کد خبر: ۱۱۷۹۱۰
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
چالش‏های مدیریتی و سبک مدیریت احمدی‏ نژاد در گفت وگو با محمد سلیمانی:

سهم‏خواهی از قدرت ریشه اصلی سوالات و استیضاح‏ های مجلس بود

بیانی شیرین و دلسوزانه دارد. دکتر محمد سلیمانی روزگاری سکان وزارت ارتباطات دولت نهم را در دست داشت و امروز نماینده مردم تهران در مجلس نهم است.

به گزارش رجانيوز، با او فراز و نشیب‌ها، چالش‌های مدیریتی و سبک مدیریت در دولت احمدی‌نژاد را به بحث گذاشتیم. متن این گفت‌وگو كه با نشريه اصولگرا انجام شده است را در ادامه می‌خوانید.

+ برای شروع خوب است بدانیم شما چگونه بر مسند وزارت تکیه زدید، آیا آشنایی شخصی شما با رئیس‏جمهور موجب انتخاب شما شد یا اینکه نحوه انتخاب شما به صورت دیگری بود؟
 
دلیل اصلی انتخاب من طبیعتاً شناخت آقای احمدی‏نژاد از من بود چراکه  هر دوی ما نزدیک 20 سال در دانشگاه علم و صنعت همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتیم.
 
+ گویا به بعضی از آقایان، وزارتخانه‏های متفاوتی پیشنهاد شده بود. آیا از ابتدا به شما وزارت مخابرات پیشنهاد شد؟
 
من هیچ وقت دنبال مسئولیت ندویدم، از سال 62 که فعالیت من در دانشگاه علم و صنعت شروع شد، همواره مسئولیت اجرایی داشتم اما دنبال هیچ کدام نرفتم؛ یادم هست سال 72 وقتی وزیر علوم پیشنهاد داد تا معاون دانشجویی وزارت علوم شوم واقعاً قبول نکردم و2هفته به بهانه مسافرت خودم را غیب کردم تا شاید ایشان کس دیگری را انتخاب کند.
 
در سال 84 وقتی احمدی نژاد رئیس‏جمهور شد من حدس می‏زدم که ایشان احتمالا سراغ من هم بیاید لذا در همان موقع یعنی مرداد ماه و در اوج گرما به شهر  پدر و مادرم رفتم که در منطقه‏ای گرم و خشک بود.
 
آقای احمدی‏نژاد شماره من را پیدا کرده بود و گفت فردا به نهاد ریاست‏جمهوری بیا بلافاصله گفتم من الان بیش از 1200 کیلومتر با شما فاصله دارم ایشان گفتند کی می‏آیی؟ گفتم شاید هفته آینده با این وجود 10 روز بعد به تهران رفتم.
 
+ پشت تلفن طرح موضوع کردند؟
 
نه ولی می‏شد حدس زد، شاید فرد بهتری انتخاب می‏کردند و تکلیف از گردن من برداشته می‏شد به هر حال باز هم با من تماس گرفتند و من به دیدار ایشان رفتم. اصرار کردم که افراد مناسب‏تری انتخاب کنند حتی چند پیشنهاد هم دادم اما ایشان تصمیم خود را گرفته بود و به من تکلیف کردند.
 
+ پس از ابتدا با توجه به تخصص شما وزارت مشخصی را پیشنهاد دادند؟
 
بله.
 
+ آقای احمدی نژاد قبل از واگذاری مسئولیت، درخواست مشخصی از شما نداشتند؟
 
نه. فقط برنامه خواستند.
 
+ یکی از مواردی که درباره شخص احمدی‏نژاد مطرح می شود این است که ایشان در کار وزرا خیلی دخالت می‏کنند این ادعا تا چه حد مبتنی بر واقعیت است و آیا دخالت‏های رئیس‏جمهور مثبت محسوب می‏شد یا منفی؟
 
به هر حال رئیس‏جمهور مسئول است، کلمه دخالت به نظرم کلمه مناسبی نیست؛ رئیس‏جمهور باید وزرا را مدیریت کند سوال بپرسد و اطلاع بدست آورد، برنامه‏ها را تایید کند، نظارت کند و... رئیس‏جمهور که فرد تشریفاتی به حساب نمی‏آید. باید بپذیریم که در فانون اساسی ما رئیس‏جمهور یک نقش مهم و والای اجرایی دارد.
 
اما شاید آنچه سوال‏برانگیز باشد دخالت در نصب و عزل مدیران باشد، من باید صراحتا بگویم در حوزه ما هیچ نمونه‏ای وجود نداشت.
 
+ بقیه وزرا چه‏طور؟ هنگامی که با هم به صورت صمیمانه صحبت می‏کردید، دیگر وزرا انتقادی نداشتند؟
 
بعید می‏دانم. تیمی کار کردن الزامات خاص خود را دارد. به هر حال رئیس‏جمهور به سفر استانی می‏رفتند و گزارشات مختلفی به ایشان می‏رسید و بخش بازرسی بررسی می‏کرد. وزیر مربوطه هم حضور می‏یافت و گزارش می‏داد. این دخالت نیست؛ بلکه ویژگی مثبت رئیس‏جمهور است که بداند در وزارتخانه‏ها چه اتفاقی رخ می‏دهد.
 
+ این برای من جای سوال دارد که بعضی‏ها تا زمانی که در دولت بودند به مانند شما صحبت می‏کردند اما از زمانی که از دولت به هر نحوی بیرون آمدند به سیاق دیگری سخن می‏گویند، آیا آن موضع‏گیری‏ها به علت حفظ مسئولیت بوده یا این افراد چرخش 180 درجه‏ای داشتند؟
 
به نظرم در زمان مسئولیت نوع نگاه‏ها دقیق‏تر است. درست است که ملاحظاتی وجود دارد، اما اگر بعد از عزل بیاید بگوید من در طول 6 سال وزارتم از اول تحت فشار بودم و...
 
خوب ول می‏کردی می‏رفتی! اعتراض می‏کردی! چطور در مصاحبه‏های دوران وزارت می‏گفتی کاملا هماهنگ هستیم؟! بعد از عزل می‏گویند کاملا تحت فشار؟! این‏ها به نظرم بی‏معرفتی است.
 
در دولت‏ها همیشه مرسوم بوده یعنی چه در دولت سازندگی و چه در دولت اصلاحات من یادم هست که حتی رئیس دانشگاه وقتی می‏خواست معاون برای خود بگزارد باید با وزیر هماهنگ می‏کرد.
 
+ برخلاف این امر که می‏گویند در دوران اصلاحات مسئولین استقلال داشتند...
 
روسای دانشگاه‏ها و دیگر مسئولین هنوز زنده هستند. من به علت سابقه معاونت در وزارت علوم با روسای دانشگاه‏ها در ارتباط بودم و تمام روسای دانشگاه‏ها به این نکته تاکید می‏ورزیدند. آنها را پیدا کنید همه تاکید می‏کنند. حتی وزرای آن ایام هم معترف هستند که برای انتخاب معاون خود باید با رئیس‏جمهور هماهنگ می‏کردند.
 
نمی‏گویم بد است ها!  به هر حال رئیس‏جمهور باید در جریان انتخاب معاونین وزرا باشد.
 
+ هماهنگ و مطلع باشد یا خود رئیس‏جمهور انتخاب کند؟
 
به هر حال رئیس‏جمهور بررسی می‏کند که می‏تواند این معاون به دولت کمک کند، اما در همین حد مورد قبول و انتظار هم در دوران من نبود یعنی حتی من چک هم نکردم، ایشان هم نخواستند!
 
+ این نکات شاید برای شما عادی محسوب شود اما با نگاه‏های حاکم تفاوت جدی دارد. هنگامی که مطبوعات و برخی از اظهار‏نظرها را برسی می‏کنیم، می‏خوانیم که رئیس‏جمهور حتی تحمل شنیدن "نه" را هم ندارد و به دنبال وزرایی هستند که تنها چَشم بگویند.  در این رابطه و این نوع نگاه هم توضیح بفرمایید.
 
انسان طبیعی است که دچار خطا و اشتباه باشد. اما اگر یک خطا را در مقابل 99 اقدام مثبت بزرگ کنیم و 99 را در مقابل یک نادیده بگیریم این کمال بی انصافی است. من در دوران وزارتم نه به کسی بدهکارم و نه طلبکار، ولی می‏دیدم آقای احمدی‏نژاد چند ویژگی خوب داشت، اولا اطلاعات خود را تنها از یک کانال نمی‏گرفت و ما هم همین کار را می‏کردیم .
 
یعنی منِ وزیر، تنها از معاون خود اطلاعات نمی‏گرفتم  واین نکته مثبتی است. حالا ممکن است خطا هم داشته باشد.
 
+ اگر در این رابطه مثال و خاطره‏ای هم دارید بیان کنید
 
آقای رئیس‏جمهور در رابطه با یکی از معاونین من یک یادداشتی دادند، معلوم بود که از یک کانالی به ایشان اطلاع داده بودند و خب رئیس‏جمهور خواهان برکناری ایشان بودند.
 
من با ایشان ملاقات کردم و هم گزارش کتبی دادم و هم گفتم که این اطلاعات از هر جا آمده غلط و دروغ است و توضیح دادم ایشان قانع شدند و حتی تشکر کردند و تا آخر هم کنار ما بودند و اتفاق دیگری هم رخ نداد.
 
من یکبار از دولت بیرون آمدم در خیابان پاستور کسی یک نامه به من داد یادم هست که در همان ماشین و همان زمان که حدود ساعت 8 شب بود نامه را خواندم؛ 20 مورد در رابطه با یکی از شرکت‏های وابسته به ما گزارش شده بود. اگر از آن 20 مورد 2 مورد هم درست بود باید آن مدیر برکنار می‏شد. مثلا در آن نامه نوشته شده بود  مدیر عامل پاداش 20 میلیونی به هیئت مدیره داده است. چک کردن آن ساده است چون حساب مالی مشخص است، دیدم دروغ است. خب سه مورد آن کذب محض بود و تمام کانال‏های مختلف شهادت بر کذب گزارش می‏دادند ولی خب چون غلط بود 17 تای دیگر را هم بررسی نکردم.
 
+ آیا رئیس‏جمهور در حوزه مدیریت شما تصمیمی گرفته بودند که شما مطلع نباشید و بعداً مطلع شوید؟
 
اصلا یادم نمی‏آید، یعنی اگر بود که در ذهنم می‏ ماند.
 
+ داشتید ویژگی‎های احمدی‏ نژاد را بر می شمردید گفتید یکی این بود که از کانال‏های مختلف اطلاع می گرفتند.
 
بله. این نکته مثبتی است. این ویژگی را مقام معظم رهبری هم دارند، این شیوه خوبی و الگویی برای مدیران است. به هر حال ممکن است وزیر هم کانالیزه شود.
 
دیگر دیدار مردمی بود، و دیدار وزیر با مردم امری بود که در دولت نهم پا گرفت.
 
+ تا چه حد موثر بود؟
 
خیلی؛ درست است که در هفته ما نمی توانستیم بیش از 20 نفر را ملاقات کنیم، اما اینها یک اطلاعاتی می‏دادند که ما از آن استفاده می‏کردیم و نارسایی‏ها شناسایی می‏شد و ما تلاش می‏کردیم این روند را اصلاح کنیم.
 
مدیران به علت عادت به سیستم اداری بعضی مشکلات را نمی‏دیدند، همچنین برخورد بد مدیران را بررسی می‏کردیم و بازرسی مخصوص اخطار می‏داد.
 
همچنین بازدیدهای سر زده هم یکی از ویژگی‏های دولت نهم و دهم بود. این امر موجب آشنایی با مشکلات مردم بود و مدیریت در صحنه بود.
 
اجازه بدهید با ذکر خاطره‏ای به اهمیت این بازدیدها اشاره کنم. یک بار در بازدید سر زده از مرکز مخابراتی دردشت در شرق تهران یک خانوم جلوی من را گرفت و خیلی محترمانه گفت بیش از 2 سال است که یکصد و سه هزار تومان پرداخت کردم با این وجود هنوز تلفن ثابت من وصل نشده و هر دفعه می‏گویند ماه بعد، آقای وزیر، این ماه بعد کی تمام می‏شود؟!
 
این حرف برای من خیلی سنگین بود، تلفن یک کار خدماتی است. همه باید داشته باشند. کسی نباید از آن محروم باشد، درست است که سال 84 و ابتدای وزارت من بود ولی برای من خیلی مهم بود، تشکر کردم و به دفتر کارم رفتم اول یک آمار گرفتم تا متوجه شوم چند نفر مثل این خانوم هستند؟ دیدم در تهران و کرج بیش از 700 هزار نفر مثل این خانوم در نوبت هستند!
 
حتی 3 سال هم در برخی نقاط بودند، دیدم اگر قرار باشد تک‏تک مشکل اینها را حل کنیم اگر کل ثانیه‏های 4 سال را هم کار کنیم باز هم مشکل حل نمی‏شود. باید یک کار اساسی صورت می‏گرفت، نمی‏خواهم بحث منحرف شود ولی در عرض 15 ماه نه تنها  در تهران بلکه در کل کشور دریافت تلفن به روز شد. اگر این خانوم این طور با من صحبت نمی‏کرد من هم مثل وزرای قبلی دوزاریم نمی‏افتاد که چه خبر است.
 
یک مثال دیگر، یکی آمد گفت ببخشید آقای وزیر! بند انگشتش را نشان داد. گفت این سیم کارت اندازه بند انگشت است! شما دارید 400 هزار تومان می‏فروشید! چرا؟! می‏ارزه؟
 
درست است که عامیانه حرف می‏زد اما حرف ثقیلی بود، بحث بر سر بزرگی و کوچکی نیست. دیدم راست می‏گوید. هیچ جای دنیا اینطور نیست، آنقدر کار کردیم تا هر دکه‏ای سیم کارت یکی بخر دوتا ببر را با کمترین هزینه  ارائه کرد. این در دوران ما بود، سیم کارت سال 73 وارد کشور شده بود ولی در همان مدت کوتاه ما توانستیم رشد خوبی داشته باشیم.
 
برخی معتقدند ارتباط و دیدار مردمی وقت‏گیر است، بله برای مدیران لوکسی که در کاخ می‏نشیند این دیدارها ناخوشایند است؛ اما معلوم شد نه تنها ارتباط با توده‏های مردم وقت‏گیر نیست بلکه کمک هم می‏کند.
 
+ البته پر رنگ شدن نقش دیدارهای مردمی شاید پیامی دیگر هم داشته باشد؛ اینکه سیستم دیوان‏سالاری کشور به حدی بیمار است که فرد با مراجعه به مراکز عادی نمی‏تواند مشکل خود را حل کند و اطلاعات نارسایی‏های موجود به صورت سیستماتیک به دست مقامات عالی رتبه نمی‏رسد.
 
درست است، اگر کسی بتواند دیوان‏سالاری ایران را حل کند، بله. اما کسی تا به حال توانسته؟! دیوان‏سالاری ایران لَخت، پیچیده و ناکارآمد است.
 
+ چرا؟
 
با ذکر یک خاطره به قسمتی از جواب اشاره می‏کنم. چندی پیش قرار بود به بلژیک بروم که یکی از اساتید گفت مراقب و آگاه باش که سیستم دیوان‏سالاری آنجا لَخت و کند است؛ پرسیدم چرا، مگر شما آنجا بودی؟ آن استاد در پاسخ گفت: «نه»؛ ولی در تاریخ خواندم بوروکراسی ما را آنها درست کردند؛ لذا استدلال  می‏کنم که بوروکراسی خودشان هم لخت باشد، اتفاقا دیدم که درست می‏گوید.
 
در اروپا بوروکراسی بلژیک از دیگر کشورها لخت‏تر است. البته یک تفاوت با ما دارند که بالاخره آنجا هر چند کُند ولی کار انجام می‏شود ولی برای ما اصولا جواب نمی‏دهد.
 
+ مشکل چیست آیا مشکل فرهنگی است یا کمبود نظارت، ضعف مدیریت یا...
 
 همه این موارد را شامل می‏شود. شما الان به یک اداره بروید ساده‏ترین کار را درخواست کنید. کارش 2 دقیقه نیست ولی می‏گوید فردا بیا!
 
همین آموزش دانشگاه بروید بگویید ریز نمرات را می‏خواهم. بدون اینکه فکر کند می‏گوید 10 روز دیگر بیا!
 
خطا کار یکی دوتا نیست که...!
 
+ اگر اینطور نگاه کنیم که مشکل هیچ وقت حل نمی‏شود؟!
 
بله.  به این راحتی‏ها نیست. برای اصلاح این فرهنگ کارمندی باید عزم ملی ایجاد شود.
 
+ با خصوصی کردن مشکل حل می‏شود؟
 
نه؛ آن هم زیر میزی دارد و مشکلات دیگر، بخش خصوصی هم همین الان کلی مکافات دارد.
 
+ در روز آخر مدیریت شما نسبت به روز اول، چقدر مشکل دیوان‏سالاری در وزارت‏خانه شما حل شد؟
 
به یک حدی، دقت کنید دیوان‏سالاری آن نیست که آن خانوم چند سال در نوبت بود امکاناتی نبود که بدهند. تلاشی برای توسعه صورت نگرفته بود. دیوان سالاری یعنی کاری که یک روزه باید انجام شود 2 هفته و اگر هم پیگیری نکنی اصلا انجام نمی‏شود.
 
+ چالش‏های مدیریتی شما به عنوان یک مدیر عالی چه بود؟
 
اولین کارم این بود که یک بازرسی ویژه تشکیل دادم. افراد این مجموعه را از بیرون آوردم تا ارتباطی با دیگران نداشته باشند و بدانند که ماندنی هم نیستند. در واقع نفعی نداشته باشند ولی منصف، معتمد و متخصّص باشند. همه می‏دانستند مجموعه بازرسی حرف الکی نمی‏زند.
 
دیگر آنکه همواره به دنبال تفاهم و ایجاد انگیزه بودیم و چشم‏انداز کارها را روشن می‏کردیم. وقتی زیرمجموعه توجیه باشد به جای آنکه با زور به دنبال کار برود با میل خود پیگیر امور می‏شود. باید مدیران بدانند که تنها با بخشنامه نمی‏توان کارکرد .
 
من از خانواده تمامی مدیران کشور حداقل یک بار تشکر کردم، مدیران جزء و میانه و.. . هدیه به همسران می‏دادیم چراکه حمایت خانواده تاثیر به سزایی دارد. با بیش از 2 هزار مدیر حضوراً گپ زدیم چراکه در کنار نظارت به دست آوردن دل مدیران می‏تواند موجب شود اتفاقات بزرگ و خوبی صورت پذیرد. متاسفانه بعضی از مدیران رابطه خوبی با زیرمجموعه خود ندارند. ارتباط و تقدیر هم باید حضوری باشد نه مکاتبه‏ای و با نامه.
 
در سیستم باید آدم‏های توانمند را پیدا کرد، من نمی‏گویم تمامی انتصاب‏ها ولی با ذره‏بین انسان‏های کارآمد را شناسایی کردیم. اولا جا انداخته بودیم که افراد توانمند و آماده خدمت اعلام آمادگی کنند و از سوی دیگر ما هم به دنبال مدیران کارآمد بودیم. در این دوره ما 50 مدیر جدید و توانمند را شناسایی کردیم. این مدیران در سطح استان به حدی کارآمد و متخصص هستند که هر کسی آنان را می‏بیند، عاشق آنها می‏شود.
 
+ این مدیران تا چه حد با خط و مشی سیاسی دولت همراه بودند؟ آیا این امر برای شما اهمیت داشت؟
 
خط مشی سیاسی دولت مشخص بود اما برای ما اصلا این موارد مهم نبود. اگر کسی می‏آمد می‏گفت من در ستاد انتخاباتی فعال بودم، برای من 2 زار ارزش نداشت. توانمندی، سالم بودن و اینکه حالا انحراف سیاسی نداشته باشد ملاک بود نه چیز دیگر.
 
+ اگر مثلا مدیر شما سابقه عضویت یا همکاری با کارگزاران سازندگی داشت...
 
ما به اختلاف‏سلیقه‏ها احترام می‏گذاشتیم، البته سلیقه حاد سیاسی تفاوت دارد. کسی که قصد داشته باشد تا سیستم را وابسته به تشکیلات بکند قطعا جلویش می‏ایستادیم ولی نظرات شخصی افراد محترم بود.
 
+ با این تفسیر مدیران خود را تفتیش عقاید نمی‏کردید؟
 
هرگز، خود آنها وقتی دولت را می‏دیدند و قصد خالص در خدمت را با چشم خود می‏دیدند تحت تاثیر قرار گرفته و ناخودآگاه هماهنگ می‏شدند.
 
+ یکی از موارد انتقادی نسبت به سبک مدیریتی دولت و رئیس‏جمهور، نبودِ ثبات مدیریتی است؛ نظر شما در مقابل این دیدگاه چیست؟
 
به هر حال ثبات مدیریتی مهم است. اگر انتخاب اول درست باشد می‏تواند منجر به ثبات مدیریتی شود ولی اگر در انتخاب اشتباه کنید یا باید کار را رها کنید یا باید تغییر ایجاد کنید.
 
+ حجم بالای تغییرات در دولت نهم و دهم...
 
در دولت نهم زیاد نبود، یک اشتباهی که صورت گرفت آن بود که گفتند برنامه را به 2 نفر بدهید و با اینها مذاکره کنید، گفتم من نیستم.
 
+ آقای مشایی هم جزء آن دو نفر بود؟
 
نه ؛ دو نفر از وزرا بودند، نمی‏دانم کس دیگری هم مثل من بودند،یا نه؟! اما من برنامه خود را با آنها هماهنگ نکردم. یک نفر در میانه دولت نهم عوض شد و دیگری هم در دولت دهم به کارگیری نشد.
 
+ مطرح است اصولا بعد از روی کار آمدن هر دولتی احزاب و گروه‏ها دارای سهمیه از وزرا و قدرت هستند و اکنون نیز طرح دولت وحدت ملی نشأت گرفته از همین دیدگاه است، این دیدگاه چه آسیبی به مدیریت کشور می‏زند؟
 
به کشور آسیب وارد می‏کند. ما حزب نداریم. حزب‏های ما فولکسی و نهایتا مینی‏بوسی است، اینطور نیست که یک جمعیت فراگیر هم‏فکر وجود داشته باشند. این‏ها بیشتر باند هستند. اگر باندی بخواهد در دولت عنصری بِکارَد مشخص است که کشور ..
 
 + این باندها به شما به عنوان یک وزیر چقدر فشار وارد می‏کردند؟
 
به هر حال فشار می‏آوردند. یکی از کارهای آنها لابی کردن بود.
 
+ شما تا چه حد تن می‏دادید؟
 
در حوزه ارتباطات چون تخصص خیلی مهم است این مباحث کمتر است، اینجا مدیر مخابرات حتما باید تخصص داشته باشد، آدم‏های این باندها خوب حرف می‏زنند ولی کار بلد نیستند.
 
+ یکی از  مباحث نیز خرد شدن قدرت است. بر مبنی اصولِ سیاست در کشورهای پیشرفته خرد شدن قدرت موجب پیشرفت و حاکم شدن دموکراسی می‏شود؛ در حالی که در کشورهای جهان سوم خرد شدن قدرت به معنای افزایش واسطه‏گری لابی‏ها و فشار بیجا به مدیران اجرایی است.
 
در اینجا یک نکته ظریف وجود دارد. در کشورهای اروپایی دشمن خارجی وجود ندارد و کشورها در امور داخلی یکدیگر دخالت نمی‏کنند. کسی از بیرون نمی‏آید احزاب را بخرد. اما در کشورهای جهان سوم می‏آیند تمام آدم‏های احزاب را می‏خرند. نکته اصلی این است اگر دشمن خارجی نباشد، تشکیل حزب خوب است.
 
+ می‏دانم با توجه به اینکه هم اکنون نماینده مجلس هستید، پاسخ به این سوال کمی دشوار است؛ اما در زمانی که وزیر بودید آیا به مجلس به چشم فرصت نگاه می‏کردید یا تهدید؟
 
مجلس ما مشکل دارد مشکل باید حل شود. من راهکار به ذهنم می‏رسد ولی پیچده است. البته از مضرات دموکراسی نیز به حساب می‏آید. شما انتخابات مجلس را نگاه کنید، کسی که تبلیغ بیشتر کند احتمال رای آوردنش بیشتر است. دیگر صحبت 40 و50 میلیونتومان نیست حرف سر چند صد میلیون تومان است، تازه اگر بالای میلیارد تومان نباشد!
 
باید این مشکل حل شود اگر حل نشود افراد وابسته به کانون‏های قدرت و ثروت  وارد مجلس شوند، اگر چه رأی سالم آوردند ولی با آن شرایط... روز به روز هم این ماجرا در حال تشدید شدن است؟
 
+ خود شما برای انتخابات چقدر هزینه کردید؟
 
در تهران شرایط خاصی حاکم است ما در حد تبلیغات به اندازه کف دستی با تیراژ حدودی 300 هزار برگه ؛ یک میلیون تومان هزینه کردم.
 
+ به جبهه پایداری کمک نکردید؟
 
نه؛ پخش نیز با خود دوستان بود.
 
+ اگر در لیست نبودید چقدر احتمال رای آوردن داشتید؟
 
به هر حال من وزیر بودم. تبلیغات بد نیست. به حدی بد است که ذهنیت‏ها تغییر پیدا نکند.
 
+ مجلس کارآمدی با این تفسیر نداریم؟
 
بالاخره... من این حرف را نمی‏خواهم بزنم ولی ورودی مجلس و انتخاب که دارد می‏رود به سمت پول
 
+ و غوغاسالاری
 
غوغاسالاری شاید مهم نباشد ولی آن پول مهم است.
 
+ اما اقای قالیباف 2 کاندیدا در انتخابات داشت که با وجود هزینه‏های بسیار هنگفت رای نیاوردند؟
 
تهران و کلان شهرهای بزرگ شرایط خاصی را دارد. این شیوه انتخاب مشکل دارد، کسی که کارآمد است ولی توان مالی ندارد عقب می‏افتد و انتخاب نمی‏شود و نتیجتا اصلح‏تر انتخاب نمی‏شود. خب افرادی که به شرعیات توجه بیشتر دارند به این صحنه که تبلیغات نقش اصلی را در آن ایفا می‏کند، وارد نمی‏شوند. وقتی آمدند شهر را کاغذ دیواری کردند، دَمِ این را با پول دیدند، فیلم پخش کردند و... نمی‏توانند در شان جمهوری اسلامی باشد... حالا در خود مجلس هم ساختار مشکل دارد.
 
بیایند بررسی کنند استیضاح‏های کشور و عامل پشت پرده آن را تحقیق کنند که چند درصد آن ناکارآمدی وزیر بوده و چند درصد آن ریشه در درخواست‏های شخصی استیضاح کنندگان داشته است، درخواست‏هایی که به هر علت وزیر نمی‏توانسته به آن پاسخ مثبت بدهد. اگر این تحقیق انجام  شود خواهیم دید که این حربه و اهرم و سوال چگونه و در چه مسیری اعمال می‏شود.
 
فکر کنم در دولت نهم، هفت و هشت یا ده هزار سوال از وزرا شد! یک دانشجو محقق یا دانشگاه بیاید بررسی کند دلیل این همه سوال چه بود و چرا خیلی از این سوال‏ها پس گرفته شده؟! اگر مجلس اجازه بدهد نتیجه خوبی گرفته می‏شود.
 
+ یعنی معتقدید ریشه خیلی از این سوال‏ها درخواست‏های شخصی است که به بن بست رسیده؟
 
اکثراً این طور است، من هنگامی که در کمیسیون به سوال پاسخ می‏دادم هم رئیس کمیسیون، هم من و هم سوال کننده و دیگر اعضاء می‏دانستد که موضوع اصلی سوال چیز دیگری است و همه در رابطه با موضوع دیگری بحث می‏کنیم که...
 
+ به صورت مصداقی مثال بزنید.
 
یک‏باره گیر می‏دهند مدیر این شهرستان عوض شود؛ مدیر مخابرات فلان شهرستان عوض شود یا فرماندار و ... حالا تا اینجا را می‏گذریم می‏گویم عیب ندارد؛ شاید با نماینده هماهنگ نیست، می‏گویم باشد. می‏گویند فلانی را بگذار جایش! مدیر ارشد خودش می‏تواند یکی را انتخاب کند معرفی فرد دیگر یعنی چه؟!
 
+ شاید آن عوض شدن هم ریشه در درست کار کردن و کوتاه نیامدن در مقابل درخواست‏های غیر قانونی داشته باشد.
 
بله! این که فقط این برود نیست. اکثر سوال‏ها در همین مورد ریشه دارد. این را چرا نباید بگویم؟ باید بدانیم تا برای حل آن فکری بکنیم. می‏گویند اگر رئیس‏جمهور بگوید فلان معاون را بزار زشته جواب نمی‏دهد، با وجود آنکه در یک دستگاه است با وجود آنکه از بالابه پایین است و.. قبول و درست اما نماینده‏ها هم با همین رویکرد سوال می‏پرسند؛ در حالی که اصلا در یک قوه دیگر هستند!
 
+ آیا درخواست‏های شخصی هم موجب پرسیدن سوال می‏شود؟
 
بله واقعا وجود دارد. مثلا یک نماینده آمده بود به مدیر ما گفته بود ماشین من اگر خراب می‏شود باید شما درست کنید!
 
مدیر امد پیش من گفت چکار کنم؟ گفتم مگر تعمیرگاه دارید؟ گفت نه ماشین خودمون هم خراب شود می‏دهیم بیرون، گفتم پس بزن به دیوار!!
 
+ اگر این درخواست‏ها را مستمر رد کرد این خطر وجود دارد که نهایتا وزیر استیضاح شود.
 
متاسفانه این خطر به صورت جدی وجود دارد.
 
+ با این تفسیر مجلس به جای فرصت می شود تهدید؟
 
نه. اگر وزیر و معاونین توانمند و قوی باشند و ضعف نداشته باشند و از نظر ارتباط با مردم جایگاه خوبی داشته باشند، کاری نمی‏توانند بکنند.
 
+ اما حق رأی با همان نماینده است.
 
باشد بقیه نماینده‏ها می‏فهمند. ولی وقت دولت و وزیر را می‏گیرند، آبرو طرف را می‏برند. به حیثیت طرف خدشه وارد می‏کنند.
 
+ شما برای اداره این وضعیت چکار می‏کردید؟
 
جنگ و دعوا بود. گاهی به حد تخاصم هم می‏رسید.
 
+ یکبار هم یادم هست که نماینده‏ای به شما هتاّکی کرد؟
 
یک نماینده درخواست کاملا شخصی داشت؛ گفتم این درخواست نه برای شما خوب است و نه برای من؛ نه برای دولت، نه برای مجلس؛ همه می‏فهمند؛ برای خود شما هم خوب نیست، به یکباره توهین بسیار بد و سنگینی به من کرد به نحوی که به یکباره دستم بالا رفت تا ... در وسط راه به یکباره مثل اینکه فرشته‏ها دستم را گرفتند و به جای سیلی صورتش را بوسیدم و خداحافظی کردم و رفتم.
 
البته این اقدام باعث شد چندی بعد در مقابل چند نماینده مجلس شروع کند به تعریف و تمجید و اینکه باید دست شما را بوسید. دیگران درکی از این رفتار نداشتند تنها خودش می‏دانست و من.
 
+ خود شما به عنوان یک نماینده مجلس و این‏بار به عنوان عضوی از قوه مقننه برای رفع این مشکل چه اقدامی را انجام دادید؟
 
هیئت‏رئیسه در پیشرفت و ارتقا جایگاه موثر است. هر روز نماینده‏ها می‏آیند یک طرح یک فوریتی یا دوفوریتی روی میزشان می‏بینند؛ نه امکان فکر کردن هست نه امکان مشورت. همه که متخصص همه چیز نیستند. یک طرحی در رابطه با زمین‏شناسی بیاید من که متخصص زمین‏شناسی نیستم؛ باید بروم تحقیق و مشورت کنم.
 
+ مرکز تحقیق و پژوهش مجلس این کمک را انجام نمی‏دهد؟
 
اصلا فرصت نیست، صبح روی میز است و همان موقع یعنی نهایتا 1 ساعت بعد باید رای بدهید. از مجلس هم نمی‏توان بیرون رفت. همه می‏دانند و می‏گویند اشکال دارد، ولی برای تغییر، اراده می‏خواهد.
 
در تدوین قانون، کلمات بسیار نقش مهمی دارند یعنی ممکن است یک کلمه 5 یا 6 واژه معادل داشته باشد و مفاهیم اینها از لحاظ حقوقی متفاوت باشد و حتی جمله‏بندی هم مهم باشد. در ادبیات مشهور است، «عفو لازم نیست اعدامش کنید» دوجور می‏شود معنی کرد هم طرف را اعدام کرد و هم بخشید. لذا به تمام نماینده‏ها نامه نوشتم و تاکید کردم که برای این دست از واژگان و ویرایش آن هم باید فکر جدی کرد. قبل از صحن باید درستش کرد.
 
+ پس کار کمیسیون‏‏ها چیست؟
 
کمیسیون‏ها که همگی متخصص ادبیات و حقوق نیستند، در فوریت‏ها هم که اصلا به کمیسیون نمی‏رود.
 
مشکلات فراوان است؛ هفته پیش نماینده‏ای که سه دوره نماینده بوده و نماینده باتجربه‏ای به حساب می‏آید در صحن علنی تذکر داد که در مجلس هشتم، 80 درصد مصوبات مجلس یا اصلاحیه بوده یا استفساریه، هیچ‏کس هم نگفت آمار غلط است؛ اگر اینطور باشد نشان دهنده یک فاجعه است، نشان دهنده ناکارآمدی مجلس است، یعنی باید مدام کارهای قبلی‏ها را اصلاح کرد پس فرصتی برای کار جدید نمی‏ماند.
 
قوانین باید 20 سال عمر داشته باشند نه اینکه 6 ماه به 6 ماه استفساریه واصلاح بخورند، یعنی کار کارشناسی انجام نمی‏شود و این جزء نقاط ضعف مجلس است.
 
رمز موقیت دولت نهم و دهم چیست؟ گذاشتن وقت بسیار یعنی حتی سفر استانی، چهارشنبه، پنج شنبه، جمعه است یعنی فرصت استراحت هم کف شهر و دهات است تا با ذره‏بین مشکلات را پیدا کنند تا بالاخره مشکل حل بشود، بعضی از مشکلات مردم فراموش شده بود اما دولت آنها را در دستور کار خود قرار داد.
 
در مجلس وقت کم است. دقت کنید در کل سال یعنی از365 روز تنها مجلس 82 روز باز است،  یک شنبه، سه شنبه و چهارشنبه صبح آن هم 8 صبح تا 4 بعد ظهر؛ یک وقت اشتباه نشود! من نماینده از 7 صبح تا 10 شب را کار می کنم.
 
+ شما کار می‏کنید؛ نماینده‏ای هم می‏تواند کار نکند!
 
بله. نماینده هم کار نکند به کسی پاسخگو نیست. یک ماه که عید است و تعطیل! یک ماه که تابستان و تعطیل! تازه طرف 1 ماه هم می‏تواند مرخصی بگیرد! تعطیلات را هم که اگر بیفتد در روزهای مجلس حساب نکردم!!
 
اگر از یک دانش‏آموز هم بپرسی رمز موفقیت شما چه بوده، می‏گوید وقت زیاد گذاشتم و شب‏ها تا دیر وقت کار کردم درس خواندم و.. استعداد مهم است ولی وقت باید بگذارد.
 
+ داشتیم در رابطه با پراکنده بودن قدرت صحبت می‏کردیم. یک مورد مجلس بود؛ اما نهادهای صاحب قدرت دیگری هم هستند که تحت اختیار دولت نیستند. از قوه قضائیه تا نهادهای مختلف، یادم هست از شما در رابطه با سرعت اینترنت پرسیدم که شما گفتید مدیریت این امر خارج از اراده دولت بود، این نوع دخالت‏ها تا چه حد در کار شما دخیل بود؟
 
این مشکلات زیاد است. گاها تصمیم‏هایی می‏گیرند که مسئول اجرایی مربوطه حتی خبر هم ندارد در مجلس، شورای انقلاب فرهنگی، دولت یا جای دیگر ممکن است رخ بدهد.
 
یادم هست در سفر وزارتی به یک استان بودیم که شب ساعت هفت در بین راه گفتم رادیو را روشن کنم، به یکباره رادیو گفت سازمان تنظیم و مقررات منحل شد! با معاون پارلمانی وزارتخانه تماس گرفتم. گفت: «من هم خبر نداشتم»؛ ببینید با یک طرح سازمان بزرگ وزارت‏خانه را منحل کردند! نه وزیر نه دولت هیچ‏کدام در جریان نبودند. به چند تا نماینده مجلس تماس گرفتم. گفتند ما چه می‏دانیم همین طوری رای دادیم دیگه!!
 
سه ماه از من کلی وقت گرفت و کلی به همه کمیسیون‏ها رفتم و توضیح دادم که چه خسارت بزرگی وارد می‏شود تا راضی شدند مسکوت بماند.
 
+ می‏گویند دولت نهم قانون‏گریز بوده، نکند از همین قانون‎‎ها گریز کردید؟(خنده)
 
قانون‏گریزی بد است، اما برداشت از قانون‏ها متفاوت است، یعنی می‏توان از یک قانون چند برداشت متفاوت کرد و هر کس می‏تواند از یک متن واحد 2 برداشت متفاوت را داشته باشد. برای هر قانون هم که نمی‏شود استفساریه نوشت.
 
من یادم هست می‏خواستیم همین سیم کارت اعتباری را راه بیندازیم، خب اگر یادتان باشد تا سال 85 سیستم پرداخت سیار فقط پس پرداخت بود و ما می‏خواستیم سیستم اعتباری را راه بیندازیم گفتند خلاف قانون است! رفته بودند یک بندی را پیدا کرده بودند که ..
 
گفتیم ربطی به این ماجرا ندارد باز رفتیم کلی توضیح تا راضی شوند.
 
+ ببخشید من صریح می پرسم؛ در این موارد مجبور می‏شوید تا دَمِ چند نماینده را ببینید تا نماینده‏ای همراه شود؟
 
در دولت نهم هیچ کس به دنبال این کار ها نبود.
 
+ اگر دولت، مجلسِ هم‏راستا با خود را داشت شاید سرعت بهتری داشت.
 
در گذشته این اتفاق رخ می‏داد، در همین حوزه مخابرات یک تعداد ماشین در اختیار نماینده‏ها قرار گذاشته شده بود.
 
+ شما پس گرفتید؟
 
مستهلک شده بود. یه ماشین 10 سال زیر پای نماینده بود ولی باز هم پس گرفتیم.
 
+ با این تفسیر دولت‏ها طبیعتاً به سمت تشکیل حزب و در دست گرفتن مجلس حرکت می‏کنند تا از این دست مشکلات نداشته باشند.
 
چون طول عمر دولت کوتاه است فرصت برای انجام این کار ها نیست.
 
اما دولت هاشمی این کار را کرد؟
 
آن زمان ماجرا فرق می‏کرد، می‏گفتند سازندگی ریخت و پاش دارد و این را هم جا انداخته بودند و کسی هم معترض نمی‏شد.
 
+ یعنی رکورد شکنی در تعداد سوال و استیضاح در دولت نهم و دهم به همراه نبودن مجلس بازمی‏گردد؟
 
قطعا.
 
+ تا به حال شده جلسه‏ای با رئیس جمهور داشته باشید و نقدی را نسبت به ایشان داشته باشید وایشان بپذیرد؟
 
فراوان، خیلی زیاد!
 
+ پس آقای احمدی نژاد آدم نقدپذیری هستند؟
 
بله، اگر توضیح بدهند و متوجه شوند و قانع شوند، خیلی سریع تغییر نظر می دهند.
 
+ ترسی بین وزرا برای تذکر اشتباه به رئیس‏جمهور نبود؟
 
نه؛ هرگز!
 
+ یک نقد به مدیریت دولت این است که از بدنه نخبه و کارشناس جامعه کم استفاده کرده، این انتقاد تا چه حد وارد است؟
 
این هم از همان حرف‏ها است. زمانی یک حلقه‏های مدیریتی بسته درست کردند و گفتند در ایران غیر از این 200 نفر کس دیگر مدیر نیست و همین‏ها می‏توانند کشور را بچرخانند. خب دولت آمد این ماجرا را به هم زد و این اقدام و شکست این حلقه نعمتی بود.لذا باید اول نخبه را تعریف کنیم.
 
می‏آمدند رسما تعریف می‏کردند مدیری توانمندتر است که از بیت‏المال بیشتر ریخت و پاش کند! اگر کسی مقداری صرفه‏جویی می‏کرد می‏گفتند مال خودت که نیست مال بیت‏الماله خرج کن!
 
برای خودشان موقعیت درست می‏کردند. سبیل دیگران را چرب می‏کردند و یک آدم سینه‏زن  پیدا می‏کردند تا برای آنها میان‏داری و تعریف و تمجید کند. اینها نخبه و مدیر هستند؟! من اینها را واقعاً نخبه نمی‏دانم، اینها با دیپلم و فوق دیپلم وزیر می‏شدند؟ اما دولت نهم از نظر سطح علمی بالاترین دولت نسبت به گذشته به حساب می‏آمد.
 
+ آیا این سبک انتخاب هیئت دولت درست است، وزرایی که وقتی کنار گذاشته شدند نسبت به دیگران گوی سبقت را در دشمنی با دولت می ربایند، این آدم‏ها عوض شدند یا انتخاب از روز اول مشکل داشته است؟
 
همین‏ها در دولت‏های قبلی نبودند. وزیر و معاون، 12 ساله در این کشور بودند. اما در دولت نهم اینها نبودند. تغییر و تحولات خوب است. این دوستان که ناراحت شدند اشتباه می‏کنند. در مدیریت کلان آدم‏ها باید در فرصت محدود باقی بمانند. به نظر من دوره وزارت باید 4 سال باشد تا با تغییر و تحول طراوت به سازمان بازگردد.
 
به عنوان جمع‏بندی، مهمترین تفاوت‏های مدیریتی دولت نهم و دهم با دولت‏های گذشته چیست؟
 
دیدار مردمی و حضور در تمامی نقاط کشور، وقت گذاشتن، سلامت دولت و مدیران در سطح بالا و دنبال دفتر و حاشیه و تجمل نبودن.
 
البته یکی از همین‏ها که شما اشاره می‏کنید که عوض شدند بعد از وزیر شدن، خانه‏اش را عوض کرد و به یکی از خانه‏های لوکس وزارتخانه‏اش رفت. گفتیم سر جات بشین... !!
 
رئیس‏جمهور برخورد کرد؟
 
همه برخورد کردند. گفتند تو آبروی ما را می‏بری. امنیتش کم است، تقویت کن. به هر حال در آن ایام به واقع تفکر عوض شد و ساده‏زیستی نهادینه شد.
 
«ما می توانیم» تبدیل به روح حاکم شد. ما با دولتهای قبلی هم کار کردیم. تا حرف می‏زدیم می‏گفتند نمی‏شود، نمی‏توانیم. اما ما شاهد بودیم در دولت کسی نمی‏توانست و نمی‏گفت نمی‏توانیم. اول بررسی می‏کردند تا هر طور شده باید کار انجام بپذیرد. هزینه‏ها خرج تشریفات و دفتر نمی‏شد به کارگیری نخبگان جوان و همزمان شکستن حلقه‏های مدیریتی، کاهش و مبارزه با باندبازی و مافیا، جایگزینی منفعت ملی به جای منفعت شخصی و در یک کلام گفتمان امام در کشورپر رونق شد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۲۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
0
2
زاهدی درست زده به هدف..

اغلب مخالفان احمدی نژاد در مجلس به دنبال سهم خواهی هستند
عبدالله
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
0
2
خدا پدر و مادر اقای سلیمانی را بیامرزد . واقعا از صراحت ایشان لذت بردم و این گفتگو ثابت می کند چه موانعی بر سر راه خدمتگزارن نظام وجود دارد و با این همه تاکیدات امام خامنه ای چقدر بی توجهی وجود دارد و یک نماینده چگونه دامان خود را الوده می نماید. امیدوارم به منظور اگاهی بیشتر مراجعین به سایت بولتن حداقل ده روز این مصاحبه در صفحه اول و مکان مناسب سایت باقی بماند تا اگاهی بخشی لازم در جهت تنویر افکار عمومی صورت پذیرد و انشالله تغییر فرهنگ اغاز شود.
مصطفی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
0
1
برای بنده هم جالب بود مصاحبه ایشان
اصلا اهل کینه توزی نیست
برای اینکه فرق شخصیت و شان ایشان رو با وزرایی که از کار برکنار شدن ببینید مصاحبه های اونا رو هم بخونید
مخصوصا صفار و پورمحمدی
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین