کد خبر: ۱۲۸۴۱۰
تاریخ انتشار:

واکنش کارگردان «تن تن» به منتقدان

آروند دشت‌آرای کارگردان "تن تن و راز قصر مونداس" در واکنش به نقدهای وارد شده به نمایش‌اش اعلام کرد اگر این کار طبق سلیقه عده‌ای نیست می‌توانند در کنار نقد آن حداقل یک خسته نباشید هم بگویند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مهر، مجموعه داستان‌های "تن تن" یادآور خاطرات خوشی از کودکی و نوجوانی نسلی است که این روزها ممکن است خودشان به پدر و مادرهایی تبدیل شده باشند و خواندن این داستان‌های مصور را به فرزندانشان پیشنهاد می‌دهند. دیدن تن تن روی صحنه تئاتر نیز برای ما ایرانی‌ها آن هم توسط یک کارگردان جوان و با استعداد ایرانی جالب توجه است چون شکل‌گیری کاراکترهای جذابی مثل تن تن، میلو، کاپیتان هادوک، بیانکا کاستافیوره و... روی صحنه تئاتر برای افراد خاطره‌انگیز است.

در بخش اول از نشست نمایش "تن تن و راز قصر مونداس"که با حضور دست‌اندرکاران این نمایش در خبرگزاری مهر برگزار شد، درباره چگونگی شکل‌گیری این نمایش و شخصیت‌هایش با آروند دشت‌آرای کارگردان، طناز طباطبایی و سعید چنگیزیان بازیگران اثر به بحث و تبادل نظر پرداختیم که آنچه در پی می‌آید حاصل گفتگوی فریبرز دارایی و آروین موذن‌زاده با کارگردان و بازیگران این اثر است.

* زمانی كه نام "تن تن" به میان می‌آید حسی نوستالوژیک برای عده‌ای شكل می‌گیرد كه همین حس، كنجكاوی‌ها را برای دیدن این اثر روی صحنه زیادتر می‌كند. از آنجا که در عرصه بین‌المللی هم "تن تن" كمتر روی صحنه تئاتر رفته بنابراین اولین سوالی كه به ذهن می‌رسد این است كه كدام داستان تن تن قرارست نمایش داده شود و یا اینكه تركیب چند داستان را روی صحنه می‌بینیم. شما به عنوان كارگردان از چه زاویه‌ای به تن تن نگاه كردید و چگونه به سمت روایت آن رفتید؟

- آروند دشت‌آرای: من همیشه كارهایم را با یک سوال آغاز می‌كنم و كارهایم براساس پاسخ به همین پرسش شكل می‌گیرد. مثلا در نمایش قبلی‌ام "كمی تاب بخورم" به دنبال پاسخ به این پرسش رفتم كه چگونه می‌شود میزانسن در محور "y" ها باشد و همین سوال من را یک سال و نیم، دو سال به دردسر انداخت. در این نمایش هم اصلی‌ترین سوال این بود كه چگونه می‌شود تن تن را روی صحنه تئاتر برد و در واقع هیچ ایده دیگری هم وجود نداشت. سوالم این بود كه چطور می‌شود یک كمیک استریپ را بازخوانی كرد.

الان می‌بینم كه فصل جدیدی در ادبیات نمایشی ما باب شده و آن هم بازخوانی از داستان‌های مصور و كمیک استریپ است و مطمئنم در سال‌های آینده هم حتماً بازخوانی‌‌هایی از دیگر داستان‌های مصور در تئاتر كشورمان خواهیم داشت، مثلا بازخوانی از "بتمن" و "اسپایدرمن" و ...، مثل موجی كه در دهه 70 با بازخوانی متون شكسپیر در كشور ما آغاز شد. البته ابتدا مقاومت‌هایی وجود خواهد داشت اما در طول زمان شاهد این اتفاق به وفور خواهیم بود.

و اما درباره تن تن باید بگویم این اثر جزو كتاب‌هایی بود كه در دوره نوجوانی روی من تاثیر به‌خصوصی داشت. مساله دیگر که برایم مطرح بود اینكه با وجود طرفدارانی كه تن تن در ایران دارد چطور می‌توانیم آن را روی صحنه ببریم. چون به لحاظ جلوه‌های ویژه، تئاتر ایران توانایی و امكان‌های مختلفی ندارد كه تاثیر بصری و جادویی خود را بگذارد.

ما می‌دانستیم كه با جادوی "هرژه" و همچنین انیمیشن تن تن كه اسپیلبرگ آن را ساخته و با جدیدترین تكنولوژی‌های بصری و جلوه‌های ویژه تولید شده است، روبرو هستیم اما این خطر را پذیرفتیم. من وامدار تن تن هستم و از سوی دیگر نسبت به جریانی كه این روزها در تئاتر ما جریان یافته است، دلزدگی پیدا كرده‌ام. در واقع خود من و گروهم یكی از پایه‌گذاران جریان تئاتر معاصر ایران بودیم اما معتقدم كه باید ایستاد و با فاصله به این جریان نگاه كرد.

نیاز شخصی من این بود كه نمایشی با حداقل سنگینی ممكن و به دور از پیچیدگی روی صحنه ببرم که تن تن برای این شكل ساده اجرا مناسب بود. البته رفتن به سمت نمایش "تن تن" زیاد هم آسان نبود، جسارت می‌خواست چون در این شرایط اقتصادی نامناسب روی صحنه بردن نمایشی با 20 بازیگر، 40 دست لباس، طراحی و اجرای گریم سنگین و اینكه بتوان گروه را در پنج ماه تمرین و دو ماه اجرا زنده نگاه داشت، كار بسیار سختی بود. این نمایش بدون هیچ بودجه دولتی روی صحنه رفته است نه حتی پشتوانه شركت تبلیغاتی بزرگی پشت اثر است نه ارثیه پدری و بودجه شخصی و نه حتی حمایت اسپانسر.

در واقع "تن تن" كاملا روی پای خودش ایستاده و تنها با كمک عده‌ای از دوستان كه حاضر شدند در این شرایط اقتصادی پولی را بدون بهره به ما قرض بدهند تا ما از منبع فروش گیشه این پول را به آنها بازگردانیم، شكل گرفته است. حتی نمایش برای بازیگران هم هیچ دورنمای اقتصادی ندارد و همین مساله جرات و جسارت بزرگی را می‌طلبد. اگر از "تن تن" استقبال نمی‌شد معلوم نبود تكلیف ما و بازیگران چه می‌شود. متاسفانه با وجودی كه این نمایش خوب می‌فروشد اما امكان تمدید ندارد تا حداقل هزینه‌های ما پر شود. اما در مجموع ما با دو اجرا رفتن و فشار آوردن به گروه برای روی صحنه بردن اثری باكیفیت، کار را ادامه می دهیم. متاسفانه این روزها در تئاتر ما همه چیز به سمت ساده‌سازی پیش می رود. مثلاً به جای طراحی و دوخت لباس به سمت خرید لباس‌های تاناكورا می‌روند. در این اثر هم فشار عجیبی برای حذف گریم روی من بود.

 

* حذف گریم اتفاق اشتباهی بود که خوشبختانه شما زیر بار ان نرفتید. تماشاگر تصویر ذهنی‌ای از شخصیت‌های این داستان دارد و اگر گریم‌ها حذف می‌شد نمایش نمی‌توانست تاثیر درستی بر مخاطب بگذارد. در واقع یکی از دلایل استقبال تماشاگران به ویژه نوجوانان گریم طبیعی بازیگران است و اگر گریم حذف می‌شد تعدادی از مخاطبان را از دست می‌دادید.

- دشت‌آرای: كاملا درست است، چون من این شخصیت‌ها را از هرژه خالق شخصیت‌های تن تن وام گرفته‌ام و ما ابدا نمی‌توانستیم با جزئیات تصویری كار شوخی كنیم. شاید می‌توانستیم روند قصه را دست‌كاری كنیم اما جزئیات تصویری را نه. یكی از سخت‌ترین كارها را سعید چنگیزیان در نقش تن تن انجام داده است. سعید بازیگر سه بعدی را به بازیگر دو بعدی تبدیل کرده است. یعنی هر فریم از این نمایش را كه نگاه كنید تن تن را به صورت دو بعدی در تصویر می بینید و یا حتی ژست‌هایی كه حسن معجونی در نقش كاپیتان هادوک گرفته است.

در واقع ما به لحاظ جلوه‌های تصویری هم بازخوانی درستی از یک اثر تصویری ارایه می‌دهیم. متاسفانه برخی افراد بدون اینكه شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی كشور را در نظر بگیرند و به این نكته توجه كنند كه این نمایش كاملا خصوصی و با بودجه شخصی و بدون حمایت‌هایی كه از آثار دولتی می‌شوند روی صحنه رفته است، كل كار و زحمت ما را زیر سوال می‌برند. آنها به این مساله فكر نمی‌كنند كه آروند دشت آرای یک سری كارها را بلد است و در آثار قبلی‌اش هم نشان داده است كه می‌تواند. محمد چرمشیر را هم همه از سابقه درخشانش به یاد می آورند و بازیگران هم می دانند كه چه كار می كنند پس تلاش این گروه را نباید به راحتی زیر سوال برد.

اگر ما سیاست‌گذاری درستی در زمینه فرهنگ داشتیم، این نمایش باید مورد حمایت قرار می گرفت. همه ما می دانیم كه بهمن و اسفند فصل مرده تئاتر است و تماشاگران كمی به دیدن نمایش‌ها می روند اما خوشبختانه "تن تن" توانسته مردم دلزده را به سالن نمایش بكشاند. چطور عده‌ای زحمت چندین ماهه یک گروه را با برخی سخنان نسنجیده زیر سوال می بردند؟ چطور می توان یک پل 10 متری بدون ستون را كه 200 تن وزن را تحمل می‌كند، انكار كرد؟ برای زدن این پل زحمت بسیار زیادی كشیده شده است كه با مهندسی سازه بتوان بدون ستون پل به این محكمی و عریضی را روی صحنه تئاتر زد. چطور می‌توان بازی‌های دقیق این نمایش را انكار كرد؟ ممكن است تن تن سلیقه عده‌ای نباشد اما حداقل اگر ما را تایید نمی‌كنند یک خسته نباشید بگویند.

* این مساله همیشه وجود داشته که افرادی كه زمانی در یک گروه و یا جریانی خاص بودند زمانی كه از آن جدا می‌شوند به منتقدان جدی آن جریان تبدیل می‌شوند. البته در نقدهایی هم كه شده توقعاتی از آروند دشت‌آرای كه چندین سال است یک روند را طی می‌كند، مطرح می‌شود و انتظار این است که آزمون و خطا در كار جدیدش كمتر شده باشد یا مثلاً محمد چرمشیر به تازگی نویسنده نشده است. نمایشنامه "كبوتری ناگهان" یكی از آثار ماندگار ادبیات نمایشی ما در حوزه دیالوگ‌نویسی به قلم اوست. همه اینها به یک توقع تبدیل می‌شود که ممکن است از طرف مخاطبان برآورده نشده باشد.

- دشت آرای: این سوال اگر به این شكل پرسیده شود كه هدف ما و چگونگی نگاهمان به پروژه "تن تن"چگونه بوده، كاملا درست است. به این شکل که اگر كس دیگری بود و صورت مساله دیگری داشت شاید نمایش به سمت و سوی دیگری می رفت. اما تجربه ما ثبت می شود و راه را برای افراد دیگری كه می خواهند از روی داستان های مصور بازخوانی كنند، باز می‌شود. این اولین تجربه ما بود و می دانیم كه دیكته نوشته شده غلط دارد و آزمون و خطاهای ما می‌تواند برای دیگران مفید واقع شود. باید دید چرا تا به حال كسی به دنبال اجرای "تن تن" نرفته است. در كل دنیا هم فقط دو بار این اتفاق افتاده و آن هم به كمک بنیاد هرژه بوده است.

این تجربه ما و تجربه اول محمد چرمشیر در اقتباس از یک كمیک استریپ بوده است. طبعا كار ما ایرادهایی دارد و شاید تجربه دوم ما كاملا متفاوت باشد. حداقل كاری كه این نمایش كرده علاقمند كردن تعدادی نوجوان به تئاتر است و ما عكس العمل های باورنكردنی از آنها می بینیم. "تن تن" بدون متوسل شدن به نوعی خاص از طنز و هجو شخصیت‌های سیاسی كه این روزها وسیله جذب تماشاگر شده است، توانسته مخاطبان زیادی جذب كند. ما از اول می‌دانستیم كه قرارست یک داستان ساده بدون چفت و بست را روایت كنیم. در واقع جزئیات نمایشنامه در روند كلی داستان برای ما اهمیت داشت چون داریم به یک پرفورمنس نزدیک می شویم. قرار بر باورپذیری نبوده و تنها می‌خواستیم موقعیت های واقعی را به صورت اسلپ استیک روی صحنه ببریم.

* آقای چنگیزیان نوع نگاه شما به "تن تن" چگونه بود؟ به هر حال شما هم از نوجوانی پیش‌زمینه ذهنی‌ای نسبت به این داستان‌ها داشتید. وقتی كه قرار شد در نقش "تن تن" به ایفای نقش بپردازید چه احساسی داشتید و چطور با این شخصیت نوستالوژیک برخورد كردید؟ آیا با حرف‌های دشت آرای در این زمینه موافقید؟

- سعید چنگیزیان: نتایج روی صحنه رفتن نمایش "تن تن" شاید هنوز كاملا واضح نباشد ولی تاثیرش را در آینده متوجه خواهیم شد. برخی شب‌ها انرژی تماشاگران نوجوان ما به حدی است كه باعث تعجب‌مان می‌شود. برخی شب‌ها هم كه تماشاگران ما بزرگسال هستند اجرای ما شور و هیجان شب‌های قبل را ندارد و نوع برخورد و مواجه ما با بازیگران هر شب متفاوت است؛ شب‌هایی است كه برخی تماشاگران بزرگسال می‌خواهند نوجوانان را ساكت كنند تا مثلا تمركزشان از بین نرود در صورتی كه باید این نوجوانان را درک كرد. مگر خود ما زمانی كه با تن تن مواجه شدیم چند سالمان بود. پس شاید لازم باشد تماشاگران بزرگسال ما هم هنگام تماشای این نمایش روحیه انتقادی خود را كنار بگذارند و بی‌واسطه و مستقیم با اثر برخورد كنند.

- دشت آرای: متاسفانه تربیت تماشاگر پادگانی در همه آثار ما باب شده است. در نمایش‌هایی از جنس "تن تن" اصلا لازم نیست تماشاگر آنقدر كه روی تئاترهای دیگر متمركز می‌شود، روی این اثر هم تمركز كند چون جنس این نمایش از جنس دیگری است. من اگر تماشاگری دیر بیاید حتی نیم ساعت بعد از اجرا هم او را به سالن نمایش راه می‌دهم.

تئاترهایی هست كه ما حتی یک ثانیه اش را هم نباید از دست بدهیم و تماشاگر به یك تمركز بالا احتیاج دارد. مثلا در"سگ سكوت" انگار قرار بود یک اتفاق آیینی ویژه برای تماشاگر بیافتد اما در"تن تن" هر چقدر صدای جیغ و خنده تماشاگر بیشتر باشد ارتباط بیشتر شكل می گیرد. تماشاگر ما در این نمایش وقتی می آید كه یک داستان درخشان و با چفت و بست را دنبال كند بر دام نفهمیدن و ترس از دست دادن نمایش می افتد.

- طناز طباطبایی: یكی از مشکلات ما در این نمایش این بود كه خومان هم می دانستیم كار قصه ندارد. در صورتی كه تمام ماجراهای تن تن همیشه از یک نقطه شروع و در یک نقطه به اتمام می رسد اما این قصه‌گویی در كار ما اتفاق نیفتاده است. اما زمانی كه می بینیم كودكی با لذت به تماشای كار نشسته و آن را دنبال می كند مطمئن می شویم كه كارمان را درست انجام داده ایم.

چیزی كه ما ابتدا فكر می كردیم این بود كه تن تن حتما باید كارهایی فوق العاده انجام دهد تا ما او را به عنوان تن تن قبول كنیم اما بعدها كه به این مساله فكر كردم دیدم ما همیشه دنبال این هستیم كه یا پیام ویژه ای در آثارمان بدهیم و یا از لحاظ اجرایی كاری فوق تصور را انجام دهیم. اما زمانی كه واكنش كودكان را دیدم مطمئن شدم كه با چیدمان این لحظات جذاب كنار یكدیگر مثل ماجرای انگشتر كاستافیوره و یا سوخت تورنسل ما موفق عمل كرده ایم. نمایش "تن تن" آنقدر قصه متفكرانه ای ندارد كه تماشاگر درگیرش شود اما به همان نسبت آنقدر داستانک های كوچک و جذاب كنار هم دارد كه تماشاگر را جذب خود كند. این داستانک ها تا ابد قابلیت ادامه دادن و جذاب ماندن دارند.

اگر ذهن تماشاگر بزرگسال هم بدون قضاوت و پیش بینی وارد سالن شود از كار ما لذت خواهد برد. خود كارتن های "تن تن" هم سرشار از همین قصه های جزیی و جذاب است و محمد چرمشیر به درستی این قصه‌ها را در متن به كار گرفته است. البته خود من از ابتدا یكی از منتقدان نمایشنامه بودم و فكر می كردم كه كار بدون قصه جلو نمی رود. مثلا احساس می كردم كه میلو چه نقشی می تواند در پیشبرد داستان داشته باشد و چرا مثلا در كشف و رمزگشایی‌ها همراه تن تن نیست اما بعد متوجه شدم كه تصورم درست نبوده و برعكس به میلو در این نمایش خیلی پرداخته شده است.

ممكن است میلو زیاد در ماجراجویی‌های تن تن حضور نداشته باشد اما شخصیتش آنقدر با جزئیات نوشته شده و كنش های متفاوتی از او می بینیم كه حضورش در نمایش غیرقابل انكار است. برخی تماشاگران ممكن است ناراضی از سالن بیرون بیایند و بگویند چرا قصه چفت و بست لازم را نداشته اما باید قبول كنیم كه این هم یك شكل از نمایش است. تماشاگر می تواند به راحتی از نمایش لذت ببرد اگر خود را درگیر جزئیات جذاب نمایش كند به جای اینكه به دنبال یک خط قصه مشخص باشد. من معتقدم دیالوگ ها، بازی ها و واكنش های كاراكترها و جذابیت ظاهریشان همگی از متن خوب چرمشیر می آیند. چون تاكید چرمشیر بر روی تک لحظه ها بوده است و شاید اگر ما متنی كلاسیک داشتیم كاراكترها آنقدر جذاب نمی شدند بنابراین تاكید چرمشیر بر روی تک لحظه ها بوده است.

* به هر حال شما می دانستید كه همه مخاطبان شما كودک و نوجوان نیستند و نمایش در سالنی مثل ایرانشهر قرارست اجرا شود كه بعد از تئاتر شهر بیشترین مخاطب تئاتری را دارد.

- دشت آرای: كاملا درست است. خود ما می دانستیم كه مخاطبان بزرگسال هم از نمایش دیدن می‌كند و توجه‌مان تنها روی نوجوانان نبوده است.

* به این ترتیب حتما به این مساله هم فكر كردید كه نمایش باید برای مخاطب بزرگسال هم جذابیت هایی داشته باشد.

- دشت آرای: این نمایش مطمئنا تنها مخاطب نوجوان را جذب نمی كند. حتی یكی از تماشاگران ما كه مرد مسنی هم بود چند شب قبل من را در آغوش گرفت و در حالی كه اشک می ریخت از من تشكر می كرد كه او را به دوران نوجوانی اش برده و خاطرات داستان های "تن تن" را برایش زنده كرده ام. بسیاری از تماشاگران ما افراد بزرگسالی هستند که با خط كش هایشان به دیدن این نمایش نمی آیند و به تبع ارتباط بسیار خوبی هم با كار برقرار می كنند.

خیلی از شب ها ما تماشاگر نوجوان نداریم اما سالن از قهقهه و خنده تماشاگر پر می شود. من همیشه در 4-5 اجرای اول عادت دارم كه پشت سر تماشاگران در سالن می نشینیم و واكنش هایشان را نگاه می كنم. در 10 دقیقه اول نمایش همه دارند شخصیت های معروف نمایش را به هم معرفی می كنند و خوشبختانه تا انتها هم می بینیم كه تماشاگر خسته نشده و ما سكوتی در نمایش نداریم. مهمترین مساله این است كه "تن تن"در زمستان 91 در تهران اجرا شده است.

* اینكه نمایش "تن تن" توانسته با قاب‌بندی‌ها و خلق كاراكترهای آشنا حس نوستالوژی نسلی را برانگیزد حرفی نیست. اما نكته مورد توجه همان طور هم كه خودتان اشاره كردید به متن نمایشنامه باز می گردد. محمد چرمشیر سال‌هاست كه به عنوان یكی از بهترین نمایشنامه نویسان ایران شناخته می شود اما مساله‌ای در چند سال اخیر مطرح شده كه وی بسیار پركار شده و می‌گویند چرمشیر طرحی چند صفحه‌ای را در مدت زمان كمی می نویسد و به كارگردان می دهد و این كارگردان است كه در روند تمرین تا اجرا طرح را تكمیل می كند. آیا در نمایش شما چنین اتفاقی افتاد یا اینكه از ابتدا با نویسنده بحث و تبادل نظر داشتید و نمایشنامه ای كامل در اختیارتان قرار گرفت؟

- دشت آرای: من سال هاست كه با محمد چرمشیر كار می كنم و این اولین بار نیست كه نمایشنامه ای از او را كار می كنم. چرمشیر دایما در حال خواندن و نوشتن است و در جریان تمام متن هایی كه از یک سال قبل نوشته و یا برای نگارش به او پیشنهاد شده است، هستم. در طول مدتی كه با او همكاری می‌كنم حتی یک بار هم ندیدم كه چرمشیر به كسی طرح بدهد. چرمشیر همیشه نمایشنامه هایش را وفادارانه می نویسد و به شكل عجیبی هم می نویسد. درست است او به سرعت می نویسد و "تن تن" را هم در عرض 45 روز نوشته است. هر روز ساعت 8 صبح من كلید خانه ام را به چرمشیر می دادم و می رفتم. او در بالكن خانه من این نمایشنامه را 45 روز نوشت.

چرمشیر بعد از نگارش متن دست كارگردان را برای تغییر كاملا باز می گذارد. بنابراین می توانید هر تغییری كه خواستید البته با استدلال و دلیل قانع كننده در متن‌هایش بدهید. هر پدیده‌ای یک آسیب‌شناسی دارد. ما هیچ نویسنده‌ای نداریم جز چرمشیر كه آنقدر وفادارانه فقط نمایشنامه بنویسد و جذب فیلمنامه نویسی و سریال نشده باشد.

این ویژگی هم جنبه های مثبت دارد و هم منفی كه باعث شده تعداد زیادی نمایشنامه در مدت زمان كمی بنویسد. اما زمانی به همین شخص انتقاد می شد كه چرا آنقدر آثارش شاعرانه و پر از مونولوگ های طولانی است. اما در نمایش "تن تن" خبری از مونولوگ های عجیب و غریب و طولانی و روایت های عجیب نیست. نمایش پر از شوخی است و ممكن است این تصور غلط به وجود بیاید كه این شوخی ها از خلاقیت كارگردان و یا بداهه گفتن بازیگران باشد در صورتی كه همه چیز از متن می آید. چون تجربه و خلاقیت چرمشیر به جای نوشتن دیالوگ در پرداخت شوخی های جذاب و شیرین نمود پیدا كرده است.

متاسفانه در كشور ما هر كس زیاد كار كند حرف و حدیث هایی پشت سرش به وجود می‌آید. مثلا گروه تئاتر لیو زمانی خیلی پركار بود و یا آتیلا پسیانی در دوره كارهای اجراهای زیادی روی صحنه داشت و می دیدیم كه حرف های بسیاری پشت سرشان می زدند. خود من زمانی كه زیاد كار می كردم منتسب به داشتن انواع گاوداری‌ها، دادن كولر به همه روسا و... می شدم!

چه اتفاقی برای جامعه تئاتر ما افتاده كه محمد چرمشیری كه در سال 17 نمایشنامه می نویسد در مظان اتهام است ولی آقای ایکس كه سه سال طول می كشد یک نمایشنامه بنویسد و یک واو از متنش را هم نمی‌توانی جابجا كنی، به خودش اجازه می‌دهد كه هر پدیده‌ای را نقد كند. به نظرم افراد باید با خروجی‌شان با هم حرف بزنند. من روی ساختمان نمایشنامه چرمشیر حرف دارم و حاضرم درباره اش بحث كنم.

طباطبایی: دقیقا اشتباه منتقدان همین جاست چون ما اگر یک قصه سر راست داشتیم بسیاری از جذابیت‌های كار از بین می‌رفت.

منظورتان از قصه سر راست، قصه‌های خود "تن تن" است؟

- طباطبایی: نه منظورم یک قصه سر راست به معنای معمولی است، داستانی كلاسیک كه آغاز، میانه و پایان دارد. یک قصه چفت و بست دار. به نظرم هوشمندی چرمشیر در این بود كه قصه كلیشه‌ای نشده است. چون همه ما بازیگران در مورد قصه نداشتن متن با چرمشیر خیلی بحث كردیم و او با ما مبارزه كرد. اما در نهایت می‌بینیم كه این "تن تن" متفاوت به نفع كل كار تمام شده است. به نظرم به جای اینكه با این تجربه مخالفت كنیم بهتر است زوایای پنهان آن را كشف كنیم.

*  چرمشیر نمایشنامه‌نویسی است كه خودش را به یک یا دو نفر محدود نكرده و برای همه نسل‌ها می‌نویسد؛ حتی كارگردان‌های جوان و كم تجربه. اما اگر بخواهیم نقد منصفانه‌ای داشته باشیم این سئوال پیش می‌آید كه چرمشیرِ باسابقه چرا در سال‌های اخیر آثاری متفاوت از سبک و سیاق همیشگی‌اش می نویسد. درباره کار شما نیز این سوال برای مخاطبی كه از قبل "تن تن" را می‌شناسد شكل می‌گیرد كه قرارست به دیدن كدام داستان "تن تن" بنشینند و یا اینكه قرارست نمایش از تركیب چند داستان مختلف مثل انیمیشنی كه اسپیلبرگ ساخته است، تشکیل شده باشد. در ذهن تماشاگر پازلی در هم ریخته شكل می‌گیرد و نمی‌تواند ارتباط داستانک‌ها را با قصه‌ای كه از قبل خوانده پیدا كند. البته وارد شدن به قصه "تن تن" كار خطرناكی است و ممكن بود با واكنش منفی تماشاگر روبه‌رو شوید. شما چه رویكرد و تمهیدی برای این واكنش‌ها اندیشیدید؟

- دشت‌آرای: البته كاری كه چرمشیر كرده با كاری كه اسپیلبرگ انجام داده و از سه داستان تن تن الهام گرفته است، خیلی فرق می‌كند. در این كار ما شخصیت‌ها و ویژگی‌هایشان را از داستان اصلی وام گرفتیم و آنها را در داستان تازه‌ای قرار دادیم. نمایش ما پر از تكه داستان‌های كوچک است. در واقع نمایش به پرفورمنس نزدیک می‌شود و در عرض كش می‌آید. این قصه چفت و بست‌دار پلیسی به نفع پدید آمدن لحظه های ناب نمایشی در ساختمان نمایش بلعیده شده است. این اتفاقات تعمدی روی داده است. بنابراین بازیگر در این نمایش مهمترین ركن است و بازیگرست كه همه چیز را شكل می ‌هد. منطق اسلپ استیک هرژه جز این نیست.

قصه‌های تن تن هم هیچ كدام گره‌های دراماتیک پیچیده ندارد و هیچ كدام داستان‌های آگاتاكریستی‌وار نیست. ویژگی "تن تن"به تصاویری باز می گردد كه هرژه كشیده است. هیچ كدام از 24 داستان تن تن ویژگی‌های ماجراجویانه خاصی ندارد. مهم تصاویر هستند در این نمایش هم 80 درصد زمان تمرین های ما بر تمرین ژست اختصاص یافت كه ژست ها كاملا منطبق با شخصیت های اصلی باشند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین