همزمان با برگزاری شب «عبدالوهاب شهیدی» باحضور بزرگانی چون شجریان و سایه، «نادر مشایخی» از پرفورمانس «آفتابه لگن هف دس» گفت و این درحالی است که در گزارشی به ضعف های گروه «دنگ شو» خواهیم پرداخت و همزمان نگاهی خواهیم داشت به آخرین وضعیت آلبوم جدید گروه «سون» از زبان یکی از خواننده های این گروه.
گروه موسیقی، محمدرضا شجریان «عبدالوهاب شهیدی» را اعتبار موسیقی ایران دانست و
هوشنگ ابتهاج از شهیدی بهعنوان تنها نوازندهای نام برد که عود ایرانی
میزند.
به گزارش
بولتن نیوز، گزارشی از شب «عبدالوهاب شهیدی» و
سخنرانی های «محمدرضا شجریان»، «هوشنگ ابتهاج»، «هوشنگ ظریف» و «حسن ناهید»، آخرین وضعیت آلبوم جدید گروه «سون» از زبان یکی از خواننده های این گروه، نگاهی به پرفرومانس «آفتابه لگن هف دس» ساخته «نادر مشایخی»، اظهارات «فریبا داوود» خواننده گروه «مضراب» از وضعیت موسیقی ایرانی و لزوم حمایت مردم از آن، گزارشی از ضعف های اجرای «دنگ شو» با شرایطی غیرحرفه ای و سردرگمی مخاطبان و همچنین رونمایی از «ردیف آوازی اسماعیل مهرتاش»، سرخط اخبار «بولتن موسیقی» امروز بیست و یکم اردیبهشت ماه را به خود اختصاص میدهند.
شجریان، ناهید و سایه از یک مرد گفتند
محمدرضا شجریان در «شب عبدالوهاب شهیدی» گفت: شهیدی یک اعتبار و یک منش انسانی و بزرگوارانه در موسیقی ما است. هرجا شهیدی بود، بالاترین عنوان هنر را داشت. چه در جشنها، چه در گلها و چه در حضور مردم، من همیشه پشت سر این نازنین، خودم را پنهان میکردم و از او یاد میگرفتم که رفتار هنری باید چگونه باشد.
استاد آواز ایران ادامه داد: با «سایه»ی عزیز بارها و بارها دربارهی این بزرگمرد صحبت کردیم و سایه چقدر با عشق و احترام از عبدالوهاب شهیدی یاد میکرد. یک احترامی بین ما برقرار بود که کسی متوجه آن نمیشد؛ اما وجود داشت و وجود دارد. از وقتی که من در رادیو بودم، مخصوصا از زمانی که جناب سایه به آنجا تشریف آوردند و برنامهی گلهای تازه و گلچین هفته را تهیه کردند، همیشه سایه به سایه در کنار ایشان بودم، چه با گروه استاد بزرگوار فرامرز پایور که حق بزرگی به گردن من دارد و چه در کنار محمدرضا لطفی و گروه شیدا، ارکستر گلها، جناب فخرالدینی و دیگر گروههایی که در رادیو بودیم.
او اظهار کرد: خوب یادم هست که جشن هنرها همیشه شب اول با صدای عبدالوهاب شهیدی و گروه استاد پایور آغاز میشد و ما آنجا نظارهگر بودیم و از هنرهای این بزرگمرد استفاده میکردیم. موقعی که بهتازگی کار را در خدمت آقای مهرتاش شروع کرده بودم، ایشان با احترام بسیار از عبدالوهاب شهیدی یاد میکرد و عشق و علاقهی شدیدی بین ایشان و آقای شهیدی بود.
وی در اینباره افزود: جناب مهرتاش میگفت که شهیدی اعتبار سازمان هنریشان «جامعه باربد» است. استاد مهرتاش، با پشتکار و عشق به این جامعه توجه داشت. تئاتر و موسیقی در آنجا ارائه و تدریس میشد و ایشان بارها و بارها از آقای شهیدی با خاطرات خوب یاد میکردند.
شجریان با بیان اینکه باید دعا کنیم سایهی شهیدی بر سر ما بماند، اظهار کرد: با عرض احترام نسبت به این پیشکسوت بزرگ و پیر دیر ما که سایهشان بر سر ما هست و باید دعا کنیم که همیشه بر سر ما بماند و سایهی نازنین که حق بزرگی بر گردن موسیقی و شعر ما دارند و چه روزگارانی که ما با هم داشتیم و داریم، مخصوصا وقتی من، مرحوم لطفی و جناب سایه سه نفری در کنار هم بودیم و آن دوران، اتفاقات خوبی میافتاد. جای لطفی خیلی در اینجا خالی است. یادش بخیر. چه زود رفت و باور نمیکردیم که لطفی آنقدر زود ما را ترک میکند و میرود.
این آوازخوان پیشکسوت همچنین گفت: امیدواریم عزیزانی که هستند سایهشان به سر ما باشد. استاد هوشنگ ظریف، هنرمند محجوب و با حیایی که کمتر صحبت میکند و وقتی که دست به ساز میبرد حرف دلش را میزند و حسن ناهید هم در این مراسم هستند. ما همه خاطراتی با هم داشتیم. خاطراتی مشترک با عبدالوهاب شهیدی. ما همه در کنار هم بودیم. امیدوارم این ارتباطات دوباره باشد؛ این استادان و بزرگان سایهشان بر سر هنرمندان امروز باشد و هنرمندان امروز هم قدر این بزرگان را بدانند.
شجریان در پایان سخنانش خطاب به مدیرمسوول مجلهی «بخارا» گفت: از علی دهباشی عزیز تشکر میکنم که میدانم سالها است با دست خالی بخارا را نگه داشته است. یادم هست که هیچ بودجهای نداشت و این مرد با پشتکار ادامه داد و تا الان بخارا را نگه داشته است و بزرگان را دوباره به جامعه یادآور میشود. او برنامههای ارزندهای برگزار میکند و امیدوارم تنش همیشه سالم باشد.
هوشنگ ظریف نیز در این مراسم پشت تریبون رفت و در سخنانی گفت: ما خاطرات زیادی با استاد شجریان و استاد شهیدی داشتیم. هر وقت ضبط و برنامهی کنسرت داشتیم، هیچ گرفتاری نداشتیم. ایشان بهموقع میخواند و وقفهای نمیانداخت.
این نوازندهی پیشکسوت تار همچنین بیان کرد: دو سه باری ما با استاد شهیدی به اروپا، آمریکا و کانادا رفتیم و وقتی آنجا کنسرت تمام میشد، همه دست میزدند و میگفتند: «زندگی» که مقدمهاش را آقای پایور نوشته بود. این را که شروع میکردیم، مردم حاضر در سالن تشویقی میکردند غیرقابل وصف و استاد شهیدی این تصنیف را میخواند. واقعا هیچ گرفتاریای موقع ضبط و اجرای کنسرت نداشتیم.
او اظهار کرد: ما برنامههایمان را گذراندیم و انشاءالله جوانها بتوانند آنطور که باید و شاید موسیقی ما را حفظ کنند.
ظریف همچنین با بیان خاطرهای گفت: متأسفانه امروز نوازندگی تار خیلی عوض شده است. معذرت میخواهم که میگویم اما حالت نوازندگی تار از بین رفته و جسارتا میگویم حالت آکروبات دارد یا عین سیخ کردن کباب کوبیده است، آخر این درست نیست. این ساز، مادر سازهای ایرانی است و باید اصالتش حفظ شود.
در این مراسم که شامگاه 20 اردیبهشتماه برگزار شد، نوازندهی پیشکسوت نی نیز در سخنانی گفت: من لزومی برای صحبت کردن خودم نمیبینم، اما مختصری از خاطراتی را که با استاد شهیدی دارم، عرض میکنم.
حسن ناهید اظهار کرد: حدود 52 سال است که من شاگرد استاد شهیدی هستم. چه در زمینهی اخلاق و ادب و چه در زمینهی هنر. خود استاد شهیدی هم در زمینهی اخلاق و هنر خیلی به مرحوم اسماعیل مهرتاش عقیده داشت و یکی از خاطرات خوبی که ما با مرحوم مهرتاش داشتیم، این بود که روزی من و جناب شهیدی و مرحوم پایور به خانه استاد مهرتاش رفتیم، چون قرار بود، بزرگداشتی برای ایشان در تالار رودکی برگزار شود.
او ادامه داد: برای آن مراسم چند کار با تنظیم استاد مهرتاش و استاد پایور ضبط کردیم و به خوبی در تالار رودکی با حضور استادان بزرگی مانند عبدالوهاب شهیدی، مرحوم پایور، هوشنگ ظریف و دیگران اجرا شد. در جشنهای هنر و همهی برنامههایی که استاد شهیدی داشت، من هم افتخار حضور داشتم. در اجراهای تمام کشورهای اروپایی، کانادا و آمریکا نیز در خدمت جناب شهیدی و اساتیدی مانند مرحوم پایور، هوشنگ ظریف و دیگران بودم و در این مدت بهجز مهربانی، لطف و محبت از عبدالوهاب شهیدی هیچچیز ندیدم.
در ادامهی این مراسم، هوشنگ ابتهاج در سخنانی گفت: من چیزی ندارم که در شأن آقای شهیدی باشد. قبل از اینکه بخت آشنایی با خود شهیدی را داشته باشم، با صدایش آشنا بودم و شیفتهی کارش شدم.
«سایه» اظهار کرد: آقای شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که من دربارهی هنرمند داشتم. با مناعت و به دور از غرضورزی. بدون حقارتهایی که ما داریم و معمولا پشت پردهی هنر پنهان میکنیم. آقای شهیدی به من امید دادند که میشود واقعا هنر خالص و ناب داشت. میتوان انسان بود. فروتن بود. مهربان بود و کار هنری شایسته هم انجام داد.
ابتهاج همچنین گفت: من دلم میخواست، اینجا اهل فن اشارهای به نوازندگی آقای شهیدی میکردند، زیرا تنها کسی بودند که عود ایرانی میزدند. این ساز همیشه خودش را با لهجهی غلیظ عربی به نوازندهها تحمیل میکرد. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند. امشب خیلی به اختصار میگذرد. شأن شهیدی بیش از این حرفها است. او همیشه برای من عزیز بوده است.
این شاعر معاصر ادامه داد: همیشه میتوانستم بهعنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانیاش. او میتوانست بیش از این، سرمشق هنرمندان باشد. روزگار مساعدت نکرد. سالهای که هنوز امکان کار هنری درخشان بود، آقای شهیدی برکنار ماند. حیف. همین حالا به خودم فشار آوردم، از ایشان نپرسم که آقای شهیدی هنوز عود میزنی؟ با نوای عودت میخوانی؟ گمانم، بله، نمیشود نخواند. این بلایی را که آقای دهباشی سر من آورد، میخواهم سر آقای شهیدی بیاورم و از او بخواهم که اینجا بیاید. مرغ، مرده و زندهاش صد تومان است. این اصطلاحی هست که درست هم هست. آن صدق و صفایی که در هنر هست به هزار نیروی جوانی هم میچربد. بیایید آقای شهیدی.
در نهایت، عبدالوهاب شهیدی برای سخنرانی آمد و گفت: به نام ایران. به نام مردم ایران. مردم هنرپرور ایران. به نام اساتید. اساتید چه در ادبیات و چه در موسیقی که همیشه نامشان را تکرار میکنم. سلام بر حاضران. میدانم محبت کردید. خیلی خوشحال شدم که دوست عزیز و گرانمایهی خودم آقای سایه را اینجا دیدم. او در گلها همهی آنهایی را که پراکنده شده بودند، جمع کرد و برای آنها حقوق بیشتری تقاضا، محل استراحت خوبی برایشان تهیه کرد.
این خوانندهی پیشکسوت اظهار کرد: هنرمندانی که در این برنامهها شرکت میکنند، غنیمتی هستند که باید ارجشان نهاد.
فرهاد فخرالدینی در این مراسم حضور نداشت، اما پیامی را به این مراسم فرستاده بود که توسط علی دهباشی برای حاضران خوانده شد.
شب عبدالوهاب شهیدی به همت مجلهی بخارا و علی دهباشی برگزار شد.
«سون» و روزهای پایانی تولید آلبوم/ فعلا کنسرت تعطیل است
گروه موسیقی «سون» طی هفته های اخیر مشغول آخرین مراحل تولید تازه ترین آلبومشان پس از تولید آلبوم «دوست دارم» است.
کیارش پوزشی آهنگساز، نوازنده و یکی از خوانندگان گروه «سون» گفت: هماکنون در مراحل پایانی ضبط آلبوم هستیم و به نوعی میتوان گفت گروه تقریبا تمامی کنسرتها و برنامههای زنده خود را به حالت تعلیق گذاشته که بتواند هرچه زودتر کارهای آلبوم را به اتمام برساند.
وی ادامه داد: این روزها به صورت شبانه روزی مشغول تولید تازه ترین آلبوم هستیم و امیدواریم ضمن توجه به فضای همیشگی گروه، اثری را به مخاطب ارائه دهیم که هم مورد پسند طرفداران باشد و هم دارای تفاوت هایی با آثار قبلی باشد. کار ترانه سرایی آلبوم هم به عهده علیرضا پیروزی است و امیر قنادی به عنوان آهنگساز و آرش قنادی نیز مانند همیشه کار تنظیم کارها را به عهده دارند.
این خواننده در پایان صحبتهای خود با اشاره به نوع فعالیتهای گروه «سون» در عرصه موسیقی پاپ بیان کرد: یکی از ویژگی های گروه «سون» این است که تلاش می کند برای گام گذاشتن در مسیرهای بعدی، آهسته ولی محکم قدم بردارد، زیرا این نوع کار کردن توجه ما را به این نکته جلب می کند تا دقت توجه بیشتری به ذائقه مخاطب داشته باشیم. ما همیشه برای تماشاگران و طرفداران گروه «سون» احترام ویژه ای قائل هستیم و البته با حضور پرشور آنهاست که برای ادامه فعالیت انگیزه پیدا می کنیم.
گروه «سون» از جمله گروههای موفق سالهای اخیر موسیقی پاپ کشورمان است. این گروه اواخر سال ۸۷ بود که اولین آلبوم رسمی خود با عنوان «با تو میمونم» را در بازار موسیقی منتشر کرد. انتشار این آلبوم در اولین گام فعالیتهای حرفه ای این گروه سه نفره، گرچه از تبلیغات و اطلاع رسانی درستی برخوردار نشد اما توانست در ردیف یکی از آثار پرفروش بازار موسیقی پاپ آن سالها قرار گیرد.
این گروه طی سالهایی که فعالیت چندانی در نشر آلبوم نداشت اجراهای زنده متفاوتی را در تهران و شهرستان تجربه کرد. ضمن اینکه اجرای تیتراژ پایانی سریال پرطرفدار «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی از جمله کارهای ارائه شده این گروه جوانپسند طی سالهای اخیر است.
«دوست دارم» عنوان تازهترین آلبوم گروه موسیقی «سون» است که مرداد سال گذشته با ارائه ۹ قطعه صوتی و ۴ نماهنگ توسط موسسه ایران گام وارد بازار موسیقی شد.
آفتابه لگن هف دس؛ دعوت به دیدن تفاوتها بود
نادر مشایخی معتقد است «اگر ۱۰۰ بار به یک موسیقی گوش دهیم به طور حتم هر بار برداشتی نو خواهیم داشت.» او این مهم را روح معناى پرفورمنس «آفتابه لگن هف دس» معرفى کرد.
پرفورمنس «آفتابه لگن هف دس» نادر مشایخی در گالرى بوم با استقبال قابل توجه علاقمندان به هنر و نیز برپایى جلسه پرسش و پاسخ به کار خود پایان داد.
نادر مشایخی با اشاره به این که اجرای دوم این پرفورمنس بسیار کاملتر و متفاوت تر از هفته قبل بود، اظهار داشت: «خوشبختانه اجرای این هفته نسبت به مراسم افتتاحیه بسیار منسجم تر بود و این را کسانی که در هر دو اجرا حضور داشتند به خوبی حس کردند. در این اجرا آنچه برایم اهمیت داشت این بود که نتوانم نقاش را پیش بینی کنم. نقاش نسبت به تمام صداهایی که می شنید بدون این که از قبل درباره شان فکر کرده باشد واکنش نشان می داد. از سوی دیگر مخاطبان با توجه به وجود این صداها و کاری که نقاش انجام می داد دریافت های مختلفی داشتند که این همان کنش اصلی پرفورمنس آفتابه لگن به شمار میرود.»
مشایخی در پاسخ به این ابهام که در دقایقی از اجرا هیچ ارتباطی میان موسیقی و نقاشی وجود نداشت، گفت: «هیچ وقت نتوانستم ترجمه ای از یک هنر را در هنر دیگر پیاده کنم و این غیر قابل لمس است زیرا بسیاری از قوانین موجود در واقع یک قرارداد است نه واقعیت. بنابراین نمی توان هنری را به هنر دیگر ترجمه کرد.»
خالق سمفونى مولانا ادامه داد:« نکته ای که در این اجرا وجود دارد تکرار است و تکرار دقیقا یعنی این که هیچ چیز مثل قبل نیست. این پرفورمنس باعث شد مخاطب به نقاشی و موسیقی دقت بیشتری کند و تمایزها را تشخیص دهد. این نکته را کافیست وقتی به یک موسیقی خاص گوش می دهید مورد توجه قرار دهید. اگر 100 بار به یک موسیقی گوش دهیم به طور حتم هر بار برداشتی نو خواهیم داشت و این یعنی تکرار.»
مشایخی با اشاره به این که ممکن است در دقایقی این تکرار برای گروهی از مخاطبان کسل کننده باشد، تأکید کرد:« تمام پیام و تلاش ما در اجرای این پرفورمنس دیدن تفاوت هاست تا این تکرار برای مخاطبان کسل کننده نباشد.»
کامبیز روشن روان: موسیقى گرافیکى، نقاشى بداهه
یکى از دیدار کنندگان از اجراى دوم این پرفورمنس، کامبیز روشن روان، آهنگساز و مدیرعامل خانه موسیقی بود که تا پایان جلسه پرسش و پاسخ هم در گالرى بوم نظاره گر این رویداد بود؛ او درباره نت هاى ابداعى مشایخى گفت:« موسیقی که در این اجرا به کار گرفته شد موسیقی گرافیکی نام دارد؛ نوعی موسیقی که به نیمه دوم قرن بیستم متعلق است. در این نوع موسیقی هر المانی یک مفهوم دارد. آهنگساز این مفهوم را برای نوازنده تعریف می کند و نوازندگان به شکل دلخواه به اجرا میپردازند به همین دلیل است که این اثر موسیقی در هر بار اجرا شکل متفاوتی پیدا می کند. اگر شما همین کار را یک بار دیگر بشنوید چیز دیگری خواهد بود ولی هویت کار همین است. تنها با تغییرات خیلی زیادی که در آن انجام می شود چرا که کار در واقع بداهه نوازی بر روی یک سری اشکال و حروفی است که آهنگساز تعریف میکند.»
او در ادامه با اشاره به نقاشی در این پرفورمنس نیز گفت: «نقاشی هم دقیقا آزاد است و نقاش به صورت بداهه به شنیدن صدای موسیقی و دریافتش کار را دنبال میکند. بنابراین در اجرای بعدی شاهد تابلوی دیگری خواهیم بود و هیچ وقت این کار تکرار نمیشود.
این هنرمند با تاکید بر این که بین موسیقی و نقاشی ارتباط خوبی شکل گرفته است، تصریح کرد: «ارتباط بین این نوع موسیقی با این نوع نقاشی کاملا درست است چرا که هر دو کار بداهه و گرافیکی است برای همین این سبک از آثار به آثار گرافیکی معروفند و هیچ وقت تکرار نمی شوند و هر بار اجرا نو به نو میشود.»
پرفورمنس «آفتابه لگن هف دس» در دو جمعه پیاپى اردیبهشت، یازدهم و هجدهم در گالرى بوم برگزار شد.
موسیقی ایرانی حمایت مردم را میخواهد
خوانندهی گروه «مضراب» که قرار است، در پروژهی «زمستان» حمید متبسم را همراهی کند، از این تجربهی موسیقایی سخن گفت.
گروه «مضراب» در سال 84 توسط حمید متبسم فعالیت خود را را در اروپا آغاز کرد و تا کنون اجراهایی در کشورهای مختلف روی صحنه برده است. متبسم تا کنون چند پروژهی موسیقی را با همراهی هنرمندان این گروه در تهران اجرا کرده و اینبار قرار است، پروژهی «زمستان» را با همخوانی فریبا داودی و هادی فیضآبادی در تالار وحدت روی صحنه ببرد.
فریبا داودی که دومین همکاری خود را با حمید متبسم تجربه میکند، در گفتوگویی با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: اولین همکاری من و آقای متبسم به سه سال پیش و اجرایی در کانادا برمیگردد که قطعاتی را براساس موسیقی ردیف دستگاهی ایران روی صحنه بردیم. به نظرم تجربهی اول، بسیار خوشایند و مفید بود.
او ادامه داد: اصولا موسیقی ایرانی در ذات خود جوهرهای دارد که به روح آدمی رسوخ و آن را تسخیر میکند. حالا در نظر بگیرید، این تجربه در کنار هنرمندی مانند آقای متبسم به یک اتفاق دلانگیز و بهیادماندنی تبدیل میشود. جالب است که بدانید در آن کنسرت افرادی از ملیتهای مختلف حضور داشتند و در پایان با اظهار لطفهای جمعی و فردی به ما نشان دادند که موسیقی ایرانی تا چه حد میتواند تأثیرگذار باشد.
این خواننده اظهار کرد: افسوس که مخاطب ایرانی از تأثیر موسیقی ایرانی بر روح و جان انسان مطلع نیست و در این آشفتهبازار، به آن کمتوجهی میکند. به اعتقاد من، موسیقی ایرانی بیش از هر چیز به حمایت مردم نیاز دارد تا بتواند بار دیگر جامعیت پیدا کند.
داودی با بیان اینکه این تجربهی خوشایند موجب همکاری دوبارهام با حمید متبسم شد، ادامه داد: آن همکاری موجب شد تا دوباره از ایشان بخواهم، در کنار هم روی صحنه حاضر شویم؛ اما اینبار در سرزمین خوب خودم، ایران. فقط اینبار هادی فیضآبادی به این مجموعه اضافه شد و گروه «مضراب» به ضرورت نوع موسیقی که طراحی و نوشته شده بود، زحمت اجرا را خواهد کشید.
این هنرمند دربارهی رپرتوار و بخش آوازی کنسرت «زمستان» نیز توضیح داد: این کنسرت دو بخش دارد؛ در بخش نخست، قطعهی «نوای دریا» که یک قطعهی بلند بیکلام از آثار آقای متبسم است، توسط گروه «مضراب» اجرا خواهد شد که از قطعات زیبا و در عین حال پیچیده و دشوار او است. در قسمت دوم «زمستان» براساس شعر معروف زندهیاد استاد اخوان ثالث با همخوانی هادی فیضآبادی و من اجرا میشود که امیدوارم ذائقهی شنوندهی سختپسند ایرانی را راضی کند.
او بیان کرد: «زمستان» قطعهای مرکب است که در ماهور، همایون، اصفهان، دشتی و چهارگاه گردش ملودیک دارد و اجرایش بسیار نیازمند تمرکز و تمرین است. امیدوارم بتوانیم از عهدهاش برآییم. البته گروه «مضراب» از جوانان با انگیزه و مستعدی تشکیل شده است که در موسیقی بسیار حرفهای هستند و با نیروی جوانی میتوانند دشوارترین قطعات را اجرا کنند.
داودی دربارهی همخوانی با هادی فیضآبادی در این اثر نیز گفت: آقای متبسم پیشنهاد چند خوانندهی مطرح را برای خوانندگی کار به من داد؛ اما دوست داشتم چهرههای جدید را وارد دنیای حرفهای کنم. البته هادی فیضآبادی در این روزها خوش درخشیده که نشان میدهد، انتخاب ما انتخاب درستی بوده است.
این هنرمند در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ساختار گروه «مضراب» در این اجرا تغییر کرده است؟ اظهار کرد: گروه «مضراب» گروهی است که آقای متبسم بر مبنای ضرورتهای موسیقایی کارشان در خارج از ایران تشکیل داده و اغلب اعضای آن در خارج از کشور سکونت دارند؛ اما اینبار به ضرورت، تعدادی از آنها امکان همراهی در این برنامه را نداشتند و نوازندگانی از ایران ما را همراهی خواهند کرد.
کنسرت گروه «مضراب» 25 و 26 اردیبهشتماه در تالار وحدت برگزار خواهد شد.
خَرِ «دنگشو» از پل گذشته؟
انگار «دنگشو» خَرش از پل گذشته و دیگر نیازی به خبرنگاران ندارد.
فقط پولِ هنگفت از تماشاگران گرفتن و اجرا در تالار وحدت نشانههای برگزاری یک کنسرت حرفهای نیست. برگزاری هر کنسرتی شرایطی دارد که باید رعایت شود. یکی از این شرایط مورد کوچکی مانند داشتن بروشور برای هر کنسرت است تا اعضای گروه و قطعههای کنسرت به تماشاگران معرفی شوند.
باید به گروههای موسیقی تازهکار گفت؛ قرار نیست همه حاضران در کنسرت از قبل با تمام قطعههای شما آشنا باشند. ممکن است برخیها برای نخستین بار به کنسرت شما آمده باشند و یا تا کنون آلبومهای شما را نشنیده باشند. قرار نیست همه دنیا با آثار فاخر شما آشنا باشند.
اگر قطعههای هر کنسرت و اعضای گروهتان از معروفترینهای دنیا هم باشند، باز هم باید همه را معرفی کنید؛ این یکی از نشانههای برگزاری کنسرتی حرفهای و اندکی احترام به مخاطب است. آن زمان میتوانید از تماشاگران و البته خبرنگاران انتظار داشته باشید که گروه و آثارتان را به درستی معرفی کنند؛ اما اگر بخواهید هیچ پولی برای چاپ بروشور خرج نکنید و به مخاطب احترام نگذارید و او را سردرگم رها کنید؛ نتیجه چیز دیگری است.
شب گذشته گروه «دنگشو» در تالار وحدت اجرایی داشت. پس از اجرای قطعهای بیکلام، خواننده گروه با لحنی تمسخُرآمیز گفت: «خبرنگارِ قشنگ! این قطعهای که شنیدی ساخته «یانی» نیست. در ضمن این نوازنده نی هم «پاشا هنجنی» نیست».
این متلکِ خواننده گروه «دنگشو» به یکی از خبرنگارانی بود که در کنسرت پیشین این گروه در اسفند 1393، مدعی شده بود که این قطعه بیکلام از ساختههای «یانی» است. همچنین این خبرنگار نوازنده نیِ گروه را پاشا هنجنی معرفی کرده بود در صورتی که هنجنی در این گروه حضور نداشت.
بیشک کسانی که با آثار «یانی» آشنا هستند و دیشب قطعه بیکلامِ گروه «دنگشو» را در تالار وحدت شنیدند، پیش از هر چیزی قطعههای «یانی» برایشان تداعی میشد.
فُرم آثار «یانی» به این ترتیب است که ریتم قطعه را تعیین میکند و در ادامه اجرا را میان نوازندگان پخش میکند تا هر کدام از نوازندگان بخشی از قطعه را تکنوازی کنند. این درست همان چیزی بود که در قطعه «بیکلام» گروه «دنگشو» هم وجود داشت. این شباهت و البته فُرم تقلیدی به قدری بود که هر مخاطبی گمان میکرد که این قطعه ساخته «یانی» است که به جای سازهایی چون هارپ و ویلن از سازهای نی و تنبک و ساکسیفون بهره برده است. (البته خودِ «یانی» به گفته شهرداد روحانی که زمانی رهبری ارکستر «یانی» را برعهده داشته، موزیسین باسوادی نیست و بیشتر تکیهاش بر تکنوازان برجستهای است که در گروهش هستند).
از طرف دیگر شباهت ظاهری زیادی که نوازنده نیِ گروه «دنگشو» با «پاشا هنجنی» داشت مخاطبانِ سردرگم و البته بیبروشور را به اشتباه میانداخت تا او را با پاشا هنجنی اشتباه بگیرند.
همین آبان سال 93 بود که گروه «دنگشو» میخواست نشست خبری خود را برای آلبوم «اتاق گوشواره» برگزار کند. مسئولان رسانهای این گروه به بسیاری از خبرنگاران زنگ زدند و با خواهش از آنان خواستند که در نشست خبریشان حاضر شوند.اکنون انگار «دنگشو» خَرش از پل گذشته و دیگر نیازی به خبرنگاران ندارد.
بهتر و مودبانه و حرفهایتر این بود که خواننده گروه «دنگ شو» به جای اینکه در جمع مردم اشتباه یک خبرنگار را فریاد بزند با خود او یا خبرگزاریاش تماس میگرفت تا این اشتباه تصحیح شود و اقدامات مورد نیاز انجام شود.
ردیف آوازی اسماعیل مهرتاش رونمایی میشود
از ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش به روایت داوود فیاضی رونمایی میشود. داوود فیاضی، خواننده و مدرس آواز، روایت ردیف استاد مهرتاش را در 6 سی دی این مجموعه طی دو سال کار و تلاش از 1390 الی 1392 ضبط کرده است.
این مراسم به همت شرکت هزارترانه در روز جمعه 25 اردیبهشت در خانه هنرمندان، سالن جلیل شهناز برگزار خواهد شد .
اسماعیل خان مهرتاش، در سال 1283 در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون به پایان رساند و سپس به موسیقی روی آورد و فراگیری تار را نزد درویشخان آغاز کرد.
او بعدتر نزد داوود شیرازی و سپس علینقی وزیری به آموزش موسیقی پرداخت. مهرتاش در سال 1305، جامعهٔ باربد را تأسیس کرد که در آنجا تار مینواخت و تصنیف میساخت و آواز و ردیف موسیقی را آموزش میداد.
او کلاسهایی برای آموزش تار، فن بیان و هنرپیشگی بنیان گذاشت همچنین حدود چهارصد و پنجاه آهنگ برای مناسبتهای گوناگون ساخت.
از شاگردان اسماعیل مهرتاش در موسیقی، میتوان عبدالوهاب شهیدی، ملوک ضرابی، برادران وفایی، محمد رضا نوابی، محمد منتشری و محمدرضا شجریان را نام برد. همچنین هنرپیشگانی چون محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی و رسول نجفیان نزد او آموزش دیدهاند.
داوود فیاضی، خواننده و مدرس آواز، روایت ردیف استاد مهرتاش را در 6 سی دی این مجموعه طی دو سال کار و تلاش از 1390 الی 1392 ضبط کرده است و در جواب آواز، بهاره فیاضی با تار و علیرضا ایلچی با سهتار او را همراهی کرده است.
انتهای پیام/
و اينكه خواننده دنگ شو نگارنده ى آن خبر را نمي شناخت و اون خبر رو هم براى طاها شخصي نفرستاد كه جواب شخصي بگيرد.
شاداب باشي