای حسین پارسایی خیلی مشوق ما بود و از این کار حمایت می‌کرد. صفر تا ١٠٠ پشت کار ایستاده بود. من آدمی هستم که ریسک‌پذیری‌ام بالاست. نمایش «خنکای ختم خاطره» هم همین‌طور بود. دومین کار ایرانشهر بود اما یک کار سفارشی با موضوع دفاع مقدس، با سالن پُر اجرا می‌رفت. زیاد دست به ریسک می‌زنم. گاهی وقت‌ها ریسک‌هایم می‌گیرد و گاهی نمی‌گیرد. اگر قرار باشد بانی معرفی یک سالن تازه‌تأسیس باشم که سالن استانداردی هم هست، برایم افتخار است نخستین اجرا در آن برای من باشد و با چنین موضوعی به آن سالن جدید بیایم.

http://static1.ilna.ir/thumbnail/1qdZammCYjhT/TbaZ-65erigz_KuonkQ7j4fGZx6NUybp2e1awigXJ3Ar7nwJ7wnB4Gngr8x7S0KTAALWjQ2vkY4,/%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7+%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86.jpg

با وجودی که تماشاخانه سرو بلک‌باکس است، چرا دکور نمایش این همه فراز و فرود و پراکندگی دارد؟ درحالی ‌که می‌شد صحنه‌ای یک‌سویه و روبه‌رو طراحی کرد تا تماشاگر مجبور نباشد مدام گردنش را به دو سمتِ سالن بچرخاند.

دهقان: تنوع فقط در قصه و ریتم و کارگردانی نیست. همین حرکت‌دادن سر باعث می‌شود تنوعی در سیستم حرکتی شما به وجود بیاید. یک دلیلش همین است که نگاه شما روی یک نقطه متمرکز نیستید و به خواب تبدیل نمی‌شود، ولی بخش مهم‌ترش چیدمان پازلی از جامعه امروز ماست که به صورت تکه‌های مختلف از هم جدا کردم و درپایان شما آن را در یک ویترین می‌بینید، یعنی اصل ماجرا در یک ویترین همراه با این آکسسوارهاست که ما به خاطر تنوع و شکلش، جنس قصه‌ها و موضوع‌ها آنها را از هم جدا کردیم تا تماشاگر در گوشه و کنار و بالا و پایین اپیزودها غرق بشود.

حرف و نکته‌ای اگر ناگفته مانده، بفرمایید ...

دهقان: بستر اصلی این نمایشنامه، یک کار اپیک است. مثل کار برشت است. هرکدام از اپیزودها می‌توانند به تنهایی مفهوم جداگانه‌ای داشته باشند و همگی درکنار هم مفهوم دیگری دارند و جالب این‌که همه دارند رو به تماشاگر بازی می‌کنند. این تأکید ما است که داریم اجرا می‌کنیم، یعنی آن ماجرای فهم شعار در کار وجود نداشته باشد. حتی می‌گوییم این شعارها را هم درکشورمان داریم. همین حرف‌های روزمره‌مان را می‌زنیم. این سوال من از خیلی‌هاست و بحث اولم با نویسنده همین بود که شهدای غواص چه کسانی بودند که مردم این‌قدر واکنش نشان دادند؟ شاید تا قبل از آن همه سعی نمی‌کردند خودشان را به شهدا نسبت بدهند، ولی یک‌دفعه چه اتفاقی افتاد که همه عکس آنها را در صفحه اینستاگرام‌شان می‌گذارند؟ این سوال من است که مگر آنها شعاری نبود؟ این سوال جواب ندارد. نمایش ما سوالی است که تماشاگر بر مبنای نگاه خودش جواب آن را می‌دهد. خیلی‌ها مثل شما کارهای قبلی من را دیده‌اند و با یک توقعی می‌آیند به تماشای کار تازه من و خیلی‌ها هم برای نخستین‌بار به تماشای تئاتر می‌آیند یا خیلی خوششان می‌آید یا خیلی بدشان. تنوع و جذابیت تئاتر همین است. اگر کارنامه تمام هنرمندان را بررسی کنید، میان آثارشان فقط دو یا سه کار شاخص دارند. در باقی کارها سعی کرده‌اند خوب باشند. (با خنده) اگر نمایشم را شاخص نمی‌دانید، به حساب کار خوب بگذارید!


فرهیختگان/نحوه ساخت «ای ایران» با اعتراض فرزند حسین گل‌گلاب مواجه شد

سریال گاف‌های «معمای شاه»

از همان زمان پخش قسمت اول «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی، حساسیت‌ها نسبت به تحریف‌های صورت گرفته در این سریال تاریخی هم زیاد شده است. این اعتراض‌ها با پخش هر قسمت افزایش پیدا می‌کند. واکنش‌ها به تحریف‌های تاریخی در سریال «معمای شاه» این بار از طرف خانواده سازنده سرود «ای ایران» انجام شده است. به دنبال روایت شخصیت حسین گل‌گلاب در سریال «معمای شاه» از شبکه یک سیما برای ساخت سرود «ای ایران»، هما گل‌گلاب به نحوه نمایش و روایتی که از پدرش درباره ساخته شدن این سرود بازگو شده، اعتراض کرده است. در بخشی از این نامه اعتراض‌آمیز آمده است: « سرود «‌ای ایران»، نخستین بار با همت ارکستر گل‌ها به رهبری روح‌الله خالقی و به دستور کلنل علینقی وزیری در ۲۷مهر ۱۳۲۳ خورشیدی در مدرسه نظامی توسط یحیی معتمد‌الدوله وزیری، که بعد‌ها نام هنری نوذر را برای خود برگزید، اجرا شد.

http://www.irankhabar.ir/images/docs/000051/n00051376-b.jpg

دومین اجرای این سرود، با همخوانی عبدالعلی وزیری و غلامحسین بنان در بهمن آن سال اجرا شد. سومین اجرای این سرود، بنابر مستندات موجود، دهم اسفند‌‌ همان سال، با همسرایی دوشیزگان هنرستان عالی موسیقی کلنل وزیری در حضور رئیس هیات دولت وقت و نمایندگان مجلس ملی و پهلوی اول و ملکه فوزیه اجرا شد.

بنابراین اجرایی که در این مجموعه تلویزیونی روایت شده است، نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ کیفی، صحت ندارد.» هما گل‌گلاب در ادامه با احتمال اینکه ابتدا سرود «‌ای ایران» را روح‌الله خالقی نوشته و بعد حسین گل‌گلاب، شعر آن را به دعوت روح‌الله مفخم اجرا کرده‌، آورده است: «‌تاسف خود را نسبت به بی‌توجهی پژوهشگران و مورخان مشاور مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» اعلام کرده و متذکر می‌شوم، بی‌توجهی به پژوهش‌های موجود و سهل‌الوصول برای ساخت آثار تاریخی، جز اتلاف هزینه‌ها و مساعی هنرمندان را به دنبال نخواهد آورد و از همه مهم‌تر، بی‌اعتمادی مردم به تاریخ معاصر و رسانه ملی را در پی خواهد داشت که با هدف میهن‌دوستانه و مقاصد ملی زنده‌یادان بنان و خالقی و کلنل وزیری و پدرم، فرسنگ‌ها فاصله دارد.»

فرزند گل‌گلاب درباره دیگر اشتباه تاریخی سریال معمای شاه متذکر می‌شود: «نکته دیگر، غفلت مشاور تاریخی مجموعه نسبت به شخصیت گل‌گلاب و عدم تطابق سنی ایشان است. به صورتی که، سن ایشان و زنده‌یاد خالقی در آن زمان کمتر از 30 سال بوده است.» چندی پیش نیز عبدالحسن مختاباد  نسبت به تحریف در به تصویرکشاندن روح‌الله خالقی در نقش پیرمردی بالای 60 سال واکنش نشان داد و نوشت: «‌این فیلم، پیرمردی فرتوت را نشان می‌دهد که از دیدن نمایش بیرون آمده و در سرسرای سالن تئاتر عده‌ای تماشاگر دوره‌اش کرده‌اند، در حالی که قد او از همه کوتاه‌تر است. مشکل اینجاست که روح‌الله خالقی در آن تاریخ (سال 1320) بیش از 35 سال نداشت و قالب کردن مردی با گریم بالای 65 سال به جای خالقی عملا نوعی دیگر از تحریف تاریخ است که به سراغ این سریال آمده است.

ضمن آنکه روح‌الله خالقی فردی بلند‌قد بود و استفاده از هنرپیشه‌ای کوتاه‌قد به جای او هم باز تحریفی دیگر است. با چنین وضعیتی که دست‌اندرکاران سریال حتی ظاهر کار را هم رعایت نمی‌کنند، چگونه می‌توان به محتوای آنها اعتماد کرد؟» این واکنش‌ها در حالی نسبت به تحریف‌ها و گاف‌های تاریخی در سریال معمای شاه انجام می‌شود که ورزی در نشستی خبری با اهالی رسانه گفته بود: «تلاش کردیم با چهره‌های آن دوران بالای 90 درصد شباهت ایجاد کنیم. شهرام خلج طراح گریم سریال و گروهش زحمات زیادی برای این موضوع کشیده‌اند. از دیگر شاخصه‌های سریال محتوای دقیق آن است. ما دو سال کار پژوهش و نگارش آن را زیر نظر موسی فقیه‌حقانی مشاور پژوهشی پروژه انجام دادیم و خسرو معتضد نیز به‌عنوان کارشناس تاریخی در کنار پروژه بود. همکاری ما با حقانی ادامه دارد و او تمام سکانس‌هایی را که ضبط می‌کنیم بازبینی می‌کند تا دچار خطای کمتری شویم.»

تاکنون گاف‌هایی از سریال پرهزینه معمای شاه گرفته شده است. از دیگر موارد آن می‌توان به خوشنویسی بیت «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» در سال 1318؛‌ یعنی زمانی که محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران بوده است، اشاره کرد. این در حالی است که سراینده این شعر معروف، محمود اکرامی از شاعران معاصر است که در سال‌های اخیر این شعر را سروده و بارها آن را در تلویزیون و محافل هنری و ادبی خوانده است.

نشان دادن تصویری امروزی از جمع شدن عده‌ای معتاد در قالب صحنه‌ای از گذشته محله مولوی هم موجب شگفتی مخاطبان شد و اهالی قدیمی این محله نسبت به تحریف انجام شده واکنش نشان دادند. تحریف‌های صورت گرفته درباره شخصیت‌های تاریخی در این سریال به حدی است که اعتراض وابستگان به چهره‌های به نمایش درآمده در این سریال را در پی داشته است. از این میان می‌توان به محمود کاشانی، فرزند آیت‌الله کاشانی اشاره کرد که گفته است عوامل سریال معمای شاه در پی بیان حقایق تاریخی نیستند.

http://www.kalepokha.ir/wp-content/uploads/2015/10/moamaeshah_caffeirani.jpg

واکنش به تحریف‌های سریال معمای شاه به قدری زیاد شده که خسرو معتضد، مشاور تاریخی این سریال در واکنش به خطاهایی نسبت داده شده به خودش گفته است: «‌مردم دقت کنند! من سناریوی فیلم را ننوشته‌ام و سریال هم بر پایه کتاب‌های من تهیه نشده است، اما هر جا که کارگردان محترم و دستیاران ایشان پرسشی مطرح کرده‌ و با ابهامی روبه‌رو شده‌اند از من سوال کرده‌اند و من هم پاسخ داده‌ام. در‌باره رخدادهایی چون ازدواج ولیعهد ایران و خواهر پادشاه مصر و جزئیات آن، وقایع شهریور 1320 و استعفای رضا شاه و خروج او از ایران، 17 آذر 1321 ( بلوای نان)، شخصیت‌های سیاسی مثل قوام‌السلطنه، محمد مصدق، محمد‌علی فروغی، علی سهیلی، متین دفتری، محمد ساعد، حکیمی، آیت‌الله سید‌ابوالقاسم کاشانی، ترورهای سیاسی مانند ترور هژیر و رزم‌آرا و نیز به سوء‌قصد به شاه در 15 بهمن 1327و همچنین مناسبات ایران و انگلستان و ایران و آمریکا یا ایران و شوروی و ماجراهای مربوط به نفت از من پرسش شده و من پاسخ داده‌ام اما سناریو را خودشان نوشته‌اند


قانون/جوهرچی: رسانه ملی اجازه جانبداری ندارد

حسن جوهرچی درباره‌ فرصتی که برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در اختیار سازمان صداوسیما قرار می‌دهد تا با حضور افراد از گرایش‌های مختلف در برنامه‌ها، بیطرفی خود را به مخاطبانش ثابت کند، بیان کرد:« صداوسیما فقط می‌تواند اطلاع‌رسانی کند، فارغ از اینکه چه کسی به چه کسی رأی می‌دهد، باید مردم را به شور و هیجان بیاورد تا پای صندوق‌های رأی بیایند. ما در صداوسیما به دلیل اینکه رسانه ملی هستیم، به لحاظ نوع رسالت‌مان اجازه جانبداری نداریم. صرف نظر از اینکه هر کدام از ما چه گرایش‌هاي سیاسی‌اي داشته باشیم اجازه نداریم جانبداری کنیم؛ بنابراین رسانه ملی به دلیل اینکه برد کل کشور را دارد اجازه ندارد، جریانی را به تبع خود اطلاع‌رسانی کند. »


قانون/مدیر تماشاخانه «همای سعادت» :

تئاتر خصوصی بستر مناسبی برای فعالیت نسل جوان است

سعید دولتی، مدیر موسسه‌وتماشاخانه «همای‌سعادت»گفت:تصمیم داریم آثار نمایشی دیگر تماشاخانه‌ها را رصد کنیم تا بتوانیم  از گروه‌ها برای اجرای کارهای ارزشمندی در تماشاخانه دعوت کنیم.

به گزارش روابط عمومی سعید دولتی، مدیر تماشاخانه «همای سعادت» درباره ایده اولیه برای تاسیس این سالن نمایشی گفت: تئاتر خصوصی در کشور ما مفید است.

مرکز هنرهای نمایشی با توجه به سیاست‌هایش در نظر دارد، تئاتر خصوصی شکل بگیرد و نمونه آن حمایت از تماشاخانه‌های در حال شکل‌گیری است و تلاش می‌کند آنها مستقل شوند و با تشکیل صنفی روی پای خود بایستند.

در شرایط فعلی که تئاتر دولتی با مشکلات بودجه‌ای بسیاری روبه‌رو است و نمی‌تواند به خوبی آن را اداره کند، این مسئله می‌تواند بازوی کمکی باشد. تئاتر خصوصی به این فضا کمک می‌کند و بستر مناسبی برای فعالیت تازه واردان به این عرصه باز می‌کند تا دیگر پشت درهای بسته سالن‌های دولتی نمانند.

اجرای ورک‌شاپ یک ‌روزه هنرمندان همدانی در حمایت از کودکان غزه+تصویری

«موسسه همای سعادت حدود 12 سال است که در حیطه آموزش، تولید و اجرا فعالیت می‌کند. از آنجا که در منطقه غرب تهران هنرمندان زیادی زندگی می‌کنند و کمبود فضاهای هنری در این منطقه بیشتر احساس می‌شود به این نتیجه رسیدم که تماشاخانه‌ «همای سعادت» را راه‌اندازی کنم تا به عنوان مرکز حرفه‌ای تئاتر فعال باشد».

وی با اشاره به این‌که افتتاح تماشاخانه «همای سعادت» به‌خاطر علاقه شخصی وی به تولید تئاتر در سطح حرفه‌ای و رفع کمبود فضاهای هنری در غرب تهران بوده است، عنوان کرد: «به واسطه فعالیت چندین ساله‌ای که موسسه داشت، ما نسبت به کسانی که می‌خواهند تازه مجوز افتتاح تماشاخانه را دریافت کنند یک قدم جلو بودیم چراکه در مجوز موسسه اجرای تئاتر نیز قید شده بود. بر اساس اساسنامه‌ای که به مرکز هنرهای نمایشی ارائه شد تماشاخانه «همای سعادت» با برخورداری از اتاق فرمان، استیج مناسب، اتاق گریم و همچنین شرایط آكوستیک سالن به عنوان یکی از بی‌نقص‌ترین تماشاخانه‌ها مورد تأیید قرار گرفت».

وی درباره میزان هزینه‌ای که برای تاسیس این تماشاخانه صرف کرده است ،گفت: «بازسازی کل مجموعه «همای سعادت» بالغ بر 90 میلیون تومان بود که حدود 50 درصد آن به آماده‌سازی تماشاخانه اختصاص داشت».

دولتی با یادآوری این‌که در طول 12 سال فعالیت موسسه «همای سعادت» 9دوره جشنواره فیلم کوتاه، تئاتر و موسیقی برگزار کرده است، تصریح کرد: «برگزاری جشنواره‌ها به صورت حرفه‌ای ادامه خواهد داشت با این تفاوت که برای برگزاری جشنواره تئاتر به‌جای این‌که همچون گذشته سالن اجاره کنیم از تماشاخانه موسسه بهره خواهیم برد».

وی در اشاره به برنامه‌های تماشاخانه «همای سعادت» تاکید کرد: «از مهم‌ترین برنامه‌هایی که دنبال خواهیم کرد برپایی جشنواره‌ها به صورت حرفه‌ای در سطح ملی و بین‌المللی‌ست. همچنین کانون فیلم موسسه هر دوهفته یکبار در روز پنجشنبه جلسات تحلیل و نمایش فیلم‌های تاریخ سینما را با مدیریت مسعود آب‌پرور برگزار خواهد کرد. ضمن این‌که شنبه هر هفته میزبان جلسات نمایشنامه‌خوانی نیز خواهیم بود».

وی افزود: «تصمیم داریم آثار نمایشی دیگر تماشاخانه‌ها را رصد کنیم تا بتوانیم  از گروه‌ها برای اجرای کارهای ارزشمندی در تماشاخانه دعوت کنیم.»دولتی همچنین در خصوص جلسه‌ای که با مهدی شفیعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی داشته است، گفت: «قرار است یک یا دو اثر تماشاخانه‌ها در بخش تماشاخانه‌ جشنواره تئاتر فجر گنجانده شود که قطعاً تماشاخانه «همای سعادت» هم چنین عملکردی خواهد داشت. » وی درباره دو اجرایی شدن آثار نمایشی یا اجرای نمایش‌های متعدد بیشتر در تماشاخانه گفت: «نمایش «یک اتفاق ساده» کاری از سجاد دیرمیناکه از امشب 8 دی ماه در تماشاخانه روی صحنه رفته است این ظرفیت را دارد که در هفته دوم، دواجرایی شود و در دو نوبت روی صحنه رود. ضمن این‌که با توجه به در نوبت اجرا بودن  3 گروه نمایشی احتمال دارد که  این تماشاخانه میزبان 2 نمایش باشد».

مدیر تماشاخانه «همای سعادت» درباره بهای بلیت آثار این تماشاخانه و چگونگی انتخاب نمایش‌ها تشریح کرد: «در کنار سیروس اسنقی، مسعود آب‌پرور، مهران احمدی، حمیدرضا بلورچی به عنوان شورای انتخاب آثار، نمایش‌ها را بررسی خواهیم کرد تا آثار با کیفیت روی صحنه روند. همچنین به طور میانگین نرخ بلیت‌های آثار این سالن از 15 تا 20 هزار تومان خواهد بود».

قدس/برای سلامتی «استاد» دست به دعا برمی داریم

شاعرِ «خمینی ای امام...»

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-10/03/8139-26831.jpg

قدس/ ایستگاه / مجید تربت زاده : بگذارید گاهی خبرهای تلخ و شایعات، سبب شیرینی و خیر بشوند! یکی دو روز قبل شایعه درگذشت استاد«حمید سبزواری» در فضای مجازی دست به دست و دهان به دهان شد تا جایی که رسانه ملی از هول حلیم «خبر رسانی فوری» بیفتد در دیگ شایعه‌های بی اساس و این شایعه را به عنوان خبر زیر نویس کند!قرار نیست  در گزارش امروز، بپردازیم به چون و چرای انتشار شایعاتی که یا آبرو می‌برند و یا فلان شخصیت را از بستر بیماری می‌فرستند، سینه قبرستان و کاری می‌کنند که مردم «حقیقت» را میان هجوم دوغ و دوشاب خبر و شایعه  گم کنند. اما بگذارید همین «ما» این بار از یک شایعه  تلخ، اتفاق خوبی را رقم بزنیم و در «گزارش از شخص» بپردازیم به معرفی استاد حمید سبزواری . بخوانید. شاید بعد از شنیدن و خواندن شایعات تلخ،  حال شما هم خوب بشود.

 اولین آموزگار شعرش «مجرم» بود!

از لالایی‌های دوران نوزادی که بگذریم، شاید اولین بار لذت شعر را  با پدر بزرگش «ملا محمد صادق ممتحنی» تجربه کرد. پدر بزرگ معدن شناس بود و می‌بایست برای پیدا کردن معادن ساعت‌ها راه برود و گاه «حسین» نوه کوچکش را هم همراه می‌برد و در راه برایش اشعار خود را می‌خواند. اشعاری که با تخلص «مجرم» سروده می‌شد. جز این، پدر هم  سر سوزن ذوقی داشت و مادر که اغلب برایش قصه امیر ارسلان را می‌خواند و اشعار مربوط به ماجرای کربلا و حضرت علی اصغر(ع) .«حسین ممتحنی» که ما با نام «حمید سبزواری» او را می‌شناسیم، اگرچه شاعر نسل امروز نیست، اما یادگار نسلی پرشور است . کودکی اش را با آموختن قرآن نزد مادر آغاز کرد و از زمان تحصیل در مدرسه  چیزهایی مثل شعر می‌سرود . سخت به نسیم شمال علاقه مند بود و وقتی همکلاسی ها سر به سرش می‌گذاشتند و حتی کتکش می‌زدند، با اشعاری به  همان سبک نسیم شمال، آن‌ها را هجو می‌کرد تا کتک‌های خورده را تلافی کند!

شعر و مبارزه

نوجوانی اش مصادف شد با حوادث دوران رضا خان  و خیلی از ماجراها و جریانات سیاسی را تجربه کرد. بزرگ‌تر که شد، به اقتضای جوانی، افتاد دنبال هر حزب و گروه تازه تأسیسی که آن را جذاب می‌دید. حزب گرایی اش اما دیری نپایید و «حسین» متوجه شد، از آتش حزب و حزب بازی، آبی برای اعتقادات و زندگی اش گرم نمی شود. هر چند در کودتای 28 مرداد متواری و مخفی شد، اما در نهایت خودش را به شهربانی معرفی کرد تا برای چهار سال از هر فعالیتی تعلیق و محدود شود. با این وجود فعالیت‌های اعتقادی و سیاسی اش را در کسوت معلم رها نکرد، تا اینکه بعد از مرداد 1332 از آموزش وپرورش اخراج و در تهران به عنوان کارمند بانک بازرگانی (تجارت امروز) مشغول به کار شد.شناسنامه شعر انقلاب

دلبستگی به انقلاب و آرمان هایش در همه کارهای سبزواری موج می‌زند و شاید از این رو بسیاری  او را شناسنامه زمان مند شعر انقلاب می‌نامند، چون برای بیشتر حوادث مهم  دوران انقلاب و پس ازآن شعر سروده است . از سرود معروف «خمینی ای امام» بگیرید تا اشعاری برای شهادت استاد مطهری، دفاع مقدس و...

سال 62 که به دیداررهبر انقلاب (رئیس جمهور وقت) رفت، ایشان گفتند: آقا حمید! چرا کار‌هایتان را چاپ نمی کنید ؟ و سبزواری در پاسخ گفت: منتظرم شما مقدمه ای بر آن بنویسید ...و  رهبری که تا آن روز مقدمه ای برای کسی ننوشته بودند، بعد ها که اثر به دستشان رسید، نوشتند: «... زبان فاخر در شعر حمید، با مضمون انقلابی و مکتبی، آمیزه ‌ای مطلوب و ارزنده پدید آورده و مجموعه شعر او در دیوان معاصر فارسی، فصل رغبت‌ انگیز و شایسته‌ ای گشوده است.»

آخرین اخبار می‌گویند، چهره ماندگار شعر و ادب سال 82 و دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر کشور اگرچه در بستر اما  در 90 سالگی زنده و حالش خوب است.


کاروکارگر/در دیدار دبیر جشنواره فیلم فجر و رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مطرح شد

اهمیت پردیس ملت کمتر از کاخ جشنواره نیست

http://media.mehrnews.com/old/Original/1393/03/01/IMG11284768.jpg

محمد حیدری، دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در دیدار با رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران گفت: برای ما اهمیت پردیس ملت به عنوان کاخ مردمی جشنواره کمتر از کاخ جشنواره در برج میلاد نیست و برنامه‌های متعددی برای مردم در این مجموعه بزرگ سینمایی پیش‌بینی کردیم.

به گزارش کاروکارگر به نقل از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، محمد حیدری دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر و محمود صلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران روز یکشنبه در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران دیدار کردند. در این دیدار که با حضور مهدی محمدی مدیرکل‌ روابط‌عمومی و امور بین‌الملل سازمان فرهنگی هنری و سیدعلی احمدی مدیرعامل موسسه تصویر شهر برگزار شد، محمود صلاحی ضمن خیر مقدم به حیدری گفت: جشنواره فیلم فجر به برندی بین‌المللی و افتخاری برای فرهنگ و هنر ایران تبدیل شده است. این جشنواره، جشن سینمای ایران است که در دهه انقلاب هم برگزار می‌شود و امیدواریم در برگزاری بهتر جشنواره فجر که افتخار نظام و کشور است، موفق باشید.مشاور شهردار تهران در ادامه گفت: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران آمادگی دارد تا با حمایت از این رویداد بزرگ هنری، به این جشن که ویترین سینمای کشور است، کمک کند. از جمله اختصاص سه پردیس سینمایی ملت، تماشا و راگا که در دوره‌های قبلی هم به عنوان سینمای مردمی مورد استقبال هنردوستان قرار گرفته بود.صلاحی تاکید کرد: از ابتدای حضورم در این مسئولیت، تلاش کردم تا با توجه به شعار «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» تعامل خوبی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشم و عقیده دارم همدلی‌ها باید از فرهنگ آغاز شود.محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر هم با اشاره به روند برگزاری جشنواره در ماه‌های گذشته گفت: ۵۶ فیلم در بخش مسابقه در گروه های هنر و تجربه، سودای سیمرغ، نگاه نو و مستند بلند حضور دارند که کیفیت آثار، به گواه هیئت انتخاب بسیار قابل توجه بود.وی افزود: در این دوره، تا اینجا تعامل خوبی با مجموعه شهرداری تهران داشتیم و امیدواریم بتوانیم چه در ابتدای فیلم‌ها و چه در بخش بین‌الملل که سال آینده برگزار خواهد شد، تصویر زیبایی از کلانشهر تهران را به هنرمندان کشورهای مختلف نشان بدهیم.حیدری اضافه کرد: امسال تصمیم گرفتیم در راستای تکریم مردم و علاقه‌مندان به هنر، پردیس سینمایی ملت را به عنوان کاخ مردمی جشنواره انتخاب کنیم تا مخاطبان بتوانند در کنار هنرمندان، آثار بخش سودای سیمراغ را تماشا کنند. برای ما، اهمیت پردیس ملت کمتر از کاخ جشنواره در برج میلاد نیست.

دبیر جشنواره فیلم فجر ادامه داد: برنامه‌های زیادی برای پردیس ملت داریم؛ طرح سلام سینما که به معرفی فیلم‌ها می‌پردازد در کاخ مردمی انجام می‌شود و نمایشگاه اقلام تبلیغاتی جشنواره سی و چهارم هم در گالری پردیس ملت برقرار خواهد بود.

وی افزود: در نظر داریم تا پوسترهای ادوار جشنواره فیلم فجر را در گالری ملت به نمایش بگذاریم و امیدواریم بتوانیم فضای مناسبی را برای مردم و علاقه‌مندان به سینما فراهم کنیم؛ همچنین نماینده جشنواره در کاخ مردمی هم طی روزهای آتی اعلام خواهد شد.

کاروکارگر/مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی خبر داد:

سیاست وزارت ارشاد در انتشار ترجمه قرآن مرحوم الهی قمشه‌ای تغییری نکرده است

به گزارش کاروکارگر،محمد سلگی مدیرکل اداره کتاب و کتاب خوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ترجمه مرحوم الهی قمشه ای از قرآن کریم گفت: در انتشار این ترجمه تغییری در سیاست های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اتفاق نیفتاده است، هر چند به ناشران توصیه شده تا از نسخه های منقح این ترجمه برای انتشار مصحف شریف استفاده کنند.

http://media.mehrnews.com/d/2015/01/19/3/760458.jpg?ts=1450406489765

به گزارش روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وی : ضمن تقدیر از زحمات علمی و قرآن پژوهانه حکیم و عارف ارجمند آیت الله الهی قمشه ای در ترجمه قرآن کریم عنوان کرد: مرحوم الهی قمشه ای در ترجمه قرآن کریم از پیشتازان بودند. این ترجمه بیش از نیم قرن است که در دسترس است و با خواست مرحوم الهی قمشه ای به طور رایگان در اختیار تمامی مردم قرار دارد و ناشران بسیاری از این ترجمه برای انتشار قرآن های خود استفاده کرده اند.

سلگی ادامه داد: اما به مرور زمان، این ترجمه از قرآن دچار اغلاط چاپخانه ای شده است که ناشی از عدم کنترل و نظارت نامناسب در چاپخانه ها بوده است.مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی ضمن تایید کلی این ترجمه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد: برای جلوگیری از تکرار اغلاط چاپخانه ای به ناشران تذکر داده شده است که از نسخه های منقح، ویرایش شده و بدون اغلاط چاپی به مانند نسخه تصحیح شده جناب آقای استاد ولی برای انتشار مصحف قرآن شریف استفاده کنند.وی خاطر نشان کرد: نسخه تصحیح شده استاد ولی فاقد اغلاط چاپی و مطبعی است و در معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد. ناشران علاقه مند می توانند این ترجمه تصحیح شده را رایگان از معاونت قرآن و عترت دریافت کنند.سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتشار ترجمه قرآن مرحوم الهی قمشه ای تغییری نکرده است .

مردم سالاری/ مرادخاني در چهارمين دوره از رويداد هنري «10 روز با عکاسان» مطرح کرد

معاونت هنري تقويت زيرساخت‌ها را پي‌گيري مي‌کند

نشست «گسترش عکس در جامعه» با حضور تعدادي از مديران فرهنگي در قالب چهارمين دوره از رويداد هنري «10 روز با عکاسان» در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.

به گزارش ايسنا، مجيد رجبي‌معمار - مديرعامل خانه هنرمندان ايران - اظهار کرد: من از همان ابتداي سال‌هاي دفاع مقدس درگير مقوله عکس بودم. تفاوت عکاسي با بقيه رشته‌ها در اين است که نيروهاي آن در هر عملياتي چه اقتصادي، چه فرهنگي و چه شاخه‌هاي ديگر، در خط مقدم حضور پيدا مي‌کنند. ما در خانه هنرمندان تلاش مي‌کنيم بضاعت‌مان را در اختيار هنرمندان اين رشته قرار دهيم.

وي ادامه داد: ما در حال مطالعه و برنامه‌ريزي هستيم. خانه هنرمندان سال‌هاست فعاليت خود را آغاز کرده است. يکي از مشکلات جامعه ما اين است که خيلي راحت قضاوت مي‌کنيم، تهمت مي‌زنيم و حکم صادر مي‌کنيم. سهم و نقش اصناف مختلف هنري بايد در خانه هنرمندان جدي‌تر شود. بخشي از اين روند برعهده‌‌ من است که گالري‌هاي خانه را به‌صورت متعادل در اختيار انجمن‌هاي مختلف هنري قرار دهم و بخشي ديگر برعهده خود هنرمندان است.

رجبي‌معمار همچنين بيان کرد: من به انجمن‌هاي هنري نامه نوشتم که مطالبات سال آينده خود را بگويند. اولويت ما در خانه هنرمندان اين است که درست مديريت و در تقسيم منابع اعتدال را رعايت کنيم. شرايط اقتصادي کشور خوب نيست و اگر کسي غير از اين بگويد يا درغگو است يا ابله. اين وضعيت روي پروژه‌هاي اساسي اقتصادي کشور هم تأثير گذاشته است. بايد بتوانيم به يک تفاهم دست پيدا کنيم تا در اين وضعيت به اهداف‌مان برسيم.

http://goftemannews.com/wp-content/uploads/2015/04/HAGH6841.jpg

در بخش ديگري از اين نشست، امير عبدالحسيني - معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران - در پاسخ به اين پرسش که چرا اين معاونت با مراسم «10 روز با عکاسان» همراه نشد، گفت: ما 26 انجمن و کانون تخصصي داريم که در سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران جلساتي را با آن‌ها داشته‌ايم. تعداد انجمن‌هاي تخصصي زياد است و جامعه هنري مخاطبان بسياري با مطالبات متفاوت از جمله پول، فضا و پشتيباني دارد. با انجمن عکاسان هم جلساتي را برگزار کرده‌ايم. وقتي آقاي زنده‌روح موضوع «10 روز با عکاسان» را مطرح کرد، ما پيشنهاد کرديم که فضا را تأمين کنيم، اما گفتند که خانه هنرمندان را در نظر گرفته‌اند. بايد بدانيم کمک چيست و چرا بايد انجام شود و ابزار پشتيباني کدام است. مهم‌ترين بخش در حل اين مسائل، توجه به اصول و فنون مذاکره است.

عبدالحسيني با بيان اين‌که هنر تجسمي براي ديده شدن خلق مي‌شود، اظهار کرد: عکس تنها هنري است که مفهوم‌اش را بدون واسطه به مخاطب عرضه مي‌کند. نکته مهم، ديده شدن عکس است. در گالري‌ها و هفت موزه‌اي که در اختيار ما بوده، همواره بحث نمايشگاهي مد نظر بوده است. بخشي از نمايشگاه‌ها حرفه‌اي و بخشي ديگر براي قشر دانشجو و مخاطب شهروندي بوده که فضايي براي نمايش آثارش نداشته است. اين فضاهاي سربسته بايد با آثار و مضامين خوب هنرمندان پر شوند.

علي مرادخاني - معاون هنري وزارت ارشاد - ديگر سخنران اين نشست بود که با بيان اين‌که معاونت هنري وزارت ارشاد بخشي از دولت است، اظهار کرد: دولت بيشتر جريان سياست‌گذاري و زيرساخت‌ها را پيگيري مي‌کند. تصدي امور معمولا با دولت نيست و ما به‌دنبال اين هستيم که سازمان‌هاي مختلف مرتبط با هنر تصويري امور را به‌دست بگيرند. ارشاد در وزارت فرهنگ به اين معني است که کارها به کساني واگذار شود که توانايي انجام آن را دارند. کارها بايد در دست کساني باشد که مستحق انجام آن‌ها هستند، نه چند کارمند دولتي که تخصص آنچناني ندارند. پيش از انجمن‌ها، کارها معمولا به نهادها و سازمان‌هايي واگذار مي‌شد که با دولت در ارتباط باشند و بتوان آن‌ها را از لحاظ مالي و اجرايي کنترل کرد. حالا که انجمن‌ها هستند مي‌توانيم امور را به آن‌ها واگذار کنيم. او همچنين گفت: در برخي حوزه‌ها مثل سينما و تئاتر موارد مشابهي وجود دارد که باعث مي‌شود چند نهاد در دادن مجوز دخيل باشند. بحث مجوز و اجازه، يکي از گره‌هايي است که در دولت وجود دارد. ايستگاه‌هاي نظارتي زيادي وجود دارند. مشکل اينجاست که چون اعمال قدرت و نظر وجود دارد، کسي دوست ندارد موقعيتش را ترک کند. يکي از مهم‌ترين کارهايي که در دولت به‌عنوان سياست پيگيري مي‌شود، کم کردن ايستگاه‌هاي نظارتي است. هارمونيزه کردن هم يکي ديگر از اهداف است و به‌نظر مي‌رسد تعداد نهادهاي دخيل در دادن مجوز خود به خود در حال رنگ باختن است.

مردم سالاری/پيانيست ارمنستاني براي ايرانيان مي‌نوازد

پيانيست مطرح ارمنستاني رسيتالي از آثار آهنگسازان ايراني را در شهرهاي تهران، بوشهر، يزد، اهواز و شيراز برگزار خواهد کرد. به گزارش هنرآنلاين، «هايک مليکيان» در پنج شهر ايران رسيتال پيانو خواهد داشت. مليکيان در اين کنسرت قصد دارد قطعاتي چون سونات شماره 2 از هرمز فرهت، سونات شماره 1 از خود شاهين فرهت، ايرانا از فوزيه مجد و قطعه پندار ساخته اميرمهيار تفرشي‌پور و نيز آثاري از آهنگسازان ارمني و اروپايي را اجرا کند. طبق برنامه ريزي‌هاي انجام شده اين پيانيست ارمنستاني 23دي در سالن شهيد آويني بوشهر، 25 و 26 دي تالار رودکي 27 دي در سالن شهرداري يزد، 29 دي در تالار آفتاب اهواز، 30 دي در تالار حافظ شيراز به اجرا خواهد پرداخت. «هايک مليکيان» درباره تور کنسرت‌هايش در ايران گفت: از اينکه به ايران دعوت شدم خيلي خوشحالم. من اجراهاي زيادي از مليت‌هاي مختلف داشتم و اين بار بسيار خوشحالم که کار آهنگسازان ايراني را اجرا مي‌کنم.

http://muna.ir/media/k2/items/cache/1ce904c7c68baa49eb152d26d28ab98e_M.jpg

وي همچنين درباره اينکه چطور به فکر اجراي رسيتال پيانو در ايران افتاد نيز عنوان کرد: اولين نکته رپرتوار مدرن بود و بايد بگويم که رپرتوار بسيار ارزشمندي است. من 15سال است که موسيقي مدرن اجرا مي‌کنم و اين براي من بسيار هيجان انگيز است که براي اولين بار به ايران مي‌آيم و آثار آهنگسازان ايراني را اجرا مي‌کنم و از نزديک با مردم ايران و فرهنگ شنيداري آن‌ها آشنا مي‌شوم. اين پيانيست درباره شباهت‌هاي بين آثار آهنگسازان ايراني و ارمني گفت: در جواب اين سؤال بايد بگويم به طور مثال در اثر خانم فوزيه مجد يه رابطه مستقيمي بين ايشان و کميتاس مي‌بينم نه به صورت دقيق اما تشابهي که بين آن‌ها هست ملودي فولک و استفاده اونيسون از ملودي به صورت روشن است که به کميتاس خيلي نزديک است. مليکيان در ادامه افزود: ما آهنگسازان زيادي داريم که نقاط مشترکي با آهنگسازان ايراني دارند. اين نقاط مشترک بيشتر در سبک خاچاطوريان و تفکر او ديده مي‌شود. آهنگسازاني که امروز در سبک قديم فعاليت مي‌کنند و بازگشتي به قديم دارند خود اين افراد سن و سال بالاتري دارند و تفکرشان تفاوت زيادي با تفکر نسل جوان در ارمنستان دارد. وي گفت: آهنگسازان جديد مي‌توانند در سبک جديد بنويسند واين تفکر را در آثار آهنگسازان ايراني هم مي‌توان ديد. به طور مثال اجراي آثار آقايان فرهت و تفرشي‌پور را مي‌توان گفت که تفاوت‌ها و تناقض‌هاي زيادي با هم دارند. در مجموع مي‌توان گفت نقاط مشترکي بين موسيقي ارمنستان و ايران وجود دارد حتي در سبک موسيقي مدرن. اين موزيسين افزود: در زمان گذشته در شوروي سابق آهنگسازان فوق العاده‌اي بودند و ما نيز همزمان آهنگسازان خودمان را داشته‌ايم که بيشتر تحت تأثير موسيقي ملي ارمنستان بودند ولي در حال حاضر زمان عوض شده است.

و تفکر جديد در اين است که شما خود را معرفي کنيد و من فکر مي‌کنم که در ارمنستان همه چيز آزاد است و مشکلي با اين تفکر جديد نيست.

«هايک مليکيان» افزود: در آخر بايد بگويم که پروژه 1900پلاس مجموعه‌اي از اجراهاي من از سال 2009 است که طي آن فقط آثار ساخته شده از سال 1900 ميلادي به بعد را اجرا مي‌کنم و هميشه به فکر اين اجرا و کنسرت در ايران بودم و بسيا ر خوشحالم که اين فرصت پيش آمده است. آهنگسازان ايراني آثار بسيار ارزشمندي دارند که به نظر من براي حفظ اين آثار، بسيار مهم است که آن‌ها اجرا و در دنياي ديجيتال امروزي معرفي شوند.

وطن امروز/جایگاه صهیونیسم در آرای اسکار و گلدن‌گلوب

فیلم هولوکاستی؛ سوگلی امسال سیاستمداران

فیلم هولوکاستی «پسر شائول» به‌عنوان بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان گلدن‌گلوب اعلام شد و در لیست اعلام شده ابتدایی از سوی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به عنوان یکی از 9 فیلم برگزیده است و این در حالی است که بسیاری از فیلم‌های ارزنده سینمایی در سال 2015 به‌عنوان آثاری غیرانگلیسی زبان جایی در لیست اسکار ندارند. مساله‌ای که اعتراض نشریه خودی «گاردین» را هم دربر داشت و باز هم شائبه دستوری بودن جایزه اسکار را به حقیقت تبدیل کرد، چرا که اگر از جنبه‌های فنی و براساس نگاه جشنواره‌های هنری مانند ونیز و کن هم به این مساله بپردازیم، 


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/10/21/13941021000133_PhotoL.jpg

عدم حضور فیلم سوئدی زبان «کبوتری برای تأمل در باب هستی روی شاخه نشست» به‌عنوان برنده شیر طلایی ونیز و نیز برنده جشنواره کن شگفت‌آور است؛ همان فیلم تایوانی «آدمکش» به کارگردانی هو شیائوشن که یکی از بحث برانگیزترین آثار سینمایی در سال 2015 بوده و در نظرسنجی نشریه معتبر سینمایی سایت‌اند ساوند به‌عنوان بهترین فیلم امسال برگزیده شد. این عدم توجه به قابلیت‌های سینمایی آثار، برگرفته از نگاه سیاست‌ورزانه اسکاری‌هاست که باز هم در رویه‌ای مرسوم به سمت آثاری بی‌مایه و با رویکرد سیاسی رفته‌اند و با همین دیدگاه تقابل گرایانه اسکار با دین و نام کشورهای شرکت‌کننده، شاهد نادیده گرفته شدن توانایی‌های فنی فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» ساخته مجید مجیدی بوده‌ایم؛ این در حالی است که این اثر برجسته در اولین حضور بین‌المللی خود در جشنواره الف و معتبر مونترال با تحسین مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شده بود.

اما فیلم سوگلی امسال سردمداران اسکار که همان اهالی پشت پرده سینمای هالیوود هستند، فیلمی در هوای هولوکاستی با نام «پسر شائول» است و اهالی به ظاهر آکادمیک اسکارنشین در رویه‌ای کاملا همراستا با ماهیت خود اثری سیاست‌ورزانه را برگزیده‌اند که احتمال کسب جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار را هم دارد. کارگردان این فیلم که حمایت سران صهیونیستی هالیوود را پشت سر دارد، هنگام دریافت جایزه یکشنبه‌شب گلدن‌گلوب تاکید کرد که نگذاریم حادثه هولوکاست فراموش شود! و این پیامد جایزه اعطایی سران غربی به او بود. مجارستان با فیلم منتخب خود، «پسر شائول» برای اولین بار توانست گلدن‌گلوب را تصاحب کند. فیلمی به کارگردانی لازلو نمس، فیلمساز ۳۸ ساله‌ای که فعالیت فیلمسازی‌اش را به‌عنوان دستیار کارگردان برای فیلم‌های کوتاه و بلند در فرانسه و مجارستان آغاز کرد و پس از ساخت اولین فیلم کوتاه ۳۵ میلی‌‌متری با عنوان «با کمی صبر» برای تحصیل کارگردانی به نیویورک نقل مکان کرد. او از دستیاران بلاتار، کارگردان مطرح مجاری است و از این رو آثارش برگرفته از ریتمی کند و به شکل سکانس پلان است. فیلم «پسر شائول» به دنبال آن است تا از زاویه‌ای متمایز به مساله هولوکاست و داستان‌های اردوگاه مرگ آشویتس بپردازد و با توجه به جایگاه یهودیت در این ماجرا و نیز حضور صهیونیست‌ها در بدنه سینمای قدرت‌طلبانه امروز جهان، باید حساب مجزایی برای این فیلم باز کرد! شائول در این فیلم به‌عنوان راوی و هدایتگر داستان به دنبال آن است تا در میان اجساد بسیار، جنازه کودکی را که ادعا می‌‌کند پسر اوست از دست ماموران نازی عبور داده و طبق تشریفات مذهبی دین یهود دفن کند و برای این کار دنبال یک خاخام یهودی در میان زندانی‌‌ها می‌گردد. تلفیق مذهب و سیاستی که تزریق شده از تفکر غربی است موجب اقبال فیلم «پسر شائول» در جشنواره فیلم کن و دریافت تندیس کالسکه طلایی از جشنواره زاگرب و جایزه گلدن‌گلوب شده و حال در ادامه علاقه‌مندی‌ها در انتظار جایزه اسکار خواهد بود.  بدیهی است تمجیدهای بسیاری که از این فیلم شده نه از بابت حمایت از اثری هنری با قابلیت‌های فنی بلکه به دلیل توجه به فیلمی در پاسداشت هولوکاست است، چنانکه روزنامه آلمانی «دی‌ولت» در مطلبی فیلم را اولین کشف جدی سینما(!) پس از فیلم هولوکاستی «فهرست شیندلر» ساخته اسپیلبرگ دانست که در سال 1994 جوایز بسیاری از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم و جایزه اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورد.

وطن امروز/تابش نگاه رهبری در کتاب «مسیح در شب قدر»

تبلوری از فرزانگی

کتاب «مسیح در شب قدر»، تصویر جدیدی از رهبر انقلاب را به خواننده معرفی می‌کند. حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، رئیس مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی «سرچشمه» در یادداشتی بر این کتاب به بهانه آغاز سال جدید میلادی نوشته است که به نقل از «فارس» در ادامه می‌آید. کتاب «مسیح در شب قدر» شرحی از دیدارهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با خانواده شهدای ارمنی و آشوری است که بتازگی ترجمه انگلیسی آن نیز منتشر شده است. در یادداشت حجت‌الاسلام محمدرضا زائری آمده است:

http://www.jahadi.ir/fa/wp-content/uploads/2015/01/image-75ff77d45bdc99703df129adea321ce59a6790053cca9a3cd0987c7b2e15e851-V-723x1024.jpg

«کتاب «مسیح در شب قدر» یک تصویر کاملا متفاوت و جدید از رهبر انقلاب را به خواننده معرفی می‌کند و اگر کسی این شناخت و آشنایی ابتدایی را از رهبری انقلاب نداشته باشد مفهوم و معنای نامه نوشتن ایشان به جوانان غربی را درک نمی‌کند. وقتی کسی با این کتاب روبه‌رو می‌شود می‌بیند مستنداتی که در این کتاب از سال 63 ارائه شده حجم گسترده‌ای از ارتباط نزدیک و دقیق با هموطنان ارمنی و آشوری را دربر می‌گیرد، آن وقت می‌تواند علت این نگاه، دیدگاه و رویکرد را متوجه شود. کسی در جایگاه رئیس‌جمهوری و رهبری به شکل کاملا نزدیک و صمیمی با خانواده‌های ارمنی و آشوری ارتباط دارد، فقیهی که حکم شرعی خودش بر طهارت اهل کتاب است، از غذای آنها می‌خورد و به آنها یادگاری می‌دهد. بعضی نقاط اوج در این کتاب وجود دارد که بشدت حیرت‌انگیز است؛ وقتی خواننده می‌بیند رهبر انقلاب در شب قدر که تمام مسلمانان در مساجد مشغول عبادت هستند، به خانه یک هموطن ارمنی می‌روند و در آنجا کتاب مقدس آنها را به آنها هدیه می‌دهند در حالی که در دیدار با خانواده شهدای مسلمان قرآن هدیه می‌دهند، آن هم در روزگاری که به اسم اسلام، مسیحی‌ها را می‌کشند این حرکت می‌تواند معنادار باشد. در خاطرم هست یک همکلاس مسلمان که از یکی از کشورهای خاورمیانه بود داشتم. وقتی استاد عباراتی از کتاب مقدس را بیان می‌کرد نمی‌نوشت. وقتی از او پرسیدم چرا این مطالب را نمی‌نویسی؟ پاسخ داد من به‌عنوان مسلمان این عبارات را حتی به زبان هم نمی‌آورم ولی در اینجا می‌بینید یک فقیه و رهبر جامعه این کتاب را دست می‌گیرد و ورق می‌زند. ارتباط گسترده میان ایشان و مسیحیان جامعه و پرس‌وجو از اوضاع زندگی و همچنین آگاهی از آداب و سنت‌های مسیحیان قابل تامل و جذاب است. در روزهای آغاز سال نو میلادی رهبر انقلاب را در کنار کاج تزئین شده خانه مسیحیان می‌بینیم که پای درددل‌ آنها نشسته است. این ظرایف که در این فضا دیده می‌شود شاید قابل باور نباشد. کسانی را دیدم که وقتی کتاب را به آنها نشان دادم بعد از مطالعه دچار حیرت شدند. در کنار این کتاب پیوست‌هایی نیز منتشر شده و اطلاعات دقیقی از هموطنان مسیحی آمده که شامل دستخط‌ها و گفت‌وگوهاست. خوشبختانه ترجمه این کتاب هم در دسترس قرار گرفت تا مخاطبان با فضای کتاب آشنا شوند. نکته‌ای که بعد از همه اینها اهمیت دارد این است که کتاب اصلا فضای رسمی، خشک و کلیشه‌ای ندارد و چاپ کتاب، عکس‌ها، رنگ‌ها و حواشی آن بشدت نرم است. همچنین صحبت‌های رهبری با خانواده‌ها، حالات و فضای کتاب بشدت صمیمی است. اگر کسی بخواهد عکس‌های کتاب را تحلیل کند می‌تواند یادداشت‌ها و مقالات مستقلی پیرامون آنها بنویسد. مثلا اینکه خواهر یا مادر شهید ارمنی با همان پوشش خاص و سبک زندگی خودشان در کنار رهبری حضور دارند. مطالب این کتاب به نظرم شاید بیش از انتظار اولیه مخاطب است. خودم قبل از انتشار کتاب اصلا تصور نمی‌کردم این مسائل در کتاب بیان شود یا مسائلی که مطمئنا برخی فکر نمی‌کنند منتشر شود، همه انتظار داریم آنها حذف شده باشند در کتاب منتشر شده ولی صریح و شفاف عبارات درج شده است».


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین