کد خبر: ۲۰۶۷۴۵
تاریخ انتشار:
بحران اوکراین در مسیر تعادل؛

تأثیر قرارداد گازی روسیه و چین بر منازعات روسیه و غرب

با امضای قرارداد بزرگ گازی مابین چین و روسیه، نه تنها اوکراین که حتی اتحادیه اروپا نیز بازی را در عمل باخت. البته این بازی به صورت قطعی پایان نیافته است، اما حالا اتحادیه اروپا به خوبی می‌داند که در حال حاضر روسیه به هیچ وجه دستِ پایین را در مسأله‌ی گاز ندارد.

به گزارش بولتن نیوز، پترونت نوشت:

اوکراین با پرداخت 786 میلیون دلار از بدهی گازی خود به روسیه، با نرمش روس‌ها در برابر بحران گازی منطقه اروپا مواجه شده است. روسیه که تا پیش از این با تعیین اولتیماتومی برای پرداخت تمامی بدهی گازی اوکراین به شرکت گازپروم تا سوم ژوئن و اصرار بر پرداخت یک‌جای تمامِ 3.5 میلیارد دلار بدهی مورد ادعای خود، دورنمای بدبینانه‌ای برای پایان یافتن بحران ایجاد کرده بود، حالا در مسیر تعامل با اوکراین قرار گرفته است؛ به خصوص که اولتیماتوم ذکرشده را نیز تا دهم ژوئن تمدید کرده است.

به نظر می‌رسد که دو طرف (هم روسیه و هم دولت ناسیونالیستِ طرفدار غرب در کی‌یف) ادامه بحران با شدت پیشین را به صلاح خود نمی‌دانند و کمی از مواضع خود عدول کرده‌اند. در مورد روسیه می‌توان منطق این عقب نشینی تاکتیکی را درک کرد؛ روسیه در حال حاضر کریمه را به خاک خود منضم نموده و در شرق اوکراین نیز تأثیر و نفوذ فراوانی دارد؛ منافع این کشور تا حدود زیادی در بحران اوکراین حفظ شده و حالا می‌خواهد با تثبیت وضعیت، از دست‌آوردهای خود محافظت کند. اما این که اوکراین چگونه است که با دشمن شماره‌ی یک و غاصبِ قسمتی از خاک خود (از منظر طرف اوکراینی البته) کنار  می‌آید، مسأله‌ای‌ست که درک آن به کنکاش بشتری نیازمند است.

علل این مسئله را می‌توان در چند مورد مشخص ذکر نمود: دولت نوپای اوکراین در بدو امر هیچ وقت فکر نمی‌کرد که توانایی کنترل مناطق شرقی را نداشته باشد. اما از بعد از رفراندوم کریمه و پیوستن این شبه‌جزیره‌ی استراتژیک به فدراسیون روسیه و هم‌چنین قدرت گرفتن طرفداران روسیه و جدایی‌خواهان روس‌تبار در تقریباً تمام مناطق شرقی این کشور، عملاً خود را در میانه‌ی یک جنگ داخلی تمام عیار دید. قدرت نظامی و مردمی طرف مقابلِ دولت اوکراین در مناطق شرقی این کشور، به هیچ وجه کمتر از قدرت دولت مرکزی نیست. بنابراین و به صورت منطقی دولت اوکراین نمی‌تواند بیش از این دست به ریسک بزند و با تحریک کردن روسیه، با دست خود قسمت‌هایی از خاک خود را به پوتین تقدیم کند.

مسئله بعدی هم این است که اوکراین با تشویق اتحادیه اروپا و آمریکا فکر می‌کرد که روسیه بیش‌تر از آن چیزی که ادعا می‌کند به فروش گاز به اوکراین و اتحادیه اروپا وابسته است؛ اما مسکو با امضای قراردادی «تاریخی» با چین، این تصور غرب و اوکراین را کاملاً بهم ریخت. اوکراین تصور می‌کرد که چون یکی از شاه‌راهای اصلی صادرات گاز روسیه به اروپای غربی و صنعتی‌ست و چون روسیه به شدت محتاج منابع ارزی گاز صادراتی خود به مناطق غربی اروپاست، پس دست روسیه زیر ساطور این کشور قرار دارد. اما در عمل دولت جدید اوکراین متوجه شد که روسیه برای پیروزی استراتژیک در این مقطع تاریخی حساس حتی حاضر است که گاز خود را به قیتمی احتمالا بسیار ارزان‌تر به چین بفروشد، اما در این بازی بین‌المللی عرصه را به رقبای غربی خود واگذار نکند.

با امضای قرارداد بزرگ گازی مابین چین و روسیه، نه تنها اوکراین که حتی اتحادیه اروپا نیز بازی را در عمل باخت. البته این بازی به صورت قطعی پایان نیافته است، اما حالا اتحادیه اروپا به خوبی می‌داند که در حال حاضر روسیه به هیچ وجه دستِ پایین را در مسأله‌ی گاز ندارد. از طرفی دیگر علی‌رغم پروپاگاندای رسانه‌های آمریکایی، حالا مشخص شده است که صادرات گاز مایع (ال ان جی) از ایالات متحده به اروپا تا حداقل یک دهه‌ی دیگر غیرممکن است و علاوه بر آن از نظر قیمت نیز این معامله به سود اروپا نیست.

علاوه بر این، حالا مشخص شده است که استراتژیِ «پیش به سوی شرقِ» روسیه به هیچ وجه بلوف سیاسی نیست؛ از امضای قرارداد بزرگ گازی روسیه و چین هم که بگذریم، روابط روسیه هم از لحاظ سیاسی و هم اقتصادی با آسیا به شدت در حال گرم شدن است. رابطه روسیه با ایران در بهترین حالت ممکن و تاریخیِ آن قرار دارد، سطح هماهنگی سیاسی با چین بالاتر رفته است و حتی متحدان غرب در منطقه نیز به سمت روسیه متمایل شده اند. درباره گزاره‌ی اخیر باید به دو مورد مشخص اشاره کرد:

اولی تقلای عربستان سعودی برای گرمابخشی به روابط خود با روسیه است. عربستان سعودی می‌داند که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند شریک بزرگ و حامی صد در صدی این کشور در منطقه باشد و با چرخش سیاسی آمریکا به سمت جنوب شرق آسیا این کشور احساس خطر می‌کند. هرچند که هنوز کم و کیف روابط جدید عربستان و روسیه مشخص نشده است اما به نظر می‌رسد که ریاض از ایجاد روابط مستحکم با روسیه استقبال می‌کند. اگر این روابطِ احتمالی در عمل محقق شود، این دو کشور که در کنار یکدیگر بی‌رقیب‌ترین منابع نفت و گاز متعارف دنیا را در اختیار دارند، می‌توانند در نقش بازیگرانی بسیار قدرتمندتر از سابق در صحنه بین‌المللی ظاهر شوند. هرچند که احتمالاً روسیه از این مورد استقبال نخواهد کرد، چرا که در مقطع حاضر روسیه به هیچ وجه نمی‌خواهد روابط خود با ایران را دچار خطر کند؛ اما با گرم شدن روابط ایران و کشورهای حاشبه جنوبی خلیج فارس و در رأس آنها عربستان احتمالاً روسیه نیز می‌تواند روی تأثیرگذاری بیشتر بر خاورمیانه حساب باز کند.

دومین مورد از تمایل کشورهای شریک غرب به سمت روسیه، موردِ ژاپن است. در این کشور پس از امضای قرارداد بزرگ گازی روسیه-چین، تلاش‌های فراوانی در جریان است تا با احداث خط‌لوله‌ای 1350 کیلومتری، قرارداد گازی مهمی با روسیه منعقد شود. این پروژه که ارزش آن 5.9 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود در صورت عملی شدن سالانه 20 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی معادل 15 میلیون تن ال ان جی (بیشتر گاز وارداتی به ژاپن به صورت مایع و از راه دریاست) به این کشور می‌رساند که 17 درصد کل واردات ژاپن را شکل خواهد داد.

بنابراین می‌توان حدس زد که دولت بسیار ضدِروس کی‌یف چرا حالا حاضر به پرداخت قسمتی از بدهی خود شده است و چرا اتحادیه اروپا و به خصوص کمیسیونر انرژی این این اتحادیه گانتر اوتینگر این روزها دائماً در ابتدا کی‌یف و بعد از آن مسکو را به گفت‌و‌گو و رسیدن به توافق با هم تشویق می‌کند. اما این باز هم تمام ماجرا نیست: بحران سوریه را می‌توان آخرین قطعه‌ی پازل فوق دانست.

جنگ داخلی در  سوریه امروز برای همه‌ی طرف‌های درگیر به بن‌بست رسیده است. عربستان و قطر دچار اختلافات عمیقی بر سر هدایت جنگ‌جویان سلفیِ خود شده‌اند، ایالات متحده ترجیح می‌دهد که در نقش حامی تروریست‌های سلفی در سطح جامعه بین‌الملل معرفی نشود و اتحادیه اروپا هم در سوریه، همه چیز را از دست رفته می‌بیند. از طرفی بشار اسد انتخابات برگزار می‌کند و این انتخابات در مقابل دیدگان حیرت‌زده‌ی غربی‌ها با مشارکت بالای مردمی همراه می‌شود و ارتش این کشور نیز پیروزی‌های نسبتاً متعادل‌کننده‌ای به دست می‌آورد. بحران در سوریه درست است که هنوز کاملاً به نفع بشار اسد و پوتین تمام نشده است اما غرب دیگر خود را برنده‌ی بی قید و شرط‌ آن نمی‌بیند، چرا که اتحاد غربی- عربی در این مدت حتا نتوانسته‌ یک قطع‌نامه علیه بشار اسد در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسانند، چه رسد به تغییر ساختار سیاسی در خاک این کشور.

با ذکر عوامل بالا حالا دیگر می‌توان درک کرد که چرا ملی‌گرایان طرفدار غرب در کی‌یف نمی‌توانند به شاخ و شانه کشیِ خود برای روسیه ادامه دهند. حالا همه معترفند که روسیه‌ پوتین بازیگر قدرتمندی در بلبشوی معاصرِ بین‌المللی‌ست؛ بازیگری که توانایی‌های خود را خوب می‌شناسد و البته باید انصاف داد که برای بزرگی کردن خوب هم خرج می‌کند...

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین