کد خبر: ۸۷۲۰۳۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
بودجه‌های کلان، خروجی‌های کم‌رمق؛ آیا فرهنگ ایران در مسیر درست حرکت می‌کند؟

وقتی فرهنگ در پیچ موازی‌کاری گم می‌شود

فرهنگ، رگ حیاتی هویت ملی و زیربنای توسعه پایدار هر کشوری است. در ایران، با وجود تخصیص بودجه‌های کلان به نهادهای فرهنگی، پرسش اصلی این است: آیا این سرمایه‌گذاری‌ها ما را به مقصد فرهنگی درستی هدایت کرده‌اند؟
وقتی فرهنگ در پیچ موازی‌کاری گم می‌شود

گروه فرهنگی: فرهنگ، رگ حیاتی هویت ملی و زیربنای توسعه پایدار هر کشوری است. در ایران، با وجود تخصیص بودجه‌های کلان به نهادهای فرهنگی، پرسش اصلی این است: آیا این سرمایه‌گذاری‌ها ما را به مقصد فرهنگی درستی هدایت کرده‌اند؟ بررسی بودجه فرهنگی سال ۱۴۰۳ و عملکرد نهادهای مرتبط، تصویری از چالش‌های عمیق ساختاری و فرصت‌های ازدست‌رفته ارائه می‌دهد.  

به گزارش بولتن نیوز، در سال ۱۴۰۳، بودجه فرهنگی رسمی کشور به حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حدود ۷۰۰۰ میلیارد تومان، صداوسیما با ۵۵ هزار میلیارد تومان، سازمان تبلیغات اسلامی با ۲۵۰۰ میلیارد تومان، حوزه‌های علمیه با ۲۲۰۰ میلیارد تومان و نهادهای وابسته به بسیج و سپاه با مبالغ پراکنده، بخش عمده این بودجه را به خود اختصاص داده‌اند. نهادهای جدید مانند فرهنگستان‌ها و بنیادهای فرهنگی نیز سهمی از این کیک بودجه‌ای دارند. اما آیا این هزینه‌های هنگفت، خروجی‌های متناسبی به همراه داشته‌اند؟  

واقعیت این است که سرانه مصرف فرهنگی در ایران، از کتاب و سینما گرفته تا تئاتر، کمتر از میانگین منطقه‌ای و جهانی است. اعتماد عمومی به نهادهای فرهنگی رسمی، بر اساس نظرسنجی‌های مستقل، در سطح پایینی قرار دارد. در حوزه دیپلماسی فرهنگی، ایران در بخش‌های مذهب‌محور موفقیت‌هایی کسب کرده، اما در سایر حوزه‌ها مانند رسانه‌های مدرن و صنایع خلاق، نفوذ چندانی نداشته است. صداوسیما، با وجود بودجه عظیم، با ریزش شدید مخاطب مواجه شده و بسیاری به سمت رسانه‌های غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی مهاجرت کرده‌اند. در مقابل، بخش خصوصی در حوزه‌هایی مثل بازی‌های رایانه‌ای، انیمیشن و نشر دیجیتال رشد خودجوشی داشته، اما از حمایت‌های هدفمند دولتی بی‌بهره مانده است.  

چالش‌های ساختاری، ریشه این ناکارآمدی را عیان می‌کنند. تمرکز بیش از حد بر فعالیت‌های تبلیغاتی و ایدئولوژیک به جای توسعه فرهنگی متوازن، موازی‌کاری گسترده بین نهادها، نبود شاخص‌های دقیق برای ارزیابی عملکرد، فقدان شفافیت در هزینه‌کرد بودجه‌ها و کم‌توجهی به بخش خصوصی و هنرمندان مستقل، از جمله موانع اصلی هستند. این عوامل باعث شده‌اند که سیستم فرهنگی کشور نتواند یک نظام پویا، جذاب و مردم‌محور خلق کند.  

با این حال، نقاط روشنی هم وجود دارد. جشنواره‌های فرهنگی، فعالیت‌های دیپلماسی مذهبی و تولید محتوای انقلابی در برخی حوزه‌ها اثرگذار بوده‌اند، اما این تلاش‌ها برای ایجاد یک تحول فرهنگی فراگیر کافی نبوده است. پرسش این است: چرا با وجود صرف هزینه‌های کلان، خروجی‌ها با انتظارات ملی فاصله دارند؟  

برای اصلاح این مسیر، چند گام اساسی ضروری است. نخست، شفاف‌سازی بودجه‌های فرهنگی و ارائه گزارش‌های سالانه عملکرد به مردم. دوم، حذف موازی‌کاری‌ها با تجمیع نهادهای کم‌بازده و هماهنگی بیشتر بین سازمان‌ها. سوم، حمایت هدفمند از بخش خصوصی و خلاقیت هنرمندان مستقل از طریق نظام‌های شفاف. چهارم، تدوین نقشه مهندسی فرهنگی با شاخص‌های ارزیابی مداوم و واقعی. و در نهایت، سرمایه‌گذاری جدی در صنایع فرهنگی مدرن مانند بازی‌های رایانه‌ای، پادکست، انیمیشن و حتی متاورس، که پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب و ارزآوری دارند.  

فرهنگ ایران، با ریشه‌های غنی تاریخی و ظرفیت‌های بی‌نظیر انسانی، شایسته نظامی پویاتر و اثرگذارتر است. اگر قرار است بودجه‌های کلان به خروجی‌های ملموس و قلب‌های مخاطبان راه پیدا کنند، باید از پیچ‌وخم‌های موازی‌کاری و ناکارآمدی عبور کنیم. زمان آن رسیده که فرهنگ، نه فقط هزینه، بلکه سرمایه‌ای برای آینده ایران باشد.

برچسب ها: بودجه ، فرهنگی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۰۷:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۷
0
0
مشکل بودجه فرهنگی فقط در مقدار یا حتی توزیعش نیست، بلکه در تعریف ما از «فرهنگ» است. وقتی فرهنگ را بیشتر به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی ببینیم تا بستری برای رشد خلاقیت و مشارکت عمومی، طبیعی است که با وجود ده‌ها هزار میلیارد تومان هزینه، سرانه مصرف فرهنگی و اعتماد مردم پایین بماند.

شما درست می‌گویید که شفافیت، حذف موازی‌کاری و حمایت از بخش خصوصی ضروری است، اما تجربه نشان داده این اصلاحات بدون تغییر نگاه حاکم به فرهنگ، نیمه‌کاره می‌ماند. تا وقتی نهادهای فرهنگی رسمی، مخاطب را نه یک شریک، بلکه یک «هدف تبلیغ» بدانند، بودجه‌ها در بهترین حالت صرف تولیدات پرهزینه و کم‌مخاطب می‌شود.

همچنین، مقایسه صداوسیما با بخش خصوصی در حوزه‌هایی مثل انیمیشن یا بازی‌های ویدئویی نشان می‌دهد که خلاقیت و مخاطب‌محوری، نه بودجه سنگین، عامل موفقیت است. اگر همین بخش خصوصی با قوانین شفاف و حمایت واقعی (نه مداخله‌گرانه) کار کند، می‌تواند نفوذ فرهنگی ایجاد کند که هیچ نهاد رسمی قادر به خریدنش با پول نیست.

در نهایت، مسئله اصلی این است که فرهنگ را از قالب «پروژه دولتی» بیرون بیاوریم و به آن به چشم یک زیست‌بوم زنده و متنوع نگاه کنیم. آن وقت، بودجه فرهنگی واقعاً می‌تواند سرمایه‌ای برای آینده ایران باشد، نه فقط عددی در ردیف هزینه‌ها.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین