واژه منزوی ساختن از واژگان پر کاربرد در ادبیات گفتاری و رفتاری آمریکا است. نمود عینی این رفتار...
به گزارش
بولتن نیوز،واژه منزوی ساختن از واژگان پر کاربرد در ادبیات گفتاری و رفتاری آمریکا
است. نمود عینی این رفتار را در مواضع آنها در قبال جمهوری اسلامی ایران
میتوان مشاهده کرد. جدیدترین نمود عینی این رفتار ادعاهای آمریکاییها
مبنی بر منزوی شدن جهانی ایران در صورت حمایت از مقاومت منطقه است چنانکه
سران این کشور بارها ادعا کردهاند ایران برای منزوی نشدن و ورود به عرصه
جهانی باید دست از حمایت حزبالله بردارد و رفتار منطقهای خود را نه
براساس منافعش بلکه در چارچوب خواست و اهداف آمریکا تغییر دهد. همسو شدن
ایران با امنیت منطقه واژهای است که آمریکاییها برای پنهانسازی اصل
خواست خود یعنی تبدیل شدن ایران به مهرهای مانند سایر مهرههای منطقهای
برای تامین منافع آمریکا در منطقه به کار میبرند.
نکته قابل توجه آنکه
آمریکاییها در طراحی جدید خود برای ترساندن ایران از انزوا به
برجستهسازی برخی تحولات منطقهای و فرامنطقهای میپردازند. اوایل تیرماه
در حالی همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا با رای به خروج انجام شد که
محافل رسانهای و سیاسی غربی بویژه آمریکا تلاش نمود تا چنان القا سازند
که این خروج بر برجام تاثیر دارد و این مسئله مشکلات ایران را افزایش
میدهد. در حوزه منطقهای نیز دو تحول مهم روی داده است. از یکسو کشورهای
عربی با محوریت عربستان از احیای روند سازش خبر داده وحتی نشستهایی مانند
پاریس را نیز برگزار کردند. از سوی دیگر ترکیه نیز دو رویکرد مهم در سیاست
خارجی داشته که شامل اعلام رسمی احیای روابط با رژیم صهیونیستی و
نیزهمگرایی به روسیه پس از نزدیک به یک سال اختلاف و جدایی بوده است. این
تحولات در حالی در منطقه روی داده که محافل رسانهای و سیاسی غرب برآن
بودهاند تا این تحرکات را اقداماتی علیه ایران معرفی و چنان وانمود سازند
که این روند یعنی انزوای بیشتر ایران. آنها همزمان نسخه خروج ایران از این
وضعیت را نیز مطرح کردهاند و آن پایان دادن به حضور در منطقه و پذیرش سلطه
آمریکاست.
نمونه عینی این رفتار را در مواضع اخیر وزیر خارجه آمریکا
می توان مشاهده کرد.جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته حضور ایران در عراق، در
مبارزه با داعش «مفید» بوده است. کری گفته است: «ببینید، همانطور که همه
میدانند ما با ایران چالشهایی داشتهایم و داریم روی آن چالشها کار
میکنیم. اما میتوانم به شما بگویم که ایران در عراق به انحای مشخصی مفید
بوده است. آنها به وضوح بر داعش متمرکز هستند. به همین خاطر قطعا منفعت
مشترکی داریم.»
نوع رفتار کری نشان میدهد که از یکسو معیار آمریکا
برای رفتار کشورها و تناسب آن با اهداف و منافع آمریکاست هر جا که براساس
منافع آمریکا باشد خوب و در غیر این صورت بد است. از سوی دیگر آمریکا
همچنان نگاه خود به تروریسم خوب و بد را حفظ کرده است.
در عراق تروریسم
را تهدید منافع خود میداند و مبارزه با آن را تشویق میکند و در سوریه
تروریسم را همسو با خود میبیند و مبارزه با آن را بد میداند در اصل
آمریکا همچنان خود را محور سنجش خوب و بد در جهان میبیند و صرفا به دنبال
منافع خود است و منافع و امنیت سایر کشورها برایش هیچ اهمیتی ندارد. تقسیم
رفتار ایران در عراق خوب است و در سوریه و در قبال حزبالله بد، نشان
میدهد که مفهوم واژه ایران با آمریکا برای حل مشکلات منطقه همسو شود یعنی
ایران به بازیچه ای برای منافع آمریکا مبدل شود و منافع آمریکا را جایگزین
منافع و امنیت خودسازد.
در این میان رویکرد القایی در باب منزوی شدن
ایران در حالی صورت میگیرد که در باب این تحولات چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه انگلیس کل اروپا نیست بلکه بخشی از این اتحادیه است در حالی که
همواره نیز از برهمزنندگان تعامل ایران با این اتحادیه و گرفتار آمدن
اروپا در بازیهای آمریکا بوده است. لذا خروج انگلیس از اتحادیه نمیتواند
تاثیر منفی قابل توجه در تعاملات ایران و اروپا داشته در حالی که شواهد امر
نشان میدهد که کشورهای اروپایی دیگر به دنبال روابط با دیگر کشورها در
قالب اتحادیه اروپا نمیباشند و این شامل روابط این کشورها با ایران نیز
میشود. در باب سعودی نیز کارنامه کشورهای عربی نشان میدهد که آنها از
گذشته از یکسو در کنار آمریکا بودهاند و از سوی دیگر دشمنی خاصی به
صهیونیستها نداشتهاند لذا روند سازش ادعایی غرب نمیتواند تاثیر بر
جایگاه منطقهای ایران داشته باشد. در باب ترکیه نیز آنکارا هرگز روابط خود
با صهیونیستها متوقف نکرده وصرفا در وضعیت تعدیل روابط بودهاند لذا
اعلام احیای روابط طرفین را نمیتوان منزوی شدن ایران دانست. در باب روابط
ترکیه با روسیه نیز بیش از هرچیزنیازهای اقتصادی ترکیه و برخی تنشها میان
آنکارا و اروپا زمینه ساز رویکرد اجباری به مسکو شده و نمی توان آن را
نشانه دوری روسیه از ایران دانست بویژه اینکه روند تحولات نشان میدهد مسکو
برای مقابله با فشارهای غرب و نیز مبارزه با تروریسم گزینهای جز تعامل با
کشورهایی مانند ایران و چین ندارد.
به هر تقدیر میتوان گفت که
فضاسازی رسانهای غرب در باب تحولات اروپا و منطقه علیه ایران صرفا یک
ادعای واهی برای ایجاد اشتباه محاسباتی در میان ایرانیان است تا به زعم خود
ایران را به باج دادن منطقهای و جهانی وادار سازند. به عبارتی آنها آنچه
را که در مذاکرات هستهای و نیز تحریمها به دست نیاوردهاند با جوسازی و
سوءاستفاده از برخی تحولات منطقهای به دنبال محققسازی آن هستند که محور
آن را تسلیم سازی ایران در برابر سلطهگری آمریکا و نمایش الگویی بازنده از
ایران نزد جهانیان در برابر آنچه قدرت آمریکا نامیده میشود تشکیل میدهد.
منبع:سیاست روز