گروه سیاسی:صدایی آرام اما قاطع از آنسوی تصویر، در استودیویی که پرچم ایران نماد آن است، طنینانداز میشود. عطاالله مهاجرانی، تحلیلگر و سیاستمدار کهنهکار، در حال ترسیم خط بطلانی بر یکی از ریشهدارترین اسطورههای نظامی قرن بیستم است: افسانه شکستناپذیری اسرائیل در «جنگ ششروزه». اما این بار، او یک متغیر کلیدی و تعیینکننده را به معادله اضافه میکند: «تدبیر در هدایت جنگ». او از «حسرت» عمیقی میگوید که دههها بر دل جهان اسلام سنگینی میکرد و سپس با واژگانی کلیدی، پرده از یک تحول شگرف برمیدارد: «شما از راه رسیدید.» این تنها یک جمله نیست، بلکه اعلام پایان یک دوران و آغاز فصلی نوین در تاریخ مبارزات منطقه است که با اراده یک رهبری هوشمند، به ثمر نشست.
به گزارش بولتن نیوز، مهاجرانی با هوشمندی به ریشههای جنگ روانی اسرائیل اشاره میکند. در سال ۱۹۶۷، اسرائیل با نامگذاری پیروزی خود به «ملحمة ششت هایامیم» (حماسه شش روز)، روایتی از قدرت مطلق ساخت که دههها بر ذهن و روان منطقه سایه انداخت. این همان «حسرتی» بود که مهاجرانی از زبان دوستانش در لندن نقل میکند؛ حسرت تماشای جنایت، بدون آنکه دستی برای مقابله از آستین برآید.
اما تاریخ، بازیگری غافلگیرکننده است. مهاجرانی ما را به «جنگ دوازدهروزه» میبرد؛ نبردی که در آن، تمام معادلات پیشین واژگون شد. او با لحنی که به وضوح به یک استراتژی هوشمندانه اشاره دارد، میگوید: «این تدبیری بود که در هدایت جنگ انجام شد و ما روز به روز در جنگ دوازدهروزه در عرصه عملیات موشکی قویتر شدیم.» این قدرتیابی روزافزون، تصادفی نبود. این ثمره یک فرماندهی و راهبری بود که میدانست چگونه نبض نبرد را در دست بگیرد و ضعف را به نقطه قوت تبدیل کند. موشکهای «سجیل» که به گفته او «اینها را دیوانه کرد»، صرفاً سلاح نبودند؛ بلکه ابزار اجرای یک تدبیر بزرگتر بودند که گنبد آهنین را به چالش کشید و کابوس را بر سر تلآویو آوار کرد. برخلاف فروپاشی سریع ارتشها در جنگ ششروزه، اینجا هر روز که میگذشت، مقاومت تحت یک هدایت منسجم، مرگبارتر و دقیقتر میشد.
نقطه اوج تحلیل مهاجرانی در همین عبارت خلاصه میشود: «شما از راه رسیدید.» این «شما»، دیگر تنها اشاره به مبارزان میدانی نیست، بلکه نماد یک جریان سازمانیافته و هدایتشده است؛ نسلی که تحت یک رهبری مدبرانه، منتظر ارتشهای بزرگ و تصمیمات سازمانهای بینالمللی نماند. این «رسیدن»، یک خیزش کور و احساسی نبود، بلکه یک حضور محاسبهشده و راهبریشده بود که میدانست چگونه زخمهای یک ملت را به سلاح تبدیل کند.
این عبارت، پژواک یک واقعیت بزرگتر است: آن قدرتی که روزی خود را فاتح چهار کشور عربی در شش روز میدانست، حالا برای دوازده روز در برابر یک گروه مقاومت، زمینگیر شده بود. این شکست، تنها شکست یک ارتش نبود؛ شکست یک استراتژی مبتنی بر جنگ روانی بود. جنگی که قرار بود سریع و قاطع باشد، به لطف هدایت هوشمندانه صحنه نبرد، به باتلاقی فرسایشی برای اسرائیل تبدیل شد.
تحلیل مهاجرانی، فراتر از یک گزارش نظامی، یک مانیفست حماسی است. او نشان میدهد که این پیروزی، تنها محصول شجاعت و موشک نبود، بلکه ثمره یک «هدایت» و «تدبیر» استراتژیک بود که توانست جنگ روانی دشمن را علیه خودش به کار گیرد. اسرائیل با اهداف خود «رسید»، چون با یک اراده پولادین و راهبریشده مواجه شد که قواعد بازی را از نو تعریف کرد.
نبرد دوازدهروزه، گورستان افسانه جنگ ششروزه بود و معمار این پیروزی، نه فقط اراده مقاومت، که «تدبیر رهبری» بود که از دل «حسرت»، «حماسه» آفرید و روایت تاریخ را برای همیشه تغییر داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com