کد خبر: ۸۸۶۱۸
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار:

خاطرات خواندنی آیت‌الله مصباح از شریعتی

شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی را عموم صاحب نظران، دو شخصیتی می شناسند که از پیش از انقلاب، در باره مرزهای عقیدتی حساسیت خاص و بصیرتی مثال زدنی داشته اند. از همین جهت بوده که در باره مصادیقی معین هم بین این دو بزرگوار اشتراک نظر و عمل یافت می شود.
یکی از این موارد، اشتباهاتی بوده که در آثار دکتر علی شریعتی یافت می شده است. آیت الله مصباح یزدی در راستای اصلاح این موارد دست به تلاشی گسترده زدند وحتی تلاش نمودند دکتر شریعتی نزد علامه طباطبائی برود یا آنکه با خود ایشان مباحثه نمایند که بنا به دلایلی منتج به نتیجه مطلوب نشد. ایشان در جایی خاطره این تلاش ها را نقل نموده اند که متضمن نکاتی جالب است و خواندنش خالی از لطف نیست:

«شهید دانش آشتیانی که از شهدای 72 تن است ... و سابقه رفاقت خیلی طولانی با ما داشت ... در یکی از سفرهایی که آمده بود قم، بعد از نماز مغرب و عشا با هم در صحن مسجد اعظم نشستیم. ایشان باب سخن را باز کرد و گفت: درباره سخنان شریعتی چه نظری دارید؟

...گفتم: به نظر من، ایشان انحرافات ریشه ای دارد.

... گفت: شما تأثیر این انحرافات را چه اندازه می دانید؟

گفتم: بسیار عمیق.

... گفت: نظر شما درباره اینکه با خود ایشان راجع به اشتباهاتشان گفتگو شود چیست؟

گفتم: آن سیمایی که از شریعتی از لا به لای نوشته ها و گفته هایش برای من مجسم شده –اگر درست تشخیص داده باشم- آن است که ایشان آدمی نیست که دنبال منطق صحیحی باشد. یک آدم مغروری است که اهداف خاص روشنفکرانه غربی غیر اسلامی دارد و مسائل اسلامی را یک پوششی قرار داده است برای پیشبرد آن اهدافش ... آنچه برای او اصالت دارد، یک هدف اجتماعی است که می خواهد قهرمان آزادی خواهی بشود.

... گفت: شما خیلی منفی فکر می کنید. اتفاقاً من با ایشان صحبت کرده ام و گفته ام ظاهراً در صحبت های شما اشتباهاتی هست و آیا حاضر هستید با کسانی که غرض و مرضی ندارند، بحث کنید و حل بشود. ایشان [دکتر شریعتی] گفته است: من حاضرم در هر جایی، در هر زمانی با هر کسی که شما پیشنهاد بکنید، بحث بکنم.

گفتم: ان شاء الله این طور باشد، اما آنچه من تصور می کنم غیر از این است.

گفت: روی این فرض صحبت کنیم که ایشان حاضر باشد با کسی بحث بکند و اگر برای او روشن شود که اشتباهاتی داشته است، از اشتباهاتش دست بردارد. اگر چنین فرضی صحیح باشد، خوب است ایشان با چه کسی بحث کند که سختش نباشد حرف او را بپذیرد؟ شخصیت مهمی باشد تا ایشان بگوید: چون شخصیت مهمی بود معلوم می شود که او درست فهمیده و من اشتباه فهمیده ام. غرور او نشکند.

شهید دانش آشتیانی گفتند: چطور است که با علامه طباطبائی ملاقاتی داشته باشد.

گفتم: اگر واقعا ایشان حاضر است اشتباهاتش را بپذیرد، خوب است. چون علامه شخصیت جهانی و بزرگی است، برای او هیچ شکستی محسوب نمی شود که مثلاً علامه طباطبایی اشتباهاتش را اصلاح کردند، پیشنهاد خوبی است.

گفت: ایشان این قول را به من داده که هر جا، هر کس که باشد، من حاضرم بحث کنم. شما ببینید آقای طباطبایی ایشان را می پذیرند که بیایند صحبت کنند یا خیر؟

... قرار شد که بنده با علامه طباطبایی صحبت کنم و نتیجه را به آقای دانش از طریق تلفن اطلاع دهم و ایشان قرار بگذارند و بیایند قم و با آقای طباطبایی صحبت کنند. ... ما صبح رفتیم خانه ی مرحوم علامه طباطبایی.
گفتم: آقای دانش که معرّف حضور شما هستند، چنین پیشنهادی دارند و گفتند که من با او صحبت کرده ام و گفته است که من حاضرم با هر کسی بحث کنم. حالا حضرت عالی اجازه بدهید بیاید نزد شما و اشتباهاتش را برای او توضیح بدهید. پذیرفتن اشتباهاتش از مثل شما برای او عار نیست.

ایشان فرمودند: تابستان گذشته که من مشهد بودم، بعضی از دوستان ایشان می خواستند او را بیاورند نزد من که با او صحبت کنم و ... تذکراتی به او بدهم، من فکر کردم که هیچ فایده ای ندارد. چون ایشان اگر بخواهد شریعتی باشد، دست از افکارش بر نمی دارد و اگر بخواهد دست از افکارش بر دارد، دیگر شریعتی نیست. او آدمی نیست که دست از افکارش بردارد. من مطمئن هستم که دست از افکارش بر نمی دارد و بنابراین از این ملاقات سوء استفاده خواهد کرد. من که همه جا نیستم که بگویم چه بود و چه شد، منعکس می شود که رفت و فلانی هم نتوانست قانعش کند و نتیجه مثبتی ندارد.

باز من اصرار کردم که آقا احتمال نمی دهید که لااقل اشتباهاتش کمتر شود و جلوی مفاسد بزرگ تر گرفته شود. آنچه را که گفته و روی آن پافشاری کرده، گذشته. به فرمایش شما بعید است که از حرف های گذشته اش دست بر دارد، اما آیا احتمال نمی دهید که بیاید و نزد شما و کمتر در آینده افساد کند؟
باز ایشان تأملی کردند و گفتند: حتی این احتمال هم وجود ندارد.

خیلی قاطع [فرمودند] که ملاقات با او فایده ای نخواهد داشت، حتی احتمال ضرر هم دارد.
ما آخرین تیرمان را زدیم و گفتیم که آقا بنا را بگذارید بر استخاره، اگر [دیدید که نتیجه] استخاره خوب است، اجازه بدهید یک جلسه بیاید نزد شما، شاید این جلسه برای اسلام و مسلمین فایده ای داشته باشد، دفع ضرری بشود.
گفتند: خوب استخاره کنید.

ما قرآن آوردیم و دادیم خدمت ایشان و گفتیم خودتان استخاره کنید. یادم نیست من استخاره کردم یا ایشان. به هر حال آیه ای آمد و کلمه «بُعد» در آن بود که مرحوم علامه گفتند: این هم استخاره!
دیگر دهان ما بسته شد، خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون و با آقای دانش تلفنی تماس گرفتیم و گفتیم جریان این طوری شد.

... گفت:هیچ راهی ندارد که ایشان را راضی کنیم؟

گفتم: تا آن جا که می شد، من اصرار کردم، اما ایشان نپذیرفت.

شهید دانش گفت: خودت حاضر هستی یک جلسه بحثی با او داشته باشی؟

گفتم: من حاضر هستم، ولی صحبت کردن امثال من فایده ای ندارد. اگر شخصی مثل آقای طباطبائی صحبت می کرد، امیدی بود که یک جایی اعتراف به اشتباهاتش کند، ولی در مقابل من حاضر به اعتراف به اشتباهش نمی شود.

ایشان گفت: من امید دارم که مفید باشد. حالا چه زمانی بگویم بیاید قم؟

گفتم: آقای دانش، این آقای شریعتی که من می شناسم، قم بیا نیست. ... من می آیم تهران.

گفت: خیلی خوب. شما کی می آیید تهران؟
گفتم: من فلان روزمی آیم تهران، فلان ساعت تهران هستم. هر قراری بگذارید من حاضرم.
ایشان گفت: هر ساعتی که می رسید تهران، یک ساعت بعدش من شریعتی را می آورم منزل [محل سکونت] شما.

ما سر موعد رفتیم تهران نشستیم و مدتی از موعد ما گذشت تا اینکه آقای دانش تنها آمد.
گفتیم: رفیق شما کجاست؟!
گفت: کسالتی داشت!

گفتم: آقای دانش، من به شما عرض کردم که او آدمی نیست که بیاید پیش من و بحث کند!
گفت: نه! کاری برای او پیش آمد.

گفتم: از من بپذیر او نمی آید پیش من. بیا یک قرار دیگری بگذاریم که من و او بیاییم آنجا. بعد هم گفتم که به نظر من بهترین جا منزل شما است (چون منزل ایشان نزدیک حسینیه ارشاد بود) قرار بگذارید هر ساعتی با هم توافق می کنید، او بیاید آنجا و من هم می آیم و جلسه هم خصوصی باشد تا ایشان فکر نکند که می خواهیم "هوچیگری" در بیاوریم و توی بوق کنیم، دوستانه می نشینیم و با ایشان صحبت می کنیم.

روزی که برای ملاقات و صحبت کردن با ایشان می خواستم به تهران بروم، مرحوم دکتر بهشتی به منزل ما آمد ... صحبت از شریعتی شد، ایشان درباره شریعتی گفت: "دکتر آدم پرگویی است و اهل تحقیق نیست، او اسلام سُراست، نه اسلام شناس، سخنرانی می کند اما خیلی پایبند این نیست که سخنانش درست است یا خیر!"

بعد ایشان گفت: "من برای یک سخنرانی، 15 ساعت مطالعه می کنم و این شخص با توجه به اینکه چند سخنرانی در روز دارد، به مطالعه درباره مسائل اسلامی نمی رسد و طبعاً لغزش های زیادی خواهد داشت."

بعد ایشان گفت: "ما با آقای مطهری یک جلسه ای داشته ایم و پیغامی را توسط سید علی آقای خامنه ای داده ایم ... چون ایشان [شریعتی] در باره روحانیت بدگویی می کرده ... به مسئولین حسینیه ارشاد این پیغام را داده ایم و مضمون آن پیغام این بودکه به آنها گفتیم که شمابزرگ ترین دشمن آمریکا را به دست آقای شریعتی دارید می کوبید! چراکه خود آمریکایی ها اعتراف کرده اند که بزرگترین دشمن آنها روحانیت شیعه است ... متوجه هستید یا نه؟»

... [من بعد از جلسه با دکتر بهشتی رفتم تهران برای ملاقات با شریعتی.] به نظرم روز تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. عصر آن روز ایشان در حسینیه ارشاد درباره زن سخنرانی داشت. ما صبح اول وقت خودمان را به زحمت رساندیم آنجا، مدتی صبر کردیم و کسی نیامد. مشغول صبحانه شدیم، باز کسی نیامد. ایشان [شهید دانش که قرار ملاقات در منزل ایشان بوده] با حسینیه ارشاد تماس گرفت، گفتند: اینجا نیست! با منزل تماس گرفت، گفتند: اینجا نیست! پیدایش نکرد.

نزدیکی های ظهر از بس تلفن کرد این طرف و آن طرف، بالاخره او را پیدا کرد.

ایشان [دکتر شریعتی] گفت: تب دارم و سخت افتاده ام و نمی توانم از جایم برخیزم و به هیچ وجه برای من مقدور نیست.

ما با لبخند به آقای دانش فهماندیم که پیش بینی ما درست بود، شما این قدر زودباور نباشید. نمی دانم ایشان باورشان شد یا نه!

آن روز تا بعد از ظهر هم ما آنجا بودیم. هر چه خبر گرفتند ایشان تب داشت و خوابیده بود وهمان بعد از ظهر هم حالش خوب شد و به حسینیه ارشاد برای سخنرانی رفت!

من ظنّ قوی داشتم و با این قرائن هم تقویت شد که شریعتی کسی نیست که در صدد تحقیق باشد.»

(گفتمان مصباح، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 218 تا 227؛ به نقل از متن پیاده شده نوار مصاحبه مؤسسه امام خمینی با حضرت آیت الله مصباح)

منبع: رجا نيوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۷
حدیث
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
11
11
شوهر مرحوم من سالهای قبل ار انقلاب چندین بار در جلسات سخنرانی مرحوم شریعتی شرکت داشت و به یکباره برآشفته و جلسات وی را برای همیشه کنار گذاشت. علتش دقیقأ در خاطرات علامه بزرگوار آیت الله مصباح عزیز برایم یادآوری شد.
حسن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
13
13
عزیز من مرده دیگه غیبت ندارد چرای به موضوعات مبتلا به جامعه نمی پردازید ؟ این بحث شما چه سودی بر آن مترتب میباشد؟
پاسخ ها
مجید(مازندران)
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
دقیقا همان سودی را که شما از خواندن تاریخ بدست می آورید برایمان خواد داشت ،
شما در خواندن تاریخ با خواندن احوالات میلیاردها مرده به دنبال چه سودی هستید ؟؟؟
هادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
10
8
آقای حسن شما اجباری ندارید ازجانب بقیه وکیل و وصی باشی . این گزارش نه غیبت بلکه شرح و بیان حقایق و گوشه ای از عقاید و باورهای مرحوم شریعتی از زبان حضرت آیت الله مصباح بود که با بصیرت و آگاهی خاص علامه عزیز بسیار شیرین و جذاب بیان شده بود.
حسین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
7
10
به گفته شهید بهشتی یکی از اصلی ترین پایه گزاران این انقلاب شهید دکتر علی شریعتی میباشد
پاسخ ها
مجید(مازندران)
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
پایه گزار این انقلاب بودن از جهت مبارزه با رژیم ستم شاهی یا از طریق جذب افکار عمومی در خلاف جهت دیکتاتوری شاهنشاهی ، به معنای اسلام شناس بودن است ؟؟؟؟؟
مجید(مازندران)
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
شاید بتوان گفت شریعتی در اشتباهاتش در شناخت از اسلام مغرض و معاند با اسلام نبوده ( بر خلاف مشایی که دشمنی با اسلام دارد ) ولی این به این معنا نیست که دریافت ایشان از اسلام در حد علمای اسلام است و ایشان اسلام شناسی تواناست !!!!!
مرتضي.ام
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
احسنت بر شما برادرم آقا مجيد.
احسان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
3
9
دکتر شریعتی تنها اثری که داشت دربین جوانان و دانشجویان این بود که شور انقلابی اونارو بالا برد
اشتباهی که در مورد این بزرگوار شده اینه که مردم ایشون رو به عنوان دین شناس قبول کردن در حالیکه ایشون جامعه شناس بودن ویکی از خصوصیات جامعه شناس اینه که اهل تملق نیست
هرکجا ضعفی ببینه میکوبه و هرجا قوتی ببینه تمجید
شریعتی هم از این قاعده مستثنا نیست
ولی اگه کسی بخواد در حوزه دین معرفت وشناختی داشته باشه به سراغ شریعتی رفتن حماقت محضه
پاسخ ها
مجید(مازندران)
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
کاملا موافقم برادرم موافقم
صبور
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
5
7
واقعا شريعتي به نفع امريكا بود ؟؟؟؟؟
اگر اينطور بود چرا يكسال زندان انفرادي بود در دوران ستمشاهي وچرا اون مرگ مشكوك
ايشان به اقاي حكيمي وصيت كتابهاشون را كرده بودن
واقعا گناه داره كه در مورد شخصيتي كه ساواك حتي به كتابهاش رحم نميكرد وهر كتابش ششماه زندان داشت اينطور حرف زده شود
اون مرحوم رفاه فرانسه اش را رها كرد براي اسلام
واونوقت اين سخنها
خدايا همه را عاقبت بخير كن انشاالله
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
3
5
نمی دانم کدام موضع شما رابپذیرم ، مطلب تایید کننده از قول ولی امر را یا این مطلب از قول آیت الله مصباح را ؟در ثانی اکنون دکتر شریعتی نیستند تا موضوع تب یا بهانه را مستند بدانیم همین گونه علامه طباطبایی و شهید بهشتی و شهید دانش . چرا همه ی شاهدان این نقل قول به دیار باقی رفته اند ؟یعنی برای خاطره ای در رد یک آدم نمی شد از شاهدان زنده استفاده کرد؟
پاسخ ها
مجید(مازندران)
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
ببخشید !!!!! شمایی که به دنبال شاهد زنده هستید باید عرض کنم حضرت علامه مصباح یزدی که نقل کننده این خاطره هستند در قید حیاتند !!!!
م سادات موسوی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
الحمدلله رب العالمین آیت الله مصباح صورتا و سیرتا زنده هستند خداوند عمر طولانی و با عزت به ایشان دهد.
مرتضي ام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۳
0
0
دو لينك مرتبط:

http://85ohm.ir/thread3769.html
http://85ohm.ir/thread3728.html
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین