گروه انرژی: میدان گازی پارس جنوبی/گنبد شمالی، بزرگترین میدان گازی جهان، که بین ایران و قطر مشترک است، دهههاست که محل رقابت و بهرهبرداری دو کشور بوده. اما اظهارات اخیر اصغر ابراهیمی اصل، معاون اسبق وزیر نفت ایران، نوری تازه بر زوایای تاریک این رقابت افکنده و از "توطئهای پیچیده" برای محرومسازی ایران از سهم واقعیاش سخن میگوید.
جلسه لندن و نقشه "لجن و آب شور"
به گزارش بولتن نیوز به نقل از خط انرژی: به گفته ابراهیمی اصل، ۱۱ سال قبل از اینکه ایران به طور جدی وارد فازهای توسعهای پارس جنوبی شود، دولت قطر جلسهای محرمانه در لندن با حضور شرکتهای توسعهدهنده و مشاوران بزرگ بینالمللی برگزار میکند. در این جلسه، وزیر نفت وقت قطر، با اعتراف به عدم تخصص نفتی خود، از حاضران میخواهد طرحی را برای توسعه بخش قطری میدان ارائه دهند که پیامد آن، برخورد ایران به "لجن و آب شور" هنگام حفاری چاههایش باشد. این درخواست با خنده حضار و اعلام آمادگی یک مشاور انگلیسی و سپس شرکت توتال فرانسه برای طراحی و مشارکت در این طرح مواجه میشود.
ابراهیمی اصل تأکید میکند که قطر با این نقشه، سکوهای خود را بسیار نزدیک به مرز ایران احداث کرد و چاههایی با ظرفیت تولید روزانه ۱۶۵ میلیون فوت مکعب گاز حفر نمود.
یازده سال تأخیر و فریب توتال
ایران، درگیر جنگ و بازسازی، یازده سال بعد وارد میدان میشود. با شروع فاز یک توسعه توسط ایران در نزدیکی مرز، شرکت توتال، که پیشتر در جلسه لندن برای همکاری با قطر اعلام آمادگی کرده بود، این بار به سراغ ایران (مشخصاً وزیر وقت نفت، بیژن زنگنه) میآید و پیشنهاد انجام مطالعات لرزهنگاری دو بعدی و سه بعدی و تعیین محل چاهها را ارائه میدهد.
معاون اسبق وزارت نفت مدعی است که توتال در این مطالعات، محل چاههای فازهای ۲ تا ۱۰ ایران را به عمد دورتر از مرز و در لایههایی تعیین میکند که عمدتاً اختصاصی ایران بوده و نه لایههای مشترک اصلی. او توضیح میدهد که میدان پارس جنوبی، ادامه ارتفاعات زاگرس است و در سمت ایران دارای چهار لایه گازی (کیوان ۱ تا ۴) با مساحت ۳۷۰۰ کیلومتر مربع است، در حالی که در سمت قطر، میدان باریکتر شده و تنها دو لایه اول (کیوان ۱ و ۲) مشترک هستند و دو لایه دیگر (کیوان ۳ و ۴) تقریباً در انحصار ایران قرار دارند. توتال، با آگاهی از این موضوع، در طراحی تکمیل چاههای ایران، پرفوریشن (مشبککاری) را تنها بر روی لایههای اختصاصی ایران متمرکز کرده و ایران عملاً از "جیب خودش" برداشت میکرده و نه از منابع مشترک حیاتی.
غارت منابع و مهاجرت گاز
این استراتژی، به گفته ابراهیمی اصل، منجر به تولید عظیم گاز توسط قطر و افت فشار در سمت آنها شده است. در نتیجه، گاز از بخشهای توسعهنیافته ایران، به ویژه فاز ۱۱ که غنیترین بخش میدان در سمت ایران است، به سمت قطر مهاجرت کرده است. قطر که تولید LNG خود را از ۷۷ میلیون تن در سال به ۱۱۰ میلیون تن و سپس به ۱۲۵ میلیون تن رسانده (که میتواند کل نیاز گازی اروپا را تأمین کند)، با مشاهده قرارداد ایران با توتال برای توسعه فاز ۱۱، از امیر قطر مجوز حفاری ۳۰۰ تا ۴۰۰ چاه جدید در امتداد مرز را دریافت میکند؛ مجوزی که پیشتر برای ۱۵ سال ممنوع شده بود.
ابراهیمی اصل ادعا میکند که توتال حتی قرارداد فاز ۱۱ با ایران را نزد امیر قطر برده و امیر قطر به آنها هشدار داده که با توسعه این فاز توسط ایران، گاز به سمت ایران مهاجرت خواهد کرد. در نهایت، توتال از اجرای قرارداد فاز ۱۱ برای ایران سر باز زد، اما همکاری خود را با قطر برای برداشت حداکثری ادامه داد.
خسارتهای میلیاردی به ایران
پیامدهای این "چپاول ناجوانمردانه" برای ایران، به روایت این مقام سابق، استراتژیک است:
مهاجرت روزانه حداقل یک میلیارد فوت مکعب گاز از ایران به قطر.
مهاجرت روزانه ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی.
در لایه نفتی مشترک، قطر ۲.۵ میلیارد بشکه نفت تولید کرده، در حالی که تولید ایران تنها ۵۰ میلیون بشکه بوده است.
ابراهیمی اصل نتیجه میگیرد که شرکت توتال، با مالکیت عمده آمریکایی و فرانسوی، نقش محوری در این "غارت و چپاول بیحد و حصر" منابع ایران ایفا کرده است. این افشاگریها، اگر با اسناد و مدارک بیشتری پشتیبانی شوند، میتوانند فصل جدیدی در تاریخ پر تنش انرژی در خلیج فارس گشوده و ضرورت بازنگری جدی در قراردادهای بینالمللی و استراتژیهای توسعه میادین مشترک را برای ایران بیش از پیش آشکار سازند. این روایت، هشداری است درباره پیچیدگیهای دنیای انرژی و لزوم هوشیاری و اقدام بهموقع برای صیانت از منافع ملی.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بحران بی کفایتی بیداد میکند آقا