فرمول سه هدهد؛ چرا امروزِ ما قربانی دیروز و فردایمان میشود؟
گروه فرهنگی،روایت حضرت سلیمان از سه پرندهای که تصویر تمامنمای روان انسان امروزی هستند: یکی در بند گذشته، یکی هراسان از آینده و دیگری پادشاه لحظه اکنون.
به گزارش بولتن نیوز،باغی را تصور کنید سرسبز و آکنده از عطر زندگی؛ جایی که سلیمان نبی (ع) در آن قدم میزد. در میانهی این شکوه، نگاه پیامبر خدا به شاخهای خشکید که میزبان سه هدهد بود. سه پرنده از یک گونه، در یک مکان و در یک زمان واحد، اما با احوالی که فاصلهای به وسعت زمین تا آسمان با هم داشتند. این تصویر، نه یک داستان سادهی تاریخی، بلکه آینهای است که قرنهاست در برابر بشر قرار گرفته تا خود را در آن بجوید.
حکایت آن روز سلیمان و تفسیر او از حالات این سه پرنده، درسنامهای دقیق از روانشناسی زمان و هنر زیستن است. بیایید این سه تابلو را تحلیل کنیم تا دریابیم ما در کدام دسته جای میگیریم.
هدهد اول غمگین بود، شانههایش افتاده و نگاهش کدر. گویی بار سنگینی را بر دوش میکشید که توان پرواز را از او گرفته بود. سلیمان (ع) فرمود: «کسی که غمگین است، اسیر دیروز است و مدام حسرت میخورد.»
بسیاری از ما شبیه هدهد اول هستیم. ما در "اکنون" نفس میکشیم، اما ذهنمان در ویرانههای "دیروز" پرسه میزند. روانشناسی مدرن این حالت نشخوار فکری (Rumination) مینامد؛ بازپخش مداوم شکستها، اشتباهات و فرصتهای از دست رفته.
چرا خطرناک است؟ وقتی انرژی روانی صرف بازسازی گذشتهای میشود که دیگر وجود ندارد، نیرویی برای ساختن امروز باقی نمیماند.
نتیجه: افسردگی، رکود و تبدیل شدن به تماشاچیِ منفعل زندگی. این افراد "زندگی" نمیکنند، بلکه تنها خاطرات تلخ را "مرور" میکنند.
هدهد دوم روی شاخه آرام و قرار نداشت. بالهایش را بیقرار تکان میداد و چشمانش دو دو میزد. سلیمان نبی در توصیف او فرمود: «کسی که مضطرب است، از فردا میترسد و دلش آرام نمیگیرد.»
این گروه، نقطه مقابل گروه اول هستند اما با همان میزان از تخریب. آنها از "حال" فرار میکنند تا به "آینده" پناه ببرند، اما آیندهای که سراسر ابهام و ترس است. اضطراب (Anxiety) محصول همین پیشبینیهای فاجعهآمیز از اتفاقاتی است که هنوز رخ ندادهاند.
توهم کنترل: هدهد دوم تصور میکند با نگرانی و بالبال زدن میتواند جلوی حوادث آینده را بگیرد، غافل از اینکه این بیقراری تنها کیفیت "امروز" را میسوزاند.
نتیجه: فرسودگی ذهنی و جسمی پیش از وقوع حادثه. به قول مارک تواین: «من در زندگیام سختیهای زیادی کشیدهام که اکثر آنها هرگز اتفاق نیفتادند.»
و اما هدهد سوم. او نه خمیده بود و نه بیقرار. آرام، سبک و متین روی شاخه نشسته بود و از نسیم و آفتاب لذت میبرد. سلیمان لبخندی زد و راز این آرامش را چنین گشود: «کسی که آرام است، به آنچه امروز در اختیار دارد میاندیشد و شکر میگوید.»
این همان نقطهی طلایی است که عرفان و روانشناسی در آن به هم میرسند: زیستن در لحظه حال (Mindfulness).
هدهد سوم بیخبر از گذشته یا بیخیال نسبت به آینده نیست؛ او فقط اجازه نمیدهد سایهی سنگین دیروز یا هیولای موهوم فردا، نورِ امروز را ببلعد. او "شاکر" است. شکرگزاری یعنی دیدن داشتهها در همین لحظه و درک عمیق این واقعیت که تنها دارایی واقعی ما، همین "نفسِ جاری" است. خوشبختی سهم کسی است که نه اسیر دیروز باشد، نه نگران فردا، بلکه امروز را با یاد خدا زیبا بسازد.
نکتهی کلیدی در کلام سلیمان (ع)، پیوند دادن "حال خوب" با "یاد خدا" است. چرا؟
چون وقتی انسان خود را به منبع لایزال هستی متصل میبیند:
غم گذشته را رها میکند: چون میداند حکمت خدا بالاتر از درک اوست.
ترس آینده را میکشد: چون به تکیهگاه امنی باور دارد که فردا هم همراه اوست.
زندگی ما مجموعهای از همین "امروزها"ست. اگر امروز را در حسرت دیروز یا ترس فردا قربانی کنیم، در پایان عمر خواهیم دید که اصلاً زندگی نکردهایم.
حکایت سه هدهد به ما یادآوری میکند که شاخه درخت (دنیا) برای همه یکسان است؛ این "نگاه" ماست که تعیین میکند روی این شاخه، زندانی باشیم یا پادشاه. بیایید چون هدهد سوم، بار سنگین گذشته را زمین بگذاریم، هراس آینده را به خدا بسپاریم و چشمانمان را به زیباییهای همین لحظه باز کنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com


