گروه فرهنگی: امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
* * *
ابتکار/مسجد جامعی: شهرآفتاب هنوز بوی کتاب نمیدهد
احمدمسجدجامعی صبح دیروز از نمایشگاه شهرآفتاب بازدید کرد.
به گزارش ایسنا، احمدمسجدجامعی در اولین تهرانگردی اردیبهشت ماهی خود با حضور در نمایشگاه بینالمللی شهرآفتاب از بخشهای مختلف آن بازدید کرد و گفت: شهرآفتاب هنوز بوی کتاب نمی دهد. وی با بیان اینکه در شهرآفتاب فضای خوبی ایجاد شده است که باید با تلاش مضاعف به بهره برداری برسد افزود: در نمایشگاه شهرآفتاب کارخوبی صورت گرفته و پیشرفت خوبی را نیز شاهد بودیم. کم و بیش زیرساخت انتقال نمایشگاه کتاب به شهرآفتاب فراهم شده است اما از آنجایی که برای اولین بار است که نمایشگاه در شهرآفتاب برگزارمیشود شاهد مشکلاتی هستیم. او با اشاره به این که براساس گزارشهای ارائه شده باید دستگاههای دیگر همچون اداره آب و برق و.. پای کار بیایند، تاکید کرد: انصافا فضای سبز زیبا و آراسته در شهرآفتاب ایجاد شده است. باید راههای دسترسی بیشتری به شهرافتاب ایجاد شود. شهرآفتاب برای بازدیدکنندگان شهرستانی نزدیکتراست چراکه وارد شلوغی و ترافیک شهرتهران نمیشوند و باید راه های متنوع تری برای دسترسی به شهرآفتاب تهرانیها فراهم شود. مسجدجامعی افزود: مترو میتواند بهترین راه دسترسی تهرانی ها با شهرآفتاب باشد البته به دلیل شلوغی مترو در ساعات ابتدایی روز به نظرمیرسد تغییر ساعت شروع نمایشگاه به ساعت ده میتواند زمینه استفاده بهتر از مترو برای رسیدن به شهرآفتاب را فراهم کند.با این حال به نظرمیرسد برگزاری نمایشگاه کتاب درشهرآفتاب نیازمند اطلاعرسانی بیشتر و بهتراست. وی درادامه به جمعه بازار خلازیر رفته و با فروشندگان به گفت و گو پرداخت و گفت: مجموعههای مشابه خلازیر اعم از پاساژ پروانه و ... در جاهای مختلف تهران داریم اما به نظر می رسد شناسنامه دار کردن دستفروشان این جمعه بازار بسیار کارمهم و اساسی است. طبقه بندی و سایل عرضه شده در این جمعه بازار میتواند در ساماندهی این بازار کمک کند، همچنین ساماندهی موجب کنترل قیمتها نیز خواهدشد. مسجدجامعی در ادامه از کورههای آجرپزی خلازیر بازدید کرد و با اشاره به طرح ساماندهی زمینهای رهاشده این منطقه گفت: ایجاد پارک 180هکتاری ایرانیان در زمینهای خلازیر دارای مصوبه شورای شهر است و همچنین ساخت منازل تعاونی آموزش و پرورش در این منطقه میتواند به بهبود خلازیر کمک کند. عضوشورای شهرتهران در ادامه به همراه اعضای تیم تهرانگردی به بهشت زهرا(س) رفت و باحضور در قطعه 50 که به نام شهدای مدافع حرم نامگذاری شده است به این شهدا ادای دین کرد. همچنین توکلی، رییس سازمان بهشت زهرا (س) نیز با اشاره به زحمات و نقش خانواده شهدا در پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی افزود: متاسفانه طی این سالها تعداد زیادی از والدین شهدا فوت شدند و شاهدان هستیم که کسی برای زیارت قبور برخی از این شهدا که والدینشان فوت کرده نمی آیند و برهمین اساس پیشنهاد میشود با اقدامات فرهنگی بین نسل حاضر و شهدا رشته و ارتباطی ایجاد کنیم تا ارزشهای اسلامی و ایثار حفظ شود.
ابتکار/«مانور مقابله با تروریسم»در جشنواره کن
پخش ویدئوی آمادگی نیروهای نظامی و پزشکی فرانسه برای مقابله با خطرات حاصل از حملات احتمالی تروریستها در محل برگزاری جشنواره فیلم کن، واکنشهای متفاوتی را به همراه داشت.
به گزارش ایسنا و به نقل از گاردین، ویدئویی که حمله گروهی تروریست به کاخ جشنواره فیلم کن، زخمی شدن عدهای روی فرش قرمز و تسلط نیروهای نظامی و پزشکی فرانسه بر این وضعیت را نشان میداد، در محل برگزاری این رویداد بینالملی به نمایش درآمد و موجب بروز واکنشهای متفاوتی از سوی شرکتکنندگان در این فستیوال شد. در ویدیوی این مانور که روز 21 آوریل به نمایش درآمد، تعدادی از تروریستها به سمت ساختمانهای محل برگزاری جشنواره کن حمله کردند، اما گروههای پزشکی به کمک افراد مجروح روی فرش قرمز آمده و نیروهای پلیس موفق به مدیریت این شرایط بحرانی شدند. یوکا ماتوا، یکی از فعالان تلویزیونی ژاپن در این باره گفت: من درباره این مساله فکر نمیکردم تا وقتی که این ویدئو کلیپ را دیدم. شاید امسال دیگر به فرش قرمز نزدیک نشوم. این در حالی است که الکساندر ون دولمن، مدیر یکی از کمپانیهای فیلم آلمان اظهار کرد: هر کس که به کن میرود میداند که فرانسه جای خوبی برای نمایش دادن است. امیدوارم این ویدئوی امنیتی فقط یک نمایش اجرایی برای متقاعد کردن ما در مورد میزان آمادگی آنها نباشد. دیوید لیسنارد، شهردار کن در دفاع از این مانور نمایشی گفت: این مانور واقعی نیست، اما کمک میکند تا برای واقعیت آماده شویم و خطرها را محدود کنیم. خطرها در حال تغییر است؛ این ساختمانها ٣٠ سال پیش زمانی که مسائل امنیتی مثل الان نبود، طراحی شدهاند. کلر آن ریکس، مدیر سالن های جشنواره کن ٢٠١۶ نیز گفت: این همه ویدئوهایی که شما در اینترنت می بینید ترسناک هستند، نه پوشش یک مانور نظامی. همچنین بر اساس سایت جشنواره فیلم کن، فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی که یکی از فیلمهای رقابت کننده برای کسب نخل طلا در بخش رقابتی است در روزهای 21 و 22 می (اول و دوم خرداد) در جشنواره کن به روی پرده خواهد رفت.
شصتونهمین جشنواره فیلم کن از تاریخ 11 می (22 اردیبهشت) با نمایش فیلم «کافه سوسایتی» جدیدترین اثر «وودی آلن» آغاز به کار خواهد کرد و تا 22 می (دوم خرداد) ادامه خواهد داشت.
اعتماد/محمود بهرازنيا، كارگردان ايراني مقيم آلمان
جشنواره امسال آينه تمام نماي سينماي ما بود
زهره عزپور
محمود بهرازنيا، كارگردان ايراني مقيم آلمان است. او كه در سال ١٣٢٥ در تهران به دنيا آمده فارغالتحصيل رشته سينماست. پس از فارغالتحصيلي در ۱۹۸۰ مدت دو سال در حرفهاي مرتبط با رشته تحصيلياش فعاليت كرد، اما در ۱۹۹۰ در رشته فيلمسازي از آلمان فارغالتحصيل شد. بهرازنيا در سال ۱۹۹۹ در دانشكده روزنامهنگاري به تدريس فتو ـ ژورناليسم (عكاسي خبري) پرداخت و از همان سال ساختن فيلمهاي مستند براي بسياري از شبكههاي تلويزيوني آلمان را شروع كرد. اين كارگردان ايراني پيشتر با دو فيلم در بخش بينالملل جشنواره فيلم فجر حاضر بوده است. بهرازنيا در سال ١٣٨٢ و در بيستمين دوره جشنواره فيلم فجر با «راه بهشت» حضور داشت و ١٠ سال بعد يعني در سال ١٣٩٢ در بخش سينماي سعادت ديپلم افتخار بهترين دستاورد فني هنري را به خاطر فيلم «شاهزاده» محصول مشترك آلمان و افغانستان دريافت كرد. موضوع هر دو مستند او به مساله پناهندگان افغاني ميپرداخت. او همچنين مستندي درباره ويموندرس، كارگردان سرشناس آلماني ساخته است. اما اين همه فعاليتهاي هنري بهرازنيا نيست. او گهگاه در سينما بازيگري هم ميكند. بهرازنيا در فيلمهاي «جمعه» به كارگرداني حسن يكتاپناه(۲۰۰۰)، «باران» ساخته مجيد مجيدي(۲۰۰۱)، «بيد مجنون» به كارگرداني مجيد مجيدي (۲۰۰۷) و «چمدان» ساخته ماني حقيقي(۲۰۱۰) نقشآفريني كرده است. محمود بهرازنيا با آن شمايل خاص، امسال در كاخ سيوچهارمين جشنواره جهاني فيلم فجر حاضر بود و از نزديك شاهد برگزاري اين جشنواره بود. اما اين دوره از جشنواره با دبيري رضا ميركريمي در فضا و انضباطي متفاوت برگزار شد. روند كلي جشنواره كيفيتر بود و در نهايت بنا به گفته رضا ميركريمي تلاش شد تا پايه جشنوارهاي با استانداردهاي جهاني گذاشته شود. اكثريت قريب به اتفاق حاضران و مهمانان داخلي و حارجي در جشنواره بر ارتقاي آشكار سطح جشنواره جهاني فيلم فجر در سيوچهارمين دوره تاكيد داشتند. بهرازنيا نيز يكي از كساني است كه معتقد است جشنواره امسال با جشنوارههاي پيشين قابل مقايسه نيست.
دو سال پيش آخرين باري بود كه جشنواره سينمايي فجر در بخش بينالملل با فيلم «شاهزاده» شركت كرده بودم. سال گذشته فيلم «پاره تن من» را داشتم فيلمي كه با آقاي وندل كار كرده بودم. اين دو فيلم، تجربه واقعي من از زماني است كه جشنواره ملي و بينالمللي با هم بودند كه حالا جدا شده است. سال گذشته براي من جشنواره مفيدي نبود و هرگز توجهي به بخش بينالملل نداشتند. از همه همكاران گرفته تا مردم، حواسشان به اين بود كه فيلمهاي ايراني را ببينند. فيلم من كه در بخش بينالملل حضور داشت و خارجيها هم در آن حاضر شده بودند، جايزه گرفت. اما هيچ كدام از همكاران نميدانستند كه در بخش بينالملل جايزه گرفتهام. با اين حساب بنا به تجربه شخصي ميگويم جدا شدن بخش بينالملل خيلي بهتر است. از سوي ديگر، وقتي بخش بينالملل از بخش داخلي جدا ميشود بهترين مزيتش اين است كه كلي فيلم ايراني داشتيم ولي همه آمدند خارجيها را ديدند. حالا نخستين سال بود و به نظرم سالهاي ديگر به مراتب بهتر خواهد شد. يكي از مزاياي ديگر اين جدايي است كه همه فيلمسازان ما جدا از بخش داخلي، به بخش بينالملل توجه ميكنند و كسي هم نميگويد كه فيلمهاي آنها ديده نميشود. اما نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كنم مديريت جشنواره است. سالها است كه در جشنوارههاي مختلف حضور دارم، بايد بگويم كه در مقايسه با كشورهاي خارجي مديريت جشنواره امسال بسيار حرفهاي بود. كاخ نمايش تمام المانها را با هم داشت؛ سالن همايش، سالن مطبوعاتي، سالن غذاخوري و اينها وقتي كنار هم باشند باعث ميشود كه همه با هم در تماس باشند. به نظرم يك محيط بسيار گرم به وجود آورده بودند و بدون اينكه لازم باشد به خارج كاخ بروي تمام امكانات فراهم شده بود. شخصي باسواد مثل آقاي ميركريمي كه به زبان انگليسي مسلط بود، توانست مستقيم با مهمانان خارجي ارتباط برقرار كند و احتياجي به مترجم نداشت. خب اين خيلي براي ما مهم بود كه دبير جشنواره انگليسي بلد است، از سوي ديگر ايشان خودش فيلمساز حرفهاي است و تمام فيلمسازان جهان را ميشناسد و لازم نبود به او درباره فيلمي يا كارگرداني توضيح دهيد. سطح كيفي سالنهاي سينما هم عالي بودند. خودم با چند خارجي حرف زدم، آنها كه در جشنوارههاي ونيز و برلين هم حضور داشتند ميگفتند كه سينماي چارسو بسيار خوب و جمعوجور است و در اين مكان احساس راحتي كرده بودند. جشنواره بينالمللي فجر آينه تمامنماي سينماي ايران و فرهنگ ما است. من ميگويم كه قبلا اينطور نبوده است و اميدوارم دبيرجشنواره تغيير نكند، براي اينكه هر بار كه دبير جشنواره تغيير كند، تمام برنامهها هم تغيير ميكند. اگر مدير جشنواره ماندگار شود، بعد از پنج يا ١٠ سال، تمام عيبهاي امسال را برطرف ميكند و هيچ مشكل و بيبرنامگياي ديگر وجود نخواهد داشت. رضا ميركريمي در اين دوره حرفهاي كار كرده است و هركس كه ميخواهد مديريت ياد بگيرد، بايد از ايشان ياد بگيرد. حتي از آلمانيها كه به دقيق بودن شهره هستند، ايشان بهتر كار كرد. نكته ديگر كاتالوگ جشنواره بود كه خيلي سبك و راحت طراحي شده بود. بايد گفت كه ما بهترين فيلمسازان را در ايران داريم، جريان فيلمسازي ايران، يك جريان زنده است، از زماني كه با فيلم «گاو» شروع كرديم تا امروز اين جريان ادامه دارد، اما جريان سينماي فرانسه ادامه پيدا نكرده است، اما سينماي ما همچنان ادامه يافته و زنده است. شاهد آن، حمايت سينماي جهان از نوع داستانپردازي است كه اين موضوع با برگزاري جشنواره حرفهاي بهتر خودش را نشان ميدهد. ما خودمان را قبول نداريم، بلكه به گونهاي خارجيها را قبول داريم. ما اگر خودمان براي خودمان عزت و احترام قايل شويم، ميتوانيم با جشنوارههاي خارجي برابري كنيم. فكر ميكنم جشنواره امسال گام بزرگي در سينماي ايران بود و سالهاي آينده قطعا بهتر برگزار ميشود. قطعا آنهايي كه امسال به جشنواره فيلم ما آمدند، براي دوستانشان از اين جشنواره خواهند گفت و قطعا سال آينده حضور پررنگتر فيلمسازان خارجي را خواهيم داشت.
اعتماد/نخستين ميزباني شهر آفتاب از نمايشگاه كتاب
احمد مسجدجامعي مدتي است كه برنامه تهرانگردي دارد، با اهالي فرهنگ جمع ميشود و به مكانهاي فرهنگي ميرود، تور كتابگردي او هم همين چند ماه پيش برگزار شد و او با عدهاي به كتابفروشيهاي تهران رفت و كتاب خريد.
وزير سابق ارشاد براي اينكار فراخوان هم داده بود و از مردم خواسته بود كه در اين كتابگردي به او بپيوندند. او در اين برنامهاش بازديد از موزهها و محلهاي فرهنگي را مدنظر قرار ميدهد. او در تازهترين حركتش به شهر آفتاب رفت و از روند آمادهسازي نمايشگاه كتاب تهران بازديد كرد. مسجدجامعي در سالهاي دورتر چند دوره رييس نمايشگاه بوده است و خوب با برگزاري اين رويداد فرهنگ آشناست. در دوران وزارت خود او هم بحث جابهجايي نمايشگاه از موسسه نمايشگاههاي بينالمللي مطرح بود اما اين اتفاق به دوران رياست او قد نداد. او در بازديدي كه صبح ديروز ار نمايشگاه كتاب داشت برگزاري نمايشگاه كتاب در اين فضا را بسيار خود دانست. او به نمايشگاهي اشاره كرد كه دارد كمكم به سيسالگياش نزديك ميشود، كولهبار بيست و نه ساله نمايشگاه باعث شد كه هر سال تجربهاي به تجربههاي سال قبل اضافه شود. مسجدجامعي اظهار اميدواري كرده كه اين دوره از نمايشگاه سنگ بنايي براي دورههاي بعدي باشد. شهر آفتاب امسال براي نخستين بار ميزبان نمايشگاه كتاب است بنا به تجربه هميشه نخستينها سخت هستند. به همين دليل است كه عضو شوراي شهر گفته است كه بايد تلاش شود كمبودها و نقاط ضعف نمايشگاه شناسايي و در دورههاي بعدي نسبت به برطرف كردن آنها اقدام شود. شهرداري تهران كه امسال در برگزاري نمايشگاه كتاب با وزارت ارشاد همكاري دارد، تمام تلاشش را كرده كه به لحاظ محيطي شهر آفتاب را زيبا كند. مسجدجامعي هم از اين فعاليتهاي شهرداري اظهار خرسند كرده و گفته است: «انصافا به لحاظ زيباييسازي فعاليتهاي بسيار خوبي در شهر آفتاب انجام شده است. مسير چهارباغ، ميدان فرهنگ، نمادهاي كتابخواني و... فضاي بسيار خوبي را در نمايشگاه براي بازديدكنندگان ايجاد كرده است.» بر طبق زمانبندي مسوولان نمايشگاه كتاب ناشران بايد از امروز در شهر آفتاب مستقر شوند، تا سهشنبه افتتاحيه بيست و نهمين نمايشگاه كتاب تهران در محلي جديد برگزار شود. بر اساس اين گزارش، مسجد جامعي در اين بازديد با نمايندگان تشكلهاي نشر، ناشران و ستاد اجرايي نمايشگاه ديدار كرد و در جريان آخرين پيشرفتهاي نمايشگاه قرار گرفت. احمد مسجدجامعي در ادامه اين برنامه بازديد، عضو شوراي اسلامي شهر تهران از سالن ناشران عمومي، سالنهاي كودك و نوجوان، ميدان فرهنگ و ديگر بخشهاي نمايشگاه بازديد كرد.
اطلاعات/برگزاری همایش شعر ایران و کره جنوبی در پژوهشگاه میراث فرهنگی
پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با مشارکت مؤسسۀ ترجمۀ ادبیات کرۀجنوبی همایش شعر ایران و کرهجنوبی را با حضور شاعرانی از این دو کشور برگزار میکند.
به گزارش ایلنا، داریوش ذوالفقاری عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و دبیر اجرایی همایش «شعر ایران و کرهجنوبی گفت: کیم هوران، شین دلاجا، جانگ هو سانگ و جنگ ساگ نام، شاعرانی هستند که از کرۀ جنوبی در این مراسم به شعرخوانی میپردازند. او افزود: محمد علی بهمنی و فاطمۀ راکعی نیز از ایران در این مراسم تازهترین سرودههای خود را برای مخاطبین میخوانند. دبیر اجرایی همایش شعر ایران و کرهجنوبی تصریح کرد: در این همایش که با بخش پرسش و پاسخ پایان مییابد، شاعران ایران و کرهجنوبی به خواندن شعرهای خود درباره موضوعات مهمی که همیشۀ تاریخ، ذهن و زبان بشر را به خود مشغول کرده است، میپردازند. ذوالفقاری گفت: زندگی، زیباییهای رنگارنگ و دردهای گوناگون آن، عشق به همۀ کائنات، مرگ و حیات پس از آن، مظاهر طبیعی، میراث فرهنگی، روابط پاک انسانی، جاودانگی، لطف و مهربانی، مضمون اشعار سروده شده را تشکیل میدهند. به گفته او، هماندیشی و گفتوگو دربارۀ شعر و چیستی و چگونگی آن از دیگر بخشهای این همایش است که هر کدام از شاعران شرکتکننده در مراسم، متنی را در این مورد میخواند؛ در این متون نظر خاص شاعران دربارۀ زندگی شاعرانه و حال و هوای آن مطرح میشود که در نوع خود شنیدنی است. همایش شعر ایران و کره جنوبی ساعت ۱۶ دوشنبه ۱۳اردیبهشت در سالن آمفی تئاتر پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار میشود و حضور تمامی علاقهمندان در آن آزاد و رایگان است.
جوان/بالا گرفتن اعتراضها و انتقادها به اكران 2 فيلم در روزهاي پاياني اكرانشان
یک پیاله آلبالوی گندیده برای ایوبی!
هر چه به روزهاي آخر اكران دو فيلم «من سالوادور نيستم» و «50 كيلو آلبالو» نزديكتر ميشويم، ظاهراً به تعداد و شمار منتقدان به اكران اين دو فيلم در سينماهاي كشور افزوده ميشود.
نویسنده : بهنام صدقي
به گزارش «جوان»، هفته پيش بود كه بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق عليه السلام با اهدا و ارسال «يك پياله آلبالوي فاسد» به دفتر حجتالله ايوبي، رياست سازمان سينمايي كشور اعتراض خود را نسبت به اكران فيلم «50 كيلو آلبالو» اعلام كرد. از سوي ديگر روز پنجشنبه بسيج دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي نيز طي نامهاي انتقاد خود را نسبت به وضعيت سينمايي كشور و اكران فيلمهاي توهينآميزي همچون «من سالوادور نيستم» و «50 كيلو آلبالو» اعلام كرد.
انتقادها به اكران اين فيلمها صرفاً به محافل دانشگاهي معطوف نشد، تا جايي كه مسعود فراستي، منتقد شناخته شده سينما نيز در اين چند مدت بارها با ادبياتي تند و تيز به نقد آخرين كمدي ماني حقيقي پرداخت و آن را فيلمي «مستهجن» خطاب كرد، اما سؤال اساسي اينجاست كه چرا و چگونه اين فيلمها پروانه ساخت و مهمتر از آن پروانه نمايش ميگيرند؟ آيا مديراني كه به اين فيلمها اجازه ساخت و نمايش ميدهند از حساسيتهاي جامعه روي يك سري از موضوعات بياطلاع هستند يا برداشت و ديدگاههاي خاصي در خصوص اين فيلمها دارند؟ البته بعضاً مديراني كه اجازه ساخت و نمايش اين گونه آثار را ميدهند، در توجيه اين كار، قضاوت را بر دوش مردم ميگذارند و ميگويند: بگذاريد خود مخاطبان انتخاب كنند كه چه فيلمي را دوست دارند، اما آيا تأمين خوراك فكري و فرهنگي جامعه به دست مسئولان و مديران فرهنگي و هنري كشور نيست؟
جبار آذين، منتقد و مدرس سينما در گفت و گو با «جوان» در خصوص اكران به تعبير منتقدان «مستهجن» در سينماهاي كشور ميگويد: سينماي ايران با آنكه داراي پيشينه تاريخي و اجتماعي قابل بررسياي است، اما به دلايل ايجاد انحراف از همان آغاز ورود دستگاه سينماتوگراف و توليد فيلمهاي اوليه ايراني به شيوه كپي و تقليد از آثار خارجي، زمينه ايجاد سينماي ملي را به روي علاقهمندان و هنرمندان كشور بست.
آذين ميافزايد: در دوران آغاز شكلگيري سينماي ايران، اغلب كساني كه به اين هنر و صنعت روي آوردهاند داراي نگاه و اهداف كاسبكارانه بودهاند. از همين رو سينماي ايران از آغاز تولد خود دچار كجراهه شد و اين سينما هيچگاه تاكنون به صورت علمي و از زواياي هنر، صنعت و رسانه بودن تعريف نشد و تنها بازار پررونق آن نتيجه محصولات وارداتي و توليدات ضعيف داخلي بود.
سينماي كشور به بلوغ طبيعي دست نيافت
به اعتقاد وي، اين روند و رويه نامطلوب پس از سالها همچنان در سينماي ايران حاكم است. حاصل چنين سينماي آشفتهاي فيلمفارسيهاي پيش از انقلاب و فيلمفارسيهاي به اصطلاح مدرن امروز است. به عبارتي مهمترين نقص سينما نداشتن تعريف، برنامه، هدف و هماهنگي با فرهنگ جامعه است. در سالهاي پس از انقلاب با دگرگوني در تمام بخشهاي جامعه، سينما هم بايد دچار تحولات اساسي و ارزشي میشد، ولي سير حوادث و ماجراها و رخدادهاي سياسي و اجتماعي مانع از آن شد تا سينماي ايران به بلوغ طبيعي دست يابد.
سلطه سياسيون در سينما و يكهتازي باندهاي مخرب سينمايي
آذين در ادامه ميگويد: اين روند اكنون از سينماي ايران آشفته بازاري ساخته است كه در آن تكليف هيچ كس مشخص نيست. مديران و كارشناسان در جايگاه خود جهت اداره سينما نايستادهاند و اغلب هنرمندان ما به جاي هويت بخشي به سينما و ايجاد سينماي ملي و مردمي و ديني چشم به آن سوي آبها دوختهاند.
نتيجه اين نابسامانيها سلطه سياسيون در سينما و يكهتازي باندهاي مخرب سينمايي و همچنين توليد فيلمهاي بيمحتوا، غيراستاندارد و گاه ضدارزش و ضدايراني و ضداسلامي شده است.
نداشتن سواد سينمايي مديران و سليقهمداري هنرمندان
جبار آذين، منتقد و مدرس سينما معتقد است: آنچه سينماي ايران را بيش از گذشته به انحراف كشانده ندانمكاري و نداشتن سواد سينمايي نزد مديران و سليقهمداري جماعتي از هنرمندان است كه از اهداف و آرمانهاي اجتماعي فاصله گرفتهاند. رنگين شدن پردههاي سينماي كشور با فيلمهاي بد و ضعيف سينمايي كه با سوءاستفاده از نياز مخاطب به آثار سالم و سرگرمكننده ساخته شدهاند، نشاندهنده سقوط اخلاقي و رشد ابتذال در سينما است.
اين منتقد پيشكسوت ادامه ميدهد:برخي از فيلمسازان كار را به جايي رساندهاند كه در فيلمهاي به اصطلاح سينمايي خود فرهنگ جامعه، اعتقادات مردم و مسائل خانوادگي را به سخره گرفتهاند. نداشتن اهداف معين ارزشي، آگاهي درست سينمايي و وفادار نبودن به اهداف نظام از انگيزههاي اصلي به تعالي نرسيدن سينماي ايران است.
سينماي نحيف و بيمار ايران نياز به درمان، معالجه و اصلاح دارد و براي اين مهم به عزم فرهنگي در تمام ابعاد احتياج است تا بتوان سينماي ايران را از مسير انحراف و از چنگ پدرخواندهها و آلكاپونهاي سينما و مديران ناكارآمد نجات داد و با ياري مسئولان و هنرمندان ارزشي دلسوخته سينمايي شايسته كشور متولد كرد.
تهاجم فرهنگي به باورهاي جامعه و اهداف نظام
اين كارشناس در خاتمه تأكيد ميكند: از معضلات اصلي سينما، نداشتن ساز و كارهاي مناسب، قانوني، هدفمند و اجرايي است كه خود را در دادن مجوز به آثار مشكلدار نشان ميدهد؛ چراكه در صورت داشتن نگاه تخصصي و بصيرت اجتماعي و همچنين آگاهي از توانايي فيلمسازان ميتواند اهدا يا عدم اهداي مجوز ساخت آثار سينمايي را تعيين كند و اين يكي از همان كليدهاي گمشده دهها قفل بسته شده سينماي كشور است.
به علاوه اين فيلمسازان ما پس از سالها كار و توليد بايد با آداب و سنن و فرهنگ جامعه و همچنين مميزيهاي اجتماعي آشنا شده باشند و تمايلي براي ساخت فيلمهاي نامناسب از خود نشان ندهند، اما وقتي آثاري به اصطلاح تابوشكن ساخته ميشود اين امر نشاندهنده تهاجم فرهنگي به باورهاي جامعه و اهداف نظام است و به دليل عدم برخورد درست با اين گونه آثار و سازندگانشان از سوي مديران سينمايي تنها ميتواند اين باور را به اذهان متبادر كند كه خود آنها هم با توليد آثار بيمحتوا و غيرفرهنگي و ناسالم چندان مخالف نبوده و دست كم براي بازار گرمي كار خود و سينما از اين برنامه غلط بهرهمند ميشوند.
جوان/شوراي راهبردي سينماي ايران عليه واسطهها در چرخه اكران بيانيه داد
با سهميهسازي براي برخي آثار رونق را از سينماها نگيريد
شوراي راهبردي سينماي ايران كه شهريورماه پارسال و براي مشورت دادن به بخش دولتي سينماي ايران توسط تعدادي از سينماگران مطرح ايراني راه افتاده بود، نخستين بيانيه خود را در سال 95 منتشر كرد.
نویسنده : وحيد مهري
در متن بيانيه شوراي راهبردي آمده است: ضمن تبريك موفقيت سينماي ايران در جلب مخاطبان در دو ماه نخست سال ١٣٩٥، شوراي راهبردي سينماي ايران با تأكيد بر لزوم به رسميت شناختن سينماي ايران به عنوان يك صنعت ملي در حوزه قوانين و دستورالعملها، لازم ميداند پيرامون مسئله پخش و اكران فيلمها نكاتي را طرح نمايد. با توجه به مسئله بحران مخاطب و ريزش آن در سالهاي گذشته كه نقش اصلي در عدم رشد بخش خصوصي سينما را دارد، اين شورا بر اين باور است كه رابطه مخاطب و سينما تنها در صورتي در بهترين مسير خود حركت خواهد كرد كه نمايش فيلم در سينماهاي ايران صرفاً در رابطه سينمادار با تهيهكننده تعريف شود.
شوراي راهبردي با تكيه بر آمار و تحقيقات و تجربيات سالهاي گذشته بر اين عقيده است كه با اين شكل نمايش سهميهاي، سينماي ما هيچگاه صاحب فيلمهاي بزرگ و پرمخاطب نخواهد شد و نحوه شكست و پيروزي فيلمها بر مداري نامشخص و ناعادلانه خواهد چرخيد. با آزادسازي چرخه اكران و ضابطهمند كردن نحوه نمايش فيلمها در سالنهاي سينما، اين مكان براي رويارويي بيواسطه سينما با مخاطب فراهم ميشود. به گزارش «جوان»، دو نكته مهمي كه در بيانيه شوراي راهبردي آمده يكي جمع كردن بساط سهميهسازي براي برخي فيلمهاي خاص در اكران بوده است و ديگري حذف واسطههايي كه در همه اين سالها شرايط تخصيص سالن به برخي آثار را فراهم كردهاند. سهميهسازي همان است كه در اين سالها بارها در شوراي صنفي نمايش به نفع برخي آثار خاص انجام شده است؛ اينكه آثاري را كه نفروش و ضدمخاطب بودن از سر و روي آنها ميبارد، با اعطاي سرگروه اكران ميكنند و آثاري كه مستعد فروش بالا هستند به گروه آزاد و سانسهاي گردشي ميرسند. اين سهميهسازي در اين سالها سببساز آن شده است كه بسياري از سرمايهگذاران بخش خصوصي كه براي دخل و خرج كردن در گيشه به سراغ سينما آمده بودند قيد اين كار را بزنند و به سراغ فيلدهاي ديگر بروند. يك تعبير از واسطهها هم ميتواند همان شركتهاي پخشي باشند كه با لابيهايي كه با برخي اعضاي شوراي نمايش دارند، زمينه ادامه اكران آثار خود را حتي تا شش ماه فراهم ميكنند و به اين ترتيب اسباب فيلمسوزيهايي را فراهم ميآورند كه باز هم دودش به چشم بخش خصوصي ميرود.
حمایت/آثار نمایش خانگی؛ فرصت یا تهدید
گروه فرهنگی-سید محمد مهدی موسوی: از سال 87 که شبکه نمایش خانگی(ویدئویی) کار خود را با هدف افزایش میزان استقبال مردم از فیلم های سینمایی ، سریال و درآمدزایی برای فیلمسازان در این دو عرصه رسماً آغاز کرد تا امروز چیزی حدود هشت سال می گذرد.
در این مدت البته شاهد فراز ونشیب های بسیاری در این باره بوده ایم؛ به طوری که به ویژه برخی از سریالهای شبکه نمایش خانگی که اتفاقاً کارگردان های بنامی آنها را تولید کرده اند به جز دو سه مورد، بقیه به طور نسبی شکست خورده اند. در همان آغاز این جریان نوظهور، سریال هایی همچون قلب یخی و قهوه تلخ گرچه در ابتدای راه با استقبال خوب مردم همراه بودند اما در ادامه این موج رغبت رو به کاهش گذاشت و در نهایت سریال های فوق نیز به موقع به دست مردم نرسیدند و حتی گاه، آخر و عاقبت داستان آنها مشخص نشد و همین مساله به دلزدگی و بی اعتمادی مردم انجامید.
با این وجود و حرکت سینوسی در زمینه سریال ها، برخی فیلمسازان پس از اکران ناموفق فیلم های خود بر روی پرده نقره ای سینما، از فروش خوب آثار خود در این شبکه ابراز رضایت کرده و خواستار تداوم آن برای بهتر کردن میزان فروش کلی فیلم ها در چرخه اقتصادی سینما شده اند.
البته کاملاً طبیعی است که سازندگان و حامیان مالی مجموعههای نمایش خانگی چه به صورت تله فیلم، فیلم سینمایی و یا سریال، بیشتر از هر چیز به دنبال سودآوری باشند که فی نفسه امر مذمومی نیست ، به این خاطر که به هر حال باید چرخه اقتصادی هنر در این عرصه نیز گردش مطلوبی داشته باشد.
مشکل اما از آن جایی آغاز میشود که گاه مشاهده می شود در برخی سریالها چه به لحاظ ساختاری و جلوه ای و چه محتوایی و زمینه ای ، خطوط قرمز مسایل شرعی و عرفی نادیده انگاشته شده و یا به آنها بی توجهی صورت می گیرد . به ویژه آن که با توجه به انبوه مخاطبانی که این آثار دارند، این امر می تواند در شکل دهی به فرهنگ عمومی نقش موثری ایفا کند؛ نقشی که باید از آن بیشتر به عنوان نقش مخرب وتهدیدزا یاد کرد تا سازنده و فرصت آفرین!
زمانی فیلم ها و سریال های این چنینی صرفاً در ویدئوکلوپ ها توزیع می شد اما در سالهای اخیر به وفور در سوپرمارکت ها نیز عرضه می شوند و اتفاقاً اصطلاح طنزآلود فیلم های شونه تخم مرغی از همین زمان به بعد در ادبیات ژورنالیستی کشور باب و رایج شد.
اخیراً نیز کارگردان نام آشنا و کاربلد سینما و تلویزیون با ساخت سریال« شهرزاد» توانست توجه زیادی را به خود جلب کند به طوری که حتی زمزمه های جدی ساخت فصل دوم آن نیز به گوش می رسد.
تم عاشقانه سریال در کنار بازی های خیره کننده برخی از بازیگران آن، فیلم نامه جذاب و همچنین کارگردانی خوب «حسن فتحی» همگی باعث دیده شدن این سریال در نزد بخش قابل توجهی از مردم ما شده است، ضمن آنکه نباید از عنصر موسیقی سریال و بهره گیری از صدای یک خواننده معروف در تیتراژ آن نیز غافل شد. در مجموع به نظر می رسد که موفقیت شهرزاد در قیاس با سریال های دندون طلا و شاهگوش قابل توجه تر و خیره کننده تر بوده است که این امر می تواند باعث رغبت دوچندان دیگر فیلمسازان برای آزمودن بخت خویش در این ورطه شود.
نکته مهم دیگر این که گرچه در شبکه نمایش خانگی ، حساسیت ها و ممیزی های خاص رسانه ملی وجود ندارد اما متولیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان ناظر باید دقت کنند که محتوا و پیام این سریال ها و فیلم ها به ویژه پوشش بازیگران زن ، همچنین محتوای کلی داستان متناسب با چارچوب های دینی و عرفی کشور ما باشد، چه آن که غیر از این اگر باشد خواسته یا ناخواسته راه نفوذی برای فرهنگ نامطلوب که مورد خواست دشمن است فراروی آن گشوده ایم.
حمایت/نوزدهمین جشنواره ملی تئاتر مقاومت خرمشهر 28 اردیبهشت برگزار خواهد شد
مدافعان حرم زینت جشنواره مقاومت
این روزها جامعه تئاتر کشور در تکاپوی برگزاری نوزدهمین جشنواره ملی تئاتر مقاومت خرمشهر، جشنواره موضوعی با محوریت حماسه فتح خرمشهر و رخدادهای هشت سال دفاع مقدس به دبیری «حسین مسافرآستانه» است؛ جشنوارهای که قرار است از 28 اردیبهشتماه تا 3 خردادماه در آبادان و خرمشهر برگزار شود. نکته قابلتوجه این است که جشنواره امسال تفاوتهای اساسی با سالهای قبل دارد.
جشنواره امسال فقط درباره دفاع مقدس نخواهد بود
در این خصوص دبیر این جشنواره وجه تمایز جشنواره امسال را پرداختن به مدافعان حرم و شهدای غواص بهعنوان موضوعات اصلی جشنواره عنوان کرد.
«حسین مسافرآستانه»گفت: جشنواره ملی فتح خرمشهر، جشنواره موضوعی با محوریت حماسه فتح خرمشهر و رخدادهای هشت سال دفاع مقدس است، با این تفاوت که در این دوره موضوع هشت سال دفاع مقدس و فرهنگ آن در انحصار سالهایی که جنگ رخداده است نخواهد بود، بلکه تأثیر این رویداد نظامی فرهنگی میتواند در زمان و حال حاضر دستمایه بسیاری از آثار شود.
وی افزود: آنچه بهعنوان ویژگی این دوره میتوان به آن اشاره کرد، بحث مقاومت امروز در موقعیت کنونی منطقه است. بهویژه بحث شهدای مدافع حرم که شاید بهعنوان کار ویژه بخش میهمان جشنواره باشد، در ایجاد انگیزه لازم و توجه هرچه بیشتر هنرمندان تأثیرگذار باشد.
دبیر نوزدهمین دوره جشنواره مقاومت فتح خرمشهر تصریح کرد: همچنین موضوع ساری و جاری در فرهنگ دفاع مقدس، مبحث شهدای غواص است که بعد از 25 سال در جامعه امروزی تأثیر شگرفی ایجاد کرد و کشف اجسادشان توانست پرده از جنایت بزرگی بردارد. وی ادامه داد: ما در این دوره جشنواره جدای از بخش میهمان، در بخش مسابقه صحنهای و خیابانی، نمایشهایی درباره شهدای غواص خواهیم داشت.
مسافرآستانه در تشریح دیگر جزئیات این دوره جشنواره عنوان کرد: در راستای ایجاد انگیزه در نویسندگان برای نگارش متونی بکر که تأثیرات زیادی به دنبال داشته باشد مسابقه نمایشنامهنویسی برپا خواهیم کرد. بهزودی بررسی نمایشنامههای ارسالشده توسط شورایی کارآمد آغاز خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد : مرکز هنرهای نمایشی و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجرای عمومی آثاری که به لحاظ کیفی مورد تأیید کارشناسان جشنواره باشند، برنامهریزیهایی انجام داده و قرار است نمایشهای برگزیده در تهران و شهرستانهای مختلف به اجرای عمومی درآیند.
مدیرکل سابق هنرهای نمایشی در ادامه سخنانش تأکید کرد: در این میان آثاری که از سطح کیفی بهتری برخوردار باشند و مورد استقبال مخاطبان بیشتری قرار گیرند از حمایت بیشتری نیز بهرهمند خواهند شد.
فراهم شدن زیرساختها عامل پویایی جشنواره
«شهرام کرمی»، نویسنده و کارگردان تئاتر نیز معتقد است خوزستان بهویژه آبادان و خرمشهر دارای هنرمندان خلاق و کارآمد در حوزه تئاتر است که این مهم با فراهم شدن زیرساختهایی همچون ساخت و تجهیز سالنهای مخصوص تئاتر میتواند به رشد و پویایی برسد.
وی بابیان اینکه در کشور ما بعد از انقلاب اسلامی، برگزاری جشنوارههایی با موضوع دفاع مقدس در اهمیت قرار دارد چراکه چنین مضامینی با یک دامنه تاریخی، فرهنگ انقلابی و دفاع مقدسی عجین شده، اظهار کرد: بنابراین طبیعی است که برگزاری رویدادهای هنری متناسب با این مضامین نیز بسیار پراهمیت است. کرمی عنوان کرد: در این میان برگزاری جشنواره بهترین فرصت است تا این رویداد هنری به نمایش درآید چراکه در این صورت هم صاحبان اثر انگیزه لازم برای فعالیت پیدا میکنند و هم کارهای آنان موردحمایت قرار میگیرد.وی با تأکید بر اینکه نمود مقاومت و جنگ تحمیلی در قالب هنر اتفاق خجستهای است، بیان کرد: شاید آنچه در طول سالهای گذشته به جشنواره فتح خرمشهر لطمه وارد کرده است فقدان زیرساختهای خرمشهر باشد که هنوز سالن و فضاهای موجودش به دو دهه قبل تعلق دارد. ایجاد بسترهایی همچون ساخت سالن و تجهیز سالنهای موجود میتواند در جهت پویایی این جشنواره و حتی جریان تئاتر خوزستان تأثیر بسزایی داشته باشد.کرمی افزود: جشنواره تئاتر مقاومت فتح خرمشهر میتواند بهعنوان جشنواره بینالمللی مطرح شود و همچنین فرصتی را فراهم آورد که بتوانیم از آثار هنرمندان دیگر کشورها که مضمونی مقاومتی دارند بهره ببریم. وی ادامه داد: من معتقدم راهاندازی دبیرخانه دائمی باعث میشود تا فعالیتها از حالت فصلی بیرون آید و این رویداد فرهنگی شکل مستمرتری به خود گیرد و هرساله آثار جدیدتری با مضمون مقاومت و فتح خرمشهر تولید و ارائه شود.
جشنواره مقاومت فتح خرمشهر را از شکل موسمی خارج کنیم
«سعید اسدی»، نیز در خصوص این جشنواره بابیان اینکه برگزاری جشنواره فتح خرمشهر موجب افتخار ماست، گفت: در راستای دستیابی به خروجی بهتر در این جشنواره نیاز است تا روی بیان زیباییشناختی و جدایی از نگاه شعارزده تفکر بیشتری داشته باشیم و این رویداد را از شکل موسمی خارج کنیم.
دبیر سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با اشاره به اتفاقاتی که در منطقه رخداده و گسترشی که مفهوم مقاومت پیداکرده است تصریح کرد: ما همواره جشنواره بزرگی به نام دفاع مقدس و مقاومت را برگزار کردهایم و علاوه بر آن با برپایی جشنواره فتح خرمشهر حماسه بازپسگیری بخش مهمی از خاک کشورمان را در قالب تئاتر، نمایش دادهایم. ما با برپایی دورههای متعدد این جشنواره بهجایی رسیدیم که آن را بهعنوان افتخارمان برگزار میکنیم. وی تصریح کرد: جشنواره مقاومت با جشنواره فتح خرمشهر همگرایی دارد که میتواند مؤثر باشد و نباید آنها را از جدای هم قرار داد اگرچه دو جشنواره متولیان و برگزارکنندگان جداگانهای دارند. شنیدههای من از این دوره جشنواره فتح خرمشهر حاکی از این است که به لحاظ اجرایی و شیوه کار روند این جشنواره رو به بهبود است چراکه روی آن سرمایهگذاری زمانی، مدیریتی و برنامهریزیشده است.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: در حال حاضر شرایط ما در منطقه شکل متفاوتی به خود گرفته و نقش ما در جهان نسبت به سالهای گذشته تغییر پیداکرده است، حال اگر تئاتر بتواند این موضوع را بهدرستی نمایش دهد، بسیار خوب است.
اسدی که پیشازاین تجربه داوری جشنواره فتح خرمشهر را دارد، عنوان کرد: همیشه کارهایی که در جشنواره بودهاند از شعارزدگی، فکرزدگی، احساساتیگری رنجبرده و هنوز بیان زیباییشناختی خود را پیدا نکرده است و به نظر من این بخش یکی از معضلاتی است که باید به آن فکر کنیم و در ارائه و تولید آثار دقت بیشتری داشته باشیم. وی ادامه داد: همچنین اینکه جشنواره از حالت موسمی درآید و اگر آثار ازلحاظ کیفی سطح مناسبی دارد به اجرای عمومی درآید، مردم از آنها استفاده ببرند و موردنقد قرار دهند، میتواند جشنواره متفاوتی را رقم زند.
رسالت/ عليرضا پوريوسف: سعي داشتم آويني واقعي را نشان دهم
چندي پيش فيلم مستند "سلام مرتضي" با حضورکارگردان، درفرهنگسراي رضوان اکران و بررسي شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگسراي رضوان؛ در اين برنامه که با حضور شماري از هنردوستان و اعضاي کانون خادم الشهدا در کنار عليرضا پوريوسف (کارگردان) و حميد بناء (کارشناس برنامه) در سالن آمفي تئاتر فرهنگسراي رضوان برگزار شد، پس ازتماشاي مستند "سلام مرتضي" ابعاد شخصيتي شهيد آويني به عنوان مستدسازي متفاوت با ساير فيلمسازان، مورد بحث و بررسي قرار گرفت و در پايان به معرفي آثار و نوشته هاي مکتوب شهيد آويني پرداخته شد.
در ابتداي برنامه عليرضا پوريوسف کارگردان مستند "سلام مرتضي" در باره علت انتخاب زندگي شهيد مرتضي آويني به عنوان سوژه اين مستند گفت: شهيد آويني يک انسان با تفکراتي متفاوت است. هميشه دوره هاي مختلف زندگي اين شهيد براي من جالب بود. بخصوص تغيير گسترده اي که در مقطعي از زندگي او رخ داد و او را از يک علاقه مند به جريان روشنفکري تبديل به يک بسيجي مخلص کرد. نگاه من اين بود که آويني سه بخش مهم در زندگي اش دارد؛ قبل از انقلاب، انقلاب و زمان جنگ و سپس دوران پس از جنگ که ما سعي کرديم در اين مستند به اين نقطه برسيم که آيا اين نگاه درست است يا خير؟
پوريوسف ادامه داد: تفاوت مستند "سلام مرتضي" را با مستندهايي که تا کنون با موضوع زندگي شهيد آويني ساخته شده اند، در نگاه به آويني به عنوان يک مستندساز دانست و گفت: در اين مستند به شهيد آويني به چشم يک "مستندساز" نگاه
مي شود؛ نه يک" نظريه پرداز" يا فعال فرهنگي، و همواره سعي کرده ايم نوع مستندسازي او را در سه مقطع قبل از جنگ، دوران دفاع مقدس و پس از آن بررسي کنيم.
وي افزود: نوع زندگي و نگاه آويني به مستندسازي همواره براي من جذاب بوده است. بخصوص وقتي ديدم در تمام سالهاي پس ازشهادت شهيد آويني مستندهاي زيادي در ارتباط با دفاع مقدس ساخته شده که هيچ کدام رنگ و بوي آثار شهيد آويني را نداشتند. اميدوارم نتايج به دست آمده مفيد باشد و اين مستند با نشان دادن چهره واقعي آويني بتواند پاسخي مناسب به آنها که با گذشت زمان، اين روزها قصد مصادره شهيد آويني را دارند، بدهد.
کارگردان مستند "سلام مرتضي" خاطرنشان کرد: در اين راه ابتدا آن بت ذهني را که از شهيد آويني ساخته بوديم، شکستيم و سپس به شهيد سيد مرتضي آويني همان گونه که شايسته او بود، نگاه کرديم تا او را به عنوان يک مستندساز برجسته و يک منتقد حرفه اي که پس از گذشت سال ها؛ هنوز با تماشاي مستندهايش تاثيرگذاري شگرف بر روي مخاطب را مي بينيم.
گفتني است در پايان اين برنامه، محمد سعادت رئيس فرهنگسراي رضوان با اهداي لوح سپاس از عليرضا پوريوسف کارگردان اين مستند تقدير کرد.
مستند50 دقيقه اي "سلام مرتضي" از سال 1392 به تهيه کنندگي ناهيد دل آگاه و کارگرداني عليرضا پوريوسف طي مدت يک سال توليد و در برنامه "يک فيلم، يک حقيقت" از شبکه مستند سيما پخش شده است.
روزان/شهاب حسینی: نوجوانیام را با فیلم و موسیقی پر میکردم
روزان نیوز-دغدغهی فیلم «ساکن طبقهی وسط» ، دغدغهی شخصی و حتی بغض من بوده است
شهاب حسینی در نشست نقد و بررسی فیلم اولش گفت: "دغدغهی فیلم «ساکن طبقهی وسط» که هویت است، دغدغهی شخصی و حتی بغض من بوده است".
به گزارش ایسنا، اکران فیلم سینمایی «ساکن طبقهی وسط» با حضور شهاب حسینی (کارگردان و بازیگر این فیلم)، محمدهادی کریمی (نویسندهی فیلمنامه)، مجید پازوکی (سرمایهگذار) و شاهین شجریکهن (منتقد) در دانشگاه تهران برگزار و با استقبال دانشجویان روبرو شد. پس از نمایش فیلم نیز نشست پرسش و پاسخ برگزار شد.
شهاب حسینی که دانشجوی رشتهی روانشناسی دانشگاه تهران بود، دربارهی حضور در این دانشکده گفت: با اکران فیلم «ساکن طبقهی وسط» فرصتی دست داد تا پس از سالها به دانشگاه محل تحصیلم سری بزنم. متأسفانه امکان ادامهی تحصیل تا پایان این دورهی آموزشی فراهم نبود، اما شاید روزی برگشتم و روانشناسی را ادامه دادم.
نویسندهی فیلمنامه نیز با اشاره به اینکه قصهی این فیلم قشر خاصی از جامعه را در برنمیگیرد، یادآور شد: منظور از «ساکن طبقهی وسط» مردم طبقهی متوسط جامعه نیست. این فیلم تمثیلی از کل زندگی برای هر فردی است. عینیت و ذهنیت در آن با یکدیگر تلفیق شده است. هیچ حرف سیاسی هم در آن عنوان نمیشود. در واقع دغدغهی این فیلم انسان هزارهی سوم است. حتی شخصیت اصلی این فیلم هیچ اسمی در فیلم ندارد و میتواند هرکسی باشد. این انسان میان زمین و آسمان، باورهایش، ضد باورهایش، سنت و مدرنیته و... در یک برزخ است.
شهاب حسینی هم برای بازگو کردن دغدغهی این فیلم به دوران نوجوانی خود و سالهای جنگ رجوع کرد و گفت: جنگ تحمیلی تأثیرات عجیبی روی هر شخص گذاشت. بزرگترهای ما در آن دوران آنقدر دغدغه داشتند که همسن و سالهای ما از توجهی که نسل نوجوان امروز از اطرافیان خود میگیرند، بازماند. در سنی بودیم که باید هویتی برای خودمان پیدا میکردیم، میخواستیم در جامعه دیده شویم تا از کنارمان بیتفاوت نگذرند. من آن زمان تمام وقتم را با موسیقی و فیلم پر میکردم و به قدری در دنیاهای مختلف پرواز میکردم که یادم است در هر دورهای از زندگیام دوست داشتم جای یک نفر باشم. یک دوره دوست داشتم جای فوتبالیستهای بزرگ آن زمان باشم. یک دوره هم خودم را جای یک بازیگر میگذاشتم. تقریباً میتوانم بگویم نسل ما تربیتشان بر عهدهی خودشان بود؛ بنابراین دغدغهی فیلم «ساکن طبقهی وسط» که هویت است، دغدغهی شخصی و حتی بغض من بوده است.
کارگردان این فیلم دربارهی میزان تاثیرگذاری خصوصیات و خلاقیت شخصیاش در بازی کردن نقش اصلی این فیلم اظهار کرد: دغدغهای که دکتر محمد هادی کریمی در نگارش این فیلمنامه داشت شخصی نیست، مسالهای ازلی ابدی است که برای تمام دوران و اشخاص صدق میکند. اما بیشک بخشی از خصوصیات اخلاقی بازیگر به نقش تزریق میشود، بنابراین شخصیت اصلی این فیلم قسمتی از خصوصیات شخصی من را هم دارد.
مجید پازوکی نیز دربارهی سرمایهگذاری بخش خصوصی در سینما گفت: سینمای مستقل چندان مورد حمایت قرار نمیگیرد و اغلب بودجهها برای فیلمهایی هزینه میشود که اندیشهای ورای آن وجود ندارد. این برای جامعهای که میتواند ادعای فرهنگ داشته باشد جای تأسف دارد. وقتی فیلمنامهی «ساکن طبقهی وسط» را خواندم متوجه شدم که جای این گونه فیلمها در سینمای ما بسیار خالی است.
به گزارش ایسنا این نشست نقد و بررسی، روز چهارشنبه (هشتم اردیبهشت) در دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
فیلم سینمایی «ساکن طبقهی وسط» که اولین ساختهی شهاب حسینی است توسط محمد هادی کریمی به نگارش درآمده است و شهاب حسینی در این فیلم بیش از 30 نقش بازی کرده است. در این فیلم به تأثیرگذارترین افراد جامعه اشاره شده است و از همین رو در حوزهی موسیقی ایرانی از فرهاد مهراد و محمدرضا شجریان نیز یاد شده است.
شرق/گفتوگو با محمدرضا اصلانی
ندیدن هم نوعی دیدن است
فرانک آرتا
«گروه جامعهشناسی هنر» انجمن جامعهشناسی ایران و همینطور «انجمن انسانشناسی و فرهنگ» با همکاری «گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی» قرار است ١٤ اردیبهشت در تالار فردوسی برنامهای تحت عنوان «نکوداشت اندیشمند و سینماگر معاصر محمدرضا اصلانی» برگزار کنند. در این همایش یکروزه دکتر ناصر فکوهی، مهندس حسین شیخزینالدین و سودابه باباگپ درباره اصلانی گفتوگو خواهند کرد. اصلانی فعالیت حرفهای خود در سینما را از سال ۱۳۴۶ و با ساخت فیلم مستند «جام حسنلو» آغاز میکند و سپس آثاری نظیر «بدبده»، «با اجازه»، «چنین کنند حکایت»، «تاریخانه»، «فهرج»، «مشاسماعیل»، «ابوریحان بیرونی»، «میراث شیشه»، چیغ و دل جهان را جلو دوربین میبرد. محمدرضا اصلانی مستندسازی است که در دهه ٤٠ شاعرانگی را به سینمای مستند ایران افزود. اولین فیلم سینمایی او، «شطرنج باد» در سال ۱۳۵۵ بهعنوان تجربهای متفاوت و نو با بازی محمدعلی کشاورز و فخری خوروش در سینمای ایران بسیار جسورانه بود. فیلم «آتش سبز» محصول ۱۳۸۶ جدیدترین کار وی محسوب میشود. داستان آتش سبز برگرفته از روایت کهن و اساطیری سنگ صبور است. به همین بهانه با این فیلمساز بزرگ گفتوگو کردیم.
با توجه به اینکه برگزارکنندگان این بزرگداشت اساسا نگاه بینارشتهای به سینما دارند، تحلیلتان درباره این روش و رویکرد علمی چیست؟
اصلا نگاه بینارشتهای مبحث مهمی است. معتقدم چنین نگاهی به فیلمهای من درست است. چون از زمانی که شروع به ساختن فیلم کردهام، در کارهایم ردپای چنین نگاهی دیده میشود. مثلا در فیلم «جام حسنلو» نگاه بینارشتهای وجود دارد. همان زمان هم فروغ فرخزاد در فیلم «خانه سیاه است» چنین حرکتی انجام داد. یعنی از متن «عهد عتیق» استفاده کرد که البته «نیمهروایت» است. چون «گزارش» را با متن کهن ترکیب میکند. اما در «جام حسنلو» این روایت کامل است. یعنی خود متن یک امر دراماتیک است.
یعنی چه خود متن یک امر دراماتیک است؟
یعنی نهاینکه این متن، خودش را توضیح میدهد، بلکه خود متن یک روایت است. در «جام حسنلو» دو روایت هستند که روی هم سوپرایمپوز (درهم تنیده) میشوند.
بهطور دقیق درباره این نوع روایت توضیح میدهید؟
یعنی اینکه یک متن کهن چگونه به امر دراماتیک تبدیل میشود یا متن ادبی چگونه در این مسیر قابلیت دراماتیکشدن دارد.
خب ضرورت پرداختن به مسئلهای مثل انسانشناسی در سینما چیست؟
انسانشناسی به امر وجودی و هستیشناسی انسان توجه دارد. چنین نگاهی در تمامی کارهایم سرایت پیدا کرده، همه هنرها در آن تلفیق و به آنها توجه شده است. اما ضرورتش در این است که در هستیشناسی، انسان امر وجودی است. چون همه اینها در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند. این نگاه بسیار مهم است که انسان بهتنهایی انسان نیست. انسان در هوا، شهر، اقتصاد، طبیعت و ... زندگی و در کنار آنها معنا پیدا میکند. خود انسان یک امر بینامتنی است. حالا در این مسیر سینما جوهره هستی انسان است و وقتی حرکت دارد، درواقع نهاییترین عنصر جوهر انسان که باز هم حرکت است را در خود دارد. به قول حکیم بزرگ، ملاصدرا، حرکت امر جوهری است. حال واژه «کینو» معنی حرکت میدهد. سینما در ابتدا فتوکینوگراف گفته میشد یعنی عکسِ متحرکانگاری.
پس حرکت در سینما امر جوهری و نهاییترین جوهر وجودی انسان است. اینجاست که سینما همچون انسان همهجانبهنگر و چندساحتی است. درحالیکه به قول هربرت مارکوزه؛ نظامها سعی دارند انسان را تکساحتی کنند. درحالیکه انسان چندساحتی است؛ هم حیوان، هم جماد، هم روح، هم تن، هم نبات هست و هم انسان. در دین اسلام هم گفته میشود انسان برآیند جهان است و به این دلیل به او عالم صغیر میگوید و این عالم صغیر مجموعه عناصری است از کل جهان همچون سینما. و سینما هم مجموعهای از اینهاست؛ صدا، تصویر، موسیقی، ریتم، نمایش (امر آیینی)، تئاتر (امر هنری)، کمپوزیسیون، ادبیات، دیالوگ و... جزء هفت هنر به حساب میآید. پس سینما هم مثل انسان جامع است. در نتیجه سینما را باید با نگاه بینارشتهای دید، شناخت و ساخت. سینما حتی امر اسطورهای است. من این موضوع را در کتاب «دگرخوانی سینمای مستند» که سال گذشته توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به چاپ رسید، مطرح کردم و باید بگویم که این نگاه در سینما حیرتآور است.
بهاینترتیب شما عبارت «سینما، سینماست» را قبول ندارید؟
خیر. در این برنامه حتی آقای دکتر فکوهی درباره هستیشناسی انسانشناختی و وجود چنین نگاهی در فیلمهایم صحبت میکند.
شما خوب میدانید در جامعه کنونی ما برای پرداختن به علوم اجتماعی همچون انسانشناسی براساس تعالیم مکتبهای غربی که انسان را به تکساحتیبودن رهنمون میکند، ترس و لرزهایی وجود دارد. از سوی دیگر جامعه و کلا هنر و بهخصوص سینمای ایران آنقدر مشکلات دارد که دیگر مجالی نیست تا به مباحث بنیادین بپردازند. اصلا لزوم ترویج چنین نگاهی را چگونه تحلیل میکنید؟
خب سینما دو وجه دارد. یکی اینکه فیلمها مخاطبان عام دارند و برای سرگرمی و اوقات فراغت از آن استفاده میکنند. اما نوع دیگری از سینما وجود دارد که از آن باید با عنوان سینمایی برای فرهنگ یا سینمایی برای تاریخ یاد کرد. چون این نوع نگاه سینما را مجموعه برآیند فرهنگ بشری میداند و هر متفکری در این برآیند میتواند در این شکلگیری تأثیر بگذارد. به همین دلیل سالانه باوجود اینکه در فرانسه فیلمهای تجاری زیادی ساخته میشود، دستکم ١٠ فیلم پیشرو پا به عرصه وجود میگذارند و حتی کمبیننده هستند ولی حامیان زیادی هم دارند تا فرهنگ زنده بماند. مثلا درک جارمن، فیلمساز پیشرو انگلیسی، فیلمی با زمان یکساعتونیم ساخت که فقط تکپلان و در واقع همچون تاش آبیرنگ بود و در آن فقط یک نفر چیزهایی را زیر لب زمزمه میکرد.
چرا چنین فیلمی ساخته شد؟
او میگوید سینما فقط تصویر نیست، صدا هم نوعی تصویر و کلام عین تصویر است و ندیدن خودش نوعی دیدن است.
مثل نگارگریهای ایرانی که هرآنچه را که میخواستند نشان دهند، نشان نمیدادند؟
بله همینطور است. نگارگریهای ما یکی از پیشروترین مکاتب نقاشیهای جهان است و درواقع ما با مباحث مدرن و زیباشناسی مدرن میتوانیم فهم جدیدی از این نقاشیها داشته باشیم.
در این صورت در ترجمان تصویر قرآن از آن میتوان زیاد بهره برد؟
بله. اصلا داستان سوره یوسف (س) اسرائیلیات است اما روایتش مدرن. تمام روایتهای شعرای ما؛ از عطار گرفته تا سهروردی و به نحوی نظامی و مولوی و حافظ تحتتأثیر قرآن هستند. مثلا آثار مولوی فقط موضوعش قرآنی نیست، بلکه روایت آن هم قرآنی و حیرتانگیز است.
پس با این نگاه میتوانیم به سینمای بومیای برسیم که جهانی باشد؟
کاملا.
فرهیختگان/علی جنتی: فیلم توقیفی نداریم
گروه ادب و هنر: علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی امیدوار است هیچ کدام از فیلمهای جشنواره سیوچهارم دچار مشکل در اکران نشود. این در حالی است که با
حاشیههایی که منتقدان دولت به وجود آوردند هنوز یکی دو فیلم به نمایش درآمده در جشنوارههای سیوسوم و سیودوم مجوز اکران ندارند و تکلیف فیلمهایی مثل«خانه پدری»، «آشغالهای دوستداشتنی»، «عصبانی نیستم»، «خانه دختر» و «رستاخیز» همچنان نامشخص است. حالا جنتی تاکید میکند که « فیلم توقیفی در یک سال گذشته نداشتهایم. فیلمهایی که مربوط به جشنواره فیلم فجر سیوچهارم هستند و پارسال ساخته شدهاند هیچکدام توقیف نشدهاند. بعضی از فیلمها نیاز به اصلاحاتی دارد که گفتهایم صاحبان فیلم موارد اصلاحی را انجام دهند تا دوباره اثرشان را برای پروانه نمایش بفرستند. به عبارت دیگر بین فیلمهایی که تازه ساخته شدهاند فیلم توقیفی نداریم.» جنتی همچنین امیدوار است در سال 95 اتفاقهایی که منجر به لغو کنسرتها شد، نیفتد. او گفته است: «برگزاری کنسرتها در مرحله اول دارای برخی مشکلات قانونی است؛ به این معنی که از قبل یکسری مصوبات در این زمینه وجود داشت. ما در پی اصلاح این مصوبات هستیم تا وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داد دیگر کسی نتواند مانع برگزاری آن شود. در مرحله دوم همکاریهایی با وزارت کشور صورت گرفته است. در این راستا با دستگاه قضایی صحبت کردهایم که حتیالامکان مواردی را که ما با دقت مجوز میدهیم، دچار مشکل نشود. البته گاهی مواردی بوده که کنسرتها با وجود مجوز لغو شده است. بهخصوص در بعضی از استانها ما هنوز در این زمینه مشکل داریم. اینگونه موارد دیگر در اختیار ما نیست. گاهی مشاهده شده که یک دادستان یا یک دادیار کنسرتی را لغو کرده است.»
فرهیختگان/نگار عابدی بازیگر در گفتوگو با «فرهیختگان»: تلویزیون بیپولتر از تئاتر
نگار عابدی از جمله بازیگرانی است که پس از تحصیل در رشته نمایش و گذراندن دورههای مختلف وارد عرصه تئاتر حرفهای شده و در ادامه توانسته است در تلویزیون و سینما نیز به ایفای نقش بپردازد. بازیگر «یه حبه قند» از سال ۱۳۷۸ با نمایش «مصاحبه» محمد رحمانیان کار خود را در تالار چارسو شروع کرده و پس از کسب تجربه در گروههای مختلف هنری و نمایشهایی مانند «آندرانیک» حمید پورآذری و «دنکیشوت» علیاصغر دشتی توانسته است اولین تجربه خود را در سینما با فیلم «مانا» علیرضا رزازیفر به ثبت برساند. بازیگر «افسون معبد سوخته» جوایز مختلفی در زمینه تئاتر و سینما به دست آورده است. او اینک در سریال «دودکش2»، نمایش «اودیسه» و «مضحکه شبیه قتل» ایفای نقش میکند. عابدی در تئاتر اودیسه، آخرین اجرای آرش دادگر در نقش «پنهلوپه» ظاهر شده و توانسته است رنگ دیگری به این شخصیت افسانهای بزند. به همین مناسبت با او به گفتوگو نشستهایم.
اگر به سابقه کاری شما نگاه کنیم، متوجه میشویم سالها است که در سطح اول تئاتر ایران مشغول هنرنمایی هستید و از اولین حضور شما روی صحنه نمایش سالها میگذرد. به نظر شما در این سالها چه تغییراتی در هنر تئاتر ایران رخ داده که بسیار گل درشت بوده است؟
از یک نظرگاه در آن روزها کیفیت تئاتر بهتر بود؛ زیرا گروههای تئاتر شکل گرفته بودند. در آن زمان گروه هنری معنا داشت و اعضای مشخصی در کنار هم در پیشبرد اهداف هنری و تجاری خود تلاش میکردند. یادم هست موقعی که جشنواره فجر آغاز میشد رقابت پرهیجانی میان هنرمندان رخ میداد و روزی که جشنواره به اتمام میرسید گروهها به فکر کار بعدی خود بودند و فیالفور کارشان را شروع میکردند. ایده و سبک گروه بسیار مهم بود و شما اجراهای مختلفی میدیدید. بهطور مشخص در مورد بازیگری باید اذعان کنم در آن زمان بازیگران بزرگی تجربهآموزی میکردند که میتوان گفت بازیگران موفق این روزها محصول آن دوران هستند. اما اتفاقی افتاد که شرایط را دگرگون کرد و درواقع ورق برگشت. مخصوصا تغییرات مدیریتی تئاتر باعث از بین رفتن گروهها و منجر به محدودیتهای خاصی در تئاتر شد. این اتفاقات حتی سبب شد گروههای ریشهدار نیز از هم بپاشند. دیگر شما نمیتوانستید اهداف خاص خودتان را پیگیری کنید. محدودیتهای مالی و نظارت و ارزشیابی از مهمترین دلایل این رخدادها بودند. اما خلاف این جریان، مخاطب رشد روزافزون و چشمگیری داشت. آن گروهها کیفیت تئاتر را بالا برده و باعث افزایش مخاطبان تخصصی هنر نمایش شدهاند. این اتفاقات مزید بر علت شد تا تماشاخانههای متفاوتی ساخته شود. همان مخاطبان در جریان تئاتر ما هستند ولی چون سالنها افزایش پیدا کرده تماشاگر فعال تئاتر ما کمتر نمود پیدا میکند. فکر میکنم اگر مبدا و مقصد این اتفاقات را بر هم منطبق کنیم به نتیجه بهتری برسیم. یعنی اگر کیفیت آن گروههای تئاتری را بر این تماشاگر پرورش یافته هنر نمایش منطبق کنیم نتیجه دلخواهی حاصل میشود و یک اتفاق درخشان میافتد. امیدوارم در دولت جدید این ایدهآل به وقوع بپیوندد.
آیا تماشاخانهها و گروهها آن فرآیند رو به رشد گذشته را ندارند؟
در حال حاضر سالنهای ما دارای تماشاگران بسیاری شدهاند؛ زیرا جشنوارههای مختلف سینمایی و پدیدههای دیگر اجتماعی رو به افزایش است و این امر به تماشاگر هنر نمایش لطمه میزند. کارهای بسیار خوب تئاتری هم کاهش یافته است. مثل جزیرههای جدا از هم اتفاقاتی میافتد، اما سبب پیدایش جریانی نمیشود. اما در گذشته شما میدانستید که گروه «امروز» به مضامین اجتماعی در قالب رئالیستی مدرن توجه دارد که به همین دلیل در شیوه خود پیشرفت داشتهاند. در عین حال گروههای تئاتری مانند «لیو»، «دنکیشوت» و «پاپتیها» روند مشخص و رو به رشد خود را داشتهاند. ای کاش مزیت این روزهای تئاتر را که دارای مخاطب است، قدر بدانیم و آن را از دست ندهیم و بتوانیم تولیدات با کیفیت خود را ساماندهی کنیم و این دو را در کنار هم داشته باشیم. اما هنرمند که نمیتواند کار خاصی انجام بدهد. بنابراین باید دستهای بالاتر به این امر
یاری برسانند.
تماشاگر افزایش داشته ولی تعداد سالنها هم بیشتر شده است که این اتفاق در کنار بالا رفتن سرسامآور قیمت بلیتها افتاده و گویی از تعادل خارج شده است. نظرتان دراین مورد چیست؟
تئاتر ما با پدیدههای مختلفی روبهرو است. از یک سو، مخاطب ما بیشتر شده است و از سوی دیگر، سالنها و قیمت بلیت افزایش چشمگیری داشته است. به نظر من در جامعه ما بحث خصوصیسازی راه به جایی نخواهد برد. به علت اینکه بحثی به نام نظارت و ارزشیابی وجود دارد که دست هنرمندان و بخش خصوصی را میبندد. ابتکار عمل از هنرمند گرفته شده است؛ زیرا نه میتوانند به راحتی سالنی تاسیس کنند و نه اینکه سلایق خاص خودشان را در اجرای نمایش لحاظ کنند. همه تئاتر ما زیرمجموعهای از مرکز هنرهای نمایشی است و همه باید زیر نظر این نهاد دولتی باشند. در ابتدا تبصره خاصی برای دستمزد نبود. سپس قرارداد تیپ به وجود آمد که خود آن هم مسالهای بود که تحت نظارت مرکز قرار داشت. دستمزدهای ما در حال حاضر براساس همان قرارداد تیپ و رقمهای ۱۰ سال پیش است که این معضل بسیار بزرگی است. خوشبختانه در اجراهایی حضور داشتهام که توانستهایم مخاطب بسیار داشته باشیم که در نتیجه دستمزدها هم به موقع و دقیق پرداخت شدهاند. الان در پروژه «دودکش» نیز بازی میکنم و خدا را شکر آقای رضوی تهیهکننده خوبی است و به موقع پرداختیها حاصل میشوند. در همه کارهایم؛ چه در تئاتر و چه تلویزیون پرداختیها به موقع بوده است.
شما وقتی یک «پیس»، یک «نمایشنامه» یا یک «فیلمنامه» را در دست میگیرید چگونه خواندن را شروع کرده و نقش را بررسی میکنید؟
من همه نوع نقشی بازی کرده و همه نوع کاراکتری را تجربه کردهام. در نظر اول باید کلیت متن را دوست داشته باشم و بدانم چه گروه اجرایی میخواهد این متن را اجرا کند و کارگردان چه نوع سبکی را برای اجرای نمایش در نظر گرفته است. بعد از این بررسیها علاقه دارم تجربه جدیدی داشته باشم. هیچگاه کمیت نقش برایم اهمیت نداشته است و همیشه به دنبال کیفیت آن بودهام. من علاوهبر بازی در نقشهای اصلی بهشدت به نقشهای فرعی نیز علاقه دارم و کاراکترهای فرعی فراوانی را جان بخشیدهام. نقشی را پارسال در نمایش «بهمن» افروز فروزنده داشتم که در انتهای نمایش وارد اجرا میشدم و آن نقش را بسیار دوست داشتم. در ژانر و سبک آقای کیانی نیز بازی داشتهام. مخصوصا در اجرای «مضحکه شبیه قتل» تجربه بسیار خوبی داشتهام و ایدههای فراوانی برای ایفای نقش به کارگردان ارائه دادهام. اگر شخصیت درست نباشد و وصله ناجوری باشد شما نمیتوانید آن را به راحتی ایفا کنید. به نظرم نقش باید در نمایشنامه بنشیند و تجربه جدیدی باشد.
بازی شما در نقش «پنهلوپه» در نمایش «اودیسه» بسیار متفاوت بود. باید بگویم در ابتدا جا خوردم. زیرا این شخصیت اسطورهای معنای «وفاداری» را با خود حمل میکند ولی ما در بازی شما چیز متفاوتی را میبینیم. به نظر دست به یک «واکاوی» (deconstruction) زدهاید و نقش را جور دیگر به رخ کشیدهاید. پنه دیگر سر به زیر نیست و حتی طلبکار هم هست. نظرتان چیست؟
من دیر به گروه اجرایی آرش دادگر اضافه شدم. یادم میآید در جشنواره یک هفته تمرین داشتم. با این حال بسیار دوست داشتم در زمینه بخشهای اسطورهای نقشی را ایفا کنم، ولی کارگردان قصد داشت «پنه» متفاوتی را به تصویر بکشد؛ همانطور که شخصیت «اولیس» نیز بهشدت متفاوت است. ما این کاراکترها را وارد زندگی مدرن کردهایم و نشان دادهایم به پوچی و از خودبیگانگی رسیدهاند و شاید سرگردانند. من هم قصد داشتم همین مفاهیم را در نقش نشان دهم. گویی پنه دیگر ریشه خود را فراموش کرده است. پنه در جایی به اولیس میگوید: «تو از بس که من را ندیدی نمیدونی که من کوزه نمیسازم و نخ میرسیم.» آن پنه اسطورهای یک نشانه کلی است؛ چراکه ما شخصیت دیگری را به تصویر کشیدهایم که شاید مفاهیم پیچیده فلسفی نیز درونش گنجانده شده باشد. من کاراکتر پنه را در خودم دیدم؛ بهعنوان یک زن مجرد که با یک بچه زندگی میکنم، سعی کردهام تنهایی پنه را در خودم پیدا کنم. در جهان حاضر آدمها به یکدیگر وصل و سپس از یکدیگر جدا میشوند و در جدایی و تنهایی قرار میگیرند که من نیز این تجربه را در زندگیام داشتهام. بنابراین برای بازی از زندگی شخصی خودم الهام میگیرم.
قدس/غلامرضا بکتاش از آسیبهای امروز ادبیات کودک و نوجوان میگوید
ادبیات کودک برای خیلی ها یعنی «یه توپ دارم قلقلیه»
قدس آنلاین/ خدیجه زمانیان : دل پر نویسندگان و شاعران مخصوصاً نویسندگان گروه سنی کودک و نوجوان از نظام آموزش و پرورش تمامی ندارد. به اعتقاد نویسندگان، مدارس و شیوه فعلی آموزش و بیتوجهی آنها به مسأله مهم پرورش یکی از دلایل اصلی بیرغبتی دانشآموزان امروز نسبت به مطالعه است. غلامرضا بکتاش شاعر کودک و نوجوان تا بحال آثار زیادی برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته و منتشر کرده است.
«با دعــــای باران»،
«نوبت بهـار»، «آفرین به آفتاب»، «در حیـاط ما»، «خدا را دعـوت کنیم» و «از ماه با خبر باش»، «حال غنچه خوب است»، « با دو چشمم میچشم»، «درخت مثل دختر» و «مورچه زحمت کش است» جزو آثار این نویسنده هستند که بسیاری از آنها توانستهاند جوایز ادبی را نصیب شاعرش کنند. با این شاعر درخصوص وضعیت امروز ادبیات کودک به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
به نظر میرسد یکی از مشکلات امروز ادبیات کودک تولید کم آثار با کیفیت و شاخص است. این در حالی است که با توجه به شرایط سنی جامعه ما ادبیات کودک همیشه مخاطبان خودش را دارد.
ادبیات کودک در کشور ما شناخته شده نیست و خیلیها فکر میکنند سقف ادبیات کودک همان «یه توپ دارم قلقلیه» است.
هنوز بسیاری از خانوادهها، نویسندهها و ناشران تخصصی ادبیات کودک را نمیشناسند. علاوه بر اینها مسایل دیگری هم در حوزه نشر وجود دارد که به فضای ادبیات کودک و نوجوان آسیب میزند، مثلاً طبق قانون نشر برای اینکه مجوز نشر ناشری باطل نشود باید در سال سه کتاب چاپ کند و متأسفانه ادبیات کودک آن قدر سهل و ساده گرفته شده که معمولاً ناشران همه سه کتاب را در حوزه کودک چاپ میکنند. به این صورت کتابهای بیکیفیتی باعنوان ادبیات کودک به همین صورت وارد بازار کتاب میشود که نه شعرها پختگی لازم را دارد و نه تصویرگری حرفهای در کتابها دیده میشود. تصویرگری، بخش مهم یک اثر کودک بشمار میرود.
همین کتابهای بازاری آفت ادبیات کودک شده و به جان این ادبیات افتاده است.
بله و متأسفانه بسیاری از خانوادهها فکر میکنند سقف ادبیات کودک همین است. این کتابها وقتی منتشر میشوند بازار را اشباع میکنند و چون ارزانتر هستند براحتی به خانههای مردم راه پیدا میکنند و نتیجه این میشود که مردم با همین کتابها ادبیات کودک را میشناسند. این مسایل باعث میشود نویسندگان حرفهای ادبیات کودک بیش از پیش خودشان را موظف کنند تا ادبیات کودک را جدی بگیرند.
یکی دیگر از آسیبهای ادبیات کودک بازنویسی غیرحرفهای ادبیات کودک مخصوصاً بازنویسی کتابهای مذهبی است. به نظر میرسد آن چه در بازار کتاب موجود است بسیار سهلگیرانه انجام شده است.
بدترین تصویرگریها مربوط به کتابهای مذهبی است و حتی ناشران در چاپ این نوع آثار بدترین نوع کاغذ را استفاده میکنند. همین مسایل باعث میشود بچهها نسبت به خواندن این نوع کتابها بیمیل شوند. در این شرایط هر چند هم نویسندگان حرفهای تلاش کنند آثار خوبی خلق کنند اما باز هم ادبیات کودک نمیتواند از این آسیبها در امان باشد. خانوادهها باید تلاش کنند ناشران خوب کودک را بشناسند و از این ناشران برای کودکانشان خرید کنند.
حتی وقتی خانوادهها به مکانهایی مثل نمایشگاه کتاب میروند باید در خرید آثار دقت کنند. همه میدانیم آنچه در نمایشگاه کتاب تهران فروخته میشود بیشتر چیپس است تا کتاب و در همان جا هم باید نگاه دقیق و جزئینگری داشت.
البته این نگاه حرفهای و جزئینگری فقط مربوط به خانوادهها نمیشود و معلم و آموزش و پرورش در تأمین کتابهای غیردرسی و کتابخانه مدرسه هم باید دقت کنند.
خانواده و مدرسه دو مرجعی هستند که در کتابخوان کردن افراد تأثیر زیادی دارند. بر خلاف گذشته در حال حاضر خانوادهها تلاش میکنند که این بستر را برای کودکان فراهم کنند اما مشکل اصلی در آموزش و پرورش است. معلمها انگیزهای ندارند تا میل به مطالعه و خواندن را در دانشآموزان مخصوصاً در مقطع ابتدایی تقویت کنند.
نوع تدریس در مداس به گونهای است که حتی بچهها را از کتاب زده کرده است و نتیجه چنین رفتاری پرورش تحصیلکردهها و مدرک گرفتههای بیسواد است. در این شرایط آموزشی نهادهای فرهنگی و دولتی بن کتاب به دانشآموز میدهند. وقتی دانشآموزی انگیزهای برای مطالعه ندارد این طرحها کاری از پیش نخواهد برد. وقتی خود معلمها کتاب نمیخوانند این طرحها بی نتیجه و ابتر میشود.
متأسفانه معلمهای بچههای ما به فکر شغل دومشان هستند و شغل دوم بیشتر از شغل اول درآمد دارد؛ و وای بر دانشآموزی که شغل دوم معلمش باشد.
پیشنهاد شما به آموزشوپرورش برای ایجاد میل به مطالعه در دانشآموزان چیست؟
آموزش میتواند تأثیر زیادی در نهادینه کردن یک فرهنگ داشته باشد. تا زمانی که آموزش وجود نداشته باشد، امکان پیشرفت هم نیست. باید درسی با عنوان مطالعه و روشهای مطالعه (متون غیردرسی) در آموزشوپرورش باشد و دانشآموزان مطالعه کردن را یاد بگیرند. بچههای ما آنقدر که به کتاب غیردرسی نیاز دارند به کتاب درسی نیاز ندارند. ادبیات است که فرهنگ را میسازد و به مردم جامعهاش ایده و نگاه میدهد. آیا مطالعه سطحی ما بدلیل ناآشنایی با ادبیات و فرهنگ مطالعه نیست؟
قدس/با «غلامرضا موسوی» رئیس شورایعالی تهیهکنندگان درباره علل اشتیاق مردم به سینما
حال مردم خوب است، سینما میروند
قدس آنلاین/ صبا کریمی: نوروز امسال اتفاق شگفتانگیزی در سینما افتاد و آن هم چیزی نبود جز استقبال بیسابقه مردم از فیلمهای اکران شده که کلیدش با اکران «من سالوادور نیستم» زده شد. این فیلم در شرایطی اکران شد که مردم درگیر کارهای آخر سال بودند اما حضورشان در سینماها همچنان پرشور بود، با آغاز اکران نوروز این استقبال بیشتر شد و نمایش فیلمها به سئانسهای نیمهشب هم رسید.
نکته جالب توجه اینکه با پایان تعطیلات این روند همچنان به سیر صعودی خودش ادامه داد و مردم همچنان به تماشای فیلمها علاقه نشان دادند. با توجه به گفتههای فوق این سؤال در ذهن مطرح میشود که علت استقبال مردم از سینما طی ماههای اخیر چه بوده و چه اتفاق تازهای رخ داده یا در حال شکل گرفتن است که مردم چنین به هنر و سینما علاقهمند شدند. غلامرضا موسوی، تهیهکننده سینما و رئیس شورایعالی تهیهکنندگان در اینباره معتقد است: فروش خوب و قابل توجه فیلمها در اکران نوروزی و اقبال مردم به سینما برآیند مجموعهای از شرایط است که باید تک تک آنها مورد بررسی قرار گیرد. اولین دلیل را میتوان حال خوب مردم دانست. به نظر میرسد مردم نسبت به سالهای قبل حال بهتری دارند و همین مسأله باعث میشود که از منازلشان خارج شوند. البته این استقبال محدود به سینما نیست، اگر شما به گالریهای نقاشی، سالنهای تئاتر، پارکها و دیگر مراکز فرهنگی هم سری بزنید متوجه میشوید که حضور مردم در همه جا بیشتر شده است.
سینما؛ انتخاب اول مردم برای گذران اوقات فراغت
وی در ادامه افزود: طبیعتاً سینما به عنوان مکانی که امکانات بیشتری را در اختیار مردم قرار میدهد و به عنوان مرکزی که هم ارزان و سرگرم کننده محسوب میشود و هم اینکه زمان خوبی را پر میکند و میتواند ایجادکننده آرامش باشد، گزینه اول بسیاری از مردم است. البته کسانی هم که علاقهمند به هنرهای دیگر همچون نقاشی و تئاتر هستند به گالریها و سالنهای نمایش میروند و آنجا هم استقبال به همین منوال است و این اتفاق در مورد سالنهای ورزشی هم به همین ترتیب رخ میدهد.
تهیهکننده «قرمز» تأکید کرد: به عقیده من امیدی در مردم ایجاد شده و این امید بعد از پیروزی برجام شکل جدیتری به خود گرفته است. حتی اگر هنوز هم برجام کاملاً اجرا نشده باشد اما تا همین جا هم باعث امیدواری مردم شده و همین مسأله به حال خوب مردم انجامیده است. نگاهی به حضور مردم در انتخابات اخیر هم گویای چنین موضوعی است. این اتفاق در فضای فرهنگی کشور هم رخ داده و به همین دلیل است که شاهد حضور چشمگیر مردم در عرصههای هنری و فرهنگی هستیم.
غوغای تبلیغات در فضای مجازی
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: موضوع دیگری که به فروش فیلمها کمک قابل توجهی کرده بحث تبلیغات است. تبلیغات در سالهای اخیر شکل تازهای به خود گرفته است؛ علاوه بر تبلیغات متداول در تلویزیون شکل تازه آن را در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای شاهد هستیم. فضای مجازی این روزها غوغا میکند و افراد علاقهمند به سینما و ورزش که بخش اعظم آن هم جوانان تشکیل میدهند اهل اینترنت و فضای مجازیاند و در شبکههای اجتماعی مختلفی همچون اینستاگرام، تلگرام و... تبلیغات بسیاری در مورد فیلمها و فعالیتهای فرهنگی میبینند. این در حالی است که پیشتر تبلیغات غیررسمی به صورت شفاهی و عموماً به مهمانیها و محل کار محدود میشد، اما فضای مجازی دنیای تازهای را ایجاد کرده که هر لحظه برای فیلمهای در حال اکران تبلیغ و نظر جدیدی در دسترس است. وی ادامه داد: شکل دیگر تبلیغات در شبکههای ماهوارهای است که به استقبال مردم از فیلمها کمک کرده است. این شبکهها بیشتر برای جذب مخاطبان به برنامههای خودشان این تبلیغات را پخش میکنند که به صورت رایگان است و دسترسی به تیزرهای تبلیغاتی هم کار سختی نیست و در سایتهای بسیاری قابل دسترس است. مجموع این عوامل استقبال از سینما و فروش بالای فیلمها را توجیه میکند.
هنرمندان نسبت به مردم مسؤولند
تهیهکننده «جنگ نفتکشها» تاکید کرد: با این وجود چیزی که به عنوان سینماگر، گالریدار و صاحبان مراکز فرهنگی و هنری نباید از آن غافل شویم این است که تماشاگران و مخاطبان مهمانان عالیقدر ما هستند و باید بدانیم آنها بر سر اهالی هنر منت میگذارند و احترام به آنان ضروری است؛ پس ما هم باید به فکر ارتقای سطح کیفی آثارمان و جذابتر کردن آن باشیم و بدانیم این تولیدات هرچقدر بیشتر سرگرم کننده باشند مخاطبان بیشتری هم خواهند داشت. گاهی متولیان هنر فراموش میکنند که سینما هنر- صنعت است و در عین حال که باید پیامی را به مخاطب برساند لازم است سرگرم کننده و جذاب هم باشد تا مخاطب ارتباط بهتری با آن برقرار کند. ضمن این که تنوع ژانرها هم عامل مهمی در جذب مخاطبان است که میتواند همه سلایق را در بربگیرد.
موسوی گفت: نکتهای که در پایان باید به آن اشاره کنم مسؤولیتی است که بر دوش مسؤولان است که نگذارند مردم ناامید شوند. چراکه اگر مردم این بار ناامید شوند به لاک خودشان بازمیگردند و قطعاً این برای همه ما زیان بار خواهد بود.
قدس/آیتالله سبحانی تأکید کرد
لزوم تولید محصولات رسانهای برای معرفی سیره اهلبیت(ع)
یکی از مراجع تقلید گفت: برای معرفی سیره اهلبیت(ع) و نشان دادن سبک زندگی آنها نباید به نوشتن کتاب و مقاله بسنده کرد بلکه حتما باید این مفاهیم را در قالبهای رسانهای به مخاطب ارائه داد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس از قم، آیتالله جعفر سبحانی ظهر امروز در دیدار با اعضای دبیرخانه کنگره بینالمللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت(ع) که در موسسه امام صادق انجام شد، گفت: سیرهنویسی با تاریخنگاری تفاوت دارد اما هر دوی آنها مورد نیاز هستند.
وی افزود: سیرهنویسی در اسلام توسط اهل سنت آغاز شد و نخستین کتاب در این زمینه در قرن هفت به نگارش درآمد.
این مرجع تقلید با بیان اینکه برای سیرهنویسی باید پژوهشهای زیادی صورت بگیرد ابراز کرد: قرآن به معرفی سیره پیامبر اسلام میپردازد و باید آیاتی که در این زمینه هستند جمعآوری شوند چون انجام پژوهشهای گسترده لازمه سیرهنویسی هستند.
وی، سیرهنویسی را معرفی الگو توصیف کرد و گفت: تربیت راههای گوناگونی دارد که یکی از آنها نشان دادن الگو است و این کار از راه سیرهنویسی قابل انجام شود.
آیتالله سبحانی با اشاره به ارائه الگوهای انحرافی به جوانان توسط غرب اظهار کرد: غرب با ایجاد الگوهای انحرافی برای دور کردن جوانان از سبک زندگی اسلامی و منحرف کردن آنها تلاش میکند.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم با تاکید بر لزوم تولید محصولات رسانهای در زمینه معرفی سیره اهل بیت تصریح کرد: برای معرفی سیره اهل بیت و نشان دادن سبک زندگی آنها نباید به نوشتن کتاب و مقاله بسنده کرد بلکه حتما باید این مفاهیم را در قالبهای رسانهای به مخاطب ارائه داد.
وی خاطرنشان کرد: سیره امام علی(ع) همواره مورد توجه شیعه و سنی بوده است و کتابهای زیادی در این زمینه به نگارش درآمده اما این امر درباره دیگر امامان رخ نداده است بنا بر این باید سیرهنویسی برای همه امامان را مورد توجه قرار داد.
همچنین محمدحسین رجاییفر مدیر فرهنگی دانشکده صدا و سیمای قم در این دیدار گفت: شورای سیاستگذاری کنگره بینالمللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت جمعی از اساتید حوزه علمیه داخل و خارج از کشور هستند.
وی از برگزاری افتتاحیه این کنگره در قم و اختتامیه آن در نجف خبر داد و گفت: با توجه به بینالمللی بودن کنگره، برنامه افتتاحیه و اختتامیه آن به ترتیب در ایران و عراق برگزار خواهند شد.
رجاییفر با بیان اینکه تولید مستند، یکی از برنامههای کنگره است ابراز کرد: در کنگره بینالمللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت افزون بر تولید مقاله و پژوهش، در پی تولید مستند نیز هستیم تا بتوانیم کودکان و نوجوانان را نیز به مخاطبانمان بیفزاییم.
وی افزود: تا کنون بیش از یکهزار و 200 مقاله به دست دبیرخانه کنگره رسیده است.
قدس/خسرو سینایی: سینما هنر ذهن و تفکر است
خسرو سینایی - کارگردان فیلم "جزیره رنگین" - گفت: سینما هنر ذهن و تفکر است که منجر به ساخت زیبایی می شود.
خسرو سینایی - کارگردان فیلم "جزیره رنگین" - گفت: سینما هنر ذهن و تفکر است که منجر به ساخت زیبایی می شود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، خسرو سینایی پس از حضور در استان هرمزگان، به مناسبت روز ملی خلیج فارس و اکران فیلم "جزیره رنگین" در جمع هنرمندان و هنرجویان سینما درباره فیلم سازی گفت: اولین قدم برای هر فیلمساز این است که بداند دوربین و سایر وسایل و تجهیزات، به عنوان ابزار در اختیار ذهن و تفکر فیلمساز قرار دارد و شناخت از آنها مهم است اما فیلم در ذهن و به وسیله تفکر و آگاهی ساخته میشود.
وی به یاد گرفتن زبان فیلم تأکید کرد و افزود: یک ادیب، زبان فارسی و یک فیلمساز نیز باید زبان تصویر را بشناسد و در کل، سینما هنری ترکیبی از ادبیات و تجسمی است که با خلاقیت فیلمساز به یک اثر سینمایی منحصر به فرد تبدیل می شود.
کارگردان فیلم "جزیره رنگین" بیان کرد: خلاقیت و نگاه و فکر خلاقانه و جسورانه نیز از دیگر ملزومات فیلمساز است و باید این قدر جسارت داشته باشد که چیزهای اضافی فیلمش را دور بریزد تا به تصاویر ناب و خاص برسد.
سینایی به نحوه استفاده موسیقی در فیلم اشاره کرد و افزود: موسیقی آن قدر برای فیلم محترم است که در صورت عدم نیاز نباید از آن سوء استفاده شود.
وی یادگیری و رعایت قواعد فیلمسازی را مهم دانست و بیان کرد: اما یک فیلمساز نباید بنده قواعد شود و در کل احاطه بر همه هنرهای موجود می تواند او را سریعتر و بهتر به هدف مورد نظر در ذهنش برساند.
خسرو سینایی به ساخت فیلم مستند اشاره کرد و گفت: در ساخت فیلم مستند رعایت سه وظیفهی جمع آوری همه اطلاعات ممکن، انتخاب و گزینش اطلاعات با جرات کامل و ترکیب اطلاعات بسیار حائز اهمیت است و باعث تولید اثری مورد قبول و نظر مخاطب می شود.
این کارگردان به تعهد فیلمساز نسبت به فیلمش تأکید کرد و افزود: فیلم یک اثر ماندگار و یک سند معتبر و دائمی است و فیلمساز در مقابل اسناد و چیزهایی که به مخاطب ارائه می دهد مسئول است پس حتیالمقدور سعی شود مطالب و تصاویر ارائه شده منطبق با حقیقت و واقعیت باشد.
وی بیان کرد: ساختن فیلم با لذت همراه است، زیرا هنر برای آرامش و تغذیه روح است؛ بنابراین نیاز است چشم، گوش، زبان و ذهن فیلم ساز تربیت شود تا چیزهای زیبا را درک و آن را از طریق ابزار هنر و فیلم به مخاطب ارائه دهد.
در ادامه، فیلم "سردی آهن" از آثار خسرو سینایی پخش و هنرجویان به نقد و بررسی این اثر پرداختند.
مرحله دوم کارگاه سینایی نیز با فاصله چند ساعته برگزار شد که در این کارگاه نیز فیلم مستند "جواهرات ملی ایران" به نمایش درآمد و درباره تکنیک و محتوای آن صحبت و گفتگو شد.
مردم سالاری/کارگردان فيلم آبجي: در حق فيلم من اجحاف شد
مرجان اشرفيزاده ميگويد حق بود فيلم «آبجي» سال گذشته در جشنواره فيلم فجر با ساير کارها رقابت ميکرد.
کارگردان فيلم سينمايي «آبجي»، که فيلمش براي اولين بار در جشنواره جهاني فيلم فجر به نمايش درآمد و با استقبال خوبي نيز از سوي مخاطبان روبهرو شد، در گفتوگو با هنرآنلاين درباره اين فيلم گفت: همواره با خودم فکر ميکردم اولين فيلم سينماييام بعد از فيلمهاي کوتاه و مستندي که کارکردم چگونه بايد باشد. به همين دليل دو هدف را مد نظر قرار دادم، يک اينکه بايد در ادامه مسير کارهاي قبليام باشد و فيلمي باشد که نميتوان گفت امضا، چرا که هنوز براي من زود است اما رد پاي من در آثارم را بشود در آن ديد و بيارتباط با آنها نباشد. از سوي ديگر همه آن فيلمها دنياي زنانهاي داشتند و دغدغهها و دنياي دروني زنان را تصوير ميکردند. بنابراين«آبجي» نيز ميبايست در همين راستا ميبود.
وي ادامه داد: برايم مهم بود که موضوعيت فيلم براي خودم اهميت داشته باشد و يکي از دغدغههاي خودم باشد. وقتي به درونم نگاه کردم ديدم موضوع فيلم آبجي موضوعي است که از آن ميتوانم ايده را بردارم. در واقع آن ايده و خواستگاه، در واقعيت بود و بعد دراماتيزه شد، قصهپردازي شد و آن چيزي که روي پرده به نمايش درآمد بسيار متفاوت از آن چيزي بود که به شکل ايده از آن برداشت کردم. به نظرم رسيد در آن لحظه برايم بيشترين اهميت را داشت و درنهايت قصه «آبجي» نوشته شد.
اشرفيزاده در پاسخ به اين سؤال که چقدر فيلم از نسخه فيلمنامه متفاوت است بيان کرد: نسخهاي که ميبينيد به نسبت فيلمنامه بسيار کوتاه شده است و خيلي از سکانسها را کنار گذاشتيم و در مورد بعضي از آنها هنوز مطمئن نيستم و شايد بعضي از آنها را دوباره به فيلم برگردانم. نياز به اين داشتيم که از مخاطب بازخورد بگيريم و ببينيم چطور با فيلم کنار ميآيد و به سکانسهاي حذف شده نياز داريم يا نه. بنابراين با يک حذف و زوائدي در تدوين تغيير پيدا کرده است، ولي مابقي آن چيزي است که مربوط به فيلمنامه است.
وي همچنين درباره عدم حضور اين فيلم در بخش نگاه نو جشنواره فيلم فجر سال گذشته نيز گفت: عدم حضور فيلم در بخش نگاه نو جشنواره برايم بسيار دردناک بود. با نمايش «آبجي» در جشنواره جهاني فيلم فجر فقط کمي دردم التيام پيدا کرد. آن هم به اين دليل که کساني که امسال در دو اکران فيلم در جشنواره جهاني آن را ديدند، با من همصدا هستند که در حق فيلمم اجحاف شد و سال گذشته بايد در بخش نگاه نو جشنواره فيلم فجر نمايش داده ميشد. اين کمي من را آرام ميکند، چرا که در آن زمان هر چيزي ميگفتم قضاوت سازنده فيلم بود، ولي الان فيلم ديده شده و ماحصل زحمت ما روي پرده آمده و بقيه نيز ميتوانند قضاوت کنند که حق بود که با ساير کارها رقابت ميکرد و در ليست قرار ميگرفت و يا بايد کنار ميماند. اما خوشحالم که در اينجا نمايش داده شد و ميتوانم حس مخاطب را دريافت کنم.
گلاب آدينه، معصومه قاسمي پور، پانتهآ پناهيها، بابک حميديان، حميدرضا آذرنگ، شيرين يزدان بخش و امير دلاوري در «آبجي» بازي ميکنند. اين فيلم درباره طلا و عطي (آبجي) مادر و دختري است که ساليان سال است کنار هم زندگي ميکنند؛ سالهايي به درازاي زندگي آبجي يعني حدود 50 سال. اما اين وضعيت پايدار نيست و روزهاي جدايي از راه ميرسد. اين جدايي در حالي اتفاق ميافتد که «آبجي» به دليل شرايط ويژهاي که دارد بسيار وابسته به مادر است و «طلا» در زمان باقي مانده به دنبال امنيتي براي آينده «آبجي» است؛ آيندهاي بدون حضور خودش.
وطن امروز/گفتوگوی «وطن امروز» با ابوالفضل جلیلی، کارگردان جهانی سینمای ایران
عاشق علامهام!/ جشنواره فجر بینالمللی نیست خوشحال شدم آوینی با شهادت از دنیا رفت
مرتضی اسماعیلدوست: جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان دومین دوره مستقل خود رسید و فرصتی مناسب است تا به تحلیل کارشناسانهای از این رویداد مهم بپردازیم و چه کسی شایستهتر از ابوالفضل جلیلی که یکی از مهمترین فیلمسازان بینالمللی ایران است و جوایز معتبری مانند صدف جشنواره سنسباستین، یوزپلنگ جشنواره لوکارنو و بالن جشنواره 3 قاره نانت را به دست آورده است. با جلیلی گفتوگویی متمایز از جشنواره فیلم فجر تا چگونگی نگاهش در فیلمسازی و مرز میان سینما و واقعیت شکل گرفت که راهگشا خواهد بود.
ابتدا به نحوه برگزاری جشنواره جهانی فجر بپردازیم، چرا که شما بارها در جشنوارههای مختلف درجه یک به عنوان فیلمساز و داور حضور داشتید و میتوانیم در این زمینه گفتوگویی مناسب را انجام دهیم.
متاسفانه ما به همدیگر در جامعه و در زمینههای مختلف اعتماد نداریم و در زمینه سینما هم همینطور است. به خاطر اینکه آدمهای عاشق در کشورمان بویژه در زمینه سینما کم هستند و همه فقط میخواهند به نحوی مسؤولیت را از سر خود باز کنند! درباره جشنواره هم همین طور است و این نوع رویدادی که برگزار میشود دیگر بینالمللی به شکل واقعی نیست.
البته اجرای این دوره از جشنواره و سطح کیفی آثار نسبت به گذشته پیشرفتهایی داشته است اما تاسفآور است که کارگردان و تهیهکننده فیلم برنده جشنواره در مراسم اختتامیه حضور نداشتند حتی فیلمسازی مانند اصغر فرهادی هم علاقهای ندارد فیلم جدید خود را در اختیار مهمترین جشنواره ما قرار دهد!
این مسالهای طبیعی است، چرا که اصلا جشنواره ما اعتباری ندارد.
انتخاب عوامل سینما را در برگزاری پررونقتر جشنواره چقدر موثر میدانید؟ مثلا دبیر جشنواره این دوره از فیلمسازان مطرح کشور بوده است.
ما باید تکلیف خود را روشن کنیم و با این وضعیت اصلا نمیتوانیم با جشنوارههای الف دنیا رقابت کنیم و این یک دورهمی به شیوه خودمان است. به نظرم انتخابها براساس قواعد سینمایی نیست و بیشتر سیاسی است. در واقع همه چیز تشریفاتی است، مثلا هنرپیشهها را میآورند و مشاور و مسؤول میکنند. البته جدا از رضا کیانیان که واقعا آدم فوقالعادهای است، به نوعی میخواهند افرادی خنثی را برای پرکردن ویترین خود بیاورند. انتخاب اهالی سینما هم تنها در راستای سیاستبازیها و بدون هر برنامهای است. من آدم سیاسی نیستم و مستقل عمل میکنم و کاری به این بازیها ندارم.
ایجاد ساختار و تعیین چارچوبها لازمه هر جشنوارهای است، همان طور که مثلا در برلین 2016 تمرکز خود را به مساله پناهجویان و آثاری مرتبط با آن قرار دادند، ما هم میتوانیم به منطقه و سینمایی خاص در برگزاری جشنواره معطوف شویم.
جشنوارههای دیگر پایهگذاری خود را کردهاند و سیاست کاریشان کاملا مشخص است، مثلا جشنواره برلین فیلمهایی با نگاه سیاسی را دنبال میکند و از همان ابتدا هم چنین بوده است.
مسؤولان جشنواره جهانی فجر به دنبال ایجاد الگوهایی از سینمای کشورهای هدف در انتخاب آثار بودهاند، مثلا وقتی عمده فیلمهای این دوره را میدیدم مشخص شد نگاه جشنواره به سمت آثاری از حوزه بالکان و سینمای روسیه بوده است و حتی یکی از مسؤولان اشاره مستقیمی به سینمای استونی داشت. به نظرتان این الگوها برای کشورمان مناسب خواهد بود؟
جشنواره نباید دنبال این مسائل برود و این وظیفه تلویزیون است. جشنواره بینالمللی باید بتواند همه نوع سینمایی در جهان را در آن سال پوشش دهد. من سالهاست با آقای ژان میشل فرودون، سردبیر سابق کایه دو سینما دوست هستم. او درباره جدایی جشنواره بینالمللی از بخش ملی فجر حرف جالبی زد و اشاره به این داشت ما زمانی که به ایران میآییم برای این است که بیشتر آثار ایرانی را ببینیم، چرا که فیلمهای خارجی را به راحتی در کشورمان دیدهایم.
حرف درستی است. اصلا باید مشخص شود جشنواره جهانی را برای چه طیفی برگزار میکنیم و مخاطب هدفمان بیشتر ایرانی است یا خارجی؟ در همین دوره و در بخش «بازار فیلم» آثار ایرانی را برای تماشای خارجیها در نظر گرفته بودند که البته عمده مخاطبانش ایرانی بودند!
به خاطر اینکه دیگر مسؤولان و فیلمسازان خارجی علاقهای ندارند به جشنواره ما بیایند. در صورتی که در دهه 60 علاقهمندی بیشتری برای ورود فیلمسازان وجود داشت و بازار فیلم هم مشتریهای نسبتا خوبی داشت. در آن دوره افرادی مانند اطیابی، شجاعنوری و اسفندیاری واقعا در حوزه بینالملل قوی بودند.
این افراد حالا هم که حضور دارند!
هستند اما قدرتی ندارند و بیاختیارند و در واقع سایه هستند. برای من جای سوال است چرا امیر اسفندیاری با این همه سابقه نباید مدیر بخش بینالملل جشنواره باشد؟! البته میرکریمی هم آدم خوبی است. اما چرا نباید جشنوارهای داشته باشیم که فیلمسازان خارجی علاقهمند به شرکت در آن باشند؟!
چرا اینگونه است؟ در صورتی که ما فیلمسازان شناختهشده و سینمایی معتبر در جهان داریم که حتی در همین جشنواره شاهد بودیم خیلی از سینماگران خارجی دنبالهروی سینمای ما هستند.
چگونگی برگزاری جشنواره با اعتبار سینماگران ما در جهان متفاوت است. حقیقتش جشنواره ما اصلا مورد علاقه خارجیها نیست و اعتباری برای آنها ندارد و چند نفری هم که میآیند بیشتر برای بازدید و تفریح در شهرهایی مانند اصفهان است! این وسط بعضا دیدارهایی هم میان برخی سینماگران ایرانی با میهمانان خارجی شکل میگیرد.
با همه معضلات و دشواریها راهکار شما برای برگزاری مناسبتر جشنواره فجر چیست؟
به نظرم مسؤولان باید تکلیف خود را روشن کنند و سیاستی روشن را در پیش بگیرند. از نظر من باید 2 فیلم ایرانی وجود داشته باشد، بقیه آثار از کشورهای مختلف باشد. اینگونه نیست که همه فیلمها دارای مشکلات اخلاقی باشند حتی برخی فیلمهای آمریکایی هم دارای نگاه معنوی هستند. این را بگویم که من از طریق فیلم «هوش مصنوعی» اسپیلبرگ معنویت را احساس کردم. به نظرم باید از همه جای دنیا فیلمهای خوب را با توجه به شرایط اخلاقی کشورمان انتخاب کنیم و لازمه این کار اعتمادسازی است.
یکی از مسیرها این است که جشنواره فجر بتواند از اعتبار فیلمسازان شناخته شدهای مانند شما برای حضور فیلمسازان و مدیران مطرح خارجی استفاده کند.
بله! به اعتبار ما میآیند. اگر نترسیم و اعتماد کنیم این مساله شدنی است. خاطرهای برایت بگویم؛ در دوران آقای شمقدری برای جشنواره فیلم کیش آقای حجت سیفی به من زنگ زد و خواست چند تا میهمان خارجی بیاورم. در حالی که تنها 3 روز به جشنواره باقی مانده بود و من 3 مدیر برای جشنواره آوردم. آنها به کیش آمدند و از وضعیت زندگی ما تعجب کردند که آن بدبختی عنوان شده را ندارد. جالب اینکه وقتی در لابی هتل مقابل آقای شمقدری قرار گرفتند و فهمیدند مشاور آقای احمدینژاد است، حتی میخواستند آنجا را ترک کنند اما بعد از مدتی دیدم چنان با آقای شمقدری گرم گرفتند که تعجب کردم! حتی به من گفتند چه آدم خوبی است، ما را به مشهد دعوت کرده است.
درباره تصویری که از ایران نزد خارجیهاست سخن گفتید. فیلمسازانی مانند شما از سوی برخی منتقدان متهم به این هستید که تصویری تاریک از ایران را در آثارتان نشان میدهید! پاسختان در این باره چیست؟
این حرفها درست نیست. به هر حال خارجیها خیلی خوب ایران را میشناسند و نیاز به نمایش فیلم ما نیست، در واقع سینما بخشی از زندگی است. مثلا در جشنوارهای مدیرش آمد و عنوان کرد این فیلم داستانی از فقر خیالی است و ما ایران را دیدهایم و اصلا چنین شرایطی در کلیت جامعه وجود ندارد. من اصلا دنبال سیاهنمایی نبودهام و وجود این نوع سینما را نمیپذیرم. اتفاقا در همه جای دنیا میگویند فیلمهای جلیلی، بچهها را از دل سختیها عبور میدهد و به زندگی و نور هدایت میکند. اگر چه قبول دارم برخی جوانان با فیلمهای خود آبروی فرهنگ و مذهب ما را میبرند! اما من اصلا دنبال سیاهنمایی نبودهام. اتفاقا در سخنرانیهای خود در خارج از کشور هم به دنبال تفسیر همین معنویت و دین برای خارجیها هستم. خاطرهای بگویم؛ در فرانسه بودم و یک آقای خارجی پیش من آمد و وقتی فهمید ایرانی هستم، گفت چندی پیش ایران بودم و به مشهد رفتم. از او پرسیدم چه درخواستی از امام رضا(ع) داشتی؟ او تعجب کرد و گفت نمیدانست میتواند درخواستی داشته باشد و هنگامی که به او گفتم میتوانی از همین جا درخواست خود را بگویی، با تمام وجود چشمان خود را بست و در میان جمعیت دعا کرد که هیچ وقت آن صحنه از یادم نمیرود.
جای تعجب است که چرا آثارتان در ایران اکران نمیشود، چرا که هیچ ضدیتی در آنها وجود ندارد! آیا به دلیل اینکه آثارتان بسیار به واقعیت نزدیک است، این هراس برای نمایششان وجود دارد؟!
بله! آن سالها از آقای ارگانی که مسؤولیت داشت، پرسیده بودم چرا همه نوع فیلمی را نشان میدهید اما مانع اکران فیلم من میشوید؟ ایشان پاسخ دادند آن فیلمسازان، مشخص است که فیلم ساختهاند اما آثار تو واقعی است. اتفاقا در این روزها همه درباره فیلم «ابد و یک روز» صحبت میکنند و میبینم چقدر طرفدار دارد.
فیلم را که طبق معمول ندیدهاید؟!
من به جای فیلم، مردم را میبینم. «ابد و یک روز» را هم ندیدم اما آنونس آن را دیدم و مطمئنم اگر من آن را میساختم، مجوز نمیگرفت! چرا که در این فیلم آدمهایی شیک را آوردند و با گریم و به شکلی تصنعی به دنبال نشان دادن بدبختی آنها هستند!
شما به دلیل اینکه آثارتان در ایران مورد بیمهری قرار گرفت به سمت جشنوارههای خارجی رفتید یا اینکه از ابتدا اهدافی خاص را دنبال میکردید؟
این را بگویم که اگر انقلاب نمیشد، اصلا فیلمساز نمیشدم چون که سینمای آن دوران را به دلایل مذهبی اصلا قبول نداشتم. در آن دوران میگفتم اگر سینما حلال شود و فیلمساز شوم، دوست دارم در 35 سالگی، فیلمساز جهانی شوم. آن موقع خیلی از اطرافیان به من میخندیدند و میگفتند چه ادعاهای بزرگی دارم! اما من در سن 32 سالگی جهانی شدم. پدرم همیشه میگفت به آرزوهای بزرگ فکر کنم و من همیشه بلندپرواز بودم. درست نیست این را بگویم اما خارجیها میگفتند تنها من و کیارستمی در ایران صاحب ژانر و امضای مشخصی هستیم.
اگر بخواهیم سینمای شما را مورد بررسی قرار دهیم، میتوان آن را به تفکر نئورئالیسم که به دنبال دلالتهای زندگی است، نزدیک دانست و نشانههایی در فرم و شکل اجرا بر آن میتوان یافت. چگونه به سینمایی رسیدید که در عین ساختاری بیقید و بند، میتواند به واقعیتی پذیرفتنی تبدیل شود؟ مانند نگره گریگوری کوری که اعتقاد به همانندی در تصویر سینمایی داشت.
من در زندگی همه نوع کاری کردم، فقط نتوانستم آواز را دنبال کنم، چون مادرم در آن دوران مخالفت میکرد و میگفت در قیامت به آتش کشیده میشوم! برای همین دنبال خواندن قرآن با صوت رفتم. با توجه به اینکه از 14 سالگی کار کردم و پدرم هم در دادگستری کار میکرد باعث شد خیلی از زندگی افراد مطلع شوم و این مساله باعث باورپذیری آثارم شد. یادم میآید در فرانسه آمدند دنبالم تا مرا به جشنوارهای ببرند. در بین راه ماشین خراب شد و من تعمیرش کردم. جالب اینکه راننده به مسؤولش زنگ زد و گفت مطمئنی که این شخص همان فیلمساز است؟!
پس همه چیز براساس نگاهی مبتنی بر زندگی حاصل شد و چندان منطبق بر نظریهها و جریانهای سینمایی نبود. مثلا آشنایی با نظریه کراکوئر نداشتید که به دنبال وفاداری به واقعیت در فیلم بود؟
خیر! نمیشناسم. البته این را هم در نظر بگیر که برخی چیزها در آن دوران بر اثر جبر زمانه به دست آمد، مثلا قرار نبود از ابتدا در گونه سینمای کودک کار کنم.
عمده فیلمهایتان مبتنی بر فضای بصری است و کمتر از دیالوگ استفاده شده است، این از سلیقهتان میآید؟
اولین باری که فیلمنامه نوشتم، به دوستی دادم تا نظر بدهد. گفت چقدر دیالوگهایت ضعیف است! بعدها به این نتیجه رسیدم که بیشتر به دنبال فضای بصری در آثارم بروم، چرا که هم دیالوگنویسیام ضعیف است و هم اینکه به خاطر حضور در جشنوارههای خارجی بیشتر خواستم که فیلمهایم کمدیالوگ و براساس تصویرسازی باشد.
شما به شکلی شهودی به دنبال فیلمسازی رفتید و در فیلمی مانند «یک داستان واقعی» چنان به واقعیت نزدیک شدید که نقطه تلاقی میان سینما و زندگی شکل گرفت و خودتان جزئی از روایت شدید.
بله! من تا پلانی را باور نکنم نخواهم گرفت و آن لحظه کشف واقعیت برایم خیلی مهم است. میخواهم فیلمی بسازم که مردم باور کنند که واقعی است و فراتر از سینما است، برای همین از همان اول در فیلمهایم گریم نمیکردم تا تصنعی نشود. دوست ندارم زیاد از عنوان من استفاده کنم اما باید بگویم تنها فیلمسازی در دنیا بودم که در فیلم «یک داستان واقعی» از واقعیت گذر کرده و به حقیقت رسیدم. اما آن کسی که موجب ایجاد این شرایط شد، خداوند بود. چون اصلا من داشتم فیلم دیگری میساختم. حتی ساخت فیلم «رقص خاک» هم دست من نبود و از جایی دیگر شکل گرفت.
درباره «رقص خاک» باید مفصل صحبت کرد، چرا که به نظرم بهترین فیلم شماست و اثری بسیار ارزشمند است اما در ادامه بحثمان درباره نسبت سینما و حقیقت باید عنوان کنم میتوان حتی مستندسازان را هم نقد کرد که به دنبال این هستند تا واقعیت را به شکل دلخواه خود درآورند و در واقع از واقعیت سوءاستفاده کنند!
چه اشکالی دارد؟ حتی من به عکاسان پیشنهاد میکنم تصاویر را بازسازی کنند.
با این نگاه میتوان به آن حقیقت مورد نظر رسید؟!
حقیقت را باید در وجود و نگاه فیلمساز پیدا کرد، همه چیز از طریق تصویر به دست نمیآید. من در زمان ساخت فیلم «یک داستان واقعی» با خدا معامله کردم و او کمکم کرد. همیشه نمیتوان به چنین جایگاهی رسید، مثلا حالا دیگر نمیتوانم فیلمی به قدرت «رقص خاک» بسازم. به نظرم فیلمسازی مانند رسیدن به عالم معرفت است، همه نمیتوانند به آن دست پیدا کنند. برای مثالی دیگر باید به نماز خواندن اشاره کنم که من بارها از خدا خواستم حالی در من ایجاد کند تا با تمام وجودم نماز بخوانم. البته نمیتوان به جایگاه شخصی مانند حضرت علی(ع) رسید که تیر را از پایش هنگام نماز در آوردند اما میتوانیم به اندازه خودمان در خدمت خداوند حاضر شویم. برای همین بارها به دنبال رسیدن به حالی مناسب برای عبادت تلاش کردم.
و برای همین ارادت خاصی به عرفان و علامه طباطبایی دارید؟
همیشه به عرفان علاقه داشتم و عاشق علامه طباطبایی هستم و برخی اوقات برای اینکه تمرکز به نماز خواندن پیدا کنم، فکر میکنم که او
پیشنماز من است.
با این همه علاقه چرا فیلمی از ایشان نمیسازید؟
واقعا نمیتوانم. من به آن تطهیر نرسیدم که درباره مرد بزرگی چون علامه طباطبایی فیلم بسازم. ایشان همیشه در محضر خداوند بوده است و من جرات ساخت فیلمی درباره مقامش را ندارم.
با سیدمرتضی آوینی هم در آن دوران ارتباط داشتید.
یک روز حالم گرفته بود و از سازمان صداوسیما داشتم بازمیگشتم که ناگهان دیدم یک موتوری از کنارم رد شد. بدون اینکه آن شخص را ببینم همچون هالهای در وجودم نشست. انگار چیزی از او به من رسید که حالم را دگرگون کرد و بدون اینکه بشناسمش، عاشق او شدم و حدود 2 سال به دنبالش بودم، حتی به خاطرش به گروه جهاد و سپاه تلویزیون رفتم تا اینکه بعد از فیلم «گال» از مجله حوزه هنری به من زنگ زدند، آنجا بود که سیدمرتضی آوینی را شناختم. بعد از آن بارها با هم صحبت کردیم. نمیدانم چگونه عاشقش شدم، با وجودی که بعد از رفتنش ناراحت شدم اما خوشحال شدم با شهادت از دنیا رفت.
وطن امروز/تمجید داریوش فرهنگ از کارگردانی حاتمیکیا
داریوش فرهنگ، بازیگر و کارگردان قدیمی سینما و تلویزیون با تمجید از کارگردانی شاخص ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «بادیگارد» گفت: من اصولاً درباره فیلمها و همکارانم صحبت نمیکنم، اما درباره سبک فیلمسازی حاتمیکیا باید بگویم او طی تمام این سالها نشان داده کارگردانی بسیار حرفهای، کاربلد و متخصص است. به گزارش ایسنا، فرهنگ در ادامه ضمن بررسی آثار حاتمیکیا افزود: البته مشکل برخی فیلمهای حاتمیکیا این است که همیشه شروع فیلمهای او بسیار عالی است و پایان فیلمهای او نیز بسیار عالی است اما در این بین باید قدری به سناریو بیشتر توجه کند. با این همه فکر میکنم حیف حاتمیکیاست که با این سطح از توانایی به سناریو کمتوجهی کند! داریوش فرهنگ درباره مسائل رخ داده در جشنواره فجر برای «بادیگارد» گفت: از نظر من فیلمی که حاتمیکیا ساخته بود آنقدر قوی بود که در کاندیداهای دریافت سیمرغ بهترین کارگردانی قرار بگیرد اما حواشی رخ داده باعث شد به کار او کمتوجهی شود. از نظر من «بادیگارد» بسیار قویتر از «چ» بود. کارگردان سریال «سلطان و شبان» افزود: حاتمیکیا کارگردانی بسیار توانمند است. او نقشها را بسیار خوب مینویسد و بسیار خوب میپروراند و همین باعث میشود بازیگران نیز به ایفای نقش در آثار او علاقهمند شوند. حاتمیکیا در کنار 4-3 نفر دیگر از آن دسته فیلمسازانی است که هر وقت هر شرایطی بوده است، توانستهاند فیلم خود را بسازند و حرف خود را بگویند.