حاتمیکیا یکسری از یادداشتهایش را چند وقت پیش به من داده است که ایده «بادیگارد» را آن زمان ایشان داشت. مثل این بادیگارد فعلی نبود و کمی آژانسی بود. مثلاً بعدازظهرها میرود با مینیبوس کار میکند...
گروه فرهنگ و هنر: «رضا امیرخانی» نویسنده رمان «قیدار» در گفت وگو با روزنامه صبح نو گفت: قبل از سال ۸۸ من دیداری با آقای حاتمیکیا داشتم. به من گفت من سالی یک فیلم نمیتوانم کارگردانی کنم و نمیتوانم ایدهاش را داشته باشم. گفت من دو، سه سال باید بگذرد و یک موضوعی پیش بیاید تا بتوانم یک فیلم بسازم و یک زایشی پیدا کنم ولی اگر سناریو خوب باشد توان کارگردانی سالی یک فیلم را در این سن دارم. بعد به من گفت شما بیایید برای من سناریو بنویسید و من این ایدهها را دارم.
به گزارش گروه سینما و تلویزیون بولتن نیوز، او در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: راستش را بخواهید «قیدار» را برای آقای حاتمیکیا نوشتم. برای همین کار چندان مطلوبی از نظر خودم نیست چون کار سینمایی است و صحنه زیاد دارد. وقتی ابراهیم خواند گفت: این برای کیماییه، چیه تو نوشتی! آنجا فهمیدم اینها چقدر لج هستند. خیلی بامزه بود برای من که مثلاً خودم را اندازه آقا ابراهیم انقلابی میدانستم ولی دیدم نسل من باز تفاوت دارد. یعنی نسل من میتواند با کیمیایی گفتوگو داشته باشد ولی نسل حاتمیکیا نه.»
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: حاتمیکیا یکسری از یادداشتهایش را چند وقت پیش به من داده است که ایده «بادیگارد» را آن زمان ایشان داشت. مثل این بادیگارد فعلی نبود و کمی آژانسی بود. مثلاً بعدازظهرها میرود با مینیبوس کار میکند. ولی اخیرا این یادداشتش را داشتم نگاه میکردم. مطمئن هستم برای قبل از ترور هستهای است و ایدهاش این بود این بادیگارد، بادیگارد دانشمند هستهای میشود. خیلی جالب است اینکه هنرمند جلوتر است. در یک موضوع کارآگاهی امنیتی ابراهیم داشت جلوتر از زمان خودش حرکت میکرد. یعنی پیدا کرده بود اگر بخواهد بادیگاردش را در یک موقعیتی قرار دهد که قدرت سیاسی از آن حفاظت نکند میتواند برود سراغ دانشمند هستهای.