کد خبر: ۱۲۱۴۳۶
تاریخ انتشار:
رو در رو با فرهاد آييش

همیشه از كمدي مي‌ترسند

احترام، متانت، سواد و در يك كلمه دوست داشتني.اين واژه ها خلاصه شخصيت فرهاد آييش است. بازيگر و كارگردان توانايي كه جامعه فرهنگي و هنري ايران به آدمهايي از اين دست نياز بيشتري دارد.
بولتن نیوز : آدمهايي كه حضورشان مي تواند فضاي فرهنگ را گرمتر كند. آئیش در سال ۱۳۳۱ در شمیران متولد شد. او سال هاي زيادي از عمرش را در خارج از كشور گذارند و وقتي برگشت كوله باري از تجربه همراهش بود.شايد مجموعه همان تجربه ها و زندگي در نقاط مختلف دنيا باعث شد تا اين هنرمند سينما و تلويزيون وتئاتر چهره انعطاف پذيري به خود بگيرد. چهره اي كه حضورش براي علاقه مندان فرهنگ و هنر بسيار جذاب به نظر مي رسد.آييش در جشنواره تئاتر امسال نمايش«هفت شب مهمان ناخوانده در نيويورك» را روي صحنه آورده است. نمايشي كه با كارگرداني او در بخش و يژه حضور دارد.آنچه مي خوانيد گفتگوي دنياي اقتصاد با اين بازيگر،نويسنده و كارگردان است درباره وضعيت تئاتر در ايران.
 
 
به نظر مي‌رسد در سال‌هاي اخير تئاتر رشد قابل‌توجهي داشته و توانسته مخاطبان زيادي را جذب كند. فكر مي‌كنيد اين اتفاق چگونه شكل گرفت تا مردم دوباره به نمايش روي خوش نشان بدهند؟
يك سوي اين اتفاق مربوط مي‌شود به زمانه كه مدام در حال پيشرفت است. يك طرف ديگر قضيه هم اين است كه در همه جاي دنيا فضاي سياسي، اجتماعي و موقعيت تاريخي اقليمي جبري ايجاد مي‌كند كه باعث مي‌شود مردم به طرف چيزهايي بروند يا نروند. من حدس مي‌زنم كه الان جبري وجود دارد كه باعث شده است مردم كمي بيشتر به تئاتر علاقه نشان بدهند. دوستاني كه من را مي‌شناسند يادشان هست كه 15 تا 16 سال پيش هميشه پيش‌بيني مي‌كردم كه تئاتر ما در حال رشد است. در همان موقع پتانسيل بالقوه و يك پتانسيل بالفعل را مثال مي‌زدم. من ادعا مي‌كردم اين پتانسيل بالقوه وجود دارد اما بالفعل نشده است. هنوز هم معتقد نيستم به صورت كامل كه قابل‌تحسين باشد بالفعل شده باشد اما روز به روز در حال رشد است، ما مديران مختلفي در سال‌هاي گذشته داشتيم كه اگرچه تغييرات پي‌درپي مديريتي به تئاتر لطمه وارد مي‌كند، ولي در عين حال مديران با نگاه‌هاي مختلف آمدند و هركدام روي يك چيز خاصي كه بيشتر در ذهنشان شكل گرفته بود و درگيرش بودند انگشت گذاشتند و مواردي كه مدنظر آنها در دوران مختلف بود رشد كردند. نمي‌خواهم اسم ببرم اما مديراني بودند كه بعضي‌هايشان روي برگزاري جشنواره‌ها تاكيد داشتند و بعضي به جوان‌ها اهميت مي‌دادند و بعضي‌ها هم به وجود آوردن گروه و تيمي كار كردن هدف اصلي‌شان بود. مجموع اين كارها تاثير خودش را گذاشته است. حيف است ما فقط ايرادها را بگوييم وقتي كارهای مثبت هم انجام شده است.

در كنار فعاليت مديران، جامعه تئاتر چقدر تاثيرگذار بوده است؟

من همه اين موارد را گفتم تا به همين‌جا برسم.
مهم‌تر از همه بدنه خود تئاتر است. پيش‌بيني من در  16-15 سال پيش به خاطر حضور نسل جوان كشور بود كه در انقلاب به دنيا آمد. در انقلاب بزرگ شد. هر روز جامعه‌اش تغيير و تحولاتي داشته، در صورتي كه كشورهاي ديگر دنيا آنقدر تغيير و تحول نداشتند. اين تغييرات هم مي‌تواند مثبت باشد و هم منفي. شبيه ديناميت كه هم مي‌تواند تخريب كند و هم مي‌تواند پرانرژي باشد. خوشبختانه اين اتفاق در حال افتادن است.ما بايد به فال نيك بگيريم. الان سالن‌ها به مرور در حال اضافه شدن است و تقريبا همه اجراها پر مي‌شود و بايد از اين بابت خوشحال باشيم.

به نظر شما چه ويژگي‌هايي در آثار نسل جديد وجود داشت كه توانست اعتماد مخاطبان را جلب كند؟

ببينيد موضوعي را گفتم و حالا از زاويه‌اي ديگر آن را مطرح مي‌كنم. وقتي جامعه‌اي در حال تغيير است آدم‌هاي آن جامعه به ويژه نسل جوان پتانسيل‌هاي بيشتري پيدا مي‌كنند، جوان‌هايي كه در ايران زندگي مي‌كنند در شرايطي رشد كردند كه هر روز توجه‌شان به مسائل مختلف متمركز بوده است و در نتيجه پخته مي‌شوند. در كشور سوئد يا كشوري آفريقايي كه هيچ تغيير و تحولي در آن به وجود نمي‌آيد. انتظاري وجود ندارد كه جوان‌هايش حركت راديكال و بزرگي انجام بدهند. نكته ديگر مساله اينترنت و آشنايي نسل جوان با تكنولوژي و دنياي تئاتر غرب است كه خيلي تاثير گذاشت. يادم مي‌آيد سال‌هايي كه تازه به ايران آمده بودم، مرتب از من درباره چگونگي تئاتر غرب سوال مي‌كردند و كنجكاو بودند. الان من بايد به آنها زنگ بزنم و بپرسم در غرب چه خبر است. چون جوان‌ها از طريق اينترنت و ماهواره و کوچک شدن دنیای مجازی و تبدیل شدن دنیا به یک دهکده و دسترسی به اخبار و اطلاعات خیلی چیزها را حل کرده‌اند. دوباره تاکید می‌کنم ما در کشوری زندگی می‌کنیم که تغییرات زیادی در آن انجام می‌شود. خاطره‌ای در ذهنم وجود دارد که برایم جالب است. یادم می‌آید خبرنگاری آلمانی را سال‌ها پیش در ایران دیدم که می‌گفت هیچ کجای دنیا مثل ایران برای یک خبرنگار جذاب نیست. چون ایران آنقدر در حال تغییر و تحول است که هیچ جامعه‌شناس و سیاستمداری نمی‌تواند یک ماه یا دو ماه بعد را پیش‌بینی کند. همین نکته تاثیر می‌گذارد. جوان‌های ما در شرایط انقلابی به دنیا آمدند. شاید مشکلاتی وجود داشت و سختی‌هایی ایجاد شد اما باید قبول کنیم شرایط عادی نبوده است.

انگار همیشه کارهای بزرگ هم در شرایط سخت و بحرانی‌ انجام می‌شود.

در بیشتر مواقع همینطوری بوده است و بعضی مواقع هم جوری دیگر شکل گرفته است. دوره رنسانس در اروپا را هم نگاه کنید، دوره‌ای بوده که تغییر و تحولات اجتماعی در اروپا به وجود آمد و جامعه از حالت فئودالی به دادوستدهای سرمایه‌داری تبدیل می‌شد. تکنولوژی داشت به وجد می‌آمد و همزمان می‌بینیم شعر و نقاشی به کجا می‌رود. در همان دوره سینما آغاز می‌شود. به هر حال نمی‌توان این اتفاقات را دست‌کم گرفت، چون اتفاقات بزرگی است.

به خاطر همان شناخت‌ها است که بسياري از کارگردانان ترجیح می‌دهند نمایشنامه‌های خارجی را روی صحنه ببرند؟

 نمی‌دانم آیا اینگونه است یا نه. آیا اینطوری است؟

در خیلی از موارد این‌طوری است و کارگردان‌ها علاقه دارند متن‌ها خارجی را اجرا کنند.
خب ممکن است یک مقدار مساله ممیزی مطرح باشد. به هر حال در بدنه نسل جوان ما نویسنده‌های بسیار خوب وجود دارد. واقعا باید چشم‌هایمان را باز کنیم، ولی چرا کارگردان‌ها به طرف خارجی‌هاي بروند، لزوما دلیلی بر این مساله نیست که اتفاقات مهم در آن طرف بیشتر رخ می‌دهد. به نظر من کارهایی که در ایران نوشته می‌شود می‌تواند تاثیر شگرف‌ هم روی جنبش هنري و فرهنگی ایران و هم روی مخاطب داشته باشد.

جناب آییش شما هنرمندی هستید که سال‌ها خارج از کشور زندگی کرده‌اید و فضای آنجا را از نزدیک لمس کرده‌اید. آیا به نظرشما تئاترهایی که در ایرن روی صحنه می‌روند پارامترهای جهانی بودن را دارند. اصلا با نمایش‌های خارجی قابل‌مقایسه هستند؟

 بله، من فکر می‌کنیم این‌طور است. پارسال خانم طهماسبی بعد از مدتي که در اروپا بود و یک سری تئاتر هم در آنجا دیده بود، به ایران برگشت که بلافاصله در ایران هم چند کار دید و وقتی با هم حرف می‌زدیم می‌گفتیم که کار بعضی از جوان‌ها بسیار تاثیرگذارتر و قوی‌تر از کارهایی است که به صورت روزمره‌ در اروپا اجرا می‌شود. حالا دلیل اینکه گاهی از نظر کیفیت ممکن است نتوانیم قیاس کنیم و ضعف‌ها دیده شوند کاملا و صددرصد به مساله بودجه و مالی کار ارتباط پیدا می‌کند. وقتی بودجه بالاتر است کیفیت هم بالا می‌رود. شاید این مساله در مورد هر آدمی و هر موقعیتی صدق نکند، ولی معمولا بودجه به هر چیزی کمک می‌کند.
به هر حال اقتصاد مساله بسیار مهم و تعیین کننده‌ای است.

 همینطور است. بچه‌هالی ما با یک قران و دو قران کارهایی را انجام می‌دهند که جگر آدم را بیرون می‌کشند. آنها اگر پول داشته باشند و بتوانند تجربه‌های بزرگ کسب کنند، شک نکنید که در عرصه‌ جهانی هم می‌توانند خودشان را نشان بدهند. می‌توانیم مقایسه‌ای کوچک با سینما داشته باشیم. از شروع سینمای کیارستمی که می‌دانید با چه بودجه‌ای انجام می‌شود تا مي‌رسيم به سینمای فرهادی که باز هم می‌دانید از نظر بودجه و امکانات و تکنولوژی سینمایی خیلی از موقعیت ضعیف‌تری برخوردار بود، اما توانست در عرصه بین‌المللی خودش را نشان بدهد. به هر حال وقتی دست و بال بچه‌ها باز باشد، بهتر می‌توانند کار کنند.

به نظر شما در سال‌های اخیر درآمدزایی از تئاتر برای چهره‌های حرفه‌ای قابل‌قبول بوده است. یعنی طوری بوده که از نظر معیشت در تنگنا نباشند؟

 نه فکر نمی‌کنم. من معمولا جوان‌ها را می‌بینم که گله دارند. اگر بخواهیم از نظر اقتصادی در رفاه نسبی قرار بگیریم، باید حتما به سراغ سينما برويم، خودم مشكلي با اين مساله ندارم، چون هم سينما و تلويزيون را دوست دارم و هم تئاتر را. جوان‌هايي كه از راه تئاتر زندگي مي‌كنند گاهي همزمان در 2 تا 3 پروژه كار مي‌كنند و شما هم بايد يكسري كارهاي سينمايي و تلويزيوني داشته باشند. يادمان نرود كه بخش وسيعي از جوان‌هاي بااستعداد پشت درهاي تئاتر ايستادند و به دليل كمبود سالن و بودجه و...

من هميشه آدم خوش‌بيني بوده‌ام و تا همين‌جاي مصاحبه هم اين نكته را نشان داده‌ام و جنبه‌هاي مثبت تئاتر و مديران را مورد نظر قرار داده‌ام. با اين همه نمي‌شود چشم‌هايمان را ببنديم و ببينيم صدها جوان بااستعداد حتي نمي‌توانند تمرين خودشان را شروع كنند. اگر زماني اين پتانسيل به حركت دربيايد، موفقيت‌هاي بين‌المللي را هم شاهد خواهيم بود. واقعا مثال آب نديدند اما شناگران خوبي هستند حقيقت است. من واقعا فكر مي‌كنم ايران كشوري استثنايي است و نسل جوان هم نسلي استثنايي هستند.

 اخيرا بسياري از چهره‌هاي مشهور سينما به عرصه تئاتر بازگشته‌اند و شايد همين اتفاق بحث درآمدزايي مناسب در تئاتر را به وجود آورده باشد كه باعث شد چهره‌ها به حضور در صحنه تمايل داشته باشند.

نه اين‌طوري نيست. اولا يك مقدار نياز به گيشه بيشتر شده است و ما كارگردان‌ها بيشتر سراغ بازيگران شناخته‌شده مي‌رويم كه اين مساله نه تنها بد نيست، بلكه خيلي هم خوب است، چون باعث مي‌شود تئاتر هم رشد كند. در عين‌حال وضعيت سينما خيلي خراب است و بسياري از بازيگران سينما بيكار هستند. از طرفي فيلمنامه خوب خيلي كم است و از طرفي هم كار وجود ندارد. نمي‌دانم چرا فيلمنامه‌ها هر روز بدتر مي‌شود. همين باعث مي‌شود يك مقدار بازيگران سينما به سمت تئاتر كشيده شوند اما اينكه تئاتر از نظر مالي هنرمندان را در رفاه حتي سطح پايين قرار دهد به اعتقاد من خنده‌دار است.

شما يكي از كمدين‌هاي محبوب كشور در عرصه سينما و تلويزيون هستيد، در صورتي كه كمدي در تئاتر ايران جايگاه مطلوبي ندارد. آيا مي‌توان با توليد و طراحي كمدي‌هاي فاخر در تئاتر به رشد اين حوزه و در نتيجه جذب مخاطبان وسيع‌تر به تئاتر كمك كرد؟

 ببينيد من هميشه رنج مي‌برم كه در يك جمله جذب مخاطب و كلمه كمدي کنار هم قرار مي‌گيرند. اين مساله همان نگاه هميشگي وسيله بودن كمدي را نشان مي‌دهد. بعضي‌ها قريحه كمدي دارند و بعضي‌ هم دوست ندارند، بعضي‌ها هم به خاطر فرصت‌طلبي مي‌خواهند سمت كمدي بروند و بعد هم با نگاه كاسب‌كارانه و اينكه ببينيم مردم چه چيزي را دوست دارند تا همان را به خوردشان بدهيم جلو مي‌روند كه اين نكته نه تنها باعث رشد و تعالي نيست، بلكه بيشتر به خيلي چيزها لطمه مي‌زند. به نظر من در ايران خود هنرمندان از كلمه كمدي استفاده نمي‌كنند و مي‌ترسند و مي‌گويند كار ما طنز است. در حالي كه طنز براي آثار ادبي به كار برده مي‌شود. در واقع از اسم كمدي مي‌ترسند و بعد منتقدان ما هم به محض اينكه كاري كمدي است، قبل از آنكه بخواهند كوچك‌ترين انعطافي را نسبت به آن كار داشته باشند شمشير مي‌كشند. هميشه كمدي به عنوان چيزي بوده كه حقير است. بنابراين يك كمدين به غير از اينكه در راهش با چالش‌هاي خاص خود مواجه است، همواره مخالفت‌هاي پنهاني را هم از سوي منتقدان و همكاران و... احساس مي‌كند. از طرفي هم گرايش توسط مخاطبان وجود دارد كه از هر نوع كمدي استقبال مي‌كنند چون با آن مي‌توانند ذره‌اي از خستگي و كسالت خود را فراموش مي‌كنند. اين اتفاق هم باعث مي‌شود كمدين‌هاي ما دنبال چالش بيشتري نروند و بيشتر بر اساس قانون عرضه و تقاضا عمل كنند. در نتيجه چالش خودشان و ژانري كه در آن كار مي‌كنند ناديده گرفته مي‌شود و كسي با پرچم نوآوري و اين مساله كه كمدي آنها امضا داشته باشد حركت نمي‌كند. شما نگاه كنيد در دنيا كساني كه كمدي‌هاي بزرگ را اجرا كرده‌اند. هر كدام صاحب امضا و نگاه خاص خود هستند، همان‌طور كه هنرمندان ما در نقاشي و سينما و مجسمه‌سازي و شعر و... سبك‌هاي مختلف و امضا و سليقه خود را دارند، در عرصه كمدي تئاتر، تلويزيون و سينما هم مي‌توانيم ژانرهاي مختلف و امضاهاي مختلف و سليقه‌هاي متفاوتي داشته باشيم. متاسفانه اين مساله در ايران اهميتي پيدا نكرده است، چون هميشه به كمدي با چشم حقارت نگاه شده است، به همين دليل كمدين‌هاي ما هم نه اينكه با اين نگاه موافق باشند، ولي كلافه مي‌شوند و مي‌برند. در واقع از منتقد و نقد مي‌برند و سرسري عبور مي‌كنند، يعني با خودشان مي‌گويند همين كه پولي درمي‌آوريم و دور هم خوشحال هستيم و مردم را هم مي‌خندانيم كافي است. درصورتي‌كه اين كافي نيست و بايد هنرمند در اثر هنري، نوآوري به وجود بياورد، چالش ايجاد كند، زيبايي‌شناسي‌هاي جديد در كمدي شكل بدهد، نه اينكه ببيند مردم چه چيزي را دوست دارند و همان را بدهيد و پول دربياوريد.

 به هر حال از اين بحث‌ها كمي فاصله بگيريم و به اجراي نمايش «هفت‌ شب مهمان ناخوانده در نيويورك» برسيم كه در بخش ويژه جشنواره حضور دارد. اگر ممكن است كمي درباره اين اثر حرف بزنيد.

اين كار را من حدود 20 سال پيش در خارج از كشور نوشتم. درواقع براساس شناختي كه از آقاي نصيريان داشتم، براي ايشان نوشتم. اصلا قبل از آنكه دست به قلم ببرم با آقاي نصيريان صحبت كردم و طرحم را گفتم و با پشتوانه اين هنرمند نمايشنامه را نوشتم و جلو رفتم. اين نمايش كاري است كه كمي متفاوت از بقيه كارهاي من است. تنها كاري از نوشته‌هاي من است كه داستان شروع،  وسط و پايان دارد و به قول معروف مي‌گويند ارسطويي است. البته من چنين تقسيم‌بندي‌هايي را انجام نمي‌دهم. خيلي از كساني كه با من آشنا هستند تعجب مي‌كنند كه چنين اثري را نوشته‌ام، ولي اين كار براي من استثنا است. از نظر ساختاري در اين اثر آنقدرها خودم را به نسبت بقيه آثارم به چالش نكشيده‌ام، ولي از نظر بنيه كار و نگاهي كه پشت آن است، خيلي راضي‌ام و دوستش دارم. درواقع بخشي از شخصيت و تاريخ زندگي‌ام در آن وجود دارد و چون خيلي هم شخصي است، راحت بر دل مي‌نشيند و هميشه مخاطب خوبي داشته است. اين نمايش را در آمريكا نوشتم و توري گذاشتيم و در شهرهاي مختلف آمريكا و اروپا روي صحنه برديم و بعد به ايران آورديم و 20 سال پيش در سالن اصلي تئاتر شهر هم اجرا كرديم. 12 سالي گذشت و دوباره به فكر افتاديم كه يك بار ديگر اجرايش كنيم كه چند ماه پيش اين اتفاق افتاد و خوشبختانه با استقبال هم روبه‌رو شد.

آيا آقاي نصيريان هم در اين اثر حضور متفاوتي نسبت به آثار قبلي خود دارند.

ببينيد. ما حضور خيلي متفاوتي نداريم، ولي اين اثر كاري است كه خيلي دلي و حسي انجامش داديم كه در نتيجه به دل نشسته است. قبل از هر كسي هم به دل من و خود آقاي نصيريان نشسته است. ما هيچ ادعاي بزرگي در مورد اين كار نداريم. نمايشي بسيار ساده همراه با داستاني عادي است، البته پر از عشق و شور. از نظر ساختار تئاتري خيلي قابل‌بحث نيست. بيش از نظر حس دروني و شايد بتوان گفت از لحاظ بازيگري و ارتباط با مخاطب قابل‌تامل باشد.

چرا در جشنواره فقط يك اجرا داريد؟

نمي‌دانم. ما چون حدود 40 تا 50 اجرا داشتيم كه از ما خواستند كه در جشنواره هم اجرا داشته باشيم و در نتيجه خودمان هم ترجيح مي‌داديم يك اجرا يا در نهايت دو اجرا داشته باشيم.
 آقاي نصيريان در هفته گذشته عنوان كردند به دليل آلودگي هوا امكان حضور در جشنواره و اجراي اين نمايش را پيدا نمي‌كنند. آيا اين مساله صحت دارد؟

نه. آقاي نصيريان در اجراي قبلي مشكل تنفسي پيدا كردند كه مرتب سرفه مي‌كنند و چون به‌شدت آدم مسووليت‌پذيري هستند خيلي نگرانند كه اجراي خوبي نداشته باشند، ولي به ياد بياوريد كه دستشان شكست و بعد از دو روز با دست گچ‌گرفته روي صحنه حاضر شدند. در صورتي كه نيازي به اين كار نبود و سلامتي ايشان هزاران هزار برابر براي ما تئاتري‌ها و سينمايي‌ها ارزش دارد. براي من هم همين‌طور بود. اجراي نمايش مصادف با فوت مادرم بود و من فقط دو شب روي صحنه نيامدم كه واقعا در آن دو شب نمي‌توانستم كار ديگري انجام بدهم. به هر حال آقاي نصيريان مي‌توانند اجرا داشته باشند و من نمي‌دانم چه شايعه‌اي بوده كه در روزهاي اخير مرتب به آن دامن زده شد.

اين خبر در خبرگزاري‌ها مطرح شد و به خاطر شاخص بودن آقاي نصيريان طبيعي هم بود كه موردتوجه قرار بگيرد.

بله. ايشان انسان بسيار شريف، صريح و بسيار صادقي است. مثلا از ايشان پرسيده‌اند حالتان چطور است كه در جواب گفتند حالم خوب نيست و مشخص است وقتي كسي مريض باشد نمي‌توانند روي صحنه برود، كما اينكه اين اتفاق براي هر كسي مي‌تواند بيفتد. آقاي نصيريان در گذشته ثابت كرده‌اند كه براي هر دليل كوچكي از اجراي نمايش سرباز
نخواهند زد.
 
 
منبع : دنیای اقتصاد
 
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین