کد خبر: ۵۴۳۰۵۷
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با اصغر یوسفی‌نژاد،کارگردان فیلم ائو درباره امید، قضاوت و در شهرستان فیلم ساختن

«ائو» یک هشدار است

فراتر از محتوا و فرم ساخت، اساسی‌ترین ویژگی ائو زبان ترکی آن است که با زیرنویس پخش می‌شود. برای فیلم پردیالوگی مثل ائو، به نظرم ریسک بزرگی بود.

گروه سینما و تلویزیون: سینمای محلی، شهرستانی، بومی یا هر اسمی که روی آن بگذاریم، باوجود علاقه‌مندی مسئولان دولتی و نهادهای سینمایی بعد از انقلاب، هیچ‌گاه نتوانست به آن جایگاهی که باید برسد. درحال‌حاضر تعداد فیلم‌هایی با شاخص‌های مختلف محلی و شهرستانی که به نمایش عمومی برسند، دیده شوند و مورد توجه قرار بگیرند، آن‌قدر کم است که در مقابل جریان اصلی سینمای ایران، در تهران و با زبان و فرهنگ آن، به هیچ می‌ماند. سال‌ها پیش فیلمساز شهرستانی که قصد داشت مستقل کار کند، ناگزیر بود به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کند.

«ائو» یک هشدار است


به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند، آن زمان فیلمسازی کاری بود که به امکانات فراوان احتیاج داشت و چنین دم و دستگاهی فقط در تهران فراهم ‌بود. اما وقتی روزگار دگرگون و فیلمسازی دیجیتال و ساده شد، فیلمساز شهرستانی خیلی ساده‌تر توانست فیلم بسازد و حرف خود را بزند. اما همچنان صدای سینمای شهرستان‌ها آن‌قدر کم‌رمق است که نمی‌توان برایش پرونده‌ای جدا باز کرد. در طول سال‌های بعد از انقلاب «باشو، غریبه کوچک» بهترین نمونه این نگاه است.


اگرچه در آن هم سایه حضور یک فیلمساز صاحب‌نام از پایتخت بر بازیگران و لوکیشن سنگینی می‌کرد، ولی فیلم به نحوی ساخته شد که بهترین فیلم شهرستانی تاریخ سینمای ایران باشد. در سال‌های اخیر تنهای تنهای تنها، ساخته احسان عبدی‌پور نمونه خوبی از چنین فیلم‌هایی است. ائو، جدیدترین فیلم با نگاه غیرتهرانی در سینمای ایران، شاید مهمترین آنها در سال‌های اخیر هم باشد. ائو فیلمی از اصغر یوسفی‌نژاد با تیمی از بازیگران و عوامل اجرایی تبریزی و به زبان ترکی، برخلاف چنین فیلم‌هایی در تهران دیده و قدر دانسته شد.


ائو داستان مرگ یک پدر و بازگشت دخترش بعد از ٦سال به خانه پدر است. دختر در برابر وصیت پدر که تشریح پیکرش در دانشگاه علوم‌پزشکی شهر است، می‌ایستد و در برابر جمعیتی سیاهپوش فقط سیاهپوش و نه عزادار- یک تنه می‌جنگد. پایان فیلم اما برخلاف هر آنچه است که تماشاگر تصور می‌کند.


ائو در سی‌و‌پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر جوایز بهترین فیلم و فیلمنامه را کسب کرد. این فیلم مدتی است که در گروه هنر و تجربه درحال اکران است. به همین بهانه با اصغر یوسفی‌نژاد نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم به گفت‌وگو نشستم. یوسفی‌نژاد فارغ‌التحصيل رشته كارگرداني از دانشكده صداوسيماست. او از ‌سال ٦٩ با كارگرداني فيلم ٨ميلي‌متري «سياه و سفيد» كار خود را شروع كرد و در این چند‌سال برای صداوسیما سریال ساخته است و ائو نخستین فیلم سینمایی بلندش است.


یوسفی‌نژاد اعتقاد دارد به زبانی فیلم ساخته که با آن زندگی می‌کند و آن را می‌شناسد. او می‌گوید زبان محلی فیلم به معنای پیام آن در محدوده جغرافیایی خاصی نیست و حرف ائو مربوط به همه آدم‌هاست.

شاید من نگاه تلخی داشته باشم، اما احساس می‌کنم ائو درباره زمانه ما است. شما به‌عنوان نویسنده و کارگردان این فیلم، چطور به این نتیجه رسیدید که باید فیلمی آن‌قدر مهیب بسازید؟


بگذارید ابتدا بپرسم که منظور شما از «ما» چیست؟ «ما»یی که شما می‌گویید چه کسانی هستند و در کجا قرار دارند؟


من درباره آدم‌هایی حرف می‌زنم که در خطوط جغرافیایی-تاریخی مشخصی قرار گرفته‌اند و یک «ما» جمعی را تشکیل می‌دهند.


هیچ فیلمی بدون جغرافیا تولید نمی‌شود، به غیر از فیلم‌هایی که جنبه علمی- تخیلی قوی دارند و جغرافیای خاصی برای خود خلق می‌کنند، بقیه فیلم‌ها به‌ویژه آنهایی که لحنی رئال دارند، در جغرافیای خاصی اتفاق می‌افتند. اما من هر قدر به موضوع ائو عمیق‌تر نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم گستره‌اش به لحاظ انسانی فراتر از یک جغرافیاست، یعنی موضوعی است که بشر همواره درگیر آن بوده، هست و خواهد بود. این‌که ما لاجرم در یک جغرافیا به این موضوع پرداختیم، دوست ندارم باعث محدودشدن این «ما» به یک حوزه جغرافیایی خاص شود. خیلی کم هستند جوامعی که چنین درگیری‌هایی را ندارند. البته ریشه‌ها و علل در هر جغرافیایی متفاوت است، اما خروجی آنها خیلی نزدیک است. از منظر دیگر، ایران و ما، موجودات بریده از مای کلی، یعنی جهان نیستیم. کشور ما به‌هرحال درهای ارتباطی بازی با دنیا دارد و فراتر از اینها، در عصر انفجار اطلاعات همه از هم خبر دارند و روی زندگی دیگران تأثیر می‌گذارند. در این وضع همه می‌توانند به موضوعی که فیلم ائو اشاره می‌کند -در هرجایی- اشراف داشته باشند. اما فیلمساز است که ابزار به تصویر کشیدن فاجعه را دارد و می‌تواند طوری حرف بزند که دیده شود.


خیلی از فیلمسازان دیگر هم ابزار به تصویر کشیدن این موضوع را دارند، ولی حرف‌های دیگری می‌زنند یا حداقل آن‌قدر رک نیستند.


شاید من خیلی نگران هستم. ائو به‌عنوان وظیفه‌ای کوچک، هشدار نسبت به وضعیتی است که ممکن است به جایی برسد که دیر شده باشد. برخلاف بعضی‌ها که اعتقاد دارند این مسائل نباید نشان داده شود من دوست ندارم صورت مسأله را پاک کنم. قبل از این‌که به جایی برسیم که چاره‌ای وجود نداشته باشد، باید درمورد خیلی موضوعات حرف بزنیم.

«ائو» یک هشدار است


به جمله نخست خودم برمی‌گردم. در «زمانه ما» خیلی‌ها هم هستند که فیلم‌ها را متهم به سیاه‌نمایی و ناامیدی می‌کنند.


من می‌گویم کسانی که در هر حوزه نگاه انتقادی دارند، امیدوارترین افراد هستند، چون هنوز از اصلاح نومید نشده‌اند. وقتی من نوشتن و ساختن ائو را انتخاب کرده‌ام، به دلیل ناامیدی نیست. با گفتن این حرف‌ها باید واقعیت‌ها را نشان داد و آنهایی که مسئولیت اداره جامعه را پذیرفته‌اند در حل این مشکلات تلاش کنند، نه در پاک‌کردن صورت مسأله.


اما اگر کمی جزیی‌تر صحبت کنیم، آدم‌هایی که شما به تصویر کشیدید، در تجربه زیست همه آدم‌ها -کم یا زیاد- وجود دارند. سایه‌ها و نادرها گویی غریبه نیستند.


اولا افرادی که من در فیلم به تصویر کشیده‌ام، در همان حد نشان‌دادن باقی می‌مانند، یعنی من وظیفه‌ای در قبال داوری شخصیت‌ها ندارم. برای این‌که بتوانم آنچه را که حس می‌کنم به تصویر بکشم، خیلی به اطرافم دقت کردم. از منظر دیگر، اگر کسی بخواهد متفاوت قضاوت کند، می‌بیند بعضی از آن آدم‌ها دنبال منافع مشروع خود هستند. مثلا همسایه‌ها به دنبال این هستند که با تعریض کوچه، قیمت ملک آنها بالاتر برود و زندگی بهتری داشته باشند. این موضوع لزوما نکته سیاهی نیست، ولی وقتی این قضیه به حیات فردی دیگر وابسته شده، مسأله بغرنج شده است. حتی نادر هم که دست به این کار زده برای خود توجیهاتی دارد. اما من وارد چنین قضاوت‌هایی نمی‌شوم تا کسانی که فیلم را می‌بینند با توجه به تجربیات شخصی خودشان درباره این افراد قضاوت کنند.


پایان باز فیلم هم در اثر همین عدم‌قضاوت آدم‌ها توسط شماست؟


دقیقا همین‌طور است. الگوی من برای داوری‌نکردن سکانس پایانی فیلم بود. گاها نقدی که بر فیلم می‌شود این است که کار دو شخصیت درنهایت پوشیده می‌ماند، ولی من این فیلم را برای تماشاگرم ساخته‌ام، نه افرادی که داخل فیلم هستند. وقتی سایه و نادر در انتهای فیلم با هم حرف می‌زنند و موضوع برای تماشاگر روشن می‌شود، شخص سومی در کنار آنها نیست. این دو نفر با بیان و فهم خود، کاری را که انجام داده‌اند، تحلیل می‌کنند. نتیجه‌گیری از این حرف‌ها را تماما در اختیار تماشاگر قرار دادم تا آن شخص سوم تماشاگر باشد: هر تماشاگر براساس درک و تجربه خودش. دوست دارم این مشارکت تماشاگر باعث خلق دیدگاه او درباره داستان و آدم‌هایش شود. نمی‌خواهم مخاطب را به شنیدن تک‌صدای کارگردان یا فیلمنامه‌نویس دعوت کنم.


به‌هرحال فیلمساز فضای فیلم را طوری خلق می‌کند که نزدیک یا دور به حقیقت باشد.


بعضی موضوعات به سلیقه فیلمساز برمی‌گردد. من درحالی‌که دوست دارم بعضی موضوعات در فیلم را از واقعیت بگیرم و لحن واقع‌نما داشته باشم، ولی بی‌تفاوت به درام هم نیستم. از بعضی فیلم‌ها که واقعیت محض را نشان می‌دهند، خیلی چیزها آموخته‌ام، اما سلیقه شخصی خودم این است که برای نزدیکی به مخاطب رگه‌هایی از درام را اضافه کنم. در ائو، بخشی از وجود این آدم‌ها از درام می‌آید. آدم‌هایی که شما در فیلم می‌بینید مابه‌ازای بیرونی دقیقا اینچنینی ندارند. ولی بازهم می‌گویم هدف این است که فیلم لحن هشداردهنده داشته باشد. اگر مناسبات زندگی آدم‌ها با همین روال پیش رود، به آدم‌های ائو و فراتر از آن هم برخواهیم کرد. متاسفانه نشانه‌هایی از رفتارهایی که در این فیلم می‌بینیم در اطراف‌مان هم هستند.


فیلم‌های خوبی با محتوای خانه در سینمای ایران ساخته شده‌اند که خانه پدری قطعا یکی از بهترین‌های آنهاست. این‌روزها خانه پدری و ائو زیاد با هم قیاس می‌شوند...من متاسفانه خانه پدری را هنوز ندیده‌ام.


پس سوالم را طور دیگری مطرح می‌کنم: فاجعه این آدم‌ها چرا در خانه اتفاق می‌افتد؟ سایه و نادر می‌توانستند کار خود را در هر جای دیگری انجام دهند و شما به‌جای خانه از مکان دیگری حرف بزنید.


خانه، هویت ما است. اگر در رفتار آدم‌ها ناهنجاری می‌بینید، به دلیل بریدن از همین هویت است. من در ائو هیچ نمای شاخص و روشنی از خانه نشان نمی‌دهم. این تاکید بصری فیلم برای جدا افتادن از خانه است. سایه ٦‌سال است از این خانه کنده و به سایه‌ای که شما می‌بینید تبدیل شده است. برای بقیه آدم‌ها هم تخریب خانه راهگشاست. دوربین خانه را جدا از آدم‌ها قرار می‌دهد.


وقتی فیلم شروع می‌شود احساس می‌کنی با یک پلان سکانس طرف هستی، اما بعد از مدتی این ویژگی قطع می‌شود و باز هم ادامه پیدا می‌کند. این قطع‌ها بین پلان‌های طولانی از اجبار بود یا تعمدی داشتید؟


منبع من در دکوپاژ فیلم، این است ‌که کجا از تقطیع و کجا از نماهای بلند استفاده کنم، خود فیلمنامه بود. در جاهایی حس جاری در صحنه مهم بود و به لحاظ بازی و مفهوم دنبال تمهیدی بودم که تداوم حسی و معنایی از بین نرود. پلان سکانس این امکان را به من می‌داد. جاهایی که کلام و حس آدم‌ها لازم بود، مکث کردم و به شخصیت‌ها نزدیک شدم، چون نیاز بود تماشاگر با چهره، کلام و حس آدم‌ها سروکار داشته باشد. اما جایی هست که حس بیرون می‌آید. در درگیری‌ها و ناسزا گفتن اتفاقا کلام مهم نیست. در صحنه‌های درگیری حتی اگر صدا هم قطع باشد، مخاطب می‌تواند حدس بزند چه مکالماتی ردوبدل می‌شود. در این پلان‌ها مکث کردن جایز نبود. در مکث‌ها و قطع‌ها، باید لایه‌های درونی آدم‌ها را کمی جار می‌زدیم تا تماشاگر او را بهتر بشناسد.

«ائو» یک هشدار است


فراتر از محتوا و فرم ساخت، اساسی‌ترین ویژگی ائو زبان ترکی آن است که با زیرنویس پخش می‌شود. برای فیلم پردیالوگی مثل ائو، به نظرم ریسک بزرگی بود.


من ریسک نکردم. من با زبانی فیلم ساختم که با آن زندگی کرده‌ام و می‌شناسمش و دایم با آن سروکار دارم. اتفاقا ریسک زمانی است که من فیلمی با زبان فارسی بسازم، چون وارد دنیا و زبان جدیدی می‌شوم و ممکن است خطاهای زیادی داشته باشم. وقتی الان شما که یک فارس‌زبان هستید، با من درباره ائو صحبت‌می‌کنید و ویژگی‌هایی از فیلم شما را کنجکاو کرده، دلیل نخست، همان زبان فیلم است که حقیقی است، یعنی آدم‌هایی با زبان خودشان دارند قصه‌ای را می‌سازند، نه زبان تصنعی که به ریزه‌کاری‌هایش تسلط ندارند. این زبان منجر به رفتار ملموس و واقعی هم خواهد شد. زبان در ساخت شخصیت آدم‌ها خیلی تأثیر دارد و استفاده از زبان واقعی افراد، به اصالتی که یک فیلمساز همواره دنبال آن است، کمک می‌کند. ارزیابی‌هایی که هم توسط صاحب‌نظرانی که فیلم را دیدند، درباره استفاده از این تمهید انجام شد، من را ناامید نکرد.


ائو از معدود فیلم‌هایی در سینمای ایران است – شاید جزو ٤ یا ٥ فیلم- که با زبان محلی یک قسمت از ایران ساخته شده و مورد توجه قرار گرفته است. تا پیش از این فیلم‌هایی با این ویژگی از مرز شهرهای خودشان عبور نمی‌کردند. به‌نظر شما کجای کار فیلمسازان عموما جوان شهرستانی می‌لنگد که نتوانسته‌اند در سطح کشور حرف بزنند؟


کارهایی که تا امروز انجام شده هیچ‌وقت استمرار نداشته است. در حد همان چهار پنج فیلمی هم که می‌گویی حرکت‌های قائم به فردی بوده که ادامه پیدا نکرده است. من واقعا نمی‌دانم آیا می‌شود با همین تعداد فیلم نتیجه گرفت که اقبال به این فیلم‌ها وجود نداشته. فراموش نکنیم این فیلم‌ها خیلی متفاوت است با آن حجم فیلمی که سالانه با چهره‌های شناخته‌شده برای عموم مردم کشور ساخته می‌شود. اینچنین فیلم‌هایی به قول شما بومی، بدون داشتن ستاره‌های سینمایی و حتی زبان آشنا برای عموم مردم جاذبه‌های اولیه برای دیده‌شدن را نداشتند. بنابراین چاره کار برای این‌که بفهمیم این اقبال به شکل بالفعل وجود دارد یا نه، این است که ساخت چنین فیلم‌هایی تداوم داشته باشد. ضمن این‌که کشور ما به لحاظ زبانی یکی از متنوع‌ترین کشورهاست. خود من انتظار دارم سینمای کشورم، ایران، فقط محدود به یک محدوده جغرافیایی، چهره‌های خاص و فرهنگ مشخص نباشد. اگر امروز ائو به خاطر این‌که زبانی کاملا متفاوت از فارسی دارد، کمتر دیده می‌شود، ولی بسیاری از مناطق ایران که زبان منحصربه‌فردی ندارند،فقط در گویش متفاوت هستند.


درست است که سینمای شهرستان‌های ما توان استفاده از چهره‌ها را ندارند، ولی آیا این دلیل کافی برای ندیده‌شدن آنهاست؟
خیلی از فیلمسازان جوان شهرستانی ما عملا تنبل شده‌اند و احساس می‌کنند همه سینما فقط در تهران خلاصه می‌شود و با چهره‌های مشخص کار کردن. از طرف دیگر سیاست‌گذاری‌ها در طی این سال‌ها در شعار متوقف است و اهرم‌های تشویقی عملا وجود نداشتند که سینمای ایران بتواند همه فرهنگ‌ها، زبان‌ها و شهرها را در خود جمع کند. مشکل مالی هم که همیشه وجود داشته است.


تهیه‌کننده ائو خود شما بودید. فکر نمی‌کنید اگر مجبور بودید دنبال تهیه‌کننده پایتخت‌نشین بگردید، کار کمی سخت‌تر می‌شد؟


همین‌طور است. کسانی که قصد داشته باشند چنین فیلم‌هایی بسازند، باید راهکار اقتصادی هم برای آن پیدا کنند. واقعیت این است که سینمای ما نسبت به سینمای پایتخت کمبودهای بسیاری دارد، ولی این دلیل نمی‌شود سینمای‌مان را تعطیل کنیم. بچه‌های شهرستان باید ابتکارعمل‌های خودشان را داشته باشند و بدانند در استمرار است که شناخته می‌شوند.
کنجکاوم بدانم فیلم بعدی شما چطور فیلمی خواهد بود. آیا فکری در سر دارید؟
سال بعد قصد دارم دومین فیلمم را کلید بزنم. فعلا درحال نگارش آن هستم و اگر شانس یار باشد و دوستان جشنواره فجر دوباره امکان دیده‌شدن برای فیلم من را فراهم کنند، ‌سال آینده باز با هم صحبت خواهیم کرد!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین