کد خبر: ۹۰۷۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

منتظِر، منتظَر، جاده انتظار!

انتظار، همانند سکه ای است که تلخی و شیرینی را در دو روی خود جمع کرده. طعم تلخش از باب کُشندگی فصل انتظار است که ثانیه هایش در مقیاس یک عمر زمان می برد؛ اما مزه ی شیرینی اش بدان جهت است که بودن کنار محبوب را ارزشمندتر می کند.

جاده ی انتظار زیباترین و در عین حال خطرناکترین جاده ای است که در برابر آدمی قرار گرفته و گذر سالم از این مسیر، ملزوماتی را می طلبد.

منتظِر، بی قراری است که در جاده ی انتظار، در پی نشانه هایی است تا از یارش خبری برسانند و می کوشد با انتخاب مسیرهای میانبُر، فاصله ی رسیدن به محبوبش را کوتاه و کوتاهتر کند.

و منتظَر همان عاشق ترین معشوقی است که چشم انتظاری اش برای پایان فصل انتظار، از منتظِر هم بیشتر است.

به راستی در هنگامه ی انتظار چه نهفته است که اینچنین هیاهو به راه انداخته و عالمی را به تکاپو واداشته است؟

منتظَرش کدام دلربایی است که برای دیدارش باید عمری صرف شود و طالب دیدارش را عبوری دقیق از پیچ و خمهای جاده ی انتظار نیاز است؟

رسیدن به نقطه ی رهایی و موعود، معمای پررمز و رازی دارد که از شروع جاده ی انتظار تا پایانش با رویش و ریزش همراه است. چه بسیار منتظِرانی که چشم و گوش بسته بیتاب شدند و در میانه ی راه، تابلوهای صحیح و غلط را اشتباه گرفتند و به جای میانبر، به بیراهه زدند. عمری را به بهانه ی رسیدن به نقطه ی موعود صرف نمودند و آخرالامر، خود را در دورترین فاصله از محبوب دیدند، و البته دیگر برای بازگشت دیر شده بود.
و چه بسیار در راه ماندگان و به بیراهه رفتگانی که چشمانشان را باز کردند و مسیرشان را به راه اصلی تغییر دادند و همینک، در نزدیکترین فاصله با یارشان در حرکتند.

در این میان، جایگاه ما کجاست و چه می کنیم؟ ایستاده ایم تا یارمان به ما نزدیک شود؟ در حال دورزدن و برگشت به ابتدای مسیریم؟ چشم و گوش بسته، یابن الحسن می گوییم اما غافل از آنیم که کج می رویم؟ یا نه، تابلوهایی رسیدن به یار را یک به یک و بادقت می خوانیم و حرکتمان را با علایم هشداردهنده تنظیم کرده ایم تا صحیح و سالم و به موقع به پایان راه برسیم؟

جاده ی انتظار فراز و نشیب دارد و سخت و نفسگیر است اما آدمی را از آن گریزی نیست. همگان، با هر مرام و مسلکی، باید آن را بپیمایند و در بالا و پایین آمدنهای آن آزموده شوند تا عیار واقعیشان مشخص شود.

اصلی ترین نکته در این راه، شناخت هدف و دلسپردن به آنانی است که حقیقتا راه بلدند و البته یافتن راه بلدان، داستان دیگری است.

منتظِر باید بداند در این جاده ی زیبا و خطرناک، متقلبین بسیارند و دکانهای پر زرق و برق آنان به شدت فعال است. طراح مسیر انتظار، علایم هشداردهنده را به وفور در سطح جاده نصب کرده اما همگان را برای چگونگی عبور از آن، آزادِ آزاد گذاشته تا دیگر بهانه ای برای احدی باقی نماند.

منتظِر باید مراقب راهزنان باشد، همانانی که بعضا همرنگ منتظران می شوند و کم کم، دستشان به جیب عقیده ی همسفرشان می رود و آرام آرام، سرمایه های اعتقادی رفیقشان را از او می گیرند و در اوج نداری، در میانه های راه رهایشان می کنند.

او باید به شدت مراقبت نماید تا دوست و دشمن جایشان عوض نشود. دشمن چرب زبان، از همان دری وارد می شود که آدمی هرگز فکرش را نمی کند، از همان نقطه ی اطمینان و اتکای انسان. همان جایی که مغرورانه بر روی آن همیشه حساب باز کرده ای و هرگز نمی پنداری که روزی پاشنه آشیل زندگیت شود.

منتظِر باید بکوشد و مجاهدت نماید تا در جاده ی انتظار، معتمدین حقیقی منتظَر را بیابد، آنانی که عمرشان را در راه یار صرف کرده اند و اینک، دلسوزانه، چونان شمعی می سوزند اما می کوشند نورشان را به دیگران برسانند تا راه و چاه را بنمایانند.

جاده ی انتظار خطرناک است و زیبا، راهزن دارد و راه بلد، دکانهای حاشیه ی جاده، عموما رهرو را به بیراهه می کشانند اما تابلوهای هشداردهنده اش که فقط به ادامه ی مسیر و متوقف نشدن تحت هیچ شرایطی تاکید دارند، می توانند میانبرهای رسیدن به نقطه ی رهایی را پیش پایمان بگذارند. برای عبور با سلامت از این مسیر، باید دستمان در دست پیک منتظَر باشد، همین!

* میثم نادی/ مداح اهل بیت(ع)

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
0
0
مداح اهل بیت ؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین