گروه اجتماعی: چندی پیش مطهرنیا هشدارهایی درباره یک ماموریت نهادینهشده در گذار از جنگ فیزیکی به مرحله جنگ روانی مطرح کرد. نقشه دوم دشمن، توسط لشکر سایبری و توجیهگران آکادمیک آنها، تحت عنوان روشنفکران و منتقدان، از جمله شخص نامبرده، بهوضوح در حال اجراست.
به گزارش بولتن نیوز،این موضوع در اظهارات اخیر وی کاملاً مشهود و عیان بود. رمز "آبان یا آذر" را در ذهن نگه دارید؛ چرا که با توجیه فشار اقتصادی پس از جنگ و مشکلاتی چون بحران آب و برق، مطهرنیا در قامت یک پیشگو، پیشبینی کرده که تابآوری جامعه در آبان یا آذر کاهش یافته و به شورش تبدیل خواهد شد. عنوانی که پیش از هر تحلیلی، حاوی رمزی پنهان است.
واکاوی سخنان وی و افرادی شبیه او، نشان میدهد که یا از اخراج و از دستدادن پستهای خود، عداوت شخصی دارند، یا فراتر از آن، مأموریتی نهادینه در راستای برنامههای دشمن. این پدیده بهویژه میان فارغالتحصیلان علوم سیاسی دیده میشود؛ کسانی که بهاشتباه گمان کردهاند انتخاب این رشته، به معنای تسلط بر تمام تصمیمات سیاسی کشور است و حال با ناکامی در دستیابی به پستهای رسمی، دچار توهم دانایی فراتر از وزرای امور خارجه شدهاند. این عناد و تحلیلهای یکسویه بعضاً تا مرز تلاش برای اخذ یک سمت حداقلی چون کاردار یا وابسته سیاسی در سفارتخانهها ادامه پیدا میکند.
در مواردی حتی خودفروختگی و عضویت خواسته یا ناخواسته در برنامههای دشمن نیز قابلمشاهده است. چنین افرادی نقش "سر مار" در ایجاد، هدایت و مدیریت اغتشاشات را بازی میکنند. در اظهارات اخیر مطهرنیا، کد زمانی موضوع بعدی، کاملاً مشهود است. با کمی دقت، ارتباط آن با صحبتهای پیشین او و وابستگیاش به لشکر سایبری و بازی در زمین دشمن آشکار میشود.
این سخنان، زنگ هشداری برای مسئولین امنیتی است تا اقدامی بهموقع برای شکست برنامههای جبهه دشمن انجام دهند. امروز نیاز است "سر مار" را هدف قرار دهند، پیش از آنکه مانند سوریه و لبنان، پس از جنگی چون نبرد ۱۲ روزه، دیگر نتوان آبروی ازدسترفته قصاب غزه را بازگرداند.
نتانیاهو که برای حفظ قدرت، نهتنها جان فلسطینیها بلکه حتی یهودیان را نیز قربانی میکند، بقای خود را در گرو بحران و جنگ میبیند. از اینرو برای فرار از دادگاههای رشوه و خیانت، نیاز به یک بحران داخلی دارد تا اولاً شکاف پرشده ملت و حکومت را به وضعیت قبل از جنگ ۱۲ روزه بازگرداند و ثانیاً برای شرمساریاش، مرهمی بتراشد.
در این میان، صفحههای مجازی، پهپادهای فکری، و بهاصطلاح روشنفکرانِ دارای تریبون، با آمادگی مقدماتی، جامعه را به سمت هرجومرج سوق میدهند. از این قماش کم نیستند؛ از جمله یک اخراجی دیگر از دانشگاه فردوسی مشهد که اکنون در کانادا اقامت دارد و با نثری شبیه به «کلیله و دمنه»، به بالاترین مقامات کشور توهین میکند و توجیهگر کامل اقدامات اسرائیل است.
با مطالعه کانالهای متعلق به او، میتوان بسیاری از اقدامات آینده را حدس زد. وی که در تورنتو ساکن است، در توهم ارسال پیامهای تاریخی غوطهور است؛ اما ساکنان نجفآباد بهخوبی سابقه خانوادهاش را میدانند: خانوادهای مشهور به نزولخواری در فرشفروشی، سلطنتطلب، و فعال علیه نظام از روزهای نخست انقلاب، پس از اعدام یکی از اعضای خانواده به اتهام اقدامات نظامی، دچار کینهای عمیق شده و از آن روز تا کنون در دبیرستانها و دانشگاههای تهران، به فعالیت علیه نظام مشغول بودهاند. اکنون پشت نقاب آزادیخواهی، در تلاش برای انتقام از نظام هستند.
او (محسن خلیلی، مقیم کانادا) هرچند از نان نزول فرش بهتر از این بیرون نیامده، اما اکنون با همکاران خود در داخل کشور و خیل زیادی از بهاصطلاح روشنفکران، مصلحین و منتقدان، در حال انتقامگیری از مردم هستند. چون آنچه میخواستند، نشد.
این متن، هشداری است به مسئولین امنیتی تا بههوش و گوش باشند: بوی فتنهای جدید با کد زمانی آبان و آذر به مشام میرسد. شعار «آزادی زندانی سیاسی» تنها یک لایه دارد؛ پشت آن، نقشهای نهفته است برای ایجاد مصونیت و ادامه حمله به امنیت کشور.
در حالیکه جرم سیاسی با جرم امنیتی تفاوت ماهوی دارد، آنان که تعیینکننده زمان پایان تابآوری جامعهاند، مرتکب جرم امنیتی شدهاند؛ و این از سوی دادستان قابل پیگیری است. اکنون، چنین اقداماتی در دستور کار همه بهاصطلاح روشنفکران و سیاسیون از این قماش قرار گرفته است.
بههوش باشید؛ تاریخ، برای گذشته و آینده، بهترین داور است.
تفاوت جرم سیاسی و امنیتی در قانون ایران
نوع جرم تعریف قانونی هدف و انگیزه مرجع رسیدگی ویژگیها
جرم سیاسی انتقاد از سیاستها یا مقامات با هدف اصلاح امور کشور اصلاحطلبانه، بدون قصد براندازی دادگاه کیفری یک با حضور هیئت منصفه علنی، با امتیازات خاص مانند عدم استرداد
جرم امنیتی اقدام علیه امنیت ملی، نظم عمومی یا تمامیت ارضی تهدیدآمیز، گاه با ارتباط خارجی دادگاه انقلاب یا دادگاه ویژه امنیت غیرعلنی، با مجازاتهایی سنگین مانند حبسهای طولانیمدت یا حتی اعدام
طبق ماده ۲ قانون جرم سیاسی، اگر انگیزه اصلاح امور کشور باشد و قصد براندازی وجود نداشته باشد، جرم سیاسی محسوب میشود.
حمید عیدی نجف آبادی
English Translation
In the Context of Speech Analysis
Recently, Motaharnia issued a warning about an institutionalized mission transitioning from physical warfare to psychological warfare. The enemy's second plan is being implemented by cyber militias and their academic apologists under the guise of intellectuals and critics—including the aforementioned individual. This was clearly evident in his latest speech. The timing code of Aban or Azar should remain engraved in public memory.
Using economic pressure and post-war crises such as water and electricity as justification, he—like a fortune teller—predicted that in the months of Aban or Azar, societal resilience would diminish and collapse into rebellion. This framing, even before any analysis, contains a hidden code. His statements, and those of similar figures—whether stemming from personal resentment over dismissal or driven by embedded missions—particularly among political science graduates who chose political fields mistakenly and now suffer from dissatisfaction, have led to a delusion of superiority, believing they know better than any foreign minister or authority. This breeds bias, sometimes leading to aspirations for consular or diplomatic status. If these individuals are consciously or unconsciously aligned with the enemy’s agenda, they take on a far greater role—forming the serpent’s head in organizing, guiding, and managing unrest.
In his recent speech, the time-coded signal of the next phase is clearly visible. With a bit of scrutiny, ties to previous remarks become evident—alongside clear affiliation with cyber militias and open alignment with hostile agendas. This moment serves as a wake-up call to security officials: act now to strike the serpent's head. Even the steps taken in Syria and Lebanon after the twelve-day war failed to restore the reputation of Gaza's butcher. For the sake of power, he’s not only willing to sacrifice Palestinians but even Jews, because his survival depends entirely on sustained war and crisis—which not only justify his intelligence operations but also help him escape trial for bribery, betrayal, and fraud.
Thus, he urgently needs domestic unrest to reopen the fault line between the people and the government—to at least return things to the pre-war status. It also helps soothe the shame of failure. This time, social media pages, micro-platforms, and these tribune-holding intellectuals are the ones prepping society for chaos. And we have no shortage of such figures—including a dismissed professor from Ferdowsi University in Mashhad, now based in Canada, who uses a Kalileh and Dimneh-like narrative style to freely insult senior officials and fully justify Israel’s actions. A glance at his channel reveals many signs of future plans. But beneath the surface, locals from Najafabad know this family was known for carpet usury and loyalist monarchism, and that one family member was executed for military activities after the Revolution. Since then, the family promoted anti-government sentiments from high school to university.
Today, that same individual builds a mask of freedom-loving activism to feed old grievances—for the execution of his beloved relative and the fall of the Shah, who was once their idol. But from the bread of carpet usury, nothing noble will rise. (Referring to Mohsen Khalili, currently residing in Canada.) Now, his partner in Iran and many more—under the labels of intellectuals, reformers, and critics—are taking revenge on the people for dreams left unfulfilled. And this is a warning to security officials to stay alert, as the scent of sedition marked by the code “Aban and Azar” grows stronger.
The slogan “Freedom for political prisoners” has another layer: it's a message to avoid arrests under political charges—so that unity among the people is not disrupted. It’s this unity they’re now trying to destroy. Their slogan serves as a shield to say whatever they wish and undermine public safety.
But political crimes differ from security crimes in definition, scope, and intent. Announcing the date of societal collapse (read: rebellion) is a security offense—prosecutable by the public prosecutor. It now appears in the portfolios of all so-called intellectuals and political figures of this type.
Be alert—for history is the finest judge of both past and future.
Hamid Eidi Najafabadi
Difference Between Political and Security Crimes in Iranian Law
Type of Crime Legal Definition Purpose & Motivation Jurisdiction Characteristics
Political Crime Criticism of policies or officials aimed at reforming national affairs Reformist, with no intent to overthrow Criminal Court One with jury presence Public trial, with privileges like non-extradition
Security Crime Acts against national security, public order, or territorial integrity Threatening, sometimes with foreign ties Revolutionary or Special Security Court Closed trial, harsh penalties such as imprisonment or execution
According to Article 2 of the Political Crime Law, if the motivation is reformist and there is no intent to overthrow, the offense is political.
في سياق تحليل الخطاب
قبل مدة قصيرة، أطلق مطهري نيا تحذيراً بشأن مهمة مؤسسية للانتقال من الحرب الفيزيائية إلى الحرب النفسية. الخطة الثانية للعدو تُنفذ عبر الجيوش السيبرانية والمبررين الأكاديميين الذين يظهرون كمثقفين ومنتقدين، ومن بينهم المذكور سابقاً. وقد ظهرت هذه المسألة بوضوح في خطابه الأخير. ينبغي أن تظل رموز التوقيت “آبان أو آذر” محفورة في الأذهان العامة.
وباستغلال الضغوط الاقتصادية بعد الحرب ومشاكل مثل الماء والكهرباء، تنبأ—كما يفعل العرّافون—بأن صمود المجتمع سيتراجع في آبان أو آذر، ويتحول إلى تمرّد. وهذا العنوان، قبل أي تحليل، يحتوي على شيفرة زمنية خفية. ويشير تحليل أقواله، وأقوال من يشبهونه، إلى دافع شخصي من الطرد أو فقدان المنصب، أو مهمة مؤسسية موجهة—خاصة بين خريجي العلوم السياسية الذين اختاروا هذا التخصص عن خطأ ويعانون الآن من عدم الرضا، مما أدى إلى وهم التفوق على الوزراء والسفراء. هذه الحالة تفرز عداء وتحليلاً منحازاً قد يصل إلى طموحات دبلوماسية.
وإذا كان هؤلاء الأفراد منخرطين—عن علم أو دون قصد—في برامج العدو، فإنهم يشكلون رأس الأفعى في إدارة وتوجيه الفوضى. في تصريحاته الأخيرة، تظهر الشيفرة الزمنية بوضوح، ويمكن بالمراجعة البسيطة لتصريحاته السابقة ملاحظة ارتباطه بالجيش السيبراني ولعبه في ميدان العدو. ويُعد ذلك تنبيهاً للسلطات الأمنية: اضربوا رأس الفتنة قبل أن ينفث.
فحتى ما جرى في سوريا ولبنان بعد الحرب ذات 12 يوماً لم يكن كافياً لإعادة هيبة "جزار غزة"، الذي من أجل السلطة لا يتوانى عن التضحية بالفلسطينيين بل وحتى اليهود. فوجوده مرهون بأزمة الحرب لتبرير العمليات الأمنية والهروب من المحاكمات بتهمة الرشوة والخيانة. لذلك، هو بحاجة ملحة إلى فوضى داخلية لإعادة انقسام الشعب عن الحكومة كما كان قبل الحرب.
أما المثقفون أصحاب المنابر، فهم الآن يدفعون المجتمع نحو الفوضى. ومن بينهم أستاذ مفصول من جامعة فردوسي في مشهد، مقيم حالياً في كندا، يكتب بأسلوب كليلة ودمنة ويشتم كبار المسؤولين ويبرر أفعال إسرائيل. ومن خلال قناته، يمكن توقع كثير من التحركات القادمة. لكن أبناء نجف آباد يعرفون عائلته التي كانت مشهورة بالنزول في تجارة السجاد وكانت تميل إلى الملكية، وأُعدم أحد أفرادها بسبب أنشطة عسكرية بداية الثورة. ومنذ ذلك الحين، بدأوا بترويج الأفكار المناهضة للنظام في المدارس والجامعات.
أما الآن، فهو يرتدي قناعاً من حب الحرية بينما يغذي حقده تجاه إعدام فرد من أسرته وسقوط الشاه. فكما يُقال: من خبز النزول في تجارة السجاد، لا يأتي الخير. (في إشارة إلى محسن خليلي، المقيم في كندا.) والآن، شركاؤه في إيران، وعدد كبير من المنتقدين والمصلحين والمثقفين، ينتقمون من الشعب لأنهم لم يحققوا ما أرادوا. وهذا تحذير للجهات الأمنية: رائحة الفتنة بشيفرة “آبان وآذر” بدأت تنتشر.
أما شعار "حرية السجناء السياسيين"، فلديه وجه آخر: لا تعتقلوا أحداً بتهم سياسية، وإلا سيفقد الناس وحدتهم—الوحدة التي يسعى هؤلاء لتدميرها الآن. وهذا الشعار يمنحهم الحصانة ليقولوا ما يشاؤون ويهاجموا أمن المجتمع.
لكن الجريمة السياسية تختلف جوهرياً عن الجريمة الأمنية في التعريف والنطاق والأهداف. وإن تحديد موعد انهيار صمود المجتمع (اقرأه: موعد التمرد) يُعد جريمة أمنية ويمكن ملاحقته قضائياً، وهو الآن ضمن ملفات من يُسمون بالمثقفين والسياسيين.
Analyse du discours et alerte stratégique
Il y a quelque temps, Motaharinia a lancé un avertissement concernant une mission institutionnalisée dans la transition de la guerre physique vers la guerre psychologique. Le plan B (deuxième) de l’ennemi est présenté par l’armée cybernétique et leurs justificateurs académiques sous le titre d’intellectuels. Les critiques, y compris le nommé, ont été mentionnés.
Ce sujet est clairement visible dans son dernier discours. Le mot de passe “Aban ou Azar” doit rester dans les esprits.
Sous prétexte de pression économique post-guerre et de problèmes tels que l’eau et l’électricité pour le peuple, il a prédit, tel un devin, qu’en novembre ou décembre, la résilience sociale diminuera et se transformera en révolte. Un titre qui, avant toute analyse, contient un code secret.
L’analyse de ses propos et de ceux qui lui ressemblent — soit par rancune personnelle liée à leur expulsion ou perte de poste, soit par mission institutionnalisée — est particulièrement répandue parmi les diplômés en sciences politiques qui, souvent, ont choisi leur filière en pensant à des postes politiques, ce qui a engendré une insatisfaction personnelle transformée en illusion de savoir supérieur à celui de tout ministre des affaires étrangères, voire plus.
Cela conduit à une hostilité et une analyse unilatérale qui, parfois, va jusqu’à obtenir un poste minimum de consulat ou d’ambassade. Et s’ils sont vendus ou membres volontaires ou involontaires du programme ennemi, cela dépasse tout cela et conduit à la formation de la tête du serpent dans la création, la direction et la gestion des troubles.
Dans ses derniers propos, le code temporel du prochain sujet apparaît clairement, et avec un peu de réflexion, on voit le lien avec ses déclarations précédentes, sa dépendance à l’armée cybernétique et son jeu sur le terrain de l’ennemi.
À ce moment-là, une alerte est lancée aux responsables de la sécurité pour qu’une action soit entreprise afin de faire échouer les plans de l’ennemi. Il faut être vigilant et frapper la tête du serpent dès maintenant.
Car les actions en Syrie et au Liban après la guerre de douze jours n’ont pas pu restaurer l’honneur perdu du boucher de Gaza, qui, pour rester au pouvoir, n’hésite pas à sacrifier les Palestiniens, voire les Juifs.
Son existence dépend de la crise de guerre, afin de justifier la continuation de son procès pour corruption, trahison et fraude. Il a donc un besoin urgent d’un soulèvement interne pour, d’une part, ramener la fracture comblée entre le peuple et le gouvernement à l’état d’avant la guerre de douze jours, et d’autre part, panser sa honte.
Cette fois, les pages, les drones, et ces mêmes intellectuels dotés de tribunes sont prêts à orienter la société vers le chaos. Nous n’en manquons pas, y compris un autre expulsé de l’université Ferdowsi de Mashhad, installé au Canada, qui, avec un style d’écriture à la Kalila et Dimna, n’hésite pas à insulter les hauts responsables et justifie pleinement les actions d’Israël.
En étudiant sa chaîne, on peut deviner de nombreuses actions futures. Il se réjouit d’être à Toronto et s’imagine envoyer des messages historiques. Les habitants de Najafabad savent que sa famille, connue pour l’usure dans la vente de tapis et monarchiste, a vu l’un de ses membres exécuté pour des actions militaires au début de la révolution.
Depuis le lycée et l’université de Téhéran, ils recrutent et font de la propagande contre le système. Mais aujourd’hui, il s’est fabriqué un masque de défenseur de la liberté et de combattant, derrière lequel il cache sa rancune contre l’exécution du membre aimé de sa famille et la chute du Shah, leur idole.
Mais rien de bon ne sortira de l’usure des tapis (Mohsen Khalili, résident au Canada).
Aujourd’hui, son collègue en Iran et de nombreux autres sous le titre d’intellectuels, réformateurs et critiques, se vengent du peuple parce que ce qu’ils voulaient ne s’est pas réalisé.
C’est un avertissement aux responsables de la sécurité : soyez vigilants, car l’odeur de la sédition avec le code temporel de novembre et décembre se fait sentir.
Et le slogan de “liberté pour les prisonniers politiques” a une autre dimension : ne pas arrêter quelqu’un pour des accusations politiques, sinon l’unité et la solidarité du peuple disparaîtront. Cette même unité qu’ils cherchent à détruire.
Le slogan de liberté pour les prisonniers politiques est une immunité qu’ils se créent pour dire ce qu’ils veulent et attaquer la sécurité de la société.
Mais le crime politique et le crime sécuritaire ont des définitions, des portées et des objectifs différents. Déterminer la date de fin de la résilience sociale (lire : date de la révolte) est un crime sécuritaire et peut être poursuivi par le procureur.
Ce sujet est désormais inscrit dans les dossiers de tous ces soi-disant intellectuels et politiciens de cette trempe.
Soyez vigilants, car l’histoire est le meilleur juge — pour le passé comme pour l’avenir.
Différence entre crime politique et crime sécuritaire dans la loi iranienne
Type de crime Définition légale Objectif et motivation Autorité compétente Caractéristiques
Crime politique Critique des politiques ou des responsables dans le but d’améliorer les affaires du pays Réformiste, sans intention de renverser le régime Tribunal pénal de première instance avec jury populaire Procès public, avec privilèges tels que non-extradition et conditions de détention spéciales
Crime sécuritaire Acte contre la sécurité nationale, l’ordre public ou l’intégrité territoriale Menace potentielle, parfois avec liens étrangers Tribunal révolutionnaire ou tribunal spécial de sécurité Procès non public, peines lourdes comme la prison à long terme ou la peine capitale
> Selon l’article 2 de la loi sur les crimes politiques, si la motivation est d’améliorer les affaires du pays sans intention de renverser le régime, il s’agit d’un crime politique.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com