خدایا یعنی میشود این مزار، مزار پسر من باشد؛
معجزه یکی از شهدای مدافع حرم در یکی از همین روزهای سرد
به آنجا رسیدم و دیدم سنگ مزار اولین شهید گمنام عوض شده و به اسم همان شهید مازیار کریمی است. اول متوجه نشدم که ماجرا چیست. چون یک شهید کریمی دیگر در پاکدشت داریم و فکر کردم حتماً آن شهید است که شناسایی شده است. برای من خیلی حساسیت برانگیز نبود و به خاطر نداشتم که این شهید همانی است که مادرش چند روز پیش بر مزارش بود.
گروه فرهنگ مقاومت: حدود دو ماه پیش یکی از خانوادههای شهدا «شهید مازیار کریمی» که در آن زمان جاویدالاثر بودند به من زنگ زدند؛ گفتن که یک مشکل اداری بانکی داشتند که حل نشده بود و نیاز به پیگیری داشت. به خدمت آنها گفتم که حضوری باید پیگیری کنیم.
به گزارش بولتن نیوز، ما به شهر ورامین رفتیم، به بانک مربوطه و اداره مربوطه رفتیم ؛ پیگیری کردیم و الحمدالله بخشی از مشکل آنها حل شده و بخشی از آنها مجبور شدیم در شهرری پیگیری کنیم ؛ به بانک مربوطه در شهرری رفتیم که پاسخگو بودن مشکل حل شد. در راه برگشت میخواستم آنها را به محلهای برسانند که خودشان بتوانند برگردند. حاج خانم به من گفت که تازه به ایران آمدیم و تا به حال به گلزار شهدا نرفتم، اگر میشود ما را تا آنجا ببرید. گفتم: سمع و طاعتا و به سمت بهشت زهرا رفتیم.
به بهشت زهرا که رسیدیم مستقیماً به سمت شهدای فاطمیون رفتیم. شهدایی را که هویتشان مشخص بود، زیارت کردند و صحنه های قشنگی از ارتباط این مادر جاویدالاثر با شهدا اتفاق افتاد که ای کاش دوربین داشتم و این صحنهها را ضبط میکردم. این صحنهها دیدنی بود و نمیشود آن را وصف کرد.
سپس با هم به مزار شهدای گمنام و چند شهید معروفی که دفن آنها رسانهای شده بود، رفتیم. ایشان در آنجا خیلی بیتابی کرد، راز و نیاز کرد و روی اولین قبر، روی مزار یکی از شهدا افتاد و شروع به گریه کرد. برای من خیلی عجیب بود که چرا این مادر جاویدالاثر عکسالعملهایی اینچنینی دارد.
در حالی که از دور این صحنهها را میدیدم؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا میشود یکی از این شهدای گمنام پسر من باشد. دوباره روی قبر افتاد. من از این صحنه فاصله گرفتم و گفتم که بگذار کمی دل گرفته اش، باز شود.
این ماجرا گذشت. چند روز پیش حضرت آقا برای زیارت شهدای آتشنشان و شهدای فاطمیون به بهشت زهرا تشریف آوردند؛ تقریباً ساعت 9 یا 10 صبح بود، گفتم در همان مسیر که آقا رفته بودند، یک زیارتی داشته باشم. طبق معمول برنامه خودم که شهدا را زیارت میکنم رفتم و با هویت مشخص از تکتک مزارها زیارت کردم.
بعد از آن تصمیم گرفتم بر سر مزار شهدای گمنام بروم و زیارتی کنم. به آنجا رسیدم و دیدم سنگ مزار اولین شهید گمنام عوض شده و به اسم همان شهید مازیار کریمی است. اول متوجه نشدم که ماجرا چیست. چون یک شهید کریمی دیگر در پاکدشت داریم و فکر کردم حتماً آن شهید است که شناسایی شده است. برای من خیلی حساسیت برانگیز نبود و به خاطر نداشتم که این شهید همانی است که مادرش چند روز پیش بر مزارش بود.
از آن مزار عکس گرفتم و به کانالی که مربوط به بچههای مدافع حرم است، ارسال کردم. پیام گذاشتم که خوشحال باشید که یکی از شهدای قطعه 50 به نام مازیار کریمی شناسایی شد. امروز یک ماجرایی پیش آمد، عزیزی یک پیغام فرستاد، من نگاه کردم و ناگهان یادم آمد شهید مازیار کریمی فرزند همان مادری است که آن روز روی مزارش افتاده بود. آن روز می گفت: "خدایا یعنی میشود این مزار؛مزار پسر من باشد."
تمام این ماجراها را که تعریف میکنم مو به تنم سیخ میشود؛ البته شاهد دارم و آن روز یکی از اقوام مادر شهید با من بود و شاهد حرفها و گفتههای من بود. برای من این معجزه این شهید بزرگوار عجیب بود. این خانواده جزء خانوادههای بسیار محترم و با شخصیت فاطمیون هستند که من واقعاً نسبت به تک تک آنها، تک تک اعضای خانواده آنها ارادت دارم. خیلی با شخصیت و محترم هستند. از چنین خانوادهای غیر از این برنمیآید که معجزهای از پسر شهیدشان ببینند و حیف است این را به عزیزانمان منعکس نکنیم.
منالله توفیق . علییار
منبع: بولتن نیوز
همه نوشته های بالا را شخصا از زبان مادر شهید شنیدم
ایشان می گفتند من به طور ناخواسته سر این قبر به طوری که سرم گیج رفت افتادم.
اللهم ارزقنا شهادت
بنده ابونصر هستم
راوی مطلب بالا
اگر کسی شک داره برای اثبات در خدمتم
علی یار
شوهرمن چانباز شیمیایی بود نزدیک چند ماهه به سوی معبودش پرواز نموده در این مدت هروقت مشکلی برای من یا بچه هایش پیش می امد وناتوان می شدیم شوهر نازنینم به یه طریق به خواب کسانی می امد که مشکل ما را حل میکرد
شهیدان زنده هستند این ما هستیم که غافل می باشیم
هیچ شکی نیست شهدا طنینتی پاک هستند مسلما نزد خداوند بزرگ هستند ودارای کرامات فراوان
کاش تقدیرِ ما هم شهادت بشود
درجواب می گویم هزارن شهید دادیم تا خواهران حجاب خودشان رو حفظ کنند به والله حفظ حجاب کمتر از شهادت نیست کاش ملکوت اعمال را همه می دیدند که خواهران با حجب وحیا همتشین فاطمه ی زهرا هستند چیزی که همه شهدا آرزویش را دارند
شهید عزیز کمکمون کن...تو را به مادرت زهرا قسم
ای شهدا من از صمییم قلبم تک تکتون رو دوست دارم