گروه بین الملل - احمد رشیدی نژاد نوشت: نشست اخیر سران آلمان و فرانسه در شهر بندری تولون، نقطه عطفی در تاریخ امنیت اروپا به شمار میآید. جایی که امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، و فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، توافق کردند که «گفتوگوی استراتژیک» دو کشور درباره کمک زرادخانه اتمی پاریس به امنیت اروپا آغاز شود.
به گزارش بولتن نیوز، تصمیم که به معنای شکستن یک تابوی چند دههای در روابط دو کشور و در سیاست دفاعی اروپا محسوب میشود. چراکه نهتنها بازتابدهنده تغییر پارادایم در نگاه اروپا به بازدارندگی نظامی است، بلکه نشانهای از تمایل فزاینده به استقلال راهبردی و کاهش وابستگی به ایالات متحده محسوب میشود. فرانسه، بهعنوان تنها قدرت هستهای اتحادیه اروپا پس از خروج بریتانیا، سالها جایگاه خود را در معماری امنیتی قاره تحت سایه چتر هستهای آمریکا و ساختار ناتو تعریف کرده بود. اما ظاهرا تحولات ژئوپلیتیک اخیر، از جنگ اوکراین گرفته تا رفتارهای غیرقابل پیشبینی اخیر واشنگتن، پاریس را به بازاندیشی در این جایگاه واداشته است. آلمان نیز که در گذشته با هرگونه بحث درباره استفاده از توان هستهای فرانسه برای امنیت اروپا مخالفت میکرد، اکنون با پذیرش ورود به این گفتوگوها، از موضع سنتی خود فاصله گرفته است. مباحثی که در واکنش به تداوم جنگ اوکراین و احتمال گسترش بیثباتی به کل قاره اروپا مطرح میشد. در این باره، در سند پنج صفحهای نتایج نشست تولون آمده است که تسلیحات هستهای راهبردی مستقل فرانسه سهم چشمگیری در تأمین امنیت کلی ائتلاف دارد و این گفتوگوها مستقیماً تحت هدایت ریاستجمهوری فرانسه و صدراعظم آلمان انجام خواهد شد.
در واقع، این رویکرد فرانسه ریشهای تاریخی دارد. جایی که ژنرال شارل دوگل، رهبر فقید فرانسه که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با خروج از ساختار نظامی ناتو و توسعه زرادخانه هستهای ملی، تلاش کرد کشورش را از وابستگی به قدرتهای بزرگ برهاند. او معتقد بود فرانسه باید نقش مستقلی در جهان ایفا کند و اروپا نیز باید از حالت انفعال خارج شود. تلاشی که در نهایت به شکلگیری اتحادیه اروپا و بعدها نیروهای واحد نظامی اروپا انجامید. امروز نیز، در شرایطی که جهان بار دیگر در حال گذار به چند قطبی شدن است و رقابت میان آمریکا، چین و روسیه شدت گرفته است، شاید پاریس علاوه بر امنیت اروپا، بار دیگر در حال احیای همان آرمان دوگلیستی است: ساختن یک ستون سوم قدرت جهانی که نه در مدار واشنگتن باشد و نه در مدار مسکو یا پکن.
از طرفی یکی از محورهای اصلی نشست تولون، جنگ اوکراین بود. فرانسه و آلمان بر تداوم پشتیبانی از کیف تأکید کردند؛ از تقویت پدافند هوایی و خرید تسلیحات از کارخانههای اوکراینی گرفته تا حمایت از ادغام اوکراین در برنامههای دفاعی اتحادیه اروپا. دو کشور همچنین خواستار تأمین مالی مشترک بیشتر از سوی اتحادیه اروپا برای کمکهای نظامی شدند و این اقدام را برای تقویت صنعت دفاعی اروپا ضروری دانستند. در کنار این، پاریس و برلین تهدید کردند که تحریمهای شدیدتری علیه «ناوگان در سایه» روسیه اعمال خواهند کرد؛ ناوگانی که به گفته مقامات اروپایی برای صادرات نفت و دور زدن تحریمها استفاده میشود. دو کشور همچنین هشدار دادند که کشورهای ثالث تأمینکننده کالاهای حیاتی برای ماشین جنگی کرملین هدف تحریم قرار خواهند گرفت. مواضعی که به روشنی بیانگر تلاش اروپا برای ایفای نقش فعالتر و مستقلتر در مدیریت بحران اوکراین است. جنگی که بیش از هر رویداد دیگری در سالهای اخیر، آسیبپذیری اروپا در اتکای بیش از حد به آمریکا را آشکار کرد. کاهش تدریجی کمکهای نظامی و مالی واشنگتن، بهویژه در سایه اختلافات داخلی کنگره و اولویتهای سیاست داخلی آمریکا، این نگرانی را ایجاد کرده که در صورت گسترش جنگ به مرزهای اتحادیه، آمریکا ممکن است از ایفای نقش مؤثر در دفاع از اروپا خودداری کند. تا آنجا که این احساس ناامنی، بهویژه در اروپای مرکزی و شرقی، کشورهایی مانند لهستان، جمهوری چک و کشورهای بالتیک را به سمت تقویت توان دفاعی مستقل سوق داده است. فرانسه نیز با درک این خلأ راهبردی، تلاش میکند که ابتکار عمل را در دست گرفته و اروپا را به سمت خوداتکایی سوق دهد. اقدامی که میتواند اروپا را به جایگاهی برساند که در آن نه صرفاً تابع قدرتهای دیگر، بلکه شریک و حتی رقیب آنها باشد. در این بین، فرانسه و آلمان، با ترکیب توان هستهای، ظرفیت صنعتی و اراده سیاسی، میتوانند موتور محرک این تحول باشند؛ تحولی که شاید در آینده، چهره امنیتی و ژئوپلیتیک اروپا را بهطور بنیادین دگرگون کند.
بر این اساس، گفتوگوهای هستهای با آلمان، نهتنها اقدامی نمادین بلکه گامی عملی برای ساختن زیرساختهای بازدارندگی مستقل اروپایی است. نقطه شروعی که میتواند به بازتعریف امنیت و بازدارندگی در اروپا منجر گردد. با این وجود، نباید از یاد برد که، مسیر پیشروی اروپا برای دستیابی به استقلال راهبردی خالی از چالش نیست. اختلافات داخلی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، محدودیتهای بودجهای و فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی آمریکا و دیگر قدرتها، موانعی جدی بر سر راه این پروژه هستند. افزون بر این، افکار عمومی در برخی کشورهای اروپایی نسبت به گسترش نقش هستهای در امنیت قاره حساسیت دارد و این میتواند روند تصمیمگیری را کند کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com