سالهاست که سریالهای مناسبتی در ایام ماه مبارک رمضان پخش میشوند. هر سال شاهد ضعف و تکرار محتوا و عوامل در این مجموعهها هستیم که این ضعف خود ناشی از ضعف بزرگتر در سیستم مدیریت این سازمان است که درواقع علت اصلی تمام مشکلات این سازمان است...
گروه فرهنگ و هنر: سالهاست که سریالهای مناسبتی در ایام ماه مبارک رمضان پخش میشوند. هر سال شاهد ضعف و تکرار محتوا و عوامل در این مجموعهها هستیم که این ضعف خود ناشی از ضعف بزرگتر در سیستم مدیریت این سازمان است که درواقع علت اصلی تمام مشکلات این سازمان است.
به گزارش بولتن نیوز، اکثر این مدیران از سالهای دور در راس هرم مدیریتی ساختمان شیشهای قرار دارند و علیالقاعده بعد از گذر سالیان به دلایلی به تکرار و به طور دقیقتر ورشکستگی فکری و مدیریتی دچار میشوند.
سادهترین دلیل، کهولت سن و عدم تغییر نسل مدیران میباشد و نشانه این اتفاق انتصاب مجدد پورمحمدی به ریاست شبکه سوم سیما از سوی معاون جدید سیمای سازمان است که سابقه احراز این سمت را پیش از این نیز داشته, واین اتفاق حاکی از این است که مدیران جدید بدون پذیرش هیچگونه ریسکی و با انتخاب مدیرانی قدیمی روی به شیوههای پیشین برای نجات محبوبترین شبکه سیما و همچنین با پیروی از همین الگو نجات صدا و سیما آوردهاند.
این شیوه در جایی غلط است که این مدیران پیش ازین نیز در راس امور قرار داشتهاند و نتیجه فعالیتهایشان چیزی است که میبینیم, سازمانی فرسوده و کند و عقبتر از جامعه که حتی به عنوان رسانه اصلی نظام جمهوری اسلامی تاثیرگذاری خود را نیز از دست داده است و در رقابت با رقبای خارجی قافیه را حتی در تبلیغات و اثرگذاری تبلیغات تجاری نیز واگذار کرده است.
نمود واقعی آن را در ایام نوروز و تیزرهای تبلیغات فیلمهای در حال اکران در سینماها شاهد بودیم که فروش فوقالعاده فیلمهایی که در این شبکه ها اقدام به تبلیغ کرده بودند نشاندهنده این واقعیت تلخ است, و قضیه حتی فراتر ازین میرود و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران حتی قدمی به سمت اهدافی که برایش پیشبینی گشته حرکت نکرده است, ثمره فعالیت این مدیران تبلیغ تجملگرایی, مصرف زدگی, و تناقض در عملکرد بوده است! تناقض در جایی به وجود میآید که در برنامه ای تبلیغ اقتصاد مقاومتی میشود و در جایی دیگر کنداکتور پخش به مدت یک ساعت و سی دقیقه در قالب قرعهکشی و پخش سریال در اختیار برند فروش برنج خارجی قرار میگیرد, و شرکتهای کرهای تولیدکننده لوازم خانگی و دیجیتال آنتن پخش زنده و تبلیغات میان برنامهای صدا و سیما را به تسخیر خود درآوردهاند!

و چگونه است که مدیران این سازمان پس از صحبتهای مقام معظم رهبری د رمورد اقتصاد مقاوتی بلافاصله واکنش نشان داده و همراهی خود را در نیل به مقصود ایشان اعلام میکنند اما در عمل حتی با سخنان و بعضی اعمال خود نیز تناقض و زاویه دارند!!! مدیرانی که سالهاست با شیوهای انفعالی و با راحتطلبی کمترین پیشرفتی در عملکرد خود و مجموعه تحت امرشان مشاهده نمیشود و تنها اقدامشان برای برونرفت از شرایطی که در آن محصور گشتهاند بازگرداندن مجریان ممنوعالفعالیت و اسفتاده مجدد از مدیران سابق در راس امور است و این تغییر ناپذیری را حتی در مجموعههای تلویزیونی خود نیز ادامه میدهند و عوامل این مجموعهها از کارگردان تا نویسنده و تهیهکننده و بازیگر و عوامل پشت دوربین مجموعهای ثابت هستند که قالبا نیز آثاری سطح پایین تولید میکنند و جز چند کار در سالیان اخیر بودجه بیتالمال بر سر ساخت موضوعات و کارهایی هدر رفته است که چه به لحاظ روایی, چه به لحاظ فنی و تکنیکی و چه مضمون و محتوا از استانداردهای کیفی و کمی و موضوعی بسیار دور میباشند که این دور باطل خود محصول دو چیز است:
مدیرانی ترسو و مسن که ترس از تغییرات دارند یا باندهایی که تغییرات بر خلاف منافعشان است و این خود تغییراتی که منجر به اتفاقی مثبت شود را غیر ممکن میکند و تنها در پستها جابهجایی رخ میدهد و همچنان همان افراد قدیمی بر راس امور قرار خواهند داشت حال اینکه تغییر باید در شیوه مدیریت و نگرش به اصول و اهداف واقعی صدا و سیما و همچنین اسفاده از شیوههای مدرن رسانهای باشد, و این اهداف جز با استفاده از مدیرانی تازه نفس و پر انگیزه که دارای نبوغ و خلاقیت و آشنا به فضای عمومی جامعه باشند میسور نیست وتا زمانیکه لزوم به این تغییرات و روزآوری در مدیران حس نشود در همچنان بر روی همان پاشنه خواهد چرخید.