کد خبر: ۳۴۶۷۶۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 2 اردیبهشت 95/

و کسانی که کفر ورزیدند ...

و کسانی که کفر ورزیدند می‌گویند تو فرستاده شده [از جانب خدا] نیستی! بگو خداوند به عنوان شاهد [= گواه بر اینکه حق با چه کسی است] بین من و شما کفایت می‌کند و [نیز گواه بودنِ] کسی که علم به کتاب [= قرآن] نزد اوست.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 2 اردیبهشت به آیه 43 سوره رعد پرداخته شده و در آن آمده است:

وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ

سوره رعد (13) آیه 43

ترجمه:
و کسانی که کفر ورزیدند می‌گویند تو فرستاده شده [از جانب خدا] نیستی! بگو خداوند به عنوان شاهد [= گواه بر اینکه حق با چه کسی است] بین من و شما کفایت می‌کند و [نیز گواه بودنِ] کسی که علم به کتاب [= قرآن] نزد اوست.

و کسانی که کفر ورزیدند ...

نکته‌ای نحوی در ترجمه:
کلمه «شهید» در اینجا به معنای «شاهد» (= گواه، کسی که در محکمه حاضر می‌شود و به نفع یکی از طرفین شهادت می‌دهد) است و جایگاه نحوی آن «تمییز» است: «از چه جهت خدا بین من و شما کافی است؟ از جهت شهادت دادن». اغلب مترجمان برای سهولت ترجمه «شهید»‌را از وضعیت تمییز به وضعیت مضاف نسبت به «الله» تغییر داده‌اند که معنایش تقریبا همین می‌شود اما دقتش اندکی کمتر است. در واقع می‌توان این گونه هم ترجمه کرد:

بگو شهادتِ [= گواهیِ] خدا بین من و شما [بر اینکه حق با چه کسی است] کافی است و [گواهیِ] کسی که علم به کتاب [= قرآن] نزد اوست [نیز بین من و شما بر اینکه حق با چه کسی است کافی است].

حدیث:
1) حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع؛وَ سُئِلَ عَنِ «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» أَعْلَمُ أَمِ «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؟
فَقَالَ مَا كَانَ عِلْمُ «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» عِنْدَ «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» إِلَّا بِقَدْرِ مَا تَأْخُذُ الْبَعُوضَةُ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ، فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَلَا إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، فِي عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ ص‏
تفسير قمي، ج‏1، ص367

امام صادق ع فرمود: « کسی که علم به کتاب نزد اوست» همان امیرالمومنین ع است. و از ایشان سوال شد که آیا «کسی که علمی از کتاب نزد اوست» [آصف بن برخیا، وزیر سلیمان، که به آنی تخت ملکه سبأ را نزد سلمان حاضر کرد] عالمتر است یا «کسی که علم به کتاب نزد اوست»؟ حضرت فرمود: دانشِ «کسی که علمی از کتاب نزد اوست» در پیش «کسی که علم به کتاب نزد اوست» نیست مگر به اندازه‌ای که یک پشه با بال خود از آب دریا بردارد، [و در همین راستاست که] امیرالمومنین ع فرمود بدانید که علمی که خداوند از آسمان بر زمین نازل کرد و نیز همه آنچه به خاطر آن انبیا - تا پیامبر خاتم ص - بردیگران برتری داده شدند، نزد اهل بیت خاتم پیامبران است.

و کسانی که کفر ورزیدند ...

2) به خاطر خفقان بنی‌امیه در صدر اسلام، اینکه این آیه در فضیلت امیرالمومنین ع است را مخفی می‌کردند تا جایی که ابن‌عباس (همراه با بسیاری از آخوندهای درباری معاویه) یکبار گفته بود که این آیه در مورد عبدالله بن سلام (از اطرافیان عثمان) است اما اواخر عمرش قسم خورد که آن سخنش واقعی نبوده و این آیه در شأن حضرت علی ع است:

أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُمَحِيُّ «1» قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ الْخُرَيْبِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي صَالِحٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏]: وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَانَ عَالِماً بِالتَّفْسِيرِ وَ التَّأْوِيلِ وَ النَّاسِخِ وَ الْمَنْسُوخِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ. قَالَ أَبُو صَالِحٍ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ مَرَّةً يَقُولُ: هُوَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ سَمِعْتُهُ فِي آخِرِ عُمُرِهِ يَقُولُ: لَا وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ.

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج1، ص405

حاکم حسکانی (از علمای اهل سنت متوفی 490) در کتاب فوق احادیث متعددی از طریق اهل سنت می‌آورد‏ در توضیح اینکه «من عنده علم الکتاب» حضرت علی ع است: مراجعه کنید به لینک زیر، احادیث 422-427
http://www.haydarya.com/maktaba_moktasah/03/book_50/part1/main.htm

ضمنا مصحح کتاب در پاورقی، کتابهای متعدد دیگری را که این احادیث با همین سندها یا با سندهای دیگر در آنها آمده، مطرح کرده است. (بر اساس نسخه موجود در نرم افزار جامع احادیث نور: شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج1 ص400-405)

3) چون امروز روز پدر هم هست، حیفم آمد روایتی که هم به آیه مربوط می‌شود و هم به امروز نیاورم: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع فَقُلْتُ لَهُ لِمَ كُنِّيَ النَّبِيُّ ص بِأَبِي الْقَاسِمِ؟ فَقَالَ لِأَنَّهُ كَانَ لَهُ ابْنٌ يُقَالُ لَهُ قَاسِمٌ فَكُنِّيَ بِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ تَرَانِي أَهْلًا لِلزِّيَادَةِ فَقَالَ نَعَمْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَبٌ لِجَمِيعِ أُمَّتِهِ وَ عَلِيٌّ ع مِنْهُمْ قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَلِيّاً ع قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَقِيلَ لَهُ أَبُو الْقَاسِمِ لِأَنَّهُ أَبُو قَسِيمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا مَعْنَى ذَلِكَ قَالَ إِنَّ شَفَقَةَ النَّبِيِّ ص عَلَى أُمَّتِهِ شَفَقَةُ الْآبَاءِ عَلَى الْأَوْلَادِ وَ أَفْضَلُ أُمَّتِهِ عَلِيٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ شَفَقَةُ عَلِيٍّ ع عَلَيْهِمْ كَشَفَقَتِهِ ص لِأَنَّهُ وَصِيُّهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ فَلِذَلِكَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ...
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص 86

حسن بن علی بن فضال می‌گوید از امام رضا ع سوال کردم: چرا پیامبر ص را ابوالقاسم نامیدند؟ فرمود: چون فرزندی به نام قاسم داشت. عرض کردم: آیا اهلیت دارم که بیشتر برایم توضیح دهید؟ فرمود: آیا می‌دانی که پیامبر ص فرمود: «من و علی پدران این امت هستیم»؟ عرض کردم. بله. فرمود: آیا می‌دانی که پیامبر ص پدر همه امت است و علی ع هم یکی از این امت است؟
عرض کردم : بله. فرمود: آیا می‌دانی که علی تقسیم کننده (قاسم) بهشت و جهنم است؟ عرض کردم: بله. فرمود: پس به پیامبر ص، «ابوالقاسم» گفته شد چون او پدرِ قاسم (تقسیم‌کننده‌‌ی) بهشت و جهنم است. عرض کردم: و معنای آن چیست؟ فرمود: مهربانی پیامبر ص نسبت به امتش همانند مهربانی پدران به فرزندان است؛ و برترین امتش علی ع است، و بعد از او هم مهربانی علی ع به امت، همانند مهربانی او (ص) به امت است زیرا که او امام و وصی و خلیفه بعد از اوست و برای همین است که فرمود: «من و علی پدران این امت هستیم...»

تدبر
مقدمه:
این آیه بر دو گونه دلیل بر اثبات نبوت پیامبر اکرم ص اشاره می‌کند:
الف) برای اثبات نبوت پیامبر ص در مقابل کافران، شهادت خدا بتنهایی کافی است.
ب) برای اثبات نبوت پیامبر ص در مقابل کافران، شهادت کسی که علم کتاب نزد اوست، بتنهایی کافی است.
اما چگونه؟

خدا چگونه می‌تواند بر نبوت پیامبر ص شهادت دهد؟ صرف اینکه پیامبر ادعا کند خدا شاهد است، کافی نیست؛ چون در عالم دروغگو هم وجود دارد و خدا بر همه چیز شاهد است. پس منظور از شهادت چیست:

الف) کلمات قرآن به گونه‌ای است که انسان اگر با دقت کافی بخواند متوجه می‌شود که اینها سخنان خود پیامبر نمی‌تواند باشد و از خود کلام خدا می‌توان پی برد به اینکه اینها کلام خداست. پس خود کلام خدا، شهادت خداست بر نبوت پیامبرش.
(همان طور که شما همین که سخن مثلا پدرتان را می‌شنوید پی می‌برید که این سخن اوست. برخی صرفا از صدای او، پی می‌برند؛ اما برخی هم هستند که از نوع محتوای کلام پی می‌برند که این سخنان از مثلا پدرشان صادر شده است. هر دو در مورد خدا می‌تواند مورد نظر باشد)

ب) همه عالم کلمات خداست و خدا با این کلماتش نیز با ما سخن می‌گوید. بدین ترتیب معجزاتی که پیامبر ص می‌آورد وقایع (= کلمات)ی است که خدا با آنها بر پیامبر بودن پیامبرش شهادت داده است.

ج) طبق توضیح علامه طباطبایی، چون تمام آیات قرآن معجزه است، و خدا در آیاتی مانند «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلين‏ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (یس/3-4) بر شهادت ایشان گواهی داده، پس خود صریحا شهادت به حقانیت پیامبر ص داده است. (المیزان 11/383)

کسی که نزد او علم کتاب هست، چگونه شهادت می‌دهد؟ جاعلان در زمان بنی‌امیه احادیث متعددی جعل کرده و رواج دادند که منظور «اهل‌کتاب» (مسیحیان و یهودیان) یا عبدالله بن سلام (یهودی‌ای که دوسال قبل از رحلت پیامبر ص مسلمان شد) است.


اما این تفسیر که برای کتمان فضایل امیرالمومنین بوده، نادرست است زیرا: در مورد اینکه منظور اهل کتاب باشند، بسیاری از این اهل کتاب، منکر نبوت پیامبر ص شدند؛ پس چگونه خدا شهادت آنها را کافی شمرده است؟ در مورد اینکه منظور عبدالله بن سلام باشد، تنها کسی که این ادعا را مطرح کرده (و بقیه از او نقل می‌کنند) خودش است که وقتی مردم مسلمانی وی را منکر شدند ادعا کرد اسلام آورده و این آیه در شأن او نازل شده است، البته مردم به ادعایش اعتنا نکردند (جامع ترمذی 2/834) و او دروغ گفت زیرااولا این سوره مکی است (قبل از هجرت نازل شده) و حکایت اعتراض کافران در مکه را بیان می‌کند، در حالی که وی هشت سال بعد از هجرت پیامبر ص مسلمان شده بود؛ثانیا بزرگان تابعین (مانند شعبی و سعید بن جبیر) در همان زمان بنی‌امیه این ادعا را رد کردند (مشکل الاثار للطحاوی حدیث 284 و 289) ثالثا قرآن شخص مورد نظر را به عنوان شاهدی که در مقابل کفار بر صدق پیامبر شهادت دهد و بتوان به شهادت او استناد کرد، مطرح کرده است، آن هم شاهدی که شهادتش نیازمند هیچ چیز دیگری نیست در حالی که هیچ تاریخی نقل نکرده که ابن السلام در جایی چنین شهادتی داده باشد و اصلا وی چنین اعتباری – حتی نزد مسلمانان- نداشته است.

اگر کسی که نزد او علم کتاب هست، علی ع است چگونه شهادت می‌دهد که دلیل باشد برای همگان؟ الف) کسی که عجایب و ظرائف و نکته‌های عمیق در سخنان علی ع را، که بعد از قرنها هنوز اندیشمندان را مبهوت خود کرده، و کسی به گردش نرسیده، می‌بیند و بعد می‌بیند که او اذعان دارد که من هرچیزی دارم از پیامبر ص گرفته‌ام، می‌فهمد اگر او شهادت بر نبوت پیامبر ص می‌دهد، حتما راست می‌گوید. ب) شخصیت علی ع (به عنوان یکی از پیروان پیامبر ص) و فداکاریهای آنچنانی وی در راه اسلام به‌تنهایی دلیلی کافی بر صدق پیامبری است که علی ع به او گرویده است. همان طور که یهودی‌ای وقتی دید علی‌رغم آن شجاعتهای خیبری، او را دست بسته برای بیعت می‌برند، به حقانیت اسلام پی برد و اسلام آورد. توضیح واقعه در لینک زیر
http://lib.eshia.ir/71808/1/1134

ایمان به حمایت خدا بهترین پشتوانه در برابر هر گونه تحقیر و تکذیب معاندان است (قرائتی، تفسیر نور 13/378)

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
شکست سکوت
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
0
4
الله واکبر ایه ای بسیار زیبا و قشنگ از طرف پادشاه روزه جزا و قیامت%
ای کاش تفسیره این ایه بر سر درب مجلس ایران چسبیده می شد تا مدعیانی که با رای مردم به مجلس راه می یابند و اون روزهایی رو که التماس مردم ضعیف و محتاج رو می کردند به یکباره با رسیدن به قدرت همه چی رو به فراموشی نسپارند
ای کسانی که با رای مردم و بخصوص جوانان بیکار و کارگران قراردادی که با سخت ترین شکل ممکن تن به کارهای سخت می دهند و حق هیچ گونه اعتراضی رو ندارند و اگر اعتراض بکنند بنا به قانون علکی اون کارگره بدبخت رو از سره کار اخراج می کنند و به مجلس می روید چرا برای امدن اداره ی سازمانی به مملکت هیچ تلاشی نمی کنید ..چرا در تبلیغات انتخاباتی می گویید می خواهیم پیمانکاری رو در کشور ممنوع بکنیم اما این عمل شما شعاری بیش نیست
چرا کارگره زمان شاه رسمی هست و می تواند وام از بانکها بگیرد اما کارگره دوران انقلاب چونکه قراردادی هست نمی تواند وام بگیرد یعنی در یک کلام حق زندگی کردن رو ندارد چونکه پیمانکاری هست و دیگر در ایران کارگره رسمی وجود ندارد کارگران نثل ما تاوان ندونم کاری چه کسانی رو باید پرداخت بکنند
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین