کد خبر: ۸۷۵۵۹۹
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:

غروب حافظ امنیت؛ وقتی حریم خانه فرو ریخت

شمخانی روزگاری نماد امنیت ایران بود؛ مردی که با اعتماد به نفس می‌گفت: «در کشور من هیچ مسئولی نیاز به محافظ ندارد.» آن جمله، نوای آرامش بود برای ملتی که هنوز درد جنگ را بر دوش داشت.
غروب حافظ امنیت؛ وقتی حریم خانه فرو ریخت

گروه سیاسی - مجید سجادی پناه نوشت: شمخانی روزگاری نماد امنیت ایران بود؛ مردی که با اعتماد به نفس می‌گفت: «در کشور من هیچ مسئولی نیاز به محافظ ندارد.» آن جمله، نوای آرامش بود برای ملتی که هنوز درد جنگ را بر دوش داشت. اما زمان، بی‌رحم‌تر از دشمن عمل کرد؛ ترور فرماندهان و دانشمندان آرام‌آرام آن شعار محکم را زنگ‌زده و بی‌اعتبار کرد.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از فاد نیوز، حالا ژنرالِ دیروز، در نقش مفسرِ امروز ظاهر می‌شود؛ نه با تصمیم‌های امنیتی، که با مصاحبه‌هایی که هر کدامش گلوله‌ای است به گذشته خودش. گویی تاریخ را می‌خواهد با کلمات بازپس بگیرد، تا شاید تقصیرها را جا‌به‌جا کند. اما تاریخ گوش نمی‌دهد؛ فقط نگاه می‌کند و قضاوت می‌نویسد.

امنیت، پیش از آن‌که دیواری بلند باشد، حریمی درونی است. کسی که از حفظ حریم خانه‌اش ناتوان بماند، چگونه می‌تواند پاسدار مرزهای کشور باشد؟ انتشار فیلم خصوصی خانواده‌اش فقط یک حاشیه نبود، نشانه‌ای بود از شکاف در دل همان نظام حفاظتی که باید بی‌نقص می‌بود؛ جایی که دیوار خانه، نخستین سنگر اعتبار است. و حقیقت این است که از ابتدا، انتصاب او اشتباهی بود که حالا هزینه‌هایش آشکار شده است.

امروز شمخانی ، شمشیرش را از نیام شهرت بیرون کشیده، ولی فراموش کرده که رسانه شمشیری دولبه است: یک سویش صدا، سوی دیگرش سقوط. هر مصاحبه، خراشی است بر شیشه‌ی اعتبارش. مردان بزرگ، نه با گفتن، که با نَگفتن بزرگ می‌مانند. سکوت، گاهی بلندترین فریاد است.

سخنانش بوی بی‌قراری دارد؛ بوی «مدیر رانده‌شده‌ای» که نمی‌تواند با غیبتش کنار بیاید. می‌خواهد همچنان در قاب بماند، حتی اگر قاب، تنگ‌تر از شأن او باشد. اما اقتدار، وقتی از زبان بیرون می‌ریزد، از دل‌ها می‌گریزد.

تاریخ، با کسی تعارف ندارد؛ همه‌ی افتخارات را گاه با یک جمله می‌سوزاند. شاید هنوز دیر نشده باشد اگر ژنرال بفهمد که امنیت، با پرده‌نشینی معنا دارد، نه با مصاحبه. زیرا هر بار که او حرف می‌زند، تصویرش کوچک‌تر می‌شود، تا جایی که از «شمخانیِ امنیت» چیزی نمی‌ماند جز سایه‌ای پرحاشیه بر دیوار رسانه.

شاید باید این حرف های را می‌نوشت، نه می‌گفت.
شاید باید در سایه می‌ماند تا نامش روشن بماند.
اما او گفت… و با گفتنش، حصارها شکست.
اکنون، مانده است ژنرالی که در آینه‌ی حاشیه، چهره‌ی خودش را گم کرده است.

برچسب ها: شمخانی ، امنیت ایران

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۷
ناشناس
|
Iraq
|
۱۵:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
0
0
شهید بزرگوار حاج رمضان رحمت الله علیه رو کمتر کسی می شناخت روزی که به شهادت رسید تازه ملت فهمیدن چکاره بوده چه کرده بعد از شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه سمت مهمی داشته در نیروی قدس و مقاومت منطقه ستونی بوده از تهران تا بیروت بی ادعا مخلص فقط کارها برای رضایت خدا دار ندارش همان اپارتمان ساده ای که شهید شد انقلاب اسلامی پشت ش گرمه به دلاورانی مثل حاج رمضان حاج کاظم اگر امروز نیستن ولی جای شان پر شده صدرصد حیدری سوز داره دود ندارد یک عمری نام اقای شمخانی رو شنیدیم چیزی به اندازه عمر انقلاب چرا واقعا این از عروسی گرفتن ش اون صحبت هاپشت سر فرزندان ش چکار کردی با خودت مرد جا ماندی از رفقات مردان مردی که هر کدام شان یک لشگر هستند بودند روح همه شون شاد
محمدایوب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
0
0
روح حاج قاسم شاد که می گفت باید شهید بود تا شهید شوی حاج قاسم حاج رمضان سلامی حاجی زاده اینها از دار دنیا چه داشتند اما شمخانی پسرانش چند کشتی وهتل در امارات کاخ در لواسان مگر چقدر حقوق می‌گرفته .....
......
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
0
0
حقیقت‌ها رو نباید کتمان و با کلمات حرامزاده ها شماتت کرد باید در خود جستجو کرد چرا بقول دوستمون حلال زاده ها غربال شدند و رفتن
و عده ای در این دنیای تجملات درگیر و فریب ظاهر دنیارو خوردن و کار به اینجا کشید
در خود باید جستجو کردو دنیایی دیگر حرفاهااا..
ناشناس
|
Iraq
|
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
0
0
فیلم اقای دکتر جراح قرار دادید با اون قلب مهربان میگه هفت میلیون تو حساب م دارم این همه گذشت این اقای شمخانی با این همه ادعای انقلابی گری تیلیاردر شده
ناشناس
|
United States of America
|
۱۶:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
0
0
*حرمت کلام و سقوط اعتبار*

​واژه‌ای که علی شمخانی در پاسخ به منتقدان و منتشرکنندگان فیلم خصوصی خانواده‌اش به کار برد— «حرام‌زاده‌ها، من هنوز زنده‌ام»— نه فریاد قدرت، که پژواک وحشت از فروریختن اعتبار است.

این کلمه، نخستین گلوله بود که به سنگر سکوت و شأن منصب سابق خود او اصابت کرد، نه به دشمن.

یادداشت ​فروپاشی حریم خانه، مرگ امنیت
به درستی به تناقض اصلی اشاره می‌کند: «امنیت، پیش از آن‌که دیواری بلند باشد، حریمی درونی است.» ژنرال دیروز، امروز در کمال ناباوری، در مقابل ناتوانی در حفظ حریم خانه‌اش، که نخستین سنگر اعتبار است، موضع تهاجمی می‌گیرد.

​تناقض فاجعه‌آمیز اینجاست: مردی که روزی مدعی بود در کشورش هیچ مسئولی نیازی به محافظ ندارد و امنیت را در اوج اقتدار ترسیم می‌کرد، اکنون پس از دو شکست متوالی (یکی در حوزه امنیتی و ترورهای فیزیکی، و دیگری در حوزه حریم خصوصی) به جای پاسخگویی، زبان به توهین می‌گشاید. این واکنش، بیش از آنکه دشمن را هدف قرار دهد، مهر تأییدی بر بی‌بنیاد شدن «نظام حفاظتی»ای می‌زند که باید بی‌نقص می‌بود. کسی که از حفظ اعتبار خانه خود ناتوان است، چگونه می‌تواند پاسدار مرزهای کشور باشد؟

*​فرار از قضاوت تاریخ با پرخاش*

​انتقاد عمومی از مراسم عروسی مجلل، ریشه در یک سؤال مشروع دارد: این سطح از تجمل و ثروت در حالی که 60 میلیون نفر از کشور یارانه بگیرند، چه معنایی دارد؟ این سؤال، سوالِ «دشمن» نیست؛ سوالِ «تاریخ» است.
​اما شمخانی به جای مواجهه با این حقیقت تلخ و ارائه شفافیت، صورت مسئله را با فحاشی پاک می‌کند. او با توسل به واژه «حرامزاده‌ها» و متهم کردن مهاجمان به نقض حریم ناموسی (چنانچه در تحلیل‌ها آمد)، می‌کوشد تا مسئله اصلی یعنی «شکاف عمیق میان فقر عمومی و ثروت خصوصی» را پنهان سازد. این همان «مدیر رانده‌شده‌ای» است که در نقد به او اشاره شد؛ مدیری که نمی‌تواند با غیبتش کنار بیاید و می‌خواهد با صدای بلند حرف بزند، حتی اگر آن صدا بوی «بی‌قراری» و سقوط دهد.

*​سکوت، تنها راهِ بقای ژنرال*

​نقل‌قول «من هنوز زنده‌ام» (با ارجاعش به فیلم پاپیون)، قرار بود نوای ایستادگی باشد، اما در این بافتار، تنها یک ناله‌ی عریان سیاسی است.
​همانطور که یادداشت سجادی پناه هشدار داد، «رسانه شمشیری دولبه است: یک سویش صدا، سوی دیگرش سقوط.» اقتدار، وقتی از زبان بیرون می‌ریزد، از دل‌ها می‌گریزد. برای ژنرالی که زمانی نماد امنیت بود، تنها یک راه برای بازپس‌گیری «نام» و «شأن» باقی مانده است: سکوت.

​او گفت... و با گفتنش، حصارها شکست. اکنون مانده است ژنرالی که در آینه‌ی حاشیه، چهره‌ی «حافظ امنیت» را با سایه‌ی پرحاشیه معاوضه کرده است.

کلام تند او نه نشانه‌ی حیات، بلکه گواهی بر مرگ تدریجی «اعتبار» سیاسی و اخلاقی اوست.
علی
|
Germany
|
۰۶:۴۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
0
0
شم خانی آیینه تمام نمای حاکمیت فقر و غناست.
جامعه بی طبقه توحیدی ، تبدیل به طبقات مرتفعی بین فقر و غنا در جمهوری اسلامی شده.
گوشه ای از آنرا جناب دریادار ،شعامی به نمایش گذاشت.
عبدالخان روستایی عرب نشین و فقیر و همتباران جناب شم خانی در چند کیلومتری اهواز.
لعنت بر انگلیس.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین