کد خبر: ۲۱۶۱۸۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
سخنان صریح پاکدل در مراسم بزرگداشت استادمحمد

«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)

با اعلام اسامی هیات مدیره بنیاد «محمود استادمحمد» و سخنان صریح حسین پاکدل درباره وضعیت حال حاضر تئاتر، مراسم بزرگداشت استادمحمد برگزارشد.
«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)گروه تئاتر، با اعلام اسامی هیات مدیره بنیاد «محمود استادمحمد» و سخنان صریح حسین پاکدل درباره وضعیت حال حاضر تئاتر، مراسم بزرگداشت استادمحمد برگزار شد.
 
به گزارش بولتن نیوز، در این برنامه که 18 مردادماه با عنوان «سپنج رنج و شکنج» در خانه هنرمندان ایران در اولین سالروز درگذشت محمود استاد محمد برگزار شد، هیأت مدیره‌ بنیاد استاد محمد مرکب از مدیا کاشیگر، مسعود جعفری جوزانی، جواد عاطفه، پرستو گلستانی و مانا استادمحمد معرفی شدند.
 
مانا استادمحمد دختر این هنرمند از تشکیل این بنیاد خبر داد و خواستار همکاری همه هنرمندان با این بنیاد شد.
 
مانا استادمحمد و انگیزه تاسیس بنیاد پدرش
 
مانا استادمحمد توضیح داد: در یک سال گذشته به این نتیجه رسیدم برای اداره اموری که از پدرم به جای مانده، نیازمند کمک هستم و این چنین بود که به فکر تأسیس بنیاد افتادم.

«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)

خانم استادمحمد افزود: ضمن اینکه فکر می‌کردم خوب است این بنیاد با حضور هیأت مدیره‌ای تشکیل شود که اهل فرهنگ و هنر و مورد اعتماد پدرم باشد بنابراین الزاما دنبال حضور هنرمندان تئاتری نبودم اما از همه آن‌ها کمک می‌خواهم.
 
سخنان صریح پاکدل درباره شیوخ تئاتر
 
در این مراسم که به کوشش مرکز هنرهای نمایشی رادیو برگزار شد، حسین پاکدل‌ نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر یادداشتی درباره محمود استادمحمد خواند و در سخنانی به آسیب‌شناسی وضعیت تئاتر امروز ایران پرداخت و با انتقاد از برخی رفتارهای نادرست گفت: متأسفانه شیخوخیت‌مان(اشاره به شیخ بودن) را در تئاتر از دست داده‌ایم و نمی‌دانیم باید به چه کسی تکیه کنیم. وقتی کسانی که می‌توانند شیخ و استاد ما باشند، به راحتی رخت‌های یکدیگر را جلوی خلایق به باد می‌دهند، چه باید گفت؟! دیگر در تئاتر به چه کسی تکیه کنیم؟ حرف چه کسی را گوش دهیم؟

«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس) 
این هنرمند تئاتر افزود: هیچ حرمتی باقی نگذاشته‌اند آن هم از سوی کسانی که اصلاً از آن‌ها توقع نداشتیم. ازسوی دیگر مسئله وقت‌شناسی هم هست؛ گاه نباید چیزی بگوییم اما می‌گوییم و گاهی که باید حرف بزنیم، سکوت می‌کنیم.
 
پاکدل با اشاره به حضور سیدمحمد بهشتی در سینما در سال‌های گذشته یادآور شد: سیدمحمد بهشتی زمانی شیخوخیتی در سینما داشت و اگر امروز سینمای ما چیزی دارد، مدیون اوست اما سیدمحمد ما در تئاتر کجاست، کیست؟
 
او اضافه کرد: محمود استادمحمد سرطان گرفت و به قولی، امروز فقط جسمش وجود ندارد در حالیکه همه ما سرطان داریم اما حواسمان نیست.
 
نویسنده و کارگردان «حضرت والا» اظهار تأسف کرد: گاهی می‌اندیشم چقدر به حرف‌های زیبایی که روی صحنه می‌زنیم، باور داریم؟ با همه حرف‌های قشنگی که روی صحنه می‌زنیم، چگونه است که جامعه ما هر روز به سمت خشنونت، چندگانگی و بی‌اخلاقی می‌رود؟! در حرف، مدیران را به صلابه می‌کشیم اما عملکرد خودمان هم نادرست است.
 
این هنرمند که سال گذشته از سوی علی مرادخانی معاون هنری برای پذیرش مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی دعوت شده بود، یادآور شد: به ایشان گفتم پنج-شش ماه برای آسیب‌شناسی وقت دارید اما زمان را از دست ندهید. اگر جای آقای جنتی وزیر ارشاد بودم همراه آقای مرزبان در ماجرای نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» به دادگاه می‌رفتم ولی فرصت‌ها از دست رفت و متأسفانه از خودمان است که برماست.
 
«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)

نویسنده و کارگردان نمایش «رقص زمین» با اشاره به حضور ابوالحسن داوودی در خانه سینما در سال‌های گذشته متذکر شد: ایشان ساعت‌ها با من صحبت کرد تا بپذیرم مدیرعامل خانه سینما شوم. به او گفتم از پس خیلی چیزها برمی‌آیم اما مشکل من خود شما هستید. ما خود حواس‌مان نیست و گاه چیزهایی می‌گوییم که بعدا بر سر خودمان چماق می‌شود. از زمین و آسمان می‌خوریم اما از خودمان هم باید بخوریم؟!
 
علیرضا نادری و حکایت رنج سرطانی‌ها
 
«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)همچنین علیرضا نادری دیگر هنرمند تئاتر نیز که سال گذشته پسر جوان خود را براثر بیماری سرطان از دست داد بعد از خواندن مطلبی درباره حقیقت انسان و چیستی واژگان، گفت: رنج محمود و دیگر سرطانی‌ها را فقط باید با دل فهمید نه قلب، زیرا قلب دلی است که نشکسته است.
 
وی یادآور شد: سال گذشته همراه با محمد امیریاراحمدی دیگر نمایش‌نامه‌نویس، به دیدار محمود استادمحمد رفتیم. آن زمان من حال خوشی داشتم زیرا مطمئن شده بودم بعد از امروز، فردایی وجود دارد. ما به دیدار او رفتیم و او مانند همه کسانی که دچار سرطان شده‌اند، گوشه‌ای افتاده بود اما گفت به زودی از این در بیرون می‌روم. در آن بعدازظهر تابستان مانا از تمام رنج‌هایی گفت که محمود کشیده و من خیلی‌هایش را می‌دانستم. محمود استادمحمد دیگر به دنبال دری نمی‌گردد که از آن بیرون برود اما من همچنان دنبال دری برای بیرون رفتن می‌گردم.
 
نادری از همه حاضران خواست به احترام محمود استادمحمد برخیزند و یک دقیقه سکوت کنند.
 
او گفت: به یاد یک نمایشنامه‌نویس برمی‌خیزیم و سکوت می‌کنیم. حتما صدای او را خواهیم شنید.
 

سپس نادر برهانی مرند دیگر هنرمند تئاتر و مدیر دفتر ادبیات نمایشی رادیو و بانی این برنامه با اشاره به برگزاری برنامه «چهارفصل حکایت» که در آن از چهار نمایشنامه‌نویس تقدیر می‌شود، گفت: برنامه «چهار فصل حکایت» به ابتکار دفتر ادبیات نمایشی رادیو و با هدف تکریم اهالی قلم بویژه نمایشنامه‌نویسان برگزار می‌شود. کنار برپایی مراسم بزرگداشت، چند نمایشنامه از آثار آن هنرمند در قالب نمایش رادیویی تولید می‌شود. ضمن اینکه برنامه‌های گفت‌وگو محور رادیو هم به نقد و تحلیل آثار آن هنرمند می‌پردازد.
 
«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)

به گفته وی؛ اولین فصل این برنامه با عنوان «من با کدام ابر» به بزرگداشت خسرو حکیم‌رابط اختصاص داشت، دومین فصل با عنوان «سپنج رنج و شکنج» به بزرگداشت محمود استادمحمد و برنامه‌های دو فصل دیگر به ترتیب به بزرگداشت اکبر رادی و محمد چرم‌شیر اختصاص خواهد داشت.
 
این هنرمند در بخش دیگری از صحبتش با تأکید بر کیفیت‌گرایی در نمایش‌های رادیویی خاطرنشان کرد: قلم‌های ضعیف دیگر در رادیو جایی ندارد زیرا به احترام شنوندگان نمی‌خواهیم متن بد داشته باشیم.
 
او که در سال‌های اخیر با بیماری سرطان دو تن از عزیزانش مواجه شده است، با اظهار تأسف از اینکه نتوانسته به دیدار استادمحمد برود و او را در حال بیماری ببیند خطاب به مانا استادمحمد گفت: شما هم مرا ببخشید، همچنان که محمود خود به من بخشید و گفت وقتی خوب شدم، به دیدارم بیا و متاسفم که او خوب نشد و درگذشت.
 
در این برنامه مهدی دهقان‌نیری رئیس مرکز هنرهای نمایشی رادیو هدف از برپایی برنامه «چهار فصل حکایت» را توضیح داد و گفت: معتقدیم ریشه هر چیزی در متن است و بویژه در حوزه نمایش، بنابراین با توجه به نامگذاری امسال به عنوان سال اقتصاد و فرهنگ، برنامه «چهار فصل حکایت» را برای تجلیل از بزرگان اهل فن برگزار می‌کنیم.
 
در این برنامه چندین فایل صوتی با صدای هنرمندانی چون علی‌اصغر دشتی، جواد پیشگر، جهانشاه آل‌محمود، خسرو شکیبایی،‌ بهروز بقایی، حمید نعیمی، بهزاد صدیقی، محمد امیریاراحمدی و... پخش شد.

«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)در کنار اینها، فایل صوتی دیگری با صدا خود استادمحمد پخش شد که در آن می‌گفت: «من زندگیمو کردم ولی دوست ندارم وقتی که زنده هستم زندگی نداشته باشم، همه چیز آماده است تا کار کنم ولی خیلی بده که درد نمی‌گذاره کار کنم. توی این قرن به خاطر این دلیل، خونه‌نشین شدن خیلی بده.»
 
همچنین تصاویری از حیاط خانه استادمحمد با باغچه زیبایش و صندلی خالی او در کنار گل‌هایی که همیشه عاشق‌شان بود و نیز پخش تصاویری از فیلم تئاتر «شهر قصه» که استاد محمد هنگام بازی در آن بسیار جوان بود، نیز پخش شد.
 
در بخش پایانی برنامه نشان عالی مرکز هنرهای نمایشی رادیو همراه با یک تابلو فرش و هدایای دیگری از سوی مرکز هنرهای نمایشی و حوزه هنری، توسط حمیده بانو عنقا همسر اکبر رادی به مانا استادمحمد اهدا شد.
 
موسسه هنرمندان پیشکسوت نیز اعلام کرد مبلغ 30 میلیون ریال به چاپ آثار استادمحمد اختصاص می‌دهددر جای جای برنامه بخشی از دیالوگ استادمحمد در نقش خر خراط شهر قصه پخش شد که می‌گفت:«ما رو دیوونه و رسوا کرد،حالیته؟ما رو آواره صحرا کرد، حالیته؟»
 
«سپنج رنج و شکنج» در بزرگداشت «محمود استاد محمد» (+عکس)

در این مراسم، چهره‌هایی همچون مسعود فروتن، عطا کوپال، ایرج راد، اردشیر صالح‌پور، نصرالله قادری، بهزاد صدیقی، علی‌اصغر دشتی، جواد پیشگر، محمدرضا خاکی، مجید سرسنگی،حسین طاهری، قادر آشنا و ... حضور داشتند.
 
محمود استادمحمد نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر ایران سال گذشته سوم مردادماه براثر بیماری سرطان درگذشت.
منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ارژنگ فرخ پیکر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۱
0
0
دیگی که برای تئاتر بارگذاشته شد امروز آشِ شُلّه قلمکاری شده که تمام مسئولینِ وقت وبی وقت هرکدام نُخودی درآن انداخته اند ودرهرحال مانندِ آشِ کشکِ خاله بپای همه نوشته میشود !! باید دید کدام شیرِناپاک خورده ی فرصت طلبی با کدام پُشتوانه چنین ریگی به چاهِ ویلِ تئاتر انداخته که صد عاقل وفرزانه هم توان بیرون آوردنِ آن را ندارد !! وصد البته با این روغن های ارزانِ پالم تقدیمی ازسوی مالزی وشرکاء باید هم همگی دُچارِسرطان وشاقلوس باشیم !! و چه تأسّف باراست که دریک صنف کسی چشم دیدنِ دیگری را نداشته باشد که بربانی وباعثِ این تفرقه هزاربار لعنتِ خداوند والخ !! ازاین پُرحرفی ها گذشته تا اطلاعِ ثانَوی :تئاتر می خواهیم چه کنیم ؟ ولله بالله تالله همه جا میشود دورِهم سَرکرد وعکسِ یادگاری گرفت !! اعتراضی هست ؟؟؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین