کد خبر: ۴۲۹۶۷۱
تاریخ انتشار:

مظنونین همیشگی و... انسانم آرزوست

به گزارش بولتن نیوز، دیروز سالگرد تولد یکی از افراد تأثیرگذار در حوزه ادبیات نمایشی و کارگردانی تئاتر و سینما بود. نقش مهم و تاریخ‌ساز بهرام بیضایی را با نمایش‌نامه‌های «غروب در دیار غریب»، «هشتمین سفر سندباد»، «چهار صندوق»، «سلطان مار»، «پهلوان اکبر می‌میرد»، «مرگ یزدگرد»، «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و دیگر نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌نامه‌هایی که به اجرا درنیامده و ساخته نشده‌اند و کُتب پژوهشی‌اش در هنرهای نمایشی، نمی‌توان نادیده گرفت. دغدغه‌ او بازخوانی تاریخ و نمونه‌های کهن تاریخی، جست‌وجو در اسطوره‌ها و هویت گمشده است. فیلم‌های «رگبار»، «سفر»، «غریبه و مه»، «کلاغ»، «مرگ یزدگرد»، «شاید وقتی دیگر»، «باشو غریبه کوچک»، «سگ‌کشی» و «وقتی همه خوابیم» نشان می‌دهد که بیضایی با انسان، تاریخ و جامعه کار دارد و شخصیت‌های برگزیده‌اش در سفرهای ناگزیر و طی‌طریقشان در دنیایی ملتهب و پرعذاب، موجودیت فردی، فرهنگی و تاریخی خود را محک می‌زنند. فیلم‌نامه‌های «اِشغال» و «آینه‌های روبه‌رو» جزء بهترین آثار مکتوب بیضایی هستند که متأسفانه هنوز نه از جانب خود او و نه فیلم‌ساز دیگری، امکان تولید و ساختشان فراهم نشده است. اما ترجیح می‌دهم سالگرد تولد بیضایی را بهانه‌ای برای پرداختن به یک موضوع مهم قرار دهم. او چند سال قبل از ایران به قصد تدریس در یکی از دانشگاه‌های خارجی مهاجرت کرد. قاعدتا در مٌصرشدن بیضایی برای این امر، عوامل گوناگونی دخیل بوده‌اند که یکی از آنها حوزه میدان عملش برای کار در سینما و تئاتر بوده است. از طرفی، افراد دیگری از سینما، تئاتر، موسیقی و... پیش و بعد از انقلاب جلای وطن کردند. تصور بعضی از آنها این بوده که ماندنشان در ایران (به‌ویژه در آن شرایط انقلابی اولیه)، مسائل و مشکلاتی برایشان فراهم خواهد کرد. افراد دیگری هم مانند امیر نادری و بهرام بیضایی، خودشان تصمیم به رفتن گرفتند. بسیاری از آن اشخاص در مظان اتهام یا مجرم قلمدادشده از راه دور، پیر شده‌اند و آرزوی بازگشت به سرزمینشان را دارند تا چندصباح باقی‌مانده عمر خود را در کنار خانواده، اقوام، دوستان، همکاران و هموطنان‌شان سپری کنند. اگر اسلام را دین رحمت می‌دانیم و به کلام رهبر فقید انقلاب دایر بر اینکه «اصل حالِ افراد است» اهمیت و اعتبار می‌دهیم، چه اشکالی دارد که در یک اقدام انسانی و خداپسندانه از ناحیه مسئولان و مقامات رده‌بالای نظام «عفو عمومی» اعلام کنیم؟در کنارش، بستر مناسب برای بازگشت و فعالیت دوباره فیلم‌سازان و هنرمندان بی‌مسئله را فراهم کنیم. همین امیر نادری مگر سازنده فیلم‌های «سازدهنی»، «تنگسیر» و «دونده» نبوده است؟ مگر ساخت فیلم‌های «رگبار» و «عموسیبیلو» و «باشو غریبه کوچک» و نگارش فیلم‌نامه ارزشمندی مانند «روز واقعه» و آن همه تحقیق و پژوهش در ادبیات نمایشی و تعزیه، عامل تشخص و حقانیت یک هنرمند نیست؟ آیا سرلوحه قراردادن «ما برای وصل‌کردن آمدیم...»، در این بازار مکاره سیاست‌زدگی کار سختی است؟
منبع: شرق

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین