کد خبر: ۹۳۲۶۴
تاریخ انتشار:

نوستالژي تاريخي يا هراس از قدرت مقاومت

کیهان:

در يكسال و نيم گذشته و مقارن با شكل گيري، قوام و اوج گيري انقلاب هاي منطقه در بستر بيداري اسلامي، بارها و به دفعات جنجال سازي هاي پياپي از سوي آمريكايي ها و چند كشور غربي عليه جبهه مقاومت بخصوص ايران و سوريه در فازهاي مختلف پيش كشيده شده است.
طي روزهاي اخير نيز در ابعاد مختلفي شيپور فشارها عليه ايران و سوريه نواخته شده است. اما، هدف گذاري اين فشارها كه به موازات يكديگر در دو سو عليه ايران و سوريه دنبال مي شود كجاست؟ محاسبات آمريكايي ها و چند كشور غربي درست از آب درآمده است؟ خطاي محاسبات پيرامون موضوع ايران و سوريه در كجاست؟ پيامد اتفاقات و تحولات پيش روي چيست؟ و بالاخره اين سؤال كليدي مطرح است كه آيا آمريكا و غرب در مسابقه راهبردي عليه سوريه با تاثيرگذاري بر ايران به خط پايان مي رسند؟
گفتني است؛ پيش از واكاوي پاسخ به سؤالات بالا، بايد دو سوي سناريويي كه محور غربي با همراهي ارتجاع عربي عليه ايران و سوريه در سه هفته گذشته تدارك ديده بودند مورد اشاره قرار بگيرد تا نقطه عزيمت بحث روشن شود.
از يكسو؛ در اول ژوئيه- 11تير- تحريم هاي نفتي عليه ايران با برآورد و ادعاي به اصطلاح «فلج كننده» و «گزنده» از سوي غرب به اجرا درآمد. طرفه آنكه يك روز قبل از آن در 30ژوئن- 10تير- نشست ژنو با موضوع سوريه برگزار شد و بعد در فاصله اي پنج روزه- 5ژوئيه- نشست پاريس برگزار مي شود تا خروجي اين دو نشست يكسره كردن كار دمشق باشد و در اين ميان هيلاري كلينتون بطور رسمي اعلام مي كند كه؛ «بشار اسد بايد از قدرت كناره گيري نمايد»!
اما علي رغم همه اين تقلاها و تحركات، همگان ديدند كه سوريه زانو نزد و ايستاد تا جايي كه كوفي عنان نماينده ويژه سازمان ملل براي حل بحران سوريه به مصاحبه با لوموند پرداخت و اين واقعيت را برملا كرد؛ «در موضوع سوريه شكست خورديم» و بعد يك عبارت معنادار را به زبان آورد؛ «از ايران بايد در حل بحران سوريه براي حضور در نشست هاي بعدي دعوت بعمل بيايد» و بعد از آن بود كه عنان براي رايزني با مقامات كشورمان به تهران آمد.
از سوي ديگر؛ هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا سراسيمه و باشتاب سفر منطقه اي خودش به منطقه خاورميانه را شروع مي كند و بطور ويژه با مقامات رژيم صهيونيستي به رايزني درباره ايران و سوريه مي پردازد.
از اينجا به بعد است كه گويا قرار شده تا يك اتفاق ويژه درباره سوريه بيفتد و اينجاست كه چهارشنبه گذشته مصادف با سالگرد پيروزي «مقاومت» در جنگ 33روزه دمشق خونين مي شود و در پي اين حمله تروريستي، داوود راجحه وزير دفاع، آصف شوكت معاون رئيس ستاد ارتش و حسن تركماني معاون رئيس جمهور و هشام بختيار رئيس سازمان اطلاعات و رئيس دفتر سازمان امنيت ملي كشته مي شوند.
به موازات اين اقدام تروريستي كه رد پاي آمريكا و ارتجاع عرب در آن ديده مي شود و منابع خبري از جمله اسلام تايمز آن را مرتبط با ماموريت محرمانه هيلاري كلينتون مي دانند؛ انفجار اتوبوس حامل گردشگران اسرائيلي در بلغارستان بهانه اي مي شود تا مقامات رژيم صهيونيستي انگشت اتهام انفجار بورگاس در بلغار را به سمت ايران و حزب الله نشانه بروند و بلافاصله امپراتور رسانه اي غرب نيز اين ادعاي واهي را در سطحي گسترده پمپاژ مي نمايد و...
همچنين در تازه ترين جنجال سازي ها عليه جبهه مقاومت، يكبار ديگر ايران اسلامي مورد هجمه قرار مي گيرد و اين بار «مارك كرك»، «جان كايل» و «جوزف ليبرمن» سه سناتور آمريكايي در نامه اي به اوباما خواستار مي شوند كه 65 مقام ديگر ايران به علت آنچه كه ناقض حقوق بشر خوانده شده اند در فهرست تحريمي آمريكا قرار گيرد!
مقارن با اين فضا عليه ايران و سوريه، بايد به نوشته چندي پيش روزنامه آمريكايي واشنگتن پست در 12ژوئيه- 22تير- نيز اشاره كرد كه مي نويسد؛ «براي ايران و سوريه تابستاني ناآرام در راه است.»
نويسنده واشنگتن پست- ديويد ايگناسيوس- در اين مقاله خود از كتابي به نام «تفنگ هاي اوت» نوشته باربارا تاكمن ياد مي كند كه به روزهاي در آستانه جنگ جهاني اول اختصاص دارد.
نويسنده واشنگتن پست در واقع سعي مي كند اوضاع را بسيار وخيم تشريح كند و القاء نمايد كه وضعيت ايران و سوريه اضطراري است و از همين روي در تهديدي تلويحي ابراز اميدواري مي كند جهان شاهد تكرار «تفنگ هاي اوت» نباشد و آمريكا بتواند در مذاكره با ايران و سوريه به نتايجي برسد.
در اين شرايط اين سؤال به ميان مي آيد كه هدف و راهبرد آمريكايي ها و چند كشور غربي چيست و توان اين راهبرد تا كجاست؟
بدون مقدمه بايد گفت هدف آمريكايي ها وكشورهاي غربي همسو با پيمانكاري محور ارتجاع عربي، كند كردن خيزش ها و خروش ها در انقلاب هاي منطقه است و طبيعي است كه ايران اسلامي به عنوان الهام بخش انقلاب ها و نقطه آرماني بيداري ملت ها كانون هجمه ها و حملات باشد و چون حريف ايران نمي شوند اين بازي را از نقطه اي ديگر آغاز كرده اند.
براي همين است كه ويتالي چوركين نماينده روسيه در سازمان ملل در نشست شوراي امنيت پس از وتوي قطعنامه غربي ها بر ضد سوريه، سياست رياكارانه و يك بام و دو هواي غربي ها را مورد توجه قرار مي دهد و از نيت آنها پرده برمي دارد؛ «هدف اصلي جنجال غرب در خاورميانه فقط و فقط ايران است تا چهره راهبردي منطقه را تغيير دهند.»
خب؛ اكنون اين سؤال روشن و به دور از هرگونه ابهام به پيش كشيده مي شود كه آيا تلاش هاي به اصطلاح راهبردي آمريكايي ها بر ضد ايران با اهرم تحريم هاي «فراگير» و «هوشمند» و استفاده از ابزار فشار به سوريه موفق بوده است؟
پاسخ را بايد جدا از قاب رسانه هاي غربي و ارتجاع عربي جستجو كرد كه بي وقفه بر اين طبل مي كوبند كه؛ «كار سوريه تمام است و اسد رفتني است» اما به گواهي واقعيت ها در اين مسابقه هرچه مي كنند به پايان خط نمي رسند چون دچار خطاهاي راهبردي هستند.
در رأس خطاهاي راهبردي آنها، اين مسئله وجود دارد كه مي خواهند واقعيت هاي دولت و ملت سوريه را در پس تفسيرهاي بي بي سي، الجزيره، العربيه و... ارزيابي نمايند.
و خطاي ديگر اين است كه عمق استراتژيك سوريه كه در جبهه مقاومت جاي دارد و ريشه دوانده است را ناديده مي گيرند و مي خواهند با دولت سوريه مانند دولتي كه رئيس آن را نمي پسندند برخورد نمايند.
اما مسئله ديگري كه بايد بدان تصريح داشت و در ناكامي محور غربي و ارتجاع عربي در موضوع ايران و سوريه نقش دارد مسئله رژيم صهيونيستي است.
به تعبير «جان موشيمر» و «استيفن والت» كه در كتابي تحت عنوان «لابي اسرائيل در سياست خارجي آمريكا» مطرح مي كنند؛ اسرائيل را بايد «دردسر راهبردي» آمريكا دانست كه بسياري از واكنش ها و تصميمات ناپخته واشنگتن در گرو حمايت از اسرائيل است.
از همين روي؛ بسياري از اشتباهاتي كه آمريكايي ها هم اكنون در موضوع ايران و سوريه دچار مي شوند ناشي از فشار لابي صهيونيستي است كه از ترس و هراس بيداري اسلامي و جلوگيري از الهام بخشي انقلاب اسلامي خواستار راه چاره از آمريكا و غرب هستند.
طي روزهاي اخير و به دنبال به نتيجه نرسيدن محاسبات آمريكايي ها در منطقه، مجلس نمايندگان آمريكا لايحه روابط راهبردي با اسرائيل را شفاهي تصويب مي كند.
اين لايحه شامل تعهد واشنگتن به تأمين سلاح اسرائيل و مخالفت با قطعنامه هاي ضد اسرائيلي سازمان ملل، ايجاد سيستم تدافعي گنبد آهنين براي مقابله با اصابت موشك هاي بردكوتاه، فروش جنگنده هاي اف-35 به رژيم صهيونيستي و... است.
جالب اينجاست كه «اريك كانتور» رهبر اكثريت جمهوريخواه مجلس نمايندگان آمريكا در حمايت از لايحه مورد اشاره مي گويد: «اين لايحه مورد تاييد هر دو حزب در كنگره است و به رئيس جمهور ارائه خواهد شد تا تأكيد شود در هر زمان كه منطقه خاورميانه در شرايط خطرناكي قرار گيرد، آمريكا قاطعانه در كنار رژيم صهيونيستي ايستاده است.»
بنابراين جنجال سازي ها درباره ايران و سوريه در جبهه مقاومت يك معناي اصلي دارد و آن احساس خطر براي موجوديت رژيم صهيونيستي در بستر بيداري اسلامي و خيزش و خروش ملت هاي حق طلب و عدالتخواه است.
حسام الدين برومند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین