کتاب «پاپاراتزی نیستیم» مجموعه مقالههایی درباره اخلاق حرفهای و مسایل روزنامهنگاری ایران، به قلم دکتر حسین انتظامی توسط انتشارات ثانیه چاپ و منتشر شد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایبنا، مقالات این کتاب، به مرور و پیشتر در نشریات کاغذی یا فضای وب انتشار
یافته و اینک جامهای نو بر تن کرد است.عمده و بلکه همه این یادداشتها،
تکرار چند دغدغه است که تقریبا بهصورت ترجیع بند گفته شده است.
مطالب
ارائه شده در این کتاب حول مباحثی چون اخلاق حرفهای، قواعد حرفهای به
ویژه در نقد اختلاط و بلکه یکی از پندارهای دو دنیای سیاست و رسانه، اقتصاد
رسانه، استقلال حرفهای روزنامه نگار، زنگار زدایی از برخی مفاهیم روزنامه
نگاری، استقبال از تفکر معکوس، ضابطهمندی در ساختارها و موضوعاتی دیگر،
میپردازد.
در بخشی از این کتاب با عنوان «خبرنگار پاپاراتزی نیست»
که به تشریح برخی فعالیتهای غیر اخلاقی و غیرحرفهای در روزنامهنگاری
میپردازد، میخوانیم: «پاپاراتزیها، خبرنگارنماهایی هستند که زاغ سیاه
چهرههای مشهور را چوب میزنند و معمولا از زوایای زندگی خصوصی آنان عکس و
فیلم تهیه میکنند و به قیمتهای گزاف به رسانههای زرد میفروشند. این
واژه ایتالیایی، یک واژه جمع است که مفرد آن «پاپاراتزو»، برگرفته از نام
خبرنگاری سمج در فیلم «زندگی شیرین» فردریکو فلینی است؛ و شاید آن زمان
تصور نمیشد که نام یک جریان خبری سوءاستفادهگر شود.
اینها به عکس
خبرنگاران که تابع اخلاق حرفهای هستند و آییننامههای اخلاقی سفت و سختی
دارند، ترکیبی از کارآگاه، جاسوس، خبرنگار و باجگیرند. خبرنگاران معتبر
«ضبط بدون اجازه» را غیر اخلاقی میدانند، انتشار بدون توافق را نادرست
میدانند،
«پاپاراتزیها، خبرنگارنماهایی هستند که زاغ سیاه چهرههای مشهور را چوب
میزنند و معمولا از زوایای زندگی خصوصی آنان عکس و فیلم تهیه میکنند و به
قیمتهای گزاف به رسانههای زرد میفروشند
تحریف را غیر حرفهای میشمارند و سوءاستفاده از سوژه را بر خلاف اصول اخلاقی و حرفهای تلقی میکنند.
این
روزها بعضی همکاران ما وقتی شخصیتی از مجلس ختم بیرون میآید و یا به
جلسهای وارد میشود، یا با خانواده خود، در ترافیک گیر کرده، جلو میپرند و
از او سوال میکنند. اگر حتی او با بله و خیر هم جواب بدهد، باز هم سوژه
به دست این همکاران داده است. مثلا از یکی میپرسند «آقای روحانی برای
معاون اولی با شما صحبت کرده است؟» و وقتی فرد جواب میدهد نه، تیتر
میزنند: «روحانی با من درباره معاون اولی صحبت نکرده است». اگرچه مضمون هر
دو یکی است، اما چنین تیتری القاء منفی دارد و میتواند مصداق تحریف باشد.
یک حرفهای برای چنین مکالمهای تیترهایی از جنس زیر میزند:
- فلانی از پیشنهاد معاون اولی اظهار بیاطلاعی کرد
- روحانی پیشنهاد معاون اولی به فلانی نداده است
دوستان
خوبم، همین کارها را کردهایم که شخصیتهای مشهور از ما فراریاند و
روزنامهنگار جماعت را دور از جان با شارلاتان یکی میگیرند. در جاهای درست
درمان اولا، مقامات مثل مقامات ما شهوت سخنرانی و مصاحبه و آنتن ندارد و
لذا کمتر حرف میزنند. ثانیا رسانههای آنها انباشته از فرمایشات وزیر و
وکیل و فرمانده نیست و ثالثا، حتی همان مقامات هم در موقعیتهای
برنامهریزی شده (مصاحبه اختصاصی، کنفرانس خبری، نطق و ...) اعلام موضع
میکنند، یعنی چیزی به عنوان غافلگیری وجود ندارد. اگر غافلگیری هم وجود
داشته باشد، «غافلگیری رضایتمندانه» است، زیرا آن چهره میداند وقتی به یک
سردبیر باتجربه روزنامهای مهم، وقت مصاحبه میدهد، او در یک بازی مردانه
ممکن است سوالاتی بپرسد که مصاحبه شونده را آچمز کند.
حتی بد نیست
بدانیم برای فقره اخیر هم قاعده دارند. دفتر آن مقام چنانچه قبلا توافق
کرده باشند، میتواند از روزنامه یا شبکه تلویزیونی بخواهد که فلان قسمت
مصاحبه پخش نشود. رسانه نیز مطابق توافق میپذیرد، اما اگر آن فراز را ناب و
بفروش بداند، میتواند
مطالب ارائه شده در این کتاب حول مباحثی چون اخلاق حرفهای، قواعد
حرفهای به ویژه در نقد اختلاط و بلکه یکی از پندارهای دو دنیای سیاست و
رسانه، اقتصاد رسانه، استقلال حرفهای روزنامه نگار، زنگار زدایی از برخی
مفاهیم روزنامه نگاری، استقبال از تفکر معکوس، ضابطهمندی در ساختارها و
موضوعاتی دیگر، میپردازد
اعلام کند که از انتشار کل مصاحبه منصرف شده، نه آنکه قلدری کند و
بگوید «فایل آن موجود است» یا زرنگ بازی دربیاورد و زیر توافق خود بزند.
آنها میدانند چنین زرنگبازیهایی، یکبار مصرف است و سرمایه اعتماد و
اعتبار حرفهای آنها را برای همیشه مخدوش میکند.
اگر افرادی
حرفهای بر مصدر یک رسانه باشند، همکاران خود را از چنین خبرگیری و
خبرنویسیهایی منع میکنند؛ اما اگر افرادی سیاسی و البته مطیع ردههای
بالاتر، اداره یک رسانه را به عهده داشته باشند، چنین رفتاری را ترویج
میدهند و بدیهی است خبرنگاران چنین رسانهای برای خوشامد نفرات ارشد، با
یکدیگر مسابقه بگذارند. گیر اصلی از همین جاست، یعنی تبدیل این روش غیر
حرفهای و غیر اخلاقی به هنجار و مکتب و روش غالب.
چهرههای سیاسی هوشمند در برابر چنین غافلگیریهایی راههای زیر را برمیگزینند:
-
بعضی اصلا مصاحبه نمیکنند. به عکس تصور رایج، مصاحبه نکردن فی نفسه بد
نیست، بلکه پاسخگو نبودن بد است. یک وزیر میتواند مصاحبه نکند، اما با
ایجاد شفافیت، سیستمی پاسخگو داشه باشد. یک چهره سیاسی که فاقد مسئولیت
اجرایی است، حتی موظف به پاسخگویی هم نیست. اگرچه فرار همیشگی از چاسخ به
رسانهها و افکار عمومی توصیه نمیشود، زیرا برای وجهه خود او نیز خوب
نیست.
- بعضی در مصاحبههای دورهای یا موضوعی به شکل کنفرانس خبری یا
مصاحبه اختصاصی، اطلاعرسانی یا تحلیل میکنند و البته به سوالات
غافلگیرانه نیز پاسخ میدهند، زیرا مصداق غافلگیری آگاهانه است.
هر دو
گروه فوق از پریدن ناگهانی یک خبرنگار میکروفن به دست آسودهاند و نگران
روبرو شدن با خبرنگار نیستند زیرا فرض موضوع را منتفی کرده اند.
-
بعضی، وقتی خبرنگاری در شرایط غیر رضایتمندانه، آنها را به اصطلاح غافلگیر
میکند جواب نمیدهند، یا به او لبخند میزنند، یا میگویند «در موقعیت
مصاحبه نیستند»، یا میگویند «اگر لازم باشد سخنگوی من اظهار نظر میکند»
یا مثل آقای احمدینژاد خودمان نارضایتی خود رااز چنین پرسشهایی نشان
میدهند و به خبرنگار پاسخ میدهند: امروز هوا خوبه!»
کتاب
«پاپاراتزی نیستم» در 160 صفحه، شمارگان دوهزار نسخه و به قیمت پنج هزار
تومان چاپ و در اختیار علاقهمندان و فعالان روزنامه نگاری و رسانه قرار
گرفته است.