کد خبر: ۲۹۹۵۱۶
تاریخ انتشار:

فاجعه‌ای در عرصه ترجمه

رضا رضایی با بیان این‌که فضای ترجمه در حال حاضر به شهر کوران می‌ماند و آدم می‌تواند با یک چشم پادشاه شود، می‌گوید: بسیاری از ترجمه‌های جدید آثار کلاسیک و مهم تاریخ ادبیات سردستی و بعضا کپی دیگر ترجمه‌ها هستند.

به گزارش بولتن نیوز این مترجم در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا درباره ترجمه‌های مجدد از یک اثر ادبی و ملزومات آن گفت: ترجمه مجدد در صورتی که همراه با نقد ضمنی ترجمه قبلی باشد کار مفیدی است، یعنی مترجم یا ناشر تشخیص بدهند که ترجمه قبلی یا کهنه شده و یا معیوب است و به همین دلیل بخواهند ترجمه بهتری از آن ارائه دهند. اگر چنین تشخیصی وجود داشته باشد، این ترجمه مفید است و به نفع ادبیات تمام خواهد شد.

او در ادامه متذکر شد: اما گاهی ترجمه‌های مجدد نه فقط ضعیف‌تر از ترجمه‌های قبلی، بلکه فاجعه هستند و متأسفانه در ایران هم این موضوع مد شده است.

رضایی با اشاره به این‌که ترجمه کتاب «گتسبی بزرگ» را برای انتشار به نشر ماهی سپرده است درباره ترجمه‌های مجدد خودش از برخی آثار از جمله این رمان اسکات فیتزجرالد گفت: این کتاب را آقای کریم امامی سال 1346 ترجمه کرده است. از آن به بعد مترجمان دیگری به سراغ این کتاب رفته‌ و آن را ترجمه کرده‌اند که بدون استثنا همگی از ترجمه کریم امامی ضعیف‌تر هستند و حالا باید از آن‌ها پرسید که اساسا چرا این کار را کرده‌اند؟!

او در پاسخ به این سوال که چرا خود او به سراغ ترجمه این اثر رفته‌ است، گفت: این کتاب جزو آثار مهم ادبی قرن بیستم است و من فکر کردم که ترجمه این اثر به فارسی معیوب است. وقتی ترجمه کریم امامی از این اثر را خواندم و آنالیز کردم به نظرم رسید که ترجمه معیوب است. این اتفاق هم در درک مفاهیم و متن و هم در شیوه نگارش فارسی این ترجمه رخ داده است. این ترجمه بهترین ترجمه این کتاب‌ بود که من به آن نقد دارم و فکر کردم که می‌توانم ترجمه بهتری از آن ارائه بدهم. بقیه ترجمه‌های این کتاب از کار آقای امامی ضعیف‌ترند.

رضایی با تأکید بر این‌که ترجمه آثار ادبی مهم و کلاسیک بسیار دشوار است و به همین خاطر ترجمه آن‌ها زمان زیادی می‌برد، اظهار کرد: می‌دانم که بسیاری از ترجمه‌های آثار کلاسیک و آثار مهم تاریخ ادبیات که در حال حاضر از سوی ناشران منتشر می‌شوند سردستی و بعضا کپی دیگر ترجمه‌ها هستند. مثلا بعد از این‌که من آثار جین آستین را ترجمه و منتشر کردم به فاصله یکی، دو سال همین آثار چندین بار از سوی دیگر ناشران ترجمه و چاپ شد و وقتی به این ترجمه‌ها نگاه می‌کنم می‌بینم که کارشان فاجعه است. کاش لااقل کپی کرده بودند، اصلا غلط غلوط ترجمه کرده‌اند. دلیل آن هم این است که ناشر و مترجم فکر کرده‌اند که کار سودآور است و به همین خاطر ترجمه آن‌ها به چند جوان سفارش داده شده است؛ در صورتی که کار کردن بر روی این آثار مهم مترجم پخته می‌خواهد.

این مترجم افزود: اما الان ترجمه‌های آثار کلاسیک و مهم تاریخ ادبیات را به مترجمان ناآگاه و بی‌تجربه می‌دهند که آن‌ها هم یک‌شبه می‌خواهند در این وادی ره صدساله را بروند. اما اگر هم در این زمینه استعدادی داشته باشند با همان یک کتاب استعدادشان را خراب می‌کنند. این اتفاق به شدت در حوزه نشر آثار ادبی مهم رخ داده است. جست‌وجویی در عناوین آثار کلاسیک ترجمه‌شده به زبان فارسی می‌تواند این واقعیت را به خوبی نشان دهد؛ ترجمه‌های بی‌کیفیتی که به بازار کتاب و اعتماد خواننده لطمه زیادی زده و باعث شده شمارگان کتاب به شدت پایین بیاید.

رضایی درباره این‌که با توجه به سابقه خودش در ترجمه کتاب‌های غیرادبی، آیا این اتفاق در ترجمه آثار غیرادبی نیز وجود دارد، گفت: چون انگیزه این ترجمه‌ها برای افراد سودجو سود مالی است این اتفاق کمتر در حوزه کتاب‌های خارج از موضوع ادبی رخ می‌دهد. چون معمولا این کتاب‌ها پرفروش محسوب نمی‌شوند و به همین خاطر ناشر سودجو و طماع هم کمتر به سراغ چاپ این کتاب‌ها می‌رود و مترجم نیز انگیزه کمتری برای ترجمه این‌گونه آثار دارد. فقط در آثار ادبی است که مترجمان نابلد و ناشران سودجو بدترین ترجمه‌ها را ارائه می‌دهند و بعضی هم آن‌ها را می‌خرند. البته ترجمه‌های بد از کتاب‌های حوزه فلسفه نیز وجود دارد که فاجعه‌بار هستند ولی میزان آن‌ها نسبت به آثار ادبی خیلی کمتر است.

او درباره این موضوع که چگونه می‌توان جلو ترجمه‌های بد را گرفت، بیان کرد: اگر کانون مترجمان تشکیل شود، کار آن‌ها در درجه اول کار صنفی است و وظایف مهمی دارند مثل دفاع از حقوق مترجمان. اما طبیعتا در کنار آن می‌توانند بر کیفیت ترجمه‌ها نیز نظارت داشته باشند.

این مترجم درباره علت ترجمه‌های بد از آثار ادبی نیز توضیح داد: علت این است که در کشور 12 هزار ناشر وجود دارند که همگی‌شان خوراک می‌خواهند. تعداد مترجمان خوب هم در ایران محدود است و در عین حال این 12 هزار ناشر می‌خواهند کتاب چاپ کنند، در نتیجه با هر مترجمی کار می‌کنند. دلیل دیگر این است که ما در ایران نقد ترجمه نداریم. من تا به حال ندیده‌ام که رسانه‌ای یا نشریه‌ای کار نقد ترجمه را جدی بگیرد. علت آن هم این است که در این مملکت هیچ تریبونی برای نقد کتاب نداریم در صورتی که اگر تریبون نقد کتاب و ترجمه وجود داشته باشد فرد به خاطر حفظ آبروی خودش هم شده به کارهایی که در توانش نیست دست نمی‌زند. اما وقتی طرف می‌بیند هیچ چشم ناظری در جامعه وجود ندارد و کار او رصد نمی‌شود به کار خود ادامه می‌دهد.

رضایی با بیان این‌که به طور کلی با کنترل مستقیم مخالف است اما با نقد نه، اظهار کرد: اگر مترجم احساس کند منتقد با او برخورد می‌کند هیچ‌گاه دست به ترجمه بی‌کیفیت از آثار ادبی مهم نمی‌زند، اما الان همه آثار مهم تاریخ ادبیات جهان با ترجمه‌های بد چاپ می‌شود. کسی هم نیست که به نقد آن‌ها بپردازد. نشریات ما نیز اصلا نقد ترجمه نمی‌کنند. در حالی که مثلا در انگلیس و آمریکا هر کتابی که ترجمه شود بلافاصله نقد می‌شود. مثلا در کشور انگلستان حدود 13 نشریه فقط مربوط به نقد کتاب وجود دارد اما در این‌جا به ندرت پیش می‌آید اثری در حوزه ترجمه نقد شود. در آن‌جا اگر ناشری کتاب بی‌کیفیتی منتشر کند بلافاصله به رده سوم سقوط می‌کند، اما در این‌جا این‌گونه نیست. البته این اتفاق در مورد حوزه‌های دیگر مثل داستان‌نویسی هم به همین شکل است.

این مترجم اضافه کرد: در این‌جا حتی وقتی برای نقد کتاب‌مان به برنامه‌ای دعوت می‌شویم نیز در واقع نقد کتاب صورت نمی‌گیرد، بلکه صحبت از چیزهای دیگری به میان می‌آید. معتقدم جامعه‌ای که نتواند خودش را نقد کند مثل آبی است که می‌گندد.

او همچنین گفت: در این بین که مترجمان خوب کم هستند اتفاقا اگر جوانان بااستعداد در این حوزه همت، غیرت و پشتوانه فرهنگی خوبی داشته باشند می‌توانند به خوبی بدرخشند چون فضای ترجمه الان به شهر کوران می‌ماند که آدم می‌تواند با یک چشم پادشاه شود! در این فضا همه ترجمه‌های بی‌کیفیت منتشر می‌کنند بنابراین این امکان برای جوانان بااستعداد هست تا خود را نشان بدهند. البته مترجم آثار ادبی باید مطالعه زیادی داشته باشد، تاریخ خوانده باشد و فرهنگ را بشناسد. باید فضای رمانی که قصد ترجمه آن را دارد بشناسد و برای ترجمه یک اثر وقت کافی بگذارد. اما من مترجمانی می‌شناسم که سالی هشت کتاب ادبی ترجمه می‌کنند که فاجعه است چون مترجم هر چقدر هم که کاربلد باشد با این عجله کار خوب از آب درنمی‌آید.

به گزارش ایسنا، رضا رضایی در حال حاضر کتاب «آدام وید» نوشته جورج الیوت را ترجمه کرده که برای کسب مجوز نشر به وزارت ارشاد سپرده شده است. او همچنین مشغول ترجمه «سایلس‌مارنر» دیگر اثر الیوت است. این مترجم قصد ترجمه هشت جلد از آثار این نویسنده را دارد و قرار است همه آن‌ها را در نشر نی منتشر کند. او همچنین کتاب «گتسبی بزرگ» را ترجمه کرده که هنوز مجوز نشر نگرفته است.


منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین