روایتی زیبا از دیدار شاعران

روایتی زیبا از دیدار شاعران

مهدی قزلی نوشت؛
آقا که داشت می‌نشست برای افطار خودم را بین آقای محقق و رحماندوست جا دادم. رحماندوست پای مصنوعی‌اش را تکان داد تا جای من بهتر شود و گفت: مجلس، ما را از شعر و قصه انداخته و این را به آقا گفتم می‌دونی چی گفت؟
کد خبر: ۲۷۲۱۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۳

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین