به گزارش بولتن نیوز، روزنامه
«واشنگتنپست» پروندهاي به نام «اشراف سرخ» در بخش گزارشهاي ويژه خود ايجاد کرده
است که به اليت حزب کمونيست، ديدگاهها و سبک زندگيشان ميپردازد. آنچه ميخوانيد
يکي از گزارشهاي اين پرونده است که به موضوع تحصيل فرزندان نخبگان حزبي در
دانشگاههاي آمريکا و بهخصوص دانشگاه هاروارد ميپردازد.
وقتي ماه
گذشته استادان دانشگاهي در هاروارد جمع شده بودند تا درباره التهاب سياسي که حزب
حاکم کمونيست چين را در نورديده است، بحث کنند، دانشجوي دختري موقر در رديف اول
سالن اجتماعات نشسته بود که با دقت به سخنرانيها گوش ميداد. آن دختر، دخترِ شي
جينپينگ معاون رئيسجمهور چين و احتمالا وارث مهمترين سمت در حزب بود. (اين
گزارش قبل از انتخاب شي به رياستجمهوري چين نوشته شده است). دختر شي، شي مينگزي،
در سال 2010 با اسمي جعلي (اين را کساني که او را ميشناسند ميگويند) وارد
دانشگاه هاروارد شد و به صف طولاني «آقازاده»هاي چيني پيوست که براي تحصيل به
ايالات متحده آمدهاند.
از چند
جهت، هجوم «اشراف سرخِ» حزب به دانشگاههاي ايالات متحده نشانهاي از شيفتگي آنان
نسبت به نظام آموزشي آمريکايي است. چين بيش از هر کشور ديگري در آمريکا دانشجو
دارد. اين دانشجويان در سال تحصيلي 2010/ 2011 برابر با 558/157 نفر بودهاند. بنا
به دادههايي که سازمان بينالمللي آموزش در اختيار ميگذارد تعداد دانشجويان چيني
در طي پانزده سال، تقريبا چهار برابر شدهاند.
اما حضور
نزديکان مقامات ارشد حزب موردي خاص است: آنها به ندرت به مدارس دولتي ميروند. در
عوض در دانشگاههاي رديف اول ـ و بسيار گرانـ خصوصي ثبتنام ميکنند. اين کار را
جز طرد رک و راست ايدههاي برابريطلبانهاي که حزب کمونيست چين را در سال 1949
به قدرت رساند، نميتوان تفسير کرد. از ميان 9 عضو پوليتبورو ـ مهمترين نهاد
تصميمگيرنده در حزب کمونيست که بسيار هم مبلغ ادبيات ضدآمريکايي استـ فرزندان
يا نوههاي دستکم پنج عضو، در حال تحصيل در آمريکا هستند.
حالا که
بحث درباره فساد حزب بالا گرفته است، اين سوال در ميان دانشجويان خارجي روز به
روز بيشتر مطرح ميشود که پول بچههاي رهبرانشان را چه کسي پرداخت ميکند.
دانشگاه هاروارد که هزينه تحصيل و زندگي در آن به مدت چهار سال، صدها هزار دلار
خرج برميدارد، در زمينه هزينه تحصيلي دانشجوياناش هيچ توضيحي نميدهد.
از سه
رهبر قبلي چين، نوههاي دوتايشان ـ نوههاي ژائو زيانگ، هماني که به خاطر
مخالفت با مداخله نظاميان در ميدان تيانآنمن در سال 1989 تصفيه و حصر خانگي شد
و جانشيناش جيانزمينگـ در هاروارد درس خواندهاند. تنها آقازاده مهمي که به
اين پرسش پاسخ داده است، بوگواگو - دانشجوي مدرسه حکومتداري کندي دانشگاه
هاروارد- است. پدر او بو خيلاي، دبير سابق حزب کمونيست در شهر چونگکينگ است که
اکنون به واسطه رسوايي، از حزب طرد شده است. بو خيلاي مانند شي جينپينگ، فرزند
يکي از رهبران اوليه انقلاب چين است که در کنار مائو زدونگ جنگيده بود.
بو گواگو
در سمينار مرکز مطالعات چينِ فربنکِ دانشگاه هاروارد که براي بررسي دردسرهاي
خانواده او تشکيل شده بود، شرکت نکرد. اما در بيانيهاي که چند روز بعد به
روزنامه دانشجويي دانشگاه هاروارد- کريمزن- فرستاد، به شايعات درباره ثروت
نامشروع خانوادهاش پاسخ داد. او گفت که از نام خانوادگياش براي کسب پول استفاده
نکرده و برخلاف گفتههاي رسانهها هيچوقت ماشين فراري نداشته است. او همچنين گفت
که هزينه تحصيلات خارج از کشورش تماما از کمک هزينه دانشجويي که مستقلا دريافت
کرده و کمک مادرش تامين شده است. به گفته او، مادرش از پساندازي که به واسطه سالها
فعاليت موفقيتآميز به عنوان وکيل و نويسنده جمع کرده بود، به او کمک کرده است.
مادر
گواگو، گو کايلاي، اکنون جايي در چين به اتهام مشارکت در قتل نِيل هِيوود ـ مشاور
انگليسي خانواده بو در امور تجاريـ در بازداشت است. بعد از آن چه مقامات چيني آن
را مشاجره بر سر پول خواندند، جسد هيوود در هتلي در چونگکينگ پيدا شد. عليالظاهر
مسموم شده بود. عزرا اف.ووگل، استاد هاروارد که ميگويد هفته گذشته ملاقاتي با بو
گواگوي «بسيار عصباني» داشته، ميگويد: «او بسيار درباره اين که چه اتفاقي ممکن
است براي مادرش بيفتد، نگران است». به گفته خانم ووگل تصويري که از بو به عنوان
يک خانم باز وحشي ساخته شده «تا حد زيادي اغراقآميز» است.
رودريک مکفارکوهار
ـ استاد دانشگاه هارواردـ در همان سمينار مرکز فربنک به اين نکته اشاره کرد که در
فرهنگ سياسي چيني که همه گرگ هم هستند، خانواده هم «واحد توليد ثروت» و هم «شکلي
از محفاظ» است. او در پايان افزود: «شما حزبي را پيشرو داريد که تا مغز استخوان
فاسد است».
درآمد
سالانه بو خيلاي قبل از کنارهگيري از حزب، کمتر از 20 هزار دلار بود. اما فرزند
او در مدرسه هاررو ـ يک مدرسه خصوصي منحصربهفرد در لندن با هزينه سالانه 48 هزار
دلارـ درس خوانده است. بعد به آکسفورد رفته که براي دانشجويان خارجي چيزي بالاي
25 هزار دلار در سال آب ميخورد (تنها شهريه را حساب کرديم) و بعد از آن هم به
مدرسه حکومتداري کندي رفته که بنا به تخمين خود اين مرکز، هر ساله حدود 70 هزار
دلار هزينه شهريه و زندگي در آن است.
در راس
زنجيره غذايي
«مساله،
داشتن و نداشتن است»؛ اين را هونگ هانگ، نوه دختري کيائو گيانهو ـ وزير خارجه مائوـ
و يکي از اولين آقازادههاي چيني تحصيلکرده در آمريکا ميگويد. هونگ به کالج
واسار در نيويورک رفته و مادرش هم معلم زبان انگليسي مائو بوده است. به گفته او، «فرقي ميان حلقههاي
قدرت در چين و آمريکا نيست. تصوري از نخبهبودن وجود دارد که ميگويد اگر در
خانواده درستي به دنيا آمدي، مجبوري به مدرسه درستي هم بروي که شرف و افتخار
خانوادگي را جاودانه کني. رفتن به يک کالج نخبه هم بسط طبيعي اين ماجراست». هونگ
که اينها را ميگويد حالا در پکن در صنعت مد است و مجلهاش ـ iLook
ـ درباره مد و سبک زندگي است و هميشه مطلبي درباره لذت بردن از آنچه در يکي از
روجلدهاي سال 2010، «عصر طلايي» چين ناميده بود، دارد. هونگ با اشاره به اين نکته
که حزب کمونيست از ايدئولوژي ابتدايي خود بسيار فاصله گرفته، ميگويد تضادي بين
خواست آموزش عالي و اصول کنوني حزب حاکم و رهبراناش وجود ندارد: « کجاي چين
کمونيست است؟ و کجاي هاروارد مخالف استبداد نخبگان است؟»
ناپدري
هونگ، کيائو، در سال 1976 از سمت وزارت امورخارجه برکنار شد و مقاماش به مترجم
سابق مائو، هوانگ هوآ داده شد که پسرش، هوانگبين، هم در هاروارد تحصيل کرد. در
آن زمان، نظام آموزشي چين به واسطه انقلاب فرهنگي و کمپين شريرانه مائو عليه
روشنفکران رو به نابودي بود.
امروزه،
دانشگاههاي چيني نه فقط بازسازي بلکه بسيار هم رقابتي شدهاند به نحوي که ورود به
آنها حتي براي آقازادههاي داراي رابطه هم بسيار سخت است. با اينحال، دانشگاههاي
آمريکايي هنوز مهره ماري دارند که آنها را در ميان بسياري نخبگان اقتصادي و
سياسي چين محبوب نگه ميدارد. بخشي از محبوبيت به اين دليل است که اين دانشگاهها
بسيار گران هستند. به گفته اليور شل - فارغالتحصيل هاروارد و مدير مرکز روابط
آمريکا- چين در موسسه آسيایی مستقر در نيويورک، مدرکي از هاروارد يا يکي از
دانشگاههايي که در رده آن، براي نخبگان چيني سمبل عاليترين درجه منزلت اجتماعي
محسوب ميشود. به گفته او، در چين «اشتياق زيادي نسبت به برندها وجود دارد. همانطور
که مردم ميخواهند لباسهاي مارک بپوشند، دلشان هم ميخواهد به هاروارد بروند.
فکر ميکنند رفتن به هاروارد، آنها را در قله زنجيره غذايي قرار ميدهد».
جذابيت
دانشگاههاي برند چنان زياد است که برخي از آقازادهها از داشتن کمترين رابطهاي
با دانشگاههاي کله گنده آمريکايي به خود ميبالند. به عنوان مثال، لي خيائولين
دخترِ لي پنگ، نخستوزير سابق و عضو سابق پوليتبورو، از اين که در دانشگاه MIT
به عنوان استاد مهمان بوده است بسيار به خود ميبالد.MIT ميگويد تنها سابقهاي که به نام فردي به نام
لي ثبت شده است، ثبتنام در يک دوره کوتاه است که مدرکي هم اعطا نميکند. اين
دوره براي همه مقامات اجرايي که «کنجکاوي روشنفکرانه» دارند باز است و تنها در
صورتي امکان حضور در آن ميسر است که 7500 دلار براي اين دوره 15 روزه پرداخت شود.
مساله نظم
و ترتيب
رفاه
آقازادههايي که در خارج درس ميخوانند، بدل به موضوعي مهم براي دولت چين شده
است. بو گواگو در آخرين سال تحصيلاش در آکسفورد دچار دردسر شد چراکه به درسهايش
توجه نشان نميداد. وقتي دانشگاه براي او کميته انضباطي تشکيل داد، سفارت چين در
لندن يک هيات ديپلماتيک سه نفره را به آکسفورد فرستاد تا درباره تحصيل بو در
کالج با ليول مذاکره کند. اين را يکي از
استادان آکسفورد به ما ميگويد که در ماجرا درگير بود و نخواست که ناماش فاش شود.
سفارت لندن درباره اين موضوع به ما توضيحي نداد. هيات سه نفره از بو دفاع کردند.
تاکيد داشتند که آموزش براي چينيها بسيار مهم است. کميته دانشگاه پاسخ داد که بو
بايد وقت بيشتري براي درس خواندن بگذارد و از پارتيدادناش کم کند. دخالت
ديپلماتهاي چيني کمکي به بو نکرد و در دسامبر 2008 او به دليل کمکاري در تحصيل
از اين دانشگاه اخراج شد. اين اخراج با توجه به قوانين آکسفورد به اين معنا بود
که او «حق تحصيل» در همه دانشگاهها را از دست ميدهد. بو که از خوابگاه دانشگاه
اخراج شده بود، به هتلي گرانقيمت در آکسفورد نقلمکان کرد. با اينحال، او اجازه
يافت که در امتحانات نهايي سال 2010 شرکت کند. عليرغم اين که اجازه نداشت در
کلاسها شرکت کند، بو در امتحانات خوب ظاهر شد و در نهايت مدرکاش را گرفت. يک
استاد دانشگاه آکسفورد که بو گواگو را در آن زمان ميشناخت، ميگويد: «او دانشجوي
باهوشي بود. در آکسفورد، او ناگهان شديدا احساس آزادي کرد و مانند همه افرادي که
در اين شرايط قرار ميگيرند، مانند چوبپنبه درِ یک نوشیدنی به هوا پرت شد».
ديگر آقازادهها، پروندههاي سبکتري داشتهاند.
در حياط
دانشگاه استنفورد در سيليکونولي، جاسمين لي ـ که پدرش، جيا کينگلين، چهارمين
فرد مهم پوليتبورو است و دائم در تقبيح روشهاي «غلط و فاسد» غربي نطق ميکندـ چنان شبيه آمريکاييها شده که قابل تشخيص نيست.
تصويرهایي که از او در اينترنت منتشر شده، او را در لباسي با طراحي کارولينا هرِرا
(طراح لباس ونزوئلايي و ساکن آمريکا) در يک مهماني در پاريس در سال 2010 نشان ميدهد.
مانند بو گواگو، او هم علاقهمند به اسبسواري است و سال گذشته که دانشجوي تازهوارد
استنفورد بود، عضو تيم سوارکاري اين دانشگاه شد. با اينحال، حضور محتاطانهاي در
دانشگاه دارد، درست مانند دختر شي در هاروارد. همشاگرديهايشان اين دو را درسخوان
و محتاط توصيف ميکنند. لي با دوچرخه به کلاس ميرود، با يک آمريکايي هماتاقي
است و عضو يک انجمن خيريه هم شده است. اغلب بعد از کلاس، وقتاش را به درسخواندن
همراه با ديگر اعضاي اين انجمن ميگذراند.
وقتي با
او در اتاق انجمن حرف ميزديم، تمايلي براي حرف زدن درباره مدتي که در آمريکاست و
يا آرزوهايش نداشت. او که بدون لهجه، انگليسي حرف ميزد، گفت که اول بايد با
خانوادهاش در چين مشورت کند.
پاشنه
آشيلِ حزب
تجمع
آقازادههاي چيني در دانشگاههاي آمريکايي، بهانهاي تبليغاتي به دست منتقدان حزب
کمونيست داده است؛ حزبي که خود را لاي پرچم چين پيچيده و معمولا آناني که انحصار
قدرتاش را به پرسش ميگيرند، پادوهاي خائن آمريکا ميخواند. به گفته مکفارکوهر
از دانشگاه هاروارد، اين تصور گسترده که نخبگان حزب از مقامشان استفاده ميکنند و
فرزندان و پولشان را به آنسوي آبها ميفرستند «پاشنه آشيل خطرناکي براي حزب»
است. رقيبان کينهاي حزب حاکم، مانند گروه معنوي فالون گونگ که از سوي دولت
غيرقانوني اعلام شده، از رواج شايعات درباره امتيازات فرزندان اعضاي حزب (که همهشان
هم درست نيستند) بسيار خشنودند؛ براي مثال، تلويزيون تازهتاسيس خاندان تانگ ـ
بخشي از امپراطوري رسانهاي گروه فالون گونگ- گزارش داده که 5/74 درصد فرزندان
مقامات ردهبالاي فعلي و سابق چيني - در سطح وزيرـ يا گرينکارت دارند يا توانستهاند
شهروندي آمريکا را کسب کنند. اين ميزان براي نوههاي مقامات به 91 درصد هم ميرسد.
منبع اين گزارش پست يک وبلاگ چيني ناشناس است که خودش هم به آمارهاي رسمي آمريکا
ارجاع داده و هيچ سازمان دولتي آمريکايي چنين آماري را منتشر نکرده است.
عليرغم
ترديدهايي که در مورد صحت اين گزارش وجود دارد، اين گزارش توفاني از واکنشها در
اينترنت به راه انداخته است. در وبلاگهايي که مانند توئيتر، اظهارنظرهاي کوتاه
را منتشر ميکنند، نوشتههاي بسياري در تقبيح دو رويي نخبگان حزب منتشر شده است.
بسياري از اين نوشتههاي فيالفور توسط ارتش سايبري چين (China’s army of
Internet censors) پاک ميشوند. اما آن مقدار اندکي که از
سانسور جان به در ميبرند، مانند اين نوشته کوتاه: « مقامات همهاش دارند سرمايهداري
و امپرياليسم آمريکايي را لعن و نفرين ميکنند اما زن و بچههايشان همين حالا به
آنجا مهاجرت کردهاند و برده آمريکاييها شدهاند».
نماد
افراط
مورد
ديگري که خشم عمومي را برانگيخت، مورد بو گواگو بود. در حالي که پدرش به عنوان
دبير حزب کمونيست در شهر چونگکينگ به شدت از احياي نئومائوئيسم حمايت ميکرد و
اصرار داشت که 33 ميليون شهروند اين شهر بايد دوباره به ارزشهاي رياضتکشانه سالهاي
اول حزب برگردند، عکسهايي از خود بو در پارتيهايي منتشر شد که در آنها بو مشغول
رقصیدن بود. بو، نماد افراط آقازادههاي چيني، از بهار گذشته ديگر به کلاس نرفته و
يک ماه پيش ديده شده که از يک ساختمان در حوالي هاروارد بيرون آمده است. براي
زندگي در اين ساختمان که دربانهايي با لباس يکدستِ فرم دمِ درش ايستادهاند بايد
ماهي بين 2 تا 3 هزار دلار پرداخت کرد. آدمهايي که بو را ميشناسند ميگويند او
مدتي است با نامزدش به هم زدهاست. نامزد وی، سابرينا چن، دانشجوي هاروارد و نوه
چن يون، بارون قدرتمند حزب است. چن يون قبل از مرگاش در سال 1995 به همراه
پدربزرگِ بو گواگو، بو ييبو، (يکي از مدافعان سرکوب نظامي دانشجويان معترض در
ميدان تيانآنمن) نهضتي تندروانه را عليه «نفوذ» ارزشهاي غربي کليد زد.
منبع: همشهری ماه