کد خبر: ۱۶۹۸۲۸
تاریخ انتشار:
ویژه نامه دفاع مقدس(4)

الگوی دفاع نامتقارن در جنگ ایران با همه جهان/ سربازان خمینی چگونه حماسه آفریدند؟

عظمت هنر امام در این بود که باعث شد مردم این سرزمین، انگیزه‌هاشان انگیزه‌های الهی شود. کاری که هیچکدام از پادشاهان و حتی علمای پیش از او نتوانستند در این سطح و مقیاس آن را انجام دهند...

گروه فرهنگی: در دفاع مقدس این «انگیزه‌های الهی» بود که حرف اول را می‌زد. هنر حضرت روح‌الله هم در پدید آوردن چنین انگیزه‌هایی بود. آن مرد خدا که جز خدا را نمی‌دید جنگ ما را بسیار فراتر از جنگ با عراق و دفاع از میهن و احساسات ناسیونالیستی و ایران‌پرستانه می‌دید و اساسا آن را چیزی نمی‌دانست جز نبرد همیشگی و تاریخی میان «حق» و «باطل». او اگر می‌گفت:

«ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوی او برخواهد گشت، پس چه بهتر که برگشتن اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند، شهادت را در راه خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای اسلام. شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیم ها قوی تر بشود.»


و:

«شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه ی مستانه شان و در شادی وصول شان عند ربهم یرزقون اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی پروردگارند»، به دلیل آگاهی بر چنین انگیزه‌ها و آموزه‌هایی بوده است.


این‌ها بود که باعث شد سربازان خمینی هم مانند او دارای انگیزه‌ها و افق‌هایی شوند بزرگ‌تر از همه‌ی دنیا و مافیها. به محض این‌که دشمن را از خرمشهر به بیرون رانده و آن را باز پس گرفتیم، بچه‌ها شعار «خرمشهر آمدیم، کربلا می‌آییم، قدس خواهیم آمد» را سر دادند. شعاری که انگار بعد از بیست و چند سال همین روزها در حال محقق شدن است. حاج احمد متوسلیان وظیفه‌ی بچه‌های جنگ را در ابعاد جهانی ترسیم کرد و ‌گفت: «ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم».

عظمت هنر امام در این بود که باعث شد مردم این سرزمین، انگیزه‌هاشان انگیزه‌های الهی شود. کاری که هیچکدام از پادشاهان و حتی علمای پیش از او نتوانستند در این سطح و مقیاس آن را انجام دهند.

البته مسأله‌ی «جهاد در راه خدا» حول محور موضوع دیگری می‌چرخد به نام «امداد الهی». کلیدی‌ترین بحث در مسأله‌ی جهاد همین امداد الهی است. اگر برای لحظه‌ای امداد و نصرت الهی قطع شود نتیجه چیزی نخواهد بود جز شکست. آیات زیادی در قرآن به این موضوع اشاره کرده است. این‌که: «ما شما را با ملائکه‌ امداد کردیم»، «اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می‌کند»، «اگر بیست نفر از شما (مؤمنان) صابر باشید و استقامت بورزید بر دویست نفر از دشمنان چیره خواهید شد» و امثالهم نمونه‌هایی از این آیات هستند. سرتاسر تاریخ اسلام و به‌خصوص جنگ‌های صدر اسلام پر است از این موضوع. تاریخ نشان داده هر جایی که مسلمانان گول تجهیزات و فریب نیروی انسانی خود را خورده از امداد الهی غافل شدند با شکست روبرو شدند.

از همین روی در ادبیات نظامی و علوم استرات‍ژیک برای تمییز میان الگوی مبارزاتی «جنگ» و «جهاد» از اصطلاحی به نام «اقدام نامتقارن» استفاده می‌کنند. اقدام نامتقارن بدین معنا است که در جهاد حرف اول را امدادهای الهی می‌زند نه تجهیزات و ادوات و نیروی نظامی.

حضرت روح‌الله این موضوع را هم به خوبی می‌دانست. او دانه دانه‌ی ذرات موجود در هستی را در ید قدرت خداوند می‌دانست که «باذن‌الله» به حرکت در می‌آیند. به همین علت همان شخصی که با دیدن ماجرای صحرای طبس و شکست مفتضحانه‌ی آمریکایی‌ها اعلام کرد «آن شن‌ها مأموران خداوند بودند»، به محض پیروزی رزمندگان در ماجرای فتح خرمشهر فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».

رهبر انقلاب در همین باره خاطره‌ای از نگاه خدایی امام نقل کرده‌اند که شاید شنیدنش خالی از لطف نباشد:

«در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر – آن وقت رئیس جمهور بنى‌صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائى بود – چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می‌کردیم، مشورت می‌کردیم. نظامى‌ها هم بودند. بعد یکى از نظامى‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند.

من پا شدم رفتم پیش آن‌ها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود – این‌هائى که یادم است – دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! – یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشت‌ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود – هواپیماهاى ما این‌ها است؛ مثلاً اف ۵، اف ۴، نمی‌دانم سى ۱۳۰، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‌ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‌اش تمام می‌شود. این‌ها قطعه‌هاى زودْتعویض دارند – در هواپیماها قطعه‌‌هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود – می‌گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان می‌پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام می‌شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام می‌شود. بیشترینش سى ۱۳۰ بود. همین سى ۱۳۰هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى این‌ها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیله‌ى پرنده‌ى هوائى نظامى – چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى – دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک قدرى حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مى‌آید. حالا خلبان‌هایش عرضه‌ى خلبان‌هاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مى‌آمدند؛ انواع کلاس‌هاى گوناگون میگ داشتند.

گفتم خیلى خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامی‌مان دست این‌ها است. این‌ها این‌جورى می‌گویند؛ می‌گویند ما هواپیماهاى جنگی‌مان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمای‌مان که هواپیماى سى ۱۳۰ است و ترابرى است، تا سى روز و سى و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهى کردند، گفتند – حالا نقل به مضمون می‌کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائى عین عبارات ایشان را نوشته باشم – این حرف‌ها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا می‌رساند، درست می‌کند، هیچ طور نمی‌شود. منطقاً حرف امام براى من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائى دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می‌دانستم که خداى متعال این مرد را براى یک کار بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به این‌ها – حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست – گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچى می‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.

همان هواپیماهاى اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و این‌هائى که قرار بود بعد از پنج شش روز به‌کلى از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائى ما کار می‌کند! بیست و نُه سال از سال ۵۹ می‌گذرد، هنوز دارند کار می‌کنند!

همین الگوی مبارزه نامتقارن در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و 8 روزه، باعث پیروزی حزب‌الله و حماس شد. و گرنه با کدام استدلال منطقی و دلیل عقلانی می‌توان چنین پیروزی را توجیه و تفسیر کرد. این الگو حتی در ماجرای فتنه‌ی ۸۸ و «جنگ نرم جهانی» علیه انقلاب اسلامی هم جواب داد. به اعتراف همه‌ی کارشناسان داخلی و خارجی همه چیز برای سرنگونی انقلاب اسلامی مهیا شده بود. نقشه و محاسبات دشمن آن چنان دقیق بود که مو لای درزش نمی‌رفت. هرکدام از قسمت های آن نقشه‌ به تنهایی برای سقوط یک نظام سیاسی کافی بود. اما در کمال ناباوری مشاهده کردند نه تنها هیچ آسیبی به نظام وارد نیامد بلکه به تعبیر رهبر انقلاب باعث «واکسینه شدن» کشور و شناسایی «میکروب‌های سیاسی» نیز شد.

با این شاقول ها و شاخص ها است که می توان ماجرای «جام زهر» و پذیرش قطع نامه را نیز تحلیل کرد. نوشیدن جام زهر نتیجه تحمیل نگاه سیاسی و غفلت از امداد الهی برخی سیاسیون بر نگاه الهی روح خدا بود. و اما در این باره سخن بسیار است که باید در جای خود مورد بحث قرار بگیرد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین