کد خبر: ۴۳۳۲۷۱
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز /15 دی 95/

جهنم هفت درب طبقه‌طبقه دارد

امیرالمومنین ع می فرمایند: جهنم هفت درب طبقه‌طبقه دارد که برخی روی برخی دیگر است و دستانش را روی هم گذاشت و فرمود: این گونه. وخداوند بهشت را در عرض قرار داد و آتش را روی همدیگر قرار داد پس پایین‌ترین آن «جهنم» است و بالاترش «لظی: آتش شعله‌ور» و بالای آن «حطمه: درهم شکننده» و بالای آن «سقر:ذوب کننده از شدت حرارت» و بالای آن «جحیم: آتش خروشان» و بالای آن «سعیر: آتش برافروخته» و بالای آن «هاویه: سقوط‌دهنده» است.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 15 دی به آیه 44 سوره حجر پرداخته شده و در آن آمده است:

لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ

سوره حجر (15) آیه 44

ترجمه

[حتما جهنم وعده‌گاه آنهاست] که هفت در دارد، و برای هر دری، از آنان بخشی تقسیم‌بندی [و معین] شده، هست.

حدیث

1) محمد بن فضیل می‌گوید: امام صادق ع از پدرشان از جدشان (امام سجاد ع) روایت کردند که: برای نار هفت در هست. دری که از آن فرعون و هامان و قارون وارد می‌شوند. دری که از آن مشرکان و کفاری که یک چشم بر هم زدنی هم به خدا ایمان نیاوردند وارد می‌شوند. دری که بنی امیه از آن وارد می‌شوند که خاص آنهاست و هنگام ورود از این درب هیچکس هم مزاحم آنها نمی‌شود! و آن همان درب «لظی: آتش برافروخته» (معارج/15) است، همان درب «سقر: ذوب کننده از شدت حرارت»، و همان درب «هاویه: سقوط دهنده» (قارعه/9) است [سپس حضرت توضیحی درباره اینکه هاویه چه بلایی بر سر آنها می‌آورد می‌دهند، سپس می‌فرمایند] . و دری که هرکس متنفر از ما و دشمن ما و خوارکننده ما باشد از آن وارد می‌شود که این بزرگترین درها و دارای شدیدترین حرارت است.

ابن فضیل می‌گوید به امام صادق ع گفتم: آیا آن دری را که از پدرت از جدت روایت کردید که بنی امیه از آن داخل می‌شوند، آیا شامل کسانی از آنها که مشرکانه از دنیا رفتند هم می‌شود یا شامل کسانی است که اسلام را درک کردند؟

فرمود: عزیزم! آیا دقت نکردی که در روایت بود «دری هست که مشرکان و کفار از آن وارد می‌شوند؛ این دری است که هر مشرک و کافری که لحظه‌ای به روز حساب ایمان نیاورده از آن وارد می‌شود»، ولی این درب دیگری است که بنی امیه از آن وارد می‌شوند که آنها همانا ابوسفیان و معاویه و آل‌مروان به طور خاص می‌باشند؛ از این درب وارد می‌شوند و آتش آنان را چنان درهم می‌شکند که در آنجا هیچ فریادی از آنها شنیده نشود و در آنجا نه زنده‌ می‌باشند و نه می‌میرند.

الخصال، ج‏2، ص361

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ الرِّزْقِيِّ عَنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ لِلنَّارِ سَبْعَةُ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ وَ قَارُونُ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الْمُشْرِكُونَ وَ الْكُفَّارُ مِمَّنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَيَّةَ هُوَ لَهُمْ خَاصَّةً لَا يُزَاحِمُهُمْ فِيهِ أَحَدٌ وَ هُوَ بَابُ لَظَى وَ هُوَ بَابُ سَقَرَ وَ هُوَ بَابُ الْهَاوِيَةِ تَهْوِي بِهِمْ سَبْعِينَ خَرِيفاً وَ كُلَّمَا هَوَى بِهِمْ سَبْعِينَ خَرِيفاً فَارَ بِهِمْ فَوْرَةً قَذَفَ بِهِمْ فِي أَعْلَاهَا سَبْعِينَ خَرِيفاً ثُمَّ تَهْوِي بِهِمْ كَذَلِكَ سَبْعِينَ خَرِيفاً فَلَا يَزَالُونَ هَكَذَا أَبَداً خَالِدِينَ مُخَلَّدِينَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ مُبْغِضُونَا وَ مُحَارِبُونَا وَ خَاذِلُونَا وَ إِنَّهُ لَأَعْظَمُ الْأَبْوَابِ وَ أَشَدُّهَا حَرّاً قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَيْلِ الرِّزْقِيُّ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَابُ الَّذِي ذَكَرْتَ عَنْ أَبِيكَ عَنْ جَدِّكَ ع أَنَّهُ يَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَيَّةَ يَدْخُلُهُ مَنْ مَاتَ مِنْهُمْ عَلَى الشِّرْكِ أَوْ مَنْ أَدْرَكَ مِنْهُمُ الْإِسْلَامَ فَقَالَ لَا أُمَّ لَكَ أَ لَمْ تَسْمَعْهُ يَقُولُ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الْمُشْرِكُونَ وَ الْكُفَّارُ فَهَذَا الْبَابُ يَدْخُلُ فِيهِ كُلُّ مُشْرِكٍ وَ كُلُّ كَافِرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ وَ هَذَا الْبَابُ الْآخَرُ يَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَيَّةَ لِأَنَّهُ هُوَ لِأَبِي سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ آلِ مَرْوَانَ خَاصَّةً يَدْخُلُونَ مِنْ ذَلِكَ الْبَابِ فَتَحْطِمُهُمْ النَّارُ حَطْماً لَا تَسْمَعُ لَهُمْ فِيهَا وَاعِيَةً وَ لَا يَحْيَوْنَ فِيهَا وَ لَا يَمُوتُون».

2) از امیرالمومنین ع روایت شده است که: جهنم هفت درب طبقه‌طبقه دارد که برخی روی برخی دیگر است و دستانش را روی هم گذاشت و فرمود: این گونه.؛ وخداوند بهشت را در عرض قرار داد و آتش را روی همدیگر قرار داد پس پایین‌ترین آن «جهنم» است و بالاترش «لظی: آتش شعله‌ور» و بالای آن «حطمه: درهم شکننده» و بالای آن «سقر:ذوب کننده از شدت حرارت» و بالای آن «جحیم: آتش خروشان» و بالای آن «سعیر: آتش برافروخته» و بالای آن «هاویه: سقوط‌دهنده» است.

مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏6، ص519

رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ أَطْبَاقٍ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ وَ وَضَعَ إِحْدَى يَدَيْهِ عَلَى الْأُخْرَى فَقَالَ هَكَذَا وَ أَنَّ اللَّهَ وَضَعَ الْجِنَانَ عَلَى الْعَرْضِ وَ وَضَعَ النِّيرَانَ بَعْضَهَا فَوْقَ بَعْضٍ فَأَسْفَلُهَا جَهَنَّمُ وَ فَوْقَهَا لَظَى وَ فَوْقَهَا الْحُطَمَةُ وَ فَوْقَهَا سَقَرُ وَ فَوْقَهَا الْجَحِيمُ وَ فَوْقَهَا السَّعِيرُ وَ فَوْقَهَا الْهَاوِيَةُ.

3) شخصی خدمت حضرت علی ع رسید و از ایشان سوالاتی پرسید. حضرت ع پاسخ‌هایی دادند تا بدینجا رسیدند که: همان خداوند فرد است و «تک» را دوست دارد، و فرد است و «تک» را برگزید؛ پس همه اشیاء را بر هفت جاری ساخت و فرمود: «هفت آسمان را آفرید و از زمین هم مانند آنها» و فرمود «هفت آسمان را طبقه‌طبقه آفرید» و فرمود: «جهنم هفت در دارد» و فرمود: «هفت خوشه سبز و بقیه خشک» و فرمود «هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر آنها را خوردند» و فرمود: «دانه‌ای که هفت سنبله از آن می‌روید» و فرمود: «هفت‌تای از دوتا و قرآن عظیم»؛ پس این حدیث مرا به یارانت ابلاغ کن، شاید که خداوند در آنها نجیبی قرار داده باشد که هنگامی که حدیث ما را بشنود، قلبش به دوستی ما متمایل گردد و پی ببرد به برتری علم ما را و آنچه از این مثالهایی که نمی‌دانندش جز کسانی که عالم به فضل ما هستند...

الغارات، ج‏1، ص186-188

وَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ ُ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ عَلِيّا ع .... قَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع: «إِنَّ اللَّهَ فَرْدٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ وَ فَرْدٌ اصْطَفَى الْوَتْرَ فَأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» وَ قَالَ: «خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» وَ قَالَ «جَهَنَّمُ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ» قَالَ: «سَبْعَ سُنْبُلاتٍ‏ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ» وَ قَالَ: «سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ» وَ قَالَ: «حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» وَ قَالَ «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ» فَأَبْلِغْ حَدِيثِي أَصْحَابَكَ لَعَلَّ اللَّهَ يَكُونُ قَدْ جَعَلَ فِيهِمْ نَجِيباً إِذَا هُوَ سَمِعَ حَدِيثَنَا نَفَرَ قَلْبُهُ إِلَى مَوَدَّتِنَا وَ يَعْلَمُ فَضْلَ عِلْمِنَا وَ مَا نَضْرِبُ مِنَ الْأَمْثَالِ الَّتِي لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ بِفَضْلِنَا ...

تدبر

1⃣ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

اینکه جهنم هفت در دارد نشان می‌دهد که هم عذاب‌های جهنم متنوع است و هم گناهانی که موجب ورود افراد به جهنم می‌شود. (المیزان، ج12، ص180)

نکته تخصصی انسان‌شناسی

انسان‌های بد همگی یکسان نیستند. همان گونه که هر کسی کار بد کند لزوما جهنمی نیست (چون چه‌بسا توبه کند و خدا او را ببخشد)، همین طور همه کسانی هم که جهنمی می‌شوند یکسان نیستند.

پس، در عین حال که باید از جهنم و جهنمیان دوری کرد؛ اما دافعه ما نسبت به همه آدم‌های بد نباید یکسان باشد.

2⃣ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

نه‌تنها وجود جهنم – برای کسی که قرآن را قبول دارد – قابل انکار نیست، بلکه حتی اینکه چه کسانی (صاحبان چه گناهانی) از کدام درب جهنم بدان فرستاده می‌شوند، نیز معلوم و معین است.

3⃣ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

علی‌القاعده، درب، ورودی هر چیزی است؛ پس اینها هفت طریقی است که انسان را وارد در جهنم می‌کند (المیزان، ج12، ص180) اما چرا هفت در؛ و مقصود از این هفت در چیست؟

الف. عدد هفت در آیات و روایات موضوعیت خاصی دارد تا جایی که در حدیث3 حضرت علی ع توضیح داد که خداوند همه اشیاء را بر اساس «هفت» آفریده است. البته نه‌تنها متن روایت به گونه‌ای است که رمزآلود است؛ بلکه جملات پایانی حدیث (که حضرت ع می‌گویند این سخنان مرا به یارانت برسان شاید فرد نجیبی در میان آنها پیدا شود که با شنیدن این حدیث قلبش به دوستی ما متمایل گردد و به برتری علم ما پی ببرد) خود قرینه‌ای است بر اینکه در این تعبیر حقایقی نهفته است که بسادگی هرکسی بدان پی نمی‌برد. (ان‌شاءالله خداوند توفیق درک آنها را به همگی ما عنایت فرماید)

ب. برخی علما اینها را بر اموری تطبیق داده‌اند مثلا: شهوت و غضب و حرص و حسد و مکر (ویا خدعه) و تکبر (ویا عجب) و بلندی آرزو (و به زمین چسبیدن) (شرح أصول الكافي (صدرا)، ج‏2، ص84).

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین