برخی رسانهها با تیترهایی همچون «حسینیان صالحی را تهدید به کشتن کرد»، «تهدید ظریف و صالحی به اعدام»، «یکشنبه تهدید» و «عبور برجام از گردنه تهدید به مرگ» به فضاسازی و مظلوم نمایی پرداختند و به بهانه گفتههای ناشایست یک نفر، جوی تخریبی علیه جناح رقیبشان درست کردند. بنابراین، از منظر هزینه- فایده سیاسی نیز به ضرر جریان اصولگرایی تمام شده است.
گروه
سیاسی: در یادداشتی تحت عنوان «
جنجال و بیاخلاقی به نفع چه گروهی تمام شد؟!» که
سید محمد رضا قدردانی آنرا نگاشته، آمده است: در طول سه چهار روز اخیر برخی رسانهها
با تیترهایی همچون «حسینیان صالحی را تهدید به کشتن کرد»، «تهدید ظریف و صالحی به
اعدام»، «یکشنبه تهدید» و «عبور برجام از گردنه تهدید به مرگ» به فضاسازی و مظلوم
نمایی پرداختند و به بهانه گفتههای ناشایست یک نفر، جوی تخریبی علیه جناح رقیبشان
درست کردند. بنابراین، رفتارهای مورد انتقاد در این یادداشت، از منظر هزینه- فایده
سیاسی نیز به ضرر جریان اصولگرایی تمام شده است.
به
گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار سیاسی ما
قرار گرفته، به شرح زیر است:
بالاخره مجلس شورای اسلامی، ماراتن بررسی برجام را به پایان رساند و روز گذشته هم شورای نگهبان بر مصوبه مجلس مهر تأیید زد. با این حال، حواشی بعضاً تأسف بار چند روز اخیر - به خصوص اتفاقات روزهای یکشنبه و سه شنبه مجلس - حسرتها و عبرتهایی را به همراه داشت. (1)
ادبیات تهدیدآمیز روح الله حسینیان خطاب به علی اکبر صالحی و محمد جواد ظریف، تیتر یک فلان روزنامه در خصوص قسم جلاله رئیس سازمان انرژی اتمی (قسم دروغ!) و درگیری فیزیکی دو نماینده (رسایی و قاضی پور)، بخشی از حاشیههای این روزها بود. مواردی که سوژه رسانهها شد و به فضای تخریبی علیه جریان نیروهای حزباللهی دامن زد. آن سخنان، تیتر زدنها و رفتارها از سه منظر جای نقد و گلایه دارد:
بیاخلاقی، انقلابیگری نیست
1. بیاخلاقی و جنجالآفرینی با آموزههای اسلامی و فرهنگ دینی مغایرت دارد و نمیتوان به بهانه وظیفه انقلابی، رفتار ناشایست مرتکب شد. متأسفانه شاهد بودیم یک مقام بلندپایه جمهوری اسلامی از سوی یک نماینده مجلس تهدید شد! (تهدید به این که بر رویش سیمان میریزیم و او را دفن میکنیم!) شاهد بودیم یک روزنامه اصولگرا به ادعای صالحی مبنی بر این که «شهادت میدهم والله در مسائل هستهای با کندی و توقف مواجه نخواهیم بود» با تیتر "قسم دروغ!" واکنش نشان داد! (درحالی که میشد بدون این که اتهام دروغگویی را به یک مسئول نظام نسبت داد، درخصوص ادعای او روشنگری کرد.) شاهد بودیم میان دو نماینده خانه ملت، آن هم در صحن علنی مجلس و در جلوی دیدگان خبرنگاران، درگیری فیزیکی رخ داد! (رفتاری که قطعاً به دور از شأن نمایندگان است.) و حال آن که هیچ کدام از این رفتارها، مصداق انقلابیگری نیست.
جنجال روزهای اخیر، به نفع چه گروه و جریانی تمام شد؟!
2. سر و صداهای مورد اشاره، باعث شد انتقادات منصفانه و پیشنهادات سازنده درخصوص «جزئیات طرح مجلس برای اجرای برجام،» تحت الشعاع قرار بگیرد و کار به جایی برسد که روز سه شنبه، با نفوذ هیئت رئیسه مجلس، طرح مذکور ظرف بیست دقیقه به تصویب برسد!
گفته میشود این طرح بیش از 200 پیشنهاد اصلاحی از سوی نمایندگان داشت اما در جلسه صبح سهشنبه، تنها 3 پیشنهاد اصلاحی از سوی حسین سبحانینیا و جواد جهانگیرزاده بیان شد و اجازه مطرح کردن پیشنهادات دیگر به سایر به نمایندگان داده نشد!
اگر بررسی "طرح اجرای برجام"، در مسیر منطقی و به دور از حاشیه پیش میرفت، قطعاً فرصت بیشتری برای بیان نظرات کارشناسی به وجود میآمد و شاید بسیاری از ایرادات فعلی، رفع میشد. لذا از آقایان جنجالآفرین باید پرسید «جنجالها و بیاخلاقیهای روزهای اخیر، به نفع چه گروه و جریانی تمام شد؟!»
پاس گل آقای نماینده به جناح رقیب
3) عموماً مردم طرفدار مظلوم هستند و اگر احساس کنند به فرد یا گروهی ظلم شده است، به حمایت از آنها سوق پیدا میکنند.
با علم به این واقعیت، در طول سه چهار روز اخیر برخی رسانهها با تیترهایی همچون «حسینیان صالحی را تهدید به کشتن کرد»، «تهدید ظریف و صالحی به اعدام»، «یکشنبه تهدید» و «عبور برجام از گردنه تهدید به مرگ» به فضاسازی و مظلوم نمایی پرداختند و به بهانه گفتههای ناشایست یک نفر، جوی تخریبی علیه جناح رقیبشان درست کردند. بنابراین، رفتارهای مورد انتقاد در این یادداشت، از منظر هزینه- فایده سیاسی نیز به ضرر جریان اصولگرایی تمام شده است.
پینوشت:
1. رهبر انقلاب در پاسخ به نامه رئیس جمهور درباره مذاکرات هستهای نوشتند: «از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.» (24 تیر 94) اگر چهرههای سیاسی ما این توصیه دوراندیشانه رهبری را مدنظر قرار میدادند، حسرتهای اشاره شده در این یادداشت نصیبمان نمیشد.
چرا به جای این همه مسخره بازی از مجلس و رسانه ملی و دولت و بعضی از گروه ها که اسمشون رو نمی تونم بیارم، کمی روحیه تعامل و توسعه کشور وجود نداره،
مطمئن باشید تفرقه از ارکان دشمنه، بعضا هم میبینید از بعضی گروه ها دفاع می کنن ، حواستون باشه فقط می خوان مارو بندازن بجون هم، هر کسی نا خواسته وارد این تنش ها بشه و به کشور صدمه بزنه حتما ابوموسی اشعری زمانه است.
چشم مردم این اعمال را می بیند و...
دو کلام از مادر عروس بشنوید .....
چند ماه قبل هم دقیقا این جواب را برایت نوشتم دقت کن آشناس اینبار زیر پرچم آلمان؟؟!!:
دو کلام از مادر عروس بشنوید پاسخ آنروز : منتظریم دو کلامت را بگو!
و دقیقا همین سئوال را بارها و بارها از کاربر پایه نموده ایم که چرا بایستی با مطرح کردن نظرات مبهم و ایجاد جنگ اعصاب نیرو و وقت تعداد زیادی از کاربران را تلف نموده و مقالات را به سایه برده و این موقعیتی که با هزاران زحمت در بولتن ایجاد شده است را به نفع خود مصادره کند و دائم از هوش و استعداد و علم و دانش و خصوصا تجربه های شخصی که هیچکدامش را نمیشود اثبات کرد حرف بزند و مثلثاتی به جنگ ملت رفته و افراد را به خیال خود پی نخود "سیا"ه بفرستد؟
......کاربران خودشان میدانن زمانی که نامی از بنده نبردی من وارد بحثهای بی سرانجام با تو نشدم ......
دقیقا مانند همین چند کامنت که به شما مربوط نبود ولی باز وارد شدی .همیشه موقعی وارد بحث میشی که کسی از کاربر پایه تخت یا همان آقا سارا و در حقیقت از خودت ایراد بگیرد اسن هم صدمین نمونه آن . کلا کامنتهایت مرا به یاد سه پایه ! می اندازد.
به جای این کارها چند بیت شعر بزن چاشنی کامنتت که کمی صفا بشه همش که داره جفا میشه.
خیر بنده زمانی وارد بحث میشدم که نام بنده رو میاوردی اما از این به بعد با هر کسی بحث کنی وارد بحث خواهم شد چون خودت اینجوری خواستی
کیست این گم کرده ره؟این راه نابیدا چرا میبوید؟
مگر او زین سفر زین ره چه میجوید؟
ازین صحرا مگر راهی به شهر ارزویی هست
به شهری کز همان لحظه ازل
به شهری کش بلید افسانه گیتی
سر انگشت خیال از چهره زیبایش بزدوده است
کجا ای ره نورد راه گم کرده؟
بیا برگرد
در این صحرا بجز مرگ و بجز جرمان
کسی را اشنایی نیست
ازین صحرا بجز مرگ و بجز جرمان
کسی را اشنایی نیست
ازین صحرا مگر راهی به شهر ارزویی هست
بیا برگرد ا.خرغریب راه
کز این جا ره به جایی نیست
قرار شد چون با زبان فارسی و ادبیات کلی مشکل داری وقتی متنی را از اینترنت کپی میکنی در آن دستبرد نزنی و معنی و مفهومش را خراب نکنی .چرا شعر زیبای شهید دکتر علی شریعتی را زدی داغون کردی! مجبوری اینقدر از شیخ! تقلید کنی ؟ .. کیست این گم کرده ره؟این راه نابیدا چرا؟؟؟؟؟ میبوید؟.... راه را انسان نمی بوید.... در این صحرا بجز مرگ و بجز" جرمان "
منظوردکتر البته جرمان یا جرمانی با همان آلمان نبوده که تو خوشحال شدی اصل شعر حرمان است و کسره را تو نقطه دیدی عینک بزن ( منظور به خودت ). کلی در شعر غلط داری حالا شعر را بازیافت نمودم.بخوان :
آثار ثم ستوران
کیست این گم کرده شه, گم کرده مه , گم کرده ره ؟
درراه گمراهان چه میجوید ؟
چرا سرسام این راه خطا را او همی پوید؟
چسان او شعر دکتر دستکاری میکند چون مست
عموجان, کوچولو شعراست نه کامنت است !
در این راهی که اکنون هفته ها و ماهها در زیر ثم داری
و افشا گشته ای زخم خورده ای مانند یک ماری
خودت کردی , خودت پرتی ز راه مستقیم آری.
بیا برگرد کز اینجا ره به راهی نیست
گرفتی راه کج را اشتباه با پیست
صداقت رخت بربسته کینه ات از چیست؟
نمیبینی توآنجا آخر جاده که بن بست است؟
واوضاعش چرا لنگ است و الوانش چه بیرنگ است؟
واوتادش سفیر مرگ و معتادش چرا بنگ است؟
زخود پرسیده ای هرگز کجا من میروم آخر؟
زصدق باطنی خالی,وپزعالی بپوشی جامه ای فاخر
زنی ریش وسبیل و صورتت باتیغ چون تاجر
شوی جذاب لیکن خالی از وجدان شبیه مارگارت تاچر؟
در این راهی که تو پیوسته در رنجی
نه سیمانی نه گچ بلکه تو آونجی
توهم پایه وهم تختی و آونجی ولی گنجی!
و در زیر زمین محفوظ ترماند چنین گنجی!
بیا برگرد کز اینجا ره به راهی نیست
گرفتی راه کج را اشتباه با پیست
صداقت رخت بربسته کینه ات از چیست؟
نمیبینی توآنجا آخر جاده که بن بست است؟