کد خبر: ۲۸۲۱۴۷
تاریخ انتشار:
یرواند آبراهامیان، نویسنده و تحلیلگر مسائل ایران :

بهبود رابطه با غرب نتيجه تحقق يافتن اهداف انقلاب در ايران است

در ایران انقلاب را عاملی می دانند که یوغ آمریکا را از گردن کشور باز کرد. دیگر موفقیت انقلاب که اغلب نادیده گرفته می شود، تغییرات اجتماعی عظیم در کشور است. توسعه خدمات اجتماعی، آموزش، برق و بردن مزیت های اجتماعی به روستاها در این زمره است. وقتی انقلاب به دو هدف اصلی خود، استقلال و اصلاحات اقتصادی، رسید
گروه بین الملل: یرواند آبراهامیان، نویسنده و تحلیلگر مسائل ایران، در گفتگویی با جاسمین رمزی که در پایگاه اینترنتی لوبلاگ منتشر شده است گفت، مثل هر انقلابی، پس از یک نسل، چیزها کمتر انقلابی است و لزوماً معنایش خیانت به انقلاب نیست، بلکه به دلیل محقق شدن اهداف انقلاب است.نویسنده کتاب «ایران بین دو انقلاب» گفت، هدف اصلی انقلاب ایران استقلال پیدا کردن از قدرت های غربی است. گرچه ایران هیچگاه مستعمره نبود اما همواره زیر نفوذ انگلیس و آمریکا قرار داشت. همه این ها سال 1979 تغییر کرد. در ایران انقلاب را عاملی می دانند که یوغ آمریکا را از گردن کشور باز کرد.
به گزارش بولتن نیوز، دیگر موفقیت انقلاب که اغلب نادیده گرفته می شود، تغییرات اجتماعی عظیم در کشور است. توسعه خدمات اجتماعی، آموزش، برق و بردن مزیت های اجتماعی به روستاها در این زمره است. وقتی انقلاب به دو هدف اصلی خود، استقلال و اصلاحات اقتصادی، رسید، تلاش می کند رابطه خود را با دنیای بیرون عادی کند. البته برخی فعالیت های افراطی رابطه ایران را با کشورهای خارجی پیچیده کرد: بحران گروگان گیری و جنگ ایران و عراق که ایران در آغاز آن نقشی نداشت، بلکه صدام با حمایت غرب عامل جنگ بود. اما این مساله گذشته است و به گمان من بحران گروگانگیری خاطره ای از زمان های دور است. رهبران امروز کمتر انقلابی و بیشتر عملگرا هستند. آنها بیشتر به آن فکر میکنند که کشور چگونه باید در منطقه رفتار کند و به تازگی این موضوع بیشتر به رابطه با آمریکا مربوط می شود. سیاست خارجی ایران در بیست و پنج سال گذشته کاملاً عملگرا بوده است. آبراهامیان درباره پرهیز مقام های آمریکایی از حضور زیر یک سقف با محمود احمدی نژاد و گفتگوی تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا یک ماه پس از انتخاب حسن روحانی و احتمال تغییرات اساسی تر در روابط ایران-آمریکا در آینده گفت: تلاش برای عادی سازی روابط با روحانی شروع نشد. حتی وقتی رفسنجانی رئیس جمهور بود، تلاش کرد سرمایه گذاران آمریکایی را جذب کند و روابط را بهبود بخشد. بعد، خاتمی سال 2003 با «معامله بزرگ» به طرف آمریکا رفت. اما آمریکا علاقه ای نشان نداد. آنچه ایران در مقابل به دست آورد سیلی به صورتش بود: دولت بوش ایران را بخشی از «محور شرارت»خطاب کرد. بنابراین سالها پیش از روحانی علاقه به عادی سازی رابطه با آمریکا در ایران وجود داشت و اکنون پاسخ مثبت از طرف آمریکایی دریافت شده است. شاهد عادی سازی خواهیم بود، اما روابط دوستانه در کار نخواهد بود. گمان نمی کنم بازگشایی سفارتخانه ها یا اتحاد علنی در عراق یا جایی دیگر در خاورمیانه در کار باشد. حتی اگر دو کشور با هم همکاری کنند مثلاً در عراق، به آن اعتراف نخواهند کرد. در نهایت گمان می کنم بحث و جدل کمتری در کار باشد و یقیناً خطر رویاروی کمتر خواهد شد، اما چیزی مثل اتحاد نزدیک میان دو کشور در کار نخواهد بود. آبراهامیان در پاسخ به سوالی درباره اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگو با گاردین، پیش از اعلام توافق، مبنی بر این که اگر آمریکا به شیوه ای انسانی رفتار کند، مشکلی با بازگشایی سفارت این کشور ندارد و آیا در صورت حیات، امام خمینی (ره) توافق را تایید می کرد؟ گفت: [امام] خمینی [ره] نیز بسیار عملگرا بود، او از توافق ایران-کنترا حمایت کرد، پس گمان نمی کنم مساله اصول مطرح باشد. اگر فکر می کرد به سود جمهوری اسلامی است، حتماً آن را تایید می کرد.آبراهامیان در پاسخ به سوالی درباره مقاله صادق زیباکلام با عنوان «آغازی بر پایان شعار مرگ بر آمریکا» و احتمال تغییر شعار مرگ بر آمریکا در آینده گفت: ‌زمانی که دولت می توانست صدها هزار تن را به خیابان بیاورد تا شعار مرگ بر آمریکا سر دهند، گذشته است. از طرفی شک دارم بیشتر ایرانی ها اکنون عاشق آمریکا باشند. سوء ظن ملی ریشه داری به آمریکا و غرب وجود دارد که به بیش از یکصد سال قبل باز می گردد و گمان نمی کنم با توافق هسته ای از بین برود. ایرانی ها شاید فرهنگ آمریکایی، لباس ها و حتی مک دونالد را دوست داشته باشند، اما بدان معنی نیست به دولت های غربی یا آمریکا اعتماد اشته باشند. ضدیت با امپریالیست بخش از تفکر عمومی در ایران است. نتایج نظرسنجی های عمومی نشان می دهد، اگرچه بیشتر مردم از مذاکرات حمایت می کنند و خواهان رابطه بهتر هستند، اغلب آنها به دولت آمریکا بی اعتماد هستند. بنابراین باید این دو را از هم جدا کرد. آبراهامیان درباره تاثیر توافق هسته ای بر عملکرد اصلاح طلبان و میانه روها در انتخابات فوریه سال آینده میلادی گفت: یقیناً پیشرفت مهمی خواهد بود. تعجب نخواهم کرد اگر اکثریت خوبی به دست آورند. دوباره مثل دوره خاتمی، آنها کنترل مجلس را به دست خواهند گرفت و مشکلات میان اکثریت اصلاح طلب در مجلس با محافظه کاران خواهد بود. آبراهامیان درباره احتمال افزایش آزادی مطبوعات و کاهش نقش دولت در زندگی شخصی افراد گفت: بله گمان کنم بتوان چنین انتظاری داشت. از آغاز دوره ریاست جمهوری روحانی اوضاع بهتر شده است. گمان می کنم شرایط بهتر شود، اما گشایش عمده ای در کار نخواهد بود،  اما روزنامه های انتقادی تر و انتخابات آزادتر محتمل است. گشایش در ایران معنایش نظام چند حزبی و انتخابات آزاد نیست. معنایش اجازه یافتن اصلاح طلبان درون نظام برای نامزدی در انتخابات است. گمان می کنم در انتخابات آینده فشار بیشتری برای اجازه دادن به حضور اصلاح طلبان درکار خواهد بود. بنابراین ترکیب مجلس تغییر خواهد کرد. اینها افرادی نیستند که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی اند، بلکه کسانی هستند که گمان می کنند جمهور اسلامی اگر آزاد تر باشد، ایمن تر خواهد بود. آبراهامیان در پاسخ به سوال آیا ظریف مستحق قرار گرفتن در کنار مصدق است، گفت: هنوز خیلی زود است، اما با توجه به اقداماتش و در تقابل با احمدی نژاد، او ایران را به نیکی به صحنه جهانی بازگرداند. اما هنوز فقط وزیر خارجه است و بسیار وابسته به روحانی. ابراهامیان درباره فزونی یافتن شهرت ظریف بر روحانی گفت: حامیان اصلی او لزوماً تحصیل کرده های غرب نیستند، بلکه تحصیل کرده های به شیوه غربی هستند و روحانی نیستند. آنها ظریف را از خود می دانند. گمان می کنم ظریف پیچیده تر از این ها باشد، چون با نظام ارتباط هایی دارد. اما آنها او را عمل گرایی تحصیل کرده غرب، زیرک و میهن پرست تصور می کنند. از این نظر او شبیه مصدق است. آبراهامیان درباره پایبندی جمعیت زیر 35 سال ایران به تاریخ انقلاب و دفاع مقدس گفت: جنگ و انقلاب بخشی از تاریخ ایران است و حتی به آنهایی که به دنیا نیامده بودند مربوط می شود. شاید واکنش نسل جوان مثل والدین خود نباشد، اما این رویدادها بخش از فرهنگ عمومی است. انقلاب و جنگ تاثیرات عمیقی دارد. در انگلیس، مردم هنوز درباره جنگ دوم جهانی صحبت می کنند. در واقع عده کمی هستند که آن را تجربه کرده باشند، اما جنگ با نازی ها هنوز بخشی از فرهنگ عمومی است. آبراهامیان درباره کلام پایانی اش در کتاب «تاریخ معاصر ایران» که جایگاه ایران در منطقه با چگونگی حل مساله هسته ای تعیین خواهد شد، گفت: وقتی آن کتاب را تمام کردم، احمدی نژاد هنوز در قدرت بود و هنوز خطر رویارویی نظامی وجود داشت. بنابراین مایل نبودم چیزی را پیش بینی کنم، چون در جنگ هر چیزی محتمل است. اما اگر جنگ را حذف کنیم آنچه خواهید دید، شاید کلیشه ای به نظر بیاید، ترمیدور است. معنایش بازگشت به دوره پیش از انقلاب نیست، اما ثبات بیشتر و حکمرانی نهادینه روزمره را شاهد خواهیم بود. مساله ای که در سایر انقلاب ها دیده ایم و در ایران هم می بینیم. فرایندی که ادامه دوران هاشمی و خاتمی است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین