کد خبر: ۱۸۴۷۸۵
تاریخ انتشار:
چرا باید در روابط با عربستان و ۱۴ مارس لبنان تجدیدنظر کنیم؟

انفجار سفارت ایران در لبنان و لزوم پایان دادن به خوش‌باوری‌ها

شواهد امر حاکی از آن است که سیاست تنش‌زدایی با عوامل لبنانی عربستان یعنی جریان ۱۴ مارس و به طور مشخص سعد حریری و جریان المستقبل، سرنوشت بهتری از تنش‌زدایی با عربستان نداشته است.

به گزارش بولتن نیوز،  یاسر مرادی/ کارشناس خاورمیانه*- این روزها همزمان با دستگیری ماجد الماجد سرکرده سعودی گروه تروریستی عامل انفجار مقابل سفارت کشورمان در بیروت و پس از انتشار خبر مرگ مشکوک وی، سخن از ارتباط میان این عامل نزدیک به القاعده و بندربن سلطان رییس دستگاه اطلاعاتی عربستان مطرح شده اما کسی نمی پرسد که چطور رابطه حسنه سفارت عربستان در بیروت به ما چگونه تنها طی چند ماه به چنین سیاست خصمانه ای تبدیل شد؛ توطئه ای که برخی دیپلمات های خوش باور ما هنوز نمی خواهند آن را بپذیرند اما دبیرکل حزب الله برای اولین بار به صراحت از آن سخن گفت و ابعاد آن را تشریح کرد.

شاید دو سال پیش که علی عواض العسیری، سفیر کشور عربستان در بیروت در مراسم روز ملی ایران در کنار شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله و دیگر وزرا و نمایندگان دوست ایران، کیک سالگرد 22بهمن را می برید و عکس یادگاری می گرفت، کمتر کسی گمان می کرد که در مدت زمان نه چندان طولانی، ریاض متهم به انفجار سفارت ایران در لبنان شود. 

** متخصص گروههای تکفیری جایگزین گزینه فرهنگی آل سعود

علی عواض العسیری فردی است که جایگزین الخوجه در بیروت شد؛  الخوجه شخصیتی فرهنگی داشت و پس از ترک بیروت به سمت وزیر فرهنگ عربستان منصوب شد اما سفیر جدید ریاض در لبنان، نهتنها شخصیتی فرهنگی ندارد بلکه تخصص اصلی وی ارتباط و شناخت فوق العاده از گروههای سلفی و تکفیری  است و با ورود او به بیروت، جریانهای سلفی این کشور در شمال لبنان به ویژه منطقه طرابلس و عکار و در جنوب در حوزه عین الحلوه و صیدا جان دوبارهای گرفتند. العسیری در عین حال به خاطر درمان بیماری فرزند ارشدش دائما در حال رفت و آمد به آمریکاست و از این طریق ارتباط خوبی با مقامات آمریکایی دارد و گزارشهای اوضاع لبنان را در جلسات مشترک با آنها مطرح می کند.

حضور سفیر عربستان در مراسم سفارت کشورمان تنها گوشهای از سیاستی است که دستگاه دیپلماسی ما در سالهای اخیر در پیش گرفته است؛ سیاستی که با نزدیکی به عوامل سعودی در لبنان یعنی گروه 14مارس به صورت همزمان انجام شد و اکنون این سیاست با هشدار دبیرکل حزب‌ا‌‌لله مبنی بر نقش مستقیم عربستان در انفجار سفارت کشورمان، سیاست ناکامی به نظر می رسد که نیاز به بازنگری دارد.

ریشه بخشی از این روابط را باید در جلسات مشترک با سفیر عربستان به بهانه حل بحران سوریه جستجو کرد؛ جلساتی که حاصلی نداشت جز لغو اعطای ویزا به بخش زیادی از ایرانیان مقیم لبنان برای سفر حج و از سوی دیگر، تشدید حمایت عربستان از گروههای مسلح سلفی و در نهایت تلاش برای تخریب چهره حزب‌الله در داخل لبنان و برکنار کردن دولت نجیب میقاتی که حزب‌الله در روی کار آوردن آن نقش بسزایی داشت.

اصرار بر این سیاست تا جایی پیش رفت که روزنامه السفیر لبنان ادعا کرد که یکی از مقامات سفارت کشورمان در دفتر یادبود مراسم درگذشت ولیعهد سعودی که مستقیما مسوولیت کشتار حجاج ایرانی را در پرونده داشت، وی را ستون خیمه جهان اسلام توصیف کرده است.

البته سیاست تنش زدایی و روابط خوب با کشورهای همجوار در منطقه قطعا سیاستی درست و قابل تایید است اما گاهی شیوه های به کار گرفته شده برای ارتباط مناسب نبوده و به ازای امتیازاتی که به طرف مقابل داده می شود، منافع چندانی عاید ما نمی شود. در دیپلماسی اگر حالت برد - باخت  به نفع برقرارکننده ارتباط  قابل تصور نباشد باید شرایط برد-برد برای طرفین وجود داشته باشد وگرنه اصلا سودی در این ارتباط نخواهد بود.

**   سرنوشت ناخوشایند تنش‌زدایی با 14مارس

شواهد امر حاکی از آن است که سیاست تنش زدایی با عوامل لبنانی عربستان یعنی جریان 14مارس و به طور مشخص سعد حریری و جریان المستقبل. سرنوشت بهتری از تنش زدایی با عربستان نداشته است؛ سعد حریری تنها چند هفته بعد از بازگشت از تهران، حزب‌الله و به طور مشخص شهید عماد مغنیه را عامل ترور پدرش خواند و از سیدحسن نصرالله خواست تا این افراد را عوامل خودسر حزب‌الله بخواند که رفیق حریری را ترور کرده اند.

البته دبیرکل حزب‌الله به هیچوجه این امر را نپذیرفت و پس از اصرار سعد حریری بر این موضوع و دیدار وی با اوباما در همین راستا، فورا دولت حریری را با استعفای وزرای همپیمان حزب‌الله ساقط کرد. حریری از همان روز با نادیده گرفتن جملات چند هفته پیش خود در تمجید از ایران، تندترین سیاست را علیه ایران و مقامات ایرانی در پیش گرفت و در بیشتر سخنرانی هایش به شدت به ایران حمله کرد. سمیر جعجع رئیس حزب قوات لبنانی، ولید جنبلاط رئیس حزب سوسیالیست ترقی خواه دروزی، پطرس حرب و نایله معوض از سران مسیحی 14مارس از دیگر افرادی بودند که با وجود دیدارها و رد و بدل کردن پیامهای متعدد با دستگاه دیپلماسی ما، تندترین حملات را نثار ایران کردند.

14مارس سیاست خصمانه خود را صرفا به ایران و حزب‌الله محدود نکرد و علیه سوریه نیز دست به اقدام نظامی مستقیم زد. عقاب صقر، نماینده و مشاور ویژه سعد حریری فردی بود که با استقرار در نقاط مرزی، حمایت لجستیکی و مالی از معارضان سوری را برعهده گرفت و در عین حال با حمایت جریان المستقبل، شمال لبنان به منطقهای امن برای رفت و آمد و تجهیز قوای معارضان سوری تبدیل شد و در تمام این مدت ما به روابط خود با بیشتر سران 14مارس ادامه دادیم.

**   انفجار سفارت و نقاط ابهام

در رابطه با انفجاری که مقابل سفارت کشورمان در بیروت صورت گرفت، متهم اصلی و کسی که مسوولیت را به طور مستقیم به‌عهده گرفته، گروه تروریستی «گردانهای عبدالله عزام» یکی از شاخه های جریان القاعده است؛ در حالی که آشکار است که القاعده به تنهایی توان لجستیکی انجام این کار را ندارد. حجم مواد منفجره ای که در این انفجار به کار برده شده، رزرو هتل هایی که برای عوامل انفجار صورت گرفته، ماشینی که برایشان خریداری شده و دیگر قرائن و شواهد موجود، نشان می دهد که قطعا دستگاههای اطلاعاتی چند کشور خارجی در این قضیه نقش داشته اند و تحقیقات اولیه هم اثبات کرده که این انفجار فراتر از توان چند نفر یا حتی یک جریان خاص است و جریان القاعده این عملیات را به پشتوانه دستگاه اطلاعاتی چند کشور خارجی ازجمله عربستان انجام داده است.  نکته جالب تر اینکه شیخ زریقات که برای نخستین بار در شبکه های اجتماعی مسوولیت این انفجار را برعهده گرفت، فردی بود که تنها چند هفته قبل به سفارش مفتی اعظم لبنان که به ظاهر روابط بسیار حسنه ای با دیپلماتهای کشورمان دارد، از زندان رومیه آزاد شد و هدایت این اقدام تروریستی را برعهده گرفت. جالب تر آنکه شیخ محمد رشید قبانی، مفتی اهل سنت لبنان، نخستین فردی بود که این حادثه را محکوم کرد.

** عوامل انفجار چه کسانی بودند؟

تنها چند روز پس از انفجار مقابل سفارت کشورمان در بیروت از هویت دو عامل این انفجار پرده برداشته شد. در واقع پلیس لبنان دو خط موبایل را پیدا کرد که دو تروریست این عملیات هیچگاه از آنان استفاده نکردند اما شماره موجود روی جعبه این تلفن ها در هتل، پلیس را به محلی که آنها این دو خط را از آنجا خریداری کرده بودند، رساند.  نخستین عامل این انفجار معین بو ظهر، جوان 21ساله اهل صیدا (شهری در جنوب لبنان که زادگاه رفیق حریری و پایگاه دوم گروههای تکفیری لبنان است) بود. پدر این فرد راننده کامیون است و اظهار داشته که پسرش طی چند ماه اخیر، چندین مرتبه از سوریه با وی تماس گرفته، بدون آنکه دلیل حضورش در آن کشور را برای پدرش توضیح دهد اما آخرین بار پنج روز قبل از عملیات با پدرش تماس گرفته و از وی خواسته که او را ببخشد. او در اواخر عمرش دارای گرایشهای تند سلفی شده و در صفحه فیسبوکش به عنوان آخرین متن نوشته است: «قسما سننتقم لک یا شیخ أحمد» یعنی خطاب به شیخ احمد الاسیر نوشته که قسم می خورم که انتقام تو را خواهیم گرفت (با اشاره به حمله ارتش به پایگاه وی و متواری شدن او).

خاندان ابوظهر، معین را فردی شرور خوانده و از وی اعلام برائت کردند؛ موضعی که پیش از این و هنگام مشارکت معین و پسر عمویش فادی در درگیری علیه ارتش لبنان و در حمایت از شیخ احمد الاسیر که منجر به دستگیری آنها شد، اتخاذ نشده بود. معین در سالهای اخیر و پس از ظهور شیخ احمد الاسیر همواره به مسجد بلال بن ریاح می رفته و خط فکری خود را از الاسیر دریافت کرده است. وی پس از درگیری سلفی ها با ارتش لبنان، اسلحه به دست گرفت و با ارتش وارد جنگ شد و پس از صدور حکم بازداشتش به دانمارک، کویت و سوریه رفت و در جنگ علیه نظام سوریه شرکت فعالی داشت.  وی دارای مادری به نام کوثر عموری است که به اعتراف اهالی منطقه الزهرانی(زادگاه مادرش) تاثیری در تربیت وی نداشته؛ چراکه از دوران نوجوانی از دیدن مادرش محروم شده است.  دومین عامل این انفجار جوان 21ساله فلسطینی به نام عدنان المحمد است که همراه خانواده اش در منطقه الیساریه در حاشیه منطقه زهرانی واقع در جنوب لبنان و نزدیکی شهر صیدا زندگی کرده است. این جوان پیش از این هم در سال 2012 به جرم ایجاد درگیری شخصی مذهبی بازداشت شده بود. خانواده او هم چند ماهی از وی بی خبر بودند و اعتراف کردند که وی تنها چند هفته قبل از سوریه با آنها تماس گرفته است و حتی یک بار از طریق اسکایپ با خانواده خود صحبت کرده است.  این جوان فلسطینی پیشتر در یک تعمیرگاه اتومبیل کار کرده و صاحب کار وی به نام محمود. ع  بعد از اطلاع از انفجار سفارت ایران متواری است. منطقه البیساریه از سالها پیش محل زندگی تعدادی از آوارگان فلسطینی است که برخی از جوانان آنها به تفکرات سلفی گرایش پیدا کرده اند. خانواده عدنان از سال 1976 به این منطقه آمدند و البته در دوره اشغال جنوب لبنان مدتی به اردوگاه یرموک در سوریه رفتند.  فاطمه کاید عکاویه، مادر این تروریست اعلام کرد که حاضر نیست جنازه پسرش را تحویل بگیرد. حتی بعضی همسایگان وی این جوان را فردی سبک مغز توصیف می کنند که بیشتر اوقات حتی در محل کار خود حالت عادی نداشته و احتمالا از روی اختیار و در حالت عادی این اقدام را انجام نداده است. برادر عدنان که 24 سال سن دارد هم از مشتریان پر و پا قرص مسجد احمد الاسیر بوده اما پس از توصیه های جدی مادرش، مدتی است از رفتن به این مسجد منصرف شده است اما نضال م. جوان 24ساله و دوست صمیمی عدنان، کماکان به این مسجد رفت و آمد داشته و تفکرات و دستورات سلفی ها را به دوستان خود منتقل کرده است. نضال مدتی است مخفی شده و پدرش مدعی است وی به دستور شیخ الاسیر برای جنگ با نظام سوریه عازم القصیر شده است.  نضال چندی پیش، از ازدواج خواهر عدنان با یک جوان شیعه به شدت انتقاد و اعلام کرده طبق فتاوی شیوخ سلفی، عدنان می تواند خواهرش را که از یک جوان شیعه حامله شده، بکشد؛ چراکه خواهرش با این اقدام کافر شده است! تحقیقات اولیه نشان می دهد که نضال، عدنان را همراه خود به سوریه برده و احتمال نقش داشتن وی در انفجار اخیر وجود دارد.

  **  انگشت اتهام نصرالله به سوی ریاض

اما چند روز بعد از این انفجار، دبیرکل حزب‌الله لبنان در یک گفتوگوی تلویزیونی به صراحت از عربستان به عنوان عامل پشتپرده انفجارها در مقابل سفارت ایران در بیروت نام برد و از دست داشتن مقامات سعودی در انفجارهای مقابل سفارت ایران در بیروت پرده برداشت. سیدحسن نصرالله گفت:« گروه شبه‌نظامی عبدالله عزام یک امیر دارد که سعودیتبار است و من مطمئن شده ام که او با سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی که حامی و هدایتگر چندین گروه تروریستی در جهان هستند، مرتبط بوده و تماس داشته است. سازمان اطلاعات عربستان از عاملان این گروه حمایت و پشتیبانی کرده است.»  این سخنان نصرالله در حالی صورت گرفت که مقامات وزارت خارجه کشورمان ازجمله دکتر امیر عبداللهیان رژیم صهیونیستی را عامل این انفجار خواند و حتی در گفتوگو با روزنامه السفیر در پاسخ به سوالی در مورد نقش عربستان در این انفجار اعلام کرد که کسی نمی تواند رابطه تهران - ریاض را خراب کند. از طرف دیگر دکتر ظریف چند روز بعد در سفرش به برخی کشورهای عربی، عربستان را کشور مهم منطقه خواند و خواستار همکاری با آن برای رفع مشکلات منطقه شد.  حال سه فرضیه در مورد این اظهارات سه گانه مطرح است؛ براساس فرضیه اول، اظهارات اولیه مقامات وزارت امور خارجه کشورمان قبل از مشخص شدن نتایج دقیق تحقیقات و مشخص شدن نقش عربستان صورت گرفته است.  براساس فرضیه دوم، چون ایران نمی تواند مستقیما ریاض را عامل این انفجار بخواند، براساس یک تقسیم وظیفه ، مطرح کردن این موضوع را به دبیرکل حزب الله واگذار کرده تا پیامی غیرمستقیم به ریاض بفرستد.

اما فرضیه سوم این است که بین اظهارات برخی دیپلماتهای ایرانی که کماکان روی همکاریهای منطقه‌ای با ریاض حساب باز کرده اند، با نگاه دبیرکل حزب الله که مستقیما در وسط میدان مبارزه با جریانهای تکفیری در منطقه است، اختلاف نظرهایی وجود دارد. در همین راستا جریان 14مارس در چند وقت اخیر چنین مطرح کرده که ما تفکر دولت روحانی را در منطقه قبول داریم اما تفکرات اقدامات دبیرکل حزب‌الله را به هیچوجه نمی پذیریم.  حال هر یک از این فرضیه‌ها را که درست بدانیم، نمی توان از این نکته غافل شد که هرچند ظاهرا به نوعی انفجار سفارت کشورمان از جانب جریان 14مارس محکوم شد اما سرنخهایی به دست آمده که نشان می‌دهد عوامل پشت صحنه این اقدام تروریستی مانند ماجد الماجد، شیخ احمد الاسیر و شیخ زریقات عوامل دستگاه اطلاعاتی سعودی بوده و کاملا مورد تایید و حمایت بخشی از جریان المستقبل قرار دارند. این امر در کنار سخنان دبیرکل حزب‌الله، قرائنی را تشکیل می دهد که نشان می دهد باید در سیاست برخورد یکسان با تمام جریانهای لبنانی تجدیدنظرهایی صورت گیرد.

  ** چرا انفجار سفارت ایران؟

ریاض که به تازگی همپیمانی اش با رژیم صهیونیستی مستحکم تر شده، با کمک عوامل لبنانی اش برای اینکه پیروزی های ارتش سوریه در چند هفته اخیر را به ویژه در منطقه قلمون (که با همکاری حزب‌الله به دست آمده)، تحت تاثیر قرار دهند و از سوی دیگر، حزب‌الله را مجبور به عقب نشینی از خاک سوریه کنند، دست به این اقدام زدند؛ غافل از اینکه هیچکدام از کشورها و جریان های منطقه حتی به قیمت عدم تشکیل دولت لبنان و انفجارهای متعدد در ضاحیه جنوبی بیروت هم نتوانستند حزب‌الله را مجبور به اجرای به این خواسته کنند.

دومین پیام و هدف عمده این قضیه مشخصا ایران بود که بگویند حمایت از محور مقاومت به ویژه سوریه و حزب‌الله که بخشی از این حمایتها مستقیما در بیروت صورت می گیرد، تبعات سنگینی دارد. از سوی دیگر، نشاندهنده عدم رضایت جریان مرتجع عربی از بهبود روابط ایران با آمریکا و غرب است. کینه سعودی ها از تهران و متحدانش تا آنجا پیش رفت که ملک عبدالله در سفر اخیر رئیس جمهور لبنان به ریاض از وی خواسته با کمک ارتش لبنان مانع از حضور نیروهای حزب‌الله در سوریه شود و جلوی رفت و آمد آنها را بگیرد. از سوی دیگر، تشکیل هرگونه دولتی را که حزب‌الله در آن نقش داشته باشد قویا رد کرده است. این خصومت نشان می دهد که ما در عرصه سیاسی لبنان برای انتخاب رئیس جمهور این کشور که باید تا پنج ماه دیگر انتخاب شود با بحران جدی مواجه خواهیم بود و رابطه کجدار و مریز موجود با 14مارس منتج به نتیجه ای عملی نخواهد شد. از سوی دیگر، سرنخهای موجود مبنی بر حمایت بخشی از جریان 14مارس از عوامل انفجار سفارت کشورمان نشان می دهد که این جریان باید تبعات اقدامات رادیکال خود را بپذیرد و متوجه شود که سیاستهای غیرصحیح آنها تبعات بسیاری برای شان خواهد داشت بنابراین تجدیدنظر در روابط با بخش تندروی این جریان؛ یعنی حزب المستقبل و قوات لبنانی در این مرحله قابل تأمل به نظر می‌رسد.

منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین